توانایی کنترل ذهن - صفحه 45

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احسان صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2305 روز

    توانایی کنترل ذهن مانند هر مهارت دیگر نیاز به تمرین مستمر داره و چه تمرینی بالاتر و بهتر و اثربخش تر از تمرین کنترل ذهنی وجود داره.

    منی که فعلا ابتدای کار کردن روی ذهن خودم هستم با جمله ی زیر می تونم انگیزمو حفظ کنم در کنترل ذهن خودم :

    اولش به اندازه ی تلاشی که میکنی نتیجه نمیگیری

    اما بعدش به اندازه نتیجه ای که میگیری تلاش نمیکنی

    امیدوارم این جمله بتونه به شما هم انگیزه بده برای حفظ و تداوم حال خوب درونتون :))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد امین گفته:
    مدت عضویت: 2522 روز

    با سلام به استاد عزیز

    استاد یک اتفاقی توی این چند روز برای من اوفتاد دوست داشتم اینجا کامنت کنم و به اشتراک بزارم

    استاد عزیز وقتی من قانون رو درک کردم و باورهام رو درست کردم که زمان برد و اهدافم برای من منطقی شده بود که اره طبیعی که بهشون برسم میشه به بهشون رسید خیلی طبیعی هست برای اینکه کلی ادم رسیدن پس برای من هم میشه – وقتی داشتم روی هدف هام کار میکردم به یک تضادی برخورد کردم یعنی داشتم روی هدف هام کار میکردم شیطان دوباره نجواها رو شروع کرد انقدر این نجواها زیاد شد من هدفم رو رها کردم استرس و اظطراب گرفتم چند روز بعد به خودم گفتم این تضاد اومده من رو رشد بده باورهام رو در این قسمت هم درست کنه خدایا شکرت

    بعد گفتم چرا اینطوری میشم از خودم سئوال کردم دیدم برای احساس گناه است – از بچگی انقدر به من احساس گناه داده بودند که خدا تو رو برای این کارت دوست نداره دیگه کارت تمامه تو میری جهنم بدبخت شدی این گناه کردی دیگه تمامه – برای احساس گناه ترس از مرگ و بیماری داشتم میگفتم اگر برم اون دنیا خدا پدر من رو در میاره پس بهتر این دنیا رو حفظ کنم یک وقت نمیرم که برم جهنم

    البته این فقط برای احساس گناه نبود برای فیلم های ایرانی یا هالیودی هم نگاه کرده بودم در گذشته بود که داشت اثارش من رو تخریب میکرد یعنی اون باورهایی که از اون فیلم ها دریافت کرده بودم – توی فیلم نگاه میکردم طرف رو تهید میکنن به قتل – انگار که اخرتی وجود نداره – به همین دلیل بیشتر مردم ترس از مرگ دارن یا تهید

    استاد اومدم برای خودم الگو انتخاب کردم حضرت موسی ابراهیم و نوح و پیامبران رو الگوی خودم کردم که ترسی از مرگ و اون دنیا نداشته باشم که همه ما یک روزی از دنیا میرم و میرم پیش الله ما از بین نمیرم نابود نمیشم اینا همه فیلمه دورغه — برای احساس گناهی که داشتم حضرت موسی و ابراهیم و حضرت ادم رو الگوی خودم انتخاب کردم گفت حضرت موسی قتل میکنه – حضرت ابراهیم هم شرک به خدا ورزید اما از خدا خواست خدا هدایتش کرد — اخه شیطان هی توی گوش من نجوا میکرد تو مشرکی تو کافری خدا تو رو دوست نداره برای شرک که گذشته کردی یا این افکار شرکی الودی که داری دیگه کارت تمام شد

    الان خیلی احساس خوبی دارم اون استرس و اظطراب ها نیست توجه ام برداشته شد از ناخواسته هام شما راست میگید باید تمام باورهاتون درست بشه تا به هدف هاتون برسید وقتی که من باور داشتم که به هدفم می رسیم – اما تمرکزم روی عدم سلامتی هست ترس از مرگ هست ترس از اون دنیا هست احساس گناه هست قطعا به هدف هام نمی رسم انقدر استرس واظطراب گرفتم که رها کردم هدفم رو

    این باورها رو ساختم که بدن من خیلی قوی هست – خداوند گناهانی که گذشته کردم رو می بخشه مثل حضرت ابراهیم مثل حضرت ادم مثل موسی پیامبر ما انسان ها ناقص هستیم نمیشه که خطا نداشته باشیم — نگاه اینکه تمام ما انسانها به سمت خداوند میریم رو ساختم ما از بین نمی ریم ما نابود نمیشم اینا توی فیلم ها هست دورغه همش

    به خدا قسم انقدر من از این فیلم ها ضربه خوردم جرات ندارم دیگه انمیشن برای چند دقیقه نگاه کنم همه چیز رو گذاشتم کنار انقدر رنجش رو توی ذهنم زیاد کردم که اصلا نگاه نمیکنم من از فیلم ها حتی تریلرشون که ببینم چی فیلم ساختن بیزارم و فرار میکنم چون اونا اومدن تا مسیر درست رو به من نشون بدن پس مسیری و باورهایی که اون فیلم ها برای من میسازن بیزارم من اعراض میکنم

    این تضادها باید باشن نمیشه اونا رو نابود کنیم استاد عزیز خیلی تشکر و سپاس فراوان از خدای رحمان دارم که من رو به این مسیر هدایت کرد و خداوند رو سپاس گذارم برای محصول تضاد چون دیگه با اتفاقات ناخواسته خیلی بهتر از قبل در صلح هستم

    استاد عزیز قران رو باید با طلا نوشت محصولات شما رو باید با طلا نوشت –

    از خدای رحمان تشکر میکنم که من رو به این مسیر هدایت کرد و از شما که دستانی از طرف رب برای من هستید از شما تشکر میکنم امید وارم همیشه پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علی عالمیان گفته:
    مدت عضویت: 2492 روز

    به نام خالق هستی

    سلام استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته عزیز که با تصویر برداریهاشون کار مارو برا تصویر سازی راحت کردن

    من این فایل رو به اندازه تمام کلاسها و دورها و کتابهایی که شرکت کردم و خوندم دوست دارم

    از همون اول که این فایل رو قرار دادین رو سایت تا به امروز هر بار که نگاش میکنم چیزای خیلی زیادی رو ازش یاد میگیرم

    همون حرفایی که یه بار شنیدم درکش کردم حالا دوباره یه جور دیگه درکش میکنم با یه فرکانس بالاتر چون برام اتفاق میافته و طبق گفته های استاد ذهنم رو کنترل میکنم و بار بعد که گوش میکنم میگم آره این که الان گفت اونه که من برام پیش اومد و فقط دارم قانون رو تصدیق میکنم

    استاد بهمون بگین وقتی ما کنترل ذهن کردیم و جهان بهمون پاداش داد چه جوری میتونیم شکرش روبجا بیاریم

    الان اینقد حالم خوبه که فقط خدا میدونه اصلا تو فکرم هم نمیگنجید که بشه اینجوری زندگی کرد تازه من اول راهم و اینقد نتیجه گرفتم

    استاد بقول شما همچی باوره همچی فقط تو فکر ماست فقط باید باور مناسبش رو بسازیم

    فقط باید باور مناسب بسازیم که ما لیاقت،ارزش و توانایی رسیدن به تمام خواسته هامون رو داریم

    استاد هرچه میگذره من بیشتر در زمان حال زندگی کردن رو یاد میگیرم و درک میکنم

    و دارم میفهمم که فقط باید در زمان حال بود و خدارو در همه حال شکر کرد و به آینده با امید و توکل به خدا نگاه کرد هرچه بیشتر اینجوری فکر میکنم بیشتر نتیجه میگیرم

    اول ماه فکر میکردم که این ماه اتفاقات خوبی قراره برام بیافته ولی واقعا تو فکرمم نمی گنجید که اینقد این ماه خوب باشه برام هرچه بیشتر ذهنم رو کنترل میکنم نتیجه هام بزرگتر و بزرگتر میشه

    فقط میتونم بگم خدایا شکرت خدایا شکرت

    امسال سال روابطم بود من که همه ازم فراری بودن نمیتونستم بادهیچکی رابطه هخوبی برقرار کنم باورتون نمیشه همه عاشقم میشن همه از بودن کنار من لذت میبرن من کاری نمیکنم فقط چون تو فرکانس مثبت و فرکانس خدا هستم دیگران عاشق من میشن کلا دیگران عاشق خدای درون من میشن

    وبرا سال 98 سال عزت نفس رو انتخاب کردم و میخوام به صورت تخصصی رو عزت نفسم کار کنم و سعی کنم تا جایی که میتونم بیشتر بیام تو زمان حال مطمعنم که سال بعد هم مثل امسال میترکونم چون هرچه میگذره ایمانم و امیدم به الله قوی تر میشه

    به امید خدا

    برا همه دوستان عزیز و استاد عزیزمون و عشقشون سال سرشار از خدارو آرزو میکنم

    استاد برای تمام عمرم ازت سپاسگزارم

    خدایا شکرت

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    یاور جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2323 روز

    سلام استاد فوق العادس این رابطه .من هم اینجور رابطه ای داشتم وشایدهم زیباتر اما چون قانون رو نمیدونستم همیشه میترسیدم خراب بشه و شد.الان خداروشکر میدونم که بایدورودیهای ذهنمو کنترل کنم وبگم چی میخوام نگم چی نمیخوام وبه دنیا فرکانس عالی بفرستم تا عالی دریافت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمود خیابانی گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و همه ی دوستان من فعلا دارم فایل های رایگان استاد رو گوش میکنم و میدونم که اگر با ایمان و تعهد به همین فایل ها عمل کنم تغییر بزرگی در زندگیم ایجاد میشه. بسیار از شما و خانواده عباسمنش سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    انسیه NC گفته:
    مدت عضویت: 2425 روز

    سلام خدا ظهر بخیر،میخوامت تا همیشه…

    سلام به استاد همیشه استاد،سلام به دوستان نابم،

    دوستان من امروز تونستم ذهنم و تو یه مورد کوچیک کنترل کنم و نتیجه ببینم،دوست داشتم براتون بگم،

    صبح میخواستم پدر و مادرم و برای یکی از اقوام پدرم که فوت کرده بود ببرم بهشت زهرا،دیروز ماشین و کارواش بردم ،چون بابام حساس به این موضوع که ماشین باید تمیز باشه وقتی سوار میشه،صبح چون زود راه افتادیم مامانم با خودش صبحانه و چایی اورده بود،دیدم تو ماشین داره لقمه درست میکنه برای ما،تو ذهنم گفتم ای بابا ماشین و تازه تمیز کرده بودما،الان دوباره نون خرده میریزه،یه لحظه به خودم اومدم و گفتم انسی داری به چیز بی اهمییت فکر میکنی حواست باشه،فوقش یا میبری کارواش یا خودت تمیز میکنی،عوضش نه غر زدی نه فکر به چیز بی اهمییت کردی،مهمتر از اون مادر پدرت یه دو سه ساعت کنارتن و لذت میبری،سریع به خودم اومدم و بیخیال شدم،

    باورتون نمیشه مامان من که همیشه راحته تو ماشین و براش مهم نیست که داخل ماشین چی میشه و در لحظه لذت میبره،با یه وسواسی لقمه درست میکرد که حتی یه سر سوزن داخل ماشین نریخت!!!!

    (این باور و که باید داخل ماشین حتما تمیز باشه و حتی اگه گرسنه باشم باید پیاده شم و چیزی بخورم و من از بابام یاد گرفتم و تحت تاثیر اون بودم)

    ولی وقتی رها کردم و بهش فکر نکردم این اتفاق افتاد!!

    خدارو شکر که این قانون و بهتر متوجه شدم،

    هم ماشین کثیف نشد هم لذت بردیم از کنار هم بودن،

    دوستایه خوبم همتون با نظرات خوبتون خواستنی هستید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: