الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 4 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

513 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افروز گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    با سلام استاد عزیز

    همچنان هر روز اکثرا اولین کارم این است ک سایت شمارو چک کنم تا اگر فایل جدید گذاشتید از حرف های ارزشمند الهامیتان استفاده کنم..خداروشکر ک خداوند شما رو انگیزه بخشی برای ما قرار داد.

    استاد از صحبت های شما مثل همیشه استفاده کردم و البته که رفتار مسی و خانواده اش و تواضع و بی حاشیه بودن و آرامش درونیشان برایم مشهود بود و روند رو به بهبودش با وجود فراز و نشیب هایش همواره برایم جلب توجه میکرد و خیلی خوشحالم که راجع ب او صحبت کردید..حقا ک رفتار های این انسانهای خاص و موفق باید توسط افرادی مثل شما زیر ذره بین قرار داده بشه تا چراغ راهی بشه برای دیگران.چون این رفتارهای ریز و پنهان است که مهم است.

    حال میخواستم یک درخواستی از شما داشته باشم..یکی از افراد فوق العاده موفق بازیگری به اسم شاهرخ خان است ک حتما او را میشناسید..بنظرم این انسان در زمینه های مختلفی از موفقیت فردی مثال زدنیست..با وجود شهرت زیاد همچنان بسیااار متواضع و خاکیست..گویی لذت میبرد که به انسانها چه کسانی که با او ارتباط نزدیک دارند چه کسانی که فقط تصویر او را میبینند و یا فقط صدای او را می شنوند احساس خوب بدهد..احساس میکنم که عشق خداوند را با دیگران به اشتراک میگذارد..برای او فرقی ندارد که فردی که بغل میکند یک انسان زشت و بد هیکل و بدبو باشد یا یک سوپر مدل..سعی میکند احساس خوب خداوندی اش را در قلب همه بتابد..فکر میکنم هرگز هم وارد حاشیه نشده و روابطش را بسیار عالی تحت کنترل نگه داشته است..هم درقبال فرزندان هم همسر و هم همکاران و انسانهای دیگر..از جمله افرادیست که عاشق شغلش است..او باظاهری متفاوت که از نظر خیلی ها خوب نبود و مناسب یک ستاره ی سینما نبود..با بینی بزرگ و جثه ای ریز نقش و وضعیت مالی متوسط رو به پایین وارد سینما شد .. در ابتدا نا دیده گرفته شد ولی خیلی زود بنظرم با کنترل افکارش پله های ترقی را طی کرد..جوایز بسیار زیادی دریافت کرد..قبلا گویا دهمین بازیگر ثروت مند جهان بود و اکنون در آستانه ی شصت سالگی چهارمین بازیگر ثروتمند جهان است.از ویژگی های مثبت او خوش اخلاق بودن و نگهداری حال خوب در خودش و اطرافیانش است..انسان شریفیست و در بسیاری موارد همانند شما برای من مثال زدنیست..اینها را بیان کردم که اگر تمایل داشتید از او هم صحبت کنید بنظرم نکات ظریف و زیبایی را از صحبتهایش بتوان استخراج کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    روز شمار تحول زندگی من، روزدوم، خدایا شکرت که دارم خیلی جدی روی باورم، شخصیتم، وتغییر وتحول توزندگیم تلاش میکنم، ازدیروز تصمیم گرفتم جدی تر روی خودم کارکنم، راحب فایل امروز والگو که استاد به مسی اشاره میکنه، الگوی خوب زندگی من استاد عباس منش، که بدون حاشیه واز شرایط خیلی بد به بهترین ورژن خودش تبدیل شده وبزرگ ترین موفقیت داشتن ارامش وعشق توزندگیه، من معمولا دنبال الگو توزندگیم نبودم چون واقعا الگویی توزندگیم نداشتم، شخصیت دوست داشتنی استاد که خیلی روراست زندگی رویاییشو جلوی دوربین نشون میده، الگوی بعدی من مریم شایسته وعزیز که همیشه رفتاراش شخصیتش وطرز رفتارش منو جذب کرده وخیلی جاها توزندگیم از ایشون الگو گرفتم وموفق شدم، راچب صحبتهای مسی دراوج شهرت ورسیدن به خواسته ش وصحبت باخدا باید بگم خیلی ها ممکنه قبل یه اتفاقی باخدا کلی حرف بزنن ورفیق باشن ولی بعد رسیدن به خواسته شون به کل همه چیرو فراموش کنن ولی نگاهی که اون فرد توی اون جایگاه اون لحظه به خدا داره فراتر ازیه حس، همین نکته میتونه یه ادمو تبدیل به بهترین الگوی موفق بکنه، توی همچین لحظات وامتحان هایی ادم میتونه ببینه چقدر نگاهش به خدا واقعیه وبالطبع جهان پاسخ میده به باورهای توحیدی، همین لحظه از خدا متواضعانه شاکرم بابت همه معجزات زندگیم ازخدا هدایت میخام برای ادامه مسیر، خدایی که داره همه کارها رو انجام میده، تفاوت توی طرز فکر وباورهاست که ادم هارو متمایز میکنه، خدایا شکرت بابت معجزات که الان داره برام باز میشه، خدایا بارها وبارها منو توی موقعیت ها ی مهم کمک کردی ومن به خودم غره شدم که کردیت اونو به خودم نسبت دادم، کنترل ذهن وقتی همه چیز برخلاف خواسته هات پیش میره وقتی شکست میخوری وباز میتونی نگاهتو از هدفت برنداری وادامه بدی خیییلی مهمه، درسهای مهم این فایل واقعا درس بزرگیه، کنترل ذهن، کنترل احساس، ازدست ندادن امید، توکل همیشگی توی شرایط سخت نکته ای که کلید گمشده در بزرگ موفقیت، وتمرین وتکرارش باعث دیدن معجزه میشه خیلی ها برداشتشون ازهمه این حرفها فقط یه کلمه س شانس اوردن، شانس نداشتیم یک باور مخرب که طرز فکر من هم بوده، درسی که این مصاحبه داشته رو فقط کسی میتونه درک کنه که نگاه توحیدی داره، خیلی وقتها روزهای بد وشکست میتونه باتغییر باورات تبدیل بشه به بهترین اتفاق زندگی، من وهمسرم چند وقت پیش تصادف کردیم باماشینی که تازه خریده بودیم ازپشت بهمون زدن یادمه همسرم ومادرش به بدترین شکل ممکن ضربه خوردن ولی من آروم بودم کلی تجربه عالی توی این روند اتفاق افتاد ولی اونا هرگز درکی ازاین موضوع نداشتن وفقط تمرکزشون روی ضربه بودودردسراش ولی من میدونم که این اتفاق کلی نکته ودرس برای من داشت توانایی های منو به تصویر کشید وکلی تجربه کسب کردم یادمه تموم روزها به اونا میگفتم حتما خیری توشه این نگاهم برمیگرده به حرف های استاد که گفت من با آروی تصادف کردم رفتم به زندگیم رسیدم ومسافرت واون موضوع حل شد میخام بگم باید تمرین کرد باورارو تغییر داد تا به این مرحله رسید تمام چیزهایی که استاد داره میگه واسه من ملموسه، استاد عاشقتم که بانگاه توحیدی بهم دوباره یاداوری کردی که همیشه شاکر وفروتن باشم ذهنمو کنترل کنم، ناامید نشم خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجویم، خدایا ممنونم که مسیرها رو برام باز میکنی، حس خوبم وجود توعه خدایا عاشقتم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    محمدجواد گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیز و همه همراهان این سایت

    به به استاد چه بدنی بسیار عالی با قانون سلامتی برای خودتون بدست اوردید. انتخاب یک فضای بسیار پر انرژی برای ضبط فایل هاتون همیشه و همیشه به چشم میاد و قابل تحسین هست. خدایا شکرت از این همه زیبایی.

    لیونل مسی فردی که بسیار باور قوی و تلاش کرد و فردی بدون حاشیه که حتی این جام جهانی با تلاش ها و باور هایی که داشت تونست به تیم ملی خودش خیلی زیاد کمک کنه.

    استاد از حرف هایی که پشت سر زیدان میزدن این ادم نمیدونم از این قانون اگاهی دارند یا نه اما یا بصورت اگاهانه با غیر اگاهانه از تمام حرف هایی که بهش شدن اعراض کردند و اصلا توجه نکرده. چیزی که شما خیلی زیاد میگید ما اعراض کنیم از نازیبایی ها و …

    این قانون اصلا کاری به دین و مذهب و موقعیت جغرافیایی و ..ندارد و هر کسی طبق قانون پیش برود حتما و حتما پاسخ خودش رو در جهت خواسته ها میگیره و دیدیم که لیونل مسی چقدر زیبا اشاره کردند با خدا من صحبت میکردم.

    برعکس تمام ورودی ها و باور هایی که از کشور هایی خارجی و مذهب و ..بهمون دادن اما چه زیبا میشه این مثال ها رو دید و گفت رسیدن به خواسته ها فقط توحید لازم داره.

    استاد خیلی خیلی عالی الهام و ایده های خداوند رو دریافت میکنید. واقعا خیلی تحسین میکنم که به حدی از ایمان و توحید رسیدی که به راحتی با خداوند گفتگو میکنی و جواب میگیری و جوابی که میگیری دقیقا در جهت خواسته ها و به احساس عالی میرسید.

    درس بسیار عالی که از جوابی که در مقابل باخت جلو عربستان داده. بازم هم ایمان و کنترل ذهن در شرایطی که بسیار سخت حتی بقولش خودش با باخت دوم دیگ همه چیز تموم میشد اما ایمان خودش رو حفظ کرد و در ادامه اون باخت باعث پیشرفت و انگیزه بیشتری شده.

    ما با برخورد با نازیبایی ها و ناخواسته ها سریعا نباید به خداوند اعتراض کنیم. ایمان واقعی در این شرایط معلوم میشه وگرنه در بهترین شرایط که حال و احساسمون خوبه.

    شرط اول تغییر اینه که ما باور کنیم اشتباه داریم و اون اشتباه رو اصلاح کنیم.

    نکته بسیار زیبا مسی که گفت من اگه قرار بود خودم پلن بچینم نمیتونم انقدر زیبا بیچینم که خداوند برام چیده:

    و باز هم زیبایی قانون که همیشه استاد گفتند شما فقط نقطه پایانی تصور کنید و به چگونگی مسیر کاری نداشته باشید. چطور؟؟من چمیدونم تو خدایی خودت همه رو درست کن و طرف و وظیفه خودمو انجام بقیه اش با تو تو خدایی کن برام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    سلام با استاد عزیزم و همراه مهربونش

    سلام به مریم بانوی زیبا و همراه قدرتمندش

    این فایل رو امروز دو بار گوش کردم و یک بار نت برداری ، من عاشق نوشتم و دستخطی بسیار زیبا دارم .

    بعدش گفتم قراره از هر فایل یک نکته ی ارزشمند بهم چشمک بزنه و از همون لحظه در زندگیم اجراش کنم . پس چرا از این فایل چیزی دستگیرم نشد ؟؟

    ساعت 21 عزیز دلم با سه قلوها ریاضی کار میکرد و فرصت و غنیمت شمردم که برم سمت غار تنهاییم ، قبلش باید لباسها رو پهن میکردم ، رفتم توی حیاط و به خدا گفتم کمکم کن ، هدایتم کن ، دستم و بگیر ای مهربون ،

    صورتم و سمت آسمون کردم که تشکر کنم برای باران امروز و هوای خنک تبریز ، یهویی یک ستاره ی نورانی جلوم ظاهر شد ، ندا رسید که هواتو دارم بنده ی من ، با دقت بیشتر توی آسمون گشتم با خودم گفتم توی اسمون ابری و فقط همین تک ستاره ؟؟ خدایا عاشتم ، خدایا شکرت

    و با قلبی مطمئن برگشتم سمت اتاق ، دفعه سوم با دقت بیشتر گوش کردم ،

    اینبار میدونستم دریافت میکنم آنچه را که با شرایطم هماهنگه .

    دقیقه 19 استاد گفتند : مسی در بازی با عربستان باخت ولی خودش رو نباخت ، ایمانش و حفظ کرد ، وارد حاشیه نشد ، غر نزن ، دلیل نیاورد ، و البته نا امید نشد .به جای این حرفها با کنترل ذهن دوباره با تیمش در مسیر ماندند و روی خودشون ومهارتشون کار کردند

    اینها رو طبق برداشتهام نوشتم و رد شدم ،

    یکباره چیزی تو ذهنم تیک خورد ، فایل رو برگردوندم عقب و دوباره گوش کردم و نوشتم …. خدایااااا یاااافتم

    عه زهره ، خدا داره باهات حرف میزنه ، همین موضوع مالی که نگرانت کرده ، همین موضع که چند ساعت قبل داشت اذیتت میکرد .

    فوری نوشتمش که یادم نره

    دوباره اون چند دقیقه رو گوش کردم و نوشتم :

    کسی نیست در کل کیهان که همه کارهاش همیشه بر طبق خواسته خودش پیش بره و اینجاست که ایمان خودش رو نشون میده اینکه چقدر بتونی نجواها رو کنترل کنی و حال خوبت و حفظ کنی مهمه ، اون لحظه فکر میکنی این سخت ترین شرایط ممکنه و بدترین کاریه که خدا تونسته برات انجام بده ،

    اما اگر با کنترل ذهن و ایمان و حس خوب ادامه بدی ، همین اتفاق به ظاهر بد به نفعت تموم میشه و باعث رشدت میشه .

    بعد که قلبم آروم شد و خودم و تونستم کنترل کنم ،

    اتفاقی رو که برام افتاده بود و به ظاهر فکر میکردم خیلی بده ، یادداشت کردم و وظایف خودم رو هم نوشتم که حالم و خوب نگه دارم تا بتونم جلوی نجواها رو با ایمان بگیرم و زیرش نوشتم : چشم الله کریم چشم

    و اینگونه هدایت شدم به آرامش

    و اینجا رد پایی گذاشتم و نوشتم تا مدتی بعد بیام بنویسم که همه چی به نفع من تمام شد ، به شرط غلبه بر نجوا به شرط تقوا به شرط ایمان ، لاجرم معجزه رخ میدهد .

    چون :

    الخیر فی ما وقع

    در پناه جان جانان استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    مصطفی محبی گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    سلام به خدا

    نمیدونم از کجا شروع کنم پس:

    هیچ ترتیب و ادابی مجو/هر چه میخواهد دل تنگت بگو

    استاد شما زمانی وارد زندگی من شدید که من اندازه‌ش شدم وگرنه چندین سال از فعالیت حرفه‌ای شما و سمینارهاتون میگذشت که من با شما آشنا شدم و بی شک فعالیت در این سایت و باور کردن پیام‌های شما یک چیز رو میطلبه:

    إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا…

    خدا رو شکر که تونستم این مرحله در خودم تثبیت کنم در غیر اینصورت اولا الان در حال نوشتن این کامنت نبودم و ثانیا غرق بودم در یک دنیا سوال بی جواب در جستجوی حقیقت(تا اخر عمر در جستجو هستم بسته به فرکانسم،بسته به ایمانم،بسته به میزان توکلم و نتیجتا بسته به میزان حال خوبم که به همون اندازه دریافت خواهم داشت).

    باور جواب تمام سؤالات بی جواب من بود مثل خود جناب عزیز و دوستداشتنیتون.

    بله استاد من هم بسیار تجربیاتی این چنین دارم که به وقت رویدادی به ظاهر خلاف درخواستم به زمین و زمان نالیدم بعد فهمیدم که این به در جهت خواسته‌ام بوده و چند روشی که خودم درک کردم رو میگم که باورم رو تثبیت کنه،که ایمانم رو بیشتر کنه و امید و توکلم رو پایدار کنه؛

    —گاهی چیزی خواستم که نشده و در اینده بهترش به من داده شد؛یه هاشبک مدل پایین که 9/5میلیون فروختم(صحبت چندین سال پیش هست)به این امید که پول پیش یه هاشبک صفر رو بدم و البته باید 500هزار تومن اضافش میکردم.سر ماه از حقوقم اضافش کردم و همون موقع پول پیش هاشبک شد 11میلیون. 2هفته طول کشید تا کسی بهم قرض بده و همون موقع شد باز پول پیش شد 13میلیون.سر ماه بعد به سختی اون مبلغ رو اصافه کردم و اینبار دیگه توی بازار اون طرح پیش‌پرداختی هاشبک تموم شد.فقط رو به آسمون نگاه میکردم و میگفتمش خدایا میشه دقیقا بگی مشکلت با من چیه؟ ماه بعد بابام گفت چرا به جای هاشبک یه 206 نمیخری؟ گفتم پول پیش اون 17تومنه و من ندارم،پرسید چقد کم دارم و گفت اتفاقا من 4تومن دارم فعلا تا 6ماه دیگه باهاش کاری ندارم.هاشبک رو وقتی ثبت نام میکردین بعد از 3ماه تحویل میدادن حتی خود 206 هم تحویلش 3ماهه بود ولی سر دقیقا روز چهلم بهم زنگ زدن گفتن بیا ماشینتو تحویل بگیر.ماشینو از نمایندگی بیرون آوردم باز روبه آسمون نگاه کردم کلی ازش عذرخواهی کردم و گفتم که من از کجا میدونستم تو به دل من نگاه کرده بودی و چون میدونستی از اول دلم 206 میخواسته جلوی هاشبک رو گرفته بودی که بهم بگی عزیزدلم تو لیاقتت همونیه که تو دلته و من اصلا راضی نمیشم که تو کمتر بخوای ولی من نمیفهمیدم و یه عالمه سپاسش رو به جا آوردم و بهش گفتم از این به بعد BMW میخوام.

    —گاهی چیزی خواستم و به هزار در زدم و نشده و راه بسیار آسانتر و با جزیئاتی معجزه‌وار بهم نشون داده شده؛

    چند سال پیش مشغول کاری بودم که خیلی کار راحتی بود و درآمدشم خوب بود.گفتم خدایا بیشتر میخوام چون درسته با این درآمد وضع مالی من خوبه ولی اون اندازه نیست که بخوام خونوادم رو هم ساپورت کنم و خیلی بیشتر میخوام؛به خیلی کارا سرک کشیدم که در کنار شغلم درآمد بیشتری داشته باشم ولی نشد؛ نهایتا راه چاره رو در این دیدم که به دلار یا یورو درآمد داشته باشم و چون یکی از آشناهام به آلمان مهاجرت کرده بود و ماهی چندصد یورو برای خانوادش میفرستاد گفتم همینه؛ از کارم استعفا دادم و رفتم ترکیه که از اونجا قاچاقی برم اروپا؛ تا رفتم ترکیه دیدم سختگیری رو مرزا زیاد شد،یهو کرونا شروع شد،یهو بین ترکیه و یونان بد شد و یونان اجازه نمیداد یه مگس رد بشه و نیروهای مرزیش رو 10برابر کرد و دیوار کشید و دیگه نگم براتون که زمین و زمان به هم دوخته شد که مصطفی رد نشه، 8بار تلاش کردم که رد بشم حتی 2بارش پام به یونان رسید ولی چون به اون حدنصاب مشخص از مرز فاصله نگرفته بودم باز دیپورتم کردن ترکیه؛ کار به این ندارم که توی ترکیه چه اتفاقات معجزه‌واری برام افتاد که هییچکس باور نمیکنه که اگر بگم از تعجب چشاتون 4تا میشه؛ خلاصه در نهایت یه اتفاقی توی ایران برام افتاد که ناچار به برگشتن شدم؛ حالا دیگه هیچی هیچی نداشتم و نه از صفر بلکه دوباره باید از منفی شروع میکردم؛ باز رو به آسمون نگاه کردم و گفتمش این همه ملت رد شدن فقط جای من یکی تنگش میکرد که نگذاشتی رد بشم؟شاید باورش سخت باشه ولی یه هفته بعد از برگشتم خیییلی اتفاقی با کاری آشنا شدم که درآمد دلاری داشت،یعنی همون چیزی که میخواستم! ولی اولا که شما اروپا به عنوان پناهنده بری 4سال اول بلاتکلیفی(اینو بعدا فهمیدم) تازه بعد اونم امکان دیپورتش زیاده،دیگه خونوادت پهلوت نیست(یعنی افرادی که از شدت علاقم بهشون میخواستم پناهنده بشم که رفاه بیشتری داشته باشن) و چیزای دیگه؛ توی بهترین آکادمی برای آموزش دیدنش ثبت نام کردم(کاری ندارم که پولش از آسمون جور شد)،سرمایه اولیه از آسمون جور شد،هزینه تجهیزات کارم از آسمون جور شد، زمین و زمان کمر بستن که بهترین شرایط برای آموزش دیدن رو به لحاظ مالی و روانی برام مهیا کنن و اصلا هر می خواست چیزی به نام معجزه در هزاره‌ی دوم ببینه بیاد تا من خروار خروار بهش نشون بدم؛ و البته بهترین اتفاق زندگیم یعنی آشنا شدن با سایت عباسمنش در همین زمان اتفاق افتاد.

    —گاهی چیزی خواستم و نشده و بعدا بهم نشون داد که من خواسته‌ت رو بهت دادم ولی تو زمینه‌ی دریافتش رو نداشتی و حالا هم هیییچ ایرادی نداره یه جور دیگه برات مهیاش میکنم.

    بیشتر از این کامنت رو طولانی نمیکنم و میخوام از تجربیات شما در کامنتهای قشنگتون باور،ایمان،توکل و امیدم رو بیشتر کنم.

    یه چیزی برای خودمم جالبِ که همیشه میدونم به خواستم میرسم ولی تا یخورده زمان طولانی به درازا میکشه یا تا یکی دوتا گیر میفته تو کار این نجواهام ول کنم نیستن و فراموش میکنم که

    چرا نمیبینی بدنت سالمه،هنوز قلبت داره میتپه،هر روز چشمت باز میشه به دیدن،اینهمه چیز داری که یه روزی آرزوت بود و خب همه‌شون بهت داده شدن

    چیکار کنم یادم نره این تجربیات رو که:

    «…إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

    «…عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»

    «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»

    « الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ…»

    و بهترین تکنیک رو بلطف خدا از شما یاد گرفتم

    احساس خوب=اتفاق خوب

    اگر باور دارم خدا هر لحظه بهترین رو برام میخواد پس باید حالم خوب باشه چون پشتم به بی‌نهایتِ بی‌نهایت‌ها گرمه. «چون تورا نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور»

    واینکه دل به عنوان قطب نماست و احساس عقربه‌های اون هستن تا من رو هدایت کنن.

    خدا رو هزاران سپاس کم آید و چه کنم بیش از این بهر سپاسش نتوانم گفت که به پیام شما استاد عزیزم هدایت شدم و هنوزم اجازه میده که اینجا بیشتر از جام حقیقت دریافت کنم.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1766 روز

      آقا مصطفی سلام

      چه کامنت زیبایی نوشتی!

      از شما سپاسگزارم

      چه تجربه های جالبی داشتی!

      ممنونم که اونهارو با ما به اشتراک گذاشتی

      منو به فکر فرو برد…واقعاً خدا بهترین پلن ها رو برای ما در نظر می گیره

      خدا رو شکر که معجزه ها خروار خروار برات اتفاق میفته

      بنظر من هم این قانون که

      احساس خوب=اتفاقات خوب واقعاً یه شاه کلیده که ما رو خیلی راحت تر به خواسته هامون میرسونه

      بهترین ها در دنیا و آخرت نصیبت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محسن منجزی گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    استاد جان سلام خانم شایسته عزیز سلام

    دوستان عزیز و دلبندم سلام

    امروز رو مثل همیشه با ستاره قطبی شروع کردم و خدارو صد هزار مرتبه شکر حالم خیلی خوبه و خیلی عالیم. استاد جان اجازه بدید قبل از کامنت این فایل یکم درمورد تغییرات خودم در حین کار با دوره 12 قدم و کارکردن و کامنت گذاشتن زیر این فایل ها بگم.

    ظاهرا این طور احساس میشه که خیلی تفاوت زیادی توی شخصیتم معلوم نیست ولی وقتی که توی موقعیت های قبلی که یه واکنش تند یا ناآرام داشتم الان قرار میگیرم، یا اصن دیدگاه الانم درمورد یک موضوع پالش برانگیز رو که بررسی میکنم به شددت و به شددت از درون در برابر دیدگاه قبلی خودم مقاومت دارم و اصن اون رو نمیپذییییرم. و این تغییرات درونی رو با مقایسه خودم با حالت ها ی قبل خودم متوجه میشم. حالا بماند که نتایج ریز و درشت و خواسته هایی که هر روز یکی پشت سر هم برآورده میشن و هی هر روزم رو میسازن و من اینطوری دارم قدم به قدم زندگی خودم رو میسازم و رشد میکنم. خدارو هزاران مرتبه شکر و شکر و شکر.

    استاد عزیز احساس میکنم اینطور راحت ترم که هر چند دقیقه از فایل رو که نگاه میکنم فایل رو stop کنم و چیزی که به قلبم میشینه و از قلبم میاد رو بنویسم و بعد ادامه فایل. و الان هم که دارم مینویسم تازه 30 ثانیه از فایل گذشته.

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوندی که بخشندگی خاص و عامش همه جهان و هر لحظه از زندگیمونو فرا گرفته

    اَلْحَمْدُ لِلَّـهِ رَ‌بِّ الْعَالَمِینَ ﴿٢﴾

    حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾

    تنها(و تنها) تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿۶﴾

    مارا به راه راست هدایت کن

    صِرَ‌اطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿٧﴾

    راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای نه راه گمراهان و مغضوبان

    – همون راه قشنگه که راحته و پر از نعمت و ثروت و آسایش و سلامتیه.

    استاد ماشاالله عجب بدنی به هم زدی، آفرین، آفرین. باریکلا به این اراده و احسنت به این همت و جهاد اکبر برای تغییر بدنت هر روز بهتر از دیروزش میشه به لطف خداوند و خدا رو هزار مرتبه شکر

    چه جای با صفا و سرسبز و انرژی مثبتیه اینجا. مثل همه جاهای دیگه ای که فایل هاشون رو گرفتید و آدم از دیدنشون لذت میبره.

    استاد به نظر من وجه مشترک همه افرادی که در عین شهرت و قدرت محبوب هم هستند اینه که فقط و فقط تمرکزشون روی خودشونه و همین تمرکز روی خودشون باعث میشه که بیشتر و با تمرکز بالاتر روی توانایی ها و رشد خودشون کار کنن و طبق قانون بدون تغییر خداوند که به هر چی توجه کنی از همون موضوع توی زندگیت بیشتر و بیشتر میشه، باعث میشه بقیه توجهات و افکار و فرکانس ها هم به سمت اون افراد جلب بشه و خود به خود، و با وجود اینکه هیچ تلاشی برای شهرت و مشهور شدن نمیکنند مشهور میشن و همه دوستشون خواهند داشت. همون طور که از رفتار زیدان، رونالدوی برزیلی و مسی و امثال این افراد مشخصه و نتایجشون هم داره همین رو میگه که هیچ توجهی به رسانه ها نداشتن و ندارن و اصن براشون مهم نیستن و در عین حال از تخصصشون لذت میبرن و هر روز بیشتر و بیشتر روی خودشون کار میکنن.

    من یادم میاد زمانی که سنم کمتر بود حدودای 15 یا 20 سال خیلی دوست داشتم توجه جلب کنم و بعضی وقت ها انقدددر خودم رو تو دردسر و به زحمت مینداختم آخرشم نتیجه عکس میشد که فقط و فقط ناراحتی و احساس بد به همراه داشت. تا وقتی که فهمیدم هر چی بخوام از بیرون جلب توجه کنم فایده ای نخواهد داشت کلا بی خیال شدم و فقط سعی کردم حواسم به خودم و تمرکزم روی خودم باشه و دیدم که چه جوری علی رغم اینکه برام مهم نبود، ولی همه من رو به خاطر توانایی هام و رفتارهام تحسین میکردن و من در حالی که همیشه آرامش داشتم و دارم خود به خود نظر و توجه و تحسین افراد هم به طرف من جلب شده و میشه به لطف خداوند مهربان. هذا من فضل ربی

    استاد تا اینجا شما در مورد خداوند و جمله مسی که میگه” داشتم با خداوند حرف میزدم ن با مادر بزرگم یا مارادونا” صحبت کردید و دوست دارم صحبت های بالای خودم رو با موضوع خداوند و قدرت جهان اینطوری کامل کنم.

    افرادی که مدام روی خودشون کار میکنن، حواسشون و تمرکزشون روی خودشون و توانایی هاشونه نه محیط بیرون و حواشی اطراف، این افرادن که در اکثر مواقع و در سکوت و بی حاشیه گی خودشون اجازه میدن به خداوند که صحبت کنه، نه حرف های اطرافیان و رسانه ها.

    اجازه میدن به خداوند که هدایتشون کنه، بهشون امیدواری بده، قوت قلب بده ثابت قدمشون کنه توی مسیرشون. نه حواشی ای که مثل هایی هستن که اگه بهشون توجه کنی انقدر قوی و شدید میشن، انقدر سهمگین و خونه خراب کن میشن که مهمترین دارایی ما یعنی توجهمون رو میبرن قهقرا و به جایی میبرن که برگردوندنش جهاد اکبر نیازه داره.

    شما توی فایل هاتون هم همین موضوع رو گفتید که زمانی که اوایل روی خودتون کار میکردید چند روز چندروز میرفتید توی طبیعت و با خودتون و خدای خودتون خلوت می کردید و ازش راهنمایی و هدایت میخواستید تا پله پله به اینجا هدایت شدید.

    تفاوت انسان هایی که موفق میشن با بقیه افراد همین کنترل توجه و کنترل احساساته.

    همینه که بتونی توی شرایطی که کنترل کردن سخته، شرایطی که همه چیز از هر طرف داره استرس و فشار وارد میکنه تو حواست به خودت و توجهت و احساست و خدای درونت باشه، اینه که تفاوت ایجاد میکنه. وگرنه تا الان همه بایستی میشدن بیل گیتس

    همه بایستی میشدن جف بزوس، همه بایستی میشدن علی دایی، علی کریمی، رونالدو، مسی، عباسمنش و . . .

    همین کنترل توجه و احساساته که شما توی همه ی فایل هاتون دارید به طرق مختلف آموزش میدید و روی همین تاکید دارید همینه که باعث میشه آدم ها توی بحث موفقیت و پیشرفت از هم فاصله بگیرن و تفاوت ایجاد کنن.

    خدا خودش توی قرآن گفته که ما شمارو امتحان میکنیم و همه ش باد موافق نخواهد بود اما اینکه چطور با امتحان های خداوند رفتار کنیم، چطور واکنش نشون بدیم، چطور ذهنمون رو متقاعد کنیم که این اتفاق یه خیری توش هست و قراره ما بعد از این اتفاق رشد کنیم، اینکه چطور کم کم و قدم به قدم بعد از یه اتفاق به ظاهر ناگوار به احساس خوب برسیم و دوباره ارتباط خودمون رو با منبع وصل کنیم و الهاماتش رو برای ادامه مسیر دریافت کنیم اینه که باعث میشه یه قدم کم تر عقب بیفتیم و همون یه قدم توی مسیر پیشرفت میشه به اندازه صد کیلومتر جلو افتادن و کارها راحت انجام شدن و بهتر نتیجه گرفتن و بیشترو بیشتر لذت بردن.

    اینکه توی برخورد با یه تضاد حالمون از حالت خوشحالی به مخالفش تغییر کنه عادیه، اشکال نداره، ولی موندن توی حال بد و اینکه چه قدر قوی بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم تا سریع تر بلند شیم و ادامه بدیم اینه که تعیین کننده س.

    یادمه زمانی که مهدی طارمی از پرسپولیس رفت و سر یه جریاناتی هم خودش متضرر شد و هم تیم پرسپولیس، توی یه مصاحبه ای گفت که حتما یه خیریتی توی این کار هست. خود من از جمله کسایی بودم که از دستش ناراحت بودم ولی حالا باید ببینی مهدی طارمی رو. حالا اگه میتونی بگیر مهدی طارمی رو. حالا میاد توی سطح اول اروپا جلوی یوونتوس و چلسی با حرکت قیچی گل میزنه و چندین هفته و چندین ماه میشه بازیکن برتر لیگ پرتغال و همیشه توی کورس آقای گلیه و یه سال هم که شد آقای گل و الان داره بی حاشیه هر روز بیشتر و بیشتر پیشرفت میکنه. و من تحسینش میکنم هم بخاطر این کنترل ذهن و هم برای این پیشرفت و ترقی.

    ذهن عزیزم اینه نتیجه self control، اینه نتیجه ایمان داشتن به خدای درون، اینه نتیجه کنترل کردن احساسات و تغییز کانون توجه.

    و زمان بندی خداوند که همیشه و همیشه و همیشه من رو شگفت زده و متحیر خودش کرده و چه قدر شیرین تره که با تمام وجودت این زمان بندی رو درک کنی، چه قدر شیرین و لذت بخشه که توی زمان مناسبش که همه چیز آماده س، که ظرفت اماده س، که از لحاظ ذهنی و شخصیتی آماده ای خداوند مهربان به راحت ترین و عادی ترین شکل ممکن تورو به خواسته ت و خواسته ت رو به تو میرسونه. خدایا شکرت برای حکمتت

    خدایا شکرت برای وجود استاد نازنینم

    خدایا شکرت برای این جهان منظم و قانونمند و عادل

    خدایا شکرت برای این زیبایی های نامحدود. خدایا شکرت

    در پناه خداوند مهربان شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت

    بی صبرانه منتظر قسمت بعدی هستم

    این کامنت با عشق نوشته شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سوسن صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1466 روز

    بنام خداوند جان و خرد خداوندی که همیشه با ماست وهمواره هدایت میکنه بنده هاش رو

    با سلام ودرود فراوان خدمت استاد عزیز ودوست داشتنی که همواره مسیر توحید رو برامون یادآوری میکنه مسیری که اگه واردش بشی وادامه بدی درهایی از نعمت و خوشبختی وسعادت دنیا وآخرت نصیبت میشه

    استاد یعنی من هر فایلی رو که از شما میبینم میگم این دیگه بهترین فایله باز میرم جلوتر میگم نه این دیگه بهتره و فکرکنم این روند تا همیشه ادامه داره

    چقدر عالیه که انسان هرچقدر پیشرفت میکنه موفق میشه باز همه چیز رو به خدا نسبت بده و از اصل خودش دور نشه این یک ویژگی خیلی عالی هست یاد یه جمله ای افتادم که میگن (درخت هر چی پربارتر میشه شاخه هاش بیشتر به طرف پایین خم میشه )

    این فایل یکی از بهترین فایل ها بود در مورد دوری از ناخواسته ها تمرکز روی اصل خودمون وادامه دادن و تلاش کردن

    استاد چقدر قشنگ گفتین که استرس ونگرانی بخشی از زندگی هست ولی نباید بزاریم که اون (ذهن) ما رو کنترل کنه بلکه ما با ادامه دادن وپاگزاشتن روی ترسهامون باید ذهن را کنترل کنیم

    من یاد فیلم ادیسه افتادم (البته اگر که درست گفته باشم) داستان اینجوری بود که اون شخص بعداز پیروزی بزرگی که کسب کرد گفت که( منم که همه رو شکست دادم منم قدرتمند) و کلا همه چیز ها رو به تلاش وکوشش خودش ربط داد نه خدا بعد از اون جنگ هرکاری کرد که به خونه برگرده نمی تونست تا جایی که همه ی افرادش وکشتی ش و هرآن چیزی که داشت رو از دست داد و رو به خدا کرد وگفت (من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم فقط جونم مونده ) دقیقا مثل حضرت موسی و بعد از اون تسلیم شدن خداوند اون رو برگردوند

    استاد عزیزم اونجا که شما درمورد الخیر فی ما وقع صحبت کردین هم بسیار بسیار عالی بود حالا یه تجربه ای هم از خودم بگم

    من همیشه از بچگی تو ذهنم بود که وقتی 18 سالم شدم میرم دانشگاه و… ولی نشد. بعداز قبولی کنکور در رشته ی مهندسی آب ومنابع طبیعی (که اصن نمیدونستم آخرش چی میشی)تو همون سن پدرم اجازه نداد من برم واسه ادامه تحصیل و اینجوری شد که من موندم بعدش من رفتم دوره های icdl کامپیوتر رو تو آموزشگاه خصوصی یاد گرفتم بعد رئیس همون آموزشگاه بهم پیشنهاد داد برم دوره ی حسابداری شرکت کنم کلی هم بهم انگیزه داد و خلاصه من رفتم همه ی دوره ها رو گذروندم تو یکی از دوره ها یکی از دوستام فارغ التحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی بود کلی شوک شدم گفتم چطوریه که شخصی که فارغ التحصیل یه رشته هست اومده دوره ای رو ثبت نام کرده که هیچ ربطی به رشته ی تحصیلیش نداره و اینا بعدش گفت که تو این رشته کار کمه وشغلش بیشتر خارج از شهره و…(البته یه قسمتش باورهاش بود ) همون روزها من به خودم گفتم ببین ببین این وضعیت توئه ها (چون من علاقه ای هم به این رشته نداشتم ) و استاد سالی که من دانشگاه رو شروع کردم تو همین رشته ی حسابداری همزمان شد با شروع پندمیک یعنی خدایا عاشقتم من دوسال از دانشگاهم رو بصورت مجازی گذروندم با معدل بالا البته استاد من چون علاقه ی زیادی به رشته م دارم اون موقع که همه ی بچه ها استاد میگرفتن و عضو گروه های تقلبی میشدن من خودم میخوندم (البته یکی دو بار هم تقلب کردم ولی خدایی باقیش رو میخوندم) و الان که این فایل زیبا رو گذاشتین خواستم یه ردپایی برای خودم بزارم که یادآوری کنم خدا همیشه بامنه اون حامی منه و همواره هدایتم میکنه به امید الله استاد برنامه دارم سال شمسی جدید رو با دوره ی دوازده قدم شروع کنم مطمئنم گلی اتفاق خوب قراره برام رخ بده

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    جواد اصغری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    به نام پروردگار هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان

    دیدن افراد و الگوهای موفق باورهای را در ذهنم منطقی میکند که تمام این افراد از یک کنترل ذهن بسیار خوبی که برای خودشان در تمام ابعاد درست کردند و مهمتر از همه درک اصل و وصل شدن اینها به توحید وصل شدن این افراد به منبع است نه شخص خاصی

    در بازی جام جهانی امسال چیزی که خیلی برام جالب بود خطا های که روی مسی انجام میشد و گزارشگر مسابقه هم یاد آوری کرد نشان ندادن واکنش مسی بعد از خطا و ادامه دادن کارش بود و مهمترین درس برایم کنترل ذهن مسی بود که فقط متمرکز روی کار و هدف خود داشت و نه حاشیه که البته قانون اصل و توجه وتمرکز را به خوبی در رفتار بهترین بازیکن جهان میتوان دید و این درس بزرگی به ما نشان میدهد

    خداوند را سپاسگزارم که با دیدن الگو های موفق جایی که کنترل ذهن میخواهد افسارش را در دست بگیرد و کار را سخت تر کند با دیدن این افراد و دیدن این فایل یاد آوری میشود که اصل چیست

    درس گرفتن از شکست و از اتفاقات به ظاهر بد در زندگی باعث پیشرفت ما میشود به شرطی که کنترل ذهن داشته باشیم (ایجاد کنیم با باور مناسب ) نه اینکه با کوچکترین مسئله توجه مان به حواشی برود باور مناسب الخیر فی ما وقع هر اتفاقی برایم رخ دهد خیر است و هیچ برگی به اذن پروردگار بر روی زمین نمی افتد و اوست که حامی و هدایتگر من است اگر احساسم خوب باشد اتفاقات خوب و اگر احساسم بد باشه اتفاقات بد شکست در مقابل عربستان درس داشته تا احساس بد در صورتی که استرس و اظطراب جزعی از زندگی ما هستند و وقتی احساسمان و کنترل ذهنمان را در دست میگیریم و از پروردگار در هر لحظه هدایت میخواهیم و او را به تنهایی حامی خود میبینیم و در عمل نشان میدهیم میشویم قهرمان جهان

    میشویم قهرمان زندگی دیگران میشویم الگوی موفق مانند استاد عزیزمان

    سپاسگزار پروردگارم هستم که در هر لحظه توجه وتمرکزم را برای دیدن نکات مثبت و در لحظه زندگی کردن را به من آموخت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استادعزیزو مریم مهربونم و همه انسان هایی ک برای بهتر شدن دنیا و گسترش زندگی خودشون و دیگران تلاش میکنن.

    اصلا نمیخوام با کلمات بازی کنم یا به حاشیه برم چون همه افرادی ک اینجاییم تاحدودی با قوانین اشناییم.و میخوام اصل مطلب رو بگم.اینکه وقتی واقعا تنها خدارو رب کل جهان ببینیم همه چیز واقعا تغییر میکنه

    اونجایی ک گفتین مسی سرش به اسمون بوده و گفتن داره با مادر بزرگش حرف میزنه من جا خوردم چون به محضی که اول جمله رو شنیدم گفتم اخی جانم باخدا حرف میزده.ومن این کارو همیشه انجام میدم.

    چا جای خوبی ایستادین چقدر زیبایی و نعمت همیشه هست که تنها جلوه گر یک خالق بزرگه.

    حالا میخوام داستانی که برام پیش اومد رو بگم همین دیروز.

    اینو بگم که من کلی درس از شما یادگرفتم که احساسم خوب باشه.متوکل باشم.تنها قدرت رو به خدا بدم.به الخیر مافی وقع ایمان داشته باشم.اونجایی ک شرایط به ظاهر خوب نیس خودمو کنترل کنم.تجسم کنم.تصورکنم.جمله های تاکیدی مثبت بگم.شکرگذاری کنم.شاد باشم.ایمان داشته باشم ک میشود.دنبال خواسته هام برم.اینو که خدا از غیب روزی میده رو باورکنم و دست های خدارو کوتاه نکنم.وهزاران مسئله دیگ.

    بله من ارزومه که ماشین بخرم اما همیشه گفتم خدایا میسپرمش به تو اما توذهنم از یه گوشه صدای اینکه حالا وام از فلان جا بگیری طلاهاتم بفروشی حالا بیشتر کارکن.بیشتر جمع کن اخ قیمت ها باز بالارفت ولش کن ماشین نمیخواد هم توی ذهنم بود و من سعی میکردم فقط کنترل کنم یا بگم نه من ب خدا میسپارم اما خب اون ته ته وجودمم نگرانیه هست دیگ.حالا این موضوع به همه موضوع های دیگ زندگیم‌ مث فروش محصول.تولیدات کارگاه.خریدخونه و و و صدق میکنه و برای هرمورد ذهنم یه جور نجوا داره.

    خب بریم سراغ اتفاقی که افتاد.

    دیروز من اماده شدم از کارگاهم اومدم بیرون برم غذا بگیرم پیاده هم بودم ینی نخواستم‌پیک بیاره و.خواستم خودم برم که یه هوایی هم بخورم و اینم بگم من هیچ وقت از نگاه کردن به اسمون سیر نمیشم و یکمم ابرهاو اسمون رو ببینم.

    توی راه من یه پسر 6ساله با چشم های سبز درشت دیدم که حالت لی لی واسه خودش راه میرفت.همین که توذهنم بود چه چشمای قشنگی داره برگشت و باخنده به من گف سلاااام.

    منم از اونجایی ک ارتباط خوبی باهمه مخصوصا با بچه ها دارم چشامو گرد کردم و ابروهامو دادم بالا با خنده گفتم سلام عزیزم چه چشمای خوشگلی داری اونم خندیدو گف دارم میرم اسباب بازی بخرم.

    منم خندیدم و گفتم افرین بابا خوشبحالت و مسیرباهممون به پایان رسید پسربچه داخل سوپر مارکت سرنبش شد و منم به راهم ادامه بدم.بعداز حداد 15تا20دقیقه همون مسیرو برگشتم و توسرم افتاد برم سوپر یه نوشیدنی هم بگیرم.

    چون تو سفارشم از رستوران ازم سوال کردن اما نوشیدنی دلخواه من که دوغ ابعلی بود نداشتن

    خلاصه تا رفتم توسوپر پسر بچه اونجا بود منم لپشو یه کوچولو گرفتم گفتم عه تو که هنوز اینجایی و اون فقط لبخند میزد اره

    تا سوپر مارکتیه گف اره سه روز میاد دنبال اسباب بازی حالا کارت مامانشو اورده خالیه.یهو این جمله که من ثروتمندم پس ایمانمو نشون میدم تو سرم اومد درحدچندثانیه فقط.

    وبه پسره گفتم خب امروز عیده دیگ روز مرد

    تو هم مردی ک تااینجا اومدی منم این اسباب بازی رو بهت هدیه میدم .برداشتم و دادم بهش وقبول نمیکرد گف ن کارت بابام نیس.منم گفتم کارت بابات لازم نیس برو خونه بگو روز مرد بهم کادو دادن.باورش نمیشد هی میگف ینی الان بااین برم،؟منم باخنده گفتم اره بدوبرو بازی کن‌

    و رفت و مشغول خرید خودم شدم و اما تپش قلبم رو حس میکردم میخواستم همه چیو کنارهم بچینم امااون لحظه وقتش نبود.خواستم حساب کنم که همون پسره دوباره اومد و اینبار کاپشنش روهم دراورده بود و دستش بودبخاطر هیجانش و فقط داد زد تشکر دارم‌میرم بازی کنم و حتی اجازه نداد من واکنشی نشون بدم و رفت.

    منم بالاخره رسیدم کارگاه.

    این که تو مسیر چشام داشت از حدقه میزد بیرون نمیدونستم بخندم یا گریه کنم بماند.

    خب شاید بپرسین چرا ؟

    ولی الان روشن میکنم براتون

    تمام درس های استاد تو یه زمانی کمتر از 5دقیقه بهم یاداوری شد.

    اون اسباب بازی رویای اون بچه بود و برای خواستش فقط 3روز تلاش کرد و میرفت هرروز میدیدش.و اینکه امید داشته میتونه بخره.

    ینی به صورت مشخص خواسته خودشو به دنیا گفته بوده.

    من خیلی خوشحال دیدمش اون راه نمیرفت میپرید و میرفت.

    میشه همون لذت از مسیر برای رسیدن ب خواسته.

    و اون باصدای بلند به من گف دارم میرم اسباب بازی بخرم.

    اون نگف اسباب بازی ببینم نگف بازی کنم اون فقط ایمان داشت که میشود.

    حالا همه دنیا دست به دست هم داده بودن اون پسر بامن برخورد کنه.من بعداز مدت ها غذا از رستوران بخوام بگیرم.و تصمیمم بگیرم پیاده برم.

    و نوشیدنی من تو رستوران نباشه من تصمیم بگیرم سوپر برم تا بفهمم بله خدا از جایی ک فکرشو نمیکنی بهت روزی میده.من شدم یکی از دست های خدا.

    اون از من خواهش نکرد درخواست نکرد.مظلوم‌نمایی نکرد ک من بخوام کمکش کنم بلکه من خواهش کردم این هدیه رو قبول کنه چون اصرار داشت کارت باباشو بیاره.

    بعله خدا باعزت نعمت میده.خدا از غیب روزی میده .واونجا بود ک برق های کارگاه رو خاموش کردم و به سجده افتادم و گفتم شکرت ازاین که این همه احساس خوب بهم دادی.ازاینکه یاد‌گرفتم من باید به خدا بسپرم و شاد زندگی کنم و بدونم اتفاق می افته.دیگ نگران نباشم.من بپرم و بخندم و به مسیرم ادامه بدم حتی اگ به هدفی نرسیدم بدونم در زمان درست میشود ناراحت نباشم نگم.نه خب هنوز ک نشده اتفاقآ من جوری رفتار کنم که انگار اتفاق افتاده و بابتش مچکر باشم.

    بعله استاد همه چیز خداست.تنها قدرت مطلق اونه.من حالا میفهمم اصلا نیاز نیس باهمه بجنگم که بخواد یه مسئله ای رو توضیح بدم ک چراانجام دادم یااگ الان شرایط خرید فلان چیزو ندارم هی بخواد توضیح بدم.

    نه دیگ برام مهم نیس کی چی فکری میکنه.مهم اینه من به اندازه امروزم تمام تلاشم رو بکنم و شاد باشم و راضی.

    و مطمئن باشم خدا از غیب به من روزی میده و کافیه فقط بهش اجازه بدم.نیاز نیس همه کارهارو من بکنم اون انجام میده برام.

    و این خیلی حس خوبیه اینکه یکی مث کوه پشتته‌

    که بایه اتفاق کوچیک این همه درس برای من به صورت عملی و خیلی قابل لمس اتفاق می افته.

    میخوام بچه ها بگم درسته یه وقتایی حس میکنین هرچی تلاش میکنی نمیشه.حس میکنی صداتو خدانمیشنوه.یا چندتا اتفاق های بد می افته و ناامید تر میشین میگین بیا اینم که اینجوری شد.

    ولی واسه منم بوده منم بارها بریدم و گفتم بمیرم بهتره.حتی یه جمله توذهنم بود ک قبلا میگفتم خدایا خدای خوبی باش

    حالااز این حرف من روزها و ماه هاس که میگذره و میگم خدایا ببخش من ادم خوبی نبودم ک فک میکردم مصیبت هام از طرف توئه.ولی اگ همونا هم نبود من الان اینجا بین شماها نبودم‌.من الان خدارو این شکلی نمیشناختم.بلکه خدام شبیه خدای خانوادم بود ک فقیر هارو بیشتر دوست داره و به مومنا ببشتر رنج میده.

    خدای من خیلی وقته پایه ی همه کارامه و هرروز کاراهم ساده تر میشه.و من به سلامتی و محبت به خودم و با ارامش و اسایش خودم بیشتر اهمیت میدم و این باخودشیفتگی خیلی برق داره‌.و برای همه همونجوری رفتار میکنم ک دلم میخواد باهام رفتار کنم چ جلو روشون چه پشت سرشون گرچه که وقتایی سخته اما سعی میکنم ک بشود

    فقط کم نیارین بهش ثابت کنین که تو حرفتون و عملتون یکی هستین و چقدر هدف هاتون براتون مهمه.

    و اونوقت اتفاق ها اینقدر ساده می افته ک کم کم با پیشرفت و تمرکز روی خودتون و نکات مثبت و تنها قدرت به خدا دادن دیگ‌هیچ ربطی به گذشته ندارین و از گذشته هم دلگیر نیستین چون میفهمین اون اتفاق ها برای اینکه قویتریتون کنه اتفاق می افتاده.

    اینم بگم نترسین ک وای از فردا قراره همه چی هی رو سرتون خراب بشه و شما ایمانتون رو نشون بدین بلکه در حدی ک حلش کنی همه چیز پیش میاد در حدی ک موفق تر میشی در حدی که یه پله جلو تر میری و اینا میشه چالش های لذت بخش و به عنوان رنج و مصیبت نیس براتون به قول مریم عزیزم همش سود وسودو سود.

    امیدوارم همتون همین الان همونجایی باشین ک دوست دارین.و یا درمسیر رسیدن بهش باشین.

    استاد عزیزم نمیدونم الان چرا دوباره گریم گرفت خواستم باشما خداحافظی کنم‌

    ازتون خیلی ممنونم.خیلی مچکرم‌.که پای پیشرفت خودتون از همون موقع که تو قم بودین ایستادین.مرسی ک درست زندگی کردین و جهان رو به جای بهتری تبدیل کردین .ازتون ممنونم برای سخت کوشی و کم نیاوردنتون.من فقط میتونم بگم الهی الله هر لحظه مراقبتون باشه.

    روز مرد روهم به شما ک الگویی بی نظیر هستین تبریک‌ میگم.

    و سایتون مستدام پدرعزیزم.

    و همینطور عید همگی مبارک .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      زکیه گفته:
      مدت عضویت: 880 روز

      سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربون و تمام دوستای خوبم تو ی این سایت الهی

      وااااااااااای محدثه جان بخدا اشک از چشمام ریخت با این اتفاقی که تعریف کردی .

      اخه خدا چقد بزرگه چقدر مهربونه

      ولی ما اونطور که باید بهش اعتماد نمیکنیم اونطور که باید شکرش رو بجا نمیاریم .

      خدایا مارو ببخش .

      خدای مهربونم ازت ممنونم که وارد این سایت بینظیر شدم تا اتفاقاتی رو که برای دوستان رقم میخوره و باعث میشه به خودشون بیان و یه تلنگری بخورن .

      منم از خوندن این کامنت ها حسابی درس میگیرم و روز به روز به ایمانم اضافه میشه و هرروز کمی بیشتراز روز قبل به قدرت خدا پی میبرم .

      شکرت ای پروردگار بی همتا که منو تو این مسیر قرار دادی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    زهره آرزومندی گفته:
    مدت عضویت: 1691 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته مهربان و تمام دوستان خوبم دراین مسیرالهی

    خدایاشکرت به این هدایت واین اگاهی

    تشکرمیکنم از تمام دوستانم برا کامنت هایی بینظیرشون

    خدایاشکرت

    استاد به جرات میگم من این بخش ازسایت وبشدت دوس دارم وعجیب رومن تاثیرمیذاره وبهم نشون میده که قانون چقدردقیق عمل میکنه

    خدایاشکرت

    دیدنه این فایل منو به یاد قسمت هایی قبلی انداخت وباعث شد مجدد تحسین کنم ویژگی بارز تام بریدی عزیزو واون چهره بسیار دوست داشتنی

    که به ماثابت کرد

    با قدرت ذهن میشه در 42سالگی هم قهرمان قهرمانان شد

    و دوباره برامن اموزه هایی شما یاداوری شد

    شماباید هروز روخودتون کار کنین

    درک قوانین نیاز به کار کردن همیشگی و مداوم داره

    تحسین میکنم آ جی عزیزو شخصیت بسیار دوست داشتنی من این پسرفوق العادس

    اینقدراین فایل رومن ثاثیرمثبت میذاره که هرروز نگاهش میکنم وتحسین میکنم اینگونه وصل شدن به رب واینگونه تسلیم شدن

    درس بزرگی که من از ا جی گرفتم اینکه درهرشرایطی چه بد چه خوب بایدشکرگذارخداوندباشم و ایمان و اعتمادبهش داشته باشیم و نگاهمونو به موضوع عوض کنم

    اونوقته که همه چیز تغییرپیدامیکنه و بازی بنفع من تموم میشه

    واما مسی پسر دوست داشتنی وبسیار متواضع

    استادمن اصلا اهل دیدنه فوتبال نیستم

    ولی به عشقه دیدنه بازی هایی رونالدومسی ونیمار فوتبال میبینم وهمیشه تحسین میکنم این افراد

    ی نکته ای که بشدت من ازش لذت بردم توبازی جام جهانی اون خطاهایی بودکه رو مسی میشود و مسی فقط با لبخندبلندمیشود میرفت اصلا واکنشی نشون نمیدادو همیشه من این رفتارشوواین اعراض کردنشو تحسین میکنم

    اون لحظه ای که مسی سرش رو به آسمان بوده من مطمئن بودم داره با خدای خودش صحبت میکنه و ازش تشکر میکنه

    چقدر این ارتباط زیباس

    به جرات میگم اصلا زندگی من به دودسته تقسیم شده

    قبل ازاشنایی باشما و بعدازاشنایی باشم

    قبل اشنایی باشمااصلا حسی ازاین ارتباط نداشتم

    عامل تمام بدشانسی هاموخداوندمیدونستم و بعد خانواده

    همیشه درحال راضی نگهداشتن ادما بودم

    اصلا لذتی که الان دارم میبرمونمیبردم

    همیشه براخوب بودن درنظرمردم باید تلاش میکردم تو روابط که نگم براتون

    همیشه نگاهم به بنده خدا بود

    میگفتم خدایا به امیدتوولی امیدی نبود همش شرک بود اصلا درکی من از خداوند نداشتم …..

    بعدازاشنایی باشما

    الان استاد همه چی تغییر کرده

    دلم میخواد تنها باشمو ساعت ها باخدای خودم صحبت کنم حرف براگفتن زیاد دارم

    از تنهایی خودم لذت میبرم

    راحتی خودم تو اولویته

    حرف مردم؟

    مردم کیلوچند؟تموم شدورفت

    بسته شد این پرونده شرک امیز

    استاد الان از طلوع خورشید غروب خورشید بسیار لذت میبرم

    از اسمون پرازستاره پرنده ای که لب پنجره میشینه از نحوراه رفتنش

    از نگاه گربه تو خیابون

    از بوی که تو فضایی ازاد پیچیده

    از بخار فنجون قهوه دردستم لذت میبرم

    وسپاسگذارم خداوندروبراتمام خلقتش واین قانون بدون تغییرش

    الان دفترسپاسگذاری دارم

    از وجود خود معبودم تا لباس نخی و اون حس راحتی بتنم شکرگذاری میکنم

    وخیلی تغییرات دیگه …

    استاد شما باعث این اتصال شدید من باشما معبود بی همتاموشناختم ازتون بینهایت سپاسگذارم

    وباز اموزه شما برام یاداوری شد

    سپاسگزاری باعث میشه خداوند نیز منو غرق در نعمت های دیگر کنه

    شکر نعمت نعمتت افزون کند

    کفرنعمت از کفت بیرون کند

    استاد شما ازافرادموفق براماصحبت میکنیددرحالی کخ خود شما

    الگویی بهتر از موفق ترین فرد در تمام جنبه های زندگی ماهستید و من بارها وبارها شماروتحسین میکنم وبراتو ارزویی بهترین وخوشترین لحظات ودارم

    خدایاشکرت برا این قانون بدون تغییرت

    خدایاشکرت برااین هوایی بینظیربرا دیدنه پدرومادرم برااین خونه زیبا

    خدایاشکرت به این سایت بینظیر و دوستان بینظیر

    خدایاشکرت به استادعزیزم

    خدایاشکرت براتمام این نعمت هاو زیبایی ها

    خدایاشکرت برا بودنت برا حمایتت برا هادی بودنت برا رحمان ورحیم بودنت برا بخشنده بودنت برا روشنایی مسیرهایی زندگیم

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاهدایتم کن تا دراین مسیرالهی ثابت قدم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: