نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی - صفحه 19

527 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید اکبریان گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز. وسایر دوستان گرامی خانواده صمیمی عباسمنش،

    استاد من عاشق هدایت والهامات شدم به نظر من مهمترین تفاوت شما باسایر عزیزانی که درحوزه موفقیت وقانون جذب فعالیت میکنند همین درک چگونگی هدایت شدن توسط الله میباشد

    چون خیلیها دنبال روشها وشیوه های کلاسیک مثل موفقیت دربورس مثلا چه وقت سهام بخریم کی بفروشیم از اینستاگرام چه جوری پول در بیاریم یا مثلا شیوه های نوین تبلیغات و…اما همه این روشها با ترس و. دودلی همراه است چون ریسک میکنی، وجای که ریسک هست. موفقیت پنجاه ،پنجاه هست وقتی ترس هم داشته باشی یعنی ایمان نداری،

    ولی وقتی موفقیت استاد را الگو قرار میدیم.میبینیم که او با اعتماد به رب به خوبی جریان هدایت را فرا گرفته ،به کاربسته،نتیجه گرفته،وبا صداقت ان را درطبق اخلاص گذاشته وهرکسی که در این سایت عضوهست میتواند به آسانی فرا بگیرد بعضی مواقع جریان هدایت باعقل ومنطق جور در نمیاد وحتی مخالف وبرعکس میباشد ولی کسی که آگاهانه به الهامات وندای درونش توجه وعمل میکندکاری به منطق وعقل ندارد،مثلا خود استاد درابتدای فروش محصولاتشون که به صورت حضوری وبرگزاری کلاس درچندین جلسه وحتی سفر به شهرهای مختلف اجرامیکرد، بعد مدتی هدایت میشوند وتصمیم میگیرن که به جای اینکه شخصا درسرکلاس حاضرشوند محصول را درقالب چند سی دی به صورت پک ارائه کنند ودوستی که بهعنوان مشاور ومثلا کار بلد تر ازاستاد در زمینه فروش همکاری داشته اند به شدت با این تصمیم مخالفت میکنه ومیگه اصلا فروش نداردولی استاد به هدایت الله ،وندای درونش ایمان دارد ونتیجه کار عالی میشود !بعدمدتی حذف ،پک های دی وی دی، وفروش اینترنتی محصولات تازه با قیمت بیشتر انهم‌در زمانی که اینترنت ایران دایل آپ بوده را کلید میزند و نتیجه در کمال ناباوری برای همانهای که اهل منطق وعقل ودانش وهوش واستعداد وحتی ژن برتر بودن فروش بیشتر محصولات میباشد

    قطعا در هر زمینه ای اعم از روابط عاطفی وعاشقی،کسب وکار،سلامتی،حتی عین خودمن که همین دیروز به خاطر کاری شهرستان بودیم واز روستا به شهر میرفتم ناخوداگاه یادم افتاد مدارک ماشین تو خونه مادرم مونده به خانمم گفتم مدارک پیشمان نیست کمربندتو ببند خانمم کمربند بست و گفت چندوقته کسی مدارک ازمانخواسته کلا”۱۵ دقیقه فاصله روستا با شهر هست بعد گفت میریم کار هامونو انجام میدیم برمیگردیم‌ مادرخانمم هم پیش ما بود کمتر از شاید۵ دقیقه بعد گشت راهنمایی ورانندگی کنار جاده با کف گیرش منو متوقف کرد اومدم پایین گفتم ما که ۲نفر جلو کمربندبستیم سرعت هم مجاز بود گفت مدارکتو بیار معاینه فنی چک کنیم جریان گفتم که مدارک همرام نیست خلاصه باکارت ملی ومشخصات چک کرد مشکلی نبود به خاطر نبود مدارک یه مبلغی جریمه نوشت و راه افتادیم تو ماشین خانمم ومادرش ناراحت شدن ولی من خالصانه خدارا شکر کردم که اگاهانه بهم الهام شد واگر تنبلی نمیکردم میتوانستم دور بزنم برم مدارک بیارم وهمین نشانه های کوچک را باید اگاهانه پذیرفت والبته عمل بکنیم نه مثل من که به فکر کمربند وسرعت و..باشیم باید میرفتم ومدارک میاوردم وبعد شکر گذار باشیم بابت همین الهامات واگاهیها، بعد که حرکت کردیم ورفتیم داخل شهربه. خاطر یکسری کار اداری وکار بانکی مادر خانمم رفته بودیم اون خیابونی که کار داشتیم شلوغ بود اصلا جای پارک نبود گفتم پیاده بشید برید نوبت بگیرید من جای پارک پیدا کنم خیابان تا انتها رفتم اصلاجا نبود ولی میدونستم جا گیرم میاد رسیدم میدان دور زدم به سمت پایین همون خیابون داشتم میامدم دیدم جلوتر یه ماشین از پارک بیرون میاد ااون که رفت جاش پارک کردم پیاده شدم دقیقا روبروی همون ساختمونی که کار داریم وخانمم ومادرش تو نوبت بودن چقدر کیف میکنم ولذتبخشه برام اینجور مواقع وچقدر به رابطه خودم با خدا میبالم وشکرگذاری میچسبه بهم، خلاصه کارهای اداری انجام شد مرحله اخر باید عکس میگرفتن از مادرخانمم ولی سیستم خطا میزد چند نفر دیگه هم بودن اخرای ساعت اداری بودپنج شنبه هم بود کارمند مربوطه گفت دیگه سایت باز نمیشه بریدشنبه بیاید خانمم رفت گفت مادرم مریض احواله ماهم فردا برمیگردیم تهران کسی نیست بیاره اینو. ولی کارمنده گفت مشکل از سایته کاری نمیتونم بکنم خانمم هم نگران اومدگفت چکارکنیم. باور کنید گفتم الان سایت باز میشه مردم دیگه داشتن میرفتن به کارمنده گفتم لحظه اخر یه بار دیگه امتحان کنید میخواستن تعطیل کنند. یه وسیله خریده بودیم به خانمم گفتم میرم اون وسیله بیارم شما وایسید الان درست میشه سایت، رفتم وسیله گرفتم نرسیده بودم به اداره که خانمم زنگ زد بیا دنبالمون کار مادر حل شد گفت کارمنده گفته اخرین بار عکس میگیرم میفرستم مونده به. شانستون که سایت باز شده و کار انجام شده یعنی دم به دقیقه خداوند سورپرایز میکرد منم با اواز شکر گزاری میکردم واین مدار ومراحل تکامل من هست که برای بعضیها شاید جای پارک ،یاکار اداری به موقع انجام شدن ویا … وچه ربطی به شکرگذاری وخوشحالی دارد و بگن مگه گنج پیدا کردی، ولی باید بگویم گنج هم پیدا میکنم ،خلاصه این جریان هدایت مخصوصا این قسمت نشانه امروز من در سایت یکی.از بهترین وتاثیرگذارترین قسمتهای سایت هست که من خودم مدتی در مورد یکتا پرستی و شفیع و واسطه قرار دادن کسی برای ارتباط با خدا چنان فایلهای درست ومرتبط با این موضوع در ان موقع درصفحه نشانه من میامد که گاهی جز اشک کاری نمیتوانستم بکنم ونتیجه برایم این شد که تعصب خشک وبی جای که مرا از خداوند غافل کرده بودجای خودرا به آگاهی وشناخت رب یکتا داد ولذت میبرم از این پرتو آگاهی. واما در این ۱هفته ای که شهرستان بودیم اوضاع نت در انجا خراب بود جوری که قید سایت وزده بودم فقط به فایلها گوش میدادم واین مدت همه اش به دنبال الهامات وهدایت الله بودم وبعضی فایلهای مرتبط گوش میدادم واما. دیروز که برگشتیم واومدیم خونه اولین کاری که کردم رفتم سایت ودیدن نشانه امروز من وزدم اول نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی دیدم دوباره رفتم زدم روی نشانه دوباره همین صفحه اومد گرچه چند بار دیدم وگوش دادم ولی من به دنبال هدایت والهامات بودم وهستم وببینید خداوند چه فایلی برای نشانه من اورد اصلا خود جریان هدایت برام اورد چگونه باور نکنم اخه این راه درست را ،!چند بار وقتی روی موضوعی متمرکز هستم چپ وراست نشانه برایم میاد از نظر مالی وضعیتم زیاد خوب نیست مستاجرم وبعد شغلم آشپزی تالار هست که به خاطر ویروس کرونا حدود۳ ماهه تعطیله ومعلوم هم نیست تاکی این وضعیت ادامه دارد اما من تقریبا خوب کار کردم وخدارا صدهزار مرتبه شکر میگم که تو این شرایط اولا بی پول نبودم احساس رضایت وشادمانی در خونه ام موج میزنه وهمین حالاهم خدا به سرشاهده من خودم راصاحب خیلی چیزها می بینم

    حال خوبی دارم بدون استرس،بدون نقاب ونقش بازی کردن، حال خوبی دارم بادخترم که ۱۰ ساله هست وماشالله بسیار فعال پرانرژی ودراین ایام که مدرسه نیست چنان باهم اخت شدیم ومیخندیم وصفا میکنیم وخوش میگذرانیم باخانمم هم رابطه ای عالی و دوست داشتنی دارم که همه اینها باهم به ریاضی حساب کنیم چند بار شکر گزاری دارد. ای جانم، ببخشید سخن ما به درازا کشید َ استاد عزیز دوستت دارم،،خانم شایسته وفرهادی پایدار وبرقرار باشید همگی دوستان در پناه الله یکتا ثروتمند وپیروز برقرار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  2. -
    حمید اکبریان گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز. وسایر دوستان گرامی خانواده صمیمی عباسمنش،

    استاد من عاشق هدایت والهامات شدم به نظر من مهمترین تفاوت شما باسایر عزیزانی که درحوزه موفقیت وقانون جذب فعالیت میکنند همین درک چگونگی هدایت شدن توسط الله میباشد

    چون خیلیها دنبال روشها وشیوه های کلاسیک مثل موفقیت دربورس مثلا چه وقت سهام بخریم کی بفروشیم از اینستاگرام چه جوری پول در بیاریم یا مثلا شیوه های نوین تبلیغات و…اما همه این روشها با ترس و. دودلی همراه است چون ریسک میکنی، وجای که ریسک هست. موفقیت پنجاه ،پنجاه هست وقتی ترس هم داشته باشی یعنی ایمان نداری،

    ولی وقتی موفقیت استاد را الگو قرار میدیم.میبینیم که او با اعتماد به رب به خوبی جریان هدایت را فرا گرفته ،به کاربسته،نتیجه گرفته،وبا صداقت ان را درطبق اخلاص گذاشته وهرکسی که در این سایت عضوهست میتواند به آسانی فرا بگیرد بعضی مواقع جریان هدایت باعقل ومنطق جور در نمیاد وحتی مخالف وبرعکس میباشد ولی کسی که آگاهانه به الهامات وندای درونش توجه وعمل میکندکاری به منطق وعقل ندارد،مثلا خود استاد ب جای که کسی که به عنوان مشاور ومثلا کار بلد تر ازشما در زمینه فروش محصولات از حضوری به دی وی دی کاملا مخالفت میکنه ولی شما به هدایت الله ،وحرف دلت ایمان داری وانجامش میدی واز این سنگینتر برای ان دوست مشاور واکثریت مطلق آدمها حذف ،پک های دی وی دی، وفروش اینترنتی تازه با قیمت بیشتر انهم‌در زمانی که اینترنت ایران دایل آپ بوده را کلید میزنید و نتیجه در کمال ناباوری برای همانهای که اهل منطق وعقل ودانش وهوش واستعداد وحتی ژن برتر بودن فروش بیشتر محصولات میباشد

    قطعا در هر زمینه ای اعم از روابط عاطفی وعاشقی،کسب وکار،سلامتی،حتی عین خودمن که همین دیروز به خاطر کاری شهرستان بودیم واز روستا به شهر میرفتم ناخوداگاه یادم افتاد مدارک ماشین تو خونه مادرم مونده به خانمم گفتم مدارک پیشمان نیست کمربندتو ببند خانمم کمربند بست و گفت چندساله کسی مدارک ازمانخواسته کلا”۱۵ دقیقه فاصله روستا با شهر هست بعد گفت میریم کار هامونو انجام میدیم برمیگردیم‌ مادرخانمم هم بود کمتر از شاید۵ دقیقه بعد گشت راهنمایی ورانندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    افسانه اهنگ گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    سلام استادعزیزخداقوت .به حق این ماه عزیزشماوخانواده بزرگوارتون درپناه حق سالیان سال عمری پرکت همراه باسلامتی داشته باشیدواجربسیارنصیبتون بشه بخاطرفایلهای رایگان وعالی که درسایتتون میگذاریدچون من پشت کنکوری هستم وهزینه خریدندارم هرچنددرتلگرام باکانالی اشناشدم که فایلهای شماروبه قیمت خیلی ناچیز به فروش میرسوندولی من به دلیل اخلاقی وشرعی اقدام به خریدنکردم چون میدونستم خداازراه درستش راهی روبرام برای دسترسی به فایلهای شمابازخواهدکرد.اولین فایلی که برای من درسایت شمابازشدهدایت الله بود که جواب یکی ازبزرگترین سوالاتم روگرفتم.ازالله وشمابنده خوبش سپاسگذارم.تواضع وخوش قلبی وایمان شماستودنی است یاعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ندا صفاری گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    سلام به همه عزیزان

    من یه سوال برام پیش اومد

    چه طور میتونیم متوجه بشیم این احساسی که به یه مساله داریم احساس لذت یا ترس خودمون نسبت به انجامشه یا همون نیرو و احساسیه که داره مارو هدایت میکنه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    خدارو هزاران بار در هر لحظه سپاسگذارم،بخاطر هدایتی که من رو به این فایل استاد عزیزم کرد،واقعا استاد چند ساعتی نبود که سوال برام برای دکمه هدایت سایتتون پیش اومده بود که،اوتوماتیک وار هدایت شدم به این فایلتون،اشک توی چشام از هدایت خدا در چشام پر شد که چقد دانا وتواناس سلطان جهان هستیمون.مرسی بابت نشانه هات خداجونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مهدیار عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به آقای عباس منش و دوستان

    چند سالی هست که می خواهم به تهران مهاجرت کنم از خدا خواستم من را کمک کند و نشانه هایش را واضح تر کند و من را به این فایل هدایت کرد خدایا سپاس گزارم برای هدایت زیبا و قشنگش و در این فایل هدایت به مرور دباره قدم اول شدم و ایمان دارم که جواب های پرسش هایم را می‌گیرم. عاشق همتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محمد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    بنام خالی یکتا

    سپاس خدایم را که همیشه با ماست و میتوانیم از هدایتش برخوردار باشیم و به محض اینکه بیاد میاوریم که خدایی داریم که میتوانیم از هدایتش برخوردار باشیم و درخواست کمک میکنیم ما را حمایت میکند و مسیر را به ما نشان میدهد.

    داشتم به این مسئله فکر میکردم که مسئله پیش رو خودم را که در بحث ثروت است را چگونه برطرف کنم، چطور میتوانم ثروت بیشتری را وارد زندگیم کنم؟

    خیلی راه ها را انجام داده بودم و اما باز مانده بودم که چکار باید انجام بدم.

    نجواها کم کم داشتن در ذهنم ریشه میداوندن و از هر دری وارد میشدند انها را هرس میکردم اما انگار حریف نمیشدم و بعد از چند لحظه دوباره از طریقی دیگر و به شکلی دیگر مرا مشغول میکرد تا احساسم را بد کند و کانون توجه مرا به سمت نا خواسته ها ببرد.

    گفتم بزار به زیبایی ها توجه کنم تا خود به خود از این مسئله خارج بشم و اما ذهنم گفت همیشه در حال انجام این کار هستی، این کار مفید است اما مسئله ای که پیش رو داری را حل نمیکند و باید به دنبال حل مسئله باشی.

    دوباره احساسم رو به بد شدن رفت و گفتم اه راست میگوید مدتهاست و شاید سالهاست که من با روبرگرداندن از این موضوع و توجه نکردن به ان نه تنها حلش نکرده ام، انگار بر سر این مسائل روپوش گذاشته ام و هیچ اتفاقی رخ نداده و انگار همه ی ان مشکلات هنوز هم حل نشده هستند.

    امروز صبح با یکی از دوستان قدیمی خودم صحبت میکردم که گفت چیکار میکنی تونستی ماه گذشته ثروتی خلق کنی و گفتم که نه اما درست میشه و این ماه خلق میکنم انشالاه،

    که گفت هواست باشد اگر مثل گذشته پیش بروی و بخواهی قرض بالا بیاوری این بار باید برگردی پیش خانواده ات و کشاورزی کنی!

    زندگی در تهران مثل شهرستان نیست و شوخی ندارد و اگر این بار مثل قبل بخواهی ادامه دهی و بگی درست میشه و نتونی پول بسازی ممکنه وضعیتت خیلی بد تر بشه که مجبور بشی بری کارگری،

    حرفهایش احساسم را بد نکرد اما مرا به فکر فرو برد که حرف درستی میزند و باید به دنبال راه حل باشم.

    و امروز هر بار علف های ذهنم جیک میزد ان حرفهای دوستم را بیادم میاورد و من هیچ منطقی برای خاموش کردن ان نداشتم و فقط سعی میکردم که نگاهم را تغییر دهم تا از ان خارج شوم، اما به محض خلوت کردنم با خود، نجواها شروع میشدند تا اینکه خداوند هدایتگر و حامی من که به بینهایت طریق مرا هدایت و حمایت میکند و بینهایت بار تا حالا از هدایت خداوند برخوردار بودم به قلبم الهام کرد که مشکل تو اینست که دنبال راه حل هستی و و از طرفی هم نمیدانی که چه کاری درست است چه کاری غلط، نمیدانی که با انجام چه کاری به راه حل مسئله ات میرسی.

    پس تنها راه که بهترین راه است اینست که خاشع شوی و ارام شوی و بزاری خداوند تو را هدایت کند.

    ارام شدم و چون میدانم که حل مسئله و برخورد با تضاد نه تنها بد نیست بلکه مرا رشد میدهد، گفتم من این مسئله را حل میکنم و خداوندم بهم میگه که چطور حلش کنم، ارام شدم و خودم را سپردم به خداوند و گوش به زنگ هدایت و نشانه های خداوند.

    در مسیر خانه بودم و قبل از رسیدن به درب خانه حسی بهم گفت برو بشین تو پارک و از هوای خوب لذت ببر. به حرفش گوش کردم و رفتم، در مسیر تا پارک بهم الهام شد که ما هر چقدر هم که توانا باشیم و هر چقدر هم که خلاق باشیم، زمانی میتوانیم از خلاقیتها وتوانایی های خود استفاده کنیم که بتوانیم از هدایت الهی برخوردار باشیم و این قضیه به این شکل نیست که ما یک بار حلش کنیم و بگیم اوکی حل شد و درستش کردم نع

    ما همیشه در لحظه به لحظه باید بیاد بیاوریم که یک نیرویی در همه حال با ماست که هدایتمون میکنه و میتونیم از هدایتش برخوردار باشیم و اروم باشیم و ازش بپرسیم و به محض دریافت الهامات با این باور که توانا هستیم و توانایی حل مسئله داریم پیش بریم تا به قدم بعدی هدایت بشیم.

    وقتی به پارک رسیدم و روی صندلی نشستم، از کامنتی به کامنت دیگر هدایتی رفتم تا رسیدم به پاسخ خانم شایسته عزیز به سوال یکی از دوستان عزیز در بخش راهکارهای دوره کشف قوانین زندگی.

    دوستمون پرسیده بودند که ایا باید به دنبال پیدا کردن ترمزها باشیم و یا اینکه توجهمون رو بزاریم روی نکات مثبت و خواسته هامون و اینکه تمرکز گذاشتن برای پیدا کردن ترمز و حل اون به معنی توجه به ناخواسته ها نیست و بهتر نیست با توجه به زیبایی ها و نکات مثبت به راه حل برسیم.

    خدایا بینهایت شکر و سپاس.

    خداوندا بینهایت شکر که هر وقت هر کدوم از ما تسلیم میشیم و ازت هدایت میخوایم ما رو هدایت میکنی به مسیر درست به مسیر دریافت نعمتها.

    من قبلا این راهکار ها رو خونده بودم اما درک نکرده بودم که چیکار باید کنم.

    امروز فهمیدم که دقیقا این سوال، سوال منم هست، به همین دلیل شروع کردم به خوندن پاسخ زیبا، کامل و مبین خانم شایسته عزیزمون.

    فهمیدم که من میدونم که توانایی حل مسئله دارم و باور دارم که توانایی های بسیاری در حل مسائل دارم.

    فهمیدم که توانایی بالایی در کنترل ذهنم دارم و خوب میتونم توجهم رو از ناخواسته ها بردارم و به روی خواسته ها بزارم( البته با طی کردن تکامل در این چند سال آشنایی با استاد).

    فهمیدم که میدونم که حل کردن مسائل من رو رشد میده و کمکم میکنه تا بزرگتر بشم و به خواسته های بیشتری برسم.

    فهمیدم که ایمان دارم و به انچه بهم گفته میشه با قدرت عمل میکنم.

    فهمیدم که خیلی عالی میتونم رشد کنم و به سادگی به خواسته هام جامه ی عمل بپوشانم چون تا حد بسیار بالایی تونستم این باور رو در خودم ایجاد کنم که همه چیز باورهای من است و برای حل هر مسئله ای باید به دنبال تغییر باور باشم و در اغلب موارد در برخورد با مسائل به اولین جایی که رجوع میکنم و اولین چیزی که از خودم میپرسم اینکه چه باوری دارم و چه باوری باید بسازم.

    اما نحوه استفاده از این اگاهی ها رو نمیدونم یعنی نمیدونم در چه زمانی باید چیکار کنم.

    قبول دارم که همه اینها با هم تعریفی از قانون میشوند و باید به قول استاد درک کرد که کنترل ذهن با قانون رهایی و تلاش ذهنی چیزی جدا از هم نیستن و قانون رهایی به معنی اینکه ما کاری نکنیم نیست بلکه قانون رهایی یعنی اینکه ذهنمون رو کنترل کنیم و به خواسته مون نچسبیم و باید تلاش ذهنی داشته باشیم.

    اما با دیدن قسمت دوم سریال زندگی در بهشت و توضیح استاد در مورد اتش زدن چوب ها و درختان که گفتن اولش دنبال سوزوندنش نبودم و با خودم میگفتم بزار چند ماهی بمونن و بعد که حسابی خشک شد میسوزونمش، و بعد با هدایت خداوند و جسارته اول که از یک اتش کوچک شروع کردند و کم کم تصمیم گرفتند که همه رو اتش بزنند، به این دیدگاه رسیدم که اینطور نیست که بگم که من قانون رو خوب میدونم پس همیشه هم خوب ازش استفاده میکنم و به قول استاد که همیشه میگه که من با خودم حرف میزنم و میگم که میشود و ببین قانون داره جواب میده و یا اینکه در هر چیزی به دنبال درک بهتری از قوانین هستم، فهمیدم که ما فراموش میکنیم که در این لحظه کجاییم و باید چیکار کنیم و چطور حل مسئله کنیم و اگر باور نداشته باشیم که از هدایت الله برخورداریم و از خداوند برای حل مسائل کمک نگیریم شاید حل مسئله نکنیم و از توانایی همون استفاده نکنیم.

    در پایان من فهمیدم که کار کردن روی عزت نفس و احساس لیاقت به این معنی که ما از هدایت خداوند استفاده نکنیم نیست و فکر کنیم که ما خودمان قوانین رو بلدیم و توانایی های بسیاری داریم وباورهای خوبی هم در حوضه ثروت داریم، پس دیگه همه چیز رو حل میکنیم.

    نع اینطور نیست، زمانی این کار کردن رو خودمون معنی میده که بتونیم وصل باشیم با منبع به قولی بدون وصل بودن به منبع و استفاده از هدایت خداوند برای حل مسائل مثل ماشین اخرین سیستم با امکانات فولی هستیم که بنزین برای حرکت نداره.

    بنزین ما امید و توکل بر خداونده که در همه لحظه با ماست و ما باید نه اینکه میتونیم به این معنی که هر جا گیر کردیم بیاد بیاریم که یه نیرویی هم هست که هدایتگره نع

    به این معنی که ما اونقدر در مسائل مختلف و ریز و درشت زندگی از از خداوند بخواهیم که بهمون در انتخاب مسیر درست کمک کنه و هدایتگرمون باشه که مثل استاد بتونیم به انجام کارهایی برسیم که دیگران بگن چجوری؟

    چطور برای تو اینجوری همه چیز عالی پیش میره؟

    چطوره که تو هیچ کاری نمیکنی اما همیشه درست ترین تصمیم ها رو میگیری و همیشه در زمان درست و مکان درستی؟

    واقعا چطوره؟

    ایا غیر از اینه که استاد از هدایت الله استفاده میکنه و به قول قران که خداوند به حضرت محمد میگه بگو که من از غیب اگاه نیستم من فقط از هدایت خداوندی برخوردارم که رب عالمیانه و همه بهش دسرسی دارند و میتونند از هدایتش برخوردار باشند.

    سپاسگذارم خدای من.

    سپاس از استاد عزیز از مریم شایسته عزیز و از تمام دوستان عزیزم که در این سایت با حضور گرم و پر مهرشون به درک این اگاهی ها، به خودشون و به بقیه کمک میکنند.

    خدایا سپاسگذارم.

    به خدا می سپارمتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    امیرعلی گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر و همچنین دوستان گرامی من شاید کم سن ترین عضو توی سایت باشم من توی خانواده خیلی پول داری به دنیا نیومدم برای همین کوچکترین خواسته ها برای من یک آرزو محسوب میشه وهر وقت میدیدم که یک نفر دیگه به خواسته های من رسیده به جای اینکه حسرت بخورم هرروز بیشتر از دیروز تلاش می کردم تا درس بخونم و ۱۵ یا ۲۰ سال دیگه به خواسته هام برسم و توی درس خوندنم هم خیلی پیشرفت کرده بودم به طوری که

    هرروز توسط معلم ها تشویق می شدم و برام طبیعی شده بود تا اینکه یک روز به طور اتفاقی به خانه ی یکی از اقواممان رفتیم و دیدم که یک فیلم رو دارن می بینن کنجکاو شدم و از اونها سوال کردم و اون ها هم شما رو به من معرفی کردن من که همیشه برای رسیدن به رویاهای خودم می خواستم سریع تر برسم با شنیدن حرف های شما هر لحظه بیشتر سر ذوق می اومدم خیلی به حرف های شما اطمینان داشتم و بعد از دیدن اون فایل من به اولین خواسته بزرگم که داشتنش برای من یک رویا بود رسیدم و توی رسیدن به خواسته ام هرروز آدمهای بیشتری برای رسیدن به خواسته هام مواجه می شدم تا اینکه من کمتر از دو هفته بعد از دیدن اون فایل به خواسته ام رسیدم و اون فایلی که من اون روز دیدم این بود به رویاهات باور داشته باش و هرروز رویاهای من بزرگ و بزرگتر میشن و سرعت رسیدن به اونها هم هرروز افزایش پیدا میکنه خواسته هایی که بودنش توی خانواده ما یک آرزو بود هرروز که به خواسته های خودم میرسم سپاس گذاری ام از خداوند بیشتر و بیشتر میشود و برای بار صدهزار و مین بار از خدا سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Ali reza nasabi گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سلام و سلام به همه دوستانم .

    یکی از بهترین باورهایی که باید داشته باشیم اینه که باور کنیم ،اعتقاد پیدا کنیم و مطمئن باشیم نیرویی در درون تک تک ماست که بسیار عاقل،بسیار هوشمند، مدیر و مدبر و استاد در همه زمینه های زندگی ست و همیشه در بهترین زمان و مکان پاسخ تمام سوالاتی رو که ازش پرسیده میشه رو میده به عبارتی مشاوری زبده و چیره دست و خیلی کار بلد درون ما هست که هرچه بیشتر باهاش حرف بزنیم و هر چه بیشتردر مورد مسایل ریز و درشت زندگی و تصمیم گرفتن به انجام دادن یا ندادن کاری باهاش مشورت کنیم قطعا بهتر و بهتر با صداش ،لحنش،احساسش و قدرتش آشنا میشیم و صدای اون رو از بقیه صداهای درونمون تشخیص میدیم .و راحتتر تشخیص میدیم که الان چی میگه،و یاد میگیریم که چطور ذهن سرد و منطقی رو خاموش کنیم و فقط اختیار کنترل امور معمولی مثل راه رفتن ،بیدار شدن،نشستن و اینجور کارهایی رو که با دستور ذهن کار میکنه رو بهش بدیم و بقیه امور رو که خیلی مهمتر و ارزشمندتر هست رو به این مشاور درونی که از همه چیز سر در میاره و همه چیز رو بلده بدیم و به عبارتی ذهن و بدن رو به عنوان قوه ی مجریه در نظر بگیریم که فقط به الهامات و دستورات این مشاور عمل میکنه و قرار نیست به جز این کار دیگه ایی انجام بده.حالا چرا اون مشاور درون همه چیز رو بلده ؟چرا توی همه چیز استاده؟چون به اصل خودش یعنی نیروی بیکران هستی،به خالق کل دنیا وصله و اطلاعاتش رو از خدای رب العالمین مستقیم میگیره .اون مشاور همون خدای درونه همون روح خداست.و قطعا زمانی که این نیرو مستقیم به خدا وصل باشه و همه چیز رو از خدای بزرگِ یکتا بگیره دیگه اشتباه نمیکنه، دیگه خطا نمیکنه ،فقط کافیه ازش بپرسیم و جواب بگیریم و هرچه بیشتر ازش در همه امور زندگی راهنمایی بخواهیم سریعتر جواب میده و ما هم واضح تر میشنویم،درک میکنیم و عمل میکنیم ،و بعد از گفتن فقط باید قوه ی مجریه که همون بدن مادی ماست عمل کنه تا قدم بعدی روشن بشه و دوباره بگه چکار کن ،کجا برو ،چه چیزی رو یاد بگیر و چطور عمل کن .و اینطور میشه که ذهن رها و آزاد میمونه ،دیدید بچه ها چقدر زود همه چی رو یاد میگیرن و چقدر شاد هستن؟چون ذهنشون همیشه آزاده.نیاز نیست از الان فکر کنی و به خودت فشار بیاری که بعدا چی ممکنه به دردت بخوره و از الان یاد بگیری ،و بارِت رو سنگین کنی از دانشی که شاید هیچ وقت به دردت نخوره .دقیقا در زمان و مکان مناسب میگه که قدم بعدی چیه،باید زبان خارجی یاد بگیری ؟بهت میگه .باید مهارتی رو یاد بگیری؟بهت میگه .و هر چی که لازم باشه رو به موقع میگه به شرطی که صداش رو بشناسی ،حسش رو بشناسی که اون هم با تمرین و استفاده همیشه ازش یاد میگیری.استاد توی فایل مثال جالبی زدند از داشتن آدرس فروشگاه یا نداشتن آدرس.دیشب موقع رانندگی این فایل استاد توی گوشم بود و برای پیدا کردن مسیرم از مسیریاب استفاده میکردم ،فهمیدم استفاده از راهنمایی خدای درون چقدر شبیه مسیر یاب روی گوشی هست.تو فقط میدونی کجا میخوای بری یعنی میدونی چی میخوای ،و سوار ماشینت میشی .مسیر یاب گوشیت رو روشن میکنی و فقط مقصد رو بهش میگی بعد اون از نزدیکترین،راحتترین ،سریعترین و کم ترافیک ترین راهها تو رو به مقصد میرسونه.این واقعا راحت نیست؟خدایی خیلی راحته،خیلی راحتتر از اینکه خودت بخوای یه مسیری بری بعد پیاده شی بپرسی دوباره یه مقدار بری بعد بپرسی تا بلاخره به مسیرت برسی، خدایی کار خیلی سختیه وقتی بخوای با عقل کوچک و محدود که فقط جلو پاش رو میبینه راه درست رو پیدا کنی ،اما با نقشه و مسیر یاب چی؟آموزشها و فایلهای استاد شبیه اینه که روی ذهن و جسممون یه مسیر یاب آخرین ورژن نصب میکنیم و شروع به حرکت میکنیم در صورتی که استاد یه چنین امکانی رو نداشتن و این مسیر یاب رو خودشون طراحی و ساختن.خدایا به استادم عمر با عزت و به من و دوستانم قدرت درک قوانین اللهی ات رو عطا فرما. در پناه رب العالمین شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: