داستان هدیه تولدم - صفحه 73 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-30.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-03-08 17:56:452021-10-13 23:03:29داستان هدیه تولدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام برگ نهم سفرنامه سه روز ننوشتم این فایل رو برای بار اول گوش کردم سه روزهست دلم نمیخواست بنویسم اما امروز دلم گفت بنویس فاطمه این روزها تمرین صحبت کردن خودمو درونم یا قلبم رو دارم میکنم تمرکز گردم که توی هرکاری هدایت بخوام با شنیدن این فایل فهمیدممشکل من بیرون نیس مشکل من اینه که باخود درونم با صلح نیستم دیشب حالم خیلی گرفته بود سر یه سری تضاد ولی به خودم افتخار کردم که تونستم حالمو زود خوب کنم البته تلاش کردم که خوب بشه واین خودش معلومه که من دارم تغییر میکنم شاید ثبات نداره ولی دارم طی میکنم تا بزرگتر بشم دارمتلاش میکنم که به قول استاد فقط با قلبم دوست بشم به چیزی نچسبم حالم همیشه خوب باشه و حال خوبم وابسته به بیرون نباشه درونم شاد باشه باخودم درصلح باشم و امیدوارم خدا کمک کنه
بنام خدای بزرگم که قوانینش بدون تغییر هست…
زندگی ما انسانها از افکارا پوچی که از گذشتگانم وارد ذهنمون و باور هامون شده…
من امروز وارد این فایل شدم..الان واقعا از درون به اون سوالی که داشتم جوابمو گرفتم….خدا صد هزاران هزاران که هر چی بگم کمه…شکرت..شکرت….
من برای اولین بار که وارد سایت استاد عزیزم شدم از طریق فایل هدایتی وارد این نمونه فایل شدم..واقعا معنای با صلح بودن با خودمان یکم برام سخت بود…چون بقول استاد مدارم پایین بود…تا اینکه از طریق همین فایل هدایت شدم به این سفرنامه…همینجور سفرنامه رو ادامه دادم تا رسیدم به این فایل…من امروز مدام این فایلو نگاه کردم و درک کردم….اینقدر این فایلا گرانبها هست که نمیشه با پول زیادم بخری….چون اساس خوشبختی یه انسان از همینجا شکل میگیره..
(چیزی که به ما نشون دادن..من یادمه بهمون میگفتن گریه کنید تا حالتون خوب بشه…و الان این مذهبیای افراطی بهمین شکل و روند هنوز که هنوز ادامه میدن..تمام این افراد خشن و پر از نا امیدی هستن…)
نمیخام فاز منفی بدم…فقط ماها یاد گرفتیم قرآن رو بخونیم ولی متاسفانه همه ماها که تعداد درصد بالایی به این روند داریم زندگی میکنیم…
من از استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و پر از خوشی و و پرقدرت که نمونه یک زن بارز هست تقدیر و تشکر میکنم بابت این سایت زیباشون….
و میخوام راجع به این فایل چیزایی که این دور زندگی منو تحول داده اینه…
من خدامو درک کردم..احساس میکنم خدا روی دوشم نشسته و بهم قدرت میده…دیگه نگران مسئله زندگیم نیستم…چون میدونم اون خودش میدونه من چی میخام..چون ارزش ادمها و اشرف مخلوقت اینه به نکات مثبت زندگیشون نگاه کننن..نگران فرداشون نباشن..نگران اینکه دوستش یا اطرافیانش بهش وفادار باشن!…
چون ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم فقط باید روی باورهامون کار کنیم..در همه ساعات و لحظه ها فقط خداوند رو تو زندگیمون حس کنیم…احساس خوب داشته باشیم..لبخند بزنیم به زیبایی های که داریم…همیشه سپاسگزار باشیم..سپاسگزار یعنی از درون خداوند رو در قلبت احساس کردن…و تمام چیزایی که در زندگی روزمرگیمون داریم شکرگزار باشیم…
شکرگزاری باعث میشه تا خدای درونت و همون قلبت به آرامش برسه..چیزی که من بعد از استفاده کردن از این فایلا به این نقطعه رسیدم….
آرامش ذهن و روح…یعنی ذهنت همون فکرت که که هر ثانیه و هر لحظه تو داری به چیزی با نکات مثبت یا منفی نگاه میکنی…
خیلی این مفهموم زیباست..خیلی درک عمیقی داره….باید ما هر لحظه ذهنمونو کنترل کنیم…و روحمون که همون قلبمون و خداوند هست… باید خیلی باورامونو تغییر بدییم تا ذهن و روحمون با هم دوست بشه و بتونن کنار هم به خوشبختی برسن….
همون بهشتی که ما رو در آخرت ندا میدن…بهشت همین دنیا هست…یعنی همین کنترل ذهن و روح هست….
این فایل نکات بسیار زیادی داره خیلی میشه روشون زوم کرد و هزارن نکته از این مبحث ها نوشته بشه…بازم شکر بابت این قوانین زیبای خداوند!…..
استاد عزیز اخر فایل گفتن…پس برای آرامش به خواستتون نچسبین احساستونو خوب نگهدارین با خداوند هماهنگ باشید تا خودش در زمان مناسب و مکان مناسب به خواسته هاتون برسید….
تشکر فراوان بابت تمام خوشبختی های که از این فایلا به ما هدیه داده میشه…
همون هدیه استاد برای تولدمون هست…
تولد من همین امروز هست چون درک ما از این قوانین با چند بار گوش دادنم بیشتر میشه…سپاسگزارم😍😍😍😍😍🙌
استاد عزیزم
خانم شایسته خوبم
دوستان گلم سلام .
خدارو شاکرم برای نهمین روز سفرم 🙏🌹
خدایا شکرت که خانم شایسته هدایت شدن که این سفرنامه رو شروع کنن و من گرچه قبلا بعضی از این فایلها رو دیده بودم ولی واقعا الان برایم یک طور دیگس ، اصلا یک مدل دیگس . و این نشونه اییه برای من برای بالاتر رفتن مدارم و چقدر این مسئله خوشحالم میکنه و بیشتر بهم میفهمونه که مسیرو دارم درست میرم . الهی شکر الهی شکر 🙏
از وقتی شروع کردم به دوست داشتن خودم ، تعریف از خودم ، به یاد آوردن توانمندیهام ، کارهای شجاعانه ام ، خصوصیات عالی که در من هست ، تحسین زیباییهای ظاهریم ، و هر آنچه که خداوند بزرگ از لطف و کرم و فضلش بهم عطا کرده .
به خدا قسم که تغییر رفتارو نه تنها در خانوادم ، دوستام ، همکارام حتی در برخورد نیروی انتظامی باهام ( که من همیییشه ازشون متنفر بودم ) هم دیدم و خودم شگفت زده شدم از این همه ادب و ارامش و دوستانه رفتار کردن . خوب این یعنی چی ؟؟؟؟؟
چرا قبلا نبود ؟؟؟. یک مثال دیگه میزنم،
همیشه دلم میخواست پدرم با محبت تر باهام رفتار کنه و هیچوقتم این اتفاق نیوفتاد ولی از زمانی که دارم رو خودم کار میکنم و دیگه سعی میکنم از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم ، وجه مثبت هر کس و هر چیزی رو ببینم رفتارها باهام آروم آروم تغییر کرده .
من یاد ندارم میخواستم برم جایی پدرم من و برسونه حتی اگه تا کمر برف اومده باشه. مگه این که باهاش هم مسیر میبودم .
ولی چند وقت پیش که میخواستم ی سفر برم با قطار ایشون تو بستر بیمااااااری بودن و با اصرااار که از من نه و از ایشون که خودم میرسونمت اسنپ نگیر و به سختی از جا بلند شدن و لباس پوشیدن منو تو همون حال بد رسوندن ایستگاه قطار . من تو ماشین بدون اینکه پدرم متوجه بشه ریز ریز اشک میریختم و تو دلم میگفتم خدایااااااا….. این همون بابای منه ؟؟؟؟؟
این همون بابایی که همیشه میگفت شماها بزرگ شدید باید کاراتونو خودتون انجام بدید؟؟؟؟؟ این همون بابایی که همیشه محتاج محبتش بودم و محبت نمیکرد ؟؟؟؟
پدرم اینقدر حالشون بد بود که موقع خداحافظی چند بار باهاش تماس گرفتم که مطمعن شم راحت داره رانندگی میکنه و وقتی صحیح و سالم رسیدن خونه من خیالم راحت شد و اکثر لحظاتم تو قطار به کار بابا فکر میکردم و نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم . ( البته اشک خوشحالی ، اصلا این روزا با هر اتفاقی که قبلا نبوده و الان بدون تقلای من بوجود میاد اشکم در میاد ) .
استاد واقعا اگر به قوانین جهان عمل کنیم زندگی یک بهشت واقعیه ، چقدر شیرینه ، چقدر دلچسبه .
این مثال تازه یکی از صدها اتفاقات شگفت دور و برمه که البته شگفتی من از قوانین و مدارهاست. این روزا آرومترم ، شادترم ، مثبت ترم و بسیار سپاسگزارترم و طبق قوانین بدون تغییر خداوند بازم اتفاقات بهتر و بهتری برام خواهد افتاد . این روزا از پرواز یک پرنده تو آسمون ، یک تیکه ابر خوشگل ، یاکریم هایی که تند تند دارن دونه میخورن و…. کلی ذوق میکنم و به وجد میام و میگم خدایا چرا اینهمه سال زندگی کردم ولی این زیبایی ها رو ندیدم و از کنارشون ساده گذشتم ؟؟؟؟ خدایا شکرت که الان دارم میبینم و درکشون میکنم و میفهمم برای منه بنده ات منه انسان چیا خلق کردی تا ببینم و حس کنم و لذت ببرم و عطر تورو در هرجا حس کنم . 😍😍
پروردگار وهابم مرا ثابت قدم نگه دار در این مسیر پر لذت 🦋🦋🦋
بماند به یادگار
شیرین ♥️
سلام استاد خانم شایسته و دوستان عزیز🍀
رد پای نهم
دو ساعت پیش پیامک بانک برام اومد رئیس شرکت حقوق ها رو واریز کرده بود خب من اونجا ساعتی کار میکنم قرار بود من ۳ روز در هفته در کل ۱۲ روز در ماه کار کنم و مبلغی رو بگیرم اما آخر برج دیدم ۱۳ روز کارکرد من شده، بهش گفتم و خیلی هم شاکی شد گفت نه من طبق توافق پرداخت میکنم توضیح دادم ماههای ۳۰ روزه کارکرد من ۱۳ روز میشه در آخر دو روز پیش گفت باشه یه روز طلبت و برات با حقوق این ماه میریزم، اما الان که واریز کرد دیدم نریخته و خیلی ناراحت شدم چون واقعا چند برابر یه کارمند تمام وقت کار میکنم بدون استراحت…
اما یه لحظه به خودم گفتم: خودت رو ناراحت نکن بابت پولی که اومده به حسابت خدا رو شکر کنن
شکر کردم حسم بهتر شد به این فکر کردم که اصلا من روز اول به خدا گفتم: خدایا تو قراردادم رو تنظیم کن من برای رضای تو کار میکنم و پاداش و حقوقم رو از خودت میگیرم، واقعا هم اونطوری که میخواستم خدا قراردادم رو تنظیم کرد الانم گفتم رها میکنم و دیگه با این مدیرم بحث نمیکنم و یادآوری هم نمیکنم و خدا خودش هر چی حقوق من هست رو بهم میده تمام خزائن دست خداست دست این مدیر من نیست و مدیرم آدم بدی نیست خیلی از رفتارهاش قابل احترامه..
الان هم صحبتهای استاد رو شنیدم مخصوصا چند جمله آخر انگار با من صحبت میکردن
دیگه سعی میکنم رها کنم نگران نباشم و با زور چیزی رو نخوام خدا یا بهم به آسون ترین شکل میده یا در دیگری رو برام باز میکنه
و اینکه چقدر دوست دارم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و هنوز خیلی باید رو خودم کار کنم و اینکه همه رو رها کنم و رابطه خودم رو با خدا درست کنم تا رابطه من اتوماتیک با بقیه درست بشه و در صلح بشم با بقیه عالی بود
استاد 🙏
سلامی پر از احساس سپاسگزاری به مریم عزیز بابت کپشنای بی نظیری که برای فایلا مینویسن❤️
نشونه های امروز در صلح بودن من با خودم:
امروز چهلم زن عمومه.. ما خانوما تو قسمت زنونه نشسته بودیم دیدم عموم اومد( عموم سنش از هفتاد بیشتره) اومده بود فقط من و ببینه و بره. تازه جالبیش اینه بار دوم بود میومد بار اول من نبودم💓
موقع ناهار یه پسر سه چار ساله کنارم نشست و نه من اون و میشناختم نه اون منو اما خیلی بهم نگاه میکرد و لبخند میزد. مثلا موقع غذا خوردن سرم و بالا میاوردم میدیدم داره نگام میکنه اونم با لبخند🥺
مرضیه ی مهربونی که با عشق برام دارویی درست کرد تا درد شکمم کم بشه و البته که جادوی عشقش کار خودش و کرد و من حالم عالی شد،😍
دوست خداگونه من که بین یه عالمه کار در حالی که سرش شلوغه به من پیام میده ببینه حالم چطوره😍خدایا شکرت..
یکی دیگه از قشنگیای روزم کسی بود که دقیقا همه نشونه هایی که من میخوام و داره و من از عزت نفسی که داره غرق شوق و ذوق میشم و وجودم و افتخار برمیداره 😍
دختر نوجوونی که با حس هیجان و شوق از شیطنتاش و پسری میگه که دوسش داره😂😍
اینکه بشنوی آدما بهت اطمینان دارن و قبولت دارن یکی از بهترین حسای دنیاس. یکی از دخترای فامیل باباش یکم گیره بهم گفت بابام فقط وقتی با تو بیام بیرون گیر نمیده و مطمئنه..خدایا شکرت بابت این اعتباری که بین مردم دارم❤️شکرت.
جمع مادر دختری دخترعموم با دختراش یکی دیگه از قشنگ ترینای امروز بود. دخترا با شیطنت میخندیدن و اذیت میکردن و مامانشون هم باهاشون میخندید و این مادر چه آرامشی داشت چه صبری داشت و چقدر برای دختراش همراه بود جوری که دختراش میگفتن بهترین دوست ما مامانمونه❤️خدایا داریم قشنگ تر از این؟
پسر دایی ای که چند سال کوچیکتره ولی با محبت بهم پیام میده و حالم و میپرسه. دیروز جواب. کنکور اومد و من اونی که میخواستم نشد برای همین آدم های زیادی جویای حالم شدن و محبت خودشون و نشون دادن❤️
سلام استادعزیزومریم جان
واقعابرام جالب بودکه وقتی باحسرت به خواسته ای که داری نگاه میکنی ،وقتی احساس کمبودمیکنی بانداشتن چیزی که میخوای ازش دورمیشی من این موضوع رونمی دونستم وخداروشکرمیکنم که این آگاهی روبه من داد.یادم میادقبلاوقتی کوچک بودم می دیدم هم کلاسی هام برای همدیگه کادوتولدمیگرفتن حسرت می خوردم ومیگفتم کاش یکی هم به یادمن باشه ولی امسال متفاوت بودکلی تبریک تولدشنیدم والان که فکرمیکنم می بینم اینهاهمش به خاطرکارکردن روی خودم بوده خدایاشکرت
من همیشه باحسرت به داشتن ماشین فک میکردم اینکه اگه ماشین داشتم میتونستم بچه هام روخودم ببرم مدرسه ،میتونستم خیلی راحت وبدون هیچ اذیتی هرجاخواستم برم و…الان بااین فایل استادمتوجه شدم بااین کارفقط دارم ازش دورمیشم من بایدرهاش کنم وازچیزهایی که دارم لذت ببرم وخداروبابتش شکرکنم به چیزهایی که ندارم فک نکنم هروقت وقتش برسه واردزندگی من میشه بایدروخودم کارکنم وباورهام روتغییربدم خدایاشکرت بابت این آگاهی ها
اینهارونوشتم تابه گفته مریم جان عمل کرده باشم وردپایی ازخودم به جاگذاشته باشم.
هر بار که میام و فایلی رو گوش میدم انگار یه جرقه توی ذهنم میخوره و زیر بنای یه باور تخریب میشه برای ساخت باور جدید
من نگران بودم اما الان فهمیدم که اگه نگرانی یعنی باور نداری که میتونی بدستش بیاری
فهمیدم چقدر باید روی باورم کار کنم و چقدر باید روی باور به خودم به توانمندیم کار کنم
و ممنون از شما استاد جانم شکرگزار وجودتون هستم و سپاسگزارم برای این آگاهی که بهم دادید دوستت دارم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان هم مدار عزیزم
روزشمار تحول زندگی من
روز نهم
بنام رب الارباب
همین اولین سخن استاد در شروع فایل خودش ختم کلام بود
به میزانی که ما تغییر میکنیم،شرایط و موقعیت ها هم تغییر میکنن
چه جمله ای
کلی حرف توشه
فکر آدمو درگیر خودش میکنه
و صد البته که پذیرفتنش برای ذهن از قبل برنامه ریزی شده چقد سخته و چقد مقاومت و نجوا در پیش داره
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
درخود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
بنظرم اولین و مهمترین چیزی که در شروع اقدام به تغییر رخ میده اون آرامش درونی و گم شده ست
اون ارتباط با الله هستش
چقد رهاتر میشی چقد آرومتر میشی چقد سبک تر میشی
با تیشه میوفتی به باورهای محدود کننده و کم کم میتراشی و میری جلو تا به گنج درونت دست پیدا کنی
و موضوع بعد که استاد اشاره کردن اینکه گاهی همین حسرت ها و کمبود ها و محدودیت ها و تضادها باعث میشه بفهمی چی میخای
مسیرت عوض میشه
راهو پیدا میکنی
هدایت میشی
نباید به خواسته ها چسبید و پیله کرد چون خودش باعث نگرانی میشه و هم جنس خودشو جذب میکنه
ما اهداف و خواسته هامونو روشن میکنیم و در مسیرش قدم های کوچک برمیداریم و نگران نیستیم چون ایمان داریم خداوند مارو هدایت میکنه
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلش خاست
به هرجا برد بدون دریا همونجاست
موضوع بعدی از فرمایشات استاد عزت نفسه و احساس لیاقته
اینکه به میزانی خودمونو لایق بدونیم و دوست داشته باشیم جهان هم به ما پاداش میده
به میزانی که درککنیم اشرف مخلوقاتیم
درک کنیم خالق هستیم
درککنیم مقدسترین بنده ی خدا هستیم
جهان خداوند هم نشونمون میده
از ره غفلت به گدایی رسی
گر به خودآیی،به خدایی رسی
وقتی انسان خدای خودشو باور میکنه و با درون خودش رفیق میشه با زندگی در صلح میشه
روان میشه
جاری میشه
رها میشه
دستش تو دست خداست
دلش قرصه
دلش گرمه
و شرایط و رویدادها و اتفاقات و آدمای خوب کم کم وارد زندگیش میشن تا اونو به خواسته هاش برسونن
خدا سپاسگذارتم ازین مسیر الهی
ازین هدایت ها
ازین سایت و این استاد عزیزم
یا حق
مهمترین متنی که باید بارها بارها با خودم بخونمش درکش کنم و در عمل بکار بگیرم و باهاش زندگی کنم:
رابطهی تو با خودت، مهم ترین رابطه زندگی شماست و همه ی چیزهایی که در بیرون از خود تجربه می کنی، از دوستانی که داری، اتفاقات خوبی که تجربه می کنی، رابطهات با پول، رابطهات با عشق و مهمترین ارتباطات زندگیات و همه آنچه که میخواهی داشتهباشی، نتیجه این رابطه،است.
تمرین آینه ،شکر گزاری برای وجود خود،تحسین نقاط وویژگی های مثبت خود،توجه به ظاهر، لباس،آراستگی ،تغذیه، ورزش ،کسب آگاهی،مدیتیشن ،عبارات تاکیدی،کسب مهارت ،اتیکت، کار کردن برای کسب درآمد
،در ذهنمون با خودمون درست حرف بزنیم
و …
همه این ها کارهاییه که باعث خویشتن دوستی میشه
از وقتی تمرینات خود دوستی رو با تعهد و رضایت قلبی انجام میدم نتایجش رو در دنیای بیرون دیدم.
ما اصل و محور هستیم
رفتار جهان بازتاب رفتار و رابطه ی خودمون با خودمون هست .
سلام عشق های من سلام استاد بینظیر من
تا یه ساعت دیگه برای بار سوم باید برم آزمون شهر بدم برای گواهی نامه
ولی دلم گفت برو نشانه امروز تو ببین
فهمیدم که من چقدر به این گواهی نامه چسبیدم چقدر تو ذهنم پررنگش کردم چقدر برای خودم غول کردم این آزمون ها رو .
طوری که بار اول که رد شدم تا یه ساعت گریه میکردم حتی خودمم تعجب کردم هسرم شاخ درآورد که تو چرا انقدر ضعف نشون میدی
الان استرسم از دفعه قبل کمتر و بیخیال تر هستم اصلا تمرین هم نکردم . چون میدونم من میتونم پارک دوبل صحیح بزنم هزار بار تو تمرینات درست زدم . و همه قوانین رو میدونم .
چند روز پیش از مسافرت که می آمدیم خودم 60 km رانندگی کردم با سرعت 80 تا 100 تازه از یه تریلی هم سبقت گرفتم. تجربه عالی بود خداروشکر
تو روستا که رفته بودیم چندین بار جاده های پر پیچ و خم رو رفتم و برگشتم جاده های باریک دو طرفه با شیب های تند که یه سمتش کوه یه سمتش دره ولی من به خواست خداوند تونستم .
من دارم آروم آروم تکاملم رو در رانندگی طی میکنم
من از پسش بر میام
واقعا دیگه نمیخوام آزمون و گواهی نامه برام مهم باشه
شد شد نشد هم نشد مهم نیست بالاخره که میشه
منکه دارم رانندگی مو کم و کان انجام میدم و لذتش رو میبرم من به آرزوم رسیدم .
اون برگه گواهی نامه هم انشالله جور میشه .
من تلاش میکنم ترسی از افسر نداشته باشم . اونم یه آدم عادی مثل بابام مثل برادر شوهرم چون هم سن و سال هستن . فقط دارن وظیفه شون رو انجام میدن .
میخوام ایندفعه حرفای کسایی که مثل من تو نوبت وایسادن رو اصلا نشنوم چون هرکی به یه نحوی استرس میده به آدم .
همه چی رو میسپارم به خدا از اول تا انتها
من چیزی از خودم ندارم هرچی هست خداست
قطعا خدا کمکم میکنه و من رو در بهترین زمان و بهترین مکان با بهترین اتفاقات قرار میده
کسایی بودن که بار اول هم قبول شدن به راحتی نمونه اش همسرم و خیلی های دیگه بار چندمش مهم نیست مهم اینه آروم باشم و لذت ببرم و به حرف افسر گوش بدم و از خدا کمک بگیرم