باورهای توحیدی علی(ع) در دعای کمیل - صفحه 41
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-12.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-06-04 00:00:002023-12-27 09:44:27باورهای توحیدی علی(ع) در دعای کمیلشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا به نام ربم به نام خدایی که قدیره
سلام استاد نازنینم الهی من دور شما و این خدای قشنگم هزار بار بگردم
اخ که چقدر زیبا خدایا چی بگم جز اینکه بگم هزاران بار شکرت که آنقدر خدای نازی هستی عزیزم الهی دورت بگردم میبینی دارم گریه میکنم میبینی چقدر با تو حالم خوبه اره استاد جونم من این جهنم سرد و تاریک بی خدایی را سالهای تجربه کردم اه که چقدر دردناکه و چقدر بودنش بهشته امنیته خداجونم شکرت زندگی بدون تو جهنمه بخدا جهنمه من تجربش کردم خیلی سخته
الهی هزاران بار شکرت که دارم باهات حرف میزنم و اشک شوق میریزم میدونی با تو داره حالم هر روز بهتر میشه قربونت برم کمکم کن هر روز بیشتر درکت کنم حست کنم و اجازه بدم تو در زندگیم جاری باشی تو دستمو بگیری هدایتم کنی تو قدرتم بشی من بدون تو هیچی نیستم خدا جون زندگی فقط با تو برام معنا پیدا میکنه اخ که چقدر زندگی با تو شیرینه دورت بگردم الهی خدا جونم تو توفیق دادی تو داری هدایتم میکنی من دارم دوباره عاشق میشم عاشق تو عاشق تو چی دیگه میخام وقتی تو را دارم تو همه چیز منی همه چی میشی برام دورت بگردم خدا جونم شکرت بی نهایت
خدا جونم هر روز منو به راه راست هدایت کن خدا جونم در مسیر سعادت دنیا و آخرت آسانم کن برای آسانی ها خدا جونم من که هیچی حالیم نیست من به هر خیری که برام بفرستی فقیرم خدا جونم هدایتم کن راه نجات من از بندگی تو میگذره هدایتم کن کمکم کن تسلیم بشم آرام بشم تا صدای قشنگت صدای زندگی بخشت را بشنوم دوست دارم خالقم همه ام باش همه ام تویی
استاد بی نظیرم استاد خردمندم استاد قدرتمندم بی نهایت سپاس سپاس که کمک میکنی ما خودمون و خدامون را بشناسیم چقدر خوشبختم که صدای شما را میشنوم
باشد که هر روز بهتر از قبل عمل کنم بندگی کنم راضی باشم به رضای ربم بهش تکیه کنم توکل کنم و اون خوشگلم منو آسان کنه برای آسانی ها دوستت دارم خدا جونم
خدایا هزاران بار شکرت برای همه چی
به نام خدای بی همتا
سلام به استاد عزیزم
هر بار فایل از توحید شما میبینم میخکوب میشم روی حرفای شما
انگار خدا داره از زبان شما هدایت میکنه
این فایل اونقدر قشنگ سنگین و پر مفهوم هست که بارها و بارها باید شنید
هرجی میرفت جلوتر انگار من اوج میگرفتم و از یه ارتفاع بالاتر میدیدم درک میکردم
انگار با هر حرف حضرت علی من یه زیر و رو میشدم تو ذهنم و باورهام و خدا شناسیم
انگار تازه فهمیدم میتونم خیلی بیشتر میتونم با خدا رفیق باشم
انگار بهم نزدیکتر شد
انگار تازه فهمیدم که غرور دارم و منم منم
انگار بهم یاداور شد که خودت هیچی نیستی
چقدر دلم خواست اون حس عجز علی رو
چقدر لذت بخشه وقتی عاجزانه به درگاه معبودبشینی و حرف بزنی
چقدر درک بالا و وابستگی داره که اتش رو تنحمل میکنه ولی دوری خدارو نه
مثل یه عاشق از دوری معشوق مثل دوری فرزند برای پدر مادر
و چه درس هایی تو هر جمله این دعا هست برای زندگی و خداشناسی چقدر تو همه زمینه ها قدرت رو به خدا داده و خودش رو هیچ دونسته
چه جمله ای که اونقدر بدون و بدون که انگار چیییزی نمیدونی
الله و اکبر الله و اکبر
چقدر از غافله عقبم چقدر درگیر دنیا شدیم و بزرگش کردیم و سرگرم دنیا که از اصل غافلیم از منبع دوریم و این ارتباط رو کم میکنیم بعد میگیم چرا نتیجه نمیاد تو زندگیمون
خب لامصب تو از منبع خودت دور شدی نزدسک شو ببین چطوری به پات میریزه همه چی رو
خدایا شکرت که اینجام تا بتونم گنج بی نهایت ارامش محض خوشبختی واقعی یعنی تو رو پیدا کنم
خدایا شکرت
ممنون استاد بابت این اگاهیی های بی نظیرت
️🫡
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربون
روز 126
خدایا،ای منبع مطلق،ای منبع قدرت،ای منشا وجود،ای …
تو هستی و من باور دارم
همه چیز هستی
من باور دارم
هرچقدر به بودنت ،مطمعن تر میشم،زندگیم اروم ترو تحقق خواسته هام روان تر
تو برای من همه چیزی
من باور دارم که تو برای من ،پول و ثروتو نعمتو سلامتیو عشق میشی
من باور دارم ک تو برای من ایده میشی
تو برای من موقعیتهای مناسب میشی
تو برای من،رزقو روزی میشی
تو برای ،ماشینو خونه ی خوب میشی
تو برای من تبلیغ میشی
تو برای من سلامتی میشی
تو برای من ،عشق میشی
تو برای من ،انسان و شاگردهای شریفو مهربون میشی
تو برای من زیبایی میشی
تو برای همه چیز میشی
من باور دارم بهت
این روزها دارم میبینم خدایا
دارم میبینمت که از همه حا ب سمت من میای
از جنگلو جاده ی پاییزی و نعمتو غذا و کلی خنده که تو هستی
تا شاگردایی که میان بدونه هیچ تقلایی از سمت من به سمت
پول هایی که به حسابم میاد
اسمون ابی که هروز قشنگتر
گرمای وجود پدرومادرو خواهرو برادرام
همه ی اینا تویی خدایا
هرچی بیشتر میفهمم که که چقدر تو بیشتر از من دوس داری که من زندگیه بهتری تجربه کنم،ارومتر و متوکلتر میشم
خدایا تو برای من ،راحتی اسایش ارامش سریع الجوابی
تو همه چیزی
همه چیز
من باور دارم که نزدیکی
من باور دارم که هستی
من لایقم تا بودنتو زندگی کنم
من لایقم که قدرتتو زندگی کنم
من لایقم که راحتیو اسونیتو زندگی کنم
من لایقم که برکتو نعمتاتو زندگی کنم
من لایقم که باشمو تورو زندگی کنم
هستم چون لایقم
بیاد ااوردم که چرا هستم
تو برای من چراغی به اسم استاد عباسمنش شدی که بیادم بیاری که چرا اینجام
شکرت
شکرت
پرودگارااااا تو چنان خوب چرااییی :)
الله و اکبر الله و اکبر
سلامی میکنم با نوری از امید و ایمان و توحید
خداوند و شاکرم برای این مسیر زیبای توحیدی این مسیر پر از برکت و نعمت و ثروت
صبح روز چهارشنبه دقیقا روزی که من کلاسم کنسل بشه و ساعت 6صبح بیدار بشم نشستم پای این فایل و همینجوری که داشت امام علی با خداش عشق بازی میکرد منم بهش گفتم وقتی علی تونسته اینجوری تورو درک کنه
منم میخوام همینقد بزرگ تورو درک کنم
همینقد راحت همینقد صریح و با عشق
همینقد زیبا و به شادی
چقدر تحسین میکنم حضرت علی و که با کلماتش با جملاتش روح و از بدنم جدا کرد و دوباره به بدنم آورد
تحسین برانگیزه که امام ها تو اون زمان چقدر
درک داشتن نسبت به خداوند
و این برای من خیلی باارزش بود و خیلی درس داشت
و رفته رفته منی که چندین هزارسال از اون دوران فاصله دارم
الان تازه دارم متوجه میشم اون دوران امام علی چطور خداوند و درک کرده و چطور باهاش راز و نیاز میکرده
خیلی حرفهههههه هاااا
خیلی حرفههههههه
الله و اکبر الان دارم میفهمم استاد چرا مسیر توحید و پیش گرفت
چرا هر موقع میشست پای قرآن روحش اینقد لطیف شده بود که ساعت ها و روزها میگریست
تازه دارم میفهمم که استاد چیو داشته درک میکرده
و چه چیزیو داره به ما آموزش میده
الله و اکبر
خداوندا پروردگارا معبوداااا
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجووویم
تنها دو روزه که دارم روی فایل های توحید در عمل کار میکنم امروز روز دوم اگه بگم چه اتفاقایی افتاد که دیگه ایمانتون چندین برابر میشه
از صبح که بیدار شدم به خدا گفتم خدایا ازت میخوام درآمدمو این ماه 3 برابر کنی
و اقداماتی که بهم گفته شد و همه رو انجام دادم
اینقد جدیدا روی عملی کردن ایده ها خوب شدم که نمیزارم به ساعت بکشه
همون روز شروع میکنم به حرکت برای اون ایده
و اما امروز ………
صبح که ایده هامو عملی کردم
رسیدم سالنم و شروع کردم به حرف زدن با عزیزدلم
بعدش همینجوری داشتم کارامو میکردم
که طرف عصر شد تلفنم به صدا دراومد
یه خانم از داخل دیوار شمارمو برداشته بود برای کلاس ها باهام تماس گرفت و گفت میخوام دو تا از دخترامو بیارم کلاس
اما چون راهم دوره از شما میخوام خصوصی تشریف بیارید خونم
و منم قیمت و بهشون گفتم بیشتر میشه
اونا موافقت کردن و گفتن مشکلی نداره شما فقط بیا …….
الله و اکبر الله و اکبر الله و اکبر
اگه اینا کار خودش نیست کار کیه؟
اگه اینا معبود من نیست کار کیه؟
از استاد یاد گرفتم که کردیت همه کارامو بدم به الله و بهش بگم خدایا تو چیندی
تو گفتی تو هم انجامش دادی
من فقط ایمانمو بهت نشون دادمممممممم
و الانم خواستم همینه
میخوام ایمانم بهت قوی تر بشه تو بهم بگو
تو تصمیم بگیر
تو هدایتم کن
پروردگارا معبودا شکر به درگاهت
شکر شکر شکر ……
عاشقتوووونممممم :)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگارجهانیان است…
خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است ...
خداوندی که مالک روز پاداش است…
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم…
ما را به راه راست هدایت کن راه آنان که بر ایشان نعمت دادهای نه آنان که غضب کردی و نه گمراهان...
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
من تا حالا فکر میکردم توحید یعنی باور داشتن به قدرت خدا ولی تو این فایل شگفت انگیز هدایت شدم به تصویر بزرگتری از توحید اون هم فرمانروایی خداوند… حضرت علی داره درس بزرگی رو بهمون میده در مورد پرستش خداوند اون هم متواضع و ضعیف بودن و ناتوان بودنمون در برابر خدا اینکه خداوند فقط خالق نیست بلکه فرمانروای ما هم هست ….
من خیلی نفهمتر از این صحبتام میخوام خیلی فرمانروا بودن رو ساده کنم تا بتونم اول فرمانروایی رو درک کنم با این مغز فندقیم…
فرض میکنم در شهری زندگی میکنم که پادشاهی داره که در زمان گذشته بسیار زیاد بوده و الانم هست اما قیافش عوض شده شده دولت ها و رئیس جمهور ها رئیس جمهور ها رو به عنوان فرمانروا در نظر بگیرم یعنی میتونن هر دستوری بدن برای شهر و مردمانش.
حالا من فرض میکنم کارمند یا بهتر بگم وزیر این رئیس جمهور هستم اگر نافرمانی کنم از رئیسم با شدت با من برخورد میشه و احتمال قوی حتی برکنارم میشم …باید همیشه گوش بفرمان رئیسم باشم و هر دستوری بده بگم چشم انجامش میدم و تازه باید به اجبار بیام در راستای رئیسم تازه مشاوره هم بدم حالا اون دستور میخواد هر چی باشه…برای اینکه حقوق و مرخصی هم بده من باید همواره کارمند خوبه باشم از نظر رئیسم سخت کار کنم و حرف گوش کن باشم و همیشه همجا هر کار اشتباهی هم انجام میده زیر پام کنم و بگم چون رئیسم هست پس باید کرو لال باشم و فقط گوش بفرمان رئیسم باشم و همیشه حالشو بپرسم باهاش رفیق بشم تا هوای منو بهتر و بهتر داشته باشه تا حقوقمو بیشتر کنه تا مرخصی بیشتر بهم بده ….انصافا اینا رو نوشتم حالا دارم درک میکنم که فرمانروایی و بنده گی چیه ….چون اصلا تعریفی در ذهنم نداشتم باید یبار بهش فکر میکردم از نگاه انسانی خودم….
بنظرم اونهایی که کارمند هستن و یا رئیس دارن که بهشون دستور بدن اینها بهتر موضوع فرمانروا بودن و پرستش و بندگی رو بهتر از من درک میکنن…
حالا مغز فندقیم بازتر شده و میتونم یه چیزایی درک کنم و میخوام بنویسم با آگاهی الانم….
همه ی ما انسان ها فرمانروای بزرگتر و تواناتر و باهوش تر و خلاقتر و ثروتمندتر و آگاه تر و بفکرتر و دلسوزتر و مهربان تر و بخشنده تر داریم اما چرا نمیبینمش ، چون انقدر عظیم هست که مغز فندقی من حتی اندازه پشیزی هم در موردش درک نداره اما میدونم و ایمان دارم که خالق من هم هست و فرمانروا هم هست در واقع فرمانروایی برازنده کسی هست که خالق هست …
معبود من فرمانروای زمین نیست بلکه فرمانروای آسمان ها هم هست بلکه فرمانروای کهکشان ها هم هست …معبود من با درک الانم انرژی عظیمی هست که تمام دنیا و کهکشان ها رو در بر گرفته و من هیچ تعریفی نمیتونم از این معبود داشته باشم بلکه تعریف من فقط این هست که هر کاری از عهدش بر بیاد میتونه انجام بده …مثلا میتونه یک زمین دیگه در یک کهکشان دیگه بوجود بیاره و یا حتی در همین کهکشان بوجود بیاره یا میتونه الان کل این کهکشان با میلیاردها ستاره رو نابود کنه و بجاش کهکشان دیگه و میلیارد ستاره دیگه و کره زمین و انسان رو مجدد بوجود بیاره…
خوووب رسیدیم به جای زیبا منو معبودم …
ایا بهتر نیست با این معبود توانا و حکیم و عالم و بزرگ دست رفاقت بدم آیا بهتر نیست رفیق جون جونیش بشم ….ایا بهتر نیست هر روز باهاش قرار بزارم ببینمش باهاش صحبت کنم ….ایا بهتر نیست باهاش برم طبیعت گردی و هزاران جای دیگه …خب واقعا رفاقت برازنده این معبود هست ،عجب رفیقی دارم خب رفیقمه بی نهایت پول و مقام و اعتبار داره ازش میتونم بی نهایت استفاده کنم …اما شرط اینکه این رفیقم همه کار برای من انجام بده رفاقت هست من باید رفیق جون جونیش بشم هروز بهم زنگ بزنیم بریم استخر بریم پارک بریم سفر بریم باهم خلوت کنیم صحبت کنیم .. اره حالا دارم یکم میفهمم که بنده گی معبود یعنی چی باید از نگاه انسان بودنم به معبودم نگاه کنم تا بعد اگاهتر بشم و بیشتر و بیشتر درکش کنم چون متاسفانه هیچ تصویر روشنی از معبودم در ذهنم نیست جز یک خالق چیز دیگری ندارم ….
همیشه به خودم میگفتم چرا نمیخوای معبودتو پرستش کنی مهدی، میگفتم چرا باید پرستش کنم، این هم چراش هست دیگه … همه کاره جهان خودشه همچی خودشه …چقدر دنبال این هستی ثروتمند بشی خوب این معبود که ثروتمندترین ثروتمنداس هر عددی بزاری حساب بانکیش خیلی بیشتر از این اعداد هست اصلا حساب بانکی خدا عدد نداره بینهایته یعنی هر چی به کارت به کارت کنه حسابش کم نمیشه ععه چه باحال مهدی خب بهتر نیست رفیقتو عوض کنی بچسبی به رفاقت الله، همونی که از نطفعه ای بد بو من رو به شکل اینی که الان هستم دراورده و کلی بهم اگاهی داده خواندن و نوشتن یادم داده بهم خانواده و دوست اشنا و هویت داده …
من که رفاقتی با الله نداشتم اینقدر بهم نعمت داده وای بحالی که دست رفاقت به معبودم بدم دیگه تمام کارو زندگیش رو ول میکنه میاد برای من سنگ تمام میزاره ….خدای من چقدر باحاله این معبود …مهدی بازم هنوز مقاومت میکنی و نمیخوای رفیقش بشی تازه الله فقط در این دنیای مادی نیست که رفاقتت تموم بشه …مهدی وقتی مرگت رسید و مردی بازم این رفیقت هست که باهاته با روحت همیشه رفیق میمونه…حالا چی مهدی خیلی به نفعته اصلا به نفعت نیست همش سود و سود و سوده اقا این معامله 2 طرفه نیست مهدی بخدا که یطرفست تازه من خیلی سود میکنم اصلا خدا به سود خودش فکر نکرده فقط به سود من فکر کرده حالا چی مهدی بازم نمیخوای رفاقت کنی با الله …
معلومه که رفاقت میکنم خر که نیستم با یکم تفکر و تعقل کردن میفهمم که من جونمم به این رفیق میدم اصلا رفاقت درست یعنی همین ،این رفاقت ارزش خیلی چیزا رو داره اصلا فکر نمیکردم رفیقی دارم که به سود خودش فکر نکرده و فقط به سود من فکر کرده این همون فضل خداوند هست این همون بخشنده بودن خداوند هست این همون پر بودن و و بی نیازی پروردگارم هست …خدایا من امشب که مدت عضویتم در سایت شده 1700 روز به خودت قسم میخورم که تنها و تنها و تنها از تو طلب کنم و تنها و تنها و تنها از تو یاری بجویم و تنها روی تو و قدرتت حساب کنم ….
پروردگار پروردگارا پروردگار من اگر رفاقتی باهات نداشتم هرگز شناختی روی تو نداشتم من را ببخش و همانگونه که هدایتم کردی باز هم هدایتم کن تا از بهترین بهترین های درگاه تو باشم …
پروردگارا امشب دست رفاقت محکمی بهت دادم این دست رفاقت رو خودت استوارتر کن و ایمانی بهم بده تا ثابت قدم در کنار تو باشم و عهد شکن نباشم….
پروردگارا پروردگارا پروردگار من همواره نیازمند تو هستم و روی نیازم و دستان نیازم به درگاه تو دراز هست مرا از فضلت از ثروت بی کرانت لبریز کن و مرا از خوبان در این دنیا و هم در آخرت قرار ده …الهی آمین
فکر میکنم امشب شب رفاقت ابراهیم و الله بود خدایا خودت کمکم کن و خودت اراده به من بده و خودت همه کارهای من رو به راحتی و با عزت و به شادی انجام بده آلهی امین …
استاد عباسمنش عزیز امشب یک انسان توحیدی دیگر به سایتتون اضافه شد و شما رسالتتون رو به خوبی انجام دادید .
شکرگزار وجود پر برکت این سایت اگاهی دهنده هستم و از معبودم رفیق همیشگیم ممنونم که من رو به اینجا هدایت کرده تا بزرگتر بشم تا اگاهتر بشم ….شکر شکر شکر
1403/8/16روز 123
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل
اول گوش دادن این فایل بهم الهام شد متن ترجمه دعای کمیل و اینجا بزارم و باگوش دادن صدای شما با چشمانم بخونمش
خدایا از تو درخواست می کنم، به رحمت که همه چیز را فرا گرفته، و به نیرویت که با آن بر هرچیز چیره گشتى و در برابر آن هرچیز فروتنى نموده و همه چیز خوار شده و به جبروتت که با آن بر همه چیزى فائق آمدى و به عزّتت که چیزى در برابرش تاب نیاورد و به بزرگی ات که همه چیز را پر کرده و به پادشاهی ات که برتر از همه چیز قرار گرفته، و به جلوه ات که پس از نابودى همه چیز باقى است و به نام هایت که پایه های همه چیز را انباشته و به علمت که بر همه چیز احاطه نموده، و به نور ذاتت که همه چیز در پرتو آن تابنده گشته،
اى نور، اى پاک از هر عیب، اى آغاز هر آغاز، و اى پایان هر پایان، خدایا! بیامرز براى من آن گناهانى را که پرده حرمتم می درد، خدایا! بیامرز براى من آن گناهانى را که کیفرها را فرو می بارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانى را که نعمت ها را دگرگون می سازند، خدایا! بیامرز برایم آن گناهانى را که دعا را باز می دارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانى که بلا را نازل می کند،
خدایا! بیامرز برایم همه گناهانى را که مرتکب شدم، و تمام خطاهایى که به آنها آلوده گشتم، خدایا! با یاد تو به سویت نزدیکى می جویم، و از ناخشنودى تو به درگاه خودت شفاعت میطلبم، و از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانى و سپاس خود را نصیب من کنى، و یادت را به من الهام نمایى،
خدایا! از تو درخواست می کنم، درخواست بنده اى فروتن، خوار و افتاده، که با من مدارا نمایى و به من رحم کنى و به آنچه روزی ام نموده ای خشنود و قانع بدارى و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذارى،
خدایا! از تو درخواست می کنم درخواست کسیکه سخت تهیدست شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاری ها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونى یافته، خدایا! فرمانروایی بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان، و فرمانت آشکار، و قهرت چیره، و قدرتت نافذ، و گریز از حکومتت ممکن نیست،
خدایا! آمرزنده اى براى گناهانم و پرده پوشى برای زشتکاری هایم و تبدیل کنندهاى براى کار زشتم به زیبایى، جز تو نمی یابم معبودى جز تو نیست، پاک و منزّهى و به ستایشت برخاسته ام، به خود ستم کردم و از روى نادانى جرأت نمودم و به یاد دیرینه ات از من و بخششت بر من به آرامش نشستم.
خدایا! اى سرور من چه بسیار زشتى مرا پوشاندى و چه بسیار بالاهاى سنگین و بزرگى که از من برگرداندى و چه بسیار لغزشى که مرا از آن نگهداشتى و چه بسیار ناپسند که از من دور کردى و چه بسیار ستایش نیکویى که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردى،
خدایا! بلایم بزرگ شده و زشتى حالم از حدّ گذشته و کردارم خوارم ساخته و زنجیرهاى گناه مرا زمین گیر نموده و دورى آرزوهایم مرا زندانى ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در توبه مرا فریفته، اى سرورم از تو درخواست می کنم به عزّتت که مانع نشود.
از اجابت دعایم به درگاهت، بدى عمل و زشتى کردارم و مرا با آنچه از اسرار نهانم میدانى رسوا مسازى و در کیفر آنچه در خلوتهایم انجام دادم شتاب نکنى، از زشتى کردار و بدى رفتار و تداوم تقصیر و نادانى و بسیارى شهواتم و غفلتم، شتاب نکنى،
خدایا! با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر کارم به دیده لطف بنگر، خدایا، پروردگارا، جز تو که را دارم؟ تا برطرف شدن ناراحتى و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم.
خداى من و سرور من، حکمى را بر من جارى ساختى که هواى نفسم را در آن پیروی کردم و از فریبکارى آرایش دشمنم نهراسیدم، پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده ام یاریش نمود، پس بدینسان و بر پایه گذشته هایم از حدودت گذشتم، و با برخى از دستوراتت مخالفت نمودم، پس حجت تنها از ان تواست در همه اینها،
و مرا هیچ حقى نیست در انچه بر من از سوى قضایت جارى شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده، ای خداى من اینک پس از کوتاهى در عبادت و زیادهروى در خواهش هاى نفس عذرخواه، پشیمان، شکست هدل، جویاى گذشت طالب آمرزش، بازگشت کنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه، بی آنکه گریزگاهى از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهى که به آن رو آورم پیدا کنم، جز اینکه پذیراى عذرم باشى، و مرا در رحمت فراگیرت بگنجایى، خدایا! پس عذرم را بپذیر، و به بدحالی ام رحم کن. و رهایم ساز از بند محکم گناه،
پروردگارا! بر ناتوانى جسمم و نازکى پوستم و نرمى استخوانم رحم کن. اى که آغازگر آفرینش و یاد و پرورش و نیکى بر من و تغذیه ام بوده اى، اکنون مرا ببخش به همان کرم نخستت، و پیشینه احسانت بر من، اى خداى من و سرور و پروردگارم، آیا مرا به آتش دوزخ عذاب نمایى، پس از اقرار به یگانگی ات و پس از آنکه دلم از نور شناخت تو روشنى گرفت و زبانم در پرتو آن به ذکرت گویا گشت و پس از آنکه درونم از عشقت لبریز شد و پس از صداقت در اعتراف و درخواست خاضعانه ام در برابر پروردگاری ات،
باور نمی کنم چه آن بسیار بعید است و تو بزرگوارتر از آن هستى که پرورده ات را تباه کنى یا آن را که به خود نزدیک نموده اى دور نمایى یا آن را که پناه دادى از خود برانى یا آن را که خود کفایت نموده اى و به او رحم کردى به موج بلا واگذارى؟ !
اى کاش می دانستم اى سرورم و معبودم و مولایم، آیا آتش را بر صورتهایى که براى عظمتت سجدهکنان بر زمین نهاده شده مسلطّ میکنى و نیز بر زبانهایى که صادقانه به توحیدت و به سپاست مدح کنان گویا شده و هم بر دلهایى که بر پایه تحقیق به خداوندیت اعتراف کرده
و بر نهادهایى که معرفت به تو آنها را فرا گرفته تا آنجا که در پیشگاهت خاضع شده و به اعضایى که مشتاقانه به سوى پرستشگاه هایت شتافته اند و اقرارکنان جویاى آمرزش تو بوده اند، شگفتا این همه را به آتش بسوزانى! هرگز چنین گمانى به تو نیست و از فضل تو چنین خبرى داده نشده.
اى بزرگوار، اى پروردگار و تو از ناتوانی ام در برابر اندکى از غم و اندوه دنیا و کیفرهاى آن و آنچه که از ناگواری ها بر اهلش می گذرد آگاهى، با آنکه این غم و اندوه و ناگوارى درنگش کم بقایش اندک و مدّتش کوتاه است،
پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلاى آخرت، و فرود آمدن ناگواری ها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انکه زمانش طولانى و جایگاهش ابدى است و تخفیفى برای اهل آن بلا نخواهد بو، چرا که مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودى تو نیست و این چیزى است که تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین، اى سرور من تا چه رسد به من؟ و حال آنکه من بنده ناتوان، خوار و کوچک، زمین گیر و درمانده توأم.
اى خداى من و پروردگارم و سرور و مولایم، براى کدامیک از دردهایم به حضرتت شکوه کنم.
و براى کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزیم. آیا براى دردناکى عذاب و سختی اش، یا براى طولانى شدن بلا و زمانش، پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى، و بین من و اهل عذابت جمع کنى، و میان من و عاشقان و دوستانت جدایى اندازى، اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم، ولى بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم.
اى خداى من بر سوزندگى آتشت صبر کنم، اما چگونه چشم پوشى از کرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش، سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تواست.
پس به عزّتت اى آقا و مولایم سوگند صادقانه میخورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنانکه خواهان دادرسى هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزى می باشند و صدایت میزنم: کجایى اى سرپرست مؤمنان، آرى کجایى اى نهایت آرزوى عارفان، اى فریادرس خواهندگان فریادرس، اى محبوب دلهاى راستان و اى معبود جهانیان.
آیا این چنین است، اى خداى منزّه، و ستوده که در دوزخ بشنوى صداى بنده مسلمانى که براى مخالفتش با دستورات تو زندانى شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانى چشیده و میان درکات دوزخ به علّت جرم و جنایتش محبوس شده، و حال آنکه در درگاهت سخت ناله میزند.
همچون ناله آنکه آرزومند رحمت توست، و با زبان اهل توحیدت تو را می خواند، و به ربوبیّتت به پیشگاهت توسّل می جوید، اى مولاى من، چگونه در عذاب بماند و حال آنکه امید به بردبارى گذشته ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالی که بخشش و رحمت تو را آرزو دارد.
یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالیکه فریادش را می شنوى و جایش را می بینی یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنکه از ناتوانی اش خبر دارى، یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو کشانده شود درحالی که راستگوی اش را میدانى، یا چگونه فرشته هاى عذاب او را با خشم برانند و حال آنکه تو را به پروردگاری ات می خواند، یا چگونه ممکن است بخششت را در آزادى از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در انجا به همان حال واگذارى؟
همه این امور از بنده نوازى تو بس دور است، هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه که از خوبى و احسانت با اهل توحید رفتار کرده اى شباهتى دارد،
پس به یقین میدانم که اگر فرمانت در به عذاب کشیدن منکران نبود و حکمت به همیشگى بودن دشمنانت در آتش صادر نمی شد، هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت می کردى و براى احدى در انجا قرار و جایگاهى نبود، امّا تو که مقدّس است نام هایت سوگند یاد کردى که دوزخ را از همه کافران چه پرى و چه آدمى پر سازى و ستیزه جویان را در انجا همیشگى و جاودانه بداری و هم تو – که ثنایت برجسته و والا است. به این گفته ابتدا کردى و با نعمت هایت کریمانه تفضّل فرمودى که
«آیا مؤمن همانند فاسق است؟ نه، مساوى نیستند» اى خدا و سرور من، از تو خواستارم به قدرتى که مقدّر نمودى و به فرمانى که حتمیتش دادى و بر همه استوارش نمودى و بر کسی که بر او اجرایش کردى چیره ساختى که در این شب و در این ساعت بر من ببخشى هر جرمی که مرتکب شدم و هر گناهى که به آن آلوده گشتم و هر کار زشتى را که پنهان ساختم و هر نادانى که آن را بکار گرفتم خواه پنهان کردم یا آشکار، نهان ساختم یا عیان و هر کار زشتى که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادى.
آنانکه بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتى و آنان را نیز گواهانى بر من قرار دادى علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودى و شاهد بر آنچه که از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختى و با فضلت پوشاندى و اینکه از تو می خواهم از هرچیزی که نازل کردى یا احسانى که تفضّل نمودى یا برّ و نیکى که گستردی یا رزقى که پراکندى یا گناهى که بیامرزى یا خطایى که بپوشانى، پرورگارا، پروردگارا، پروردگارا!
اى خداى من اى سرور من، اى مولاى من و اختیار دارم، اى کسی که مهارم به دست اوست، اى آگاه از پریشانى و ناتوانی ام اى داناى تهیدستى و ناداری ام.
پروردگارا! پروردگارا! پروردگارا!از تو درخواست می کنم به حقّت و قدست و بزرگترین صفات و نام هایت که همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد کنى و به خدمت گزاری ات پیوسته بدارى.
و اعمالم را در پیشگاهت قبول فرمایى تا آنکه اعمال و اورادم هماهنگ، همسو و همواره باشد و حالم در خدمت تو پاینده گردد، اى سرور من، اى آنکه بر او تکیه دارم، اى آنکه شکوه حالم را تنها به سوى او برم،
اى پروردگارم، اى پروردگارم،اى پروردگارم! اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّت محکم کن، و کوشش در راستاى پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانى دار تا به سویت برانم در میدانهای پیشتازان
و به سویت بشتابم در میان شتابندگان و به کوى قربت آیم در میان مشتاقان و همانند مخلصان به تو نزدیک شوم و چون یقین آوردگان از جاه تو بهراسم و با اهل ایمان در جوارت گرد آیم.
خدایا! هرکس مرا به بدى قصد کند تو قصدش کن، و هرکس با من مکر ورزد تو با او مکر کن، و مرا از بهره مندترین بندگانت نزد خود، و نزدیکترین شان در منزلت به تو و مخصوص ترین شان در رتبه به پیشگاهت بگردان، زیرا این همه به دست نیاید جز به فضل تو، خدایا! با جودت به من جود کن و با بزرگواریت به من نظر کن.
و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذکرت گویا کن، و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیکویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش، زیرا تو بندگانت را به بندگى فرمان دادى و به دعا و درخواست از خود امر کردى و اجابت دعا را براى آنان ضامن شدى، پس ای پروردگار من تنها روى به سوى تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز کردم، پس تو را به عزّتت سوگند می دهم که دعایم را اجابت کنی و مرا به آرزویم برسانى، و امیدم را از فضلت ناامید نکنى، و شرّ دشمنانم را از پرى و آدمى از من کفایت کنى،
ای خدایى که زود از بنده ات خشنود می شوى، بیامرز آن را که جز دعا چیزى ندارد، همانا تو هرچه بخواهى انجام میدهى، اى آنکه نامش دوا و یادش شفا و طاعتش توانگرى است، رحم کن به کسی که سرمایه اش امید و سازو برگش اشک ریزان است،
اى فروریزنده نعمت ها اى دورکننده بلاها، اى روشنی بخش وحشت زدگان در تاریکی ها، اى داناى ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان کن تو را شاید، و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان خجسته از خاندانش.
خدایا شکرت که این دعای بی نظیر و خوندم و اشک ریختم خدایا چقدر در درگاه تو فقیرم خدایا چقدر هیچی نمیدونم خدایا شکرت ناشری کردم خدایا منو ببخش که دیر شناختمت و دیر باورت کردم خدایا منو ببخش که شرک ورزیدم خدایا منو ببخش و هرکسی و به غیر تو رو باور کردم خدایا شکرت که چشم و گوش دلمو بازکردی تا بفهمم و درکت کنم خدایا من جز تو کسی وندارم خدایا من جز تو امیدی ندارم خدایا من فقط از تو میخوام خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم
من به الله فقیرم اینو من وقتی درک کردم که همه رو از دست دادم اونایی که همیشه فکر میکردم بفکر من هستند بفکر پیشرفت من هستند بفکر خوشحالی من هستندولی تو این دوسال اتفاق هایی افتاد در شرایطی قرار گرفتم که همشون رو شناختم حتی به این درک رسیدم که حتی پدرم مادرم هم اصلا بفکر من نیستند هر کاری میکنن فقط بخاطر حرف مردم تمام توجه شون مردم مردم یه دوست داشتم خیلی باهاش صمیمی شده بودم در این دوسال اونو همه کس خودم فکر میکردم بخاطر اون از خودم میگذشتم حتی نماز هم وقتی اون میومد نمیخوندم کل امیدم دارو ندارم همون آدم بود چون در خانواده هم رفتار خوب ندارند خلا عاطفی شدید دارم این آدم که منو چنان به زمین زد و له کرد چنان زجر دنیارو بهم داد البته همش تقصیر خودمه که بهم درس شد که دیگه هرگز به انسانی وابسته نشم و دیگه هیچ آدمی بهم مهم نیست احترام به همه ای انسان ها میزارم ولی بخاطر انسانی دیگه از خودم نمیگذرم این درس خیلی محکم تو مغزم میخ شد بلاخره این آدمه رو هم شناختم که اونم فقط بفکر خودشه دیگه بعد اون از همه بریدم خیلی حس تنهایی میکردم رفتم پیش خدا نماز خوندنو دوباره شروع کردم سپاسگذاری کردم حالم خیلی خوب شد و دیگه به طور کامل از همه بریده بودم طوری که فکر میکردم تو این دنیا هیچکسو جز خدا ندارم تمام تمرکزم شده بود خداوند من خیلی به پول نیاز داشتم گفتم چرا بخدا نگم که بهم پول بده قبل خواب از خدا خواستم روی دفترچه ای یاداشت موبایلم نوشتم خدایا میشه بهم پول بدی خیلی کار دارم باورتون میشه وقتی صبح بیدار شدم یه اتفاقی افتاد همه چیز خیلی عجیب و غریب اتفاق افتادحالا جزئیات نمیگم طولانی نشه حتی خودمم متعجب شدم ولی اون پولی که دقیقا نیازم داشتم خداوند به من داد خیلی خوشحال شده بودم فکر کنم اولین بار بود که از خداوند مستقیم در خواست کردم و خیلی زود نتیجه گرفتم
من از وقتی که رو خودم کار میکنم و خدارو فقط قدرت میبینم از هیچ انسانی هراس ندارم بیخیال میشم در مقابل حرفاشون و هر حرفی که بزنه ناراحت نمیشم ولی اگر رو خودم کار نمیکردم خیلی بشدت عصبی میشدم الان اصلا عصبی هم نشدم و احساسم هم بد نشد خیلی این نتایج بهم انگیزه میده که بیشتر رو خودم کار کنم
یه چیز دیگه رو هم بگم
من قبلا که روی باور توحیدی کار نمی کردم هر کاری برای رسیدن به هدفم میکردم بازم قلبم راضی نبود مثلی که جای یه چیزی خالی باشه یا یه چیزو میخواد که پر بشه ولی وقتی روی باور توحیدی کار کردم دلم پر شد دلم راحت شد مثلی که دیگه هیچی نمیخواد خیلی آرامش پیدا کردم
دوری از خدا واقعا جهنم در این دنیاست اینو با تمام وجودم درک کردم
سه شب میشه فکر کنم که روی خودم کار کردم این هم دومین کامنت این دوره ای بینظیری که شروع کردم
یه دنیا از استاد عباس منش عزیزم ممنونم شما واقعا تو این دنیا تکین
استاد من در نمازهام شمارو هم همیشه دعا میکنم که خوشبخت در دنیا و آخرت باشین.
سلام خدمت استاد عباس منش و استاد مریم
واقعا این فایل آنقدر آگاهی دهنده است که حتی 2000 بار هم گوش کنی باز نمی توانی به صورت کامل درکش کنی.
خدایا خودت حواست به من باشه.
واقعا کسی که باور داشته با خداوند که به پای این و اون نمی افته .
چقدر این فایل جای صحبت داره.
من خدا رو شکر می کنم که من رو در این سن هدایت کرد به این سایت بهشتی که خدا را درک کنم.
خدایا شکرت امیدوارم بتوانم این فایل به صورت واقعی درک کنم و در زندگی به کار ببرم.
فقط اونجاش که استاد میگه شما که میگین امام من علیه چرا مثل اون عمل نمی کنید.
واقعا این حرف جای تعمق داره .
خدایا شکرت که من رو به با بهترین افراد دنیا آشنا کردی
خدایا ب همه چی رحم کن.عظمت بزرگی خدا.
کسی ک خودشو مصون نمیدونه انسانه از خدا هدایت میخاد
نگاه متفاوتی هست امید ب پروردگار
ما طفلی بودیم ک بخودمون ضربه میزدیم…
خطا اشتباه و گناه دارم این قدر
زبانم به یاد تو گویا شده این گمان ب دوره
ایمان ب یگانگی الله خیلی مهمه همه خدا را خالق میبینند نه رب نه فرمانروا و حاکم و مدیر جهان.
GOD اللهی ک خالقه قدرتمند هم هست
رب=قدرتمند
چطور منو عذاب میکنی کسی ک خدا را قدرت میبینه نه خالق این مهمه
قدرت ب بقیه نه خدا بدی غلط
تنها قدرت جهان الله هست
تنها ربوبیت جهان خداست
معبودی جز او نیست سپاس خدایی ک رب جهانیان و عالم هست…
یک خدای قدرتمند
نگران چیزی نباش قدرت دست کسی نده
عزت داشته باشی
معبودا و سرورا و خدایا عاشقتم
عجب فایلی واییییی
ایا کسانی عذاب میدهی ک اذیتت می کنند؟
راسخون فی العلم=اینقدر میدونند که هیچی نیستند
هرچند این بلاها گذراست ولی این بلاهای اخرت ک ماندگاره چطور عذاب نهایی را من تحمل کنم؟؟؟
هرچند میخای بدونی چ گناهی پذیرفته هست
ب راحتی جهنم نمیری با هر توبه گناهان پاک میشه خدا مارو میشناسه
ی سری گناه اهست عذاب الیم و شدید
باید قران مطالعه کنی (کلید عذاب)
من از مقام خدا میترسم نه خودش
جهنم چیزی نیست جز دوری از خدا جهنمچیزی نیست جز گرفتن گلو
دوری از خدا= جهنم
خودمان برای خودمان جهنم بوجود میاوریم خودمون خودمون رو عذاب میکنی نه خدا
مهم گفتار نیست مهم رفتاره مهم ارامشه تنها معیار اگر ترس نگرانی ندارم
خدایا هوای منو داشته باشما از تو درخواست میکنیم از ما درگذریراه ثواب بده خیر و برکت بده مارو هدایت کردی بزرگ کردی بی معرفتی ببخش ناسپاسی ببخش
اعضایم را خدمتکار ساز در پیوستگی خدمتت مداومت ده در دلباختگان مثل مخلصان ب تو نزدیک شوم…
به هر خیری که از تو برسه من فقیرم محتاجیم از خیر و نعمتت از رزق و سلامتیت ب من بده
خدایا هرگز مارا ب خودمان وا نگدار
گوش ما را بپیچان
ک ادامه راه غلط ندهیم
خدایا شکرت قبول شدم در مورد کاشف
خداجونممرسی نمونه گیری بلدم خدایا مرسی رفتم سرکار خدایا شکرت مول دارم لباس مس خرم خدایا شکرت برنامه زندگی دارم
خدایا شکرت عاشقتم
اجابت دعا ب اندازه نیت و باور توعه
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند
چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثَل گفتهام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
سالها مدرسه طی شد . به ظاهر معلمی بود و تخته و کلاس و دفتر و ناظم و مدیر ، همه مثل خودم فیزیکی بودند و روندی طی میشد .
اما کار کردن روی باورهام این روزها مرا بیشتر به کلاسی سوق داده که همه چیز آن از جنس دیگر و از سنخ دیگریست ، یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَیۡبِ برایم معنای جدیدی یافته که اون هم مثل سایر ملزومان کلاس درونیست ، و اینجاست که منِ درون باید صبر پیشه کند ، باید امیدوار بماند ، هر روز که مسیر کوتاهی رو تا دفتر کارم طی میکنم تلفنی مجازی میزنم به آگاهی درونم ، همون ذات مقدسی که هر کس به نامی میخواندش ، بهش میگم که مرا در کلاس یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَیۡبِ ثبت نام کند ، بهش میگم مرا در کلاس الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ نام نویسی کند .
بهش میگم که مرا آگاه به خودِ درونم قرار دهد تا بتوانم آرام گیرم .
دلگرمی های این روزهایم را دوست دارم .
هوای خنک و چیلی تبریز و نم بارون و داغی دورنم پارادوکس قشنگی رو رقم زده . آرام آرام پیش میرم و باور دارم که :
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
زهره جانم سلام
خط به خط نوشته هاتون برام عین رنگین کمان بود عمیق و لطیف.
بعضی وقت ها یک جمله میتونه دنیایی حرف تو خودش داشته باشه
بهش میگم که مرا در کلاس یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَیۡبِ ثبت نام کند
چقدر به دلم نشست
دوست خوبم بهترین ها رو براتون آرزو میکنم و حالا که به لطف خدا در این مسیر از راهنمایی های استاد بی نصیب نیستیم، امیدوارم همگی بتونیم با پشتکار ادامه بدیم نه فقط برای بدست آوردن نتایج مالی بلکه بتونیم کمالات شخصیتی طی کنیم و هر کدوم از ما بچشیم طعم ناب طی کردن مراحل تکامل را