چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۱ - صفحه 12

سلام و درود به همتون

دقیقا نمیدونم چی باید بنویسم ولی بخاطر اینکه دوس داشتم بتونم با خودم دوست تر باشم و راحت هر چی که دوس دارم بنویسم از این به بعد بنابراین دیدم تنها راهش اقدام کردنه پس گفتم لااقل شروع کنم باقی کلمات خودش میاد .

من این فایل رو سال 95 به صورتی صوتی گوش کردم ، البته اصلا یادم نبود … چون من مدت خیلی طولانیی میشه که یسری فایل ها رو داشتم ولی خب این درک و اشنایی رو نداشتم . چند هفته پیش اتفاقی دفتری رو که برای نوشته های شخصی خودم تهیه کرده بودم رو نگاه میکردم و دیدم تعهد رو نوشتم ، البته حتی یه کلمه از اینکه باقی این فایل رو شنیده باشم یادم نمیاد ، اما یادمه کلی فایل داشتم از استاد همشون صوتی و از طریق یه کانال توی تلگرام بود ک یادمم نمیاد چی بود .

بعد از اون من پیگیری این فایل رو از تاریخ 12/9/97 شروع کردم .

تعهد من از این تاریخ شروع شد و نشونه پشت نشونه برام هویدا میشه . از هدایای غیرمعمول گذشته ، تا پیشنهادای کاری و پیگیری شغل برای من از طریق غریبه و آشنا . دستان خدا برای من انقد زیاد شدن که شمارشون از دستم در رفته و خداروشاکرم .

وقتی استاد میگه ذهن فقیره دقیقا من از عمق وجودم متوجه میشم . ذهن من فقر دیداری داره . ذهن من عادت داره درآمد رو چیزهایی ببینه یا پول هایی ببینه که براش زحمت کشیده و یه کار سخت کرده … من حتی بلد نبودم درآمد چیه؟؟؟

بخاطر همین پولی که خانواده در اختیارم گذاشته بود درآمد نبود … هدایایی که دریافت میکردم درآمد نبود … هزینه هایی که دیگران منو مهمون میکردم و من دیگه پرداخت نمیکردم درآمد نبود … افزایش قیمت وسایلام درآمد نبود … برطرف کردن نیازهام از طریق دستای دیگه درآمد نبود … و انقد چیزای دیگه که داشتمشون برام درآمد نبود ، اما چرا ؟؟؟ تنها بخاطر این باور که چی؟ که پول و درآمد اونیه که براش یه کار و معمولا هم یه کار سخت انجام بدی این پول و درآمد میشه پول و درآمد خودم در غیر این صورت که درآمد به حساب نمیاد …

من برای خودم نمونه ی بارزی بودم و هستم از شخصی که همیشه همه ی نیازهاش و خواسته هاش براحتی حاضر بود . من یادم نمیاد هیچوقت برای داشتن لباس ، کفش ، کیف ، زیورآلات و … لازم باشه پولی بدم ، چون همیشه خدا از طریق فامیلا و آشناها برام حاضر و آماده فرستاده بود مخصوصا تا سه سال گذشته ، اما ذهن من شدیدا فقیر بود چون نمیدید ، چون میگف من؟ من که درآمد ندارم . موقع نوشتن تعهد سال 95 من قسمت درآمد رو نمیدونستم چی بنویسم و میگفتم خب صفره و عدد صفر هم هر چند برابرش کنی صفر میشه دیگه . در صورتی که الان که ذهنم مدارش بالاتر رفته و داره هی بالاتر هم میره دیدم فقط قیمت کیفایی که من از طریق فامیل داشتم 500 هزار به بالا بوده . همشون مارک و باکیفیت بوده و واقعا دیدم خدا چقدر بخشنده اس که من با اون باورها و دیدگاه نامناسب همیشه مورد لطفش بودم و البته قطعا بخاطر باورهای مناسبی بوده که بخاطر دیدن فراوانیهای اطرافم داشتم.

خداروشکر که الان با همون شرایط ولی تغییر دیدگاه میبینم من نسبت به قبلم خیلی ثروتمندم ، خیلی آرامش دارم ، خیلی راحت از چیزی که من فکرشو میکنم خواسته هامو خدا محقق میکنه .

و این تغییر دیدگاه باعث افزایش درآمد من بدون انجام هیچ کاری شده . این اقدام به تغییر باعث شد شخصی مث من که در جستجوی کاره درآمد داشته باشه و پیشنهادای مختلف کاری رو دریافت کنه و برخلاف گذشته کاملا آروم شده باشه .

عمیقا درک کردم که لازمه ی داشتن زندگی ثروتمند ، داشتن ذهن ثروتمنده.

سپاس بی نهایت از شما استاد عزیز که پایه ی تغییر دیدگاه و تغییر برنامه ریزی ذهن رو برای من بنا کردین .

امیدوارم به ازای هر ریالی که به درآمد و دارایی من اضافه میشه ، هزاران برابرش به دارایی و آرامش شما اضافه بشه .

ممنون از حضور همتون.

شاد و ثروتمند باشیم .