الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-10-22 05:15:292023-03-26 07:57:47الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد بی نظیر
منم از خداخواستم هدایتم کنه و به من کمک کنه هرچی میخوام بخرم پولشو بسازم و نقد خرید کنم و در همین مسیر ماشین ثبت نامی زیبایی خریدیم و ثروت فراوانی وارد زندگیمان شد و امروز نیز توانستم یکی از اقساط که سالها درگیرش بودم را تسویه کنم و از خدا خواسته بودم بتوانم اقساطم را تسویه کنم و بدهی هایم را بپردازم و لذت زندگی بدون وام و قسط را بچشم و هر زمان که اراده کردم به مسافرت بروم و لذت ببرم و چند وقتی است که به اینستا توجهی ندارم و در یوتیوب به دنبال آموزش زبان هستم و زندگی ام روغن کاری شده و نعمت و ثروت بیشتری وارد زندگی ام شده ومیبینم که قانون عمل میکند و هر روز دریم ورد خود را نگاهمیکنم و هر روز به خواسته هایم نزدیک میشوم و خدا کمکم کند تا بتوانم در مسیر بمانم و کسب و کار خودم را شروع کنم و به استقلال مالی فراوان برسم و از افراد معمولی جدا شوم و رفت و آمد با افراد معمولی را کنار بگذارم و با افراد موفق رفت و آمد کنم و هر لحظه شاد و سرحال و پر انرژی باشم و از زندگی لذت فراوان ببرم و اعتماد بنفس و عزت نفس خود را تقویت کنم و طرز نگاه متفاوتی داشته باشم و در این مسیر پروردگارم به بهترین مسیرها هدایتم کند و خدا از راهی که فکرش را نمیکنی راه میگشاد
In god we trust
پروردگارا مرا یاری کن به نکات مثبت توجه کنم
پروردگارا مرا یاری کن باورهای خوب و سازنده داشته باشم
واقعا این حرفا رو باید استفاده کرد
یعنی واقعنا…
درباره حسادت گفتین اولش فکر میکردم که نه من که تحسین میکنم حسادتی ندارم
ولی بعدش یادم افتاد چند روز پیش یه بازی از پرسپولیس دیدم باخته بود انقدر خوشحال شدم که نگوووو
با اینکه خودم طرفدار پرسپولیسم ولی حرسم در اومده بود که همش میبردن یه اعتماد به نفسی داشتن
حسودیم شده بود به اعتماد بنفس شون و دوست داشتم خراب شه این اعتماد به نفسشون
و وقتی باختن خیلییی دلم خنک شد
الان که میبینم و فکر میکنم بهش میگم واقعا من چطور ناخودآگاه داشتم حسادت میکردم و خودم خبر نداشتم
واقعا هر چی میگذره بیشتر میبینم که باید رو شخصیتم کار کنم ولی خب عجله ای نیست دیگه آروم آروم
ممنون که خوندی
سلام به استاد نازنینم و دوستان گلم، خدا رو هزاران بار شکر برای این هدایت زیبا، برای این فایل الهی و توحیدی،سپاااااااسگذارم بهترین استاد دنیا😍😍😍😍😍 واقعا استاد همون طوری که گفتید جمله به جمله های آنتونی بسیار عالی بود و تماما داره از قانون صحبت میکنه،وقتی داشتم قسمت اول و دوم این فایل رو میدیدم به یاد خودم افتادم و خدا رو شکر که قبل از اینکه شما بهم یادآوری کنید من داشتم توی ذهنم شرایطی که توی زندگی خودم پیش اومده بود رو با حرفهای آنتونی میسنجیدم و همین طور عکس العمل هامو نسبت به اون موضوع (که این ها رو همه از فایل های رایگان و محصولات شما دارم😍😘😘😘😘) یه جنبه از زندگیم نیاز به تغییر داشت و من با رعایت قانون تونسته بودم خیلی رویایی تا یه قسمتی از راهی که انتخاب کرده بودم رو برم، همه چیز به نحو شگفت انگیز و باور نکردنی رخ میداد، بسیار مراقب احساسم بودم، شاد بودم به خودم انرژی و روحیه میدادم تجسم میکردم، باورهامو تکرار میکردم و واقعا انگار که طرف مقابلم جادو شده باشه… تا اینکه به یه قسمتی از کار رسیدم که همه چیز به هم ریخت من خیلی سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم و آروم باشم ولی هر روز انگار شرایط سختتر میشد تا جایی که نتونستم ادامه بدم و استپ کردم و شبیه این مسابقه بازی به نفع طرف مقابلم تمام شد، اما باز به لطف خدا و آموزش های شما تونستم خیلی سریع روحیه مو خوب کنم و ببینم چه جایی ایراد داشتم و چه قسمتی رو باید اصلاح کنم چون واقعا به درستی قانون اعتقاد داشتم، چون با چشم خودم دیده بودم که اول کار چطور طرف مقابلم مسخر من شده بود و خدا قلبش رو برام نرم کرده بود و دستاشو فرستاده بود… من صدای ذهنمو به طور بسیار واضح و بلند میشندم که میگفت همین شرایطی که الان پیش اومده درسته، باید همین طوری میشد، این همون چیزی هست که باید میشد. بله ذهنم درست میگفت من 2 تا عامل رو توی ذهنم درست نکرده بود و نتیجه این شده بود و واقعا هم باید همین میشد، اول اینکه طبق الگوهایی که قبلا دیده بودم به یه قسمتی از کارشون که رسیده بودند همه چیز به هم ریخته بود و اونها با جر و دعوا و با سختی کارشون رو تمام کرده بودند و به هر ضرب و زوری که بود به موفقیت رسیده بودند و ذهن من هم اینو باور کرده بود، و دوم اینکه بقیه زور دارند و میتونند نگذارند که کار من پیش بره، همون درک نکردنِ توحید، همون قدرت دادن به بقیه و ترسیدن از اونها و نهادینه نشدنِ این باور که من خالق زندگی خودم هستم و… خدا رو صد هزار مرتبه شکر که توی این پروسه با اینکه موفق نشدم تا آخر پیش برم اما فهمیدم که کجای کارم ایراد داره و میتونم از همین اتفاق به ظاهر ناخوشایند استفاده کنم و به یه فرد توحیدی تبدیل بشم، من کینه ی هیچ کدوم از افرادی که توی این بازی منو سرزنش و ناراحت کردند رو به دل نگرفتم و حتی توی دلم ازشون ممنون هستم که باعث شدند من بفهمم که توی وجودم شرک هست تا روی توحیدی شدنم کار کنم و و واقعا این برای من یه فرصته، و حدود 20 روزی هست که دارم روی باورهای توحیدیم کار میکنم و اینقدر حس خوبی از این روندِ توحیدی شدنم دارم که حد و حساب نداره و بارها و بارها با تکرارِ باورهای توحیدیم اشک شوق از چشمام جاری شده و قلبم باز شده و من هم باز مثل آنتونی قوی تر برمیگردم، این بار با قدرتمند ترین فرمانروای جهان و ان شاء الله که نتایج بسیار بهتری رو رقم خواهیم زد، من یه کلیپ از الگوهای ایرانی و خارجی که این کار رو به آسونی و با موفقیت انجام داده اند رو درست کردم و به اون الگوها توجه میکنم تا به شرایطی شبیه اونها هدایت بشه تا کارم به راحتی و به نفع من پیش بره. باز هم تشکر میکنم که اینقدر عالی صحبت های آنتونی رو برامون توضیح دادید و ما رو آگاه تر کردید این فایل واقعا ارزشش بسیار زیاد بود و باید میرفت جزو محصولات، مثل همون مسابقه ی تنیس زنان که توی دوره ی جهان بینی در موردش صحبت کردید و واقعا بسیار کمک کننده بود، از دوست عزیزمون هم که فایل رو ترجمه کردند بی نهایت سپاسگذارم و امیدوارم که خدای عزیزمون محبتشون رو به بهترین شکل ممکن براشون جبران کنه،😘😘😘😘😘😘😘
با سلام خدمت استاد عزیزم که اینگونه زیبا مهم ترین مسائل زندگی را بیان می کند، خسته نباشید خدا قوت
موردی که استاد بخوبی اشاره کردند در مورد عصبانی و ناامید شدن طبیعی انسانها بعد از هر تجربه بظاهر ناخوشایند مرا به یاد ایه ۱۵۰ سوره اعراف انداخت اونجا که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و سر برادر خود هارون رو به سمت خود کشید که چرا در فرمان پروردگار عجله کردید ….اره حتی پیامبران خدا هم عصبانی و غمگین می شوند اما چه زیبا سریعا به درگاه رحمت خدا باز می گردند و خود را در لوای رحمت الهی میسپارند( ایه بعدش)
بقول یکی از دوستان چه قانون زیبایی دارد این جهان که چون خوش باشی و امیدوار، جزایش چیزی جز نعمت و ثروت و حال خوبتر نیست، خداوند را شاکرم که مرا با این آگاهی های ناب وخالص آشنا کرد، اگاهی هایی که هر روز بخاطر اتفاقات خوبی که برایم رقم میزنند، برایم منطقی تر میشوند، من شهادت می دهم که این قانون کار می کند چرا که هر روز شاهد آن هستم. من الله توفیق
بنام خدای عزیزم
با سلام به استاد عزیزم می خواستم بگم من فکر میکردم اگر که مدارم خیلی رشد کنه برسه به نزدیکهای شما دیگه کلا آدمهای حسود ومنفی صفر میشن ولی امروز که گفتید که تک و توک تو زندگی شما هم هست چه بسا دوستای نزدیکتون هست الان یه مقداری فکر میکنم عادی هست وجود همچین افرادی و واقعا یاد حرف شما افتادم که گفتید: این افراد باید باشن وافراد سالم وخوب هم باید باشن ،مهم اینه که ما به چه چیزی توجه میکنیم به اون اشخاص خوب یا به اون حسودها. راستش استاد من فکرکنم یکی دو هفته ای هست که کلا ورودی هام رو دارم کنترل میکنم شدیدا وخیلی راضیم خوشحالم و اتفاقا دیشب با یکی از دوستام بیرون بودیم این دوست من خیلی مشکل داره خانوادگی یکمی حرف زد ولی من بیشتر ترجیح دادم حرفاش رو نشنوم یعنی تو ذهنم چیزای دیگه ای میگفتم و وقتی که خونه اومدم برخلاف همیشه که ساعت ها می نشستم صحبت های منفی میکردم با خواهرم یکی دو دقیقه که حرف زدیم دیگه کلا نتونستم حرف بزنم یعنی کلا فراموشم شد خدایا شکرت من همیشه به خدای خودم میگم خدای قسمت های آگاهانه ی ذهن با من قسمت های ناآگاهانه با تو. و خداروشکر از موقعی که اینو گفتم وعملیش کردم تو زندگیم همه چیز داره عالی پیش میره.
من چندوقت پیش یه مصاحبه ای قدیمی از بروس لی رو دیدم دوبله شده یعنی خیلی عالی بود باورهاش و واقعا استاد اینکه شما میگید نگاه توحیدی دقیقا همین طوری بود.یه بار شما گفته بودید تو یکی از فایل ها که اکثر افراد موفق باورهای شبیه به هم و توحیدی دارن دقیقا هم همین طور هست بروس میگفت که:انرژی مثله آب هستش تو هر ظرفی که بریزی به همون شکل در میاد. خیلی خیلی باورهای خوبی داشت در مورد موفقیت نژادپرستی و همه چیز و من واقعا اون وبقیه ی افراد موفق رو تحسین میکنم وواقعا ممنونم از شما استاد عزیزم بابت این همه آگاهی
سلام به استاد گرامی و خانم مریم شایسته عزیزم عزیزانم من بادیدن این فایل حس خیلی خوبی به من دست داد واعتماد بنفسم بیشتر شد چون همیشه پیش خودم می گفتم چرا تو یک پا (اصطلاحی که به کار میرود)پیدا نمی کنی مثلا باهاش بری تور اموزشی ومن هیچ وقت دنبال یک پا نبودم برای اینکه کاری را شروع کنم چون فکر میکردم ان فرد تمرکز من را ازبین میبره از هدفم من را دور میکنه در اینجا استاد فرمودند دنبال پا نگردید خیلی من را راحت کردند من اشتباها فکر می کردم باید دنبال پا گشت در جای دیگر استاد فرمودند هر قدر به حرف مردم بیشتر اهمیت بدهی تو داری پسرفت میکنی تجربه به من یاد داد افرادانقدر در مسائل خودشان غرق هستند اصلا من روبرویش ایستاده ام درست نمبینه حالا من بیایم روی حرف این ادم حساب باز کنم و گروهی هم از روی غرض اظهار نظر میکنند والبته تعدادی درست نظر میدهند را بررسی میکنم در مجموع فایل فوق العاده ای بود از این فایل احساس خیلی خوبی به من دست داد عزیزانم خدا را شکر میکنم من با سایت عباس منش اشنا شدم شما انسانها را به خودشان معرفی میکنیدضمیر نا خود اگاهشان را زیرورو میکنیدواز مخفی ترین نقاط ضعف انسانها پرده پرداری می کنید خیلی خیلی از این همه اگاهی که به من امثال من می دهید متشکرم امید وارم همیشه مستدام باشیدو من همیشه وهمیشه از راهنمایی شما استفاده بکنم
سلام
خداروشکر
استاد گفتین از نتایج بگیم
هفته قبل شرایطی بود که همسرم به ماموریت بره حدود یک هفته ، تا بحال که تو مدار نبودم اصلا حای فکرشم به ذهن خودم یا همسرم نمیومد که ما رو هم همراهش ببره.
حتی درخواست هم که دادیم تا بحال کسی با خانواده نرفته بود. بااینکه محل اقامت کارمتدا تغییر کرده بود و اصلا نمیدونستیم که حتی مسیرش یا شرایط اتاقش یا فضای اطرافش چطوره. خودمونو بخدا سپردم که هدایت بشیم و این مدت یه متد عالی وارد زندگیم شده که یه مدیربرنامه عالی هست این هدایت الهی و واقعا جور میکنه مسیر و شرایط رو برام. خیلی بهتر از خودم و منو تو عمل میندازه و من از عمل کردن هاش از شوق لذت گیبرم و همون میشه که میگیم از مسیر لذت ببریم. الان خودم دارم فکر میکنم واقعا مسیر رسیدن به خواسته هام جوری عالی ردیف و پیش میره که همونم شوق و لذت داره برام.
خداروشکر ما از بهترین مسیر خلوت و زیبا در تهران شلوغ به مقصدمون رسیدیم و بینهایت خداروشکر که یه پارک فوق العاده عالی کنار هتلمون بود که تونستم هرروز بچه هارو پیاده ببرم اونجا بازی کنن و هم خودم بسیار از حضور در اون سرسبزی و بازی و نشاط بچه های دانشجوی جوان و پرانرژی در اونجا لذت بردم.
اتاقمون هم واقعا خیلی برامون خوب بودا. جالبه فقط خب تلویزیون نداشت که اصلا بخاطرش غر نزدم و بهش توجه نکردم. اصلا جوری شد که خلاش هم احساس نشد.
اینا همش واقعا نتیجه توجه به نکات مثبت و توجه به خواسته ها و ستاره قطبی و غر نزدن و سپردن به هدایت الهی هست.
خدایا خیلی شکرت.
نمی دونم این ریشه های حسادت چیه اما من نمی تونم بگم اصلا حسادت ندارم اما به نسبت قبل کمتر شده است ،هر چند ممکنه به برخی خواسته ها نرسیده باشم اما به نظرم اون چیزی که بهمون حس خوب میدهد همان احساس هماهنگی با خودمون یا صلح بودن با خودمونه این حس کم کم حسادت رو در ما کم رنگ تر می کنه .
امروز یک سوالی به ذهنم رسید خیلی دوست دارم جوابشو بدونم این که دوره های روانشناسی رو گوش می کنم استاد مثال ذهن فقیر و ثروتمند رو میزنه ،به تازگی وزارت راه و شهرسازی طرح مسکن ملی رو گذاشتن من خیلی تمایل داشتم و دارم توش ثبت نام کنم و کردم، اما نمی دونم با توجه به آینده کار درستی هست یا خیر ؟ روش درستی در مدارم هست یا برگرفته از ذهن فقیره . خیلی نمی دونم چی به چیه اما نوشته قیمت هر مترمربع ارزونتره و گفتم شاید راهی باشه که بهم کمک کنه . نمی دونم . اما همش خبرش جلوی چشمم بود به خودم جرات دادم ثبت نام کردم، حالا نتونستم درک کنم یا گفتم شاید اقدام نکردن هم برگفته از ترس باشه .چقدر خوب میشه استاد در موردش توضیح بده . چون گاهی مثال میزنه و با مثال ما قانون را بیشتر درک می کنیم و از اشتباه کردن پرهیز می کنیم .نمی خواهم اشتباه کنم .
من هم اتفاقا در مورد رئیسس جمهورها همین تفکر استاد را داشتم البته ما تو ایران عادت کردیم اکثریت مردم به هم بخندن و همدیگه رو نالایق بدونن اما وقتی قانون را درک کردم دیدم چیزی تصادفی نیست و احتمالا همون افراد یا مسوولانی که من بی عرضه می دونستم به نوعی لایق اون سمت و فرکانس عموم ملت یا سازمان بودن . یک تجربه هم بگم اتفاقا همین هفته انتخابات سازمان ما بود که الکترونیکی بود و کلی تبلیغ و پیامک و تماس تلفنی بر خلاف قبل داشتیم هر سه سال هیات مدیره برگزار می شد.خلاصه من به ندرت اهل رای دادن هستم به خاطر طرز فکرم که خودمون مسوول اتفاقات هستیم( البته هیچ ادعای ندارم که صد درصد شاید پنجاه درصد اینها رسیده باشم که البته همینشم خوبه در مقایسه با عموم مردم )داشتم فکر می کردم چکار کنم حالا منشی های برخی زنگ میزدن از فلان شخص حمایت کنید یک خانمی زنگ زد و گفت من نماینده فلانی هستم و شما چند نفر هستیی که می تونید از این شخص حمایت کنی ! یعنی داشت پر رو بازی در می آورد انگار من کارمند این بابا بودم که براش رای جمع کنم . خلاصه بعد فرداش که فکر کردم اصلا رای ندادم و گوشیم رو جواب نمی دادم چون می دونستم تماس از جانب اینهاست به این حد بدم اومده بود و ناراحت شدم همین شخص نفر اول رشته ما شد و من دو نفرو می شناختم از لحاظ خدمات و ارتباطات و در ذهنم بود به اونا رای بدهم اصلا رای نیاوردن و گفتم چه خوب شد ندادم، چون من بهر حال یک رای می دهم . اما در کل گفتم اگه خودشون لایق باشن رای میارن نیاز به التماس رای و رای من تک نفر نیست .
بهر حال من فکر کنم تحسین کردن افرادی که نتایج و عملکرد و تفکر خوبی نسبت به بد دارن یعنی قسمت بیشتر فرکانسشون خوبه خیلی راحتر از افراد باشه که این فرکانس منفی رو دارن یعنی افراد و سیاستمدارانی که منفی و بدبین هستنو بیشتر مورد نفرت هستند . شاید کسی که مثل استاد روی خودش کار کرده این مهارت رو پرورش داده باشه اما من خودم راحترم از افراد ثروتمند تحسین کنم البته خوشبختانه افرادی که منفی هم باشند و مورد نفرت به شرطی که به حد کافی دور باشن قضاوت خاصی ندارم ،گاهی حتی نتایجشون هم برام جالبه مثلا میگم بببین با این همه افرادی که نقدش می کنن چقدر دوام داره یا اعتماد به نفسی داره یا حتی باورها و جهان بینی خاص خودش رو داره که بهش اعتقاد کامل داره .
اتفاقا امروز نشانه من هم توحید ۲ آمد و داشتم بهش فکر می کردم که چطور در نقطه تعادل قرار بگیرم . نسبت به قبل خودم را مقایسه کردم خیلی بهتر شده بودم از یک فرد مشرک و وابسته که خوشی خودش را در گرو دیگران و ارتباط با آنها می دید یا حتی شخص خاص، الان حالت آرامش و منطقه زیبایش منوط به روابط و آدم ها نیست در تنهایی خودم و در آرامش تجسمش می کنم . نه این که بگویم تنهایی خوب است ارتباط را دوست دارم اما دلم می خواهد از این منظر هم لذت ببرم و محتاج دیگری نباشم اگر جایی باشم و تنها باشم لذت ببرم . اممروز زیاد هم به ان فکر کردم .فهمیدم خداوند را به سمتی هدایت می کند که لذت و آرامش و احساس خوب را بشناسیم نه این که لذت و آرامش را محدود به تصورات نادرست خود بدانیم . قرار است یاد بگیریم حس خوب منوط به هماهنگی با درونمان است نه فضا ی بیرون و ارتباطاتی خاص یا رسیدن به نتایجی خاص و این چیزی است که من فکر کنم در حال یادگیری اش هستم .
یک موضوع جالب هم در مورد این شخص این بود که در شرایط شکست یا برخورد به تضاد توانسته بود قانون را به خودش یادآوری کند و آرام بشود و از آن درس بگیرد . این خیلی راحت است وقتی بردیم یا در شرایط خوب و آرام ، در مورد موفقیت و احساس خوب و تمرکز به آن حرف بزنیم اما در مواجهه با تضاد وسواس های شیطان به ذهن هجوم می آورند و کنترل ذهن کار سختی می شود.
سلام به دوستان خانم شایسته و استاد عزیز من میخام در مورد اتفاقی که دیروز برام افتاد صحبت کنم من از اون روزی که این فایل اومد رو سایت میخاستم این فایلو ببینم ولی نمیشد هر بار و امروز دیدم .من قبلا میگرن داشتم و خیلی سخت بود برام و تقریبا هر ماه دوبار سر درد میگرفتم دیروز من کلاس تیریدی مکث داشتم و صبحش حالم بده شد بعد از ۶ یا۷ ماه که هربارم داره کمتر میشه اولش گفتم باید ذهنمو کنترل کنم اما خیلی سخت بود گفتم در موردش نباید با کسی حرف بزنم اما نتونستم و با دونفر در میان گزاشتم و این در صورتی بود که کلاس هم داشتم .خب حالم بده شد ولی ی نکته این بود که قبلا اگه نصف روز منو درگیر میکرد الان ۳ ساعت درگیر شدم .وقتی که قبلا معدم به هم میریخت بالا میووردم هرچی که خورده بودم و بازجر بود اینبار راحت تر این اتفاق برام افتاد قبلا وقتی حالم بده میشد تا شب سر درد داشتم اما الان همون۳ ساعت سردردم حل شد و سعی میکردم که عمل کنم بعدش واقعا دوست داشتم بخابم اما رفتم به کلاس شرکت کردم نیم ساعت دیر رسیدم اما شرکت کردم بعد کلاسم رفتم خونه خالمو و اونجا داییمو دیدم که گفت کلاس های دکور داخل و نصابی و کناف داره راه میندازه که یقدم برام واضح تر شد که راهو ببینم و امروز هم حالم مثل قبل عالی نیست اما خیلی بهترم این فایلو دیدم و میخام به برنامه های دیگه که باید امروز انجام بدم برسم.چند ساعت پیش داداشم اومد بالا و ی ربع سکه بهم داد و گفت به جای اون روز ها که برام کار کردی و حقوق بهت ندادم و موتور قرار بود بهره برام که نخریده بود که اونم به خاطر خودم هست که روحرف دیگران حساب میکنم .من ۳ سال پیش براش کار کرده بودم اما امروز ی ربع سکه دارم دیگه😂میخاستم اینو به اشتراک بزارم راستش اولش این اومد تو ذهنم که من مگه رو خودم کار نمیکنم چرا دوباره این اتفاق افتاد چرا دوباره من اینجوری شدم نجوا بود که میگفت تو داری پسرفت میکنی هنوز ذهنم درگیرشه اما باعث شد که با تعهد بیشتر کاری کنم که روی ذهنم فشاری وارد نشه و بیشتر بیخیال مسائل تو زندگیم باشم .این فایل خیلی درس داره که هم درساشو گرفتم هم اصلا درساشو نگرفتم 😂 و به لیست فایل های که باید زیاد ببینم اظافش میکنم ممنون از همه که کامنت من رو خوندن
سلام اقای عباس منش من در حدود یک سال هست که شمارو دنبال میکنم و زندگیم و شخصیتم در خیلی از ابعاد و دیدگاه ها مختلف تغییر کرده و بهتر شدم و خدارو شکر میکنم ،واقعا از شما سپاسگذارم و یادم هست یه جمله ای رو شما گفتین که وقتی شما از قانون استفاده میکنی و عمل میکنی به تمرینات و روی خودتون کار میکنی و کانون توجه رو کنترول میکنی و ادامه میدی ،آنوقت هست که نتایج میاد یادمه گفتین به لاجرم پول میاد دنبالت موقعیت ها و اتفاقاتو شرایط خووب و عالی برات رقم میخوره میخواستم در مورد نتایجم بگم ولی ساده و کوتاه میگم من هر دو ماه مریض بودم سرما خوردگی وحشتناک میگرفتم الان حدود دوسال هست یه قرص نخوردم حالم خوبه ومقاومتم در مورد مسائل و اتفاقات اطرافم اوردم پایین و هدایت الهی رو تازه دارم میبینم ودرک میکنم بابا به زور میبرنم ماساژ ،، مشکلات قبلی ام خود به خود به صورت طبیعی حل شدن در امدم بیشتر شده و مهمتر از همه احساسم بهتر شده، و جالب اینکه از وقتی روی منیتم کار کردم ومن من نگفتم کم کم این جریان الهی خداوند رو و هدایترو بیشتر درک کردم به لطف الله الان حالم خوبه و امید وار تر شدم به زندگی و شاد هستم دیگه از اینده نمیترسم و خفن حسم عجیبه ،حس میکنم من نیستم یه نیروی دیگه داره کارامو میکنه خلاصه خدارو شکر هر روز بهتر تر دارم میشم و راهمو کم کم دارم پیدا میکنم و این هدایته خفنه خیلی و خیلی جذاب و خداوند رو صد هزار مرتبه شاکر هستم که در مسیر درست و آگاهی بیشتر و بیداری ودر مسیر کشف قوانین جهان قرار گرفتم تا از زندگیم و این هدیه الهی بیشتر تر لذت ببرم و بیشتر شکرگذار الله باشم و سپاسگذارم از خدای وهابم برای اینکه در این خانواده صمیمی حضور دارم .