توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله
سلام خدمت همه دوستان عزیز
مخصوصا استاد بیدارکننده
واقعاتاقبل از آشنایی با استاد من خواب بودم وفکر میکردم اتفاقات این جهان خارج از اختیار من است
اما استاد مرا بیدار کردند از خواب غفلت
خدایاشکرت که بیدارشدم
من درسال 96چیزهای زیر رابدست اوردم
1-ماشینم از پراید شد پژو پارس
2-پس انداز من از 40میلیون شد60میلیون
3-وام بامبلغ نسبتا بالا میخواستم که به راحتی گرفتم همین وام درسال 95باآن موافقت نشده بود
4-درکنار شغل کارمندی شغل آزادم راشروع کردم
5-درماههای آخرسال موفق به ثبت شرکتم شدم
6-باچندنفر که درحوضه کاری ما فعالیت داشتند آشنا شدم وقصد همکاری دوجانبه داریم
7-توانستم کمک مالی به برادرم کنم
8-از شغل کارمندی بیرون آمدم وشروع کار خودم
9-توانستم رابطه ام را با سه فردی که هم فرکانس من نبودند قطع کنم
10-درعوض با سه نفر آشنا شدم که هم فرکانس خودم هستند و هر چهارنفرباافتخار درخانواده عباسمنش هستیم
11-به کمک خدا و استاد توانستم چند باور در مورد فراوانی را درست ایجاد کنم
12-تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و در کنکور ثبت نام کردم
13-رابطه ام با برادرانم خوب بود اما در سال گذشته به صمیمیت تبدیل شد
14-توانستم از نعمت گاز استفاده کنم چون ماشین جدیدم دوگانه سوز است
15-گلهای زیادی در منزل کاشتم که هم حس خوبی به من میدهد وبه هرکسی که به خانه ما وارد میشود
16-موفق شدم چند جلد کتاب غیر درسی بخونم واز آنها تاثیر بگیرم
17-توانستم چند روز مانده به عید به یک نفر کمک مالی کنم و خوشحالی او ارزشش چندین برابر پولش بود
18-به داداش کوچکترم رانندگی یاد بدهم
19-چند نفر را در ضمینه شغلی راهنمایی کردم
20-توانستم درشروع کارم اعتبار کسب کنم و یه رقم قابل توجهی از فردی که آشنایی چندانی نداشتیم فقط با تماس آن مبلغ راقرض بگیرم
هدف و خواسته امسال من
1-گسترش شرکتم در داخل کشور و آماده سازی ضمینه لازم جهت فعالیت خارج کشور در سال98
2-ازدواج
3-عوض کردن ماشین تامبلغ 100م ت
4-خرید یک قطعه زمین در محدوده 150م ت
ممنونم که فضای خوبی ایجاد شد واسه اینکه اینهارو بنویسم
سپاسگزارم از همه کسانی که وقت گذاشتند و این مطلب را مطالعه کردند
بسیار سپاسگزارم از استاد عباسمنش وتیم خوبش
سلام ، خداراشکر که اینجا هستم ، امروز داشتم فکر میکردم که پسر من میخوام از نظر مالی امسال خیلی پیشرفت کنم ، چون میخوام آازد باشم هم از نظر مکان و هم زمانی، بع ددیدم شرایط و اتفاقات جوری هستش که همیشه نه امسال یا پارسال ، من از نظر زمانی آزادم ازاد آزاد ، ولی به خاطر پول من از نظر مکانی آزاد نیستم
امسال باید تغیر کنم از نظر مالی چون دوست دارم سفر کنم ، این یکی از خواسته های من بود ، و نکته دوم : استاد من هیمشه میبینم که تغریبا اکثر افرادی که با شما آشنا میشند خیلی از هر نظر دچار مشکلات متعددی هستند مثله اینکه پول ندارند حتی خونه خوب بگیرند یا غذای منساب یا شرایط خیلی خیلی سختی دارند ولی من درسته گفتماز نظر مالی ضعیفم ولی نه ضعیفی که خونه نداشته باشم و یا غذای دلخواهم را نتونم بخورم اینطوری نه ولی نسبت به دیدگاه خودم باید خیلی پیشرفت کنم چون دوست دارم به استقلال مالی برسم ، و یه نگاهی انداختم به گذشته خودم و دیدم من که الان 20 سال دارم هیچ وقت مصلا سخت بهم نگذشته و یا اصلا کار نکردم که بخوام بگم سختی کشیدم و یه ظرایط خواصی دارم که واعا راحتم و به خودم گفتم مصلا استاد چه قدر شرایط سختی داشته چه میدونه درگیر اجاره خونه بوده یا خیلی بی پولی کشیده و گذشته سخت داشته یا یه سری افرادی که ظرایط این شکلی دارند ولی من ندارم و خوب نشون میده که خیلی خیلی من پتانسیل بالاتاری دارم نسبت به پول و … و به خودم یادآور میشم که اگر روی خودت کار کنی چه قدر نتایج میتونه عالی تر بشه چه قدر راحتر بشه و اینجا اومدم نظر خودمو ثبت کنم که امسال سال 97 را باید روی باور های مالی خودم کار کنم و نتایج را اونطور که میخوام تغیر بدم ب و طبیعی که ثروتمند بشم خوشحال باشم ازاد باشم ، خدادوست داره که من ثرتمند و موفق بشم چون جهان گسترش پیدا میکنه و دنیا را من وسیعتر میکنم خدایا کمکم کن که هدایت بشم به راه راست ،
سال 95 من یه مدت زیاد دور بودم از این سایت ولی هیمشه به خودم اینا میگفتم که سر خدا خیلی دوست داره که این راه را بهت نشون داده یه روزی اتفاقی فکر کنم سال 93 بود که داشتم توی سایت اپارات راجب تند خوانی سرچ کرده بودم که یهو چشمم به جمال استاد افتاد خخخخ . از اونجا دیگه شروع شد تولد من ، خوب بعضی موقع ها نگاه مینم به اطرافیان و میبینم چه قدر نآشنا هستند با این دنیا به خاطر اینکه قوانینش را نمیدونند و هر روز خودشون نااگانه دور میشند از همه چی ، این خودش یه تفاوت بزرگه ،
سلام خدمت همه ی هم فرکانسی های عزیز
1درایام نوروز باران امد وخیلی هوای خوبی بود
2می خواستم گوشی مدل جدید بخرم وبه دلایلی نخریدم وچند ماه بعدیه گوشی باقیمت کمتر وبهتر خریدم
3برای امتحانات نهایی سال سوم دبیرستان فیلم تدریس رایگان باتدریس عالی نگاه میکردم
4توانستم بابرنامه عالی ازایام نوروزبرای درس خواندن وتفریح استفاده کنم
5درمدرسه معلمین خوبی داشتم
6توانستم قبل از امتحان نهایی سوم دبیرستان تمام دروس رویک بار بخوانم
7تمام نمرات امتحان نهایی سوم دبیرستان روبانمره خوبی قبول شدم
8خرید اولین کتاب موفقیت
9خرید وخواندن کتاب ها
1رویاهایی که رویانیستند
2قورباغه ات راببوس
3کتاب صوتی معجزه سپاس گزاری
4خریدکتاب12ستون وخواندن کامل ان دریک روزبدون تند خوانی
5خریدکتاب قطارسرعت به سوی ثروت
6خواندن کتاب اثرمرکب
7خواندن کتاب قورباغه ات راقورت بده
10بعدازاینکه کتاب معجزه سپاس گزاری راتمام کردم یک مسافرت خوب رفتم به تهران –کرمانشاه- جوانرود -بیستون -غارقوری قلعه- همدان
11خرید گوشی مدل جدید
12ثبت نام مدرسه بدون داشتن یک سری شرایط خاص مثل پرداخت شهریه
13امسال دوچرخه داشتم وبرای انجام کارها ازدوچرخه استفاده میکردم وکارهازودتر انجام میشد
14حجم اینترنتی روکه خریده بودم چندگیگ بیشتر بهم داد وواقعا خودم هم تعجب کرده بودم
15حدودایک ماه هرروز ورزش میکردم وبه تناسب اندام دلخواهم رسیدم
16نصب اپلیکیشن دستورالعمل ثروت انجام تمارین ان
17ثبت نام کلاس کنکور فیزیک
18کتاب اموزش رانندگی رو رایگان بدست اوردم
19بابام کارجدید درشرکت پیداکرد که که برخلاف شرکت قبلی حقوق بیشتری میداد
20ابدیت گوشیم به اندروید7
21کفشی روکه عیدسال بل خریده بودم تایک سال ونیم میپوشیدم
22خرید یک کتاب درزمینه تقویت حافظه
23چنندروزی بود که داشتمفکرمیکردم چطور میتونم کسب وکار شخصی داشته باشم که اقای عباس منش خبرانتشار محصول روانشناسی ثروت3 رودادند
24من درامتحانات نهایی دی ماه دردرس شیمی نمره خوبی گرفتم
25دردرس فیزیک نمره خوبی گرفتم
26خرید یخچال نو
27حدودا5یا6باردرقرعه کشی گروه تحقیقاتی عباسمنش برنده شدم
28بارکتاب های موفقیت روباتخفیف خریدم
29امسال سرعت اینترنتم بیشتر بود
30درمدرسه رابطه خوبی باهمه بچه هاداشتم
31امسال هرشب برای روز قبل وبهتر از سال های گذشته برنامه ریزی می کردم
32دوبارگوش دادن به کتاب صوتی پدرپولدارپدربی پول
33خرید اشتذاک ویژه یکی ازسایت هایی که کتاب های موفقیت وسمینار هاروترجمه می کرد ودانلود تمام محصولات
34گوش دادن به فایل های استاد به نام سه برابر کردن درامد ریک سال وانجام تمریناتش
35میخواستم برای رفتن به یک دانشگاه خاص تجسم کنم اماچند وقت بود سرچ میکردم تو اینترنت هیچ عکس خوبی نمی دیدم تااینکه یکدفعه 105تاعکس دادم
36ذریک کلاس شرکت کردم وبرای شروع بخشی ازهزینه ها رودادم ودررابطه بابقیه هزینه برگزارکننده کلاس ها گفت برات شماره کارت میفرستم وبرام کارت به کارت کن اما تاالان حدودا یک ماه میشه وهنوز شماره کارتی نفرستاده
37اهدافی رو که قرار بودرسال 97به انها برسم نوشتم وبرای یکی ازانها نیاز به پول داشتم که چند روز بعد یک نفر مبلغی روبه من هدیه داد
38لباس عید 97رازیک مغازه ای خریدم که زیادبهمون تخفیف داد
39یک کتاب کمک درسی430صفحه ای رو به پایان رسوندم
40درازمون ازمایشی کنکور باتخفیف شرکت کردم
41رابطه ام بادیگران خلیل بهتر ازسال قبل شد
42همینطور که داشتم دراینترنت سرچ میکردم یک کلیپ درزمینه موفقیت دیم که یک تمرین داشت که باانجام اون تمرین خیلی بهم کمک کرد
43دیدن فیلم کامل راز
44کت وشلوار نوخریدم
45گوش دادن به فایل قانون خلااستادعباسمنش ودورریختن خیلی ازوسیل اضافی منزل
46بابام یه مبغی پول رو به حسابم ریخت برای خرید عید روزخرید کارتم یادم رفت واون پول شدمال خودم
47خرید ساعت نو
48درحفظ کلمه مشکل داشتم ویک نفر جعبه لایتنر رو به من هدیه داد
49من به میز مطالعه نیاز داشتم ومی خواستم بخرم .یک نفرمیز معالعه خودش رو بهم قرض داد
50درسال96دوباربسته اینترنتی900مگ_900تومان روخریدم وهرچی استفاده میکردم تموم نمی شد حتی20گیگ هم دانلود کردم اما تموم نشد
51ازمعلممون روز اخر مدرسه چند تاخوش نویسی هدیه گرفتم
52دنبال کنندگان زیاد اینستاگرام
53دیدن فیلم های انگیزشی
54لباس عید که خریدم خیلی مورد پسندم بود تاحالا هیچ وقت اینقدر لباسم مورد پسندم نبود
55خرید کتاب کمک درسی باتخفیف 55درصد
56تاالان دروسی رو که باید برای کنکور بخونم عقب نیستم
57به عروسی یکی از دوستام دعوت شدم وخیلی عروسی شاد وباکیفیت غذای عالی بود
58برداشته شدن شرط سربازی برای گواهی نامه
59شرکت درکلاس قانون جذب قیمت مناسب
60استاد عباس منش گفتند که باافراد موفق مصاحبه می کردم ومن هم میخواستم این کارروانجام بدم تواینترنت سرچ کردم وفیلم مصاحبه بااین افرادرونگاه کردم
اهداف سال 97
1استقلال مالی
2تاسیس شرکت خصوصی
3ازدواج
4مسافرت به تمام مناطق دیدنی اصفهان شیراز تهران
5رفتن به دانشگاه مورد علاقه وتحصیل دررشته موردعلاق
سلام چه جالب چه نکات کوچک و بزرگی را نوشتید منم دلم میخاد برنامه دستور عمل ثروت را نصب کنم. موفق وشاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند باشید
حالا که خدا تیر پرتاب میکند پس من ، هدف های بزرگ را نشانه می گیرم و برای امسال آنقدر اهداف زیبا و بزرگی را در نظر دارم که اگر بخواهم همه ی آنها را مفصل بنویسم باید بیشتر از این مطالبی که نوشتم، قلم بزنم .اما به زیبایی تمام ،همه آنها را در دفترم نوشتم زیرا به قدرت قلم ایمان دارم و تسلیم محض خداوند هستم که خالق آسمانها و زمین است و ما را به بهترین تجربه ها هدایت میکند.
به طور خلاصه ، امسال می خواهم در زمینه ی هتل و گردشگری و صادرات صنایع دستی و هنری ، جنگلکاری و هیدروپونیک و کودهای ارگانیک و تکمیل آموزش هایم قدم بردارم و می خواهم زبان جدیدی یاد بگیرم . می خواهم برای سایر ایدههایم نیز اقدام کنم، یک اقدام عملی . می خواهم نذر بذرم را گسترش دهم. میخواهم به آزادی زمانی و مکانی و مالی برسم و رها شوم از هرچه غیر خداست. می خواهم به شادی و آرامش و ثروت برسم زیرا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست .
همیشه از خدا میخواستم که ” رب زدنی علما ” اما تمام سال 96 ، جمله ی دیگری را نیز به آن اضافه کردم و دیدم که شد و بلافاصله بعد از ” رب زدنی علما ” میگویم، علم با عمل و عمل صالح و نیک و نیکی ماندگار و خدا برایم همه چیز شد هم علم و هم عمل. سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم و برای همه ی شما عزیزانم خیر و سعادت در دنیا و آخرت را خواستارم.
صفحه ی دهم
سلام دوست خوبم
کامنت های خیلی خوبی داشتی که بعضی جاها احساسم دگرگون میشد و انرژی بسیار زیادی بهم میداد آفرین احسنت برشما با این اراده قدرتمند و ایمانی که به خداوند دارید
??????????
سلام دوست عزیزم خانم سیما تونی چقدر از خوندن کامنت هات لذت بردم و نمیدونی چه احساس خوبی رو در من زنده کردی و چقدر ایمانم رو قویتر و انگیزه ام رو بیشتر خدا رو شکر میکنم که دوست جدیدی مثل شما رو پیدا کردم و این نشونه ای از بالا رفتن مدارم است اینکه در مدار ثروت و خوشبختی قرار گرفته ام و حالا با عزمی جزم تر به ادامه راه میروم امیدوارم منم به زودی خبراز موفقیتهای روزافزونم برای شما و همه دوستان دیگرم در این خانواده بزرگ و صمیمی بنویسم خدایا شکرت شکرت شکرت
همه صفحات را خواندم… عالی بود…. لذت بردم
به نام خدای وهاب
داستان یک سقوط آزاد:
سال نو همگی مبارک و به امید خدا امسال برای همگی، همون سالی باشه که به اندازه تمام سالیان زندگیمون از همه لحاظ پیشرفت کنیم.
خیلی خیلی خدا رو شکر میکنم که دقیقا چند روز قبل از این آپدیت، با چه حالی از خداوند نشانهایی از امید میخواستم و وقتی به خانوم شایسته عزیز ایمیل زدم و گفتن دقیقا این آپدیت برای افراد موفقی هست که از یک جایی سقوط میکنند خیلی آرامش گرفتم که خداوند همیشه از راههای مختلف با منحرف میزنه و هدایتم میکنه که مبادا سر درگم و گیج از مسیرم دور بشم.
سالی که گذشت ساله عجیبی بود.من 96 رو طبق فایل بسیار دوست داشتنی استاد برای عید، هدفگذاری کردم:
1- فارغ التحصیلی با نمرات بسیار عالی در شرایطی که طبق قانون دانشگاههای آلمان، اگه 3 تا از امتحاناتم رو برای بار آخر میفتادم تمام زحماتم برای کل تحصیل هدر میرفت و باید قید مدرکم و آرزو هام تو میزدم. در این شرایط تمام وجودم شده بود خواستن برای موفقیت. تمام شب و روزم رو به ساختن باور مناسب گذشتم که من میتونم با این که تجربیات بدی داشتم در گذشته ولی با نمرات باور نکردنی از پاس همه چیز بر اومدم و شاگرد اول شدم.
2- هر چند در گذشته در مقاطعی سر کار رفتم و در شرکت دویچه تلکام در آلمان کار میکردم ولی هدفم رفتن سر یک کار با قرارداد نه محدود و حقوق مناسب بود تا اقامت ناا محدود بگیرم و در واقع پاسپورتام رو بگیرم . با این که تقریبا همه به دلیل بسیار زیاد و ظاهراً منطقی به من میگفتن تو نمیتونی به این صورت بری سر کار، تجربه کاری کافی نداری، تخصص کافی نداری، هنوز درست تموم نشده، معدلت در این لحظه (قبل از این امتحانات آخر) چنگی به دلم نمیزنه، کلا کار پیدا کردن اونم با این شرایط قرار داد ناا محدود مگه الکی ؟؟ اصلا به صورت اتفاق نمیوفته و …
ولی من ایمان داشتم که میشه قانون فراوانی رو بارها و بارها تمرین میکردم. صبح تا شب دنبال نشانهایی بودم که قانون رو تایید میکرد . افرادی که با وضعیت بد تر از من سر کار رفته بودن. با توجه به این که در شرایط بسیار استرس زا و تحت فشار شدید برای درسم بودم و به خاطر ویزام.
بلاخره باور هام بهتر شد و طوری شد که سر قرار داد بستن بین چند تا شرکت خیلی خوب رقابت شو. حتا طوری که به من حقوق بهتر پیشنهاد شد از هر طرف. چون آرزو داشتم در شهر کلن باشم، اون قرارداد را نوشتم. با حقوق بالا تر از نرمال و نامحدود و محیط خوب و شهری که میخواستم
3- درواقع علتی که میخواستم کلن باشم به اینجا برمیگرد که من سریع تصمیم گرفتم در مقطع مستر تو بهترین دانشگاه آلمان در آخن (نزدیکی کلن) پذیرش بگیرم، باز چه نشدنهایی که گفتن اصلا به این راحتی نیست. مثل آب خوردن به من پذیرش دادند.
4- موقع تغییر ویزام از دانشجویی به کاری خیلی استرس دستم که اگه بفهمان من هم دانشجو هستم هم کار میکنم نه محدود قطعاً بیچرمیشم ولی
به لطف خدا هیچ آب از آب تکون نخورد. اینقد خداوند زیبا برنامه ریزی و زمان بندی کرد که داستان مفصلی داره.خودم به این زیبایی نمیتونستم همه چیز رو هندل کنم.
5- رابطه رویائی میخواستم با کسی که سالها بود حتا دیگه خبری ازش نداشتم و حتا خواستم فراموش شده بود.
خودم هم الان فکرش رو میکنم میبینم اصلا چی شد که خوب شد! در کامل آرامش و اینقدر قشنگ اتفاق افتاد که خودم اصلا فکرشم نمیکردم روزی این اتفاق بیفته. علتش اینه که یه دوره تمرینات ذهنی از دور عشق و مودّت رو انجام دادم.
خیلی خوشحال بودم و زمان به صورت فقلدهیی بر وفق مراد میگشت.
من به راحتترین شکل ممکن اسباب کشی کردم ، کلا جا به جا شدن در آلمان روند کمی پیچیده یی داره که در این مابین اینقد خداوند برای هر کاری بی نهیات به من لطف کرد همه چیز در لحاظت به موقع درست میشد که من احساس میکردم رو ابرها هستم و اهم فرشتههایی از طرف خدا.
نقطه سقوط :
همه چیز داشت فوقالعاده پیش میرفت از نظر کاری آهه چیز عالی بود و در ربطم احساس آهلی خوبی داشتم. اما چون میسفن اعتماد به نفسم خوب نبود هر چیز کوچکی در ربطم به من احساس بدی میداد. انگار ساختمون شیشهای زیبایی سخته بودم که از طرف ربطم کم کم داشت ترک میخورد. اونجا بود که سعی میکردم اعراض کنم و به خودم بقبولونم که باید به نکات خوب توجه مکنی. واقعا در کار استارت آاپام هم داشتم هر روز پیشرفت میکردم و حالم رو خوب میکرد اما وگهیت اینه که اعتماد به نفس پیینم در رابطه داشت مثل موریانه درونم رو نبود میکرد. هیچ اتفاق بدی بین من نیفتاد هیچ بحثی یا هیچ بی احترامی اما هر چی میشد من از درون احساس بدی بهم دست میداد که نکنه من به اندازه کافی خوب نیستم.
تا این که بالاخره یک روز ددم که همه چیز خیلی غیر عادی شده و دوستم کلا بی توجه و بی خیال شده. من که انگار منتظر این روز بودم پریشون تر از اهم شدم انگار وجودم منتظر این خروسه بود. و اینقدر حالم بد شد که نتونستم خودم رو کنترل کنم و متاسفانه در کامل ناباوری گفت آن مگه ما با هم رابطهای داشتیم ؟؟؟ انگار آب سرد رو من ریختن ولی به لطف خانوم شایسته عزیز باز به مسیر برگشتم و به آلمان اومدم و زندگیمو از سر گرفتم. هنوز این درس رو نفهمیده بودم که سر زنجیر از جایی باید قطع میشد. تا مدتها این موضوع اذیتم میکرد. سر کار هم همکرایی داشتم که سعی میکردن به من نزدیک بشن ولی من به شدت درگیر استارت آاپ و موفقیتهای پی در پی شدم .اما دقیقا از یک ماه پیش نمیدونم چرا به شدت به سر کارم حسس بدی پیدا کردم حسس میکردم همکارم از موفقیتهای من ناراحت میشن و از این که من سنم از اونها کمتر هست و خانوم هستم خیلی سعی داشتن من رو اذیت کنن یا به شوخی یا با کار یاد عزم کشیدن و انرژی و وقتم رو گرفتن. من متاسفانه این بر هم نتونستم خودم رو کنترل کنم تا این که 2 روز به پایان در آزمایشی کار من رسد بود که از نظر قانونی هم هنوز تردید دارم اجازه داشته باشن من رو اخراج کنن. چون بد از پایان در آزمایشی قرارداد من به صورت خودکار ناا محدود میشه و نمیتونن به این راحتی عذرم رو بخوان.
خلاصه از اون چه که میترسیدم شدیدا به سرم اومد. درست لحظه که آماده بودم واسه تنظیم وقت پاسپورت با این قرارداد کاری گفتن خبر رسیده که تو جای دیگیی مشغولی و همکارای دیگه الان (با تاخیر 6 ماه) گفتن که از کار با تو راضی نیستند.در صورتی که فهمیدم فقط یکی که به ظاهر خیلی هم دوست بود با من زیارب من رو به شکل غیر شرافتمندانه یی زده .خلاصه که وقتی این فایل استاد رو ددم شیدا شدم تازه فهمیدم سقوط از کجا میاد. من متاسفانه در هر دو بر رابطه و کار نتونستم جلو احساسات بدم رو بگیرم. حالم بد بود، عصبی بودم گریه میکردم و ناراحت بودم وقتی که هنوز اتفاق جدی نیفتاده بود. اما الان که این قانون رو درک کردم تصمیم گرفتم برم دنبال استارت آاپ و به امید خدا اینقدر موفق باشم که تمام سالهای گذشتم جبران بشه. اهداف جدید من :
1- جذب سرمایههای میلیون دلاری به استارت آاپام تا پایان سال (20 میلیون دلار)
2- تست کردن موفقیت آمیز ایده هم زمان با جم جهانی در روسیه
3- پاسپورت آلمانی
4- ازدواج با کسی که کاملا با خسته هام مطابق باشه(در این مورد همه من رو به زیاده خی و بلند پروازی متهم میکنن که بازها من میدونم اگه باور مناسب بسازم هیچ چیزی محل نیست)
5-موفقیتهای پی در پی مالی در ساله 97 و حضور در لیست جوانان زیر 30 سال مجله فوربس
استاد عزیز، من یه باور کهترنک دته واسعم سخته میشد که الان به لطف خدا و شما هدایت شدم من فک میکردم که میشه به راحتی موفقیت مالی کسب کرد اما نمیشه همزمان خوشبخت بود و خانواده رویائی دست. خدا رو شکر که این مشکلم رو فهمیدم و تمام وجودم رو امسال میزارم روی این دو بسته ثروت و عشق و مودّت. وگهنننننن حق با هست. ورودیهای ذهن بی نهیات خطر ناک میتون باشه. حتا نزدیک ترینا بهت باورت ندران و چه نشدنهایی بهت گوش زد میکنن. من ایکهام از همین لحظه عرض کنم قرنطینه کنم خودم رو روی هیچ کس جز خداوند حساب نکنم و به قول شما اولویت یک یک زندگیم این بستهها باشه نه کارای دیگه.
خیلی خیلی سپاسگزارم که با این تاکید میگید که دلم عدم قرص میشه . که اگه کسی از این دور استفاده کنه محل هست نتژ دلخواهشو نگیره.
لطفا یک آپدیت هم روی محصول عشق و مودّت بذرید. با سپاس فراوان
ارادتمند
قسمت دوم سال 97
چون با استاد اشنا شدم به فیلهای پیام 96نورز وبهار و اواخر اسفند خوب گوش میدادم ورودیهامو بیشتر کنترل کرده م برای سال 97 بهترین اتفاقات وبرنامه های فوق العاده دارم بحرف استاد گوش کردم اونایی که میشه حذف کرد حذف کردم در طول تعطیلات فقط نوشتم از هر فرصت استفاده کردم رفتم طبیعت از دیدبازدیهای که وقتمو میگرفت حذف کردم
در اولین روزهای سال محصولهای استادرو گرفتم عال وفوق العاده بود در قانون افرینشش تمرین داده بود سینوری زندگیمو نوشتم با107ارزو که مال من بیشتر شد مطمنم در این سال97 حتما میرسم یقین دارم ایمان دارم حس خوبم میگه میرسم چون پارسال دراین حس نبودم رسیدم الان که دراین حس هستم چی میشود غوغا میشود بخدا
1٫پسرم ایه های قران را مرتب باروخوانی ودرست با رعایت تجوید قران رو حفظ کرده الان هم که با استاد اشنا شدم درمحصولاتش ایه هارو بانقاط واضح بیان میکنه قشنگ یاد گرفته ودر اینده از قوانین باتوجه قران خوب بکار میبرد
2٫پسرم در مسابقات قرانی مهد قران اوقاف استانی سراسری کشوری شرکت مقام اول اورده
3٫ همسرم بیمه های مشتری هاشو در سال جدید به موقع پرداخت میکنه دیگر جریمه پرداخت نمیکنه
4٫ همسرم بدهی دانشگاه ازاد میانه رو که نزدیک 4میلیون هس پرداخت کرده ودفاع کرده مدر فوق لیسانشوگرفته
5٫ رابطه کارمندهای دارای با همسرم گرم وفوق العده شده
6٫ رابطه رئیس دارای با همسرم گرم وصمیمیمی شده
7٫ همسرم با شرکتهای جدید وسرمایه دار قرار دادخوب بسته
8٫ روز به روز درامد همسرم 3برابر می شود
9٫رابطه خانوادگیمون همسرم بامن و پسرم روز به روز گرمتر ومهربانتر و فوق العاده تر میشود
10٫ پسرم کتابهای روخوانی قران3و4رو بخوبی وکامل تمام کرد
11٫ همسرم توانست به راحتی مجوز پیشخوان دولتی رو بگیرد و5نفر استخدام کند
12٫همسرم مجوز پست بانک برای شهرک سرمایه گذاری گرزفت و4نفر استخدام کرد
13٫ توانستم برم کلاس فتوشاپ وبه خوبی اتمام رسوندم
14٫ توانستم مغازه چاپ کارت عروسی وترحیم رو باز کنم
15٫علی اصغر رو بصورت فوق العاده به کلاسهاش ببرم
16٫همسرم 1ماشین تویتا پریوس سفید اتوماتیک بخره دیگر خودش رانندگی میکنه من راحت شدم
17٫ من ماشینمو که پراید هس عوض کرده م ماشین سوناتا سفید ئنده اتوماتیک با سیتم فوق العاده خریدم که در سرما وگرما از رانندگیم لذت میبرم
18یخچال مورد علاقه مو دوقلو سفیدَ ااگ 6طبقه وجادار وشیک با گارنتی از ستاره بارا خریدم
19٫ماشین ظرف شویی 15نفره سفید ااگ از ستاره باران خریدم
20رو گازی شیک 5شعله ااگ از ستاره باران خریدم
21٫توانستم یک جارو شارزی ااگ سورمه ی رنگ به قیمت 900تومان بخرم
22٫ توانستم 2تا تابلو ابریشم یکی بسم الله دیگری منظره طبیعت بخرم از لاله پارک
23٫اشپزخانه مو کابینت رومی زدم واتاق پسرمو شیک کابینت بندی میکنم که 1طرف اسبابازیهاشو 1طرف هم لباسشو بزاره
24٫برای خونه م لوستر واشپزخانه واتاقهام چراغهای شیک بخرم
25 برای سرویس بهداشت وسایل مجهز بخرم
26٫یک ویلا در یام ویک ویلا در رامسر گرفته م که هر وقت کردیم بریم اونجا صفا کنیم
27٫همسرم زمین شهردای رو گرفته برای خودش دفتر مجهز به ستیمهای عالی وسرمایش وگرمایش خوب درست کرده
28٫همسرم دندانهایش رو برده به دندانپزشک دکتر دانش تا خوب ترمیم کند
29٫ محصولات ثروت 1و2و3ومابقی قانون افرینش رو خریدم وزندیگم فوق العادترشده
30 .پول کلاسهای پسرمو به راحتی میدم
31٫ برای خونه م پرده شیک گرفته م
32 موهام روز به پرپشت تر وصاف تر میشو د
33٫ روز به روز سالمتر وشادبت زندگی میکنیم
34٫چکهامون بموقع پاس میشود
35٫همسرم 1 کیلو وزن کم کرده
36٫پول کافی داشتم برای استاد های پسرم کادو بخرم
37٫ باهواپیما شیراز وکیش و اصفهان سفر کرده یم
39٫سرویس غذاخوری 4نفره چوبی با رنگ تیره گرفته یم
40اعتماد به نفس پسرمو با روشهای استاد بیان کرده بالا برد م
41 همسرم گوشی سامسونگ با گلکس7سیاه خریده 42همسرم یک ساعت مارک دار خریده
بگفته استاد محترم ارزوهامو به صورت حال و گذشته نوشتم که با حس خوب که براورده شده
به امید اینکه فرکانسهای ایده ال وزیبا به جهان بفرستیم تا زندگیمون ایده ال وزیبا باشد حق ماهست زیبا وفوق العاده زندگی کنیم
استاد دوستتدارم که زندگی کردن رو به اموختی وکمک کردی با پسرم وهمسرم چطوری زندگی کنم
سلام دوست خوبم امیدوارم که در آرامش الهی پایدار باشی
برای اهدافی که با ایمان نوشتی تحسینت میکنم و آرزوم اینه که همه به آرزوها و رویاهاشون برسن تا زیبا زندگی کنن و دنیارو جای بهتری برای زندگی بکنند و سپاسگزار خداوندی هستم اجابت میکنه خواسته های بی نهایت مارو ??????????????
به نام خداوند بی همتا
سال 96 سالی بسیار متفاوت برای من بود چون از اول سال برنامه برای خودم تنظیم کردم که بتوانم نتیجه ی خوبی در طی سال دریافت کنم.یکی از کارهای مهمی که انجام دادم مانند دو سال پیش مطالعه کردن کتاب های آگاهی بخش و شناخت قوانین جهان هستی چه به صورت کاغذی و الکترونیکی و صوتی کردم که در جمع بیست کتاب مطالعه نموده ام که بعضی از این کتاب ها را به تکرار خواندم و به فایل های استاد هر روز به تکرار گوش میکردم به قول خود استاد بمباران تغییر در باور های خود داشتم.این حجم بالای آگاهی،دگرگونی در زندگی من ایجاد کرد که دو دختر نازنینم از این دگرگونی شخصیت من به سمت این قوانین کشیده شدند و در منزلمان با هم رشد چشمگیری داریم.یکی دیگر از برنامه های من ارتباط با خدا و عشق به خدایم بود که توانستم تا حدودی موفق شوم که امسال برنامه های قدرتمندی برای این ارتباط دارم انجام میدهم.در سال 96 من تونستم به آرامش بیشتر ،بخشش حقیقی ، دوست داشتن اطرافیانم ،خودباوری و عشق به خود و خدا پیدا کنم و در نیمه دوم سال شروع به سپاس گزاری و پاکسازی و مراقبه کردن کردم که دنیای دیگری برایم باز شد که خیلی خیلی جهانم را متفاوت کرد.در این دگرگونی ها، دریافت روحی بسیار عالی داشتم طوری که عاشق آموزش دادن و خدمت کردن به تمام افراد مشتاق تغییر،شدم.افرادی سر راهم قرار گرفتند تا شرایط آموزش دادن مهیا شد.چند جلسه آموزشی برگزار کردم که استقبال و نتیجه عالی داشت.آموزش دادن آرزوی قلبی منه که اول خودم بیدار و آگاه شوم و بعد به کمک خدا کسانی که دوست دارند بیدار و آگاه شوند،کمک کنم تا جهان به جای زیباتری تبدیل شود.جالب اینجاست که من در اول سال برای خودم سفر رفتن را هدف زدم و بدون هیچ برنامه ریزی قبلی از طریق دوستانم دو سفر عالی معنوی و خداشناسی رفتم که با تمام سفر هایم متفاوت بود.با دوستان هم فرکانس که روزی آرزویم بود به طبیعت گردی پرداختیم و در طبیعت مراقبه میکردیم و الهامات درونی دریافت میکردم.این تجربه ها یک روزی آرزوی من بود.
در سال 97 چند برنامه و هدف پررنگ دارم.سال پیش سال معرفت آگاهی و بیداری من بود و امسال سال تحول مالی و عشق به فراوانی جهان و جاری شدن این فراوانی به زندگی ام هست.
اهداف امسالم زندگی کردن در لحظه حال ،لذت بردن در لحظه جاری زندگی ،احساس خوب به داشته های حال حاضرم و ذکر دایم شکرگزاری با احساس حقیقی قلبی ، تنظیم فرکانس ها در هر لحظه و تمرکز روی توکل و ایمانم به خدا است و مهم ترین هدف کاری تاسیس شرکتم و دیدار با افراد بزرگ و موفق که یکی از این افراد استاد گرام است.
با تمام وجودم از خدای مهربان موفقیت تک تک انسان ها را در اهداف و خواسته هایشان،درخواست دارم.
شاد پایدار و ثروتمند باشید
با آرزوی فروانی ثروت و عشق بینهایت برای شما دوست عزیز
سلام به استاد عزیز و بزرگوارم و دوستان و همراهان عزیزم
استاد عزیزم واقعا مسایقه فوق العاده ای …سپاسگزارم بابت طرح این سوال
قسمت اول مسابقه
نتایج فوووووووق العاده سال 96???????
از مهمترینش میخوام شروع کنم
1٫رفع احساس گناه که به مدت سه سال من این احساس گناه رو داشتم ولی ترس تو وجودم نمیذاشت برم اون شخص رو ملاقات کتم و البته بزرگترین مانع موفقیت همین احساس گناه هست که خدا رو شکر تونستم با توکل و البته اون توکل و اعتمادی که استاد دربارش میگن نه اون توکلی که قبلنا فقط به زبون میاوردم و با اعتماد به خدای عزیزم تونستم حلش کنم و از اون کسی که میخواستم حلالیت بطلبم و دوره فووووق العاده حل مسایل و توحید عملی 3خییلی به موقع اومدند و منو راهنمایی کردند ..
2٫باور و ایمان قلبی به خدای عزیز و مهربانم و این اعتماد رو دقیییییقا اون روزی که فایل توحید عملی 3به دستم رسید بیشتر تو وجودم بیشتر شد …و دقیقا عهد بستم که حتما فرداش اون مسئله ی احساس گناه رو برای همممممممیشه از بین ببرم.
3٫تهیه دوره روانشناسی ثروت سه …که خداوکیییییلی جلسه دوم این دوره خودش فقط جدا خود این جلسه فووووووووق العاده ارزشمنده که دقیقا باور خداوند همه چیز میشود همه کس را در من بیشتر کرد …خیییییلی این دوره بهم آرامش داد ..واقعا موندم چه جوری احساسمو بیان کنم مخصوصا اینکه مصادف شد با ماه مبارک رمضان و دیگه واقعا ارامش خییییلی عجیبی داشتم.
4٫تهیه دوره حل مسائل…که من با تهیه ابن دوره فرق اعراض و حل مسئله رو فهمیدم …من با این دوره فهمیدم سه سال خودمو الکی دارم از مسئله ی احساس گناه اعراض میکنم در حالی که من باید این مسئله رو حل میکردم و برای همیشه این احساس گناه رو از بین میبردم …من فهمیدم که احساس گناه بدترین مانع خوشبختیه و چون پذیرفتم که من باید از اون شخص حلالیت بطلبم دیگه عهد بستم که حلش کنم نه اینکه بگم اعراض کنم حالا خدا منو بخشیده و خدا رو شکر با این دوره و توحید عملی 3 تونستم با اون شخص مورد نظر ملاقات کنم و بیشتر این باور در من به وجود اومد که میتوان با توکل به خدای مهربان همه مسائل رو حل کرد ..چون ایشون اصلا از من گله ای نداشتند و سه سال بود خودمو اذیت میکردم
5هدفمند زندگی کردن :من از فروردین 95عضو سایتم و سال 95رو به شدت از این شاخه به اون شاخه میپریدم و یه دوره استاد رو مثلا تا جلسه چهارمش میرفتم و بعد تا یه دوره ای تخفیف میخورد میرفتم اون دوره رو تهیه میکردم و اونو شروع میکردم و به شددددت از این شاخه به اون شاخه میپریدم ولی تو سال 96تصمیم گرفتم چهار دوره رو نگاه کنم یعنی هر سه ماه رو یک دوره ولی خداوکیلی حالیم بشه دارم چیکار میکنم و از عزت نفس که اساسیترینش بود رو شروع کردم و بعد روابط و هدف گذاری و بعد ثروت یک که البته ثروت یک رو تا اواخر اردیبهشت ان شاالله تموم میکنم ولی دیگه سال 96خیلی برایم رضایت بخش بود و حس خیییییلی خوبی دارم که تونستم منظم برنامه های استاد رو پیش ببرم
6٫سبک زندگی شخصی :خدااااااای من این خییییلی خوبه ….من چقققققققدر قبلنا با سبک دیگران زندگی کردم ….انقدر تو خونوادمون تحصیلات رو مهم کرده بودند برای همین همممیشه دلم میخواست مدرک دکتری داشته باشم و با وجود اینکه خیلی به رشتمم علاقه ی خاصی نداشتم ولی دوست داشتم یه جورایی همه ازم حساب ببرن حالا متاسفانه تو مدرک بالا اینو میدیدم دیگه سال 96ارشد قبول نشدم تصمیم گرفتم دوره هدفگذاریو تهیه کنم که ببینم ایراد من کجاست بعدا فهمیدم که بللللللله مدرک گرفتن برای من فقط هوس نه هدف و دیگه برااااای همیشه از ذهنم حذفش کردم و سبک شخصی خودمو پیدا کردم
7٫تهیه ساز مورد علاقه ام :من از 14سالگی به موسیقی خیلی علاقه داشتم اما اصصلا شرایط مالی و فرهنگی خونواده و جامعمون در اون حد نبود که من حتی به این فکر کنم که میتونم کلاس برم …به قران قسم الان که یادم میاد هیچ وقت به ابن فکر نکردم که میتونم برای خودم ساز داشته باشم فکر میکردم اینا تو فیلماست ..چون حتی یه دونه نوازنده رو هم از نزدیک ندیده بودم .و به لطف خدای مهربان تونستم ساز مورد علاقمو بخرم و کلاس موسیقی برم.و با دوره روانشناسی ثروت سه هم همزمانی شد .
8پذیرش خدای خودم و وجود خودم با تمامی آنچه که هستم …منی که با مشکل مادرزادیم شب و روزم رو سالهای قبل بذای خودم سخت کرده بودم و هر شب رو با گریه سر میکردم حالا جز افتخاراتم میدونمش و یه حس خاص بودن رو باهاش دارم همون حسی که وقتی بچگیام بهش داشتم دوباره دارمش ..
9٫منی که با وجود مشکل مادرزادیم کلا ازدواج کردن رو از لیست خواسته هام حذف کرده بودم و هیچچچچچ وقت نمیخواستم بهش فکر کنم بالاخره پس از پذیرش خودم تونستم برای اولین بار بتا خواستگارم در موردش رو در رو حرف بزنم و خیلی ساده ایشونم پذیرفتند و فهمیدم الکی برای خودم شرایطمو سخت کرده بودم و بیشتر و بییییشتر خودمو پذیرفتم
10٫تمرینات رفتن به رستوران گران قیمت
11٫درخواست از مدیر رستوران برای نشستن در جای خاص
12٫درخواست کردن از مدیر رستوران برای یه چیزی مثل ماست یا سالاد یا یه بال رایگان
13٫واااااااقعا به معنای واقعی کلمه سپاسگزاری من امسال به اندازه تمامی سالهای عمرم عمق سپاسگزاریو درک کردم …خدا میدونه من بابت کوچکترین چیز مثلا صدای گنجشک تا بزرگترین خواستم چقدر با تماممی وجودم خدا رو شکر کردم ..سالهای سال تو خونمون درخت انجیر داشتیم ام هیچ وقت نه به فراوانیش توجه کرده بودم به عمق سپاسگزاری ..فقط استاد و بچه های ثروت سه میدونن که من کامنتهایی رو در این رابطه تو اوایل ثروت سه چه طور حسمو در مورد خونمون بیان میکردم
14٫برنده شدن در جایزه دوره شیوه حل مسایل ..دوره فوووق العاده ای بود خدا وکیلی
15٫خریدن النگو برای مادرم
16٫من همیشه ارزو داشتم که یه 206داشته باشم و خیلی جالبه پارسال با شروع ثروت سه همش تصور میکردم که اواخر 96حسابم به اندازه پول یه 206توش پول هست و میتونم به راحتی بخرمش و واقعا خییلی جالبه که دددقیییقا به اندازه یه 206پول تو حسابم هست اما تصمبم گرفتم بر اساس قانون تکامل اول از یه خودرو ارزان قیمتتر شروع کنم و انشالله اواخر سال رو 206میگیرم.
17٫من دوساله عضو سایتم ..سال 95رو با وجود اینکه نتایج خوبی هم گرفتم اما خیلی انگار معنای فرکانسو نمیفهمیدم و کلا سال 95رو به شددددت از یه شاخه به شاخه دیگه ای میپریدم و تو استفاده از دوره های استاد خییلی هول بودم اما واقعا سال 96رو پررررر بودم از آرامش …فهمیدم کار کردن رو باورها و فرکانس ینی چی …فهمیدم که فرکانس اونی نیست که رو زبونت میاری بلکه دقییییقا منشاش قلب …یعنی اگه بگی
خداوند همه چیز میشود همه کس را اینو به زبون بیاری اما در عمل از یه ادم پارتی بخوای عملت نشوندهنده ی فرکانس شرکی که میفرستی به جهان هستی
18٫٫با شروع دوره ثروت یک در عرض یک ماه خود به خود 800هزار تومان جدای از حقوق اینا و مزایای دیگه بهم دادند
19٫تهیه قلک و ریختن پول خردام
20٫درک قانون تکامل و انجام ان
21٫خوندن قران با معنی تک تک کلمات ان
22٫ جدا کردن لباسهای کهنم و خریدن لباسهای تازه
23٫خریدن کت قرمز رنگ خیلی قشنگ و سپاسگزاری برای پولی که پرداخت شد
24٫خریدن مانتو شلوار و کفشهای جدید و سپاسگزاری برای پولی که پرداخت شد
25٫تهیه کادو برای اعضای خونوادم
26٫سپاسگزاری بابت تمامی اعضای بدنم.
27٫تغییر محل کارم به واحد دلخواهم بدون هیچ سختی …با وجود اینکه من چند سالی همش درخواست میدادم که واحد کاریمو تغییر بدن اصلا موافقت نمیکردند ولی به لطف خدای مهربان و اموزشهای جلسه دوی ثروت سه که فقط خدا میدونه این دوره چقدر محشره خییییلی راحت و خودبه خود موافقت کردند و حتی خداشاهده خودشون باهام تماس گرفتند که موافقت کردند ینی من اصلا اون ماه و ماه قبلشم پیگیر نبودم ..هذا من فضل ربی
28٫سبک شخصی کامنت گذاشتنم ….اوایل که عضو سایت بودم خیلی سعی میکردم رسمی و مودبانه حرف بزنم و بعضی وقتهام کامنتهای ادبی و تاثیر گذار دوستان رو میدیدم سعی میکردم منم مثل اونا کامنت بذارم و خییییلی برام سخت بود چون اصلا از بچگیی انشام ضعیف بود دوست داشتم داد بزنم وقتی میام سایت و دیگه وقتی سال 96رو مجددا با دوره عزت نفس شروع کردم اعتماد ب نفسم بیشتر شد و فهمیدم بابا من دختر برون گرا تو چه به حرفهای ادبی و اینا خخخخخخخخخخخ برو تا دلت میخواد داد بزن …..خدا رو شکر استادم که کامنتامو تایید میکنن …اخه اوایل فکر میکردم اگه راحت حرف بزنم احتمالا کامنتام تایید نشن ولی مثل اینکه استادم با شلوق بازیام موافقن?????????????????
29٫ایجاد دفتر نتایج ….من با کوچکترین نشانه از دوره هااونو یادداشت میکنم..مثلا سر کار میرم یه سکه روی زمین پیدا میکنم و در حالی که روی ثروت یک کار میکنم.
30٫برای خودم تنهایی جشن تولد گرفتم و یه هدیه خییییییلی باحالم به خودم دادم…عجب روز خاااصی بود خداجججونم شکرت
31٫با رسیدن به موفقتهام و کارهایی که حس خوبی بهم میداد برای خودم جایزه میگرفتم خدایا شکرت
32 چندین باربه لطف خدای مهربان و استاد عزیزم جایزه 40%تخفیف هفتگی رو برنده شدم.
33٫تهیه البوم خانوادگی که مدتها دوست داشتم و دیگه این بار نشستم تمامی عکسهایی که رو لپتاپم داشتم که خدا میدونه چقدر زیادند رو نگاه کردم و گلچینشون کردمو اونارو چاپ کردمو گذاشتم تو البوم و چقققدر حس خوبیه وقتی یه کاری که برات زمانبر بعدش انجام میدی چ اعتماد بنفسی واقعا به ادم دست میده.
34گرفتن کادوهای بسیار قشنگ که اصصصلا انتظارشو نداشتم و خیلی خیییلی سورپرایز شدم
35٫تهیه ترازو و سپاسگزاری برای پولی که پرداخت شد
36٫به طور تصادفی یه خانمیو دیدم که سال 92کارش رو راه انداختم و براش حرفهای تاثیرگذار رو زده بودم که خودم اصصصصلا خداشاهده یادم نمیومد و ایشون گفتند چهار سال من براتون دعای خیر میکنم که چقدر اون روز شما بهم ارامش دادین و همش از خدا خواستم یه روزی شما رو ببینم که ازتون تشکر ویژه داشته باشم …خدایا شکرت واااقعا انقدر خوشحال شدم
37٫خیلی آرومتر .جذابتر ..با ایمانتر …دوست داشتنی تر شدم …آرامش فوق العاده ای که به لطف خدای مهربان هر سال ان شاالله بیشتر و بیشتر میشه
38٫افزایش درامد به لطف خدای مهربان
39٫تهیه یه عینک افتابی که خیییلی شیک و خمیشه ارزوشو داشتم
40٫خریدن ادلکن فوق العاده خوش بو
خدایا شککککرت براب تممممامی انچه که به من بخشیده ای و میبخشایی …خدایا شککککرت که تونستم با لطف خودت و با توکل به خودت مسئله احساس گناه رو با امگزشهای فووووق العاده دوره حل مسایل استاد حل کنم …خدایا شکرت که من رو زیبا خلق کرده ای و خدایا شکرت که خودمو همین طوری که هستم پذیرفتم و عااااشقانه خودم رو دوست دارم …خدایا شکرت به خاط اینکه روز به روز تو رو بیشتر پیدا میکنم …خداایاااا شکرت که سبک شخصی زندگی خودمو پیدا کردم ….خدایا شکرن ازدواج رو در لیست خواسته هام قرار دادم ….اینا مسایل مهمی بودند که تا اخر عمرم هر لحظه میخوام بابتشون خدای مهربانم رو سپاسگزاری کنم ..چون مسایلی بوند که چندین و چند سال اذیتم می کردند
خدابا جووووووونم بابت هممممه چی شکککککرت
عااااااااششششششششقتم خدای مهربووووونم
از استاد عزیزم بابت اموزشهای فووووووق العادشون سپاسگزارم …استاد عزیزم ممنونم که با راهنمایی های درستتون مسایلم رو حل کردم
خانم شایسته جون ممنونم همممیشه ایمیلهای بنده رو.پاسخ میدین و راهنمایی عالی میدین
خانم فرهادی دویت داشتنی سپاسگزارم بالت انرژی فوق العادتون
دوستای عزیزم ممنونم که هستین و
خداایا شکرت بابت این خونواده عالی
در پناه الله یکتای مهربان شاد ،سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
????????????
.قسمت دوم اهداف سال 97
1٫خریدن خانه
2٫خریدن ماشین طبق قانون تکامل
3٫توجه به الهامات و اجرایی کردن ایده ای که از سال 96بهم الهام میشه
4٫کار کردن مجدد روی دوره های عزت نفس …روابط و دستیابی به رویاها
5٫دوره های ثروت یک و دو و سه رو تموم کردن
6٫تمرین بیشتر روی سازم
7٫خوندن نماز صبح هرروز
8٫رسیدن به وزن ایده الم
9٫کار کردن بیشتر روی روابطم به خصوص در رابطه با خواستگارهام
10٫شرکت کردن در دوره حضوری استاد در ایران ان شاالله
11٫سفرهای داخلی به شهرهای ایران
خدایا شکرت …..با توکل به تو به هه رانچه که بخواهم میتوانم برسم ?????????
سلام
سوال پرسیده بودی که
سلااااام
راسی دوستان خواستم الان بدونم تو ایالت فلوریدا ساعت چند…الان حدو بیست دقیقه به شش عصر…تو فلوریدا ساعت نه و نه دقیقه صبح …..و یه سوال الان استاد تو کدوم شهر زندگی میکنه ?میامی ?
سپاس گزارم
اختلاف ساعتی اینجا با فلوریدا 8 ساعت و نزدیک چهل دقیقه هست ، یعنی الان ساعت هرچی هست 8 ساعت و 30 دقیقه برگرد عقب مثلا الان که دارم این پیام براتون میفرستم ساعت 2:50 دقیقه ، توی فلوریدا ساعت 18:20 دقیقه عصر
یعنی آمریکا از نظر زمانی از ایران عقب تره
جایی هم که استاد هستن البته منظورم اونجایی که فیلم از توی ویلا چند هکتاریشون فکر کنم 60 هکتاری که توش دریاچه داره و میذارن شهر پاناما از ایالت فلوریدا هست ( panama city ) و اون ساحل زیبایی که میگن همینجاست (panama city , Beach ) توی ایالت فلوریدا
سلام اقای مرادی نظیف …خییییلی ممنونم بابت جواب کاملتون ….
در پناه حق
سلام به دوست خوبم خانم سمیه احمدی
خانم احمدی توی دوره پرسیده بودین که :
“”” سلاااااااام دوستای عزززیزم
اوه اهنگ اول بخش دوم که استاد گذاشتن میشه اسمشو بذارین ….یا لینک دانلودش …که صوتیشو دانلود کنم ….ممنوم از لطف همگیتون …
اقای حیدری تو کامنتتون نوشنین نیشه بگین اسمشو …سپاسگزارم
در پناه حق”””””
خب من متن آهنگی که استاد توی دوره گذاشتن از روی نظر دوست عزیزم علی حیدری دیدم و خیلی خوشحال شدم استاد این آهنگ انتخاب کرده چون خیلی خودمم دوستش داشتم
اسم آهنگ هستش ( Life is Life یا بعضی جاها میگن Live is Life ) البته وقتی دانلود کنید و گوش بدید متوجه میشد ( همین الان دارم گوش میکنمش ???????)
و نکته دیگه اینکه شما هر آهنگ خارجی که میخواین پیدا کنید کافیه یک قسمت از متنش توی گوگل یا یوتیوب سرچ کنید سریعا براتون میاد از اونجایی هم گه رشته دانشگاهتون ادبیات انگلیسی بوده راحت تر میتونین این کار انجام بدید.
راستی الان یه مطلب دیگه یادم امد ، یادتونِ توی یکی از نظراتتون که با هم صحبت میکردید گفته بودید :
خیلیییییی فکر کردم که حکمت این تضاد چیه و متوجه شدم بیشتر باید وقتمو برای مادرم بذارم و بتونم بهش کمک کنم که به خواسته هاش برسونم ..دلم میخواد همیشه مادرمو خوشحال ببینم …این یکی از ارزوهامه …دوساله یکی از خواسته های مادرم که خونه تمیز و شیک گذاشتم جز اهداف اصلی خودم که بتونم یه خونه عالی واسش بگیرم اما خیلی خوب روش تمرکز نکردم همش مناظر سایر اعضای خونوادم بودم …واقعا این تضاد بهم کمک کرد بتونم بیشتر مادرمو خوشحالتر کنم …ممنونم که هستین …
خیلی خوشحالم دوست عزیزی مثل شما دارم …
بعد من گفتم میخوام یه نکته در این مورد بگم و گفتم استاد بهش توی دوره های عزت نفس و ثروت 1 اشاره کردن ولی الهام شد که کلا چیزی نگم خودتون بهش میرسید ؟؟؟؟
با خوندن نظرات بچه ها فهمیدم استاد توی جلسه پنجم اون نکته رو توضیح دادن و البته مکملهاش همونایی که توی دوره های عزت نفس و جلسات آخر ثروت 1 استاد گفتن
خب خوشحال شدم از این بابت و یقینم به الهامات بیشتر شد
خیلی ممنونم نکته هایی که از جلسه پنجم مینویسد و منتظر خلاصه های کامل و ارزشمندتون هستم
از نظرات دوره تضاد هم لذت ببرید
شاااااااااد و سللاااااامت و سعادتمنننند و ثروتمننند در آرامش خدا باشید .
سلاممممم اقای مرادی …خواهش میکنم ..در خدمتیم دوست عزیز …منم از شما بابت پاسخهاتون و کامنتهای زیباتون سپاسگزارم..
در پناه حق شادددددد و موووفق باشید.
سلااااااام….سپاسسسسسگزارم..سپااااااسگزارم …سپااسگگگگزارم…حتما میذارم ….ان شاالله شما همیشه در پناه الله یکتا شادو موفق و ثروتمند باشید.
سلاااام
ممنونم که هم موضوع خریدن ماشین توسط استاد برای خواهرشون نوشتید و هم نکته استیو جابز قرار دادین
در مورد سوالتون در مورد آگاهانه خوب بودن یا کسی که علی بی غم ، دیشب میخواستم به شما و دوست خوبمون مریم خانم جواب بدم که اینقدر خوابم میومد که دیگه نمیتونستم چشمام باز نگه دارم ، خب الان که خوندم دیدم خدارو شکر خودتون بهش رسیدین و این خیلی لذت بخش وقتی به جواب سوالاتت میرسی ، واقعا خیلی حال میده . آفرین به شما.
اتفاقا جوابی هم که میخواستم بدم خیلی کامل و خوب بود چون ما تو خانواده مون یک شخصی داریم دقیقا علی بی غم و 46 سالش هست اما فکر میکنید 35 ساله باشه مخصوصا اگه سیبیلاش بزنه ????? و از اونجا که خیلی انسان شوخ طبع و شادی هست خیلی من باهاش بودم و صحبت کردم و بیرون رفتیم و… و دقیقا میشناسمش
خیلی خوب سوالتون درک کردم و چون با این افراد بودم میخواستم دقیق بگم که خودتون جواب گفتید ، آره همش برمیگرده به باورهای مناسب و قدرتمندی که میسازیم
پر از احساس خوب پایدار در آرامش خدا باشید
سلاممممممم اقای مهرداد عززززیزززز ..ممنون بابت رلهنماییهای عالیتون برای اهنگ….دققققققققیقا وقتی جلسه پنجم رگ دیدم استاد اونجایی که تو کامنتم گفتم که همون لحظه که گفت دوست عزیز،مهربان ….گریم گرفت داشت در مورد اینکه کسی که میخواد برای مادرش خونه بگیره ..صحبت میکرد یعننننی کپ کردم اصصصلا از شدت خوشحاای داشتم بال درمیاوردم …اتتتتفاقا گفتم الانه که اقای مهردادم مبگه دقیقا فرکانسها کار خودشونو کردند ….و ممنونم بابت الهاماتتون …و خدارو شکر برای همه تضادهای زندگیم ….
در مورد خلاصه ها فقط پنج شش دقیقه اولشو من نوشتم ….اصلا انگار تو یه چشمه اصلا اقیانوسی هستی کههه هررررر چققققدر ازش مینوشی سیرررراب نمیشی که اننننننقدر که جلسه پنج عالیه ….خواستم اینو بگم با احساس گناه (الببته من خدارو شکر نسبت به مادرم احساس گناه ندارم فقط میخوام واقعا به خواسش برسونم حالا نمیدونم در ارتباط با احساس گناه یانه )یا دین نمیتونیم کسیو به خواستش برسونبم اول باید اون احساس گناه رو حل کنیم و خودمون با خودمون به هماهنگی برسیم بعد میتونیم به خواسته های اطرافیانم کمک کنبم ….
خلاصه من خوووووشحال موشششحالم خیییییلی میییییلیییی زیاااااااد بابت این سایتو استاد دوستای عزیزی مث شما و این دوره های بی نظیر ….خدااااایا شکرت
سلاااااام به سمیه خانم مهربون
واقعا خیلی خوشحالم که به نتیجه ایی که میخواستم رسیدین و اینکه فکر کنم تضادتون ذهنی حل شد دیگه
و بسیاااااااااار سپاسگزارم از خدا که وقتی به الهاماتش گوش کنیم چقدر عالی جواب میده ؛ یعنی واقعا اگه اجازه ورود الهامات بدیم و بهشون عمل کنیم چه نتایج بسیار عالی که نمیگیرم
یه سخنی از اتیو جابز میخوندم در مورد الهامات که اگه دوست داشتین توی نظرات دوره قرارش بدین
استیو جایز میگه : باید برای آن چیزی که حس درونی و قلبتان به شما میگوید ارزش قائل شوید. حس درونی شما قبل از عقلتان میداند که شما چه میخواهید و باید چه کار کنید. گوشکردن به صدای درونتان باید اولویت اول شما باشد و بقیه چیزها بعد از آن قرار میگیرند.
خیلی واقعا لذت بردم
دقیقا همینطوره جلسه پنجم بینظیره ، اقیانوسی که سیراب نمیشی و بیشتر بیشتر هم میشه ( از نظرات و خلاصه هایی که بچه ها نوشتن و خوندم و حس و درکی که گرفتم )
سمیه خانم درخواستی دارم که موضوع ماشین خریدن استاد برای خواهرشون با نکات و باورهای مربوطش کامل توی نظرات دوره بنویسید ، ممنون واقعا .
khkhkhkhkhkhkhkhkhk آی کیوی همه بالاست ??????
منم بسیار خوشحالم که دوستانی بسیار ارزشمند و عزیز و مهربون و لطف و مثبت و پرانرژی و توحیدی همچون استاد و شما و گروه تحقیقاتی و بچه های سایت دارم واقعا خدارو هزار مرتبه شکر
شما هم همیشششه شااااد و خنداااان???? و سلامت و سعادتمننند و ثروتمننند و همراه احساس خوب پایدار در آرامش خدا باشی……………………
سلااااااااااام سمیه خانم مهربون
خوشحالم که به نتیجه رسیدین و خیلی خوشحالم که استاد این مطلب گفتم واقعا چقدر دقیق الهامات اگر بهشون گوش کنیم و اجازه بدیم توی زندگیمون جاری باشن.
دقیقا منم حس میکنم که جلسه پنجم اقیانوسی که اصلا سیر نمیشی و همش بیشتر و بیشتر میشه
سمیه خانم ممنونم میشم که داستانی که استاد در مورد ماشین خریدن برای خواهرشون و نکات . باورهای مربوطش کامل و واضح توی دوره بنویسید
منم بسیار خوشحالم که دوستانی بسیار مهربون و با محبت و لطیف و عزیز همچون استاد شما و بچه های سایت دارم
khkhkhhkhkhkhkhkh آی کیو همه عالیه ??????
شما هم همیشه شاااااااد و سلامممت و سعادتمنند و ثروتمننننند و خندااان همراه با احساس خوب پایدار در آرامش خدا باشید
راستی تاسیس روند موسسه تون هم تبریک میگم ، ممنتظر نتایج بسیار عالی موسسه هستم
با سلام به همه ی عزیزان سایت عباس منش دات کام
از خود استاد عزیزمون و مریم جان خوش سلیقه و توانمند، مسیولین محترم فنی سایت تا همه ی اعضای پر انرژی و تلاشگر سایت که هر لحظه تلاش میکنن زندگی خودشون رو بهتر کنن نسبت به روز گذشته.
الان داشتم کامنت دوستان برای این فایل رو میخوندم و سپاس گزاری هاشون برای داشته های امسال و اهدافشون برای سال بعد که تشویق شدم خودمم بنویسم از دستاوردها، پیشرفت ها و داشته های خودم امسال از فروردین تا الان (13 دی 1401) که به لطف، هدایت و فضل خدای عزیز دلم بهشون رسیدم:
خدایا مرسی برای اینکه خونه عزیز خودمون رو خریدیم.
مرسی برای دوره هایی که خریدیم با همسرم و گوش میدیم.
مرسی برای تمام هدیه های فراوانی که امسال دریافت کردم.
خدایا مرسی برای تمام رفاه مالی که برامون فراهم کردی.
خدایا مرسی برای سلامتی خودم و همه ی عزیزانم.
مرسی برای شادی بزرگی که برای خواهرم ساختی امسال با همه ی جوانب و جزییات فراوانش.
خدایا مرسی برای دوره های تخصصی اوریگامی که امسال هم ادامه شون دادم (اصول مبانی2 و ماژولار حجم)، شهریه هاشون رو کامل تسویه کردم و کلی مطلب جدید یاد گرفتم و می گیرم.
خدایا مرسی که تو موسسه اوریگامی هستم که عاشقشم، باهاشون همکاری میکنم و کلی انرژی مثبت میگیرم هر بار که واردش میشم، از بس که انسان های خفن، انرژی مثبت بی نظیری هستن، دقیقا همونجایی هست که من میخواستم و عاشقشم.
خدایا مرسی که کمکم کردی از پس ساخت اوریگامی های کامپلکس بر بیام امسال، و دقیقا مرسی برای هدایت هات وقتی قفل میکردم و تو کمکم کردی شکل هام درست و کامل جلو برن.
خدایا مرسی که در رابطه با شغلم با اموزش بچه ها سر و کار داشتم و کلی ازشون انرژی و خلاقیت گرفتم و کیف کردم از خلاقیت و هوشمندیشون.
خدایا مرسی که خیلی ازت هدایت می خوام و خیلی هدایتم میکنی، این مبحث هدایت یکی از معجزه های زندگیه منه و واقعا مرسی امسال رشد بهتری هم دارم درونش.
خدایا مرسی که کامنت گذاشتن در سایت رو امسال جدی تر شروع کردم.
خدایا مرسی برای برنامه تناسب اندام، ورزش پیاده روی روزانه، آب خوردن منظم روزانه.
خدایا مرسی برای تمام خریدهامون به صورت مستقل و عالی.
خدایا مرسی برای شروع تمرین خوشنویسی با دست چپ (با مداد) و تقویت نیکره ی راست مغزم.
خدایا مرسی برای تمام نعمت هایی که به همسرم دادی و هم ایشون هم منو خیلی خوشحال کردی.
خدایا مرسی برای عمل موفقیت آمیز و عالی آب مروارید چشم های عزیزانم.
خدایا مرسی برای اینترنت عالی خونه مون که تمام فایل های سفر به دور امریکا و … رو با بهترین کیفیت میبینم و کیف میکنم. و خیلی مرسی که در شرایط و فرکانسی قرارم دادی که این همه قشنگی ببینم و بشنوم.
خدایا مرسی برای اینکه هدایتم کردی به سمت توجه به نکات مثبت و زیبایی ها به صورت عمیق تر و عملی تر
خدایا مرسی که تونستم تعداد کتاب هایی که دلم میخواست رو بخونم امسال و بیشتر هم بخونم. مرسی برای ورود آگاهی های عالی به زندگیم به طرق مختلف و هدایتم به اون سمت ها.
خدایا مرسی که قبل از اینکه وارد شرایط تضاد کشور بشیم، ما رو هدایت کردی به محل زندگی که آروم هست و با امنیت و دور از تنش.
خدایا مرسی که ما رو هدایت کردی به محیط زندگی که فضای سبز عالی داره، همونطور که ما قبلا همیشه دوست داشتیم و بهش توجه میکردیم و خوشحال بودیم ازش.
خدایا مرسی که هم پارسال هم امسال ازت هدیه تولد خواستم و بهم هدیه های باحال دادی.
خدایا مرسی که هدایتم کردی و امسال خداحافظی کردم با اینستاگرام و … به راحتی و تونستم بهای هدفم واسه کنترل ذهن رو بدم.
خدایا مرسی برای همه ی اعضای دوست داشتنی خانواده ی خودم و همسرم و اوقات خوشی که در کنارشون دارم. خدایا مرسی برای تمام مهربونی های همه شون.
خدایا خیلی مرسی برای تمام نعمات مادی و معنوی بی شماری که امسال وارد زندگی مون کردی.
خدایا مرسی برای تمام کارهای کوچک و بزرگی که امسال با همسرم یاد گرفتیم، تجربه کردیم و انجامشون دادیم و بزرگتر شدیم.
خدایا مرسی برای سفرهامون، تفریحات مون، دیدن فضاهای سبز و جذاب و دیدنی امسال که شگفت انگیز بودن.
مرسی برای دیدن پاییز شگفت انگیز امسال و درخت های جذاب با برگ های رنگارنگ، مرسی برای دیدن و پیاده روی تو برف، دقیقا همونطور که خواسته بودم و نوشته بودم در موردش.
خدایا مرسی برای کنترل ذهنمون وقتی یه تضاد وارد شد و دوتایی خوب از پسش براومدیم، و بعش متوجه برکاتش هم شدیم.
خدایا مرسی برای تک تک پیام ها و گفتگوهای دلی و احوالپرسی که با عزیزانم داشتم و دارم امسال و بهشون گفتم که دوستشون دارم و برام مهم هستن و تحسینشون کردم.
خدایا مرسی برای جسارت و شجاعتی که امسال داشتم و یه سری کارها رو انجام دادم، یه سری کارها رو نه گفتم، یه سری حرف ها رو زدم و به خودم افتخار کردم و میکنم. مرسی برای بهبود اعتماد به نفس، عزت نفس، پذیرفتن خودم و صلح با خودم که امسال خلقش کردم.
خدایا شکرت برای همه چیز
خدایا شکرت برای همیشه
اهداف سال 1402:
زبان انگلیسی ام خوب شه و بتونم انیمیشن و فیلم ها رو بدون زیر نویس ببینم.
پروژه ی تناسب اندام و ورزش عالی و پایدار ادامه پیدا کنه.
در زمینه شغلی، مستقل باشم و موفق جلو برم و یاد بگیرم و رشد کنم.
مسافرت و گردش به جاهای قشنگ و زیبا
و کلی چیز دیگه که برای خودم نوشتم
خدایا شکرت برای همه چیز
خدایا شکرت برای همیشه
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
من تو رو میخوام ، تو بگو، چی بگم؟
رد پای روز 10مرداد رو با عشق مینویسم
نصف شب وقتی تمرین رنگ روغنمو تموم کردم و اذان صبح گفته شد و نمازمو خوندم ، با خدا حرف میزدم
یه لحظه خواستم حرف بزنم ، گفتم خدا من اینو میخوام ، من اونو میخوام ،یهویی گفتم نه ، خدا تو چی میخوای ، ته دلم گذشت که چیزایی که من میگمو بیخیال ، تو بگو چی باید بخوام ازت
گوشیم دستم بود ، حدود ساعت 4 صبح ، رفتم تو گالری گوشیم و نزدیک 1000 تا فیلم تیکه ای از اینستاگرام دانلود کردم که حرفای استاد عباس منش یا استاد الهی قمشه ای هست ، رندم یکی رو انتخاب کردم
چی بود به نظرت ؟!
مفهوم دعا
دعا یعنی
درخواست
خدا من تو رو میخوام
الهی قمشه ای میگفت
دعا این نیست که آدم دائما بگه اینو جمع کن ، اونو پهن کن ، اینو بزن به زمین گرم ،یکی رو نابودش کن ، اونیکی رو بالا ببر ، سهام کجا رو ببر بالا و …
خدا اونجا منتظر نشسته که مردم دعا بکنن
اینا دعا نیست
اینا هوای نفسانی ماست
دعا این هست که من تو رو میخوام
( یاد حرف استاد عباس منش افتادم که میگفت تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروته و تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن ،عاشق شدن ،مهربان بودن و هر صفتی که عشقه و برای خداست و با هر خواسته ام و برآورده شدنش به خدا نزدیک و نزدیک تر میشم
در اصل خواسته راهیه برای رسیدن به درک خدا
و در مورد اینه باورامونه که کارو انجام میده وگرنه ما بگیم سهام بره بالا که نمیره ،اگر در راستای باورامون بود میشه ،یا دعایی که برای کسی میکنیم، اگر دعای من ، چیزی باشه که اون بهش باور داشته باشه چه من بخوام و چه نخوام و دعا کنم براش ، اون براش رخ میده )
تو کجایی که شوم من چاکرت
ز آفتاب رخ یار ذره ذره شدیم
مولانا میگه
تو را که این هوس اندر جگر نخاست بخسب
وقتی من این فایل تیکه ای رو دیدم لبخند زدم و زیاد بهش توجه نکردم که چرا خدا این گفته ها رو از زبون الهی قمشه ای بهم گفت
فقط حس خوبی داشتم به این فایل ، که خدا گفت ، طیبه تو گفتی بی خیال خواسته هام، تو بگو خدا ، من تو رو میخوام تو هرچی بگی برای من همون بشه
منم بلدم چجوری برات قشنگ و زیبا و طبیعی و ساده بچینم
بعد باز ازش خواستم دوباره از طریق فایلی باهم حرف بزنیم
دوباره رندم یکی رو انتخاب کردم
یه فایلی اومد از آیه 3 سوره طلاق بود
وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُۚ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِکُلِّ شَیۡءࣲ قَدۡرࣰا 3
و از جایى که گمان نَبَرد به او روزى عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان مى سازد و بر هر چیز قدر و اندازه اى مقرّر داشته است
و اینجا خدا دوباره بهم گفت که خودش برای من کافی هست
اینو که خوندم حس خوبی گرفتم و بعد یهویی خوابم برد
صبح که بیدار شدم ، یه خوابی دیدم که خیلی مشتاق بودم تو خواب عکس بگیرم از چیزی که نورانی بود و زیبا ، ولی یه مانعی بود که نمیشد عکس بگیرم
(اینجوری احساس میکنم که هنوز یه سری چیزارو کامل نگذشتم و رها نشدم هنوز که باید رها بشم و اون مانعی که تو خوابم نشد عکس بگیرم همون نگذشتن و رها نشدن کامله
جدیدا خوابایی که میبینم از این دید نگاه میکنم که چه پیامی برای من داره که فرکانسام و یا باورامو تصحیح کنم )
خواب دیدم یه جاییم که خیلی زیبا بود و پر از مردمی که انگار برای تفریح و گردش اونجا بودن یه جور شبیه یه مهمونی قشنگ
من به آسمون نگاه کردم و مثل زمانی که تو واقعیت ابرارو شکل فرشته دیدم و عکس گرفتم تا یه روز نقاشیش کنم ، تو خوابم میخواستم عکس بگیرم ،چون دیدم یه ابر که شکل یه فرشته زیباست و من انقدر واضح میدیدمش با تمام جزئیات چهره فرسته که تو خواب گفتم وای باید عکسشو بگیرم تا نقاشیشو بکشم و وقتی خواستم عکس بگیرم آدما میرفتن میومدن و مانع از گرفتن عکس میشدن، تو خواب که نشد عکس بگیرم ، وایساده بودم که باز کلی ستاره دیدم و کلی رنگای زیبا خیلی زیبا بودن و وقتی بیدار شدم گفتم خدا کی وقتش میشه بهم طرح هایی الهام کنی که به تصویر بکشم
خواب قشنگی بود
وقتی بیدار شدم قشنگی ستاره ها و رنگی بودنشون منو یاد شفق قطبی انداخت
،قبل اینکه اتفاقات روز رو بگم
مهم ترین چیز رو از امروزم بگم که واقعا وقتی درک کردم گریم گرفت و پرسیدم یعنی یک سال شد و البته دقیق نمیدونم یک سال شده یا نه ،ولی ، خدا ، گفته بودی بهم بعد یکسال اجازه دارم
پارسال که تازه من پا تو مسیر آگاهی گذاشته بودم
البته از سال 1401 شروع کردم از شهریور ماه که کتاب خوندم و تلاش کردم تا مدار هام هی تغییر کرد تا هدایت بشم
ولی از 1402 مرداد ماه وارد سایت شدم فکر کنم 19 مرداد بود که ثبتنام کردم
ولی فایلای استادو گوش نمیدادم و از 7 مهر 1402 شروع کردم که هر روز فایلارو گوش میدم
من دقیق نمیدونم قبل ورودم به سایت بود یا بعد ورودم به سایت ولی میدونم که پارسال از بازه مرداد ماه تا نهایت آبان ماه بود
خدا من رو هدایت کرد به خوندن یه متن تو گوگل که باعث شد خیلی گریه کنم
و دقیقا خواسته ای که داشتم و تضادهای زیادی رو برای من بوجود آورده بود و دلیل بیشتر اینکه تصمیم گرفتم تغییر کنم این خواسته ام بود
که نمیتونستم از خواسته ام دل بکنم و شدید وابسته اش شده بودم و میخواستم به هر قیمتی که شده بدستش بیارم
میدونستم کار درستی انجام نمیدم ولی نمیتونستم هم از خواسته ام بگذرم که دوست داشتم داشته باشمش ، طبق باور های محدودی که از بچگی داشتم و طبق باورهایی که از بچگی نا آگاهانه ساخته بودم و ارزشی برای خودم قائل نبودم از درون
، طبق شنیده هام ، از بچگی فکر میکردم باید برای بدست آوردن چیزی که میخوام تلاش کنم و به هر قیمتی که شده بدستش بیارم
و همه این کارهام از ناآگاهی و ندونستن قوانین بود که بعد ها آگاهی های سایت رو که درک کردم ، فهمیدم خودم بودم که با باورهای پنهان و آشکاری که داشتم اون اتفاق رو رقم زدم که به تضاد برخوردم و احساس گناه داشتم و اینکه از دوست نداشتن خودم و خیلی چیزای دیگه بود که چسبیده بودم به این خواسته ام
و من از اونموقع بود که تصمیم گرفتم تا برای اینکه به خواسته ام برسم ، شروع کنم و اطلاعات و کتابایی بخونم که منو به خواسته ام برسونه
فکر و ذکرم شده بود تلاش کردن برای به هر قیمتی بدست آوردن بدون اینکه بفهمم ریشه تمام این اتفاق در اصل از درون خودم و باورهای خودم بوده و حتی من بودم که با افکارم و باورهام رقم زده بودم و باید به درونم رجوع میکردم و اینو نمیدونستم که باید به درونم سفر کنم ، و تو فکر این بودم اتفاقات بیرونم رو کنترل کنم
هی خوندم هی خوندم به مرور که گذشت دیدم تمرکزم داره از خواسته ام برداشته میشه و روی خودم گذاشته میشه و (کم کم داره الان حتی از روی خودمم برداشته میشه و متمرکز میشم روی خدا )
که من میخواستم نظر یه نفر رو در مورد موضوعی تغییر بدم
در اصل میخواستم کتاب بخونم تا ارتباط برقرار کردن درست رو یاد بگیرم تا بتونم حرفمو بگم و قانعش کنم ، وقتی میدیدم نمیتونم درست صحبت کنم اذیت میشدم ،بلد نبودم چجوری ارتباط برقرار کنم ،انقدر خجالتی بودم که حتی قدرت اینو نداشتم که حرفمو بزنم احساس درونیمو بیان کنم ، ویه عالمه تضاد دیگه که از همین یه خواسته ام شروع شد و من تصمیم گرفتم تغییر کنم ،
ولی دیدم نه من دارم روی خودم کار میکنم و در اصل خدا کاری باهام کرد که من به سمت خدا برم
نه به سمت خواسته ام که اصرار به داشتنش داشتم
من اونموقع که رفتم گوگل و اون متن شعر رو دیدم دقیق یادم نیست کی بود ولی پارسال بود
ته دلم همون خواسته ام هم بود و از خدا کمک میخواستم که هدایت شدم به این متن و شعری که مولانا گفته که یه جورایی این حکایت مربوط به اون شعر و معنیش هست
اون موقع این متن هدایتی من بود
حکایتی از یک عاشق و معشوق
عاشقی، در خانه ی معشوقش را زد.
معشوق از آن سوی در پرسید:
«کیستی؟»
عاشق گفت:
«منم.»
معشوق او را به خانه اش راه نداد و گله کرد که:
«تو هنوز خامی؛ باید که آتش فراق، پخته ات کند؛ جایی در این خانه نداری؛ برو!»
عاشق اگرچه دلش پیش معشوق بود؛️ اما از دستور اطاعت کرد و با حالی زار و نزار یک سال در آتش دوری از معشوق سوخت و با غم ندیدن معشوق ساخت.
پس از یک سال، بار دیگر در خانه ی معشوق را زد.
معشوق بار دیگر پرسید:
«کیستی؟»
عاشق پاسخ داد:
«تویی؛ تو؛ تو خودت هستی!»
این بار معشوق در را گشود و عاشق را به داخل تعارفش کرد و گفت:
«حالا دیگر تو و من یکی شده ایم.»
مولانا در این داستان اشاره دارد که سر نخ اگر دو شاخه شود، نمی شود آن را از راه سوزن گذراند و عاشق و معشوق نیز اگر از هم جدا شوند، دیگر در رهگذر عشق کاری ندارند.
به عبارتی دیگر، در راه عشق، تفکیک میان عاشق و معشوق ناممکن است.
اونموقع طبق درکی که داشتم حس کردم باید یکسال روی خودم کار کنم و کتاب بخونم تا به خواسته ام برسم
فکر میکردم اگر یکسال کار کنم درست میشه ولی بعد ها فهمیدم که نه باید تا آخر عمرم در این جهان هستی مراقب رفتارهام و کنترل ذهنم باشم و یادم باشه که من ناتوانم در تغییر دیگران
فکر و ذکرم شده بود اون خواسته ، ولی نمیدونستم خدا با این نشونه بهم گفته یکسال روی خودت کار کنی میفهمی چی به چیه
و من توی این یکسال خیلی سخت بود برام کنترل ذهن ولی تلاش میکردم ،بارها و بارها خسته میشدم ولی میدیدم که هرچی سعی میکنم آروم تر میشم ،مهربون تر میشم ،ارتباطم با آدما بهتر شده و خجالتی بودنم هی کم و کمتر میشد و بیشتر با خودم در صلح بودم و با آدما سعی داشتم خوب حرف بزنم و بیشتر مراقب رفتارام باشم و کم کم دیدم تمرکزم از روی خواسته ای که شدیدا وابسته داشتنش شده بودم ، برداشته شده و هی رفته رفته دارم رها تر میشم جوری که جدیدا وقتی صبحا بیدار میشم و قراری که با خدا دارم و باهاش حرف میزنم بهش میگم کمکم کن اگر ذره ای چسبیدن به اون خواسته هست ،رهاش کنم
و دعا و خواسته ام شده که ازت میخوام کمکم کنی بهت چشم بگم هرچی تو بگی بشه درسته هنوز اون خواسته ام رو میخوام چون یه سری نشونه ها از خدا گرفتم که از قرآن بهم گفته آیه 7 سوره قصص که آرومم کرده و وعده داده بهم ولی الان دیگه میگم کمکم کن که مثل استاد عباس منش بگم اگر شد خوشحال میشم و اگر نشد باز هم خوشحالم که خیری درش هست و تو هرآنچه خیر بدی به من من به اون خیر محتاجم
و کلی اتفاقات خوب دیگه که باعث شد علاقه مند بشم به ادامه دادن به این مسیر پر از عشق
و حس میکردم که باید رها بشم نسبت به خواسته ای که اصرار بر، داشتنش داشتم و انگار با اینکه هنوز قشنگ از فایلای استاد گوش نداده بودم و در مورد هدایت خدا خیلی نمیدونستم ولی با دیدن این حکایت فهمیدم که اجازه داشتنشو ندارم
حتی اینم متوجه شدم که باید روی خودم کار کنم و تغییر کنم و به خدا نزدیک تر بشم
اون روز خیلی گریه کردم و بارها این متن رو خوندم و از خدا کمک خواستم که در اصل خدا میخواست بهم بفهمونه تو باید به یکی بودن برسی
اینجوری نمیشه
اون روزا گذشت و گهگاهی من این متن رو به یاد میاوردم و میپرسیدم که یعنی اون متن نوشته بود که بعد یکسال در خانه معشوق را زد
من به خواسته ام میرسم ؟
یا منظور چی بود؟؟؟
و زیاد درگیرش نمیشدم
ولی الان میفهمم وقتی زمانش برسه خدا خودش اون چیزی رو که باید بهت بفهمونه رو میفهمونه
وقتی الان اومدم تا بنویسم و رد پامو بذارم ، متن الهی قمشه ای رو که نوشتم و نوشته بود ز آفتاب رخ یار ذره ذره شدیم
گفتم بذار ببینم کدوم شعره کاملشو بخونم ، رفتم از گوگل نوشتم و خوندم ولی درست متوجه شعر نشدم
نوشتم معنی شعر ز آفتاب رخ یار …
و دنبال معنی یا تفسیرش میگشتم که برام قابل فهم باشه
حتی من وقتی دنبال معنی این شعر میگشتم دوباره از دلم ،این متن حکایت گذشت و انگار حس میکردم یعنی کی وقتش میشه یکسال شده فکر کنم ، یا هنوز یکسال نشده
همینجوری که گفتم و بعد دنبال معنی شعر میگشتم
این شعر که کاملش تو گوگل هست
زآفتاب رخ یار ذره ذره شدم
که هدایت شدم به صفحه ای ، اصلا فکرشو نمیکردم
دیدم نوشته حکایتی از یک عاشق و معشوق
وقتی دیدم گریه کردم پرسیدم خدای من یعنی الان وقتشه ؟؟؟؟
یکسال شد
خدا بهم گفته بودی نیا ، برو یکسال بعد بیا در بزن
و با این نوشته آخر متن بهم گفت که تو این یکسال تو خیلی تغییر کردی
معشوق بار دیگر پرسید:
«کیستی؟»
عاشق پاسخ داد:
«تویی؛ تو؛ تو خودت هستی!»
این بار معشوق در را گشود و عاشق را به داخل تعارفش کرد و گفت:
«حالا دیگر تو و من یکی شده ایم.»
یعنی من فهمیدم که من خدام و خدا منه
حتی هر آنچه که در این جهان هستی هست خود خداست
و ما یکی هستیم و چند ماهه که من و خدا با هم حرف میزنیم
تغییرت درسته ، به یادت بیار صبح چی گفتی ؟؟؟؟؟
گفتی من اینو میخوام ،من اونو میخوام ،حتی خواسته یکسال پیشت ،که حتی تو ماه محرمم میخواستی داشته باشیش و کربلا رفتنت نشد و از اونروز تصمیم گرفتی ،و از دلت گذروندی
ولی صبح تو گفتی نه
من هیچی نمیخوام ،تو بگو خدا ، تو چی میخوای
و ازم خواستی تا نشونه بهت بدم
و من این شعر رو نشونه دادم تا الان وقتش شد و این متن رو ببینی که بدونی یکسال شده و فهمیدی تویی وجود نداره
و تو هیچی و هیچ
و باید سعی کنی به چیزی وابسته نشی و از تمام این دنیا رها باشی
وقتی خوندم حس کردم اون خواسته ام هم به وقتش رخ میده فقط باید اصل رو توجه کنم که ربّ هست ،من باید به تغییرم و ادامه دادن این مسیر آگاهی ، ادامه بدم
که به طبیعی ترین شکل ممکن رخ میده
همه چی رخ میده
طبق گفته استاد تو فایل توجه به داشته ها،راه رسیدن به خواسته ها ، یا تو فایل های دیگه
که میگفت من باید به اصل توجه کنم ،اگر اصل رو توجه کنم همه چیز رخ میده ،اگر اجازه بدی تا رو شونه های خدا بشینی اونموقع همه چی رخ میده
چقدر خدا قشنگه ،چقدر ماچ ماچیه ، واقعا دلم میخواد همه اش بهش بگم ماچ ماچی
انقدر که داره دلبری میکنه برای من و هر لحظه مراقبمه
این همه سال عمر داشتم تو این دنیای مادی، خدایی که بهم معرفیش کردن رو حتی نمیشناختم ، درسته باهاش صحبت میکردم ولی ترس داشتم ازش ، انقدر حس نکرده بودم که یکی هست که هرلحظه مراقبمه ، قهر نمیکنه با من و خیلی سریع میبخشه و باهام حرف میزنه ،بهم میگه این کار برات خوبه ،این کار برات خوب نیست ، هر لحظه همراهمه و انقدر نزدیکه که من دیگه هیچ حسی نمیکنم که تنهام
من دیگه هر روز وقتی شروع میکنم و تا جایی که تونستم سعی کردم باهاش حرف بزنم و وقتی صداشو میشنوم یا حسش میکنم بهترین لحظات زندگیم هست
یکساله که دارم با خدایی صحبت میکنم که هر لحظه همراهیم کرده ، و انقدر عاشقمه که هیچ عشقی نمیتونه جای عشقشو نسبت به من بگیره
و یاد گرفتم که اگر هم کسی یا چیزی رو قراره دوست داشته باشم به خاطر خدا دوست داشته باشم و هر لحظه خدا رو درش ببینم و دارم تلاش میکنم این روزا ، که هر کس رو دیدم تو دلم تکرار کنم که پاره ای از وجود من پاره ای وجود خداست و خدا رو در هر چیزی ببینم
وقتایی که میرم بیرون و تو دلم باهاش حرف میزنم و میگم تو بگو چیکار کنم و میگه و من یهویی میخندم و خوشبخت ترین عالمم اون لحظه و یه وقتایی شده خندیدم مردمی که قبلا من حتی بیرون از خونه جدی راه میرفتم و هی حس میکردم که دارن منو نگاه میکنن ولی الان مردمی نمیبینم اطرافم ، وقتایی که با خدا صحبت میکنم هیچی نمیبینم هیچی
اینم بگم که وقتی با خودم به صلح رسیدم عشقش رو دریافت کردم وقتی دید دارم تلاش میکنم برای این عشق ، کمکم کرد و هر لحظه سپاسگزارشم و بی نهایت برای من کمک کرده
درسته درمورد ثروت هنوز دستاوردی نداشتم ولی خدا تا اینجای کار که من کلاس رنگ روغن ثبتنام کردم و از روزی که خودش هدایتم کرد که برم کلاس ثبتنام کنم تو این 7 ماه پول کلاسارو خودش داده و من فقط دارم چشم میگم و مهارتامو پیشرفت میدم
حتی پول چند تا کلاس مجازی نقاشی خودکار رنگی و مداد رنگی و طراحی رو هم بهم عطا کرد و من روزانه دارم تلاش و تمرین میکنم
و خدا این روزا با فایلای مختلف بهم فهموند که طیبه الان باید کنار صحبت کردن با من روی باوراتم کار کنی تا یکی یکی هر آنچه که درخواست کردی از من با تغییر باورهات و پیدا کردن الگو های مناسب ، و تکرار و استمرار ، یکی یکی رخ بدن
پس باید این یه کارو آگاهانه تلاش کنی هر لحظه انجام بدی
مثل آقای شهسان که تو فایل گفتگو با دوستان قسمت 58 گفتن که به خودشون گفتن که
تنها راه نجات تو همینه که باوراتو تغییر بدی
پس منم هر روز به خودم میگم طیبه تنها راه نجات تو اینه که باورهای خوب رو هر روز آگاهانه تکراری کنی تا نتایج رو ببینی
این یادت باشه 99 درصد تلاش برای کنترل ذهنه و 1 درصد تلاش فیزیکی
پس تلاش فیزیکی تو وقت بذار روی پیشرفت در مهارت هات ،تلاش برای هر روز نسبت به دیروز مهربان تر ،ارتباط برقرار کردن خوب و خداگونه با آدما و خیلی کارای دیگه که با هر قدم کوچیکت که مثل آینه عمل میکنه بهت برمیگردونه
آرام باش و به مسیر پر از آگاهی و آرامش دل بده و ادامه بده که همه چی رخ میده و لذت ببر از مسیر
خدا رو بی نهایت سپاسگزارم و برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت از خدا میخوام
دوستتون دارم با عشق ، طیبه