دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/09/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-09-30 05:33:522024-07-14 12:05:26دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم و سلام به همسفرانم
روز ۶۰ ام سفرنامه
خدایا هزاران بار شکرت که تونستم تا اینجا متعهدانه سفرنامه رو ادامه برم و به طور واضح بفهمم که درکم چقدر بهتر شده از این آگاهیهای نابی که نمیدونم چرا هی استاد دچار تردید میشه که قدرشون رو به هوای اینکه رایگان هستن نمیدونیم.
استاد جان پنبه ها رو از تو گوشتون دربیارین لطفا.
📢 اینجا یکنفر هست که با وضو و بسم الله وارد سایت میشه، اینجا یکنفر هست وقتی وارد سایت میشه انگار میخواد وارد یک عبادتگاه بشه ، کلی حمد و ثنای خدارو میکنه، کلی شکر خدارو میکنه، کلی احساس خوب رو تجربه میکنه.
📢 اینجا یکنفر هست که سلامتیهای در حد معجزه براش رخ داده با همین فایلهای رایگان.
📢 اینجا یکنفر هست که میگه این آگاهیها نابن، لیاقت میخواد گوش دادن بهشون و هر وقت فایلهای رایگان رو درک کرد و فهمید و مدارش بالا رفت خدا هدایتش میکنه به محصولات. بخاطر همین با دروغ و دغل پول جمع نمیکنه محصول بخره.
📢 اینجا یکنفر هست که همون موقع که تلاش میکرد وارد سایت بشه ولی ایمیلش ایراد داشت و سایت قبولش نمیکرد همزمان یه فلش پر از محصولات بدستش رسید و با اینکه اصلا نه میدونست محصول چیه و رایگان کدومه همین که صفحه اول رو دید که فقط کسی که بها داده میتونه استفاده کنه فلش رو پاک کرد. این آدم الان که رشد کرده میفهمه اینها یعنی درستی، یعنی اصالت و میگه خدایا شکرت که ذاتم پاک هست.
📢 این آدم الخیر فی ما وقع رو خوب درک کرده، و دیروز یه اتفاق به ظاهر بدی براش افتاد و فهمید باید کاری که خیلی وقته میخواد به سرانجام برسونش رو به این بهانه باید به سرانجام برسونه و امروز اقدامات عملیش رو انجام داد.
📢 اینجا یکنفر هست که برای یک موضوعی تردید داشت و از نشانه کمک گرفت و فایل توانایی تشخیص اصل از فرع اومد و برداشتش این بود که اصل درک حضور خداوند و توکل بهش هست و باورش و ایمان بهش و شادمان و امیدوار به هدایتش و بقیه حل میشن بدون تردید، و اون فقط باید سعی کنه احساسش رو در همه حال خوب نگه داره چه با چیزهایی که احساس خوب رو بطور طبیعی میدن و چه با چیزهایی که الخیر فی ماوقع هستن.
📢 این آدم با همین فایلهای رایگان اعتماد بنفسش خیلی بهتر شده، آرامشش، سپاسگزاریش، شادبودن بی بهانش، از تنهاییش لذت بردن، در حد مدارش ردپای قانون رو درک کردن و یادآوری گذشتش فقط در این حد هست که بفهمه چقدر تغییر کرده و تمام تلاشش رو میکنه که پلی به گذشته نزنه، آینده رو هم با احساس خوب الانش و امید و توکل و تسلیم بودنش بهتر خلق کنه و میخواد بیشتر در لحظه زندگی کنه.
📢 اینجا یکنفر هست که با دیدن مستند زندگی شما بهش یادآوری شده که چقدر اونهم خصوصیات خوب داره، چیزهایی که هیچ مشاور و روانشناسی بهش نگفته بود و خودش هم اینقدر خودباوریش کم بود که اصلا خودش رو نمی دید. ولی الان هرروز خودش رو تحسین میکنه و بیشتر دوست داره.
📢 اینجا یکنفر هست که یادش اومده اونهم چشم زیبابینی داشته ولی چون در مدار اشتباهی بوده با آدمهایی احاطه شده بود که بهش میگفتن همش غلو میکنی وقتی یه زیبایی میبینی اصلا اینطور نیست که تو میگی، اما الان اون آدم هر روز و هر شب میره تو بالکن کوچیک خونش و از صمیم قلبش زیبایی آسمان و خورشید تابان و ابرهایی که هیچ دوروزی مثل هم نیستن و تاریکی شب با درخشش ستارگانش و ماه نقره فامش رو با تمام وجود تحسین میکنه و لذت میبره.
📢 اینجا یه آدم هست که وقتی میگین توی مسیر گاهی لازمه بزت کشته بشه فکر میکنه منظور چی هست؟ در ادامه میشنوه که شاید با اتفاقاتی که هم در ظاهر خوبن و هم در باطن هدایت بشیم و شاید لازم باشه بزت کشته بشه ولی اگر لازم شد بزت کشته بشه غصه نخور، احساست رو خوب کن و سعی کن درک کنی پیام این اتفاق چی هست.
خدایا شکرت که جز اون افرادی هستم که قدرشناسی تو وجودم هست و اینقدر راه سنگلاخی رفتم که میفهمم همین فایلهای رایگان گنجن و کلی نتیجه تا الان ازشون گرفتم.
برای استاد عزیزم هم دعای خیر از صمیم قلبم میکنم که رسالتشون رو به این زیبایی انتخاب کردن و از هیچ چیز دریغ نمیکنن برای خوب انجام دادن این رسالت گرانبها . حتی اینکه یادآوری میکنین این فایلهای رایگان، ارزشمندن و شمارو آماده میکنن برای استفاده از محصولات.
ممنون بابت همه چیز. شما هم در پناه الله یکتا باشین ❤
ب نام خدا
دوستای گلم سلام یهو دلم خواست ک چند دقیقه ای از تجربیاتم بگم براتون …منم عین همه ی شماها یه روزی تصمیم گرفتم ک تغییر کنم ..نفهمیدم چی شد ب خودم اومدم دیدم ک استاد شده بخش مهمی از زندگیم …بدجوری خشحال بودم حس میکردم گنجی ک دنبالش بودمو پیدا کردم ..انگار ک بیست ساله گذشته چیزی رو گم کرده بودم و حالا پیدا شده ..احساس میکردم ک میتونم تموم خلا هامو پر کنم ..خب اون ماه های اول همه چی رویایی بود ولی بعد یه مدت با وجود تلاش زیادم انرژیم افت میکرد نجواها می اومدن و ضعیفم میکردن ..دوباره حالم بد شده بود خبری از اون شور و نشاطی ک داشتم نبود ..فک کنم شما هم تجربش کردین ک وقتی حالتون بد باشه همه چی ب هم میریزه ..برای من ک همیشه همینطوری بوده ..شده بودم شبیه یه مرداب ..فقط روزمرگی بود و روزمرگی بود و روزمرگی
وقتی اوضاع غیر قابل تحمل شد راهی برام نمونده بود جز برگشتن ب قانون خب طبیعی هم بود من با قانون کلی احساس قشنگو تجربه کرده بودم چطور میتونستم تو حال بد بمونم …خلاصه محکمتر از قبل برگشتم و ب قانون عمل کردم ..این بار با یه ایمان قوی تر شروع کردم و بعدش بووووووووووم
دنیا اون روی قشنگشو دوباره بهم نشون داد ..درا ب روم باز شد و همه چیز شد همونی ک باید می شد ..
تا حالا ک فک میکنم دو سالی شده ک با استاد اشنا شدم من چند باری از این رفت و برگشت ها داشتم …این متنو بیشتر برای دوستای تازه واردم مینویسم ک بدونن تغییر کردن اسون نبوده و نیست ..تکاملتون باید طی بشه .. قطعا توی این راه جاهایی میشه ک ترس میاد سراغتون ..میخاد ک ناامیدتون کنه ..یه صدایی بهتون میگه ک همه ی اینا دروغه ..و دقیقا همونجاس ک باید ایمانتون رو از دست ندین رفقا ..ب خدا من مهمترین موفقیت هام دقیقا زمانی بوده ک با یه تضاد برخوردم ولی ایمان داشتم ..موفقیت درست همونجاس ..بعد از تضاده ک پاداش میگیری ..بچه ها اگه نمی تونید از لحظه لدت ببرید اگه نمی تونید پای تعهدتون بمونید اگه نمی تونید رها باشید همش ب خاطر ایمان نداشتن ب قانونه ..ایمان تموم چیزیه ک من تو این دو سال فهمیدم ..وقتی ایمان داشته باشی از ایندت مطمینی ..خطاهای کوچیک ب چشم نمیاد خاطره ها ی بد اذیتت نمی کنه چون میدونی اینده چقدر قشنگه ..باعث میشه در لحظه اروم باشی و لذت ببری باعث میشه احساس خودباوری کنی
میدونید رفقا نترسیدن قشنگه باشکوهه زیباس ..این ک تو هر موقعیتی بزرگ فکر کنی واقعا باشکوهه و سزاوار خشحالیه …مگه میشه این ایمان رو داشته باشی و ب خاطرش خشحال نباشی
برای من الان دیگه ضعیف بودن توجیهی نداره و قابل قبول نیست چراکه الان میدونم ک یه انرژیه نابم و میتونم بی نهایت بزرگ باشم ..وقتی بدونی فرکانس الانت لحظه ی بعدتو رقم میزنه بدون ترس میری جلو دیگه مهم نی ژنتیک چی میگه ..بچگیه بد مهم نی ..باورای گذشته مهم نی …تموم محدودیت ها از بین میره ..میله هارو رد میکنی
این یه قسمت از تجربه ی من بود امیدوارم شمایی ک میخونیش ب دردت بخوره ..دوس داشتم تویی ک تازه با این راه اشنا شدی بخونی و بدونی ک تو این راه شاید بعضی جاها خیلی تنها بشی ..خودت باشی و خدای خودت ..شاید نزدیکترینات بهت بخندن …نباید تاراحت بشی ..باید خودتو دوس داشته باشی با همه ی کم و کاستیا ..با همه ی زیر قول زدنا و همه ی بالا پایینات ..و ب خودت افتخار کنی ب عنوان کسی ک تغییرو انتخاب کرد
سلام دوست گرامی
دقیقا من تو موقعیتی بودم که گفتید : روزمرگی.
و من دقیقا همین حرفا رو احتیاج داشتم که شما گفتید.
از دیشب حس درونم گفت کامنت های سایت استاد بخونم چند دوره مختلف خوندم ولی احساسم با کامنت شما در این فایل تغییر کرد.
از کامنتتون اسکرین شات گرفتم که چندبار بخونمش و یادم نره.
دستی از دستان خداوند شدید برای رسوندنش به من.
خیلی ممنوووووووون????????
آقای دانا چه خوب و ملموس نوشتی
انگار منم بعضیاشو تجربه کردم … عالی عالی???
و…. ایمان درستترین کلمه ست ???
سلام آقا سجاد
عالیییییییییییی بود. واقعا فوق العاده.
وقتی داشتم این نظر رو میخوندم حس فوق العاده ای داشتم وحس کردم این نظر مال من نوشته شده. چون من هم یک بار از این رفت و برگشت داشتم
و امیدوارم در زندگیت به هر چی که میخوای برسی. البته با کمک خداوند بزرگ
سلااااااام
ممنون بخاطر نوشتن تجربه عالیتون من الان دقیقن اون جایی هستم که یه مدت دچار روزمرگی شدموووو……
خیلی عالی بود و حس حوبی پیدا کردم با خوندن کامنتتون
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
مطلب امروز مرا یاد یکی از خاطراتم انداخت که تقریبا چهار ماه گذشته برایم اتفاق افتاده بود
من در یک خیاطی کار می کردم و بشدت معاشم کم بود و همیشه به این فکر بودم که چیطور میتوانم به درآمد بیشتر برسم
من در این خیاطی چون افرادی که در اینجا کار می کردند همه منفی بودن و منم که بشدت اون روز ها روی خودم کار میکردم
یک روز در حال گوش دادن یکی از فایل های رایگان شما بودم و صاحب کارم آمد و به من گفت که اگه میخایی هر روز همین طوری یک گوشکی در گوشت باشد و حرفای مارا نشنوی دیگر در اینجا برایت کار نمیدهم منم که میدانستم که روی خودم کار کنم اعراض کردم و حرفایش گوش ندادم استاد کارم چند روز بعد مرا از کار خارج کرد منم که فکر میکردم که اوضاع برایم خراب شده و دیگر نمی توانم کسب درآمد کنم و همین درآمد کمی را که داشتم هم از دست دادم و مدت یک هفته بود که بیکار بودم روز پنج شنبه یک وظیفه جدید برایم پیدا کردم من عشقم کمپیوتر است و در یکی از چاپخانه های شهر مان کار میکنم البته بعد از اخراج از خیاطی و حالا در مدت کم پول بیشتر میگیرم.
و درآمد کنونی من 4 برابر وقتی است که من در خیاطی کار میکردم
و خدارا هزاران بار سپاسگزارم که منو هدایت کرد به جایی بهتر البته باید بگم درآمد 8 برابر شده چون در خیاطی من تمام روز را کار میکردم و حالا فقط از طرف بعد از ظهری کار میکنم و 4 برابر در آمد دارم و در نصف روزی دیگر روی خودم و باور های خودم کار میکنم
استاد ازت سپاسگزارم که منو یاد این داستان زیبایی زندگیم انداختی و تمرکزم را روی اتفاقات عالی زندگیم قرار دادی ممنونم
همیشه شاد، سالم، سربلند، موفق و ثروتمند باشیم
سلام به همه
خوشحالم که در کنار سید حسین عباس منش عزیز باورهای توحیدی در ذهنم مرور میشه و افزوده میشه به توحید من
آنچه استاد در این فایل میگه دقیقا یه جورایی تفسیری از اینه کلام الله است :
وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ :
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیر شما در آن است ؛ویا چیزی را دوست داشته باشید ، حال آن که شرشمادر آن است و الله می داند و شما نمی دانید
و السلام علینا و علی عبادالله الصالحین
سلام به خانواده ی عزیزم
من یه تجربه ی مشابه دارم، همین امسال آزمون آموزش و پرورش شرکت کردم. و خیلی اصولی با منابع درست و زمان کافی مطالعه کردم و مطمئن بودم که قبول میشم چون واقعا می خواستم و براش تلاش کرده بودم ولی قبول نشدم خیلی به این موضوع فکر می کردم که چرا؟ من همه ی آنچه که برای قبول شدن لازم بود رو داشتم.
و الان با دیدن این فایل بعداز چندماه به جواب سوالم رسیدم.
من بعداز آشنایی با استاد و آموزش هاشون به این باور رسیدم که با درآمد کارمندی نمیشه به ثروت رسید چون کارمند ساعتی حقوق میگیره و ساعات شبانه روز محدوده.
ولی به هیچ وجه خودمو محدود نمی کردم که باید حتما برم دنبال کسب و کار خودم، می گفتم هر راهی که پیش پام باز شد میرم دنبالش و تجربه کسب میکنم و در کنارش به دنبال کسب کار خودم هم هستم. اگه آزمون های استخدامی به شرایطم می خورد شرکت می کردم الان هم یه کار کارمندی دارم البته موقتیه.
با خودم میگفتم که حالا معلم بشم، معلم ها هم وقت اضافه زیاد دارن کسب و کار خودم رو هم راه میندازم.
من یه درخواست به خداوند داده بودم اونم ثروتمند شدن بود ولی داشتم اشتباه قدم برمیداشتم و پل ها ی پشت سر رو خراب نمی کردم یعنی تمام تمرکزم رو روی کسب و کار شخصی نمی ذاشتم. بدم نمیومد یه سوپاپ اطمینان و بیمه داشته باشم و در کنارش به کار اصلی خودم برسم. ولی به گمونم تا از همه چیز دل نکنی و تمام تمرکزت رو روی کسب وکار شخصی خودت نذاری موفق نمیشی. البته یه کمی سخته که از شروع فعالیتت تا لحظه ای که کسب و کارت به ثمر میشینه، ایمانت رو حفظ کنی و ثابت قدم باشی.
برای همه مون آرزوی ثروت و سلامتی و خوشبختی دارم.
سلام دوست عزیزم شهلا ابراهیمی مقدم
منم پارسال استخدامی آموزش پرورش شرکت کردم البته زیاد نخوندم چون حس میکرده نخونده قبولم و قبول هم شدم.
ولی ته دلم دوس نداشتم کارمند شم دلم میخواست کسب و کار خودمو داشته باشم.
تا اینکه با این سایت عزیز آشنا شدم و این جسارت رو پیدا کردم که انصراف بدم! و خیلی راحت این تصمیمو گرفتم
خداروشکر اولین قدم رو محکم برداشتم!
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم?????
استاد ممنون بابت فایل ارزشمند جدید .
چقــــــــــدر حس و حال خوبی داشت دیدن این طبیعت و مناظر فوق العاده زیبا ? و باور فراوانی بخاطر اتوموبیل های خوشگل و رنگارنگ??? و خونه قشنگتون?.
ارزشی که این فایل ها دارن فوق العاده س و نمیشه اسم رایگان روشون گذاشت خیلی با ارزشن به خدا، تاثیرات خیلی زیادشون رو من تو زندگیم دیدم تو همه زمینه ها، سلامتی، روابط، معنویت، ثروت. همسرم (که خداروشکر باهم، هم مسیریم) با گوش دادن به همین فایلها درآمدش تا الان سه برابر شده، خودم روابطم خیلی بهتر شده با همسر عزیزم و فرزندگلم و نزدیکان خوبم، خدایی که شناختم و رابطه ای که الان با خدا دارم اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. استاد عاشقتونیم به خدا، خداروشکر باهاتون آشنا شدیم و تو دوره ای زندگی میکنیم که شما هستید و راهگشا و راهنمای زندگیمون شدین، اومدیم اینجا ثروتمند بشیم خدارو پیدا کردیم و چه ثروتی ازین بالاتر و بهتر ?.
من هم این تجربه رو داشتم که اتفاقی برام افتاد و سرنوشتی برام رقم خورد که فکر میکردم دنیا به آخر رسید و در نهایت و زندگی الانم فهمیدم چقدر به نفعم بوده اون اتفاق، خداوند در واقع میخواسته من رو به خواستم برسونه. الان که با قوانین آشنا شدم میتونم درکش کنم.
برای استاد عزیزم و همه دوستان گلم آرزوی بهترین هارو دارم از خدای مهربونم ???
من در امتحان زبان دانشگاه واسه ورودی ترکیه قبول نشدم چون من بیزار بودم از این که در انجا درس بخانم و بروم انجا بمونم و شرم داشتم که ه بقیه بگم من انجا قبول شدم پرستاری نفرت داشتم واسه همین هر چی زور می زدم نمی تونستم، یک ثانیه هم تحمل درس خوندن داشته باشم زمین زمان واسه من ناخواسته شده بود حتی زمان باورتون نمی شه من روزی دوازده ساعت می خوابیدم که کمترین وقتو داشته باشم درس بخونم با زور و من رفتم امتحان چند روز پیش، وارد سالن شدم دیدم یکی از دوستان ایرانی اتفاقی ،رفتم حرف زدیم گفتم من هیجی نخوندم به من تقلب اگه بشه بده با این که می دونم کار خیلی بدیه ولی مجبور بودم گفت باشه حتمن رفتم نشستم پشتش 100 سوال کپی زدم بخش انشا رسید اونارو گرفتن من کیفم و تبلتمو گذاشته بودم کشو مراقب که اومد گفتم یه برگه ا چهار بده من پاکنویس کنم یه هو گفت اون چیه زیر میزت تبلته پاسپورتتو بده وسایل هاتو زود جمع کن بیا بیرون منم با این که تمام سعی می کردم خشممو کنترل کنم چند باری خاستم اب معدنی رو باز کنم بریزم تو صورتش ولی کنترل کردم، نزاشت امتحان بدم تو حرف زدن هم همون فرد بود من که خیلی خوب حرف می زنم نمره بدی داد افتادم . الان می فهمم دنیا دیده بود بویه در اومدن من میاد و خلاف باور های من اتفاق میفته خیلی راحت اروم کارشو کرد ،من حاصل باور های خودم رو دیدم حال به ضررم باشه چه خیرم نتیجه باور خودم
ما دو باور داریم
یک باور های نا خواسته ساز
دو باور های تسریع لذت عشق خواسته ساز
ممنون استاد با این اگاهی این فایل خیلی چیزا برام روشن شد
سلام دوستان
خیلی نمیخوام سرتونو درد بیارم ولی چون این تجربه ام شبیه ماجرای دنده آرژانتینی استاد بود گفتم خالی از لطف نیست اگه بگم :
من الآن مهندس امنیت شبکه های کامپیوتری هستم و راستش به دلیل ماهیت کارم ، بهتره میدونم نگم چیکار میکنم ، اما درست تا همین سال 93 من از فرط بیکاری (یعنی خدایییش کار بود خیلی هم بود ، من تخصص نداشتم ، یعنی همۀ تخصص من نصب ویندوز بود !!!! ) من یه چند وقتی نجاری کار میکردم بعدش زد و بعد از یه مدتی یه کاری در حد خدمات کامپیوتری ساده در دوتا شرکت همزمان برام جور شد ، من هر دو رو رفتم مصاحبه و قبول هم شدم ، و اونی که فکر میکردم بهتره رو رفتم و وقتی اون یکی بهم زنگ زد گفتم نمیام ! و اینجا جام بهتره ، ولی بعد از یک هفته ، از همین جای اول هم بهم گفتن برو آقا شما خیلی ضعیفی ! وقتی میخواستم به اون جایی که گفته بودم نمیام زنگ بزنم و پشیمون شدم « باورتون میشه به طرز معجزه آسائی تمام شماره هام در Call Log گوشیم بودند بجز همون شماره شرکتی که بهم زنگ زده بودند و من بهشون گفته بودم نمیام !! » و من شماره شون رو نداشتم فقط یبار حضوری رفته بودم و الآن یادم نمیاد چرا دوباره حضوری نرفتم.
خلاصه به دلیل باورهای ضعیفم ناراحت بودم که خدایا بعد عمری کار جور شد ، اونم دوتا ، و اونم اینجوری شد و از این مونده شدم از اون رونده !
سرتونو درد نیارم ، این ماجرا باعث شد من تا 6 ماه دیگه دنبال کار نرم و نشستم دوره های تخصصی رشته ی خودم رو خوندم ! باورم نمیشد که چه استعداد فوق العاده ای در self study داشتم و خودم خبر نداشتم ، بخدا باورتون نمیشه از کسی که تنها هنرش نصب ویندوز بود تبدیل شدم به مهندس امنیت ! اونم توی 3 ماه ! (البته سه ماهی که قید مسافرت ، تلویزیون ، بازی ، بیرون ، مهمونی ، و… رو زده بودم و روزی 8 ساعت مفید ویدئو میدیم و با شبیه ساز تمرین میکردم و نکته برداری میکردم) ، و وقتی تصمیم گرفتم برم سرکار ، بخدا باورتون نمیشه ، از بین سه چهار تا پیشنهاد سرپرستی شبکه و امنیت یکی رو انتخاب کردم ! حق میدم بگید « برو بابا ! مگه میشه آدم تو سه ماه کارشناس امنیت بشه ! » ولی من شدم و واقعا میگم : «یکی بهترین از بهترین اتفاقات زندگی من اخراج از اون شرکت بود! »
در این چرخش روزگار برای من ، کلی اتفاق خوب افتاد که نمیخوام حوصله تون رو سر ببرم ولی میخواستم بگم :
«استاد حسین عباس من عزیز ! تو راست میگی ! ماشین دنده آرژانتینی منم دزدیدند ! و چه خوش سعادت بودم که این اتفاق برای منم افتاد ! »
سلام دوستان
چند وقت پیش اتفاقی برایم افتاد که باعث شد دوباره این فایل رادوباره گوش کنم
مدت طولانی ست که روی بسته روانشناسس ثروت کار میکنم درامدم به بیش از سه برابر افزایش پیدا کرد ولی هنوز کسب و کار خودم رو نداشتم البته تصمیم داشتم شروع کنم از طرفی هم روی باورهام خیلی کار میکردم و دلم به شغلی که داشتم خوش بود و ته دلم هم میگفتم دیگه باید از این شغل بیام بیرون و برم سمت کسب و کار خودم ولی تنبلی میکردم ولی رو باورام جدی کار میکردم
حتی پیشنهادهای کاری در جهت کسب و کار جدید بهم شد ولی به دلایلی قبول نکردم ٫٫٫٫تا اینکه بعد مدتی از محل کارم اخراج شدم :) اولش خیلی ناراحت شدم خصوصا از رییسم فکر میکردم تقصیر اون بوده یا با من مشکلی داشته
بعد مدتی ناراحت شدن به خودم گفتم ببین مگه این کار رو خودت جذب نکردی با با کار کردن رو باورهات(بعد از کار کردن روی بسته روانشاسی ثروت این کار از طریق همین رییسم که اخراجم کرد بهم پیشنهاد شد ) مگه اون موقع فکر کردی که رییست این کار رو بهت داده؟ روزی دهنده خداست همون خدایی که داده خودشم میگیره رییس کاره ای نیست فهمیدم که توکل رو فراموش کردم یا رو باورام هنوز زیاد کار نکردم یا به دانسته هایی که میدونم عمل نمیکنم
یاد این فایل افتادم اومدم گوش دادم دیگه گفتم ببین تا وقتی خود خدا نیاد دستتو نگیره از این شغل نیاردت بیرون :) تو بیرون بیا نیستی دیگه گفتم خدارو شکر که بزم کشته شد:)
چقدر ایده داشتم حتی کسب و کارم رو تو ذهنم ساخته بودم ولی حرکت نمیکردم حالا میگم خیرتی تو این اتفاق بوده با قدرت میرم به سمت اهدافم خدایا شکرت
از استاد عزیزم هم ممنونم به خاطر تهیه این فایلها که رایگان هستن ولی قیمت روشون نمیشه گذاشت
سلام به استاد عزیزم و دوست داشتنی و دوستانم
یه تعهد سفت و محکمی برای اجرای قوانین تو زندگیم به خودم دادم که هر روز صبح به یادم میاد و مسّر میکنه که دنبال کنم این قوانین رو.
تو این چند روز شجاعت رو به خرج دادم و پا گذاشتم رو ترسی که ناشی از وابستگی به شخصی بود که فک میکردم اگه اون رابطه نباشه من میمیرم ، زندگیم لنگ میشه و بی معنی ، اونه که به زنده بودنم معنی بخشیده .مدتی بود که به این نتیجه رسیده بودم که این یه مانع شده واسم و من باید بزارمش کنار ولی ترسم نمیذاشت .از وقتی که شجاعانه اعلام کردم به طرفم که من به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نیستم ، انگار یه بار سنگینی از رو دوش برداشتم . این همون اتفاق به ظاهر زیبا و خوب و در باطن نازیبا بود که منو در بند کرده بود و قدرتم رو ازم گرفته بود .
از وقتی رو این باور که 《وجود من فقط و فقط به خداوند وابسته است کار میکنم 》 نتایج عالی ای رو داشتم . یکیش اینکه اون روزی تنها رفتم دندون پزشکی ، وقتی که نوبت به من رسید نجوایی بهم گفت که باید کسی رو همراه خودم میاوردم حالا اگه حالم بد بشه کی هست کنارم که حواسش بهم باشه ، به خاطر این فکر استرسم بیشتر شد و پیامی رو آماده کردم که کسی بیاد پیشم ولی ارسال نکردم ، بعد چند دقیقه یاد باور عدم وابستگی افتادم و ایمانم رو نسبت به این باور به چالش کشوند و منو محکوم کرد.همون لحظه با خودم چندین بار این باور رو تکرار کردم و دلم رو به وجود خدا قرص کردم و به هیچ کس پیام ندادم وفقط روی خودش حساب کردم و به سلامتی و آرامش از دندون پزشکی اومدم بیرون .
استاد عزیزم هر کدام از فایل ها دُری ست گرانقدر و خالص که با هر بار گوش کردن آگاهی جدیدی دریافت میکنم .وقتی با صحبت های شما فرکانستون رو درک میکنم ، همون موقع به خدا میگم که منم میخوام به همین درک از قوانین و بلکه بیشتر برسم و روز به روز بهت نزدیکتر شم.
سپاس گزارم استاد عزیز که تو این مسیر هستی و عاشقانه فایل های خارق العاده ای آماده میکنی.
براتون بهترین ها رو در تمام جنبه از الله یگانه خواستارم .