الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 12

370 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    به نام خداوند یکتا…

    استاد حرف های آنتونی من و به شدت یاد خودم انداخت مخصوصا اونجا که گفت تو راهرو به خودم میفتم اولین کاری که بعد از خروج از اینجا انجام میدم تمرین کردنه،،یادمه مرداد ماه امسال بود که نتایج کنکور من اومد، من سال دوم بود که کنکور میدادم، با کلی انتظار و ذوق و شوق وارد سایت شدم و در کمال تعجب دیدم رتبم مثل پارسال شده اونم منی که امسال بیشتر درس خوندم، اولش خیلی شک شدم و شاید نیم ساعت تو فاز بودم و یادمه یکم گریه کردم اما احساس بدی گرفتم از اون گریه،احساس ضعف از رو تخت بلند شدم اشکامو پاک کردم گفتم تموم شد رفت اتفاقی بود که افتاده این گریه تو از جنس ضعفه پاشو، پاشو خودت و جمع کن، دلیلشو پیدا کن، برنامه بریز برای امسالت و دوباره شروع کن،،رفتم پیش داداشم که داشت هدف گذاری میکرد همون موقع و باهاش صحبت کردم و از موفقیتاش پرسیدم بعدش رفتم یه قلم و دفتر برداشتم و هر چی به ذهنم میومد برای دلایل عدم موفقیت و نوشتم و کارایی که باید امسال انجام بدم. فرض کنین همه ی این اتفاقا وقتی افتاد که تازه دو سه ساعت از دیدن نتیجه کنکورم گذشته بود،،،

    می‌دونستم مشکل ریشه از باورامه و مخصوصا اعتماد به نفسم چون از لحاظ تایم درسی چیزی کم نذاشته بودم اما برام واضح نبود هنوز، گذشت و گذشت تا همین یه مدت پیش که تازه متوجه شدم باور هماهنگ با خواسته چیه و تازه دارم میبینم موانع ذهنیمو:

    🌳هیچوقت نشده بود که وقتی یه پزشک یا یه رتبه برتر یا کسی که قبول شده رو ببینم و تحسینش کنم و آرزوی موفقیت بیشتر براش بکنم، همیشه اول یکم زورم میگرفت و از درون احساس بی ارزشی میکردم و بعد با حسرت نگاهشون میکردم😐 الان چند روزه وقتی پزشک میبینم و بیمارستان میرم سعی میکنم با تمام وجود تمام ویژگی های مثبتشون و تحسین کنم، مثلا عکس رتبه برتر ها رو میذارم جلوم و صحبت میکنم باهاشون و تحسینشون میکنم البته این و بگم اولش برام سخت بود که نگاهم و از حسرت به قدرت تبدیل کنم اما به مرور هی کم و کمتر شد..

    🌱وقتی میدیدم یکی قبول شده توی ناخداگاهم این بود که شانسی قبول شده، سهمیه داشته، صندلی خریده، تقلب کرده..چون من از همه بیشتر خوندم و من قبول نشدم پس حتما یه ریگی تو کفش ایناست.

    🍃 خیلی به عقب موندگیام فکر میکردم و خودم و سرزنش میکردم و به خودم احساس گناه میدادم که مثلا رفتی بیرون فلان درس و نخوندی الان اینقدر عقب افتادی..الان فهمیدم که به محض اینکه افکار این شکلی تو ذهنم میان شروع کنم توانایی هام توی اون درس و مرور کنم و خواسته هایی از اون درس که بهش رسیدم و تمرکز کنم روی زمانی که تا الان روی اون درس گذاشتم ونقاط قوتم.

    ☘️ خواسته واضح نداشتم فقط میگفتم من میخوام پزشکی قبول شم و روش وقت نمیذاشتم الان یاد گرفتم و دارم عمل میکنم که سناریو بنویسم راجبش، صحبت کنم درموردش و تجسمش کنم با جزئیات تمام.

    🪴شرک داشتم نسبت به توانایی های الله و در یه برهه فکر میکردم من فقط با داشتن مشاور میتونم موفق بشم و یکی باید بیاد من و جم کنه، یا مثلا فکر میکردم اگر آزمون قلمچی نرم بدم دیگه قبول نمیشم و یجورایی قدرت و کامل داده بودم دست عوامل بیرونی و شرک و شرک…خدایا شکرت که هدایتم کردی بفهمم

    🪴چون دو سال کنکور دادم و قبول نشدم این اواخر فکر میکردم دیگه نمیتونم بعد یه روز از خودم ببند پرسیدم چرا فکر میکنی نمیتونی ؟یه دلیل منطقی بیار و ذهنم فقط گفتم چون دو بار قبول نشدم،,،، گفتم فاطمه ببین این دیگه داره داد میزنه که نجوای شیطانه چون ذهن یه مشت خاطرس که تو ذهن ثبت میشه اما خدا از جنس روح و تازگی و پیشرفته پس باید عوضش کنی این فکرو…

    🌲به خواستم چسبیده بودم و میگفتم یا پزشکی یا هیچ اگر من پزشکی نیارم دیگه هیچ رشته ای و دوس ندارم و نمیتونم کلا خوشبخت باشم ولی درستش اینه: من الان خوشحالم پزشکی بیارم خوشحال تر میشم اگر هم نیارم ناراحت نمیشم، بی نهایت روش برای موفقیت من وجود داره که همسو با علایقمم هست،،، من نمیگم تلاش نکنم و بعد قبول نشم و بگم اوکی این درسته نه خیر‌ من باید تمام تلاشمو بکنم اما اگر نشد حتی با وجود نداشتن موانع ذهنی، ناراحت نشم.

    ،

    مهم ترین چیزی که تا الان فهمیدم این بوده که پزشکی یه ارتعاش داره منم یه ارتعاش هر ثانیه دارم میفرستم و هر چه احساس من به اصل من نزدیکتر باشه یعنی منم به مدار پزشکی نزدیک تر شدم و هر احساسی که از جنس روحم نباشه من و از پزشکی دور و دور تر میکنه…

    درس هایی که از این مصاحبه گرفتم و به شکل کنکوری برش گردوندم:

    ۱)این همه من پیشرفت و رشد شخصیتی و جسمی توی این سه سال کنکور داشتم چرا باید به این فکر کنم که قبول نشدم؟

    درس هایی که کنکور به من داد شاید اگر دانشگاه میرفتم خیلی دیر می‌فهمیدم اما الان چیز هایی رو درک کردم و رشدهای شخصیتی ای داشتم که در آینده در برخورد با اهداف بزرگتر خیلی کمک میکنه زودتر و بهتر نتیجه بگیرم،

    من سپاسگزار خداوندم که به من فرصت داده راحت بتونم در این آزمون رشد شخصیت شرکت کنم و با آرامش براش تلاش کنم،،،

    یا مثلا توی هر درس شروع کنم چیزای مثبت درس و بگم مثلا زیست من فلان پیشرفت ها رو داشتم و ….

    ۲)باید بتونم افراد کنکوری برتر و رتبه تک ها و پزشک ها رو کسایی که آزمون خوبی میدن و تحسین کنم تا منم بتونم به اون موفقیت برسم.. همین جای فایل استپ کردم و رفتم به دوستم که امسال دندون قبول شده بود پیام دادم و تحسینش کردم بعدم رفتم عکس رتبه تک ها رو اوردم و باهاشون صحبت کردم و تحسینشون کردم..

    ۳)به جای نگاه کردن به مشکلات به فرصت ها نگاه کن: من سه ماه فرصت دارم و این فرصت طلاییه که طعم تلاش برای هدف رو بچشم من توجه نمیکنم به اینکه سه ماه دیگه کنکوره و من بعضی چیزارو هنوز نخوندم من توجه میکنم به فرصت و وقت زیادی که دارم و بقیشو میسپارم به الله..

    ۴)متوجه شدم من برای حرف مردم دلم میخواد دانشگاه تهران برم ولی دل خودم با دانشگاه رشت هست، من حتی به خودم میگفتم بخون یه جوری که تهران هم قبول بشی اما خودت رشت و بزنی بعد دیدم رتبه و دانشگاه تهران فقط یه چیز دهن پر کنه ولی من خودم رشت و دوس دارم پس بیخیال حرف مردم

    ۵)من کاری ندارم کنکور سخته یا نیست من به خودم برمیگردم و سعی میکنم خودم و روز به روز بهتر کنم.

    ۶)رتبه خوب اوردن خیلی خفنه اما خفن تر از اون، تلاش من برای بهتر شدن و موفقیته

    ۷)تست سخت,مبحث سخت، آزمون سخت فقط باعث قوی تر شدن تو میشه و باعث میشه تو تجربه کسب کنی مثلا کنکور ۱۴۰۰ریاضی خیلی سختی داشت و تو نتونستی ذهنتو براش کنترل کنی چون اولین درس تخصصی هم بود این برای تو شد تجربه که اگر احیانا امسال هم همچین اافاقی افتاد ذهنت و کنترل کنی..

    جالبه من دو سال هست این قوانین و باهاش آشنا شدم اما الان فهمیدم که قانون جذب در رابطه با خواسته ها چطور استفاده میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1578 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    این فایل مثل تمام فایلا بی نظیربود

    چقدرشماعالی هستین استاداینهمه آدمای موفق دیدین تحسین کردین وواقعا تحسینتون میکنم

    درمورد نظردیگران امشب وفرداشب عروسی دخترخاله شوهرم بود ومن نرفتم بخاطرباورای منفیشون منی ک همیشه تواین عروسیانفراول بودم وهیچکس باورش نمیشدک من عروسی نمیرم وحتی شوهرم درمورداینک توعروسیمون فلام کارکردنوزشته و بایدجبران کنیمو مردم چی میگن حرف میزدولی اصن دیگ برام مهم نیست دراین مواردنظرمردم ولی هنوزم جای کاردارم اما خب خوشحالم ک روند روب پیشرفت رو دارم میرم ودرموردکنترل ذهنم خیلی عالی عمل میکنم مخصوصا درمقابل ب ظاهر سخت ترین تضادزندگیم ک براحتی درمقابلش کنترل کردم ذهنمو واینقدر قشنگ خدابم پاداششوداد ک یکیش هم مدارشدن باقدم دوم وخرید قدم دوم بود(خدایااینو الان فهمیدم ک نتیجه پشت سرگذاشتن اون تضاد بالارفتن مدارم شد وواردقدم دوم شدم خدایاشکرت)

    هم شما استادگلم هم a jروتحسین میکنم بخاطر این قدرت کنترل ذهن عالی ونتایجتون

    خیلی وقته ک دیگ جز ربم روکسی حساب بازنکردم ونمیکنم ونخواهم کرد

    😍حسبی الله😍

    درپناه الله یکتاشادوپیروز موفق باشید🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    بنام خدا

    ممنون از استاد بخاطر این آگاهیها

    من در مورد قوانین کنترل ذهن در ورزش هیچ اطلاعاتی نداشتم خیلی برام جالب بود حرفهای استاد

    استاد گفت که از نتایجتون بگید

    یه روز برادرزادم که 9 سالش باشگاه میره یه روز اومد پیشم گفت یه پسر هست تو باشگا با هر کی کشتی میگیره پیروز میشه چند بارم منو شکست داده

    منم که هیچی از ورزش کشتی بلد نیستم فقط حرفای استاد یادم اومد بهش گفتم که ذهنتو کنترل کن این ذهنته تو را شکست میده خلاصه از حرفای استاد که تو ذهنم بود یه توضیحاتی بهش دادم بعد چند روز برگشت خونه اومد پیشم گفت با اون پسره بازی کردم نتونست منو شکست بده برنده نشدم اما مساوی شدم خیلی خوشحال شدم ازین موضوع

    بعد چند هفته باز هم با همون پسر کشتی گرفته بود دوباره مساوی شده بود بعد منم بهش گفتم اگه بهتره ذهنتو کنترل میکردی میتونستی پیروز بشی

    خلاصه خیلی خوشحال شدم این آگاهیهارو به برادرزادم گفتم اونم تونسته بود عمل کنه

    ومطمعنم از همین حالا بتونیم قوانین و به بچه ها یاد بدیم موفقیتهای خیلی بزرگی بدست میارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    صابر عادل نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    سلام بر همه دوستان عزیز دل

    دوستان یه نکته میبینم تو کلیپ های استاد که خیلی از استاد سوال میشه که ما چجوری بفهمیم که به چه چیزی علاقه داریم

    خب مثل تمام قسمت های این قانون که باور میسازیم و روش کار میکنیم اینجا هم باید درخواست کنیم

    درخواست کنید از خدای منان که خدایا منو هدایت کن به سمت چیزی که واقعا دوسش دارم و خیر من و استعداد من در همون زمینه است

    کم کم به قول استاد جهان شمارو هدایت میکنه به سمت علایقتون

    انشالله که همه پاکباز و عاقبت بخیر شیم هم در این دنیا و هم در ان دینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا پیروز گفته:
    مدت عضویت: 2369 روز

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم

    من با همه وجوووووووووودم شما رو تحسین میکنم

    شما واقعا الگوی خوبی برای من هستید

    معلمی میتونه شاگرد قوی تربیت کنه که اول خودش قوی بودن رو تمرین کرده باشه

    یکی از بارزترین ویژگی های شما که از صمیم قلب تحسین اش میکنم، قوی بودن شماست.

    ان شالله خدا بهتون قوت بده و همیشه سلامت و پر قدرت ادامه بدید

    دوستتون دارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    سلاااام به استاد عزیزممم و مریم جون و همه بر و بچه های سایت

    استادم گفتی نتایج منم دوس داشتم از نتایجم بگمممم بزرگ ترین نتیجه ارامش درونی و وجدان راحتمه با خودم در صلحم سرزنش نمیکنم نه خودمو نه کسی رو مسائل زندگیم روز به روز داره کمتر میشه یا اگه هم باشه حالم باهاشون خوبه هزینه هایی که در رابطه با تضاد پیش میاد کم شده توی سلامتی پیشرفت داشتم دیگه پولی به دکتر و دارو نمیدم هر روز دارم ابزار زندگیمو بهبود میدم اضافی ها رو میندازم بره تا ازم انرژی نگیره راحت کارای خونمو خودم با لذت انجام میدم مثل قبل نیست که خسته بشم یا اینکه بخوام کارگر بیارم هر خوراکی واسه آشپزخونم بخوام یا هر وسیله ی دیگه ای راحت میتونم بخرم همسرم باهام هم فرکانس شده با هم قوانین رو بررسی میکنم ساعت ها در موردش با هم حرف میزنیم حرف کسی برام اهمیت نداره زندگی رو به سبک خودم و اونجوزی که دوس دارم جلو میبرم

    استاد قشنگم من خدا رو شکرررررر میکنم بابت بزرگ ترین تغییر توی زندگیم که تونستم پشت سر بزارم خلا عاطفی رو چون باعث شده یود وارد روابط اشتباه بشم و کلی آسیب ببینم امروز که دارم کامنت میزارم هیچ وابستگی احساسی ای ندارم و دارم عشق رو کنار همسرم تجربه میکنم مثل شما که میگفتین ندیدم دور و ورم کسی چنین رابطه ای داشته باشه منم بخداااااا نمیبینم کسی دورم چنین رابطه ای داشته باشه استاد جونم مرررررررسی که اینقدر عاشقانه و خالصانه آگاهی میدی بهمون مررررسی از خدا که شما رو تو مسیرم قرار دادم مرررررسی از خودم که خواستم و دارم مادام روی آگاهیام کار میکنممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مائده قادری گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    درود خدمت استاد عزیز و همراهان جان

    امروز اتفاقی که افتاد خیلی هدایتی بود و خواستم بیام حتما بگم با توجه ب تغییراتی که اطرافیانم از من دیدند خداروشکر امروز چند تا از دوستای همکار از من خواستن ک ببینند چجوری انقدر تغییر کردم و من اومدم و سایت معرفی کردم بهشون و گفتن ک چندتایی فایل ها رو بفرست برامون تا ببینیم و اگ خوشمون اومد گوش بدیم از اونجایی ک نباید اینکار رو میکردم ولی خب نمیدونم چرا دلم میگفت حالا یه چندتایی فایل هایه استاد بفرستم اتفاقی ک نمی افته خلاصه هیچ ایده ای هم نداشتم ک چی بفرستم واسشون اومدم داخل گزینه کلیدها و دیدم خب این همه فایل کدوم و بفرستم اومدم آخرین فایل و زدم روی همین فایل الگو برداری از آدم های موفق و با لینک براشون فرستادم

    همون موقع یه ندایی تو یه قلبم میگفت تو ک اینارو گوش دادی خب برو بازم گوش بده خلاصه ک هرچی فایل براشون فرستادم منم از نو نشستم ب فایل گوش دادن و خداروصدهزار مرتبه شکر چقدر قشنگ هدایت شدم و چقدر این فایل به دردم خورد مخصوصا توی کارم

    استاد واقعا میگم بی نظیرید من ب خاطر کارم فهمیدم باید برم آدماییه موفق تو حیطه کاری خودم و ببینم باید باور هام رو محکم کنم باید مثله اون بوکسور ه برم و اگ شکست خوردم مثله شیشه تیز بشم و درس ماجرا رو بگیرم

    بعضی اوقات استاد اگ چند پله بیاییم عقب و بزاریم تکامل طی بشه و روی خودمون کار کنیم یک اوجی میگیریم ک پله ها پشت سر هم طی می‌شوند

    چرا شما همش تو فایل هاتون میگید اگه خواسته ای دارید و انجام میشه بابتش شکر گزاری کنید بابت ش سپاسگزاری کنید ببینیدش درکش کنید و بدونید خالق هستید

    به خاطر قدم هایه بعدیه که محکم تر برداریم با اعتمادبه نفس بیشتر قدم برداریم و وقتی نتیجه های قبلی مون ببینیم مطمعنن میفهمیم قدم بعدی هم امکان پذیر هست

    کاری ک این بوکسور ه انجام داد ن ناراحت شد ن هیچ چیز دیگ چرا چون قدم ها و نتیجه های قبلی خودش رو خوب دید و خوب درکش کرده ک با یه شکست ساده ناراحتی غمی براش نداره

    استاد من اینارو کاملا توی مراحل زندگیم درکش کردم ک میگم و کاملا حسش کردم ک منظور شما چیه و چقدر ب تازگی میفهمم چی میگید خداروشکر میکنم ک هدایت شدم سمت این فایل معجزه آور

    عاشقتونم🥰😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    saeid esfi گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    سلام. استاد داستان زندگیه مکگرگور قهرمان یو اف سی خیلی درس داره.دوست دارم برداشتتون راجب شخصیتش بدونم.بنظرم این بخش میتونه خیلی گسترده تر باشه تا من و دوستان همه ببینیم ادمای زیادی تو دنیا دارن با این قوانین زندگی میکنن و عمل بهش میتونه یه عادت خیلی ساده باشه که خیلیا هرروز باهاش زندگی میکنن و اصلا کاره سختی نیست اما فقط ادمای قوی و با اراده میتونن انجامش بدن.مخصوصا قهرمانای ورزشی که الگو سازن.یه فیلم از زندگیه مکگرگور ساخته شده پیشنهاد میکنم ببینید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    حسین 1997 گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    با عرض سلام و عشق به شما استاد 💚و مریم خانم عزیز💜 و دوستانی که این دیدگاه رو مطالعه میکنند ❤️من چند ماهی هست که شروع کردم به خوندن و اینکه چه جوری شد ی داستان مفسل داره در این باره بگم که از نظر خودم بسیار بسیار دارم در این موضوع قوی عمل میکنم و تا جاهایی پیش رفتم و این کلی پیش نویس کردم و از الهاماتی که بهم میشه سعی دارم بهتر استفاده کنم خلاصه مطلب که به نظر خودم خیلی قوی میخونم چون گاهی موهای بدنم سیخ میشه و انرژی صدام و کارم رو حس میکنم و باهاش اشک میریزم و این لذت قبلا توی زندگی من نبوده یعنی من نرفته بودم سمتش با اینکه من سال هاس از بچگیم عاشق موزیکم آهنگایی که بالای ۱۰۰ بار پشت سر هم من گوش میکنم و خیلی ها که کنارم باشن خسته میشن ولی من باز میتونم باهاش حال کنم و این به نظرم ی لطفی هست بهم در این جریان چون بسیار باعث شده قویتر عمل کنم و اینکه من از بچگی عاشق موزیکم و فکر میکردم همه میتونن صبح تا شب موزیک گوش کنن و خسته نشن و خیلی هاشم تکراری تازه و بعد دیدم نه من دارم سال های ساله دنبال این میگردم که به چی علاقه دارم ؟

    پیاده روی میرم که آهنگ گوش کنم

    مغازم کار میکنم که آهنگ گوش کنم

    هررر کاری شما بگی ماشین سواری میکنم که آهنگ گوش کنم

    مثل مثال بنده خدایی که میگفت من نون سنگک میخورم لواش میخورم تافتون میخورم

    میگن بربری چی ؟ میگه پس فکر کردی همه رو با چی میخورم 😂دقیقا عین خودم اخه مرد مومن تو هر کاری میکنی از بچگی فقط برا اینه که آهنگ گوش میکنی انقد بهت حال میده بعدش داری دنبال این میکردی که به چی علاقه داری 🤦🏻‍♂️و این لازم شد تا من مسمم تر باشم چون خیلی دورامو زدم و خودمو به اینور و انور زدم

    خلاصه احساسی که همه چیزی که میخام رو اونجا میبینم و حتی وقتی کار میکنم گاهی انقد بهم حال میده که بیخیال حتی تصوراتم در آینده میشم و این لطفی هست که توی سن ۲۴ سالگی بهش آگاه شدم

    توی این سن دارم حنجرم به شکل عجیبی توی ذهنم میخوندم و این تبدیل به واقعیت شد ی ریتم خاص اومد توی ذهنم و شروع کردم به خوندن و انقد صدام متفاوت شده بود به اون گرای تقریبی که توی ذهنم میخوندم که اشک ریختم و دیدم خدایا اصلا این صدا چطور اومد انقد برام ناب بود که ضبط کردمش تا یادم باشه که چه جوری بهم جواب داد که در این چند هفته گذشته زیاد از این داستانا داشتم در این باره و اینکه وقتی خدا میگه در لحظه اجابت شده که اصلا هیچ اون خودش اون فکر رو به ما الهام کرده اصلا و شاید فقط ما باید پذیرا باشیم و نمیدونم و کاریش ندارم

    این رو بگم که چند ماهی هست روزانه چند ساعت تمرین میکنم روی بیت خوندن و حتی روی ریتم هایی که خودم دارم میسازمشون ی شعر خیلی ناب و با احساس که کم بود نوشتم و برای ی دوستام خوندم و واقعا پراش ریخت

    و همون رو با احساس خیلی بهتر برای ی دوستایی که در روز چند ساعت میاد مغازم چون ما توی پاساژیم و میبینیم همو براش خوندم و این اصلا حسودی جار میزد اصلا ی رفتاری که قشنگ فهمیدم شایدم طبق سلیقه اون نبوده ولی اینو میخاستم بگم که من به خودم میگفتم خدایا ی سالو نیمه من هرروزش رو به ی کاریم بوده برا بهتر شدن خودم کردم و کسایی اطرافم باشن که بهترن بعضی هاشون عالین ولی این فلان شخص که روزی شاید چند ساعت میاد مغازه منو با من خوبه و چرا از بازخوردش اینجوری بود که کاملا معلوم بود حسادته و نمیخاد نشون بده ی حرفیم میزنه که سردتم بکنه تازه مثل اره خوبه میخام نباشی که اصلا تعریف کنی مثل اون شخص نزدیک که استاد میگفت زنگش زده گفته گریه کردی😂و اومدم دیدم استاد با این سابقه و این جریانی که الان داخلشه هم خودش داره میگه من گهگاهی این ادما به تورم میخورن یا خودشون نشون میدن اونوقت من نداشته باشم ؟ درسته که جا داره بهتر بشه ولی این آدمام دیدگاها و حسادت ها و اینام هست دیگ و البته که منم نمیگم حسادت ندارم ولی خدایی میتونم چارتا نکته مثبت به طرف بگم لااقل نه اینکه صبح تا شب پیش ما افتاده طرف ی اتفاق پولی خوبم برا ما رخ میده ناراحت میشن و فکر میکنن اتفاقیه با من کلا آدم خر شانسیم خر شانس شدم تا حدودی الهی هزار مرتبه سکر بگم که این چیزا دیگ منو قوی میکنه دیگ اینم نمیخام تو پرم بزنه اگر کسی حسود باشه من میتونم برا اون دوستم بخونم که با شعرم انقد حال کرد چرا اصلا با اون آدمه حرفم بزنم با اینکه همه خوبن ولی چرا من نگاهم به اون شنوده که لذت برد نباشه واقعا خلاصه که استاد ی سری چیزایی میگن که حتی ایشون هم گاهی این آدما باهاشون برخورد دارن یا اصلا هم نیستن زنگش میزنن که بخان ی نیشی بزنن😂کره ماهم بری ی اینا زنگ میزنن شنیدم بنزین نداری برگردی 😂در صورتی که نمیدونن ما دوگانه سوز کردیم برا همین 🕺🏽

    ابن حسودی هام دیگ کاهی به جان همون روزم اصلا فهمیدم و نتونست اون رفتار منو سرد کنه که هیچ مطمعا تر هم شده بودم چون با اینکه اون دوست مدت زیادیه با همیم و میدونستم حسادته هم هست و گفتم خب این عادیه منم گاهی دارم شاید و اون روز دیدم نه این مقدارش به نظرم عادی نیست پس خدارو شکر که من بازم انقد جا دارم و انقد میتونه بهتر بشه که من خبرم ندارم چقدر میتونه خوشکلتر باشه 🕺🏽و این طرف با منه پس من خودم جا دارم این رفتار رو شاید توی وجح دیگم دارم و نمیدونم که کاریش ندارم

    در کل من آدمیم که میگم گاهی بعضی چیز ها رو آینده دورشون رو که میبینی توهمه ولی گاهی لازمه منی که ۲ سال پیش خیلی حالم بد بود خیلی شرایط خودمو سخت کردم مقداری متوهم باشم که بتونم قدم بردارم نه؟ چون من همیشه بهترینارو از خدا خاستم حتی قبل اینکه وارد جریانات آگاهی و اینا بشم از قبل این بهترینه دنبالم بود و قبول دارم که خیلی وقتا کمالگرا بودم و تازه خوشحالم که اول راهم و انقد جا دارم این نوید روز های فوق العاده ای رو میده و اگر اون توهمم نبود که من دیگ برا چی زندگی میکردم منی که چند هفته فقط دارو مصرف میکردم و میخابیدم چی از جا بلندم میکرد؟ چون من اگر هدف هدف سطحی بود نمیتونستم براش قدم بردارم کشش این رو نداشتم که ی چیز سطحی بخام انجام بدم چون من همیشه بهترین رو خاستم به قول جاشوا من خودم دست خودمو گرفتم

    حتی بای توههم

    و اینم بگم که من در جریان خوندن هام فهمیدم چرا اصلا من دنبال اینم که مخاطب بپسنده با نه ؟ بابا من چه احساسی میخام؟ اقلا حال نکنه شاید توی این مسیر فردا ی جریانی شد که من احساسم به ی جای دیگ هدایتم کرد و این هم عالیه چون اونوقت باز مطمعا تر هستم و تازه این بدترین حالتشه که میدونم به امید خدا هرروز داره این مسیر رو برام لذتبخشترش میکنه میبینم و احساس میکنم اگرم ازش گاهی دور میشم من توی سطح فرکانسیش نیستم و تمام

    و ممنون از دوستانی که تا اینجا مطالعه کردن و ممنون از استاد عزیز که واقعا به نظرم چقد ریز بررسی میکنن و چه نکته های کلیدی از صحبت ها در میارن که این هنر مختص خودشونه حداقل تا جایی که ما دیدیم و خیلی خوشحالم که در این جمع هستم و امیدوارم از این تجربه هم براتون جالب بوده باشه و مفید دوستدار شما حسین امامی ❤️💚💜💙🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: