توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 65

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه سلاجقه گفته:
    مدت عضویت: 3570 روز

    اهداف سال97یادم رفت??????

    واما سال 97

    ???????????

    نوشتن اهداف چقدر حس عالی میده بهم??

    ??سه ماه اول سال دوس دارم روی کلامم مسلط بشم وگله وقضاوت رو کامل حل کنم

    ??6ماه اول سال شغل دلخواهم رو شروع کنم با و به درآمد ایدآلم برسم

    ??تا آبان 97ماشین بخرم

    ??تاپایان سال 97هم ازدواج کنم با همسر هم فرکانس و ایدآلم

    ??امسال کلی سفرای عالی و دریافت آگاهی میخوام از خداوند واز خودش درک حضور خودش رو میخوام

    مست بودن از وجود خدا بودن بهترین لحظات سال 96بود تداوم این احساس رو تو سال 97میخوام از خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سید نعمت ساعدی گفته:
    مدت عضویت: 3146 روز

    به نام یزدان پاک

    با عرض بهترین سلامها و درود خدا بر استاد عزیز و گروه ایشان

    بنده به لطف خدا در سال 96 برای اولین بار یک سفر خارجی داشتم که تجربه خیلی خوبی بود و مطمعن هستم که حاصل تمرینات و کار کردن بر روی باورهایی که در بسته های ثروت 1ودوره هدفگذاری و دسترسی به رویاهاو دیگر فایل های رایگان استاد بود که این خواسته در اوایل سال گذشته برایم مقدور شدو اتفاق فوق العاده دیگری که برایم در مرداد ماه رخ داد رکورد درآمدیم بود که بی سابقه بود و به مرز 65 میلیون تومان رسید که خدا میدونه چقدر هم سپاسگذار خودش بودم وهم استاد عزیز،البته نکته ای که جادارد در اینجا بگم اینه که به خودم مغرور شدم و درماههای بعد درآمدم افت کرد که یک تضاد خوبی بود و به خودم آمدم تا دوباره روی خودم کار کنم و اجازه ندم باورهای محدود کننده منو محدود کنند

    اتفاق خیلی عالی دیگه این بود که با ماشینم به علت لغزندگی جاده از جاده منحرف شدم و از یک پرتگاه به پایین افتادیم که خدا روهزاز مرتبه شکر هیچ مشکلی برای کسی از همراهانم پیش نیومد و فقط خساراتی به ماشینم وارد شد و به خیر گذشتن این اتفاق از کار کردن روی خودم میدونم

    مورد دیگری که جا داره عرض کنم کار خیری بود که هزینه تحصیل برادر خانمم که دندانپزشکی میخونه وبه خاطربالا رفتن قیمت دلار میخواست انصراف بده متقبل شدم و گفتم قراره که من ده درصد درآمدم رو ببخشم خب کمک کنم به جوانی که علاقه مند تحصیل هستش خب که بهتره و ازش خواستم که نفر اول دانشگاهشون در خارج از کشور باشه که خدا رو شکر ترمی که تموم شد نفر دوم شد با اختلاف ناچیزی

    در شغلم (دندانسازی)قسمتی از کارم با کامپیوتر و دستگاهای مدرن سی ان سی هستش که من چون از کامپیوتر و کار کردن با دستگاه (کد کم)بلد نبودم و اصلا میترسیدم نزدیکش بشم با الهام گرفتن از آموزه های استاد عباسمنش عزیزم یک ماه به خودم گفتم باید کار کردن با این دستگاه یاد بگیرم و همین هم شد شبانه روز تمرکز کردم و در این ضمینه ماهر شدم و همه کارها رو خودم انجام میدم

    مورد دیگر حابجایی و اجاره خونه ومحل کار جدیدم که جای بهتری از لحاظ سکونت در تهران هستن و هم با متراژ بیشتر و شیکتر

    مورد خیلی مهمتر پرداخت قابل ملاحضه ای از بده کارهایم بود و امامورد دیگر که من همزمان در به موازات شغل کنونی ام در کاری دیگر هم خودم رو درگیر کرده بودم و باز هم با استفاده از ِراهنمایی های استاد مبنی بر تمرکز اون کار دومم را کنار گذاشتم و تمرکز کردم بر روی کار (دندانسازیم) که دقیق یک ماه بعد رکورد درآمدیم شکسته شد

    برنامه امسالم انشالله اول بالا بردن تیراژ کارم و درآمدم به عددمورد نظرم هستش

    مورد دیگر کار کردن جدی تر بر روی باورهایم و بیشتر گوش کردن به فایل های صوتی استادعباسمتش

    مورد دیگر خرید محل کار در حد 90 متر با طراحی خودم و خرید ماشین مورد علا قه ام البته بعد از پرداخت بدهی هایم

    مورد دیگر ساخت ویلای شمال که زمین آن را چند سال پیش خریده ام ولی تا حالا نتوانسته بودم آنرا بسازم

    اقدام به واردات محصولات با کیفیت در ضمینه شغلم

    انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    عطیه کربلائی گفته:
    مدت عضویت: 3230 روز

    سلامی گرم به استاد عزیزم و دوستان نازنین

    الان که به عقب بر می گردم متوجه می شم که در سال 96 چقدر از لحاظ شخصیتی رشد کردم و به خدا نزدیک تر شدم که چند تاشون را براتون می گم .

    تجربیات عالی سال 96—————

    1٫ من کارشناسی ارشد ریاضی محض هستم و در دانشگاه تدریس می کردم (حق التدریس ). کل حقوق یک ترم من حدود یک میلیون تومان می شد . و کل درآمدمن همین بود . مهر سال گذشته تصمیم گرفتم که به تدریس ام در دانشگاه پایان دهم . من در دانشگاه طرفدارهای زیادی داشتم . اینطوری بهتون بگم که روزهای انتخاب واحد به محض اینکه سایت برای اتنخاب واحد دانشجوها باز می شد یه ربع ه کلاس های من پر می شد . وقتی که تصمیمم را اعلام کردم که نمی خوام دیگه تدریس کنم . ماجراهی زیادی پیش اومد . معاون دانشگاه و دیگر همکاران خیلی سعی کردند من را از تصمیمم منصرف کنند . حتی تا دو هفته شروع ترم کلاس های من را به استاد دیگه ای ندادن به امید اینکه من منصرف بشم . شک و تردید کل وجودم را فرا گرفته بود . هر لحظه به خدا می گفتم خدایا کمکم کن تا تصمیمم را عملی کنم . خدایا خودت شک و تردیدم را به یقین تبدیل کن. خدا را شکر روز به روز ایمان قویتر شد و عزمم راسخ تر …. به لطف خدا این تصمیم عملی شد .

    2٫ بعد از رها کردن تدریس در دانشگاه . این آرزو در من زنده شد که می خواهم در یکی از گرایش های رشته ام یه دروه فرصت مطالعاتی در یه کشور دیگه بگذرونم. شروع به تقویت زبان کردم. دی ماه 96 بود متوجه شدم که من گواهی موقت مدارک لیسانس و فوق م دارم . برای مهاجرت کردن یا هر چیز دیگه من باید اصل این مدارک را آماده کنم در این حین متوجه شدم چون مدرک کارشناسی ارشدم روزانه بوده است به دلیل تعهد به خدمت باید یه مبلغ حدود 40٫ 50 میلیون تومان به حساب وزارت خانه واریز کنیم . استاد نازنیم . استاد خوبم . استاد گرانقدرم شما درست می گفتید که وقتی ما روی خودمان کار می کنینم قوانین دولت ها در جهت منافع ما تغییر می کنه . اواخر بهمن ماه سال96 مصوبه ای در مجلس تصویب شد که استاتیدی که سابقه حق التدریس در دانشگاه را دارند می توانند بدون پرداخت این هزینه مدرک شان را آزاد کنند .

    (پایان قسمت اول )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    کریم آریایی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    سلام، دوستان و همراهان عزیز من قبلا نظر و اهدافم را گذاشتم هر چند مختصر

    الان ک دارم نظر مینویسم فقط و فقط هدفم تشکر و سپاسگزاری از خداست و لطف خداست و تشکر از شما دوستانی ک اینقدر صادقانه و صمیمی و با ایثار و گذشت فراوان اهداف و موفقیت ها و برنامه های خودتون را جهت پیشرفت و ایجاد انگیزه ی مضاعف برای استفاده ی ما ب روی سایت میزاری

    وظیفه ی خودم دونستم از تک تک شما بزرگواران تشکر و قدردانی کنم

    برای منم دعا کنید بتونم اقدام کنم، خییییلی عاشق این مسیرم و صدرصد مطمئنم و ایمان دارم که این مسیر اصلی هدایت و موفقیت هست فضا هم برام آماده ست اما نمیدونم چرا اقدام عملی نمیکنم محصول خریدم ولی تمرینات را بعداز چند روز بیخیال میشم خلاصه خودمم هم موندم ک چرا من حاضرم اینقدر سختی بکشم ولی تمرین برای رسیدن به موفقیت انجام نمیدم

    این همه محصولات رایگان

    خدایا ازت خواهش میکنم منو بخودم بیار

    ما را آنی ب حال خودمون وا مزار

    ک تویی تنها یار و یاور و پشتیبان ما

    از تک تک تون تشکر میکنم

    خداوند نگهدار و نگهبان شماست

    استاد عزیز تشکر تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    متین سرخه ای گفته:
    مدت عضویت: 3863 روز

    سلام به همه دوستان و استاد خوبم.

    سال 96 برای من سال بسیار خوبی بود.از ابتداش با الهامات درونی و خوابهای بسیار گویا و با معنایی شروع شد که هیچوقت ازیاد نمیبرم.

    من 1هدف خیلی بزرگ داشتم ولی برای اقدام،مردد بودم (بخاطر تجربیات نامناسب و شکست هایی که قبلا در این ارتباط بخصوص داشتم)میترسیدم بازهم شکست بخورم تا اینکه توی خوابم دیدم که بهم گفته میشه نگاهت فقط رو به جلو باشه،شک نکن،به شکست های گذشته ات فکر نکن.

    بعدش با بهترین اساتید رشته ی خودم آشنا شدم و با قیمت مناسب تونستم باهاشون کلاس بردارم.اساتیدی که همیشه رویام بود ازشون درس یاد بگیرم و بعد در کمال آرامش سر جلسه آزمون رفتم و نتیجه ای بسیار عالی گرفتم.هذا من فضل ربی.

    این هدایت و ارتباط با الله یکتا،اینکه بهم مدام گفته میشد چکار کنم و اینقدرررررر زیبا هدایت شدم یکی از بهترین تجربیاتم،نه فقط درسال 96بلکه در طول عمرم بود.

    من بسیار به حیوانات و طبیعت علاقمندم،یکی دیگه از اتفاقات خیلی خوب زندگیم دوست شدن با یک پیشی کوچولوی خیلیی ناز بود.به قدری این تجربه برام زیبا بود که هنوز هم که بهش فکر میکنم حلاوت و شیرینی شو حس میکنم.باورتون نمیشه چقدرر این موجود عاقل و مهربون بود و چقدررر عکس العمل های زیبایی به من نشون میداد و چقدررررررر حال منو خوب میکرد.کلا یکی از آرزوهام اینه که بتونم دامپزشک بشم و در باغ وحش کانادا کار کنم.به شدت کنار حیوانات بودن حالمو خوب میکنه.خدایا شکرت که همچین تجربه ی زیبایی را درک کردم.

    اتفاق بسیار شیرین دیگر برای من،خرید ملک بود.

    همیشه توی ذهنم بود و دوست داشتم خونه ام را بدون وام و قرض بخرم‌و این اتفاق افتاد و من در یکی از بهترین مناطق تهران،از یکی از بهترین سازنده های دنیا( خودِ ایشون از نظر من نماد ثروت و درستکاری هستند.بسیار به حق و حقوق مشتری و پرسنل شون پای بند هستند.)یک آپارتمان زیبا بخرم و این یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای من بود.

    برای سال 97

    دوست دارم همسرم تغییر شغل بده و کاری رو شروع کنه که تایمش کم و درتمدش زیاد باشه.در اطفاف مون هستند کسانیکه کم کار میکنن و‌درامد بسیار خوبی از راه حلال کسب میکنند و من بسیار امیدوارم همچین کاری برای همسرم هم درست بشه،البته از اونجایی که قوانین الهی بسیار زود نتیجه میدهند پیشنهادی هم در این رابطه شده.

    دوست دارم در سال 97استقلال مالی داشته باشم.هنوز نمیدونم چجوری فقط به راهنمایی الله ایمان دارم و فایل های روانشناسی ثروت1‌رو‌ دیوانه وار‌ گوش میدم.

    امسال تمرکزم بر ثروت و کاهش وزن هست.مطمئنم که این اهداف حاصل میشه

    و هدف دیگرم خرید‌محصول راهنمای عملی دستیابی به رویاهاست.

    در پایان خدارو شکر میکنم برای اینهمه اتفاق خوبی که افتاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    راضیه مکاری گفته:
    مدت عضویت: 2657 روز

    سلام و وقت بخیر

    از تجارب خوب من در سال 96 رفتن تنهایی به مسافرت جنگلهای خلخال در خرداد ماه بود. همچنین در سال گذشته سفر جزیره هرمز را نیز تجربه کردم. همچنین خودم را بیمه عمر نمودم. خدا را شکر با فردی آشنا شدم که با محصولات استاد عباسمنش آشنا بود و من را نیز راهنمایی کرد. راستی از اتفاقات خوب سال 96 ازدواج خواهر کوچکترم بود که بسیار باعث خرسندی من شد.

    در سال 97 به ارتقا شغلی و کار در محیط آرام و امیدبخش و همچنین پیدا کردن همراهی صبور و آرام برای زندگی و شکر گذاری برای نعمت هایی که دارم و گاهی فراموش می کنم و مسافرت های بیشتر که خوشبختانه از همین فروردین با سفر به مشهد تا حدودی تحقق پیدا کرده امیدوارم دست پیدا کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حميد حبيب نيا گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    با عرض سلام خدمت دوستان گرامی و استاد گرانقدرم اقای عباس منش//حقیقتش اینه من سالهاست دغدغه رسیدن به ایمان و تقرب به خدا و خودباوری را داشتم یعنی در طول پنج سال اخیر بیشتر مکاتب بشری از جمله اگزیستانسیالیسم یا همان اصالت وجودی بشر یا نیهیلسم و یا دیگر مکاتب قرون 19و20 بارها مطالعه کردم اما نتایج ان افسردگی نامیدی و رسیدن به یاس فلسفی بود تا این که اواخر دیماه با شخصی اشنا شدم که اعتقاد داشت با اتصال به نیروی هستی و خداوند من به تمام خواسته هام میرسم حقیقتش اوایل خیلی به ارامش رسیدم اما ته دلم احساس ترس وحشتناکی میکردم وبا خود میگفتم مگر اتصال به خدا منجر به ایمان نمیشود/ پس چرا من احساس ترس میکنم در نتیجه شروع به تحقیق کردم و پی بردم که این اقا مروج عرفان حلقه او جز انها میباشد یعنی مستر بود هرروز بر ترسم افزوده میشد چون انها اعتقاد داشتند که تمام ادمها جن زده هستند که به اون ویروس ذهنی میگفتند یک روز خسته و کوفته از کار برگشتم و از خداوند عاجزانه خواستم به من کمک کند موقع استراحت یه لحظه در موبایل سرچ کردم ودر یوتیوب با استاد و قانون افرینش اشنا شدم خیلی خوشحال شدم تمام روابط و شمارههای اشخاصی که با عرفان حلقه در ارتباط بودم پاک کردم و رو به قران و قانون افرینش اوردم و الان در ارامش هستم و قدم به قدم در حال طی کردن دوره افرینش هستم//از بهترین تجربه های من در سال 96 سفر با ماشین به اقصی نقاط ایران و زیارت حرم امام رضا/ اشنایی با دوستان فراوان در سفر/ سفر به عتبات عالیات/ قبولی در پایان ترم کارشناسی ارشد با معدل18/ اشنایی با استاد راهنمای خوب برای نگارش پایانامه/ اشنایی با استاد عزیز و گروه تحقیقات/ خرید دوچرخه مورد علاقه ام/ رهایی از وسواس ها و حس کمال گرایی/ رهایی از سردرد های میگرنی/خدا را بابت تمام این نعمات شاکرم* برا ی سال97 هم انشالله به این خواسته ها خواهم رسید1-قبولی در ازمون وکالت 2- کسب رتبه 1تا 10 ازمون وکالت3- قبولی در ازمون قضاوت4- خریدن ماشین مورد علاقه5- بازدهی بالای محصولات کشاورزی بالاخص کشت گندم و چغندر قند6-شرکت در ازمون دکتری و قبولی در دانشگاه دولتی7-خرید خانه مورد علاقه در شهر مورد علاقه8- عمل متعهدانه به باورها9- ایمان راسخ به خدا10-در حال زندگی کردن و ارامش عمیق11-سلامت جسم و صحت کامل12-سفر به کشورهای مورد علاقه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    علی مالک گفته:
    مدت عضویت: 3874 روز

    سلام خدمت همه دوستان عزیزم و سلام به استاد ارزشمند و بزرگوارم جناب آقای عباس منش.

    چند سال قبل از آشنایی با آموزه های استاد عباس منش باید بگم زندگی من از نظر مالی خیلی داغون شده بود. 7 سال بود که ازدواج کرده بودم و به تازگی یه کار شخصی رو با شراکت دو تا از دوستان شروع کرده بودم. تازه کار بودیم و درآمد چندانی نداشتیم و از طرفی هم یکی از نزدیک ترین کسانم به نام آقای ایکس به مشکلات خانوادگی برخورده بود و دنبال راه چاره میگشت. متاسفانه از اون جایی که به این آقای ایکس اعتماد کامل داشتم برای اینکه کمکش کنم، ضمانت کردم از چند جا پول بگیره و من بجاش چک و سفته دادم تا بتونه با پولی که بدست میاره کاسبی بزنه و قول داد ماه به ماه اقساطش رو پرداخت کنه. پولهای زیادی از جاهای زیادی بود. البته به من هم گفته بود که قراره فلان بیزینس رو راه اندازی کنه و ما با هم کار خواهیم کرد من هم که دوست داشتم وضعیت بهتری پیدا کنم از این پیشنهادش استقبال کردم. متاسفانه روز به روز اوضاع بدتر شد و تمامی چک ها و سفته های من اجرایی شدن. و من حسابی عصبی و داغون شده بودم. و از همه بدتر اینکه هیچ کدوم از این غلطا رو به خانومم هم نگفته بودم. آقای ایکس همیشه با چرب زبونی میگفت درست میشه داره فلان کار رو میکنه این روزها میگذره و بعدا میشینی به این مشکلات میخندی. من دارم فلان کار رو میکنم تا دو روز دیگه و 10 روز دیگه و 48 ساعت دیگه اوضاع کاملا درست میشه.

    من مشرک شده بودم. تمام امیدم شده بود کارایی که اون میگفت داره درست میشه. دعا میکردم و فکر میکردم امیدم به خداست اما در واقع امیدم فقط به کارای آقای ایکس بود. چون وقتی قولش قول نمیشد عصبانی میشدم و داد و بی داد میکردم اما دوباره خامش میشدم. عجب دوران سیاهی بود. و خدایا شکرت که دستم رو گرفتی و از اون منجلاب کشیدی منو بیرون.

    همیشه تو اینترنت دنبال راه های ثروت مند شدن و قانون راز و این چیزا میگشتم. زمستان سال 93 بود که یه کلیپ انگیزشی از یکی از دوستام تو تلگرام برام ارسال شد، گوشش کردم و راستش از شنیدنش مو به تنم سیخ شد. خیلی احساس عجیبی درم ایجاد کرد. چند روز بعدش دوباره کلیپ رو گوش کردم و آخرش نام گروه تحقیقاتی عباس منش رو دیدم. عصر بعد از کار تو شرکت بودم و گفتم که گروه عباس منش رو تو اینترنت سرچ کنم ببینم چی پیدا میشه. وقتی که سایت ایشون رو تو گوگل سرچ کردم و پیدا کردم، شروع به مطالعه کردم و دیدم قانون جذب رو با استناد از قرآن توضیح دادن.

    چند تا از فایل های رایگان رو دانلود کردم و اینم بگم اولین چیزی که توجه منو جلب کرد دوره روانشناسی ثروت یک بود که البته فکر کردم قیمتش صد و خورده ای هزار تومانه. همون موقع اش هم گفتم چه گرون. کی میاد صد و خورده ای بده برای یه فایل انرژی مثبت و از این حرفا.

    فایل های رایگان رو گوش کردم. خیلی فکرم درگیر شده بود تو راه برگشت به خونه همش به حرفایی که استاد زده بود فکر میکردم. برام تازگی داشت و تاحالا از هیچ کس و هیچ جا همچین چیزایی رو نشنیده بودم.

    تا رسیدم خونه موضوع رو به خانومم هم گفتم. و یه فایل رو گذاشتم و با هم گوش کردیم. جالبه که اون هم مثل من محو صحبتهای استاد شده بود. بهش گفتم تازه یه دوره روانشناسی ثروت هم داره که یکم گرونه، صد و ده بیست هزار تومانه. بعد از چند روز تصمیم گرفتیم دوره ثروت رو بخریم تو حسابم هم صد و خورده ای رو داشتم. رفتم که بخرم دیدم قیمت به تومنه و یک میلیون و خورده ایه. بیخیالش شدم و با همون فایل های رایگان ادامه دادم.

    اصلا از فکر اون بسته در نمیومدم میگفتم وقتی با فایلهای رایگان اینطوری حال آدم بهتر میشه و انگیزه میگیره ببین با اون دوره چیکار میکنه. اواخر بهمن 93 بود که با همسرم تصمیم گرفتیم هرچی عیدی گرفتیم رو بدیم این دوره رو بخریم. و همین کار رو هم کردیم و از اون موقع بود که معنی زندگی رو فهمیدیم.

    بعد از استفاده از اون دوره از نظر روحی خیلی حالم بهتر شد. کم کم سعی کردم خدا رو باور کنم و دست از انتظار از کمک این و اون بردارم. هر چند بخاطر کارها و خطاهایی که قبلا در امور مالی انجام داده بودم هنوز مشکلات فراوانی داشتم اما روند رو به پیشرفتی رو داشتم. خانمم 8 سال سابقه پرستاری داشت و شده بود سرپرستار یک بخش ویژه در بیمارستانی عالی. من هم در شرکتی بعنوان مدیر بازرگانی مشغول بودم.

    اما خیلی مشکلات مالی داشتم. کم کم رابطه ام با آقای ایکس و خیلی های دیگه کمتر شد تا اینکه بطور کامل قطع شد. این فرد از جمله نزدیکترینهای من بودا ولی نمیدونم چطور شد که رابطه ام قطع شد با ایشون و خانواده ایشون.

    در فاصله چند ماه بعدش من تقریبا بیش از نیمی از بدهی هایی رو که در اثر اشتباه خودم بالا آورده بودم رو به یاری خدای مهربان پرداخت کردم. بدهی هایی رو باید میدادم که اصلا ربطی به من نداشت ولی چون ضمانت کرده بودم و از همه مهمتر چون روی غیر خدا حساب کرده بودم بوجود اومده بود و باید میدادم و خدا به این ترتیب محکم کوبید تو دهنم. وام ها یی با بهره هایی نجومی و صعودی.

    به شدت روی تغییر باورها و تقویت اونها و بخصوص شناخت خداوند کار میکردیم دو موتوره. و تصمیم گرفتیم محیطمون رو عوض کنیم. تصمیم به مهاجرت گرفتم و تمام وسایل خونه رو که داشتیم رو فروختیم و خانمم بعد از 10 سال کار پرستاری از سمت خودش استعفا داد و من هم از شرکت استعفا دادم تقریبا تمام بدهی ها رو پرداخت کرده بودم بجز چندتایی که اصلا دیگه ناحق بودن. (اصل پول رو داده بودم ولی مبلغی رو که روی چکها و سفته های سفید امضای من زده بودن رو میخواستن که ده ها برابر بود. ) خلاصه در زمستون 94 مهاجرت کردیم و از ایران خارج شدیم. تمام پل های پشت سر رو هم خراب کردم یعنی با خیلی ها قطع رابطه کردم و هیچ چیز در ایران نداشتم.

    سال 95 در کشور جدید کلا بیکار بودیم و فقط روی بسته روانشناسی ثروت و فایلهای استاد و باورسازی کار میکردیم. جایی اومده بودیم که حتی زبانشون رو هم بلد نبودیم. اما ایمان داشتیم که خدا با ماست و خوش گذروندیم بدون اینکه حتی یک لحظه دلشوره یا نگرانی بیاد سراغمون. فقط ورودی های ذهن رو کنترل میکردیم تا شد سال 96٫

    و اما اتفاقات خارق العاده سال 96 :

    تصمیم داشتم که دیگه از پس انداز رو به اتمام پولی برداشت نکنم و از خدا خواستم که به من راه ثروت را نشان دهد. چون یکسال بود که روی خودمون کار میکردیم و نتایج رو یادداشت میکردیم اتفاقات شروع شد. اردیبهشت 96 میخواستم اولین اجاره خونه رو از درآمد که در اینجا داشتم بدم ولی هیچ ایده یا موقعیت کاری ای نداشتم. شروع کردیم به ساخت ویدیوهای آموزشی کودکانه و قرار دادن آنها در یوتیوب. میدونستم که وقتی با ایمان کامل چیزی رو از خدا بخوام بهم میده و روی یک کاغذ یک چک نوشتم که در تاریخ آخر اردیبهشت من مبلغ اجاره رو از خدا دریافت می کنم. تا یک هفته قبلش هم هیچ اتفاقی نیوفتاد ولی من اصلا ذره ای شک نداشتم چون هم خدا رو باور داشتم و هم باور داشتم که اون پول رو بدست میارم. دقیقا یک هفته قبلش یک کار کوتاه یک هفته ای برام جور شد و کمی بیش از مبلغی که نوشته بودم به دستم رسید.

    بعد دوتایی یک کار پیدا کردیم که اونها خودشون وقتی ویدیوهای ما تو یوتیوب رو دیده بودن مشتاق همکاری با ما شده بودن. یه برنامه کودکانه بود که ما در اون پروژه مشغول فعالیت شدیم. دیگه درآمد داشتیم.

    و بعد کار ترجمه هم در حین همون کار بهم پیشنهاد داده شد.

    حالا بعد از گذشت دو سه ماه از سال 96 ما کار داشتیم و در عین حال داشتم روی ایده های شخصی ام هم کار میکردم تا یک بیزینس آنلاین رو راه اندازی کنم.

    بعد از اون پروژه برنامه کودک من همچنان به کار ترجمه مشغول شدم و البته کارهای شخصی ام که از طرف یکی از دوستان در ایران یه پیشنهاد کاری بازاریابی اینترنتی برای فروش فرش دریافت کردم که خیلی هم موفقیت آمیز بود و مبالغ بسیار خوبی به دستمون رسید.

    هر روز تمرینات روانشناسی ثروت و معجزه سپاسگذاری رو انجام میدادیم و معجزه پس از معجزه اتفاق میوفتاد.

    سایر اتفاقات سال 96 از این قراره:

    1- کسب درآمد خوب ماهیانه.

    2- کار جدید همسرم در داروخانه.

    3- ایجاد یک کانال دو نفره تلگرام بنام “فقط اتفاقات خوب” بین من و همسرم که وقتی نیگاش میکنم فقط خوبی و خوشی توش درج شده. خاطراتی که واقعا قدرت خدا رو بهم یادآوری میکنن.

    4- شناخت خودم و استعدادهای خودم و شروع کسب و کار شخصی در زمینه تولید مدیا.

    5- یادگیری نرم افزارهای کامپیوتری مرتبط با کارم. نرم افزارهای پیچیده و قوی که من خیلی سریع یاد میگیرفتم.

    6- خرید 3 دوره از قانون آفرینش استاد عباس منش.

    7- دریافت دو برابر کارمزد حاصل از ترجمه هایم، بدون دلیل، که نشانه ای واضح از روند جریان ثروت به سمت من بود. و به من یادآوری کرد که خداوند مشتاق تر از منه که من ثروتمند بشم.

    8- پیدا کردن دوستان خوب.

    9- شنیدن خبرها خوب از پیشرفت نزدیکان و آشنایان. خبرهایی مثل ماشین خریدنشون، ازدواجشون، بچه دار شدنشون و غیره. که سراسر احساس خوب بود برامون.

    10- یکی از همسایه ها داشت نقل مکان میکرد و برای همین کلی هدیه و مواد غذایی و غیره رو که نمیتونست ببره به ما بخشید. این دیگه جریانی از نعمت از سوی خداوند به سمت ما بود.

    11- خواسته بودم که تو حسابم مبلغ زیادی باشه و چکش رو هم نوشته بودم. اون پول به حسابم واریز شد ولی همش مال من نبود ولی همین که برای چند روز حسابم اون مبلغ رو تو خودش داشت بهم حساس خوبی میداد.

    12- کاهش وزنم و رسیدن به وزن ایده آل و ثابت موندن در اون وضعیت.

    13- خوب شدن خارشی که هر از چند گاهی دچارش میشدم و قطع استفاده از دارو.

    14- ایده هایی نو برای کارهایم و عمل به آنها.

    15- مسافرت به ایران برای گردش. در این مورد باید توضیح بدم:

    یکی از اقوام همسرم میخواست ازدواج کنه و برای همین ازمون دعوت کردن که بریم ایران. من راستش بخاطر خاطرات سال های آخر که ایران بودم اصلا مایل نبودم ولی موافقت کردم و خودم رو راضی کردم که بریم. همین که تصمیم گرفتیم بریم فورا پیغام هایی تهدید آمیز از همون کسایی که در بالا توضیح داده بودم برام ارسال شد که پدرت و در میاریم و بیای ممنوع الخروجت میکنیم و از این حرفا. راستش من یکم ترسیدم ولی فورا یاد این فایلی که استاد گذاشته بود افتادم “فقط روی خدا حساب باز کن”. گوش کردم و یه جمله خیلی توی گوشم صدا کرد: “اگر کسی شما رو تهدید کرد بواسطه قدرتش و شما تهدیدش رو باور کردین و خدا رو فراموش کردین، بدونین که بدبختی رو وارد زندگیتون کردین”.

    همون موقع باورهای جایگزین رو نوشتم و مدام با خودم تکرار کردم. بر ترسم غلبه کردم و بلیط گرفتم. باور کردم که خدا پیشاپیش من حرکت میکنه. برای هر اتفاقی خودم رو حاضر کرده بودم و میدونستم هر چی پیش بیاد از جانب خداست و من پذیرای هر چی بودم که قرار بود پیش بیاد.

    هیچ ترسی نداشتم و رفتیم ایران. اتفاقا چقدر هم خوش گذشت و حتی یک کار یک هفته ای هم بهم پیشنهاد شد که کلی پول به دستم رسید. عالی بود.

    16- گرفتن جشن تولد زیبا و دو نفره برای خانمم.

    17- خرید کلی لباس های قشنگ و عالی.

    18- یه شب مهمونی گرفتیم و خدا رو دعوت کردیم. سه تایی جشن گرفتیم و کلی خوش گذروندیم و حرف زدیم. خیلی حال داد به ما.

    19- انجام کارهای تمدید اقامت به ساده ترین شکل ممکن و کمترین هزینه.

    20- خرید یک کادوی با ارزش برای یکی از نزدیک ترین کسانم.

    و اما هدفهایی که برای سال 97 دارم:

    1- ایجاد بیزینس آنلاین خودم که مدتهاست دارم بهش فکر میکنم.

    2- افزایش درآمدم به میزان 187% مبلغ فعلی تا آخر سال.

    3- ساخت 12 قسمت از مجموعه انیمیشن های کودکانه.

    4- سفر به اروپا

    5- کسب درآمد ماهیانه 1000 دلار و بیشتر از یوتیوب.

    6- کسب درآمد ماهیانه 5 میلیون تومان و بیشتر از آموزشهای نرم افزار ها به فارسی.

    7- خرید یک ماشین (Nissan Juke)

    8- خرید یک واحد آپارتمان در این شهر.

    9- خرید یک لپ تاپ خیلی عالی. (Microsoft Surface Book 2)

    10- خرید یک ساعت اندروید سامسونگ

    11- داشتن اندامی عضلانی تر.

    12- رسیدن به وضعیت دندونام. (من همیشه از دندونپزشکی وحشت داشتم. باید بر این ترس غلبه کنم).

    13- سفر به چین.

    14- اخذ ویزای آمریکا.

    15- خرید بسته روانشناسی 2 و 3٫

    16- ترک سیگار.

    17- تقویت باورهای توحیدیم.

    دوستان ببخشید که یکم طولانی شد. استاد عزیز از شما ممنونم که این فرصت رو در اختیارمون میذارید که نظرات اینچنینی مون رو بنویسیم.

    موفق و پیروز در پناه خدای یکتا و قدرتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    معصومه سلاجقه گفته:
    مدت عضویت: 3570 روز

    سلا ا ا ا ا ا ام استاد عزیزم سال نو مبارک

    چه مسابقه خوبی گذاشتید استاد چقدر به موقع این فایل شمارو دریافت کردم درشرایطی که به شدت فرکانسم پایین بود خدایا ا ا ا ا شکرت که نمیذاری لحظاتم با احساسات غیرمثبت همگام بشه و با دستانت منو هدایت میکنی به سمت حال خوب

    عاشقتونم استا ا ا ا ا اد???????

    به صدای شما معتاد شدم??

    وقتی احساسم خوب نیست سریع میام سراغ سایت هم نظرات دوستان هم تصویر و صدای شما حالمو دگرگون میکنه.

    شماپیامبرشادی بودید تو زندگی من، پیامبر عشق، پیامبر عزت نفس

    و اما سال 96

    ??از بهترین سال تحویلای خوب و عالی عمرم بود تولدم دهم فروردینه و از اونجا که برام خیلی مهم بود تولد و هرسال دیگران یافراموش میکردن یا جشنی نداشتم اما عید 96دیگه برام اهمیتی نداشت شب تولدم با خدا دو نفری جشن گرفتیم و کلی بهم خوش گذشت و روز بعد به شدت سورپرایز شدم و خانواده بعد حدودا 13سال برام جشن گرفتن و طلا هدیه گرفتم بعدشم دوستانم برام جشن گرفتن و کلی کادو گرفتم

    ??ماه اردیبهشت بایکی از دوستان هم فرکانسی که از محصولات سایت عباسمنش استفاده میکرد آشناشدم که تو قدرت کلام بسیار قدرتمند بود چیزیکه من توش ضعف داشتم ارتباط با این دوست آروم آروم رو کلام من هم تاثیر مثبت گذاشت و این برام موفقیت بزرگی بود.

    ??ماه رمضان 96فوق العاده ترین ماه رمضان عمرم بود از لابلای باورهای استاد خدای قدرتمندی رو پیداکردم که نزدیک بود و چقدر درک این باورم زندگیمو زیرو کرد ازاونجابه بعد بود که آدمای فوق العاده وارد زندگیم شدن که هر لحظه خیرو برکت رو وارد زندگیم کردن

    ??تیرماه با یادگرفتن چگونگی درخواست کردن و فقط از خداکمک خواستن به طرز معجزه آسا پولی رو که دوسال طلب بودم و نمیتونستم بگیرم از بدهکارم رو کامل دریافت کردم واقعامعجزه بود خدا بخاطر این درخواستم اشتباهی رو تو سیستم اداری بوجود آورد تاپول رو دریافت کنم و بعد از دریافت پول همه چی به حالت اول برگردوند چقد حس بی نظیری داشتم از اینکه خدابخاطردرخواست من همه چی رو بهم زد ??

    ??مرداد ماه با فردی آشنا شدم که باورهای بسیار قدرتمندی از خداوند داشت که چندتا از باورهای نادرست من رو اصلاح کرد و آرامشم چند برابر شد.

    ??شهریور ماه عروسی برادرم بود و این اتفاق بسیار عالی بود برای خانواده من و روزای شاد و فوق العادی ای سپری کردم

    ??مهرماه هم باهم فرکانسی فوق العاده ای آشناشدم که آگاهیهای بسیاری داشت و چندتا از باورهای بسیار مخرب من با وجود ایشون اصلاح شد و مهمترینش احساس لیاقت و عزت نفس بود خداوند از طریق این دوست هم فرکانسی برکات زیادی وارد زندگیم کرد که تا امروز هم ادامه داره

    ??آبان برای اولین بار درخواست سفر شمال کردم باهزینه کم و به لطف خدا وبسیار غیرمنتظره به یک سفر 17روزه از طرف دوستم دعوت شدم مازندران و برای اولین بار یک دختر اهل کویر رفتم به یک بهشت بی نظیر و چقدر مراقبه و دریافتهای آگاهی شگفت انگیز بود استاد یجا گفتند برانوشتن کتابشون الهامات به سرعت می اومد و شهودشون چقد قدرتمند بهشون کمک کرده کنار دریا این اتفاق رو تجربه کردم و به شکل بی نظیری مفهوم وحی رو فهمیدم و این نقطه عطف زندگی من تو سال 96بود و از اون لحظه تا امروز این دریافتها زندگیمو دگرگون کرده هر روز حال عالی دارم وزندگیم پراز عشق و نور شده،

    سفرشمال من با کمترین هزینه ممکن و با بی نظیرترین احساسات و بابرکت ترین لحظات رخ داد

    ??آذرماه برادر بزرگم که حاضر نمیشد ازدواج کنه جفتشو پیداکرد و این اتفاق هم شادی زیادی برای من و خانوادم به ارمغان آورد و بهمن ماه هم جشن ازدواجشون به عالیترین شکل ممکن برگزار شد

    ??اسفندماه با چند کتاب عالی آشناشدم و با فایل باورخداوند استاد دریچه ای جدید از آگاهی بروم باز شد جوری که تا امروز هفدهم فروردین غرق در همون فایل باورخداوند هستم و آرامش و سکوتم زیاد شده و به شدت مراقب خروجیهام هستم و افکار و کلامم رو کنترل میکنم چون میخوام اون خداوند که درکش کردم رو نگه دارم درونم داشتن این خدا نهایت عشق و ثروته

    تحویل سال 97 و این روزها که گذشت عالیترین روزهای زندگیم بود و کلا هر چه زمان میگذره روزهام عالیترو فوق العاده ترو شادتر هست و از لحظه اکنون بیشترین لذتهارو دارم تجربه میکنم باتولد شروع کردم باتولد تموم کنم حرفم رو تولد امسالم هم یکی از خاطره انگیزترین تولدهای عمرم بود ?

    چقد با نوشتن این جملات حالم عالی شد سپاسگزارم استاد عزیزم الان که فکرشو میکنم میبینم چقدر سال96سال فوق العاده ای بوده من رشد معنوی بی نظیری داشتم و چقدر حالم عالیه??

    ??خدایا شکرت که در من حضور داری

    ??خدایاشکرت بخاطر این مسیر بی نظیر که منو هدایت کردی

    ??خدایا شکرت بخاطر وجود استاد بی نظیرم

    ??خدایا ا ا ا ا ا ا ا ا ا اشکرت??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    mehdy1366 گفته:
    مدت عضویت: 3441 روز

    سلام

    اول اقرارکنم که در این زمینه موفق نیستم.

    دوم اینکه خیلی از باورهای غلط مارو از تمرکز برنکات مثبت و داشته ها منع میکنه

    خیلی از محاسن ما

    که باید با توجه و تمرکز رشد می کردن.

    با تعجب و ابراز شگفت زدگی دیگران مواجه و متوقف شدن.

    ما بچه بودیم و زود این باورشون رو پذیرفتیم که خیلی برای ما مثلا این سطح از این حسن زیاده و زوده و نیازی نیست روش کار بشه

    مثلا فکر میمردیم درسنین کودکی اینجوری شعر گفتن یا موسیقی نواختن نقاشی یا.‌‌…

    خیلی زوده خیلی افراطیه خیلی شگفت آوره

    خیلی تعجب برانگیزه.

    همین باور غلط مارو متوقف کرد ودیگه روی اون حسنمون تمرکز نمی کردیم. برامن که اینطور بود.

    باور دیگه که نمی ذاشت به توانایی های فردیمون پر و بال بدیم تا به خواسته هامون برسیم غرور خودمون بود

    غرور و خودبرتربینی توزندگی من یه سد واقعی شد که نگذاشت آزمون وخطا کنم تا رشد کنم چون اگر در مسیرم یه کوچولو زمین میخوردم تمام وجودم پودر میشد این شد که ما در همون حد که بودیم متوقف شدیم

    باور دیگه که نمی ذاشت به توانایی های فردیمون پر و بال بدیم تا به خواسته هامون برسیم ترس از چشم زخم و حسادت دیگران بود. من میدونستم که: امان از چشم حسود…

    قربونش برم استاد این بحث رو تا تهش توضیح داده.

    مورد سومی که خیلی از ما جونها براثر اون نمی تونیم رو داشته هامون تمرکز کنیم تا به خواسته هامون برسیم بحث خودارضایی و انحراف جنسی ست .

    این اشباع شدنه و دیگه خواسته ای پررنگ نمی مونه

    بیایم رسیدن به خواسته هارو مثل یه مدار الکتریکی ببینیم که مغز نقش باطری تامین انرژی برقی برای رسیدن به خواسته ها رو داره

    مثلا قراره ازقطب مثبت باطری برق راه بیوفته به مدارالکتریکی که خواسته های ماست انرژی برسونه و در نهایت به قطب منفی برسه و مابه راضیتا مرضیه برسیم.

    خودارضایی مثل این هست که قطب مثبت و منفی باطری از داخل به هم را پیدا کردن و دارن تو خودشون تخلیه میشن

    خب انرژی پایینی برای فرستادن به مدار خواسته هامون خواهیم داشت.

    باور اصلی من اینه که من بخداوندی ایمان دارم که داشته های لازم برای رسیدن به خواسته هام رو دراختیارم قرار داده .

    نه نا امید میشم نه بدبین می شم نه فشار های عصبی رو جذب میکنم که بخواد بصورت عملی مث خودارضایی به رضایت برسم.

    هرچقدر شرایط سخت و ناهموار که باشه باز من هرگز شکست نمیخورم یا موفق می شم یا تجربه ای برای موفقیتم که بزودی بهش میرسم کسب میکنم.

    امیدوار باش پسر.? خدا نزدیک هس.

    اون تورو میبینه . دوستت داره .هرگز بهت ظلم نکرده ونمیکنه و تمام داشته های لازمه رسیدن به خواسته هاتو بتو دادده رو داشته ها واستعدادهات تمرکز کن .بسم الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: