توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 77

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جواد کاظمی نیا گفته:
    مدت عضویت: 3186 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و تمام عباس منشی های عزیز

    چند روز پیش هنگام رفتن به منزلم داشتم فایل هفتم راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو گوش میدادم و کاملا مجذوب حرفهای استاد بودم که داشتن این نکته رو میگفتن که خدا همه بندگانش رو به یک اندازه آفریده و هیچ برتری نسبت به هم ندارن و عدالت خدا هم دقیقا همینجوری هست

    هم حرفهای استاد رو گوش میدادم و هم داشتم به حرفها و باورهای گذشتم فکر میکردم و اونارو اصلاح میکردم که یک سوال ذهنم رو درگیر کرد و دچار تضاد شدم

    سوال این بود که اگر خداوند عادل است پس چرا بعضی از بندگانش از توانایی های خاصی برخوردار شدند؟

    مثلا بعضیا ذاتا خیلی خوب مسایل ریاضی رو حل میکنن یا بعضیا ذاتا صدای خیلی خوبی دارن و کلی مثالهای دیگه که ناگهان به ذهنم هجوم آوردن

    واقعا دچار تضاد شدم و یاد این مطلب افتادم که خداوند همه ما را از خاک آفریده

    اتفاقا در اون قسمت از مسیری که میرفتم،هنوز ساخت و سازی نشده و در همین افکار بودم که چشمم به مزرعه ای افتاد که اتفاقا محصولش هم خداروشکر خوب شده و بعدش خیلی زود رسیدم به زمینهایی که هیچ گیاهی در اون سبز نمیشه.سمت دیگه جاده هم کوه بود که بلند و استوار ایستاده بود(بنده ساکن قم هستم و از سمت جمکران به سمت شهرک قدس در حرکت بودم)اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که خدا حتی در خاکش هم تبعیض قائل شده و خاکی که دراون محصول بدست بیاد کمتر پیدا میشه و ماهم که از خاک آفریده شدیم.پس احتمالا باید در خلقت ماهم تبعیض وجود داشته باشه و این افکار داشت باورهای خوبی رو که از فایلهای استاد پیدا کرده بودم،به تضاد و دوگانگی میکشید

    مقداری که جلوتر رفتم رسیدم به یک معدن سنگ ساختمانی که کامیون ها سنگهای اونجا رو میبردن به کارخانه سنگبری

    در همین حال جمله معروف خانم اسکاول شین به یادم اومد که گفته بود لوح الهی خودتون رو پیدا کنید و این جمله رو چند بار هم استاد در فایلهاش گفته بود از قول خانم شین

    خیلی جالب شد برام این مسئله و این زاویه دید

    با خودم گفتم ببین،،هر خاکی هدف و کاربری خاص خودش رو داره

    خاکی که برای کشاورزی مناسبه هیچ وقت به در استفاده درد ساخت و ساز نمیخوره و خاکی که برای ساخت سیمان استفاده میشه هم هیچ گیاهی روش سبز نمیشه و اون معدن سنگ هم کاربری خودش رو داره

    حتی در گذشته قسمتهایی از خاک بوده که بسیار سیاه و بد بو بوده و ما امروز میدونیم یک سفره نفتی نزدیک به سطح در زیر اون خاک مدفونه

    پس خلقت بندگان خدا هم بسیار منظم و از روی عدل میباشد و ما فقط باید لوح الهی که در وجود ما و مختص ماست رو پیدا کنیم

    خیلی این مسئله برام باور پذیر شد و گفتم شاید بد نباشه که با دوستان هم در میان بگذارم

    مننونم که وقت گذاشتید و مطالعه کردید

    البته این مطلب رو میخواستم همون روز بگذارم ولی احساس کردم شاید بهتر باشه بعد از پایان وقت مسابقه باشه تا حق رای کسی از بین نره

    در پناه الله یکتا شاد باشید سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    عیسی گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    سلام استاد

    من در رابطه با این فایل میخواستم ک یه توضیحی بدم

    شما تو این فایل جوری صحبت میکنید که انگاری ذهن دشمن داست و شیطانه و همیشه میخواد ک مارو از هدفمون دور کنه و فلان و اینا اما این طور نیست

    کار ذهن اینه که در وجود ما باور های اشتباه رو شناسایی بکنه و به ما بگه تا ما با تغییر اونها به طور آگاهانه وارد مدار بهتر و بهتر و بهتر بشیم و این کار ذهنه

    با مثال بهتون توضیح میدم مثلا من در دوران کودکی یه خاطره ای داشتم ک هرچند کوچیک اما باعث شده بود ک در ناخودآگاه من برود ک من بی غیرتم و ذهنم در بعضی شرایط همش این خاطره را ب یاد من میآورد و احساسم رو تغیبد میداد تا اینه من با نوشتن این موضوع یا خاطره روی کاغذ به باور اون رسیدم و شاید با گفتم فقط چند دقیقه این جمله ی من باغیرت هستم.غیرت یعنی عشق ب خودم و خانوادم این باور اشتباهم رو تغییر دادم و اون خاطره ب کلی محو شده و دیگه نه ب ذهنم میاد و نه هیچ احساسی بهش دارم

    و یا اینکه من همش فکرهایی به ذهنم میرسید ک من یه فرماندهم ک به همه جا حمله میکنم و مثلا آدمای بدو میکشم که با نوشتن اون موضوع روی کاغذ من تازه فهمیدم که باور پنهان من اینه ک من اگه قوی ویا قدرتمند و زور دار بشم آدم بدی میشم و با گفتنه عبارته قدرتم فقط برای خودمه. زورم فقط برای خودمه.قدرتم فقط برای خودمه. در کمترین زمان باورم درست احساساتم به طور کلی کمی بهتر شد و اون خیال پردازی و اینا هیچ وقت به ذهنم نمیاد دیگه و ب کلی گذشت

    بینهایت مثال دارم ک بگم

    مثل همون ماجرای خیال پردازیه شما درباره ی 206ک خودش به ذهنتون میومد

    و فرقش هم با تجسم خلاق همینه ک در تجسم شما خودتونید با همون دست و بدن و نگاه. اما دراین مورد خیال پردازی ها شما شخص سوم شخصی رو به جای خودتون تصور میکنید. افکاری ک شما خودتون اونها رو انتخاب نمیکنید بلکه خودشون ب سراغتون میان و بدون استسنا همشون دارای یه باورین ک شما باید درست کنید و بهتر بشید. واین وظیفه ی ذهن ماست ک این ها رو شناسایی کنه. و پیشنهاد من هم به شما اینه ک با کمال میل این افکار رو بپذیرد روی کاغذ بنویسید باورش رو شناسایی کنید و بهتر بشید و صد درصد باورش هم در مورد خودتون یا خدا تون و یا رفتار مردم با شماست مثلا.مردم یا همه به من احترام میگذارند یا محبت میکنند

    ذهن بینظیره و یکی از بهترین نعمت هاییه ک خدا به ما داده

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ایمان گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 3599 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش گل

    چند شب پیش خواب دیدم که اومدم آمریکا برای مسابقات تنیس و اتفاقا استاد رو در اونجا دیدم و صورت ماهشون رو بوسیدم و از این ملاقات که یکی از هدف هامه بسیار خوشحال شدم.

    یک نکته ای که من توی نظرات دوستان دیدم و البته مشکل خودمم بود اینه که در حال نوشتن نظر صفحه رفرش میشه یا نوشته ها پاک میشه.دوست دارم استاد در یکی از فایلهای رایگان اینو بگه تا همه ببینند و استفاده کنند. به نظر من دوستان برای نوشتن نظر اول بروند به قسمت یادداشت ها یا memoکه توی هر گوشی هست ودر اونجا هر چیزی که میخوان در رابطه با موضوعی توی سایت نظر بدند بنویسند و بعد کپی کنند توی قسمت نظرات این جوری دیگه نگران نیستند که نوشته هاشون که کلی وقت گذاشتند پاک بشه امیدوارم مثمر ثمر باشه برای همه.

    عاشقتونم

    خدانگدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    محمود صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    من مدتی هست که با استاد عباس منش و خانواده بزرگ استاد عباس منش آشنا شده ام. باعث افتخارم هست که در جمع دوستان و عزیزان هستم.

    مهمترین درسی که توی این مدت گرفتم این هست که باید باورم را نسبت به خداوند بزرگ قوی کنم. مهمترین مشکلی که توی خودم پیدا کردم این هست که خدا را گم کرده بودم.

    من با مسائل زیادی در سال 96 مواجه شدم که آرامشم را از دست داده بودم. از وقتی دارم روی باورهایم کار می کنم ، دیدگاهم عوض شده و قدرت تحملم بالا رفته است. یاد گرفتم که همه مسائل و اتفاقات را با فرکانس هایی که به جهان ارسال می کنیم برای خودمان رقم می زنیم.

    سال 97 را سال تحول خودم نامگذاری کرده ام و به ان شاء الله در پایان سال 97 ، دستاوردهای خودم را در زمینه های مختلف با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.

    فایل فقط روی خدا حساب کن را هر روز و روزی چندین و چند بار گوش می کنم. هر بار که گوش می کنم اشک شوق از گونه هایم جاری می شود.

    مطمئن می شوم که استاد عباس منش و خانواده بزرگ استاد عباس منش دستی از دستهای خداوند بزرگ هستند که برای یاری رساندن به من ، خداوند مرا با آنها آشنا کرده است.

    هر روز بخش عقل کل را مشاهده می کنم و از نظرات عزیزان و نتایجی که گرفته اند استفاده می کنم و هر روز مطالب جدیدی یاد می گیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    احسان قدمی گفته:
    مدت عضویت: 3737 روز

    راستی اینم بگم من فقط با فایل های رایگان این سایت درامدم 15 برابر افزایش داشته و خدارو سپاسگذارم و اگر خدا کمکم کنه در شرف خرید روانشناسی ثروتم و از اولش تصمیم داشتم ببینم فایل های رایگان منو به کجا میرسونه و بعد این بسترو بخرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    احسان قدمی گفته:
    مدت عضویت: 3737 روز

    سلام

    و درود سال نو هم مبارک همه باشه

    راستش من نمیخواستم پیام بزارم اصلان چیزیم به زهنم نمیرسید( ثانیا اصلا

    حوصلم نمیاد بشینم تایپ کنم ) که بزارم

    امروز رفتم تلگرامو باز کردم رفتم توی کانال توی یکی از همین فال آخریا

    احسال کردم استاد بهم گفته تو که نظر نمیزاری برو نظراتو بخون حداقل ایده

    بگیری…

    سایتو باز کردم نظراتو خوندم دیدم اوووووووو چه سال باحالی بوده سالهایی

    که با استاد آشنا شدم

    گفتم بزار یه داستان از خودم تعریف کنم نیم ساعت بیشتر داشتم با کامپیوتر

    تایپ میکردم دیگه آخراش بود که یهو فرتی هنگ کرد هرچی نوشته بودم پرید اولش

    پشیمون شدم دوباره کلی خندیدم گفتم بزار ازاول بنویسم .

    داستانم این بود:

    من توی یه پس کوچه مغازه اجاره کرده بودم واسه کار تبلیغاتی و ماهی 100

    اجاره میدادم تازه هم متاهل شده بودم

    صبح میومدم سر کار شب بر میگشتم بدون اینکه هدف داشته باشم یا بدونم مدار

    چیه فرکانس چیه و ازین جور چیزا مواقع بیکاری هم با این همسایه روبرویی

    شروع میکردیم با کامپیوتر فوتبال بازی….

    یه روز که دیگه بیکاری خلی بهم فشار آورده بود توی مغازه بودم یکی از

    دوستان بهم گفت فلان سازمان یه سمینار گذاشته در خصوص موفقیت بیا نهارتم با

    ما…

    من که همش میپیچوندم اوندفه نمیدونم سر چی شد قبول کردم حالا سر نهار بود

    یا سر خوش اقبالی قبول کردم رفتم

    توی سمینار نشسته بودیم یه آقایی اومد که عباسمنش نبد شروع کرد حرف زدن من

    که چیزی نفهمیدم نهار که خوردیم دوباره نشستیم دیگه حوصلم سر رفت پاشدم

    بیام جلو در به رسم یادبود و هدیه یه کتاب و خودکار و دفترچه یادداشت بهم

    دادن

    منم خودکارو دفترچرو گذاشتم جیبم و از اونجا که اصلا اهل کتاب نبودم کتابو

    انداختم روی تاغچه مغازه…

    یه هفته بعد دوباره از فرت بیکاری گفتم برم ببینم این کتابه چی بود.. پیداش

    کردم تمیزش کردم دیدم روش نوشته “پدر پولدار پدربی پول “از رابرت کیوساکی

    شروع کردم به خوندن…. یه تکون اساسی در دیدگاه من در خصوص موفقیت در

    زندگی داد.

    ظهر درب مغازرو بستم رفتم خونه فکرم خیلی مشغول شده بود

    توی بازار شروع کردم به سرچ در مورد موفقیت چنتا برنامه دانلود کردم که

    یکیش اپلیکیشن گروه تبلیغاتی عباس منش بود.

    یک هفته ای با برنامه ها کلنجار رفتم چیز خاصی دستگیرم نشد تا اینکه رفتم

    سراغ فایل عباسمنش اول خیلی سختم بود نصبش کنم چون همش فکر میکردم اون

    خارجیا(برایان تریسی،رابرت کیوساکی،جیم ران،و…)حالیشونه ما که چیزی

    حالیمون نیست (یه عذر خواهی هم به تو استاد عزیز تویی که دستی شدی از دستان

    خدا برای راهنمایی و هدایتم بدهکارم روز اول آشنای تو دلم گفتم اینا نگاه

    با اون قیافش خودشو فیلم کرده اگه چیزی از موفقیت سر درمیوردی که ایران

    نبودی…. منو ببخش الان میفهمم از باورهای اشتباهم بوده طرز فکرم)

    خلاصه خدا هدایتم کرد و اپلیکیشنو نصب کردم باورتون نمیشه مثل بازی که یه

    مرحلشو میری دوست داری تا تحش بری همونطوری شدم و از فایل ها لذت میبردم

    روزی 10 بار گوش میکردم

    تا اینکه تصمیم گرفتم با تاثیر صحبتای شما مغازمو جابجا کنم و برم یه جای بهتر چون احساس میکردم تکاملمو طی کردم و اینطوری خدا داره هدایتم میکنه به جای بهتر…. با هر کس که مشورت میکردم رگمو میزد که تو3 سال خاک این کارو خوردی و دیگه جا افتادی مگه چقدر میخوای در بیار ی که بیشتر کرایه بدیو…

    ولی من به ندای درونم که بهم آرامش میداد گوش کردم و یکماهه تصمیم گرفتمو عملیش کردم و 6 برابر کرایه ای که میدادم مغازه پیدا کردم خیلی واسم دشوار بود منی که 400 درآمدم بود بخوام 600 کرایه بدم ولی همون نداهه میگفت نترس

    بست روز بعد از جابجاییم من فقط 10 تومن کار کرده بودم و نجواهای شیطانی که حالمو خراب میکرد شروع شده بود ولی یه حسی بهم میگفت خدا تنهات نمیزاره

    فرداش یه بنده خدایی زنگ زد یه کار 700 800 میخواست من آدرس مغازه جدیدو دادم اومد اونجا یه نمونه کار واسه خودم زده بودم که رو زمین بود گفت همین خوبه شبیح همین واسم بزن حساب کردم گفتم میشه8 میلیون گفت مشکلی نداره بزن2500 کارت کشید بقیشم بعد از اتمام کار…

    شکه شده بودم باورم نمیشد در یک ماه اندازه یه سال مغازه قبلی کار کرده بودم و پنج ماه کرایم هم دراورده بودم دیگه بعد از اون یه ماهم لنگ کرایم نموندم…

    تا بعد از چند سال دوباره تصمیم گرفتم جابجا بشم چون میخواستم دوتا دستگاه اضافه کنم به جای بیشتری نیاز داشتم اینبار هم ترس خرید دستگاهها بود هم جابجایی ولی ترس جابجایی کمتر بود چون یبار تجربش کرده بودم….

    با همون باورایی که بهم امید میداد و حالمو خوب نگه میداشت تصمصممو گرفتم و خدا میدونه که اینبار خیلی خیلی از اون دفعه راحت تر بودم از همون روز اول کار داشتم و اینها همه سر اینه که من دارم روز به روز به قوانین جهان پی میبرم و توحید رو بهتر درک میکنم و چی ازین بالاتر که آدم بتونه اینقدر با خدای خودش راحت و رفیق باشه …

    2 نکته که من آموختم و درکشون کردم:

    1-زمانی که تکامل خودتو توی هر کاری طی کردی هرگز و هرگز از تعقییر نترس و اینو بدون که خدا عاشق آدمای با شهامته و تنهاشون نمیزاره…

    2-توی هر شرایطی وقتی احساس خوب داشته باشی باورتون نمیشه به بهترین شکل ممکن که فکرشم نمیکنی مسائل حل میشن. فقط احساستو خوب نگه دار

    امیدوارم قوانین جهان رو به بهترین شکل ممکن درک کنیم و به بهترین شکل میکن ازشون استفاده کنیم اونوقت چقدر جهانمون زیبا میشه.

    خدایا ازت سپاسگذارم

    دوستون دارم و مرسی که هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      محمد مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 3786 روز

      بنام خداوند مهربان ، که هر چه داریم از اوست.

      با سلام خدت دوست عزیزم احسان جان و خانواده عزیزم

      احسان جان اول می خوام ازت تشکر کنم بابت اینکه تجربه عالی تو با ما به اشتراک گذاشتی و اینکه من خودم واقعا حس خیلی خوبی از نظراتت گرفتم .

      واقعا باید حس خوبمونو حفظ کنیم و با قدرت پیش بریم چون میدونیم خدا برای ما همه چی میشه .

      امیدوارم هر چه زودتر شعبات خودتو در ایران و جهان گسترش بدی .

      ارادتمند تو دوست عزیز .

      امیدوارم همیشه شاد ، سلامت و ثروتمند باشی .

      فقط خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نجمه حمزه ای گفته:
      مدت عضویت: 3289 روز

      دوست گرامی سلام .

      از اینکه دیدگاهتون رو به این قشنگی داستان وار از نقطه صفر بیان کردین ممنونم..شاید اگر به شیوه دیگه ای بود به دل نمی نشست.شما داستان موفقیت خودتون رو غلبه بر ترس هاتون گذاشتین .

      دو نکته ای از داستان تون گرفتم که واقعا ایمانتون رو تونستم لمس کنم.

      یکیش قانون تکامله که شما در عمل هم رعایت کردین و پله پله بالا رفتین اما خدا قدم هاش بزرگتر برداشت براتون .

      دومیش ترس از ناشناخته ها و رفتن به جنگشون با وجود بی اطلاعی از آینده بود .

      واقعا به نظرم یکی از بزرگترین دلایل عدم تغییر خیلی از افراد ترسشونه .با اینکه گاهی کار خاصی نمیخواد بکنن ولی هر ترسی مانعشون میشه .ترس از حرف مردم /برگشتن سر نقطه اول کار / جابجایی محله جدید و ناشناخته و ..

      وقتی گفتین برا بار دوم خیلی راحت تونستین جابجا بشین چون یبار تجربش کرده بودین ولی خرید تجهیزات براتون ترسناک بود ، این پیام رو رسوندین که هر ترسی فقط برا بار اول و قدم اوله و اینکه عبور از یه ترس باعث میشه ترس از یه بحران متفاوت دیگه رو راحت تر طی کنیم.

      شما دو تا ترس داشتین .جابجایی و خرید تجهیزات .

      چون ترس از جابجایی رو گذرونده بودین و دیدین چیز خاصی نیست ترس از خرید تجهیزات رو راحت تر تونستین ندیده بگیرین و ایمانتون بیشتر شده بود..

      این همون الگوی موفقیت شماست که استاد تو جلسات هدفگذاری به همه میگه تو وجودتون بگردین و الگوی موفقیتت رو پیدا کنین تا هر زمان کم آوردین به خودت بگین این همه جریان رد کردی اینم میتووووونی.

      رمز موفقیت شما یافتن اللگوی موفقیتتون و پیروی از اونه ..این الگو باعث میشه تمام حرفهای مثبت و تکیه کلام ها بیشتر بهتون انگیزه بهده .

      ان شالله که موفقیتتون بیشمار باشه در سال جدید و سالهای پیش رو و الگوتون قوی و قوی تر.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      TAHMIRAN گفته:
      مدت عضویت: 2982 روز

      سلام دوست عزیزم!

      خیلی عالی بود، کلی استفاده کردم!

      امیدوارم همینجوری با سرعت رو به جلو پیش بری!! تو بعضی قسمتها با هم وجه اشتراک داشتیم! ناخودآگاه یاده خودم افتادم!!!

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    عیسی حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 2842 روز

    سلام استادعزیزودوست داشتنی وهمه هم فرکانسی های خودم مرسی ممنون خیلی ازکامنتاروخوندم رای دادم هزارماشالله چقدموفق ترشدیم لذت بردم.

    سال97????

    1-اول میخوام رای دادگاه که به نفعم صادرشده وحقم روکه بعداز4سال دوندگی بهم رسیده بگیرم که مبلغ خیلی بالایی هم هست که هرچنداگرتواین مدت باپولم کارمیکردم چندبرابرش کرده بودم خداروحق به حقداررسید.

    2-یه مغازه بخرم تویه جای خوب شهرم باامکانات عالی برخیابان اصلی دونبش متراژ 40مترحداقل 15متربالکن وانباری داروسرویس بهداشتی وکارم رووسعت بدم.

    3-روابط عاطفی م باهمسرم وفرزندم بهترباشه وبیشتروقت مسافرت وتفریح باهاشون بگذرونم.

    4-درآمدم طبق تعهدم به 3برابرسال96برسه وماهی بالای 12میلیون درآمدداشته باشم ونیمی ازاونوتبدیل کنم به دارایی های خودم وسرمایه گذاری وحساب استقلال مالی م روهرماه بیشترواریز کنم.خدایاسپاس

    5-همه بدهی هاموبدم وازین پس فقط میخوام نقدکارکنم وانقدردرآمدمو رشدبدم که دغدغه پولوبدهی نداشته باشم.

    6-کلی طلا واسه همسرم ودخترم بخرکادوخیلی خوشحالشون کنم حدودابالای 200گرم.

    7-یه ماساژورحرفه ایی فول آپشن بخرم وجکوزی آماده واستفاده کنم.

    8-ارتباطاتم خیلی عالی باشه باهمکارام ورفیقام ودوربشم ازآدمای بدمدارونزدیک آدمای خوش مداروموفق باشم.

    9-یه اسب نژادعرب پرخون بخرم سفیدجوان سه ساله نریان.

    10-گوشی ولپ تاپ موعوض کنم وبهترین مدل روزوبخرم وبهترین استفاده هاروبکنم ازشون.

    11-یه ماشین لوکس سوناتا2014سفیدبخرم وخیلی تفریح ومسافرت بریم باخانوادم.

    12-یه خونه دیگه بخرم یایه ویلاتوشمال توشهرنمک آبرودیابابلسر.

    خدایاسپاس امیدوارم توهرماه ازسال یکدومش رقم بخوره وبیشتربه خواسته هام برسم.ممنون ازهمه خانواده دومم مرسی استادسپاس خدای بخشنده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    سمانه موحد گفته:
    مدت عضویت: 4019 روز

    من در سال گذشته به این خواسته هام رسیدم

    1٫ با استفاده از قانون جذب و قدرت تخیل برای خودم و همسرم، شوهرم در اداره مشغول به فعالیت شد

    2٫ تونستم لباس های زیادی با قیمت های مناسب بخرم

    3٫ بیماری پوست صورتم خوب شد

    4٫ تونستم کتاب های مربوط به قانون به تعداد زیاد و بارها و بارها بخونم

    5٫ با جسارت تصمیم قطعی درخوصص ادامه تحصیلم و گرفتم و خودم و از بند تردید رها کردم

    6٫ با جرات به حرف دیگران پشت کردم و زندگی نابود شده زناشویی مو به زیباترین زندگی کردم و بهترین زندگی رو داریم با همسرم تجربه می کنیم

    7٫ یک چک به تاریخ روز هدیه گرفتم

    8٫ تونستم خیلی راحت مقداری از جهیزیه مو بخرم

    9٫ پولی که قرض داده بودم و دریافت کردم

    10٫ دو شب بارونی و عاشقانه را تجربه کردیم

    11٫ از همسرم درخواست گل کردم و اون برام خرید در عین ناباوری

    12٫ پکیج تند خوانی رو تمام کردم

    13٫ ایده جدید درخصوص عید به ذهنم خورد و من انجامش دادم و سفره هفت سین برای فروش درست کردم، با اینکه هیچ کدوم فروش نرفت، اما خیلی خوشحالم که انجامش دادم چون اون لحظه حس خوبی داشتم

    14٫ با خونوادم به مشهد مسافرت کردم و خیلی خیلی عاااااااااااااااالی بود

    15٫ اولین مسافرت دو نفره مونو با همسرم رفتیم و کلی عکس و خاطره عااااااالی ساختیم

    16٫ یه قاب گوشی قرمز رنگ خریدم

    17٫ در مسابقه نقاشی شرکت کردم و هدیه دریافت کردم

    18٫ جعبه آرزوهامو درست کردم و ازش استفاده می کنم

    19٫ تونستم با سلیقه ام جهیزیه برادرمو بچینم و کلی تجربه عالی کسب کنم

    20٫ با قانون درخواست تونستم برای اولین بار از همسرم در ولنتاین هدیه دریافت کنم

    21٫ پیشرفت عالی در اداره داشتم و بدون نیاز به کسی در حسابداری کامل شدم

    22٫ تونستم 15 میلیون بخشودگی مالیاتی برای دفتر کارم بگیرم

    23٫ قانون آفرینش 1 و 2 رو خریدم و استفاده می کنم

    24٫ درخواست 500 هزار تومنی کردم و تا شب 400 هزار تومن از جاهایی که فکرشم نمی کردم بهم رسید

    25٫ کتاب کیمیاگر و از دولت عشق را مجددا خوندم و احساسم عالی شد

    26٫ برای بالا رفتن فرکانسم تلاش کردم و الان دارم هر لحظه بالا رفتنشو می بینم

    27٫ در 18 روز تونستم به وزن ایده آلم برسم

    28٫ فقط روی خدا حساب باز می کنم و بس

    29٫ خیلی اروم شدم و اصلن ادم قبل نیستم

    30٫ وابستگی مو به همسرم کاهش دادم

    31٫ سفرهای کوتاه یک روزه زیادی با همسرم داشتم که تجربه های عالی داشتیم

    32٫ تمام گروه ها و کانال های نامربوط را یه باره حذف کردم

    33٫ همسرم برام ماشین خرید و بهم هدیه داد

    34٫ در رانندگی خیلی دستم سفت شده و تونستم از یه تصادف با مرگ حتمی نجات پیدا کردم

    35٫ خیلی خوب نشونه ها رو می بینم و دریافت می کنم و مثلا پشت یه ماشین دیدم نوشته که “ایاک نعبد و ایاک نستعین”

    اهدافم برای سال 97

    1٫ متعهد هستم که تا سال 98 هم خونه بخرم، هم نقد بخرم ( با تمام جزئیات در دفترم نوشتم )

    2٫ متعهد هستم که خیلی راحت و زیبا جهیزیمو کامل کنم ( با تمام جزئیات در دفترم نوشتم )

    3٫ مراسم عروسی مون عالی برگزار شد ( با تمام جزئیات در دفترم نوشتم )

    4٫ متعهد هستم که تا پایان سال 97 حساب بانکیم 20 میلیون داشته باشم

    5٫ خریدن موبایل اپل ایکس

    6٫ داشتن طلا ( با تمام جزئیات را تک تک و نوعش رو در دفترم نوشتم )

    7٫ داشتن عینک مارک

    8٫ تجربه رابطه عاشقانه و عالی با همسرم

    9٫ تجربه رابطه عالی با خوانواده خودم و همسرم

    10٫ تسویه کردن دیگران با من بابت قرض شون که بهشون دادم

    11٫ داشتن درآمد 2 میلیون و پانصد تومانی در فصل بهار و افزایش 10% در هر فصل

    12٫ آروم شدن همسرم

    13٫ داشتن بسته های روانشناسی 1 و 2و 3

    14٫ داشتن تمامی فایل های آفزینش

    15٫ بالا رفتن فرکانس هام

    16٫ نزدیک شدن به خدا

    17٫ قرار گرفتن در فرکانس ثروت و فراوانی و بزرگ شدن سطل زندگیم

    18٫ آرامشم روز به روز بهتر بشه

    19٫ رسیدن به وزن ایده آل 50 کیلوگرم

    20٫ داشتن بدن سالم و قوی

    21٫ داشتن دندون سفید و سالم

    22٫ سفر مکه برم

    23٫ قرآن کریم رو قانون جهان درک کنم

    24٫ یک شب توی کشتی تفریحی روی آب تجربه کنم

    25٫ گرفتن مدرک آرایشگری

    26٫ تاسیس آرایشگاه برای خودم

    27٫ راه اندازی کسب و کاری که نیاز به خودم نداره ( با تمام جزئیات در دفترم نوشتم )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3914 روز

    به نام خدا و سلام به استاد عزیزم

    نمیدونم شاید این مطلب اصلا تایید نشه چون به موضوع فایل مربوط نمیشه ولی من مینویسم چون اینجا بهم آرامش میده

    الان ساعت 4:34 نیمه شب هست و من به خاطر داشتن افکار و دیدن خواب شرک آلود که باعث ترسم شد الان اینجا هستم و دارم مینویسم و وقتی اومدم همون لحظه کامنت یکی از دوستان رو درمورد توحید دیدم و میدونم حرف خدا بود با من و کلی آروم شدم.

    تو این چند روز اشتباهی کردم و اون هم دیدن3 قسمت از فیلم پایتخت بود با وجود اینکه دیگه تلویزیون نمیبینم ولی نمیدونم چرا اینو دیدم، ک در مورد جنگ و داعش و ترس و …. بود و رو من تاثیر گذاشت طوری ک حتی امشب خواب هم دیدم و میدونم این ترس بخاطر اینه ک باید خیلی رو توحیدی شدنم کار کنم

    من تا ب حال شاید بیش از 50 بار فایل فقط خدا رو گوش کردم اما میبینم ک هنوز اول راهم و هنوز به خیلیا تو ذهنم قدرت میدم و میترسم

    مدام تو ذهنم عبارتهای تاکیدی رو گفتم اما باز قلبم و ذهنم آروم نشد.

    استاد خواهشی دارم ازتون و اون هم اینکه فایل های توحیدی بیشتری بذارید و بهمون یاد بدید چطور ازین شرایط به توحید واقعی برسیم و قلبمون در هرررر شرایطی آرام باشه و از هیچ چیز و هیچ کسی حتی اونها ک خیلیها ازشون میترسن، نترسیم

    فکر میکنم این موضوع پاشنه آشیل خیلی از ماها باشه.

    به امید جهانی ک سراسر صلح، آرامش و آشتی برای تمام مردمان باشه.

    الان خیلی آروم شدم به لطف خدا

    سپاسگذارم از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      عیسی گفته:
      مدت عضویت: 2901 روز

      سلام

      من شاید من هم قبلن همینطوری بودم

      در سریاله پایتخت یه جاشم ک زنه ب مرده میگه ک خواب دیدم ک تو پول دار شدی و آدم بدی شدی و از این حرف ها و اینکه میرن ترکه و پولشونو میدزدن ک نشون میده کشور های خارج همه بد هستم و کلی باور غلطه دیگه

      دلیل اینه شما با دیدنه چند قسمت اینطوری شدین فکر میکنم باید این باور هارو ایجاد کنید

      من ب خودم محبت میکنم

      من مستحققه پاداشم

      من با خودم مهربانم

      همیشه خودتون باید این باور رو شناسایی کنید

      شما یه باوری تو ناخودآگاهتون دارید ک باعث میشه شما خودتونو مجازات کنید

      همینطور ک ممکنه هشتاد میلیون نفر با دیدن همون صحنه احساسات متفاوتی رو تجربه کنن

      و من مطمئنم ک اگه باور های محبت آمیز رو در مورده خودتون درست کنید یا اصلا این صحنه ها رو نمیبینید یا اگرم ببینید هیچ حسسی بهشون ندارد و خیلی راحت فراموششون میکنید

      خودم تجربه کردم ک میگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سلما مصدق گفته:
        مدت عضویت: 2772 روز

        چقدر جملاتتون کلیدی بود.

        اینکه گفتین یا این جور سریالها و فیلم ها رو نبینیم یا اگر اتفاقی یا به هر دلیلی دیدیم نسبت بهش کاملا بیتفاوت و خنثی باشیم.

        و اینکه گفتین هر آدمی با دیدن این صحنه ها یک حس متفاوت رو تجربه میکنه برام این سوال پیش اومد که اصلا افرادی که توی این جور فیلم ها بازی میکنن چه باورها و چه نوع زندگی رو دارن تجربه میکنن؟ آیا این باورهای منفی که توی فیلمها هست روشون تاثیر نمیذاره؟؟؟؟؟

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه گفته:
        مدت عضویت: 3914 روز

        سلام

        من خیلی کم تلویزیون میبینم، ولی دارم سعی میکنم باورهای درست رو از فیلم پیدا کنم.

        مثلا تو قسمت آخر پایتخت

        به باوری ک استاد تو یکی از فایلهاشون اشاره کردم رسیدم که اگر با خدا باشی در مقابل دشمن و یا جنگ نیروت 200 برابر افزایش پیدا میکنه حتی اگه سلاحی نداشته باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: