نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-15 12:03:502024-12-17 10:21:14نشانه من برای واضح شدن قدم بعدیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
منم این هدایت رو در وجود خودم دارم خدا رو شکر. و زمانی که متوجه این هدایت شدم ،در روزهای اول از فهمیدن این نیرو انقدر شکه بودم که به سختی نفسم بالا میومد و نفسهای عمیق میکشیدم .نمیتونستم خوب غذا بخورم و چند کیلو وزن کم کردم.کاملا متوجه میشم استاد چی میگه. این نیروی هدایتگر درونی حتی مثلا میگه یه لیوان رو کجا بذارم بهتره.خیلی شگفت انگیزه.این نیرو دقیقا زمانی شروع به کار کرد و من حسش کردم که متوجه قانون شدم و شروع کردم به عمل کردن بهش،یعنی توجه به خوبیها و نادیده گرفتن بدیها.مثلا من قبلا یه لباسی که میدوختم گاهی اوقات اذیتم میکرد و بد قلقی میکرد یا مدام باید دور خودم میچرخیدم تا سوزن یا قیچی یا هرچی که لازم داشتم رو پیدا کنم ولی زمانی که با این نیرو خیاطی میکنم.همه چه دم دستمه .لباس بازی درنمیاره.
این نیرو زمانی که تو تصمیم میگیری یه کار خوبی برای کسی انجام بدی دیگه سنگ تموم میذاره و دوبله راهنماییت میکنه.
سلام عزیزای دلم …سلام خانواده قشنگم… خواب کُشتم، ولی ندا آمد که باید اونچه را که دریافت میکنی بنویسی. من هم مطیع خدایم هستم… حسین و مریم عزیزم میدانم که الان دارین کامنتمو میخونید… قبلاً ها فکر میکردم که بیشتر کامنت ها رو نمیخونید ولی تازگی ها فهمیدم همه رو با عشق و حوصله میخونید و این بسیار خوشحال کننده و ستودنیه…هم فرکانسی های عزیزم همین ابتدا بگم که اگه سرحال نیستید یا بی حوصله اید کامنت منو نخونید… چون با عشق و حوصله میخام کلی حرف و داستان از نشانه و هدایت و تجربیات اخیر خودم بگم… فکر کنم یه درام جالب و هیجان انگیز بشه.
آهان یادم اومد… قضیه ازین قراره که مطابق روال این روزهام رفتم کوه، اونجا هر کاری میکنم… مدیتیشن و مراقبه میکنم، با خدا مناجات و گفتگو میکنم، سپاس گزاری و توجه به نکات مثبت میکنم، ورزش و یوگا انجام میدم، به بهترین موسیقی های متن فیلم گوش میدم(به افکارم جهت میدن و باعث تقویت احساسات و ارتعاشاتم میشه)،تلاوت های اصیل مصری گوش میدم، به آیات و نشانه های الهی تفکر میکنم و قوانینو مرور میکنم، و در یک کلام با خدایم عشق بازی میکنم… امروز اومدم که مقالات و مطالب مربوط به کمال گرایی و عزت نفسو کار کنم که دیدم فایل جدید اومد… اصلاً قصد باز کردن و کار کردن روی این فایلو نداشتم، همینجور بازش کردم دیدم درباره نشانه ها و هدایت… بی اختیار چشمانم شروع به حرکت روی خطوط حیاتی و ناب مریم خانم کرد… باورم نمیشد که باز هم سورپرایز اومده… هدایت چیزیه که این روزا شده سراسر وجودم… مقاله رو که نگم،کامل و دیوانه کننده است… در حین خواندن متن یه چیز ظریفی را متوجه شده ام. میدونم که استاد متن ها رو نمینویسه و این خانم شایسته است که این کارو میکنه… مریم، در جمله بندیت از ضمیر اول شخص مفرد استفاده کردی… اینطور که به نظر میاد داری از زبان استاد حرف میزنی، این منو به فکر فرو برد که چقدر شما با ایشون هماهنگ هستید که به جای ایشون حرف میزنید. شما با هم، یکی شدین. دو جسم یک روح… و این نشون دهنده اوج عشق و هماهنگیه البته بدون وابستگی…
فایلو دانلود کردم ولی ندیدم… الان نصف شبه… خواستم بخوابم که بهم الهام شد که باید همین الان فایلو ببینم، گفتم خدا ول کن دیگه بذار بخوابیم چند ساعت، فردا کلی کار دارم، بذار فردا نگاه کنم … دیدم ندا جدیه… بلند شدم وضو گرفتم تا فایلو با عشق ببینم( این رو هم بگم که فایل های استاد و خواندن و نوشتن کامنت برام حکم صلات رو داره و با خلوص و عشق انجام میدم).
استاد من آدم رک و صریح گویی هستم… فایلو بکوب دیدم، نمیدونم از چه واژه ای استفاده کنم تا حق مطلب ادا شه… به طور کامل سیر سیر شدم رفت، این همون فایلیه که میخواستم… عاشق این فایل شدم رفت… استاد ، اگه میشه یکم یواش تر… به خدات بگو یواش تر الهام کنه… همین چند روز پیش بود که گرم کار کردن روی کمال گرایی شدم… اگر صلاح میدونید کمتر فایل بذارید تا ما هم برسیم… بخدا تو شبانه روز ۵٬۴ ساعت بیشتر نمیخوابم تا از وقتم بیشتر استفاده کنم… دوستانی که میگن استاد زود باش فایل جدید، مگه قلیون و تریاکه که سریع میکشید و دوباره هوس فایل جدید میکنید… یه بار میشنوید و میگید بازم فایل جدید میخایم. قدر هر فایلو بدونید و محکم کار کنید. سرسری از فایلها و مطالب نگذرید. استاد عزیزم هرچند به شما و خدایی که بهت الهام میکنه آنقدر اعتماد دارم که اگر همین امروز دوباره فایل جدید بذارید با جان و دل می پذیرم و میدانم که دلیل و حکمتی دارد…
استاد تمام حرف هایت درباره هدایت را با اعماق وجودم حس میکنم چرا که این روزها در دریافت نشانه و الهامات، و جریان هدایت، تکامل خودمو طی میکنم و یواش یواش دارم یاد میگیرم…
بهم میگه چی بخورم چی نخورم، چیکار کنم، کجا برم ، کی بخابم کی بیدار شم، کدوم فایلو یا مطلبو کار کنم، کدوم کامنت یا صفحه رو بخونم، همش داره باهام حرف می زنه به بی نهایت طریق… حتی بهم میگه به این موضوع فکر نکن و رها باش…
یه مثال واضح و قشنگ، همین پریشب… دفتر سپاس گزاریمو برداشتم که بنویسم یهو یه حسی بهم گفت برو بیرون توی پارک. رفتم روی یه صندلی با احساسی سرشار از آرامش و با عشق سپاس گزاری نوشتن… همینطور شاعرانه داشتم مینوشتم که دونفر میان بالا سرم… برادر یکی از دوستان سال های گذشته ام بود.. بعد از سلام و احوالپرسی یسره شروع کرد به گفتن از بدبختی ها، کمبود، بی هدفی و هر نکته منفی دیگه… من فقط از امید و هدف حرف میزدم.. خاستم به نحوی ردش کنم ولی ول کن نبود… بعد از اینکه رفت با اینکه به حرفاش گوش ندادم ولی احساس کردم وقتمو تلف کردم و حس خوبی نداشتم… برگشتم که برم سپاس گزاریمو تکمیل کنم و به سایت سر بزنم که دیدم اصلاً حالشو ندارم و یجوریم… قبل خواب از خدا پرسیدم که من در مدار درست بودم، چی شد که این آدم مفلوک و داغون سروکله اش پیش من پیدا شد؟؟ من که هر روزبهت وصل بودم و حرفتو گوش میدادم این چی بود دیگه؟ میدانستم که تا فردا جوابمو میگیرم با احساس سپاس گزاری و درخواست هدایت خوابیدم…
خواب دیدم همه مردم توی بیمارستان صف بستن… کل حیاط پره آدم لنگ و لوکه… پر از آدم علیل و ذلیل… میگم چتونه؟میگن ما مریض و بدبختیم ما داغونیم، داغووون… نگاه کردم، دیدم یه عده رو ویلچرن و فلجن، یه عده دیگه توی صف دسشویی، یه عده دارن مینالن و زجه میزنن، یه عده دیگه دارن میزنن تو سر و صورت خودشون…
برگام ریخت و ازین صحنهها ترسیدم.. گفتم خدایا اینا چرا اینجوری میکنن؟ چشونه؟ دیدم یهو عموم دستمو میگره و ازم التماس میکنه که برم توی صف مردم، میگم عمو دستمو ول کن، من پول و دفترچه بیمه با خودم نیاوردم، بذار برم… بعد عین بچه کوچولوها گریه میکنه و ازم گله میکنه… داشتم دیونه میشدم… وحشت زده از خواب بیدار شدم گفتم خدا این چه خواب چرت پرتی بود دیدم!!! بلند شدم مثل هر روز جلو آیینه قربون صدقه خودم رفتم خودمو بوس کردم همین که آب به صورتم زدم، ندا آمد و جوابم را گرفتم… حالا فهمیدم چیه… مدتی میشه که اصلاً با آدما بحث و صحبتی نداشتم، اونقدر داشتم روی خودم کار میکردم که متوجه تغییرات مثبت و تغییر مدارم نشدم… فرد دیشب یه یادآوری بود که میلاد بدون که اکثریت جامعه در قهقهرا و گمراهی زندگی میکنن و تو اونقدر عوض شدی که تحمل هم کلام شدن با اینا رو نداری… پس قدر پیشرفت خودتو بدون و با همین فرمون در این مسیر سراسر عشق الهی حرکت کن.ناخودآگاه یاد حرف های استاد توی فایل معلولیت ذهنی افتادم…. خدایا شکرت که توی خواب و بیداری هدایت میکنی و جوابمو میدی.
خدای عزیزم همیشه هوامو داشت و من خبر نداشتم … توی فایل قبلی توی کامنتی که گذاشتم اشاره کردم که به چه شکل و دلایلی ۵ ماه از مدار استاد و فضای سایت به کل فاصله گرفتم… حالا میخام شرح بدم که با چه معجزه و نشانه روشنی تونستم دوباره برگردم…
نمیخوام درباره اون دوره جهمی فکر کنم… چند بار خاستم برگردم ولی نشد… از خدا کمک و هدایت خاستم و دوست داشتم به خانه بهشتی خودم برگردم… تا اینکه: یه روز به همراهی دوستم پیاده رفتیم به سمت یه کوه بلند تا میانه کوه باهام اومد ولی شروع به بهانه آوردن کرد که پام درد میکنه و حال ادامه دادن ندارم بذار برگردیم، تو ذوقم خورد و پشیمون شدم که باهاش همقدم شدم. اومدیم پایین و رسیدیم سر جاده … دست کردم تو جیبم دیدم پلیرم نیست.( چند ساله که گوشی گذاشتم کنار و برای گوش دادن به فایل های استاد، توی زمانی که بیرونم از پخش کننده mp۳ استفاده میکردم). نمیدونم چی شد که یه حسی بهم گفت برو دنبالش… استاد باورت نمیشه اگه اینو بگم… هفت کیلومتر مسیر پر از غله و گندمزارو گشتم… بذار واضح تر توضیح بدم تا سو برداشت نشه… توی دلم به خدا گفتم این شی ناچیز هیچ اهمیت و ارزشی برام نداره ولی میخام با قوانین بازی کنم … میخام ببینم قانون برای این کار تقریبا غیرممکن جواب میده؟ میخام قدرتتو و نشانه ها بعد از مدت ها ببینم… دلم آرام و محکم شد… فکر می کنید چشمان محدود من توانایی دیدن همه مسیر آن هم گندمزار را دارد.. خیر … خدا میداند کجا افتاده و گم شده …. ولی من با ایمان و احساس امید و آرامش، شروع به دویدن و با سری رو به زمین سریع حرکت میکردم… اون دوست ناکس هم ول کرد و رفت چند کیلومتر جلوتر منتظرم وایساد… هرچه گشتم ندیدمش اون دستگاه کوچولو رو پیدا نکردم … ولی اصلاً ناراحت و ناامید نشدم… وقتی به دوستم رسیدم، شروع کرد به غر زدن و مسخره کردن، بهم گفت تو یچیزی زدی که عین دیونه ها دنبال یه پلیر بی ارزشی، خاستم از کوره در برم که خودمو کنترل کردم و بهش گفتم دارم با خدا بازی میکنم و الا یکی دیگه هم زاپاس دارم … من از خدا چیزی میدانم که تو نمیدانی…
شب شد با آژانس برگشتیم… نمیدونم چی شد که جرو بحثمون شد… اونجا بود که شیطان را در قالبش دیدم… مطمئن شدم که این نشانه است … بالاخره جهان وادارم کرد که از زندگیم خارجش کنم … ازش اعراض کردم و خدا رو شکر کردم.. فرداش صبح زود بیدار شدم و احساس بسیار زیبایی بهم گفت اون یه کیلومتر باقی مونده رو هم بگرد… مطمئن بودم که خدا جوابمو میده … رفتم و رفتم تا رسیدم سر جاده دیگه تلاش خودمو کرده بودم، همین که خاستم سرمو بچرخونم که برگردم در لحظه آخر چشمم به اون پلیر کوچیک که اندازه کف دست بود افتاد… همونجا سجده کردم… و سریع قول دادم که برگردم به مسیر الهی ام… از خدا هدایت خاستم که از کجا شروع کنم… تمام علف های هرز ذهنم رشد کرده بودن و باورهام خراب شده بودن … خدا بهم گفت از توحید شروع کن …………. خلاصه کنم؛ توی دو هفته نه تنها تمام علف های هرزو بریدم بلکه باورهام در همه زمینه ها قویتر از گذشته رشد کردن و مدارم سریع بالا رفت ….. الان بعد از یک ماه و نیم در بهترین حالت و وضعیت فرکانسی و مداری خودم قرار دارم… هر روز دارم در دریافت الهامات و هدایت الله بهتر و قویتر میشم …. خیلی آگاهی و آیات در مورد هدایت خاستم بگم که متن مقاله بینظیر خانم شایسته منصرفم کرد…فکر کنم طولانی شد ولی ارزشش را داشت که ردپا را از خودم به جای بذارم …. استادای عزیزم و هم فرکانسی های نازنینم مرسی از حضورتون پر مهرتون
با سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه دوستان همفرکانسی عزیزم
ابتدا خدا را بسیار سپاسگزارم که من را به این سایت بسیار عالی هدایت کرد که بتونم همه آموزشهای جهان را یاد بگیرم. من خیلی نشانه های خداوند را در زندگیم میدیدم. واقعا خیلی خوبه که انسان بتونه با خدا دوست بشه و اون هم بهترین دوستی که عاشقته و خیلی خیلی خوشبختی تو رو دوست داره.
وقتی این فایل رو دیدم اشک از چشمام سرازیر شد و همه خاطرات قبلی که خدا دستم رو محکم گرفته بود جلوی چشام زنده شد. خدایا خیلی دوستت دارم عاشقتم. مرسی که هر روز یکی رو میفرستی نعمتهاتو بهم یادآوری میکنه. ممنونم که این استاد دوست داشتنی رو سر راهم گذاشتی.
از استادم ممنونم که به من یادآوری کرد که حجت خدا هیچ وقت در زمین ناپدید نمیشه. ممنونم که بهم یاد دادی به زیباییهای زندگیم نگاه کنم و تونستم به خدا اعتماد کنم. از همه دوستان عزیزم ممنونم بخاطر نظرات بسیار بسیار عالیشون. واقعا دمتون گرم.گل کاشتین عاشق همه تون هستم. بمن کمک کنین بتونم مثل شما راهمو پیدا کنم.
سلام به استاد عزیزم
و خانم شایسته عزیزم
واقعا تن صداتون به آدم انرژی می ده و خدا رو شاکرم که با شما آشنا شدم و فایلای قشنگتونو گوش می کنم .
استاد عزیز من واقعا لذت می برم و خدا رو شکر می کنم .
انشاا.. همیشه در پناه خدا بهترین باشین .
سلامی سبز به سرسبزی پرادایس برای استاد عزیزم و خانواده گلم آسمون دلتون به رنگ آبی پرادایس، امید های قلبتون به طراوت پرادایس و آشکار بودن مسیرتون به زلالی و تازگی دریاچه پرادایس
استاد عزیزم براوتون از خداوند سرزندگی و انرژی فراوان خواستارم ،
من هم دیشب که خوابیدم وسرم رو روی بالشت گذاشتم به امید هدایت الله مهربان برای روز بعدم چشمام رو بستم ، و الان که بیدار شدم با فایل جدید که هدایت بود مواجهه شدم ، واقعا هدایت خداوند تو رو به حیرت وا میداره که چی بگی حتی برای این هدایت هایی که قراره دوباره به موضوع دیگه ایی هدایت بشی ، چقدر قشنگه این جهان ، چقدر ساده هست همه چیز ، استاد من چند روزه که دارم در مورد هدایت تحقیق میکنم و توی سایت همش داستان هدایت دوستانم رو میخوندم تا ثابت قدم تر و دلم قوی تر بشه و به خاطر مشکلم دنبال نشانه و هدایت واضح بودم که دیشب بعد از اینکه یکم روی خودم کار کردم و خوابیدم صبح به امید نشانه صفحه گوشیم رو باز کردم و ایمیل فایل جدید با موضوع هدایت رو دیدم ، و خداوند منو هدایت کرد ، واقعا نمیدونم چی باید بگم ، نمیدونم ، فقط ستایشگر فرمانروای جهانم که نزدیک ترین یار و مونس و دوست من هست و عاشقانه میخواد که منو هدایت بکنه ، هنوز اول راهه و مسیرم واضح شد ، و جواب سوالم گفته شد معلوم نیست که چه معجزاتی درمسیر قراره تجربه کنم ،
استاد عزیزم براتون بهترین هارو آرزو میکنم 💗💗💗💗
سلام خدمت استادودوستان این قسمت نشانه امروزمن مثل استخاره وفال واین چرت وپرتانیست اونجاازعوامل بیرونی کمک میخوایم که شمابه مابگین کدوم درسته کدوم غلط یاکدوم مسیروبرم یاسوال جوابم روبهم بگین این داستان نشانه من برای من اینجوریه میگم خدامنوراهنمایی کن کاری به عباسمنش ندارم من دارم ازخدای درونم هدایت میخوام اونم جواب رواینجوری میده یابابی نهایت شکل دیگه این اسمش شرک نیست اینوبااون قاطی نکنیدومن ازاستادوخانم شایسته والهام خانم که استادگفت وخانم فرهادی وتمام دوستان بابت این زحماتی که میکشن سپاسگزارم.خداروشکردارم روانشناسی ۱روکارمیکنم قبلش چندماه عزت نفس روکارکردم خیلی زندگی داره بهتروبهترمیشه ازهرجهت وجالبه مسیرتکاملیه بعضی هااعتقادندارن ولی من بی نهایت ازاین حسم که خداست کمک میگیرم مثل شما.یک باوراستاددرروانشناسی۱ گفتین که میشوددرحالی که خواب هستم پول بسازم مثلاسایت داشته باشین کتاب بنویسین یابازی کامپیوتری بسازین وگفتین بعدبرین الگوهاشوپیداکنیدکه اره میشود.من خودم یک الگودراین زمینه هستم استادشمابااین حس اشناهستیدمیدونیدچی میگم من شباتوخواب بهم میگه خداچه سهمی یاچی بخرم یاتوبیداری بعدهدایتم میکنه میخرم بعدمیگه کجابفروشم سودکنم خداشاهده این زندگی منه سلیمان گونه.اینجوری نبودهاچندساله که شروع کردم روی خودم کارکردن شبانه روزی روی فایل های رایگان ودوره هااین حس قشنگ داره هرروزواضح ترمیشه این دریافت الهاماتم به نظرم تکامل خودشوداره واخرنداره هرچی بیشترکارکنی واضح ترمیشه.واقعاخداروشکرکه قبل ازمرگم بااین قوانین به واسطه شمااستادگرامی اشناشدم وگرنه بعدمرگ چه خاکی توسرمون بایدمیریختیم بااون همه شرک.واقعاخداروشکر.دوستان یه دعامیکنم همه بگین امین((خدایاماروبه راه راست راه کسانی که به انهانعمت داده ای هدایت کن نه راه کسانی که برآنهاغضب کردی ونه گمراهان)) الهی آمین
استاد عزیز سپاسگزارم از اینکه من از صحبت های شما هر روزه ارژی مثبت میگیرم
و سپاسگزارم از اینکه خدا خودش رو از طریق صحبت ها و وویس های شما به من نشون داد
سپاسگزارم از خدا که بهم لطف کرد و من را وسیله ای قرار داد تا خودش رو هم به دیگران نشون بدم
من روانشناسم و همیشه دوست داشتم مثل شما در مسیر انگیزشی و خداشناسی خودشناسی قرار بگیرم
و خوشبختانه سه روز قبل یک گروه مشاوره گروهی رو تشکیل دادم و مهم تر از اون افرادی که در گروه با من هستن همگی باهم هم فرکانس هستیم و همگی از وویس های شما استفاده میکنیم و خواست خدا بود که ما باهم یک تیمی رو تشکیل بدیم و از اون خوشبختانه تر برای من که من رهبر گروه هستم
از خود خدا سپاسگزارم که نور هدایتش رو به قلب من انداخت و من روز به روز ایمانم نسبت به خودش بیشتر میشه
سپاسگزارم از خدایی که لحظه به لحظه در کنار من هست
باسلام خدمت استاد عزیزم وخانواده صمیمی عباس منش
استاد چقدر به جا بود این فایل من که لذت بردم ،چون خودم نمیگم همیشه اما گاهی از این هدایت استفاده میکنم ودوست دارم از این به بعد بیشتر به هدایت الله گوش کنم ،من هر وقت که به این هدایت گوش دادم محال بود که جواب نگیرم ،اصلا مگه میشه آدم خودشو بسپاره به خدا و اون هدایت نکنه، وقتی که وارد ترس هامون میشیم و توکل میکنیم به خدا و بهش میگیم منو هدایت کن خودمو به تو سپردم جوری هدایتت میکنه که متحیر میمونی انگار دستت رو میگیره و میبرت به مقصد و همه چی رو درست میکنه جوری که تعجب میکنی ،شده من تصمیمی گرفتم که فقط ۵دقیقه وقت داشتم فکر کنم ،وقتی با منطق خودم تصمیم گرفتم انگار قلبم تو فشار بود ولی وقتی به هدایتش گوش دادم و تصمیمو عوض کردم قلبم باز شد و بعداز یکماه متوجه شدم چه هدایتی بود واقعا استاد متحیر موندم ،این هدایت با حسمون باهامون صحبت میکنه یعنی وقتی حسمون در مورد یه موضوعی خوب نیست پس نباید انجامش داد،نمیدونم اما هرچقدر باور ما به خداوند به عنوان تنها فرمانروای جهان و تنها قدرت جهان بیشتر بشه این هدایت بیشتر ملموس میشه بیشتر درک میشه ، چقدر این فایل،فایل خوبی بود البته تمام فایل هایی که میزارید عالی اندو معلومه که هدایت الله هست که میشه انقدر باهاش ارتباط برقرار کرد.براتون آرزوی سلامتی و سعادت وثروت بیشتر میکنم درپناه الله یکتا پیروز باشید،خدانگهدار.
سلام استاد بامزه دوست داشتنی
من از ۱۴ فروردین امسال شروع کردم به اینکه مدام فایلهای دانلودی شما رو نگاه کنم و واقعا تجربه فوق العاده ایه الحمدلله
شغلم مشاوره هست و مدت زیادی بود ایستاده بودم و کاری نمیکردم و به کسی راهنمایی نمیکردم چون میخواستم ببینم آیا حرفی برای گفتن به آدمها دارم که بتونم تضمینش کنم وو به اثرگذار بودنش قسم بخورم پیش خودم؟؟؟
تا اینکه با شما و صحبتهای زیباتون آشنا شدم. ودیدم فقط راه الهام و هدایت درونی هست که میتونه برای بهبود کیفیت زندگیمون کمکمون کنه و آرام و هوشیار گوش کردن به این هدایتها.
و گشتم در مورد حرفهای شما شواهدی روشن تو زندگیم پیدا کردم و خیالم راحت شد که آره، همینه.
از وقتی با این سبک شهودی حرف میزنم قشنگ آرامش رو میبینم توی روحیه مراجعام.
خیلی ازتون ممنونم.خیلی خیلی دوستتون دارم هروقت نگاهتون میکنم بی اختیار لبخند میزنم
الهی در پناه الله یکتای خودتون هرلحظه شادتر و آرومتر از قبل باشید
به نام خداوند هدایتگر
دوستان عزیز
ضمن تشکر از استاد گرانقدر، وقتی این مطالب را میخوندم یه سوالی برام پیش اومد
استاد در یکی از فایلهاش استخاره به قرآن را کاملا قبول نمی کنه، و میگه اصلا استخاره به قرآن معنا نداره و درست نیست، حالا این در حالی هست که گفتند استخاره را افراد به قرآن زمانی باید استفاده کنند که بعد از تحقیق و مشورت اگه دو دل بودن و در دو راهی و تردید قرار گرفتند می تونند به قرآن استخاره بگیرند و به آیه ای هدایت بشند تا بتونند تصمیم خودشون را بگیرند و از تردید در بیان.
استاد هم در این قسمت از سایت دقیقا همین کار را ظاهرا میکنه و افراد با نیتی که می کنند به مطالبی هدایت میشن که از اون مطالب می تونند مسیر خودشون را پیدا کنند و از تردید در بیان
لطفا فرق استخاره با این امکان سایت را برام بیشتر توضیح بدین
ممنون از همه دوستان عزیز
دوست عزیز در مورد استخاره استاد توضیح دادند که اینکه مردم بروند پیش فردی که فکر می کنند ارتباط خاصی با خداوند دارد و از او بخواند برایشان از قرآن استخاره بگیرد و به آنها در جواب بگوید خیر است یا شر است را قبول ندارند.
بسیاری از افراد برای استخاره حتی حاضر نیستند خودشان سراغ قرآن بروند و از خداوند طلب هدایت کنند بلکه می خواهند یک فردی به آنها در یک کلمه بگوید که فلان کار را انجام بدهید یا ندهید.
موفق باشید.