باورهای توحیدی علی(ع) در دعای کمیل - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-12.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-06-04 00:00:002023-12-27 09:44:27باورهای توحیدی علی(ع) در دعای کمیلشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
یارب
قسمت هشتم
دعای کمیل
تو بزرگ تر از آنی که دست پرورده ات را به تباهی کشی یا آن را که پناه داده ای ؛ آواره سازی ویا کسی را که خود سرپرستی کرده ای و بدو مهر ورزیده ای به گرفتاری وبلا وگذارش کنی
معبودا و سرورا و صاحبا ….
ای کاش می دانستم
که آیا چنین است که آتش را بر رخساره هایی چیره می سازی که
دربرابر بزرگی تو به سجده در آمدند؟
وآیا چنین است که آتش را بر زبان هایی چیره می کنی که صادقانه زبان به یکتایی تو گشوده
و ستایشگرانه سپاس تو گفته اند؟
وآیا چنین است که آتش را بر دل هایی قاهر می سازی که ازروی یقین به خداوندی تو اعتراف
کرده اند؟
وآیا آتش را بر نهادهایی چیره می کنی
که درباره تو به قدری دانایی به دست آورده اند که در پیشگاهت خوار و خواکسار شده اند؟
وآیا آتش را بر اعضایی چیره می سازی
که فرمانبردارانه ره به سوی پرستشگاه هایت پیموده اند وبا اعتراف به گناهان خود ازتو درخواست آمرزش دارند؟
چنین گمانی به تو نداریم
وبا وجود فضل تو چنین خبری از تو نیافته ایم ای بزرگوار
چقدر زیبا علی (ع) درمورد یکتایی خدا صحبت میکند؛ چقدر زیبا
آیا کسانی را عذاب میدهی که به یکتایی توایمان دارند؟به یگانگی توایمان دارند؟
دراین قسمت می گوید:
آیا کسانی راعذاب میدهی که اینقدر علم به دست آوردند که درمقابل ات خار و خاکسار شدند؟
در سوره آل عمران آیه ۷ کلمه ای داریم به نام راسخون فی العلم
خداوند می فرماید : این کتاب بر دوقسم است
آیات محکم وآیات متشابه
آیه های محکم( اصل کتاب اند ) مادر کتاب اند
وآنها که دردلشان بیماری ومرض هست به دنبال تفسیر آیات متشابه می روندکه فتنه انگیزی کنند. که مشکل ایجاد کنند . که اختلاف ایجاد کنند. که فرقه فرقه کنند .
درادامه خداوند می فرماید:
درحالیکه تفسیر آنهارا جزء خداکسی نمی داندو کسانی که درعلم رسوخ کردند می گویند تمام قرآن ازآن خداونداست وما به همه ی آن ایمان آوردیم .
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید راسخون فی العلم به معنای کسی هست که
آنقدر درعلم رسوخ کرده وآنقدر میداند که فهمیده هیچ چیزی نمی داند.به این می گویند راسخ درعلم .
وقتی آنقدر توانستم وآنقدر چیز یادگرفتم وآنقدر فهمیدم که هیچی نمی دونم آنوقت میتونم به خودم بگویم راسخ درعلم .
دراین دعا هم می گوید : آنقدر فهمیدن که میفهمند که درمقابل نظم عظیم جهان هستی در مقابل عظمت توهیچی نیستن .آنقدر که عالم هستند وآنقدر که فهمیده هستند.
ای خدای من باورم نمیشه دیشب قبل خواب گفتم خدایا چجوری باید دعا کنم انگار اصلا دعاکردن بلدم نیستم و امروز به این فایل رسیدم… خدایا شکرت😍و چه دعایی قشنگتر و جامع تراز این❤️مریم جان واقعا ممنونیم از مرتب کردن این فایلای رایگان 💜
واقعا فرازهای دعای کمیل بی نظیره، البته یه نکته به نظرم میرسه اینکه مولا علی علیه السلام هیچ گناهی نداره و دارای جایگاه عصمت هست ولی این دعا رو یاد داده تا ما بعد از هزار و چهارصد سال بتونیم خدا رو با این دعا صدا بزنیم ، و واقعا اگر مولا علی این دعا رو نگفته بود ، چه کسی دیگری میتونست این چنین مضامین ارزشمندی رو به تحریر بیاره … یه نکته به ذهنم میرسه در پاسخ به اون شخصی که از اعتیاد پاک شده و گفته اگر به عدالت خدا باشه من باید نابود میشدم ولی هدایت شدم … ما یه جمله داریم در توصیف رب العالمین که میگه سَبَقَتْ رحمَتُکَ غَضَبُک ، همواره رحمت الهی بر خشم الهی پیشی میگیره 💚💚 الهی شکر الهی شکر الهی شکر ، لامعبود سواک
به نام خدای مهربان
چقدر من آغاز کامنتم رابا یاد خدا دوست دارم
واین جمله سرآغاز همه ی فایلهای استاد که با آرامش کامل مرا به درک بهتر از قانون جهان هستی
میبرد.
خدایا شکرت
من زیاد قرآن نمیخوانم ولی هربار که قرآن ودعاها را میشنیدم دوست داشتم معنی آنرا بفهمم تا تلفظ عربی آن
هروقت هم دعای کمیل یا دعای جوشن ویا آیاتی را از تلویزیون میدیدم بیشتر به معنی فارسی آن دقت میکردم
مخصوصأشبهای قدر خواندن دعاها را با خواندن معنی آن دنبال میکردم
ولی بازهم درکی که امروز از این دعا گرفتم را نداشتم
استادعزیزم خیلی ازشما سپاسگزارم که اینقدر زیبا وصریح
معنی جامعی از این دعا را بیان کردید واز عظمت پروردگار ورب جهانیان که به این زیبایی از زبان امام علی(ع)گفته شد
دعاها و گفته های امام علی(ع)که همه نشانه ربانیت خداوند جهانیان است وبی نیازی امامان وپیامبروهمه ی بندگان خداوند از غیر رب.
خدایا شکرت که این قرآن ودعاها در دسترس ما هست
وشکرت که بنده ای از بندگانت به این زیبایی آنرا دراختیارما قرار میدهد
خدا یارو یاور همه
درپناه حق💚💚💚
بنام رب وهاب، رب غفور و رحیمم
سلام به خانواده ارزشمندم، دوستان گرانقدر، استاد عزیزم
روز بیست و چهارم
خدایا شکرت که امروز برای دومین بار پس از چند ماه به این فایل برخوردم و هدایتم کردی تا یاد بگیرم چجوری از تو درخواست کنم و چجوری تو رو بشناسم و نوع نگاهم به تو چجوری باشه اونم از زبان حضرت علی علیه السلام
نگاهمون به خدا چجوری باشه؟
مثل حضرت علی، مثل ابراهیم که تمام جهان رو در دستان یک نیرو میدونن و اون خداست که بش میگن نگاه توحیدی؛ که حضرت علی میگه خودت گفتی کافران و مومنان یکی نیستند، مؤمن کسیه که به خدا ایمان و باور داره، چنین شخصی قطعا جاش تو جهنم نیست، جهنم کی درست می کنه؟ آدم برای خودش درست می کنه، چطوری؟ با قطع ارتباطش از خدا، با دور شدن از انرژی منبع، با افتادن به پای این و اون به جای دادن قدرت به خدا، تازه این چیزی که تو دنیا تجربه می کنه: افسردگی، نگرانی، ترس و ناامیدی فقط ذره ای از جهنم او دنیاست.
پس من نگاهم توحیدی می کنم، معیارم چیه برای این که امروز مثلا چقدر توحید داشتم، چقدر ایمان داشتم، چقدر مؤمن بودم؟ اینکه امروز چقدر آرامش داشتم (معیار مؤمن از دیدگاه استاد عباسمنش، آرامشش هست؛ الا بذکر الله تطمئن القلوب)، یعنی وقتی دیدی اوضاع داره بت تنگ میشه سریع از خدا آرامش بخواه، باش گفت و گو کن، چرا که همه ما انسان ها هر چقدرم پولدار و ثروتمند و سلامت باشیم، بازم در مقابل خدا فقیریم، مثل حضرت موسی بگو: من از هر خیری که از تو به من برسه فقیرم، ازش بخواه هدایتت کنه، و بعد وقتی همه چیز رو به خودش سپردی دیگه رها باش، آزاد باش، از زندگیت لذت ببر، سعی کن احساست خوب نگه داری، احساست خوب کنی، هر بار سعی کن احساست یکم بهتر کنی، بعد اتفاقات خوب لاجرم برات رخ میده، باور داشته باش به قوانین خداوند، به اینکه قوانین خداوند سنت های بدون تغییرن، و برای همه و در همه زمان ها عمل می کنه، فقط بستگی به این داره که تو چقدر بشون باور داشته باشی و بشون عمل کنی
خداوند عشق مطلقه، نگاهت به خدا این باشه، که اون غفور و رحیمه، بخشنده تواناست، کسی که در این توانمندی و عظمت می بخشه، هر چقدرم گناه های کوچیک و بزرگ انجام داده باشی (گناهان بزرگ=گناهانی که در قرآن با عذاب علیم اومدن) بازم اگر توبه کنی، سریع میبخشه خدا و تمام بک گراندت پاک می کنه و میتونی از نو شروع کنی، کافیه باور داشته باشی که بخشندس، خدا آسان گیره، سخت گیر نیست و خداوند خودش اجابت دعای ما رو ضمانت کرده (فإذا سألک عبادی عنی، فإنی قریب).
خدایا کمکون کن نگاه بهتری به تو داشته باشیم
خدایا ره خیر و برکت رو بمون نشون بده
خدایا خودت رو تو دل ما جا کن
خدایا همونجور که ما رو از بچگی هدایت کردی، بزرگ کردی از الان به بعدم ما رو هدایت کن
خدایا هزاران بار شکرت هزاران بار شکرت برای آنکه امروز به صورت آگاهانه به سمت این فایل اومدم و درک کردم و گوش دادم و لذت بردم
خدایا عاشقتم
خانواده ارزشمند و بزرگم عاشق تک تکتون هستم
در پناه الله باشید.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم
سلام خدا جونم
سلام استاد عزیزم ومریم جونم
سلام دوستان معنوی
خدایا شکرت تا بی نهایت سپاسگزارم خداجونم
فایل 126از سفرنامه نگاه توحیدی امام علی (ع)در دعای کمیل
استاد این فایل دیروز نشانه روزم و همزمانی با قرار گرفتن روی سایت
نگاه توحیدی به خداوند
الله و اکبرررر
نگاه توحیدی به اینکه قدرت فقط خداست
الحمد و لله رب العالمین
سپاس و ستایش مخصوص پرودگار جهانیان است
صاحب آسمان ها وزمین وهرانچه بین آنهاست مالک اصلی خداست
خدایا نگاه توحیدی ام را به خودت قوی کن
خدایا شکرت
قبل از نوشتن کامنتم هدایت شدم به قرآن و سوره ص
الله و اکبرررر
خدا خودش مرا هدایت کرد و بهم گفت و گوشزد کرد که ببین بنده ب خوب من چطور به کسانی که به من اعتماد کردند پاداش دادم به داود و سلیمان و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق . یعقوب و ذوکفل ویسع بندگان من بودند چطور رحمت و برکت عطا کردم .
آنان همچون شما بندگان من بودند و هر لحظه به درگاهم توبه و انابه کردند که خداوند توبه پذیر مهربان است.
خدایا شکرت
فقط با تلاوت آیات اشک شوق ریختم و توبه کردم به درگاه خدا از تمام خطا ها و بدی هایی که در حق خودم کرده بودم خدا بهم گفت من هستم از من بخواه من توبه پذیرم .
من بودم که سرکشی کردم خدایا مرا ببخش و بیامرز
من گستاخ و ظلم به خودم کردم
تو هر لحظه مرا نگهبان و محافظ بودی چه جاهایی که آبرومو حفظ کردی خداوندا اگر تا لحظه آخر عمرم هم سجده کنان باشم بازم کمه
خدایا مرا خاشع و خاضع و فروتن کن
خدایا خودت مرا هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا نگاهم را به خودت به بندگان صالح آن تغییر بده
خدایا قدرت در دستان توست
خدایا تو از نهان و اسرار درونم باطنم باخبری تو مرا ببخش و بیامرز
خدایا یک لحظه هم مرا به حال خودم وامگذار
خدایا افسار ذهنم را هم به دستان قدرتمند تو میسپارم
خدایا هرآنچه که هست تویی
تو در درون هرآنچه کن خلق کرده ای وجود داری
سرچشمه همه مخلوقاتت تویی
خودت مرا حامی و هدایتگر باش
من به تنهایی هیچ و عاجز وناتوان هستم
باتو پادشاهم
خدایا من گناه کارو پر ازاشتباهم من آمده ام تا جهانت را تجربه کنم و در رشد جهانت سهیم باشم پس مرا به بهترین راهها که فقط تو را ببینم و در راه درست هدایتم کنی که سهمی از رشد زیبایی در جهانت را دارا باشم
خدایا چون سلیمان نبی به درگاهت توبه میکنم رزقی بی حساب از تو میخواهم
همچون داود که باد را بارامی بر او مسخر کردی
برمن برکتی و رحمتی بده که من فقط شکر گذار و تنها تو را ببینم
خدایا همچون علی نگاهی توحیدی بر درونم بنشان
من به یگانگی تو ایمان دارم کمکم کن که این را با گوشت. پوست و استخوانم بچشانم ودرک کنم
تو بی نهایت بزرگ و عشق مطلق هستی
تو رب العالمین هستی
تو تنها قدرت حاکم بر جهان هستی هستی
من به یگانگی تو ایمان دارم یاری ام کن که با تمام وجودم عمل کنم فقط بر زبان نباشد
درکی عمیق بهم بده از خودت من عاجز وناتوان هستم.
خدایا من توان عذاب وخشم تو را ندارم تو که میدانی من چقدر ضعیف و عاجز هستم
خدایا خودت میدانی که هر بار پچدستم تو دستت بوده چقدر حالم خوب بوده وقتی خودم را از تو دور کردم چقدر ناتوان شدم و باز هم تو مرا بخشیدی و مستندی سمت خودت
خدایا این روزا حالم متحول شده میخواهم هر لحظه دستم تو دستان قدرتمند تو باشد مرا محکم بگیر و رهایم نکن من تحمل عذاب دردناک را ندارم تو منزه و پاکی من بنده ناتوان تو هستم
مرا یاری کن ای بهترین یاری دهنده
میبینی از وقتی که خودم را بتو نزدیک کرده ام و میزنم جاده خاکی خودت آرام دستم را با مهربانی میگیری و بهم میگی دختر زمینی من حواستو جمع کن من همین حوالی آن هستم شکر گذاری کن زیباییها رو ببین توجه کن بر داشته ها و خوبی ها راه درست همین جاست فقط کافیه بیشتر حواستو جمع کنی من هستم آرام باش و جاده عشق رو با آرامش . توکل وامید برو من نزدیکم
خدایا میخوانمت با دلی پراز امید و تو.کل
تو هم مرا اجابت کن .
خدایا من تکه ای ارزشمند از وجود پاک تو هستم من وتو یکی هستیم من خودم خودم را از تو محروم کرده ام ولی با عشق برگشتم به سوی تو
تو میدانی که من فقط بتو نیازمندم بفریادم برس
هر لحظه ام را تو نورانی کن به لطف رحمتت
من توان عذاب وخشم تو را ندارم ای سرورم ای معبودم بزرگترینم برترینم معبودمن من به خودم ظلم کردم تومرا ببخشو بیامرز و درهای رحمتت را بروی بگشا سخت بهت نیازمندم
تو صبور و بردباری تو بخشنده و مهربان و وهاب هستی تو دهنده ی بی حساب هستی
روی نیازم به توست
از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم
خدایا مرا هدایت کن به تمام خیر و برکت های جهانت
آب خدای پاک و منزه مرا جز آن بندگانی کن که خودت پسندیدی
خدایا ابراهیم هم بنده تو بود محمد هم بنده تو بود و موسی و عیسی . اسحاق و یعقوب و ذوالکفل اسماعیل و سلیمان و داود و بندگان خاص خودت
پس مرا از بندگان خاصت قرار بده ای عشق مطلق
تو بینظیر و یکتایی
خدایا من از مقام تو میترسم تو که عشق مطلقی
رفتار و اعمالم را خدایی کن عشق خودت باشد تمام وجودم
خدایا شریان انرژی بخشت را بر من بیفزا
خدایا من عاجز و ناتوانم من خودم بخودم ظلم کرده ام من خودم جهنم را ساخته ام
تو عشق مطلقی جهانت بر پایه خیرو رحمت و برکت و نعمت و فراوانی است
منم که کمبود و ترس و نگرانی را در خودم رشد داده ام
ولی بازهم ت. بخشنده و مهربانترین هستی و مرا به این مسیر زیبا هدایت کردی و گفتی اینجاست که باید به یاد من باشی و دلت آرام بگیرد
الا بذکر الله تطمئن و القلوب
تنها باید خدا دلها آرام میگیرد
خدایا من کج بودم و تو راست
من گناه کارو پر خطا بودم و تو بخشاینده و مهربان
تو راستی و پاکی و عشقو شادی هستی
مرا به راه راست هدایت کن
نگاهم را زیباترین کن به خودت
راه ثواب و خیرو برکت را بهم نشون بده
تو مرا بزرگ کردی تا به الان و هر لحظه تو بودی ومن بی معرفتی کردم خدایا من تسلیمم
من تسلیمم
من پذیرفتم که خطا کار بوده ام و تو هر لحظه مرا حامی بوده ای
خدایا کردارو گفتارم را یک جهت بسوی خودت کن
خدایا تو مرا بر خدمت خودت نیرومندم کن
خدایا من هیچی نمیدانم تو میدانی بهم بگو
هر لحظه بهت محتاج و نیازمندم بفریادم برس
تا روی زیباییی های تورا فقط ببینم
خدایا چون موسی مرا ببخش سخت بهت نیازمندم
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت و شرایط قرار دارم
خدایا من بنده ارزشمند تو هستم
من تکه ای از خداوند هستم
خدااز روح خودش در من دمیده
از رگ گردن نزدیکتر در قلبم حائل است
از درونم باخبری تمام باطنم را میشناسی من را حلال مسائلم کن روی نیازم فقط بتوست
خدایا اجابتم کن
خودم وتمام امورم را به دستان قدرتمند تو میسپارم
من خدارا باور دارم
چون خدا زورش میرسه به تمام مسائل من
خدایا من تسلیمم هرچی تو بگی منو همون کن
خدایا صفر تا صد زندگی ام را به دستان قدرتمند تو میسپارم
خدایا هرآنچه هست در درون منه
هیچ عاملی بیرون از من نیست
تو وعده داده ای که مرا اجابت کنی باورم را قوی تر کن به خودت
در عمل مرا قوی کن
مرا به تمام آرزو هایم برسان در پناه خودت محفوظم کن
خدایا برگی بدون اذن تو از درخت نیوفتد
اشکهای مرا میبینی که به عشق تو سرازیر شده
مرا حامی و هدایت گرم باش ای زنده و پاینده تا ابد
قدرت در دست توست
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
خدایا صلاحم دعاست
تو اجابتم کن من سخت بتو نیازمندم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد عزیزم ودوستان ارزشمندم در این سایت الهی
خدارا سپاسگزارم که باری دیگر در مداردرک آگاهیهای این فایل قرار گرفتم
یادم هست اواخر سال 96 که عضو سایت شدم این فایل وفایل نامه 31 حضرت علی وفقط روی خدا حساب باز کن آنقدر مرا دگرگون کرد هنوزم که یاد آن موقعهمی افتم منقلب میشم آن لحظه خدایی شناختم که بی واسطه میتونم ازش درخواست کنم
چقدر ذهنم از همان بچگی به شفاعت ائمه مقاومت داشت هیچ موقعه توهیچ مجلسی که از مصیبتهایی که بر ائمه گذشته صحبت میکردند برعکس دیگران اصلا منقلب نمیشدم وهمیشه یه احساس گناهی داشتم که چرا من مثل بقیه نمیتونم به امامان متوسل بشم تا این فایل را گوش دادم وتفسیر زیبای شما ودر فایلهای مختلف از شما شنیدم که خداوند از رگ گردن به من نزدیک تر است قبل از آن هم شنیده بودم ولی درک نکرده بودم
از روزی که این فایل را شنیدم تمام مناجاتم با خدا طبق همین گفتگوها بود
هر شب بعد از سپاسگزاری شروع میکنم به حرف زدن با خدا
بهش میگم خدایا من بی تو هیچم
هرچه دارماز تودارم
خدایا تو برا من همه چیزی
ثروت
سلامتی
شادی
عشق
لذت
ومن بی تو هیچم ونمیدونم هر که تورا نداره پس چی داره
خداجونم عاشقتم مرسی که دارمت
خدایا ازت ممنونم که همیشه هستی همیشه بودی حتی اگر من فراموش کردم تو خودت را به من نشون دادی
خدایا ازت ممنونم که هوامو داری وکنارمی
میدونی خدا وقتی فکر میکنم که تورادارم نه نگرانی دارم ونه ترسی هرچند در شرایط سخت یادم میره که چون تونیروی قدرتمندی کنارمی ولی خیلی زود به یادم میاری که من هستم نگران نشو وهستمبه من اعتماد وتوکل کن
خدایا ازت میخوام آنچه که باعث میشه بین من وتو فاصله بیافته دور کن ازمن
آنچه که سبب میشه ناسپاس بشم باعث میشه تورافراموش کنم ازمن دور کن
خداجونم من فقط تورا میخوام داشته باشم که تو برای من کافی هستی
خدایا کمکم کن تا الهاماتت را درک کنم وقدرت عمل به آنها را به من بده
خدایا من حتی این جسم را از تودارم واز خودم هیچی ندارم هیچ هیچ وچقدر تو بزرگ وبخشنده ای که از روح خودت در من دمیدی تا این وجود خاکی اشرف مخلوقاتت باشه وهمه هستی را به تسخیرش دارآوردی
خدایا تورا به چه اسمی صدا بزنم
آرامشم تویی
قدرتم تویی
عشقم تویی
وجودم تویی
همه چیز ،همه چیز
اول وآخر تویی ومن فهیمه بی تو هیچم هیچ هیچ
خدایا آنی وکمتراز آنی مرا به خود وامگذار که اگر چنین بشه از گمراهان میشم
درپناه حق،شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام استاد عزیزم
من به الله فقیرم اینو من وقتی درک کردم که همه رو از دست دادم اونایی که همیشه فکر میکردم بفکر من هستند بفکر پیشرفت من هستند بفکر خوشحالی من هستندولی تو این دوسال اتفاق هایی افتاد در شرایطی قرار گرفتم که همشون رو شناختم حتی به این درک رسیدم که حتی پدرم مادرم هم اصلا بفکر من نیستند هر کاری میکنن فقط بخاطر حرف مردم تمام توجه شون مردم مردم یه دوست داشتم خیلی باهاش صمیمی شده بودم در این دوسال اونو همه کس خودم فکر میکردم بخاطر اون از خودم میگذشتم حتی نماز هم وقتی اون میومد نمیخوندم کل امیدم دارو ندارم همون آدم بود چون در خانواده هم رفتار خوب ندارند خلا عاطفی شدید دارم این آدم که منو چنان به زمین زد و له کرد چنان زجر دنیارو بهم داد البته همش تقصیر خودمه که بهم درس شد که دیگه هرگز به انسانی وابسته نشم و دیگه هیچ آدمی بهم مهم نیست احترام به همه ای انسان ها میزارم ولی بخاطر انسانی دیگه از خودم نمیگذرم این درس خیلی محکم تو مغزم میخ شد بلاخره این آدمه رو هم شناختم که اونم فقط بفکر خودشه دیگه بعد اون از همه بریدم خیلی حس تنهایی میکردم رفتم پیش خدا نماز خوندنو دوباره شروع کردم سپاسگذاری کردم حالم خیلی خوب شد و دیگه به طور کامل از همه بریده بودم طوری که فکر میکردم تو این دنیا هیچکسو جز خدا ندارم تمام تمرکزم شده بود خداوند من خیلی به پول نیاز داشتم گفتم چرا بخدا نگم که بهم پول بده قبل خواب از خدا خواستم روی دفترچه ای یاداشت موبایلم نوشتم خدایا میشه بهم پول بدی خیلی کار دارم باورتون میشه وقتی صبح بیدار شدم یه اتفاقی افتاد همه چیز خیلی عجیب و غریب اتفاق افتادحالا جزئیات نمیگم طولانی نشه حتی خودمم متعجب شدم ولی اون پولی که دقیقا نیازم داشتم خداوند به من داد خیلی خوشحال شده بودم فکر کنم اولین بار بود که از خداوند مستقیم در خواست کردم و خیلی زود نتیجه گرفتم
من از وقتی که رو خودم کار میکنم و خدارو فقط قدرت میبینم از هیچ انسانی هراس ندارم بیخیال میشم در مقابل حرفاشون و هر حرفی که بزنه ناراحت نمیشم ولی اگر رو خودم کار نمیکردم خیلی بشدت عصبی میشدم الان اصلا عصبی هم نشدم و احساسم هم بد نشد خیلی این نتایج بهم انگیزه میده که بیشتر رو خودم کار کنم
یه چیز دیگه رو هم بگم
من قبلا که روی باور توحیدی کار نمی کردم هر کاری برای رسیدن به هدفم میکردم بازم قلبم راضی نبود مثلی که جای یه چیزی خالی باشه یا یه چیزو میخواد که پر بشه ولی وقتی روی باور توحیدی کار کردم دلم پر شد دلم راحت شد مثلی که دیگه هیچی نمیخواد خیلی آرامش پیدا کردم
دوری از خدا واقعا جهنم در این دنیاست اینو با تمام وجودم درک کردم
سه شب میشه فکر کنم که روی خودم کار کردم این هم دومین کامنت این دوره ای بینظیری که شروع کردم
یه دنیا از استاد عباس منش عزیزم ممنونم شما واقعا تو این دنیا تکین
استاد من در نمازهام شمارو هم همیشه دعا میکنم که خوشبخت در دنیا و آخرت باشین.
سلام بر همه عزیزان
خدایا شکرت که هدایتم کردی به سوی خودت به شناخت بیشترت و نزدیک بودنت به من
چقدر خوششحال و سپاسگزارم که به این سری فایل های توحیدی در این زمان و این مداری که هستم هدایت شدم
نکات کلیدی رو مینویسم برای خودم که تمرین کنم هربار و هربار بتونم همین روند و در زندگیم طی کنم بیشتر و بیشتر به کمک و یاری خداوند متعال و استاد عزیزم
خدا رو شکر که علی این مرد بزرگ با نوشتن این نامه و انجامش تو زندگی باعث شد بفهمیم قوانین خداوند که از طریق استاد عباسمنش بزرگ یاد گرفتیم هم اسطوره زندگیمون که امام خطابش کردیم خودش داشته این مسیر و میرفته و یاد بگیرم از هردو استاد زندگیمون حضرت علی و استاد عباسمنش حالا اون قوانین:
به غیر خدا طلب نکنم
یعنی مثل ذکر مثل هر وعده غذایی یا آلارم این و مدام برای خودم تکرار کنم اگه ارامش میخوام برم سراغ خودش اگه کار و سرمایه میخوام از خودش بخوام اگه رابطه بینظیر میخوام از خودش بخوام اگه سلامتی و تندرستی میخوام از خودش بخوام هر چیزی و هرچیزی رو حتی برای لحظه ای روی هیچ کس دیگه حساب نکنم
اینروزها خیلی خیلی بیشتر گوش بزنگ هدایت هام یعنی دیگه خبری از برنامه ریزی ها و هماهنگی ها برای یه بیرون رفتن ساده هم نیست همه چیز و اجازه دادم خدا مدیریت کنه تا جایی که بتونم این باور و حفظ کنم نمیگم تو تک تک کارها اینو انجام میدم ولی هربار هر مورد کوچیکی هم باشه بلدش میکنم تا هم به خودم یادآوری بشه هم نتیجه باعث بشه هربار بسپارم به خودش و تو این مورد بهتر و بهتر بشم
فروتنی نسبت به خدا
و باز هم یادآوری این مهم که خدایا هرآنچه دارم از آن توست و اینکه به خودم مغرور نشم همین دیشب پریشب بود که بابت رابطه ای فوق العادم از خداوند سپاسگزاری کردم و گفتم این رابطه هدیه توست به من و خودت بهم دادیش خودت هم تو هر لحظه ش منو یاری کن که من تنها نمیتونم و یا حتی وقتی سر روی بالشت گذاشتم سپاسگزاری کردم از تمام نعمتهایی که دارم از ارامشی که سر بر بالین میزارم از سکوت شب از گرم بودن خونه از سقف بالای سرم از اروم بودن منطقه ای که توش زندگی میکنم و از محله عالی از خانواده خوبم و از سلامتی م که از هرچیز دیگه ای مهم تر هست خدایااشکرت تمام اینها از آن توست
فقیر بودن و محتاج بودن فقط و فقط نسبت به خدا
اینکه ثروت بیش از اندازه حضرت علی باعث نشده بود ازینکه به خدا محتاج هست و از یاد ببره اینکه میدونست تمام انچه که داره رو خدا بهش داده و با فروتنی اینو میگفت و از خدا خالصانه بیشتر و بیشتر هم میخواست این خودش یه باور خیلی غلط رو در ما از بین میبره که فکر میکردیم اگه ثروتمند بشیم از خدا دور میشیمم بالعکس این یه الگوی محکم دیگه که خود امامان هم ثروتمند بودن و منی که هر ادم درست و خوب و کاملی دیدم در اطرافم همه شون ثروتمند بودن یکی از فامیل های ما هم که ثروت بیش از اندازه داره وقتی در رفتارش مشاهده میکنیم میبینم که نه هیچ وقت غیبت و بدگویی کسی رو میکنه نه برای کسی بد میخواد و نه برای لحظه ای به نکات منفی توجه میکنه و حتی قلبا همیشه از ثروتش جایی که لازم باشه میبخشه همیشه لبخند بر لب داره و سلم و سرزندست هرجا میره با اینکه خیلی جاها نمیدونن که این ادم چقدر ثروتمنده اما محبوب همه ست همه درها براش باز میشه و اینه انسانی که حتی شاید خودش ندونه اما داره قوانین خدا رو عمل میکنه هرچند که من از دیدگاهاش خبر ندارم و شاید در دلش خدا و قوانین خدا رو میدونه
خدا= قدرت مطلق نه صرفا خالق
عجب دیدگاهی رو بهمون یاد دادین استاد عزیزم چه کردی باهام هیچ کس مثل شما نمیتونست این موضوع رو قشنگ برامون جا بندازه خدایا شکرت بابت وجودتون چی بگم اصلا….
سیستمی بودن خدا از دیدگاه حضرت علی
و اصل و اساسی که دوباره برامون یادآوری میشه اینکه حضرت علی خیلی قشنگ درباره رحمانیت خداوند صحبت میکنه اما در ادامه میگه که تخفیفی هم وجود نداره و نگاه سیستمی بودن و داره بهمون میگه
جهنم= لحظه ای که ارتباطمون با خدا قطع میشه
یادگیری این اصل مهم از ایشون که حتی اگه توی جهنم هستیم باز خدا رو یاد کنیم حالا اون جهنم میتونه لحظه ای یا شرایط سختی باشه که توش قرار گرفتیم و بازم از خدا طلب کمک کنیم که بمرور دیگه جهنمی هم وجود نداره چون مسیرمون و از خداوند طلب میکنیم نه اینکه هربار شرایط سخت شد یاد خدا باشیم یاد بگیریم اصلا نزاریم اوضاع اونقدر سخت بشه و همون اوایل با اولین نشانه سریع گوشی دستمون بیاد و دیگه بمرور اصلا شرایط هیچ وقت اونقدر برامون سخت نمیشه چون همیشه یاد خدا رو در دلمون داریم و ازش کمک میخواهیم
تنها معیاری که میتونم ببینم چقدر به خدا نزدیکترم ارامشم هست
……
و در آخر
اگه میخوای اجابت کنه باید باورش کنی
باور کنی که بهت نزدیکه
باور کنی که بهت میده حتی بیشتر از اونی که درخواست کردی
باور کنی اون مسیر و بهت نشون میده و تو فقط باید دستت تو دستش باشه
باور کنی که همه چیز و همه کس میشه برات
باور کنی که همیشه هست حتی وقتی تو نباشی
خدای مهربون من کمکم کنی بمونم تو مسیر اللهی کمکم کن همیشه فقط و فقط و روی خودت حساب باز کنم
ممنونم از استاد نازنینم و مریم جان عزیزم
خدایا شکرت
سلام سلام به استاد عزیزززم و خانم شایسته ی عزیزم و دوستان گلم
استاد شما خیلی نتیجه گرفتین و دیدین نتایجتون رو و باهاشون دارین زندگی میکنید ولی یک نتیجه رو شاید فهمیده باشین ولی مطمینم به معنای واقعیش نمیتونید درک کنید، عمق احساساتیه که شاگرداتون بهتون دارن، اینو نمیتونید به معنی واقعی درک کنید باید توی قلب ما باشین که بفهمین چقدر عزیزین و وجودتون برکته و کلامتون گوهر
استاد شما اومدین تعریف درستی از خدا دادین و اولین بار تو زنذگیم بود که منطقم پذیرفت این خدا رو، عدل خدا رو، دلیل رفتارا و نتایج خودم و اطرافیان رو، ولی فکر کردم فهمیدم و تمام.اونجا که تو فایل انرژی با خدا میگین ما کار داریم شنیده ها داریم درباره ی خدا ،دیده ها داریم درباره ی خدا میگفتم که نه دیگه من فهمیدم تا اینکه چند وقت پیش متوجه شدم نه بابا استاد راست میگن شناخت خدا هم مسیر تکاملیه.
بنظرم این دیدی که میگیری درسته، کمک میکنه که در مسیر درست راه راست قدم بذاری،ولی رسیدن به خدا درک خدا،درک واقعی ها ،شنیدن نه ،یک مسیر شخصی هست که باید طی بشه ،تو باید عمل کنی بعد واکنش خدا رو ببینی،نتیجه بگیری هی ایمانت قوی بشه.
من داستان الان زندگیم رو گذاشتم که در چه مرحله ای از زندگیم هستم و دوسال هست وارد چه سفر و مسیر جدیدی شدم و چه تضادهایی دارم و سعی بر باورسازی و رفتن رو به جلو هستم
abasmanesh.com
من چند وقت پیش فهمیدم که معنی توکل و تسلیم رو اشتباه فهمیدم اصن، اونم برمیگرده به ورودی هایی که قبلا گرفتم.واقعا این مسیر یک مسیر تکاملی هست و یک قسمتش رو از عزت نفس فهمیدم، یک قسمت رو دوره ی احساس لیاقت کمک کرد همینجوری هی تکه ها به هم وصل میشن،تجربیات میاد و ب درک بهتری میرسی.
من حدود چند ماه پیش بعد از یک نیم سال کردن و گرفتن نتیجه هایی از صفر و بهتر شدن قدم به قدم زندگی تو شرایط زندگی،مالی،روابط ،ایمان ، آرامش. ولی مهاجرت تا نقطه ی نهایی میرفت و استپ میشد که در آخر برای مهاجرت دومم خودم تسلیم شدم و گفتم توکل میکنم به خدا و دیگه زور نمیزنم، چون اوضاع طبق محاسباتم پیش نرفت و تمام ایده ها و زوری که خودم داشتم زدم ،که البته شرک بودن
من گفتم توکل میکنم،تسلیم شدم.
خب من از نظر فزیکی رها کرده بودم خواسته م رو،دیگه کار فزیکی انجام نمیدادم،ایده ای رو امتحان نمیکردم چون فهمیدم ترمز دارم تا برداشته نشه ،همین مدار همن نتیجه میاد و باید کار ذهنی کنم، داشتم روی ترمزهایی که از کشف قوانین فهمیده بودم کار میکردم و در کنارش هم گفتم من توکل میکنم و تسلیم.
اما چرا حال من خوب نبود هنوز اونطور که باید؟ چرا به آرامش نرسیده بودم؟ چرا هنوز با دیدن اینکه کسی کار مهاجرتش اکی میشد و میرفت بهم میریختم و طول میکشید چند ساعت تا خودمو آروم کنم وامید بدم به خودم؟
چرا حسم مثل پارسال نیست که همینجا ما تو یک خونه یی زندگی میکردیم و من بابت جز جز خونه داشتم شکر میکردم و جوری که انگار تو بهشتم و و اینم قصره، اون خونه رو هم با تحسین خلق کرده بودم تو این کشور،
بعد تو اوج اون احساس خوب یهو صاحبخونه یی که رابطه ی خوبی هم داشتیم و کلی احترام و عزت ،یهو اومد گفت امزوز 25 سپتامبره و تا آخر ماه خونه رو تخلیه کنید که من دادمش به یک نفر دیگه. ما شناخت زیادی نداشتیم ، پولمون هم به هر خونه یی نمیرسید.
بهم نریختم ،گفتم که ما فقط در حال تمزکز بر نگات مثبت اینجا و شکرگذاری بودیم و طبق قانون این آدم قدرت نداره بیاد بدبخت کنه و شرایط رو بد کنه برامون،پس جای بهتری قراره بریم چون این خونه رو هم برای گرفتنش یک دفعه تلاش فزیکی بزاش نکرده بودیم، کسی دیگه تمام کاراشو انجام داده بود. گفتم این کار خداست و قراره اتفاق خوبی بیفته
من گغتم توکل میکنم به خدا و تسلیم کاری نمیکنیم دنبال خونه نمیگردیم تا نشانه ها بیان و بگن چیکار کنیم، من آروم آروم بودم طوری که انگار اتفاق خوبی افتاده و خبر خوبی بهمون دادن و این وقعی بود ، ادا نبود،حرف نبود، مثل توکل و تسلیمی که برای مهاجرتم انجام میدم.
یکروز موتده بود به دد لاین و پس فردا که مستاجر جدید بیاد، صاحبخونه اومد گفت 29 شده و مستاجر اول آگست میاد، طوری آرام بودم ک برای خودم عجیب بود،چون واقعا متوکل بودمو تسلیم، همون عصری که آخرین مهلت بود، خود صاحبخونه یک خونه یی با چند برابر شرابط بهتر رو برامون پیدا کرده بود و در عرض دو ساعت رفتیم ، وسایل خاصی عم چون نداشتیم، خیلی سریع اتفاق افتاد
خدا کافی بود خونه پیدا کنه،دیر نکرد،با عزت و احترام و در بهترین زمان اتفاق افتاد و چون ما برای خونه قبل خیلی سپاسگزار و تمرکز بر نکات مثبت بودیم، مدارمون عوض شده بود و اومدیم خونه ای که قابل مقایسه با خونه قبل نیست از نظرراحتی.
چرا من الان توکل کردمو تسلیم بودم حس قبل رو نداشتم آروم و سپاسگزار و مطمین نبودم؟
اومدم صادقانه با خودم صحبت کردم،اینم از جلسه دوم شیوه ی حل مسایل از نحوه سوال پرسبدن خانم شایسته یادگرفتم،من مهربان بودن با خود و ترسیدن و آشغالا رو زیر مبل کردن رو قاطی کرده بودم، فکر کردم اگر با صداقت بی رحمانه ای ذهنم رو بررسی کنم و واقعا ببینم چه چیزی تو ذهنمه دارم بدرفتازی میکنم با خودم،، که اینم برمیگرده به احساس عدم لیاقت، وقتی فهمیدم که من لایقم فارغ از اینکه به هدفم نرسیدم هنوز، فارغ از شرکا و ترسها ،خودمو بپذیرم با ترس ها و نواقصم، طوری که نترسم از قضاوت خودم مثل پدر مادر یا معلمی که وقتی اشتباه میکردیم میترسیدیم از دعوا و قضاوت و دروغ میگفتیم، یاد گرفتم انقدر مهربان شدم با خودم که گفتم هاجر من دوست دارم سوای هر فکر و باوری که داری، بیا صحبت کنیم واقعا ببینیم مشکل چیه حتی اگر تو نقطه ی صفر هم باشی بعد از اینهمه کار کردن، عیب نداره، این اعراض نیست، این مساله ست باید حل بشه اینم از دوره ی شیوه ی حل مسایل یاد گزفتم ، قضاوتت نمیکنم، ببینیم چرا حست یویو هست،چرا وقتی توکل کردی تسلیم شدی، خدا نمیاد وسط چرا کمک نمیکنه چرا هدایت نمیکنه،
آقا صحبت کردیم دیدم من توکل نکردم ،من تسلیم نشدم، من فقط از روی ناچاری و استیصال که دیگه کاری از دستم برنمیاد و این خواسته نمبشه، کاری نکردم و خدا رو هم به عنوان آپشن آخر که حالا ی حرکتی زده باشم
چطور اینو فهمیدم، اول که احساس لیاقت بی قید و شرط کمک کرد خودمو بپذیرم و مهربان باشم بعد سنجیدم که نتیجه ی توکل و تسلیم باید حس آرامش و قدرت باشه، چرا من حس مظوما و بیچاره ها رو به خودم گرفتم نشستم و و میگم آره من خدا رو دارم، بقیه اسپانسر دار و ال و بل، چرا من حس مظلومیت دارم اگر که به قویترین نیرو وصلم.
اومدم سنجیدم ، من علوم آزمایشگاهی خوندمو و تو لابراتوار یک بیمارستان بین المللی که از کشورای مختلف کار میکردن،کار میکردم و چون کوچترین عضو اونجا بودم و خیلی هم بی نظم و سرکش تو مراعات کردن قوانین اداری (برا همینم سال آخر قبل از مهاجرت کلا استعفا دادمو و بیزنس خودمو زدم ) زیاد کارم به اخطار و اینا میرسید با منجیر اسیستانت، حالا اون زمان من قانونو نمیدونستم ،چیکار کرده بودم، رفته بودم رابطه مو با منیجر کل محکم کرده بودم که تصمیم نهایی رومیگرفت و حرف آخر رو میزد و خیالم جمع بود که منیجر اسیستانت که دوبار نامه ی اخراجمو نوشت ولی میدونستم که در نهایت برای مرحله ی آخر باید منیجر کل امضا بکنه ،که اون نمیکنه چون رابطه م باهاش خوبه و یه جورایی پارتیمه و خیالم جمع
چرا الان وقتی ک توکل کردم و سپردم کار رو ب خدا به اندزه ای که به اون دکتر اعتماد کرده بودم خیالم جمع نیست؟ میترسم احساس مظلومیت و بیچارگی دارم، مگر خدا قدرتمندترین نیست؟ مگه نباید کارم به بهترین نحو درست بشه.
اینم از کجا گرفته بودم باورشو وقتی فکر کردم، تو جامعه و فرهنگ وقتی یک کار هیچ ایده ی براش نبود و نظم و بزنامه ای یک کاری میکردن ، میگفتن حالا توکل به خدایی. در صورتی که توکل به خدا کار باید با بالاترین کیفیت و نظم ممکنه انجام بشه، یا چندسال پیشا که قانون رو نمیدونستم و مینشستم با مامان بابام تلویزویون میدیدیم، یک برنامه بود آدمهای اوج بدبختی و فقط رو بیماری که گوشه خونه افتادن رو نشون میداد، مثلا زنای بیوه، بچه های یتیم بعد مجری میپرسید شما خرجتون رو چیکار میکنید؟ بعد طرف با احساس حقارت و ناامیدی و بدبختی میگفت ما هیچکس رو نداریم فقط خدا رو داریم، یعتی تو مذهب و فرهنگ خدا رو فقط داشتن بعتی بدبخت بودن، اگر رییسی بود نماینده یی ، شوهر ثروتمندی یعتی چیزی هست کسی رو داریم.منم اون زمانا ناآگاه بودمو نگاه میکردم برنامه ی این چنینی رو و چقدر باور ساخته میشده در من.
اومدم به خودم و دیدم من وقتی سپردم ب خدا چرا اینطوری ام؟ چرا مثل قضیه ی خونه احساس آرامش و عزت و لذت و خاطر جمعی ندارم؟
و شروع کردم رو اصلاح این قضیه که شکر خدا داره بهتر و بهتر میشه، که این جمله ی من خدا رو دارم باید اهرمم باشه نه نقظه ی استیصالم.
و معنی تسلیم بودن رو هم تازه بعد از این شنیدن ها دارم درک میکنم، که البته چتدوقت دیگه میگم عه تازه درک کردمم،
هدایت شدم به فیل گفتگو با دوستان اون چند قسمتی که استاد با آقای عرشیانفردارن صحبت میکنن، استاد یک جمله گفتن من تازه فهمپدم چی گفتن، گفتن که وقتی تسلیم بشی خدا کمک میکنه، نشانه تسلیم بودن هم آرامش هست.
من راستش فکر میکردم تسلیم بودن یعتی استیصال و درماندگی. شاید اولش باید با این نقطه شروع بشه ولی وقتی تسلیم شدی دیگه باید آرام یاشی یعتی خودت هیچ پیشنهاد و ایده و باور محدود کننده ای نداری، نه اینکه یو سری راهکار و ایده تو ذهتت هست ولی چون تو مطابقش نیستی ناتوانی و تسلیم میشی و میگی خدایامنو فیت کن تو این ایده ها،قلب اون آدمو نرم کن اینو قبول کنه ،نه داستان این نبوده وقتی واقعا درک کنی تسلیم بودن یعنی چی یعنی تو و باورات و راهکارها و دیده ها و شنیده هات هیچن فقط، این خواسته رو میخام و میدونم که تو علم و قدرت داری،راه هایی میتونه باز بشه که من نمیدونم ولی شرطش چیه، خودم دیکه ساکت شم ،آرام باشم،اعتماد کنم، نشانه ی تسلیم آروم بودنه
خیلی لذت داره هی میری جلو میفهمی درکت بیشتر میشه، با اینکه تضادهای زیادی هست ولی همینکه دارم میفهممو حسم بهتر میشه خوش امید میده برای ادامه دادن.
استاد شما چقدر عمیق و متعهدانه کار کردین ، توهر زمینه ای که یکم درک میکنم میفهمم شما چقدر متعهد و با ایمان بودین، از خدا میخام توفیق بده که ایمان و تعهد شما رو داشته باشم و ادامه بدم و بگذرم از شرایط سخت با تغییر دید و باورهاو ایمان و آسان بشم برای آسانی ها و مثل شما بهشت رو در دنیا و آخرت برای خودم بسازم و رستگار و سربلند بشم.
بهترین ها رو براتون میخام با یک دنیا عشق