توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 87 (به ترتیب امتیاز)

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1798 روز

    خب خب خب بریم که تمرینات این فایل رو در عمل انجام بدم

    این لیستو اول میخواستم برای خودم بنویسم ، نمیدونم چرا هی دهنم نجوا میکنه نه کامنت ننویس آبروت میره ، نتایجت کمه ، هنوز داری دست و پا میزنی بعد از اینهمه تایم روی قانون کار کردن بقیه بچه هایی که با تو یا حتی زودتر از تو اومدن زندگیشون گل و بلبله

    ولی باید بنویسم باید یاد بگیرم که مقایسه نکنم نتایج خودمو با بقیه بچه هایی که داخل سایت هستن

    من خیلی بهتر از 3 سال پیش شدم

    کسی که میترسید تصمیم بگیره برا خودش الان بیزینس شحصی خودشو داره و داره ازش پول میسازه

    کاری که تعداد زیادی از هنرمندا توش موندن

    هزار تومنم نمیتونن بسازن

    در بخش اول، تمام اتفاقات خوب و تجارب عالی ای که در سال 96 در زندگی ات کسب نموده ای را بنویس.

    در نیمه ی اول سال 1403

    از لحاظ پولی که وارد زندگیم شد ، سه ماه اول بهار اندازه ی کل سال گذشته و قطعا بیشتر از هر سال دیگه ای از زندگیم پول نقد و غیر نقد وارد زندگیم شد

    توی 6 ماه اول امسال من 1.6 برابر نسبت به کل پارسالم پول نقد و عیر نقد خلق کردم

    و وارد زندگیم کردم

    فروردین ماه رکورد مبلغ فروش تابلو و سفارش رو زدم

    تا به اون موقع همچین مبالغی اونم نقد و به یکباره نیومده بود

    3 تا نمایشگاه شرکت کردم بدون هزینه ی عجیب غریبی که بقیه میپردازن یکی داخل تهران و دو تا داخل اصفهان

    اردیبهشت ماه من بالاخره تونستم تو یک نصفه روز هدایتی دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخرم

    داخل یک مسابقه بین المللی همینطوری شرکت کرده بودم و نتایج مرحله اولش اومد من بین 4500 نفر از 60 کشور دنیا جزو 1500 نفر انتخابی بودم

    خرداد ماه من بازم رکورد فروش یک تابلوم رو به طرز عجیب و غریبی زدم

    دو برابر فروردین ماه

    تازه تو این مدت من بلیارد یاد گرفتم از عزیزدلم

    مفتول مجسمه سازی هم هدیه گرفتم

    یک تجربه ی جالب داشتم و کاراموز یک اموزشگاه نقاشی شدم

    برای اولین بار رفتم و به تنهایی کارای اداری یک اتفاقی رو انجام دادم و فهمیدم میتونم

    تیر ماه خداروشکر یک قسمت از قانون افرینش رو به خاطر موجودی کیف پولم با مبلغ 50 هزار تومن به راحتی خریدم

    رفتیم با دوستانم یک خانه ی تاریخی و از این ماه بود که برنامه های مورد علاقه ی من برای نقاشی و طراحی برنامه ریزی میشد

    مرداد ماه

    برای اولین بار تونستم دو تا از اثارم رو نقد همون روزی که طراحیشون کردم بفروشم

    رفتیم با دوستان کنیسه و اشنا شدنم با دین یهود

    بعدش با عزیز دلم رفتیم یک خونه باغ بینظیر توی محل زندگیم که من گفتم من همین مدل خونه و زندگی رو میخوام

    دوباره توی همین ماه با یکی از دوستان رفتم یک طبیعت جدید که من نمیدونستم با فاصله ی نیم ساعت از خونمون همچین طبیعتی وجود داره

    دوباره یک کار دیگمم فروختم

    شهریور ماه

    با عزیزدلم یک سفر بیتظیر و مستقل رو هم داشتم

    دو تا از دوستان عباسمنشی که یکسال بود باهاشون در ارتباط بودم رو از نزدیک دیدم

    رفتم از نزدیک مسابقات بدمینتون رو دیدم و همونجام یدونه از طراحی هام رو فروختم نقددد

    یکی از اثار دیگمم به استادم فروختم که همیشه دوست داشتم اتفاق بیافته

    و افتاد خداروشکر و ایشونم یک مقوای جذابی رو بهم هدیه دادن

    همون ساعتی که هندزفریمو یهو دیدم کار نمیکنه به فاصله ی یکساعت بعدش یه هندزفری بهتر نقد سفارش دادم

    یه تجربه باحال دیگم داشتم رفتم سفر پولم خرج کردم برگشتم موجودی حسابم بیشترم شده بود

    یک کلاس طراحی شرکت کردم که همیشه میخواستم

    خونه های قدیمی چند صد ساله رو رفتم دیدم و بازم اونجا کلی حال کردم و طراحی کردم

    باز با دوستام رفتیم یک طبیعت داخل همین شهر خودمون و طراحی کردیم و خوش گزروندیم

    مهر ماه که هنوز مونده ازش فردام قراره برم با یکی از دوستام چهلستون اونجا طراحی کنیم حال کنیم

    این ماه تا به اینجای کار یدونه سفارش و دو تا فروش اثر رو تجربه کردم

    منار جنبون رو رفتم دیدم و جالبه دقیقا همون تایمی که میخواستن مناره ها رو تکون بدن!.

    اتشکده رو دیدم و کلی در مورد دین زرتشت فهمیدم و خیلی جالبه برام استاد من شباهت زیادی بین صحبت های شما و اون شخصی که اولین بار اومد و زرتشت رو معرفی کرد دیدم

    کلییییی این ماه من به توصیتهون توی ثروت 1 عمل کردم و وسایل کار جدیدتر برای خودم خریدم

    قلمو ، راپید ، رنگای جدید ،چسب های جدید

    و البته با دست خودم برای خودم قفسه ساختم که واقعا فصام رو باز تر و مرتب تر کرده خداروشکر

    یادمه من یه چسب کاغذی دادم به برادرم تو همین 6 ماه اخیر ،اونو تموم کرد ولی 3 تا نو بهم دادن!

    مجموع فروش اثارم این 6 ماه مبلغیه که تا الان نشده بوده بسازمش ولی تونستم بسازمش نقد

    کلی لباس برام خریده شده

    و خیلی جاها هزینه ی مکانی که اجاره میشده یا عذایی که میخوردم یا هر فعالیت دیگه ای حساب میشده برام

    خیلی جالبه برام استاد دقیقا من قبل از اینکه این موفقیت هامو بنویسم نجواها تو ذهنم داد و بیداد میکرد میگفت بابا تو نتایجت افت کرده!

    درصورتی که الان بخوام واقع بینانه بگم من سال پیش خداروشکر دوست داشتم سفارش بگیرم به سبکی که میخواستم و اتفاق افتاد تا چند ماه بعدمم پر بود

    ولی بعد از یه مدت مثل شما که وست نداشتین تند خوانی رو منم دیگه انجام اون سفارش ها حتی به سبک خودم برام لذت بخش نبود

    چیزی نبود که دوست داشتم ادامه ش بدم

    میخواستم باشه ها ولی مثلن هر چند ماه یکبار صرفا برای اینکه یه چیز جدیدم انجام بدم

    من دوست داشتم کاری که خودم میخواستم رو بکشم و بعد اون رو بفروشم

    مشتری بهم نگه فلان جاشو اینطوری بکن یا نکن

    من خداروشکر خیلی تجربه ی مشتریهای اینطوری داشتما ولی میخواستم همون چند درصد کمم نباشه

    خلاصه من شروع کردم که کارای جدید بزنم برای فروش جهان هم دیگه مشتری ای به سمت من برای سفارش دادن نفرستاد

    کسی که اینقدر مشتریهوش زیاد بودن که تا 3 ماه ایندش پر بود ، دیگه حتی یکدونه مشتری نداشت

    الان میفهمم چه قدر دهنم به من گفته خاک توسرت همون چیزاییم که ساختی رو از بین بردی

    ببین فلانی ها کجان

    به کجاها رسیدن

    تو کارشون چه قدر موفقن

    درصورتی که من اگر بازم هی سفارش میگرفتم میدونم پژمرده میشد چون من خلاقیت بیشتری رو میخواستم

    این تایمی که سفارش نداشتم چی شد؟

    من مجسمه سازی رو یاد گرفتم

    با کلی متریال جدید اشنا شدم

    تو 3 تا نمایشگاه تونستم مجموعه ارایه بدم.یعنی حدود 10 تا کار مرتبط بسازم و توی نمایشگاه ها ارائش بدم

    اگر سفارش داشتم نهایتا یک یا دوتا کار مجسمه میشد بسازم نه 10 تا

    بعدش همون کار با متریال جدیدی باعث شد من قفسه برای خودم بسازم که خیلی بهش نیاز داشتم

    بعدش همین که سفارش نداشتم فروشی هم نداشتم زیاد یا مقطعی بود یک ماه بود یک ماه نبود گفتم من میخوام بفروشم هر ماهم بیشتر از قبل

    بله این موردم شد ، ماه مرداد شد و شروع شد ، ماه شهریورم یکم بیشتر از ماه مرداد شد

    این ماهم انشالله بشه البته یه نشونه خفن دیدم این ماه از بیشترین میزان پولی که میشد بسازم از کارم ولی نشانه بود که همینم نبود سالای پیش

    ذهن من اصلا اینارو موفقیت حساب نمیکنه درصورتی که خیلیا ارزوشونه هر ماه یکدونه فروش داشته باشن نه سه تا تازه!

    در بخش دوم، بنویس می خواهی چه تجاربی را در سال 97 کسب نمایی

    تجربه هایی که میخوام توی نیم سال دوم 1403 کسب کنم

    میخوام بازم فروش داشته باشم و عدد درامدیم هر ماه بیشتر بشه

    میخوام هر جمعه همچنان برنامه های طراحی خفن و تجربه های جدید داشته باشم از مکان های جدیدتر

    میخوام توی روابطم وابستگیهام کمتر بشه به عزیزدلم مادرم و پدرم و دوستام

    میخوام بتونم بازم متریال کار بهتر و بیشتری رو خرید کنم

    میخوام بیشتر در عمل از قانون استفاده کنم و تمرین کنم براش

    میخوام آثار هیجان انگیز بیشتری رو خلق کنم

    میخوام وسایل دستساز بیشتری به محل کارم اضافه کنم

    میخوام مخاطبهای درست حسابی تری داشته باشم

    میخوام کلاس های بهتری رو شرکت کنم

    میخوام حدواقل دو تا سفر یک هفته ای توی این نیم سال برم

    میخوام با عزیزدلم تایم بیشتری رو بگزرونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 645 روز

    الان تاریخ 10 9 1403 هست و من توی امسال شغلم نگهبانی بود و 7 سال سر اون کار بودم و واقعاً ناراضی بودم از کارم و خیلی دوست داشتم تغییرش بدم ما نمی‌شد به دلیل تمام الگوها و موانع ذهنی که همه ما قبل از آشنایی با استاد داشتیم اما تونستم باورهامو تغییر بدم و به مسیر جدید هدایت شدم و الان سر یک کار جدید و در شغل مهندسی هستم ولی بازم اون چیزی که من می‌خوام نیست من می‌خوام که تا آخر امسال کسب و کار شخصی خودم رو راه اندازی کنم که تا حدودی هم کارهایی که از دستم بر میومد واسه انجام این کار انجام دادم هنوزم دارم روی باورهام کار می‌کنم و واقعاً از استاد ممنونم که دستی از دستای خداوند بود که من بتونم زندگیم رو تغییر بدم و هدفم اینه که تا سال آینده بتونم کسب و کار خودم رو راه بندازم رونق بدم توسعه بدم و بتونم آزادی زمانی مکانی و مالی خودم رو داشته باشم و بعد از اون همسر ایده‌آلی که همیشه توی ذهنم دیدم و حتی به قول استاد توی رویاهامم دیدمش بهش برسم و باهاش ازدواج کنم این یه سری از اهداف قابل بیان من بود که مطمئنم توی مسیر درستش قرار گرفتم و می‌تونم بهش برسم به امید خدا و با یاری پروردگار و با تغییر افکارم مطمئنم که می‌تونم به این چیزهایی که می‌خوام برسم در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3147 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود فراوان

    تشکر فراوان از گروه تحقیقاتی عباسمنش به خاطر این فایل هدیه ای ارزشمند

    مهمترین و تاثیرگذارترین اتفاق زندگی من در سال1396آشنایی با سایت استاد عباسمنش بود که از زوایای مختلف زندگی من را دگرگون کرد و تاثیر به سزایی در زندگی من گذاشت و به طور کلی ذهنیت من را نسبت به جهان هستی متحول کرد و تغییر داد و انگار آن شخص که قبل از سال 1396 با چهره من بود شخص دیگری بود و به طور کلی از لحاظ باور و … با من اکنون متفاوت است و البته که از 8سال پیش تا کنون هربار که یکی از فایل های استاد عباسمنش را مجدد تماشا میکنم به درک درست تری از آموزش های آن فایل میرسم و هنوز خیلی جا دارد که آموزش های استاد را به درستی درک کنم و خدا میداند که اگر با آموزش های این سایت آشنا نشده بودم چه سرنوشتی اکنون در انتظار من بود و آشنایی با آموزش های استاد عباسمنش در سال1396بهترین محبت الهی در زندگی من بوده است و به خاطرش الله یکتا را شکر گذارم.

    اکنون که این رد پا را از خود به جا میگذارم کمتر از ده روز تا سال1404مانده است و من خواسته هایی در سال 1404 دارم که چند تا از آنها را در اینجا ذکر میکنم.

    یکی از خواسته هایم این است که بدون فروش اتومبیل ام یک موتورسیکلت نو به صورت نقدی خریداری کنم.

    دومی این است که من به تازگی در دوره ای 12قدم شرکت کرده ام و آن را تا قدم12ادامه دهم.

    سومین خواسته ام این است که به آمریکا سفر کنم و مسابقات جام جهانی 2026را از نزدیک تماشا کنم.

    چهارمین آن این است که خانه ای آرزوهای خود را خریداری کنم و با عزیز دلم در آنجا زندگی شادی را تجربه کنیم.

    پنجمین آن خریداری محصولات شرکت اپل(موبایل،آی پد و…)است.

    و چندین خواسته ای دیگر…

    که انشالله با استمرار در این مسیر به تمام آنها میرسم.

    انشاالله که همیشه شاد و تندرست باشید و پیشاپیش عید نوروز 1404را بر استاد عباسمنش و خانم شایسته و دیگر دوستان تبریک و شاد باش میگویم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام بر مهربان ترین استاد دنیا

    خدایاشکرت ممنونم شاه عالم که همیشه هدایتم میکنی مثل همین فایل که یهویی جلوی چشمم ظاهر شد تو سایت

    خدایا شکرت چقدر درخت قشنگ و پر از شکوفه ای پشت تصویر بود

    خدایا شکرت چقدر قشنگ بودن بزو بزغاله ها و گوسفندا با برهاشون خدایا برکت بده انشالله

    چقدر فایل قشنگی

    بله استاد ذهن انسان خدای فراموش کردن نعمت وخوبی و بزرگنمایی بدی و کمبوده اینو درک کردم بارها که اگر هزارتا خوبی باشه ذهن انگار سخته براش وای اگر یه ناخواسته باشه یعنی ول نمیکنه

    چقدر تمرین قدرتمندی شروع کردم به نوشتن از فروردین 1403 گفتم خدایا یادم بنداز نعمتهات بنویس من انسانم و ذات من( نسی =فراموشی)

    سال 1403

    من تحویل سال کنار خانواده بودم

    گوشی سامسونگ A24خریدم

    پاسپورتم با یک چهارم هزینه عادی آماده شد

    یه سفر عالی با خواهرام و پسرعمو و دخترعموهام با قطار به کربلا داشتیم اردیبهشت از دیدن همدان و کرمانشاه تو اوج سرسبزی لذت بردیم یه مسیر عالی بود

    50میلیون تومان طلا خریدم

    بنایی ساختمان رو شروع کردیم

    شیرالات وکاشی ودر وپنجره و کلی وسایل قشنگ خریدیم

    سه تا دوره ی زبان ترکی و انگلیسی کاملا به صورت الهامی که شد بهم خریدم

    مرحله اول ودوم دوره ی زبان رو با نمره 97/5 از صد نمره قبول شدم

    کفش کوهنوردی عالی خریدم

    یه قله قشنگ پارسال صعود کردم نفر اول از گروهمون

    عضو سایت عباسمنش شدم

    بعد سه ماه بزرگترین آرزوم خرید دوره ی قانون سلامتی بود که خدا برام تهیه کرد وماه اول 4کیلو وزن کم کردم

    دوره عزت نفس خریدم

    کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم خریدم

    ترازوی دیجیتال که سالها بود دوست داشتم بخرم خریدم

    همین ماه قبل برای پسرم گوشی و موتور خریدیم

    برای همسرم گوشی خریدم

    یه ماشین لباسشویی مینی واش عالی خریدم

    یه پتو ژله ای خوشگل کادو گرفتم

    یه روسری خیلی قشنگ هدیه گرفتم

    پسرم استخدام رسمی شد تو یک شرکت برنامه نویسی

    یه آپارتمان مسکن ملی ثبت نام کردیم و اسممون دراومد

    یه درخت بید مجنون که خیلی دوست داشتم خریدیم روز درختکاری کاشتم تو حیاتمون

    برای اولین بار گل شمعدونی کاشتم همشون عالی شدن و بزرگ و گل قرمز وصورتی دادن

    و کلی اتفاقات خوب و نکات مثبت دیگه که واقعا وقتی زوم کردم از فروردین تا اسفند پارسال کم کم یادم میومد و جالبه قبلش من اصلا حواسم بهشون نبود یعنی اینقدر ذهن فراموشکاره

    خواسته هام برای 1404

    بدهیام کامل پرداخت کنم راحت بشم ازشون

    اون اتفاق مهم زندگیم رخ بده

    مهاجرت کنم به شیراز زیبا و خونه ای که عاشقشم

    درآمدم حداقل سه برابر بیشتر بشه تا اسفند

    عمل بلفاروی پلک انجام بدم

    دوچرخه سواری یاد بگیرم

    رانندگی رو بعد 16سال دوباره شروع کنم بتونم بر ترس بزرگ زندگیم غلبه کنم و مهارت پیدا کنم

    به همه ی جاذبه های قشنگ ایران سفر کنم یه ایرانگردی کامل

    خدایاشکرت اینا خواسته های امسال منه

    خرید گوشیم یه معجزه بودکه دوست دارم تجربه خرید گوشیم بنویسم شاید اگر عزیزی کامنت منو خوند مثل من به مهربانی خدا ایمان بیاره خودم وقتی چشمم میفته بهش ذوق میکنم دوباره

    من عاشق سامسونگم

    قبلا یه گوشی j7 داشتم سفید محصول سال 2015 همون که پرچم دار شرکت سامسونگ لقب گرفت

    سالها برام کار کرد خیلی عالی بود کیفیت دوریین عالی فقط من چون تو چند تا دوره آموزشی آگاهی شرکت کردم حافظه اش پربود همیشه کمبود حافظه رنج میداد منو گفتم خدایا یه گوشی سامسونگ میخام فقط سفید باشه

    شرایط مالیم اوکی نبود زیاد

    هنوز یه هفته نگذشته بود همسرم برای کارش با یه شرکت که کلا تو کار لب تاپ و قطعات کامیپوتره همکاری میکنه اومدگفت امروز رفتم شرکت فلان بهم گفتن برای اولین بار گوشی اوردیم قسطی فقط هم سامسونگ و شیائومی اگه خواستی برین بانک حساب باز کنین وام بگیرن بیایین گوشی رو ببرین قسطش بدین بانک

    یه لیستی هم داده بودن

    پنج مدل سامسونگ 14-24-34-54و اولترا24

    شیائومی مدلاش بیشتر بود

    من فرداش رفتم حساب باز کردم و شب رفتیم از شرکت گوشی بگیریم گفتن سامسونگا تموم شده فقط شیائومی داریم من ناامید شدم

    مشاوره دادن گفتن شیائومی بهتره ولی من ته دلم فقط سامسونگ میخاستم و هیچی

    گفتم حتما حکمتی هست باشه بعدا میخریم

    خلاصه از پله ها داشتیم میرفتیم پایین اون آقای مسئول فروش به یه جایی زنگ زد بعد اومد صدامون زد گفت فقط دوتا دارن الان میفرستن ما منتظر نشستیم نیم ساعت بعد پیک موتوری یه کارتون اورد سرش باز کرد گفت دوتا سامسونگ فرستادن24 A فقط دو رنگ سفید وسبز با ذوق گفتم سفید

    باز کردم خدای من چقدر خوشگل بود همون برداشتم

    قسطاش به سرعت تموم شد

    یه گوشی عالی و خوب

    یه چیز جالب هر جا میرفتم گوشی اقساط یه تمن بیشتر بود از قیمت واقعی به خاطر اقساط ولی من با قیمت معمولی خریدم

    دیگه بعد هرکی میخاست گوشی نداشت اون شرکت و نمیاورد گفت برای یه بار بود و تموم شد ما تو کار قطعات کامپوتریم فقط

    انگار خدا فقط میخاست منو به گوشی سامسونگ سفیدم برسونه این شرکت دستی از دستان بی شمار خدا شد

    الهی شکرت خدای مهربانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    خدایا هر لحظه با تو بودنم ،زیباترین لحظه های ناب زندگیم است…..

    سلامی با عشق تقدیم استاد مهربانم و مریم بانوی عزیزم

    و همه دوستانم در گوشه گوشه این زمین زیبا و پهناور

    عشق به همتون عزیزانم

    خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم که هر چقدر در این مسیر رویایی پیش می روم ،هدایت های خداوند برای رشدوپیشرفتم به ویژه برای هر لحظه داشتن قلبی آرام و ذهنی باز ، واضح و آشکار جاری می‌شود و وقتی هم که متعهدانه هرروز چون خورشید دوست داری بدرخشی و با کیفیت تمام لحظه هایت بگذرد و تمام تمرکزت روی شکرگزاری از داشته هایت باشد و تمام زیبایی های دور وبرت، همیشه احساس عالی را تجربه خواهی کرد

    و بی‌شک اتفاقات عالی واین قانون بی نهایت

    تاثیر گذار را چه شگفت‌انگیز استادمان به شیوایی در فایل ها توضیح می دهند و واقعا چه زیبا به صورت تکاملی و با هرروز تکرارو تمرین و با

    ایده های عالی ، نتایج فوق‌العاده اش را هر کدام دریافت کرده و با هرروز ادامه دادن بسانِ طبیعت این معلم بی نظیر، ما می توانیم در هر شرایطی رشدوشکوفائی را برای خود به ارمغان بیاوریم،

    نه دیگرباد و باران و رعدوبرقی ترسناک است و نه گرما و سرمایی که نتوان تاب آورد و واقعا ما با کائنات یکی هستیم و همه دارای یک خالق واحد

    خالقی که در این دانشگاه هستی همه جوره سنگ تمام گذاشته که الهام بگیرم با تامل،تفکرو تعقل و آگاهانه هر لحظه پیش روم چون کوه استوار چون دریا دلی پراز مهربانی چون طبیعت سرسبز و باشکوه و هر لحظه قدرو ارزش داشته هایم را دانستن که همه طلای ناب هستند در وجودم و اطرافم و حتی انسان های کنارم و دوروبرم و این می شود که وقتی هر لحظه شاکرباشم و سپاسگزار و لحظه آگاه ، لحظه ها تبدیل به روزها و ماه ها و سال هایی می شوند که نتیجه بی نظیرش

    می شود خلق یک زندگی توحیدی ،ایمانی خالص و حال و احساسی عالی و دائمی و ذهن و روحی که در هماهنگی کامل وصل به خداوند است و در هر لحظه و شرایطی تنها دل به او می سپارد و دیگر نه ترسی می ماند و نه غمی ،آنچه که

    می ماند قلبی لبریز از آرامش است ،قلبی که

    می داند به خدایش وصل است به نور به ابدیت

    و به قول باباطاهر ، جوووونم که چه سروده:

    به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

    به دریا بنگرم دریا ته وینم

    به هر جا بنگرم کوه و در و دشت

    نشان روی زیبای ته وینم

    و خداوندی که به‌شدت نزدیک است و نیاز به هیچ تقلائی برای چیزی نیست ،باورش کردم و در ذهن و قلبم هر لحظه زندگی در بهشتِ احساس عالی وآرامش را تجربه می کنم و این ارزشمندترین دارائی من برای داشتن هر داشته ای هست ….

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت، ثروتمند، سعادتمند،موفق و عالی باشید و بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمیدرضا پورعلی گفته:
    مدت عضویت: 3029 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدا را شاکر و سپاسگزارم که مرا لایق هدایت دانست. از استاد عباس منش و همه شما دوستان کمال تشکر و قدردانی را دارم.

    در سال 1396 دیدگاه بسیار بهتری نسبت به زندگی پیدا کردم.

    دنیا مکان مقدسی برای رشد و تعالی است. هیچ چیزی نیست که از ما سر زند و یا برایمان اتفاق بیوفتد و پیامی برای رشد نداشته باشد. چیزی بی ارزش در جهان نداریم حتی مادیات هم برای رشد و تعالی برابر معنویات است. / هیچ منبعی جز خیر وجود ندارد . همه چیز خیر و خوبی است. / تنها قدرت موجود در جهان خدای یگانه است و جز آن هیچ چیز یارای عرضه اندام ندارد. / هر اتفاقی رخ دهد یا خواست آگاهانه من است و یا برای رشد من است. / خداوند بی نهایت مشتاق تر از من ، برای تحقق خواسته های من است که اگر کاملا درک کنم لحظه ایی سر از سجود بر ندارم. / هیچ وقت تنها نیستم و همیشه او با من است و هدایتم میکند. / بی نهایت برای او ارزشمند هستم که حتی تصمیمی برایم نمگیرد مگر از من نظر قاطع بخواهد. / و …

    در سال 1396 ارتباطم بهتر و بهتر شد.

    روابط دو طرفه مناسب با همسرم و فرزندم و والدینم و همکاران و دوستانم. / روابط بسیار خوب با همسایه ها که بظاهر کاملا مشخص است در سطح عالی تر در مقایسه با سایرین خوش و بش دارم. / شفافیت و وضوح بیشتری در افکار و صحبت ها در مورد دیگران (همه آنها) دارم و پروایی از بیان رک تر موضوعات نسبت به گذشته ندارم و جالیه که بیشتر مورد توجه و علاقه آنها هستم. / از همه مهمتر ارتباط قلبی با خداوند و دریافت راهنمایی مکرر. /

    در سال 1396 شادتر زندگی کردم.

    بگو بخندهایمان همیشه برقرار بود. / کله سحر شاداب ، در مسیر محل کار همیشه خندان و حتی همکاران خانم که گویا اتفاقی در مسیر مارا دیدن اذعان داشتند بارها شما را خندان دیدم این موضوع براحتی برایم قابل وصف نیست .

    بسیار شاکر و سپاسگزارم که در سال 1396 بسیاری از خواسته هایم تحقق یافت. همه موارد ذیل از خواسته های من بوده (باور سازی کردم) و چه بسا در شرایط عدم آگاهی از قوانین با کیفیت دیگر و اثر بخشی کمتر در باورهایم رخ میداد. با این وجود از همه مهمتر برای من خداوند یکتاست.

    خرید زمین مناسب برای راه اندازی فعالیت واحد فناور خودم. در اواسط سال احساس نیاز کردم و برای آن باور سازی کردم / بدنبال آن همین روزهای پایانی سال درخواستی از یک سرمایه گذار برای راه اندازی کار تولیدی ام. / ترفیع در محل کار که مسئول موبوطه در امور اداری با بررسی پرونده ام با تعجب پرسید مگه یه دانشجو که مرخصی آموزشی تمام وقت داره میتونه امتیازات لازم کسب کنه؟. / دعوت بکار موقت در اداره که بهمن ماه اتفاق افتاد در حالیکه هنوز دوره تحصیلی تمام نشده. / افزایش درآمد البته کمتر از درخواستم ولی بوضوح در آینده تحقق آن را می بینم که نیاز به رفع برخی باورهای نادرست داره . / تاثیر بر سایر افراد خانواده بدون صحبتی و پذیرش آموزه های استاد که در ابتدای آشنایم با ناباوری همسرم مواجه بودم / طراحی پروژه بسیار تاثیر گذار بر جامعه که همیشه انتظار داشتم در سطح سازمان موثر باشه ولی به لطف خداوند در سطح ملی مورد حمایت قرار گرفته. / موفقیت در آزمون جامع زود هنگام که برای آغاز بکار مجدد در اداره لازم بود. / دعوت به سخنرانی از یک سازمان غیر از محل کار که به دلیل مرخصی تمام وقت تا پایان دی ماه، همه تصور میکردند دیگه راهی برایم نیست . عملکرد سالیانه ام بیشتر نخواهد بود و حمایت بعدی این سازمان که هنوز ادامه دارد. / و… / خرید و تمرین آموزه های”رهنمای کاربردی دستیابی به رویاها” . / سلامت جسمانی و روحی عالی با تمرین روحی و ورزش روزانه که زیاد است و به یقین رسیدم با تمرکز با باورهای درست بر همه چیز کنترل خواهی داشت.

    برای سال 1397 تصمیم بر اینه که بیشتر روی باورهای مالی کار کنم و از خداوند علاوه بر ادامه راه موارد فوق، پول و ثروت کائنات را برای تحقق برنامه تولیدی ام خواستارم. یقین دارم که در برنامه آتی من، اجرای برنامه تولیدی ام با درآمد بسیار عالی وجود دارد و با حمایت همه مخلوفات تحقق خواهد یافت. فعلا که خداوند از طریق پیگیری های سایرین ، مشتاقانه در هدایت من بسوی تولید بیشتر راهنمایی ام میکند.

    در پایان شاکر مالک جهان و جهانیان و استاد عزیز و شما دوستان جویای حقیقت هستم.

    به امید موفقیت روزافزون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    آزاده معصومی گفته:
    مدت عضویت: 2685 روز

    سلام به خانواده بزرگ عباسمنش.

    من مدت زیادی نیست که بقول استاد در مدار تغییر قرار گرفتم. البته بنظرم قرارگرفتن در مدارتغییر، بزرگترین موهبت خداوند در سال96 برای من بوده که در اواخر سال اتفاق افتاد و من شکرگزار خداوند بزرگ هستم.به لطف پروردگار یکتا در سال 96، انگیزه کافی برای ادامه روند کاری و شغلی،ادامه روند تحصیلی دررمقاطع بالا،ادامه رابطه عاطفی از هم گسسته و البته ادامه روند مسیر زندگی رو به طریقی که احساس خوب داشته باشم رو داشتم و بنظرم بهترین اتفاق سال 96 نزدیک شدن من به خداوند،پیدا کردن وجود او و قرارگرفتن در مسیر عاشقانه با وجود الهی اش است.از وقتی یادگرفتم بخاطر موهبتهایم شکرگزار خداوند باشم آنقدر گرفتار شمردن نعمتها و داده ها شدم که نداشته ها از خاطرم رفت. همین تغییر حس نسبت به زندگی و پیدا کردن حس خوب،از بزرگترین موهبتهای سال 96 است.سال 97 را با گوش دادن به فایلهای صوتی استاد شروع کردم و ایمان دارم که امسال از بهترین سالهای زندگی من خواهد بود.حفظ رابطه عاشقانه ام با خداوند، بدست آوردن سلامتی کامل، داشتن حس و حال خوب و داشتن آرامش، قرار گرفتن در رابطه عاطفی درست، کسب ثروت معنوی،کسب ثروت مادی، ادامه تحصیل، سفر به جاهایی که دوست دارم، از جمله هدفهای من در سال 97 هست. و من باور دارم که با توکل به خدای بزرگ به همه هدفهام خواهم رسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    منصوره حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2280 روز

    خدایا شکرت . در مسیر کنترل ذهن قدم های جدیدی برداشتم .

    بهتر میتونم ذهنمو کنترل کنم . سریع مچ ذهنمو میتونم بگیرم به لطف خدای مهربان . وضعیت سرم خیلی خیلی بهتر شده خدا رو شکر .

    خونمونو شستیم کلا و مرتب کردیم با همسر جانم

    پسرم جیششو میگه،🤭

    وضعیت سلامتی م خیلی بهتر شده

    یک دستبند طلا هدیه گرفتم از همسر عزیزم

    روانشناسی ثروت رو همسرم واسم خرید

    تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم

    طراحی رو ادامه میدم

    چند تا ایده خوب بهم الهام شد و استارت زدم و کارمو شروع کردم ، قطعا خداوند خودش قدم های بعدی رو بهم میگه و راه رو هموار می‌کنه .

    یک مسافرت خوب رفتیم که خواهرم هم همراه مون اومد و خیلی به ما و فرزندمون خوش گذشت خدا رو شکر

    و جالب که بعد از بیست و هشت روز کنترل ذهن و حال خوب مسافرت جور شد و جالب تر اینکه پولش … اصلا از پس انداز یا حقوق مون استفاده نکردیم و از جایی که فکر نمی‌کردیم به حساب همسرم سرازیر شد.

    و این شاید اولین بار بود که آنقدر عجیب و دور از ذهن پول به حساب مون میومد و پول چیزی از جایی که گمان نمی‌کردیم برامون جور شد .خدایا شکرت . و این نتیجه کنترل ذهن جدی متعهدانه بود خدایا شکر عاشقتم .⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩🌷🌷🍀🍀🍀🍀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Hourisaadat گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    سلام مجدد️من دوباره اومدم با کلی نتیجه

    خب خدایا شکرت بازم بخاطر برگشت مجدد ب مسیر مورد علاقم

    1.خداجونم ازت ممنونم امسال تونستم مدرک تحصیلیمو بگیرم و با کلی فراز و نشیب ولی بازهم تونستم

    2.خدایا شکرت بازهم دارم وصل میشم بهت امروز 30 دی ماه را پشت سر گذاشتم و الان 1 بهمن ساعت 1 و 1 دقیقه شب هست️که دارم کامنت مینویسم

    3.خدایا شکرت از پس امتحانای سختم بر اومدم و تموم شد

    4.خدایا شکرت بت یبوست باارزش کاری را شروع کردیم از شهری دیگه ک خیلی باهم هم فرکانس هستیم و ایشون هم کاملا مثل من طرز تفکرش هست

    5.خدایا شکرت که حالم عالیه و تورو دوستت دارم و دوباره دارم بهت نزدیک تر میشم

    6.خدایا شکرت کلی بچه های مدار بالای دانشگاه رو باهاشون آشنا شدم و خودشون میان و باهام حرف می‌زنند و از حرف زدن باهام لذت می‌برند

    7.خدایا شکرت تونستم برای مدت طولانی مهاجرت کنم ب شهری ک دوست داشتم و اونجا زندگی کنم با دوستایی ک عاشقشان بودم و دوستشون داشتم چه آدم های خوبی باهاشون آشنا شدم و کلی خندیدیم و لذت بردیم..شکر گزاری کردم واقعا بریده بودم از وضع الان و در لحظه واقعا بهت وصل بودم و لذت میبردم

    8‌‌.خدایا شکرت بخاطر وقتایی که بهت وصل بودم و همه عاشقم شدند

    9.خدایا ممنونم ک دارم پیج جدید کاری میزنم و آموزش جدید میبینم از آقای فرجی عزیز

    10‌.خدایا شکرت در رابطه ای بودم ک وابستگی ایجاد شده بود اون هم گذاشتم کنار و همه چی تموم شد چون قول داده بودم که همه چیز رو فدا کنم.الانم ساعت 1:11 دقیقه 1 بهمن هست یعنی 1/11️ وای خدایا شکرت چه نشونه اعداد خوبی عاشقتم

    11.خدایا شکرت بخاطر نمرات خوبی ک در امتحان آب و پساب گرفتم نخونده بودم ولی از 5 نمده 3 شدم آخرشم 19 و 25 پایانترم چقدر خوب بود خدایا شکرت️

    12.خداجونم شکرت که دارم راه درست رو پیش میرم و عاشق تو شدم ازت ممنونم

    13. خدایا ممنونم ازت ک فهمیدم تمرکزم روی نکات مثبت زندگیم باشه همه چیز حل خاهد شد از تو و کمک هایت نهایت قدر دانی را دارم ممنووووونممم

    14.خدایا شکرت بابت دوستان جدیدم در خوابگاه ازشون کلی آشپزی جدید یاد گرفتم نظم و مردم داری و ارتباطات درست

    15.خدایا ممنونم از تو بخاطر حال خوبم، خدایا شکرت بخاطر عطاری ک بهم پیشنهاد کتر داد معروف ترین عطاری شهر بود و چندین بار بخاطر اخلاق خوبم و مورد اعتماد بودنم بهم پیشنهاد کار داد

    16.خاستگار هایی که برام میومدند و حسابی عاشقم شده بودند جهانگرد. بودند کشتی داشتند و هرجای دنیا ک دوست داشته باشم می‌توانستند سفر کنند و ورزشکار و با اخلاق بودند و حسابی عاشق من شده بودند.

    17.خدایا ممنونم کا امتحاناتم را ب خوبی پشت سر گذاشتم و امشب گریم گرقته بود ک نمیتونم بزم سمت ورزش و مجبورم برم سمت کاری ک دوستش ندارم و مادرم هم قبول کردند و گفتند برو سمت علاقت

    18.خدایا شکرت بخاطر دیدن فایل آقا رضای عزیز آقای عطار روشن و آقای هادی عزیز چقدر برایم الهام بخش بود ب همراه توضیحات استاد عزیزم خدایا شکرت ک همراهیم‌میکنی

    19.خدایا شکرت امشب عزمم را جزم‌کردم برم باشگاه و سمت علاقم و بهترین اتفاقات را قراره برام رقم بزنی ازت ممنونم1و 19 دقیقه بامداد شماره 19 نتایجم هم نوشتم اوه از این نشونه ها

    خدایا شکرت ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    متین س گفته:
    مدت عضویت: 408 روز

    سلام به تمام مخلوقات ارزشمند خدا

    مدتی هست دچار حال روحی به شدت بد شده بودم . یک روز بیدار شدم و دیدم هول کردم و از همه چی می ترسم . حتی نتونستم سرکار برم. در عرض یک روز نابود شدم. با دارو درمانی به زندگی عادی برگشتم اما مدتی پیش پس از بهبودی کامل و بر اثر فوت یکی از عزیزان باز همون حالت به من برگشت . درمانده بودم جیغ می زدم و زاری می کردم. باز هم مجبور به مصرف دارو شدم داروی اضطراب. درمانده و خسته گوشیمو برداشتم و تو گوگل سرچ زدم…. خدایا کمکم کن…. و وارد این سایت شدم . حدودا چند روزه چندتا فایل دیدم و کامنت خوندم. دیدم علت این بیماری خودم بودم فکر کردم دیدم چه قدر افکار منفی داشتم. هر روز ناله می کردم. افکارم یک بار منو بیمار کرد ولی خدا بهم شفا داد ولی من بازم نفهمیدم تا جایی رفتم که به وجود خدا شک کردم از مردن ترسیدم. فکر کردم دکتر ها منو خوب کردن. دارو نجاتم داد. الان می فهمم لطف خدا بوده بهم فرصت داد ولی قدر ندونستم.

    بازم ناله کردم. در حالی که کاملا سالم بودم خانواده داشتم نعمت پدر و مادر داشتم . هیچگاه محتاج نبودم. شغل خوب داشتم. همیشه می رفتم تو کمپین های فمنیسم و دفاع از حقوق زنان و کامنت میذاشتم در حالی که هیچ مردی سد راه من نشده بود و عملا هیچ مردی به من ضربه نزده بود ولی از همشون خشم داشتم تحت تاثیر سوشال مدیا بودم فقط اخبار بد رو دنبال می کردم فقط دنبال نکات منفی ادما بودم تا حرف بزنم همیشه عصبانی بودم از دست دولت کشور حقوق شغلم . با دیدن این فایل ها دیدم چه قدر ناسپاس بودم و به خودم ظلم کردم خودم رو محتاج روانپزشک و دارو کردم. لذت نبردم زندگی نکردم. ذهن من به شدت منفی بافه یعنی از کاه کوه میسازه .

    من الان ششم تیر 1403 این فایل رو دیدم. که گفته نعمت سال 96 رو بنویسید. منم مال 96 رو می نویسم. من تو یه ازمون سخت از میون یه شهر داوطلب قبول شدم و استخدام. با اینکه اصلا اوضاع خانودم خوب نبود. ولی خدا به من این لطف رو کرد. از سن 19 سالگی پول بهم دادم تا الان. مستقل شدم از سن کم ولی همش غر زدم. سالم بودم زیبا بودم اما غر زدم. همیشه چشام دنبال زشتی ها بود. این اولین کامنت من تو این سایته.

    خدایا ممنون که منو هدایت کردی. من صدات کردم تو اینجارو نشونم دادی

    می دونم باید خیلی تلاش کنم تا ذهنمو کنترل کنم کمکم کن از این مسیر پا پس نکشم که تو توابی تو رحیمی تو کریمی

    من با همه دوستام قطع رابطه کردم کمکم کن اینجا با ادم های نازنین اشنا بشم .

    با این بیماری بسازم میدونم خودم به وجود اوردمش میدونم اگه ذهنمو کنترل کنم خوب میشم. منو بی نیاز از دکتر و دارو میکنه. الان که اینو مینویسم تو ضعیف ترین و کم انرژی ترین جایگاهم. بدنم سرده و کوفته انگار کوه گذاشتن رو بدنم. می خوام شاداب بشم میخوام مثل بچگی هام بشم. رها بشم. کمکم کن ای خدای ودود. قدم هامو استوار کن. من از این منِ منفی خسته شدم‌ . نور درونم میخواد زندگی کنه. اینارو اینجا نوشتم تا چند وقت دیگه ببینم تغیراتمو. نوشتم تا شروع کنم این راهو. راهی که به خدا میرسه ….

    خدایا به امید تو…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سارا صمدی پور گفته:
      مدت عضویت: 1576 روز

      سلام دوست عزیزم

      کامنتت خیلی به من کمک کرد

      منم مثل شما بودم و هستم

      همیشه همه چی داشتم ولی تخصص ام نگاه کردن به نیمه خالی لیوان بود

      تخصصم این بود از زیباترین ها هم زشتی دربیارم

      تخصص ام غر زدنه جوری که یه بار یکی از دوستام بهم گفت باید رو دستت تتو کنی غر نزن، بلکه هی اونو ببینی و اروم بگیری

      ولی من خیلی بی توجهی کردم به این نکته مفی

      تو متن معرفی دوره کشف قوانین، استاد میگن ادم های زیادی دوس دارن زندگی شون عوض شه ولی همون کارهای قبلی رو بکنن

      غافل از اینکه برای عوض شدن زندگی اول شما باید عوض بشی

      من از کامنت شما یاد گرفتم ذوی غر زدن و منفی نگر بودنم کار کنم

      یه پیشنهاد هم برای شما دارم

      اگر میخوای تغییر کنی، هر روز صبح که بیدار شدی تا چشم باز کردی از تخت بلند شو، برو بیرون از خونه زیر نور افتاب واستا

      حتی راه نرو اگه حال نداشتی

      فقط برو بیرون حالا تو حیاط یا پشت بوم یا ترجیحا توی کوچه و هرچقدر میتونی زیر نور خورشید باش و افتاب بگیر ، اگر تونستی 5 دقیقه هم پیاده روی کنی که عالیه

      یه مدت انجامش بده همراه با گوش دادن فایل های استاد

      تاثیرشو میبینی

      برات سلامتی و عشق و ثروت ارزومندم دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: