منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها» - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/10/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-22 19:57:302024-07-17 14:18:25منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام عرض ادب خدمت استاد عبامنش عزیز خدایاشکرت بخاطر این کامنت های زیبا سپاسگزارم
من چندین ترمز پیدا کردم باور های عالی
امیدوارم بزودی نتایج بیشتری رو بیام تو کامنت ها بنویسم
1من هرچقدر ثروتمند بشم نزد خدا عزیز تر میشم
2من لایق دریافت ثروت ها و نعمت ها هستم
3بدست آوردن پول آسون ترین کار دنیاست
4شانس فوق العاده همیشه درخونهمنو میزنم
5روز به روز ثروت و نعمت های خداوند برای من بیشتر و بیشتر میشه
6بی نهایت ثروت و نعمت هست در جهان
7تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه
8معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه
خدایاشکرت با توجه به سوال استاد چندین باور مخرب که عزت نفس آرامش ازمن گرفته بود رو با چندین بار فایل گوش دادن پیدا کردم و از کامنت های دوستان از همه عزیزان بخصوص استاد عبامنش سپاسگزارم
از خدا سلامتی ثروت آرامش در دنیا و آخرت میخام با تمام وجودم تلاش میکنم کار میکنم روی باورهام
سلام من یک سوال و امیدوارم دوستان پاسخ بدن البته بعضی از کامنتا رو میخوندم با توجه ب ی ترمزایی ک بعضی از دوستان در مورد ثروت داشتند که مثلا خدا بما ثروت بده که ما بعدش ب بقیه کمک کنیم
اول اینکه اصلا نمیدونم سوالمو چطوری مطرح کنم چون از هرجهتی ک بچرخونمش ممکنه ی کج فهمی برای کسی ک میخونه ایجاد بشه
اول اینطوری میگم اینکه این باور درست نیست ک ما همچین برداشتی داشته باشیم خدابما بده و ما باز ب بقیه کمک کنیم
ولی باز ی جا منافات داره
ک خدا بما میده ک دستی از دستاش باشیم برای کمک کردن ب اونا
و یا اینکه خدا بما بیحساب ثروت میده ک ما هم بی حساب ب بقیه کمک کنیم
خب این جملاتی که گفتم هم استاد خیلی گفتن هم همه جا شنیدیمش ی چیزه کاملا متضاد هستش با اون جمله ک خدا بما بده تا ما هم ب بقیه کمک کنیم!؟؟درسته؟ ب این جمله من خیلی فکر کنید
و اینکه اگر کسی بخواد ثروتمند بشع و وارد این مسیر هدایت شده و اصلنم این باور رو نداره ک ب کسی کمک کنه
مخصوصا کسانی ک مثلا فقیر هستند و گدایی میکننن و…. امثالهم خب این چ جوریه با این باور ایا خدا ب این ادم میگه ن ب تو نمیدم چون تو خسیس هستی؟!؟؟
نمیدونم الان این جملات برام شفاف نیست
شاید سوال فکری یا ترمزی باشه ک ادما تو ذهنشون میاد
لطفا ب این سوال من پاسخ بدین
تشکر
به نام خدای مهربان
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان عزیزم
منطق هایی قوی برای تغییر بنیادین باور ها
چند روز بود که نیت کردم شب و روزم رو ببندم به فایل های استاد ذهنم وفتی تعهد منو دید و جدیتم رو دید انگار از در و دیوار برام مقاومت بود که میریخت این موضوع به شدت اعصابم رو تحت تاثیر قرار داده بود ،همش با خودم میگفتم ایراد من کجاست که اینجوری میشه و وقتی بیشتر به درون خودم رفتم دیدم من هنوزم این باور رو دارم که وقت من کمه اگه الان من تغییری از لحاط زمانی برام پیش نمیاد یعنی من هنوزم این باور رو به صورت بنیادی نتونستم تعییر بدم استاد گفتن باید منطقی کنم برای ذهنم با خودم گفتم همه ی آدمایی که دارن رو خودشون کار میکنن مثل من 24 ساعت زمان دارن اگه اونا میتونن پس منم باید بتونم من الویت هامو هنوز تشخیص ندادم و وقت کافی برای تغییر این باور نزاشتم
هر روز باید با خودم تکرار کنم اگر باورهای من تغییر کنه زندگی من تغییر میکنه
اگر میخام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت فکر کنم
اکثریت جامعه فک میکنن بچه کوچیک داشتن خیلی آدم رو محدود میکنه من اگر میخام متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت فکر کنم
چطوری ؟باید بگردم دنبال الگو کسایی رو پیدا کنم که بچه کوچیک دارن و به خمه کاراشون میرسن من میدونم اگه بتونم این باور مخرب رو تو خودم بشکنم شرایط خیلی عوض میشه فک میکردم با چند بار گفتن باور تقویت کننده حله همه چیز ولی این چند روز فهمیدم اینم یکی از پاشنه آشیل های منه و تا وقتی حلش نکردم نمیتونم انتطار نتایج خوب داشته باشم
باید متفاوت فکر کنیم و متفاوت عمل کنیم
سلام و درود خانم ندرلوی عزیز
آفرین به شما تبریک میگم بهتون که با بررسی و پیگیری تونستید موفق بشید و پاشنه آشیلتونو دربیارید
همینطور ادامه بدید
یه قانونی هست به اسم اینرسی
ببین وقتی اوایل کار شما میخوای باوری رو تغییر بدی این طبیعیه که ذهن همش میخواد بصورت نجواهای شیطانی سنگ بندازه ولی وقتی مدام روی ورودی هات متمرکز باشی که بیشتر چشم و گوشاتو ببندی روی هر چیزی بجز این فکر که …
فقط و فقط با فرکانس ها و کانون توجه هر لحظه خودم تمام شرایط و اتفاقات زندگیم را خلق میکنم و لاغیر و فقط بشینید کامنت بچه ها رو بخونید نتایج رو بخونید مثل همین کاری که دارید میکنید و فایل های استاد رو با حضور قلب و اعتماد ببینید کار براتون کمی راحت تر میشه و شما موفق میشی نه نجواهای ذهن و مقاومت ها بتدریج ناپدید میشوند
البته طبق قانون رهایی و تسلیم (بزرگترین قانون خداوند) مقابل افکار و نجواهای ذهن و مقاومت های ذهن که ناامیدی (که از قدیم میگفتن کاره شیطونه) رها و تسلیم باشید یعنی نجنگید مبارزه نکنید باهاش البته فرار هم نکنید وایسید و تماشایش کنید بلافاصله آروم تر و امیدوار تر میشید و راه حل ها هم از راه میرسند کاری که من امروز کردم
ولی در هر صورت بهتون تبریک میگم تجربتون خیلی خوب بود و براتون سلامتی و پیشرفت رو به افزایش میخوام و امیدوارم بازم نظرات و تجربه های بیشتری ازتون بخونم.
یا حق
سلام آقای رجبی عزیز
بابت کامنت زیباتون سپاسگزارم
چقدر به موقع بود
چند روز پیش که متعهد شدم بیشتر توی فضای سایت باشم هر روز یه ایده ی جدید میاد ذهنم که مثلا فلان دسته بندی رو گوش کن
برو تو عقل کل فلان موضوع رو سرچ کن
برو فلان فایل کامنت هاشو بخون
و…..
با اینکه این روزا مشغول خونه تکونی بودم ولی امسال جور دیگه ای برام رقم خورد
امسال کاملا دست تنها همه ی کارام روکردم ولی وقتی استاد میگن به موضوعات جوری نگاه کنید که حالتون رو خوب کنه وقتی به این موضوع نگاه میکنم میبینم چون تنها بودم فایل استاد رو پلی میکردم و با یه انرژی عجیب و غریبی کارام رو میکردم در صورتی که اگه کسی کنارم بود شاید دوست نداشت این فایل ها رو بشنوه و من مجبور بودم فایل رو قطع کنم
اینا همش از زمانی برام اتفاق افتاد که من گفتم من اگر تو این مسیر ادامه بدم خدا زمانم رو بیشتر میکنه برای تو این مسیر بودن
کامنت شما امروز باعث شد من این موضوع برام یاد آوری بشه
فقط ازتون سپاسگزارم که برام کامنت گذاشتید و شدید دستی از دستان خدا که به من یاد آوری کنید
امروز تونستم یه کوچولو درک کنم این جمله استاد رو که میگن از همون لحظه ای که شما شروع به تغییر میکنید نتایج هم تغییر میکنه ولی خب چون نتایج کوچیکن ولی ما ازشون غفلت میکنیم
من با اینکه این روزا وقتم پر بود ولی بیشتر از قبل فایل گوش کردم
و یه نکته ی دیگه که بهش اشاره کردید نجنگیدن با نجواهای ذهن
که چقدر من تو این تله افتادم
بعضی وقتا که یه موضوعی رو درک نکردم یا نتونستم خوب عمل کنم چقدر ذهنم گفته تو عملگرا نیستی
تو همیشه اشتباه میفهمی موضوعات رو و کلی نجوا که من هی سعی میکردم بگم نه خیر اصلا اینطور نیست ولی خیلی ممنون میشم برام یه مثال بزنید از اینکه وقتی میگید با نجواها نجنگید و فرار هم نکنید،تا بتونم بهتر این موضوع رو درک کنم
بازم ازتون تشکر میکنم و براتون بهترین ها رو از خدای مهربان میخام
سلام و درود مجدد زینب بانوی گرانقدر و مهربان.
اول بگم دوباره، منم خیلی خوشحال شدم از کامنت شما که روندتونو درمیون میگذارید.
واقعاً من خوشم میاد کسی که روند رشد رو واقعاً قلبا میخواد پیگیری کنه و تلاششو واقعاً در عمل نشون میده مثل شما
و من لذت می برم و خودمم به وجد میام و بهم حس خوبتری میده.
و حالا پرسش و پیام شما باعث خیر شد که یک چیزایی رو هم برای حس خوبتر و یادآوری بهتر خودم هم برای شما تکرار و یادآوری کنم.
اول بگم که شما بطور کلی وجودت دو بخش یا دو قسمت هستی، (البته برای فهم بهتر دارم میگم وگرنه یک کل واحد هستیم همه ما) حالا بتدریج متوجه میشید.
یک بخش ذهن شما که نجواهای شیطانی و ویروسی و برنامه های قدیمی و کهنه در ناخودآگاه است که شکل گرفته و یک بخش هم روح پاک و باطن شما که صدای هدایتگر خداوند است.
البته در نهایت همه با همون ذهن انجام میشه ولی دو بخش یا دو قسمت کلی هستیم.
وقتی به اصل حقیقت هستی خودمون و جهان بخواییم برگردیم احساسات خوب و خوشایند رو در هر لحظه وقتی اصل و ملاک قرار بدیم، پس جنگیدن با افکار هم دستاورد و نتیجه ی احساسیش احساس یا عاطفه ی ناخوشایند و بد است.
جنگ و مبارزه فقط با آدمها نیست ما جنگ اولیه و اصلی مون با خودمون در فکر و ذهن مون هست اینجاست که از هم جهت و هماهنگ شدن با اصل خودمون دور میشیم و از جاده راست و صاف و هموار میزنیم به جاده ناهموار و جاده خاکی.
ما در زندگی فیزیکی فقط جنگ و دعوا و سرزنش و زور و تقلا انجام نمیدیم بلکه بارها بیشتر از اون، در فکر و ذهن مون با خودمون درگیر و گلاویز میشیم، در ذهن مون خودمونو میزنیم دعوا و سرزنش می کنیم، زور میگیم و فشار و تقلا وارد میکنیم حتی در ذهن مون با دیگران میلیارد ها بار جنگ و دعوا براه میندازیم گفتگوی خیالی داریم میگیم میشنویم بجای دیگران در ذهن مون فکر و انتخاب میکنیم و هزار کار دیگه. البته منم مستثنی نیستما.
چون حتی (مؤمن از دیدگاه قرآن)،و (از دیدگاه روانشناسی شخصی که دنبال رشد و آگاهی هست و داره تازه روی ذهنش کار میکنه) مدام یک برو بیایی داره، یعنی همش میره از حالت ناخودآگاهی میاد تو حالت خودآگاه بعد دوباره شیفت میده تو ناخودآگاه، دوباره تمرین میکنه میاد تو خودآگاه تا بتدریج با طی کردن لذت بخش تمرینات و کنترل ورودی ها قویتر و بهتر عمل کنه.
پس ما عادت های برنامه ریزی شده ی گذشته مون هستیم در هر زمینه ای.
پس اول اینو بپذیریم کاملا.
خب حالا نکته ای که حس کردم خوبه با شما درمیون و به اشتراک بزارم اینه که شما روحت باطنت، بشدت پاک و زیبا و صادق و دوست داشتنی و تمیز و مطهر و شفاف و زلال و تمام عیار و قدرتمند و عملگرا هستی، اون چیزی که میخواد جلوی اعمال رو گاهی بگیره و یا اینکه اعمالی که انجام دادین یا میدید رو نادیده میگیره و کوچک و بی ارزش قلمداد میکنه مسأله در نحوه ی برداشت و باورهای همون نجوای ذهن برنامه ریزی شده قدیمیست.
من هم خیلی وقتها با همین تفکر بطور ناخودآگاه زندگی کردم اتفاقا دو هفته پیش هم یک کامنتی در همین مورد گذاشتم، که میگفتم چرا نتایج خاصی دیگه نمیگیرم؟! اومدم خودمو چک کردم با یک دیدگاه تازه و واقع بینانه با یک باور و فرکانس جدید، گفتم پسر خوب، یادت نیست زمانهایی که هر وقت اراده کردی صبح زودتر بلند شی صبح زود، مثلا پاشدی رفتی ورزش و پیاده روی و دویدن؟
یادت نیست رفته بودی پاراگلایدر بر ترست غلبه کردی؟
یادت نیست بارها و بارها تویی که ترس از ابراز وجود در جمع داشتی و کلی سختت بود درونگرا بودی خجالت میکشیدی و بارها رفتی سخنرانی کردی؟
چه پاور پوینت های حرفه ای درست کردی؟
زمانیکه اولین بار تنهایی پاشدی رفتی تو جاده رانندگی کردی راه دور؟
یادت نیست زمانیکه فوتبال بازی میکردی؟
یادت نیست مراقبه و تجسم و هیپنوتیزم درمانی انجام میدادی؟
یادت نیست مصاحبه میگرفتی و کتاب تألیف کردی؟
یادت نیست یه عالمه این کارا رو کردی؟! پس اونا چی بودن؟
حتی نسبت به خیلی از اطرافیانم که میشناسم.
حتی موقعیکه مسیر های دور رو که خیلیا تنبلیشون میاد ولی تو پیاده رفتی حتی برای پیدا کردن یک جنس؟
آیا اینها تنبلیست؟
اگه اینا عملگرایی نیست پس چیه؟؟!!
درسته حس استیصال کرده بودم مونده بودم چه کنم؟ چون مسأله چیز دیگری بود انگار.
پس مشکل از عدم عملگرایی و یا تنبلی و تلاش نکردن نیست، اینقدر خودتو نزن با سرزنش. اینقدر اشتباه قضیه رو برای خودت تصور و برداشت نکن. کی گفته تو تنبلی یا عمل نمیکنی اصلا؟! گفتم شاید راهو یکجاها دارم اشتباه میرم مسأله از تنبلی نیست از برداشت و باور اشتباهه. مسأله از عدم درک یا عدم تمرکز روی یک موضوع دیگره،
پس بطور منطقی نتیجه گیری کردم من واقعاً تنبل نیستم پس چرا همش ناخودآگاه به خودم القا میکردم عملگرا نیستم؟!
بعداً فهمیدم و بررسی کردم خودمو دیدم من عملگرا هستم اولا حتی یک کتاب خوندن هم جزو عملگراییه، پس اشتباه برداشت کردم معنای عملگرایی و اقدام کردنو، ثانیاً اگه فکر کردم من هیچ تلاشی نمیکنم و رها کردم پس چرا نتیجه نمیگیرم فهمیدم علتش اینه که بجاش من در ذهنم تلاش اضافی و تقلا میکنم و مقاومت درست میکنم واسه خودم بطور ناخودآگاه.
با مبارزه کردن ذهنی.
با افکار خودآیند منفی.
با خشم و رنجش و سرزنش و حس ناراحتی و کلافگی و عجله و گیر کردن در یک موضوعی و ناامیدی و قربانی بودن و…
پس با تعهد و شوقی وصف ناپذیر تمام همت آدم لازمه رو کنترل کردن و حساس بودن ورودی های ذهن بهتره باشه
بخصوص نیم ساعت اول صبح و آخر شب.
تا جایی که میتونید دوری و حذف یا لااقل خیلی کم و کمتر کنید روابط و رفت و آمدهای نادرست و تی وی رو.
تا میتونید با خودتون صحبت کنید در مورد آرزوها
تا میتونید از عبارات تاکیدی خوب استفاده کنید
تا میتونید کامنت بخونید و بنویسید و پرسش و پاسخ و مطالعه کنید
باور کنید تو همین چند وقت مقاومت سنگین من شکسته شد و سبک شدم در برابر خوندن و نوشتن
وقتی مینویسم مثل این ارتباطات ارزشمند و زیبا با شماها حس میکنم عضوی از یک گروه دوست داشتنی هستم
خوده همین بدون اینکه افراد بدونن، این حس خوب رو تجربه میکنن یعنی عضویت در گروه اجتماعی مناسب.
و نکته طلایی طلایی دیگه
در خصوص سؤالتون:
وقتی میگید به خودتون یا به ذهنتون که نخیر اینطور نیست، یعنی اینطور هست. (البته از نظر ذهن منطقیت)
چون هنوز منطقی ذهنت قبول نکرده و این عبارت یا برنامه جدید سخت از خودآگاه وارد ناخودآگاهت میشه یا وارد نمیشه اصلا.
راهکار:
اول قانون رو مرور میکنیم:
تمام شرایط و اتفاقات بدون استثناء بواسطه فرکانس ها و افکار و کلمات و تجسمات هر لحظه ام ایجاد و خلق می شوند.
چون همه ماها موجوداتی ارتعاشی هستیم و از خود نور و انرژی ساطع میکنیم اون هم بدون توقف.
حالا وقتی آگاه میشی لازمه به ذهنت بگی من هیچ بحثی ندارم من فقط بعنوان هشیاری و آگاهی هستم که در هر لحظه جریان دارم تا برنامه های ذهنم را تماشا کنم.
اجازه میدم هر کاری میخوان این گفتگوها های درونی انجام بدن.
اصلا بزار باشند اگه خواستند و هر وقت دوست داشتند بسادگی برن راه رو براشون باز کن بزار آزاد باشند بزار نفس بکشند
قفلشون نکن
چطور خودتون دوست ندارید آزادی تونو کسی بگیره و حس آزادی میخوایید افکار ناراحت کننده هم همینطور.
اگه خواستند باشن یا برن، شما در حالت تسلیم و کمترین تلاش قرار میگیری، در حالت کمترین تقلا، بدون زور و فشار بدون اراده ی نفس.
اجازه میدی اراده خداوند که بالاترین اراده هاست آزادت کنه اراده خداوند عشق الهی که بالاترین اراده ها و قدرت هاست کار رو برات انجام بده.
منظورم از فرار نکنید و نجنگید یعنی فقط مشاهده کردن است یعنی فقط پذیرفتن است یعنی نه میخوای باشن نه میخوای برن،
هم هویت فقط نمیشی با افکارت در اون لحظه و هر زمانی.
چون همانطور که گفتم در خطوط اولیه، شما افکارت نیستی شما ذهن برنامه ریزی شده قدیمت نیستی.
شما موجود دیگری هستی.
حالا اگه تونستی بگی کیستی؟
آری. راه صلح با خود از پله دوم و سوم و دهم و صدم شروع نمیشود
از صفر شروع میشود
و البته بها داره و البته شیرین است.
ولی ادراکش برای من و شما تکاملی ست
هیچ فشاری به درکشم نیارید
رها و تسلیم بودن و عدم مقاومت در برابر هر چیزی بالاترین قدرت هاست.
بقول خانم اسکاول شین در جهان چیزی نیست که با بتواند در برابر نیروی عدم مقاومت، مقاومت کند و دوام بیاورد.
این فرمول در برابر افکار هم صادق است.
اگر فقط همین قانون رو بهش هر کدام از ماها برسیم و تمرین کنیم چیزی نیست که نشود، یا انجام نتونیم بدیم و یا نتونیم کسی که میخواییم باشیم.
استاد عباسمنش عزیز و نازنین و مریم خانم شایسته عزیز در مسیر تسلیم بودن تمام تلاش و حرکتشون بوده.
حس خوب یعنی حرکت در مسیر تسلیم بودن.
این اون چیزیه که منم عاشقشم. و البته باید کار کرد. انصافا راحت نیست. ولی بقول استاد از روزی که از ساعت و حتی از لحظه ای که شروع میکنیم اون نقطه فرکانسی درسته که ما نمیبینیم ولی هیچ وقت در عالم گم نمیشه، بقول قرآن مجید:
سوره مبارکه زلزال آیه 7 و 8، فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره – و من یعمل مثقال ذره شرا یره.
پس هر کس ذره ای مثقالی کار خیر انجام دهد، آن میبیند و هر کس هموزن ذره یا مثقالی کار بد انجام می دهد آن را میبیند.
نکته اینه که اول کار خیر رو قرآن آورده بعد کار شر رو.
تمام تجربیاتی که دوستان فوق العاده تعریف میکنن، حاصل همین تسلیم و آزاد و رها بودنه.
هم تلاش میخواد هم نمیخواد.
فکر کنم خیلی صحبت کردم
امیدوارم تونسته باشید با حوصله بخونید و براتون تا اینجا مؤثر و مفید واقع بشه و به اندازه کافی تا اینجا شفاف بیان کرده باشم.
راستی تجربه تنهایی تمیز کردنتونم و… هم خیلی خوب بود حتماً اگه دلتون خواست اون فردی که هماهنگی لازم رو با آرزو و خواسته شما داشته باشه تا اون هم مثل شما مشتاق کار کردن رو ورودی و کنترل ذهن باشه تا باهم لذت ببرید و باهم فایل بشنوید و صحبت کنید رو جذب می کنید به امید الله مهربان بزودی طبق تکامل.
و سپاسگزارم بابت دعای خیرتون.
و سال نوی شما هم بسیار مبارک باشه و بهترین سال عمرتون تا اینجا.
منم ازتون ممنونم.
سلام به آقای رجبی عزیز
بابت کامنت عالیتون ازتون تشکر میکنم
چندین بار کامنت رو خوندم ممنونم از زمانی که برای پاسخ دادن گذاشتید
تا قبل اینکه با این سایت و استاد آشنا شم تجربه شرکت توی دو تا دوره رو داشتم که پشتیبانی با خود استاد بود وقتی وارو سایت شدم تعجب کردم گفتم یعنی محصولات با این قیمت پشتیبانی هم نداره پس اگه سوالی پیش بیاد یا موضوعی باشه که نیاز باشه بیشتر توضیح داده بشه چی
حالا بهتر میفهمم داستان از چه قرار
اینجا ما یاد میگیریم همه چیز رو بسپاریم به جریان هدایت
یعنی تا حالا سوالی نبوده برام پیش بیاد و نتونم جوابش رو اینجا پیدا کنم
پاسخی که شما بهم دادین هزاران برابر بهتر از هر پشتیبانی دیگه بود
تسلیم بودن یعتی ادامه دادن برای کنترل ذهن
منم مثل شما فک میکردم تنبلم و عملگرا نیستم ولی وقتی شما مثال کارهایی که انجام دادین رو زدین دیدم منم چقدر جاها عمل کردم
و یه خبر خوب که من چند مدتی بود این خواسته خرید دوره عزت نفس تو وجودم شکل گرفته بود واقعا از خدادخواستم و خیلی راحت برام شرایط خرید جور شد و امروز برای خزید دوره وارد سایت شدم که کامنت عالی شما رو دیدم
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و سال نو رو بهتون تبریک میگم و ازتون تشکر میکنم بابت تجربه ای که باهام به اشتراک گذاشتید
سلام عزیزم ممنونم از مطالب خوبتون،منم دقیقا کار میکردم اما کم همش هم میگفتم بچه کوچیک و کار خونه اجازه نمیده به کارهام برسم،ماهی 4نهایت 5تاطرح میزدم،اما از وقتی با استاد آشنا شدم که الان فقط 4ماهه و روی باورهام کار میکنم هفته ای 4تاکار انجام میدم و میفروشم،خداروشکر به خاطر هدایت شدن من به این مسیر.و من از خدا خواستم که این مسیر رو سره راهم قرار بده تا من بتونم زندگیم رو تغییر بدم.
سلام الناز عزیزم
چقدر عالی که آنقدر توی کارت پیشرفت کردی و خدا رو شکر که مسیر درست رو پیدا کردی
من آدمی بودم که اصلا توانایی های خودم رو باور نداشتم و اقدامی هم نمیکردم ولی از وقتی با استاد آشنا شدم تصمیم به تغییر خودم گرفتم اتفاقات خوبی برام افتاذه ولی روی این جنبه نتونستم خوب کار کنم و همین باعث میشه انرژی ام تحلیل بره ولی وقتی امروز پیام شما رو خوندم برام شد یه نشونه که میشه
ممنونم ازت عزیزم که این پیام رو نوشتی
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
موفق باشی عزیز دلم
سلام الناز عزیزم
چقدر عالی که آنقدر توی کارت پیشرفت کردی و خدا رو شکر که مسیر درست رو پیدا کردی
من آدمی بودم که اصلا توانایی های خودم رو باور نداشتم و اقدامی هم نمیکردم ولی از وقتی با استاد آشنا شدم تصمیم به تغییر خودم گرفتم اتفاقات خوبی برام اف
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که ما از خداوند درخواستی داریم به دلیل داشتن باورهای مخرب و درک نادرست از عمل کرد خداوند پای خود را روی ترمز گذاشته و انتظار داریم که به اهداف خود دست یابیم بخصوص در مورد ثروت باورهایی مانند
اگر ثروتمند شویم از راه خدا دور می شوم.
اگر ثروتمند شوم نعمت دیگری را از دست می دهم .اگر لیاقت دارم خدا به من ثروت می دهد.
و……….
باور کمبود که پاشنه آشیلی برای همه افراد بوده باید با دیدن نمودهای عینی برای ذهن خود منطقی کنیم که فراوانی بی نهایت وجوددارد ، ثروتها و نعمتها روز به روز در حال افزایش است و موقعیتها روز به روز بیشتر و بیشتر می شود.
زمانی که باورهای ما تغییر می کند تمام جنبه های زندگی ما تغییر می کند. اتفاقات زندگی ما به واسطه فرکانسها و باورهای ما است و ما خالق صددر صد زندگی خود هستیم.
اگر ازقدرتی که خداوند در وجود ما قرار داده استفاده کرده و قدرت را تنها به او دهیم و بر روی باورهای خود کار کنیم ترمزهای ذهنی خود را شناسایی کرده و آنرا برطرف کنیم رسیدن به تمام خواسته ها امکان پذیر است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
با سلام و خدا قوت
وقتی آگاهانه به زندگی ام و جهان هستی نگاه میکنم متوجه نعمت های بی شمار در زندگی ام می شوم در این زمینه آموزه های استاد عباسمنش عزیز و کتاب معجزه شکرگزاری از راندا برن را برای چندین بار مطالعه کردم و با هر بار مطالعه آگاهی های جدیدی بهم دست میداد و من را برای شکرگزاری لحظه به لحظه ترغیب می کرد و سعی می کردم در هر موقعیت و شرایطی روی مثبت ها تمرکز کنم روی آن چیزی که می خواهم و با ادامه این روند متوجه احساس خوب در وجودم می شدم واقعاً شکرگزاری معجزه می کند چون موقع شکر گزاری داریم روی آن چیزی تمرکز میکنیم که می خواهیم همانا شکر نعمت نعمتت افزون کند خدایا بابت تمامی نعمت های زندگی ام شکرگزارم امیدوارم همواره حال دلتون عالی باشه.
به نام خداوند هدایتگرم
سلام بر همگی و استاد عزیزم
خدارو هزاران مرتبه سپاس گذارم که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و خوشحالم که به این اگاهی رسیدم برای به دست آوردن هر خواسته ای که دارم چ گونه ترمزهای ذهنی م رو شناسایی کنم
چقدر جالب بود که فایل زندگی در بهشتی که امروز دیدم مریم جون در مورد ترمزهای ذهنی صحبت کردن و پدیده ی هم زمانی برای من پیش اومد.
الهی شکرت خدایا
در مورد ترمزهای ذهنی ثروت توی ذهن من هم ارتباط مستقیم هست بین
ثروت مند بودن با جهنم رفتم
ثروت مند شدن و ظالم شدن
خداوند فقرا را دوست دارد و …..
پس باید بشینم یکی یکی شناسایی شون کنم و نمونه های عینی براشون بیارم و ایه های قران و بخونم .
الهی شکرت خدایا.
سپاس گذارم استاد عزیزم.
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم
فوق العاده عالی
فوق العاده بی نظیر
فوق العاده فراوانی
فوق العاده آرامش
فوق العاده حال های خوب
فوق العاده لذت های مختلف
سپاس سپاس سپاس
سلام استاد خوبم
خیلی خوشحالم بابت فایل جدید تا حالا این همه موتور ی جا باهم ندیدم چقدر خوشگل بودن رنگی رنگی خیلی باحال بودن همه مردم ااز پیر و جوون خوشحال چقدر دختر و پسر رو موتور باهم بودن چقدر فراوانی الهی شکرت خداجونم . هر وقت ی فایلای تصویری استاد و می بینم تمام سستای قبلم از بین میره دوباره ی انگیزه قوی می گیرم که با قدرت بیشتری ادامه بدم مرسی که هستی استاد جونم , دیروز هرکاری میکردم نتونستم فایلو دانلود کنم به قول اقای فلاح یهو سایت مثل مترو میشه . یه تشکر از فیلم بردار عزیزمون مرسی بابت این همه تصاویر عالی .
مووووووووفق باشین و پر انگیزه .
سلام به استاد استادان و همفرکانسیهای خوبم و گروه تحقیقاتی عباسمنش،استاد یعنی صحبتهایی که میکنید یجور انرژی و شور داره و این آهنگایی که ٣/۴دقیقه آخرش میزارید یطرف دیگه ، عاااااالین? من تازه یک دهم نوشته های بچه هارو خوندم ولی تو همین مقدار کم هم واقعا کلی اطلاعات خوب بدست آوردم واقعا کی فکرشو میکرد چیزیکه سالهاست همراهمه و همیشه چسبیده به ذهنم بوده یه ترمز باشه ،واقعا چقدر ظریف میتونید این ترمزهارو بیدا کنید بینهایت خوشحالم که خدای مهربان منو به راهی هدایت کرد که بتونم با شما و صحبتهای الهیتون آشنا بشم ??،من عاشق جملات پایانیتون هستم موقع خداحافظی (در پناه الله یکتا شاد و سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید) همراه همیشگی روز و شبم شده حرفهای شما استاد ،چقدر دوره اعتماد بنفستون بهم کمک کرد و خواهد کرد تازه من فکر میکردم اعتماد بنفس و عزت نفس دارم چون همیشه تو مدرسه واسه کنفرانس و داو طلبانه جواب دادن به سوالها نفر اول بودم? دوره روانشناسی ثروت ١ و دوره آفرینش که چقدر دوسش دارم ،الانم دوره کشف قوانین زندگی چقدر خوبن این صحبتهاتون در مورد ثروت و ترمزاش….خلاصه نگم براتون باید حرفهاتون رو با طلا نوشت زد به دیوار به خدا قسم ..ممنونم ممنونم ممنونم?????
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباسمنش و همکاران
در مورد سوال مهم پرسیده شده به شرح زیر :
خیلی از ماها وقتی از خداوند ثروت می خواهیم می گوییم من کار خیری انجام دهم ( خدمت به مردم و .. ) و توی این درخواست یک سری ترمز و باور مخرب هست و از نظر شما چه چیزهایی است که ترمز و باور مخرب هستند ؟ یا دلیل اینکه من خواسته ای دارم و حتی می گویم که خدایا به من بده و من به بنده هات کمک می کنم یا خیرات می کنم و هدف و برنامه ریزی کرده ام که به خواسته ام برسم اما به خواسته ام نرسیده ام ؟
پاسخ سوال از نظر من :
1 – من می خواهم به خواسته ام برسم اما در ته اعماق وجودم این باور هست که من نمی توانم و حالا باید به زمان دیگری موکول کنم و این باعث دلسردی کامل در وجودم می شود و عملاً من حرکتی انجام نمی دهم که موفق شوم .
2 – من ایمانم ضعیف است که می تونم به هدفم برسم و باور دارم که ضعف دارم و باید پوشش دهم و این مدت ها زمان می برد و پس از مدتها می بینم که به خواسته ام نرسیده ام .
3 – من خودم را باور ندارم که می تونم ثروتمند و موفق شوم .
4 – فکر می کنم که من تنها هستم و به تنهایی قادر نیستم به هدف و ثروت و موفقیت برسم .
5 – ترمز گذاشتم روی خواسته ام و هدفم که ثروتمند می خواهم باشم و اصلاً نمی تونم به طرف موفقیتم و ثروتم حرکت کنم.
6 – خودم را لایق و ارزشمند برای بدست آوردن خواسته هایم نمی دانم .
دوست دارم یک باور خوب بگویم : خدایا 100 هزار مرتبه شکر بابت همه نعمت ها و همه این اتفاقات خیلی خوب که در آن به سر می برم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم