دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 43 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/09/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-09-30 05:33:522024-07-14 12:05:26دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم. سلام دست و کلام خدا روی زمین😊
چند دقیقه قبل خیلی انرژیم پایین بود و ناراحت و نگران و افسرده بودم. اما الان دلم قرصه قرصه. من با کلیک دکمه من را به سوی نشانه ام هدایت کن وارد این صفحه شدم و خدارو شکر که جوابم رو در کامنت دوستان الهی ام پیدا کردم. چند ماه قبل خیلی ناراحت بودم و از خدا میخواستم کمکم کنه تا من یه انتخاب درست داشته باشم. تا اینکه یه روز با اینکه اون موقع دوره دوازده قدم رو نخریده بودم، با خوندن کامنت بچه ها توی کانال منم صبح بیدار شدم و توی تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم که کامل من رو راهنمایی بکنه و من واقعا هیچ راهکاری ندارم. مساله من این بود که من یه هدف بزرگی برای پنج سال آینده ام دارم ولی مردد بودم و نمیدونستم چطوری بهش برسم. تا اینکه چند ساعت بعد بدون اینکه حواسم باشه داشتم سرچ میکردم در مورد هدفم و به یه رشته در مقطع کارشناسی ارشد رسیدم که مسیرم رو خیلی هموار میکرد و خب این هم پاسخ ستاره قطبی صبحم بود. اما با خودم گفتم بابا من اصلا با این رشته هیچ آشنایی ندارم و خب زمانم هم کمه و دو ماه مونده و اصلا از کجا معلوم قبول شم، درست چند دقیقه بعد شروع کردم به خوندن کتاب (اگه اشتباه نکنم ) رویاهایی که رویا نیستند جلد پنجم، اونجا شما در مورد بیرون رفتن از چادر و ترس ها تون نوشته بودین با اینکه بارها در موردش هم صحبت کرده بودین ولی انگار بار اولم بود میخوندمش؛ جلوتر رفتم و رسیدم به اون قسمت کتاب که گفته بودین اگر خودت رو صد در صد بسپاری به خدا هر چی بخوای اتفاق میفته و بعدش در مورد تردید ها صحبت کردین و اینکه چقدر خوب میتونن ایمانمون رو سست کنن، همه بهانه هایی که ذهن میاره و تردید ها رو یه سمت گذاشتین و توی سمت دیگه گفتین اما واقعیت اینه که اگه 100%به خدا توکل کنی به خواسته ات میرسی و هیچ اتفاق بدی هم واست نمیفته. اون لحظه یه حس خیلی خوب و شورانگیز توی وجودم شکل گرفت نمیتونستم براش کلمه مناسب پیدا کنم اما الان یه صدایی توی ذهنم گفت همزمانی! فکر میکنم من اون لحظه توی زمان درست در حال خوندن مطالب درست و در حال گرفتن تصمیم درست بودم. بعد از اون لحظه من خیلی جدی رفتم کتاب رو خریدم و شروع کردم به خوندن در حالی که همه میگفتن و همین الانشم میگن زیاد روش حساب باز نکن. حالا این کنکورو بده ولی منتظر نتیجه خوب نباش اما من به همشون میگفتم که خدا کمکم میکنه و من به هر چی اراده کنم میرسم. تا اینکه هفته قبل یکم بخاطر اینکه هنوز ثبت نام نکرده بودم و تا پایان آزمون هم 23 روز مونده زنگ زدم به سازمان مربوطه و گفتم من درخواست دوباره دارم که ثبت نام دوباره تمدید بشه و ایشون هم با یه لحن خیلی مطمئن گفتن دیگه امکان نداره ودر مقابل من که گفتم آخه یه هفته مونده به کنکور دکتری شما دوباره تمدید ثبت نام گذاشتین خیلی بی خیال گفت تو الان اگه درخواست هم ارسال کنی دیگه ای هیچ فایده ای نداره. و این فایده ای نداره رو خیلی با تاکید و احساس پیروزی میگفتن. یه لحظه قلبم سنگین شد. اما بعدش تو دلم گفتم تو مگه خدایی که اینقدر با اطمینان میگی فایده نداره فایده نداره…..من کارم رو میسپرمش به خدا حالا تو ام هی بگو فایده نداره. خدای من همیشه از من حمایت کرده و کارهام رو به بهترین نحو انجام داده و قسم میخورم که هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت من رو ناامید نکرده مگه اینکه خودم با ذهنم مانع رسیدن رحمت و نعمت خدا شدم. به درس خوندن ادامه دادم تا همین امروز که یکم دلشوره و نجوا سراغم اومد که حالا هی تو به خدا توکل کن، عزیز من زمانش تموم شده،عالم و آدم دارن میگن ، هر چیزی یه اصولی داره و باید بمونی برای سال بعد. نشستم به عادت سالیان قبلم فال حافظ باز کردم و بعدش استخاره که خدایا اصلا به صلاحمه که انجامش بدم، نکنه بخاطر اینه که اصلا واسم مناسب نیست و من دارم مسیر رو اشتباه میرم که هر بار با فال حافظ واستخاره آنلاین گیج تر میشدم یه بار میگفت خوبه یه بار میگفت انجام نده که جز پشیمانی سودی نداره (البته سه بار این مورد اومد ) حافظم که قربونش برم تفسیرش در مورد همه چی صحبت کرده بود، از صله ارحام و اینکه دنیا دو روز است و فلان…
واقعا ناراحت شده بودم و خیلی حس بدی داشتم. به خودم گفتم خجالت نمیکشییت همه خوندی و روی دهند کار کردی بعدش میای دوباره تفسیر یه آدمی مثل خودت رو که اصلا معلوم هم نیستقد تو کار کرده روی ذهنش میخونیم تا ببینی کارت درسته یا نه؟ و صدای شما توی ذهنم اکو شد که این اشتباهه که بیای بگی خدایا به صلاحمه یا به صلاحم نیست…. (اینم بگم که هر بار خودم توی یه مساله شک داشتم و قلبم سنگین شده بود از نگرانی قرآن رو گرفتم دستم و از خدا خواستم راهنماییم کنه و به بهترین وجه با آیه هاش من رو هدایت کرده که توی این هدایتش هیچ شکی ندارم )
تا اینکه یه صدایی گفت پاشو به صورت رندوم یکی از ویس های استاد رو پلی کن جوابت اونجاس. گفتم حوصله ندارما من الان ناراحتم گیجم و هیچ ایده ای ندارم ؛ بعد بزنم روی ویس ها که بچه ها بگن وای استاد من عاشقتونم من زندگیم از این رو به اون رو شد تا بیشتر احساس کنم ذهنمو خوب کنترل نکردم و کارامو درست انجام ندادم؟برو بابا….
بعد دوباره اون صداهه گفت پاشو برو بزن روی نشانه امروزت جوابتو میگیریا،گفتم با کدوم اینترنت الان سه روزه دیتای همراه اول کار نمیکنه…گفت تو حالا پاشو از اینجا، پاشو برو یه امتحان کن، باور کن کار میکنه. و خب دیگه نیاز نیست که بگم در عرض یه ثانیه اینترنتی که سه روز بود کار نمیکرد اوکی شد و من اومدم به این صفحه و با خوندن دو کامنت محبوب اول این گفته های پایین که واستون میذارم توی ذهنم با خودم شکل گرفت و خیلی زود نوشتمشون تا یادم نره ولی بعدش یه صدا گفت برو اینارو کامنت کن، اون یکی صدای خاک بر سر که هی دوست داره منو ناکام کنه و اصلا همون صدا هی ناراحتم میکنه گفت بابا الان دو ساعت میره واسه کامنت؛ درستو نمیتونی بخونی😑( موقعی هم که دارم درس میخونم میگه چرا میخونی تو که کنکور نتونستی ثبت نام کنی؟ ) مطمئنم بعد اینکه ثبت نام اوکی شد میگه بابا چرا داری میخونی تو که مثل بقیه چندین ماهه شروع نکردی که بقیه ازت قوی ترن تو دوماهه شروع کردی تازه در کنارش هشت ساعتم کار میکنی …….
خب خداروشکر که فعلا به حرفش گوش نکردم و با توکل به خدا میرم جلو ….
اینم گفتگوی من با خودم که بعد دیدن این صفحه شکل گرفت…
⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇
من فکر میکنم باید الان ایمانم رو نشون بدم
به نظرت قدرت خدا بیشتره یا کسایی که توی وزارت بهداشتن؟
بنظرت برات فرقی میکنه که الان ثبت نام کنی یا دو هفته بعد؟
یادته استاد عباسمنشم می ترسید پاشو از چادر بذاره بیرون و هی توجیه که از نطر بقیه عقلانی بود میاورد، یادته اون صدای درونش چی گفت بهش؟ گفت اگه واقعا نمیترسی و میگی خدا قدرت مطلقه پاتو بذار بیرون.
منم میگم اگه همیشه میگی خدا قدرت مطلقه و مراقبته و شرایط رو به بهترین نحو داره فراهم میکنه؛ اگه خودش بهت گفته آناتومی رو بخونی پس شک نکن شرایط شرکت تو آزمون رو هم برات فراهم میکنه به صدای شیطان گوش نده و رها کن خودتو و لیزری برای کنکور بخون، به تلاش های بی ثمر شیطان هم توجه نکن، بخون و برو جلو. مطمئن باش از پسش برمیای؛ همون طوری که از کوه بالا رفتی تنهایی، برو جلو! و ثمره اون تلاش ها اینه که با آرامش 100%توی کوچه و خیابان راه میری و از چیزی نمیترسی مطمئن باش بخاطر این شجاعت و توکلت هم یه در بزرگ پر از نعمت باز میشه به زندگیت و میری جلو
خدای من برای من همه کار میکنه و بهترین و خوش قول ترین و تواناترین خدا رو دارم که همیشه دستمو گرفته پس من الان سهم خودم رو انجام میدم و مطمئنم خدا خیلی زود جواب من رو میده
یادت باشه تو از استاد یاد گرفتی که دنیا پاداششو به شجاعان میده؛ همونی که همیشه به دوستت میگی و دوستت هم اونو باور کرد و کلی زندگیش فوق العاده شده. الانم نوبت خودته مثل همیشه که شجاعت به خرج بدی و قدرت مطلق رو خدا بدونی؛ اصلا هم سخت نیست فقط آروم باش و شب و روز بخون، بخون و رتبه شو و بیا همینجا بنویس تا اثباتی بشی برای اینکه همه بدونن خدا بی حساب به آدما کمک میکنه و هیچ محدودیت زمانی جلو دار قدرت خدا نیست ( خدایا شکرت بخاطر اینکه این کلمات رو به ذهنم جاری کردی واقعا که زیبا ترین و قشنگترین و خوش قول ترین خدایی )
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت بخاطر استاد عباسمنش و خانم شایسته فرشته
خدایا شکرت بخاطر همه عباسمنشی ها و دوستای قشنگ و موحدمی این سایت
خدایا شکرت که که امروز کمکم کردی دوباره خودم باشم انگار همه جرم هاو پلاک هایی که به خاطر ترس هام و شرکت و توکل نکردن توی این چند ماه توی رگهام کبرهسته بود الان پاک شدن و خون با سرعت و فشار بالا توی وجودم در جریانه( پریروز داشتم به دوستم میگفتم حس میکنم خودم نیستم، خود قدرتمندم، خود مطمئنم ) اما امروز تو این رو برام محقق کردی و من الان خود واقعیمم الان بهترین خودمم.
شکرت خدای مهربون؛ لطیف،رحمان، غفور،بزرگ،توانا، شکرت قدرت مطلق در کل کائنات.
——-””😢😢😢😢
استاد الان یادم افتاد که من این دوتا رو توی تمرین ستاره قطبی صبحم نوشته بودم:
🔴بهترین خودم باشم
🔴تسلیم خدا باشم و خودم رو رها و مطمئن بسپرم به دست خدا تا خواسته هام رو بهم برسونه. و هیچ زور اضافی یا عجله ای برای انجام دادن اون کار نداشته باشم
سلام به روی ماه همه ی شما
روز شصتم
چقدر خوشحالم که دو ماه را هر روز به شوق فایل های شما صبحها گوشی را بر می داشتم.
سپاسگزارم.
دیشب بچه هام مشغول بازی و بدو بدو بودند که پای یکی از آنها به سیم شارژر لب تاپ گیر کرد و از روی میز افتاد. لب تاپ امانت یکی از آشنایان بود. من یک لحظه از جا پریدم و از دست بچه ها عصبانی شدم و آنها را دعوا کردم که حواستون نیست و این امانت بود. شاید در کل ۱۰ یا ۲۰ ثانیه در احساس عصبانیت بودم.
بعد از عصبانیت نجوای ذهنم شروع کرد به دادن عذاب وجدان و سرخوردگی که تو چرا آن موقع نسبت به این مسئله واکنش نشان دادی تو که روی قوانین کار می کنی این موقع ها نباید واکنش نشان بدی.
اما خدا روشکر با توجه به قوانین و فرمایشات استاد سریع به خودم گفتم احساس بد = اتفاقات بد توانستم ذهنم رو کنترل کنم.
گفتم اگر من خودم اتفاقات و شرایط را رقم می زنم ببینم این اتفاق چه درسی برایم داشت و چه باورهای نادرست.
۱_ فهمیدم خشم من از باور کمبود ناشی می شد اما ذهن من با گفتن اینکه من از سر یک ارزش اخلاقی به اسم امانتداری است داشت من را منحرف می کرد. من بخاطر باور کمبود احساس کردم حالا من باید خسارت به آشنایم بپردازم و هزینه ای به من وارد شده که نمی دانم از کجا پرداخت کنم. اما با توجه به باور فراوانی و تغییر نگاهم به خودم گفتم خداوند بی نهایت ثروت و فراوانی به زندگی من می آورد که من اصلا نگران پرداخت این هزینه ها نباشم.
۲_ فهمیدم نظر دیگران برایم مهم است و من از اینکه پیش آشنایمان باید خجالت بکشم هم سرخورده شده بودم. که به خودم گفتم من بسیار ارزشمند هستم و این یک اتفاق بود. بنابراین نباید خودم را ناراحت کنم و احساس خجالت داشته باشم. و به خودم احساس ارزشمندی دادم و حسم خوب شد.
خلاصه دیدم کمتر از یک ساعت من به احساسی خیلی خوب رسیدم.
باورم نمی شد با خودم گفتم خداجون اگه این آگاهی ها و تمرین ها همین اندازه هم برایم مفید باشند که من را از خشم واحساس کمبود و محدود بودن به حس خوب رساند. بسیار بسیار ارزشمند است و میلیون ها تومن می ازرد.
درود بر تو استاد عزیز با آگاهی های عالی و من خوشحالم که روز شصتم را گذراندم و می بینم که چقدر درون خودم تغییر کردم و چقدر از بابت سپاسگزار و خوشحالم.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
درود به همه ی عزیزان
فایل ۶۰
نحوه ی کار جهان و فرکانس ها
اتفاقاتی که در زندگی ما رخ می دهد بواسطه ی فرکانس ها و باورهای ماست، اما نتیجه ی این اتفاقات مشخص می کند که ما در مدار درست بوده ایم یا نه، باورهای درستی داشته ایم یا نه، یعنی در جهت خواسته بوده است یا خیر…
اتفاقی که می افتد که شاید به ظاهر هم بد باشد،، به خودی خود معنایی ندارد یعنی می تواند به نفع یا ضرر ما باشد،، و نتیجه ی آن اتفاق به باور ما بر می گردد…
مثلا خود من چند ماه پیش درخواستم از خدا این بود که در رابطه ی عاطفی ام و همینطور روابطم با دوستان و دیگران به آرامش بیشتری برسیم و کلا در خواست هایی در این مورد داشتم، که در یک روز به طور عجیبی تمام روابط قطع شد و من فقط دو، سه روز بابت این موضوع ناراحت بودم و بعدش خودم رو جمع و جور کردم، در هر حالی که از همون لحظه ی اول گفتم حتما خیریتی دارد، الان تقریبا ۳ ماه می گذرد و من در تنهایی که با خود و خدای خود داشتم و دارم به آرامشی رسیدم که حد ندارد و به صلح درونی رسیده ام و کم کم خودمو برای یک رابطه ی عاشقانه آماده می کنم که تمامش را به خدای خودم سپردم که با توجه به خواسته ها و مدارم در تمام زمینه ها هدایتم کند…
قانون این است که ما در هر لحظه فرکانس هایی را به جهان هستی می فرستیم و جهان هستی با توجه به فرکانس هایمان زندگیمان را رقم می زند…
هیچ چیزی از قبل برای آینده ی ما مقدر نشده جز فرکانس هایی که ارسال می کنیم که در هر لحظه می توانیم آن باورها و فرکانس ها را بهتر و بهتر کنیم…
واقعا این آگاهی ها خیلی ارزشمند هستند استاد عزیزم
و سپاسگزارم بابت عشقی که به ما می دید🙏🏼♥️
مریم جانم از شما هم صمیمانه سپاسگزارم🙏🏼♥️
خدایا شکرت🙏🏼♥️
بنام رب تنها قدرتمند کیهان
سلام به دوستان عزیز
ردپای من در روز شصت
قانون : من هر ثانیه با افکارم در حال ساخت زندگی ام هستم = هیچ چیزی در یک دقیقه دیگه ی من مقدر نشده = اتفاقات زندگی من در این لحظه ( حال ) اتفاق میوفته = هیچ چیزی در آینده مقدر نشده یک دقیقه دیگه؛ یک سال دیگه ده سال دیگه یا پنجاه سال دیگه
وقتی روی باورهام کار میکنم و اتفاقات به ظاهر ناخوشایند میوفته ؛ اون اتفاقات بد نیست برای این اون اتفاق افتاده که در راستای
خواسته ای هست که از خدا دارم .
همه اتفاقات به نفعه منه .حتی اگه ظاهرش
خوشایند نباشه
اون اتفاق قدم اوّله و قدم های بعدی در ادامه ی مسیر گفته میشه .
الزاما اتفاقات بد نمیوفته . گاهی ممکنه اولش خوب باشه و تا آخر همین جور خوب پیش میره
موفقیت یعنی داشتن همه چیزهای خوب با هم
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب
الحمد لله رب العالمین
سپاسگزار استاد و خانم شایسته عزیز و همه ی دوستان هستم
با آرزوی موفقیت برای همه
موفقیت در راه است .
این فایل چه اگاهی های زیبایی داشت…
اول اینکه که اتفاقات دست خداونده و اتفاقاتی که برای ما میوفته به خودی خود هیچ معنی ندارن …
در واقع فرکانس های ما به اون اتفاق معنا میدن …
فرکانس بد = اتفاقات بد
فرکانس خوب= اتفاقات خوب
هیچ چیزی در اینده نیس حتی یک دقیقه اینده ما هم مشخص نیست … و خدا همه چیزو سپرده به ما ک انتخاب کنیم…
در هنگام کار بر روی باور ها ممکنه اتفاقات بد بیوفته اما صد در صد در باطن موجب خیر و سود ما هستند … مثل همین سرقت تاکسی دنده ارژانتینی…
خدا رو سپاس گزارم ک در مسیر کسانی که به انها نعمت داده نه کسانی ک بر انها غضب کرده و گمراهان قرار دارم ♥️
سلام استاد جان و بچه های سایت.
تضاد ها همیشه هستند و ما باید ازشون درس بگیریم.
دقیقا دیروز یه تضاد برا من پیش اومد که اگر محمد قبلا بودم میگفتم کاش زمان به عقب برمیگشت و اصلا به من چه و تصقیر رو گردن نمیگرفتم و فرار میکردم!
اما از دیروز مسئولیت رو قبول کردم و بجای این که آشغالا رو بزنم زیر فرش دارم پاکش میکنم و به خودم گفتم اگه بده درستش کن و پنهانش نکن!
و خوبی ها و نتایج مثبتی که داره رو میارم تو ذهنم تا بتونم سختیش رو تحمل کنم و خودمو تغییر بدم و قوی تر شم!عاشقتونم فعلا بدرود🙏💖🌹
الهی هزاران مرتبه شکر برای وجود شما در زندگیمون.خدا میدونه نیازی به قسم خوردن نیست برای اینکه این صحبت ها رایگان نیست،این کامل مشخصه که این حرفها رو باید با طلا نوشت.حرفی که از دل بر میاد بدجور به دل میشینه.دوستتون دارم آقای عباس منش.
۴سلام بنام رب جلیل وهدایتگرمن لحضه به لحضهای زندگی من خیلی خوشحالم که تو این راه اومدم وهدایتم شدم من خیلی باارزش هستم که بزرگترین هدیه رو خدای عزیزم به من داده اون ایمان واقعی اون توحید واقعی و اون یکتاپرستی وخداروصدهزاران مرتبه شکر میکنم که تو این راه هستم و هرچی تا الان یاد گرفتم از خداوندی بوده و اون رابطه اصلی که میبایستی ما با معبود یکتاداشنه باشیم رو برعکس به ما گفته بودن وخیلی خوشحالم که سیستم جهان هستی و اون دقیق بودنش رو دارم یاد میگیریم واز رب جلیل میخام تا فرستی هست دراین دنیا کمکم کنه تا خیلی بهش وصل باشم و نزدیک اونقدرنزدیک که از پیشرفت من وموفقعیتم در همه جنبهای زندگیم خوشحال بشه ومن به همه چیز برسم هم خودم عالی میشم ولذت میبرم وهم خدای عزیزم بهم افتخارکنه و خوشحال میشه که توانستم بااون توکل قوی واون تسلیم بودنم مثل استادعزیزم که میگه من به همه چیز رسیدم نیست اون چیزی که بهش نرسیده باشم این یعنی همه چیز و اون سعادتمند ی که هم دراین دنیا داره وهم درآخرت و این یعنی به خدا رسیدن و اون باورها وذهنیت عالی که داره خدای عزیزمون هم خوشحال میکنیم و این برگی از سفرنامعه ۶۰ ام روز هم که استادعزیزم خیلی عالی درموردش صحبتهای نابی کردن وواقعا هم همین جور هست و یه اتفاق به ظاهر بدی که به مارخ میدهدواگرمابه اون دید مثبت و یک خیر مطلق بهش نگاه کنیم واقعا بهترینهارخ میدهد واگر خودمونوناراحت نکنیم منفی ندیدم و بستگی به اون باورهامون داره که چجوری وبه چه دیدی نگاهش کنیم وهمه ی اینها باعث پیشرفت ما میشه و استاد هم که درموردجریان ماشین دنده آرژانتین میگن و اون یه خیر کامل مطلق بوده و باعث شده که موفقیتشون رو آغاز کنن و کم کم راهها وایده های ثروتمندبهشون الهام میشدو الان این نتیجه اون باورهای عالی وذهنیت عالی وپیشرفت فوق لعاده ای که داشتند خیلی عالی هست واقعا احساس میکنم دارم کم کم رشد میکنم و هرچه بیشترروباورها یم وفرگانسهایم وطرزفکرم کار کنم همون مقدار نتیجه میبینم استادعزیزم مریم عزیزم دوستون دارم وعاشقتونم و ممنونم سپاسگزارم که دارین بهترین اموزشهارو ار طرف خدای عزیزم روبه مامیگید والله عزیزم شمارو جلوی راه ما قرارداده تا ماهم پیشرفت عالی داشته باشیم خدا رو صدهزاربارشکروسپاسگزارم خیلی خوشحالم که جزوشمادوستان عزیزم قرار دارم وما همه خانواده یکتاپرستی وتوحیدی هستیم خیلی خوشحالم و همه شما عزیزانم و استاد و مریم عزیزم رو به رب جلیل میسپارم ودر همه جنبهای زندگی روز به روز پیشرفت کنید موفق باشید💞💞💞💞💞💞💞خداجونم دوست دارم وتنهاتوروبپرستم وتنهاازتواطاعت بجویم لحضه به لحضه موفق باشم کمکم کن که توحیدی واقعی باشم وتوبرایم کافی هستی ای رب جلیل
سلام استاد عباسمنش عزیز
دقیقا از وقتی که من شروع کردم کار کردن روی باورهام همچین اتفاقی توی شغلی که توش کار میکردم افتاده
یعنی خیلی یهویی این شد که من نتوستم برم سرکار حتی فکر کردم نهایتاً ۳-۲ روز دیگه میتونم برم ولی هنوزم نشده ، البته همون اول که این اتفاق افتاد من گفتم قطعاً چون فرکانسم تغییر کرده بابت همین من دیگه نباید اون شغلی که توش بودم قرار بگیرم ولی بازم مطمئن نبودم یعنی فکر میکردم باید همینو تا زمانیکه شغل مورد نظرم پیدا بشه باید تو همین شغل بمونم که شما گفتین وقتی این اتفاق میوفته یعنی قراره بریم یه مرحله بالاتر و بهتر از قبل
نمیدونم والا من به خدا توکل میکنم و از خدا میخوام خودش هر چه زودتر هدایتم کنه به شغلی که الان باید توش قرار بگیرم
خدایا خودت هدایتم کن خدایا خودت حمایتم کن
در پناه الله یکتا
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان گرامی سایت عباسمنش
روز ۶۰
خدای را سپاس که همیشه در حال هدایت ماست.
من هم در شروع تغییرات اساسی در شکل باورهام هم از کارم اخراج شدم .طلاهای داخل منزلم سرقت شد. روابطم با کل اعضای خانواده ام بغیر یکی از ابجی هام (اونم چون هم فرکانس بودیم) قطع شد کلی بدهکاری که واقعا موندم باید چیکار کنم بعد از این شرایط به سایت و استاد وشما عزیزان هدایت شدم وبعد از اون دیگه اتفاقات خوب مثل شغل مورد علاقه .پرداخت مقداری از بدهی های واجب و روابط نسبتا بهتر با همسرم با درک عاشقانه تری هدایت شدم
نمیگم همه چیز okشده ولی میگم درونم ارامتره .
دارم فندانسیون های محکمی برای اینده ام میسازم.
بچه ها یکی از نشانه های خوب بعد از اتفاقات به ظاهر بعد همون ارامش درون است
یعنی یه چیزی داره بهت میگه همه چیز به نفع من تمام میشه.
واقعا کار جهان زیباست بعضی وقتها مثلا یه رابطه باید قطع بشه تا طرفین عشق به هم رو یاد بگیرن یا بودنشان الان در کنار هم بار منفی داره قطع ارتباط بهتره.
من ایمان دارم که بعد از ۳ ماه تعهدی کار کردن تو سایت خیلی ارام شدم ونتایج کوچیک قشنگی دارم میگیرم وامیدوارم به بهترین ها هدایت بشم.
مسیر مسیر خداونده الهی شکرت