توضیحات بیشتر درباره سریال زندگی در بهشت - صفحه 21

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

وسلام به تک تک دوستانم…

من همیشه میگم آدم باید خودش تجربه کنه، حالا هر چیزی رو، تا واقعا بتونه با گوشت وپوست و استخونش با تک تک سلولهاش درک کنه یه چیزی رو…..

استاد جانم شما اگه هزار سالم میومدی واز زندگیت مستند میساختی یا دوره آماده میکردی که بگی آقا خدا این شکلیه، جهان بر اساس یه سری قوانین بدون تغییر داره اداره میشه، اصل اینه فرع اونه …

شاید خیلی ها میگفتن آره، چه جالب، شاید درسته، یا میگفتن طرف چی میزنه؟ چی میگه؟ اینارو از کجاش درآورده؟ معلومه داره بازار گرمی میکنه، میخواد طرفدار جمع کنه، میخواد خودی نشون بده…

مگر غیر اینه که تک تک ماها که اینجاییم، روزها وشبها وسالها نه یکبار وصدبار وبلکه هزاران بار از ته دلمون وصمیمانه از خداوند خواسته بودیم مسیر درست زندگی، مسیر وراه وروش رسیدن به خوشبختی وحس آزادی و مال و اموال و کسب وکار و رزق و روزی و یا داشتن روابط درست، اصلا راه ورسم رسیدن به آرامش درونی رو به ما که عمری در غم ودرد وحسرت ورنج واندوه وفقر و شکست و بیماری وتنهایی و…زندگی میکردیم نشون بده….

بدون شک مثل ابراهیم، که یکبار ستاره های درخشان رو دید و گفت: اینها رب من هستند وبعد که ستاره ها بی نور شدند گفت: من ربی که خاموش بشه رو نمیخوام!!!

مثل زمانی که گفت: خورشید رب منه، وبعد دید خورشید هم غروب کرده و از دیده ها پنهان شده گفت: اینم رب من نیست….

انقدر رفت و جستجو کرد تا رب واقعی خودش رو پیدا کرد…

ماهم از دوران نوجوانی هربار کسانی رو توی زندگیمون واطرافمون دیدیم و سبک وراه روشش زندگیشون توجهمون رو جلب کرد و خواستیم ازشون الگو بگیریم و توی زندگیمون پیاده کنیم ولی خب در بیشتر موارد ناکام وناامید می موندیم!!!!

چون اکثر اون آدمها یا حرف وعملشون یکی نبود و به اون چیزی که میگفتن خودشون باور نداشتند، یا از یه جایی میزدن جاده خاکیو دیگه از مسیر خارج میشدند و دیگه حناشون پیش ما رنگی نداشت…

یا انقدر از شخصی یا اشخاصی بت میساختیم و ازشون الگو میگرفتیم که اگر کوچیکترین خطایی ازشون سرمیزد و برخلاف اونچه که بود عمل میکردند دیگه کل اون مسیر درست و اون اگاهیها وراه وروش درستی رو هم که از طرف یاد گرفته بودیم ومیدونستیم درسته، میبردیم زیر سوال و بی خیال ادامه دادنش میشدیم….

خلاصه که ماها گشتیم وگشتیم تا رسیدیم به شما…

یعنی خدا تک تک ماها که اینجاییم رو دستمون رو گرفت وگفت: شماها رو خوب میشناسم شماها دیگه خیلی خسته وشکسته شدید ازبس دنبال مسیر خوشبختی گشتید وراههای سخت و سنگلاخی رو سالها با گاری زهواره درفته به دوش، طی کردید….

بیاین بهتون نشون بدم که چطوری از آسونترین راه وروش خیر وخوشبختی رو نصیب خودتون کنید…

ومارو آورد توی مسیرشما…

وشما کی بودید؟ کی هستید ؟ که منه مینا وخیلی ها سالهاست باشماهستیم ومیخوایم که بازم به لطف خدا با شما این مسیر رو ادامه بدیم؟ ودعا می کنیم که تواین مسیر هم شما وهم تک تک ما ثابت قدم باشیم؟

اصلا چرا مهر شما حرف شما به دلمون خوب نشست؟؟؟

چون شما صداقترین و بی ریاترین باعشق ترین راستگو ترین، با معرفت ترین، مهربانترین، پاکترین، درستکارترین، با ایمان ترین ویکتاپرست ترین شخصی هستید که من توی زندگیم تا به امروز دیدم…

که حرف وعملش نه تنها یکی هست بلکه حرف وعملش دقیقا هرکسی رو که خواهان خیر دنیا وآخرت باشه، به مقصود میرسونه….

چون شما خود واقعییتون هستید، کسی که میدونه باید در مقابل خداوند فروتن و متواضع باشه و در برابر نعمت های خداوند شاکر و نمایش دهنده…..

فرق شما با 99 درصد کسایی که میان توی زندگی عادی یا توی فضای مجازی، از زندگی عاطفی و زندگی مالی وروابط و کسب وکارشون ومال واموالشون فیلم وتصویر میگیرند ونشون بقیه میدن اینه، که شما میدونید که خداوند لیاقت شمارو دیده و بهتون این فرصت رو داده تا تجلی نور الهی خداوند باشید تا با نشون دادن داشته ها ونعمت هاتون، حالا نعمت سلامتی و نعمت عشق و دلدار و یارو، نعمت کسب وکار و درآمد و مال واموال و نعمت نام نیک و معروفیت و هر انچه که در زندگی دارید وهستید ،به دیگران بفهمونید که هر آنچه خیر وخوشی در زندگیم هست اول لطف خدا وبعد از صداقت ودرستی و راستی و پاکی و قدردانی و سپاسگزاری و تواضع وفروتنی و تسلیم بودن در برابر خداوند واز ایمان وتوکل ویکتاپرستی من بدست اومده…

پس اونایی که دارید منو می بینید منو میشنوید، هوشیار بارشید که برای داشتن حس خوشبختی وثروت وعزت و سلامتی ومعنوییت وحال خوب و آرامش و امنیت وشادی دائمی باید شما هم این مسیرو بیاین وچه بسا بیشتر از من هم نصیبتون بشه….

.چرااااااا؟؟؟؟

چون این یه قانون هست بدون تغییر وثابت!!!

وهرکسی بهش عمل کنه همین ها نصیب اونم میشه…

ومتعلق به من ویا شخص خاصی نیست…

نیاز به جادو وجمبل وشگرد خاصی و ورد خاصی و تکنیک خاصی نیست….

فقط کافیه تسلیم محض ربی باشی که پذیرفته باشی تنها رب وتنها صاحب اختیارت هست و به اندازه ایمانی که بهش داری به اندازه توکلی که بهش داری وبه اندازه سپاسگزاری که در برابر داشته هات داری و به اندازه صداقت ودرستکاری و پاکی قلبت بهت می بخشه…

کی جرات میکنه بیاد اینهمه از زندگی خصوصیش فیلم مستند بسازه؟؟.

ادمهای عادی ، اصلا خود من، یه روز خوبم یه روز سر حالم، یه روز بی حوصله ام، یه روز کلی انرژی دارم، یه روز میخوام تنها باشم، یه روز میخوام تو جمع باشم، گاهی دلم میخواد کارو بار وزندگی وبی خیال بشم و چند روز برم سفر تک وتنها ، یه سری چیزا تو زندگیم هست که دوست ندارم کسی بدونه، گاهی مجبورم پنهان کاری کنم..

گاهی نمی تونم صد درصد صادق باشم….

گاهی کم میارم وبی خیال اینهمه مراقبت و کنترل ذهن میشم و میزنم جاده خاکی…

گاهی وگاهی……..

برای همین واقعا برام سخته که زندگیم حتی چند روزش مستند بشه …

اصلا همین الانش تمام همکارای من که پیج کاری دارند حتی وقتی مشتری ندارند که عکس و فیلم پست بذارند یا استوری، از خودشون میذارند حالا یا کارای روزمره ای که انجام میدن، یا جاهایی که میرند یا هر چیزی که اصلا مربوط به کارشون وتخصصشون نیست واکثرا می بینم که درگیر این شدند که اگه پست نذاریم اگه استوری نذاریم فالورهامون ومشتریهامون کم میشه ….

وانقدر ساعتها درگیر درست کردن فیلم و استوری هستند که گاهی فکر میکنم واقعا دارند برای مردم زندگی میکنند وزندگیشون حالت عادی نداره دیگه..ولی من تا الان که حتی یکبارم اینکارو نکردم…

حالا فک کن شما که دیگه کارتون کلا همینه، اینه که تا جایی که می تونید حرف وعملتون باید طوری باشه که بیننده وشنونده رو جذب کنید که دنبال کننده مسیر شما باشه…

امااااااااا، یه چیز در شما با دیگران خیلی فرق میکنه، وهمین فرق شما با دیگران باعث شده که اونکه میاد تومسیر شما دیگه نتونه چیزی غیر این مسیر وغیر این راه وروش رو قبول کنه…

اونم صداقت صد درصد شماست، یعنی شما اول به یه درک درستی از خوشبختی وسعادت وخیر دنیا وآخرت رسیدید و اون رو راه وروش زندگیتون کردید وازش نتیجه گرفتید و با خودتون عهد بستید که بهش وفادار بمونید وادامه اش بدید…

که اونم راه وروش توحیدی ویکتاپرست زندگی کردنه….

شما سالها پیش درکش کردید به یقین رسیدید باهاش و بعد هربار توی عمل بهش قویتر شدید و نتایجتون بزرگتر شده چون سر عهدی که برای ادامه این مسیر به خودتون وخداوند دادید موندید…

برای همین نه ترسی از قضاوت شدن، ترد شدن، تنها شدن، مسخره شدن و هیچ ترسی ندارید، شما میدونید اگه همین هست و بس….

یه قانون بدون تغییر که باید هر لحظه بهش عمل کنی واگر بر خلافش عمل کنی نتیجه معکوس میده…

وچون میدونستید که بهش عمل میکنید جرات وجسارتش رو داشتید که توی عمل هم نشونش بدید ….

وگرنه منه مینا یا خیلی ها که تو این مسیر هستیم یا خیلی ها که ادعایی دارند توی این مسیر، جراتش رو نداریم که دیگران رو بیاریم وسط حریم خصوصی زندگیمون…..

چون منه مینا میدونم هنوز سر سوزن ایمان و توکل وتوحید دارم، هنوز سر سوزن خدامو شناختم…

نه اونقدری هست که بخوام ادعا کنم بیاین ازم یاد بگیرید و نه می تونم خاموش بمونم و هیچی نگم…

فقط باید در حد توانم حداقل برای خودم عملکرد داشته باشم، و مراقبت کنم از افکار وگفتار ورفتارم…

تازه اونم اگر ادعایی درش داشته باشم و یه وقت برخلافش انجام بدم ترس از قضاوت شدن حالمو بد میکنه و دعا میکنم که مثلا اون خطا واشتباه و تخطی از قوانینی که داشتم رو کسی متوجه نشه که نگه بابا مینا تو دیگه چرا….

جهان اینجوریه که در مورد هر چیزی ادعا کنی مورد امتحان قرار میگیری، و آدم چقدر باید قوی باشه ایمان واعتمادش به خودش و مسیری که داره میره و در موردش ادعایی داره که بیاد برای هزاران نفر و میلیونها نفر ، زندگیش رو بذاره وسط، یعنی مستند زندگی واقعیش رو، شخصیتش رو، اندامش رو، حرف زدنش رو، ارتباط گرفتنش رو، لباس پوشیدنش رو، غذا خوردنش رو ..

وقت خستگی و وقت سرحال بودنش رو…

حتی وقتی وسط کلی تضاد توی زندگیش هست باید قوی باشه و الگو باشه….

پس شما لیاقتش رو داشتید که خداوند شمارو انتخاب کرده تا الگوی زنده ما باشید همینطور مریم جان رو انتخاب کرده که همچون هارون کنار موسی، در کنار شما الگوی مناسبی برای تک تک ما باشه…

خدا ان شالله به راه ومسیر توحیدی والهی شما برکت عطاء کنه، ان شالله خدا شما دوتا عزیز دل رو حفظ کنه برای ما در پناه امن خودش…آمین