منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها» - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/10/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-22 19:57:302024-07-17 14:18:25منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
استاد سلام.باورهایی که پیدا کردم .که چرا این دگمه را میزنم باورم عوض نمیشه…وسوسه شیطان
دیگه دیر شده چه فایده
اون موقع کهد دندون داشتم نون نداشتم
الان که نون دارم دندون ندارم..چه فایده
فقرا.بدونه حساب به بهشت میرن پس خیلی خوبه
اگه پولدار شدی زن دوم میگیری
شصت سال زمان میبره تا بخشیده بشی
احساس گناه..
هر چی خدا بخواد همون میشه
حرکت نکردن..ایمان بدونه عمل ..حرف مفت..
چرا خدا انجوری برا من میخاد..
درک نکردن قوانین.
ترجیح دیگران.لایق ندانستن خودم
مسئولیت.دیگران را برعهده گرفتن
خدایا پول بده مدرسه بسازم
خدایا پول بده خیریه بزنم
خدا هروقت داد کمک میکنم
پولدار بشم تا به فامیل ثابت کنم
پو لدار بشم و کاری را شروع کنم
ووووووو..که خیلی زیاده
خوشا انان که دایم در نمازند .
ثروتمند.شاد وپیروز باشید.
سلام
روز 102
خدایا وقتی استاد میگه انقد کامنت های اون سوال انقد مهمه واقعا برم بخونمشون . خودمم جواب دادم و واقعا فهمیدم گیرم کجاست . همون ترمزا . و باید رو خودم کار کنم و باورهاشو عوض کنه . و باید جنبه های زندگیم عوض شه و این درسته این معلوم میکنه که باورهارو بنیادی تو خودمون اکی کردیم.
دوره قوانین جهان هستی باید بره تو سفارشاتم:)
آره بله
خدا جونم شکرت
استاد جون شکرت
خودم جون شکرت
برم بخونم کامنتها رو
بنام خداوند بینهایت ثروتمند و ثروتبخش
دوست عزیز سلام
فقط تو هستی و خدا
اصلاً مهم نیست دیگران ببینند یا نبینند
اصلاً دیگرانی وجود ندارد تاکید میکنم فقط تو هستی و خدا
هیچکس و هیچ چیز در زندگی تو تأثیر ندارد پس همینطور تو هم در زندگی دیگران تأثیر نداری
اگر ببخشی به خودت کمک کرده ای چون هم بیشترش بسوی تو برمیگردد و هم ثروت را جاری کرده ای
پس با خودت بگو
من باید ثروتمند باشم چون من بنده لایق خدا هستم
من باید ثروتمند باشم چون من بنده خداوند غنی و ثروتمند هستم
من باید ثروتمند باشم چون خداوند آسمان ها و زمین و همه ثروت های میان آنها را برای من آفریده است
من باید ثروتمند باشم چون من اشرف مخلوقات و خلیفه و جانشین با صلاحیت خدا بر روی زمین هستم
از خداوند وهاب ثروت ها و نعمات فراوان را برای خودم میخواهم چون خودم مهم و ارزشمند هستم
از خداوند بی نیاز بی نهایت ثروت و نعمت میخواهم چون خودم لایق ثروت ها و نعمت های فراوان هستم
به من میزیبد که غرق در ثروت و خوشبختی باشم چون من بنده رب غنی هستم
به من میزیبد که غرق در آرامش و شادی باشم چون من روح مقدس خدا هستم
به من میزیبد که پولدار و عزتمند زندگی کنم چون خدای من رب غنی و صمد و وهاب و مقتدر است
خدا برایم کافیست
به نام مهربان پروردگارِ هدایتگرم
استادعباسمنش عزیزم،من دراین سوال فقط چندتاباورمخرب پیدا کردم که اونم اینه که من احساس لیاقت نمیکنم ،و میخوام با انجام کارهای دیگه دل خداروکه فکر میکنم موجودی دارای احساست هست رو به رحم بیارم ،درحالی که شما بمن یاد دادید که من ارزشمندم و نعمتها به صورت طبیعی باید وارد زندگیمون بشن و خداوند سیستمه و من باید قوانین حاکم براین سیستم رو یاد بگیرم و هماهنگ بااون رفتار کنم تا به آسانی به خواستم برسم .
هرروز که بااین سایت ورودی های مناسب به خودم میدم و ذهنمو تغذیه میکنم ،دارم همین کارو میکنم
یعنی دارم سیستمی بودن خداوند رو یادمی گیرم و قوانین ثابتش رو میشناسم و با کمک نتایجی که دوستانم میگیرن و دراین سایت دیدگاه مینویسن یا ویدئو میفرستن، باورهام تغییر میکنه و قوی تر میشه ومن هدایت میشم به خلق خواسته هام وبه الهاماتم عمل میکنم و اینجوری میشه که من نتیجه خلق میکنم
ومیخوام این روند رو تاابد ادامه بدم و هرروز با تعهدی غیر قابل مذاکره بیام درسایت و ازاین آگاهی ها نوش جان کنم چون من، درحال ساخت نسخه باشکوه تری ازخودم هستم و جهان درمقابل این جهاد اکبر من چاره ای جز کرنش کردن وبهترین هارو تقدیمم کردن نداره
دوستتون دارم عشق برای همه بچه های سایت توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢🟢🟢🟢
سلام به استاد عباس منش و همه ی عزیزان
درمورد سوالی که مطرح شد ، من اینجوری فکر میکنم که وقتی میگیم خدایا به من اگر ثروت بدی به نیازمندان کمک میکنم ، یعنی خودمون رو لایق دریافت ثروت بدون اینکه به دیگران ببخشیمش نمیبینیم ،یعنی خودمون رو ارزشمند نمیبینیم که اون پول و ثروت صرفا برای خود ما باشه
و همچنین اینکه از بچگی به ما گفته شده ( حالا از هر طریقی ) که آدمای ثروتمندی خوب هستن که تو کار خیرن و مدام درحال کمک به نیازمندان یا ساخت مدرسه و … هستن ، و آدمایی که پولشون رو به کسی نمیبخشن آدمای بدی ان ، بخیلن ، به بهشت نمیرن و … ، و اینو من تو بچگی خیلی شنیدم که پولی که خداوند به آدم های ثروتمند میده همش مال خودشون نیست و سهم بقیه افراد جامعه در اون هست که با بخشش باید این پول رو برگردونن به جامعه! ( چه تفکر خنده داری! خب خدا اگر بخواد به کسی چیزی بده مستقیم میده ، چرا باید دست یه نفر دیگه بسپره ) خلاصه که برای خود من مجموع این باورها و شنیده ها تاثیر داشت تو به وجود اومدن این دیدگاه
که الان با توجه به قانون میدونیم که هرکس به ثروتی میرسه دراثر باورهای درست خودشه و هرکی هم فقیره در نتیجه باورهای خودشه ، و افراد ثروتمند موظف و مسئول کمک کردن به افراد فقیر نیستن و برعکس باور عموم مردم این کار نه ثواب داره نه هیچ تاثیری در شرایط اون فرد نیازمند ، همونطور که میدونیم انفاق هم کارکرد شخصی داره و قراره باعث رشد خود فرد انفاق کننده بشه نه اینکه تاثیر اجتماعی بزاره
ب نام الله مهربان و هدایتگر ب سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت و حال خوب
سلام ب استاد عزیز و فایل زیبا و این ار وی رویایی وچهره خندون زیبا شما
=دلیل اینه به خیلی چیزا در زندیگمون نمیرسیم به خاطر باورهای مخرب که داریم
=ی سری باور های محدود کننده داریم که نمیزاریم به خاسته هامون برسیم
=وقتی باورهای درست داشته باشیم مثل اب خوردن به خواسته هامون میرسیم
=باورهای مناسب کل زندگی مارو در مسیر درست قرار میده
=تمام اتفاغات زندگیمون ب خاطر باورهامون هست
=و اگر اتفاغات زندگیمون تغییر نمیکنه یعنی باورهامون تغییر نکرده
=همه چیز در زندگیمون باورهامونه همه چیزو خودمون خلق میکنیم
=تمام لحظه های زندگیمون ب واسطه باورهامون هست
=باورهای مخرب باید پیدا کنیم و جاشون با باور درست تغییر بدیم
=باورهای درست برای خودمون باید منطقی کنیم
=با ثروتمند شدن کارهای خلاف نمیکنیم و نزد خداوند محبوب تر میشویم
=اگر میخاییم متفاوت نتیجه بگیریم باید متفاوت فکر کنیم
چقد تصاویر آخر فایل زیبا بود
موتورهای گوناگون با تنوع فراوان هزاران موتپر چقد همه لبخنذ بر لب داشتن چقد همه باهم در صلح بودن چقد تو این کشور خانواده ها با هم خوبن چقد خیابان ها تمیز بود
چقد اسمون و غروب زیبا بود
و فراوانی که تمام مغازه ها پر مشتری بود و دست همه پر بود چقد تنوع فروشگاها بود چقد ثروت واقعن زیاده چقد همه شاد بودن چقد موتور ها خوشگل بودن
بی نهایت سپاسگذارم برای این تصاویر
و سپاسگذارم برای این نکات زیبایی که گفتین
عاشقتونم
آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم براتون
سلام خدمت دوستان بزرگوار و استاد عزیز
بنظر من دلیل اینکه بچه های زیادی هستند مث خود من که یه مدت فایل گوش میدیم و عمل میکنیم و یه مدت بیخیال میشیم اینه که بنیادی ترین باورمون اشتباهه
یعنی ما هنوز به اون باور صد در صد نرسیدین که دنیای مارو باورهامون تشکیل میده ،شاید به حرف بگیم اره اینجوریه که باورهامون دنیامونو در تمام جنبه ها میسازه اما ذهنمون قطعا و یقیقا هنوز اینو نپذیرفته و هنوز اون لذت تغییر باور ها و رسیدن به نتایج براش کاملا واضح نشده و به باور تبدیل نشده چون اگه اینگونه بود نتایج اومده بودن
لذا ما باید در مرحله اول با دیدن الگو ها و کامنت های بچه ها و نتایجهاشون و دیدن مثال های از دور ورمون که با فلان باورها و ذهنیت فلان نتیجه رو دارن اینو برای ذهنمون به باور قوی تبدیل کنیم و با اهرم رنج لذت انگیزه ای برای حرکت و کارکردن روی باورهامون ایجاد کنیم
من الان به شخصه خیلی رو این باور کار کرده ام و کار میکنم و کار خواهم کرد
با دیدن الگوهای که دنیامونو باورهامون تشکیل میده این باور قوی و قوی تر میشه
مثلا یه عمو دارم که خیلی غر میزنه نسبت به روزگار و اوضاع مملکت و…وزنش از خدش بدتر و نتیجه کار اینه که بعد از حدود35سال یه خونه که مال پدرشه و یک ماشین مدل پایین که با وام و قرض و هزار بدبختی که هنوز قسمتی ازش مونده تونسته بخره
در طرف دیگه قضیه پسر عموی بابام که دومادمونم هست فقط سه چهار سال از اون بزرگتره اما انسانیه که هیچ غیرممکن و نشدی و باور نداره،اصلا در مجالس اینا که غر میزنن نیست و اگرم ممهمونی بیاد بیشتر درباره کسب و کارش حرف میزنه کلا ندیدم گله و شکایت بکنه نتایجش هم جوریه که ماهانه درامد نیم میلاردی داره والان درحال ساخت کارخونه ماسه هست و چندین کامیون و ملک هم داره و کلی شرایط خوب
و با دیدن و تحسین این الگو ها چه در دور و ورم و چه در مراحل بالاتر این باور بنیادی را در خودم خیلی تقویت کردم تا حایی که ذهنم منو به سمت خوندن این کامنت ها و این سایت و این فایلها هدایت کرد بنابه شرایط موجود وقت من جوریه که هفته ای 4روز تقریبا بیکارم .شاید باورتون نشه چنان انگیزه ای گرفتم که بدون خستگی تمام وقتمو دارم روی باور هام کار میکنم منی که از مطالعه نفرت داشت حالا تمام وقتشو مطالعه میکنه
و اینکه به لطف خدا چندین باور ریز و درشت که در لابه لای مغزم بود پیدا کردم اونم در کمترین زمان هرچند که اولاش ذهنم اصلا میگفت همه باورهات درسته لزومی نیست اینکارو بکنی ولی من خودمو یه جوری متعهد کردم که ادامه دادم چون باوردارم که دنیامونو باورهامون میسازه
خلاصه دیدم هرچه بیشتر پیش میرم باور های مخرب بیشتری پیدا میکنم اونم برا منی که فک میکردم همه باورهام درسته و داشتم به قانون شک میکردم و الان دارم انها رو هم به لطف خدا با باور های مناسب جایگزین میکنم
جان کلام اینکه اگه مثل قبلامن شما هم فک میکنید باورهاتون درسته و نتیجه نمیاد یا وقتتونو صرف کار کردن روی باورهاتون نمیکنید یا فک میکنید قانون 100در100جواب نمیده و یا هر عاملی که باعث میشه شما روی باورهاتون کار نکنید بنظرم در مرحله اول بیاید الگو ها و باور های با این مضمون که بله قانون اینه که باورها=شرایط زندگیمون در تمام جنبه ها را در ذهنتون بسازید تا شمارا ملزم و متعهد به انجام تمارینی کنه که باورهاتونو اصلاح و باورهای مناسب رو جایگزین کنه
در کامنت دیگه ای چندین باور که فقط در کامنت های این فایل از خودم پیدا کردم و حتی یک درصد فکرشم نمیکردم چنین باورهای در ذهن من باشه رو با شما عزیزانم به اشتراک میزارم
موفق ،شاد ،پیروز و ثروتمند در پناه خدای یکتا باشی️د🫀
به نام خدای مهربان
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان عزیزم
منطق هایی قوی برای تغییر بنیادین باور ها
چند روز بود که نیت کردم شب و روزم رو ببندم به فایل های استاد ذهنم وفتی تعهد منو دید و جدیتم رو دید انگار از در و دیوار برام مقاومت بود که میریخت این موضوع به شدت اعصابم رو تحت تاثیر قرار داده بود ،همش با خودم میگفتم ایراد من کجاست که اینجوری میشه و وقتی بیشتر به درون خودم رفتم دیدم من هنوزم این باور رو دارم که وقت من کمه اگه الان من تغییری از لحاط زمانی برام پیش نمیاد یعنی من هنوزم این باور رو به صورت بنیادی نتونستم تعییر بدم استاد گفتن باید منطقی کنم برای ذهنم با خودم گفتم همه ی آدمایی که دارن رو خودشون کار میکنن مثل من 24 ساعت زمان دارن اگه اونا میتونن پس منم باید بتونم من الویت هامو هنوز تشخیص ندادم و وقت کافی برای تغییر این باور نزاشتم
هر روز باید با خودم تکرار کنم اگر باورهای من تغییر کنه زندگی من تغییر میکنه
اگر میخام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت فکر کنم
اکثریت جامعه فک میکنن بچه کوچیک داشتن خیلی آدم رو محدود میکنه من اگر میخام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت فکر کنم
چطوری ؟باید بگردم دنبال الگو کسایی رو پیدا کنم که بچه کوچیک دارن و به خمه کاراشون میرسن من میدونم اگه بتونم این باور مخرب رو تو خودم بشکنم شرایط خیلی عوض میشه فک میکردم با چند بار گفتن باور تقویت کننده حله همه چیز ولی این چند روز فهمیدم اینم یکی از پاشنه آشیل های منه و تا وقتی حلش نکردم نمیتونم انتطار نتایج خوب داشته باشم
باید متفاوت فکر کنیم و متفاوت عمل کنیم
سلام عزیزم ممنونم از مطالب خوبتون،منم دقیقا کار میکردم اما کم همش هم میگفتم بچه کوچیک و کار خونه اجازه نمیده به کارهام برسم،ماهی 4نهایت 5تاطرح میزدم،اما از وقتی با استاد آشنا شدم که الان فقط 4ماهه و روی باورهام کار میکنم هفته ای 4تاکار انجام میدم و میفروشم،خداروشکر به خاطر هدایت شدن من به این مسیر.و من از خدا خواستم که این مسیر رو سره راهم قرار بده تا من بتونم زندگیم رو تغییر بدم.
سلام الناز عزیزم
چقدر عالی که آنقدر توی کارت پیشرفت کردی و خدا رو شکر که مسیر درست رو پیدا کردی
من آدمی بودم که اصلا توانایی های خودم رو باور نداشتم و اقدامی هم نمیکردم ولی از وقتی با استاد آشنا شدم تصمیم به تغییر خودم گرفتم اتفاقات خوبی برام اف
سلام الناز عزیزم
چقدر عالی که آنقدر توی کارت پیشرفت کردی و خدا رو شکر که مسیر درست رو پیدا کردی
من آدمی بودم که اصلا توانایی های خودم رو باور نداشتم و اقدامی هم نمیکردم ولی از وقتی با استاد آشنا شدم تصمیم به تغییر خودم گرفتم اتفاقات خوبی برام افتاذه ولی روی این جنبه نتونستم خوب کار کنم و همین باعث میشه انرژی ام تحلیل بره ولی وقتی امروز پیام شما رو خوندم برام شد یه نشونه که میشه
ممنونم ازت عزیزم که این پیام رو نوشتی
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
موفق باشی عزیز دلم
سلام و درود خانم ندرلوی عزیز
آفرین به شما تبریک میگم بهتون که با بررسی و پیگیری تونستید موفق بشید و پاشنه آشیلتونو دربیارید
همینطور ادامه بدید
یه قانونی هست به اسم اینرسی
ببین وقتی اوایل کار شما میخوای باوری رو تغییر بدی این طبیعیه که ذهن همش میخواد بصورت نجواهای شیطانی سنگ بندازه ولی وقتی مدام روی ورودی هات متمرکز باشی که بیشتر چشم و گوشاتو ببندی روی هر چیزی بجز این فکر که …
فقط و فقط با فرکانس ها و کانون توجه هر لحظه خودم تمام شرایط و اتفاقات زندگیم را خلق میکنم و لاغیر و فقط بشینید کامنت بچه ها رو بخونید نتایج رو بخونید مثل همین کاری که دارید میکنید و فایل های استاد رو با حضور قلب و اعتماد ببینید کار براتون کمی راحت تر میشه و شما موفق میشی نه نجواهای ذهن و مقاومت ها بتدریج ناپدید میشوند
البته طبق قانون رهایی و تسلیم (بزرگترین قانون خداوند) مقابل افکار و نجواهای ذهن و مقاومت های ذهن که ناامیدی (که از قدیم میگفتن کاره شیطونه) رها و تسلیم باشید یعنی نجنگید مبارزه نکنید باهاش البته فرار هم نکنید وایسید و تماشایش کنید بلافاصله آروم تر و امیدوار تر میشید و راه حل ها هم از راه میرسند کاری که من امروز کردم
ولی در هر صورت بهتون تبریک میگم تجربتون خیلی خوب بود و براتون سلامتی و پیشرفت رو به افزایش میخوام و امیدوارم بازم نظرات و تجربه های بیشتری ازتون بخونم.
یا حق
سلام آقای رجبی عزیز
بابت کامنت زیباتون سپاسگزارم
چقدر به موقع بود
چند روز پیش که متعهد شدم بیشتر توی فضای سایت باشم هر روز یه ایده ی جدید میاد ذهنم که مثلا فلان دسته بندی رو گوش کن
برو تو عقل کل فلان موضوع رو سرچ کن
برو فلان فایل کامنت هاشو بخون
و…..
با اینکه این روزا مشغول خونه تکونی بودم ولی امسال جور دیگه ای برام رقم خورد
امسال کاملا دست تنها همه ی کارام روکردم ولی وقتی استاد میگن به موضوعات جوری نگاه کنید که حالتون رو خوب کنه وقتی به این موضوع نگاه میکنم میبینم چون تنها بودم فایل استاد رو پلی میکردم و با یه انرژی عجیب و غریبی کارام رو میکردم در صورتی که اگه کسی کنارم بود شاید دوست نداشت این فایل ها رو بشنوه و من مجبور بودم فایل رو قطع کنم
اینا همش از زمانی برام اتفاق افتاد که من گفتم من اگر تو این مسیر ادامه بدم خدا زمانم رو بیشتر میکنه برای تو این مسیر بودن
کامنت شما امروز باعث شد من این موضوع برام یاد آوری بشه
فقط ازتون سپاسگزارم که برام کامنت گذاشتید و شدید دستی از دستان خدا که به من یاد آوری کنید
امروز تونستم یه کوچولو درک کنم این جمله استاد رو که میگن از همون لحظه ای که شما شروع به تغییر میکنید نتایج هم تغییر میکنه ولی خب چون نتایج کوچیکن ولی ما ازشون غفلت میکنیم
من با اینکه این روزا وقتم پر بود ولی بیشتر از قبل فایل گوش کردم
و یه نکته ی دیگه که بهش اشاره کردید نجنگیدن با نجواهای ذهن
که چقدر من تو این تله افتادم
بعضی وقتا که یه موضوعی رو درک نکردم یا نتونستم خوب عمل کنم چقدر ذهنم گفته تو عملگرا نیستی
تو همیشه اشتباه میفهمی موضوعات رو و کلی نجوا که من هی سعی میکردم بگم نه خیر اصلا اینطور نیست ولی خیلی ممنون میشم برام یه مثال بزنید از اینکه وقتی میگید با نجواها نجنگید و فرار هم نکنید،تا بتونم بهتر این موضوع رو درک کنم
بازم ازتون تشکر میکنم و براتون بهترین ها رو از خدای مهربان میخام
سلام و درود مجدد زینب بانوی گرانقدر و مهربان.
اول بگم دوباره، منم خیلی خوشحال شدم از کامنت شما که روندتونو درمیون میگذارید.
واقعاً من خوشم میاد کسی که روند رشد رو واقعاً قلبا میخواد پیگیری کنه و تلاششو واقعاً در عمل نشون میده مثل شما
و من لذت می برم و خودمم به وجد میام و بهم حس خوبتری میده.
و حالا پرسش و پیام شما باعث خیر شد که یک چیزایی رو هم برای حس خوبتر و یادآوری بهتر خودم هم برای شما تکرار و یادآوری کنم.
اول بگم که شما بطور کلی وجودت دو بخش یا دو قسمت هستی، (البته برای فهم بهتر دارم میگم وگرنه یک کل واحد هستیم همه ما) حالا بتدریج متوجه میشید.
یک بخش ذهن شما که نجواهای شیطانی و ویروسی و برنامه های قدیمی و کهنه در ناخودآگاه است که شکل گرفته و یک بخش هم روح پاک و باطن شما که صدای هدایتگر خداوند است.
البته در نهایت همه با همون ذهن انجام میشه ولی دو بخش یا دو قسمت کلی هستیم.
وقتی به اصل حقیقت هستی خودمون و جهان بخواییم برگردیم احساسات خوب و خوشایند رو در هر لحظه وقتی اصل و ملاک قرار بدیم، پس جنگیدن با افکار هم دستاورد و نتیجه ی احساسیش احساس یا عاطفه ی ناخوشایند و بد است.
جنگ و مبارزه فقط با آدمها نیست ما جنگ اولیه و اصلی مون با خودمون در فکر و ذهن مون هست اینجاست که از هم جهت و هماهنگ شدن با اصل خودمون دور میشیم و از جاده راست و صاف و هموار میزنیم به جاده ناهموار و جاده خاکی.
ما در زندگی فیزیکی فقط جنگ و دعوا و سرزنش و زور و تقلا انجام نمیدیم بلکه بارها بیشتر از اون، در فکر و ذهن مون با خودمون درگیر و گلاویز میشیم، در ذهن مون خودمونو میزنیم دعوا و سرزنش می کنیم، زور میگیم و فشار و تقلا وارد میکنیم حتی در ذهن مون با دیگران میلیارد ها بار جنگ و دعوا براه میندازیم گفتگوی خیالی داریم میگیم میشنویم بجای دیگران در ذهن مون فکر و انتخاب میکنیم و هزار کار دیگه. البته منم مستثنی نیستما.
چون حتی (مؤمن از دیدگاه قرآن)،و (از دیدگاه روانشناسی شخصی که دنبال رشد و آگاهی هست و داره تازه روی ذهنش کار میکنه) مدام یک برو بیایی داره، یعنی همش میره از حالت ناخودآگاهی میاد تو حالت خودآگاه بعد دوباره شیفت میده تو ناخودآگاه، دوباره تمرین میکنه میاد تو خودآگاه تا بتدریج با طی کردن لذت بخش تمرینات و کنترل ورودی ها قویتر و بهتر عمل کنه.
پس ما عادت های برنامه ریزی شده ی گذشته مون هستیم در هر زمینه ای.
پس اول اینو بپذیریم کاملا.
خب حالا نکته ای که حس کردم خوبه با شما درمیون و به اشتراک بزارم اینه که شما روحت باطنت، بشدت پاک و زیبا و صادق و دوست داشتنی و تمیز و مطهر و شفاف و زلال و تمام عیار و قدرتمند و عملگرا هستی، اون چیزی که میخواد جلوی اعمال رو گاهی بگیره و یا اینکه اعمالی که انجام دادین یا میدید رو نادیده میگیره و کوچک و بی ارزش قلمداد میکنه مسأله در نحوه ی برداشت و باورهای همون نجوای ذهن برنامه ریزی شده قدیمیست.
من هم خیلی وقتها با همین تفکر بطور ناخودآگاه زندگی کردم اتفاقا دو هفته پیش هم یک کامنتی در همین مورد گذاشتم، که میگفتم چرا نتایج خاصی دیگه نمیگیرم؟! اومدم خودمو چک کردم با یک دیدگاه تازه و واقع بینانه با یک باور و فرکانس جدید، گفتم پسر خوب، یادت نیست زمانهایی که هر وقت اراده کردی صبح زودتر بلند شی صبح زود، مثلا پاشدی رفتی ورزش و پیاده روی و دویدن؟
یادت نیست رفته بودی پاراگلایدر بر ترست غلبه کردی؟
یادت نیست بارها و بارها تویی که ترس از ابراز وجود در جمع داشتی و کلی سختت بود درونگرا بودی خجالت میکشیدی و بارها رفتی سخنرانی کردی؟
چه پاور پوینت های حرفه ای درست کردی؟
زمانیکه اولین بار تنهایی پاشدی رفتی تو جاده رانندگی کردی راه دور؟
یادت نیست زمانیکه فوتبال بازی میکردی؟
یادت نیست مراقبه و تجسم و هیپنوتیزم درمانی انجام میدادی؟
یادت نیست مصاحبه میگرفتی و کتاب تألیف کردی؟
یادت نیست یه عالمه این کارا رو کردی؟! پس اونا چی بودن؟
حتی نسبت به خیلی از اطرافیانم که میشناسم.
حتی موقعیکه مسیر های دور رو که خیلیا تنبلیشون میاد ولی تو پیاده رفتی حتی برای پیدا کردن یک جنس؟
آیا اینها تنبلیست؟
اگه اینا عملگرایی نیست پس چیه؟؟!!
درسته حس استیصال کرده بودم مونده بودم چه کنم؟ چون مسأله چیز دیگری بود انگار.
پس مشکل از عدم عملگرایی و یا تنبلی و تلاش نکردن نیست، اینقدر خودتو نزن با سرزنش. اینقدر اشتباه قضیه رو برای خودت تصور و برداشت نکن. کی گفته تو تنبلی یا عمل نمیکنی اصلا؟! گفتم شاید راهو یکجاها دارم اشتباه میرم مسأله از تنبلی نیست از برداشت و باور اشتباهه. مسأله از عدم درک یا عدم تمرکز روی یک موضوع دیگره،
پس بطور منطقی نتیجه گیری کردم من واقعاً تنبل نیستم پس چرا همش ناخودآگاه به خودم القا میکردم عملگرا نیستم؟!
بعداً فهمیدم و بررسی کردم خودمو دیدم من عملگرا هستم اولا حتی یک کتاب خوندن هم جزو عملگراییه، پس اشتباه برداشت کردم معنای عملگرایی و اقدام کردنو، ثانیاً اگه فکر کردم من هیچ تلاشی نمیکنم و رها کردم پس چرا نتیجه نمیگیرم فهمیدم علتش اینه که بجاش من در ذهنم تلاش اضافی و تقلا میکنم و مقاومت درست میکنم واسه خودم بطور ناخودآگاه.
با مبارزه کردن ذهنی.
با افکار خودآیند منفی.
با خشم و رنجش و سرزنش و حس ناراحتی و کلافگی و عجله و گیر کردن در یک موضوعی و ناامیدی و قربانی بودن و…
پس با تعهد و شوقی وصف ناپذیر تمام همت آدم لازمه رو کنترل کردن و حساس بودن ورودی های ذهن بهتره باشه
بخصوص نیم ساعت اول صبح و آخر شب.
تا جایی که میتونید دوری و حذف یا لااقل خیلی کم و کمتر کنید روابط و رفت و آمدهای نادرست و تی وی رو.
تا میتونید با خودتون صحبت کنید در مورد آرزوها
تا میتونید از عبارات تاکیدی خوب استفاده کنید
تا میتونید کامنت بخونید و بنویسید و پرسش و پاسخ و مطالعه کنید
باور کنید تو همین چند وقت مقاومت سنگین من شکسته شد و سبک شدم در برابر خوندن و نوشتن
وقتی مینویسم مثل این ارتباطات ارزشمند و زیبا با شماها حس میکنم عضوی از یک گروه دوست داشتنی هستم
خوده همین بدون اینکه افراد بدونن، این حس خوب رو تجربه میکنن یعنی عضویت در گروه اجتماعی مناسب.
و نکته طلایی طلایی دیگه
در خصوص سؤالتون:
وقتی میگید به خودتون یا به ذهنتون که نخیر اینطور نیست، یعنی اینطور هست. (البته از نظر ذهن منطقیت)
چون هنوز منطقی ذهنت قبول نکرده و این عبارت یا برنامه جدید سخت از خودآگاه وارد ناخودآگاهت میشه یا وارد نمیشه اصلا.
راهکار:
اول قانون رو مرور میکنیم:
تمام شرایط و اتفاقات بدون استثناء بواسطه فرکانس ها و افکار و کلمات و تجسمات هر لحظه ام ایجاد و خلق می شوند.
چون همه ماها موجوداتی ارتعاشی هستیم و از خود نور و انرژی ساطع میکنیم اون هم بدون توقف.
حالا وقتی آگاه میشی لازمه به ذهنت بگی من هیچ بحثی ندارم من فقط بعنوان هشیاری و آگاهی هستم که در هر لحظه جریان دارم تا برنامه های ذهنم را تماشا کنم.
اجازه میدم هر کاری میخوان این گفتگوها های درونی انجام بدن.
اصلا بزار باشند اگه خواستند و هر وقت دوست داشتند بسادگی برن راه رو براشون باز کن بزار آزاد باشند بزار نفس بکشند
قفلشون نکن
چطور خودتون دوست ندارید آزادی تونو کسی بگیره و حس آزادی میخوایید افکار ناراحت کننده هم همینطور.
اگه خواستند باشن یا برن، شما در حالت تسلیم و کمترین تلاش قرار میگیری، در حالت کمترین تقلا، بدون زور و فشار بدون اراده ی نفس.
اجازه میدی اراده خداوند که بالاترین اراده هاست آزادت کنه اراده خداوند عشق الهی که بالاترین اراده ها و قدرت هاست کار رو برات انجام بده.
منظورم از فرار نکنید و نجنگید یعنی فقط مشاهده کردن است یعنی فقط پذیرفتن است یعنی نه میخوای باشن نه میخوای برن،
هم هویت فقط نمیشی با افکارت در اون لحظه و هر زمانی.
چون همانطور که گفتم در خطوط اولیه، شما افکارت نیستی شما ذهن برنامه ریزی شده قدیمت نیستی.
شما موجود دیگری هستی.
حالا اگه تونستی بگی کیستی؟
آری. راه صلح با خود از پله دوم و سوم و دهم و صدم شروع نمیشود
از صفر شروع میشود
و البته بها داره و البته شیرین است.
ولی ادراکش برای من و شما تکاملی ست
هیچ فشاری به درکشم نیارید
رها و تسلیم بودن و عدم مقاومت در برابر هر چیزی بالاترین قدرت هاست.
بقول خانم اسکاول شین در جهان چیزی نیست که با بتواند در برابر نیروی عدم مقاومت، مقاومت کند و دوام بیاورد.
این فرمول در برابر افکار هم صادق است.
اگر فقط همین قانون رو بهش هر کدام از ماها برسیم و تمرین کنیم چیزی نیست که نشود، یا انجام نتونیم بدیم و یا نتونیم کسی که میخواییم باشیم.
استاد عباسمنش عزیز و نازنین و مریم خانم شایسته عزیز در مسیر تسلیم بودن تمام تلاش و حرکتشون بوده.
حس خوب یعنی حرکت در مسیر تسلیم بودن.
این اون چیزیه که منم عاشقشم. و البته باید کار کرد. انصافا راحت نیست. ولی بقول استاد از روزی که از ساعت و حتی از لحظه ای که شروع میکنیم اون نقطه فرکانسی درسته که ما نمیبینیم ولی هیچ وقت در عالم گم نمیشه، بقول قرآن مجید:
سوره مبارکه زلزال آیه 7 و 8، فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره – و من یعمل مثقال ذره شرا یره.
پس هر کس ذره ای مثقالی کار خیر انجام دهد، آن میبیند و هر کس هموزن ذره یا مثقالی کار بد انجام می دهد آن را میبیند.
نکته اینه که اول کار خیر رو قرآن آورده بعد کار شر رو.
تمام تجربیاتی که دوستان فوق العاده تعریف میکنن، حاصل همین تسلیم و آزاد و رها بودنه.
هم تلاش میخواد هم نمیخواد.
فکر کنم خیلی صحبت کردم
امیدوارم تونسته باشید با حوصله بخونید و براتون تا اینجا مؤثر و مفید واقع بشه و به اندازه کافی تا اینجا شفاف بیان کرده باشم.
راستی تجربه تنهایی تمیز کردنتونم و… هم خیلی خوب بود حتماً اگه دلتون خواست اون فردی که هماهنگی لازم رو با آرزو و خواسته شما داشته باشه تا اون هم مثل شما مشتاق کار کردن رو ورودی و کنترل ذهن باشه تا باهم لذت ببرید و باهم فایل بشنوید و صحبت کنید رو جذب می کنید به امید الله مهربان بزودی طبق تکامل.
و سپاسگزارم بابت دعای خیرتون.
و سال نوی شما هم بسیار مبارک باشه و بهترین سال عمرتون تا اینجا.
منم ازتون ممنونم.
سلام به آقای رجبی عزیز
بابت کامنت عالیتون ازتون تشکر میکنم
چندین بار کامنت رو خوندم ممنونم از زمانی که برای پاسخ دادن گذاشتید
تا قبل اینکه با این سایت و استاد آشنا شم تجربه شرکت توی دو تا دوره رو داشتم که پشتیبانی با خود استاد بود وقتی وارو سایت شدم تعجب کردم گفتم یعنی محصولات با این قیمت پشتیبانی هم نداره پس اگه سوالی پیش بیاد یا موضوعی باشه که نیاز باشه بیشتر توضیح داده بشه چی
حالا بهتر میفهمم داستان از چه قرار
اینجا ما یاد میگیریم همه چیز رو بسپاریم به جریان هدایت
یعنی تا حالا سوالی نبوده برام پیش بیاد و نتونم جوابش رو اینجا پیدا کنم
پاسخی که شما بهم دادین هزاران برابر بهتر از هر پشتیبانی دیگه بود
تسلیم بودن یعتی ادامه دادن برای کنترل ذهن
منم مثل شما فک میکردم تنبلم و عملگرا نیستم ولی وقتی شما مثال کارهایی که انجام دادین رو زدین دیدم منم چقدر جاها عمل کردم
و یه خبر خوب که من چند مدتی بود این خواسته خرید دوره عزت نفس تو وجودم شکل گرفته بود واقعا از خدادخواستم و خیلی راحت برام شرایط خرید جور شد و امروز برای خزید دوره وارد سایت شدم که کامنت عالی شما رو دیدم
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و سال نو رو بهتون تبریک میگم و ازتون تشکر میکنم بابت تجربه ای که باهام به اشتراک گذاشتید
بنام یکتای هستی بخش
روز 102 سفرنامه
منطق هایی قوی برای تغییر بنیادین باورها
امروز یکی از باورهای مخربم رو پیدا کردم که کلی انرژی منو حبس کرده.و اونم اینه که من میخوام هر چه زودتر ثروتمند بشم بشم تا به همسرم و خونواده ام و بقیه ثابت کنم که من ارزشمندم.یعنی فهمیدم که بدون پول نمیتونم خودم ارزشمند بدونم خودمو قابل احترام بدونم.افکاری که تو این مدت تو سرم میچرخیده این بوده که به درامد برسم تا تو خونه کمک خرج شوهرم باشم تا بهم باور داشته باشه و منو آدم ارزشمندی بدونه.تا بفهمه من عرضه ی پول در آوردن دارم.به خونواده ام کمک کنم تا بهشون ثابت کنم اینهمه مدت داشتم روی باورام کار میکردم بالاخره نتیجه داد.به اطرافیانم ثابت کنم که من لایق احترام هستم چون میتونم پول در بیارم. خلاصه که فهمیدم پول رو میخوام برای اینکه پول به من ارزش بده. چون من خودمو انسان لایقی نمیدونم همینی که هستم رو کافی نمیدونم اینی که هستم نمیتونه قابل احترام باشه نمیتونه ارزشمند باشه.تا به امروز فکر میکردم اگر پول داشته باشم همه بهم احترام میزارن تا زه فهمیدم این افکار از کجا اب میخوره از نداشتن عزت نفسم.اولویت من عزت نفسه .نه پول.بزرگترین ترسهای من این روزا اینه که اگه نتونم به درآمد برسم رابطمه ام با همسرم خراب میشه و دیگه رو من هیچ حسابی باز نمیکنه.خونواده ام سرزنشم میکنن که چرا از کارم اومدم بیرون .اگه به پول نرسم دیگه هیچ کس منو ارزشمند نمیدونه.من باید روی این باورام کار کنم که من همینی که هستم بدون که اینکه بخوام هیچ چیزی رو به خودم اضافه کنم چه پول باشه چه مهارت باشه چه تیپ و قیافه باشه من همینی که هستم کافی و ارزشمندم و قابل احترام.اینو اول باید به خودم ثابت کنم.بعد جهان به من ثابت خواهد کرد که من ذاتا انسان ارزشمند و قابل احترامی هستم.بدون هیچ چیز اضافه ای.
خداوندم سپاسگذارم که این کد مخرب رو پیدا کردم.سپاس استاد جانم
سپاس مریم نازنین
سلام و درود خانم کوشککی عزیز و گرانقدر.
به به چه قدر خوب گفتید
واقعاً منم خیلی وقتها طبق برنامه های کهنه ضمیر ناخودآگاهم همین حس بهم دست میداد وگاهی الآنم همینطور میشه
چون این حس های ناخودآگاهی خیلی قوی و شدید شدن.
اینقدر که مدام آدم باهاشون سروکار داره.
ولی واقعاً پاشنه آشیل مهمیه،
دقیقاً موافقم.
بخصوص بیشتر وقتی در روابط میان فردی یا اجتماعی و گروهی در میهمانی ها، مراسمات، و هر نوع دیدار یا ارتباطی قرار میگیره این احساس بالا میاد.
چون بیشتر به مقوله ی هویت، شخصیت و همون عزت نفس برمیگرده.
چون انگار هویتمونو ناخودآگاه از یک عامل بیرونی و از روابط مون، میگیریم.
یعنی انگار یک عامل بیرونی باید تعیین کننده و تعریف کننده ی هویت ما باشه.
هر چقدر عوامل بیرونی ما رو تعریف بکنند و ما به میزانی که ما به اون عوامل پر و بال بدیم، جدی تر بگیریم و باورشون کنیم و هم هویت بشیم، به همون نسبت عزت نفس ما ضعیفتر میشه و زودرنج تر، حساس تر، ناامیدتر و پر استرس تر خواهیم بود ولی هر چقدر از این ذهنیت جداتر باشیم آرام تر، با ایمان تر، شاداب تر، اصیل تر، و حتی دوست داشتنی تر و سبکبال تر خواهیم بود.
اگه تعریف درستی از خود (خودشناسی دقیقتر و عمیق تر و ساختن باورهای عزت نفس و حس ارزشمندی) بکنیم و تعریف و کاربرد درست تر پول و ثروت رو (ساختن باورهای مالی) رو پیدا و مشخص کنیم آزادتر و رهاتر خواهیم بود.
آرامش و شادی و ثروت و عزت حق طبیعیه من و شماست.
لیاقت بوجود آمدنی نیست.
از بدو تولد صرفاً بخاطر متولد شدن بودیعه به ما داده شده و با خود بهمراه آورده ایم.
هر موجودی که اسمش موجودیتش انسان است، این ارزشمندی به او در کره زمین داده شده است.
فقط ماها ندیدمش، گم کردیم یا بعبارتی از یاد بردیم. باهم بیاد بیاریم هویت و اصلیت خودمونو.
عشق درونمونو.
ولی چقدر زیباتر و ارزشمندتر و عاشقانه تر و دلپذیر تره، بجای زندگی با خوده کهنه و ساختگی، زندگی با خوده اصیل و حقیقی مان.
چقدر زندگی با زاویه دید خداوند و روح مان فوق العاده تره.
زاویه دید خداوند دنبال اثبات نیست.
زاویه دید خداوند و حقیقت درون مان، دنبال راههای میانبر و غیر طبیعی نیست.
زاویه دید خداوند دنبال چشم و هم چشمی و اینطور فرآیندهای پوچ و بی اثر و کوچک نیست بلکه دنبال چیزها و آرزوهای میلیارد ها برابر بزرگتر است.
هدف خداوند دنبال بزور احساس لیاقت داشتن نیست یا بر اساس ویژگی خاصی یا شخص خاصی ارزشمند تر یا لایق تر باشه نیست.
در اینصورت باید به عدالتش شک کرد.
فی نفسه همه لایق و ارزشمند بوده ایم.
اگر دیگران نبودند ما چطور تیپ میزدیم؟ چطور پول و ثروت و رفاه میخواستیم؟ منظورم انگیزه هاست، چه انگیزه ای باعث اون رفتار میشه؟ انگیزه های ما هم از باورهای ما میان.
امیدوارم خوب و تندرست و ثروتمند باشید خانم لایق و آگاه
سلام برادر عزیزم آقا مهدی عزیز
بسیار ازتون ممنونم بابت کامنت زیبا و مفیدتون که برام گذاشتید.من زمانی این کامنت رو گذاشتم درامدم صفر بود و با وجود ترسهایی که داشتم از کار شراکتیم اومده بودم بیرون تا دنبال هدفم باشم.و بلافاصله بعد از اینکه از اون کارم اومدم بیرون خداوند ایده ای بهم الهام کرد که به جایی هدایت شدم که ارزوش رو داشتم هم به لحاظ محیطی خیلی عالیه هم به تخصصم خیلی جای پیشرفت برام داره.من توی یک سال اخیر تقریبا درامدم صفر بوده و جایی که قبلا شراکتی کار میکردم هرچی درامد داشتم صرف اجاره میشد و حتی گاهی از جیب اجاره رو پرداخت میکردیم ولی من تو محیط کاری جدیدم در عرض دوهفته 10 میلیون درامد داشتم و این برای من واقعا شگفت انگیز بود.و یکی از دلایلی که من وارد این محیط جدید و فوق العاده عالی شدم پاگذاشتن روی ترسهام و در اومدن از کار قبلیم بود.و نا گفته نمونه پیدا کردن این باور که من پول رو میخوام به این دلیل که پول به من ارزش بده و من خودمو به بقیه ثابت کنم خیلی منو به جلو هول داد.هنوزم این باورم ایراد داره ولی همین که پیداش کردم و سعی کردم دست از عجله کردن برای پولدار شدن بردارم و روی عزت نفسم کار کنم چندین پله منو جلو برد.الان هم دارم روی دوره ی عزت نفس که به تازگی تهیه اش کردم کار میکنم و این دوره فوق العاده بی نظیره.و تمام مسائلی که من داشتم و فکر میکردم که اگه پول داشته باشم حل میشه متوجه شدم که مشکل من پول نیست مشکلم نداشتن عزت نفسه.
باز هم ازتون ممنونم بابت کامنت زیبا و مفیدتون.
لایق بهترینهایید
واااووووو
آآفرریین
به به
چقدر خوشحال شدم و کیف کردم.
خداروصد هزار بار شکر
چه پیشرفت و موفقیت خوبی.
منم ممنونم از پاسخ و تجربه ی عالی که باهام شریک شدید.
میدونید؟ انگار وقتی آدم با مطالعه عاشقانه و صادقانه خودش و ذهن و باورهاش متوجه یه چیزایی میشه و سعی میکنه تمام تمرکزشو بزاره رو ورودی جدید یا بر یکسری ترسهاش پلکانی غلبه کنه، یهو در یک چشم بهم زدن تقریباً تمام اون همه مدت زیاد مثلا شش ماه یا یکسالی که هیچ نتیجه ای نگرفتی یا درآمدی نداشتی یهو توی یک هفته یا یکماه یا دو هفته بقول شما خودشو نشون میده انگار اون درخواست های قبلی اون ارسال سیگنالهای قبلی انرژیش آزاد میشه از درون شما به هستی، و هستی میتونه دریافت کنه و بلافاصله راه باز میشه اون رفت و آمد انرژی بین شما و جهان ارتباط درست بر اساس هماهنگی برقرار میشه و «دریافت»، اتفاق میفته صفورا خانم.
همون یک باور بخشیش آزاد شد و نتیجه اون قسمت رو گرفتید. پس خدا میدونه که چه نعمت و ثروت های دیگری بدنبالتون قراره بیاد و منتظر شماست تا تجربش کنی.
اون ترسه انگار باعث خیر شد تا در دل اون بدونی که فی نفسه لایق هستی با خودش شتاب و زور و فشار رو برداشت و ذهنت رو آرومتر کرد. همین دست از تقلا برداشتن و زور نزدن و فشار نیاوردن و آرام گرفتن رو در هر امری در هر موضوعی، بهش میگیم (قدرت تسلیم.) عاشقشم.
باز بایست و بدان که من خداوندم. باز بایست و بدان و ببین که چطور منه خداوند در این وضعیت سرگرم عالیترین کارم.
منتظر نظرات و دستاوردهای دنباله دار تون هستم.
کار خوبی کردید روی دوره پایه ای عزت نفس مشغول شدید.
پایدار و خوب و فرزانه باشید
سلام آقا مهدی عزیز
بسیار ازتون ممنونم بابت کامنت زیبا و بلند بالا و صد البته مفیدتون.
از وقتی دارم روی دوره ی عزت نفس کار میکنم تازه میفهمم که چقدرررر من ایراد دارم و جای کار.
با خودم میگم منی که فقط از فایلهای رایگان دانلودی اینقدررر نتایج عالی گرفتم خدا میدونه اگر یکسال دوره ی عزت نفس رو کار کنم چه نتایجی بگیرم.چون هنوز جلسه ی سوم هستم و کلییییی از ایراد هامو پیدا کردم و همینطور تمرکزی پیش میرم. امروز صاحب کارم از حقوق ماهی 20 ، 30 میلیونی و حتی بیشتر داشت برام صحبت میکرد.منی که تا همین یکی دوماه پیش آرزوم بود یک میلیون فقط بتونم درآمد داشته باشم الان به این رقم نزدیک شدم.ولی انگار حتی شروع دوره ی عزت نفس یه احساس لیاقتی به آدم میده که همچین نتایجی رو به بار میاره چه برسه به اینکه تمرکزی روش کار کنی و عمل کنی.
وچقدررر زیبا بیان کردید که اون باور اشتباه وقتی رها شد نتیجه ی همون قسمت رو گرفتید.
و چقدددررر زیبا یه موضوعی رو همین الان برام روشن کردید و اونم اینکه استاد چندین بار تو فایلهای رایگانشون گفتن که توی یک شب از یک کارگر معمولی تو کشتی رانی تبدیل شدن به یک سوپر وایزر و جایگاه و درآمدشون از این رو به اون رو شد .همیشه ذهنم نجوا میکرد که ببین این ادم تو یه روز تونسته به همچین موقعیتی برسه ولی تو سه ساله داری رو خودت کار میکنی هیچ نتیجه ی مالی ای نگرفتی. با اینکه میدونستم استاد توی یک شب این نتیجه رو نگرفته و فقط تو لفظ از یه شب استفاده کرده و مدتها روی باوراش کار کرده ولی همین یه دونه لفظ یه شب رو ذهنم علم کرده بود که منو تخریب کنه و حس منو بد کنه.
الانم من همش دارم میگم که من تو دو هفته از یه دستیار ساده تبدیل شدم به یه عروسکار .و همش این دوهفته تو ذهنمه .در صورتی که اصلش اینه که من سه سال تلاش کردم و کار کردم روی باورهام و توی اون دو هفته با رها کردن یک سری باورهای اشتباهم و آزاد کردن انرژی های حبس شده در درونم تونستم پاسخ درخواستهایی که قبلا داده بودم رو بگیرم.
برادر عزیزم براتون آرزوی بهترینهارو دارم. وبازهم سپاسگذارم بابت کامنت خیلی ارزشمندتون که شادی امروز منو چندین برابر کردید.
در پناه الله یکتا
درود صفورا بانوی گرانقدر.
اول بگم از هم صحبتی و هم کلامی با شماها در این محفل زیبا و الهی برام لذت بخش و پرفایده ست.
چیزی که تا همین چند وقت پیش وجود نداشت.
که من خودم اینو میدونم برای منم یک تغییر فرکانسی و رشدی بوده و خدا رو بخاطرش بی نهایت سپاسگزارم.
و خدا میدونه همین پاسخ و پرسش ها
همین توجه و تمرکز فراوان تر به همین کامنت ها که نه اصلا پولی میخواد نه پیش شرطی، فقط عشق و توجه و زمان و انگیزه و خواست قلبی، چه درها و آگاهی هایی رو رقم میزنه و بسیار پر فایده و لذت بخشه.
آدم تا میتونه ارتباطشو نباید قطع کنه و تند تند یا فایل ببینه (من خودم با دیدن ویدیوهای استاد نازنین بیشتر لذت میبرم و تمرکزم بیشتره و دوست دارم تصویرشو ببینم تا اینکه صوتی فقط بشنوم) یا کامنت بخونه و پاسخ و پرسش و مشارکت انجام بده هر روز. چرا که همینها هی روز به روز ایده جدید میده، فهم بهتر میده و بعد بدون اینکه متوجه بشه آدم یهو میبینه چه تغییر و نتیجه ای حاصل شدا، خدایا شکرت.
حداقلش ارتباط رشته های عصبی در مغز با اندیشه های منفی در اون زمان قطع میشه بخصوص موقع بیداری یا قبل از خواب.
و دوم بگم منم واسه شما خوشحالم و چقدر کیف کردم گفتید یکسال اگه ادامه بدم….
چیزی که بیادم اومد بگم در مورد همین موضوعی که گفتید این اصله:
تغییر در یک آن اتفاق میفته واقعاً، چون واحد اندازه گیری زندگی «آن» و «لحظه» ست، زندگی رو با گذشته و آینده نمیتونیم اندازه بگیریم و بچشیم کیفیتشو.
حالا اون چیزی که زمان می بره چیه؟؟!!
اون «آمادگی» برای تغییره نه خوده تغییر.
اون تدریجی و رفته رفته هی بهتر میشیم هی با طی کردن روند تکامل مون، تکمیل تر و کامل تر میشیم در اون موضوع.
یهو میبینید بعد از مدتها ارسال درخواست دادن به هستی، اون انرژی یهو آزاد میشه انگار یه عالمه انرژی در فشار (بر اثر تضاد پر رنگ و پر فشار مثل فشار زیاد آب دیدید از یه جاهایی مثل سد میخواد رد شه ولی نمیشه؟ همونطوری) یهو در یک آن انرژیش از بند و قفس آزاد میشه و یهو یکم خالی میشی سبک تر میشی و بعد حالت طبیعی تر وجودیه خودت شروع میکنه به ابراز شروع میکنه به نمایان شدن شروع میکنه به برق زدن شروع میکنه به شفاف تر شدن عین طلا عین الماس انگار خاکی رو از روش برداشتی تمیز کردی پارچه کشیدی.
بنظر میاد ما از بدیهی ترین مسائل و موارد زندگی مون آسیب می خوریم خیلی وقتها نه از بزرگترینشون، و با رعایت و توجه به همین نکات ریز و کوچولو و ساده که نباید فریب سادگی و کوچکی و بدیهی بودنشو (بوسیله نجوای ذهن) خورد، تغییرات دونه به دونه رخ میده و عزت نفس داره ساخته میشه.
آدم خودش به مرور میفهمه که یک کار ساده ی مثبت روز مره نه کوه کندن نه کار سخت و عجیب و بزرگ، میتونه گام بزرگی در جهت اعتماد به نفس و عزت نفس باشه.
باور کردن «همین یک باور» چقدر آدمو هل میده بسمت جلو. چقدر انگیزانندست، چقدر جلوی اهمال کاری ها رو میگیره، و چقدر میتونه کمک کنه که تغییرات مون رو بتونیم ببینیم و کوچک و بی ارزش نشمریم، و ببینیم عملگرایی هامونو.
و چقدر میتونه به کسانی که فرزند هم دارن در تربیت فرزند و عزت نفس بچه هاشون هم کمک کنه.
خوب باشید خانم کوشککی مهربان و پرتلاش.
واقعاً خوشحال شدم تو یکی دو ماه مدام دارید پیشرفت میکنید اینقدر زیاد اونم پیشرفتی که خود آدم در گذشته یا خیلیا توی دو سالم اصلا نمیتونن بوجود بیارن حتی از نظر مالی ولی توی یک یا دوماه اینقدر سورپرایزگونه ایجاد میشن اونم مبالغ بالا. بطور تکاملی.
بازم خوشحال میشم بخونم ازتون.
یا حق
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان خوب خودم
تغییر باورها بسیار مهم است و ترمزهایی است که در ذهن هرکدام از ما وجود دارد که مانع از پیشرفت و رشد ما می شود
خدا را شکر که در این سایت بی نظیر من هستم
یک سری باورهای مخرب در ذهن من وجود دارد که مانع از رسیدن من به اهداف و مقصد های من می شود
اولین نکته همین که فراوانی در این جهان وجود دارد
واقعا حق با شما استاد عزیز است
دوستان هر کدام افکاری دارند که همه آنها در مسیر درست آگاهی قرار دارند و واقعا عالی هستند
دومین نکته
شکرگزاری کردن
بخاطر تمام نعمت هایی که خدای مهربان در اطراف من قرار داده است و من را به این نعمت رسانده است
نکته دیگر
منطقی کردن برای ذهن خودم باورهای درست را
اینگونه که رفتار کنم بدون شک ذهن من هم دست از مقاومت بر می دارد و با من همراه می شود و نتیجه می توانم این باورهای مخرب را در ذهن خودم بسازم
نکته دیگر
قانون جهان این است که از همه چیز به وفور وجود دارد
با پیدا کردن یک ترمز من باید به سراغ ترمز دیگری بروم
و باید تکامل خودم را طی کنم
طی کردن تکامل هم یک نکته دیگر است که من باید به آن توجه کنم و با رعایت این اصل قدم به قدم جلو بروم تا بتوانم به بهترین خودم تبدیل بشوم
و خدا را اگر هزاران بار شکر کنم باز کم است
خدای من دوستت دارم بخاطر این همه زیبایی
خدای من دسوتت دارم بخاطر این همه فراوانی
سپاس از خدای فراوانی ها