توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 76

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3010 روز

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان نازنینم در خانواده صمیمی عباس منش

    سال 96 سال بسیار خوبی برای من بود چون در اوایل با استاد و این سایت آشنا شدم، من قبل از این با قانون جذب آشنا شده بودم ولی اصلا اونو خوب نفهمیده بودم و با تلاشی که در استفاده ازش داشتم فکر میکردم که شاید واسه همه کار میکنه، بعد رسیدم به کلمه باور که باید باور بالایی نسبت به اون چیزی که میخوام داشته باشم ، که حاصل جستجو من در مورد باور آشناییم با استاد و این سایت بود، جالبه قبل این من اومده بودم سایت حتی ایمیلم را هم داده بودم به سایت چون تبلیغات محصولات همیشه برام ایمیل می شد ولی من هیچ توجهی بهش نداشتم حالا فکر میکنم شاید اون موقع زمانش نرسیده بوده و باید یه تکاملی رو طی می کردم.

    واقعا از خداوند سپاس گذارم که من رو به اینجا هدایت کرد ، چون دیگه کار هر روزه من شده سر زدن به سایت، به قول معروف که میگن خونه امیدمه.

    نتایجم هرچند کوچک بوده ولی واسم خیلی باارزشه، مهم ترینش آرامشی که بهش رسیدم چون با قبل خیلی فرق کردم خودم که اینجوری فکر می کنم، قبلا خیلی آدم حساسی بودم که خیلی به حرف های دیگران و نظرشون نسبت به من اهمیت می دادم که حالا واقعا خیلی نسبت به اون فضا بهتر شدم .

    رابطه ام با مادرم فوق العاده عالی شده، در صورتیکه قبلا اینطور نبود خیلی اوقات بحث داشتیم و از دستش ناراحت بود، اما الان خیلی با هم خوبیم .

    تو محل کار جدیدم ابتدا رفتار خوبی نسبت به من نداشتن اما حالا از این نگرانن که ممکنه سال آینده من باهاشون نباشم. که البته اینا نتیجه استفاده از دوره عشق و مودت در روابط هست که البته تهیه این محصول خودش یکی از اتفاقات عالی سال 96 برای من هست.

    در این سال کار استخدامی دولتی که قبلا مد نظرم بود برام صورت گرفت.

    تهیه سه فصل از دوره آفرینش هم از اتفاقات خوبمه.

    شناخت باور توحیدی نسبت به خداوند واقعا حالا فهمیدم که چقدر اشتباه می کردم و حالا دیگه باید همچی را از خودش بخوام ، حالا با صفات وهابیت و رزاقیت خداوند آشنا شدم ، اینکه اینهمه بمن نزدیکه و خودش اجابت خواستمو به عهده گرفته چقدر رسیدن به این دیدگاه برام باارزشه هرچند هنوز کلی راه در پیش دارم و خیلی باید رو خودم کار کنم که این یکی از مهم ترین کارهای من برای سال جدیده.

    اهدافم برای سال 97:

    جدی تر کارکردن روی خودم و عمل به آموزه های استاد

    تقویت باور توحیدی

    تهیه بسته روانشناسی ثروت 1 و انجام تمرینات آن

    باز هم خریداری محصولات بیشتر از سایت

    سه برابر کردن درآمدم در سال جدید

    سلامتی

    شاد بودن در هر لحظه

    به لطف خدا ازدواج با همسر دلخواهم

    انجام دادن کاری که به عنوان رسالتم در این دنیا هست و امیدوارم خداوند خودش من رو به این راه هدایت کنه

    خرید یک ماشین پژو 206 سفید

    مطالعه چندین باره کتاب های خوب برای تقویت باور

    و….

    امیدوارم به لطف الله یکتا تمام دوستانم در سال جدید به تمام اهدافشون برسن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    رضا اسدالله زاده گفته:
    مدت عضویت: 2967 روز

    سلام دوستان عزیز و استاد عباس منش بزرگوار از اینکه این موضوع رو اینجا مطرح میکنم پوزش میخوام چون واقعا برام شرایط تنگ اومده بود مطرحش کردم

    من دارای یه شرکت بودم که دارای 10نفر پرسنل بودم ولی متأسفانه توی سال 95به خاطر یکسری باورهای اشتباه ازم کلاهبرداری شد همه زندگیمو باختم که هیچ 1میلیارد بدهکار هم شدم

    الان که دارم این متن رو مینویسم چند ماهی هست که با قوانین آشنا شدم و تمام سعی خودمو میکنم که طبق قوانین زندگی کنم ولی متأسفانه نتونستم تقریبا همه فایلهای رایگان رو شاید 20بار گوش دادم شاید بعضی هارو 100بار بسته قانون آفرینش رو تا جلسه 4گوش دادم و تا یه مدتی به تمریناتش عمل کردم ولی نتیجه نگرفتم منتهی خودم میدونم که ایمانم ضعیفه خودم میدونم احساس خوب =اتفاقات خوب

    ولی متأسفانه نمیتونم احساس خوب داشته باشم با اینکه واقعا دوست دارم با این قوانین زندگی کنم و یه مدتی هم زندگی میکنم ولی وقتی طلبکار زنگ میزنه و من نمیتونم جواب بهش بدم حس و حال منو عوض میکنه توی اسفند بعد35سال پای من به زندان باز شد و هیچ پولی برای گذران زندگی ندارم اصلا ناراحتم نمیکنه چون میدونم دوفردای دیگه اوضام خوب میشه فقط از ترس آبرو و نتونستن جواب طلبکارها رو دادن منو از ریل خارج میکنه واقعا از طرف خانواده بابت کار کردن با این قوانین مسخره میشم ولی اعراض میکنم از استاد عزیز میخوام تجربه خودشون و از طریق یک فایل بفرمائید یا توی کانال به شکل یک سوال پاسخ دهید که مطمئنم خیلیای دیگه درگیر این قضیه هستند یا از دوستان عزیز که تجربه دارند لطفا کمک کنند از خدا خواسته بودم یه جوری به من بفهمونه باید چیکارکنم چون واقعا مستأصل بودم دوست نداشتم از مسیرم دور بشم به خاطر همین مجبور به مطرح کردن همچین مسئله نابجایی در این دستاوردهای شیرین شدم بازم از محضر همه دوستان و استاد. عزیز معذرت میخوام

    شاد و پیروز و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا عزیزی گفته:
      مدت عضویت: 3203 روز

      دوست عزیز پیشنهاد من اینه که از طلبکارهاتون مهلت بگیرید. شاید این کار راحت نباشه. ولی این کار رو ابتدا از طریق ذهن انجام بدید بدون اینکه از خودشون درخواست کنید. در ذهنتون برای اونها دعای خیر کنید. احساس عشق نسبت به اونها داشته باشید. همدلی و همکاری بینتون رو تصور کنید. بخدا توکل کنید و از خدا بخواهید به دل اونها نفوذ کنه و راضیشون کنه که به شما مهلت بدن و مدام به شما زنگ نزنن. این مهلت به شما آرامش میده تا تمرکز بهتری برای کسب پول و پس دادن بدهیاتون بکنید.

      من این روش رو خودم تجربه کردم. زمانی که با پدرم اختلاف داشتم. همیشه با کارهای من مخالف بودن. همیشه افکار پر از خشمی نسبت به ایشون داشتم. ولی تصمیم گرفتم به جای خشم، عشق به سوی ایشون بفرستم. براشون دعای خیر میکردم و به خاطر رابطه خوبمون هر شب سپاسگزاری می کردم. بلافاصله خواب خوبی در رابطه با این موضوع دیدم و فردای اون روز پدرم نسبت به من و خواسته هام نرمتر شده بودن. بعد از اون هم رابطه مون بهتر و بهتر شد. امیدوارم به کارتون بیاد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسين عبد الله گفته:
      مدت عضویت: 2838 روز

      بنام خدا

      دوست عزیز سلام.روی باورهای توحیدی خود بصورت ویژه کار کنید.یک فولدر در گوشی یا کامپیوتر خود درست کنید بنام توحید و تمام فایل های توحید مثل فقط روی خدا حساب باز کن را داخل آن بریزید و روزی یک فایل گوش و باور و تمرین و تکرار کنید.سرعت رساندن به هدف باورهای توحیدی نسبت به دیگر باورها مثل سوخت جت است نسبت به سوخت تراکتور.روی باورها و بویژه توحید کار کنید واز خدا بخواهید یکتاپرستی و مدارتان را بالا ببرد.خودش کارش را بلد است.در پناه خدای یکتا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      بهمن جمعی گفته:
      مدت عضویت: 3036 روز

      بنام خداوند بخشنده و مهربونم

      سلام به دوستان گلم و استاد عزیز و تبریک سال نو

      نمی خوام از مشکلات قبل از سال 96 براتون بگم مشکلاتی که به داستان یه سریال پر از بدبختی میمونه مشکلاتی که هر تک تکش میتونه کمر یه آدم حتی خیلی با اراده رو خم کنه از ورشکستگی مالی و بیماری نا علاج و و کلاه برداری و اتفاقا ت بد فراوان؛ تا اینکه من از طریق خواهر زاده ام با فایل تبریک سال 96 استاد با این سایت آشنا شدم و مشکلاتم به طور معجزه آسایی حل شد کلی از بدهی هام رو نزدیک 450 میلیون تومن صاف کردم و بیماری خودم خوب شد و بیماری نا علاج همسرم هم در حال بهبود هستش و هر روزم معجزه بود و تنها چیزی که فقط به من قوت قلب میداد این بود که هرگز از خدای خودم نا امید نشدم و باور اینکه خداوند همیشه من رو حمایت کرده و هیچوقت نمیزاره من بیفتم و تمرکز بر خواسته هام و تکرار جملات تاکیدی و حس خوب اتفاقات خوب راه گشای من بوده برای همه ارزوی خوشبختی مبکنم یه روزی داستان زندگیم رو که کاملا شبیه یه داستان تراژدی پر از بدبختی مییموند و در ادامه با اجرای قوانین به حال و اوضاع خوب تبدیل شد رو براتون مینویسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ستاره بنی نجاریان گفته:
      مدت عضویت: 3912 روز

      سلام دوست عزیز بهتون تبریک میگم که با وجود تضادهای زندگی که الان دارید بازهم مصمم روی قوانین کار میکنید. بله در شرایط دشوار تمرکز کردن روی نکات مثبت کار دشواریست اما دوست من شمت تمرکز بکنید یا نکنید، احساس بد داشته باشید یا نداشته باشید این واقعیت و تضاد زندگی برای شما به وجود آمده و این مشکل هست پس راه درست این است که از هر طریقی که میتوانید به احساس خوب برسید. اول از همه با تکیه بر خدای وهاب و بخشنده تک تک افرادی که از شما کلاهبرداری کردند را برای رسیدن به حال خوب و فقط برای کمک به خودتان از صمیم قلب ببخشید و به خدا واگذارشان کنید با احساس خوب و از خداوند برایشان هدایت طلب کنید، سپس به این باور برسید که خداوند از راههای بی نهایت و دستان بی نهایتش برای هدایت و یاری شما کمک میگیره و شما را به بهترین شرایط هدایت میکنه،بر نجواهای شیطان همان هایی که احساس شما را بد میکند اصلا توجه نکنید و اعراض کنید و به هنگام احساس بد بگویید افوض انری الی الله ان الله بصیر بالعباد. تمام امور زندگی ام را به خداوند میسپارم همانا خداوند بر احوال بندگانش بینا و آگاه است. و بگویید ایاکنعبد وایاکنستعین خدایا ای رب من ای فرمانروای مطلق جهان تنها و تنها تو را میپرستم و فققققققططططط از تو یاری میجویم همواره مرا به راه راست هدایت کن.

      طلبکارهاتون کسایی هستند که به پولشون احتیاج دارن پس به جای اینکه تلفنشون رو جواب ندید و این اوضاع رو سختتر کنید بر خدا توکل کنید جوابشون رو بدید و محترمانه ازشون بخواین که بهتون زمان بدن و بگید با زندان رفتن من کاری درست نمیشه و بدهی شما داده نمیشه پس به من فرصت بدید تا خودم رو جم و جور کنم و آرام آدام بدهی هایم را پرداخت کنم. از خداوند راهکار بخواین ازش بخواین که هرطوری که میدونه شما رو به مسیری هدایت کنه که بتونید فقط با تکیه از یاری خودش یه کاری برای خودتون دست و پا کنید و بدهی هاتون رو که میدین هیچ تازه بتونید ثروتمند هم بشین. دوست عزیزم به اندازه ای که وهابیت خدارو باور کنیم به وهابیتش دسترسی پیدا میکنیم پس سعی کنید روی باور فراوانی جهان و بخشندگی بی قیدوشرط خداوند زیاد کار کنید و مدام با خودتون این باورها رو تکرار کنید تا انشاالله این تضاد برایتان یک سکوی پیشرفت عظیم و تحول بزرگ توی زندگیتون باشه. من بهتون قول میدم که با توکل بر خدا و کار کردن روی قوانین و باورهاتون همه چیز به بهترین شکل حل میشه. اگر تواناییشو دارید محصول اخیر استاد شیوه حل مسائل زندگی رو تهیه کنید میتونه کمک زیادی بهتون بکنه. برای شما دوست عزیزم آرزوی سعادت در دنیا و آخرت رو داریم. برخداتوکل کنید که خداوند بندگانش رو کفایت میکنه و از رگ گردن به ما نزدیک تره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نجمه حمزه ای گفته:
      مدت عضویت: 3300 روز

      دوست گرامی سلام.

      امیدوارم اوضاع حالتون بهتر شده باشه و آرامش به زندگیتون برگشته باشه .

      .با این اوصاف هر اندازه فایل های اساتید موفقیت و کتاب و جمله تاکیدی کار کنین وارد مدار نمیشین .الان فقط مرحله عمل به آموخته هاس نه یادگرفتن موضوع جدید .باااید با هر تکنیکی به آرامش برسین.

      رفتن به کوه و فریاد زدن /نوشتن و سپاسگذاری /تجسم خلاق حال خوب و.. هرروشی که مناسبتونه پیدا کنین و آروم بشین.

      ذهن الهی سراسر آرامشه .در آرامش باعث میشه وارد مدار بالا بشیم و افراد و شرایط و مقدمات فراهم بشه و پیشرفت کنیم .اینکه ضرر کردین برای اینه قبل از ورشکستگی ترسیدین واین ترس فرکانس بد فرستاده و بدتر شده .اگر اونو خنثی میکردین شاید ضرر مالی تون کمتر از این حد بود ولی نشد چون نتونستین خودتون کنترل کنین.بهرحال دیگه گذشت !

      .وقتی مبلغ ضرر تون رو بیان کردین برام حتی تصورش سخت بود چون من هنوز این مبلغ رو در زندگیم ندیدم و شرایط زندگی رو با این سطح درآمد حس نکردم که بتونم احساس خوشی و الان احساس ورشکستیتون رو حس کنم.

      ولی از اونجایی که بر اساس آموزشهای اساتید ، دنبال هدفگذاری و رویای بزرگم و فهمیدم باید آرزوم رویایی باشه ولی قدمهام منطقی بردارم ، سعی کردم بزرگ فکر کنم . یه مدت نمیتونستم و فهمیدم پاشنه آشیلم اینه ظرف وجودیم کوچیکه و باید بزرگش کنم.

      اینکه شما این مبلغ رو داشتین و حسش کردین یعنی ظرفتون بزرگ بوده و قطعا ضرری هم کردین بزرگ بوده که مطمئنم همین الان هم این مبلغ هنوز براتون ناچیزه و خیلی راحت میتونین حلش کنین ولی چون با یه اتفاق ، آرامش ذهنتون بهم ریخته و نمیتونین خوب تمرکز کنین که چطور برش گردونین چون خودتون هم گفتین از هیچی نمیترسین به جزحرف و حدیث مردم و فلان و این ترس باعث شده که این ضربه خیلی به چشمتون بزرگ بشه و امیدتون رو از دست دادین .

      اما نگران طلبکارا نباشین .کسی که تونسته بهتون اعتماد کنه و سرمایه بهتون داده و تا اینجا هم ازش نفع برده شما رو شناخته و الان که ضربه خوردین هم خیلی راحت مجدد بهتون اعتماد میکنه و بهتون فرصت میده تا پس بدین به شرط اینکه مثللل مرد برین و باهاشون حرف بزنین .

      وقتی قایم بشین اونا فکر میکنن که میخواهین پولشون رو بکشین بالا و بهشون نمیدین و برا همین حالت تهاجمی پیدا کردن علیه تون و شکایت کردن و ..

      در ضمن قبل از رفتن پیش اونا و صحبت کردن به حرفهای خانم عزیزی که جواب همن کامنتون هست هم عمل کنین.این تکنیکیه که تو کتاب چهاراثر اسکاول شین گفته شده .یعنی طلب خیر فرستادن و ..

      نگران حرف مردم هم نباشین چون پرونده ای مردم مینویسن خدا نمیخونه .و همین آدمها بعد از اینکه حالتون خوب شد و بدهی رو دادین یه جور دیگه رفتار میکنن و بالا رفتن مدارتون باعث میشه حتی از این حرفا و حدییثا هم جدا بشن و به گوشتون هم نمیرسه .

      به امید موفقیت تون .و اینکه پیام بذارین مشکلتون حل شد .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید علی حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3275 روز

    عرض سلام وتبریک سال نو خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی امروز دفعه سوم هست که کلی باشوق وذوق چند ساعت وقت گداشتم و جواب این فایل نوشتم و عین 3 دفعه در قسمتهای اخر خودکار کلا نوشته های من پاک شد و فقط خواستم بگم اگه محدودیت در متن نوشتن هست سایت پبام ده که ادیت کنیم و اینکه من دستاوردهای خیلی زیاد و عالی کسب کردم و خیلی ممنونم از شما استاد عزیز به خاطر این لطفی که به ما دارید و به هر طریق هست با جوایزه و مسابقه و ایدهای

    عالی کمک میکنید که ما به خود شناسی و خدا شناسی برسیم

    همیشه شاد و موفق و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    عاطفه مهدوی راد گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    با سلام و درود فراوان به دوستان و بزرگوارانی که وقت میگذارند و متن طولانی من رو مطالعه میکنن.قبل از هرچیزی سپاسگزارم از خداوند مهربان که من رو با استاد عباس منش بزرگوار آشنا کرد. و این از بهترین و بالاترین اتفاقات مثبتی بود که در سال 96 برای من رقم خورد. دقیق یادم نیست چه تاریخی بود اما یک روز در فضای مجازی دوستی به من پیام داد و از استاد عباس منش صحبت کرد و اینکه بسیاری از اساتید ، انگشت کوچیکه ی ایشون نیستن و تعاریف بسیارِ دیگه… اون روز من فکر کردم که این دوست عزیز ، بازار گرمی میکنه و در واقع برای تبلیغات این حرفها رو میزنه و توجه چندانی به صحبتها و فایلهای که برام فرستاده بود نکردم ! تا اینکه بعد از چند ماه یک روز به طور اتفاقی گالری فیلم هام رو باز کردم و در بین فیلم هایی که دانلود کرده بودم فایل ; چگونه طی یک سال درآمد خود را 3 برابر کنیم ; رو دیدم و سر جام خشکم زد که چطور اینهمه وقت این فایل رو در گوشیم داشتم اما ندیده بودم و همون لحظه دفتر تمیزی برداشتم و تعهدم رو نوشتم و بعد از اون تاریخ ،سایت استاد رو بطور جدی دنبال میکنم. و چه خوبه که بگم صحبت های استاد عباس منش علی رغم اهمیت بالایی که دارند اما بسیار ساده و با لحنی شیرین و با آرامشی وصف ناپذیر بیان میشه که در قابل فهم شدن مفاهیم برای من بسیار تاثیرگزار هست.

    از اتفاقات خوب و مثبت دیگه ی سال 96 که برای من و خانوادم رخ داد، تولد هلیا کوچولوی نازنین ( خواهرزاده ی عزیزم ) بود که در آبان ماه متولد شد و بار دیگه شادی و سرزندگی رو برای خانواده ی من به ارمغان آورد.

    سال 96 بطور کلی سال خوش یمنی برای من بود و من تا قبل از اینکه به توصیه ی استاد گوش بدم و اتفاقات و جریانهای مثبت سال گذشته رو فهرست وار روی کاغذ بنویسم واقعا متوجهش نشده بودم و از این بابت بسیار از استاد ممنونم.

    در سال گذشته مهارت های کاری من بیشتر از قبل شد و متعاقبا ارتقای شغلی و افزایش حقوق داشتم و این بسیار عالی بود.

    بخاطر افزایش درآمدی که داشتم تونستم یکسری اقلام و وسائل برای خانه و خانواده تهیه کنم که حس غرور و اعتماد بنفس خوبی از این کار گرفتم.

    من از کودکی عاشق رانندگی بودم و علی رغم اینکه مهارت خوبی در روندن داشتم اما بدلایل مشکلات مالی نمی تونستم ماشینی برای خودم داشته باشم اما مهرماه سال 96 خواهرم ماشین خودش رو به من داد تا با اون هم خواهرزادم رو به مدرسه ببرم و هم خودم برای رفت و آمد به محل کارم انقدر سختی نکشم.

    علاوه بر این ، در چندین سفر بین شهری که با خانواده داشتم ، تمام مسیر که مسافت نسبتا طولانی هم بود رو کلا خودم رانندگی کردم که باعث شد اطرافیانم بیشتر از قبل مهارتم در رانندگی رو تصدیق کنن و همه ی اینها اعتماد بنفس و حس خوبی به من میدادن و بابتش از خدا سپاسگزارم.

    سال 96 سالی بود که با افراد و گروههای بیشتری آشنا شدم که هر کدام در جایگاه خودشان برای من مفید و تاثیرگزار بودن و افق های تازه ای رو پیش روی من باز کردند و باعث شدن انگیزه ی بیشتری برای رشد و پیشرفت در جنبه های مختلف زندگیم پیدا کنم و این موضوع همچنان ادامه داره.

    سال 96 سالی بود که وقتی در فضای مجازی می دیدم میلیاردها پول و هزاران ماشین و فرد برای کمک به زلزله زدگان، راهی کرمانشاه شدن ،به ایرانی بودن خودم افتخار کردم و حس مثبتی داشتم.

    سال 96 پر بود از اتفاقات و جریانهای ریز و درشت مثبت که ذهن بدبین من اونها رو نمی دید و به یمن عمل به توصیه ی استاد ، کم کم متوجهشون شدم و بسیار خوشحالم و متحیر !

    با همه ی اینها برای سال جدید، خواستار این هستم که سال 97 پربارتر و مثبت تر از سال گذشته باشه ، هم برای من و هم برای تمام دوستان عزیزم.

    میخوام که سال 97 شروعی باشه برای توجه ویژه و عملی به علاقه ی دیرینم که از کودکی دوست داشتم اما به دلایل مختلف، بطور جدی و عملی به سمتش نرفته بودم و اون موسیقی و آواز خوانی هست که عمیقا بهش فکر میکردم و میکنم و آرزوی این رو در سر دارم که روزی بتونم زیباترین آوازها رو بخونم و زیباترین ملودی ها رو بنوازم.

    میخوام که در سال جدید سفرهای خارجیم رو استارت بزنم تا اینکه روزی برسه که همه جای دنیا رو دیده باشم. از همیشه ، شناخت دنیای جدید و آدمهای جدید برای من بسیار جذاب و انرژی بخش بوده. سفر در طبیعت خدادادی فرصتی برای خودشناسی بوجود میاره، که هیچ جریان یا اتفاق دیگه ای به این زیبایی بوجود نخواهد آورد. سیر در طبیعت بهترین راه خودشناسی و خدا شناسی هست و من بشدت مشتاق اونم.

    راه اندازی کسب و کار جدیدی برای خودم که در کنار شغل اکنونم باعث افزایش درآمد من به حداقل 3 یا 4 برابر درآمد الانم بشه و آشنایی بیشتر با اشخاص و گروههای موثر و مفیدِ دیگه ، که راه رشد و موفقیت های مالی و شخصیتی من را هموارتر کنند ، از درخواستهای من برای سال جدید یعنی سال 97 است.

    داشتن رابطه ی عاطفی سالم و هوشمندانه از بهترین خواسته هایی هست که هر کسی باید داشته باشه و من هم برای سال جدید دارم.

    با ایمان و توکل به تنها دادار هستی ، الله یکتا.

    از همگی شما سپاسگزارم ، در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    افشین صناعی گفته:
    مدت عضویت: 3936 روز

    بادرود بر استاد ارجمند وگرامی ، هم چنین دوستان خانواده صمیمی عباسمنش . اتفاقات زیادی در سال 96 برای من رخ داده که به ذکر چند تا از اونها بسنده میکنم ، چون ذکر همه اونها از حوصله دوستان خارجه خواندن اونجا خسته کننده میشه . من در ابتدای هرسال برای خودم هدفگذاری میکنم و به زندگی روزمره میپردازم البته این اهداف رو گوشه ذهنم دارم ، چند روز پیش که اهداف سال 96 رو میخوندم دیدم تقریبآ 90 درصد اونها انجام شده و از دیدن یکی از اهدافم که مسافرت یک هفته ای به خارج کشور بود کمی منو شگفت زده کرد ، چون من برای مسافرت برای 4 روز ماندن در کشور مقصد بلیط تهیه کرده بودم اما از اونجایی که هدفگذاری من برای یک هفته موندن بود ، ومن این مساله رو فراموش کرده بودم ، در حین سفر به مدت 3روز اونو تمدید کردم وشد یکهفته . البته واقعآ ی سفر رویایی داشتم و مهمان شخصی شدم که ی ویلا دوطبقه با تمامی امکانات راننده شخصی در اختیار گذاشته بود تمام نقاط دیدنی وتفریحی رو به ما نشون داد . البته ناگفته نماند اینها همه اش بخاطر سپاسگزاریهایی هست که من هر روز صبح هنگام خارج شدن از منزل انجام میدم و همواره خداوند رو بخطر داشته هایم شکر میکنم . البته زندگی راحتی دارم ودر طول روز به اهداف کوتاه مدت هم توجه کرده تمرکز میکنم . دومین اتفاق جالب در سال 96 همینطور که در ابتدای سال هدفگذاری کرده بودم تاسیس دفتر کاری بود که قبلآ دوست داشتم در محل مورد نظرم باشه ، ویکی از روزهای خوب خدا یکی از آشناهایی که اصلآ ارتباطی باهم نداشتیم به من زنگ زد پیشنهاد داد که برای من خیلی جای تعجب داشت بدلیل اینکه از اون شخص اصلآ چنین انتظاری نداشتم . سومین اتفاق جالب اخذ نمایندگی بود که اونهم به همین ترتیب گرفتم . این رو هم اضافه کنم با توجه به اینکه من مدام شکر گزاری وسپاس گزاری میکنم علاقه بر داشتن دفتر یکی از دوستان پیشنهاد مدیریت پروژه ای رو به من داد که اونهم برایم بسیار جالب زیبا بود . با توجه به مطالب بالا میخوان به دوستان صمیمی سایت عباسمنش بگم که دوستان هرروز صبح که از خواب بیدار میشد ابتدا برای سلامتی خود وخانواده دوستان آرزوی سلامتی بکنید سپس از آنچه که دارید سپاسگزاری کنید و نتایج اون رو خواهید چراکه سپاسگزاری بالاترین فرکانس نزدیکترین فرکانس رو به خداوند داره ،از دوستان گلم درخواست دارم که این کار رو هر روز انجام بدن . برای سال 97 نیز اهداف زیادی رو هدفگذاری نکردم ، ولی رونق کسب و کارم در کنار سلامتی رو از خداوند درخواست کردم ، در ضمن در یکی از کشور ها هم اقدام به سرمایه گذاری تاسیس شرکت نمودم که با توجه به باور فراوانی شناخت که از خودم دارم میدونم که صددرصد موفق میشوم کسب ثروت میکنم که انشاالله خبرش رو به دوستان گلم از طریق همین سایت میدم . در پایان برای استاد دوستداشتنی و عزیزم آرزوی بهترینها رودارم وبرای شما دوستان گرامی سلامتی ، ثروت وشادکامی رو طلب میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مرجان شاد گفته:
      مدت عضویت: 3115 روز

      سلام جناب صانعی

      من از خوندن دیدگاهتون خیلی لذت بردم،و خوشحال شدم برای موفقیتها و ثروتتون..قبلا اگه میدیدم کسی پولداره یکم حسادت میکردم،یا حسم بد میشد ولی الان که نظر شما رو خوندم دیدم چقدر تحسین کردم ،و تو دلم همش گفتم آفرین،،جهان پر از نعمت و ثروته،،من خیلی از آدمهای موفق خوشم میاد ،یکی از اهداف بلند مدت من هم ثبت شرکت تو یه کشور اروپایی هستش که شعبه های مختلفی داشته باشه وقتی گفتید شرکت ثبت کردم خیلی خوشحال شدم ،چون اگه شما تونستید منم میتونم..شاید کمی دور باشم ولی مطمنا با طی کردن تکاملمون همه ما میتونیم به اهدافمون برسیم…

      موفق و ثروتمند و شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سلما مصدق گفته:
      مدت عضویت: 2782 روز

      چقدر جالب که سفر شماطبق هدفگذاری که قبلا نوشتید یک هفته طول کشید. این برای من الهام بخش بود و اینطور درک کردم که دقیقا اون چیزی رو که خودم میخوام و دوست دارم بدون ترس و با ایمان و باور بنویسم و درخواست کنم وها کنم خود بخود خداوند شرایطی رو مهیا میکنه که به خواسته ام برسم. و خواسته ام رو کوچیک نکنم بلکه باورم رو بزرگ کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رضا نعمتی فر گفته:
    مدت عضویت: 4023 روز

    با سلام و عرض تبریک به مناسبت اینکه ما در هر لحظه در حال متولد شدن هستیم . تولد همگی مان مبارک..

    وقتی این مطالب را می نویسم وقت مسابقه به پایان رسیده ولی یک حسی بهم گفت در لحضه آخر این کامنت رو بزارم. جالبه وقتی یک فلش بک به گذشته ام انداختم اگر رویداد های خوب را بخواهی بنویسی خودش چند صفحه میشود ولی در سالی که گذشت من به تمام معنا انسان بودن را درک کردم و تازه فهمیدم چرا من انسان متولد شده ام . چرا خدا به خودش احسن الخالقین گفت و چطور من وجودی ، من خدایی ، از او جان گرفتم و در این کالبد جای گرفتم . “بدانید که من خدای روی زمینم”

    به واسطه همین روح خدایی است که انسان به نهایت آرامش رسیده و هیچ چیز به جز او جلوه گر نخواهد شد.

    در سال گذشته من تازه خودم را پیدا کردم منی که چند سال است استاد را میشناسم و همیشه در حال گوش دادن آموزه های استاد هستم تازه از پارسال فهمیدم استاد چی میگه و چطور مدارهام یکی یکی داره بالاتر میره و سیر تکامل رو دارم ذره ذره طی میکنم . با باور های غلطی که داشتم کلا راه رو اشتباه رفته بودم ولی به لطف خدای مهربان و تاثیر گفته های استاد عزیز من دوباره متولد شدم . بسیار بسیار خدا رو شاکرم از این بابت.

    در همین دنیا است که بهشت را میسازی و بهشت از همین جا شروع میشود . یکی از شعرا مثال جالبی دارد که یک بزرگی در خواب به او بهشت و جهنم را نشانش می دهند . به این صورت بود که دید یک میزی هست بسیار بزرگ و روی آن انواع نعمت ها اعم از اشربه و اغذیه و انواع خوراکی ها روی آن موجود است. هر کسی میتواند از هر چه بخواهد استفاده کند . فقط به هر کسی یک ملاغه با دسته بلند داده بودند و گفته بودند هر چه میخواهی بخور.

    ایشان در ادامه میبینند که سر این خوان گسترده افرادی هستند که وقتی میخواهند با این ملاغه بزرگ غذا بخورند به درستی نمی توانند از آن استفاده کنند و موقع غذا خوردن ملاغه به سر و صورتشان خورده و خود را زخمی میکنند و غذایشان میریزد و از این سفره همیشه بی بهره هستند . در این جا هست که میگویند اینها در همین دنیا از نعمت های خدا استفاده درست نکردند و همین دنیا برایشان جهنم است .

    در قسمتی دیگر که تعبیر به بهشت شده بود و گفتند بهشت هم در همین دنیا میباشد افرادی بودند که با آن ملاغه های بلند به جای اینکه به سر و صورت خود بزنند با آن ، غذا را وارد دهان دیگری میکرد و آن یکی هم متقابلا همین کار را انجام میداد ! و آنها بودند که همیشه از خوان گستره بهرمند بودند و ادامه ماجرا..

    نمونه بارز این داستان همین عقل کل سایت هستش که واقعا از هزارتا کتاب ارزشمند تر هستش .

    من نه تنها در سال 96 بلکه از سال های قبل دید من بازتر شد و خدا را بهتر درک کردم و به تبع آن ایمان و توکلم به او بسیار زیاد شد که همه را مدیون استاد گرانقدر هستم .

    بنده همچنین در سال گذشته یک آموزگاری را جذب کردم که ایشان نیز به مانند استاد بود و تمام گفته های علمی ایشان منطبق بر تجربه استاد در این سالیان بوده است . خدایا شکرت. از این بابت خیلی از باور های جدید من تثبیت شد . همچنین اعتبار و عزتی که در محل کارم پیدا کردم همه از لطف خدا و استاد بوده که ایشان دستی از دستان خدا بر روی زمین میباشد.

    سال 96 در کل خیلی برای من سال پر ارزشی بود و انشاءالله در سال جدید برای همه اتفاقات خوب و فوق العاده ای رخ بدهد . آمین

    اهدافم در سال جدید: با توجه به نوشتن اهدافم در بازده 5 ساله از یکسری از اهدافم جلوتر بودم از یکسری عقب تر .

    در سال 97 انشاءالله به لطف خدا ادامه آنها را پیگیر هستم از جمله ماشین دلخواهم -شغل مورد نظر و کلا از کارمندی استعفا دهم-روابط بهتر و عالیتر-بیشتر روی خدا حساب باز کنم تا بنده خدا(-خانه دلخواهم را سال گذشته خریدم ) فعلا برنامه ای در مورد خرید خانه ندارم. – کار کردن روی مسائل مالی و افزایش آن و انجام و پیگیری دوباره دوره ها خصوصا خصوصا دوره روانشناسی ثروت یک که واقعا یک گنج بررگ هست .

    از برای تمامی دوستان و استاد عزیز بهترین ها را در سال جدید از خداوند وهاب خواستارم. شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سمانه مدنی گفته:
    مدت عضویت: 3219 روز

    سلام به استاد عباس منش گرامی و خانواده بزرگ گروه تحقیقاتی عباس منش.

    سال نو را به همه عزیزان تبریک می گویم.

    نمی دانم به چه دلیل دو بار متن کامل تهیه کردم و خواستم در مسابقه شرکت کنم و هر دوبار به طرز عجیبی در هنگامی که زمان ارسال می رسید به صورت کاملاً عجیب از سایت خارج می شدم و پیامم حذف می شد .

    چون معتقدم در هر نشدنی خیری نهفته هست اصلاً ناراحت نشدم و تصمیم گرفتم این بار فقط از اتفاقات و تجربیات امروزم یعنی 97/1/17 بنویسم .

    من با تمرینات مستمر دوره های استاد از مهر 95 تا به امروز ،مخصوصاً قانون آفرینش _ راه های عملی دستیابی به آرزوها و حل مسئله ،یک دگرگونی اساسی در همه جنبه های زندگیم بوجود آمد که سال 96 را سال طلایی زندگیم نامگذاری کردم .

    دیروز من به طور ناگهانی احساس ناامیدی و نگرانی خاصی از پیشامدهای بعدی پس جدایی از زندگی با همسرم که قرار هست در چند روز آینده اتفاق بیفتد را تجربه کردم آن هم به این دلیل که تمام حق و حقوقم که یک خانم می توانست بگیرد را بخشیدم در ازای رهایی و آزادی جسم و روحم و چون هر آنچه سرمایه از طلا و پول داشتم را بابت 12 سال حمایت از ماندگاری این زندگی صرف کردم را هم از دست داده ام برای همین این احساس بهم دست داد که با این اوضاع که نمی خواهم به خانه پدری برگردم و می خواهم زندگی مستقل داشته باشم اما با این توضیحات بالا چطور؟

    راستی این را هم بگویم با تمرینات مداوم قانون آفرینش و دو دوره ی بعدی که نام بردم می توانم بگویم به قدری احساس وجود خدا در همه لحظاتم را قوی دریافت می کنم که در 98 درصد مواقع از سال 95 تا به امروز به واقع حال و روز روحی و جسمی ام عالیه با وجود تمام ناخواسته هایی که بود.

    و اما امروز کامل به شک و تردیدها و نا امیدیم پاسخ داده شد. از اول صبح می گویم.

    به خاطر سپاس گزاری مداوم از خواب عمیق شبانگاهی ام من در هر شرایط محیطی خواب واقعاً عمیقی را از سال 95 به بعد تجربه می کنم (به جز چند مورد که تعداد انگشتان دست هم نیست) برای همین بسیار سرحال ساعت 5/5 صبح به صورت خودکار از خواب بیدار شدم چون از شب قبل به خاطر پایان دادن به نگرانیم تصمیم داشتم کوه نوردی کنم و من ساعت یک ربع به 7 امروز با کمی وسیله به قصد کوه نوردی بیرون آمدم.

    چون اول صبح بود و از کوه های اطراف آبشار تهران می خواستم بالا بروم در آن ساعت می شد گفت به جز رفتگران زحمتکش شهرداری کسی نبود و من صعودم با تعویض کفش ورزشیم با کفش کوه ام آغاز شد .

    در همان ابتدای راه دو سگ که یکی سیاه بود و دیگری کرم رنگ و پایش لنگ می زد دنبال من به راه افتادند .با اینکه یکی از ترس های من از نوجوانی دیدن و نزدیک شدن سگ بهم بود و در تمام 3 ماه زمستان 95 روی این باور به صورت دائمی کار کرده بودم در هنگام مواجهه باهاش اما هنوز کمی احساس ناخوشایند از اینکه دنبالم می آمدند داشتم و این کلام رو به زبان آوردم که شماها موجودات نازنینی هستید و از بودنشون احساس رضایت کردم و درخواست کردم از خدا که مسیرشان را تغییر دهد و درجا به احساس خوشایند رسیدم .سگ سیاه دیگر دنبالم نیامد اما سگ کرم رنگ که لنگ هم می زد به دنبالم آمد هر جا که می رفتم و گاهی هم جلوتر از من مسیر را انگاری بهم نشان می داد کم کم به احساس خوشایندی رسیدم که دوست داشتم همراهیم کند یک جور احساس امنیت و پشتیبانی ازم در درونم بوجود آمد در مسیر رسیدن به بالای یکی از کوه ها تحت هر شرایطی با وجود سختی راه چون شیب تندی داشت و یا کسانیکه با صدا در آوردن او را از خودشون دور می کردند اما همچنان در پشت سرم یا کنارم همراهیم می کرد به اندازه ای که چند نفر گفتند سگ مال شماست که همراهیتون می کنه؟ من درک کردم که همراهی این سگ فقط پاسخ من به فرستادن یکی شدن با طبیعت و هر موجودی که در آن زندگی می کند بود چون من هیچ محرکی مثل آب و غذا به او نداده بودم . با دیدن خستگی مفرط و نبود آب و غذا برایش تصمیم گرفتم که وقتی از کوه پایین آمدم برایش به پاس این همراهی و پشتیبانی غذا تهیه کنم وقتی وارد رستوران شیک محوطه پارک شدم به لطف تمرینات درخواست قانون آفرینش درخواست عجیب برای صاحب رستوران که گوشت خام می خواستم را انجام دادم که پاسخم این بود که تخطی از قانون رستوران داران است و نمی تواند این کار را انجام دهد فقط می تواند گوشت را به صورت کبابی و آبدار بدهد و من پذیرفتم و حدود 20 دقیقه طول کشید بعد از آماده شدن غذا هزینه آن را از حساب بخشش پرداخت کردم و آمدم بیرون چند متری هنوز فاصله نگرفته بودم که دوباره همان سگ را دیدم که دنبالم می آید در صورتیکه قاعدتاً باید می رفت اما منتظرم مانده بود.

    در جای مناسب ظرف غذا را گذاشتم و بهش اشاره کردم که برای تو هست و بخورد و خودم آنجا را ترک کردم .شاید بعد از 10 دقیقه یکهو دیدم پشت سرم به حالت تند دارد می آید نزدیکم شود و از سر شوق دورم چرخید و می خواست دستم را لیس بزند که من امتناع کردم و تا به حال دست به سگ نزده ام و من امروز با رفتار این سگ و دیدن طبیعت بی نظیر و رفتن به جاییکه صعود سختی بود و تمام غرب تهران زیر پای آدم بود و من تواناییم به خودم ثابت شد .پاسخ هایی بود به ناامیدی و نگرانی و دیدن مهر پروردگار به من و دلم بیشتر از قبل قوت گرفت.

    حال هدفگذاری سال 97 ام که در 4 یا 5 روز با گوش دادن کامل و مکتوب کردن دوره هدفگذاری انجام شد:

    _راه اندازی اتوبوس بازی های فکری که با آن به تمام نقاط ایران سفر کنم و همه اقشار ایران عزیز را با فواید این بازی ها آشنا کنم (من مدرس بازی های فکری هستم)

    _در راستای یکی از اهدافم که طراح مطرح و بزرگ بازی های فکری در جهان شدن هست سفر و کسب اطلاع از بازی های بومی و محلی ایران و جهان هست که برای ایران با اتوبوس سیار بازی ها به لطف خدا اتفاق می افتد و برای جهان هم به صورت جالبی یکی از دوستانم خبر نمایشگاه بین المللی بازی های فکری را امسال در آلمان داد

    _ دستیابی به مکالمه روان زبان انگلیسی

    _راه اندازی کارخانه تولید بازی فکری با برند خودم

    _خرید خانه مستقل در ایران و جهان

    و ………

    نمی دانم چطور قرار هست به اهدافم برسم چون باور دارم تجسم کنم ،حالم را عالی نگه دارم،اقدام کنم مسیر بهم گفته خواهد شد و هزاران دستها و راه های بینظیر بهم نشان داده می شود.

    سپاس استاد عزیز از طرح این مسابقه و ترغیب همه دوستان در تمرکز بر خواسته هاشون .

    سالی سرشار اتفاقات عالی و نتایج فوق العاده همراه با شادی ،سلامتی و ثروت را برای تک تک دوستان از خدای بی نظیر خواهانم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سهیل بهرامی پور گفته:
    مدت عضویت: 4013 روز

    با نام و یاد خدا سخنم را آغاز می کنم

    و با عرض سلام و خداقوت خدمت آقای عباس منش که خیلی دوست شون دارم و هم برای خودشون و گروه شون احترام زیادی قائلم.

    اینجانب سهیل بهرامی پور 22 ساله از اصفهان دانشجو روانشناسی هستم که میخوام اولین سپاس گذاری و اتفاق مثبت و خوش زندگی مو آشنایی با آقای عباس منش عزیز بدونم که ایشان را در اصفهان سال 93 در سمینار تندخوانی شون ملاقات کردم میدونم مربوط به سال 96 نبود اما من در این سال‌ها متأسفانه توان مالی لازم رو برای تهیه محصولات ارزشمند استاد نداشتم تأسف نه به این دلیل که پول نداشتم برای افکار غالب نا سالم خودم و باور های محدود کننده ام بیشتر از اون برای اینکه میخواستم زندگی مو شرایطم تغییر کنه اما خودم و سبک زندگیم نه در یک جمله نمی خواستم بها و مسئولیت خواسته هام و به صورت 100 % بپذیرم انگار که تغییر و میخواستم ولی این باور و به خودم و خدا نداشتم که میتونم زندگیم و برای همیشه عوض کنم به هر حال همین آشنایی باعث شد که تو سال 96 خصوصاً آخرش نتایج ذهنی خوبی را بگیرم خصوصاً با اتفاقی که اواخر سال برام افتاد که به لطف اون اتفاق به ظاهر بد که در ادامه خدمتتون عرض خواهم کرد تونستم عزم رو به صورت جدی تری جزم کنم و تصمیم بگیرم که خودمو خدامو بیشتر از پیش باور کنم و واقعاً با تمام وجود و از ته دل و خالصانه بخوام جوری که به هیچی غیر از هدفم راضی نشم و زندگی مو برای همیشه تغییر بدم

    سال 96

    سر سفره هفت سین موقع سال تحویل با حس خیلی خوبی از خدا درخواست کردم که 96 برای من سراسر از زیبایی و اتفاقات خوب باشه

    1٫من از بچگی عاشق فوتبال بودم و همیشه خواهم بود و هیچ وقتم نمی تونم فراموشش کنم و آرزوها بزرگی تو فوتبال دارم اما به دلایل خانوادگی نتونستم به فوتبالم ادامه بدم تا اینکه مرداد 95 با دیدن برنامه نود بعد از گذشت تقریباً 8 سال دوباره به عشقم فوتبال برگشتم و بابت تمام اتفاقاتی که باعث شدن دوباره من توی مسیر فوتبال برم ممنونم و سپاس گذارم، در یکی دو ماه ابتدای سال به دلیل محدودیت های ذهنی و شرایطم کار خاصی از پیش نبردم اما در اواسط اردیبهشت ماه بود که به لطف خدا و حمایت های بردار و پدرم تونستم دوباره با قدرت راه بیفتم تا بتونم خودمو که بعد از 8 سال تمرین نداشتن به شرایطی برسونم که بتونم تا خرداد و نهایتا مرداد ماه تو یه تیم پذیرش بشم که کارمو از اونجا شروع کنم خیلی دلهره و استرس نتیجه نگرفتن داشتم اما تونستم با تمرکز بر چیزهای مثبت قضیه تونستم خودمو کمی آروم بکنم اما هنوز هم نگران نتیجه بودم و احساس میکردم که شانس نتیجه گرفتنم کم باشه حداقل برای امسال با این اوصاف همچنان سعی میکردم به خودم روحیه بدم علی رغم باور های محدود کننده ای که در جامعه فوتبال وجود داره و در خودم من حتی داشت رخنه میکرد به هر حال زمان تست ها فرارسید و من به سراغ اولین تیم رفتم که رد شدم و کمی ناامید شدم و دوباره هجوم افکار منفی اینجا بود که باز هم به لطف خدا و کمک برادرم تونستم خودمو جمع و جور کنم و به سراغ تیم های دیگه برم در اون وهله هرچقدر بدنبال این تیم و اون تیم میگشتم یا بدلیل مشکلات مالی منحل شده بود یا زمان تست شون رد شده بود و تیم شون و بسته بودن موقعی که انگار همه چیز تموم شده بود من امید مو از دست ندادم و واقعا از ته دل خواستم امسال برام بشه به خدایی که هیچ چیز برتر و بالاتر از اون نیست یک معجزه از جایی که فکرشو نمیکردم تیم واسم پیدا شد که اتفاقا اونجا دوستی رو دیدم حالا یک قدم تا ثبت قرارداد فاصله داشتم به دلایلی تمرینات تیم منحل شد و من دوباره بی تیم شده بودم دوباره تمرینات از سر گرفته شده بود اما من خبر نداشتم چون شماره و دسترسی به تیم نداشتم خداروشکر باز هم یک معجزه رخ داد منی که یک شب بعد از باشگاه به خانه ی عمویم میرفتم تا امانتی را به آنجا برسانم از آنجا که دیروقت بود مجبور شدم پیاده بروم و ناگهان در مسیر با دوستی که آنجا ملاقات کرده بودم برخوردم و متوجه شدم که تمرینات دوباره برقرار است و جالب اینکه من شماره ای از این دوست نداشتم خلاصه اینکه اون شب با گرفتن شماره مربی به تمرینات برگشتم اما به دلیل تاخیر من باز هم تیم تقریباً بسته شده بود و کلی رقیب داشتم(بزرگترین رقیب خودتی) اینبار به هر نحوی میشد باید جامو باز میکردم اما به دلیل اینکه به خودمو خدام باور کامل نداشتم نتونستم اون چیزی که در توانم بود و نشون بدم اما رفته رفته خودمو و ارزش هامو بیشتر نشون دادم و بیشتر از همه خواستنم و رفتار حرفه ای مو سعی کردم نشون بدم همین طور به روزای ثبت قرارداد نزدیک تر میشدم و هنوز خبری از ثبت قرارداد با من نبود و این قضیه من و نگران میکرد و داشت منو از فرکانس و حال خوب دور میکرد اما به خودم اومدم و تصمیم گرفتم که تمرکز کنم روی تمرین و تلاشم و نتیجه رو بگذارم به عهده ی خدا و تمام اون نگرانی ها و انرژی های منفی رو دادم به خدا و ازش کلی انرژی و حال خوب دریافت کردم و تموم محدودیت ها رو گذاشتم کنار و نخواستم چیزی رو به زور و با حس بد طلبکارانه بدست بیارم (قانون مقاومت) که بعد از سه روز پیامی مبنی براینکه باهات میخوایم قرارداد ببندیم دریافت کردم که واقعا حسی که در اون لحظه داشتم بی نظیر و وصف نشدنی بود.

    2٫شکرگذاری بعدیم مربوط میشه به شرایط خانوادگی هستش که بعد از اون اتفاق به ظاهر بد بوجود اومد خانواده ما در شرایط بدی قرار داشت و تقریبا داشت به جایی میرسید که از هم می پاشید خانواده ای که پدری داشت که بدلیل مشکلات مالی و مختلف زندگی به ناامیدی رسیده بود و به مصرف افراطی مشروبات الکلی روی آورده بود که شدیدا باعث آزار و اذیت خانواده میشد و بحث هایی که پیش می آمد بین مادر و پدرم همیشه باعث حال بدی ما میشد اما من همیشه اصرار داشتم که هم خودم و دیگر اعضا خانواده تمرکز مان بر روی اون چیزی باشه که میخوایم اتفاق بیفته و لمس کنیم به هر نحوی میشد سعی میکردم به تمام خانواده انرژی مثبت بدم و اومدیم تصور کردیم دقیقا روابطی رو که میخوایم داشته باشیم و خدارو شاکرم که همه اینها جواب داد و خصوصا بعد از فوت مادر پدرم باعث شد که پدرم بیش تر از پیش به خودش بیاید و تصمیم بگیرد رفتارش را برای همیشه تغییر دهد و الآن خداروشکر حال خانواده مون خیلی خوبه.

    اما درس من از فوت مادربزرگم این بود که ما تا ابد برای تغییر وقت نداریم و برای این وقت و عمری که به ما ودیعه داده شده به نحو احسن استفاده کنم و خیلی بیشتر به خودم اومدم و احساس کردم که دیگه وقتشه که منم واقعا تغییر کنم.

    (به خودمان بیابیم قبل از اینکه دنیا و شرایط و چرخ روزگار چیز ناخوشایندی را برایمان رقم بزند)

    سال 97

    1٫خداوندا بابت اینکه خدمت سربازی ام را در تیم فوتبال میگذرانم سپاسگذارم

    2٫خداوندا بابت گرفتن گواهینامه ام سپاسگذارم

    3٫خداوندا برای اینکه درآمدم ماهیانه 2 میلیون تومان رسید سپاسگذارم

    4٫خداوندا بابت داشتن بهترین روابط خانوادگی و عاطفی ام سپاسگذارم

    5٫خداوندا بابت داشتن دوستانی ثروتمند و سعادتمند سپاسگذارم دوستانی که علاوه بر خود دنیای شان را تغییر میدهند

    و در آخر دوستدار همه ایران

    چرا فقط ایران عشقی رو میدم به تمام دنیا تا بزرگترش به خودم و زندگی خودم برگرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سيدعليرضا موسوي افضل گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستانم

    این فایل خیلی عالی بود و لذت بردم از شنیدنش و تا به همین الان ذهنم نمیگذاشت بیام تایپ کنم، چراکه از اتفاقات عالی تر از عالی در سال 96 میخواستم بنویسم و شکرگزاری کنم، ولی به لطف خداوندم شکستش دادم ??

    سال 96 بهترین سال عمرم به لطف مالکم: (از اوایل سال تا به آخر به ترتیب)

    استارت همراه بودن با سایت استاد عباس منش و خواندن کتاب

    شاگرد اول شدن دوره ی کارشناسی?

    آمدن بیرون از شغلی که به آن علاقه نداشتم

    قطع رابطه با دوستی که از دوران دبیرستان تا آخر دانشگاه به زور تحملش میکردم?

    قطع رابطه با فردی که او مرا به لطف خداوند با استاد عباس منش آشنا کرد، اما اخلاقش مورد پسند بنده نبود.

    خرید گوشی گلکسی S8

    رفتن به کلاس زبان

    شروع درس خواندن برای کنکور کارشناسی ارشد

    در سلامتی کامل کامل کامل بودن به لطف خداوندم

    برنده شدن در قرعه کشی و بدست آوردن 5 میلیون پول

    خرید و شرکت در دوره های آموزشی برای کنکور ارشد

    هدیه گرفتن یک هنذفری بلوتوث عالیی

    خرید ادکلن های مورد علاقه ام

    هدیه گرفتن دو کفش چرم عاالی، همونی که در سن کم انتظارش را میکشیدم ?

    تلاش عالی و درس خواندن برای کنکور ارشد

    وارد شدن به یک دوره ی عاالی در مورد شغل آینده ام

    آشنا شدن با بهترین اساتید حیطه کاریم

    چندین بار کسب سود از بازار سهام ایران در شرایطی که همه میگفتند اشتباه است در این بازار

    فروش گوشی و وارد کردن در بازار بورس و سود کردن

    اوایل سال میگفتم که باید دوره عزت نفس استاد را تهییه کنم، در تخفیف تولد استاد دو دوره عالی عزت نفس و راهنمای عملی رسیدن به آروزها را تهییه کردم.

    هدیه گرفتن گوشی (طبق باورم: چون گوشی خیلی رده پایین تر از گوشی ایی بود که داشتم و فروختم)

    سال تحویل در مشهد بودن بطور مجزا آسا و با تور عالی و با قیمتی شگفت انگیز که باورم نمیشود هنوز ?

    مسئول کتابخانه شدن

    هیئت امنای مسجدمون شدن با سن 20 سال ?

    اخلاق عالی عالی و عالی تر از عالی که بنده با همه دارم و همه با من چندین برابر دارند?

    هدیه گرفتن چندین مورد پول

    ثبت نام برای گرفتن گواهینامه ماشین

    خرید تمام کتاب های مورد نیازم برای کنکور ارشد

    آشنا شدن با اساتید و دوستان عالی که هر لحظه برای درس خواندن کمکم میکنند.

    خرید اینترنت ADSL با حجم عااالی و قیمت عاالی ?

    خرید انواع لباس های مورد علاقه

    هدیه گرفتن یک رم 32 گیگ

    پرداخت تمام بدهی ها و حق الناس هایی که به گردنم بود و حلالیت گرفتن

    احساس و حال عاالی که به لطف خداوندم هر لحظه داشتم و لذت بردم از لحظه به لحظه این سال

    رسیدن به 70 درصد از اهدافی که نوشته بودم برای این سال

    پرداخت بیمه وسیله نقیله ام توسط پدرم ?

    پیدا کردن علایقم در ورزش و کار و زندگی

    ?مطمئن هستم بیشتر از این ها بود، اما تا جایی که حافظه ام یاری کرد نوشتم.

    سپاسگزار خداوندم هستم که این سال عالی را به کَرَمَش برای بنده اش رقم زد و عالی بود هر چه بگم کم گفته ام خداوندم شکرت. هرچه که خواستم یا از طریق هدیه و دستان قدرتمندش برایم تهییه کرد و یا توانایش را به خودم عطا کرد به کرمش و لذت میبردم از رابطه ایی عالی که خودش به کرمش بین من و خودش ایجاد کرد.????

    برنامه برای سال 97:

    تازه اول سال هستیم چند مورد از هدایایی که گرفتم را اول عرض میکنم و بعد اهدافم را می نویسم:

    ?هدیه گرفتن یک ساعت شیک با مارک Seiko عاالی است عالی?

    ?هدیه گرفتن کتاب قرآن?

    ?هدیه گرفتن مقدار زیادی پول

    اهدافم برای سال جدید 97:

    من دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف رشته ی رایانش امن هستم و سپاسگزار پروردگارم هستم.

    من گوشی Iphone X دارم به لطف پروردگارم و لذت میبرم و سپاسگزار خداوندم هستم.

    من Mac book pro دارم به لطف مالکم، واای عالی است و لذت میبرم از آن به لطف الله م.

    من استاد دروس نظریه زبان، کامپایلر، مدار منطقی، معماری کامپیوتر، پایگاه داده، شبکه های کامپیوتری در دانشگاه محل تحصیلم و دانشگاه های شهرم هستم و سپاسگزار مالکم هستم.

    من پرشیا دارم و لذت میبرم از آن و عاالی است. به لطف پروردگارم به من تعلق گرفته است.

    زبان چینی را مسلط هستم و از طرف چند تاجر پیشنهاد مترجمی دارم به لطف پروردگارم.

    سود هایی عالی و کذایی به لطف پروردگارم از بازار سهام دارم و عاالی است.

    در رشته مورد علاقه ی ورزشی ام شنا فیلد شیرجه، حرفه ایی هستم و سپاسگزار پروردگارم هستم و لذت میبرم.

    اربعین به کربلا رفتم و عاالی بود دلم واقعا تنگ شده بود، لذت بردم به لطف پرودگارم?

    دوره هایی که از استاد عباس منش تهییه کردم را عالی پیش بردم و عمل میکنم به آنها و عااالیس به لطف خاالقم

    شاگرد اول ترم اول و دوم در دانشگاه صنعتی شریف رشته ی رایانش امن شدم و عشقق کردم عااالییی بودد وااای خدااایاااا شکرتتت??

    ?این هم از برنامه سال 97 که جا دارد برای کامل تر شدن، و به لطف خداوندم و به کَرَمَش به همه ی آنها رسیده ام، چون خداوندم فرموده است که به اندازه ی باور تو به تو رزق و هر چه که بخواهی میدهم.

    و رسیدن به آنها اصلا سخت نبود چراکه بنده این را باور داشتم که خداوندم این جهان با این عظمت را در شش روز آفرید و فرموده است در قرآن که به ما کوچکترین سختی نرسید، پس که بنده، بنده ای او و نشانه ای از او هستم به لطف و کَرَمَش به همه چیز به راحتی میرسم.

    باز هم پروردگارم را شکر میکنم، واقعا این فایل عالی بود حالا که دستاورد های سال 96 را میبینم تازه پی میبرم که چقدر خداوند در لحظه لحظه ی زندگی من حضور داشته و شاید من بی توجهی کردم که همینجا از پروردگارم عذرخواهی میکنم و طلب بخشش میکنم که به کَرَمَش بنده را مورد عفو و بخشایش خودش قرار دهد.

    دوستتون دارم، انشاالله همیشه سالم و سلامت و شاد و ثروتمند و عاقبت بخیر باعزت و برقرار باشید به لطف و کَرَم مالکم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    محسن کریمی رفیع گفته:
    مدت عضویت: 2723 روز

    باسلام وتبریک سال نو به همه

    متافانه شاید قریب به 5 بار من نوشتم وسیستم رفرش کردوتمام نوشته هام پاک شدبه همین خاطرهمه راخلاصه مینویسم وازاینکه نتوانستم تمام مطالب را به صورت کامل بگذارم ازهمه عذرمیخواهم اینشاا… درموقعیت های بعد

    اما درخصوص اتفاقات عالی درسال 96 میتوانم به استعفا درشرکتی که 12 سال درآن مشغول بودم ونقل مکان به شرکتی دیگر ازبزرگترین اتفاقات 96 بود که با توجه به اینکه همه میگفتند نبایداین کاررا بکنب یه حسی به من میگفت که بایداین تغییربزرگ را درزندگیم بدهم حتی باتوجه به اینکه هنوز با استاد بزرگ وگروه ایشان آشنا نشده بودم وقدرت وجسارت حالا را نداشتم. وبعدازآشنایی با این سایت وگروه واستادعباس منش فهمیدم که این اتفاقات ازجایی سرچشمه میگیردوفهمیدم که واقعا خداوند زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در بهتری واین اتفاق برای من افتاد واززمانی که با این سایت وراهنمایهای استاد بزرگ عباس منش آشنا شدم وتمرینات را انجام دادم تازه فهمیدم که این اتفاقات ازکجا وچگونه صورت میگیرد،واون نفراتی که باعث کندشدن روندکارمیشدن ازمسیرخارج شدن وفروش این شرکتی که رفته بودم ازمیانگین ماهیانه 300میلیون به ماهی 500میلیون و700و800ویک میلیاردوصدمیلیون درماه افزایش پیدا کردو بعدازانجام تمرینات تعهدات ونوشتن آنها درعرض یکماه حکم من ازسرپرستی به مدیریت ارتقا، پیداکردوارتباطم با خانواده وخداوند بسیارعالی شده واززندگیم بسیارراضی هستم وشاد که همه اینها ازلطف خداوند است وبسیارسپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    وجسارت این را پیدا کردم که اهدافم را ورویاهایم را بنویسم وهمه اینها به من قدرت داد که درهمه حال مثبت اندیش باشم وهمه اتفاقات را به فال نیک بگیرم

    ازاتفاقات بسیارعالی سال 96 برنامه ریزی برای مسافرت با پدرومادرم و برادروخواهرم وخانواده خودم به شمال بود.

    واتفاقاتی که دوست دارم درسال 97 برایم بیافتد رسیدن به 107 هدف وخواسته هایم اینشاا….

    بتوانم کلیه کتابها وCD های استادبزرگ راخریداری کنم ومو به مو با تمرینات وراهنماییهای این استاد بزرگ وبزرگی خداوندرحمان به خاطراین همه لطف سپاسگزارم

    خریدن خانه ای که هرروز به آن فکر میکنم وخودروی شاسی وباغ وویلا درسال 97 وراه اندازی کارخانه تولیدی موادغذایی که هرروزدرذهنم با آن زندگی میکنم.

    وهرروزبرای هرکسی که میبینم راجبش صحبت میکنم .وبرنامه ریزی برای مسافرت بردن خانواده ام به کشورهای دیدنی وخرید خانه برای پدرومادرم وگذاشتن وقت بیشتری با خانواده ام برای شادی بیشتر فرزندانم

    وآرزوی رسیدن همه به خواسته های خوب ومثبتشان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: