توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 30

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد کهدوئی گفته:
    مدت عضویت: 3115 روز

    با سلاو واحترام خدمت دوستان گلم و استاد عزیز و دوست داشتنی جناب آقای عباس منش

    خوشحالم و خدای رزاق خود را شاکرم و سپاسگزارم از اینکه در مسیر ثروتمندی قرار داردم. دوستان من در سال 95 از طریق یکی از دوستان با سایت عباس منش آشنا شدم فایل های رایگان را دانلود کردم اولین فایل هایی که گوش کردم چگونه درامد خود را سه برابر کنید بود که بصورت حرفه ای گوش دادم و عمل کردم اتفاقات خیلی خوبی برایم افتاد و توانستنم تا آخرخرداد 96 از طریق کاره پاره وقت عصر هادرآمد خود را 50 درصد افزایش دهم و مبلغ 3 میلیون تومان در ماه برسانم و در اسفند 96 درآمد خود را به 7 میلیون تومان رساندم . یکی دیگر از کارهای سال 96 این بود که دسته چک خود را پاره کرده و از چک کشیدن خود را راحت کردم و باور اینکه من نقدی خرید میکنم را برای خود ایجاد کردم.

    استعفاء از شغل کارمندی تا فروردین 97

    خرید بسته روانشناسی ثروت 1 و دوره آفرینش

    افزایش درآمد خود به سه برابر

    ایجاد تعهد به برنامه ریزی و اهداف سال 97

    خرید ماشین دنده اتوماتیک برلیانس H320 کراس سفید تا آخر آبان 97

    پرداخت همه بدهی و اقساط بانکی تا آخر شهریوز 97

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    حانیه و امیر گفته:
    مدت عضویت: 3869 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    دوستان و استاد عزیزم سلام و سال نو همگی مبارک

    1٫اتفاقات خوب سال 96:????????

    خدایا شکرت به خاطر اماده شدن خانه برای شروع زندگی جدید

    گرفتن مراسم عروسی به بهترین شکل

    خرید وسایل برای خانه جدید از قبیل تلویزیون ،فرش ،یخچال و…

    شروع زندگی دو نفره با یک خانوم خوب و خوشگل

    دارا شدن بهترین وسایل خانه بدون هیچ کم و کاستی

    رفتن به سرکار و پرداخت بدهی ها

    توانایی فروش خوب در شرکت جدید

    کسب تجربیات جدید در عرصه کارهای شبکه ای

    کسب تجربه و شناخت و درک بیشتر در زندگی دو نفره

    رفتن به یک سفر مختصر دونفره بسیار عالی

    توانایی خرید یک کادوی خوب و گرفتن تولد برای همسرم

    رفتن به یک سمینار خوب و مفید

    گرفتن مهمانی های خوب فامیلی و تجربه کردن حس خوب و جدید مستقل بودن

    توانایی خرید لباس های ست و بسیار زیبا برای شروع سال جدید

    توانایی پس انداز مالی

    یک دعوای بسیار هیجان انگیز درحد مسابقات بوکس با همسر که بعدا موجب خاطره ی شاد و خنده دار بسیار شد.???

    تهیه ی بسته ی فوق العاده روانشناسی ثروت 3

    مدتی بود از تمرینات استاد دور شده بودم ولی در اواخر سال خدارو شکر تمرینات رو دوباره شروع کردم.

    افزایش ایمان نسبت به خداوند

    خدایا هزار بار شکرت

    2٫اهداف سال 97???:

    خرید خودروی پژو پرشیا سفید رنگ با تودوزی قهوه ای کرم و رینگ اسپرت

    خرید خانه 120 متری و دوخوابه در یک منطقه ی خوب وارام و دلنشین

    سه برابر کردن درامدم

    تهیه ی دوره ی عشق و مودت

    فعالیت در شغل مورد علاقه ام با تایم و مکان اختیاری و اینکه صاحب کسب و کار خودم باشم .

    افزایش ایمان من به خداوند و قوانین جهان هستی

    امیدوارم همه در سال 97 باورهاشون عالی عالی بشه و به خواسته هاشون برسن .????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2778 روز

      سلام دوست خوبم

      کامنت جالبی بود

      مخصوصا اونجایی که نوشته بودی یک دعوای هیجان انگیز

      اولش گفتم این اتفاقات که باید مثبت باشه بعدش که ادامه رو خوندم خندم گرفت

      بعدشم یاد جمله ای افتادم

      ?هیج اتفاقی به خودی خود معنا ندارد

      این ما هستیم که به اتفاقات معنا می دهیم?

      بله هر اتفاقی که رخ میده برای من خوبه

      این باورو مدتیه دارم روش کار میکنم که جهان هستی نمونش رو بهم نشون داد

      انیدوارم در آرامش الهی پایدار باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آزاده نصيري شاد گفته:
    مدت عضویت: 3055 روز

    بسم الله الغفور الرحیم

    سلام به استاد دوست داشتنی و همه ی دوستان عزیزم

    اتفاقات عالی که در سال 96 یرای من و خواهرم رخ داد:

    من و خواهرم 2قلوهای همسان هستیم و الان هم این دیدگاه رو باهمداریم مینویسیم

    1٫در شروع سال 96 من و خواهرم رفتیم شهریه دانشگاهمون رو بریزیم ولی چون 10 روز از تاریخ مقرر گذشته بود به ما اجازه ثبت نام ندادند و طبق قوانین جدید بخاطر دیرکرد باید مرخصی با شهریه میگرفتیم که به مبلغ 4میلیون بود ولی با تلاش خودمون بین 300 دانشجو که همین وضعیت رو داشتن فقط ما دو تا تونستیم بدون پرداخت شهریه مرخصی بگیریم.

    2٫ اول مهرکه دانشگاه رفته بودیم بخاطر مرخصی کمی خجالت میکشیدیم ولی وقتی بچه ها و اساتید و مسئولین دانشگاه مارو دیدند همه از ما استقبال کردند و بسیار بسیار از دیدن ما شاد شدند و از روزهای نبودن ما به عنوان روزهای بسیار سخت یاد کردند.

    3٫من و خواهرم از بچگی خواستگارهای زیادی داشتیم که همیشه با پسرها درست رفتار نمیکردیم ولی بالاخره امسال تمرین کردیم و یاد کرفتیم که چگونه با پسرها درست رفتار کنیم.

    4٫بعد از اینکه پیشرفت عالی در برخورد با پسرها داشتیم روز ب روز بر تعداد خواستگارامون افزوده میشه وعلاوه بر اون از 8 تا پسر کلاسمون همشون از من و خواهرم خواستگاری کردن که همشون پسرهای بسیار با ادب و خانواده دار هستند.

    5٫یکی از برادرام که با مادرم مشکلاتی داشت و 8سال خانه راترک کرده بود,امسال به خانه برگشت و همه کدورت ها از بین رفت وپسرش که 4سالش شده بود و تا بحال ندیده بودیمش,برای اولین بار دیدیم.

    6٫من و خواهرم از نمایشگاه دانشگاهمون 2 تا هدفن لاکچری و جنس عالی بیتس با نصف قیمت بازار خریدیم.

    7٫ من و خواهرم که در طول عمرمون حتی یک کامپیوتر هم نداشتیم در ابن سال با تجسم توانستیم یک لپ تاپ مدل بسیار عالی و گران قیمت براحتی خریدیم.

    8٫من و خواهرم برای اولین بار برای خودمون 2 تا سیم کارت با شماره های شبیه هم و بسیار بسیار رند به اسم خودمون خریدیم.

    9٫یکی دیگر از برادرهام در اسفند همین سال با دختری بسیار خانوم و خانواده دار ازدواج کرد.

    10٫من و خواهرم که همیشه دوست داشتیم موهای بلندی داشته باشیم برای اولین بار در عمرمون موهامون تا زیر باسنمون رسید.

    11٫ من و خواهرم به مدت 1 سال کامل شب و روز, قبل و بعد از خواب در دفتر شکر گذاریمون سپاسگذاری کردیم و تاثیر بسیار عمیق این تمرین را که استاد عباسمنش عزیز ازمون خواسته بود در زنگیمون دیدیم.

    12٫من وخواهرم در این سال هدیه های بسیار زیبا وعالی اعم از پول, کیف لب تاپ, ژل شستشو صورت, کلاه, کفش کتانی, شلوار, مانتو, جوراب و بدلیجات گرفتیم که همشون بسیار لاکچری بود.

    13٫برای اولین بار امسال همه ی اطرافیان و دوستامون ما رو به رستوران و جاهای دیدنی و مهمونی های لاکچری دعوت کردند.

    14٫خواهر بزرگترمان که از 3سال پیش با هم اختلاف پیدا کرده بودیم و به ما توهین کرده بود……که ما بااستفاده از قانون عفو و بخشش ایشان را کامل بخشیدیم و به صورت خیلی عجیب ایشان به خاطر رفتارش شرمنده بود و از ما عذر خواهی کرد.

    15٫بعد از سال ها مدل موی قدیمی مون رو عوض کردیم و بجای ان یک مدل موی لاکچری و زیبا انتخاب کردیم.

    16٫بهترین و زیبانرین تابلو کائنات جهان را درست کردیم که هر عکس ان به اندازه ی یک ورق اچار و تمام رنگی است و اندازه کل تابلو مون 170 در 110 است.

    17٫امسال یاد گرفتیم که بخاطر 2قلو بودنمون از دانشگاه تخفیف شهریه 400 هزار تومانی بگیریم.

    18٫امسال چندتا رستوران رفتیم که بخاطر 2قلو بودنمون و بامزه گیمون ازمون عکس گرفتن و بهمون غذاهای مجانی دادندکه بسیار عالی بود.

    19٫کارت ملی هوشمندمون رو گرفتیم و بعد از 10 سال برای اولین بار عکس رنگی 3*4 گرفتیم و بسیار زیبا افتادیم.

    20٫برای اولین بار برای خودمون وسائل دخترونه لاکچری را که تا بحال نداشتیم را خریدیم, مثل ادکلن و عینک و……

    21٫تمام امتحانات ترم قبل دانشگاهمون رو عالی دادیم و نمره الف شدیم.

    22٫سوار ماشین های لاکچری شدیم که تا بحال نشده بودیم و باهاشون جاهای بسیار دیدنی و عالی رفتیمو بسیار خوش گذروندیم.

    23٫برای اولین بار به نمایشگاه ماشین رفتیم وبه طور اتفاقی سوار ماشینی که دقیقا همون رنگ و مدل در تابلو کائناتمون بود, شدیم.

    24٫یکی از کارگردانهای معروف سینما که عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه ماست,بصورت اتفاقی مارا در حیاط دانشگاه دیدند و از ما خوششون اومد ودرخواست کرد که در فیلمشون بازی کنیم و در کلاساشون حضور پیدا کنیم,این در حالیست که حضور دانشجویان غیرهنر در داتشکده هنر ممنوع است.

    25٫ من و خواهرم برای اولین بار به همراهه دوستانمون سوار تله کابین شدیم که میهمان انها بودیم و همیشه ارزوشو داشتیم.

    26٫بالاخره تونستیم بسته های 1و2و3 قانون افرینش و عزت نفس استاد رو با تخفیف عالی بخریم.

    27٫با ترسهای بسیار زیاد بالاخره تونستیم پیش یکی از ثروتمندترین و معروفترین مردان ایران برویم و راجب کار و راههای ثروتمند شدن ازشون مشورت بگیریم و ایشان از ما خیلی خوشش امد و از ما تقاضا کرد تا باهاشون همکاری کنیم.

    28٫برای اولین بار با دوستامون کلی عکسهای لاکچری گرفتیم که تا بحال چنین عکسایی نداشتیم.

    29٫نصب اینستاگرام و پیدا کردن دوستام و دیدن عکسای زیباشون و با خبر شدن از حال و روز خوبشون.

    30٫مادرم که مدت ها مریض و درگیر بیمارستان بود,من و خواهرم بااموزش قانون های تلقین, تجسم خلاق, سپاس گذاری روزانه و شبانه به مادرم,بیماری اش به طور کامل برطرف شد و هنوزم شکر گذار و متعجب از این معجزه است.

    31٫برای اولین بار من و خواهر 2قلوم که خیلی هم عقیده هم هستیم یک اتاق واسه خودمون داریم که خیلی هم توش احساس رضایت داریم.

    32٫یک راننده شخصی واسه خودمون 2تا داریم که با یک اس ام اس به راحتی هماهنگ میکنیم که هر جای ایران که میخایم, بریم.

    33٫اولین سالیست که میتونیم حق خودمون رو بگیریم وبه راحتی همه حرفامون رو گوش میدن و می پذیرن.

    34٫به مدیر مدرسه غیر انتفاعی گفتیم میخوایم براتون تدریس کنیم و ایشان با کمال میل پذیرفت و حتی برامون با چندتا مدرسه صحبت کرد تا اونجا هم مشغول به کار شیم.

    35٫توی کلاسمون به عنوان بهترین جزوه نویس انتخاب شدیم به حدی که حتی اساتیدمون هم از رو جزواتمون کپی کردند و 1به همین خاطر نمره به نمره امتحانمون اضافه کردند.

    36٫امسال مادرم چون برنامه های غذای مارک وینز را میدید, همش غذاهای خوشمذه و لاکچری برامون پخت.

    37٫به شاگردهایی که بهشون درس میدیم بسیار پیشرفت کرده اند و نمراتشون از متوسط به خوب و خیلی خوب رسیده اند.

    38٫یکی از دوستان پدرم به خونمون امد و فقط به من و خواهرم 2تا هدیه با ارزش یعنی قران داد.

    39٫قدرت کلاممون همیشه خیلی خوب بود ولی امسال روی قدرت کلاممون کار کردیم و بسیار فوق العاده شده به حدی که تا از کسی درخواستی میکنیم به راحتی میپذیرند.

    40٫امسال اصلا مریض نشدیم حتی یک سرما خوردگی هم نداشتیم و امسال حتی 1 دونه قرص هم نخوردیم.

    41٫ما الان ترم 3 ارشدیم که ماهمه واحدهامون بجز پایان نامه رو این ترم برداشتیم و برای ترم بعد چون فقط واحد پایان نامه مونده, طبق تبصره 50% تخفف شهریه ثابت میگیریم که معادل 5/1 میلیون تومانه.

    42٫هر فیلمی که استاد عباس منش عزیز تاکید کرده بودند رو دیدیم و خیلی ازشون درس گرفتیم.

    43٫یکی از دوستان مهربونمون نحوه درست کردن پاورپوینت را به ما یاد داد که این کار را ظرف 10 دقیقه انجامدهیم.

    44٫یکی از دوستان دیگرم قول داد که در نوشتن پروپوزوال کمکم کنه و نحوه ی گرفتن مقاله را بهمون کامل یاد داد.

    45٫یک استاد بسیار عالی برای پایان نامه پیدا کردیم و با ایشان مشغول ب کاریم ,که در پیدا کردن این استاد را یکی از دوستان عزیزم یاری ام کرد.

    46٫احساس ارامش درونی و بیرونی مان خیلی بیشتر شد.

    47٫چندین پیشنهاد شغلی عالی داشتیم که از بین انها بهترین را انتخاب کردیم در حالی که طی 5 سال گذشته هیچ شغل مناسبی بهمون پیشنهاد نشده بود.

    48٫برای اولین بار کیس هامون که مارو خیلی دوست دارند و با هم روابط بسیارخوبی داریم در کنار هم توی یک گروه تلگرامیم وشمارمونو ازمون گرفتن وبهمون زنگ میزنن وبا هم رابطه سالمی داریم .

    49٫همه ی اساتیدمون عاشق ما هستن و میگن که تا بحال دانشجوهایی بسیار خوبی مثله شما نداشتیم و ما رو خیلی دوست دارند.

    50٫برای اولین بار برای خودمون اینترنت ماهانه گرون گرفتیم.

    51٫امسال با دوستان بسیار عالیییی اشنا شدیم که در مورد موضوعات مختلفی بخصوص روابط,درس,خارج,کاروثروت یاریمان کردند.

    کارهایی که در سال 1397 قصد انجامش را داریم:

    1٫خرید بسته عشق و مودت, بسته هدف گذاری و دوره روانشناسی ثروت 3 استاد عباسمنش عزیز

    2٫راه اندازی یک شرکت خصوصی

    3٫بدست حقوق ماهیانه هر کدوممون 20 میلیون

    4٫ازدواج هر دومون با 2 پسر بسیار خوب در یک روز

    5٫گرفتن گواهینامه

    6٫خریدن ماشین تابلو کائناتمون

    7٫گرفتن پاسپورت و ویزای شینگن

    8٫ایرانگردی و جهانگردی

    9٫باشگاه بدن سازی رفتن

    10٫ارتدنسی دندان

    11٫خرید گوشی اپل 10

    12٫خرید خانه لاکچری

    13٫همکاری با یکی از معروفترین و ثروتمند ترین مردان ایران

    14٫مش کردن موهام

    15٫انجام تماتم تمارینی که استاد گفتند و بعد از این میگن

    16٫خریدن یک دوربین حرفه ای

    17٫پذیرفتن و داشتن دوستان بهتر و بیشتر

    18٫روابط بهتر و نزدیک تر برقرار کردن با دوستان و اطرافیان هم مدار با خدا

    19٫بالا بردن مدار خودمون و رسیدن به مدار خدا در روابط, عشق, ثروت, سلامتی,عزت نفس وخانواده

    20٫یادگیری معنی عمیق و درست قران و بکارگیری در زندگیمون

    21٫خریدن لباس های برند و لوکس و زیبا

    22٫دوست صمیمی استاد عباسمنش بشیم

    23٫گرفتن عکس های لاکچری و نصب اینستاگرام و گذاشتن عکسای لاکچریمون در ان

    24٫تمام کردن پایان ناممون به بهترین و اسانترین نحو و 10 مقاله برتر در سال 97

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    سلام استاد عزیزم روزتون مبارک ولادت حضرت علی مبارک??استاد روز مرد بر مردترین مرد دنیا استاد عزیزم مبارک??آقایون سایت روزتون مبااااااارک ???با آرزوی عزت ثروت و سلامتی برای همه مرد های دوست داشتنی و نازنین توی سایت ???????????????????????????یه دنیا گل و قلب تقدیم شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    فاطمه آملی گفته:
    مدت عضویت: 3129 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمه همراهان عزیز استاد عزیز زمانی خداوند رحمان مرا با شما آشنا کرد که ماه رمضان 95 بود آنقدر غرق در بدهکاری بودم که شب و روز همسر و فرزندانم برآیم فقط یک درد سر محسوب میشدند زیرا که فکر میکردم که همه درد سر ها بخاطر آنها است بخاطر خرجهایی که برایشان کردم همیشه از شوهرم پیش همه خصوصاً بچه‌هام بدگویی میکردم یک شب آنقدر گریه کردم گفتم خدایا من گرفتار چهار صد میلیون بدهی هستم یا همین امشب منو ببر در پناه خودت یا اینکه یه را برام بگشا فردای آن روز خیلی اتفاقی جاریم بهم گفت تلگرام داری برات مطلبی بفرستم گفتم نه خودش برام نصب کرد وبهم یاد داد اگر خواستم مطلبی را پیدا کنم چطور سرچ کنم منم انگار یکی بهم گفت بزن چگونه پول دار شوم که سایت استاد به من معرفی شد وارد سایت شدم نمیدانم توضیح بدم یا نه چون خیلی طولانی هست ولی با شخصی آشنا شدم که ایشان در قم بودند ولوح اعظم درست میکردند مشکلم رابهش گفتم او به من گفت حاضری برای اینکه کارت درست بشه روزی دوساعت فایل گوش بدی گفتم بله فایلهای ثروت یک را برام فرستاد ولی گفت باید بدهی تو دادی پولشو به استاد بدی دیه شب وروز من فقط شده بود فایل گوش دادن ونوشتن مو به مو کارهایی که استاد گفته بود انجام میدادم اولین کاری که کردم همسرم را از ته قلبم بخشیدم و تخسیر تمام اشتباهاتم را به عهده گرفتم باورتان نمیشود منی که برای پاس شدن هر چکم خودم را به در ودیوار میزدم دیگه مثل آب خوردن چکام پاس میشد هر روز خوشحال تر بودم قدرت گرفته بودم آنقدر که به راحتی تعهد سه برابر شدن درآمدم رانوشتم وشروع کردم به جنس خریدن برای نوروز خدا شاهده بعد عید 96 وقتی حساب کتاب کردم دیدم از زمانی که یعنی از آبان 95 که اون تعهد را نوشتم تا عید من بیش از شش صد میلیون جنس فروختم اینقدر برامون تعجب آور بود که همسرم با پسرم سه بار دیگه حساب کردند خدایا نمیدانستم شکر کنم یا گریه

    …………

    بعدش دستیابی عملی به رویاها آمد فقط با سه روز نوشتن وسپاسگزاری در تخفیف خریدمش انگار خدا دستور جدید ادامه زندگیمو داده بود گوش دادم عمل کردم تعهد دوباره نوشتم این بار فروشم هفت برابر شد خدایا من چکار میکنم الان فقط فهمیدم زندگی یعنی اینکه من باید شکرگزار باشم شاد باشم انتقاد نکنم دلسوزی الکی نکنم تخسیر اشتباهاتم را به عهده بگیرم همه را ببخشم وبرایشان فقط خیر بخواهم فقط بااین چند کار من خوشبختی سلامتی آرامش ثروت بی نهایت را بدست میآورم وگرنه هرکاری کنم به هیچ کجا نخواهم رسید وهمه این دانستها را ازاینکه خداوند برادری همچون سید حسین عباس منش را سر راهم قرار داد همیشه دعاگویش هستم الان هم برای سال جدید ایده ای خداوند بهم الهام کرده که انشاءالله اجرایی کنم هم برای خودم هم برای تمام مردم روستایم کارآفرینی ومنبع درآمد بسیار عالی دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    حسن موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    با تقدیم سلام و احترام به استاد عباس منش مهربان و بزرگوار و به تمام اعضای خانواده ی دوست داشتنی عباس منش.

    حسن موسوی هستم فیلمساز و اهل افغانستان و ساکن کابل. اواخر تابستان سال 95 با استاد عباس منش عزیز آشنا شدم از طریق یک دوستی که ویدیوی (قانون جذب در قرآن) را برایم از یوتوب پلی کرد و بعد از آن من تمام فایل های رایگان استاد را از یوتوب دانلود کردم و همه را به مرور زمان گوش دادم و نگاه کردم. متاسفانه هنوز موفق نشدم از دیگر محصولات استاد که رایگان نیستند استفاده کنم و دو ماهی می شود که توانستم کتاب (چگونه فکر خدارا بخوانیم) از سایت تهیه کنم و دو فصل از کتاب (رویاهایی که رویا نیستند).

     

     سال 95:

    دوستان و روابط زیادی نداشتم یک دوست صمیمی داشتم که چندین بار باعث آبروریزی من شده بود که خداراشکر خودش در سال 96 از زندگی ام بیرون رفت.

    در یک اتاق مجردی در یک خانه ای که مجردها در آن زندگی می کردند زندگی می کردم و تمام وسایل زندگی من در یک تاکسی جا میشد در حالی که باز هم جا برای یک نفر در صندلی عقب خالی می ماند. چهار دوچرخه خریدم که تمامشان را دزد برد با وجود اینکه همیشه هم از قفلهای بزرگی استفاده می کردم که برای موتور سیکلت ساخته شده بود.

    در تمام طول زندگی فقط 7 ماه توانسته بودم کار دلخواه خودم را انجام بدهم که همان فیلمسازی بود. قبل از آن کارهای مختلفی انجام داده بودم تا امورات زندگی ام بگذرد از شاگرد بنا گرفته تا فروشندگی و کارهای طاقت فرسای فیزیکی.

     

    سال 96 اینگونه گذشت:

    در فروردین ماه این سال ازدواج کردم با کسی که دقیقا طبق همان جزئیاتی بود که در لیست آرزوهایم نوشته بودم. خدا را هزاران بار سپاسگزارم که زندگی عالی داریم و عاشقانه همدیگر را دوست داریم و هیچ کسی و هیچ چیزی در زندگی پر اهمیت تر از خودمان برای هم نیست.

    فیلمهای کوتاهی که ساخته بودم در جشنواره های خارجی و داخلی همیشه تا مرحله انتخاب و بعضی اوقات تا مرحله نامزدی پیش میرفت ولی این سال بلاخره جایزه بهترین کارگردانی را از یکی از جشنواره های بین المللی گرفتم.

    همیشه آرزو داشتم به جشنواره های بین المللی خارج از کشور دعوت شوم. چهار دعوتنامه هم قبلا برایم آمده بود از کشورهای اروپایی و آمریکا ولی بخاطر اینکه هزینه ی سفر به عهده خود من بود و من یک صدم آن پول را هم نداشتم بیخیالشان شدم. اما این سال در یک جشنواره در کشور هندوستان دعوت شدم که به جز هزینه بلیط هواپیما بقیه هزینه ها را پرداخت می کردند. تصمیم گرفتم هزینه بلیط را خودم پرداخت کنم که بعد از چند ایمیل آنها قبول کردند که هزینه بلیط را هم متقبل شوند و بلیطم را بوک کردند. من طبق تعاریفی که از دوستانم در مورد هند و مردم و هتلهایش شنیده بودم و طبق فیلم های مستندی که از این کشور دیده بودم صد در صد مطمئن بودم هتلی که برایم بوک کردند یک اتاق 12 متری است که یک تخت و یک تلویزیون قدیمی 14 اینچ و یک پنکه سقفی دارد و در بهترین شرایط٬ امکان دارد یک حمام هم داشته باشد. اما بر خلاف تمام آنچه تصور می کردم یک اتاق به شدت زیبا در یک هتل 5 ستاره برایم بوک کرده بودند با یک نمای بیرونی بسیار عالی که هر صبح که بیدار می شدم فقط درختان سبز می دیدم٬ همه چیز هتل عالی بود و اولین تجربه ی من در تمام طول زندگی ام از یک هتل 5 ستاره٬ استفاده از استخر زیبای رو باز و استفاده از جیم در هر ساعت از شبانه روز هم یکی از امکانات من در این هتل بود. اتاق من اینقدر عالی بود که سلفی گرفتم از تجهیزات و امکاناتش و در فیس بوکم گذاشتم و خدارا هزار بار شکر کردم که این تجربه ی عالی را برایم فراهم کرده.

    شرکت هوایی که برایم بوک کرده بودند جزء تاپ ترین شرکت ها با بهترین امکانات بود که تجربه ی یک پرواز دلنشین را داشتم البته این اولین پرواز زندگی ام بود قبل از آن با اینکه دو سفرخارجی داشتم هیچ کدامشان را با هواپیما نرفته بودم و سفرهایم زمینی بود چون پرواز برایم یک آرزو بود که نمیدانستم کی ممکن است رخ بدهد.

    در طول جشنواره که 5 روز طول کشید٬ فیلمسازهای زیادی از کشورهای مختلف را ملاقات کردم و ارتباطاتم را بین المللی کردم. حتی با 7 نفرشان دوست شدم که یک روز با هم به سفر در یک شهر توریستی رفتیم که 4 ساعت با شهری که در آن بودیم فاصله داشت که واقعا تجربه ی عالی و لذت بخشی بود. خدایا عاشقانه دوستت دارم و سپاسگزارم.

    برای ازدواجم حدود 6700 دلار خرج کردم که خانواده ی همسرم به شکلی باورنکردنی حمایتم کردند وگرنه به راحتی چندین برابر این پول را باید خرج می کردم. مادر خانومم از همان لحظه عقدمان تا به الان حتی یک بار هم نشده مرا با عنوان دیگری غیر از (پسرم) صدا بزند و بارها در مهمانی ها هم گفته که حسن داماد من نیست٬ حسن پسرمه.

    جالب اینجا بود که من برای مخارج عروسی تقریبا هیچ پولی نداشتم و طبق گفته های استاد من فقط حرکت کردم و خدا همه چیز را به طور معجزه آسایی جور کرد. من 6000 دلار بدهکار شدم٬ جالب اینجاست که هیچ کدام از اعضای خانواده من و حتی هیچ کدام از اقوام و خویشاوندان من در افغانستان نیستند و در مراسم عروسی هم نبودند٬ خدا به من کمک کرد تا بتوانم یک تنه از پس مخارج عروسی بر بیایم و به صورت شرافتمندانه و باشکوه مراسم را برگزار کنم. همه چیز را خدا جور کرد. دوستانم می گفتند عروسی تو معجزه بود بقیه که خانواده شان در کنارشان هستند و کلی فک و فامیل دارند نمیتوانند به این خوبی مراسم برگزار کنند که تو کردی.

    الان یکسال از ازدواجم نگذشته که همه بدهی های من تمام شده و این هم بصورت معجزه آسایی کار خدا بود از بدهی های ازدواجم 2400 دلار آن بخشیده شد٬‌ این مقدار را پدرم برایم از دوستان و اقوام قرض گرفته بود و گفته بود اگر زودتر بتوانم این پول را پس بدهم بهتر است تا اعتبار پدرم زیر سوال نرود ولی حدودا دو ماه پیش وقتی تلفنی با ما صحبت می کرد گفت همه پولی که برایتان فرستادم کادو عروسی تان باشد و نیازی نیست پس بدهید.

    قبل از ازدواجم و حدود 5 ماه بعد از آن حقوق ماهیانه من 411 دلار بود که الان حدود 7 ماه است که حقوقم 650 دلار شده. بعد از ازدواج چند کار پاره وقت هم برایم پیش آمد که از یک روز تا یک هفته وقتم را می گرفت و من به راحتی توانستم از مرخصی های سالانه ام استفاده کنم و آن کارها را انجام دهم که باعث شد با انجام آنها چیزی حدود 2300 دلار دریافت کنم. خدایا سپاسگزارم.

    وسیله ی نقلیه من تا دو ماه اول ازدواجم یک دوچرخه بود که آن را هم دزد برد و طبق گفته استاد خدا برایم بهترش را میخواست و فعلا یک موتورسیکلت 150 سی سی ژاپنی دارم.

     

    به امیدخدا سال 97 اینگونه خواهد بود:

    می خواهم فیلمنامه ی فیلم بلند ام را با موضوع انسانیت و اخلاق بنویسم و تکمیل کنم. می خواهم درامد ماهیانه ام 2000 دلار باشد. می خواهم یک ماشین مرسدس بنز سفید مدل 2008 بخرم. به امید خدا می خواهم تجارت شخصی خودم را آغاز کنم. می خواهم یک لب تاب ایسوس گیم استیشن 2018 بخرم تا بتوانم فیلم هایم را با آن ادیت کنم. می خواهم یک دوربین سینمایی اری الکسا بخرم و اولین کسی باشم که در افغانستان این دوربین سینمایی را دارد. می خواهم 6 سفر خارجی همراه با همسرم داشته باشم. می خواهم یک ماشین برای پدرم و یک ماشین برای همسرم بخرم. می خواهم شرکت فیلمسازی خودم را تاسیس کنم و پولساز ترین پروژه ها را بگیرم و کار کنم. می خواهم یک دوچرخه اسپورت کورسی 2000 دلاری بخرم. میخواهم یک موتور سیکلت کراس کاوازاکی 2017 بخرم. می خواهم یک خانه دوطبقه با متراژ 200 متر مربع در بهترین نقطه کابل بخرم. خدایا اینها برای من آرزوهای بزرگی است ولی برای تو هیچ چیزی نیست٬ من همه اینها و حتی بیشتر از آن را از تو میخواهم ای خدای دوست داشتنی و نازنین خودم و از تو بابت اینکه مرا با استاد عزیزم عباس منش دوست داشتنی آشنا کردی تا آخر عمرم سپاسگزارم. خدایا عاشقتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    حسن آقازاده گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم.آقای عباس منش عزیز

    خیلی خیلی خوشحالم که دوباره خدا شما رو به من معرفی کرد.من که از شاگردان قدیمی شما درسال 88بودم ودر حال رشد و پیشرفت از طریق کلاسها و دوره های 21جلسه ای شما بودم.به خاطر اشتباهاتم مسیر زندگیم رو گم کردم و از شما و راهکارها و قوانین جهان فاصله گرفته بودم بعد از چند سال در به دری حالا که کارمند بانک شده بودم . بر اثر یک اتفاق رئیسم در حال اخراج من بود و به توصیه دوستان و همکارانم که گفتند به پای رئیسم بیفتم تا من را اخراج نکند گوش نکردم.و یک آن خداوند و عظمتش در نظرم آمدو از این کار امتناع کردم.و با خودم گفتم خدا را کنار بگذارم و بنده اش را التماس کنم؟؟؟؟ و همین تصمیمم موجب شد که بعد از اخراجم دربهای سعادت و خوش بختی به روی من باز بشه.الان که دارم این مطالب رو مینویسم چشمهام پراز اشک شده و از رحمت خدا وند بسیار سپاسگذارم.وباعث شد در سال 96 باز با شما آشنا بشم و با توجه به نعمات بی کران خداوند و با تهیه یک دفتر شکر گذاری که در طول شب و روز در آن بر داشته هایم تمرکز کردم.موجب شد امسال صاحب خانه بشوم و خانه ای عالی خریداری کنم.صاحب ماشین صفر بشم.مشغول به کار بشم.با معدل بالا از دانشگاه مدرک بگیرم و پول و دارایی از جایی که فکر نمیکنم به زور وارد زندگیم میشود.بعضا به زور وارد میشودو من کاملا در تعجم فرو میروم تا وقتی که این جمله طلایی رو با خودم تکرار میکنم که حسن جان قانون داره جواب میده و درسال جدید مطمئنم به همسر رویاییم میرسم و درامدم بارها بیش از الان و سطح آگاهیم از جهان بسیار بسیار بالاتر خواهد رفت.در ضمن من اکثر دوره های شما را درکمال تعجب راحت و با پول هایی که به زور وارد زندگیم شدن خریدم و هیچ مشقتی براش متحمل نشدم.برای شما .میکائیل عزیزم که بارها از نزدیک دیدمش و کل خانواده بزرگ عباس منش بهترین هارا میخواهم.???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    نغمه نعیمی گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    سلام بر خانواده ی فهیم گروه تحقیقاتی استاد عباسمنش

    این اولین کامنت من بعد از یکسال آشنایی با فایلای استاد عباسمنش عزیزه

    خیلی خوب یادمه‌ که عید پارسال بعد از چندماه آشنایی با نت ورک و بازاریابی اینترنتی خییییلی اتفاقی در گروهی عضو شدم و یکی از فایلای استاد رو با موضوع اعتماد به نفس گوش دادم

    احساس بسیار خوبی داشتم و‌دلم‌میخواست بازهم کلام و توصیه های استادی که کلامش به جان دلم نشسته بود بشنوم

    سرچ کردم تا سایت و کانال تلگرامشون رو پیدا کردم

    مثل تشنه ای که کویر وجودش از بی آبی خشک و ترک و خورده شده بود احساس میکردم به منبع عظیمی از اب گوارا رسیده ام

    صبح تا شب شب تا صبح فایلای رایگان رو‌گوش میدادم

    تا اینکه به فایل استاد درمورد بازاریابی شبکه ای رسیدم و منی که داشتم غرق دنیای نت ورک میشدم و کاری که مورد علاقم نبود رو به امید رسیدن به ثروت انجام میدادم فهمیدم این تنها راه رسیدن به آرزوهام نیست

    برای اولین قدم درکنار ناباوری همکاران، نت ورک رو کنار گذاشتم چون استادم گفت کاری رو انجام بدید که عاشقشید و این کلام چون وحی منزل برای من بود

    و این سرآغاز نتایج مثبت من بود

    اگر بخوام نتایج مثبت زندگیم رو بگم همین بس که بگم تمام سی و یکسال گذشته ی عمر من به کنار و سال گذشته کنار

    اما الان مایلم برای اجرای خواسته ی استادم نتایجم رو با جزییات بنویسم

    1-اولین و مهم‌ترین نتیجه ی من آشنایی با استاد عزیزم بود که دستی مهربان و فهیم از دستان خداوندم هستن و باعث شدند خدای خودم و به دنبال اون خودم رو بشناسم

    2-به خاطر احساس بدی که نسبت به خودم داشتم و قطع بودن ارتباطم با منبع انرژی سالها بود که به هدف اصلیم که کاهش وزن بود بود نمیرسیدم اما از وقتی فهمیدم ‌باید عاشق خودم باشم و احساسم رو خوب نگه دارم با استفاده از قانون تمرکز و قانون توجه به نکات مثبت تونستم 25کیلو وزن کم کنم و به اندام ایده الم برسم

    و باعث تعجب،تحسین و شگفتی اطرافیانم شوم

    3-بعد از کاهش وزنم با اعتماد به نفسی که کسب کردم با استفاده از قانون درخواست از مربی والیبالم خواستم تا ازم تست ‌بگیره و من بعد از سالها شدم پاسور یکی از بهترین تیم‌های والیبال شهرم

    4-هیچ وقت اهل آرایش نبودم ولی همیشه ارزو داشتم آنقدر پوستم شاداب بشه که بدون هیچ آرایشی زیبا باشم توی لیست خواسته هام نوشتم و به خاطر جزیی ترین داشته هام شکر گزاری کردم و شروع کردم به تحسین هر انسان زیباییکه میدیدم و بهش تبریک میگفتم کم کم به مسیرهایی هدایت شدم که بعد از چندماه آنقدر پوستم شاداب و عالی شد که به قول دوستانم چندین سال کمتر از سن واقعیم به نظر میرسیدم

    5-تونستم به شغلی برسم که بدون نیاز به حضور فیزیکی خودم برام درامد ایجاد بشه

    که توضیحش مفصله واقعا

    6-تونستم به قدرتی برسم که احساس میکنم هیچ مانعی برای رسیدن به خواسته هام وجود نداره

    7-عاشق خودم و خدای مهربونم شدم ودههانتیجه ی ریز و درشت دیگر

    موفق و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: