داستان هدیه تولدم - صفحه 69

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    ردپای روز نهم

    سلام به اساتید عزیزم و دوستان همفرکانسی خوبم در این سفرنامه ⚘😍

    خدارو بابت وجود پر مهرتون شکر میکنم استاد چقدر صحبتهاتون ارزشمند هستند

    چقدر خوب نکته های کلیدی زندگی رو مطرح میکنید

    با تمام وجودم از خدا میخوام تو مسیر سرسبز شما قدم بذارم و روند رشد شما رو طی کنم

    داستان تولد من:

    تو این فایل استاد کامل در مورد نچسبیدن به خواسته و رها کردن توضیح دادند

    هر وقت فراموش کنم که خدایی بزرگ و بخشنده دارم برای دریافت هرچیزی که من بهش نیاز دارم اونموقع است که دارم اعلام میکنم به جهان من ترس از دست دادن و نرسیدن به خواسته ام رو دارم چون ممکنه خدا فراموشم کنه

    خدا سرش شلوغ باشه و خواسته منو نبینه و….

    اما وقتی یادم باشه که تنها راه رسیدن به خواسته ها داشتن ایمان و کار کردن روی خودم برای رسیدن به صلح درونی اون موقع است که خود به خود همه چیز درست میشه

    خود به خود

    همه درها باز میشن

    همه ادمها مهربون میشن

    همه کارها آسون میشن

    خلاصه همه چیز از سمت مثبتش اتفاق میوفته

    فقط کافیه فراموش نکنم که خدای من چقدر بزرگ و مهربون

    امروز اتفاقا از اینکه برای ۲تا قرارداد کاری رفته بودم و نتیجه کامل و مشخصی نگرفته بودم یکم ناراحت بودم و میگفتم چرا تا پای پول خوب پیش میرند و به اون قسمت که میرسند میکشند کنار؟

    هرچند جوابش رو خودم میدونم و دارم روش کار میکنم باور عدم لیاقت به پول زیاد در خودم دارم

    اما هنوز ایمانم هم کامل نشده طوری که با خیال راحت بشینم و بگم اون کار برا منه

    میگم هااااا ولی ته دلم یکم هم نگرانم درصد نگرانیم واقعا نسبت به قبلا خیلییییی کم شده اما هنوزم هست

    این فایل به من گفت هرچقدر صبورتر باشی و رها تر ، هرچقدر قبول داشته باشی که کار برای تو هست جهان هم برات به همون اندازه رقم میزنه

    پس رها کردم ، هرچی قرار اتفاق بیوفته میوفته من تلاشم رو کردم و وظیفه امو تا این مرحله انجام دادم باقیش رو باید بسپرم به جهان تا خود به خود همه چیز رو فراهم کنه

    عالی بود استاد این واژه خود به خود بینهایت با روح آدم بازی میکنه

    بینهایت ازتون سپاسگزارم

    عاشقتونممممممم یه دنیاااااااااا درپناه خداوند سالم و سربلند باشید 😘❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمدباقر دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    بنام خدای بخشنده وهاب

    سلام و هزاران درود بر استاد عباسمنش عزیز ، مریم بانوی شایسته و فرهیخته

    درود و خدا قوت به شما دوستان همراه همفرکانسی ام

    روز نهم ( تولد حضرت استاد عشق )

    هر چند نمیدانم روز تولد استاد کی بوده ، اما این فایل را مناسبت خوبی میدانم تا مراتب قلبیم را بابت وجود استاد عباسمنش بی نهایت عزیز ابراز دارم و بگویم عزیز دل برادر تو هر روز تولدت میباشد، همینقدر که با آموزش های الهی تو هزاران و میلیون ها نفر با پیدا کردن دست و پایشان، و تغییر باورهایشان و موفقیت های پایدارشان دوباره متولد میشوند استادجان تو هر روز متولد میشوی و شریک شادی هر تولدی از اعضای خانواده گرم و صمیمی عباسمنش هستی

    تولدت مبارک بر خودت ، خدای خالقت که بتو افتخار میکند ، به عزیز دلت ، به مایک عزیز و همه انهایی که صمیمانه دوستت دارند و با تو نفس میکشن

    اما در صلح بودن با خود ، برای من چیست ؟

    همانطور که در جاهای مختلف از بخش نظرات در سایت اشاراتی به روند زندگیم و پیروزیها و شکست هایم مطالبی نوشته ام هر روز و هر فایلی از استاد نگاه و باور من را دچار تغییر و تحولی در آن حوزه میکند

    شاید از حدود یک ماه پیش در اوج گرفتاریها و فشارهای مالی ، زندگی جدید را با خانواده ام شروع کردیم دقیقا یک ماه پیش 10/09/1400 با هدایت خداوند تونستم با کمک دوستی بعد از ۱۶ ماه دربدری و از این منزل و هتل به آن منزل در یک آپارتمان بسیار عالی و دنج در محله ای در شهر کرج سکونت پیدا کنیم ، کم کم راه درامد از طریق گلخانه همسرم که تا یک پیش کفاف هزینه های خودش را نمیکرد قرار داده شد

    وقتی یک ماه پیش ترکیه بودم اصلا اوضاع خوبی نبود خسته و کوفته و ناامید ، بعد از نزدیک شش ماه تلاش شبانه روزی و کلی قرض و هزینه برای انجام یک کار مالی ولی بدون نتیجه ای مشخص و هر روز یک مانع تراشی جدید

    با تمام وجود گفتم خدایا از این مخمصه و دربدری چندین ساله نجاتم بده

    اصلا شاید با این همه تجربه و تلاش وقتش نرسیده باشه ،

    خدایا من راضیم اصلا با هرچه همین الان دارم از نو شروع کنم ،

    ممکن من راه ها را اشتباه رفته باشم ، شاید حکمتی در مسیر رفته و پیموده ام باشه که من بخاطر فشار سختی قادر به تشخیصش نیستم

    خدایا بهم نشونش بده ، خدایا من حاضرم بعد از ده سال با تمام زحمتی که کشیده ام همه را رها کنم و از صفر شروع کنم

    گفتم خدایا خودت بهم نشون بده اگر اشتباهی توی کار و تصمیم و عملکردم در مورد تخصصم هست اصلاحش کنم یا راه صحیحش را نشونم بده یا کلا از زندگیم این راهکار و تخصص و ارتباطات را بکلی پاک کن خدایا من خسته ام

    گفتم خدایا خیلی ادما و همکارانم فکر میکنن من الان یک تریلیاردرم بخاطر شغلم بخاطر دانش و تخصص و روابط مالی بین المللی که دارم ، بخاطر اینهمه جلسات و مذاکراتی که شبانه روز با هر کشوری دارم

    گفتم خدایا فقط خودت هدایتم کنم من نمیگم میخوام ادامه بدم و نمیگم ناامیدم تمامش کن ، شاید توی تصمیم و تفکر و درخواستم شرک باشه و واقعا میترسیدم ، و میگفتم شاید موفقیت نزدیک باشه اخه تو الان در یک قدمی چند هزار میلیارد تومان پول هستی

    خلاصه بشدت از اینکه شرک بورزم میترسیدم ، فقط گفتم خدایا پشت پرده اسرار تو میدانی و بس !

    من اصلا نمیخوام بدونم چرا ؟!

    فقط خودت نشونه های موندن و ادامه دادن ، گذاشتن و رفتن و یا اصلاحات لازم در کارم را بهم نشون بده

    وقتی با خدا اینطور حرف زدم توی همون روزا وارد سایت شدم در بخش ،نشانه های امروز من ، استاد در مورد احساس لیاقت حرف میزد

    خدایا ؛ یعنی نشونه نتیجه صحبت های من با تو هدایت به این قسمت بود ، یعنی من احساس لیاقت نمیکنم ، بعنی من قدر داشته هام را نمیدونم ، ولی خدایا من الان چی دارم جز همین روابط و تخصص و دانشی که دارم اما خودت میدونی ده سال دارم زمین و زمان را میدوزم بهم پس چرا نتیجه نمیگیرم ، بابا من دیگه بچه نیستم تازه وارد نیستم ، اخه خیلی پیش از اینا من برای خودم کسی بودم ، من تازه نیومدم شغلی ایجاد کنم و تجربه ای کسب کنم و کاری راه بندازم

    اخه احساس لیاقت یعنی چه ؟

    یعنی من خودم را ارزشمند نمیدونم ،

    درست همون روز شبش که منزل دوستم بودم داشتیم راجع که مسائل صحبت می کردیم ، دوستم که از نظر سن وسال از من بزرگتر بود و ایشان هم در کارهای مالی تخصص دارند گفت عزیزم اول شما باید به آرامش برسی نیاز به رفاه داری ، اول برگرد ایران خانواده را یه جا اسکان بده تا خودت به آرامش برسی ، بچه هات به ارامش برسند تا بتونی درست تصمیم بگیری ، من هم اگه کاری اینجا داشتی برات انجام میدم ، و ادامه داد نگران تامبن منزل و پول پیش و اجاره نباش ، من خجالت کشیدم و گفتم نه دکترجان راضی نیستم ، و ایشان اصرار کرد که بهش فکر نکن این قسمت با من

    رفتم بخوابم باز وارد سایت شدم و اون بخش صحبت های استاد را مجدد خوندم ، بادم اومد چرا رودربایستی میکنی ، مگه همین آقا چندین سال پیش از دبی دیپورتش نکردن خودت اینهمه بخودش در مالزی و به خونواده اش در دبی کمک کردی ، چرا احساس لیاقت نمیکنی !

    هی بیشتر به موضوع فکر کردم که این فایل نشانه های خداست ، دقیقا دوستم گفت تو اول به آرامش برس ، خانواده ات را از این شرایط سخت نجات بده اخه چون زمانی ایشان همین شرایط را تجربه کرده بود ، خودش در مالزی ، بچه هاش در ذبی ، یک فرزندش در کانادا بدون هزینه ، و کلی مشکلات مالی در ایران بخاطر توقیف اموالش

    واقعا دیدم صحبت های ایشان هم یکی از نشانه های خداوند است

    بعد یادم اومد چرا من احساس لیاقت در مورد گلخانه ای که همسرم دارد نمیکنم فقط دنبال کارهای مالی میلیاردی هستم

    اصلا ذهنم قبول نمیکند شان نزول کنم و بیام پایین و با گلخونه داری امرار معاش کنم ،

    بعد گفتم خدایا این هم یک نشانه دیگه

    کلی شکرگزاری کردم

    کلی خوشحال شدم فردا به همسرم که منزل پدرش بود با بچه ها ، گفتم قضیه اینطور شده زد زیر گریه و گفت واقعا، الهی شکر ، خدایا شکرت ، حالا کی میایی ، گفتم این بخش از فایل استاد را گوش دادم و بعدش این اتفاقات افتاده ، و من گفتم دکتر این پیشنهاد را داده ولی بنده خدا خودشم خیلی وضع مالی خوبی نداره ،

    همسرم گفت چرا احساس لیاقت نمیکنی مگه همین اقای دکتر چندین سال پیش گرفتار نبود و تنها کسی که در غربت بداد خودش و زن و بچه هاش بود تو بودی، باز پیش خودم گفتم اینم یک نشونه دیکه

    و من برگشتم ایران از فردا با هدایت خداوند یک آپارتمان بسبار خوب و عالی با همسایگان درجه یک ، در یک محله دنج و آروم که بشدت نیاز الان منو و خانواده ام بود با همان بودجه ای که دوستم تهیه کرده بود وکمتر پیدا کردم و تا خانواده از بوشهر برگشتن وسایل منزل که چندین سال در انباریکی از آشناها در کرج بود اسباب کشی کردم و برای اومدن بچه ها لحظه شماری میکردم

    حالا منی که زمانی در بهترین مناطق تهران خونه و ویلای ملکی و زمانی در برج زندگی میکردم ، تا اوج آسمان در این واحد کوچک آپارتمان در شهرکی در اطراف کرج احساس خوشبختی و آرامش میکردم ، آرامشی که هیچوقت نه در ایران و نه در دبی بهم دست داده بود

    و الان که فایل تولد استاد را گوش دادم و متن انرا خوندم و چندین کامنت از دوستان خوندم میدانم که این آرامش فعلی من و خونواده ام فقط بخاطر هماهنکی میان ذهن و روحمان است که داریم با تمام وجود احساس آرامش میکنیم و بعد از چندین سال بدون هیاهو زندگی ساده ای داریم و راحتیم و چقدر داریم لذت میبریم

    من هر روز باتفاق همسرم میریم گلخونه و کلی کمک میکنم و احساس خوشبختی دارم و خدا را بخاطر هدایتش صمیمانه سپاسگزارم

    جالب حالا که کارهای قبل را رها کردم و بهشون نچسبیدم اونا دنبال من هستند

    و همبن الان چندین مورد درخواست همکاری دارم و از من دعوت همکاری و سفر به اروپا نموده اند که مدیریت امور بانکی و مالی را عهده دار باشم

    واقعا بدور از هیاهوی سالیان دراز کار و تلاش در عرصه های بانکی و بازارهای مالی، انچنان لذتی از این گلخونه و همکاری با همسرم میبرم که تا بحال تجربه نکرده بودم

    و خداوند هم در روزی را از طریق این گلخانه بروی زندگیمان باز کرده و من با تمام عشق و وجودم به سر و وضع این گلخانه کمک مبکنم

    استاد نمیدونی چه حالی داره ادم قدر نعمت هاش را بدونه و ازشون لذت ببره ، خدایا استاد عباسمنش عزیز را در پناه خودت هر طور خودت دوست داری و هر طوری خودش دوست داره حفظ و موفقش بدار

    تا بحال هیچوقت با تمام موفقیتهای بزرگ و متعددی که در گذشته داشته ام آرامش اینچنینی را تجربه نکرده بودم

    والان میدانم چرا ؟

    چون ذهن و روحم در هماهنگی با هم نبودن

    و این تجربه لذت بخش یعنی من الان با خودم در صلحم .یعنی من قدر داشته هایم را میدانم

    یعنی من میدونم که ارزشمندم و این ارزش را از درونم با هماهنگی ذهن و روحم دارم

    و هیچ چیزی در بیرون از من نمیتونه منو خوشحال کنه و اگر بشه موقت هست

    و این یعنی در صلح بودن با خودت

    یعنی بقول مریم بانوی شایسته من وجود فرکانسی خودم را درک کرده ام و میتونم از دل نیستی هر چه را دوست دارم خلق کنم

    یعنی هر چه همبن لحظه دارم و هستم را در آغوش بگیرم و بخودم و به داشته هایم عشق بورزم

    تا به صلح درونی با خودم برسم ، تا بتونم خالق زندگی و آرزوهام باشم

    خدایا عاشقتم که ابنچنبن زندگی را برای ما آسان کرده ای و سپاسگزارم که استاد عباسمنش را سر راهم قرار دادی تا معنای زندکی توحیدی را بفهمم و با خودم در صلح و آرامش باشم

    زندگی ارزش زندگی کردن دارد خدایا شکرت که قدردان زندگی و نعمت هایت هستم

    استاد عزیز از تو ممنونم که عاشقانه داشته هایت را برای بهتر زندگی کردن به ما می آموزی عاشقتم، دوست دارم ، با عزیز دلت در بهشتی که هستید مانا و مستدام باشید

    در خدا بهمراه خدا و در پرتو الطاف خداوند شاد و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حورا دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 1809 روز

    به نام خدای جان و خدای هدایتگر وهاب،

    سلام استاد عزیزم و مریم زیبا،

    سلام دوستان همفرکانسی و همراه من در این مسیر زیبا و الهی که در کنار هم گام به گام بسوی خدای جان و موفقیت میرویم!

    استاد عزیز و مهربانم، مریم زیبا و دوست داشتنی از شما ممنونم که دستی از دستان خدای جان در این مسیر شدید تا خدای مهربانم با من خیلی راحت صحبت کند، خیلی جالبِ که من هر روزی که فایل جدید استاد را میخوام گوش بدم قبلش ذهن کلی سوال داره! خیلی زیباست که وقتی فایل را شروع میکنم و اول متن مریم جان را میخوانم و بعد صدای استاد را گوش میدم واقعا متوجه میشوم که خدا داره دونه به دونه سوال‌هام رو با صدای استاد جواب میده!

    استاد معنوی من واقعا سپاس از این علم و آگاهی که در اختیار ما میگذاری، مریم عزیزم ممنونم که فایل‌های درجه یک استاد را گلچین کرده‌ای، خدای سپاس که مریم و استاد عزیزم را سر راه من قرار دادی تا بتونم به خواسته‌هام و به تو برسم!

    استاد عزیزم این فایل بی‌نظیر واقعا خیلی بموقع به من رسید!

    من فهمیدم که چه ترمزهایی داشتم سر این موضوع!

    من فکر میکردم حسادت ندارم، اما با توضیح‌های شما آگاه شدم به اشتباهاتم خدایا ممنونم که یکی دیگر از ترمز‌های زندگیم را به من از طریق استاد عزیزم نشان دادی🙏🏽♥️

    دوستان عزیزم در پناه خداوند همایتگر وهاب همیشه دل شاد، پرقدرت، سلامت، ثروتمند و خندان باشید!🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1785 روز

    بنام خدای یکتا…سلام به همه دوستانم..استاد ومریم عزیزم واقعا امروز همش به این فکر میکردم که من چطوری باید باخودم به صلح بریم که خدای عزیزم تو روز 9سفر نامه منو به این فایل هدایتم کرد..خدایا سپاس..دقیقا منم این مشکل رو از بچگی تا همین امسال داشتم که منتظر بودم کسی بهم تولدم رو تبریک بگه چن سالیه که این توقع رو از همسرم دارم ولی هیچ وقت نشده خودش یادش باشه وتبریک بگه..خدایا قوانین چقدر بی نقص کار میکنه وثابتند..خدایا شکرت ..استاد من از وقتی که تعهد دادم به خودم به خدای درونم که سفر نامه روشروع کردم وتصمیم به تغییر خودم گرفتم دارم پله پله میرم بالا کم کم خودم میبینم که دارم تغییر میکنم..حسادت ها خیلی کم شده تو وجودم جاشو تحسین گرفته هر وقت میبینم کسی به اون چیزی که من میخوام رسیده تحسین میکنم وخدارو شکر میکنم که اون تونسته پس منم میتونم برای این همه فراوانی خدارو شکر میکنم.وای خدا خدای من ،تو با من چیکار کردی من یه قدم برداشتم وتو هزاران برابر حمایتم وهدایتم کردی ومن الان پیشرفتم رو از دیروز های خودم بیشر وبیشر حس میکنم والان چه احساس عالی دارم و هر لحظه شکرت میکنم که اینقدر بزرگی ومهربان که اینقدر منو باارزشو لایق از جنس خودت خلق کردی من افتخار میکنم به این بندگی وخدایی تو ای بهترینم..استاد شما گفتین به خواستم نچسبم رهاش کنم نگرانش نباشم وقتی ایمان دارم خدا بهم میده چرا نگرانش باسم من یه خواسته ای دارم که سمت خودم رو انجام دادم والان تنها ایمان وتوکلم به خداست احساسم عالیه خداروشکر میکنم که منو به هدفم رسونده پس مطمئنم میشود..استاد ازتون بینهایت سپاسگزارم مریم جونم خیلی ممنونم ازتون برای این نوشته ها وایدهای ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ایمان گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    روز شمار تحول زندگی من روز ۹

    سلام به روی ماه همگی استاد عزیز امروز نکته بسیار عالی رو بمن یاد اور‌کردی که واقعاوچند روز بود درگیرش بودم همین نچسبیدن به خواسته ها واقعا این یک نشانه بود برای سوال من که بهش هدایت شدم خداروسپاسگزارم که بمن گفت تو هر خواسته ای داشته باشی من میدونم چیه و درزمان مناسب بهت میدمش نگران نباش فقط تو بامن خالقت در صلح باش روند طبیعی اینه که تو به خواسته هات برسی خواست من هم اینه پس نگران‌چی هستی تو هدف اصلیت باید احساس خوب باشه احساس درصلح بودن‌با خودت‌باشه ن هدفی بیرون از خودت که اونا خودشون اتفاق میفتن…مرسی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نسرین ویسی گفته:
    مدت عضویت: 2274 روز

    به نام خدا

    سلام ،واقعادلم برای کامنت نوشتن واثراتش تنگ شده ،این توجه خاصی که موقع نوشتن کامنت به حرفهای استاد واتفاقات زندگی خودمون داریم ،این توجه ،توجه به خوبیهاست ،وبرای همین کامنت نوشتن اینقدر تاثیر گذار هست ،امروز اومدم بنویسم ،توکل برخدای مهربان که هرچه داریم ازوست ،خدایا به امید تو .

    برای من یکی از مهمترین چیزهایی که اعتماد بنفسمو کم میکرد ،چهره م بود ،من چهره زیبایی دارم اما رنگ پوستم سبزه ست ،در بچگی به خاطر این موضوع خودمو بی ارزش میدونستم وناراحت بودم ،وقتی هم رفتار بدی باهام میشد دلیلش رو زشت بودن خودم میدونستم ،نمی دونم جاهای دیگه هم این صحبت زیبایی اینجور باشه ولی در اطراف من بود والان فکر میکنم همه ش به خاطر باورهای خودم بوده ،در نوجوانی اتفاق بدتری افتاد ،جوشهای جوانی ،دیگه فکرشو بکنید اعتماد بنفس من تا چه حد پایین اومد ،در کلاس درس ریاضی وهندسه در حالی که هیچ کس جواب سوالات رو نمیدونست من با وجود اینکه خیلی راحت وباذوق حل میکردم ولی خجالت میکشیدم برم پای تخته وجوابو بگم .این مشکل تا دانشگاه هم بامن بود نه تنها در مدرسه بلکه در رفت وامد های خانوادگی کمتر حاضر میشدم وکمتر خودمو نشون میدادم ،در زمان دانشجویی ، پیش متخصص پوست رفتم وهمون موقع که احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کرده بودم وپوستم بهتر شده بود ازدواج کردم ،دیگه این مسئله پوست برام مهم نبود مثل قبل ،دیگه گرفتار زندگی وبچه داری بودم ودچار افسردگی که توش جایی برای پوستم نبود ،تا الان که تقریبا دوساله روی خودم کار میکنم وفایلهای استاد رو گوش میکنم وخداوند از فضلش برای من پول دوره عزت نفس رو جور کرد ،هنوز تو جلسه اول هستم ودارم کلی تغییر رو در خودم میبینم ،یکی از این تغییر ها که برای خودم خیلی عجیب بود جور شدن رسیدگی به صورتم بود میگم عجیب چون برام اونقدرها هم با اهمیت نبود ،واقعا خیلی اتفاقی (البته بهتره بگیم برنامه ریزی خدا ) برام جور شد که با قیمت خیلی مناسب در بهترین کلینیک شهر وبا بهترین مواد ابروهام رو درست کنم ،وقرارشد همون جا کار روی پوستم هم انجام بشه ولی چون پولش رو نداشتم توکل به خدا کردم وگفتم خدا پولش رو جور میکنه ،دقیقا دیروز شوهرم کارتی بهم داد وگفت اینقدر مبلغ توش هست اندازه کار روی پوستم اون هم برای سه جلسه ای که گفته بودن ، وجالبیش اینجاست که خود کلینیک بهم زنگ زد که برای ترمیم ابرو برم واین برام معحزه بزرگی بود چون قبلش نمیدونستم اگه پولش جور نشه چجوری باید بهشون بگم ودقیقا خداوند پولش رو به موقع جور کرد .هیچ وقت فک نمیکردم بیام واین مطالب رو اینجا بنویسم ولی یه چیزی فهمیدم اون هم اینکه وقتی میخوایم تغیر کنیم اول از همه باید حفره های درونمون پر بشه ،احساس میکنم این کار کردن روی زیباییم یکی از حفره های بود که پنهانی داشت اعتماد بنفس منو ضعیف میکرد وبا وجود اینکه من فک میکردم با چهره م وپوستم کنار اومدم ولی در حقیقت خداوند بهتر میدانست که درون من چه خبر است وچون من به هدایت خداوند ایمان دارم ونشانه ها را خوب میفهمم دستشو گرفتم ومعجزه ش رو دیدم ،امیدوارم بتونم در این ساختن عزت نفس پله پله دست در دست خدا بالا بروم ، غیر از چهره م که حالا بهتر شده ،شجاعت من هم در این رفتن وانجام دادن چند پله بالا رفته ،من درواقع یکی از تصمیماتی رو انجام دادم که خیلی وقت بود میخواستم انجام بدم ولی میترسیدم ودودل بودم .نکته این فایل برای من این بود که بدونم واگاه باشم که چطور بودم والان چطور هستم ،ویادم نره اینها همه از فضل خداونده ،خدارو سپاس میگم که منو به این راه کشوند وهدایتم کرد وهرروز بهتر از روز قبل میکند ،باید باورش کنم که بهترینها را برای من میخواهد .برای داشتن دوره عزت نفس خیلی هیجان زده ام وکلی تغییر وبرکت در زندگیم اورده اون هم فقط با جلسه اول واز خدا میخوام کمکم کنه بتونم بنویسمشون .این فایل نشانه من بود ومثل همیشه روزم رو ساخت وکلی اگاهی ونشانه بهم داد .خدایا شکرت برای اینکه منو باارزش افریدی ،خدایا شکرت که بین من وروحم هماهنگی گذاشتی ،خدایا شکرت که همیشه کارات درست ورو حساب هست بهترین موقع همه چی رو جفت وجور میکنی ،خدایا شکرت که عقده های قدیمی مون رو در حالی که فراموش کردیم بهبود میدی واین رو نشونه ای میذاری برای اینکه بدونیم چقدر تغییر کردیم وچه لطفی بهمون داشتی ،خدایا شکرت که همه چی باوره ،خدایا شکرت که من روز به روز در همه جنبه ها بهتر وبهتر میشم ،خدایا شکرت برای این جهان زیبات ،خدایا شکرت برای استاد عزیزم که الگوی ماست وخانم شایسته وبچه هایی که کامنتهاشون یه دنیا اگاهیه .خدایا شکرت برای این سایت پر برکت .خدایا شکرت ،شکری بی نهایت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    بنام خدا

    روز۹روزشمار تحول زندگی من

    این فایل از فایلهای عااالی هست که من در اینروز ها بشدت نیاز دارم به شنیدن اگاهی هایش…

    من نیازدارم بیشتر روی عزت نفسم کار کنم تا از دیدن و شنیدن موفقیتهای دیگران نه تنهاناراحت نشوم بلکه خوشحال هم بشوم!!!! چون اگه حسادت بورزم خودمو از مدار خارج کردم چون به اون شخص هیییچ ضرری وارد نمیشه وهرکس مسئول اعمال ورفتار فقط خودش هست نه کسی دیگه ای

    باید در خودم این عادت و ایجاد کنم که نباید به هدفم بچسبم بلکه از مسیر رسیدن لذت ببرم اگه باسختی زیادی همراه باشه در اخر میگم همش همین بود که خودمو اینقد به سختی انداختم ؟!؟!!

    مهمترین رابطه ، ارتباط من با درونمه یعنی ارتباطم باخدای خودم خدایم در درونم قرار داره وصداشو از قلبم میشنوم. نحوه ارتباطم بادیگران ، دسترسی م به نعمت و ثروت و موفقیت به میزان ارتباط بااین نیرو هست. یعنی هرچقد بیشتر خودمو بشناسم علاقه هاموبدونم و برای رسیدن بهشون گام بردارم ولذت ببرم یعنی به خدا ومنبع همه چیز وصد شدم. هرچقدر بتونم بیشتر وصل باشم ، ثروتمندتر و خوشحالتر و سالمترو باحالترم و وقتی در هماهنگی باخودم قراربگیرم اونوقت هرحرف و حرکتی که داشته باشم به دلها میشینه .الان که دارم اینهارو تایپ میکنم رو قبلتر از زبان استادم شنیده بودم اما حالا کمی بهتر درک میکنم و به مدارش نزدیک شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهراابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2370 روز

    به نام خداوند زیبا سخن و خدایی که مرا این چنین آفرید و مرا در این مسیر زیبا هدایت کرد.روز نهم سفرم رو شروع کردم به یاری خدا.سلام براستاد عزیزم،استاد عزیزم چقدر من دنبال این ارتباط ذهن روح میگشتم که ببینم منظورتون چیه(ولی چون تو مدارش نبودم زیاد درکی ازش نمیبردم) بارها رو بارها میشنیدمش ولی چون در مدارش نبودم زیاد درکش نمیکردم و سَرسَری میگرفتمش خدا را شاکرم که امروز با این فایل ارزشمند و این متن زیباش مرا هدایت کرد و خداروشکر که اینقدر مدارم داره هر روز رشد میکنه و درکم به این آگاهی ها داره بیشتر میشه و همچنین عملم به این آگاهی ها خدایا شکرت امروز خیلی خیلی خودم رو و اطرافیانم رو تحسین کردم و چقدر این حس ارامش درونی صلح با خود بی نظیره خدایا شکرت فقط خودت باشی و خدای خودت با هم عشق بازی کنی بری تو دل طبیعت باهاش حرف بزنی و خالی از هر چیزی و هرکسی واقعا احساس بی نظیریه

    وای استاد یه چیز دیگه بگم من تو این چن سالی که عصو سایتم نه حوصله کامنت نوشتن رو داشتم نه حوصله خوندن کامتها گفتم بیکاری برم بنویسم اصن چی بنویسم ولی استاد عزیزم از روزی که سفر رو شروع کردم چقدر دلم برا کامنتها تنگ میشه بیام بخونمشون و چقدر برام لذت بخشه این همه آگاهی ناب و زیبا و ارزشمند خدایا شکرت که در جمع این دوستان و این سایت بی نظیر هستم و خداروشکر میکنم و سپاسگزارم برای حضور پرمهرتون و استاد من عاشق این کلمه سپاسگزاریم خودم میگم همیشه برای هر چیزی و به هر انسانی و پسرمم آموزش دادم که همه میگن ما عاشق سپاسگزاری بودن پسرت هستیم واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر و همچنین کلمه عاشقتم توی سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا که به عزیزای دلت میگی برای من هم روتین شده که به عزیزانم بگم عاشقتم 😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    زهراابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2370 روز

    به نام خداوند زیبا سخن و خدایی که مرا این چنین آفرید و مرا در این مسیر زیبا هدایت کرد.روز نهم سفرم رو شروع کردم به یاری خدا.سلام براستاد عزیزم،استاد عزیزم چقدر من دنبال این ارتباط ذهن روح میگشتم که ببینم منظورتون چیه(ولی چون تو مدارش نبودم زیاد درکی ازش نمیبردم) بارها رو بارها میشنیدمش ولی چون در مدارش نبودم زیاد درکش نمیکردم و سَرسَری میگرفتمش خدا را شاکرم که امروز با این فایل ارزشمند و این متن زیباش مرا هدایت کرد و خداروشکر که اینقدر مدارم داره هر روز رشد میکنه و درکم به این آگاهی ها داره بیشتر میشه و همچنین عملم به این آگاهی ها خدایا شکرت امروز خیلی خیلی خودم رو و اطرافیانم رو تحسین کردم و چقدر این حس ارامش درونی صلح با خود بی نظیره خدایا شکرت فقط خودت باشی و خدای خودت با هم عشق بازی کنی بری تو دل طبیعت باهاش حرف بزنی و خالی از هر چیزی و هرکسی واقعا احساس بی نظیریه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    زهرا دهخانه گفته:
    مدت عضویت: 1508 روز

    سلام به دوستان عزیزم و استاد بسیار بسیار خوبم و مریم عزیزم و خانم فرهادی نازنین

    بله هر چیزی رو که درست درخواست کنیم جهان به ما به شکل بسیار قوی پاسخ میده و چقد خوبه درخواست‌های خوب داشته باشیم تا به خوبی و ثروت و خوشبختی بیشتر برسیم،خدایا ازت ممنونم که تو این مسیر روشن قرار دارم و استاد عزیزم راهنمای من هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: