منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها»

تا کنون حدود 1500 پاسخ بی نظیر به سوال “شناسایی ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت” توسط دوستان ارائه شده است که تنها چیزی که می توانیم بگوییم، سپاس گزاری از خداوند است.

این پاسخ ها که در هیچ هزاران کتاب عالی درباره موفقیت فردی، یافت نمی شود، به معنای واقعی کلمه آگاهی هایی ناب درباره قوانین زندگی برای افرادی است که مشتاق خلق زندگی دلخواه شان در تمام جنبه ها هستند.

پیشنهاد می کنم برای خواندن پاسخ های این مسابقه وقت بگذار و اگر تا کنون به سوال این مسابقه پاسخ نداده ای، با دقت به این موضوع فکر کن و پاسخ این سوال را در بخش نظرات این مسابقه بنویس. زیرا زمانی که صرف مطالعه این پاسخ ها و یا درج پاسخ خود می نمایی، نه تنها بسیار نتیجه بخش تر از مطالعه هزاران کتاب عالی برای رشد فردی است، بلکه قطعاً منجر به شناسایی موانعی در ذهنت می شود که عامل اصلی همه ناکامی هایت در زندگی است.

موانعی که حتی یک ساعت قبل، از حضورشان خبر نداشتی و نه تنها آنها را مانع نمی دانستی، بلکه فضیلت نیز به حساب می آوردی. زیرا متوجه نبودی که باورهای مخربی که از نسلها به ما رسیده، چگونه مثل گرگ هایی در لباس بره ظاهر شده و سدّی در برابر ورود نعمت ها به زندگی ات می سازد.

مطالعه پاسخ های ارائه شده به سوال مسابقه، به شما یاد می دهد، تا با بررسی رفتارها، عملکردها، گفته ها و حتی دعاها و نحوه درخواست ات از خداوند که نمایانگر باورهایت هستند، دست ذهنت را بخوانی و موانع پیش روی خواسته هایت را بشناسی و  جهادی اکبر برای تغییر آن شیوه نگرش، برپا نمایی.

به محض آغاز این فرایند و تعهد به ادامه اش، ذهن خودش را به شیوه آگاهی ها و باورهای قدرتمند کننده جدید، مجدداً برنامه ریزی می نماید و نتایج این برنامه ریزی، کم کم به شکل خواسته هایی در تجربه زندگی ات هویدا می شود که مدت ها آرزویشان را داشتی.

زیرا قانون و برنامه خداوند این است که ما خالق زندگی مان، به وسیله فرکانس ها و باورهای مان باشیم.

اولین بار موضوع “موانع ذهنی یا ترمزهایی که سدّ راه تحقق خواسته ها است” را در فرایند شناسایی مانعی در ذهنم شناختم که سالها از آن غافل بودم.

موضوع درباره رابطه “ثروت” با “دوری از خداوند” در ذهن من بود. از یک طرف ثروت را می خواستم و باورهای قدرتمند کننده ای برایش ساخته بودم، اما از طرف دیگر، از کودکی به خاطر فیلم هایی که در مدح فقر و مذمت ثروت ساخته شده بود، انشاهایی که نوشته شده بود(علم بهتر است یا ثروت) و …، این باور که “ثروت مرا از خدا دور می سازد”،  آنچنان نامحسوس در تار و پود وجود من نفوذ کرده بود که هرگز چهره ی یک مانع را نداشت اما مأموریت داشت به محض ورود ثروت به زندگی ام، مانع آن شود تا مرا از تبدیل شدن به آن آدم ثروتمند ظالم، مصون نماید. به همین دلیل با وجود تلاش های بسیار، همیشه اوضاع به گونه ای پیش می رفت که اقدامات من به نتیجه مالی پایدار ختم نمی شد.

اما به محض اینکه این موضوع را به عنوان یک مانع شناسایی نمودم و برای برداشتن این مانع، جهادی اکبر به راه انداختم، که راه حلهای شناسایی چنین موانعی و رفع آنها، در آموزش های تمام دوره ها از روانشناسی ثروت، عشق و مودت در روابط، جهان بینی توحیدی و کشف قوانین زندگی آموزش داده شده است، در فاصله زمانی اندکی، همان کارهای قبلی به نتیجه نشست و ثروت از طریق همان فعالیت هایی وارد زندگی ام شده که مدت ها انجام می دادم، اما نتیجه ای در بر نداشت.

این فرایند کلیدی ارزشمند در دستانم قرار داد که همیشه از آن استفاده می کنم. دلیل طرح سوال درباره شناسایی ترمزهای مخفی ذهن برای ساختن ثروت، قرار دادن این کلید در دست شما نیز هست.

بنابراین اگر خواسته ای داری اما با وجود تلاش فراوان، هنوز به آن نرسیده ای، به دنبال یافتن موانعی در ذهنت باش که سدّ راه آن خواسته شده است. اگر سوالت این است که چگونه؟!

مطالعه پاسخ های ارائه شده به سوال “شناسایی ترمزهای مخفی ذهن برای ساختن ثروت” ارائه شده، بهترین راه آموختن چگونگی انجام این کار است.

سید حسین عباس منش

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

770 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صفورا کوشککی» در این صفحه: 10
  1. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 102 سفرنامه

    منطق هایی قوی برای تغییر بنیادین باورها

    امروز یکی از باورهای مخربم رو پیدا کردم که کلی انرژی منو حبس کرده.و اونم اینه که من میخوام هر چه زودتر ثروتمند بشم بشم تا به همسرم و خونواده ام و بقیه ثابت کنم که من ارزشمندم.یعنی فهمیدم که بدون پول نمیتونم خودم ارزشمند بدونم خودمو قابل احترام بدونم.افکاری که تو این مدت تو سرم میچرخیده این بوده که به درامد برسم تا تو خونه کمک خرج شوهرم باشم تا بهم باور داشته باشه و منو آدم ارزشمندی بدونه.تا بفهمه من عرضه ی پول در آوردن دارم.به خونواده ام کمک کنم تا بهشون ثابت کنم اینهمه مدت داشتم روی باورام کار میکردم بالاخره نتیجه داد.به اطرافیانم ثابت کنم که من لایق احترام هستم چون میتونم پول در بیارم. خلاصه که فهمیدم پول رو میخوام برای اینکه پول به من ارزش بده. چون من خودمو انسان لایقی نمیدونم همینی که هستم رو کافی نمیدونم اینی که هستم نمیتونه قابل احترام باشه نمیتونه ارزشمند باشه.تا به امروز فکر میکردم اگر پول داشته باشم همه بهم احترام میزارن تا زه فهمیدم این افکار از کجا اب میخوره از نداشتن عزت نفسم.اولویت من عزت نفسه .نه پول.بزرگترین ترسهای من این روزا اینه که اگه نتونم به درآمد برسم رابطمه ام با همسرم خراب میشه و دیگه رو من هیچ حسابی باز نمیکنه.خونواده ام سرزنشم میکنن که چرا از کارم اومدم بیرون .اگه به پول نرسم دیگه هیچ کس منو ارزشمند نمیدونه.من باید روی این باورام کار کنم که من همینی که هستم بدون که اینکه بخوام هیچ چیزی رو به خودم اضافه کنم چه پول باشه چه مهارت باشه چه تیپ و قیافه باشه من همینی که هستم کافی و ارزشمندم و قابل احترام.اینو اول باید به خودم ثابت کنم.بعد جهان به من ثابت خواهد کرد که من ذاتا انسان ارزشمند و قابل احترامی هستم.بدون هیچ چیز اضافه ای.

    خداوندم سپاسگذارم که این کد مخرب رو پیدا کردم.سپاس استاد جانم

    سپاس مریم نازنین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    هدیه ی عزیزم کامنت شما چراغی رو در ذهنم روشن کرد که فکر میکنم ترمزی رو پیدا کردم که دوسال و نیمه با منه وهربار ازش ضربه خوردم و هربار هم اینقدر مخفی و حرفه ای ضربه اش رو زده که اصلا نفهمیدم از کجا خوردم.خداااااااای من خداااااای من ..

    من الان دو سال و نیمه که با قانون آشنام و دارم رو خودم کار میکنم و چنین باوری بسیار بسیار مخرب رو تو ذهنم دارم ولی دریغ از اینکه یکبار متوجهش بشم.

    با خوندن یه قسمتی از کامنت شما برق از سرم پرید

    اون قسمتی که گفتین اشتباه منم عجله بود شاید به همین دلیل خیلی دیر تر از خیلیا نتیجه گرفتم.الله اکبر الله اکبر

    خداوند دلم بزرگیتو شکر.

    حالا چیزایی که تو دفترم نوشتم تا یادم نره عینش رو براتون مینویسم تا بگم که از کجا ضربه خوردم.

    هر زمانی که چندروز پشت سر هم روی فایلا متمرکزم و خیلی خوب دارم پیش میرم انگار خودم با دستای خودم همه چیو خراب میکنم یعنی چند روز پشت سرهم همینجوری حسم عالیه همینجوری دارم متمرکز رو خودم کار میکنم و رگباری باورهای مخربمو پیدا میکنم و هی حسم بهتر و بهتر میشه و همینجور نتیجه های خیلی کوچیک کوچیک میگیرم.و خیلی حالم خوبه یهو شیطان میاد دم گوشم زمزمه میکنه که تو که داری عالی پیش میری تو که حست عالیه پس باید خیلی زود نتیجه ی بزرگ بگیری تا حالا که خیلی خوب پیش رفتی بیا از این به بعد بگو من یه نتیجه ی خیلی بزرگ میخوام یه باوری رو پیدا کن که تغییرش یه نتیجه ی خیلی بزرگ بده .منم خام میشم میگم آره راست میگه حتما یه جای کارم میلنگه که با اینکه اینهمه حسم خوبه نتیجه ی بزرگ نمیگیرم حتما من دارم از خدا کم میخوام حتما خودم این باور رو ساختم که باید آروم آروم پیش برم واگه این باور رو با این باور که خیلی زود خیلی خیلی زود جواب خیلی بزرگ بگیرم حتما این اتفاق می افته.و یهو همه چی تغییر میکنه.

    و اینجاست که دوباره سقوط میکنم وچون نتیجه ی بزرگ زود وارد زندگیم نمیشه میگم نکنه قانون قانون ایراد داره یا شاید مسیر من اشتباهه و قانون رو اشتباه فهمیدم و به کل به همه چی شک میکنم و این شک و تردید مثل خوره تمام اونچه که براش زحمت کشیده بودم تلاش کرده بودم تا بسازمش میبلعه .درصورتی که نه قانون ایراد داره نه مسیر من اشتباهه نه من قانون رو اشتباه فهمیدم.(البته قسمتهاییش رو نفهمیدم نه اینکه کلا این دوسالو هیچی نفهمیدم).بلکه من ترمزی دارم تو ذهنم که هربار از دوسال نیم پیش تا الان از اینجا و دقیقا مثل هم ضربه خوردم و اون عجله کردنه عجلههههههههههههههه کردن عجلهههههههههه کردن.

    باید این باور مخرب رو بکووووبم با مفهموم تکامل تکاملللللللللللل تکاملللللللل و با واژه ی آروم آروووووووووووووم جایگزینش کنم.

    همینکه اینارو نوشتم شیطان دوباره در گوشم زمزمه میکنه که اگر قرار بر تکامله پس چرا یه سری ها دارن با سرعت هر چه بیشتر نتیجه های بزرگ میگیرن و همینجور هی دارن پیشرفت میکنن.پس سرعت توی پیشرفت یه سری هارو چجوری توجیه میکنی؟ و جواب من یعنی پاسخ دندان شکن خدای درون من به این شیطان که همین سرعته هم خودش تکامل میخواد.اون یه سری ها هم که با سرعت دارن پیش میرن و هروز نتیجه میگیرن اولش آروم آرم پیش رفتن .دفعه های اول هی آرو م آروم بعد رفته رفته کمی سرعت گرفتن بعد دوبار این سرعتشون هم تصاعدی بیشتر شده و بیشر و بیشترم میشه.پس وسوسه نشو که چرا پس یه سری ها دارن با سرعت بیشتری پیش میرن.تو همین سرعت گرفتنه هم تکامل رو رعایت کن.

    خدایا شکرت که پرده از ذهنم برداشتی خداوند دلم شکرت

    درپناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلا آقای بهرامی چقدر زیبا و دقیق قانون رو درک کردید و اینقدر عالی به کار بردید.

    پیام شما این مفهوم رو تو ذهنم پررنگ کرد که مهم نیست که شما چه تمرینی دارید انجام میدید مهم اون احساسیه که پشت اون تمرینه است.این شاید جواب خیلی از ماهایی است که خیلی ربات گونه فقط میخوایم یه کاری رو انجام بدیم و بعدش تعجب میکنیم که چرا اینهمه تمرین میکنیم ولی نتیجه نمیگیریم.کاملا مشخصه که شما دقیق منظور قانون رو فهمیدید و به همین خاطره که خیلی زود نتیجه گرفتید.چون اصلا مهم نوشتن یه سری اعداد و تکرار اون به صورت ربات گونه نیست.بلکه جهان به احساس شما پاسخ میده.و شما هم نتیجه ی احساستون رو گرفتید نه صرفا نوشتن چندتا خط .درسته که قلم معجزه میکنه و خداوند قسم خورده به قلم ولی خیلی مهمه که با چه احساسی داری مینوسی.

    سپاسگزارم ازتون بابت این درسی که بهم داد.

    در پناه الله یکتا هر روز شادتر و ثروتمند تر از قبل باشید.انشاءالله

    سپ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام آقای فلاح عزیز.

    واقعا از کامنت زیباتون سپاس گذارم و یقین دارم که این سخن پروردگاره که از زبان شما جاری میشه.وقتی به اون تیکه ی کامنتتون رسید که شما گفتید ما همیشه در حال اظطراریم و رها نیستیم یه لحظه استپ کردم و کامنت رو بستم و با خودم در این مورد فکر کردم واقعا انگار پاسخی بود برای شخص من .اینکه چرا تمرین شکرگذاری دیگه حسو حالمو خوب نمیکنه برام سوال بود تا اینکه من متوجه این نکته در کلام شما شدم که من تمرین شکر گذاری رو صرفا به خاطر خوب شدن احساسم انجام نمیدم بلکه شکر گذاری میکنم تا احساسم خوب شه تا نتیجه ی احساس خوبم رو بگیرم.یعنی من در حقیقت منتظر نتیجه ام یعنی من تو حالت اظطرارم یعنی درحقیقت یه جورایی دارم گرو کشی میکنم.که خدایا من شکرگذری میکنم تا احساسم خوب شه تو هم در عوض به من نتیجه بده.یعنییییییی چقدددر کوته فکری.اولا که خود همین شکر گذاری نعمتیه که خداوند به خاطر لذت بردن من به خاطر ایجاد احساس خوب در من بدون منت این رو قرار داده.بعد حالا من به خاطر این نعمتی که خداوند لطف کرده قرار داده تا من حس خوب بیشتری رو تجربه کنم دارم سر همون خدا منت میذارم که خدایا من دارم شکرتو میکنما حواست هست؟ من شکرتو کردم حالا نوبت توئه که نعمت بیشتر بدی الله اکبر الله اکبر از این باور مسموم.

    دوما ما هر چیزی رو در این جهان برای چی میخوایم ؟برای احساسش.قطع به یقین همه ی ما تو زندگیمون چیزایی داریم که روزی آرزمون بوده ولی چرا الان از داشتن اون چیز لذت نمیبریم چون اصلا داشتن اون چیز مهم نیست مهم احساس داشتنه مهم توجه به اون داشته است.اینه که احساس مارو خوب میکنه.چه زمانی میتونم احساس داشتن چیزی رو خودمون ایجاد کنیم زمانی که بهش توجه کنیم و سپاسگذاری کنیم.وگرنه به خودم و به همه قول میدم که یه روزی میرسه که به تک تک خواسته هامون میرسیم و اگه یاد نگیریم سپاسگذاری رو اون روز هم مثل الان فکر میکنیم چیز مهمی به دست نیاوردیم.دقیقا مثل الان که به خواسته های چند سال پیشمون رسیدیم ولی الان فکر میکنیم میگیم نه بابا زیادم این خواسته مهم نبوده.درصورتی که اگه یه فلش بک بزنیم به عقب میبینیم همون روزا هم حس و حال الانو داشتیم میگفیم اگه من به فلان خواسته ام برسم دیگه تمام دیگه آخرت خوشبختیه ولی میبینیم که رسیدیم و خوشبخت نشدیم.چرا ؟ چون سپاسگذار نیستیم.

    خداوند دلم سپاسگذارم به خاطر داشتنت

    سپاسگذارم آقای فلاح عزیز که بهم تلنگر زدید

    در پناه الله یکتا شاد سعادتمند ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام به روشنایی عزیزم

    بسیار ریز بینانه بود نگاهتون بابت شکر گذاری.از نگاه عمیق تری به موضوع شکر گذاری اشاره کردید…

    ازتون سپاسگذارم که همین پیام شما یه تلنگر شد برای خودم که سپاسگذاری رو حتی برای دریافت احساس خوب انجام ندم ندم که این هم خودش یجور گرو کشی و قرار گرفتن تو حالت اظطراره .

    انشاءالله شاهد موفقیت های روز افزون شما باشیم.

    در پناه جان شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام هدیه جانم

    چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت .انگار که خودم این تجربه هارو دارم لمس میکنم.اینقدر این حس واقعی بود برام.این قسمت کامنتت جواب الان من بود که جهان پاداش میده به کسایی که ادامه میدن و نا امید نمیشن. امیدوارم موفقیت هات روز به روز بزرگتر شن که قطعا میشن.و برامون بیشتر بنویسی از نتایج قشنگت

    لایق بهترینهایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام شهرزاد عزیزم.

    درست در زمانی که به این تضاد برخوردم هدایت شدم به کامنت شما.همین امروز بود که متوجه عدم احساس لیاقت شدیدم در برابر همسرم شدم. من الان تقریبا سه ساله از قانون اطلاع دارم و تقریبا یک ساله که با استاد عباسمنش آشنا شدم و عضو سایت شدم.تو این مدت به قدرییی نتیجه گرفتم از همه لحاظ به قدری شخصیتم تغییر کرده که هیچ ربطی به 3 سال پیشم ندارم.تنها موضعی که هیچ پیشرفتی توش نداشتم جنبه مالی بوده.و من یه باور مخربمو امروز پیدا کردم که من تنها زمانی ارزشمند و قابل احترامم برای همسرم که درامد داشته باشم.امروز نمیدونم چجوری متوجه این کد مخرب شدم.ولی من مدتهاست که هر کاری میکنم تا به درآمد برسم تا کمک خرج خونه باشم. ولی امروز فهمیدم تمام تلاشهای من از روی این باور بوده که به همسرم ثابت کنم که ارزشمندم چون درامد دارم.

    امروز بعد از پیدا کردن این کد تو ذهنم خواستم که نکات مثبت خودم رو یاد آوری کنم اینکه چه تغییرات بزرگی کردم تو این دو سه ساله اما ذهنم گفت این ویژگی های مثبت فقط مربوط به خودته.تو در قبال همسرت چه کارهایی کردی که براش ارزشمند و قابل احترام باشی.هرچی فکر کردم جوابی براش پیدا نکردم جز اینکه من همیشه خونه رو سروسامون میدم و همیشه سعی میکنم آرامش تو خونمون حکم فرما باشه و خوش رویی کنم باهاش.ولی اینا ذهن منو قانع نمیکنه برای احساس ارزشمند بودن.به قدری توقعم رو از همسرم آوردم پایین که کوچکترین درخواستی ازش ندارم‌.تا میام یه درخواستی ازش کنم سریع ذهنم جلومو میگیره که با چه رویی میخوای درخواست کنی وقتی هیچ درآمدی نداری و باری از رو دوش همسرت بر نداشتی.

    از خداوند سپاسگذارم که امروز این کد مخرب رو به من شناسوند.

    حالا باید ببینم چه قدم هایی میتونم بردارم برای تغییر این کد مخرب.

    شهرزاد عزیزم سپاسگذارم بابت کامنتت که باعث شدی یه رد پا از این مسئله ام جا بذارم.و در آینده که موفق شدم مسئلم رو حل کنم به این کامنت برگردم و به خودم افتخار کنم.

    لایق بهترینهایی شهرزاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام شهرزاد عزیزم.

    زمانی دارم این کامنت رو برات مینویسم که رفتم تو دل بزرگترین ترسهام و از کار قبلیم که شراکتی بود اومد بیرون و خداوند جانم خیلی سریع منو اجابت کرد و منو وارد مکان کاری که عاشقشم و تخصصمه کرد.

    بخدا قسم که این کد چقدررر تو ذهن من مخرب بود و من نمیدونستم.چقدررر من این سالها منقبض بودم از درون و شرمنده و عدم احساس لیاقت داشتم در برابر همسرم به خاطر نداشتن درامد بود.از روزی که این کد مخرب رو پیدا کردم و سعی در تغییر رفتارم داشتم اصلا معجزه پشت معجزه داره اتفاق میفته پولهایی داره به دستم میرسه که به عمرم تجربه نکردم.یه حس رهایی عجیبی پیدا کردم که فقط خدا میدونه.

    همین کد مخرب سالها منو از ورود نعمت به زندگیم محروم کرده بود.با اینکه میدونم به استاد میلیادها سال نوری با چیزی میتونم باشم فاصله دارم ولی این حس رهایی چنان قدرت و ایمانی بهم داده که حس میکنم به همه چی میتونم برسم.

    ازت ممنونم شهرزاد عزیزم کامنتت باعث شد این موضوع برام یاد آوری بشه چقدرررر احساس لیاقت مهمه.

    برای آرزوی بهترینهارو دارم لایق بهترینهایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام برادر عزیزم آقا مهدی عزیز

    بسیار ازتون ممنونم بابت کامنت زیبا و مفیدتون که برام گذاشتید.من زمانی این کامنت رو گذاشتم درامدم صفر بود و با وجود ترسهایی که داشتم از کار شراکتیم اومده بودم بیرون تا دنبال هدفم باشم.و بلافاصله بعد از اینکه از اون کارم اومدم بیرون خداوند ایده ای بهم الهام کرد که به جایی هدایت شدم که ارزوش رو داشتم هم به لحاظ محیطی خیلی عالیه هم به تخصصم خیلی جای پیشرفت برام داره.من توی یک سال اخیر تقریبا درامدم صفر بوده و جایی که قبلا شراکتی کار میکردم هرچی درامد داشتم صرف اجاره میشد و حتی گاهی از جیب اجاره رو پرداخت میکردیم ولی من تو محیط کاری جدیدم در عرض دوهفته 10 میلیون درامد داشتم و این برای من واقعا شگفت انگیز بود.و یکی از دلایلی که من وارد این محیط جدید و فوق العاده عالی شدم پاگذاشتن روی ترسهام و در اومدن از کار قبلیم بود.و نا گفته نمونه پیدا کردن این باور که من پول رو میخوام به این دلیل که پول به من ارزش بده و من خودمو به بقیه ثابت کنم خیلی منو به جلو هول داد.هنوزم این باورم ایراد داره ولی همین که پیداش کردم و سعی کردم دست از عجله کردن برای پولدار شدن بردارم و روی عزت نفسم کار کنم چندین پله منو جلو برد.الان هم دارم روی دوره ی عزت نفس که به تازگی تهیه اش کردم کار میکنم و این دوره فوق العاده بی نظیره.و تمام مسائلی که من داشتم و فکر میکردم که اگه پول داشته باشم حل میشه متوجه شدم که مشکل من پول نیست مشکلم نداشتن عزت نفسه.

    باز هم ازتون ممنونم بابت کامنت زیبا و مفیدتون.

    لایق بهترینهایید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام آقا مهدی عزیز

    بسیار ازتون ممنونم بابت کامنت زیبا و بلند بالا و صد البته مفیدتون.

    از وقتی دارم روی دوره ی عزت نفس کار میکنم تازه میفهمم که چقدرررر من ایراد دارم و جای کار.

    با خودم میگم منی که فقط از فایلهای رایگان دانلودی اینقدررر نتایج عالی گرفتم خدا میدونه اگر یکسال دوره ی عزت نفس رو کار کنم چه نتایجی بگیرم.چون هنوز جلسه ی سوم هستم و کلییییی از ایراد هامو پیدا کردم و همینطور تمرکزی پیش میرم. امروز صاحب کارم از حقوق ماهی 20 ، 30 میلیونی و حتی بیشتر داشت برام صحبت میکرد.منی که تا همین یکی دوماه پیش آرزوم بود یک میلیون فقط بتونم درآمد داشته باشم الان به این رقم نزدیک شدم.ولی انگار حتی شروع دوره ی عزت نفس یه احساس لیاقتی به آدم میده که همچین نتایجی رو به بار میاره چه برسه به اینکه تمرکزی روش کار کنی و عمل کنی.

    وچقدررر زیبا بیان کردید که اون باور اشتباه وقتی رها شد نتیجه ی همون قسمت رو گرفتید.

    و چقدددررر زیبا یه موضوعی رو همین الان برام روشن کردید و اونم اینکه استاد چندین بار تو فایلهای رایگانشون گفتن که توی یک شب از یک کارگر معمولی تو کشتی رانی تبدیل شدن به یک سوپر وایزر و جایگاه و درآمدشون از این رو به اون رو شد .همیشه ذهنم نجوا میکرد که ببین این ادم تو یه روز تونسته به همچین موقعیتی برسه ولی تو سه ساله داری رو خودت کار میکنی هیچ نتیجه ی مالی ای نگرفتی. با اینکه میدونستم استاد توی یک شب این نتیجه رو نگرفته و فقط تو لفظ از یه شب استفاده کرده و مدتها روی باوراش کار کرده ولی همین یه دونه لفظ یه شب رو ذهنم علم کرده بود که منو تخریب کنه و حس منو بد کنه.

    الانم من همش دارم میگم که من تو دو هفته از یه دستیار ساده تبدیل شدم به یه عروسکار .و همش این دوهفته تو ذهنمه .در صورتی که اصلش اینه که من سه سال تلاش کردم و کار کردم روی باورهام و توی اون دو هفته با رها کردن یک سری باورهای اشتباهم و آزاد کردن انرژی های حبس شده در درونم تونستم پاسخ درخواستهایی که قبلا داده بودم رو بگیرم.

    برادر عزیزم براتون آرزوی بهترینهارو دارم. وبازهم سپاسگذارم بابت کامنت خیلی ارزشمندتون که شادی امروز منو چندین برابر کردید.

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: