الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 4 - صفحه 12

سلام استاد عزیزم

چه مکان زیبا و ساکتی ،چقدر هوا لطیفه ،از این سمت دوربین همه زیباییها و انرژی مثبت پیداست

آرزو میکنم ,دعا میکنم در این مسیر جدید خداوند راه ها رو برای شما آسان کنه.

مرسی از این فایل بینظیر

تو آپارات یه ویدو بود از لحظات خوشحالی کردن های مسی بعد از گل

اکثر اوقات حالت صلیب رو با دستش روی سینش می کشید، یا با آسمان اشاره میکرد واولین سپاسگذاری رو از خداوند میکرد و تواضع و سپاسگذار بودنش رو نشون میداد

یه باور که تو ذهنم، باور پذیر تر شد بعد از این مصاحبه و دیدن ویدیو و صحبت با اکثر کار افرینان موفق اینکه واقعا افراد موفق ( لااقل اونهای که من مصاحبه هاشون رو دیدم) رابطه‌ بهتری با خداوند دارند و به وجود خداوند به عنوان نیرویی که حتما اونها رو یاری میکند ایمان 100درصد دارند و تو صحبت هاشون و نتایج شون، این امید و اطمینان ثابت میشه ،نه اینکه شعار گونه باشه

برخلاف آنچه گذشته متصور بودم که افراد فقر با ایمان تر ان، نزد خداوند محبوب ترند

چه الگوی جالبی هستند جناب مسی ،بسیار متواضع که حتی با رقیب خودش کریس محبوب دوستان صمیمی هستن و کاملا این باور هم مشهوده که بینهایت موقعیت برای موفقیت هست و مهم لذت بردن از زندگی و دوستی و مسیر رسیدن به خاسته است نه خود هدف

همچنین بدون حاشیه بودن مسی از اعتماد بنفس بالا این شخص حکایت داره و البته که حتما به قول استاد ایشون از شهرت گذشتن ،یعنی اول خاسته ایشون بوده که محبوب و مشهور باشند و بعد تجربه کردن و گذشتن و العان بدون نیاز به تأیید طلبی و حتی دیده شدن برای مصاحبه فقط با رادیو مصاحبه کردن

چقدر خوب که در مورد آقای زیدان و سکوتش هم صحبت کردیدو یه بار دیگه قانون بی‌توجهی به آنچه که نمی‌خواهیم و توجه به آنچه می‌خواهیم وارد تجربه ما شود و اینکه فرای اینکه دیگران در مورد ما چه فکری کنم ،سبک شخصی خودمون رو داشته باشیم و خود دار باشیم ،کنترل ذهن داشته باشیم و نخواهیم جواب کسی رو بدیم یا خودمون رو به کسی ثابت کنیم و احساس خوبمون رو حفظ کنیم و بذاریم جهان و خداوند کارهای سخت رو انجام بدن

من مثالی که دارم

موقعی که میخواستم دفاع کنم همسرم کسالت داشتند و دفاع من افتاد آخرین روز مهلت دفاع

هر روز تو گروه شاهد این بودم که بچه ها تموم کردند، به همدیگه تبریک میگفتند خیلی اضطراب داشتم ، مسئولیت‌ها همه به عهده من بود ،

ولی بین تمام بچه های دانشگاه تنها کسی بودم که اصلاً پاور ارائه ندادم ،یعنی اون روز انقدر شلوغ بود ومعجزه وار تمام داور های من شب قبل عوض شده بودندو اساتیدی که رابطه خیلی عالی باهاشون داشتم جایگذین شده بودن و به لطف آموزش های شما انقدر توسط اساتید شناخته شده بودم که به من گفتند این خانوم فقط چند دقیقه در مورد پایان نامه اش صحبت کنه و بشینه،،،ایشون از اساتید بنام این رشته در آینده هستن و..چقدر اون روز تحسین شدم

من تو اون روزها اگه زمانی برای فراغت پیدا میکردم مدام باور هام رو گوش میدادم که خداوند پیشاپیش من در حال انجام کارهای منه ،

خداوند کارها رو برای من آسون می‌کنه

و کار به چگونگی نداشتم و فقط لحظه ای رو تصور می‌کردم که ارائه دارم و از اون سکوی بلند پاین میام با خوشحالی و دقیقاً همون‌طور شد

وقتی میخواستم تو محل کارم نیرو نداشته باشم،9برم سرکار نه 7،قیمتهام با بیرون یکی باشه تعاونی کار نکنم ،

یکی نباشه هی این سوال کنه ،چی می‌نویسی؟ ،چی گوش میدی؟

بعد اون سازمان اون سال با ما قراردادش رو تمدید نکرد و عملا ما رو بیرون کردن

روزهای سختی بود خیلی زیاد

،ولی مدام قدم ها رو گوش میدادم و میزدم به دل کوه

و به فاصله فقط یک ماه هدایت شدم به جایی که 9میرفتم سر کار

قیمت کارم با بیرون یکی بود ،و چقدر اون دوره من پول ساختم ،واقعا درآمدم فوق العاده بود از ماهی یک و نیم در سال 94 رسید به ماهی 5م ،واقعا طی دوره 12 قدم برای من معجزه ها رخ داد

خودم تنها بودم و با برنامه از عهده کارهام براومدم ،اتاقم یه جایی بود دور از همکاران و صدای شما همیشه رو از اسپیکر گوش میدادم. نه گوشی ،و برای همون مقدار کمی که خودم رو ناراحت بیرون اومدن از اون منطقه امن کرده بودم ،از خودم و خدای خوبم معذرت خواهی کردم ،

واقعاً خداوند بهترین طراحه ،بهترین برنامه نویسه

استاد جان شما با این همه توحیدی بودن ،بدور از حاشیه ،اعتماد به نفس ،و سرسپردگی و تواضع در مقابل پروردگار و در لحظه زندگی کردن ، نمونه کامل برای الگوبرداری هستید ،خدا رو شکر که چنین الگویی دارم