الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 25

370 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    به نام الله مهربان

    سلام بر استاد عزیزدلم

    سلام بر خوبانم

    من پر بودم یه زمانی از این بهانه ها و سرزنش ها

    همیشه همه ی فرصت ها رو از دست داده میدیم

    همیشه خودم و قربانی میدیم

    اما شما همیشه تاکید داشتی که آقا خودت مسئول صددرصد زندگیتی

    فقط روی آدم تو آینه حساب کن

    از همون موقع یاد گرفتم دست به زانو بگیرم و بلند شم

    من موقعی که دپرسم سعی میکنم تلفنم رو جواب ندم

    سعی میکنم کسی رو نبینم

    همیشه فکر میکردم این ایراده

    اما الان فهمیدم توحید درونم بوده که گفته فرشته خودت باید حالت و خوب کنی

    خودت باید قدم برداری

    منتظر هیچ‌کمکی بیرون از خودت نباش

    استاد چقدر خوشحالم که خداوند منو تو این مسیر گذاشت

    مسیری که قبلا همیشه فکر میکردم نشدنیه الان برام تو ذهنم انجام شده است

    همیشه میگم بقیه تونستن،منم میتونم

    همیشه میگم که وقتی میتونم بهترین باشم،چرا باید معمولی باشم

    استاد بی صبرانه منتظر اومدنم به آمریکا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    به نام الله هدایتگربه سوی خواسته ها

    سلام دوستان خوبم

    ردپای من درفایل183سفرنامه

    من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم

    اصل واساس زندگی کنترل کانون توجه وبه شرایط ناجالب جوری نگاه کنیم که به احساس برسیم

    کل بازی زندگی همینه=تمرکزبه نکات مثبت ورسیدن به ارامش

    تحسین میکنم این ورزشکارروکه باکنترل کانون توجه خودش داره شرایط روبهبودمیده وبهتروبهترمیشه

    من خودم هنوز نگاه میکنم به موفقیت دیگران حسادت دارم ولی خیلی بهترشدم وبعضی وقت هاتحسین میکنم موفقیت دوستان خودم روولی بایدروی خودم کارکنم تابهتروبهتربشم

    دلسوزی احساس گناه حرف مردم ووواین هاهمون نشتی های انرژین که بایدروشون کارکردوبهتروبهترشد

    وقتی درمسیردرست هستی وقتی اتفافی به ظاهربدرخ میده اینوهمون چیزیه که توروبه خواسته ات میرسونه کافیه به خداونداعتمادکنی ونگران نباشی واحساست خوب باشه وبه پلن خداوندایمان داشته باشی

    وقتی احساست بده یعنی داری ازمسیردرست دورمیشی

    وقتی احساست خوبه یعنی داری به خواسته هات نزدیک میشی

    احساس شما=قطب نمای شماست

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم شایسته و همه دوستان عزیزم

    فایل 183

    اول از همه بگم استاد تو فایلهای رایگان حرفهایی هست که واقعا تومورها داره مرور میشه

    و این فایل چقدر به من آگاهی داد

    آنتونی جاشوا قبل اینکه بوکسر باشه

    انسانی که خوب یاد گرفته کنترل ذهن کنه

    حرفایی میزنه که خیلی ها انتظار دارن ی دکتر ی فرد تحصیل کرده درجه 1 بزنه

    این آدم به من نشون داد ما آدمها فرمون فقط در کنترل ذهن فقط کنترل ذهن آدمارو بزرگ میکنه

    باشنیدن حرفای آنتونی من بهتر این درک رو کردم که تو میتونی از زاویه ای بع موضوع نگاه کنی که بهت احساس بهتر بده

    دقیقا برای من مسئله ای بوجود اومد و من داشتم تو این چند ساعت باش میجنگیدم هر کاری کردم از فعالیت فیزیکی که غرق نشم تو موضوع اما ول کن نبود اما با خوندن کامنتها بهتر فهمیدم که باید به این قضیه طوری نگاه کنم که نکات مثبت اونو ورچینم و این موضوع داره نشون میده چه باوری رو بیشتر باید کار کنم روش

    این فایل رو از دیروز چهار بار گوش دادم چون هربار تحسین کردم این آدم رو هربار بهش آفرین گفتم

    من خیلی از حرفای مربی ها رو دیدم تو فوتبال

    اما حرف زدن این آدم با این لحن مودب و آرامش

    خودش ی الگو بی نظیر بود واقعا آرامش رو تو تک تک سلول‌های طرف دیدم

    این قهرمان‌ها اینطوری رو ذهنشون واقعا کار کردن که قهرمان شدن

    مثل فیل هیس که چندسال تو رده اول بدنسازی مستر المپیا بود و خبر نگار ازش پرسید که بعد بردن ساندویچ چکار میکنی گفت میرم تمرین میکنم و برای ساندو بعدی آماده میشم

    گفت استراحت نمیکنی گفت نه من باید برای سال بعد بهتر بیام بهتر از الا خودم

    این آدما همیشه دنبال بهتر شدن هستن

    و این باخت هم برای جاشوا ی درس داشت اونم درشو گرفت و دوباره بیشتر و بهتر به قهرمانی فکر میکنه هدفمند تر

    و این آدم بعد باخت نیومد دنبال عوامل بیرونی باشه که اونو آروم کنه خودش خودش رو آروم میکنه خودش انقد بزرگه که خودش رو آروم میکنه ظرف وجودی این آدم انقد بزرگ شده که آرامش بعد باختش قابل تحسینه آفرین

    حتا با سوالهای خبرنگارها هم بهم نمی‌ریزد ودر کمال احترام و آرامش و با منطق جواب اونارو میده

    واقعا این شخصیت تحسین کردن رو از استاد یاد گرفتم درسته خیلی ها هستن که از موفقیت های افراد حالشون بد میشه در هر آدمی هم ی درصدی داره

    یکی شدید تر یکی کم اما من از وقتی که با استاد جان آشنا شدم اینو یاد گرفتم که آدم‌های موفق رو تحسین کنم حتا اگه اون آدم ی نکته مثبت داشته باشه

    استاد چقد خوب این کارو میکنه و ساعتها میتونه ی فرد رو تحسین کنه

    مثل احمدی نژاد مثل خامنه‌ای مثل خمینی

    استاد از آدما بت نمی‌سازد چون میدونه خداوند صاحب و مالک اما اونارو برای ی کار کوچیک هم تحسین میکنه آفرین استاد جانم

    من هنوز به اون درک نرسیدم که این شخصیت هارو تحسین کنم اما خوب درک کردم که نباید اصلا بهشون فکر کنم و بد بگم و یا بد بشنوم

    استاد ممنونم برای این فایل زیبا این فایل قشنگ و عالی واقعا الگو برداری از همچین انسانی برای من درسها داره ممنونم برای این همه آگاهی

    استاد جانم ممنونم

    در پناه حق

    شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 183 فصل هفتم

    واقعا انگار این فایل آپدیت شده مجدد عزت نفس بود

    من کلی نکات مهم یااداشت کردم تو دفترم اما الان نکاتی رو مینویسم که دربارش تجربه یا برداشتی دارم

    استاد اون قسمتی که گفتین اکثریت ادمها از افراد موفق متنفرن و نمیتونن موفقیت یا پیروزی شون و ببینن و دوس دارن یجورایی طرف زمین بخوره و بگن اها همینه ناخوداگاهشون حال کنه

    خیلی عمییق لای شخصیت شناسی پنهانه و واقعا احسنت که شما کشیدینیش بیرون و فقطم از استادی چون شما این اموزش و نکته بینی برمیومد یادم افتاد خود منم در ناخوداگاهم همچین چیزی رو داشتم و خب بعد گوش دادن فایل های شما و دوره عشق و مودت یاد گرفتم موفقیت ادمها رو تحسین کنم و از زمین خوردنشون خوشحال نشم و اعراض کنم اتفاقا این چند روز تعطیلی رو ما خونه یکی از آشناهامون بودیم و من حتی قاشق بلند کردنشون از روی زمین و تحسین میکردم چون تو دوره قدم دوم و ثروت و کانون توجه م اگاهانه احساسمو خوب میکردم و احساس خوبمو با این روش تزریق میکردم و نمیدونین چه اتفاق های عالی پشت هم میفتاد جوری که من اصلا حتی برای ثانیه ای تو احساس منفی و نجوا نبودم اگه هم بودم اصلا موندگار نمیموند و به دقیقه نمیکشید نجواها دور میشدن واقعا بخودم افتخار کردم و دعا به جون شما و سپاسگزاری از خداوند مهربان بخاطر قانون بدون تغییرش حتی یروز بیشتر موندم خواهرم بخاطر کارش زودتر اومد خونه و وقتی اومدم خونه فقط 3ساعت داشتیم راجع به خصوصیات و نکات مثبت دوستمون و همسرش و سبک زندگی و شخصیتشون میگفتیم فهمیدم که اگه بیشتر وارد فضای مثبت میشم بیشتر دارم روی نکات مثبت زندگی ادمها و خودشون تمرکز میکنم که قبلا اینطوری نبود اصلا

    * اکثریت فکر میکنن اگه بدی ادمها رو بگن روشنفکرن در صورتی که فقط باید ادمهای موفق و تحسین کنیم فارغ از هر شخصیتی که دارن

    استاد این قسمت صحبتهاتون و اون اسامی که نام بردید خیلی خیلی زیاد منو تو فکر فرو برد و هی اینو بخودم یاداوری میکردم که فلانی و فلانی و رو هم دیگه قضاوت نکن و داشتم تو ذهنم میگشتم دنبال خصوصیات مثبتشون و خیلی ارامش عمیقی بهمراه خودش داره

    تو بخش اداری یا افرادی که سمت مهمی دارن از وقتی یاد گرفتم قضاوتشون نکنم و اعراض کنم از چیزی که اکثریت میگن و با صحبت و فکر دربارش اونو وارد زندگیم نکنم در مفهوم کلی ش از وقتی فضای سیاسی و صحبت دربارش و فاز روشنفکری رو کنار گذاشتم اصلا زندگیم ازین رو به اون رو شد ارامشم اگه قابل تعریف تو کلمات بود حاضر بودم بیانش کنم و نشتی انرژی که برطرف شد و دیگه ازین فضا بطور کامل بدون اینکه اذیت بشم یا زوری باشه اومدم بیرون جوری که هیچکدوم از اطرافیانمم راجع بهش باهام حرف نمیزنن خلاصه بگم اینکه میگن از دنیا بیخبری توصیف منه مگه خبر خیلی فراگیری گر بشه و بفهمم اونم فقط در حد تیتروار نه با جزییات و خب اگه کار اداری پیش بیاد یا با افرادی اون مدلی برخورد کنم هم رفتارشون عالیه هم کارم خیلی راحت انجام میشه و این یعنی تغییر چون قبلا نبود

    بهتر بگم که اینو یاد گرفتم ازتون که اقا طرف هیتلرم باشه بهرحال 2تا نکات مثبت دو تا کار مثبت انجام داده اونا رو برای ذهنم بلد کنم نه شاید هزاران خصوصیات شخصیتی منفی و کارهای بدی که انجام داده نه برای اونا برای تنظیم فرکانسی خودم همه امتیازها رو از بقیه بگیرم بزارم روی خودم نشتی دیگه که برطرف میشه

    * درجه های فرکانسی خیلی خیلی پایین درجه بدترش احساس گناه هست یا همون احساس پشیمانی اینو دور کنم

    یادمه اون قسمت مربوط به احساس گناه تو یکی از جلسات دوره فایل های عزت نفس رو من بارها و بارها گوش دادم اصلا ترمزی بود که پیدا کرده بودم و ذهنم عجیب مقاومت داشت روش بسیار زیااد روش کار کردم و الان که دوباره گفتینشیادم اومد یه لحظاتی رو هرچند کوتاه داشتم خودمو سرزنش میکردم و سریع با منطق خودمو از احساس گناه دور کردم قبلا اگه شاید چندین سال بود یه حادثه ای یه موضوعی ذهنمو مشغول میکرد محو شد یا اگه یه کار کوچیک یا مووضوعی بود شاید یک ماه طول میکشید بعد شد یک هفته بعد سه روز تا جایی که رسید به زمانی که الان اگه احساس گناه یا سرزنش یا پشیمونی بهم سر بزنه در حد چند ساعته بعد سریع جلوش میپیچم نمیزارم رشد کنه

    * هیچوقت نخواه یا نزار کسی دلش به حالت بسوزه یا انگیزه ای بده بلندت کنه بگه پاشو خودتی که فقط باید بخودت انگیزه بدی دستتو بدی بخدا پاشی و ادامه بدی این نگاه عدم شرک ورزیدن و نشون میده و نگاه توحیدی هست

    خدایی تو این مورد من خوبم حتی قبل اشنایی با قوانین خدا و سایت و بعدش اگه یه جاهایی هم این نگاه اومده سراغم جلوش و گرفتم کامل محو نشده اما توش خیلی خیلی بهترم و البته لازمه عالی بشم

    * اینکه من تلاشمو کنم و نگران نتیجه نباشم و اعتماد میکنم به خداوند یا خودم

    این نگاهیه که اینروزها خیلی خیلی دارم روش کار میکنم و هربار که کار میکنم و نتییجه شو میبینم مثل چراغ راه برام انگیزه میشه که میبینی میشه و ادامه میدم خیلی خیلی احساس عالی هست خدا رو شکر

    *نگرشی که بهت احساس آرامش، رهایی، رضایت میده داره تو رو به خواسته ت نزدیک میکنه و نگرشی که بهت احساس ترس، نکرانی، اضطراب و احساس بد میده داره تورو از خواسته ت دور میکنه این همین یه جمله رو اگه رعایت کنم درکش کنم میفهمم کجاها نیاز هست که روی خودم بیشتر کار کنم و خیلی منو بفکر فرو برد و رفتم سمت دیدگاهایی که این احساسات و بهمراه داشت و نوشتمش پر رنگ اینجا هم مینویسم که بمونه یادم یاد منو ناخوداگاهم

    و در اخر تو هر مرحله ای از زندگیم هستم بیام از زاویه بهتر به مسائلم نگاه کنم و توش بهتر و بهتر بشم این اصل زندگی هست و پایدار و ادامه دار

    مرسی از استاد عزیزم مرسی از اگاهی هاتون مرسی از حضورتون دوستتون دارم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    سیدمجید شهیدی گفته:
    مدت عضویت: 2393 روز

    با درود به همه دوستان و استاد عزیزم

    خیلی جالبه که من امروز این فایل رو گوش دادم

    5 روز پیش یعنی 22 آگوست وقت سفارت داشتم برای ویزای تحصیلی آمریکا

    همه چیز خوب و عالی پیش میرفت … با خانواده رفتیم دبی و کلی لذت بردیم تا صبح روز 5شنبه که نوبت داشتیم

    مراحل کار یکی یکی انجام شد و رفتیم داخل صف برای مصاحبه با آفیسر

    وقتی نوبت ما شد همه مدارک رو بررسی کرد و سوال های زیادی پرسید و ما هم همه رو جواب دادیم و شنیده بودیم اگه آفیسر سوال های زیادی بکنه احتمال زیاد میخاد ویزا رو بده

    اما در لحظه آخر ما ریجکت شدیم

    و با حال بسیار بدی از سفارت اومدیم بیرون

    من فقط سکوت کرده بودم چون میدونستم اگه بخام حرفی بزنم ممکنه حالم بدتر بشه

    بنابراین هیچی نگفتم تا رسیدیم هتل

    سریع بلیط های بهترین پارک آبی دبی رو خریدیم و با همسر و بچه ها و دوست آمریکایی مون که تازه باهاش آشنا شده بودیم رفتیم پارک آبی و کلی خوش گذشت …

    دیگه بهش فکر نکردم و اینکه این همه وقت و هزینه و … کردیم و نشد

    بعد از پارک آبی هم رفتیم خرید و کلی چیز باحال خریدیم

    بعدشم یه شام عالی و برگشتیم هتل تا برای برگشت مون به ایران آماده شیم

    امروز که این فایل رو گوش دادم احساس کردم تقریبا مطابق با آگاهی های اون عمل کردم و به خودم افتخار کردم که اون روز حالم رو بد نکردم … خدا رو شکر که تونستم ذهنم رو کنترل کنم و امروز فهمیدم که باید دوباره شروع کنم و قطعا به هدفم میرسم و میام همین جا اعلام میکنم که من موفق شدم به هدفم برسم

    واقعا اگه با این سایت و با استاد و شما عزیزای دل آشنا نشده بودم چه بسا همین وقت سفارت رو هم نمیتونستم بگیرم و چه بسا که اصلا رویای رفتن به آمریکا هم تو ذهن من شکل نمی گرفت

    خدا رو شکر …

    واقعا سپاسگزار خداوندم برای این همه آگاهی عالی

    براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید کدخدایی گفته:
      مدت عضویت: 1968 روز

      سلام به مجید عزیز دوست همفرکانسی و هم خانواده موفقم

      بسیار بسیار کار بزرگ و خطیری رو انجام دادید که کنترل ذهن بود.

      واقعاً تحسینتون میکنم بابت این شهامتی که به خرج دادید و قشنگ عمل کردید به این آگاهی‌هایی که دریافت میکنید

      بدون شک گرفتن مچ ذهنتون و رفتن به دنبال تفریح بعد از ریجکت شدن شما و در دست گرفتن افسار ذهن کار بسیار مهم و بزرگی است که شما از عهده اش براومدید

      دست مریزاد و خدا قوت دوست عزیزم

      قطعا و بدون شک این یه دستاورد بسیار مهمی است که اجازه ندادید حس و حالتون بد بشه و بدنبال آن اتفاقات بد بیشتری رو تجربه بکنید .

      به حقیقت جهان هستی بهترین پاداشها را نصیب قلب پاک و مهربون شما خواهد کرد مجید عزیز چون عمل کردید به این قوانین و آگاهیها

      دمت گرممم که موفق شدی

      بهت تبریک میگم

      و از الله یکتا براتون موفقیت روزافزون و سلامتی و ثروت و خوشبختی در هر دو جهان را خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    چقدر این فایل برای من تلنگر بود، دوبار فایل رو دیدم نکته به نکته شو نوشتم، با خودم حرف زدم، از اینک به درک بهتری از قوانین رسیدم خیلی خوشحالم.

    استاد من همزمان داشتم روی دوتا دوره کار میکردم، همزمانی فایلها خیلی جالب بود، در هردو دوره، رسیدم به الگو برداری از افراد موفق،

    اگر فردی به یک موفقیتی رسیده، تو هم میتونی اگر مثل اون فکر کنی و عمل کنی.

    شاید این فقط یه جمله باشه اما کلی حرف داره. با خودم هی پرسیدم دقیق باید چیکار کنم ک هدایت شدم به این فایل.

    یک ورزشکار موفق میاد میگ بعد شکست، چجوری داره فکر میکنه، و عمل میکنه.

    من یه یادگیرنده سریع هستم، درس مو میگیرم و حرکت رو به جلو. اون اتفاق سوخت میشه برای من ک پیشرفت کنم، مثل کاتالیزگر، من رو نکات مثبت تمرکز میکنم و نکات منفی رو نمیبینم. من بلند میشم، خودم خودمو بلند میکنم، به کس دیگ ای نیاز ندارم، من نمیشینم غصه بخورم، انرژی مو هدر بدم، انرژی مو جایی میزارم که باعث بهتر شدنم بشه.

    این جملات هر کدومش انگار برای من بود، منی ک همین چندماه پیش با یه اتفاق ناجالب، کلی بهم ریختم، وقتی دوسال وقت و انرژیم برای یه هدف بزرگ نتیجه نداد. و کلی از خانواده ام شاکی شدم ک شما هیچ حمایتی نکردین.

    الان میفهمم اون توحیدی ک میگید یعنی چی، اون شرکی ک امید به بقیه داشتن، امید به حمایت خانواده، دوستان، همسر، الان میفهمم دنبال پایه گشتن چقدر بیهوده است،

    خیلی با خودم فکر کردم، بعد همین فایل گفتم قدرتمندتر برمیگردم دوباره رو هدفم کار میکنم این بار با ذهن و باور مثبت تر، توحیدی تر، نتیجه برام مهم نیست این یه پروسه است، درس شو میگیرم دیدم درسته به هدفم نرسیدم ولی چقدر رشد کردم چقدر یه ادم دیگ ای شدم، چقدر تجربه کسب کردم اینا سوخت میشه برای من ک دوباره برم شروع کنم، برامم مهم نیست ک مردم، خانوادم و… چه انتظاری از من دارند، من فقط روی خودم کار میکنم. تو این دوماه رو خودم کار کردم روزی چندین ساعت فایل دوره هارو کار میکنم و این فایل انقدر قدرت بمن داد ک حس میکنم دوباره قراره برم روی قطار موفقیت.

    استاد فوق العاده ای، حالا میفهمم الگو پیدا کردن یعنی چی، چجوری داری به باورهاشون، عملکردشون توجه میکنی، تحسین میکنی.

    یک دنیا سپاس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    بنام رب هادی خدای آسانی ها

    سلام ب استاد عزیزم و دوستان جانم

    روز 59

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این فایل و آگاهی های ارزشمندش ک بهم رزق دادی

    جاشوعا چ شخصیت توحیدی قشنگی داره

    چقد خوب داره از قانون استفاده میکنه

    تمرکز میزاره رو زیبایی ها و داشته هاش و از افکار منفی ونجواها اعراض میکنه

    چ آرامش عجیبی داشت خییلی قابل تحسینه

    قابل ستایشه واقعا

    ببین کسی داره این حرفها رو میزنه ک بارها اون ور قضیه بوده سمت برنده

    والان ی تجربه ی متفاوت و داره تجربه میکنه

    و اولین چیزی ک میگه اینه ک

    این شکست برای من ی فرصته

    فرصتی ک باعث میشه من خودم و بهبود بدم و درسم و یاد بگیرم و رشد کنم

    تحسبن کردن یا همون صدق بالحسنی

    مارو آسان میکنه برای آسانی ها

    دیدن زیباییها و نقاط قوت آدم ها مارو هم هدایت میکنه ب سمت مرکز توجهمون و دیدن زیبایی های بیشتر

    چ دیدگاه قشنگی دارین استاد

    شما گفتین من میتونم 10هاساعت درمورد نکات مثبت شخصیت هایی صحبت کنم ک خییلی از ما و تاریخ اونا رو دیکتاتور معرفی میکنه

    کسی مث هیتلر

    محمدرضا پهلوی

    و شخصیت هایی ک من درگذشته عاشقشون بودم و هنوز هم تحسینشون میکنم

    کسی مث امام خمینی

    امام خامنه ای

    احمدی نژاد

    الان ک فک میکنم چرا من کلمه ی امام و پیشوند خمینی میارم و میاوردم همیشه

    و همین طور آقای خامنه ای

    چون تو ذهنم قدرت میدادم بهشون

    چون فک میکردم خدا اینارو برای ما پیشوا و امام زمانمون قرار داده تا ب ماحکومت کنن تا مارو هدایت کنن

    و فک میکردم من نمیتونم مسیر درست رو

    دیدگاه درست رو روش زندگی درست رو بدون اینها انتخاب و ادامه بدم

    فک میکردم صراط مستقیم یعنی هرچیه ک اینا میگن

    همون قضیه ی واسطه بودن بین من و خداوند و راهنما و پیشوا بودن اونا

    خدای من

    چرا من فک میکردم ک احمدی نژاد بهترین رئیس جمهور ایران بوده؟

    چون میدیم بیشتر داره برای قشر فقیر جامعه تلاش میکنه

    و هدفش اینه ک با تقسیم پول نفت بین مردم ،یارانه و.. عدالت و ایجاد کنه

    درصورتی ک قانون خداوند میگه هرکس نتیجه ی فرکانس خودشو میبینه

    تمام اتفاقات و نتایج زندگی ما ب واسطه ی افکار و باورهای ماست

    غنی یکی از اسما خداست

    و خداوند خودش ثروته و جهان هرروز درحال گسترش و ایجاد فرصتها و موقعبت های جدید برای خلق ثروته

    هرروز روشهای جدید و راحتتری برای پول ساختن ایجاد میشه

    روز ب روز امکانات بیشتر میشه

    ثروت بینهایته مث اکسیژن فراوانه

    کسی ک خدا رو باور داره باید باور داشته باشه ک همین خدایی ک کیهان رو خلق کرده و داره مدیریتش میکنه

    میتونه تورو ب هرخواسته ای دبگه برسونه

    میتونه تو رو غنی و پر کنه و از فضل بی پایانش بر تو ببخشه

    خدایی ک خودش و با صفت بخشنده ی مهربان معرفی میکنه

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام الله هی ک رحمان و رحیم است

    رحمان یعنی بخشندگی عام ب کل موجودات و رحیم ک ویژه ی بنده های خاص خودش هست

    رحمت خداوند بینهایته مث باران رحمتش ک همیشه درحال باریدنه

    من اگه دریافتش نکردم و نمیکنم تقصیر خودمه چون ظرفم ب اندازه یک فنجون کوچیکه

    خدایا تنها تورا بندگی میکنم وتنها از تو یاری میخوام من رو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    خدایا منو ببخش بخاطر اینکه یک عمر قدرت و دادم دست بقیه تو زندگیم

    منو ببخش بخاطر شرک های درونم

    وجودم و پاک کن قلبم و ب نور ایمان ومعرفتت روشن کن وسعادتمند در دنیا وآخرت قرارم بده

    خدایا هرآنچه دارم مال توست

    از تو بهم رسیده من هیچی از خودم ندارم

    تویی مالک همه چیز هرآنچه درآسمانها وزمینه

    خدایا تو برام کافی هستی

    تو بهترین حامی وبهترین هادی وبهترین نگهبان منی

    هیچ برگی بدون اذنت از درخت نمی افته

    همه چی تحت سیطره مالکیت و فرمانروایی توعه

    من و تسلیم فرمان خودت قرار بده

    و تسلیم بمیران امین

    الهی صدهزار بارشکرت عاشقتم

    1417

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    آقا گرفتم!

    تفاوت در نوع دیدگاهیه که باهاش بزرگ َشدیم.

    آدمی که با شغل آزاد بزرگ شده، میدونه که هیچ گارانتی براش وجود نداره، الا ما سعی!

    و آدمی که تو جو کارمندی بزرگ شده، همیشه منتظره صاب کار یا دولت یا بیمه ، یه حرکتی بزنن….عین فوتبال که تو ممکنه حال نکنی رو پای حریف تکل ببندی و منتظری دفاع کناریت یه حرکتی بزنه….

    خب این فرق داره با وقتی یه نفر تو کشتی داره رو گردنت فیتو میزنه و باید یه غلطی بکنی تا ضربه فنی نشی!

    فرق داره آقا… فرق داره.

    پایبندی افراطی به اخلاقیات، مال بچه خوباست که از مبصری کلاس تا قطعه ویژه کارمندان مودب دولت، مشایعت میشن… هیچ جا دست از پا خطا نمیکنن، مبادا جیره شون قطع بشه… مثل من!

    خب، من با این بک گراند، نمیتونم از آدم بدهای اطرافم الگو بگیرم و همه ش عادت میکنم به قضاوت…. قضاوت… قضاوت، تا جونم بالا بیاد و هیچ کار درستی هم تو زندگیم نکنم، مگر چاپلوسی کردن صاب کار و دولت و شستا….

    دارم متوجه میشم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان .

    چند روزی بود که به تضادی برخورده بودم .این تضاد کلی منو به چالش کشید یعنی ابتدای امر منو حسابی چلوند .

    اولش خودم را به درو دیوارمی زدم تا حلش کنم .بعد دیدم با آگاهی ناقص من از حلش به تنهایی عاجزم و ناتوانم .

    البته انتظارم از خودم خیلی بالاتر بود فکر می کردم که سریع کنترل ذهن می کنم وتمام ‌

    اما این تضاد چون پاشنه آشیل منو نشونه رفته بود واقعا احساس درماندگی و عجز بهم دست داده بود .سعی می کردم آموزه هایم از سایت و استاد عزیز را به خاطر بیاورم و عمل کنم .اما هیچ به یادم نمی آمد فایلها را بارها و بارها مرور می کردم اما نمی شد که نمی شد .دست و پا زدن ها چند روزی ادامه داشت و من بیشتر در مرداب تضاد فرو می رفتم ‌تمام احساس شایستگی و ارزشمندی ام به یکباره فرو ریخت ‌انگار نه انگار .بااینکه روی خودم کار می کردم خصوصا از خرداد ماه که با شدت و قدرت و اشتیاق بیشتری بر روی آگاهی ها کار می کردم اما این تضاد که اتفاقا پاشنه آشیل من بود برایم مثل سقوط یک بهمن بر سرم بود .

    از خداوند عاجزانه کمک خواستم و از روی عجز و تسلیم کمک خواستم .

    برای رسیدن به مرحله تسلیم شدن و پارو نزدن زمان سختی را گذراندم.

    کنترل ذهن برایم سخت شده بود .حتی توان جنگیدن و مبارزه کردن نداشتم .آنقدر ذهن من آن ناخواسته رادر نظرم بزرگ و عظیم نشان داده بود که خودم را ناتوان از مقابله می دیدم .

    ناامید بودم گر چه می دانستم ناامیدی گناه بزرگی است اما دانش من در مقابل بزرگنمایی ذهنم از موضوع رنگ می باخت .

    برای من چند روز طول کشید .

    یک روز صبح که از خواب بیدار شدم به محض اینکه بیدار شدم دوباره ذهن شروع به حرف زدن و یاد آوری تضاد و ناتوانی من نمود .دیگه به خودم گفتم بسه تمومش کن .تو زن قدرتمندی هستی .تو ارزشمندی .تو می تونی از پس این تضاد بر بیای .

    از جا بلند شدم لباس پوشیدم و به تنهایی رفتم بیرون پیاده روی .ساعت ها پیاده روی کردم من که تا روز قبل آرزو می کردم کاش دوستم پایه بشه و باهام بیاد پیاده روی .

    و بعد از آن شکر گذاری را از سر گرفتم .گر چه برایم سخت بود تحسین کنم اما سعی کردم تمرکز بر زیبایی بگذارم وتحسین گر آن باشم .

    قدم بعدی سعی کردم بر هدفی که قبل از تضاد بران متمرکز بودم دوباره متمرکز بشم .باز هم سخت بود برام .اما من تونستم با اهرم رنج و لذت دوباره بران هدف متمرکز بشم و آرام آرام تمرکز من از روی ناخواسته برداشته شد و بر خواسته متمرکز گردید .دستاورد و پاداش این تلاشو اهتمام این شد که تونستم در رشته ای که بران هدف گذاری کرده بودم و متمرکز بودم گواهی نامه مربی گری را دریافت کنم و با آن گواهی نامه می توانم به زودی به فضل خداوند دوره های آموزشی برگزار کنم اونم با مجوز معتبر .

    این کاری بود که من به تعویق می انداختم اما این تضاد باعث شد کارناتمام را تمام کنم و یک گام به هدفم نزدیک تر شوم .

    گر چه ابتدا سخت بود اما آیه را به خاطر می آوردم که فان مع العی یسرا .روز اول به تکرار می کردم هیچ راه آسانی نمی دیدم و به خودم می گفتم کو آسانی ؟اما به مرور این آیه برایم در زندگی معنا شد .آسانی ها هم آمدند .سختی با آسانی همراه شد و امروز که این کامنت را می نویسم خدارا هزاران مرتبه شکر حالم بهتره و اون جهنمی که ذهنم برایم تدارک دیده بود و من در آن آتش می سوختم برایم تبدیل به

    ( بردا و سلاما)شده است .

    خواستم بگویم که کنترل ذهن و تلاش برای برگشت به زندگی بزرگترین وظیفه ما در شرایط دشوار هست .

    همه چیز کنترل ذهن است .اگر بتوانیم کنترل ذهن داشته باشیم و امید وار و مصمم دوباره گام برداریم پیروزی حتمی است .

    بعد از کنترل ذهن نوبت به پذیرش مسئله هستم .

    پس از پذیرش و پرسیدن سوال درست جواب ها می آیند راه ها آشکار می شود مسیر ها گفته می شود .فقط باید قوی بود .در مقابل رب تسلیم بود و بعد از آن است که اعجاز آغاز می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2972 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد ارجمندم ،مریم بانوی عزیز ودوستان الهی ام

    خدایا شکرت به خاطر این لحظه وامروز

    این فایل فوق العاده بود با اینکه بارها قبلا گوش دادم ولی امروز یجور دیگه بود چقدر احساس قدرت میکنی همان قدرت خلق زندگی، چون باور داریم که کانون توجه ما هست که اتفاقات زندگی ما رو رقم میزند

    مصاحبه عالی بود وتوضیحات تکمیلی استاد جان آگاهی‌های این فایل را برا ما قابل لمس تر کرد از روزی که قانون را متوجه شدم سعی کردم به جای حسادت ،تحسین کنم در بعضی موارد شاید تحسین کردن برام سخت بود ولی حداقل سعی کردم قضاوت نکنم

    خداراسپاسگزارم با کارکردن برروی فایلهای سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا تا حدود زیادی موفق شدم زاویه نگاهم را به مسائل مختلف زندگی تغییر بدم وبه هر چیزی حتی شرایط به ظاهر ناجالب با دید مثبت نگاه کنم وپیام آن موقعیت را بگیرم یاد گرفتم به جای گله وشکابت کردن بگم الخیر فی ماوقع

    چقدر آنتی جاشوا تحسین برانگیز هست چه عالی قانون را درک کرده وروندتکامل آن آشناست

    چقدر زندگی زیباست وقتی من قانون آن را یاد بگیرم وقتی باور کنم که من به خودی خود ارزشمندم باکار کردن دوره احساس لیاقت خیلی بیشتر از قبل خودم را قبول دارم ودیگه پیش نیومده که خودم را سرزنش کنم وچون برا خودم ارزش قائل ام اجازه نمیدم کسی احساس من را خراب کند ویا احساس گناه به من بدهد امروز وقتی اتفاقات این دوسال رامرور کردم متوجه تغییرات اساسی در شخصیت درونیم شدم، فهیمه ای که شهریور 1401 به خاطر تضادی که داشت منتظر بود تا همسرش ،داداشش ،پدر ومادرش کاری براش بکنند ومتوقع وزودرنج شده بود الان شده فهیمه ای که با توکل به خدا قدم بر میداره وتلاش میکنه باشرایطی که دارد کارهاش را انجام بدهد واز زندگیش لذت ببره وقتی همسرش با نگرانی نگاش میکنه ،در جوابش میگه من حالم خوبه ایمان دارم شرایط جسمانیم داره به سمت بهبودی کامل من پیش میره چون خودم از احساسم خبر دارم وهمین حرف را از دکترش میشنوه این فهیمه کجا وآن فهیمه کجا ،این فهیمه سعی کرد از دل این تضاد درسش رو بگیره سعی کرد با کنترل ذهنش از تضاد بزرگتر شود سعی کرد در این دوسال با اینکه شرایط به ظاهر ناجالب بود توجه اش را بزاره رو نعمتها وداشته هاش وهمواره سپاسگزار خداوند باشد که عمری دوباره به او داده است

    خدایا شکرت ،شکرت شکرت

    استاد جان صمیمانه از شما ومریم بانوی شایسته سپاسگزارم

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: