توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود
استاد عزیز کمتر از دو ماه دیگر میشه 3 سال که من با شما اشنا شد ام ا ز17 سالگی در واقع امروز برادرم این فایل شما را برای من فرستاد و تصمیم گررفتم که بنویسم در مدت این چهار سال من و برادرم روی باور هامون کار کردیم بسیار و به خیلی چیز ها رسیدیم و خیلی چیز هارو درک کردیم .
سال 96 به طور عجیبی شگفت اور بود برای من .همین الان که دارم مینویسم چشمام خیره شدن به یه دفترچه 100 برگ فسفری رنگ که با هر بار نگاه کردن بهش وجودم میلرزه و باورم نمیشه امسال جواب میتونم بگم از 100 تا سوال جواب 90 تاشو گرفتم هر خواسته ای که تو این دفتر نوشتم و بابتش شکر گذاری کردم هر شب بهش رسیدم و دو تای دیگه از خواسته هام مونده که بی شک تو 97 به اونا هم میرسم.
به عنوان یه دختر 20 ساله که هر چی بگم از هر لحاظ چه مالی چه روحی چه معنوی تو چه شرایطی بوده ام و بزرگ شده ام برای کسی قابل باور نیست .سال 96 به ایمان به تلاش به احساس خوب و مهم تر از همه این ها به قدرت شکر گذاری پی بردم.
از گوشی ایفون بگیرید که ماکتشو درست کرده بودم و با ماژیک رنگش کرده بودم تا سفر اروپا و قبولی در یکی از دانشگاه های اروپایی!واقعا معجزه رو با تک تک سلولای بدنم حس کردم!
(یه دختر از یه خانواده ی معمولی که الان داره دکتر میشه و زندگی رویایی میسازه)
سال 97
من در حال اغاز سرمایه جمع کردن هستم برای سفر کردن به دیگر کشور های اروپایی در حالیکه دارم در یکی از اون کشورا در بهترین شرایط درس میخونم و کار میکنم.
من سال 97 بسته ی ثروت یک شمارو خریداری کردم و دارم بیشتر و بیشتر روی باورام کار میکنم.
من سال 97 بیشتر از 30 کتاب در حوزه ی موفقیت و فلسفه و پزشکی و عرفان خوندم
من سال 97 درامدم سه برابر الان شده
و مهم ترینش من سال 97 رو حتی عالی تر از 96 تموم کردم و به موفقیت های بیشتر و بزرگ تری در زمینه ی مالی و احساسی و تحصیلی رسیدم.
سلام
خیلی خوبه که شما اینده رو در حال میبینید مثلا میگید”درامدمدر سال 97 سه برابر شده” واین همونه که استاد میگه ارزوهاتون از خودتون خیلی دیر نبینیدودر نزدیک خودتدن امسش کنید.
موفق و پیروزوسلامت باشید.
سلام به شما دوست عزیز
براتون آرزوی بهترینها دارم در سال 97
موفق و ثروتمند باشید
سلام به دوست خوبم خانم اریانا سال
توی دوره جهان بینی توحیدی 1 پرسیده بودید که :
سلام و عرض احترام خدمت تک تک عزیزان بخصوص استاد عزیزم…
یه سوال دارم از شما…
واقعا متوجه شدم که باور کمبود نسبت به پول دارم. احساس میکنم پول وجود نداره تو زندگیم و اگرم پولی بیاد مقدارش کمه و اگرم خرجش کردم از بین میره… و دیگه جایگزین نمیشه…
چه پیشنهادی دارید برام؟ چطوری میتونم ازین باور رها بشم؟
دوست خوبم قبل از اینکه میخواستم بهتون جواب بدم ، کامنت همین فایل “تمرکز بر داشته ها ، راه رسیدن به خواسته ها ” رو خوندم و یه لحظه تمام پاسخهام بهم ریخت
اریانا خانم خدا رو هزاران مرتبه شکر که شما به خواستتون یعنی تحصیل در رشته مورد علاقه تون و بودن در یکی از کشورهای اروپایی هستید ، بسته روانشانسی ثروت 1 دارید ، درآمدتون سه برابر شده و گفتید که سال 97 در زمینه مالی و احساسی و تحصیلی به موفقیتهای بیشتری رسیدید خب اینا خیلی عالیه
شما الان سرشار از فراوامی هستید
اما جوابی که الان با این نظرتون متوجه شدم میتونم بدم اینه که روی باور فراوانی مخصوصا اوی حوزه پول بیشتر تمرکز کنیدی و کار کنید ، استاد به صورت کامل توی روانشناسی ثروت 1 همه اینارو توضیح دادن و حتی تمرین دادن
مثلا اینکه گفتید : اگرم پولی بیاد مقدارش کمه و اگرم خرجش کردم از بین میره… و دیگه جایگزین نمیشه… ، خب استاد دقیقا همه اینارو توضیح دادن و براشون تمرین هم گفتن
ازتون میخوام که دوره ثروت 1 رو با تمرکز و جدیت بیشتر ، با تعهد حدی دادن ، با وقت بیشتر براش گذاشت از اول شروع کنید و از همین باورهایی که میگید اول شروع کنید ، یعنی از باورهایی که پاشنه آشیلتون هست و بسیار بسیار روی خودتون کار کنید تا باور قدرتمند فراوانی و حوزه های دیگه باتون تثبیت بشه و تبدیل به باورهاتون بشه ، توی لایه های ذهنتون هک بشه ،
من در مورد فراوانی یه پیشنهاد دیگه هم دارم فایل کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد! حتما نگاهش کنید و چندین بار کنار دوره ثروت 1 تکرارش کنید و باورهای فراوانی و لیاقت ثروت بسازید
لینک فایل : abasmanesh.com
مطمئن باشید اگر با تعهد و با تمام وجود روی دوره ثروت 1 زمان بذارید و تک تک باورهای قدرتمندی که استاد میگن باور کنید و تکرار کنید حتما حتما به نتایج دلخواهتون میرسید
تازه الان هم که دوره جهان بینی توحیدی 1 دارید خیلی بیشتر بهتون کمک میکنه
فقط دوره ثروت 1 از همون باورهای محدودی که پاشنه آشیلتون هست شروع کنید و خیلی بیشتر روی اینا کار کنید ، حتما نتیجه میگیرید
شااااااد و خنداااااان و سلااااامت و سعادتمننننند و ثروتمننننننند و پراز احساس خوب در آرامش خدا باشید
خیلی متشکر از پاسختون دوست عزیز از صمیم قلبم متشکرم
سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان راه خوشبختی .از تجارب عالی من در سال 96 بهترین تجربه اشنا شدن با فایلهای رایگان استاد توسط بهترین دوستم .و بعد از مدتی ورود به سایت .و استفاده وبهره از این گنجینه بزرگ و پر ارزش .که این بی شک هدایت خداوند است .??????????????????استفاده از قانون سپاسگذاری و معجزه بخشش 6 ماه اضافه خدمت پسرم .نیاز به پول و رسیدن مبلغ 25 میلیون پول توسط پدرم به من .نامزدی دخترم با یک شخص سالم و مهربان .وبه قول استاد اتفاق های ریز و درشت و جالب از سبز شدن چراغ راهنما گرفته تا خدمت کردن دیگران بدون درخواست .یکی دیگر از تجربیاتم شروع درس بعد از سی سال.هدف رشد و پیشرفت در سطح سواد .?????????????خرید ماشین .شروع تعقیر باورها و عزت نفس .ومهمتر از هر چیز احساس خوب .???????????و اهداف سال جدیدکه از خداوند میخواهم به دست اوردن همه محصولات استاد .کار عالی در مکان عالی در کنار انسانهای عالی و پاداش عالی .تعقیر باورها ورشدوپیشرفت مادی و معنوی …..ثروت وسلامتی .ارامش .اسایش هدایت به راه کسانی که به ایشان نعمت عطا کرده ای و نه گمراهان و غضب شدگان .خداوند مهربان سپاسگذارم .استاد عزیز شاد و پیروز باشید
با سلام به استاد عباس منش مهربان و همه دوستان در خانواده صمیمی عباس منش
اتفاقات خوب سال 1396:
1- افزایش اعتماد به نفس
2- گرفتن بخشی از روزه های قضاء
3- خواندن نمازهای قضاء
4- پیدا کردن دوستان خوب
5- شرکت در کنگره ملی و بین المللی بیوتکنولوژی
6- داشتن ارادهی قوی
7- دفاع از پایان نامه ام با نمره عالی
8- صبر و شکرگزاری در زندگی
مهمترین اتفاق در سال 1396 دفاع از پایان نامم بود. من به دلیل بیماری وسواسم بکلی قید پایان نامه را زده بودم و تصمیمم را برای انصراف گرفته بودم و رفته بودم دانشگاهمون که انصراف بدم و تصویه حساب کنم، مدیر امور مالی نذاشت و گفت که حیف نیست که این همه زحمت کشیدی و هزینه صرف کردی انصراف بدی، بعد من اومدم تصمیم جدی برای دفاع از پایان نامم گرفتم با اینکه این بیماری وسواس اذیتم می کرد ولی اول به کمک خداوند وبعد به کمک گوش دادن به فایل های آقای عباس منش خودم را قوی کردم، اعتماد به نفسم را بالا بردم و با خودم عهد بستم که باید به هدفم برسم. خدا را شکر اسفند ماه از پایان نامم دفاع کردم و این برام جزو مهمترین و قشنگ ترین اتفاق زندگیم هست. هر روز میگم خدایا عاشقتم. تو منو به هدفم رسوندی و الان خیلی برای زندگی و ادامه تحصیل و رسیدن به اهدافم امید پیدا کردم و مطمئن هستم که به کمک خداوند به همه اهدافم میرسم.
اهداف سال 97:
1- ازدواج با جفت روحی ام
2- اخذ مدرک زبان TOEFL
3- نوشتن مقالات ISI
4-ادامه تحصیل در یکی از دانشگاه های آمریکا
5- درمان بیماری وسواسم
6- خرید محصولات آقای عباس منش
7- کارکردن بر روی خودم از لحاظ اعتماد به نفس، بهبود روابط اجتماعی، آرامش در همه لحظات زندگی و …
و در آخر از خداوند سپاسگزارم که من را با گروه عباس منش آشنا کرد و من سعی میکنم هر روز به فایل های آقای عباس منش گوش کنم، چون واقعا در زندگیم اثر مثبتی داره و از خداوند میخواهم همیشه سالم و شاد و خوشبخت باشید و به این راهتون ادامه بدید تا ما هم از محصولاتتون استفاده کنیم.
و یکی از مهمترین تقاضای من از آقای عباس منش این هست که مرا در درمان بیماری وسواسم راهنمایی کند چون واقعا این بیماری خیلی اذیتم می کند.
سلام سمیه جان
امیدوارم موفق باشید ، هدف اول و دوم در سال 1397 جزء اهداف من هم بودند فقط این قدر هیجان داشتم یادم رفت بنویسم امیدوارم در یکی از دانشگاه های آمریکا به تحصیلات خودت ادامه بدهی.
بیماری وسواس خیلی راحت درمان میشه ، فقط کافیه اعتماد به قوی بودن جسم فیزیکی خودت را کمی بالا ببری ، اعتماد به نفس ، اراده قوی ، شکرگزاری هم لازم است که همه ی این ها را خدا را شکر در وجودت آفریدی.
موفق باشید
سمیه جان سلام
به شما تبریک میگم که از پایان نامه تون دفاع کردید
و انشالله در سال 97 به تمام اهداف تون برسید و جفت روحی تون را پیدا کنید
تبریک دوست عزیز و با آرزوی موفقیت صد هزاربرابر و سلامتی روز افزون
با سلام و تشکر از متن زیباتون
براتون آرزوی بهترین ها رو در سال جدید دارم
بنام روزی دهنده ی بی منت، عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار واعضای محترم سایت عباس منش عزیز،، بنظرم
حدود شش ماهی ست ک با این سایت آشنا شدم
و خدارا شاکرم و سپاسگزارم از دستان بی شمار خدا
در جهنم زندگی میکردم بیش از ده سال در بازار مواد غذایی، بصورت عمده و شرکت پخش داشتم اما این ده سال فقط برای حرف مردم و دوستام و بقول برای عرف و اقوام زندگی میکردم
میخام صادقانه بگم ک اولین و بزرگترین دستاورد سال 96 من ک صدرصد مطمئنم بهترین دستاورد عمرم هست را بی ریا و صمیمی میگم آشنایی با سایت استاد عباس منش عزیز میدانم،هر چند بقول استاد اگر عمل کنیم هیچوقت دیر نیست، اما انصافا بیش از ده سال از اوج دوران جوانیم را برای دیگران و من باب میل دیگران گذراندم، ولی هم اکنون ادعا میکنم ک انگار تازه راه رسم زندگی کردن را دارم می آموزم
از لطف خدا در سال96 بگم ک بعداز آشنایی با سایت یکی دو ماه گذشت تا تونستم با خودم کنار بیام، و ببخشم اونایی ک در حقم ظلم کردن، خدای من زندگی برام جهنم شده بود، صبح تا شب فقط عذاب میکشیدم و حرص و جوش گذشته را میخوردم و نفرین میکردم دوستانی ک در واقع بیشترین لطف را در حقشون کرده بود ولی همین دوستان دشمن جون و مال و آبروم شده بودند،، چرا؟ فقط ب دلیل ناآگاهی، چ دستاوردی بهتر از درک زندگی و بخشیدن خودم و بخشیدن دوستان ب ظاهر دوست و با اخلاص دعای خیر برای اونا کردن
من تمرکز کرده بودم ب روی یک مغازه جهت جابجایی و توسعه کاسبی خودم،
ب اتفاق خانواده م از مسیری پر تردد میگذشتم ک یک مغازه دیدم و گفتم کاش میشد این مغازه گیر ما بیاد جای خوبی ست، و میشه روش مانور داد،و توسعه ش داد،ده روزی بصورت مداوم خودمو تو مغ در حال کار و با مشتری زیاد میدیدم بعداز اینکه رفتم سراغ دومین بنگاه مارا در همین مغازه آورد و گفت حدود شش ماهه ک مغازه خالیه و قصدی ک ب شغل مربوط ب مواد غذایی بدم نداشتم (و گرنه همون ماه اول اجاره میرفت)، ولی نمیدونم چ شده و چ جادویی کردین ک ب شما گفتم بله
ب لطف خدا الان بیش از دوماهه ک قرارداد بستیم و کارمو شروع کردم و بسیار راضیم و ایمان دارم ب یاری خدا و تلاش خودم صدرصد موفق میشوم
برای سال 97
تصمیم گرفتم ک بیاری خدا روانشناسی ثروت یک و دوره عزت نفس را تهیه کنم
دوره چگونه هدف گذاری کنیم و ب آن برسیم را اواخر سال 96 گرفتم ک جز بهترین نعمات زندگیم هست، مرتب روش کار میکنم، چیزهای از این دوره یاد گرفتم ک مثل چراغ در دل تاریکی شب منو بسوی زندگی پاک و انسانیت هدایت میکند سال 96 از نظر مالی تعهد دادم ک درآمدم را سه برابر کنم و تلاش کنم برای کسب ثروت جهت نزدیک شدن بخدا
ک تنها راه نزدیک و نزدیک شدن بخدا، کمک کردن و بخشیدن ست ک در گرو کسب ثروت حلال است
درسال 96 دیدگاه منسوخ و خرافاتی من نسبت ب ثروت و ثروتمندان صدرصد تغییر کرد، و واقعا پذیرفتم و
و ب نتیجه رسیدم ک محبوب ترین افراد نزد خداوند ثروتمند ترین و بخشنده ترینند،،
ناگفته نماند
این افکار و باورهای غلط ک 40 سال با خودم حمل کردمو باید خییییلی بیشتر از این تلاش کنم ک کنار بگذارم و باور و اعتقاد زیبا و بجا جایگزین کنم
در پناه خدا مهربان شاد و سلامت باشید
سلام استاد عزیزم
وای که بع بع ای ها چقد ناز هستن وای که من عاشق مرغ و خروس و گوسفند و اسبم من عاشق حیوانات و طبیعتم ممنونم استاد عزیزم
موقع گفتن تمرین خیلی خوشحال شدم که وای چقدر تمرین خوبی البته من اهداف سال جدید رو نوشتم ولی رسیدن به خواسته های 96 رو مرور نکردم ممنونم استاد چون سال 96 به خیلی چیزها رسیدم و ندیدمشون??????
خب باید بگم من تو سال 96 سال خوبی برام بود و خداروشکر میکنم
1- رابطه خانوادگیمون که سالها پر از تنش بود خوب شد باید بگم عالی طوری که فکرشم نمیکردم طوری بود که فامیل میشنیدن باورشون نمیشد که چی شد چه وردی خوندن و. … و الان یکسال میشه خانواده برگشته و دور همیم خدایا ممنونتم??????
2- اردیبهشت پارسال آبجیم رفت سرزندگیش و دو سال میشد که هی خانواده داماد بد قولی میکردن ولی با تمام مشکلات خیلی راحت همه چی پیش رفت و با وجودی که اختلافاتی بین ما و آبجیم پیش اومد ولی بعد چند ماه خیلی رفتارش تغییر کرد و عشق و دوستی بین ما برقرار شد خداروشکر?????
3- باید بگم پارسال خونه طبقه پایین که داغون بود و ما زندگی میکردیم رو کلا خراب کردیم و خیلی عالی درست کردیم و خیلی جالبه همون چیزهایی که من میخواستم ، خونه سرامیکی پکیج آشپزخونه کلا جدید با وسایل جدید هود و سینک و… در چوبی 900 و خورده ای توالت فرنگی کمد دیواری جدید و… و واقعا همون چیزهایی که من دوست داشتم از این بابت خیلی خوشحالم خدایا سپاسگذارم ??
4- پارسال با eft اتفاقی آشنا شدم و کار کردم و جوابهای خیلی خوبیم گفتم و باید بگم یکی از معجزاتش این بود که بخاطر یه مشکل 2-3 دقیقه تو تونل پر از نور خیلی لذت بخش بالا رفتم و بعد خیلی آروم و عالی پایین اومدم و دیدم مشکلی که تو بدنم بود مثل یه حباب از بدنم جدا شد و من خیلی بهتر شدم و ادامه دادم و کلا مشکلم حل شد این خیلی برام تجربه فوق العاده ای بود و دوست دارم هروز برام تکرار بشه خدایا شکرت
4- پارسال خیلی عالی و راحت تو رانندگی ثبت نام کردم و پولش جور شد و موقع امتحان عملی سری اول رد شدم ولی سری دوم رفتم تمرینها تجسم میکردم و آهنگهای آرامش بخش گوش میکردم و در ناباوری بقیه اولین نفر رفتم نشستم و خیلی عالی کار کردم و قبول شدم باید بگم رانندگیم عالیه ????
5- پارسال برای کارم که خیاطی بی الگو بود خسته شدم و تصمیم گرفتم خیاطی بی الگو یاد بگیرم شال و کلاه کردم و رفتم بپرسم یکی میگفت 800 تومن یکی میگفت 500 شاید باورتون نشه ناامید نشدم تو راه برگشت خونه ذهنم بهم گفت به خانم فلانی زنگ بزن اون خیاطی بی الگو بلده منم درجا زنگ زدم و فرداش رفتم پیشش و رایگان یک ماهه یاد گرفتم و حتی پولم دریافت کردم???
6- من دو سال میشه با قانون جذب آشنا شدم سال اول خیلی گیج بودم ولی باید بگم پارسال آگاهیم بیشتر شده از قبل و خیلی پیشرفت کردم و هدفمند تر کار میکنم?????
7- من بخاطر باورهای اشتباهی که داشتم خیلی ناامید بودم و غصه میخوردم ولی پارسال دیگه تصمیم گرفتم تغییر کنم تقریبا آخرای بهمن پارسال بود بخاطر ناراحتی که زیاد غصه خوردم گفتم بسمه و باید تغییر کنم???
8- باید بگم پارسال سال آشنایی و آگاهیم با قرآن بود و خیلی خوندن و تفسیرش بهم آرامش و کمک میکرد خدایا ازت متشکرم???????
9- پارسال من آرایشگری رو از دوستم یاد گرفتم و همه چی پیش میومد پولش وسایلش که من کار کنم و یاد بگیرم و همچنین اصلاح صورت و ابرو که من توش مشکل داشتم ?????
10- وای پارسال ماه بهمن اواسطش بود اگر اشتباه نکنم بارون های زیبایی میومد وای که چقدر خوشحال بودم ایلام شده بود شمال چندین روز بارون میومد همراه با تگرگ مثلا صبح بارون شدید میومد عصر هوا آفتابی بود یا یک روز کلا بارون میومد یه روز نمیومد واقعا عالی بود خدایا ازت ممنونم?????
11- پارسال بعد سالها ناراحتی که از دیگران بخصوص پدر مادرم داشتم تو عجز و ناتوانی از خدا کمک خواستم و فایلهای زیبای عفو در قرآن استاد رو دیدم و بعد کلمه عفو رو تو قرآن سرچ کردم و دیدم تو همه مواقع خداوند میفرماید باید گذشت و عفو کرد خیلی سختم بود ولی بعد که به کسی که بخاطر نبخشیدن مریضی بدی گرفته بود که حتی منجر به مرگ هم میشه بهم ثابت شد که باید عفو کرد و صفح کرد
خدایا سپاسگذارم ???????????
12- پارسال به مهم بودن عزت نفس پی بردم که من چقدر توش ضعیفم و تصمیم گرفتم رو خودم کار کنم و حتی کانالی ساختم و مطالبی تو این زمینه قرار میدم که هم خودم مرور کنم هم دیگر دوستان???????
13- پارسال کارمو رها کردم بخاطر باورهای اشتباهی که داشتم و میخوام باورهای عالی بسازم و کار جدیدمو جذب کنم???????
14- اتفاقهای زیادی دیگه ای هم افتاد چیزهایی که دوست داشتم بخرم رو خریدم کادویی هایی که گرفتم پولهایی که جذب کردم اتفاقهایی که دوست داشتم بیفته کاره
ایی که کردم و عالی شد درخواستهایی که کردم و اجابت شد و. …. معبودا ازت متشکرم ??????????
خب حالا اهداف سال 97
سه هدف انتخاب کردم و چند هدف در کنارش که میدونم خودش اتفاق میفته
1- خریدن ماشین پژو 206 آلبالویی تیپ 5 صندوق دار
2- داشتن شغلی که دوست دارم با مشخصاتی که مدنظرمه ( یکیش اینکه من کاری نکنم و درآمد بالایی داشته باشم ) و داشتن درآمد ماهی 1 میلیون تومن
3- هدف سوم شخصیه
??????
و هدفهای کنارش که
4- داشتن اعتماد به نفس بالا
5- یاد گرفتن زبان انگلیسی تا قسمت پیشرفتش
6- داشتن روابط عالی با دوستان و بخصوص با خانواده
7- بخشش خودم و دیگران
8- داشتن آرامش مطلق در درونم
9- داشتن رابطه بی نظیر با خدا
10- داشتن یک خواسته ای که خصوصیه
11- و یک خواسته ای که واقعا بهم انرژی میده اینکه یک دختر موفق و با اعتماد به نفس خیلی بالا در دنیا باشم طوری که الگوی تمام خانمها باشم و بهشون کمک کنم این واقعا آرزومه چون خیلی اذیت شدم و ضعیف بار اومدم و ناآگاه بودم ????????????
استاد عزیزم بخاطر تمرین عالیتون ممنونم ????????
سال 98 با رسیدن به خواسته هام میام مینویسم و خداروشکر میکنم شایدم زودتر هم رسیدم خدارو چه دیدی?????
با آرزوی بهترینها برای همه دوستان???????
زهرای عزیز سلام.
بسیار برات خوشحالم و برای موفقیتهات خوشحالتر.واقعا بهت تبریک میگم.مطمئنم ب همه خواسته های جدیدت و بیشتر از اینها میرسی.
سلام مریم جان ممنونم بخاطر نظرت ازت ممنونم
تمرین ، قانون تمرکز بر داشته ها، راه رسیدن به خواسته ها
سلام خدمت همه دوستان همراه و استاد ارجمند سید حسین عباس منش
میخوام دو مورد را برای شما تعریف کنم. همه شما عزیزان را به خواندن آن دعوت می کنم.
اولین جریانی که قصد تعریف آن را دارم تقریبا از سال 95 شروع شد. من یک روان شناس هستم. و از سال 95 دوره کارورزی خودم را شروع کردم. خیلی تلاش می کردم من هم مثل خیلی از دوستانم در کلاس مراجع داشته باشم و تا با مطرح کردن موضوع مشکلات آنها (البته با حفظ اصل رازداری مراجعینم) روز به روز خودم را حرفه ای تر کنم تا به عنوان یک درمانگر حرفه ای و اثرگذار بتونم برای مردم سرزمینم مفید باشم.
از همان موقع ها انواع روش های تبلیغ را انجام می دادم و هر کدام را شاید 4 یا 5 باری انجام می دادم. اما اثر بخش نبود. اما ایمان داشتم من باید استقامت داشته باشم و امیدوار باشم که به هدفم می رسم.
در بین این روش های تبلیغاتی که تست می کردم از همکار ها و افرادی که خودشون مطب دارند و یا در جایی کار می کنند هم درخواست می کردم که من را جایی معرفی کنند تا بواسطه آنها به خواستم که داشتن مراجعین فراون و کار در یک کلینیک یا مطب معتبر بود برسم. جالبه بدونید که نشد که نشد !!!
نکته ای که وجود داشت در حدود مهر 96 بود که به یکباره با یاد یک خانم دکتری افتادم که نمی دونم چرا ایشان را از قلم انداخته بودم و اصلا یاد ایشان در ذهنم نبود و من که به زمین و زمان درخواست کرده بودم نمی دونم چرا اصلا ایشان را در یاد نداشتم. نمی دونم!
شاید خدا می خواست امتحانم کنه ببینه نا امید میشم یا نه! چقدر خواستم برام مهم هست، تا کجا تلاش می کنم و …
یادمه هوا در اون روز کم کم در حال تاریک شدن بود که اسم این خانم دکتر در ذهن من آمد و خیلی سریع با ایشان تماس گرفتم و پس از احوال پرسی درخواستم را جهت کار در مطب ایشان را دادم و به من گفتند یک قراری بزاریم تا حضوری در موردش صحبت کنیم.
در اینجا باید بگم جریان آشنایی من با این خانم دکتر مهربان و گرامی که اسم ایشان دکتر منصوره شهریاری احمدی است به دو سال پیش بر می گشت که یک دوستی سبب آشنایی ما شده بود.
ما برای دو روز بعد قراری را در مطب ایشان گزاشتیم. در همان بدو ورود و دیدار مجدد با خوش آمد گویی خیلی خیلی خوب این خانم دکتر روبه رو شدم چیزی که انتظار آن را به این شکل نداشتم. و رفتیم در مورد درخواست من و نحوه همکاری صحبت کردیم و به توافق و تفاهم خوبی هم رسیدیم و قرار شد کارم را در کلینیک ایشان شروع کنم. البته باید بگم هنوز من مراجعی نداشتم و فقط تونسته بودم مکان مناسبی هم پیدا کنم.
نکته جالب در مورد مکان مطب این بود که منزل، محل کار اصلی من و برخی عصر ها هم کلینیک دقیقا در راستای هم بودند و دسترسی خیلی برای من در تهران بزرگ و به قول معروف دَراندَشت داشت. باور کنیم من برای کار به کلینیک های زیادی در جاهای محتلف شهر سر زدم، اما شرایط فراهم نشده بود و الان جایی برای من فراهم شد که نزدیک و البته درمسیر خانه هم بود.
در فردای اون روز تبلیغی را در یکی از گروه های تلگرامم دیدم که برام وسوسه انگیز شد. یک سایت و گروه تبلیغاتی حرفه ای و تخصصی در حوزه درمان که تا حالا ندیده بودمشون و قیمت های مناسبی هم از بابت تعرفه تبلیغات داشتند.
باز هم در خودم متعجب شدم چرا من که خیلی در اینترنت جستجو کرده بودم چرا با این سایت روبه رو و آشنا نشده بودم. با پشتیبانی آن تماس گرفتم و دیدم که حتی عکاس حرفه ای می فرستند و در محل و از روان شناس و مطب عکس می گیرند و در سایت تبلیغ می کنند. اما یک مسئله ای وجود داشت. پشتیبانی سایت گفت باید تصویر معتبر از مجوز آن خانم دکتر و مطب را برایشان بفرستم تا بدونند در جای معتبری کار می کنم. من هم که کلا درخواست کردن را بلد هستم و آن را کسر شخصیت نمی دانم مجدد پیش خانم دکتر رفتم و از ایشان خواستم تصویر این دو مدرک را در اختیار من قرار بدند و ایشان هم به من گفتند من به شما اعتماد دارم و بدون هیچ تغییر و یا درخواستی از من جهت تغییر در مفاد قراردادمون گفتند: چرا که نه، و فایل این دو مدرک را به من دادند و من هم در اختیار سایت تبلیغاتی قرار دادم.
باورتون نمیشه دوستان عزیز از آبان 96 به یکباره من که در گذشته می خواستم یک مراجع داشته باشم چندین و چند مراجع به من در مطب مراجعه کردند و می کنند و تونستم اعتبار خوبی کسب کنم که این روند روز به روز در حال بهتر شدن هست.
——————————————————————————————————————-
مورد دیگری که قصد تعریف کردن آن را دارم باز از سال 95 استارت آن زده شد. من قصد داشتم مکان کارم را عوض کنم و در یکی از بیمارستان های روانپزشکی و خیلی دقیق در حیطه کاری خودم که همان روان شناسی بود کار کنم. از همان وقتی که به همکار هام گفتم قصد تغییر محل کار و نوع کارم را دارم همه من را نهی کردند که :
کجا می خوای بری، اشتباه می کنی، بیرون که کار نیست، اصلا کجا می خوای بری و …؟
اما من ایمان داشتم خودش برام جور میشه. چطورش را نمی دانستم، فقط ایمان داشتم خودش جور میشه.
به خیلی جاها سر زدم و تماس گرفتم که یکی از آن همه جا بیمارستان روانپزشکی رازی (امین آباد) بود. هیچ آشنا و پارتی هم در هیچ جایی نداشتم. فقط امید به خدا داشتم و اینکه حتما کمکم می کنه.
یادمه اون روزی که برای اولین بار وارد بیمارستان روانپزشکی شدم به مادرم و همسرم زنگ زدم و ازشون خواستم برام دعا کنند. رفتم و درخواست کار به مسئول آنجا دادم. درخواستم را دادم و بهم گفت خبر میدن. دو هفته ای گذشت و خبری نشد و من باز پیگیری کردم در مراجعه دومم در یک ساختمانی که رفتم که پایان یک جلسه بود و نکته جالب این بود که همه افرادی که باید من را تایید می کردند در اونجا بودند.
بدون مقدمه جلو رفتم و خودم را معرفی کردم و درخواستم را مطرح کردم و آن چند نفر متعجب فقط گوش می دادند و در نهایت مدیر مرکز گفت ما شما را قبول می کنیم فقط بدون همه چیز دست ما نیست و برای هفته بعد یک جلسه در بهداشت و درمان دارم و با آقای صحبت می کنم و تا ایشان چه نظری بدند.
هفته بعد شد و باز هم خبری نشد. دوستان نمی خوام سرتان را درد بیارم اما بدونید برای رسیدن به این کار من فقط و یکی از مراحل پایانی کارم دقیقا در یک رو و از ساعت سه صبح آن روز 1000 کیلومتر رانندگی کردم. از تهران به شهرستان رفتم و مجدد برگشتم تهرام و در تهران هم به سه جا رفتم و در پایان ساعات کاری همان روز به لطف پروردگار تایید کار در آن مرکز را گرفتم و از اول اسفند 95 تا کنون در آنجا در حال فعالیت هستم.
دوستان در هر دو موردی که تعریف کردم همیشه با خودم، با خدای خودم، با همسرم صحبت می کرد و در دلم امیدی را روشن نگه می داشتم. می دانشتم موفقیت اتفاقی نیست و به یکباره رخ نمی دهد. باید تلاش کرد و از طریق راه های مختلف وارد عمل شد و تسلیم اینکه حالا اگه دو سه بار تلاش کردم و نشد و حتما قسمت نیست نشدم.
در کنار آن فضایی را تجسم می کردم و در ذهنم تصویر سازی می کردم که در آن کار می کنم و همکار های خوبی دارم و در جایی فعالیت می کنم که مراجعین با اختلال های مختلف را می بینم و می توانم در جهت بهبودی آنها قدمی بردارم و احساس فوق العاده ای که نصیبم بود را در ذهنم تجربه می کردم. و اصلا به حرفهای نا امیدوارانه ای که دیگران بهم می گفتند گوش نمی دادم.
به نظر من یکی از قوانین مهم تمرکز بر خواسته ها : امید داشتن و تسلیم نشدن است. اینکه اتفاق های دلخواه ما یک شبه رخ نمی دهد و نیاز به تلاش عاشقانه مستمر دارد.
مورد دیگه قانون شکر گذاری هست. همیشه به جای گفتن از کاستی ها از اهدافمان حرف بزنیم. از داشته های خود یاد کنیم و خداوند را سپاسگذار باشیم که روزی این نعمت را نداشتیم ولی حالا داریم.
پیدا کردن آیه هایی که در همین مورد در قرآن آمده که حتما در کتاب های دینی دیگر ادیان هم هست و میشه به آنها مراجعه کرد. مانند :
*
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لایَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرَّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّهٍ فِی ظُلُماتِ الْاَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کِتابٍ مُبین
و گنجینه هاى غیب تنها نزد اوست، جز او کسى آنها را نمى داند، و آنچه را که در خشکى و دریاست مى داند، و هیچ برگى نمى افتد مگر این که آن را مى داند،و هیچ دانه اى در تاریکى هاى زمین فرو نمى افتد و نه هیچ تر و خشکى مگر این که آنها را مى داند. آرى هیچ چیزى فرونمى افتد مگر این که آن در کتابى روشن ثبت شده است. (انعام – 59)
—————————————————
لَهُ مَقالیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ
کلید ( گنج نعمتهای ) آسمانها و زمین او راست ، هر که را خواهد رزق وسیع دهد و هر که را خواهد تنگ روزی کند ، که او به هر چیز آگاه است. (شورا – 12)
—————————————————-
وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّهٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ60وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ61اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ62وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ
چه بسا جنبنده ای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی می دهد و او شنوا و داناست و هرگاه از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟ می گویند: الله! پس با این حال، چگونه به انحراف کشیده می شوند؟! خداوند روزی را برای هرکس از بندگانش که بخواهد گسترش داده و تنگ می گرداند، خداوند به همه چیز آگاه است* و اگر از آنان بپرسی: چه کسی از آسمان آبی فرستاد و با آن زمین را، پس از مردنش، زنده کرد؟ می گویند: الله بگو: حمد و ستایش ویژه خداست، اما بیشتر آنان نمی دانند. (عنکبوت – 60 – 63)
——————————————————-
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ
بگو: خدای من هر که از بندگان خود را خواهد وسیع روزی یا تنگ روزی می گرداند ، و شما هر چه ( در راه رضای حق ) انفاق کنید به شما عوض می بخشد و او بهترین روزی دهندگان است.(سبا – 39)
——————————————————
وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً * إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ
لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً *
نه دست خود را بسته و آویز گردن کن (تا از انفاق باز مانی) و نه به یکباره آن را بگشای که سرزنش دیده و حسرتبار گردی* مسلما پروردگارت روزی را برای هرکس بخواهد گشاده یا تنگ می گرداند، او به حال بندگانش آگاه است. (اسرا – 29 – 30)
————————————————————-
قل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعــز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر إنک علی کل شیء قدیر* تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و ترزق من تشاء بغیر حساب
بگو: بار خدایا! مالک حکومتها توئی؛ به هر کس بخواهی حکومت می بخشی، و از هر کس بخواهی حکومت می گیری؛ هرکس را بخواهی عزت بخشیده و هرکس را بخواهی خوار گردانی، خوبی ها همه به دست توست و تو بر هر چیزی توانائی* شب را در روز داخل کرده و روز را در شب می بری، و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده، و به هر کس بخواهی بدون حساب روزی می دهی. (آل عمران – 27 – 27)
*
ممنونم که نوشته های من را خوندید و به من بازخورد میدید. خوشحالم که تجربیاتم را در مورد رسیدن به خواسته ها با شما دوستان هم فرکانسی مطرح کردم.
برای سال 97 هم همین روند را ادامه خواهم داد. چون حرفه روان شناسی و کار درمان را دوست دارم و به فرداهایی روئیای می اندیشم.
در پناه الله یکتا، شاد ، سعادتمند، سلامت و ثروتمند باشید.
ارادتمند شما
میثم آبانگاه
سلام دکتر جان
خوندن نظرت حس خوبی داشت
وقتی آیه هایی میبینم که از قدیت خداست مو به تنم سیخ میشه
لذت بردم
ممنون
وقت به خیر
به خاطر اینکه به خواسته هاتون رسیدید بسیار تبریک میگم
و تصور من این است که اگر
از همان ابتدا
به جای درخواست از بنده خدا
از خود خدا کمک میخواستید زودتر از اینها به هدفتان می رسیدید
اینکه نا امید نشدید خیلیییی قابل ستایش هست
اما اگر از قوانین استفاده می کنید
حتما تجربه کردید که خواسته ها بدون زحمت
بدست میان .
ممنون که تجربیات خوبتون رو با ما شریک شدید
منتظر خواندن موفقیت های بیشتر شما هستم ??
سلام دوست گرامی
ممنونم از بازخورد شما
دکتر میثم عزیز برادر بزرگوارم سلام
نظر زیبایت که رخدادهای زندگی تو در دوسال گذشته ونحوه رسیدن به اون ها رود رو خوندم و در این بین باورهای شمارو به اندازه چیزی که از قوانین درک کردم متوجه شدم که دوست دارم با شما در میون بذارم. و امیدوارم این حرکت منو غیر از محبت به برادر و همنوع نبینید و اگر قصور و یا حرف نادرستی از من دیدید به دل نگرفته و به دیده عشق ببینید:
* باور اولی که من دیدمش اینه که شما احساس می گردی باید تبلیغ کنی وبدون تبلیغ نمیتونی به شغل دلخواهت و به کار دلخواهت برسی و طبق گفته خودتون این باور ماه ها شما رو عقب انداخته وکاری از پیش نبردید.
* باور دوم شما این بوده که باید شخصی شما رو جایی معرفی کنه و این به نظر من یک جوری از عزت نفس شما و کمبود در اون آب می خوره چون انقد برای خودتون ارزش قائل نبودید که فکر کردید کسی که از من ارزشش بالاتره باید منو جایی معرفی کنه تا منو قبول کنن. پس لازمه که بر روی عزت نفسمون هم کار کنیم
* باور سوم این هستش که خداوند مارو امتحان می کنه؛ نمی دونم درست یا غلطش رو. ولی این که شما این همه دویدید و ندیدید ناشی از باور های خودتون بوده نه خدا و امتحان اون. هر چند که تضاد ها امتحانات الهی هستن که مسیر رو برای ما روشن تر میکنن و بهمون یاد میدن که چه راهی رو باید بریم ؛ نتیجه من اینه که ما فقط تضاد داریم و اون تضاد ناشی از باور خودمون هست نه امتحان خداوند. که البته بابت اون تضاد هم باید شاکر بود که بعد از اون فتحی بزرگ برای ما به ارمغان میاد.
* باور چهارم رو نمیدونم چطور توضیح بدم
این باور در رابطه با محل کارت و خونه ت و مسیر رفت و آمدت بوده و احساس خوبی نسبت بهش داشتی که کارت در یک مسیر با خونه و کلینک بوده.
* باور پنجمی که فهمیدم : یهو کارت راه میفته، یهو خانم دکتر به یادت اومد، یهو با یه سایت آشنا شدی که قبلا ندیده بودیش. ؛ به نظر من این ها نشون دهنده ی این باور عالی هستش که هر چیزی در زمان مناسب خودش اتفاق میفته و ما باید در این بین از زندگیمون لذت ببریم. و شاکرباشیم و ازداشته هامون سپاسگزار بوده واحساسمون رو خوب نگهداریم.
*باورششم شما باور خیلی زیبایی هست که میگه درخواست کردن کسر شان نیست و چیزی از ارزش من کم نمی کنه
بسیار باور زیبایی است که از عزت نفس شما نشئت می گیره و خداوند رو بابتش سپاس گزارم.
* باور هفتم شما باور و ایمان به اینه که کارتون خودش جور میشه؛ که بسیار باور قوی و توانمند کننده و آرامش دهنده ای هست .
اما انگار درست جا نیفتاده در فکر وذهنتون چون:
* باور هشتم شما این هست که باید تلاش کرد و از طریق راه های زیادی وارد عمل شد و تا پیگیر کارت نباشی کارت درست نمیشه.: این باور عامل اصلی اینه که شما انقد دویدی ، تبلیغات کردی، زهزار کیلیومتر از ساعت 3 صبح رانندگی کردی به سه تا شهر مختلف رفتی این همه زنگ زدی تا بالاخره کارت راه افتاده.
و ایم یه مساله است که باید خیلی سریع رفع بشه و باوری هست که باید اصلاح بشه.
چون وقتی شما با خودت میگی باید از راه های زیادی وارد شد؛ اولین کاری که میکنی اینه که دستای خداوند رو میبندی و خودتو و خدای خودتو محدود میکنی به همین راه هایی که به فکر خودت اومده و در این بین نمی تونی از الهامات و راهنمایی های خداوند برخوردار بشی.
و در نهایت چیزی که الان به ذهنم رسید اینه که شاید شما به خواسته هات چسبیدی و ولکنش نیستی که این هم باید اصلاح بشه.
و من الله التوفیق و علیه التکلان
معذرت میخوام اگه حرف نادرستی زدم
خداوند یار و نگهدارتان باد
سبز و پیروز و سربلند باشی برادر عزیزم
سلام دوست عزیز
خوشحالم که به خواستههاتون رسیدید
از بخش اخر نظرتون که آیههای قران رو نوشته بودید بسیار بسیار استفاده کردم و برام مفید بود
شاد و سلامت و پر مراجع باشید ?
دوست عزیزم ممنون بابت آیه های قرآنی.
برای شما سعادت دنیا و اخرت رو ارزومندم.
سلام دوست عزیز بهتون تبریک میگم بابت این همه موفقیت و نعمتی که به زندگی تان با تغیرر فرکانستان بدست آورده اید.
سلام به دوستان جان و استاد جانان
من حدود 3 سال هست که با اسایت اشنا هستم اما خیلی جدی نمیگرفتم ، تا اینکه سال گذشته و طی صحبت با دوستی که اون هم علاقمند بود و صحبتهایی رو تو این زمینه با هم داشتیم و فایلای رایگانمون رو با هم اشتراک گذاشتیم، تو سایت رسما عضو شدم و اما همچنان جدی پیگیر نبودم تا بالاخره تو نیمه ی دوم که کاملا شروع کردم به تهیه ی محصولات و ازاد کردن وقت برای کردن کردن روشون…خیلی خلاصه میخوام نمودهای بیرونی سال 96 رو بنویسم براتون
1-بازگشت به محل کار اسبقم و کار کردن برای چند ماه و مجددا استعفا دادن
2- دفاع از پاان ناممه ی ارشدم با همون ویژگی ها یی که میخواستم ارائه بدم
3-پیدا کردن یه شغل رویایی با یه درآمد بی سابقه تو زندگیم و همکاران فوق العاده عالی و نزدیک به محل سکونتم
4- فروش ماشین مدل قدیمی ام
5- خرید ماشین صفر کیلومتر
6-حضور در نمایشگاه الکامپ و تجارب و روابط عالی تر
7-ارتباطات بهتر با خانواده و تاثرگذار تر در جامعه و دوستان بهتر
8- آشنایی با افراد شایسته و ارتباطات عاطفی سطحی که باعث شد گستره ی شناخت خودم ، شفاف تر بشه
9-رسیدن به سلامتی و زیبایی و تناسب کاملتر و بیشتر توسط مکمل های تقویتی و جلسات بهداشتی –ورزشی در یک کلینیک عالی
10-رها کردن مجدد شغل عالی ام برای راه اندازی کسب و کار خودم
11-اموزش زبان بصورت جدی با گذراندن یه دوره ی خصوصی
12-پرداختن به علائق شخصیم و رسالت زندگیم ؛ طراحی کردن ، مطالعه کردن و ساختن لوازم خاص، دوره کردن فایل های اموزشی
13-خروج از روابط نامناسب به سادگی آب خوردن
14- ساخت عادتهای تاثیر گذار و انرژی بخش مثل سحر خیزی و مطالعه ی روزانه
15- خرید دوره های :
عشق و مودت دستیابی به رویاها روانشناسی ثروت 1 کتابهای رویاهایی که رویا نیستند و فکر خدا جلسات 1 و 2 و 3 و 9 و 10 آفرینش شیوه ی حل مساله که دوبار کد تخفیف فوق العاده هم دریافت کردم و همینطور بخاطر فعالیت توعقل کل کیف پولم هم شارژ شد.
همونطور که گفتم اینها نمود بیرونی یه سری از فعالیت های من بود و اما من تاثیر گذار ترین رشد و تغییرم رو همان ساختن باورهای عالی میدونم که لحظات زندگیم رو داره متفاوت تر و شیرین تر از گذشته رقم میزنه، باورهایی که به سادگی تو رفتارهای روزانه ام مشهوده ، و البته باورهایی که تصمیم دارم تو سال جدید برای خودم قوی تر و تثبیت تر بکنم که مینویسم:
1-باور فوق العاده ی اینکه من تو زمان و مکان درست هستم :
_نمود درونی اش : از بین رفتن استرس و عجله و نگرانی و دلهره و بیشتر شدن آرامش و آسودگی خاطر
_نمود بیرونی اش : همه جا قبل از رسیدن من جای پارک ماشینم آماده میشه، همه ی چهار راه ها چراغ های سبزشون رو آماده میکنند برام، برای خرید هر چیزی ، به بهترین مغازه و بهترین کیفیت و عالی ترین قیمت هدایت میشم.
2- باور فوق العاده ی شکوهمندی ثروت و زیبایی و رشد :
_نمود درونی اش : به لطف خدای مهربون خیلی سریع تو این مدار قرار گرفتم طوری که هر ماشین مجللی میبینم ، هر خانه ی زیبایی میبینم ، هر طبیعت یا شهر یا نعمتی میبینم بی اختیار تحسین اش میکنم، هر پیشرفت و رشد و زیبایی مینم ، هر رفتار نیکو و شایسته بی اختیار و بی درنگ زبانم به تحسین اش باز میشه، و بعد هم فوق العاده لذت میبرم که افرررین ، چقدر خوب ذهنت رو تربیت کردی!!!
_ نمود بیرونی اش : همه ی جا به عنوان یه دختر خوش قلب و با مناعت طبع شناخته شدم که نه تنها حسادت و تنگ نظری براش بی معنی یه بلکه از خوشی دیگران خوشحال تر میشه. و صد البته خودم هم وارد اون جرگه از افراد میشم
3- باور عالی فقط روی خدا حساب باز میکنیم :
_ نمود درونی اش : همه ی ترس ها و محدودیت و ذلت هایی که باعث میشد با چشم دوختن و تکیه کردن به دیگران داشته باشم ، از بین رفته که همون شرک آشکار و خفی بود واقعا و چقدر پرت بودم بعضی از دوره ها
_ نمود بیرونی اش : به هرچیزی که چسبیده بودم ، خوالسته و ناخواسته از زندگیم خارج کردم، شغل عالی ام رو ترک کردم پول هاتی پس اندازم بخاطر موارد غیر مترقیبه ای هزینه شد که اصلا فکرش هم نمیکردم. پولی که طلب داشتم به دستم نریسد و کسی که ازش انتظار کمک داشتم ، کمک ام نکرد، همه ی این اتفاقات افتاد و من دیدم که زندگی هنوز جریان داره و نمردم !!! پر قدرت تر از قبل هستم و محکم تر از همیشه ، با امید تر پیش میرم.خودم رو محدود به هیچ چیز و هیچ کسی نمیکنم چون ثروت نامتناهی خداوند هست که از دست غیب به من میرسه و خودش براحتی قلبم رو در دستش داره.
_
و اما هدفگذاری ام برای سال 97 : اهدافم رو تو 8 دسته نوشتم تو دفترم با جزییات کامل و هر روزحدود 1 ساعت تجسم خلاق دارم براشون و از طرفی هم روی تابلوی سفیدی که با فوم برد درست کردم، طرح شون رو کشیدم و چسبوندم به دیوار اتاقم به همراه یادداشتایی واسه خودم که فقط خودم میفهمم!!!
خیلی کلی میگم که ، روابط عاطفی عالی ، رونق کسب و کار تو چند مرحله ، خرید خانه و دفتر کار ، تسلط کامل بر زبان انگلیسی ، انجام سفرهای متعدد به شهرهای ایران و یک مسافرت خارجی ، ساخت و تولید چند محصول فیزیکی و اموزشی، استارت وبسایت و کانال رسمی ام.
*
و اما مهمتر از موارد بالا کار کردن روی باور هام هست که 2 تا باور فوق العاده که میدونم باید بسیاااار بسیار روش کار کنم و نقطه ی ضعفم هست ، و مطمئنم تثبیت اون ها باعث میشه که موارد بالا و کلی هدف دیگه ام محقق بشه:
1- خوشحال بودن در لحظه و سپاسگزار بود در هر لحظه از خداوند بزرگ و مهربان بخاطر تمام داشته ها ، بخاطر معجزه ی نفس کشیدن ، معجزه ی حیات ، و یاد اوری اینکه داشتن اون موارد هیچ نقشی تو خوشحالی و لذت من ندارن ، و اگر من همین الان خوشحال باشم و با تمام سلول هام غرق سپاسگزاری و شعف بی نهایت ، در اون صورت هست که همه ی خواسته ها م و فراتر از تصوراتم به من داده خواهد شد.
2- ایمان کامل به فراوانی در همه جا و همیشه و همه چیز ، ایمان به اینکه من هر چیزی رو بخوام از قبل موجود و مهیا هست ، نیاز به تلاش من نیست و خودش میاد به دستم میرسه به سادگی اب خوردن
سلام الی جان
با خوندن کامنتتون شارژ شدم
ماشاءالله به شما
سلام نرگس جان عزیزززم
خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و کامنتم رو خوندید
خوشحال شدم از نظرتون
چقدر براتون خوشحالم الی جون .
ممنونم از شما ملیح خانم ، خوشحالم که نظرتون رو میبینم
به نام خدایی که هست وبودنش یعنی همه چیز.
سلام درود به استاد گرانقدر ودوستان عزیزم
سال 96سالی بود که آنچه راکه سالها در پی آن بودم و دریافتنش عاجزمانده بودم یافتم.درپی سالها شکست عاطفی و مالی سالهایی که پراز این بود که مرتب بایدمریض میشدم و زیر سرم می رفتم ،سالهایی که واقعا برای خودم بی ارزش شده بودم و کم ارزشی ارزشم شده بود.سالها درپی کاربودن و پیدانکردن و درنهایت متهم کردن خودم به زشتی وفلان وفلان.دوستی با انسانهایی که واقعا بادرون کم ارزشم هماهنگ بودند و درنهایت می دانستم من چقدر باخودواقعیم فاصله گرفته ام.ازدواج باشخصی که واقعا باقسمت ناهماهنگ وجودم ناهماهنگ بودفقط ودیگرهیچ.امیدم به انسانها برای کار،برای ازدواج و…ومقصردانستن همه برای آنچه که درزندگیم اتفاق افتاده الّا خودم.!!!
وای که چقدر نادان بودم وچه بی رحمانه شیطان را برخودحاکم کردم.وخدایم را ازیادبرده بودم.
سال 96 نقطه عطف زندگیم بود که درسن 33سالگیم اتفاق افتاد.
من دراین سال و درطی یک اتفاقه اتفاقی یکی ازفایلهااستادراشنیدم.و نمیدانم چه چیز دران کلام بود که دران لحظه نمک گیرم کرد..وبدنبال گوینده اش گشتم و یافتم!چه جستجوی مقدسی و چه یافتنی!!!!
خدایااااااا متشکرمممممممممم.
من این اتفاق را جز از خدانمیدانم انگارمنتظرمن بودتافقط بخواهم،تافقط آغازکنم…
ومتولدشدم.من درسال 96متولدشدم.من روی کیک تولد 33سالگیم فقط نوشتم ONLY GOD ودیگرهیییچ.
من وجودم را تکاندم و دوباره شدم.عشق شدم وزیبایی خداشدم و زیبایی .درونم روشن شده بود.وجمله جادویی “من وفقط من مسوول زندگیم هستم”
شش ماه بطورمداوم تمرین کردم ومیکنم بافایلها و تمرینات استادم.
وبازدرابتدای راه بیراهه رفتم وپایم لغزید..تکامل رانمیشناختم وقانون را…اثر زهر عجله را بر شراب قانوندرک نکردم و دوره هارا دورزدم.
من دوره هارا ازراه میانبربدست آوردم.و چندجلسه که گذشت وبازهم خدا وقانون مرادرمسیردرست فرکانسی قرارداد.آن هم به وسیله فایلی ازشما.وکلامتان که حق است وستودنی.
همه فایلها راپاک کردم و پشیمانی همه وجودم راگرفت.والان شایدفقط دوماه ازان ماجرا می گذرد امامن سه تاازدوره های سایت را ازروی همین سایت خریده ام.وچه شگفت که اتفاق افتاد.چون بعد پاک کردن همه آن فایلها مدارم ارام آرام بالارفت.وچقدر الان برایم این مساله خریددوره ها واستفاده ازانها مایه خوشحالی وافتخاراست در درون خودم.
-من درسال 96خدایی رایافتم که سالها اشتباه شناخته بودمش ویااصلا نشناخته بودم.
-من درسال 96استادی را یافتم و که همه چیزتمام بودو وهرانچه راکه درزندگی به آن نیازداشتم دراختیارداشت وبلکه خیلی خیلی بیشتر.
-من درسال 96 خودم رایافتم ودرونم را.ذاتی که مقدس است و ستودنی ذاتی که درتک تک سلولهایش خداجاریست و عطرخدا.
-من درسال 96فهمیدم احساس گناه فقط وگناه فقط یک نقطه نظراست که در ذهن ما شرطی شده وتا رهایش نکنیم اوج نمیگیریم.
-من درسال 96اولین کتابم رانوشتم وچام کردم..کتابی که سالها ارزویش راداشتم وخودم راباورنداشتم.
-من درسال 96 کسب وکارشخصیم را بااستفاده ازیک عزت نفس که سالها درخودم گمش کرده بودم آغازکردم
-من درنیمه دوم سال 96جزلذت نه دیدم و نه شنیدم.همه اش لذت بودولذت ولذت وعطش یادگیری..
وتمرین ومشق عشق.
الان که نگاه میکنم می بینم که چقدرهمه چیز پله پله وارام آرام جلورفت..
ازذهنی آشفته به بی ذهنی وازبی ذهنی به ذهنی آرام …وازذهنی آرام به درونی سرشارازآرامش.
واقعا روابطم متغیرشده و چقدررفتاراطرافیانم بامن تغییرکرده.ورفتار همسرم،مادرم.
ومن چقدر بزرگگگگگ شدم و متواضع..وچقدرزیبا.
وچقدرخودم رابه این شکل جدید دوست ترمی دارم.
من دردرونم همه چیزداشتم و دربیرون بدنبالش میگشتم.واین یعنی سالها شرک را باخودم حمل می کردم.
?من خدا رادارم.خدایی که فقط ازاوکافیست بخواهم.اومی گوید :موجودباش پس موجودمی شود…وهرروزوهرروز مرابه شگفتی وامی دارد.
من دیروزبرای تفریح پاهایم به باشکوهترین هتل شهر در مجلل ترین جای شهررسید.جایی که سالها حتی میترسیدم ازکنارش گذرکنم.چه برسدبروم داخلش وچیزی بخورم.وچه احساس عالی را تجربه میکردم.وتاییدهمه این نشانه های عالی.
خدایاسپاسگزارم ،سپاسگزارم،سپاسگزارم
همه ازمن مرامیخواهند و من ازخودم فقط خدارا.
استادجانم چه دستاوردی بزرگتر،باشکوهتر،گرانقیمت وبی قیمت تر می توانستم ازسال 96باخودم بیاورم جز پروردگار فراوانی را.
وسال 97برایم بایک تضاد آغازشد،تضادی که خواسته هایم را برایم واضحترمی کرد.ومن بابت آن سپاسگزارم.
من سالم را باتلویزیون شروع نکردم.بانت هم.چون قطع شده بود.درسکوتی بودم بادعایی که به زبان خودم که احساسم بیشترش درک میکرد حاوی جملاتی مثبت وتاکیدی معادل باهرانچه که خودم می خواستمش.
وبعدگوش دادن به فایل وصدای استادباآن کلام نافذ وارزوهای خوب.
من هرچندبرای سال جدیدبرنامه هدفگذاری نوشتم اما شک ندارم انچه را که بدست می اورم بسیاربیشتراست.
-قصداصلیم برای شروع این است که تامی توانم برروی باورهایم متمرکزکارکنم وکارکنم.وتمرین…من یقین دارم سال 97برایم سال نتایج اولیه است.وگام گذاشتن به پله های بالاتر
-رونق کسب وکاری که تاکنون به درامدنرسیده،خواندن کتابهای بیشترو بیشتر،روابط عالی ویافتن دوستان عالی،رهاکردن همه کویرهای بی حاصل گذشته،و بارور کردن زمینهای حاصلخیز درونم ورشدو پیشرفت خودم.ومن چقدراین خودمقدس رادوست میدارم.
ویکی ازبرنامه هایم نوشتن کتابی برای خداست.وباورکنیدکه هنوزهیچ ایده ای برایش ندارم.فقط میدانم که می نویسمش
ومی شود.
خدایاسپاسگزارم ،سپاسگزارم ،سپاسگزارم
وبازبارها میگویم :”خداوخداوخدا فقط اوهمه چیزمی شودهمه کس را”
(این کامنت وباگوشی تایم کردم ،چندبارهم دستم خوردوپاک شد ویا ری لودشد ودوباره نوشتم اگرغلط تایپی در آن بود عذرخواهم وبه نگاه پاکتان بپذیرید)
برایتان خدای فراوانی سلامتی،ثروت و عشق را درلحظه لحظه هایتان آرزومندم.
شادباشید
بنام خدا
بار سومم هست که این کامنت رو تایپ میکنم.دو بار قبل صفحه سایت رفرش شد و کامنتم پاک شد.
استادِدعزیز ازت ممنونم بابت تهیه این فایل و برگزاری این مسابقه که حقیقتا چشم و گوشم رو باز کردید.تا ببینم چه نعمت هایی از طرف خداوند در سال 96 بهم هدیه شده.
من نویسنده خوبی نیستم و سواد خیلی بالایی هم ندارم به همین دلیل از خوانندگان کامنتم عذرخواهی میکنم اگر اینقد ساده و با زبون بی سوادی نوشتم.
یه دفتر دارم که گذاشتم برای همین کارهام.برداشت های شخصیم از محصولات.تعهدنامه ها.لیست سپاگذاری ها و…
میخوام دقیقا همون مطالبی رو که تو دفترم نوشتم اینجا بنویسم.
چهارشنبه 15/1/97 ساعت 23:58
بنام خدا.بنام خداوندی که این روزها درکش میکنم لمسش میکنم و ایمانم به وجود و قدرتش بسیار بیش از پیش شده.
امروز 20 میلیون تومن اومد تو حسابم و این برای اولین بار در طول عمرم بود که این مقدارپول بصورت یکجا میاد تو حسابم.خدایا جز معجزه تو جی میتونه باشه؟جز اینکهدقوانینِ کیهانی برای من هم کار کرد.درسته پولی از بابام طلب داشتم و اونم امروز بهم داد ولی مرتضی تو بهتر میدونی که امیدی به دریافت این پول نداشتی و حدود 7٫8 سال فقط در حد حرف بود طلبت.حتی خودت خودتو لایق داشتن این پول نمیدونستی تا اینکه باورهاتو تغییر دادی و این پول امروز نشست به حسابت.خدایا سپاسگذارم.
(خداوند لامکان است و بی زمان ،اما به قدر فهم تو کوچک میشود).امروز من این جمله رو با تک تک سلول هام درک میکنم و میفهمم.میفهمم اگر چیزی ازت میخوام و بهش نمیرسم یا باور ندارم به قدرتت یا اینکه از قوانین درست استفاده نمیکنم.اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم.
سال 96 تونستم برم سر کاری که امروز دوستش دارم و توی کارم پیشرفت چشمگیری داشتم.اعتماد به نفسم زیاد شده و بدنبال راه اندازی شغل و مغازه برای خودم در سال های آینده هستم.تیرماه سال 96 بود که تو پارک روبرو خونمون نشسته بودم و بعداز چندین ماه بیکاری و گشتن دنبال کار و حتی رفتن سر چندتا کار و بیکار شدن مجدد ازت کمک خواستم وگفتم خدایا یه کار خوب تو برام پیدا کن.اره دقیقا همین حرفها رو باهات زدم.و الحق که تو هم این کار رو همون روز برام جور کردی و تا امروز اصلا فکرشو نمیکردم که قراره شرایطم اینجوری بشه و فراموش کرده بودم که باید سپاسگذارت باشم.
اوایل سال 96 .حساب بانکیم صفر بود و پول تو جیبیم و پول سیگارم رو از پدر و مادرم میگرفتم ولی تو همون سال به لطف خداوند تونستم از عهده مخارج خودم بر بیام و حتی خیلی جاها در حد توانم کمک کنم و هدیه بدم
سال 96 به لطف خداوند تولد یکسال پاکیم از مصرف مواد مخدر رو جشن گرفتم تا شاهد زنده ای باشم برای کسانیکه از بیماری اعتیاد رنج میبرن خدایا سپاسگذارم.
سال 96 تونستم مصرف نیکوتین رو ترک کنم و این هم هدیه ای بزرگ بود از جانب خداوند به من خدایا سپاسگذارم
سال 96 بهترین سال زندگی و عمرم بود.چون تونستم خداوند رو درک کنم قوانین رو درک کنم و از زاویه بهتری به زندگیم نگاه کنم تا زندگیم هم قشنگ بشه.سپاسگذارمسال 96 بهترین سال زندگیم بود چون بصورت کاملا اتفاقی با استاد عباسمنش اشنا شدم.به این دلیل میگم خیلی اتفاقی چونکه تا یکی دوروز اول احساس گناه میکردم.یه روز یکی از دوستانم فلش مموری بهم داد تا چندتا فایل از فلشش کپی کنم تو کامپیوترم.و من از رو فضولی فایل های مخفی اون فلش رو باز کردم.یه پوشه مخفی داشت نوشته بود عباسمنش.واردش شدم و چندتا فایل صوتی و تصویری تو اون پوشه بود.اولین فایل که باز کردم فکر میکنم تندخوانی بود.فردای انروز بود که دوباره رفتم سراغ فلش و یه فایل صوتی از اون پوشه عباسمنش رو پِلِی کردم.خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.اون فایل خداوند رو بهتر بشناسیم 1 بود.انگار تو داشتی از زبان اون شخص(استادِ عزیز) با من حرف میزدی.من بدجوری مجذوب اون حرف ها شدم.بخصوص اون تیکه از فایل که استاد فرمودید که ما هممون یه جورایی دوست داریم خداوند رو به شکل انسانی که خیلی قدرتمندتر خیلی مهربان تر و خیلی بخشنده تر هست ببینیم و مشکل ما دقیقا همین نوع دیدگاهمون نسبت به خداونده.خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت.چندروز بعدش که واردسایت شده بودم و قوانین رو بیشتر فهمیدم و درک کردم و متوجه شدم که من در مدار استاد و هم فرکانسی های جدیدم قرار گرفتم پس نباید خودازاری کنم و احساس گناه کنم از اینکه رفتم سراغ فایل مخفی های فلش دوستم و زنگ زدم به دوستم و جریان رو بهش گفتم.جلب اینجاست که دوستم خودش اطلاع زیادی از این مدار و افرادی که در این مدار هستند نداشت و هنوزم نداره.خدایا این بزرگترین هدیه سال 96 تو به من بود سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
سال 96 تونستم روابطم با خودم و دیگران رو خیلی خیلی بهتر کنم به لطف خداوند و قوانین بی تغییرش.از جمله رابطه ام با خودم و همچنین ارتباطم با خواهرم که با اینکه خیلی دوستش داشتم ولی نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
تو سال 96 هدیه بزرگ سلامتی رو از خداوند گرفتم و فقط برای ترمیم دوتا از دندون هام رفتم دکتر و بابتش سپاسگذار خداوند هستم.
تو سال96 تونستم برای اولین بار وسیله ای رو با پول خودم برای خودم بخرم.تو سال 96 یه موتور خریدم که از صفر تا صد هزینه ش روخودم دادم هرچند که با قرض و قسط خریدمش و قبل از اینکه اخرین قسطش رو بدم ازم دزدیدنش.ولی بقول استاد مهم اینه قوانین رو یاد گرفتم و میتونم هرچی رو که میخوام بدست بیارم.سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
تو سال 96 تونستم با قوانین جهانِ هستی اشنا بشم.سپاسگذارم
سال 96 با افراد جدید و موفق زیادی اشنا شدم
سال 96 تونستم به همه باورها و اعتقاداتم شک کنم و تقلید نکنم دیگه و با پاگذاشتن روی ترس هام به ایمان برسم.سپاسگذار خداوندم بخاطر این قدرتی که بهم هدیه کردی و اینکه ایتقد مهربونی و بهم فرصت دادی
سال 96 دیگه نماز نخوندم از روی ترس و اعمال دینی رو انجام ندادم صرفا برای رفتن به بهشت و خواستم اول معنای بهشت رو بفهمم و بعد بهشت رو در همین زمان و همین جایگاهی که هستم برای خودم بسازم.چون فهمیدم که کسانی به بهشت میروند که هرلحظه دربهشت باشندسال 96 فهمیدم که هیچ چیزی به دنیای پیرامونم بستگی نداره و منم که زندگیمو میسازم و این بزرگترین موهبت الهی بود که در سال 96 نصیبم شد
خدایا امروز با تمام وجودم مهر تأییدی میزنم بر اون آیه ای که در قرآن فرمودی.
فرمودی اگر تمام درختان جهان قلم شوند و همه اقیانوس ها و دریاها مرکب شوند نمیتوانید نعمت های مرا بشمارید.راست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه.سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
خدایا سپاسگذارم بابت رسیدنم به همه اهدافم در سال 97٫سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
1_یکبار دیگه متعهد میشم که درامدم در سال 97 حداقلِ حداقل سه برابر کنم.درسال 96 میانگین حقوق ماهیانه م با چندماه بیکاری اولِ سال ماهیانه 800 هزار تومن شد.
2_داشتن ماشین تالیسمان سفید مدل2018 از هر طریقی که خداوند بهم هدیه خواهد داد
3_حداقلِ حداقل پس اندازم رو سه برابر کنم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
4_امادگی کامل داشتن از هرجهت برای راه اندازی مغازه خودم برای سال 98 در شهر مورد علاقه ام به بهترین شکل ممکن و بهترین خیابون اون شهر
5_پیداکردن و آشنا شدن با کاملترین شریک زندگی ای که میتونم داشته باشم به بهترین شکل ممکن و در بهترین زمان ممکن.خدایا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
6_خریدن ملک برای اولین بار تو زندگیم
7_داشتن سلامتی کامل بدون نیاز به دارو و درمان با ایجاد باورهای قدرتمند کننده و وصل بودن به قدرت تو
8_ایجاد رابطه های عاشقانه تر و صمیمانه تر با خودم و همسر آیندم و خانواده ام و همه مردم جهان
9_ایجاد شغل و درآمدزایی با ایده هایی که از طرف خداوند بهم الهام میشه در زمان های فراغتم
10_خرید محصولات استاد بخصوص خرید محصول روانشناسی ثروت1٫2٫3 و قانون افرینش
11_داشتن چندین و چند دست لباس شیک و نو و داشتن چندین عطر و ادکلن که هروقت هرکدوم از لباس ها رو خواستم بپوشم و هر ادکلنی که خواستم بزنم
12_ترمیم چندتا از دندون های خرابم
اقا مرتضی خیلی ب دلم نشست صحبت هات و دمت گرمممممم مرد بزرگ بابت جسارتی که داری و من الان با خوندن کامنتت روحیه گرفتم و باور درست گرفتم
دیدم که چندین دوره استاد و خریدی واقعا بهت تبریک میگم
سلام آقای حقیقت جو.از صمیم قلبم بهتون تبریک میگم که تونستید به خوبی مواد رو ترک کنید ومسیر زندگیتون رو به روشنایی وهدفمندی سوق بدهید.
سلام برمرتضی عزیز
درود وسلام خداوند برشما خیلی خوشحالم کردی که توانسته ای آفریییییییییییییییییین
عزیز برادر برایت دعا میکنم که درسال 97 خداوند بهترینها رابه شما بدهد
به قول مادرترزا ؛ دعا خواهش نیست بلکه قرار دادن خودت ، دردستان خداوند است
یه مطلبی برای خودم وشما میگویم ؛ همه چیز آرام آرام تغییر میکند تا به لطف خدای عزیز بابهترین ها محاسبه وداده شوند
آرام باش وشاد
فدات ؛ رحیم
آقای حقیقت جو متنتون رو خیلی عالی نوشته بودید. برای موفقیتهایی که کسب کردید خوشحالم و تبریک میگم. با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای شما
سلام
دیدگاهت به قول یزدی ها خیلی خش بود. مخصوصا اون قسمتش که گفتی موتورم رو دزدیدن ولی با خیال راحت گفتی من که قوانین رو میدونم و میتونم دوباره بدستش بیارم.
امیدوارم که به آرزو هات در سال 97 برسی.
بسیار زیبا…با ایمانی که به خداوند دارید ان شالله به همه خواسته هاتون میرسید
سلام..
خوشحالم که به این همه موفقیت رسیدید و اینکه من رو مطمئن تر کردید که میتونم درآمدم رو افزایش بدم و ثروتمند بشم..
امیدوارم موفقیت های بیشتری کسب کنید و حال دلتون عالی باشه..
موفق و سربلند باشید.. :)
سلام به خدای مهربونم استاد عزیز و دوستان عزیزم
راستش این اولین باریه که دارم تو سایت نظر مینویسم چون به لطف خدای مهربون خودم رو لایق نوشتن نظرات و تجربیات عالی میدونم و خواستم این انرژی فراوون رو با همه قسمت کنم
من سال 95 تجربیات بسیار بسیار تلخ ( در دوره خودش و تجربه ارزشمند در زمان حال) داشتم که همین موضوع باعث آشنایی من با سایت و تغییرات اساسی زندگیم شد از ابتدای سال 96 که بخواهم شروع کنم باید من رو یک آدم نیمه افسرده تصور کنید که یک رابطه جدی و رسمی بسیار عاطفی بهم خورده داشته و دقیقا در روزهای آغازین سال از شرکتی که مشغول بکار بوده خارج شده و ….. اما قلبا مطمئنه که هیچ از دست دادنی در قانون دنیا وجود نداره و قلبش از شادی سرشاره و درحال خوشی
اما اتفاقات یکی پس از دیگری میفته و
1. درست تو ایام تعطیلی عید که تمامی شرکتها تعطیلند یکی از آشنایان بسیار دور پیشنهاد کاری شکفت انگیز بمن داد به صورت کار پاره وقت و مشاوره ای یعنی دقیقا اونچیزی که میخواستم برای چند ماهی تجربش کنم و دور از شرایط کارمندی باشم
2. درآمدی معادل 4برابر حقوق ماهانه در 1ماه
3. بازگشت کسی که زندگی عاطفی من با ایشون بهم خورده بود که دوامی نداشت و به دلیل تفاوت فاحش مدارها مجددا برای همیشه از هم جدا شدیم اما اینبار با اراده من به شکلی که من خواستم . ( این مورد رو نوشتم چون برای گفتن و شنیدن خیلی حرفها شدیدا در طلبش بودم)
4. استخدام در محیط کاری که در دفترچه آرزوهام نوشته بودم
5. آشنایی با کسی که اوایل نمیدونستم اما بعد از 2ماه رابطه و رجوع به دفترچه ارزوهام مطابق با مرد رویاهام بود
6. بستن پیمان تعهد و تاهل?? بدون هیچ تنش و آزار
7.تعدد مسافرتهای داخلی و خارجی
9.برگزاری جشن تولدم که بی نظیر بود ….
8. به دست اوردن و اجاره خانه مورد نظر و خرید بهترین وسایل و امکانات
9. ثبت نام در دانشگاه در رشته ای که واقعا برام معجزه بود
10. در آخرین روز سال یعنی 28 اسفند تاسیس شرکت خودم و به نام خودم با لطف خدا در زمینه ای که عشق و علاقه و سابقه کاری خودم و همسرم هست
اما تمامی این دستاوردها دیدنی و سنجشی است چیزی که مهمتر از تمامی اینهاست
تغییر دیدگاهم به دنیا و حس آرامش و عشق فراوان و ارتباطم با خدای مهربون به شکلی خارج از باورهای اجدادیم و احساس ارزشمند بودن و عشق و عشق و عشق هست چه در تنهایی چه جمع چه ……
………….
اهداف سال 97.
1. خرید خانه ای 110 متری در منطقه 1 تهران
2.دریافت اقامت اروپا
3. تاسیس شرکت اروپا
4. تاسیس 2 واحد تجاری مورد نطر در اروپا
5. درامد ماهانه ….n تومان
6. خرید ماشین مورد نظرم
7. سرامد شدن شرکتم به عنوان شرکتی معتبر و عالی از هر حیث
8. خرید محل شرکت و استخدام حداقل 7 کارمند
9.*
…
اما بازهم مسائل غیر قابل سنجش برای من که واقعا خواسته ی قلبیمه ارتباط روز به روز بهتر با خدایی که خودم میشناسم و تسلط بیشتر و بهتر بر قوانین و افزایش قدرت تمرکز برخواسته ها و داشته ها و جریان دایمی عشق و امید در زندگیم
سلام نگین عزیزم
دختر موفقم
از ته قلبم دوست دارم و آگاهی های با ارزشت رو دنبال میکنم تو سایت
واقعا بهت افتخار میکنم
واقعا تحسینت میکنم
یک الگوی عالی برای من هستید و باعث شدید من هم باور کنم که میتونم به فراتر از خواسته هام برسم
همونطور که شما الان به فراتر از همه ی این خواسته ها رسیدی
دوستت دارم دوست عزیزم
هر روزت لبریز تر از زیبایی نسبت به روز قبل