چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲ - صفحه 45

1174 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد نصیب گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    بسیار عالی بود استاد من چند سالی هست که توی سایتتون عضو هستم ولی دیروز شروع کردم به صورت جدی از فایل هاتون استفاده کنم اولین قدمم هم نوشتن تعهد نامه بود و دومین قدمم اینه که تلویزیون رو بزارم کنار اینستاگرام رو بزارم کنار بجز برای کسب درآمد

    یکی از پاشنه آشیل هام اینه که ذهنم خیلی سعی داره منو متوقف کنه و من همیشه سعی دارم باهاش بجنگم اما از امروز به بعد به خودم قول دادم که به هیچ وجه با نجواها نجنگدم و اونهارو به حال خودشون رها کنم

    و فقط روی باور هام کار کنم یکی از قویترین باور هایی که من میخام بسازم اینه که ثروتمند شدن وپولدار شدم مقدس ترین و معنوی ترین کار دنیاست میخام تا زمانی که این باور در ضمیر ناخودآگاهم نفوذ کنه این باور رو تکرار کنم با خودم

    امیدوارم در این راه موفق باشم چون هیچ چاره ای ندارم جز موفقیت چون به خدا قول موفق شدن رو دادم

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Ayda Zinati گفته:
    مدت عضویت: 1511 روز

    ردِ پای روز بیستم…

    بهترین اگاهی که میتونیم در مورد مدیریتِ فرکانس ها داشته باشیم اینه که:

    ما در هر لحظه درحال ارسال فرکانس هستیم

    هرلحظه

    خب همینو اگر بدونیم چقدر میتونیم کنترل خوب و بهتری درمورد فرکانسهامون داشته باشیم

    زندگی مثل یه بازی میمونه که قانونش قانونِ توجهات و فرکانسهای ماست

    توی این بازی کسی بهتر جلو میره که قانونو درک کنه و برعکس

    ورودی نامناسب=خروجی نامناسب=اتفاقات نادلخواه

    ورودی مناسب=خروجی مناسب=اتفاقات دلخواه

    باورهای محدود کننده درمورد خواسته های واقعی ما احساسِ بد ایجاد میکنه

    چیزی که من میگم(من ثروت میخوام اما نمیخوام ادمه بدی بشم)

    چیزی که جهان دریافت میکنه(من ثروت نمیخوام من رو در مداره ثروت قرار نده)

    چیزی که من زیاد شنیدم این جمله بود:

    معلوم نیست این همه ثروتو از کجا اورده گول اینارو نخورید مگه پولدار شدن راحته!

    این خودش پر از باوره محدود کنندس اونم نه یکی دوتا چند تا!!

    تمرینِ این جلسه:

    ۱.دوستان و افراد نامناسب رو حذف کنید

    ۲.تلویزیون و ماهواره و هر ورودی منفی کلا حذف شود

    خب خبر خوب اینجاس که من مدتهاست این دوتا کارو انجام دادم

    تماااام دوستام رو کنار گذاشتم حتی دوستی که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم خیلی طبیعی از مسیره من خارج شد! و مدتهااااست که تلویزیون نگاه نمیکنم،هیچ کدوم از فضاهای مجازیم ندارم فقط وقتم رو توی سایت میگذرونم

    ورودی منفیم ندارم البتهههه اگر ذهن عزیز اجازه بده😁

    کمتر شده نجواهاش اما بازم باید روش کار کنم بیشترو بیشتر من به شدتتتتت ذهن منطقی دارم همون طور که سخت قبول میکنه سختم فراموش میکنه که اطلاعات جدیدیو بپذیره (بعضی وقتا فکر میکنم مقاوم تر از ذهن من تو کل کیهان وجود نداره😐)

    از همین الان باید اصلا اجازه ندم حتی یه کلمه حرف بزنه چون وقتی روی باورای جدید شروع میکنم به کار کردن به شدتتتت مقاومت میکنه

    سعی میکنم افکار غالبم رو بهتر مدیریت کنم تا دیگه اون نجواها هم نباشه

    بررریم واسه روزِ بعدیه سفرنامه☄

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    سلم و عرض ادب

    مواردی که در این فایل اموختم :

    تلویزیون ، کانالی چرت و پرت اینستا،تلگرام ، … حذف

    شبکه های احتماعیی که واجب نیست برای کسب و کار حذف

    افراد دور و برمون گلچین بشن

    فقط روی باور هامون کار کنیم

    دوستدار شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز ۲۰ام سفرنامه

    کنترل ورودی واقعا کار لذت بخشیه و هرچقدر بیشتر اینکارو بکنی نتایج بزرگ تر میشه تلویزیون اینستاگرام یا هروسیله ای ک کنترلی بر محتوایی ک میبینی نداشته باشی برای ما عباسمنشیا مضره و باید حذفش کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم …

    استااااااااد مرسی بابت فایل های بینظیری ک ضبط کردین …

    خدایا شکررررررت …

    من چیزی رو شنیدم ک کلی این فایل رو گوش دادم نشنیده بودم …

    همش با خودم میگفتم خدایا چرا باز اینکه ک من دارم رو خودم کار میکنم چرا ی پام داره میلنگه ؟؟؟

    کجای کارم ایراد داره ؟؟؟

    امشب سفرنامه روز ۲۰ رو گوش دادم …

    گوش دادم …

    گوش دادم …

    گوش دادم تا به این قسمت از فایل رسیدم …

    قاعده بازی جهان = پاسخ به فرمانس هایی هستش ک ارسال کردیم …

    خب من تا اینجا متوجه شده بودم …

    حتی وقتی استاد گفت که فرکانس های ما ورودی های ذهنی ما هستن …

    حااااااااااااالا ….

    اینجاش قشنگه که ورودی های ذهنی ما ( چیز هایی ک میبینیم ، چیز هایی ک میشنویم ، چیز هایی ک صحبت میکنیم و از همه مهم تر ک من نشنیده بودم چیز هایی ک للللللللمس میکنیم و خاطراتی ک به یاد میاریم … )

    الله اکبر ….

    مگ مییییییییشه ….

    مگ دارررررریم ؟؟؟

    اینقدر قانون دقیق عمل بشه ؟؟؟

    مگ داریم ؟؟؟

    مگ میشه ؟؟؟؟

    اینقدر جهان نظم داشته باشه ؟؟؟؟

    حتی به لمس کردن هم واکنش نشون میده …

    من میگم خدایا چراااااااا من باز اینکه این همه درک کردم ولی نتیجه کمی اتفاق افتاده ؟!؟!؟!

    برای این بوده ک من با گفتو گوهایی ک با همسرم ک هم مدار هستیم با هم فایل های استاد رو دنبال میکنیم من برای اینکه میخوام صحبت کنم و بهش بگم ک چجوری قانون رو درک کردم از گذشتم مثال میارم و بحث رو شروع و بهش پایان میدم ….

    به همین راحتی …

    بت همین خوشمزگی من جواب لنگی پامو فهمیدم …

    وااااااای ک چقدر لمس کردنه مهم بوده …

    میدونی چرا ؟؟؟

    ما فکر میکنیم ک اگر چیز بی کیفیت برداریم و پول پاش بدیم چیز خوبیه یا چقدر برامون کار میکنه …

    درواقع ما این پیام رو ارسال میکنیم ک ما بی لیاقت هستیم و نمیتونیم چیز خوب دستمون بگیریم یا بپوشیم …

    بخاطر همین ما جاهایی هدایت میشیم یا افرادی سر راه ما قرار میگیرن ک جنس بی کیفیتشون رو به ما میدن …

    اگ دقت کرده باشین وقتی یکی از اشنا یا دوستامون از ی مغازه ای خرید میکنن کلی راضی هستن از خریدشون ولی ما از همونجا خرید میکنیم نتیجه بالعکس میگیرم ؟؟؟؟

    برای همین لمس کردنست برای همون نداشتن عدم احساس لیاقته و نتیجه هم ک معلوم شد … شرایط ، موقعیت ، افراد مناسب با همون فرکانس رو دریافت میکنیم …

    خدایا شکرت بابت قانون مندی جهانت …

    خدایا شکرت بابت نظم جهانت ….

    خدایا شکرت ک تو پاسخ میدی به انچه ک میخوام …

    باید به نکات توجه کنیم …

    باید اول شناژ بندی خوبی رو ببندیم بعد بتن ریزی کنیم و ستون بزاریم …

    بله باید به نکات ریز توجه‌کنیم …

    باید برای ورودی های ذهنمون خساست به خرج بدیم و توش ریز بشیم تا به خواسته هامون برسیم …

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم … موفق باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مینا الیاسی گفته:
    مدت عضویت: 1516 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    برگ بیستم از سفرنامه

    دو مورد از مهمترین موارد رعایتی برای بالا رفتن فرکانس همین دو موردی هست که استاد گفتن.

    ۱:قطع ارتباط با افراد سمی

    ۲:کنترل ورودی ها

    از وقتی کار کردن روی خودمو شروع کردم کم کم تمام دوستام محو شدن😂اصلا یطور عجیبی دیگ نیستن نه اینک حرفی پیش اومده باشه نه ولی دیگ نه پیامی نه زنگی خداروشکر میکنم چون این نشون میده من مدارم بالا رفته و الان تقریبا هیچ دوست و آشنایی در کنارم ندارم الا خانوادم.

    دومین مورد هم با همسرم تصمیم گرفتیم و الان چند سالی هست که دیگ نه فیلمی چه ایرانی چه خارجی نه سریالی نه حتی فوتبال هیچی نمیبینیم و فقط و فقط سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا میببنیم و بشدت فضای خونه عالی و آرام و مثبت شده حالمون خیلی خوبه خیلی شادتر شدیم سلامتتر شدیم آرام تر شدیم و خیلی بیشتر حرف میزنیم.وقتی کسی میاد خونمون تعجب میکنه چون ما سیم آنتنو کندیم😂

    خداروشکر میکنم روز به روز زندگیمون داره بهتر میشه و رو به جلو حرکت میکنیم و نظم بیشتری داریم.ممنونم از این مطالب بی نظیرتون استاد عزیزم.

    بی نهایت خدارو سپاسگزارم بابت وجودتون تو زندگیمون.خدا شمارو برای ما نگه داره.الهییی

    آمین.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    سلاام و درود🥰

    روز بیستم

    امرزو صبح ک از خواب پا شدم، نمیدونم چی شد که ذهنم رفت به طرف یکی از نگرانی های همیشگی ذهنیم، که حتی مربوط به الانم نیس و هنوز اتفاق نیفتاده و همینجوری گفتگوهای ذهنیم داشت میرفت جلو و داشتم در موردش تو ذهنم با همسرم صحبت میکردم و برا نگرانیم دل و منطق میاوردم و … .

    بعدش ک گوشیم و برداشتم و اومدم تو سایت تا فایل امروز و ببینم، متن خانم شایسته ی عزیز رو که قبل رفتن به صفحه ی فایل روز بیستم، گذاشته بود خوندم و اونجا ک نوشته بود « باور محدود کننده ی که یکی از بچه ها داشته پرداخت خمس بوده و…»

    همون لحظه یاد گفتگوی ذهنی خودم اول صبح افتادم و دیدم دقیقا باور محدود کننده ای شبیه همون دوستمون من در مورد ثروت دارم، شایدم دلیل اینکه نمیدونم از کجا اول صبح این گفتگو وارد ذهنم شد همین بوده ک من این واقعیت درک کنم و بشینم فکر کنم که این نگرانی ناشی از کدوم باور محدود کننده س و باید رو کدام باور قدرتمند کننده کار کنم تا این باور غلط از بین بره.

    بعدش فایل استاد و گوش دادم، و بهش فکر کردم که در مورد کنترل وردیها دیدم من تقریبا بیشترشو کنترل کردم ؛ من دو سه ماهه تلویزیون نگاه نکردم ( گرچه قبلنام زیاد نگا نمیکردم و کلا علاقه ندارم) ، اصلا اخبار نگا نمیکنم، من دوستای زیادی ندارم و اونای م ک هستن خیییلی کم باهاشون در ارتباطم، در واقع شرایط من در حال حاضر جوریه ک بیشتر وقتا تنهام و وردیهای بیرونی ذهنم تقریبا منفی نیس، اما مشکل اساسی من گفتگوهای ذهنی خودمه، تقریبا تمام ورودیهای ذهن من مربوط به گذشته س( خانواده، دوستان، دین، فرهنگ، جامعه ، کتاب ، فیلم و سریال و …) ک تبدیل به باورهای خیلی قوی شده و غالب فرکانس های ارسالی من به جهان هستی ، منشا شون گفتگوهای ذهنی خودم ناشی از اون باورهاست.

    واقعا چقدر اینا قدرتمند و چقدر مخفی و نامحسوس اند؛ من بیشتر وقتا متوجه میشم که چندین ساعته که ته ذهنم یه نگرانی وجود داره و حتی نمیدونم اون نگرانی بخاطر چی هست و بعد که آگاهانه فکر میکنم و اتفاقات و بررسی میکنم میفهمم که داستان چیه و اون نگرانی از کجا آب میخوره🙄🙄.

    و من تا به امروز به فکر این گفتگوهای ذهنیم نبودم ، الان که این حرفا رو نوشتم احساس میکنم کمی سبکتر و رهاتر شدم و امیدوار شدم به اینکه قراره رو ذهنم آگاهانه کار کنم و نگرانیهای ذهنیم قراره کمرنگ و کمرنگتر بشه.

    پس اولین و اساسی ترین کاری که من در جهت کار کردن رو باورهام باید انجام بدم اینه :

    من همینجا تعهد میدم که از امروز به بعد تا جایی که بتونم و آگاه باشم گفتگوهای ذهنم رو بشنوم و بجای اینکه باهاشون مقابله کنم بهشون نگاه کنم و بررسیشون کنم و ببینم هر کدوم ازین گفتگوها مربوط به کدام باور محدودکننده س و بعد بفهمم چه باوری رو باید جایگزین کنم .

    این تعهد رو اینجا نوشتم که ردپایی باشه برام و امید دارم بعدها که موفق شدم و تونستم ذهنمو آروم کنم ، این کامنتو ببینم و بگم بعله بالاخره تونستم✌️😍.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    Mojdeh گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    فایل امروز سفرنامه

    استاد چقدر خوب و درست روی کنترول ورودی ها تاکید دارین منم روزای اول وقتی این فایل یا فایل های دیگه رو میشنیدم که از ورودی ها میگفتین فقط میشنیدم و درک نمیکردم که به مرحله عمل برسه و با خودم میگفتم اخه جچوری مگه میتونم مثلا وقتی پدرعزیزم داره یه صحبتی میکنه و از باورهای غلط هست و احسای ترس و نگرانی در من به وجود میاد من بگم ساکت شو هیچی نگو یا مثلا وسط حرفش پاشم برم…

    اما کم کم که تکاملی یکم مدارم اومد بالا متوجه شدم وقتی من صبح تا شب خودم رو با باورها و فایل ها بمباران میکنم و سعی میکنم غالب افکار روزم در جهت خواسته ها و باورام باشه وقتی ذهنم رو کنترول میکنم که در لحظه بمونه و به گذشته و اینده نره کم کم مدارم میاد بالا کم کم حرف ها و صحبتایی که همسو و هم جهت با افکار و باورهای جدید من نیست دیگه از من فاصله میگیره و من دیگه میام بیرون از مدار این حرفا و ترس ها و نگرانی ها ، دیگه وقتی جایی هستم هر آنچه که در مدار من نیست گفته نمیشه یا قبل من گفته میشه یا بعد از من ، دیگه میرسه روزایی که من قرار نیست ادمای اطرافم و حرفاشون رو کنترول کنم همین که رو خودم کار میکنم جهان طبق مدار من اون هارو کنترول میکنه اون وقت دیگه همین مثلا بابام میخواد یه حرفی یه داستانی بگه که هماهنگ با من نیست اتفاقا همون موقع یه اتفاقی میوفته که صحبتش قطع میشه کسی صداش میزنه، تلفنش زنگ میخوره، پسرم میره سمتش بازیگوشی میکنه و نمیذاره حرفش رو بزنه و هزاران راه و روش دیگه که اون حرف گفته نشه چون با باورهای وجودی من و مدار من هم جهت نیست……

    و قشنگیش اینجاست که من کاری نمیکنم اصلا من فقط و فقط روی خودم کار میکنم بقیشو جهان واسم انجام میده و کنترول میکنه.

    یعنی خدایا من عاشقتم

    گاهی فک میکنم اگه کل ٨ میلیارد ادم رو کره زمین همه باهم مینشستن و همفکری میکردن تا قوانینی برای جهان وضع کنن به بزرگیش قسم یک اپسیلون از این حجم از بینظیر بودن کامل بودن عادلانه بودن راحت بودن و…. قوانینی که خداوند وضع کرده نمیتونستن بسازن

    اخه چقدر دقیق منظم منصفانه زیبا سراسر عشق محبت شادی خنده حس خوب……🦋

    من عاشقتم خدای مهربون که تو اون قدرت و اگاهی برتر عالمی و همه اونایی که مقام و قدرتی هم دارن تو این دنیا فقط و فقط یه جزء خیلی خیلی خیلی ریزو ناچیز از تو قدرت برتر و نامحدود هستن.

    سپاس خدایی رو که فرمانروای جهانیان است

    سپاسگزارم استاد مهربانم در پناه الله یکتا پاینده و سلامت باشین

    🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1370 روز

    من مریم امروز در تاریخ ۱۴۰۰/۸/۲۵ تعهد میدهم که درامدم تا یک سال آینده حداقل سه برابر بشه این تعهد را در شرایطی میدم که دو قسط وامم عقب افتاده و به چند نفر بدهکار هستم و چند ماهی هست که حتی پول خرید موادغذایی و مایحتاج اولیه را ندارم ولی هفده روزه که با سایت استاد عباس منش آشنا شدم و هرروز چندتا ازفایلهای رایگان را میبینم و حالم خیلی بهتره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    به نام خدا

    سلام

    من این فایل رو حدود سه سال پیش دیدم و همون موقع تعهدم رو نوشتم و بعد از اون هم بارها و بارها این تعهد رو نوشتم

    ولی هر چقدر که فکر می کنم می بینم هنوز توی این سه سال من نتونستم به درآمد برسم چه برسه به درآمد سه برابر

    یعنی اون درآمدی که نوشتم رو نتونستم بهش برسم

    از همون روز اولی که این فایل رو دیدم تلوزیون رو جمع کردم و الان مدت هاست تلوزیون روشن نمی کنیم و همه فامیل اینو می دونند

    اما چرا درآمدم تغییر نکرده یا اینکه یک تغییر خیلی خیلی جزئی کرده؟

    استاد خیلی قشنگ گفتین که حرفهایی که می زنیم مهم نیستند بلکه فرکانس هایی که ارسال می کنیم مهم هستند. با توجه به نتیجه پس من فرکانس نامناسب ارسال می کنم دیگه

    در مورد تمرین اول که استاد گفتند نگاهی به روابطتون بکنید و آدمهایی که ورودی های نامناسب بهتون میدهند رو حذف کنید

    استاد من قبلا خیلی اهل رفیق بازی و بودن با دوستانم بودم ولی مدت هاست که دیگه اصلا با دوستانم ارتباط ندارم پس این ورودی های نامناسب از کجا میان؟

    از نزدیکانم. از خواهرها و برادرم از مادرم از پدرم

    استاد باید این افراد رو هم کات کنم؟

    خیلی پیش میاد که تو گفت و گوهای خانوادگی حرفهایی زده میشه که من احساس ترس می کنم. مخصوصا پدرم که همیشه ناامیدم می کنه و منو می ترسونه.

    اما دقت که می کنم می بینم استاد الان چند سالی هست که خانوادشو ندیده. خوب چی شده؟ خیلی ناراحته؟ نه اتفاقا روز به روز هم بیشتر موفق میشه و با عزیز دلش خیلی هم عاشقانه زندگی می کنه

    منم باید همین کار رو بکنم و یکم از خانواده ام دور بشم.

    باید برای مدتی تنها باشم

    می ارزه

    می ارزه

    تعهدی که در ۱۹امین سفر برای ۳ برابر کردن درآمدت نوشته‌ای‌، فقط یک جمله نیست که از یک سری کلمات تشکیل شده باشد. بلکه یک تعهد عظیم درونی و غیر قابل مذاکره است برای کنترل ورودی‌های ذهنت.

    زیرا تمام آنچه به عنوان ناخواسته‌ و ناکامی مالی می‌شناسی‌، نتیجه فرکانس‌هایی است که از ورودی‌های ذهنت آب می‌خورد. یعنی کافی‌است ورودی‌هایی را بشنوی‌ و در گفتگوهای ذهنی‌ات تکرار کنی یا آگاهانه یا ناآگاهانه تأییدشان کنی که نتیجه فرکانسی‌شان‌، فقر باشد‌، آنوقت فارغ از اینکه چه تعهدی نوشتی‌‌، فارغ از اینکه چه می‌خواهی و چقدر تلاش می‌کنی‌، نتیجه فقط گرفتاری‌های مالی بیشتر و فاصله گرفتن از مدار استقلال مالی است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا ثبوتی گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      سلام دوست عزیز انقدر خوب به دلیل رسیده بودی و اینو گفتی که دقیقا مشکل منم هست .راستش منم فکر میکردم اگر از خانواده ام دور بشم ناراحتم ولی نکته خوبی گفتی ایا استاد که از خانوادش دور ناراحته بلکه هر روز پیشرفتش بیشتر و شادتره .ممنونم بابت کامنتت که نکته ریز اما مهمی داشت برای من.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: