دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
الگوبرداری از افراد موفق و اینبار اسطوره بینظیر در فوتبال مسی اعجوبه تکرار نشدنی در فوتبال دارنده چندین و چند مدال و توپ طلایی و قهرمانی و رسیدن به بهترین جایگاه در زمینه فوتبال و با این همه افتخارات ورزشی در عین حال بسیار متواضع،افتاده ،بی حاشیه هست الگویی که واقعا کامل و عالی برای الگو برداری هستند از نظر اخلاقی بسیار عالی هستند و با این اخلاق و شخصیتی که ایشون دارند با این همه طرفداران زیادی که داره بدون هیچ گونه جو گیری با تمام تسلط و تمرکز روی کار خودشون متمرکز هستند رو الگو قرار داد این باورهای درست ایشون که این موفقیت بزرگ رو براشون داشته این کنترل ذهن «تقوا» داشتن در زمانی که با گفته های ریس فدراسیون فوتبال فرانسه داشتند ایشون بدون کوچکترین عکس العملی به کار خودشون ادامه دادند واقعا درسها داره و کارکرد درست قانون و قدرت کنترل کانون توجه رو به آدم نشون میده نشون میده چرا یک نفر از بین چندین میلیون میلیون آدمی که عاشق فوتبال هستند میشه مسی وقتی متعهد به اصول درست خودش تو هر لحظه و هر موقعیتی پیش می ره به دور از حاشیه به دور از جلب توجه کار خودش رو میکنه میشه مسی اسطوره ای که لیاقت جایگاه ویژه خودش رو در فوتبال داره و کارکرد درست قانون رو میشه تو این فرد دید به دور از هر عقیده و اعتقاد و آیین و مذهبی هماهنگ با خدای درونش با ذات درست خودش متصل به خدای درونش پیش می ره و اون چه رو که میخواد با باورهای درست خودش خلق میکنه
اینکه میگه من تصویر جام قهرمانی رو ندیده بودم تا لحظه ای که از پله ها بالا اومدم و اون جام رو کنار زمین دیدم نشون میده چقدررررررر تمرکز ایشون روی اصل روی زندگی در لحظه حال و گذاشتن تمام وجود خودش در بازی هست اینکه در لحظه تجربه کنه رشد کنه و لذت ببره و ایمان داره که این مسیر درست با تمرکز روی کار خودش نتیجه رو میاره لذت بردن از مسیر نه فقط رسیدن به مقصد نهایی
صحبت کردن با خدا چه اتصال زیبایی با خدای خودش در اون هیاهوی استادیوم روی سکو قهرمانی داره و اکثریت مردم درگیر حاشیه هستند و از اصل دورند فکر میکنند ایشون با مادربزرگ مرحوم خودش یا با روح مارادونا صحبت میکنه غافل از اینکه ایشون به اصل به منبع هدایت الهی به خداوند متصل شده و شکرگزاری عمیق قلبی میکنه و این حد از اتصال به خدا این حد از باور داشتن نیروی هدایتگری که ایشون رو تا این مرحله رسونده خدایی که هر قدمی که برمی داری هر ایده ای که اجرا میکنی هر نعمتی که تو زندگیت میاد هر رابطه ای که تجربه میکنی هر سلامتی که داری اونه خود خداست که با تو حرکت میکنه با تو نفس می کشه با تو قدم به قدم میاد لا مکان و لا زمان در هر چیز و هرکسی جاریه نامحدود به شرایط و موقعیت خاص همیشه جاریه و قدرتمند ترین هست رحمتگستر و پر سخاوت هست کافیه بشناسی ،درکش کنی و تو وجودت پیدا کنی یکی از مهمترین اهداف من برای رسیدن به خواسته هام برای اینکه تو اون لحظه لذت بخش و آزادی و رهایی به خدا برسم تو آرامش خدا رو بشناسم درک کنم و تو وجودم پیدا کنم و این اتصال منو به شکرگزاری عمیق قلبی میرسونه و من عاشق تجربه این لحظه در هر لحظه زندگی خودم هست انشاءالله خدا هدایت میکنه منم به این اتصال ناب الهی میرسم
درک این قدرت الهی باعث میشه مسی اینجوری روی سکو قهرمانی به خدا متصل بشه و درک این لحظه برای ایشون باعث میشه این تفاوت و این جایگاه رو بین میلیاردها انسان داشته باشه دادن اعتبار این موفقیت این جایگاه به خداوند ایشون رو متواضع ، خاشع،فروتن ،مهربان و خداگونه میکنه ایمان به اینکه تمام کاینات وعالم هستی تحت سیطره و هدایت الهی هست
در بازی مقابل عربستان و باخت مقابل این تیم به جای گله و شکایت کردن به جای تمرکز کردن روی باخت و به شانس بد ربط دادن میاد ذهنش رو کنترل میکنه تو اون لحظات سخت ایمان نشون دادن ادامه دادن کنترل ذهن کردن باعث میشه ورق برگرده و همه چی در نهایت به نفع تیم آرژانتین بشه انصافا کار سختیه تو اون لحظات تو اون استیت تو اون حجم از فشار ،نجواهای ذهن رو کنترل کنی صدای خدا رو بلند کنی با ایمان و توکل و امیدواری ادامه بدی و بعد از این باخت در مقابل تیم مکزیک با وجود ترس و استرس ،نگرانی با توکل به خدا ادامه بدی احساس ترس ، نگرانی جزء احساسات منفی هست که همراه انسان همیشه هست اما وقتی با وجود این ترس و نگرانی و استرس همچنان با توکل به خدا ادامه میدی ایمان نشون میدی استقامت میورزی خداوند درهای رحمت خودش رو به روی تو میگشاید اینجوری نیست که تو هیچ ترسی و نگرانی نداشته باشی و تو مسیر موفقیت پیش برای به موفقیت رسیدن باید ذهنت رو کنترل کنی با وجود ترسهایی که داری با توکل به خدا ادامه بدی به حدی که میتونی از پس نجوای ذهنت بربیای و ادامه بدی نتیجه میگیری
اعتماد به نفسی که ایجاد میشه بعد از گذروندن اون روزهای سخت در واقع در تو ایمان ساخته میشه و تو آماده تر میشی بزرگ تر و قویتر میشی مثل اعتمادبه نفس بالا که تیم آرژانتین مسی در بازی مقابل لهستان داشتند اون باخت مقابل عربستان آون کنترل ذهن و برد بازی مقابل مکزیک و این روند ادامه دار اعتمادبه نفس بالا رو و برد در مقابل لهستان رو آورد همه چی به نفع آرژانتین شد
همه ما روزهای سختی رو تو زندگی گذروندیم که اون روزهای سخت در اون روزها ما رو بزرگتر ،قویتر ،رشد یافته تر با تجربه تر و با ایمان تر و متوکل تر به خدا کرده تضادهایی که کلی انگیزه و خواسته در ما ایجاد کرده و با تمام اون ترس ها و نگرانی ها با توکل به خدا ادامه دادیم و به مسیرهایی رفتیم و اتفاقات خوبی رو تجربه کردیم که از اون روزهای سخت و تضادها سر چشمه گرفته و آغاز شده و در واقع نقطه عطف زندگی ما در اون روزها بوده و خیلی از ماها بعد از گذشتن اون روزها و با انگیزه و امید ادامه دادیم ما دستاوردهایی رو کسب کردیم که مدیون اون روزها سخت و تضادها هستیم و حالا که به موفقیت رسیدیم اون روزها رو بد نمی دونیم چون میدونیم چقدر برامون انگیزاننده بوده و به همین دلیل وقتی از خیلی از افراد موفق می پرسی اگر بار دیگه به دنیا بیای میخوای چه شرایط و مسیری رو بری میگند همون روزها و همون مسیرها و تضادها چون همه چیز با کنترل ذهن و توکل و ادامه دادن ما با تعهد در نهایت به نفع ما شده
ایمان و باور داشتن به خدایی که توانایی و قدرت اینو داره که در بهترین زمان و مکان منو به خواسته هام و ایده هام هدایت کنه باور داشتن به خدایی که هرگز دیر نمی کنه باور داشتن به خدایی که استاد برنامه ریزی هاس خداوندی که میتونه ،میدونه و راهش رو بلده باعث میشه رها و تسلیم باشی و اجازه بدی خداوند تو رو در بهترین زمان و مکان به خواستت برسونه زمانی که تکامل رو طی کردی و آماده ای با احساس خوبت با ارامشت آماده دریافت خواستت هستی اونوقت هست به موفقیتی دست پیدا میکنی که در بهترین زمان و مکان هست و تو باااااید به برنامه ریزی پولم خداوند اعتماد کنی مثل مسی که قهرمانی رو در این دوره ارزشمند تر و فوقالعاده تر میدونه و از خداوند متعال سپاسگزار هست
وظیفه من بودن در مسیر درست با تعهد و ایمان ادامه دادن هست استقامت ورزیدن هست اعتماد کردن و توکل کردن و نا امید نشدن و ادامه دادن هست و زمان اجابت خواسته هام رو به خدا سپردن هست استاد برنامه ریزی ها خداوند هست و منو به بهترین زمان و مکان هدایت میکنه وقتی به زمان اجابت خواسته هام نگاه میکنم میبینم که چقدر در زمان مناسبی اتفاق افتاده و همین من رو آروم و امید وار میکنه که کافیه ادامه بدم لاجرم اتفاق میافته
استاد جان من عاشقتم که انقدر زیبا به هدایت الهی خداوند عمل کردی و به جای خوندن کامنتها و صحبت در موردشون رها و تسلیم هدایت الهی این فایل ارزشمند رو آماده کردید
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD384MB31 دقیقه
- فایل صوتی الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 430MB31 دقیقه
به نام خدای مهربان
سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته محترم
و سلام خدمت همه عزیزان
امروز قصد دارم درک خودم رو از این فایل براتون بنویسم. اول از همه درخصوص این موضوع که توی زندگیمون به یه اصولی برسیم و تحت هر شرایطی روی اصولمون بمونیم توجه من رو جلب کرد. برای رسیدن به اصول خاص ابتدا باید درخصوص اون مورد حسابی تحقیق کرده باشیم و وقتی به درست بودن اون اصول از دیدگاه خودمون رسیدیم باید تلاش کنیم که در هر شرایطی به اون اصول وفادار باشیم که این هم یک فرایند تکاملی هست و کم کم باید به میزان بیشتر و بیشتر روی اجرای اون اصول تاکید کرد وگرنه واقعا امکان اجراش وجود نداره ولی با تکرار و مداومت می شه به جایی رسید که تحت هیچ شرایطی از اصولت کوتاه نیای . اولین نکته ای گزارشگر به آن اشاره می کنه وجود یه لبخند بزرگ روی صورت مسی هست که هرگز محو نمیشه . در واقع این لبخند دائمی روی صورت افراد نشان دهنده داشتن دلی شاد و داشتن مهارت لذت بردن از لحظات هست وگرنه نجواهای ذهنی در کسری از ثانیه می تونند این لبخند رو از روی صورتت محو کنه و یه چهره عبوس رو بجاش بهت بدن.
– نکته ای که بسیار بسیار مهم هست و یه مهارت هست خودش اینه که در هر لحظه فقط به این فکر کنی که من چطور می تونم کارم رو به بهترین شکل انجام بدم و نگران نتیجه نباشی چون وقتی که کارت رو درست انجام میدی نتیجه خود به خود همراهش میاد وقتی که یه درخت میوه رو می کاری و آب و نور و مواد غذایی رو بهش برسونی و ازش مراقبت کنی بدون شک ، میوه، نتیجه حتمی این کار خواهد بود ولی اگر همش چشمت به دنبال نتیجه باشه و همش منتظر نتیجه باشی و این موضوع رو درک نکنی که ایجاد نتیجه نیازمند طی شدن فرایند خلق اون هست خیلی خیلی زود دلسرد میشی در حالی که فقط نیاز بوده از مراحل انجام کار لذت ببری و نگران نتیجه نباشی. این نکته ای هست که خیلی از ما از جمله خودم اگر چه در حرف قبول داریم ولی پای عمل که میاد وسط کار رو خراب می کنیم و با بی تابی و بی قراری های بی مورد باعث می شیم فرایند ایجاد نتیجه طولانی تر بشه و چه بسا حتی کامل متوقف بشه
– رسیدن به خواسته ها بسیار بسیار شیرین و دلپذیر هست ولی همونطور که مسی گفته نیازمند فداکاری ، اصلاح مسیر و تلاش مداوم و استمرار و ایمان هست. در هر لحظه از مسیر رسیدن به اهداف ممکنه دلسرد بشیم خیلی راحت دست می کشیم از رویاهامون ، خیلی نجواهای ذهنی میاد سراغمون، مرتب میگه جواب نمیده، مرتب میگه میدونی چقدر طول می کشه با تو یاد بگیری، مرتب میگه امکان نداره به هدفت برسی، میگه تو خنگی، تو نمی فهمی ، تو آدم اینکار نیستی، چنان بهت هجوم میاره که گاهی مستاصلت می کنه. دلت رو خالی میکنه ، اشکت رو در میاره ، اونجاست که ایمان نمی زاره کوتاه بیای، اونجاست که وقتی به پشت سرت نگاه می کنی و تمام وقایعی که اتفاق افتاده تا تو رو برسونه به این نقطه رو بررسی می کنی ، می فهمی که الکی نبوده، شانسی نبوده ، تو آماده بودی برای شروع مسیر وگرنه هرگز شروعش نمی کردی، تو آماده بودی که به اینجا رسیدی و تو آماده ای که باز هم جلوتر بری، این تضادها اومدن که تو رو رشد بدن، اومدن که ازشون بگذری اومدن که بزرگت کنن، اگه تو امکانات و توان عبور از اونها رو نداشتی چطور ممکن بود که برای بزرگتر شدن تو اومده باشن؟ اونجاست که باید توکل کنی و ادامه بدی، اونجاست که باید مرور کنی تمام اون روزایی که مثل همین لحظات فکر می کردی از عهدش بر نمیای ولی تونستی بازم بیای جلوتر. باید یادت بیاد تمام خواسته هایی که الان توی زندگیت هست و یه روزی فکر می کردی که هیچوقت بهشون نمی رسی. معلومه که کلی فداکاری و اراده و اصلاح مسیر می خواد، معلومه که استمرار می خواد، معلومه که ایمان می خواد و معلومه که کنترل ذهن می خواد ولی وقتی که ازش عبور کنی دیگه اون آدم سابق نیستی، دیگه اراده ات اون اراده سابق نیست، دیگه توکلت توکل قبل نیست، دیگه ایمانت ایمان قبل نیست و هر بار بهتر و بهتر میشی و بزرگ و بزرگتر
– چقدر ما زود یادمون میره نعمت هایی که خدا بهمون داده ، چقدر زود خواسته هایی که شب و روز بابت داشتنشون به خدا التماس می کردیم برامون عادی میشه و چقدر زود دیگه بابتشون سپاسگزار نیستیم. اینارو به خودم می گم که سراسر زندگیم پره از لحظاتی که دیگه چشم امیدم به هیچ کس نبوده و تنها راهی که برام مونده بوده اومدن به درگاه خودش بوده و پره از اتفاقاتی که برام رقم زده و من اصلا یادمم نمیاد چه برسه به اینکه بابتش سپاسگزار باشم. چند میلیارد بار خدا خودشو به من ثابت کرده و من باز بهش اعتماد ندارم. از چه راه ها و طریق هایی به من نعمت داده و مشکلم رو حل کرده که من اصلا نمی دونستم همچین راهی هم وجود داره ولی باز هم پای اعتماد که میاد وسط ……. اگه دو تا از این کار ها رو دوستم برام انجام داده بود اینقدری بهش اعتماد داشتم که برم توی آتیش ولی در مورد خدا …… موقع حرف که میشه میگم خدایا بهت اعتماد دارم ولی موقع عمل ……… ولی بازم خدا به روی خودش نمیاره این حد از بی معرفتی من رو و بهم فرصت میده که هر بار یکم بیشتر بهش اعتماد کنم و هر بار یکم بیشتر و بیشتر و بیشتر تا جایی که بتونم به مقام ابراهیم برسم. یکی از بزرگترین آرزوهای من سپاسگزار بودنه و به حدی این احساس شیرین و لذت بخش بوده برام که نمی تونم توصیفش کنم .
– خداونده که این دوستان عزیز رو آورده به زندگی من، خداونده که این توانایی ها رو در وجود من قرار داده، خداونده که کمک می کنه و مسیر ها رو برای من باز می کنه ، خداونده که ایده ها رو الهام می کنه ، خداونده که داره کاری می کنه که قلب من بتپه ، حس خوبی داشته باشم ، خداونده که این باران پر از رحمت و نعمت رو نازل کرده، خداونده که داره همه این کار ها رو داره انجام میده . خیلی خیلی مهم که برای هر قسمتی از زندگیمون بدونیم که قدرت کیه ، رب کیه و از کی باید کمک بخوایم. این ها جملات شما هستند استاد عزیزم و چقدر من رو به فکر فرو برد که من در زندگیم چقدر به این موضوعات فکر می کنم؟ چقدر وجود این نعمت ها رو در زندگیم به خودم یادآور می شم ؟ چقدر بابت این همه نعمت سپاسگزارم؟ آیا اینقدری که هر روز بابت خواسته هام به خدا گله می کنم یکصدم اون بابت نعمت هام سپاسگزاری می کنم؟ آیا وجود این همه نعمت رو در زندگیم از طرف خدا میدونم؟ آیا اعتبار موفقیت هام و توانایی هام و ارتباطاتم رو به خدا می دم؟ آیا قلباً خدا رو تنها قدرت می دونم؟ آیا در عمل هم خدا رو تنها قدرت می دونم؟ آیا خدا رو کسی می دونم که به من همیشه کمک کرده و می کنه؟ کسی که راه ها رو باز می کنه و ایده ها رو به من میده؟ آیا چشم امیدم به اونه؟ آیا خدا رو فقط رب می دونم؟ این سوالا و جواب این سوالا سخت منو به فکر می بره و شرم دارم از جواب دادن به این سوالا. فقط دلخوشیم به اینه که بتونم با ادامه دادن این مسیر به جایی برسم که بتونم سرم رو بالا بگیرم و در پاسخ به این سوالا بگم بله. بله دقیقا فرق مسی و بقیه اون آدم هایی که آرزوی جایگاه مسی و مسی ها رو دارن در جواب همین سوالاست.
– وقتی که خدا رو باور کنیم و تمام اون حرفایی رو که به زبون میگیم رو قلباً هم بپذیریم دیگه همه چیز تمومه ، نه ترسی هست ، نه نگرانی ، نه سردرگمی ، نه هراس، نه ناراحتی و نه غم و نه کمبود . وقتی که تنها دارنده قدرت خداست، مالک و دارنده خداست، همه چیز خداست و تو با تمام وجودت این رو باور داری فقط درخواست می کنی و اتفاق می افته . رسیدن به این جایگاه هم تمرین میخواد و خدا برای اینکه به ما الگو بده و امکان پذیر بودن رسیدن به این جایگاه رو به ما یادآوری کنه حضرت ابراهیم رو معرفی می کنه که ما بدونیم بله میشه رسید، اگه حضرت ابراهیم تونسته یعنی ماهم میتونیم اگه تمرین کنیم ، اگه استمرار و استقامت داشته باشیم و اگه بخواهیم.
– اگر نتوانی ببری همه چیز به دست دیگران خواهد افتاد. این جمله مسی من رو یاد این میندازه که اگه به خودت و توانایی هات و ایمانت و به خداوند باور نداشته باشی اگر ادامه ندی ، اگر تسلیم نجواهای ذهنی بشی اون وقته که سرنوشت زندگیت به دست دیگران می افته . اون وقته که زمین و زمان رو مقصر می دونی ، شکایت می کنی ، به خدا گیر میدی، به خانواده و کشور و مملکت و اقتصاد گیر میدی. برای همه ما شرایطی پیش اومده و خواهد اومد که اوضاع اونجوری که فکر می کردیم پیش نمیره و ترس ها میاد سراغ ما ، نجواها لحظه ای آرومت نمی زارن، بهت اجازه فکر کردن نمی دن. ممکنه ایمانت رو از دست بدی و فکر کنی کار تموم شده اونجاست که اگه روی ایمانت کار کرده باشی، اگه توی مسیر خودت و توانایی هات رو شناخته باشی ، اگه موقعیت های مشابه رو که ازش به سلامت گذر کردی رو یادآوری کنی ، اگه بتونی به خدا اعتماد کنی و اسیر نجواها نشی و ادامه بدی و به درست بودن این مسیر ایمان داشته باشی ، اگه باور داشته باشی که خدا هواتو داره ، که تنهات نمی زاره، اگه باور داشته باشی حتما خیریتی داره برام و حتما آخرش به نفع من میشه . با اینکه خیلی خیلی سخته ولی میشه ادامه داد. با اینکه می ترسی میشه ادامه داد. هستن آدم هایی که قبل از تو اینکار رو کردن پس تو هم می تونی. می دونم که حرف زدن از این شرایط خیلی راحته و عمل کردن خیلی سخت و خودم خیلی از مواقع اسیر این نجواها شدم و کاملاً مستاصل ، خودم هنوز هم درگیر این نجواها هستم و دارم باهاشون کلنجار می رم ولی هر بار که بتونم ادامه بدم قوی تر میشم و دیگه به این راحتی گیر نمی افتم . اونجاست که توی موقعیت های بعدی همین لحظات میشن برام یه حجت . همین لحظات میشن برام امید که میتونم و داستان هایی میشن برای یاد آوری به خودم برای ادامه دادن و استمرار، برای اثبات حقانیت این مسیر. برای اثبات اینکه خدا همیشه هوامو داره. برای اثبات اینکه من توانایی عبور از این تضاد ها رو دارم. برای درک این موضوع که با هر بار عبور از این تضاد ها من بزرگ تر میشم. وقتی گذشته رو مرور می کنی و میبینی که چقدر نسبت به قبل بزرگتر شدی چقدر مسئله حل کردی اونوقت دیگه به این راحتی ها تسلیم نمی شی و همین لحظات میشن نقطه عطف زندگیت. همین لحظات میشن سکوی پرتابت. همین لحظات میشن دلیل رسیدن تو به جایگاهی که دیگران آرزوش رو دارن و همین لحظات میشن شروع رشد و تعالی تو.
– می تونم تصور کنم که آرژانتین توی بازی با مکزیک توی چه فشاری بوده که بازی اول رو از یه تیم نه چندان مطرح باخته باشی در حالی که همه تو رو یه سر و گردن از اون قوی تر بدونن و برد توی اون بازی رو حتمی بدونن ولی تو بازی رو علیرغم تمام تلاشت باخته باشی و چه حجم عظیمی از فشار از سوی مردم کشورت روی تیم باشه ، چه فشار سنگینی رو نجواهای ذهنی بابت باختت بهت وارد کنه و تازه توی بازی دوم هم به تیمی بخوری که خدای دفاع کردنه و لحظه ای بهت فرصت نفوذ نده و فقط خدا میدونه که چه حجمی از استرس و فشار توی اون لحظات روی بازیکنان هست . فقط خدا میدونه که نجواها توی اون لحظات که غوغایی به پا کردن، وقتی تمام تلاشت رو می کنی و نمی شه ، وقتی به هر دری میزنی بسته است. وقتی هر چی بلدی رو می کنی و فایده نداره ، وقتی وقت بازی داره تمام میشه و خبری از نتیجه نیست ، وقتی خطر ضد حمله حریف این فشار ها و ترس ها رو دوصد چندان میکنه، وقتی که هر لحظه امکان داره که تسلیم بشی و کنار بکشی. فقط خدا میدونه که اونجا چه خبر بوده و از چه استرس و فشاری داریم صحبت می کنیم و چقدر مرد میخواد که زیر اون فشار له نشه و کم نیاره، تسلیم نشه و بهترین خودش رو بزاره، ادامه بده و دست نکشه. ایمان داشته باشه و از خدا بخواد که کمکش کنه. بله نهایتاً اون لحظه ای که منتظرش بودی فرا می رسه. اون فرصتی که میخواستی تا خودت رو نشون بدی بهت داده می شه . اون آرزویی که داشتی بر آورده می شه . یه روزنه کوچیک ، یه فضای بسیار تنگ ولی همون برای تو کافیه ، همون به اندازه رسیدن تو به آرزوت بزرگه، این همون روزنه ای هست که تو رو به مراد دلت می رسونه و نهایتاً گل ، گل ، گل و چه لحظه شیرینی ، چقدر احساس سپاسگزاری تمام وجودت رو می گیره و چقدر با تمام وجود تشکر می کنی از خدا که اینبار هم به تو فرصت شکوفایی داد و چقدر توی اون لحظات وصلی به منبع. اما اون فرصت رو کسی می تونه استفاده کنه که تمامش رو گذاشته باشه، بهترین خودش رو گذاشته باشه وسط. کسی که ادامه داده و تسلیم نشده. کسی که ایمانش رو از دست نداده. کسی که اسیر نجوا ها نشده، کسی که تونسته با وجود اینکه ترس تمام وجودش رو گرفته بوده ادامه بده و خودش رو امیدوار نگه داره ، بله معلومه که پاداش این حد از صبر و استقامت، ایمان و توکل، اراده و ادامه دادن بزرگه. معلومه که این پاداش به کسایی میرسه که از اون لحظات تونستن عبور کنن و در ادامه هم با اون دستاوردهای مرحله قبل، با اون بزرگ شدن از مرحله پیش ، با اون ایمان فولادی که ساختی ، باز هم فرصت دوباره ای بهت داده میشه که گل دوم رو هم بتونی بزنی.
– تمام ما لحظاتی رو در زندگیمون تجربه کردیم که احساس درماندگی و تنهایی کردیم ، احساس کردیم که خدا هم ما رو به حال خودمون رها کرده ، احساس کردیم که خدا داره ما رو عذاب میده، با ما لج کرده، باهاش دعوا کردیم، گلایه کردیم ، انکارش کردیم ، پیش خودمون گفتیم فلانی با اون همه گناه داره حالشو می بره و به اون کاری نداری و داری پدر من رو در میاری، بی انصافی کردیم ولی وقتی که اون اتفاق گذشته و حقایق برامون روشن شده خجالت کشیدیم و عذرخواهی کردیم که چرا به خدا اعتماد نکردیم و تسلیم نبودیم . وقتی که کلاهت رو قاضی می کنی و برمی گردی و به اون روزها نگاه می کنی می بینی که چقدر توانایی ها و مهارت هات توی همون روز ها ساخته شده، می بینی که چه توانایی هایی داشتی و اصلا از وجودشون خبر نداشتی ، می بینی که چه چیزهایی رو یادگرفتی که اگر اون اتفاقات برات نمی افتاد هرگز ممکن نبود یادشون بگیری . میبینی که چقدر اون روزها توی ساخته شدن شخصیت الآنت کمکت کرده و چه تضادهایی که بعدا بهش برخورد کردی که اگر مهارت هایی که اون روز ها یادگرفتی نبود خوردت می کردن و اون وقته که یه نفش عمیق می کشی و از ته دلت می گی خدایا شکرت. ما آدم ها به خاطر عجله ای که داریم همش میخوایم که به خواسته هامون زود برسیم در حالی که ممکنه نه تنها رسیدن به اون خواسته در اون زمان به نفع ما نباشه بلکه به ضرر ما هم باشه .مثل بچه ای که از باباش ماشین میخواد درحالی که هنوز گواهینامه نداره و هر روز پدرش رو به بی مهری و خساست محکوم می کنه در حالی که ایراد از اون پدر نیست و اون بچه هنوز قابلیت و گنجایش دریافت نداره ، مثال ما و خدا هم در خیلی از مسائل همینطوره و بجای اینکه بگردیم و ببینیم که چه ایرادی در درون ما هست که مانع دریافت میشه شروع می کنیم به گلایه و شکایت ولی بعداً که بزرگتر می شیم و مثل اون بچه قصه ما خودمون پدر میشیم تازه میفهمیم که ماجرا چی بوده و سپاسگزار خواهیم بود بابت لطفی که به ما شده و چه صدمات و لطمات و دردسرهایی که به واسطه محقق نشدن اون خواسته از سر ما گذشته.
در پناه حق
سرکار خانم افشین سلام
امیدوارم حالتون عالی باشه
من یه سری مشکلات داشتم که گفتم شاید بتونم از تجربیات شما و سایر دوستان استفاده کنم
من به مدت 17 سال کارمند بودم و درآمد ماهانه داشته که خب به لحاظ ذهنی این آرامش رو داشتم که سر ماه یه مبلغ مشخصی به حسابم واریز میشه ، هر چند که قاعدتاً در افزایش میزان این درآمد هم نمی تونستم نقشی داشته باشم و یه مبلغ ثابتی بود. الان حدود یکسال هست که استعفا دادم و به دنبال شغل مورد علاقه ام رفتم ولی از اونجایی که هنوز نتونستم از شغل مورد علاقه ام به درآمدی برسم برای دور شدن از نجواهای ذهنی راننده آژانش شدم تا با دغدغه کمتر بتونم نجواهای ذهنی رو کنترل کنم. این موضوع رو هم بگم که من در تمام زمینه ها دست آورد های بسیار بزرگی داشتم حداقل برای من خیلی خیلی بزرگ هستند از جنبه سلامتی، روابط ، عزت نفس و … ، نسبت به قبل خودم اینقدری تغییر کردم که با اون آدم قبلی فقط اسمم یکی هست ولی در زمینه مالی هنوز نتونستم به نتیجه خاصی برسم و این در حالی هست که بر اساس نشانه ها کاملا میتونم ببینم که کلی نتیجه آماده اجازه من هستند برای ورود به زندگیم ولی از اونجایی که نجواهای ذهنی که مربوط به باور کمبود هست اینقدر من رو مستاصل می کنند هنوز نتونستم خودم رو به مدارهای بالاتر ببرم و درآمد بالاتری رو تجربه کنم که از میزان دغدغه من کم بشه.کاملا متوجه هستم که روزهایی که احساس خوبی دارم درآمدم به طور واضح 3 برابر میشه ولی بصورت پیوسته اسیر این نجوا ها میشم و به حدی من رو می ترسونند که عاجز از مقابله با اونها میشم . این رو هم میدونم که همه این حرفاش دروغه و توهم هست چون بارها و بارها در طول این یکسال بوده که به مو رسیده و پاره نشده یعنی میتونم بگم که در واقع تو دنیای واقعی به هیچ مشکل مالی نخوردم و همیشه خدا به موقع به کمکم اومده ولی هر بار که این روزهایی که وعده هاش دروغ بوده رو به خودم یادآوری می کنم برای مدت خیلی کوتاهی موثر هستند و باز خیلی زود احساس من رو تحت کنترل می گیره و منو در گیر خودش می کنه و کاری که در این چند روز برای کنترل نجواها انجام دادم نوشتن اون اتفاق ها و نشانه های خوب گذشته توی دفتر هست تا در واقع افکاری که میخواد توی ذهنم بچرخه رو خودم آگاهانه انتخاب کنم و در واقع به نکات مثبت توجه کنم که بسیار بسیار هم موثر بوده این کارم ولی از این نگران هستم که نکنه این اتفاق های خوب هم برام عادی بشه و دوباره به مشکل بخورم . هر چند میدونم که با استمرار و ادامه دادن قطعا یاد می گیرم که بصورت پیوسته تر زیبایی ها رو ببینم و در واقع تا همین جای مسیر هم به خاطر استمرار بوده که نتایج اتفاق افتاده و با ادامه دادن هر بار اسان تر شده . با ارائه این توضیحات خواستم بدونم اگر شما هم تجربه ای برای کمک به من برای رفع مشکلم دارید لطف کنید و در اختیار من قرار بدید. پیشاپیش از لطفتون ممنونم