چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۱ - صفحه 77

به نام خدای مهربان

چندبرابر کردن درآمد در یک سال🪴

توی بحث ثروت عواملی وجود دارن که اصلاً ربطی به ثروتمند شدن افراد نداره

و نباید فکر کنم که این عوامل باعث ثروتمند شدن اون افراد شده

یکی از اونها شغل خاصه، نباید فکر کنم اونی که وضعش خوبه به خاطر این شغل خاصی هست که داره

مثلاً بگم چون وکیله یا پزشکه یا بساز بفروشه یا هر کاری داره که وضعش خوبه به این دلیل وضعش خوب شده که این شغل رو داره و این باور کاملا اشتباهه

یا مثلاً فاکتور دیگه اینکه بخوام نگاه کنم بگم فلانی که توی شهر معروفه و صف میبندن دم مغازه‌اش، به این دلیل خوب کار میکنه و خوب میفروشه و وضعش خوبه که مثلاً 40 سال پیش کارو شروع کرده، اون موقع دست نبوده، خیلی رقابت نبوده، برای همینه که وضعش خوبه، این فکر و باور هم کاملاً اشتباهه

یا عامل دیگه که مثلاً بخوام بگم فلانی که وضعش خوبه چون باباش پولدار بوده بهش سرمایه اولیه داده‌، یه مغازه ای، کارخونه‌ای بهش داده اینم کارو شروع کرده برای همین وضعش خوب شده و این باور هم کاملاً اشتباهه

یا مثلاً بخوام بگم چون پارتی یا آشنا داره، چون فامیلش اطلاعاتیه و اونجاست یه سری کارها رو براش میکنه، برای همین وضعش خوب شده

یا اینکه بخوام فکر کنم چون توی اون شهر خاص بوده، یا چون توی تهرانن وضعشون خوبه

بحث ثروت یه بحثیه که به تموم جنبه های زندگی مون رقم خورده

اونی که از لحاظ مالی دست و بالش بسته است، هم اعتماد به نفسش پایینه، هم کسل تره، هم ایمانش به خدا کمتره، هم توی ارتباطاتش ضعیف تره و خوب نمیتونه با دیگران ارتباط برقرار کنه و هم از لحاظ سلامتی از بس که فکر و ذهنش داغونه به مشکل بر میخوره سلامتیش

باید بدونم که پول یه انرژیه، یه فرکانسه، مثلاً فرض کنم یه عالمه ریل قطار هست

پول و ثروت توی یک سری از ریل ها هست توی یک سری از ریل ها نیست

یا مثلا اگه امواج رادیویی رو در نظر بگیرم ثروت روی یک کانال خاصیه، روی یک موج خاصیه، روی فرکانس خاصیه، یا روی مدار خاصیه

اینجوری نیست که از پول بخوام که بیاد توی مدار من

اگه مدارم روی فقر باشه، پول توی اون مدار نمیاد و اینجوری هم نیست که بگم خدایا یه کیسه پول از اون بالا بیفته برام

مثل این میمونه که ماهی بخوام و توی خشکی باشم بعد بگم ماهی بیاد پیش من

اگه ماهی میخوام باید برم سمت دریا، باید خودم برم اونجا، باید خودم حرکت کنم،

پس اگه میخوام از لحاظ مالی پیشرفت کنم باید به سمت فرکانس ثروت حرکت کنم، باید فرکانسم رو از چیزی که هست تغییر بدم به سمت فرکانس ثروت

چون اگه توی این فرکانس بمونم هرگز ثروت توی این فرکانس نمیاد، همون چیزی که توی این فرکانس هست همونو هی تکرار میکنم اگه چیز جدیدی میخوام، اگه موفقیت مالی بیشتری میخوام باید فرکانسم رو عوض کنم باید یک سری کارها رو روی خودم انجام بدم من باید به حقیقت در مورد پول برسم نه به یک تکنیک

مثلاً مثل کسی که میخواد ریاضیش خوب بشه، میخواد مشتق رو بفهمه

بهترین حالتش اینه که بره درکش کنه که مشتق چیه، اصولش چیه، از اول بره اونو یاد بگیره و بفهمه و به فهم کامل برسه، بعد بره امتحان بده و به دنبال تکنیک های سریع جواب بده نباشه، مثل تقلب

که بگه این سری یه کاریش میکنم بعدا ببینم چی میشه

در مورد ثروت هم همینه

خیلی ها میگن حالا این کرایه رو بدم، حالا این بدهی رو بدم، این بدبختی رو فعلاً ردش بکنم بره بعد ببینم چه جوری باید اصل موضوع رو درک کنم

اینجوری فایده نداره

باید حقیقت پول رو درک کنم، باید بدونم که پول یه فرکانسه، انرژیه، من باید فرکانسم رو تغییر بدم تا بهش برسم

یه سری باورها توی مغزم هست که اونا باعث میشه فرکانسم روی فقر بمونه

اگه میخوام فرکانسم رو ببرم روی ثروت باید باورهامو تغییر بدم و هیچ راه دیگه ای هم نداره

اینکه بخوام شغلم رو عوض کنم

از این شهر برم به اون شهر

اینو طلاق بدم برم با اون ازدواج کنم

یه ایده دیگه بیارم

بسته بندی کالامو عوض کنم

شکل تبلیغات محصولم رو عوض کنم کارمندمو اخراج کنم یه سری کارمندای جدید استخدام کنم

اینا همش مثل همون تقلب برای امتحان انتگرال مشتقه که در نهایت جواب هم نمیده ولی اگه اصول رو درک کنم میتونم هر بار با استفاده از اون اصول پله به پله در آمدم رو بیشتر کنم

باید اول تعهد بدم و برام مهم باشه که در آمدم بیشتر بشه

سعی کنم هر روز روی باورهام کار کنم و بدونم که ثروت یه انرژی و فرکانسه و کار من اینه که من برم توی اون فرکانس، اون توی فرکانس من نمیاد

من باید با تغییر باورهام، نه با ایده های خاص، ن با تبلیغات جدید، نه با تغییر محل شرکت، تغییر شغل یا هر ایده دیگه ای

فقط با تغییر فرکانسم توی همون کاری که هستم، توی همون شغلی که دارم، یا توی همون شغلی که عاشقش هستم، دوستش دارم

با تغییر دادن باورهام، با تغییر فرکانسم بخوام جایگاهم رو عوض کنم و برم به سمت مداری که توش ثروت بیشتر هست

باید تصمیمم جدی باشه برای اینکار

باید بپذیرم که کل این داستان به باورها برمیگرده، به فرکانس بر میگرده

به اون چیزی که پذیرفتم برمیگرده

و وقتی اونو تغییرش بدم همه چیز تغییر میکنه

وقتی روی باورهام کار کنم یه اتفاقاتی برام میفته، یه دست هایی از طرف خداوند میان، یه مسیرهایی به ذهنم میرسه، یه شرایطی برام به وجود میاد که خودم متحیر میشم ولی اول باید روی باورهام کار کنم بعد اون اتفاقات میفته

اول باید روی ذهنم کار کنم بعد اون درها باز میشه

توی این مداری که هستم چیزی که به دست میاد همین چیزیه که الان هست و تغییری نمیکنه

همین هی تکرار میشه برام، ولی فرکانس که عوض بشه اوضاع هم عوض میشه🪴

سپاسگزارم از شما استاد عزیز وخانم شایسته جان🪴