دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 29

685 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    باسلام به استاد عزیزوخانم شایسته جان

    سفرنامه روز شصتم

    سوال،: چه جوری مثلاً ما اگر خودمون شرایط زندگی خودمون رو رقم میزنیم پس چجوریه وقتی یک اتفاق بدی میفته میگیم حتماً خیر بوده

    نحوه کار جهان و فرکانس‌های ما به این شکله:

    اتفاقاتی که توی زندگیمون میفته به واسطه فرکانس هامون و به واسطه باورهامونه

    اما نتیجه این اتفاقات مشخص میکنه که ما باورهای درستی داشتیم یا باورهای غلط

    یعنی در جهت خواسته بودیم یا در جهت ناخواسته

    اتفاق به خودی خود معنایی نداره

    یعنی دزدیده شدن ماشین استاد به خودی خود هیچ معنایی نداشت می‌تونست به نفعش باشه یا به ضررش

    یا کسی از کارش اخراج میشه و این اخراجه به نفعش شده

    باعث شده کسب و کار خودش رو بزنه

    اخراج از کار یا دزدیده شدن ماشین یا ورشکستگی یا طلاق یا هر چیزی که به ظاهر اتفاق بدیه

    این در واقع نه بده نه خوبه

    این که نتیجه اش کمک میکنه به شما یا ضربه میزنه به شما برمیگرده به باورهای شما

    وقتی از خداوند درخواست میکنیم و روی باورهامون کار می کنیم

    اگر یک اتفاقاتی میفته که به ظاهر بده

    اتفاقا اون اتفاقه در راستای درخواست توهه

    در راستای مسیر رشد توهه

    فکر نکنید که این اتفاق بده

    اتفاقِ، اتفاقِ

    تعریفی که شما بهش میدید مشخص میکنه نتیجه این اتفاق چیه

    اون چیزهایی که از طریق نامناسب وارد زندگیت میشه مطمئن باش که خیلی راحت از دستش میدی

    سعی کنیم دیگه هرگز چیزی رو که منبعش رو نمیدونیم ازکجاست وارد زندگیمون نکنیم

    یعنی هرچی که به ما بِدَن ،بدونیم اول منبعش چیه

    اگه درسته دریافت کنیم اگرهم منبعش غلطه وارد زندگیمون نکنیم

    اتفاقاتی که برای شما رخ می‌ده در راستای اهدافتونه

    اگر روی برنامه ها کار می کنی و یک اتفاق به ظاهر بد افتاده

    دقیقاً برای رسیدن به هدفته

    اگر از سر کار اخراج شدی برای اینه که چون خودت گفتی می خوام برم سر یک کار بهتر

    تا وقتی اون کاره بوده میترسیدی

    حالا که پل ها خراب شده و همه چی تموم شده حرکت می‌کنی به سمت یک کار بهتر

    یک شغل جدیدتر

    اتفاقات معنا ندارن و معناش رو شما میدین بهش

    اتفاقات به ظاهر خوب هم میتونه نتیجه اش بد باشه اگر که باور هاتون ایراد داشته باشه

    یه اتفاق به ظاهر بد میتونه منبع ثروت و نعمت باشه اگر که باورها تون درست باشه

    قانون اینه که ما در هر لحظه داریم فرکانسهامون رو به جهان هستی می‌فرستیم و جهان هستی با توجه به فرکانس اون لحظه مون داره اتفاقات رو رقم میزنه

    کاری به یک ساعت قبل و یک ماه قبل و صد سال قبل نداره

    و مهم نیست قبلا چیکار کردی و باورهات چی بوده

    از این لحظه ای که روی باورهات کار می کنی و جور دیگه ای فکر می کنی اتفاقات جور دیگه رقم میخوره

    فکر نکن که باورهات اتفاقات رو از قبل رقم زدن و دیگه هم نمیشه تغییرش داد

    ما در هر لحظه در این مسیر زندگی، داریم اتفاقات آینده رو درست میکنیم

    هیچ چیزی در آینده شما ایستا نیست

    آینده شما منظور یک دقیقه بعده نه ۵۰ سال بعد

    هیچ چیزی در یک دقیقه بعد شما ، از قبل مقدر نشده

    اتفاقات به ظاهر بدی که برای شما میفته بعد از کار کردن روی باورهاتون، اونا بد نیستن

    اونا فضا رو باز می‌کنن تا به خواستت برسی و وارد مرحله بعد بشی

    همه چیز تغییر میکنه وقتی که باورهای شما تغییر میکنه

    اما این تغییر به صورت مثبته

    مگر اینکه شما بار معنایی متفاوت بهش بدی

    همه اتفاقات وقتی باور هاتون رو عوض میکنین داره به نفع شما رخ میده

    حتی اگه ظاهرش زشت باشه

    ظاهرش ور شکستگی باشه

    ظاهرش طلاق و شکست عاطفی و یا دزدیده شدن ماشین یا اخراج از سر کارت باشه

    همه اینها در راستای خواستته

    کی میفهمی؟؟

    یک مدت بعد

    صبر کن و ادامه بده

    یک مدت بعد دست خدا رو میبوسی و میگی خدایا شکرت

    اگه باید چیزی بشکنه تا از اول ساخته بشه این اتفاق میافته

    ممکنه هم نیاز نباشه چیزی بشکنه تا از اول ساخته بشه

    و این باور رو نداشته باشیم که اگر می خوام موفق بشم باید همه چیز بترکه تا من موفق بشم

    خیلی موقع ها هم هست که وقتی روی باورهامون کار می کنیم اتفاقاتی که می‌افته هم ظاهرش خوب بوده و هم باطنش هم نتیجه خوب بوده

    ولی برای بعضی ها ظاهر زشت بوده

    انگار بدبختی بوده ،ولی باطنش خوب بوده

    اگر موفقیت تو، راهش از کشته شدن بُز میگذره بُزه کشته میشه

    از دزدیده شدن ماشینت میگذره

    از اخراج شدن میگذره

    از جدا شدن رابطه عاطفی درب و داغون تو میگذره

    این اتفاق می افته اگر که راهش این باشه

    اگر هم که راهش این نباشه از راه های دیگه که ظاهرش خوبه باطنش هم خوبه میگذره

    اتفاقات آینده شما در این لحظه داره رقم میخوره

    اگر چیزی رو قبلا بد ساخته بودی توی باورهات

    توی همین لحظه میتونی تغییرش بدی

    زندگی شما در هر لحظه داره رقم میخوره هیچ چیزی در آینده از قبل مشخص نشده

    سپاسگزارم استاد عزیز وخانم شایسته جان

    بابت این آگاهی های عالیتون🥰🥰🥰🙏🙏😘🙏🥰🥰🙏😘🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2290 روز

    سلام استاد عزیزم. سلام دست و کلام خدا روی زمین😊

    چند دقیقه قبل خیلی انرژیم پایین بود و ناراحت و نگران و افسرده بودم. اما الان دلم قرصه قرصه. من با کلیک دکمه من را به سوی نشانه ام هدایت کن وارد این صفحه شدم و خدارو شکر که جوابم رو در کامنت دوستان الهی ام پیدا کردم. چند ماه قبل خیلی ناراحت بودم و از خدا میخواستم کمکم کنه تا من یه انتخاب درست داشته باشم. تا اینکه یه روز با اینکه اون موقع دوره دوازده قدم رو نخریده بودم، با خوندن کامنت بچه ها توی کانال منم صبح بیدار شدم و توی تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم که کامل من رو راهنمایی بکنه و من واقعا هیچ راهکاری ندارم. مساله من این بود که من یه هدف بزرگی برای پنج سال آینده ام دارم ولی مردد بودم و نمیدونستم چطوری بهش برسم. تا اینکه چند ساعت بعد بدون اینکه حواسم باشه داشتم سرچ میکردم در مورد هدفم و به یه رشته در مقطع کارشناسی ارشد رسیدم که مسیرم رو خیلی هموار میکرد و خب این هم پاسخ ستاره قطبی صبحم بود. اما با خودم گفتم بابا من اصلا با این رشته هیچ آشنایی ندارم و خب زمانم هم کمه و دو ماه مونده و اصلا از کجا معلوم قبول شم، درست چند دقیقه بعد شروع کردم به خوندن کتاب (اگه اشتباه نکنم ) رویاهایی که رویا نیستند جلد پنجم، اونجا شما در مورد بیرون رفتن از چادر و ترس ها تون نوشته بودین با اینکه بارها در موردش هم صحبت کرده بودین ولی انگار بار اولم بود میخوندمش؛ جلوتر رفتم و رسیدم به اون قسمت کتاب که گفته بودین اگر خودت رو صد در صد بسپاری به خدا هر چی بخوای اتفاق میفته و بعدش در مورد تردید ها صحبت کردین و اینکه چقدر خوب میتونن ایمانمون رو سست کنن، همه بهانه هایی که ذهن میاره و تردید ها رو یه سمت گذاشتین و توی سمت دیگه گفتین اما واقعیت اینه که اگه 100%به خدا توکل کنی به خواسته ات میرسی و هیچ اتفاق بدی هم واست نمیفته. اون لحظه یه حس خیلی خوب و شورانگیز توی وجودم شکل گرفت نمیتونستم براش کلمه مناسب پیدا کنم اما الان یه صدایی توی ذهنم گفت همزمانی! فکر میکنم من اون لحظه توی زمان درست در حال خوندن مطالب درست و در حال گرفتن تصمیم درست بودم. بعد از اون لحظه من خیلی جدی رفتم کتاب رو خریدم و شروع کردم به خوندن در حالی که همه میگفتن و همین الانشم میگن زیاد روش حساب باز نکن. حالا این کنکورو بده ولی منتظر نتیجه خوب نباش اما من به همشون میگفتم که خدا کمکم میکنه و من به هر چی اراده کنم میرسم. تا اینکه هفته قبل یکم بخاطر اینکه هنوز ثبت نام نکرده بودم و تا پایان آزمون هم 23 روز مونده زنگ زدم به سازمان مربوطه و گفتم من درخواست دوباره دارم که ثبت نام دوباره تمدید بشه و ایشون هم با یه لحن خیلی مطمئن گفتن دیگه امکان نداره ودر مقابل من که گفتم آخه یه هفته مونده به کنکور دکتری شما دوباره تمدید ثبت نام گذاشتین خیلی بی خیال گفت تو الان اگه درخواست هم ارسال کنی دیگه ای هیچ فایده ای نداره. و این فایده ای نداره رو خیلی با تاکید و احساس پیروزی میگفتن. یه لحظه قلبم سنگین شد. اما بعدش تو دلم گفتم تو مگه خدایی که اینقدر با اطمینان میگی فایده نداره فایده نداره…..من کارم رو میسپرمش به خدا حالا تو ام هی بگو فایده نداره. خدای من همیشه از من حمایت کرده و کارهام رو به بهترین نحو انجام داده و قسم میخورم که هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت من رو ناامید نکرده مگه اینکه خودم با ذهنم مانع رسیدن رحمت و نعمت خدا شدم. به درس خوندن ادامه دادم تا همین امروز که یکم دلشوره و نجوا سراغم اومد که حالا هی تو به خدا توکل کن، عزیز من زمانش تموم شده،عالم و آدم دارن میگن ، هر چیزی یه اصولی داره و باید بمونی برای سال بعد. نشستم به عادت سالیان قبلم فال حافظ باز کردم و بعدش استخاره که خدایا اصلا به صلاحمه که انجامش بدم، نکنه بخاطر اینه که اصلا واسم مناسب نیست و من دارم مسیر رو اشتباه میرم که هر بار با فال حافظ واستخاره آنلاین گیج تر میشدم یه بار میگفت خوبه یه بار میگفت انجام نده که جز پشیمانی سودی نداره (البته سه بار این مورد اومد ) حافظم که قربونش برم تفسیرش در مورد همه چی صحبت کرده بود، از صله ارحام و اینکه دنیا دو روز است و فلان…

    واقعا ناراحت شده بودم و خیلی حس بدی داشتم. به خودم گفتم خجالت نمیکشییت همه خوندی و روی دهند کار کردی بعدش میای دوباره تفسیر یه آدمی مثل خودت رو که اصلا معلوم هم نیستقد تو کار کرده روی ذهنش میخونیم تا ببینی کارت درسته یا نه؟ و صدای شما توی ذهنم اکو شد که این اشتباهه که بیای بگی خدایا به صلاحمه یا به صلاحم نیست…. (اینم بگم که هر بار خودم توی یه مساله شک داشتم و قلبم سنگین شده بود از نگرانی قرآن رو گرفتم دستم و از خدا خواستم راهنماییم کنه و به بهترین وجه با آیه هاش من رو هدایت کرده که توی این هدایتش هیچ شکی ندارم )

    تا اینکه یه صدایی گفت پاشو به صورت رندوم یکی از ویس های استاد رو پلی کن جوابت اونجاس. گفتم حوصله ندارما من الان ناراحتم گیجم و هیچ ایده ای ندارم ؛ بعد بزنم روی ویس ها که بچه ها بگن وای استاد من عاشقتونم من زندگیم از این رو به اون رو شد تا بیشتر احساس کنم ذهنمو خوب کنترل نکردم و کارامو درست انجام ندادم؟برو بابا….

    بعد دوباره اون صداهه گفت پاشو برو بزن روی نشانه امروزت جوابتو میگیریا،گفتم با کدوم اینترنت الان سه روزه دیتای همراه اول کار نمیکنه…گفت تو حالا پاشو از اینجا، پاشو برو یه امتحان کن، باور کن کار میکنه. و خب دیگه نیاز نیست که بگم در عرض یه ثانیه اینترنتی که سه روز بود کار نمیکرد اوکی شد و من اومدم به این صفحه و با خوندن دو کامنت محبوب اول این گفته های پایین که واستون میذارم توی ذهنم با خودم شکل گرفت و خیلی زود نوشتمشون تا یادم نره ولی بعدش یه صدا گفت برو اینارو کامنت کن، اون یکی صدای خاک بر سر که هی دوست داره منو ناکام کنه و اصلا همون صدا هی ناراحتم میکنه گفت بابا الان دو ساعت میره واسه کامنت؛ درستو نمیتونی بخونی😑( موقعی هم که دارم درس میخونم میگه چرا میخونی تو که کنکور نتونستی ثبت نام کنی؟ ) مطمئنم بعد اینکه ثبت نام اوکی شد میگه بابا چرا داری میخونی تو که مثل بقیه چندین ماهه شروع نکردی که بقیه ازت قوی ترن تو دوماهه شروع کردی تازه در کنارش هشت ساعتم کار میکنی …….

    خب خداروشکر که فعلا به حرفش گوش نکردم و با توکل به خدا میرم جلو ….

    اینم گفتگوی من با خودم که بعد دیدن این صفحه شکل گرفت…

    ⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇

    من فکر میکنم باید الان ایمانم رو نشون بدم

    به نظرت قدرت خدا بیشتره یا کسایی که توی وزارت بهداشتن؟

    بنظرت برات فرقی میکنه که الان ثبت نام کنی یا دو هفته بعد؟

    یادته استاد عباسمنشم می ترسید پاشو از چادر بذاره بیرون و هی توجیه که از نطر بقیه عقلانی بود میاورد، یادته اون صدای درونش چی گفت بهش؟ گفت اگه واقعا نمیترسی و میگی خدا قدرت مطلقه پاتو بذار بیرون.

    منم میگم اگه همیشه میگی خدا قدرت مطلقه و مراقبته و شرایط رو به بهترین نحو داره فراهم میکنه؛ اگه خودش بهت گفته آناتومی رو بخونی پس شک نکن شرایط شرکت تو آزمون رو هم برات فراهم میکنه به صدای شیطان گوش نده و رها کن خودتو و لیزری برای کنکور بخون، به تلاش های بی ثمر شیطان هم توجه نکن، بخون و برو جلو. مطمئن باش از پسش برمیای؛ همون طوری که از کوه بالا رفتی تنهایی، برو جلو! و ثمره اون تلاش ها اینه که با آرامش 100%توی کوچه و خیابان راه میری و از چیزی نمیترسی مطمئن باش بخاطر این شجاعت و توکلت هم یه در بزرگ پر از نعمت باز میشه به زندگیت و میری جلو

    خدای من برای من همه کار میکنه و بهترین و خوش قول ترین و تواناترین خدا رو دارم که همیشه دستمو گرفته پس من الان سهم خودم رو انجام میدم و مطمئنم خدا خیلی زود جواب من رو میده

    یادت باشه تو از استاد یاد گرفتی که دنیا پاداششو به شجاعان میده؛ همونی که همیشه به دوستت میگی و دوستت هم اونو باور کرد و کلی زندگیش فوق العاده شده. الانم نوبت خودته مثل همیشه که شجاعت به خرج بدی و قدرت مطلق رو خدا بدونی؛ اصلا هم سخت نیست فقط آروم باش و شب و روز بخون، بخون و رتبه شو و بیا همینجا بنویس تا اثباتی بشی برای اینکه همه بدونن خدا بی حساب به آدما کمک میکنه و هیچ محدودیت زمانی جلو دار قدرت خدا نیست ( خدایا شکرت بخاطر اینکه این کلمات رو به ذهنم جاری کردی واقعا که زیبا ترین و قشنگترین و خوش قول ترین خدایی )

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدایا شکرت بخاطر استاد عباسمنش و خانم شایسته فرشته

    خدایا شکرت بخاطر همه عباسمنشی ها و دوستای قشنگ و موحدمی این سایت

    خدایا شکرت که که امروز کمکم کردی دوباره خودم باشم انگار همه جرم هاو پلاک هایی که به خاطر ترس هام و شرکت و توکل نکردن توی این چند ماه توی رگهام کبرهسته بود الان پاک شدن و خون با سرعت و فشار بالا توی وجودم در جریانه( پریروز داشتم به دوستم میگفتم حس میکنم خودم نیستم، خود قدرتمندم، خود مطمئنم ) اما امروز تو این رو برام محقق کردی و من الان خود واقعیمم الان بهترین خودمم.

    شکرت خدای مهربون؛ لطیف،رحمان، غفور،بزرگ،توانا، شکرت قدرت مطلق در کل کائنات.

    ——-””😢😢😢😢

    استاد الان یادم افتاد که من این دوتا رو توی تمرین ستاره قطبی صبحم نوشته بودم:

    🔴بهترین خودم باشم

    🔴تسلیم خدا باشم و خودم رو رها و مطمئن بسپرم به دست خدا تا خواسته هام رو بهم برسونه. و هیچ زور اضافی یا عجله ای برای انجام دادن اون کار نداشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سارا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1525 روز

    به نام بی نام او.امشب که دنبال نشانه ام می‌گشتم که چرا یهو رابطه ام بهم ریخته چرا ازدوستی با دوستای قبلیم خیلی لذت نمی‌برم چرا چرا تو ذهنم بود که این فایل باز. شد و واقعا خدا هر لحظه از زندگی خدا هدایتم می‌کنه شکر.من رابطه خوبی دارم با یه آدم فوق العاده مهربان و دلسوز و مسولیت پذیر و باشخصیت .خیلی هوای منو در سختی ها داشته ولی دیشب یهو به طرز عجیبی گفت دیگه باهم درتماس نباشیم.یه لحظه شوک شدم ولی دیدم رابطه‌ای که من دارم خوبه آرامش توش هست صداقت هست تعهد هست ولی عشق نیست میگفتم این رابطه همه چیش عالیه ولی عشق توش نیس . کمبودشو حس میکردم و از خدا یه رابطه ی عاشقانه میخواستم همیشه پاینده طرفم. دنبالم رشد وپیشرفت باشه تنها آرامش نخواد بلکه رشد هم سرلوحه زندگیش بدونه،این ادمو دوست دارم ولی چیزی که من میخوام نیس .و خدا آگاه به خواسته های هر کسیه.اینکه برای اینکه به چیزی که میخوای برسی خیلی چیزا رو باید قربانی کنی سخته ولی شدنیه همون‌طور که استاد میگه تنها ثروت مادی مهم نیس اینها که چیزی نیس ثروت معنوی وسعادت مهمه و ارتباطی که باخالقت داری.اینکه همان‌قدر که خدای تو حواسش به توعه به اونم هست بلکه به هممون هست.امیدوارم بهترینها رو خلق کنید برای خودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    به سوی پرواز گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته وسلام به دوستان هم فرکانسی روزشمار تحول زندگی من.

    سپاسگزار خدایی هستم که به سوالاتی که در ذهن ادم مثل علامت سوال بوق بوق می زنه خیلی زود جواب می ده چندوقت خوب داشتم روی خودم کار می کردم متعهدانه و حال و انرژی هم خوب بود با انجام تمرین برنامه هایی که داشتم پیش می رفتم اما یهو رابطه هایی که با اطرافیانم داشتم بهم ریخت یه جوری که توی خلوت خودم اشک می ریختم می دونستم، احساس بد برابربا اتفاقات بد اما ….چرا منی که مسیر پیدا کردم منی که می دونم توی این مسیر باشم به هرچیزی که بخوام می رسم. اون لحظات یه ندایی درونم گفت ببین خدا داره تو رو محک می زنه ببینه چقدر می تونی ذهنت کنترل کنی و…. ن اینکه بخوام حرف استاد بنویسم ن واقعا قلب اینو بهم می گفت حتی وقتی تصمیم گرفتم اول از فایل های رایگان شروع کنم ….

    سپاسگزار استادم که در قسمت۶۰ امردز پاسخ این اتفاقات چند ردز منو داد جالب بود امروز حالم خوب بودحسم خوب بود چون تصمیم گرفتم سکوت کنم.متعهدانه تر باشم به چیزایی که شنیدم عملگراتر باشم تا اینکه فقط گوش داده باشم.

    امروز با این قسمت فهمیدم که اتفاقات به ظاهر نازیبا و نادلخواه جز مسیری از زندگی برای رسیدن به اهداف مون به خواسته هامون این ما هستیم کا با باورهامون با نگرش مون به اتفاقات معنا می دهیم.چه اتفاقات به ظاهر نادلخواه می تونه مسیر ثروت نعمت رو برامون داشته باشه با توجه به باورهامون واینکه فایل های رایگان وقتی منی که دارم گوش می دم هر لحظه اش سپاسگزار خدایی هستم که چنین استادی با ذهن ثروتمند در مسیر زندگی من قرار داده به نظر من فایل ها شاید اسم شون رایگان اما بها پرداختش گوش دادن عمل کردن بهشون نتیجه اشون ببینم توی زندگیم باورهام قوی تر بشه به هر اتفاق که می افته خودم خلقش کردم پس بیام اتفاقات جوری که دوست دارم خلق کنم.استاد مثل همیشه یه جمله می گه پراز مفهوم پرمعنا فایل های رایگان مسیر را آماده می کند تا من از محصولات استفاده کنم تا من متعهدانه تر در این مسیر بمونم تا من استادم راهنمام بشناسم تا من خیلی چیزا ارام ارام باور کنم بپذیرم وعمل کنم….. خدایااا کمکم کن تا دراین مسیرسبز بمانم ….. منی که تکاملم با فایل های دانلودی باید طی کنم.تا مدارم آرام آرام تغییر کنه به مدار بالاتر برم.درپناه الله یکتا شاد سلامت خوشبخت ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نغمه گفته:
    مدت عضویت: 1837 روز

    سلام استاد بزرگوارم

    حال و احوال تون چطوره

    مریم‌جان ِ همیشه مهربون و خندون خوبه؟

    استاد جان

    من امروز به یک تضاد خیلی بد جسمانی برخوردم

    و ذهنم شروع کرد به نجوا کردن تا غمگینم کنه

    و من هم فورا شروع کردم به گوش کردن ِ هدایتی ِ فایل ها و از خدا خواستم خواستم کنه…

    و خدای مهربانم من رو به این فایل نورانی شما ،هدایتم کرد…😢یعنی من عاشق این خدا هستم که استاد برنامه ربزی ِ…

    استاد از شما سپاس گزارم که با ابن عشق و حرارت برامون فایل های میلیاردی ارزشمند آماده میکنین و بدون هزینه در اختیارمون قرار میدین ‌

    استاد

    من این فایل رو ماهها پیش هم گوش داده بودم ولی امروز با توجه به این تضاد ،دریافت های متفاوتی ازش داشتم…

    ممنونم استاد عزیزم که بهم یادآوری کردین باید احساسم نگاهم زاویه دیدم به این تضاد رو تغییر بدم و جواب این ذهن رو این بدم که:

    من نمیدانم

    من نمیدانم

    من تسلیمم…

    خدایا

    تنها فرمانروای جهانیان، من تسلیمم

    اما نه تسلیم شرایط و تضاد جسمانی…

    من تسلیم ِ هدایت و برنامه ریزی های تو ام و میدونم همون طور که استاد عباس منش رو هدایت کردی که آخرین روز ،بره و توی ناباورانه ترین شرایط مکانی و زمانی،خدمتش رو بخره، من ِ نغمه رو هم هدایت میکنی از دل همین تضاد،بعدها، برگردم و نگاه کنم که چطووووور پلن ِ بی نقصِ تو ،من رو به خواسته هام رسونده…

    خدایا

    تو تنها کسی هستی که میتونی به قلبم بندازی

    تو تنها کسی هستی که میتونی از یادم ببری..‌

    خدایا

    تو همونی هستی که در دل خواب به قلبم الهام کردی که علایقم رو با هم ترکیب کنم و من بیدار شدم و مات و مبهوت از این الهام،ازت روزها و روزها پرسیدم که چطور ترکیب شون کنم و تو خیلی زود و نه خیلی دیر،جواب دادی که میتونم ست ماسک و کلاه جراحی بدوزم و من گفتم چشم و به ایده ای که بهم الهام کردی عمل کردم و همون موقع یکی اومد و درخواست کرد و اون ست فروش رفت …

    بعد بهم گفتی پا بذار روی ترست و برو جلوی دوربین و از کیفیت و کارآیی و ارزشی که خلق کردی بگو و این محصول رو معرفی کن و گفتم چشم…

    و از اونجایی که من بجای یک ست ماسک و کلاه جراحی، ۴تا ست دوخته بودم و فقط یکی ش فروش رفته بود و شیطان داشت نجوا میکرد که دیدی الهامی در کار نبوده و تو اشتباه کردی و….

    و من مدام جمله ی استاد توی گوشم میاوردم که

    من نمیدانم

    من نمیدانم

    من تسلیمم…

    و به چند روز نکشید که بعد از اپلود اون ویدیوی معرفی محصول و حمله ترسی که از حرف مردم بود،پاسخ دادی و یک خانوم از شیراز اومد و پیام داد و ست ماسک و کلاه جراحی میخواست و از بین اون همه پارچه ای که من داشتم ،ادددد اومد و همون پارچه هایی که من باهاش ست دوخته بودم و فروش نرفته بود،انتخاب کرد و کلی هم از این بابت که آماده بود و لازم نبود صبر کنه تا بدوزم و بعد براش بفرستم، خوشحال شد و همونجا پول هر سه تا ست رو بعلاوه ی هزینه ارسال،واریز کرد به کارتم و لین در حالی بود که اصصصصصلا منو ندیده بود و نمیشناخت…😢و بعد از رسیدنشون به دستش، چقدر پیام رضایت برام فرستاد…

    خدایا

    اگه اینا معجزه نیست

    هدایت نیست

    اجابت نیست

    پس چیه

    خدایا

    تو همون خدایی که روابط ِ نا زیبای اطرافیان رو کمتر و کمتر کردی باهام

    با قوانین بدون تغییرت…

    با ان تشالله ها

    با ان یشالله ها…

    با آموزه های بدون هزینه ی استاد عزیزم

    با کتاب های ارزشمندش

    با کامنت های بی نظیر دوستان عباس منشی…

    خدایا

    تو همونی که وقتی من خواستم و شروع کردم و تعهد دادم به کنترل وردوی ها و افکار و کانون توجهم، اون مشکل جسمانی که کلافه م کرده بود، حوری بدیهانه از جسمم بیرون بردی که بعدها بعد از ماهها با دیدن قرص های گرون قیمتی که خریده بودم تا مصرف کنم ولی با این سایت ِ دوست داشتنی و این استاد سخاوتمند و عمل گرا، آشنام کردی و بهم گفتی اینجا همون جاییه که ازم درخواست کرده بودی…بسم الله.و من حتی یکدونه از اون قرص ها رو مصرف نکردم و بعدها با دین اون قرص های دست نخورده توی کابینت، یادم اومد که اصلا همچین مشکلی داشتم.😢

    خدایا

    تو همونی که هدایتم کردی در زمان درست در مکان درست از شغلی که عشقم نبود بیرون بیام و بهم شهامت دادی بدم دنبال علایقم و حمایتم کردی

    دلهااااا برام نرم کردی

    روزی هااااا وارد زندگیم کردی

    ثروت ها آوردی توی زندگیم از همون عشقی که استادم بهم گفت برو دنبالش و باور داشته باش پتانسیل خلق بی نهایت ثروت رو داره…

    خدایا ازت سپاس گزارم بابت ریه های سالمم

    پاهای سالمم

    دست و چشمی که باهاش کامنت مینویسم و میخونم…قدرت درک و فهمم و گوشی که حرفهای استاد عزیزم رو درست در بهترین زمانی که نیاز داشتم بشنوم و به کار ببندم. استاد جان ازت هزاران مرتبه سپاس گزارم که انقدر بی نظیرید.

    زندگی من و همسر نازنینم و حتی پسر کوچولوی ۵ساله م،به قبل و بعد از آشنایی با شما و آموزه هاتون تقسیم شده…

    استاد ازت سپاس گزارم که من رو با خدایی آشنا کردی که فقط توی سجاده ها نیست

    با خدایی که توی علایقم هست

    توی خنده های پسرم

    همسرم

    مادرم

    و همه عزیزانم…

    کلی نتیجه های مالی و معنوی ِ دیگه هم هست که از خدا میخوام سر فرصت مناسبش هدایتم کنه بیام و باز بنویسم.

    استاد جان

    اگه میشه برامون از داستان هدایت الهی تون درباره ی پیدا کردن ِ مریم جان و ادامه پیدا کردن ِ رابطه تون به این شکل ِ زیبا و دوست داشتنی، برامون صحبت کنین…چون من خودم هربار ویژگی های مریم بانو رو میبینم شگفت زده میشم از میزان ِ هماهنگی این ویژگی ها با خود شما و کسب و کار ِ شما‌…آخه چطور ممکنه یک نفر انقدر از همه نظر هماهنگ باشه و انگار آفریده شده باشه برای کمک به شما برای همراهی با شما….

    از قلم ِ شیوا و تاثیر گذارشون، تا آشپزی و زبان ِ انگلیسی قوی شون تا علاقه شون به ضبط و تدوین فایل….وای خدای من…هر بارفکر میکنم ایمانم به این خدای استاد ِ برنامه ریزی و قوانین بدون تغییرش صد چندان میشه…

    از خدا برای شما و مریم جان طول عمر با عزت میخوام استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    بنام الله یکتا💐

    ردپای روز ۶۰ سفرنامه ام😉

    خداوندا سپاسگزارم که توفیق قرار گرفتن در این مسیر توحیدی و پراز عشق و سراسر خیر و بهم دادی 🙏

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم .. حالا خییییلی جا داره که بتونم اونجور که شایسته هست بشناسمشون

    سپاسگزارم از دوستان عزیز هم فرکانسی ام که با نوشتن نتایجشون انگیزه منو برای ادامه دادن در این مسیر بیشتر و بیشتر میکنند . باخوندن کامنت ها انرژی میگیرم 🙏❤

    هر روز بیشتر درک میکنم که این سایت یک گنج هست … معدنی که هرچه بیشتر ازش برداشته میشه ، طلاهای بیشتری میده و بینهایت خیر و برکت داره چون به منبع افرینش متصل هست

    بااین سپاسگزاری ها حال دلم خوب میشه ..خداروشکر❤

    وقتی در مسیر حرکت میکنیم ممکنه از جایی که هستیم ظاهرا افت کنیم اما بواقع این میتونه سکوی پرتاب باشه مهم اینه که ما چه برداشتی از اون داشته باشیم .. با اون اتفاق به ظاهر بد اگر بتونم ذهنم رو کنترل کنم و تصویر بزرگتر و ببینم موانع از جلوی پام برداشته میشه و باعث ورود نعمات به زندگیم میشه.

    بار الهی بهم توفیق قدم و عمل در این مسیر وبده 🙏❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    Afsontorbati گفته:
    مدت عضویت: 2143 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان نازنین سلام به بچه هی فوق العاده سایت

    ردپای ۶٠من😍

    از خودم وخدای درونم سپاسگزارم که همت کردم به ۶٠تا فایل گوش جان سپردم کلی نکته برداری کردم کلی اگاهی بهم اضافه شد

    خداروشکر

    استاد عشق استاد عزیزم قربونتون برم خیالتون راحت ما قدر این فایلهای رایگان رو میدونیم و خوب میدونیم ارزشش کمتر از دوره های شما نیست من شب و روز م رو با فایلهای دانلودی سر میکنم اگه اینارو ازم بگیرن من راهم رو گم میکنم خدارو شکر خدارو هزاران هزار بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته و دوستان هم فرکانسی

    روز شصتم از سفر من

    درک من از این فایل:

    ✍🏻اگه ما قانون رو درست درک کنیم با وجود هر اتفاق به ظاهر بد میدونیم در راستای خواستمون بوده و این یه تضاده که ما خواستمون رو بهتر بشناسیم و با حلش بزرگتر میشم و باعث پیشرفت ما میشه.

    شاید اتفاقی که افتاده ظاهرش بد باشه ولی اگه ما ایمان داشته باشیم به غیب و نشانه هارو درک کنیم و بدونیم خداوند همه چیز به ما میده دیگه نگران نیستیم.

    ✍🏻نکته اصلی اینجاست که ما توی نقطه امن خودمون نمونیم و برای هدفمون حرکت کنیم،

    همون کاری که استاد کرد و دیگه کار کردن با تاکسی رو قبول نکرد چون خواسته خودش رو میدونست چون نشانه خدا رو درک کرده بود

    چون ایمان داشت و حرکت کرد

    ✍🏻ما داریم هر لحظه زندگی آینده خودمونو رقم میزنیم،با کار کردن روی باورهامون و عمل کردن به قانون

    پس چرا زندگی خودم رو به بهترین شکل نسازم و روی خودم سرمایه گذاری نکنم،

    با هدایت خدا و راهنمایی استاد به خوشبختی میرسم.

    👣ردپای شصتم

    ❤️خدایا سپاسگزارم برای اینکه قدرت خلق زندگیمو دست خودم دادی و راهنماش رو استاد بی نظیرم قرار دادی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    به نام خدا

    سفرنامه روز ۶۰😊

    اتفاتی که تو زندگی ما رخ میده به واسطه فرکانس ها و باورهامونه ولی نتایج اون اتفاقات نشون میره که باورهای درستی داشتی یا غلط در جهت خواسته هات بودن یا نه .

    اگه از خدا درخواستی میکنی و یه اتفاق به ظاهر بد رخ میده اون اتفاق در راستای خواسته توعه و در راستای مسیر خواستته .

    هیچ چیزی در آینده تو ایستا نیست هیچ اتفاقی از قبل برای تو مقدر نشده ، همه چیز تغیر میکنه وقتی باورهات رو تغیر میدی و اتفاقاتی که میوفته به تو کمک میکنه تا به چیزی که میخوای برسی حتی اگه ظاهرش زشت باشه و این رو یه مدت بعد میفهمی و از خدا تشکر میکنی بابت رخ دادنش .

    اگر چیزی نیازه که بشکنه تا از اول ساخته بشه اتفاقات به ظاهر بد رخ میدن .

    اتفاقات آینده تو از همین لحظه رخ میده از همین الان میتونی تغیرش بدی چون اتفاقات زندگیت در هر لحظه داره رخ میده یعنی تو گذشته چیزی رو نساختی که نشه الان تغیرش داد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1773 روز

    برگ ۶۰ سفرنامه من.

    سلام به استاد عباس‌منش عزیزم و مریم جان نازنینم و اعضای خوب سایت.

    سوال: چطور وقتی اتفاق بدی برامون می‌افته، می‌گیم حتماً خیر بوده؟ مگه ما خودمون اتفاقات زندگی‌مون رو رقم نمی‌زنیم؟ پس چرا فلان اتفاق بد برامون می‌افته؟ یعنی خودمون خواستیم اتفاق بدی بیفته؟

    جواب: هیچ اتفاقی به‌خودی‌خود نه بده و نه خوب. نتیجه‌ش که بر اساس باور ما شکل پیدا می‌کنه اون رو بد یا خوب می‌کنه.

    یعنی اگه من باورهام رو اصلاح کنم، اینطوری می‌شه که اتفاقِ به‌ظاهر بد هم در راستای مسیر رشد من و درخواست خود منه. در واقع همه اتفاق‌ها برای رسیدن به هدفمه.

    اگه ما قوانین رو درک کنیم، می‌فهمیم که چرا فلان و بهمان اتفاق می‌افته.

    ماییم که به اتفاق‌ها معنا می‌دیم.

    وقتی ما روی باورهامون کار می‌کنیم هیچ‌وقت از پیش اومدن اتفاق‌ها غافلگیر نمی‌شیم و نمی‌گیم خدایا چرا من؟ چرا اینجوری شد؟ چرا فلان اتفاق افتاد؟

    منم که هر لحظه دارم اتفاق‌های زندگیم رو می‌چینم.

    هیچ‌چیزی در یک دقیقه بعد من، در آینده من، مقدر نشده. من می‌تونم در همین لحظه لحظه‌های بعد و آینده‌م رو بسازم.

    همه‌چیز تغییر می‌کنه، وقتی باورهای من تغییر کنه. ظاهرش ممکنه بد باشه ولی در باطن برای رسیدن به اهدافمه.‌

    آینده ما مقدر نشده. من می‌تونم همین لحظه تغییرش بدم.

    استاد عاشق‌تون هستم که این‌قدر ایمان قوی‌ای دارید. تحسین‌تون می‌کنم. ماشین‌تون رو می‌دزدند و شما با ایمان و آرامش قلبی می‌گیرید تخت می‌خوابید. و همه‌چیز شما رو به هدف‌تون نزدیک می‌کنه. همه جهان مُسخر شما می‌شه.

    دلم می‌خواد مثل شما باشم استاد. به پای شما برسم. از خدا می‌خوام هدایتم کنه.

    استاد معلومه که این فایل‌ها رایگان نیستند. اینها بسیار باارزش هستند و من قدرشون رو می‌دونم. اونها رو ذخیره می‌کنم و بارها گوش می‌دم و حتی شب تا صبح با هندزفری می‌خوابم. خداوند رو بی‌نهایت شاکرم که من رو شنونده این فایل‌ها کرد و از شما بی‌نهایت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: