توانایی کنترل ذهن - صفحه 44

سلام دوستان و خانواده محترمم و استاد مهربانم ، سلامی به پهنای دریای زیبای خزر به روح ماه همه شما…

توانایی کنترل ذهن = با اون چیزی که میخوای اتفاق بیوفته ..

دیشب وقتی رسیدم خونه پسر صاب خونه زنگ زد به گوشیم چون باید کرایه رو میدادم ۲ میلیون تومن ولی چیزی در بساط نبود در حال حاضر ، یه حسی بهم گفت الان جوابشو نده چون احساست خوب نیست و احتمال داره باهم دهن به دهن بشید و کار بدتر بشه ، یه کم روی خودم کار کردم و تمرینات شبانه ولی تقریبا با همون احساس خوابیدم ، دم دمای صبح بود خواب دیدم تو یه ظرفی که پر از آب هست با وضوح کامل به صورت گرد در داخل یه دایره نوشته شده ، توانایی کنترل ذهن !!!

به خودم اومدم گفتم این یه نشونه ست نمیتونه الکی باشه ، یه جورایی هم تو خواب آگاه بودم باور کنید تا بیدار شم بالای ۲۰۰ بار به خودم گفتم توانایی کنترل ذهن و بعدش میگفتم خداوند کارمو درست میکنه فقط همین و تکرار میکردم و انگار یه حسی بهم میگفت تو فقط ارتعاش خوب بفرست ، در صورتیکه کلمه ارتعاش مدتها بود از ذهنم پریده بود ! فقط این و تکرار میکردم تا که بیدار شدم سپاسگزاریم رو نوشتم و بازم اون نجواها میومد که الان زنگ میزنه و جوابشو چی میخوای بدی ،؟ هر چند یه بار هم زده بود ، یه حسی بهم گفت گوشی بزار هواپیما تمرین تو انجام بده بعدا بهش زنگ بزن …

اینکارو انجام دادم فایل توانایی کنترل ذهن رو انجام دادم و تمرین روز بیست و یکم کتاب معجزه سپاسگزاری رو هم انجام دادم و از اون فرد بابت محبتهایی که قبلا برام انجام داده بود تشکر کردم ، در درون خودم نه اینکه بهش بگم و نوشتم این جملات رو .

وقتی به احساس خوب رسیدم بهش زنگ زدم انگار یه حسی پشتیبانم بود بهش گفتم تا ده روز آینده بهم فرصت بده و به راحتی قبول کرد …

و اینجا یکی از باورهای وجودم رو پیدا کردم که شرک داشتم و به اون قدرت میدادم و یه چیز دیگه هم بهم ثابت شد وقتی ذهن تو کنترل کنی بهمراه اینکه اون چیزی رو که نمیخوای به زبون نیاری انگاری قدرت و کلا خودت به دست میگیری و همه چی تحت اختیار خودت میشه ، به قول حضرت عیسی که از کلام تو بر تو حکم میشود ، تقریبا ۴ پنج ماهی میشه که دیگه من کاملا این باورو پذیرفتم که با کلامم قدرت ندم به ناخواسته هام …

اولین کاری که من کردم برای کنترل ناخواسته ها این بود که اگر مسئله ناجوری تو ذهنم میومد به زبون نمی آوردمش و بعدا فهمیدم که حتی تو ذهنت هم میتونی بهش فکر نکنی ، چطوری ؟ با صحبت کردن با خودت یا یه سوال گذشته از خودت بپرسی یا یه باوری رو همون موقع به یاد بیاری …

من مثلا تو اون موقع میگم ، من در امنیت کامل خداوندی هستم یا میگم خداوند کارمو درست میکنه از این طریق رشته افکارم رو پاره میکنم و واقعا هم جواب گرفتم …

بالاخره اینکه دوستان با کنترل توانایی ذهنم تونستم نتیجه خوب بگیرم به اندازه باورم ، میخواستم این تجربه رو با شما عزیزان و خانواده محترمم در میان بزارم بلکه یه روزی یع جایی به درد کسی خورد تا اونم بتونه از این تکنیک استفاده کنه .

البته ناگفته نمونه اینکه گفتم من در امنیت کامل خداوند هستم ، این یه تکنیک قانون ان ال پی هست …

خیلی جاها بهم کمک کرده و احساس خوب پیدا میکنه آدم .‌.‌

در پناه الله یکتا شاد پیروز سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید …