دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 48

685 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3491 روز

    بنام خداوند قادر متعال

    سلام دوستای خوبم

    روز60

    چقدر این لحظات رو خود من تجربه کردم اتفاقایی که افتاده و من فکر کردم حالا چکار کنم ولی بعد دیدم چقدر به نفعم بود و به قول استاد کلی درهای نعمت باز شده برام

    واقعیت اینه که زندگی گاهی اتفاق های میفته که به ظاهر خوشایند نیست ولی در باطن و ادامه زندگی میبینیم که چقدر به نفعمون بوده این اتفاق

    از همین لحظه به این فکر کن که چقدر اتفاقات زندگی در گرو فرکانس هایی هست که ما میفرستیم چقدر زندگ

    ی روی باروهای قدرتمند کننده ما چیده میشه و زندگی ایند8ه ما را از فرکانس های این لحظه شکل میگیرخ9 و ما در هر لحظه با فرکانسهایمان خالق زندگیمان هستیم و ما زمانی میتوانیم این شرایط را تغییر بدهیم که بپذیریم شرایط حال حاضر را فرکانسهای مان رقم زده و اگر میخواهیم شرایط تغییر کند باید فرکانسهایمان تغییر کند ما توانایی خلق زنذگی ایده ال خودمان را با شرایط موجود داریم فقط گافی است فرکانس هایمان را درست ازرسال کنیم

    خدایا کمکم کن بتونم تو این راه ثابت قدم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    روز شمار تحول زندگی من فصل دوم

    روز 60 شصتم

    دلیل سرقت تاکسی آرزانتینی

    تو مبین اندر درختی یا به چاه – تو مرا بین که منم مفتاح راه..

    خدایا شکرت با تعهدم توانستم 60 روز از این برگ رو متعهدانه انجام بدم و با موفقیت شصتمین پله ی موفقیت برای تغییر باورهای درست و مناسب از روز شمار تحول زندگی من فصل دوم رو بلطف خداوند و استادان عزیزم بالا بیام خدایا شکرت ممنون و سپاسگذارم

    استاد جان این جمله ی طلایی شما رو باید آویزه ی گوشم کنم و همیشه توی کامنت هام بنویسم تا به خودم مدام یادآوری کنم..

    .تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه

    به  هر  آنچه  که  توجه  می کنیم  از  ریشه  و  اساس  همون  موضوع  وارد  زندگی مون میشه

    پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق می‌کنیم، بنابراین اگر می‌خواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم

    اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم

    اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم

    اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم

    پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم

    چقدر این داستان بز نشانه ی خوبی است..

    اینکه دو نفر مومنی به یک روستا رسیدند.. و یک زن بیوه‌ای به آنها جا و مکان داد .. و تمام دارایی اون زن یک بز بود که از طریق شیر اون بز ماست و پنیر درست می کرد و می فروخت و امرار و معاش می کرد..

    شاگرد به اون پیر خردمند میگه این زن به ما جا و مکان داده و کمکمون کرده حالا چیکار کنیم که بتونیم بهش کمک کنیم ..

    پیر خردمند میگه .. اگر واقعا می خوایم بهش کمک کنیم برو آن بز رو بکش .. با اینکه شاگرد مخالف بود ولی حرف استادشو گوش کرد و رفت اون بز رو کُشت..

    چندین سال بعدش برگشتند به آنجا دیدند اون روستا تبدیل به تجارتخانه و حاکم و شهر شده و بعدش فهمیدند حاکم اون شهر همان زن بیوه ای بوده که به آنها جا و مکان داده ..

    وقتی ازش پرسیدند که چی شد حاکم شدی .. زن بیوه گفت یک بزی داشتم که از بین رفت و مُرد و بعدش از اعتبار و صداقتی که داشتم و به درستکاری معروف بودم رفتم خرید و فروش کردم و تجارت کردم و الان این شهر تبدیل به یک تجارتخانه معروف در کل این منطقه شده.. یعنی ایده ها اومد..

    تمام این تضادها نه تنها یک ناخواسته نیست بلکه مانعی را از پیش رویمان برداشته میشه..

    وقتی اوضاع و شرایط تغییر میکند و تضادها بوجود می آیند قطعا برای بهبودی بهتر است حتی اگر ظاهر خوب و مناسبی نداشته باشد

    اینها همه شأن نشانه ها و پیام های الهی است که ما را بسمت بهتر شدن هدایت می کند ..

    البته همیشه نتایج تغییر باورهای ما ظاهر نامناسب و نا دلخواه نمایان نمی شود یعنی در اکثر مواقع از همان ابتدا نتایج هم ظاهرش خوب است و هم باطنش خوب است..

    استاد جان من بعد از آشنایی با شما و تغییر باورهایی شرایط کلا رو به بهبودی رفت یعنی هم ظاهر خوبی داشت و هم باطن خوبی داشت … البته در طول مسیر به تضادهایی روبرو شدم ولی تعبیر تمام اون تضادها رو بنفع خودم می‌دانستم و ارزش تضاد رو خوب درک کردم که داستانشو در پروفایلم نوشتم و از استادم یاد گرفتم برای هر تضادی خوشحال هم میشم چون اون تضادها دوستان واقعی ما هستند و پیام ها و نشانه های هدایت الهی هستند که ما رو بسمت و در راستای هدف و خواسته ام هل میدهند خدا رو شکرت برای تمام این هدایت ها و نشانه ها و تضادهای الهی ام خدا رو شکرت..

    اگر ما قوانین جهان رو درک کنیم هیچوقت سوپرایز نمی شویم نمی گیم چرا این جوری شده .. یعنی اتفاقاتی که برامون پیش میاد در راستای اهداف و خواسته هایمان است اگر آن اتفاقات را بنفع خودمون در نظر بگیریم اتفاقات بخودی خود معنایی ندارند .. در واقع اگر بزی کشته شد و از بین رفت باید خوشحال هم بشویم و بگوییم الخیر و فی ما وقع..

    ما می توانیم اتفاقات رو از دو دیدگاه نگاه کنیم .. یکی اینکه آن اتفاقات را بنفع خودمون در نظر بگیریم … دوم اینکه .. می توانیم ناراحت بشیم و غصه بخوریم..تمام اتفاقات بظاهر نامناسب رو می تونیم خوب تعبیر کنیم و آن را منبع ثروت و نعمت بدانیم .. اتفاقات بظاهر بد بدین معناست که فضا را باز می کند و خلاء بوجود می آورد برای تغییر شرایط دلبخواه و اهداف است و برای رسیدن به هدف مون این یک پیام و نشانه است و باید از خداوند تشکر و قدردانی کنیم

    گاهی اتفاقات ممکنه ظاهراً خوب باشد ولی ممکنه باطن نامناسب و نتایج نامناسب باشد ولی این بدان معنا نیست که همه اتفاقات باید ظاهر نامناسبی داشته باشد بلکه باید ببینیم چه شرایطی بوجود آمده..

    اول باید بپذیریم که این شرایطی که هم اکنون زندگی می کنیم توسط ارسال فرکانس های قبلی مان خلق شده است بنابراین همانگونه که قدرت خلق آن شرایط با فرکانس های مان را داشتیم قدرت خلق شرایط دلبخواه را به کمک ایجاد فرکانس های جدید و مناسب هم خواهیم داشت

    طبق قانون ..هر لحظه با ارسال فرکانس همان لحظه مون شرایط مون رو بوجود می آوریم و کاری به لحظه های قبل و یک ماه پیش و یا یکسال پیش نداره و اصلا مهم نیست قبلا چی بوده .. و فکر نکنیم که چون قبلاً بد بودند دیگه نمی توانیم باورها مون رو تغییر بدهیم .. ولی با باورهای درست و مناسب و قدرتمند می توانیم باورها مون رو تغییر بدهیم و مثل یک گِل هست که می توانیم به هر شکلی که می خواهیم شکل دهیم

    وقتی باورها یمان تغییر می کند جهان و دنیای اطراف مان هم بسمت بهبودی بیشتر تغییر می دهد زیرا جهان هر لحظه به باورها و ارسال فرکانس های ما پاسخ می دهد

    زندگی ما با ارسال فرکانس های هم اکنون و در لحظه ی حال ما شکل می گیرد و نه تجربیات تلخ گذشته یمان..

    خدایااا خودت کمکم کن که مدارم بالاتر بره

    خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره

    خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره

    خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره

    خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم

    خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم

    خدایاااا شکرت ممنون و سپاس

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾آرى به همراه هر دشوارى آسانى است که درک کنیم که سختی و آسانی هر دو با هم وجود داره ولی این ما هستیم که با تغییر افکار و باورها مون می تونیم مسیر درست و مناسب و آسان رو برای خودمون آسان کنیم و با عمل کردن در مسیر و. ادامه ی راه برای رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدسم بکار ببندم . یعنی باید ادامه دهیم بقول استاد یک مدت بعد از تغییر باورها مون می فهمیم و زیاد طول نمی کشه.

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نرگس گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    به نام خدای مهربان

    دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی

    کلید مهم؛ فرصتی شگفت انگیز به نام تضاد

    وقتی ما در حال کار کردن روی باورهای خود هستیم و در وجودمون خواسته ای داریم، اگر در این مسیر با یک اتفاقی که به ظاهر خوب نیست مواجه شدیم، باید این نگاه رو داشته باشیم که اتفاقا آن اتفاق در راستای تحقق خواسته‌ی ماست و اومده که به رشد و پیشرفت ما کمک کنه. اگر در چنین شرایطی بتونیم این نگاه و باور رو ایجاد کنیم، مطمئنا شرایط به نفع ما تغییر می‌کنه.

    اتفاق به تنهایی معنایی نداره، این ما هستیم که با نگاه مون بهش برچسب خوب یا بد می‌زنیم و تعریفی که ما بهش میدیم مشخص می کنه که نتیجه آن اتفاق چیه.

    زیرا قانون اینه : که‌ما در هر لحظه داریم فرکانس به جهان هستی ارسال می‌کنیم. و‌ جهان هستی داره با توجه به فرکانس های همان لحظه اتفاقات هر لحظه مون رو رقم می زنه. کاری به یک ساعت قبل، یک ماه قبل نداره

    گذشته اصلا مهم نیست از همین لحظه که داری روی باورهات کار می کنی اتفاقات داره رقم می خوره.

    و از اونجایی که ما توانایی اینو داریم که هر لحظه فرکانس های عالی و عالی تر به جهان هستی ارسال کنیم، جهان هم در واکنش به فرکانس های عالی ما شرایط بهتر و نابتر برامون رقم میزنه.

    خدا رو شکر که درک این آگاهی ها و قوانین رو مثل وحی منزل پذیرفتم، و دیگر به دنبال دلایل شرایط زندگی ام در بیرون از خودم نیستم و به خدا و دیگران شکایت نمی‌کنم، چون فهمیدم که چیزی بیرون من نیست.

    اگر اتفاقات عالی میفته که بسیار هم خوب،

    ولی هر اتفاق نا خواسته ای هم بیفته به خودم یادآوری می کنم اگر احساس خوبم رو حفظ کنم اونا فضا رو باز میکنن تا به خواسته ام برسم

    به خدا که این فایل ها رایگان نیست، گنجینه ست، نعمته، ثروته، توحیده..

    این آگاهی‌ها بی‌نهایت ارزشمنده، من نتایج رو دیدم توی این دو ماه

    خدایا شکرت

    پایان فصل دوم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3541 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به‌ استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان

    روزشمار تحول زندگی من روز 60

    چه فایل ارزشمندی الخیر فی ما وقع با دیدن این فایل و درک آگاهی اون از این به بعد میدونم اگر من خواسته ای از خدا کردم و جوابش به ظاهر برعکس خواسته من بوده حتما خدا میخاد از نقطه دیگه به من نعمت بده و یک خیریتی تو این هست و گله و شکایت نمیکنم چون دیگه قانون رو میدونم .

    تو زندگی من شده که به ظاهر اون نعمت گرفته شده اما قانون رو نمیدونستم و گله و شکایت میکردم اما چون چاره ای نداشتم بعد مدتی کاری بهتر و یا اتفاق بهتری برام رخ میداد و ناخودآگاه حس میکردم که حتما یک حکمتی داشته که اون اتفاق به ظاهر بد قبلی رخ داده .اما الان دلیلشو با قانون میدونم.

    دیگر میدونم که وقتی روی باورهام کار میکنم و وقتی درخواستی از خدا میکنم و اگر اتفاق به ظاهر بدی پیش بیاد دلیلش اینکه خدا میخاد من وارد مدار بهتری بشم که در اون نعمت و خواسته من وجود داره البته بشرطی که نا امید نشم و ادامه بدم تا اجابت خدا کامل بشه و اگه ادامه ندم و با اون اتفاق به ظاهر بد مایوس بشم و ادامه ندم وضع بدتر میشه گرچه بازهم جهان منو اینقدر مجبور میکنه که به خود بیام و راهی رو پیدا کنم و خودمو تغییر بدم.

    خداروشکر میکنم برای همه نعمتهای ریز و درشتش خدارو شکر میکنم که تو این مسیر هستم.

    درپناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 624 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام به استاد عزیزم

    روز 60 ام

    خدارو شکر میکنم که 60 روز مداومت داشتم به گوش کردن فایل و کامنت گذاشتن

    استاد دلیل این همه پیشرفت شما ایمان و یقین و شما نسبت به خداوند هستش من تا به حال این حد از تعهد و ایمان به خداوند رو در هیچ کس ندیده بودم و نتیجه ی این ایمان میشه آرامش و تسلیم بودن واقعاً این حد از تعهد شما رو تحسین میکنم و از خدا می‌خوام که کمک کنه بهتر درکش کنم و ایمان اینچنینی نسبت به خودش داشته باشم

    این جمله ی شما خیلی به من آرامش داد که هیچ چیزی در زندگی تو ایستا نیست و با فرکانس هایت میتونی حتی یه دقیقه ی دیگرو رقم بزنی و نگران افکاری که در گذشته داشتی نباشی

    من هم از اینگونه تضادها در زندگیم داشتم و زمانی که ذهنم رو کنترل کردم و توکل کردم به خدا همه چیز به نفع من تموم شد

    خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که من رو هدایت کرد به این مسیر خیلی زیبا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1657 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت

    دلیل سرقت تاکسی در آرژانتینی‌ام

    به صورت نوشتاری🪴

    سلام خدمت شما دوست عزیز باز هم سپاسگزار خداوندم که به من فرصت داد در خدمت شما عزیزانم باشم

    امروز میخوام به یکی از سوالات دوستان که توی کامنت‌ها پرسیده بودن پاسخ بدم سوال خیلی خوبی بود دوستمون پرسیده بود که چه جوریه ما مثلاً اگر خودمون شرایط زندگی خودمون رو رقم می‌زنیم چه جوریه وقتی یه اتفاق بدی برامون میفته میگیم حتماً خیر بوده مثلاً

    بعد مثال منو زده بود که وقتی بندرعباس بودم یک تاکسی قراضه دنده آرژانتینی معروف رو داشتم که اومدم دیدم ماشینم رو دزدیدن بعد گفتم حتماً خیر بوده حتماً به نفعم بوده

    بعد رفتم گرفتم خوابیدم بدون اینکه اصلاً نگران باشم با اینکه کل دارایی من توی زندگیم همون تاکسی پیکان دنده آرژانتینی بود

    بعد میگفتش که چه جوریه شما بگی خیر بوده باشه

    مگه ما خودمون اتفاقات بد رو رقم نزدیم حالا داستان خیریتش چیه

    بعد چه جوری خیر میشه و اینا

    من یه توضیحی بدم در مورد نحوه کار جهان نحوه کار فرکانس‌های ما

    ببینید اتفاقاتی که میفته توی زندگی ما به واسطه فرکانس‌هامون به واسطه باورهامونه

    اما نتیجه اون اتفاقات مشخص میکنه که ما باورهای درستی داشتیم یا باورهای غلط

    یعنی در جهت خواسته بودیم یا در جهت ناخواسته

    نه خودِ اون اتفاق

    اتفاق به خودی خود هیچ معنایی نداره یعنی دزدیده شدن ماشین من هیچ معنایی نداشت به خودی خود

    می‌تونست به نفع من باشه می‌تونست به ضرر من باشه

    این دوستمون هم توی این سوالش پرسیده بود که مثلاً طرف از کارش اخراج میشه بعد این اخراج مثلاً به نفعش شده باعث شده که کسب و کار خودش رو بزنه اخراج از کار یا دزدیده شدن ماشین یا ورشکستگی یا طلاق یا هرچی که شما فکرش رو بکنید که به ظاهر اتفاق بدیه این در واقع نه بده نه خوبه.

    نتیجه اینکه نتیجه اش کمک می‌کنه به شما یا ضربه میزنه به شما برمی‌گرده به باورهای شما

    من یه مثالی بزنم

    مثلاً من درخواست کردم از خداوند که از لحاظ مالی استقلال مالی پیدا کنم خیلی این مثال اتفاق افتاده خیلی زیاد

    مثلاً بچه‌ها گفتن آقای عباس منش ما اومدیم دوره شما رو ثبت نام کردیم بعد مثلاً همون روز اول دوره که ما اومدیم روی باورهامون کار کنیم گوشیمون افتاد شکست مثلاً شغلمون رو از دست دادیم اخراجمون کردن

    چرا این اتفاق افتاد مگه قرار نبود اتفاقات خوب بیفته

    جواب اینه که از کجا می‌دونی که اون اتفاقِ بدِ

    مثلاً در اون مورد من بارها و بارها پرسیدم از دوستانی که این نگرانی رو داشتن میگم که خب تو گفتی من می‌خوام درآمد خوب داشته باشم آیا از شغلتم اخراجت کردن همون روز اول دوره‌های ما

    آیا شغلت رو دوست داشتی

    میگه نه حالم ازش به هم می‌خورد

    آیا اون شرایط مالی مناسب برات ایجاد می‌کرد؟

    میگه نه اصلاً همش زیر آب زنی و همش مشکل و همش فوق العاده احساس بد بود

    بعد میگم آیا درخواست تو این نبود که به احساس بهتر برسی به شغل بهتر برسی به درآمد بالاتر برسی

    میگه آره

    میگم خب این راهش بود

    این اتفاق باید میفتاد این قدم اول بود اخراج شدنت قدم اول بود دزدیده شدن ماشین من قدم اول بود برای حرکت بعدی

    من یه درخواستی از خداوند کردم گفتم خدایا من می‌خوام به این چیزا برسم به این نعمت‌ها برسم قدم اول چی بوده؟ قدم اول این بوده که ماشینم رو بدزدن من نمی‌فهمیدم شاید که اون به نفع منه ولی اون در راستای درخواست من بوده در راستای فرکانس من بوده در راستای باورهای جدید من بوده

    یعنی وقتی شما از خداوند درخواست می‌کنی و روی باورهات کار می‌کنی اگر یه اتفاقاتی میفته که به ظاهر بده اتفاقاً اون اتفاق در راستای درخواست توئه

    در راستای مسیر رشد توئه

    فکر نکنید که اون اتفاق بدِ

    اتفاقِ اتفاقِ

    تعریفی که شما بهش میدید مشخص می‌کنه نتیجه اون اتفاق چیه

    اون موقع که ماشین منو دزدیدن من پیش خودم گفتم که مثل همون داستان بز

    یه بز شیردهی داشتیم حالا روزی یه لیوان شیر می‌داد به ما داشت زندگی ما رو در حد بخور و نمیر داشت می‌گذروند اونم ازم گرفته شد

    حالا بشینم فکر کنم چه کارهای دیگه‌ای می‌تونم انجام بدم.

    یعنی وقتی ماشین منو دزدیدن با اینکه تنها دارایی من بود و منبع درآمد من بود من به جای اینکه ناراحت بشم اومدم گفتم خب خدایا شکر بالاخره تکلیفمون روشن شد حالا که این نیست من می‌شینم به ایده دیگه‌ای فکر می‌کنم که چند روز بعدش ماشین پیدا شد

    اون تاکسیه که دزدیدن چند روز بعدش پیدا شد که من گفتم یه سری قالپاق و چی و چی ازش برداشته بودن

    همون چیزهایی بود که یه سری از افراد توی کشتی سازی از ماشین خارجیا باز کرده بودن به من داده بودن هدیه

    بعد منم سر خودم رو گول مالونده بودم که چون اونا دزدی کردن ولی دارن به من هدیه میدن گناهش گردن اوناست

    اونا هم همیشه میگفتن گناهش گردن ما

    ما تو رو دوست داریم و فلان

    ضبط بود و باند بود و قالپاق بود جک بود و از این چیزا

    تمام آنچه که از اون ماشین برداشته شد همون چیزهایی بود که اونا به من داده بودن

    حتی من توی اون سررسیدی که گذاشته بودم روی داشبورد مثلاً کرایه ماشین‌ها رو می‌گرفتم کلی پول داشتم توی اون دفترچه بیمه و کوپن و کلی مدارک و کلید همسایه‌هایی که فک و فامیل‌های آشنایی که رفته بودن مسافرت و همه چی هم توی داشبورد بود پول‌ها رو برنداشته بودن، کل اون مدارک شناسایی رو برنداشته بودن کارت ماشین همه چی سر جاش بود

    چی برداشته بودن؟

    قالپاق برداشته بودن جک برداشته بودن که اولاً اون دزدیه به من نشون داد که اون چیزایی که از طریق نامناسب وارد زندگیت میشه مطمئن باش که خیلی راحت از دستش میدی اگر فقط همون‌ها رو از دست بدی

    اگر بیشترش رو از دست ندی که اون باعث شد که من از این به بعد از اون سال به بعد دیگه هرگز چیزی رو که منبعش رو ندونم وارد زندگیم نکنم

    ندونم حلاله درسته از مسیر درست وارد زندگیم شده.

    یعنی هرچی که به من بدن من باید بدونم این منبعش چیه

    اگر منبعش درست باشه من دریافتش کنم اگر منبعش غلط باشه به هیچ عنوان دیگه بعد از اون من چیزی رو نذاشتم که از منبع نادرست وارد زندگی من بشه

    اون یک تجربه بزرگی برای من شد

    اون تجربه رو بذارید کنار

    اون موقع که ماشین من دزدیده شد من به خودم گفتم خب حالا بشینم با شرایط فعلی ببینم چه ایده‌هایی دارم

    اون بز هم که کشته شد رفت

    همون داستان بز منظورم همون داستان دو نفر انسان مومنی هست که داشتن میرفتن طی طریق می‌کردن میرسن به یه روستایی بعد یه زن بیوه‌ای به اینا جا میده کل دارایی اون زن یه بز بوده شیرش رو میگرفته باهاش پنیر درست می‌کرده ماست درست میکرده می‌فروخته بعد این شاگرد این پیر خردمند که با هم بودن بهش میگه که خیلی اینا به ما کمک کردن به ما جا دادن هیچکس به ما جا نداد توی این روستا

    اینا به ما جا دادن چه کمکی از دست ما برمیاد که بهش کمک کنیم

    گفت اگر می‌خوای واقعاً بهشون کمک کنی این بزش رو بکش

    گفت یعنی من بز این‌ها رو بکشم برای اینکه می‌خوام بهشون خدمت کنم

    گفت آره

    این شاگرد هم خیلی به استاد ارادت داشت قبول کرد رفت بز رو شبونه کشت اینا فردا صبح قبل از طلوع آفتاب بلند شدن رفتن از خونه اون بنده خدا چندین سال بعد که از اون مسیر برمی‌گشتن دیدن اون شهر تبدیل شده به یک تجارت خونه و یک کافی و پادشاهی و حاکمی دیدن حاکمش همون زنه است

    همون زنه است که اون شب رفتن خونش پرس وجو کردن که چی شد یهویی وضعش خوب شد و داستان رو تعریف کرد که من یه بزی داشتم بزم مرد بعد نشستم فکر کردم چیکار کنم چیکار نکنم از اعتباری که داشتم به صداقت و سلامت و درستکاری معروف بودم توی این شهر رفتم خرید و فروش می‌کردم یواش یواش تجارت خونه راه انداختم و اینجوری شد و اونجوری شد

    الان اینقدر وضعم خوب شده کلاً این شهر تبدیل شده به یک مرکز تجارت توی کل منطقه

    وقتی که اون ماشین دزدیده شد من نشستم گفتم که الان این بزه رفت بشینم ببینم با شرایط فعلی چیکار باید بکنم و ایده‌ها اومد که چه کارهایی باید انجام بدم.

    که همون موقع خدا شاهده به خدای خودم گفتم اگر ماشین پیدا شود هم من دیگه باهاش کار نمی‌کنم و همینم شد وقتی که ماشین پیدا شد با اینکه فقط قالپاق‌هاش رو برده بودن هیچیش هم نشده بود

    من اون ماشین رو اصلاً هدیه دادم

    یعنی هدیه دادم که قرار بود بفروشمش یارو بنده خدا گفت که اینقدرش رو میدم اینقدرشو بعداً بهت میدم

    اون موقع هم بحث کارت سوخت و اون داستان‌ها بود تاکسی‌ها سر کارت سوختشون یه سری ارزش‌ها داشتن خلاصه اینو از ما گرفت که پول بیاره به ما بده منم مصادف شد با اومدنم به تهران کلا بیخیال شدم اون ماشین رو همینجوری هدیه داده شد رفت

    یعنی پولی هم به ما ندادن

    یعنی من اون موقع که ماشینِ رفت تصمیم جدی زندگیم رو گرفتم

    چون تا بود می‌گفتم حالا که فعلاً هست بزار امروز رو یه مسافر کشی کنیم دو قرون در بیاریم

    در واقع اتفاقاتی که برای شما رخ میده در راستای اهدافتونه

    اگر که میایید روی برنامه‌ها کار می‌کنید یه اتفاق به ظاهر بد رخ داده این اتفاق دقیقاً برای رسیدن به هدفته

    اگر از سر کار اخراج شدی برای اینکه خودت گفتی که من می‌خوام برم سراغ یه کار بهتر

    ولی تا وقتی اون کاره بوده می‌ترسیدی حالا که پل‌ها خراب شده همه چی تموم شده حالا حرکت می‌کنی به سمت یه کار جدیدتر یه شغل جدیدتر کسب و کار خودت

    یا توی روابط عاطفی تو خودت دنبال یه آدم درست بودی اومدی توی برنامه‌های من فرداش اون رابط عاطفی درب و داغون هم از بین رفت بعد برای من ایمیل زدی توی نظرات گفتی استاد من اومدم توی برنامه شما به هوای اینکه رابطه عاطفیم خوب بشه نوشته بودم گفته بودم خدایا من زندگی یه رابطه عاشقانه فوق العاده فلان و فلان می‌خوام همین که اومدم از دوره‌های شما استفاده کردم همون رابطه دست و پا شکسته‌ای هم که داشتیم همونم منفجر شد همونم از دست دادیم این چه وضعشه بابا

    این در راستای رسیدن تو به اون رابطه عاشقانه فوق العاده‌ای هست که می‌خواستی

    این باید تموم میشده تا اون بیاد

    در واقع این اتفاقه اتفاق نیست

    این در راستای خواسته تو از خداونده که این اتفاق افتاده.

    می‌دونی موضوع اینجاست که ما قوانین رو درک نمی‌کنیم

    ما اگر قوانین رو درک کنیم من قبلاً هم گفتم توی دوره کشف قوانین زندگی هم خیلی دارم روی این موضوع تاکید می‌کنم اگر ما قوانین جهان هستی رو درک کنیم ما سورپرایز نمیشیم

    اصلاً نمیگیم چرا

    اصلاً چرا نداریم

    چرا اینجوری شد

    یعنی کاملا می‌دونیم که چرا اینجوری شد نمی‌پرسیم خدایا چرا من

    چرا با من

    چرا اینجوری

    چرا اونجوری

    می‌دونیم که داریم اتفاقات رو رقم می‌زنیم می‌فهمیم که این بز که رفت این ماشین که رفت برای اینه که من به اون خواستم برسم

    تازه به جای اینکه ناراحت بشیم خوشحال هم میشیم

    در واقع دوست دارم بدونید که اتفاقات معنا ندارن معناش رو شما می‌دید بهش معنای اتفاقات به ظاهر بد رو شما بهش میدید

    اتفاقات خوب هم می‌تونه نتیجه‌اش بد باشه اگر که باورهاتون ایراد داشته باشه یعنی یه اتفاق به ظاهر خوب می‌تونه بلا و بدبختی باشه اگر این ایراد داشته باشه یه اتفاق به ظاهر بد می‌تونه منبع ثروت و نعمت باشه اگر این درست باشه

    من در دوره کشف قوانین زندگی دارم در مورد همین مسائل صحبت می‌کنم که اتفاقات چه جوری به وجود میاد نتایج رو چه جوری رقم می‌زنه چه شرایطی داره برای ما به وجود میاد وقتی که باورهامون رو عوض می‌کنیم و یادتون باشه که بچه‌ها قانون اینه من توی دوره کشف قوانین زندگی خیلی دارم تاکید می‌کنم قانون اینه که ما در هر لحظه داریم فرکانسمون رو به جهان هستی می‌فرستیم و جهان هستی با توجه به فرکانس اون لحظه‌مون داره اتفاقات رو رقم می‌زنه

    کاری به یه ساعت قبل و یه ماه قبل و صد سال قبل نداره اصلاً مهم نیست قبلا چیکار کردی قبلا باورهات بد بوده اصلاً همه چی ترکیده بوده قبلاً

    از این لحظه‌ای که داری روی باورهات کار می‌کنی داری جور دیگه‌ای فکر می‌کنی اتفاقات جور دیگه‌ای رقم می‌خوره

    فکر نکن که اتفاقاتی که در واقع

    باورهات از قبل اتفاقات آینده رو رقم زدن و دیگه هم نمی‌شه کاریش کرد تغییرش داد

    نه در هر لحظه در این مسیر زندگی داری اتفاقات آینده رو درست می‌کنی داری می‌چینیش

    فکر نکن که اون قبلی‌ها دیگه مثل سیمان شده چون قبلاً یه سری باورهای غلط داشتم و یه سری شرک داشتم توکل نداشتم به خداوند فلان بودم بهمان بودم ال بودم دیگه مجسمه سیمانی درست کردم که چند وقت دیگه بهش میرسم و هیچ تغییری هم نمیشه داد

    نه یک گِلِ،

    یک گِلِ که هنوز شکل نگرفته

    می‌تونی هر وقت که بخوای تغییرش بدی هیچ چیزی در آینده شما ایستا نیست هیچ چیزی

    آینده شما منظورم یه دقیقه بعدِ

    نه 50 سال بعد

    هیچ چیزی در یک دقیقه بعد شما از قبل مقدر نشده

    یک مجسمه ساخته شده نیست یک چیزیه که در همین لحظه میشه تغییرش داد

    در همین لحظه میشه تغییرش داد

    این کل صحبت‌های من توی دوره کشف قوانین زندگیه که این قدرت رو به دست بیارید این باورها رو به دست بیارید این اتفاقات رو رقم بزنید که من در هر لحظه دارم زندگی خودم رو درست می‌کنم

    دو تا نکته رو با هم مرور کنیم

    1_ اتفاقات به ظاهر بدی که برای شما میفته بعد از کار کردن روی باورهاتون بد نیست

    اونا فضا رو باز می‌کنه برای اینکه به خواستت برسی

    یعنی همه تون اگر فکر کنید متوجه میشید اون رابطه عاطفی که رفت بیرون برای اینکه رابطه عاطفی که می‌خوای به وجود بیاد

    اون ماشینی تاکسی که دزدیده شد برای اینکه اون شغلی که می‌خوای برات به وجود بیاد

    اون که از سر کار اخراج شدی برای اینکه اون کار رویاییت رو بهش برسی

    مسیر رسیدن به کار رویایی این بود که اخراج بشی تو درخواستش رو داده بودی گفته بودی من می‌خوام به آزادی مالی و زمانی و مکانی و اینا برسم از فرداش از کارت اخراجت کردن

    این یه نشونه است

    این تشکر از خداوندِ

    خدایا دمت گرم راه رو باز کردی برامون

    ما به این بز گیر داده بودیم

    حالا میریم سراغ مرحله بعد.

    بنابراین همه چیز تغییر میکنه وقتی که باورهای شما تغییر می‌کنه

    اما این تغییر به سمت مثبتِ مگر اینکه شما بار معنایی متفاوتی بهش بدید

    اینو داشته باشید

    همه اتفاقات وقتی باورهاتون رو عوض می‌کنید داره به نفع شما رخ میده حتی اگر ظاهرش زشت باشه

    ظاهرش مثلاً ورشکستگی باشه ظاهرش طلاق باشه ظاهرش شکست عاطفی باشه ظاهرش دزدیده شدن ماشینت باشه ظاهرش اخراج از سر کارت باشه همه اینا در راستاشه

    کی می‌فهمی؟؟

    یه مدت بعد

    صبر کن بزار ادامه بده یه مدت بعد دست خدا رو می‌بوسی میگی خدایا شکرت که زودتر این ماشین رو

    مثل همون بلایی که سر من اومد دیگه بلا که نبود نعمت

    ماشین رو دزدیدن

    که همون موقع دزدیدن گفتم خدایا شکرت

    میگم می‌خواستیم بریم مسافرت می‌خواستیم بریم اصفهان از بندرعباس تخمه و اینا همه توی ماشین گرفته بودم که بریم مسافرت

    صبح بلند شدم گفتم برم آب روغنش رو چک کنم که دیگه راه بیفتیم بریم یعنی همه چی رو آماده کرده بودم

    همه چی آماده بود بریم مسافرت اومدم پایین دیدم ماشین نیست یه ذره اول فکر کردم که چی شده چی نشده گشتم بعد فهمیدم بردنش گفتم خدایا شکرت که بردنش اومدم گرفتم خوابیدم

    صبح گرفتم خوابیدم ظهر بلند شدم

    با چی بلند شدم

    با تماس پلیس بلند شدم که گفته بود تو چرا نیومدی آگاهی کارهات رو انجام بدی

    کلاً تا صبح گرفتی خوابیدی برای اینکه صبح بیفتی توی جاده سر حال باشی این اتفاق میفته به جای اینکه ناراحتت کنه می‌گیری تخت می‌خوابی و گفتم اگر هم پیدا شد دیگه نمی‌خوام ادامه اش بدم یعنی من فهمیدم که این نعمت من بوده این لطف خداوند بود این نشانه‌ای برای پیشرفت من بوده به جای اینکه غمگین بشم

    و بعد شما فرض کن مثلاً من اون تاکسی رو نمی‌دزدیدن من اون فکرها رو هم نمی‌کردم اون برنامه هم نبود خب الان همونجا بودیم دیگه

    اینا دیگه کجا بود

    الان چندین و چند ماشین خفن دارم که اصلاً تایرشون از اون لاستیک از اون تاکسی 10 برابر ارزشش بیشتره اینا الان کجا بود

    اون اتفاق قدم اول بود

    قدم اول

    کلش نبود

    قدم اول بود

    قدم‌های بعدی هی گفته شد توی مسیر بنابراین اتفاقات به ظاهر بد بعد از تغییر باورهای شما مسیر زندگیتونه

    حالا الزاماً هم اتفاقات بد نمیفته بعد از تغییر باورها

    الزاماً هم اینجوری نیست

    اگر باید چیزی بشکند تا از اول ساخته شود این اتفاق میفته

    ممکنه نیاز نباشه چیزی بشکند تا از اول ساخته بشه.

    یعنی فکر نکنید این باور رو نداشته باشید که خب دیگه حالا من اگر می‌خوام موفق بشم حتماً باید همه چی بترکه تا من موفق بشم نه الزاماً اینجوری نیست

    خیلی از بچه‌ها وقتی که شروع کردن به تغییر باورهاشون از همون اول اتفاقاتی که افتاده هم ظاهرش خوب بوده هم باطنش خوب بوده هم نتیجه‌اش خوب بوده

    برای بعضی‌ها نه

    ظاهرش زشت بوده انگار بدبختی بوده ولی باطنش خوب بوده

    الزاماً هم این نیست که همه چی خورد بشه بز کشته بشه ولی اگر موفقیت شما راهش از کشته شدن بز می‌گذره بز کشته میشه

    از دزدیده شدن ماشینت می‌گذره از اخراج شدن می‌گذره از جدا شدن رابطه عاطفی درب و داغونت می‌گذره این اتفاق میفته

    اگر راهش این باشه

    اگر نه راهش این نباشه از راه‌های دیگه‌ای که ظاهرش خوبه باطنش هم خوبه می‌گذره

    یکی این

    2_ اتفاقات آینده شما در این لحظه داره رقم می‌خوره اگر چیزی رو قبلاً بد ساخته بودی توی باورهات توی همین لحظه می‌تونی تغییرش بدی

    زندگی شما در هر لحظه داره رقم می‌خوره هیچ چیزی در آینده از قبل مشخص نشده هیچ چیزی

    یعنی در گذشته شما چیزی رو در آینده نساختید که دیگه نشه تغییرش داد

    آینده منظورم یک دقیقه بعده ها

    یک دقیقه بعد یه سال بعد 10 سال بعد 50 سال بعد همه اینا آینده است

    منظورم همه ایناست

    خیلی دارم روی دوره کشف قوانین زندگی به نظر خودم عالی کار می‌کنم

    عالی کار می‌کنم نتایجش هم مشخصه کامنت‌های دوره هم می‌تونید ببینید و چقدر خوشحالم که این همه آدم توی اون دوره اومدن داریم با همدیگه کار می‌کنیم این همه آدم فوق العاده که می‌خوان زندگیشون رو تغییر بدن می‌خوان به اون جایی برسن که من توی مسیرش دارم حرکت می‌کنم و همینجوری هی نتایج فوق العاده و فوق العاده‌تری برای ما خواهد داشت

    فقط بحث ماشین و ثروت و پول و اینا نیست اینا قسمت کوچیک خیلی کوچیکی از زندگی منه

    اونایی که با من هستن و نزدیکن به من میدونن من زندگیم در تمام ابعاد از روابط از سلامتی از خوشبختی و از معنویت و ثروت گرفته چقدر عالیه

    فقط بحث پول نیست

    فقط این نیست که فکر کنید زندگی موفقیت یعنی اینکه چهار تا ماشین داشته باشی

    نه اتفاقاً اینا اون نتایج کوچولو زندگی منه که قابل نمایشه

    یعنی میشه ببینیدش وگرنه خوشبختی درونی منو نمی‌تونید ببینید

    می‌تونید با فرکانس من احساس کنید نمی‌تونید ببینیدش

    معنویت منو نمی‌تونید ببینیدش

    می‌تونید با فرکانستون احساس کنید ولی نمی‌تونید ببینیدش

    یعنی سلامتی رو نمی‌تونید به این راحتی ببینیدش ولی ثروت رو میشه ببینی

    اونم تازه ثروتی که تبدیل شده به ماشین وگرنه زمین و خونه و فلان و ملک و املاک و اینا که اصلاً نمی‌بینید

    اینا چیزهای خیلی کوچیکی هست از اون اتفاقات بزرگی که در تمام ابعاد زندگی شما میفته

    سلامتی سلامتی سلامتی

    هرچقدر بگم کم گفتم که بزرگترین نعمت‌ماست

    سلامتی

    اگر من سلامت نباشم فرض کنید 100 تا از اینا داشته باشم چه جوری می‌خوام ازشون استفاده کنم

    سلامتی هم جسمی هم روحی

    اگر ذهن درب و داغون داشته باشم هم همینجور

    روابط عاشقانه با چی میشه اینو درست کرد آخه

    چقدر ثروتِ روابط درست

    روابطت با همسرت با فرزندانت با دوستانت با خداوند با مردم با جهان چیزی که داره در موردش دوره‌های من صحبت میشه تمام اینا رو داره پوشش میده تمام اینا رو داره پوشش میده و شما از فرکانس من می‌فهمیدش می‌گیریدش

    عاشقتونم دوستتون دارم به این صحبت‌ها فکر کنید

    به خدا این فایل‌ها رایگان نیست

    به خدا این فایل‌ها رایگان نیست

    اگر یک فایلی به صورتی که بدون اینکه بهاش رو پرداخت کنید روی سایت قرار می‌گیره فکر نکنید فایل بی‌ارزشِ رایگانِ مثلاً حالا یه چیز معمولی داره گفته میشه به خدا اینطور نیست

    این آگاهی‌ها خیلی ارزشمنده بارها و بارها این فایل‌ها رو فایل‌هایی که روی سایت قرار گرفته رو گوش کنید و بعد خودتون می‌فهمید وقتی که میاید از محصولات استفاده می‌کنید می‌فهمید که اون گوش دادن به اون فایل‌هایی که به اسم رایگان روی سایت ما هست اون‌ها مسیرو باز کرد آماده کرد فرکانس‌های شما رو آماده کرد برای اینکه برید از محصولات استفاده کنید و نتایجتون سرعت اتفاقات توی زندگیتون بیشتر و بیشتر بشه

    حجم نعمت‌ها و ثروت‌ها توی زندگیتون بیشتر بشه

    خدا رو شکر

    هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادت در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    به نام خدای هدایتگرم، خدای وهابم ، خداوند رزاق و مهربانم ، خدای بخشنده ام

    الهی سپاسگزارتم که امروز تا این مرحله ، روز 60 ام را سپری کردم ، با ارسال فرکانس های فوق‌العاده ، و این تو بودی خدا جون که همراه من این مسیر و طی کردی چرا که قدرت من صفر مطلق است و همه چیز تویی

    سلام به همگی

    شروع هر فایل در هر روز تکمیل کننده ی فایل قبل سپاسگزارتم استاد عزیزم

    وقتی شروع کردم و وارد این مسیر زیبا شدم اتفاقات به ظاهر بد و خوب فروانی برای من رخ داد

    مثلا گوشی من شکست ، و این اتفاق به ظاهر برای خانوده ام ناراحت کننده بود اما من میدانستم که این خواست خداوند است

    ویلای من فروخته شد

    یک دنگ از خانه ای در میرداماد به نام من شد .

    کار فوق‌العاده با ادم های فوق‌العاده پیدا کردم الهی شکرت خدایا.

    رزق و روزی زندگی من بسیار بسیار بیشتر شده .

    و اتفاقات ی که برام میفته دائما با خودم تایید میکنم که قانون داره عمل میکنه و به

    خودم احسنت میگم و هر شب موقع خواب نکات مثبت همان روز را مرور میکنم ، صبح ها که بیدار میشم تمرین فانوس دریایی را انجام میدهم ، و سپاس گذاری روزانه ، همینطور موفقیت های قبلی را به خودم یاداوری میکنم همان طور که در تمرین عزت نفس فرموده بوین.

    به به استاد عجب ماشینیه، عجب رنگی داره احسنت بر شما احسنت

    مریم جون دمتون گرم که همیشه برای ما فیلم میگیرید .

    استاد عاشق این جمله ام که آینده یعنی یک دقیقه ی بعد تا 50 سال بعد .

    الهی شکرت خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    به نام رب وهاب و هدایتگرم

    سلام به عزیزانم

    روز 60 ام سفرنامه

    خدایاشکرت برای این لحظه و برای هدایت شدن به دیدن فایل امروز سفرنامه

    خدایاشکرت برای این آگاهی ها

    استاد عاشقتونممممممم وقتی می گین هر لحظتون رو میتونید تغییر بدین شما هر لحظه می تونید آیندتون رو تغییر بدین من 50 سال دیگه رو نمیگم من همین یک دقیقه بعد رو میگم

    و از وقتی من در حال درست کردن این باور هستم که خداوند هر لحظه من رو هدایت می کنه و خداوند در هر لحظه جواب خواسته هام رو میده و خوشحالم می کنه و همینطور زندگی من در هر لحظه تغییر می کنه و زندگی من داره در هر لحظه ساخته میشه

    خیلی حس خوبی دارم و قشنگ من از این فایل یاد گرفتم و تاییدشون می کنم

    یک سری تضادهایی برای من رخ دادن به ترتیب و هر بار من به قدر فرکانس و مدار فعلیم میتونستم ببرم جلو و بفهمم که جوری از اون تضاد به نفع خودم استفاده کنم و یا این تضاد چه چیزی رو داره به من میگه

    واضح بود که داشت نشون میداد آقا تو این موارد یه سری باورهای نادرست وجود داره

    و اینها رو باید درست کنی و من هر بار با روشی که بش هدایت میشدم درستش می کردم و تضاد باز رخ میداد و باز دورباهر می گفتم آها باید اینجا درست بشه و وقتی به جلسه سه رویاها رسیدم استاد

    بعد از 23 بار گوش کردن دیگه انگار دستم اومد چجوری باید درست بشه و همینطور با این سفرنامه که همراه هستم

    و الان دارم بازخورهای تغییر یک سری باورهام می بینم

    و به خودم میگم آفرین اسماء داری عالی عمل می کنی

    داری یاد میگیری

    دیدی چجوری داری تغییر می کنی

    بخاطر اینکه داری روی باورهات کار می کنی

    و تضادی که در یک مورد برام رخ داد رو سعی کردم از نگاه قانون بش نگاه کنم آقا الان قانون میگه فلان باید فلان کار کنی

    و یجورایی نتیجه مثل قانون فکر کردن رو دیدم و خوشحال شدم و گفتم ایول اگر بیشتر بفهمم درک کنم و عمل کنم چقدر عالی میتونم تغییر کنم

    به ظاهر اتفاقه بده، از نگاه من، ولی من میام از نگاه قانون نگاش می کنم و میگم اینجور نگاه کن درست تره

    و الان میفهمم اگر اون تضاد رخ نمیداد اصلا شاید هرگز نمیفهمیدم قضیه چیه

    و چی رو باید چجوری درست کنم

    و فهمیدمکه دقیقا این ماییم که داریم هر لحظمون رو میسازیم

    همه چیز فقط و فقط فرکانس های ماست

    و وقتی طبق قاون تنظیمش می کنی نتایجی رخ میده که تهه قلبت آروم میشی و میگی آفرین همینه

    بایدم اینجور باشه خدایاشکرت

    خدایابرای کل امروز عاشقانه شاعرانه عارفانه :)) ازت سپاس گزارم

    عاشقتم رب وهابم

    عاشقتم اسمااء ارزشمندم

    من عاشقتم استاد عشقم

    من عاشقتونم خانم شایسته عشق که اینجوری برای ما فیلم میگیرن و من عشق می کنم با دیدنش

    عاشقتونم دوستان عزیزم که کامنتاتون رو می خونم و عشق می کنم

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حمیدرضا صادقی گفته:
      مدت عضویت: 4002 روز

      سلااااام دوباره و پر انرژی

      هر روزتون پر از شادی و برکت

      دوست داشتم در آخرین فایل فصل دوم و در ادامه کامنت قبلی شما ، زیر این کامنت هم پاسخ بگذارم

      چقدر قشنگ گفتید که دایره ای آبی کنار پروفایل که واقعااا احساس خیلی خوبی میده و هر بار دیدنش یه ذوق و هیجانی داره از هم سفری های توحیدی این سفرنامه

      که باعث افتخاره که چند بار از این شوق و لذت و آگاهی من از پاسخ های شما بوده

      هر روزی از سفرنامه را نه تنها چندی از کامنت های دوستان را میخونم بلکه با اشتیاق به دنبال کامنت شما هم میگردم و دنبال میکنم

      الان هم با آهنگی بی کلام زیبایی که گفتید ، همزمان با همون آهنگ دارم این کامنت را مینویسم ، واقعا عالیه !

      اما من چند روزی را وقفه میدم برای شروع فصل سوم ، چون هم میخوام 60 تا فایلی که گذشته را یه مرور سریع داشته باشم و باورهایی که قبلن تعدادی ازشون را نوشته بودم و از اگاهی ها برداشت کرده بودم را تا این قسمت کامل کنم و هم تمرکزم را این چند روز روی فایل های جدید استاد ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنت محدود کننده بگذارم ، چرا که یه تلنگر و نشونه هایی دیدم در همون قسمت اول که لازم دیدم بیشتر روش تمرکز بزارم و همینطور در شرایطی هستم که در روند پیشرفت مثبت کاری ، پیشنهاد دیگه ای هم اضافه شده و نمیدونم کدوم را باید انتخاب کنم ، و از خداوند میخوام که هدایتم کنه به کارها و تیم و شرایطی که باعث رشد بیشتر من و هم فرکانس تر با من باشه

      ان شالله بعد از این وقفه و تمرکز و هدایتی که در همین چند روز آینده از خداوند خواستارم و نشونه هایی که در راه هست ، از نتایجم در فصل جدید خواهم نوشت

      شاد و ثروتمند باشید در پناه حق : )

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اسماء منصوری گفته:
        مدت عضویت: 1898 روز

        آقا حمیدرضا سلام به شما

        امیدوارم هر جا هستین حالتون عالی باشه

        خیلی از اینکه کامنتتون رو دیدم خوشحال شدم و لذت بردم

        مرسی از اینکه خبرهای خوبی دادین و مرسی از احساس خوبی که به من منتقل کردین

        خیلی خیلی منتظرم که نظراتتون و نتایجتون رو بخونم و لذت ببرم و تحسین کنم

        امیداورم که وقفتون برای شورع فصل جدید پربار و عالی باشه

        من نکات و باورهایی که از صحبت های استاد و دوستان میشنوم و بم کمک می کنه رو بارها میخونم و لذت میبرم و

        مژده بدم که فایل هایی که قراره انشالله در فصل سوم ببینید چقدر فوق العادن و بطور کل وارد لول جدیدی میشین انگار پس با ذوق و شوق ادامه بدین که خبرهای خوبی در راه است

        و لباس UFC تون فوق العادست و نشون میده که در مسیر رویاتون هستین

        امیدوارم به بهترین شکل رویاتون رو در این مورد زندگی کنید :)

        خیلی خیلی خوشحالم که دوستانی چون شما دارم

        انرژی خیلی زیادی دارم و حالم فوق العادست

        این رو در حالی می نویسم که تازه فایل روز 92 ام رو دیدم و چقدر این فایل حالم رو خوب می کنه احساس پرواز دارم

        احساس اینکه دارم برای زندگیم و تغییر خودم و شرایطم کاری می کنم

        و این احساس عالی ای هست

        با آرزوی حال عالی، شادی زیاد، سلامتی عالی و ثروت فراوان

        در پناه الله یکتا باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Kosar گفته:
    مدت عضویت: 1513 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خدایی که تنها اورا می پرستم و تنها از او یاری می جویم

    به نام تنها خالق جهان

    سلام استاد جان

    ممنون به خاطر این فایل بی نظیر که همون طور که گفتین رایگانه اما ارزشش بی انتهاست

    چقدر قشنگ توضیح دادین اینو که ما حتی با فرکانسامون یک دقیقه بعد رو هم رقم می زنیم پس چیزی به عنوان سرنوشت وجود نداره

    این وجود نداره که فرکانس های گذشتت اتفاقات الانت رو رقم می زنند چرا که تو در هرلحظه در حال خلق زندگیت هستی

    تو خالق زندگی خودتی

    چقدر من با این جمله حس خوب می گیرم

    اینکه باور کنی به جز خودت هیچ کسی توی زندگی تو هیچ تاثیری نداره، تو بردی، تو نصف راه رو رفتی، چراکه این جا زدن ها و نصف راه ول کردن ها به خاطر باور نکردن همین موضوعه

    اینکه به خوای دید مثبتی نسبت به اتفاقات زندگیت داشته باشی و همشونو به نفعت بدونی شاید سخت باشه اما اگه یکم تلاش کنی اگه باورهاتو تغییر بدی،می بینی توی به ظاهر بدترین شرایط چقدر ارومی

    خیلی موارد شده من توی همچین شرایطی یه لحظه دیدم چقدر ارومم و یک حس ارامشی به قلبم وارد شده

    این حس ارامشه از همون تغییر باور ها نشئت میگیره

    تو ارومی چون می دونی هیچ چیز به ضررت نیست

    ممنونم استاد برای این فایل با ارزش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2323 روز

    به نام خدای سخاوتمندم

    سلام به تمام خوبان و مهربانان

    استاد جان کاملا مشخصه که با چه تلاشی دارین اصل رو به ما یادآوری میکنین

    استاد شما خیلی ایمانتون قوی بوده که در برابر سرقت ماشینتون اینگونه عمل کردین یعنی کلا آدمهای بسیار با ایمان و مومن هستن که به این نتیجه میرسن که نهایت همه چی داره به سوی خیر پیش میره و هر چی که پیش بیاد حتی به ظاهر تضادها به خیر ختم میشه و شما هم یکی از اون انسانهای مومن واقعی بودین و خدا بهتون پاداشها داده.

    و این طرز تفکر و نوع احساس ما هستش که نتیجه اون اتفاق رو مشخص میکنه خدایا شکرت به خاطر تمام نظم و دقتی که در این جهان هستی قرار دادی

    ممنون استاد همیشه خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: