الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 5

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار جواد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بسیار شاکر خداوندم هستم که به قلب شما مثل همیشه گفت

و بسیار از شما ممنونم که به ندای قلبتون مثل همیشه توجه کردین و این آگاهی های ناب رو که هیچ کجای دنیا وجود ندارن رو به قلب و ذهن ما هدیه دادین

امیدوارم من خودم بتونم از این آگاهی ها در زندگیم استفاده کنم و نتایجش رو هم ببینم

چون خیلی وقت ها فقط فایل ها رو گوش میکنم ن اینکه عمل نکنم تا جایی که میتونم و بلدم انجامشون میدم .اما این عضله انجام دادن این آگاهی ها خیلی باید قوی تر بشه تا بهتر در زندگیم درک کنم و ببینم

استاد چقدر مسی توحیدی رفتار کرده و چقدر حرف هاش عالی و بی نظیر هستند و توی زندگی شخصی خودش هم این ها هستند و عمل کرده و شده این نتایج

استاد عزیزم

بخدا اگر خودم میخواستم این مصاحبه رو ببینم و بشنوم و نکات عالی شو در بیارم نمی‌تونستم و و قطعا نمی‌تونستم که اینقدر عالی حتی به خودم توضیح بدم رد مورد این موارد اما شما اینقدر ساده و راحت و شیوا توضیح میدید که برای من قابل درک باشه و راحتتر درک کنم موضوع رو

و حالا اینجا دیگ وظیفه من هست که این آگاهی ها رو توی زندگیم عملی کنم

در این فایل 30 دقیقه ای حرف های بسیار مهمی زده شد

من بعضی از این نکته ها رو یادداشت کردم که به خودم بگم که این ها اصل هستند و دنبال فرعیات نرم

اینکه

«من سعی میکنم هر روزم رو زندگی کنم و آینده رو بسپارم به خداوند»

برای من یعنی اینکه از همین جایی که هستی از همین چیزهایی که داری و از همین نعمت هابی که توی زندگیت هست تمام لذتش رو ببر تا لذت های بیشتر وارد زندگیت بشن

ن اینکه ناسپاس باشی و همین لذت ها ازت گرفته بشه

«تا زمانی که کاری رو که ازش لذت می‌برید رو انجام میدی همه چیز رو داری »

واقعا انسان خیلی راحت می‌تونه درک کنه که وقتی کاری رو با انرژی و عشق و علاقه و لذت انجام میده خواب و خوراک و زمان براش مفهومی ندارن و من خودم درک کردم این موضوع رو

استاد بارها در فایل هاشو گفتند که آقا برید دنبال علاقتون و باورهاتون رو در مورد اون علاقه درست کنید خداوند همه چیز بهتون میده همه اون چیزهایی رو که دوست داری وارد زندگیتون میشه

«بهترین شکل زندگی کردن زندگی کردن در لحظه هست»

واااای خدای من این کلی حرف داره کلی صحبت پشت همین یک جمله به ظاهر ساده هست که اگر درکش کنیم سعادت دنیا و آخرت نسیب ما میشه

خیلی روز ها بوده که در لحظه حال زندگی کردم و نگران چیزی در گذشته و آینده نبودم و چقدر اون لحظه یا روز برام عالی گذشته و چقدر عشق بازی با خداوند داشتم و چقدر احساس نزدیکی به منبع هستی داشتم و اون لحظات شیرین ترین و ناب ترین لحظات عمرم بوده و هست ولی خیلی وقت ها فراموش میکنم و باید بیاد خودم بیارم که جواد فقط در لحظه زندگی کن البته که خدایی بهتر شدم به لطف خدا ولی تکامل باید طی بشه

«در هر لحظه بهترین خودت رو عرضه کنی و از زندگیت لذت ببری»

«من باید کار خودم رو امروز درست انجام بدم »

«من روی چیزی کار میکنم که تخت کنترل من هست و اون هم افکارم و باور های من هستند»

همین پریشب بعد از مدتها رفتم پیش استادم در نجاری که با هم نجاری رو شروع کردیم و اون بسیار رشد کرده به لطف خدا و انسان موفقی هست

اما صحبت کشید به اتفاقات اخیر ایران و من هم چون دوست نداشتم بشنوم و علاقه نداشتم زیاد توجه نمی‌کردم

من گفتم آقا رضا من خیلی از الان خودم رازی هستم و با خدای خودم لذت میبرم حالم خوبه در کل کاری هم به این جریانات ندارم

اومد گفت جواد ما باید همه به فکر هم باشیم و ما موحدان اجتماعی هستیم و کلا این جمله رو گفت که من اصلا به خدا اعتقاد ندارم و اصلا چنین چیزی وجود نداره جهان خودش رشد کرده و بزرگ شده و از این کتاب ها و چیزهای فلسفی داشت می‌گفت

و من گفتم آقا رضا شما نظرت برای خودت مهم هست و من به اعتقاد تو احترام میگذارم ولی من هم نظر خودم رو دارم و این احترام باید دو طرفه باشه

خیلی صحبت ها کرد و من اصلا برام هم نبود و به یک بهانه ای ازش خداحافظی کردم و اومدم و الان که دارم راجبش می‌نویسم چقدر به خودم افتخار کردم که باهاش وارد بحث نشدم و اصلا توجهی به حرف های نداشتم و توی ذهنم داشتم آهنگ میزدم برای خودم خخخخ

و همش یاد حرف های استاد نیفتادن که آقا بحث نکنید با کسی و نخواین کسی رو عوض کنید

و تمام تمرکز رو بذارید روی خودتون

«پیش بینی کردن اشتباه ترین کار هست پیش بینی در روابط پیش بینی در ثروت پبیش بینی در مورد خودت از آینده دور »

چند روزی بود که به اصطلاح خودم داشتم پیش بینی میکردم از زندگی دیگر افراد توی زندگیم و چقدر خداوند من رو دوست داره که از طریق استاد این هشدار رو بهم داد که حواسم رو جمع کنم و در مورد بقیه نخوام پیش بینی کنم و سرم تو کار خودم باشه ن عوامل بیرونی

«جلب توجه کردن برای دیگران سم هست جواد و این تورو به عقب میندازه»

این نکته کلیدی و مهم هست که استاد در دوره عزت نفس بارها در موردش صحبت کردند و این پاشنه آشیل من هست و الان البته خیلی بهتر شدم با این آگاهی های ناب اما به قول استاد وقتی که در مورد پاشنه های آشیل صحبت می کنیم این پاشنه های آشیل همیشه هستند و فقط ما میتونیم هی بهترشون کنیم و باید تا آخر عمر روی خودمون کار کنیم و من خودم چقدر این مورد رو دارم و این یک هست در هر زندگی ای

«مسی میگه که

من هیچوقت در مورد بقیه صحبت نمی‌کنم (غیبت،تهمت،قضاوت»

چه فاکتور مثبتی توی وجود مسی و استاد هستن که فقط تمرکزشون روی خودشون هست و این غیبت و قضاوت کردن چقدر از ما انرژی میگیره و چقدر باعث میشه که از خود اصلمون دور بشیم و ضربه بخوریم

خدایا شکرت که من در قضاوت کردن خیلی داغون بودم مثلا 100 الان رسیدم به 60 و این خیلی عالی هست برای من چقدر خوب شدم در این زمینه و جا داره که هی بهتر بشم

غیبت هم که دیگ اصلا خیلی حال آدم رو خراب می‌کنه و باید سعی کنم که همیشه کنترلش کنم

همه این ها بر میگرده به عزت نفس بالا

یک نکته عزت نفسی هم استاد درمورد مسی گفتند که خیلی برای من مهم هست

««منتظر تعریف و تمجید از دیگران نباش و خودت احساس خوب از خودت داشته باش و درونن از خودت لذت ببر»»

این خیلی نکنه کلیدی و مهم هست که باید همیشه از تنهایی خودم از بودن با خودم از توانایی هام و لذت ببرم و درونن شاد باشم و نخوام از بیرون و یا عامل بیرونی شاد باشم

و این نکته ها همش درس هستند

ممنونم استاد عزیزم که این آگهی های ناب رو میذارید

و چقدر تحسینتون میکنم بابت این درکی که به این آگاهی ها دارین

و باید منی که شاگرد چنین استادی هستم باید هم عملگرایی رو یاد بگیرم و دارم یاد میگیرم

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

395 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندابشارتی» در این صفحه: 1
  1. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون

    روز 139

    پیش بینی نکردن

    یکی از باگ هایی از اگاهی های این فایل از خودم در اوردم

    چه زمانی ک این مسیرو نمیشناختم

    چه حالا ک وارد این مسیر رویایی شدم

    همیشه در حال پیش بینی کردنه اینده ی خودمو بعدش چی میشه و چیکار کنمو چه و چه …

    قبلا مثل اکثریت جامعه و باورهای شرک الودم،سناریوی اینده رو‌میچیدم

    خب الان اینو میگم به طرف یا توی کارم اینکارو میکنم بعد اینجوری میشه بعد چند وقته بعد اینجوری میشه بعد اونجوری و بعد فلان بعد بهمان…

    حالام که فهمیدم همه چیز با کانون توجه و باورهای درست من تحقق پیدا میکنه،سناریوی دیگه ای ولی مضمون بهتر و با کیفیتری از ذهنم میبنیم

    و البته ک جفتش برای فرداهاست

    من انگار سختمه توی حال زندگی کنم

    به قول استاد،امروزمو نمیتونم فقط زندگی کنم

    بد نیست ک به اهدافم فکر کنم ولی نه به قیمت از دست دادن امروز

    اون کیفیتی ک دلم میخواد،نمیتونم تجربش کنم

    صادق ک باشم،بازم باور کمبود…

    بدو این کارو کن تا فردا اونجور شه

    اینکارو نکن که فردا اونجور شه

    ینی اگه اینجور و اونجورهارو نکنی،فرداها فرصت هایی ک باید الان میساختی،تموم میشه

    چون ازین باورمه،پس قطعا اشتباهه این مدل هدف گذاری

    خودم ک میدونم دارم از چه باوری و حسی،یکسری اهدافو انتخاب میکنم

    مسیری ک برای اهداف انتخاب میکنم،گاها با ترمزای ذهنی همراهه

    خداروشکر ک من به این سایت هدایت شدم که یه ترمزایی شاید به ظاهر وجود ندارن،ولی حسی در من بودجود میارن ک خوشایند نیست رو پیدا کنم

    اصلا بفهمم که همه چیز منم و هیچ عامل بیرونی در زندگی من تاثیر گذار نیست

    اینجوریه ک میشینم خودمو و رفتارامو بررسی میکنم تا اینک بیام پیج اینستایی ک با تعهد به قوانین جدیده زندگیم،تقریبا یکساله دی اکتیوه،تلاش کنم یه پست ورزشی درست کنم

    تقلا کنم در فلان کانال تبلیغ بزارم

    یا تخفیف بزارم برای ثبت نام

    نه اینا نیس

    میشینم تک تک رفتارامو میبنیم ،باورمو پیدا میکنم و با ایمانه کامل به تغییر نتایج،تکرار میکنم

    گاهی حسم بد میشه از دیدن این همه باگو ترمز

    مثل کسی که در یک اتاق پر از لباس های شسته شده و بهم ریخته ک همه جا پهن شده،میمونم و وقتی به اون حجم از لباسو مرتب کردن نگاه میکنم،نا امید میشم

    ولی بخودم میگم اتاق دیگه ای نیست برای زندگی

    یا باید در این بهم ریختگی،بخوری و بخوابیو زندگی کنی که قطعا نمیشع و یروزی اشفته تر میشی و‌نمیتونی این شرایطو تحمل کنی

    یا یواش یواش شروع کنی ،تی شرتارو جدا،استین بلندا،شلوار جینا،شلوار خونگیا…. مرتب کنی

    ممکنه یه روز دو روز انرژیم بیاد پایین

    ولی میدونم که در نهایت باید جمو جور کنمو هرجور شده اون باگای کشف شدرو سروسامون بدم

    بپذیرم ک اره باورم غلط بوده

    بپذیرم که اشتباه از من بوده

    فرار نکنم و هر طور شده خودمو توی مسیر بندازم

    چشامو به اتاق نامرتبم نبندم ک فک کنم نیس

    در نهایت اولو اخر باید جمو جورش کنم

    چه بهتر ک زودتر دست بکار شم تا طعم مرتب شدنو اون بوی تمیزیو حس کنم

    پامو دراز کنم و کیف کنم از اون محیطو ارادم ک همش خودم بودم ک ادامه دادم

    استاد این فایل کلی حرف داشت واسم

    ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: