الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 5 - صفحه 17

395 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیرین انصاری گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    سلام استاد قشتگم سلام خانم شایسته ی شایسته پیشاپیش سال جدید رو خدمت شما وتمام دوستان عزیزم تبریک وتهنیت عرض میکنم استاد عزیزم این کامنت ی حرفهایی که تودلم مونده بود ودوست داشتم بهتون بگم وتایید شدن ونشدنش رو به خداسپردم استا عزیزم شما من رو با رنگها آشناکردید شما به من اب وآسمان رو نشون دادی استاد عزیزتر ازجانم شما به من درخت وجنگل رو نشون دادی شما بهم یاد دادی که خدا رو تک تک اشکهام ببینم وقدرت مطلقش رو با ضربانهای قلبم احساس کنم استاد دلم براتون پر میزنه بارها وبارها چهره ی شما رو از روی صفحه ی گوشیم بوسیدم به امید روزی که ببینم شما. روببوسم صورت ماهتون استادم سال جدید رو با قلب وروح تازه متولد شده ام شروع میکنم وبهترینها رو برای تمام انسانهای کره ی زمین آرزومندم.استاد عزیزم خدای من بهترینه ومن هم ازش بهترینها رو میخوام.استاد عزیزم امیدوارم شما وتمام عزیزان این سایت الهی دربهترین حال خوب باشن به امید الله مهربانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    با سلام خدمت همه عزیزان

    روزشمار139 فصل پنجم

    * نمیدونم ….. سعی کن همیشه در مقابل خدا این جمله رو بکار ببری

    (از وقتی که همین یه جمله رو بکار بردم معجزه ها در همون روز اتفاقات افتاده که ایمانم و بیشتر کرده مثلا وقتایی که گره ای میوفته تو کارم یا باید بین دو تا تصمیم گیری یکیش و انتخاب کنم یا حتی وسیله ایم گمشده و هرچی گشتم پیدا نکردم فقط همین جمله بدادم رسیده امکان نداره قلبا اینو بگم و جواب نگیرم خدایا شکرت)

    * من برای هر روزم زندگی میکنم سعی میکنم هرروزم و زندگی کنم

    (واقعا جمله فوق العاده ای هست اعتراف میکنم خیلی بهش فکر کردم و سعی کردم اگه اینطوری نیست همینطوری زندگی کنم یعنی هرروزمو زندگی کنم … نه به فکر آیندم باشم نه گذشتمو هی مرور کنم)

    * عشق و علاقه به کاری که انجام میدیم تا زمانی که ازش لذت میبریم

    * گذشته و آینده رو ملاک قرار نده و فقط تو حال شگفت انگیز زندگی کن

    (گذشته رو بعنوان درس ازش یاد کن و آینده هم تمرکزتو از حال میگیره و باعث میشه نگاه و تصمیمات الانت برحسب پیش بینی هایی که در آینده برای خودت کردی باشه و ذهنت و به اون سمت میبره)

    *مقاومت کردن و توجه به مشکلات اونارو بیشتر میکنه تو زندگی هر فردی که خیلی به این موضوعات توجه کنه

    * جلب توجه شدید بیماری هست که روز به روز بیشتر میشه اگه جلوش و نگیری حتی خیلی ها حاضرن از راههای نادرست جلب توجه کنن

    * برچسب نزدن …..

    (چقدررر جدیداااا این موضوع برام مهم شده و چقدر جدیدا دارم سعی میکنم بیشتر و بیشتر ازش استفاده کنم و یاد بگیرم به افراد به اتفاقات برچسب الکی نزنم)

    *اولویت احترام و از صمیمیت بیشتر کن و سعی کن همیشه با ادمها و افراد با احترام برخورد کنی نه ادا در بیاری و زوری باشه احترام واقعی که احترام بیشتری وارد زندگی خودت کنی .

    استاد سرمشق زندگیمون و تکرارش باعث شده هرروزمون از دیروزمون بهتر بشه حداقل برای من که اینطوریه و سپاسگزاری و انرژی خوبش متعلق بشماست خدایا شکرت که مسر زندگیمو نشونم دادی خدایا شکرت که خودت و تو زندگیم پررنگ کردی دوستتون دارم تمام حس های خوب دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    سلام بر خدای رحمان و رحیم و شما دوستان جان

    روزشمار 139

    وقتی که استاد گفت دیگه پیش بینی نمی‌کنه و گفتش که پیش بینی کردن یک مسیر نادرستیه من اول فکر کردم که پس پیش‌بینی‌هایی که در مورد خودم کردم نادرست بوده اشتباه بوده نباید این کارو می‌کردم چون که در قدم دوم جلسه چهارم استاد در مورد خودش یه پیش‌بینی انجام میده میگه که در آینده در حوزه موفقیت به زبان انگلیسی من یک تحولی ایجاد می‌کنم اما بیشتر که فکر کردم حرف‌های استاد توی همین فایل متوجه شدم که پیش‌بینی ما نباید برای دیگران باشه ی ما رو چیزی که اختیاری ازش نداریم نباید پیش‌بینی انجام بدیم چون که توجه ما رو می‌ذاره روی چیزهایی که به درد ما نمی‌خوره و استاد همیشه میگه از حاشیه دور بشید و به اصل توجه کنید اصل زندگی ما خودمون هستیم زندگی خودمونه آینده خودمونه ما به جز زندگی خودمون اختیار زندگی کس دیگه‌ای رو نداریم و پیش‌بینی‌هامون هم در همین حد می‌تونه خلاصه بشه که اگر فلانی حس خوب داشته باشه بتونه افکارش رو کنترل کنه اوضاعش خوب پیش میره اگر هم نتونه افکارشو کنترل کنه و بیشتر اوقاتش حس و حال بد داشته باشه و نگران باشه آینده‌اش هم بد پیش میره و این یک قانون کلی و اساسیه

    معمولا ما آدما عادت نداریم که بگیم نمی‌دونم خیلی برامون سخته دوست داریم حتماً یه نظری بدیم و یه حرفی برای گفتن داشته باشیم و فکر می‌کنیم اگه بگیم نمی‌دونم دیگه خیلی ما سطحمون پایینه اما این خودش یک جسارت که در مورد آینده خودمون هم به طور 100 و قطعی و خیلی ریز و شفاف نخواهیم برای همه توضیح بدیم که بعداً همش بخوایم نگران باشیم و حواسمون باشه که حتماً همونجوری که به بقیه گفتیم بشه تو یکی از فایل‌ها از استاد شنیدم که کلاً گفت من به هیچکس هیچ قولی نمیدم هرچی هم بخوام بگم میگم شاید بتونم این کارو بکنم شایدم نتونم این کارو بکنم روی من حسابی باز نکنید مثلاً ما در مورد زندگی خودمون در مورد آینده خودمون می‌تونیم پیش‌بینی داشته باشیم اما من این کارو همیشه انجام میدم میگم این پیش‌بینی‌ها موقعی حتماً جواب میده که من در مسیر باشم حالم خوب باشه فراموش نکنم مسیر اصلی زندگیم رو که لذت بردنه

    استاد من الان دقیقاً دارم کاری رو انجام میدم که واقعاً دوسش دارم واقعاً لذت می‌برم از دیدنش من دارم عروسک میبافم

    من عاشق بافتن عروسک هستم عاشق بافتن لباس هستم عاشق کاموا هستم عاشق کارای هنری هستم عاشق رنگ‌ها هستم عاشق ترکیبشون با هم هستم عاشق خلق یک اثر هستم من عاشق این هستم که یک اثر هنری رو خلق کنم و از دیدنش لذت ببرم و این لذت رو بقیه هم بتونن تجربه کنند � وقتی یک عروسکی یا یه لباسی می‌بافم وقتی که نتیجه کار رو می‌بینم انقدر لذت می‌برم انقدر هیجان زده میشم � حتی خودمم باورم نمی‌شه که آیا این اثر رو من خلق کردم! ولی الان می‌فهمم که خدا خلق کرد خدا هدایتم کرد حتی من نبافتم خدا بافت خدا خلق کرد خدا این شکل رو توی ذهن من گذاشت خدا هدایتم کرد من فقط اطاعت کردم خدا بهم فرصت این تجربه رو داد و من همیشه سپاسگزارم

    استاد من یک ماه این کار رو شروع کردم و هیچ آموزش خاصی هم ندیدم انقدر استعداد داشتم انقدر عشق داشتم که الان در حد یک استاد دارم می‌بافم من هرچی آموزش دیدم به صورت خودآموز بوده از طریق اینترنت بوده خیلی‌هاشو با تجربه به دست آوردم من فعلاً به درآمد نرسیدم ولی اصلاً به اون سمت فکرم رو خیلی مشغول نمی‌کنم من فقط می‌خوام کاریو که دوست دارم انجام بدم می‌خوام از زندگیم لذت ببرم می‌خوام توحیدی باشم می‌خوام آرامش داشته باشم و این رو یقین دارم که پول پاسخی است از سمت خداوند به منی که دارم از زندگیم لذت می‌برم دارم افکارم رو کنترل می‌کنم

    استاد من به آینده فکر می‌کنم ولی تا جایی که حسم خوب باشه اگه ببینم ذهنم داره مشغول دو دوتا چهارتا میشه اگه ببینم حسم داره بد میشه اگه ببینم ذهنم هی چرایی میاره چطوری میاره تو سر من کلاً دیگه فکرمو عوض می‌کنم مشغول چیز دیگه‌ای می‌شم آینده و فکر کردن به آینده تا جایی برام خوبه که ازش لذت ببرم

    من از شما یاد گرفتم از دوره 12 قدم یاد گرفتم که به چرا چطور و چگونه فکر نکنم من فقط تصویر نهایی از آینده زندگیم رو همونی که برام خیلی لذت بخش هستش رو بهش فکر می‌کنم برنامه‌ریز من خداست � تو تمرین ستاره قطبیم چیزایی که دوست دارمو می‌نویسم تاریخ اتفاق افتادنش هم دست من نیست و اصلاً اصلاً �ناراحت نمی‌شم اگه اتفاقی که خواستم امروز برام نیفته �کنارش می‌نویسم فردا

    وقتی که بیشتر برای چندمین بار این فایل رو گوش کردم فهمیدم که استاد حتی در مورد خودشم دیگه مثل سابق پیش بینی نمی‌کنه استاد خیلی عاشق این شده که توی همین لحظه زندگی کنه استاد میگه که من کلاً از اولم خیلی تو گذشته نبودم من خیلی خوشحال میشم چون من خودمم همین طوری هستم من خیلی کم تو گذشته‌ام و استاد الان به این مرحله رسیده که در مورد آیندشم خودش رو اذیت نمی‌کنه و اصلاً دیگه خیلی دقیق به آینده فکر نمی‌کنه و منم خیلی خوشحال می‌شم چون منم اینجوریم منم خیلی دقیق آینده رو مو به مو برنامه‌ریزی نمی‌کنم من همیشه به خدا میگم که خدایا منو غافلگیرم کن من خیلی دوست دارم من خیلی خوشم میاد میگم خدایا منو شگفت زده کن با اتفاقات خوب زندگیم

    من همیشه برای آیندم ی برنامه خیلی کلی دارم اینکه من هر روزم بهتر از دیروز میشه هر هفتم بهتر از هفته قبل می‌شه هر سال هر ماه و اینکه من کلاً میگم من هرچی بگذره ثروتمندتر می‌شم من کامل‌تر می‌شم من سلامتیم بیشتر و بهتر میشه کارهایی که همیشه دوست داشتم تجربه کنم رو تو آینده تجربه می‌کنم و اینو می‌گم که من همه چیز برام بهتر پیش میره و این فقط در صورتیه که من به الهاماتم عمل کنم برای خودم وقت بزارم از این آدم ها نباشم ک فقط فیزیکی بدو بدو میکنن و نگران هستن همیشه

    من دوست دارم حتی اون وقتیم که �ثروتمند می‌شم مثل استاد مثل مریم جون با چیزای خیلی کوچولو خوشحال بشم ذوق کنم �الان فقط خدا می‌دونه با این سبزه‌ای که امسال کاشتم چقدر خوشحالم چقدر تجربه جدید بهم اضافه شده من اصلاً تو عمرم سبزه نکاشته بودم یک بار خواستم این کارو بکنم که کلاً خراب شد اینقدر آب زیاد ریخته بودم که کلاً بذر اون سبزه خراب شد

    ولی امسال سبزه من داره رشد می‌کنه و من حس یک باغبان رو دارم خیلی خوشحالم �دارم هر روز می‌بینم سبزه من یه ذره رشد می‌کنه این قدرت خدا را به من نشون میده این قوانین ثابت خدا رو به من نشون میده به من نشون میده که من با استفاده صحیح از قوانین می‌تونم یه جنگلم پرورش بدم یه باغچه یه درخت یه گل فقط اینکه بتونم از قوانین به درستی استفاده کنم این مهمه.

    استاد میگه من میام چیزی رو پیش بینی می‌کنم که خودم بتونم کنترلش کنم مثل افکارم مثل باورهام روی اونا کار می‌کنم من اونا رو پیش بینی می‌کنم من پیشبینی نمی‌کنم که فلان روز حتماً پول به حساب من میاد بعد من براش چک می‌نویسم بعد اگه پول نیومد من برم نزول بگیرم بعد بگم نه من در آینده حتماً می‌تونم این نزول رو پرداخت کنم

    یعنی استاد میگه که من روی اتفاقات بیرون از خودم حساب باز نمی‌کنم که بگم فلان روز حتماً پول میاد تو حساب من که من برم براش چک بنویسم خوب یک عقل سلیم با خودش میگه اگه یک درصد نتونم پول رو جور کنم چک من برگشت می‌خوره استاد همه اینا رو تجربه کرده برای همینه که الان هیچ چیز رو قسطی نمی‌خره هرچی می‌خواد بخره نقدی پرداخت می‌کنه کجا تو آمریکا جایی که خود استاد می‌گفت خیلیا دارن کلاً با قسط زندگی می‌کنن که البته �توی ایرانم هرچی داره می‌گذره وسایل قسطی خیلی بیشتر می‌شه گوشی قسطی طلای قسطی تحصیل قسطی مسافرت قسطی و من واقعاً حالم به هم می‌خوره از این نوع زندگی که همش باید آدم استرس داشته باشه

    من واقعاً هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت نمی‌تونم نمی‌خوام که حساب باز کنم روی اینکه فلان روز حتماً حتماً پول رو حساب من میاد که اگه نیامد برم نزول کنم اگه نتونستم چک برگشت بخوره

    من میام روی باورام حساب باز می‌کنم میگم اگه باورام قوی بشه اگه حال خوبم زیادتر بشه پاسخی که خداوند به من میده ورود ثروت بیشتر تو زندگی منه بعد من به راحتی میرم چیزایی که می‌خوام و نقدی می‌خرم راحت زندگی می‌کنم این بحث‌ها واقعاً خیلی دقیق هست و مرز بین حساب باز کردن روی آینده که دستتون نیست و حساب باز کردن روی باورهات به اندازه یک تار مو می‌مونه چون قطعاً اونی که داره هر ماه کلی قسط میده وقتی می‌خواد خودش رو قانع کنه میگه � منم دارم رو خدا حساب باز می‌کنم خدا خودش می‌رسونه من دارم کار می‌کنم �قسطامم پرداخت می‌کنم ولی واقعاً چقدر آدما بودن که به خاطر همین قسط به خاطر همین وام چقدر بدبخت شدن � خودم تو فامیل دیدم همچین آدم‌هایی رو الان شوهر سابق من تمام حقوقش میره برای قسط و ما کلاً زندگیمون رو پاداش‌هایی که دریافت می‌کرد می‌گذروندیم بعد همیشه هم به فکر یه کار دومی بود همسرم و کلاً فکرش درگیر حساب کتاب قسطاش بود وقتی یکیش تموم میشد کلی خوشحال میشدم بعد می‌فهمیدم ی وام دیگه گرفته و دوتا قسط دیگه بما اضافه شده و این اواخر هم ک دیگه چک می‌کشید. من راضی بودم اون وسایل یا زمین رو نداشته باشیم اما بجاش آرامش داشته باشیم ولی شوهر من چون پس انداز کردن رو اصلا بلد نبود و از ولخرجی های خودش خبر داشت و می‌ترسید همیشه جلو جلو برای پولش چاه می‌کند حتی اگه پولی توی حساب من میومد �برای اونم نقشه می‌کشید و وقتی که می‌فهمید من اونو برای خودم خرج کردم یا پس‌انداز کردم کلاً می‌زد به سیم آخر

    منم پس انداز بلد نبودم ولی مثل اون هم ولخرج نبودم اما تو دوره 12 قدم یاد گرفتم .

    تفکیک این دوتا چیز برای ذهن من در حال حاضر خیلی سخته و باید ساعت‌ها بهش فکر کنم که ما نباید حساب باز کنیم روی چیزی که وجود نداره و در حد حدس و گمان اما از طرفی ما باید حساب باز کنیم روی چیزی که نمی‌بینیم منظورم خداست تو آیه 4 سوره بقره میگه الذین یومنون بالغیب

    من میدونم درست چیه و غلط چیه ولی فعلا نتونستم برای ذهنم منطق قوی بیارم که این باور برام تثبیت بشه .

    مطمئن هستم که خدا پاسخ سوالم رو میده

    از وقتی با قوانین آشنا شدم دیگه هیچ چیز بیرون از افکار خودم رو مقصر مشکلاتم نمی‌دونم و هیچ لحظه ای منتظر نشدم چیزی از بیرون تغیر کنه تا من مشکلم حل بشه . اصلا برام پشیزی ارزش و اعتبار نداره مسائلی که اتفاقا همه جامعه دارن درموردش حرف میزنن چه اونموقه که داستان اون دختر خانم که اصن اسمشم یادم نیست اتفاق افتاد نه حتی تو این انتخابات اخیر شرکت کردم . همیشه هم همه دارن بهم میگن تو باید تو جامعه فعال باشی منم میگن اصلا برام مهم نیست کی میخواد بره مجلس یا کی تو درگیری کشته شده .

    چقدر خوبه آدم همیشه عادی باشه انقدر سعی نکنه حفظ ظاهر کنه یعنی همسر من بخاطر اینکه تو اداره ای کار میکنه که زیر نظر دولت و همه خیلی فاز مذهبی دارن یعنی با تیشیرت دیگه بیرون نمی‌رفت. که مبادا همکاراش ببینند .

    یادمه زمانی ک نوجوون بودم و می‌خواستیم بریم خونه فامیل های فوق مذهبی مون مامانم ب زور لاک منو پاک می‌کرد و ما باید چادر سر میکردیم . و وقتی مادر بزرگم میومد خونمون ما باید نماز میخوندیم . حتی یادمه دوران مدرسه ک بودم بخاطر نمرات پاینم خجالت میکشیدم و هرکی از می‌پرسید نمره چند شد دروغ میگفتم ‌. چون از بزرگتر هام یاد گرفته بودم خود واقعیم نباشم .

    ولی بعد ها که بزرگتر شدم سعی کردم همیشه خود واقعیم باشم بدون ترس از بقیه . همین دیروز بود که می‌خواستیم بریم پیش فامیل مامانم گفت آدامست رو دربیار ماه رمضون گفتم خوب به کسی چ مربوط منکه پفک نگرفتم دستم بخورم ی آدامس گوشه لپمه. خیلی بدم میاد ازین حفظ ظاهر بخاطر بقیه . دوسدارم همیشه خودم باشم هیچوقت نمیخوام خودمو سانسور کنم .

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مرتضی آستاد گفته:
      مدت عضویت: 939 روز

      سلام دوست عزیز

      عجب کامنتی نوشتی

      تحسینت میکنم به خاطر این درک بالایی که از قوانین بدست اوردی

      هر پاراگراف از کامنتت رو باید چند بار بخونم تا خوب درک کنم

      وقتی آدم روی چیزی توی آینده حساب باز میکنه در واقع داره دست خدا رو می‌بنده و فکرش اینه که از این راه به خواسته اش میرسه و خودشو جوری وفق میده و جوری رفتار میکنه که با این راهی که فکر میکنم به خواسته ام میرسم

      و اینجا خداوند میره کنار

      خدا هم میگه باشه فکر میکنی خیلی میدونی خوب برو ببینم چکار میکنی

      اینکه آدم هر لحظه تسلیم هدایت خداوند باشه و روی عقل خودش حساب بار نکنه خیلی کارها براش راحت‌تر انجام میشه

      مثلن استاد عباسمنش برای مهاجرت خودش راهی رو از قبل در نظر نداشت و قدم به قدم هدایت شد و درهایی براش باز شد که اگه چند سال هم فکر می‌کرد بهش،نمی‌رسید

      اینکه توی سفارت آمریکا یه نفر فارسی زبون باشه و کارش خیلی راحت انجام بشه هیچ وقت قابل پیش بینی نبود

      انشالله هر کجا هستید شاد و سالم و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1143 روز

    سلام به استادعزیزوگرانقدرم ومریم جون عزیزم.

    نکته ی قشنگ وطلایی این فایل :«در لحظه زندگی کردن ».

    خداروشکر میکنم که الان مثل اکثریت آدمهایی که یا ذهنشون درگیر گذشته یا آیندس، نیستم .

    از اولم کسی نبودم که زیاد خودمو در گیر گذشته بکنم ولی از وقتی که با استادآشنا شدم که کلا گذشته رو رها کردم.

    یاد کردن از خاطرات تلخ گذشته واتفاقاتی که باعث عقب گردیمون بوده چ فایده !!!!!

    آیا چیزی جز اتلاف وقته !

    واقعن خدا رو سپاس میگم که هیچ درگیری ذهنی بابت گذشته ی خودم ندارم.

    یه دوستی دارم 60سالشه ،فوق العاده خانم مهربون و ساده پوش ولی ثروتمنده.

    بابت خیلی از دقدقه هایی که ما خانوما خیلی جاها داریم اون خیلی راحت میگیره وراحت زندگی می‌کنه .

    مدلش اینجوریه که همه چیو راحت میگیره طوری که قضاوت هیچ کس براش مهم نیست والویتش راحتی خودشه .

    خیلی وقتا غبطه ی این اخلاقشو می‌خورم .

    یه جورایی انگار خیلی با خودش در صلحه .

    اما یه اخلاق ناجالبی که داره وبه خاطرش هنوز بعد از این همه سال، زجر می‌کشه اینه که تو گذشته مونده .

    هنوز به خاطر شب عروسیش ،زایمانش وبچه دار شدنش ،اینکه چ رفتارهایی خانواده ی همسرش بخصوص مادر شوهرش باهاش داشته، درد می‌کشه .

    خیلی مهربون وبا گذشته ،ولی نمی‌دونم چرا همیشه میگه من اینا رو نمیبخشم و هنوزم که هنوزه، وقتی باهام درد ودل می‌کنه طوری حرف میزنه که انگار دیروز این اتفاقا افتاده .

    بهش میگم تو این همه نعمت داری این همه خوشی میتونی داشته باشی چرا گیر کردی تو گذشته ای که دیگه نمیشه کاریش کرد؟!!

    چرا لذتهای الان خودتو نمی‌بینی وهمش تو گذشته ای ؟!

    هرچقددر موردشون حرف بزنه، بازم دلش پر !

    بهش میگم اینا برا 35یا 40سال پیشه آخه چرا در موردشون فکر می‌کنی ؟!!!!

    حتی بهش گفتم چون نمیبخشیشون داری ادامه میدی .

    ووقتی عذاب این بنده خدا رو میبینم .پیش خودم میگم خدایا شکرت .

    ما هم خاطرات تلخ زیادی داشتیم اما اصلا بهشون فکر نمی‌کنیم .

    این خودش یه نعمته بزرگیه .

    چرا که ؛ کسانی در گذشته موندن ،ب نظرم خودشونو در غل و زنجیر اسیر کردن .

    واین خودشونن که میتونن خودشونو نجات بدن،واز این بند، رهایی پیدا کنن ولی متاسفانه بعضیا مثل این دوستمون آگاهانه سمت گذشته میرن واین طور به خودشون ظلم میکنن .

    گاهی حس میکنم به اینجور افراد یه چاقو یا یه اسلحه بدی برن ، طرف رو بکشن ،شاید خالی بشن .

    در این حد از یه نفر متنفر وبیزار هستن .

    این دوستمون فقط از یه نفر اونم مادر شوهرش این همه رنجش داره .

    با وجود اینکه مادر شوهرش الان مریضه ولی از اینکه مقاومه ونمیمیره ،حالش بد میشه .

    نمیتونم اون همه مهربونی رو با این همه رنجش مقایسه کنم .

    واقعن تعجب میکنم از این احساسی که داره .

    چون خودش نازک نارنجیه . دلش قد یه گنجیشکه!!!!

    خیلیم با شخصیت و باسواد.

    حالا به چ علتی دست از این داستان بر نمی داره واقعن نمیتونم بفهممش .

    به هر صورت این افراد الگوهایی هستن تا ما بفهمیم که نباید مسیر اشتباهی رو بریم چرا که اول از همه باعث رنج وآزار خودمون میشیم بعد دیگران .

    وما دوست نداریم خود آزاری کنیم .

    موندن در گذشته وفکر در موردش فقط باعث از بین رفتن لحظه ی حالمون میشه .

    لحظاتی که ما میتونستیم خالق اتفاقات خوب ، باشیم اما نبودیم .

    واین ظلم وستم کردن وآسیب زدن به خودمونه نه فرد دیگری !

    ب نظرم خیلی احمقانه وخیلی مضحکه .

    بازم خدا رو سپاس میگم که از این دسته افراد نیستم .

    وهرروز که میگذره بیشتر متوجه میشم که کار نادرستیه .

    حتی دیروزی که تموم شده ینی گذشته ی منه .لزوما منظورمون در مورد گذشته های دور نیست .

    هر زمانی که داره میگذره ،گذشته محسوب میشه واگه اشتباهی کردیم یا عاملی بوجود اومده که باعث اتفاقات ناجالب شده باید رهاش کنیم وفقط اگه درسی داره در موردش فکر کنیم تا تجربه های بعدیمون بشه .کار عاقلانه همینه !

    واما در مورد آینده باید بگم تا چن وقت پیشا خیلی وقتا ذهنمو درگیرش میکردم‌.

    فک میکردم فکر کردن به آینده وتجسم کردنش خوبه .

    اما احساس کردم داره بهم آسیب می‌زنه وتوقعات منو ‌نسبت به خودم یا دیگران بالا میبره .

    یه جاهایی نقص عجله سراغم میاد .

    یادم میره که بدست اووردن هرچیزی نیاز به تکامل داره.

    واین من نیستم که تکاملش رو تعیین میکنم .

    فرکانسها ومداری که درش هستم و اینکه چقدر توانایی تغییرات مثبت دارم نشون دهنده ی کوتاه بودن یا طولانی بودن این تکامله !

    همه چیز بستگی به افکار وباور های من داره .

    به میزانی که تغییرات مثبت میکنم که باز نشونش داشتن احساس خوبه ،به همون میزان نتیجه میگیرم .

    تجسم خوبه تا وقتی که منو به احساس خوب ببره .

    فکر کردن وبرنامه ریزی برای آینده خوبه تا وقتی که منو به احساس خوب ببره .

    پس احساس خوب مسیر منو مشخص می‌کنه .

    خب وقتی نگاه به خودم کردم متوجه شدم دیگه تجساتم وفکر کردن در مورد خواسته هام حال منو خوب نمیکنه .

    چرا که نداشته هامو بیشتر جلو چشمم میاره .

    وباعث میشه از حال خودم لذت نبرم.

    ولحظه ی حالم به خاطر ترسها ونگرانی هام از دست بره.

    البته خودم متوجه شدم عدم ایمانم افکاروباورهای منو به هم ریخته .

    برنامه ریزی کلی در مورد آینده وهدفگذاری خوبه اما نباید ذهنمونو درگیرش بکنیم طوری که لحظه ی حالتو از دست بدی.

    با توکل وصبر میشه هرچیزی و بدست اوورد.

    بنابراین بهترین حرکت و بهترین کار ممکن رو در این دیدم که در لحظه ی حال باشم وبا داشته هام زندگی کنم .

    شنیدم بارها استاد عرض کردن که اگه الان از چیزایی که داری لذت نبری وباهاشون شاد نباشی مطمئن باش وقتی خواسته هاتم بدست بیاری ،شاد نخواهی بودولذت نخواهی برد.

    این یه تلنگر و اخطار جدی برام شد.

    سعی کردم هرروز تمرین کنم .

    آگاهانه ذهنمو کنترل کنم .

    و ورودیهای مناسب به ذهنم بدم ینی داشته هامو ببینم وسپاگزارشون باشم .

    تو دوره ی کشف قوانین یه کم به این درک رسیدم وتو احساس لیاقت بیشتر این موضوع رو درک کردم .

    چون فهمیدم که با بودن در فاز منفی دارم به خودم صدمه میزنم و کسی که در هر لحظه به هر دلیلی داره حال خودشو بد می‌کنه در واقع داره به خودش خنجر میزنه واین آدمیه که نمیتونه با خودش درصلح باشه

    واین که نمیتونه خودشو دوست داشته باشه .

    وقتی اتفاقات روزمرگیتو میپذیری ،ینی داری به خودت عشق میدی .

    ینی خودتو دوست داری با خودت در صلحی .به خودت احترام میزاری .

    ارزشهاتو زیر سوال نمیبری .

    بنابراین از این طریق بیشتر میتونی احساس لیاقت رو در خودت تقویت کنی .

    تو با اینکارت به جهان اعلام میکنی که لیاقت وارزش من بیش از این چیزهاس .

    وجهان متقابلا به تو پاداش خواهد داد.

    خیلی از این باور خوشم اومد وسعیمو بر این کردم که بتونم در طول روی با این احساس باشم .

    ولحظاتم رو به راحتی از دست ندم.

    اومدم به خودم گفتم ناهید دو تا انتخاب داری .

    یا هرروز بشینی غبطه وحسرت نداشته هاتو بخوری وهمش از ناخواسته ها حرف بزنی یا اینکه تصمیم بگیری به داشته هات توجه بیشتری بکنی وبا همین چیزایی که داری خودتو شاد نگه داری .

    البته که یه جاهایی سخته .بالاخره این مورد تو هر زمینه ای می‌تونه باشه .

    تو رفاه و آسایش از لحاظ مالی .

    تو روابط با همسرت .

    روابط با دیگران .

    تو سلامتی .

    و موضوعات دیگه .

    منتهی تا جایی که ذهنم یاری بده سعیم بر اینه که به خودم یاد آوری کنم از بین این دو انتخاب همیشه انتخاب دومی رو داشته باشم .

    اگه تو رابطم مشکلی پیش میاد .کشش ندم وسعی کنم به نقاط مثبت همسرم توجه کنم .

    حالا همسر یا فرزند یا دیگران فرقی نمیکنه .از هر فردی که باعث ناراحتی من شده .

    اگه بیمار شدم از خودم مراقبت کنم ونرم سمت ناسپاسی .

    بلکه سپاسگزار خیلی چیزای دیگه ،حالا هم می‌تونه سلامتی اعضای دیگه بدنم باشه . می‌تونه سپاسگزاری به خاطر هر نعمت دیگه ای که دارم یا زیبایی های که میبینم باشه. تا بتونم با احساس خوب این دوران رو به اتمام برسونم .

    خداروشکر راهکار کلی ،تمام مشکلات وتضادها رو یاد گرفتیم .که با استفاده از این ابزارها به نتایج های بهتری میرسیم .

    همین خودش نعمت بزرگی هستش که هر کسی نداره ‌.

    خیلی از آدمهای دور ورمونم که میبینیم هنوز تو همون اخلاقهاوافکارها وباورهای مخربشون موندن وجالب اینجاست که ماها را هم قبول ندارن .

    من همین که اینا رو میبینم تو دلم میگم خدایا شکرت که از این افکار بیرون اومدیم .

    نمیگم اشتباهات ورفتارهای نادرست نداریم اما به نسبت قبل خیلی کمتر کردیم .

    امروز خیلی آگاهتریم .

    بازم با وجود اشتباهات به خودم خرده نمیگیرم .وسعی میکنم درس بگیرم .

    تو بعضی از موضوعات که پاشنه آشیل مونه یه کم مقاومتهامون بیشتره که انشالله به یاری وهدایت خداوند اونا را هم تغییر میدیم .

    استاد جونم مرسی ازت .

    مرسی ازت که هستی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    سکینه دهقان گفته:
    مدت عضویت: 919 روز

    سلام به استاد عباس منش و خانم مریم وتمام هم فرکانسی ها خدایا شکرت به خاطر هدایت شدن به سوی این سایت الهی

    بنام خدا ی مهربانی که هدایت گر من است بنام اون خدایی وقتی بندهاش تصمیم می‌گیرند

    تمرکز رو زیبایی تمرکز کنه

    اینقدر به راحتی کمکش میکنه

    ودر تمام امور زندگی همرا بنده هاش میشه

    وقتی تمرکز بر روی زیبا یی می کنم چقدر زیبا یی وارد زندگی ام شد

    و احساس خوب واقعا اتفاق خوب می افته

    در این که همه از گرانی می نالند

    وقتی من تمرکز من روی فراوانی هست خدا گواهه اینقدرفراوانی تو زندگی من هست

    با توکل بر خداوند ایاک نعبد وایاک نستعین

    زمانی که من درونم را اروم میکنم اتفاق های قشنگ خودش میاد دیه نیازی نیست دنباش بگردی

    گذشته را رها کردم با همه نا خواسته های که گذشت نچسبید م به اونها وچنان آرامشی در زندگی دارم که طی این سالها 62 سال زندگی نداشتم وحالا تو این سایت که امدم خدا را شناختم یک عمر از خدا ما را ترسوندن ولی به لطف خداوند خدا خوب شنا ختم

    وازش کمک خواستم به وزن دلخواهم رسیدم

    با تمرکز روی روی خودم ادمهای ناشکر دور برم را کنار گذاشتم وخدارا شکر صد هزار مرتبه که تو دل ترسهام رفتم وهمشون را گذاشتم کنار

    روز به زندگیم زیبا تر شد. آرام تر شدم حال دلم خوب شد

    چیزهای که سالها دوست داشتم ونمی تونستم بخرم خریدم

    وبا همسرم زندگی اروم وخوبی دارم

    و امسال عید متفاوتری را به لطف الله شروع میکنم وبا شادی وسلامتی بیماری چندین ساله ام خوب شد

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    خدایا صدهزا مرتبه شکرت بابت حال خوبی که دارم بابت سلامتی که دارم

    خدایا شکرت که تو را دارم

    وقتی ذهنم را کنترل میکنم اتفاق های زیبا به قول استاد بوم بوم خودش میاد

    از پول از سلامتی از شادی از هدایت شدن ایده های قشنگ به ذهنت می رسه

    از چیزهای ریز ریز زندگی از خدا هدایت وراهنمایی می خواهم وخداوند هدایت میکنه

    صبح که از خواب بیدار میشم به خداوند می گم خدایا تو بگو امروز چیکار کنم وهدایت میاد

    تو خونه تکونی عید به خداوند گفتم خدا جونم دستهای تو کمک باشه من نمی دونم خودت بگو از کجا شروع کنم ودر هر لحظه کمکم باش

    برای خریدم به خداوند گفتم خدا خرید از من پرداخت از تو من نمی دونم خودت می دونی

    تقصیم کار با خداوند

    وقتی کارها را با رمیت اذ ما رمیت لاکن اللا ما رما پیش می بری خداوند کارها به بهترین شیوه کمک میکنه

    خدایا شکرت چقدر با این سایت توحید ی حال من عالیه

    در پناه خداوند شاد و سلامت ثروتمند باشید استاد عزیزم چقدر با عشق چیزهای شما بهش رسیدد برای ما با عشق ارائه می دید نتایج موفقیت شما قلب مهربان شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    محمدحسین شکوه نیا گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    خداروشکر برای روز‌شمار تحول زندگی من، که باعث میشه فایل‌های گذشته عالی استاد رو دوباره مرور کنیم. اول بگم

    چه ساعت خوش‌رنگی

    چه تناسب اندامی

    چ پوست شفافی.

    و چ طبیعت زیبایی.

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیزم.که لایق استادی هستید.

    و اما بپردازیم به کانسپت مهم این فایل توحیدی.

    هرچه قدر بیشتر میدیدم، در من نهادینه میشد که احساس لیاقت و ب پیروی از اون تواضع چقدری اهمیت داره.

    لیونل مسی ستاره آرژانتینی که دیگ افتخارات رو درو کرده میاد و میگه میخام عادی باشممم..تفاوت رو درک کنیم که با بازیکنی که یکم از سطحش بالاتر میره سریع میزنع جاده خاکی و نمیتونه کنترل کنه…

    ما مثال دنی الوز‌ها.. مندی‌ها و… رو داریم که دچار حاشیه شدن ما زلاتان رو داشتیم که ب دلیل کنترل نکردن ذهنش از خیلی از افتخارات جا موند..

    تو یه فایلی که درمورد انتونی بوکسر امریکایی بود به زیبایی گفتین که وقتی از نظر فیزیکی یکسان هستند اونجاس که ذهن هر کسی قوی تر باشه پیروزه…

    یادمه وقتی تجسم خلاق رو گوش میکردم که چقدر اون فایل روی من تاثیر داشت واقعا… درمورد هادی سایی صحبت شد که قبل مسابقات همرو چند بار توی ذهنش میبره برای همین ثانیه‌های آخر بازی رو به نفع خودش بر میگردونههه..

    استاد من خودم شخصا خیلی درمورد بقیه صحبت میکنم و این عادت بدی هست که دارم و سعی میکنم از این فایل ب بعد کنترلش کنم و با تکامل ب صفر برسونمش.. حقیقتا وقتی عمیق میشیم در احساساتمون موقعی که داریم درمورد فرد دیگه‌ای بدگویی میکنیم میفهمیم که احساسمون هم چرک شده.. قلبمون سفت شده ولی باز هم ادامه میدیم ک خیلی بده…

    در خصوص اعتراضات صحبت شد… من شاکرم که تو اون تایمی که بیشتر دوستان من و اطرافیانم درگیر این موضوع بودند و حالشون بشدت بد بود. همچنان تو مسیر ثابت قدم بودم و سعی میکردم اعراض کنم… و ب طبع با گروه و دوستانی همراه بودم که بفکر پیشرفت شخصی و تغییر دادن خود بودن تا تغییر شرایطی که روی اون کنترل نداشتن.

    در مورد مواقعی که احساس بدی به هر دلیلی برای من بوجود میاد من میرم میخوابم.. هرچند که انصافا از وقتی تو این مسیر و آگاهی‌ها عمیق تر شدم.. ذهنمو جوری اداپته کردم که ب مرز فروپاشی نمیرسه چون میدونه الخیر فی ما الوقع هست. چون میدونه بما کسب ایدیهم و این موارد در کنار دوره شیوه حل مسائل زندگی که شما توضیح میدید هرچقدر چالش رفع کنید بزرگتر میشید از من انسانی ساخته که عطش داره برای رشد کردن…

    بینهایت سپاس‌گزارم از ربی که من رو هدایت کرد به این منبع درست آگاهی‌ها و واقعا نعمتیه این سایت و این فضا در کنار محتوای توحیدی استاد عزیزم.

    عاشقتونم مرسی همراهم بودید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    زهرا خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان گلم

    واقعا این کامنتم یهویی شد الان ساعت 6 هست

    من الان توی ایوان خونه مون توی روستا هستم به آسمون و صدای پرنده ها طبیعت گوش میکنم بوی خوش خاک بوی باران همه جا رو در اغوش گرفته واقعانسیم خنک صبح نوازشم میکنه

    واقعا تجربه بی نظیری هست

    من تا این 21 سال که روستا بودم تا حالا چنین تجربه ای نداشتم و مدام میگفتم کدوم نقطه شهر این آرامش و این آواز ها این طراوتو داره؟؟؟

    روستا کاملا در سکوت هست انگار همه چیزی هماهنگ شده تا بهم یادآوری کنه زهرا سپاسگزار باش

    با خودم گفتم زهرا ببین این پرنده ها این موقع دارن شکرگذاری میکنن تو چی بنده شکرگزاری هستی؟

    گفتم این شرط آدمیت نیست /مرغ تسبیح گوی و من خاموش *

    ندای درونم خطاب به من : خدا حواسش بوده این پرنده ها روبیدار کنه ابر ها رو هدایت کنه ….

    تو هنوز فکر میکنی جهان الکیه؟ و اتفاقی؟

    و من بیشتر بهت ثابت میشد که همه چیز هدایت شده هست توسط یک قدرت برتر

    کلاغ بالای روستا داره میچرخه و من باخودم مدام میگم کی گفته کلاغ پرنده نازیبایی هست

    اتفاقا ببین چقدر دوست داشتنی هست این ساعت داره به همه اعلام میکنه بیدار شید باخدای خودتون خلوت کنید سپاسگزار باشید

    بوی طراوت و تازگی همه جا رو فرا گرفته بارها بارها خداارو شکر کردم به خاطر این زیبایی هایی که قبلا برام عادی بود اما الان زیباترین نعمت ها هست نعماتی که هر کدوم نشانه از عظمت خدا هستن

    به دریا بنگرم دریا تو بینم /به صحرا بنکرم صحرا تو بینم/ به هر جا بنگرم کوه و در و دشت /نشان روی زیبای تو بینم

    از عظمت خدا اشک از چشمانم سرازیر شد

    هر کجا نکاه میکنم فقط زیبایی میبینم

    خدایا شکرت که منو هدایت میکنی

    اینقدر قانونت دقیق هست

    من به جایی رسیدم که کائنات هم یاریم میکنن به نظرم اتفاق خوبیه

    تا میایم یکیو قضاوت کنم یا حرفی بزنم

    کائنات سریع منو در همون شرایط قرار میده

    و چقدر خوبه این اتفاق باعث شده من کنترل ذهن داشته باشم روی خودم تمرکز کنم قضاوت نکنم

    امروز برای اولین بار از تنهایی خودم لذت بردم چقدر باخداجونم صحبت کردم چقدر بزرگیشو نشونم داد

    برای اولین بار درلحظه زندگی کردم

    این کامنتم کاملا یهویی شد گفت قلبم گفت برو هر فایلی که دیدی تو سایت از حس و حالت بنویس

    امیدوارم حسم رو بهتون انتقال داده باشم

    خدایا شکرت به خاطر همه نعهمت هایی که بهم دادی خدایاشکرت به خاطر حظورت در زندگیم

    خدایاشکرت به خاطر سلامتی که دارم

    خدایا شکرت به خاطر همه چیز

    خدایا شکرت که این جهان رو به من هدیه دادی

    در پناه حق باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مرتضی آستاد گفته:
      مدت عضویت: 939 روز

      سلام زهرای عزیز

      تحسین میکنم شما رو به خطر دید متفاوتی که نسبت به اطرافت داشتی

      واقعا این کاریه که هرکسی نمیتونه انجام بده و خد رو شکر که توی این مسیر هستیم و قانون رو یاد میگیریم

      و 100 درصد. همین توجه به زیبایی های اطرافت شما رو به جاهای زیباتر هدایت میکنه چون برای من هم خیلی راحت اتفاق افتاد و خدا رو شاکرم به خاطر این قوانین تعییر ناپذیر و هم چنین به خاطر هدایت به این سایت الهی

      انشالله هر کجا هستید شاد و سالم و سرشار از حال خوب باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام به استادهای عزیزم و دوستان عزیز تر از جانم

    از خدا ممنونم که هدایتم کرد هر چند به اندازه ای ، ولی دارم تمرکزم رو میزارم روی رشد خودم

    استاد جان این فایل واقعا فایل آموزنده و از لحاضی دوس داشتنی بود

    بخصوص وقتی میبینم ادمای موفق دنیا مسیری رو رفتن که من با کمک شما دارم میرم

    من خیلی به زندگینامه ها علاقه داشتم

    از کودکیم همینطور بودم تا دبستان و بالاتر

    دوس داشتم این آدمه چه زندگی داشته

    وقتی دیدم صحبت از استوره شد خیلی حال کردم و میدونستم قراره کلی لذت ببرم و چیز یاد بگیرم

    چیزایی که یاد گرفتم و با رفتار این روزهام سنجیدم تا ببینم با خودم چند چندم

    قبل از اینکه نکات مهمی که شما گفتین رو بنویسم میخوام از کامنتهای عالی دوستان تشکر کنم که خیلی عالی بودن

    اما نکات طلایی

    مسی میگه نمیدونم

    من پیشگویی نمیکنم

    «من سعی میکنم هر روزم رو زندگی کنم و آینده رو بسپارم به خداوند»

    استاد اوایلی که وارد سایت شدم اینقدر جو گیر شده بودم که دوس داشتم به همه بگم که فقط مسیر درست توی سایته اما

    با چک و لغت هاییکه خوردم خیلی بهتر شدم و سعی کردم دنبال نصیحت و پیشگویی نباشم

    من اون اوایل فک کنم سال 98 بود که شما راج ب بورس ایران گفتین و قانون رو بیادمون آووردین

    منم ناخواسته و از روی تائید شدن

    خانوادم توی بورس 30 میلیون گذاشتن و بهشون گفتم استاد اینجوری گفتن اونجوری گفتن خلاصه بعد از گذشت چند ماه همون 30 تومن رو خورد خورد برداشتن و عملا سودی نکرد و فقط پول خودشونو برداشتن.

    میخوام بگم این اتفاقات و اشتباهاتی نظیر این باعث شد خانوادم دوس نداشته باشن من توی سایت باشم و این موضوع کلی منو عقب انداخت

    چون منو به مرور سرد کردن نسبت به کار کردن روی خودم

    استاد جان شما گفتین

    برای من یعنی اینکه از همین جایی که هستم لذت ببرم و در لحظه زندگی کنم خیلی مهمه

    خیلی این جمله درس داشت چون من دارم سعی میکنم اینجوری باشم و این جمله یعنی مسیرم درسته

    استاد جان شما همیشه گفتین بحث نکنید با کسی و نخواین کسی رو عوض کنید

    ولی من بعضی جاها اعتراف میکنم که کم آووردم

    مسی گفته

    من هیچوقت در مورد بقیه صحبت نمی‌کنم (غیبت،تهمت،قضاوت»

    استاد جان

    چه نگاه عمیقی توی وجود مسی و شما هست که فقط تمرکزتون روی خودتون هست و این غیبت و قضاوت کردن چقدر از ما انرژی میگیره و چقدر باعث میشه که از خود اصلمون دور بشیم و ضربه بخوریم و من تجربشو دارم سال های زیادی قبل از اینکه وارد سایت بشم

    و حتی توی سایت هم تجربشو دارم و نشتی انرژی داشتم.

    استاد جان شما گفتین مسی پشت سر داور صحبت نمیکنه و اینکه اگر شما دنبال شغلی باشید که عاشقشید لذت میبرید

    لذت میبرم از مربی هایی که هیچوقت پشت سر داور صحبت نمیکنن.

    منم باید یاد بگیرم پشت سر خانم مدیر همکار صحبت نکنم و کار خودمو انجام بدم

    اگه  بتونم افکارمو خوب کنترل کنم اتفاقات خوب برام می افته

    یه نکته که مسی گفته

    همیشه دوست دارم عادی زندگی کنم و عادی باشم

    استاد من خیلی دوس دارم جلب توجه کنم و بیماریشو دارم

    اما هر روز دارم تو سایت خودمو بهتر و بهتر میکنم.

    استاد جان داستان رقصتون خیلی عالی بود

    عاشقت بودم . بیشتر عاشقت شدم (قلب فراوان)

    گفتین مسی گفته در بازی با هلند یه لحظه کنترلم رو از دست دادم

    من هرگز به کسی بی احترامی نمیکنم

    این درسی که داشت این بود که اگه یه اتفاق ناخواسته ای افتاد تمرکزمون رو از چیزی که نمیخواهیم برداریم و بزاریم رو چیزی که میخوایم.

    و دقیقا مسی گفت راج ب اون اتفاق نمیخوام صحبت کنم

    جمله طلایی که شما گفتین

    احترام به دیگران از صمیمیت حتما مهمتره

    من نمیدونستم

    فک میکردم اگه صمیمیت بیشتر باشه حالا اگه یه وقتی به یه دلایلی احترام نزاشتم ایرادی نداره که فهمیدم اشتباهه.

    شما گفتین

    اغلب ما درباره دیگرانی صحبت و گلایه میکنیم که اونا نیستن تا از خودشون دفاع کنن

    و این ایراد عزت نفس ماست

    راجع به جشنی که تیم مسی براش گرفته بودن گفتین

    مسی شخصیتی داره که منتظر تمجید و تائید دیگران نیس و سعی میکنه کارشو خوب انجام بده.

    استاد جان و دوستانی که کامنت گذاشتین بینهایت ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه

    این صحبت های استاد و صحبت کردن در مورد مسی می‌تونه برای کسی که دنبال آرامش و یک زندگی عالی هست راهی باشه که بدون اینکه بخواهی چیزی به خودت اضافه کنی با کم کردن بعضی از موارد از خودت به همه چی برسی

    آقا به جای اینکه از صبح که بلند میشی تا شب همش توی ذهنت این باشه که بخواهی همه رو تغییر بدی با آگاهی هات و اخر شب هم با اعصابی خراب بیایی خونه چون هیچ کسی به حرفات اهمیت نداده

    یک پنجم همون انرژیی رو بزار روی کار کردم خودت بعد ببین چی میشه و چقدر حالت خوبه و چقدر آدم های اطراف عوض میشن اصلا یه جایی میرسه که دیگه کسی اطرافت نیست که تو بخواهی تغیبرش بدی چون فرکانس آنقدر بالا رفته که همه مثل هم هستیم

    همین یه نکته از این فایل رو خود من انجام بدم خیلی خیلی خیلی از مسایل زندگیم حل میشه می‌ره دست خدای مهربون

    قضاوت و غیبت و …. بره

    اعتماد به نفس

    عزت نفس

    آرامش و….

    خود به خود میاد

    پس بعضی از مواقع به جای اینکه یه چیزی به خودمون اضافه کنیم بیایم یه چیزی رو کم کنیم

    خیلی بهتر جواب میده

    من خودم یه دادش دارم که خیلی خیلی دوسش دارم از خودم هم سنش بیشتره همیشه زندگی دارم بهش میگم اینکار بکن و اون کار نکن و علاوه بر اینکه مقاومت شدید در مورد حرف های من داره بلکه فرکانس منم میاره پایین و تنها دلیل که هنوز نتونستم به طور پیوسته من باهاش کنار بیارم حس دلسوزی هست که انگار. فقط من باید داداشم رو تغییر بدم یه جایی بود استاد میگفتند اصلا تغییر دادن افراد دیگه از نزدیکترین ها تا …. خود شرک هست تو اصلا چکاره هستی که توی کار خدا دخالت میکنی هر کسی یه سیر تکاملی داره و خودش باید برسه …..

    من خودم از امشب واقعا تصمیم رو گرفتم که با جدیت همین یه دونه اخلاق رو با کمک اهرم رنج و لذت بزارم کنار و میدونم که چقدر آورده داره توی زندگیم

    اهرم رنج و لذت

    اگر انجام بدم

    احساس آرامش

    عزت نفس

    پیشرفت

    حال خوب

    و…

    اگر ادامه بدم

    پایین رفتن فرکانس

    عقب افتادن از برنامه ها

    ذهن همیشه درگیر

    فقر

    و….

    پس با جدیت از همین الان همه رو رها میکنم و با قدرت با تمرکز روی خودم میرم جلو

    خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از که این آگاهی های ناب رو به هر دلیلی دارن به من یادآوری می‌کنند

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان نازنینم،امشب تصمیم گرفتم که در مورد یه موضوع خیلی مهم باهاتون صحبت کنم، یه باگ بزرگ شخصیتی که سال‌ها منو درگیر خودش کرده، کمالگرایی، شاید خیلی‌ها در موردش صحبت کرده باشند اما من میخوام از جنبه‌هایی بهش نگاه کنم و در موردش صحبت کنم که شاید خیلی‌ها این مدلی بهش نگاه نکردند، کمالگرایی در درجه اول باعث میشه که کارهایی رو که نیاز به استمرار داره به نتیجه نرسونیم، تاثیر دوم کمال گرایی دمدمی مزاج بودن و اینکه هر بار تصمیممون رو عوض می‌کنیم از این شاخه به اون شاخه می‌پریم، از طرفی کمال گرایی در افرادی که به عادت‌هایی گرفتارند که نیاز به تکرار و اصلاح داره تا مسئله‌شون حل بشه، مثل اعتیاد، عادتهای خاص که بر اثر تکرار شکل گرفتن، باعث میشه که نتونن اون عادت بد یا اون اعتیاد رو کنار بذارن به خاطر اینکه هر بار که اون اشتباه رو انجام میدن به خاطر کمال گرایی اونطوری بهش فکر نمی‌کنند که اشکال نداره دوباره تلاش می‌کنم و دفعه بعدی بهترش می‌کنم.. اونم در حالی که اعتیاد یکباره ترک نمیشه مثل عادتها که یه شبه به وجود نیومدن که یه شبه رفع بشن

    و با ایجاد احساس گناه دامنه آثار مخربش رو به بخش‌های دیگه شخصیت انسان هم می‌کشونه… یاد آیه 93 سوره مائده افتادم… لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ…بر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند نسبت به آنچه [پیش از حکم تحریم، از مسکرات و منافع قمار و سایر مُحرّمات] خورده اند، گناهی نیست، هرگاه بپرهیزند و ایمان [واقعی] آورند و [خالصانه] کارهای شایسته انجام دهند؛ سپس پرهیزکاری را تداوم بخشند و ایمان خود را ادامه دهند، و بر پرهیزکاری پافشاری ورزند و کار نیک بجا آورند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد…این آیه بعد از آیات تحریم شراب اومده، تا حالا بهش فکر کردین چرا خداوند سه بار جمله بپرهیزند و ایمان خود را ادامه دهند رو تکرار فرموده؟ چون شراب از اون دسته مسائلیه که سخته یهو ترک بشه و شخص نیاز داره زمان بزاره و تلاش کنه تا این ویژگی رو (اعتیاد) اصلاح کنه… شما میتونین هر نوع اعتیادی رو از ویژگی های شخصیتی تا مسائل جنسی در این موضوع ببینید، کمالگرایی باعث احساس گناه دائمیه… این احساس که من در مورد خودم، همسرم، فرزندم و یا در فلان موضوع اونی که باید باشم (فرد ایده آل) نبودم، و پناه بر خدا از این احساس گناه دائمی که بنیاد انسان رو بر باد میده…

    کمالگرایی چون با احساسات انسان پیوند برقرار می‌کنه باعث می‌شه که انسان در تشخیص علایق اصلیش و توانمندی‌هاش دچار تردید بشه هیجانی رفتار کنه و از طرفی ادامه ندادن و نتیجه نگرفتن باعث می‌شه که در عمل هم نتونن اون توانمندی‌ها رو کشف کنه…

    کمال گرایی تا اونجا پیش میره که انسان رو در تشخیص علاقمندی‌هاش دچار تردید می‌کنه..

    اثر مخرب دیگه‌ای که کمال گرایی داره اینه که باعث میشه انسان سست عنصر بشه و نتونه تصمیم بگیره به خاطر اینکه کارهای زیادی را شروع کرده و به نتیجه نرسونده و چنین ویژگی باعث میشه که فرد خودش هم نتونه روی خودش حساب باز کنه… کمال گرایی باعث میشه که فرد حتی دنبال اهداف کوچک و خرد نره و سطح انتظاراتش به حدی بالا بره که عملاً نتونه موفقیت خاصی رو به دست بیاره، در ارتباط با خداوند کمال گرایی باعث میشه انسان همیشه خودش رو کوچک و حقیر ببینه و خودش رو در شأن برقرار کردن یک ارتباط عاشقانه با خدا نبینه و این عدم عزت نفس در تمام امور زندگیش تاثیر بذاره، و این احساس عدم لیاقت ناشی از کمال گرایی خودش به تنهایی یه سد بزرگ در برابر ورود نعمت‌ها به زندگی میشه، دوستان این باگ بزرگی بود که من امشب کشف کردم در مورد خودم و دوست داشتم که اون رو با شما به اشتراک بزارم، شاید خیلی‌ها با آگاهی از این موضوعات مثل من باگشون رو پیدا کنند و روش کار کنند. کمالگرایی دامنه‌های دیگه‌ای هم داره که برای اینکه چشم‌های نازنین شما عزیزان خسته نشه از اطناب سخن خودداری می‌کنم… دوستان اگر به صورت تجربی مسائل دیگه‌ای رو هم می‌شناسند که نشئت گرفته از کمال گراییه، خوشحال میشم که با من به اشتراک بزارند، و اینکه اگر به صورت تجربی راهی پیدا کرده‌اند برای درمان کمال گرایی، ممنون میشم که با من به اشتراک بزارند، سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهام حامد گفته:
      مدت عضویت: 2858 روز

      سلام دوست عزیز

      من خیلی خیلی خیلی از شما ممنون و سپاسگزارم که در مورد آیه 93 سوره مائده نوشتی و اون چیزی رو که بهت الهام شده بود رو تو سایت با ما به اشتراک گذاشتی، اینکه وقتی یه تصمیمی میگیریم که نیاز به جهاد اکبر داشته باشه باید استمرار در عمل داشته باشیم و این استمرار رو با تقوا تقویت کنیم که خدا هم همه جوره باهامون هست، از خدا بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم که من رو به کامنت شما هدایت کرد و از شما هم ممنونم که اراده و سخاوت به خرج دادین و برداشت زیبای خودتون رو از این آیه نوشتین،

      از خداوند میخوام شما رو به خواسته های قلبیتون برسونه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        حسین و نرگس گفته:
        مدت عضویت: 1804 روز

        سلام خدمت خواهر گلم، سپاسگذارم از شما و خدایی که توفیق میده دستی از دستانش باشیم، واقعا ترک بعضی رفتارها به یکباره میسر نمیشه چون به یکباره اتفاق نیفتاده، بسیاری از عادتهای ناپسند در دوران کودکی تا نوجوانی شکل گرفته و کنارگذاشتنش کار یه شبه و یک ماهه نیست، و باید پیوسته روشون کار کرد و روند اصلاح رو با بازخوردگرفتن پیوسته بهبود بخشید، اما عذاب وجدان باعث میشه اون حلقه بازخورد و بهبود ایجاد نمیشه و انسان در لوپ تکرار تا همیشه گیر میفته…ان شاالله هر روز روند زندگیتون رو به بهبود باشه، ما همه کارداریم برای اصلاح نفسمون و هیچ کس کامل نیست و این موضوع اصلاح نفس مهمترین رسالت انسانه که به خودی خود در قالب خود ارزشمندی و … منجر به هزاران موفقیت دیگه میشه که به خودی خود با تلاش فیزیکی به تنهایی به دست نمیان…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: