توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 85 (به ترتیب امتیاز)

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    • -
      حامد حسيني گفته:
      مدت عضویت: 2957 روز

      سلام دوست عزیزم

      من هم تجربه مشابه شما رو داشتم. من خیلی دیر گواهی نامه گرفتم(29 سالگی). آن هم با کلی رد شدن. جوری که افسر دلش سوخت.تا سال 96 در سن 35 سالگی اصلا یکبار هم پشت فرمون نشستم.چون به شدت میترسیدم.تا اینکه برای شغل جدیدم که در واقع ارتقای شغلیم بود محل کارم عوض شد و از طرف اداره خودرویی تحویلم شد.اصلا خجالت می کشیدم بگم رانندگی بلد نیستم.ولی با هر ترس و واهمه که داشتم از یکی از دوستانم خواستم که بغل دست من بشینه و من رانندگی کنم.اعتماد بنفس این نیست که نترسی و کاری رو انجام بدی.اعتماد بنفس اینه که با وجود ترست کاری رو انجام بدی.رانندگی برام جزو ارزوهای دست نیافتنی بود انقدر که میترسیدم.یکی دوبار تصادف کوچیک کردم ولی از وقتی باورم را عوض کردم که برای یاد گرفتن رانندگی حتما لازم نیست تصادف کنم دیگه حتی تصادف هم نکردم‌

      خداوند را شکر میکنم که این اگاهی را بهم داد که با وجود ترس کاری رو شروع کنم و به انجام برسانم.ان شاالله شما هم در سال جدید به این خواستتون میرسین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  1. -
    لیلا رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2759 روز

    سلام استاد خوب هستید من 2بار نظرمو دراین مورد نوشتم در وسط نوشتم میره اول وپاک میشه چون سال 96برام فوق الهاده بود به خیلی اهدافم رسیدم وبرای سال 97 در قانون افرینش 107ارزوم واهدافم رو مینویسم زیاد هس نمیدونم چرا سایت 1لحظه میره اول و نوشته هام پاک میشه میشه در ورد بنویسم ایمیل کنم ؟تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ملیحه توان گفته:
      مدت عضویت: 3468 روز

      سلام لیلا جان تا اونجایی که من متوجه شدم مطلب که زیاد باشه این اتفاق می افته تو چند تا پارت مطلب باید بگذارید .

      و اینکه تایم داره. یعنی وقت هایی شده که من خیلی ویرایش میکنم .یه هویی مطلبم می پره .از گروه عباس منش می خوام بپرسم نمی شه کارش کرد .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
      مدت عضویت: 4053 روز

      سلام دوست گرامی

      از آنجا که اگر پس از مدت زمان معلومی در یک صفحه از سایت بمانی و هیچ اتفاقی رخ ندهد، سایت به صورت خودکار صفحه را رفرش می کند، بهترین حالت برای درج نظرات طولانی، نوشتن آن در word است

      سپس اول آن را از word کپی و در notepad چسبانده و سپس از notepad کپی و در باکس نظرات بچسبانید

      دقت کنید که هرگز مستقیما آن را از word در باکس نظرات کپی ننماید بلکه حتما اول آنرا در notepad بچسبانید

      موفق و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    صبا محمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 3314 روز

    سلام دوستان و استاد عزیز

    من سال قبل یک فردی بودم که تمام زندگی من خلاصه میشد در گشت و گزاربا دوستان و آشنایان بودن و رفتن به سر یک کار با حقوق پایین.اما الان خداراشکر 180 درجه ای از لحاظ شخصیتی تغییر کردم تمام وقتم مفید شده مطالعه کردن جز برنامه روزانم شده. تمام دنیام درونمه با خودم ساعت ها در سکوت مینشینم و عاشقانه برای خدایم مینویسم.هواسم به تمام اوقاتم هست که پر مهر و محبت باشم و از جنس خدا.

    من بنده ی در بندم – در دام اسیرم- چند وقتیست از بند رها هستم

    چند صباحیست آزاد گشته ام- چند نگاهیست که مراحیران خود کرده است

    اما باز هم احساس اسارت میکنم – اما این بار اسیرعشقم-حیران نگاهه معشوقم

    این بند کجا و آن بند کجا- الان احساس سرور دارم حال فهمیده ام زندگانی را

    با یار باشی هر کجا باشی زیباست بند و باغ و دشت و صحرا دگر معنی ندارد

    او باشد تو باشی تمام دنیا بهشتست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امیر سام بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 3605 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام به تمامی دوستان و همراهان عزیز

    و درود بر بهترین استاد زندگیم تابه امروز که واقعا با شنیدن صدای دلنشینش آرامش و امید به زندگیم وارد میشه

    خدا رو شکر ، که من در سال 96 تجربه ها و جذب های بسیار عالی ای رو داشتم و بعد از اینکه استاد این تمرین رو دادند و من مشغول به نوشتن اونها در دفترم شدم ، اشک از چشمهام سرازیر شد .

    یکی از مهمترین اونها این بود که ، من در سال 88 مدرک تحصیلیم رو به سفارش یک دوست در مقابل مبلغ واقعا ناچیزی به یک نفر دادم تا شرکت ثبت بکنه و در سال 92 هم قرار شد که اسم من رو از شرکت خارج کرده و مدرک من رو آزاد کنه .

    من با این خیال که مدرک من آزاده و اسمم دیگه توی اون شرکت نیست ، کار میکردم و راحت بودم . تا اینکه اواخر دیماه یک پیامک از دارایی رسید که گفته بود من مبلغ زیادی بابت مالیات بدهکار هستم . وقتی به اونجا مراجعه کردم مشخص شد که اون بنده خدا اسم من رو آزاد نکرده و حالا هم که بدهی بالا آورده اصلا معلوم نیست که کجاست . مبلغ این بدهی 300 میلیون بود و من که این پول رو نداشتم و تازه یک آپارتمان شراکتی رو تمام کرده بودم و میخواستم تا سندها رو به نام بزنم گیر کرده بودم داخل دارایی .

    حالا از یک طرف فشار خریداران آپارتمانها روی من بود و از یک طرف فشار روانی دارایی که باید بدهی رو من میدادم چون رییس هیت مدیره بودم .

    واقعا روزای خیلی سختی بود و اولش داشتم دیوانه میشدم . اما از اونجا که خوشبختانه با این گروه و صحبتهای استاد آشنا بودم ، یک ندایی در من بهم گفت که استاد میگه به هر چی توجه کنی ، اون قدرتمندتر میشه و از خودم پرسیدم دوست داری به چی قدرت بدی ؟؟؟

    اونجا بود که واقعا آرام شدم و خدا شاهده بعد از 1 ماه اون کسی که مدرک رو گرفته بود و به گفته پدرش ، 4 ماه بود که کسی ازش خبر نداشت ، به دارایی آمد و چک تقسیط بدهی را داد و من خیلی خوشحال بودم . اما اول فکر میکردم که خب طبیعیه که طرف بیاد و بدهی خودش رو بده اما بعد از این تمرین استاد فهمیدم که خودم با توجه به نکات مثبت و درخواست از خداوند مهربان اون شخص رو جذب کردم .

    واقعا از خدای عزیز و قدرتمند و سخاوتمند خودم برای اون شخص آرزوی حل شدن مشکلش رو دارم و از خدا ممنونم که استاد و این گروه رو در مسیر زندگی من قرار داد . بخاطر اینهمه زیبایی و فراوانی ازت ممنونم ، خدای عزیزم .

    بخش دوم ؛

    برای سال 96 ابتدا سلامتی برای خودم و خانواده عزیزم درخواست میکنم، که شما عزیزان هم جزو همانها هستید . و میخوام که دوره روانشناسی ثروت 1 رو بدست بیارم و بتونم با عمل به گفته های با ارزش استاد عزیز ، به وضعیت مالی زندگیم سر و سامان بدم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    علی رونق گفته:
    مدت عضویت: 3728 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز ..

    مطلب زیبایی رو خوندم که با اجازه شما و دوستان اون رو کپی میکنم و به اشتراک میگذارم ..

    ?چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید.

    اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد.

    فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. »

    شمع دوم گفت: … « من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم . » حرف شمع ایمان که تمام شد، نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد.

    وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه گفت: « من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد.

    کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند.

    او گفت: « شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟»

    چهارمین شمع گفت: « نگران نباش، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم. »

    چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد.

    ففضای زندگی امروز من در این سایت و کنار شما همون اطاق و همون شمع امید هست ..پاینده باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    کیمیا قاسم پور گفته:
    مدت عضویت: 3016 روز

    سلام سال نو مبارک ?

    √√√√√√√√√√

    1)از بسیاری از وابستگی هام رها شدم مثل چندتا از دوستان که به شدت از لحاظ ذهنی به آنها وابسته بودم و این بسیار حالم رو خوب کرد

    2)برنده جایزه عقل کل شدم و این بسیار خوشحالم کرد..خداروشکر√

    3)روابطم با اطرافیانم بسیار بهتر شد از جمله برادرم و پدرم ..در حدی که برادرم من را بوسید تا به حال این کار را نکرده بود?..خداروشکر√

    4)دو تا از قسمت های محصول آفرینش را خرییدم و خیلی خوب بود..خداروشکر√

    5)عینکی که مدلش را در اینترنت دیدم و بسیار خوشم آمد و حتی نقاشی کردم و در جعبه آرزوهایم انداختم را پردم برایم خرید..خداروشکر√

    6)گلدانی از کاکتوس های زیبا را میخاستم و وقتی به خانه عمه ام رفتم ..او گلدانی زیبا از انواع کاکتوس ها که خودش کاشته بود بهم داد و واقعا خوشحال شدم..خداروشکر√

    7)دوستم از اصفهان آماده بود را دیدم و بسیار حس خوبی بود و با او به مکان هایی رفتیم بسیار خوش گذشت..خداروشکر√

    8)با سایت یک استاد عزیز آشنا شدم که باعث شد بسیار مطالب زیبا و جدید بیاموزم و تجربهای بینظیری بود..خداروشکر√

    9)آیه های بسیاری از قرآن را با عشق خواندم و حتی الهاماتی دریافت کردم..انگار خدا با من حرف میزند و بیشتر هدایت شدم..خدایا ممنون√

    10)با خودم جملات تأکیدی از ثروت و فراوانی تکرار میکردم و لبخند میزدم و حس بینظیری داششتم که همان لحظه 100تومان هدیه دریافت کردم?..خداروشکر√

    11)دوستان جدیدی پیدا کردم که واقعا فوق العاده بودن و به قول استاد من اون جنبه خوب اونها رو برانگیختم

    12)یکی از دوستانم که تحت تأثیر من و ایمان و باورم نسبت به خداوند تغییر کردن و حالشون خیلی بهتر هست

    13)یکی از دوستانم پیشنهاد داد یک دفتر مشاوره بزنیم..و در حال آماده کردنش هستییم ..خداروشکر√

    14)یک کار با همان شرایط و با همان ویژگی هایی که خودم تجسم کردم به من پیشنهاد شد که واقعا دوستش دارم..خداروشکر√

    15)با دوستی آشنا شدم که خودش کار گرافیک انجام میداد و حاضر شد به منم آموزش دهد..خداروشکر√

    16)توانستم قانون توجه به خواسته ها را بسیار بسیار بهتر درک کنم و ازش استفاده کنم و در مورد عادت های بدی که داشتم

    17)توانستم قانون تکرار اینکه باید تکرار کنیم تا باور ساخته شود را بسیار بهتر درک کردم

    18)یک روز با حس خوب این جمله را تکرار میکردم.. اکنون زمان توفیق الهی و معجزه پس از معجزه می آید..که واقعا معجزه آمد و بعد از یک سال درآمدم سه برابر شد

    19)توانستم از قانون درخواست برای دریافت عیدی از صاب کارم استفاده کنم..با اینکه میترسیدم..با وجود ترس اقدام کردم و قبول کرد و بهم عیدی داد..خداروشکر√

    20)یک روز تجسم میکردم با اشتیاق پوفک میخورم ..و همان روز مادرم برایم خرید?

    21)یک روز ساندویچ هاد داگ میخاستم و مزه اش را تجسم میکردم و پدرم همان شب برایم خرید..خداروشکر√

    22)یک کار اداری در دانشگاه داشتم ..قبلش تجسم کردم حتی سناریو نوشتم و از خدا سپاس گزاری کردم و وقتی به دانشگاه رفتم..کارهایم بسیار سریعتر از قبل انجام شد ..و خیلی جالب که نامه ای خودم باید تایپ میکردم و چند روز تأییدش میماندم..مسیول همان بخش هم نامه را تایپ کرد و هم تأییدش کرد..خدایا مرسی√

    23)با نوشتن و سپاس گزاری کردن و با قانون درخواست یک جفت دستکش که واقعا مورد نیازم بود را توانستم بدست آورم..خداروشکر√

    24)وقتی عموم فوت کرد در ذهنم سوالاتی بود که الان کجا رفته؟وچکار میکنه؟و بهم الهام شد کتاب در آغوش نور رو بخونم که استاد در دوره آفرینش معرفی کردن..خدایا مرسی از این آگاهی√

    25)تجسم میکردم که وقتی به آرایشگاه میروم..آرایشگری با تجربه موهایم را زیبا کوتاه میکند

    و دقیقا همین اتفاق افتاد..خداروشکر√

    26)یک جفت کفش اسپورت که عکس هایش را در اینترنت دیدم و قیمتش 250تومان بود..در شهر با قیمت بسیار مناسبتر خریدم..خدایا مرسی√

    27)از خداوند یک دوست خوب میخاستم…و خداوند یک دوست بسیار خوب را سر راهم قرار داد..وقتی اسمش را پرسیدم و گفت هدیه هستم…واقعا خوشحال شدم ..حس کردم خداوند بهم هدیه داده است..خداروشکر√

    28)داشتم اهداف ماهیانه ام را مینوشتم که یکی از آنها ورزش بود که با دوستانم باشم که دقیقا یک هفته بعد یکی از دوستانم باشگاه خیلی خوبی را معرفی کرد که با هم ثبت نام کردیم

    29)وقتی سرکار میرفتم سعی میکردم به جنبه خوب همکارنم توجه کنم و با من بسیار زیبا رفتار میکردن..خدایا مرسی√

    30)هر شب فایل کمبود را باور نکن حتی اگر استیون هاوکینگ آن را تأیید کند گوش میکردم و با آن به خاب میرفتم و هر شب خابهایی در مورد فراوانی میدیدم

    جوری بود که دلم نمیخاست از خاب بیدار شوم …بسیار زیبا بود و صبح حس بینظیری داشتم…خدااایا مرسی√

    ???????????

    خواسته های جدیدم …سال97

    √√√√√√√

    1)دفتر مشاوره کامل شود تا افراد بتونن برای مشاور حضوری بیان

    2)بتونم تکنیک های نویسندگی برای داستان نویسی رو بهتر یاد بگیرم

    3)ایده داستان خرس جادویی رو بتونم بنویسم. البت

    4)به درآمد سه برابر بیشتر که برای خودم تعیین کردم برسم

    5)ورزش رو ادامه بدم

    6)روابطم بهتر بشه و روی باورهام در مورد روابط کار کنم

    7)بقیه جلسات آفرینش رو بخرم و استفاده کنم

    8)بتونم دوره روانشناسی ثروت 1 رو تهیه کنم

    9)دوباره برنده عقل کل بشم

    10)باورهام درمورد ثروت رو پیدا کنم وتغییر بدم

    11)ایمانم به خداوند از طریق شناخت و خواندن قرآن و ایمان بیشتر به قوانین

    12)بتوانم شب زود بخابم و صبح زودتر بیدار شوم

    13)باورهایم را در مورد اعتماد بنفس تغییر دهم و بتوانم خودم را باور کنم

    مرسی از همه دوستام در این سایت وقتی نظراتتون رو میخونم واااقعا خوشحال میشم

    نظر رو اولش بخاطر دوستام میخاستم بذارم اما به خودم گفتم بخاطر دوستات بذار

    حتی اگه یه نفر هم با خوندن نظرم قوانین رو بهتر درک کنه خوشحال میشم

    و واقعا خوشحال استاد نظرم رو میخونه

    خدایااااا مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    یاحق👩‍🏫🌸 گفته:
    مدت عضویت: 3020 روز

    ?قسمت دوم جوابم:

    و برا سال 97هم اینارو میخوام

    ?️با نامزدم ازدواج کنم و عشق بینمون بیشتر بشه و حتما حتما مهاجرت کنیم با شرایط خوبی به شهرهایی که دوس داریم و همیشه درهمه جهات باهم پیشرفت کنیم.

    ?️ماه عسل بریم مشهد و شمال

    ?کارم گسترش پیدا کنه و ️درآمدم در ماه 10میلیون تومان بشه

    ?️نامزدم استقلال مالی پیدا کنه و بتونه کار مورد علاقه ی خودش رو راه اندازی کنه

    ?️سلامتی کامل بدست بیارم

    ?️سفت و سخت آموزه های استاد رو انجام بدم و رابطم با خدای مهربونم رو عالی کنم

    ?️همه محصولات استاد رو بخرم مخصوصا قانون آفرینش و روانشناسی ثروت 3

    ?️لپ تاپ و گوشی موردعلاقم رو بخرم

    ?️ماشین بخریم

    ?️اونقدری ثروت گیرم بیاد که حسابش از دستم دربره

    ?️اعتماد به نفسم عااااالی بشه و روابط عمومیم خوب بشه.

    ?️با برنامه ی خوب و صحیح دوباره وزن کم کنم و ایده آل بشم

    ?️روابطم با همه مخصوصا خونوادم خوب بشه

    ?️مسافرت های دونفره ی عالی با نامزدم میخوام هم داخلی و هم خارجی

    .

    .

    ?امسال سال من هست?

    سپاسگزارم از خدا و از شما استاد.

    شاد و ثروتمند باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    صحرا كيهاني گفته:
    مدت عضویت: 2853 روز

    سلام به هم فرکانسی های عزیزم و سال جدید به همه تبریک میگم

    راستش من ماهای اول سال ٩6 و زیاد جالب شروع نکردم و به واسطه همون اتفاقات خوبی هم در شروعش برام بوجود نیومد اما یه هدف داشتم که تمام تلاشم تمام وقت و انرژیمو گذاشته بودم برای دستیابی اون ،غافل از اینکه اون هدف راه رسیدن بهش اشتباه می رفتم .

    در اینجا باید ذکر کنم که من چند سالی بود که با قانون جذب آشنایی داشتم و ازش استفاده های زیادی کردم و خواسته های زیادی هم جذب کردم اما هنوز به قول معروف اون مسئله های ریز و بلد نبودم و سطح انرژیم مدام افت می کرد تا اینکه خیلی اتفاقی مهمترین اتفاق سال ٩6 برای من رقم خورد توی گوگل نمی دونم چطوری شد که یه فایل از استاد اومد جلوی چشمم و اونو دان کردم و گوش کردم انگار جنس حرف های استاد فرق داشت و عمیقا به دلم نشست بلافاصله بعد رفتم و چند تا دیگه از فایل های رایگان استاد و دان کردم و فقط گوش می دادم تازه منی که با قانون آشنا بودم و کلی از قانون چیزهای مختلف جذب کردم به این نتیجه رسیدم که اندازه قطره فقط بلد بودم و استفاده کردم

    معنی و مفهوم فرکانس و مدار جور دیگه درک کردم تازه فهمیدم اون قطعه گمشده کجاس و باید چیدمان افکارمو چطور تغییر بدم و باز شروع کردم به گوش دادن و تفکر در حرف های استاد و و انجام تمرینات البته تمرین هام کامل و منسجم انجام ندادم اما

    همون موقع ها بود درست تیر ٩6 یه گره کاری به راحتی و اسانی برامون باز شد و بعدش تغییر شغل همسرم که عالی بود برامون و باز خرید گوشی موبایلم همونی که خیلی دوست داشتم

    بیمه همسرم دوباره به جریان افتاد

    خلاص شدن از یه بدهی بزرگ که اونم جور شدن پولش در نوع خودش یه داستان جالبه

    سند خونه ای که توش هستیم با توجه به مسائل پیچیده ای که داشت درست شد

    خرید و نو کردن وسایل خونم که خیلی وقت بود می خواستم انجام بدم اماپولش فراهم نمی شد به آسانی و همونی که می خواستم راحت خرید کردم

    در امد بیشتر و خرید های لذت بخش فراوانم

    یه مورد مهم پیش اومد که خیلی بخاطرش سپاسگزارم که من همسرمو به شدت اذیت می کرد حال جسمی بد همسرم بود که هر چی درمان می کرد و هر دکتر حاذقی می رفتیم جواب نمی گرفت به داروها شدیدا مقاومت می کرد بدنش و روز به روز بدتر میشد و در واقع هیچ تشخیص درستی هم دکترا ندادن حتی با بعضی داروها بدتر هم میشد تا اینکه خیلی معجزه وار ارام ارام متوجه شدیم کاملا اون بیماری و اون دردسر ها و دکتر و بیمارستان و… از بین رفته و هیچ خبری از بیماری نیست و علائم بیماری دیگه وجود نداره و سلامت هست خدارو هزاران بار شکر

    مورد بعدی با فایل هایی که از استاد گوش کردم مهمترین ایراد کارم و دور شدن از همون هدفم و ارزومو شناختم که این شناخت برام مثل یه گنج با ارزشه متوجه شدم که ربط زیادی به شرک خفی من داره و اینو مدیون استاد هستم که ازشون یاد گرفتم و شناختم شرک خفی و بشناسم و به جاش همه موارد و تو ذهنم پاک کنم و فقط روی الله حساب باز کنم

    و بعد از اون خدارو شاهد می گیرم که هر آنچه در ذهنم بود و می سپردم بخدا و ازش می خواستم خودش راه و برام باز کنه و از هزاران دستش به من کمک کنه و توی تمام موارد همونی شد که خودم می خواستم و بعد از اینهمه سال تازه معنی مرموز شرک خفی که ربط زیادی به تمام خواسته هام داره و شناختم

    و باید بگم همین مورد چقدر از ترس ها و چقدر از استرس های منو به صفر رسوند چقدر اسوده خاطر شدم و به واسطه همین خواب نرمال دوباره به سراغم اومد

    رابطه من و همسرم که مدتی بود زیاد جالب نبود و انگار ته دلمون دلخوری و کینه داشتیم نسبت به هم خدارو شکر خوب شد و دوباره همون حس عاشقانه به دلهامون برگشت حتی بیشتر از قبل

    خدارو شکر و تعطیلات خیلی خوبی تو نوروز٩٧ تجربه کردم همینطوری که دوست داشتم

    وخوشحالم که تونستم چند تا از کتاب های استاد و محصول افرینش تهیه کردم و در حال تمرین هستم اینها تمام خواسته های برآورده شده من تو سال ٩6 نیست خیلی خیلی بیشتره ولی من تونستم مدارم و تغییر بدم و این یعنی اینکه میشه بازم به مدار بالاتر برم تازه الان اینجا شروع کار من هست برای خواسته های سال٩٧ ==همچون

    خرید ماشین دلخواهم که مشکی رنگه

    نی نی دار شدنم اونم یه دختر ناز و خوشگل

    افتتاح فروشگاهمون تو مرکز خرید دلخواهمون

    زندگی تو همون شهر مورد نظرم خرید آپارتمان تو برج مد نظرم با بهترین امکانات

    رفتن سفر های زیاد در کنار همسرم

    دیدن برج ایفل از نزدیک

    رابطه بهتر عاشقانه تر با همسرم تجربه کنم یعنی از اینی که هستیم بیشتر

    خرید روانشناسی ثروت ١

    سلامتی بیشتر خودم و همسرم

    شادی و روابط عالی با همه افراد اطراف داشته باشم

    رابطه ام با خدا بهتر و عالی تر بشه

    یه دو سه مورد دیگه که خصوصیه و تو دفتر با جزییات نوشتم

    ارزوی برآورده شدن خواسته های قشنگ همه ی شما دوستای خوبمو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سید نعمت ساعدی گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    به نام یزدان پاک

    با عرض بهترین سلامها و درود خدا بر استاد عزیز و گروه ایشان

    بنده به لطف خدا در سال 96 برای اولین بار یک سفر خارجی داشتم که تجربه خیلی خوبی بود و مطمعن هستم که حاصل تمرینات و کار کردن بر روی باورهایی که در بسته های ثروت 1ودوره هدفگذاری و دسترسی به رویاهاو دیگر فایل های رایگان استاد بود که این خواسته در اوایل سال گذشته برایم مقدور شدو اتفاق فوق العاده دیگری که برایم در مرداد ماه رخ داد رکورد درآمدیم بود که بی سابقه بود و به مرز 65 میلیون تومان رسید که خدا میدونه چقدر هم سپاسگذار خودش بودم وهم استاد عزیز،البته نکته ای که جادارد در اینجا بگم اینه که به خودم مغرور شدم و درماههای بعد درآمدم افت کرد که یک تضاد خوبی بود و به خودم آمدم تا دوباره روی خودم کار کنم و اجازه ندم باورهای محدود کننده منو محدود کنند

    اتفاق خیلی عالی دیگه این بود که با ماشینم به علت لغزندگی جاده از جاده منحرف شدم و از یک پرتگاه به پایین افتادیم که خدا روهزاز مرتبه شکر هیچ مشکلی برای کسی از همراهانم پیش نیومد و فقط خساراتی به ماشینم وارد شد و به خیر گذشتن این اتفاق از کار کردن روی خودم میدونم

    مورد دیگری که جا داره عرض کنم کار خیری بود که هزینه تحصیل برادر خانمم که دندانپزشکی میخونه وبه خاطربالا رفتن قیمت دلار میخواست انصراف بده متقبل شدم و گفتم قراره که من ده درصد درآمدم رو ببخشم خب کمک کنم به جوانی که علاقه مند تحصیل هستش خب که بهتره و ازش خواستم که نفر اول دانشگاهشون در خارج از کشور باشه که خدا رو شکر ترمی که تموم شد نفر دوم شد با اختلاف ناچیزی

    در شغلم (دندانسازی)قسمتی از کارم با کامپیوتر و دستگاهای مدرن سی ان سی هستش که من چون از کامپیوتر و کار کردن با دستگاه (کد کم)بلد نبودم و اصلا میترسیدم نزدیکش بشم با الهام گرفتن از آموزه های استاد عباسمنش عزیزم یک ماه به خودم گفتم باید کار کردن با این دستگاه یاد بگیرم و همین هم شد شبانه روز تمرکز کردم و در این ضمینه ماهر شدم و همه کارها رو خودم انجام میدم

    مورد دیگر حابجایی و اجاره خونه ومحل کار جدیدم که جای بهتری از لحاظ سکونت در تهران هستن و هم با متراژ بیشتر و شیکتر

    مورد خیلی مهمتر پرداخت قابل ملاحضه ای از بده کارهایم بود و امامورد دیگر که من همزمان در به موازات شغل کنونی ام در کاری دیگر هم خودم رو درگیر کرده بودم و باز هم با استفاده از ِراهنمایی های استاد مبنی بر تمرکز اون کار دومم را کنار گذاشتم و تمرکز کردم بر روی کار (دندانسازیم) که دقیق یک ماه بعد رکورد درآمدیم شکسته شد

    برنامه امسالم انشالله اول بالا بردن تیراژ کارم و درآمدم به عددمورد نظرم هستش

    مورد دیگر کار کردن جدی تر بر روی باورهایم و بیشتر گوش کردن به فایل های صوتی استادعباسمتش

    مورد دیگر خرید محل کار در حد 90 متر با طراحی خودم و خرید ماشین مورد علا قه ام البته بعد از پرداخت بدهی هایم

    مورد دیگر ساخت ویلای شمال که زمین آن را چند سال پیش خریده ام ولی تا حالا نتوانسته بودم آنرا بسازم

    اقدام به واردات محصولات با کیفیت در ضمینه شغلم

    انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    پروین چیتگران گفته:
    مدت عضویت: 2855 روز

    سلام به هم فرکانسیهام واستاد عزیزم

    خدایا سپاسگذارم ازاینک بااستاد عباس منش آشنام کردی تا توسط اون با قوانین تو در جهان اشنا بشم

    من خانمی هستم 60 ساله که سالهاس بدنبال موفقیت وثروت م وا همایشهای حلت گرفته تا کلاسهای دکتر معظمی ولی انصافا بکویم دورهای استاد به دلم نشست وبا خونم اجین شده

    آخر سال 95 برای پرسیدن ازفرد ثروتمند شهرم رفته بودم که ازاون فرد درمورد موفقیت وثروتمند بونش سوال کنم اصلا استاد را نمی شناختم شاید یک ماه بعد اون با دوره قانون آفرینش استاد توسط دوست دخترم اشنا شدم وهمان طور که گفتم بقدری گفتهای ایشان رو من تاثیر گداشت که دیگر شب وروز نداشتیم من ودختر درحال تمرین وگوش دادن بودیم من دوست داشتم معازه ای داشته باشیم وبا صحبت بااون اقا که ثروتمند شهر ومغازه هم داشت ما مشعول خریدن لوازم شدیک ریال هم نداشتیم ولی با پول گرفتن از دوستان تا فروش ماشین همه چی جور شده وبعد از فروش ماشین دادن پولهای که قرض کرده بودیم مشعول کار شدیم ولی همان که استاد گفته ما کمتر فرصت برای تمرین داشتیم در ضمن پس انداز نداشتیم شروع شد به فکرهاز منفی با دختر م دعوام شد واو از معازه رفت ومن تنها شدم خیلی سعی میکردم اما نمی شد چرا چون تلاش جسمی میکردم خلاصه برج 9 اذر ماه هرانچه داشتم را گداستم امدم بیرون چون چند ماهی بود کرایه نداده بودم یعنی ماشینی که تازه خریده بودم با چه زحمتی ولی با افکار منفی ونا امیدی از دست دادم والان چند ماه که خونه هستم درحال تمرین روی باورم واینکه دوباره شروع میکنن وایمان دارم که امسال سال من ومن فوقالعاده موفق وخوشبخت هستم وهرروز بیشتر خوشبختی حس میکنم وخیلی خوشحالم که تونستم با این گروه هماهنگ بشم وفقط درحال گوش دادن به صحبتهای استادم هستم .تلویزن خاموش به هیچ چی بجز سیدهای استاد گوش نمیکنم

    ارزوی سلامتی وخوشبختی باتمام وجودم برای استادم دارم وهچنین برای دوستانم

    همیشه مراقب افکار خود باشید مطما موفق میشوید باز هم براتون می نویسم حتما از موفقیت های امسالم

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: