معلولیت ذهنی درباره ثروت - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

خدایا هرانچه که دارم ازآن توست وتو مالک وصاحب اختیار من هستی.. خدایا من از هرخیری که ازتو بهم برسه فقیرم خدایا من محتاج توام..

روزشمارتحول زندگی من فایل48

سلام به استادعزیزم ومریم بانوی شایسته وهمسفران بهشتیم

اخبار،تلوزیون، فضای مجازی، پیشینیان ما.. کاری باماکردن که ما معلول ذهنی بشیم دقیقا عین همین کاری که ماداریم با بچه هامون میکنیم ماهم داریم با باورهای مخربی که هنوز لابلای ذهنمون مونده وشناسایی نشده داریم بچه های خودمون ونسل های بعدیمونو معلول ذهنی بار میاریم… امشب من با شنیدن این فایل چندین باور مخرب دیگه باور محدودکننده باور عدم داشتن احساس لیاقت رو درخودم پیدا کردم باورهایی که نمیزاره من به ثروت برسم ومن هم اصلا یک درصد هم فکر نمیکردم که اینها هم جزوباور های مخرب باشند.. امشب با گوش دادن به این فایل وخوندن کامنت زیباوتاثیر گذار نسترن جون چندتا از ترمزهای ذهنیمو پیدا کردم که باید حسابی روشون کار کنم..

خداوند بیشترازمن میخاد که من ثروتمند باشم..

ثروت نامحدود هس وهمه ما به یک اندازه به خداوند ونعمت های خداوند نزدیکیم ودسترسی داریم.

ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست.. من اگرثروتمند بشم میتونم آدم بخشنده تری باشم.

ثروت تنها راهیه که منو به خدا نزدیک میکنه پس باید ثروتمند بشم.

ثروت مثل اکسیژن بینهایت وجود داره.. طبیعی اینه که من ثروتمند باشم. طبیعی اینه که من سلامت باشم. طبیعی اینه که من شاد باشم. طبیعی اینه که من خوشبخت باشم.. اگر من ثروتمند نیستم دلیل این نیست که ثروت وجود نداره یا ثروت تموم شده همه خوردن وبردن چیزی هم به ما نرسید مشکل از ذهن معلول من هس که من ثروتمند نیستم.. بیماری طبیعی نیس. فقر طبیعی نیس. بدبختی وبیچارگی طبیعی نیس. تو جهانی که اصل واساسش خیر وخوبی هس، جهانی که اساسش گسترش وپیشرفته، جهانی که اساسش وفور وفراوانی هس چرا فکر میکنیم خدا وثروت باهم جور نیست

.. چرا فکر میکنیم اگه ثروتمند بشیم از خدا دور میشیم چرا فکر میکنیم دین وثروت یه جا نمیتونن باشن..خدایا شکرت که هرروز آگاهی هام داره بیشتر وبیشتر میشه..

چندروز پیش پسرم داشت یه کارتون تلوزیونی میدید که چندتا حشره وجونور کوچیک بودن یه انیمیشن بود.. تواون فیلمه کارتونی یه موجودی بود که همه چی داشت پول داشت خونه داشت همه چی داشت اما خیلی ناراحت بود یکی از دوستاش که اون چیزی نداشت مثلا خیلی هم دستنگ بود اون موجود شادتری بود چرا؟ چون دوستای زیادی داشت من همینطور که نشسته بودم داشتم تمرینمو مینوشتم یه لحظه ذهنم درگیر همین کارتونه شد چون تو خونه ماکه تلوزیون هیچ شبکه ای نگاه نمیکنیم فقط پسرم اونم گهگاهی میشه کارتون میبینه..

خلاصه خیلی راحت داشت این باورو به ذهن بچه القا میکرد که چه فایده که پول داشته باشی اما هیچ دوستی نداشته باشی وآدم غمگین وناراحتی باشی.. اما پول نداشته باشی درعوضش دوستای خوب داشته باشی شاد باشی.. یعنی اون موجود پولداره به اون موجود بی پوله داشت میگفت که دلیل اینکه من غمگین هستم اینه که من ثروت دارم ولی هیچ دوستی ندارم من حاضرم تمام چیزایی که دارمو بدم ولی مث تو دوستای خوبی داشته باشم تاشاد باشم.. باخودم گفتم رسانه وتلوزیون چیکار میکنه باذهن ما چقدر زیرکانه برات منطقی میکنن که اگه ثروتمند بشی دیگه هیچ دوستی نداری وآدم شادی نیستی..

خداروشکر خداروشکر خداروشکر که هرروز داریم آگاه ترواگاه تر میشیم.. اون روز به پسرم گفتم مامان جان برو با گوشیت بازی های کامپیوتری بکن. نقاشی بکش. توکوچه برو دوچرخه سواری اما پای برنامه کودک نشین. خداروشکر ازاونجایی هم که پسرم کمابیش تومدار خودم هس وبیشتر مواقع میشینه فایلهای زندگی دربهشت یا سفربه آمریکا رو میبینه سریع به حرفم گوش داد وتلوزیون وخاموش کرد رفت دور بازیهای گوشیش…. … تو دلم گفتم بزار این لوح سفید ذهنت همینطور پاک بمونه که فردا مثل ما دردسر شناسایی ترمزهای ذهنتو نداشته باشی…….

ازخداوند منان ورحمان سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم که اینهمه به من لطف وعنایت داره وهمواره داره هدایتم میکنه به مسیر های درست…

درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید