توانایی کنترل ذهن - صفحه 35

سلام خدمت همه ی عزیزانم، حسم گفت که بیام این مطلب رو اینجا بگم و یه راست میرم سر اصل مطلبم ، چون نمیدونم از کجا باید شروعش کنم؛

من خود خود خود خداوند هستم،من خود خود خود انرژی بینهایتی هستم که به جهان شکل میدهد و آن را گسترش میدهد، من این جسمم نیستم من با این جسمم هستم جسم من جلوه ای از خود من است من تمام این جهان بی نهایت خودم هستم ، من انرژی خالصی هستم که خواستم خودم رو تجربه کنم، من هستم که به همه چیز شکل میدهم و همه چیز جلوه ای از خود من است ، من فقط در این جسم خلاصه نمیشوم اما چون با این جسمم هستم فکر میکنم که اولا من این جسم هستم و دوما فکر میکنم که من از باقی چیزها جدا هستم و این خیلی خوبه. من اکسیژنی هستم که تنفس میکنم من ثروتی هستم که تجربه اش میکنم من فقری هستم که تجربه اش میکنم من عشقی هستم که تجربه اش میکنم من همه چیز هستم ، من این جهان رو بوجود آوردم تا خودم رو تجربه کنم من کهکشانها هستم من سیارات هستم من… همه چیز هستم من انسانهای زندگی ام هستم من روابطی هستم که تجربه اش میکنم من آهنگی هستم که میشنومش من غذای خوش مزه ای هستم که میخورمش من کودکی هستم که بدنیا میاید من فردی هستم که از دنیا میرود من فیزیک هستم و من شیمی و ریاضیات هستم من هنر هستم من اقتصاد هستم من نور هستم من خورشید هستم من تاریکی هستم من دنیای مجازی هستم من زمان هستم من مکان هستم من الکتریسیته هستم من قدرت مطلق هستم در دنیای بی نهایت خودم، من دنیای بی نهایت خودم هستم و این جهان تجلی کوچکی از من است هز انچه که هست تجلیات خود من است، من این جسمم نیستم اما چون میخواستم خودم رو تجربه کنم چنین کاری کردم و اینطور چیزها رو جدا از هم و جدا از خودم میبینم چون اینطوری میتونم خودم رو تجربه کنم ، اینطوری وقتی که به آسمان نگاه میکنم و به دشتها نگاه میکنم میتونم زیبایی رو تجربه کنم و زیبایی خودم رو تجربه کنم اینطوری وقتی عظمت وبینهایتی فضا رو درک میکنم میتونم عظمت و بینهایتی خودم رو تجربه کنم اینطوری وقتی عشقی رو دریافت میکنم میتونم عشق رو تجربه اش کنم و میتونم عشق خودم رو تجربه کنم و اینطوری وقتی عصبانیت و بد اخلاقی ای با من میشود من میتونم بد اخلاقی رو تجربه اش کنم و بفهممم که چه چیز را میخواهم ،بد اخلاقی و عصبانیت من هستم عشق هم من هستم، من انرژی بینهایتی هستم که به خودم شکل میدهم و هر چیزی رو که بخواهم تجربه اش کنم ، فقط کافیه که به خودم بوسیله ارتعاشاتم شکل بدهم تا خودم رو تجربه کنم و نیازی به هیچ چیز بیرونی ای از من نیست چون هر آنچه که هست من هستم و…خداوند و قوانینش برای بنده اش کافی است، چقدر خوب شد که خودم رو فراموش کرده بودم تا دوباره خودم را بیاد بیاورم با این تفاوت که این بار میتونم خودم رو تجربه کنم و خودم رو درک کنم و خیلی راضی هستم بابت این تدبیر، هیچ کار خاصی لازم نیست برای انجام دادن جز لذت بردن از این زمانی که در اینجا هستم، سپاسگزارم بخاطر اینکه هستم، سپاسگزارم بابت لذتی که تجربه اش میکنم، سپاسگزارم بابت آرامشی که تجربه اش میکنم سپاسگزارم بابت هر آنچه که در زندگی ام هست،سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم بی نهایت سپاسگزارم.

استاد عاشقتونم، خانم فرهادی و خانم شایسته و دوست عزیزی که برنامه نویس سایت هستید،عاشقتونم.

همه ی برادر ها و خواهر های عزیزم در این سایت که در هر کجای این کره ی خاکی هستید، عاشقتونم.

عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم بینهایت عاشقتونم.