دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 54
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/09/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-09-30 05:33:522024-07-14 12:05:26دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
1403/9/30به نام عشقم60مین ردپای روزشماربازی روزگارسلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم بازهم شب یلداروبه همه تبریک میگم وازخداسپاسگذارم که هرشب برام شب یلداست،وباهرنفسم یلداروتجربه می کنم واونقدرخدابهم استقلال مالی داده که همیشه نو می پوشم سفرمیکنم ،فریزپرگوشت وپروتئین روتجربه میکنم،یخچال پرمیوه های خارجی وایرانی،لبنیات روتجربه میکنم،کابینت ازحبوبات وبرنج ،روغنهای حیوانی، ادویه جات،رب،سبدپیازوسیب زمینی همشه پُرتجربه میکنم،ظرف بلورپُرآجیل7مغزوفندوقهای مکدومیاروتجربه میکنم واووووووووالی آخراینهاروتصویرسازی میکنم وهمه روبه روی خدامیارم که من اینجورزندگی رومیخوام باسلامتی کامل.وخودم ازکارتهای پرپولم استفاده کنم و بقیه درکنارمن لذت ببرن برای همه شماهم این آرزورودارم که همه چیزباهم وهمیشه ادامه داشته باشه نه که یک شب یلدارنگی بعدیک درمیان باشه نهههه !همیشه یلداوعیدباشه انشاالله. من تاالان این فایل هدیه روندیده بودم ولی باهمون کلمه ی اول که پرسیدن که اگه شرایط رومارقم میزنیم ویک اتفاق بدمی افته بگیم خیربوده!؟خودم درهمون لحظه اول گفتم:بایدمواظب باشیم اتفاق بدروبااعمالمون به وجودنیاریم!حالا که اتفاق افتاده افکارمون رونسبت به این اتفاق درست کنیم سریع الخیروفی ماوقع،ان مع العسریسری رابه کارببریم همنطورکه خداانرژیه مثل گِل ویاخمیربازی نرم ولطیفه ومن به شکل دلخواهم درمیارم بایدازاین فرصت استفاده عالی روبکارببرم خدابه خاطرهمین عقل منواشرف مخلوقات نامگذاری کردوگرنه باکل جانورهاوحشرات چه فرقی دارم روزی که منوخلق کردتمام فرشته ها تعجب کردن که خدایاازاین مدل مخلوق داشتیم!خرچنگ،قورباغه الاغ اسب پلنگ و……خداگفت:آنچه که من میدانم شمانمیدانیدکه بشه چی بشه!؟یک روزی ملانصرالدین یک کاسه ماست دستش بودتودریامیریخت واین ماست روبه هم میزد!پرسیدن ملاچکارمیکنی!؟گفت:دوغ درست میکنم!گفتندمگه بایک کاسه ماست میشه آب دریارودوغ درست کنی!؟گفت میدونم ولی اگه بشه چی میشه!؟حالابراخداکه کاری نداره!من تویک کامنتم توضیح کامل دادم ازاتفاقی که برامون افتاددزدی ازخانه ماکه باراول نفهمیدیم ونمیدانم برای چندمین باراازخانه ماتوسط شاهزاده همسایمون اتفاق افتاده بودازاینجایی فهمیدیم که گوشی پسردومم رودزدیدومن گفتم:دست دزدخیره چون قانون جذب روکه نخونده بودم ولی میدونستم که مادرم خودش یک استاددانشگاه بودمیگفت:ننه دست دزدخیره هرکاری روبه خیربگیروالان هم استادهرحرفی رومیزنن من میگم اینوکه من بلدم ولی بااون خدای قبلی بلدبودم ازوقتی که فایل انرژی که نامش راخدانامیده ایم توخط واردشدم وگرنه من قبلابااستادعزیزم سیدعرشیانفربودم حالموخوب کردآرامش وکمی شادی ازش گرفتم وبااستادهم آشناشدم تودرودیواربودم!تااین فایل سردرآوردم که خدایعنی چه اون آدم بسییییییییاااااااارررمهربون یادیگه درحدنوراصلاخداباگریه وزاری ماکارنداره یعنی چه!؟چی خدای بی تفاوت وبی عرضه ای داشتتم!من ازاستادم تاابدهانمیدانم چگونه تشکرکنم!اصلا هم استادویامریم جون روبُلدنمیکنم ازشون بت نمیسازم ولی اگه این فایلهاروبراخانه تکانی ذهن نمیدیدم اینجوری تمرین نمیکردم حتی اگه محصول میخریدم چون من ازانجام هرکاری سریع خسته میشم این پاشنه آشیلم رومیدونم خداتوانایی رفع کردنشوبه من داده واین روزشمارروپارسال دیدم اصلامتوجه نمیششدم یعنی چی!؟حالاازروزی که شروع کردم میتونم بگم آرام ترشدم وکمترحرص وجوش میزنم. وخانه تکانی ذهن هم تاگام28رومیبینم اگه مریم جون گامهای دیگه گذاشتن من بلدنیستم ازکجاپیداکنم به هرحال وقتی به کامنتهای قدیمی نگاه میکردم میگفتم :خوب اینهاکه گذشته حتمابایدبرای من وامثال من فایلهای جدیدتربیادازبس که بلدنبودم به طرزمثال:برای کسانی که جدیدبه دنیامیان یک کتاب خاص دیگه مثل قرآن بایدنازل می شد!خوب این چه توقعی بودکه من ازسایت داشتم که این فایلاقدیمیه همه رفتندموفق شدندودیگه وقت تمامه!بلاخره توبعضی کامنتهاخوندم دیدم نههههههه تاریخهای جدیدی هم کامنت نوشتن این سفره ازاول تاالان وتابی نهایتهابرای همه پهن شده الهی شکرت که سرسفره خان وکرم صراط مستقیم قرارم داده. ماجراهای فروش خانه ی 60متری در4طبقه ونیم داشتیم فروختیم به ظاهربدبودمیگفتیم کلاسرمون کذاشتن اون کسی که این کاروباماکردپسردایی عزیزدلم بودوتوی کرنااول پسرجونش وبعداز15روزخودش ساکن بهشت شدواقعاازش راضی نبودیم والان پسرکوچکم ازدواج کرده نفرینش میکنه وهمه میگفتن ازش راضی باشین بخصوص آدمهای روستافامیلهاوتوی همون روزهای به ظاهرسخت خداتوسط پسرم منوعزیزدلموکه مثل چی به هم گیرمیدادیم بااستادسیدعرشیانفرآشناکردوهمون لحظه یاروزای قبل آشنایی بااستادعزیزم اون خدابیامرزرو بخشیدمش خدارحمتش کنه همون روزهاکه فوت کردنه براختم پسرش رفتیم نه براخودش وقتی دفنش کرده بودن عزیزدلم زنگ زدپسرداییم فوت کرده مراسم خاکسپاریش الان بوده الان فامیلارودیدم گفتن بیابریم ناهارگفتم نه نمیام خانمم منتظره استاداون لحظه نمیدونین به من چی گذشت یکی اینکه بهش گفته بودم روزی که بمیری من زنده باشم زمان دفنت میام میگم من ازاین آقاطلب کارم وراصی نیستم
!ودوم اینکه تاابدازت راضی نیستم!بنده خداگفت :باشه حالامن بمیرم!فکرشونمیکردبمیره!عدوسبب خیرشدکه ازمنطقه ی متوسط به منطقه ی بهتروحالابه منطقه ی خیلی عالی توهمین شهرجابجاشدیم مستاجرهستیم ولی خوش هستیم.وماجرای کارکردن عزیزدلم روماشین8تن پسرداییم کاررانندگی انجام میداد وپایه یک داره.مدت 3الی4سال کارکردوخیلی اذیت میشدویک اتفاقاتی رخ دادکه همه مون گفتیم ماشین روتحویل بده بیاالخیروفی ماوقع هرچی اتفاقی بیفته برای ماخیره ازاردیبهشت توخانه نشسته الان میگیم ازبیکاری وکم پولی خوب بروجای دیگه رانندگی میگه نه بایدخدابه من ماشین بده!شماگفتین ازرواون ماشین بیاتاخدابه خودت بده اگه به رانندگی بودهمونجاهم راننده بودم میگم تومیگفتی که ماشینشون خرابه خیلی توگاراژم وروزهایی که توگاراژم مزدخوبی ندارم خودشون اصلابه گاراژسرنمیزنن!بالاخره اصلانبایدبراش دلسوزی میکردیم وازاونجایی که پسرسومم پایه یک داره کمک حال پدرش باهمین8تن بودوآمدگفت:بابامن برای کاراضافه انجام دادیم براشون طلب پول کردم توحرفهاشون یک کلمه بی احترامی برای راننده گفته دیگه نبایدبری.والان همین حرف روشوهرم میگه نه پسرمااشتباه فهمیده واشتباه برداشت کرده!حالاخدابه من ماشین بده براخودم کارکنم.بازهم دیشب که این حرف روبه من گفت:حال خودموخوب نگه داشتم گفتم الخیروفی ماوقع حتماخیرت داره خانه باشه سرکارنره. اتفاق دیگه حدود1ماه ونیم پیش ماشین سواری خریدیم ومسافرت رفتیم خرجمونم زیادشدپسرم گفت پول کارکردماازموقع میرسه بقیه پول ماشین باماالان سررسیدتسویه ماشین رسیدولی پول بچه نرسیدمنم گفتم خدایاکمکم کن حالانمیدونم الهام بودیااشتباه چون ازاین کارم100٪راصی نیستم!سال1390بودیک قرعه کشی داشتم وهمون موقع ثبت نام عمره800هزارتومانی بودمنم براخودم وعزیزدلم و 4تاپسرم روفیش مکه ثبت نام کردیم پسرکوچکم سنش قانونی نبودولی باامضای پدرش ثبت نام شداینجابه من فکرکنم الهام بودغصه نخورفیش مکه داری بفروش پسردومم رفت فیش خودشوداداش کوچکش روفروخت وفرداپول ماشین تسویه میشه این مابین پسرکوچکم که ازدواج کرده یک کوچولو کم توقعیش شده که چرامامان قبلا به من خبرنداده یک دفعه ای گفتین حاضرشوباشناسنامه وکارت ملی ازخونه بیابیرون جایی کارداریم ومنوبی خبربردین امصاگرفتین داداشش گفته اولاپول فیش ازمامان بوده و2تاداداشای دیگه هم برای برج بعدی بایدبفروشن برای واحدآپارتمان درحال ساخت!ولی خودمم ازاین اتفاق خیلی رضایت ندارم ولی گفتم چه کارکنم امروزهم قرآن روبازکردم که چه قدمی برابهترزندگی کردن بردارم سوره حج آمدگفتم خیره انشاالله پول دارمیشم براخودش وخانمش وبچه داربشن فیش مکه بخرم که خودم هم آروم باشم.توی تمام این اتفاقات همش میگم خیره شایداین فیش رواگه براماشین نمیدادم به صلاح بچه هام نبود!نمیدونم کارهام درسته یانه!؟استادمیگن احساست چطوره؟!متوسط شایدهم روبه بالاباشه ولی نمیدونم چطورپول بسازم که چیزی نفروشم خدایا،یاریم ده وقتی کاری روانجام میدم ذهنم کاملاسکوت کنه چون دوست دارم پسرم جلوخانمش وخانواده ی خانمش سرفرازباشه هرچندهم ازلحاظ مالی خودمون باداداشهای بزرگترش مجردن کمکش هستیم ولی بانجواهای بی حال ذهنم مواجه میشم. به امیدسفرهای اروپایی باهم بریم خرج عالی کنیم وحج واجب روهم خیلی دوست دارم.انشاالله براخداکه کاری نداره من بایدحج رودعوت کنم عاشق این زندگی سراسرنعمت مادی ومعنوی شماهستم نوشجان استادتونست راه روازبیراهه تشخیص بده و به ماهم میگه راه درست چیه مستقیم ازاین راه برین به گنج میرسین امروزرفتم پیاده روی جلوکافی شاپ خیلی شلوغ بودپیاده روپرآقاوخانمهای جوان بودیک جوان توماشین بنزسفیدنشسته بودجلورفتم اشاره کردم شیشه روکشیدپایین سلام کردم تحسینش کردم خوشحال شدوتوی مسیررفت وبرگشت چندتاماشین بنزدیدم ودعاشون کردم آخه هم خودم هم عزیزدلم ازدیدن ماشینهای سواری وباری مارک بنز خیلی لذت میبریم ودوستداریم ماهم داشته باشیم.به امیدردپاهای عمیقتری بگذارم.که ازپیشرفت کوآنتومی سلامتی وپول ورابطه عالی باخودم وخداوطبیعت بگم آمین.عاشقتونم یلدای خوب ورنگینی داشته باشین.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سپاس و ستایش مخصوص خداست
که مالک و صاحب اختیاره جهانیان است
که بخشنده و مهربان است
که مالک روز جزاست
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام درود به استاد عزیزم سلام به رفیقی که هر روز باهاش دارم صمیمی تر میشم و کلامش هر روز بیشتر به قلبم نفوذ میکنه .
الله اکبر واقعا الخیر فی ما وقع امروز هدایت شدم به فایل های توحید عملی برای اینکه دوباره شروع کنم به دیدن این فایل های توحیدی اومدم تو اولین فایل صوتی که آپلود شده بود شعر پروین اعتصامی نام فایل مفهوم الخیر فی ما وقع بود ی بار گوش دادم و وقتی دوباره برای خلاصه نویسی میخواستم گوش بدم و نکته بردارم نمیدونم چرا اما توی دسته بندی های اون صفحه این فایل رو یهویی چشمم بهش خورد قلبم گفت برو تو این فایل گوش بده ببین چیه و خب شما رو دیدم با این ماشین زیبا که با لباس تون ست کرده بودید حرف هاتون به دلم نشست و قلبم گفت ادامه بدم وقتی گفتید هر اتفاقی به ظاهر بد به خودی خود هیچه و نتیجه مهمه و مستقیم به باور ها و درخواست هایی که داشتید ربط داره یادم از خودم افتاد دقیقا من تو سن 10 سالگی پدر مادرم از همدیگه جدا شدن خب اون زمان خیلی برام سخت بود منی که یک فرد وابسته بودم به خانواده همیشه به خدا میگفتم چرا من؟؟ چرا زندگی من چرا خانواده من و خب از لحاظ آزادی زمانی و مکانی خیلی آزاد شدم اون تاییم چون پدر مادرم رها کرده بودند همه چی رو و با پدر بزرگ مادر بزرگم بودم حتی از لحاظ مالی هم هیچ حمایتی نشدم اما خب کسی که همیشه از رگ گردن بهم نزدیک تر هست با هدایت دوستانی در زندگیم همیشه به مسیر درست هدایتم میکرد با اینکه اون تاییم شرایط هر کاری رو داشتم اما از بچه گی رگه هایی از توحید در وجودم بود و فقط اون منو مدیریت کرده تا الان که به مسیر نادرست نرم و سالم زندگی کنم همیشه میگم جدایی پدر و مادرم سبب خیرم بوده از اونجا به بعد من روی کسی حساب نکردم و روی پاهای خودم یاد گرفتم راه برم یک انسان مستقل بار اومدم باعث شد تا قدم هایی برای تغییر زندگیم بردارم برای رشد و پیشرفت و تغییر جهان خودم شاید باورتون نشه ولی اینقدر قشنگ هدایتم کرد که از ی جایی به بعد شده بودم یک الگو برای بچه های فامیل تکواندو کار هستم الان در مسیر رسیدن به تیم ملی دارم قدم برمیدارم و تلاش میکنم و در کنارش با دیدن فایل های دانلودی رایگان شما خداوند هدایتم کرد برای یک منبع درآمد به مربیگری و خلق ثروت از رشته ای که بهش علاقه مندم و عاشقش هستم بعد از کلی گارسونی کردن از انجام کار های فنی تا نصب پرده و از اون زمان تا الان از کار مورد علاقه ام پنج برابر درآمدم بیشتر شده با کلی آزادی زمانی بیشتر و اعتبار بیشتر و صاحب کسب کار خودم هستم.
وایـــی استــاد عـزیـزم همین الان وسط گوش دادن به حرفاتون بودم شما گفتید که تغییر زندگی آینده تون مثل یک گِل هست که با باورهاتون به هر شکلی میتونی درش بیارید ، گفتید منظورم از آینده 50سال آینده رو نمیگم گفتید منظورم از آینده دقیقا یــک دقیقه بعد هست که شما تصمیم میگیرید ، همون لحظه که اینو شندیم از کلام شما انگار باورم شد و همون لحظه به الله گفتم خدایا من ثروت میخوام
اســتاد توحیدی من ، من با شنیدن این حرف و گفتن خواستم به یک دقیقه نرسید وسط تماشای فایل بودم از یک جایی که حتی فکرش رو نمیکردم پول اومد تو حسابم موهای تنم سیخ شد از خوشحالی داشتم بال در میوردم هم بخاطر اون ورودی مالی که واریز شد و هم بخاطره اینکه به این سرعت از قانون نتیجه گرفتم و هم حرف های شما همون لحظه برام تأیید شد و ایمان رو در وجودم قوی تر کرد واقعا همه چیز رو باور های ماست که شکل میده و از صبح هدایت شده بودم به باور های ثروت آفرین توحیدی که تکرار میکردم .
بی نهایت سپاسگزار خداوندم برای وجودتون دوستون دارم استاد عزیزم پیشاپیش به شما و خانم شایسته عزیز شب یلدا رو تبریک میگم و در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید خوشبخت باشید ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت
سلام استاد عزیز و مهربان
این روزها دوست دارم هیچ کاری انجام ندهم و فقط بشینم و فایلهای شما رو گوش کنم و زندگی را از اول بسازم از آجر اول و ستونها را محکم و استوار بسازم
ولی چاره ای نیست که در لابه لای زندگی به آموزشها هم گوش میدهم و سعی در به کار بستن آموزه های در زندگیم برای تغییر اساسی آن در همه جنبه ها دارم
استاد تحسین میکنم این محل زیبا و این ماشینهای زیبا و نظم زیبا و آرامش آن شهر ،اسمانش انگار آبی تر ،ماشین زیبای شما که دیگر آخرشه چه رنگ زیبایی داره انگار زنده هست ،استاد خودتون که عالی و پرانرژی هزاران درود و تحسین بر وجود مبارکتون
استاد آموزه های این فایل خیلی آگاهی دهنده هست، در حین زندگیم دارم کم کم درکش میکنم و در زندگی اطرافیان هم دیدم حالا زندگی خودم در کنار کارمندی قبل هم گفتم که کار خودم را راه انداختم والان خیلی خسته کننده و کارخودم سود و درآمد خاصی ندارد تصمیمهایی که براش گرفتم و قراره در عید نوروز انجام بدهم برای سال آینده ،کارکارمندی را بزارم کنار ،وتمرکزی روی کار خودم کار کنم و ثروت یک را به امید خدا بتونم عید نوروز بگیرم و تمرکزی کار کنم و نتیجه کارم را چندین برابر کنم و بیام از نتایج شگفت انگیزم براتون بگم و میخوام بگم مجبور نبودم کار دیگه راه بیاندازیم ولی راه انداختم خدا روشکر ،اطرافیان همه میگن حالا که داشتی سرکار میرفتی بعدا که تصمیم داشتی نری آنوقت راه اندازی میکردی ولی من سعی کردم قبل از اجبار بخواهم خودم آنچه که میدانم درسته انجام بدهم. و الان هم فشار هر دو کار تصمیم دارم کارمندی را بزارم کنار و با تمام توانم و انرژیم و آموزه های شما تمرکزی روی کار خودم کار کنم به امید خدای یکتا
استاد ولی جاهایی هم بودم که اجبار باعث شده یه تصمیم اساسی را بگیرم و این به همون موضوع برمیگرده که هر اتفاقی بیفته حتما خیریتی در آن هست و خیریت آن برمیگرده به نوع تفکر و باور و عملکردو تصمیم هر شخصی ،اگر شما به دزدیدن تاکسی به این شکل که نگاه میکردی ای بابا همه دارایی رو بردم و اعصاب خودتون و خانواده را بهم میریختین و اصلا تاکسی هم بزودی پیدا میشد و نهایتا به آن کار خودتون راننده تاکسی ادامه میدادید، پس چی باعث شد متفاوت عمل کنید که ببینید دزدیده شده چی راحت بری بخوابی مگه الکی و این از شما که روی خودتون در حال کار کردن روی باورتون و دیدگاه هاتون بودید برمیاد و تصمیم قطعی که گرفتین رو انجام دادیم
پس به خودم میگم هر وقت تونستی دیدگاه و نگاهت و عملکرد اینجوری مثل استادت بشه اونوقت بگو من شاگرد استادم پس تصمیم های اساسی زندگیت را بگیر به امید خدای مهربان
مثل استاد دست خالی پاشی بری تهران ،تو تا روستای خودت برو پس عمل کن بدان دستان خداوند برای یاریت میآیند
خداوند توحیدت را بر قلبمان جاری نما
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
تنها تنها تنها قدرت مطلق کل هستی ،،
سلام و درود خدمت تک تک دوستان عزیزم ،،
آقااا این دقیقاً چیزی که من داشتم دربارش فکر میکردم و وقتی این فایل باز کردم از شوق داشتم بال در میاوردم ،، پسررررر
بلا استثنا بلا استثنا بچه ها هر جایی که تغییر کردم یا مجبور به تغییر شدم چه تو تضاد ها چه تو اتفاقات به ظاهر بد ،، بالا تر و بالاتر رفتم
قشنگ استعاره بالابر داشته برام که تنها تفاوتش مرحله مرحله رفتن این بالابر که یکدفعه صد طبقه نمیبرتت بالا ولی تک تک خیلی سریع میبرتت
سلام و درود خدمت این انرژی فوقالعاده هوشمند این دریای بی کران علم و دانایی الله یکتای ما که فکر همه چیز و کرده الله کریم
اصلا مو به تن آدم سیخ میشه
فرمون بدی دست خدا و صوت زنان لذت ببری از مسیری که تهش هم ختم میشه به خودش باز ،،
ینی اول که پیش خودش بودیم از وجود خودش مارو به وجود آورد که به بزرگیش قسم کلمه وجود به زبان میارم زانوهام شل میشه برای سجده شکر از درگاهش ،، مارو از وجود مقدس خودش به وجود دعوت کرد و بعد تو آغوش خودش تو هدایت خودش به همراهی خودش تعالی میبخشه و کمکمون میکنه درک کنیم کی هستیم یا کی بودیم چه ارزش و مقامی از بدو تولدمون داشتیم و بعدش هم که باز یکدست نور مطلق میشیم تو وجود خودش و عشق حال ابدی ،،
همه چی خداست ،،
همه چیز
همه چیز
همه چیز
علم خداست
دانایی خداست
آگاهی خداست
غذا
انرژی
نور
منبع
حس
قلب
تنفس
خیر مطلق
خوبی بی کران
سر چشمه بی کران
دشمن داری مکرومکرالله
دوست داری خداست
خانوادت خداست
آدمای خوب و با کیفیت دورت خداست
حال خوب و انرژی خداست
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت که تویی عالم مطلق گذشته و حال و آینده من ،،
پس همونی مقدر کن که باید بشه و شاهکار بشه
همون بی نظیری
همون همیشگی
همون خوبی
همون آسانی برای آسانی ها
همون فراوانی همیشگی
همون لطف و کرم خودت
منم محبوب دل خودتم ،، بی نیازم از تموم برکات و ثروت و سلامتی و تندرستی و فراوانی هایت دریای بی کران لطفت را سرازیر کن در وجود و زندگی و حیات دنیا و آخرتم ای یگانه رَب ِخودم ای کریم مطلق من ،،
شکرت
شکرت
شکرت
آره دوست عزیزم که خوندی این متنو من هرجا تغییر کردم هر تضادی منو بالا و بالاتر برده ،،
حتی اونایی که به ظاهر بد بوده برام شاهکار کرده نتیجش و خدا و اعتماد و تسلیم خواسته الله کریم خودم هستم انشالله خداوند کمکم کنه همیشه بدون این تضاد ها و اتفاقها توی مسیر مستقیم خودش حرکت کنم و پیوسته لذت ببرم از عشق بازی با رب خودم ،،
شکرت خدا جونم برای تک تک نعمتهای خوشگل خوشگلی که بهم عطا فرمودی ،،
شکرت خدا جونم برای این سایت مقدس این مکان مقدس خودت ،،
به نام خدای تواب
سلام خدمت استاد عزیزم کاش شاگرد خوبی بشم در این مکتب انسان ساز
این فایل نشانه امروزم بود
به خودم قول دادم هر بار نشانه را دیدم براش کامنت بزازم
چقدر این فایل به حالم نزدیک است من با شروع دوره تکانی به حال بهتری رسیدم بعد از پایان دوره یکی از نزدیکانم که بیمار بود را از دست دادم خیلی با خودم کلنجار رفتم که چرا اینجوری شد خدا من تازه قانون آفرینش خریدم که بشینم اساسی رو خودم کار کنم حالا ذهنم پر از افکار ناخوشایند احساس غم سرزنش خود شده تمرکز لازم برا شنیدن دوره را ندارم
نمیدونم چیکار کنم تا ذهنم را کمی ساکت کنم
از خدای بزرگم از خدای تواب هدایت میطلبم کمکم کنه خودمو ببخشم و آرام بگیرم و بی توجه به قضاوتها و سرزنش ها و فرکانس منفی اطرافیانم رو آگاهی ها کار کنم ذهنم را کمی ساکت کنم آرام بگیرم و از این مداری که هستم بیام بالاتر
خدایا در مسیر رستگاری دنیا و آخرت مرا به مسیرهای درست هدایت کن و آسانم کن برای آسانی ها خدایا مرا ببخش و بیامرز
خدابا کمکم کن باور کنم خیر کثیر برام در این اتفاق هست
خدایا کمکم کن ان مع عسر یسرا را باور کنم خدایا کمکم کن و مرا در مواجه با طوفانهای زندگی از قبل آماده کن خدابا مرا از اسارت ابن نفس آزاد کن و در پناه خودت بگیر
خدایا شکرت که حالم داره بهتر میشه
خدایا شکرت برای این سایت الهی که میتونم بیام حرف بزنم آرام بشم آگاهی پیدا کنم
خدایا شکرت برای تک تک نعمت هایی که از بدو تولد تاکنون به من بخشیدی
خدابا شکرت برای سلامتی تک تک اعضای خانواده ام
خدایا شکرت برای امنیتم ابروم سقف بالای سرم درآمدم و خدا جون شکرت برای وجود خودت و قوانینت
خدایا من به هر خیری که برام بفرستی محتاجم
خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم و سخن آنها مرا غمگین نکند و مرا از صابرین قرار بده از شاکران از برپاکنندگان صلاه خدایا من هیچی نمیدونم منو به راه راست راه کسانی که به آنها سعادت دنیا و آخرت را داده ای هدایت کن
امین
امیدوارم بیام از عمل به قانون و نتایج حاصل از اون از خبرهای خوشی که برام اتفاق افتاده براتون کامنت بنویسم
خدایا شکرت اهدنا الصراط المستقیم
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش.
این فایل بهترین فایلی بود که احتیاجش داشتم چون از این دست اتفاقات به ظاهر ناجالب برای خود من چندباری رخ داده بود ولی تفسیرمن این بود که حقم هست چون فلانجا فلان اتفاق رخ داد….
و تا وقتی که باور بنیادین شما اینه که لایق این دست اتفاقات ناجالبی، جهان هم همون رو هی بهت ثابت میکنه.
یعنی یه وقتهایی باید خیلی سفت اعلام کنی که من لیاقت این بهترینها رو دارم. من نداشته باشم اصلا کی باید داشته باشه؟
برگردیم سر مرور قانون:
تمام اتفاقات زندگی شما بخاطر فرکانسهای شماست. هر اتفاقی که تو زندگیتون رخ میده، بخاطر باورهای شماست.
حالا تو زندگی ماها ممکنه یه سری اتفاقهایی بیافته که ظاهرش جالب نیست. بعد ما شک میکنیم…میگیم ما داریم رو خودمون کار میکنیم، این اتفاق ناجالب دیگه چیه خدا؟
بزارید مثال بزنم…
استاد یه جایی ماشینش رو از دست داد، و من عاشق این نگاه استادم. اگه خودم و هر کس دیگهای بود، انگ میزد به خودش، به خدا و جهان.. ولی استاد گرفت خوابید!!؟ اصلا استاد اولین بار من اینو شنیدم، هنگ کردم… بدجور مقاومت داشتم… خیلیها، شاید خودم، فقط این صحنه رو تصور میکنیم که الان چهخاکیبریزمسرم؟ *… و این اون نگاه و طرز برخوردی هست که تفاوت اصلی رو ایجاد میکنه. اصلا یکی از پاشنههای آشیل من اینه که هنوز احساس لیاقتم مشکل داره، فکر میکنم خدا اون بیرون یه چیزی میخواد بغیر از خود من… اتفاقاتی از این جنس رو هنوز یجور تنبیه از سمت خدا میدونم… اونم بخاطر تحقیرها و توهینهای کودکی و گذشتهاس همش..
اما اتفاقات بخودی خود هیچ معنی ندارند، غیر از معنی که تو بهشون میدی! در واقع اتفاقات رو خنثی در نظر بگیر که با نگاه تو، با تفسیر تو در جهت خیر یا شر تو حرکت میکنند. یه مثال تو فک کنم قدم 3 میزنی استاد که افسر راهنمایی رانندگی میاد در خونه و میگه تا هفته بعد خبر پروندهتون میاد و بعد شما میری مسافرت، اون خیلی مثال خوبیه که چطور شما اون یه هفته رو میزنی به بیخیالی و تفریح، طوری که اصلا یادت میره و بعد یه هفته هم کلا پرونده دیسمیس میشه. این خیلی مثال خوبیه از یه اتفاق با پتانسیل خیر یا شر که شما با تقویت قوه خیر، اون اتفاق رو به نفع خودت کردی، یا مثلا اون زمانی که رفتین بانک و رئیس بانک براتون کارهارو بدون اینکه نوبت بگیرید انجام داد. اینا خیلی خوب توضیح میده که استفاده از قانون چقددددر میتونه زندگی رو نه تنها آسون و لذت بخش کنه، که از اتفاقات ناجالب هم دوری کنه. دمت گرم استاد… این فایلا واقعا ارزشمندن. شاید اگر شما وقتی ماشینت رو بردن، حس بد میداشتی، هیچوقت ماشینه بر نمیگشت. (که البته فرقی هم نمیکرد) کلا یه حس بیخیالی نسبت به زندگی و مال دنیا داشتید استاد که واقعا برام تحسین برانگیزه. میگم واقعا چی میشه بعد این اتفاق، بگیری بخوابی…. و بله که خداوند هم اینطوری ظرف شما رو بزرگ میکنه دیگه.
حالا در نقطه مقابل، آدمهایی هم هستن که وقتی یه اتفاقهایی از این جنس تو زندگیشون میافته، کلا بدبخت میشن. مثلا طرف از کار اخراج میشه، یا عشقش ترکش میکنه و طرف میافته تو مسیر اعتیاد و بدبختی و…. چرا؟ چون ایمان ندارند، چون نمیتونن وجهخوبی جهان رو بپذیرند.
در واقع وقتی شما میای درخواست یه رابطه قشنگ رو میدی و اون رو مینویسی، جهان اطرافت شروع به تغییر میکنه و ممکنه اون رابطه ناجالبی هم که داری ازت گرفته بشه، نه به این خاطر که جهان باهات پدرکشتگی داشته باشه…نهههه! به این خاطره که تو دقیقتر بشی، خالصتر بشی، سپاسگذارتر بشی برای نعمت بهتر….اینطوری نگاه کن که جهان اگه یه چیزی رو ازت گرفت، میخواد یه بهترش رو بهت بده. بیاید مثال فرزند دوم استاد رو بررسی کنیم که چطور باز استاد با سپاسگذاری از این مرحله هم میگذره.
تو قرآن گفته: اگر به بندگان مصیبتی اصابت کنه، میگن ما از خداییم و به سوی خدا برمیگردیم. یعنی هر اتفاقی که افتاد رو خیر بدونید و برسید به سپاسگذاری و تسلیم بودن.
بهترین نگاهی که میتونی داشته باشی، اینه که برسی به سپاسگذاری که:
ایول، خدا میخواد بهترش رو بده.
ایول خدا میخواد، قشنگتر، بزرگتر، باکلاستر و ثروتآفرین ترش رو بده و با این نگاه برسی به آرامش.
آینده، هیچیش تنظیم شده، نوشته شده، یا مقدر شده نیست!!! هزار بار بنویسید: منم که دارم خلق میکنم. آینده یه خمیر و گِلی هست که شما داری بهش شکل میدی! در هر لحظه… با هر فکر…
یعنی اصلا مهم نیست که گذشته شما چطور بوده یا چه شکلی بوده، از همین لحظه، داری آیندهتو شکل میدی! با هر فکرت، با هر فرکانست.
اصلا هیچ باوری نداریم که بگی نمیشه هیچ کاریش کرد… از همین لحظه که شروع میکنی به کنترل ذهن و رسیدن به احساس خوب، شما در مسیر رسیدن به اتفاقات بهتری، شرایط شروع میکنه به نفع شما چرخیدن…
پیشنهاد میکنم که یه دفترچه داشته باشی که توش یه سری اتفاقاتی که با کنترل ذهن نتیجه به نفع شما چرخید رو نوشته باشی که بشه فکتهای شما و زمانی که شرایط جالب نیست، بیای و ذهن رو به کنترل دربیاری.
میدونی، اگر بدونی چقدر احساس خوب میتونه نتایج آینده رو به نفع تو بکنه، خب راحتتر میتونی حرکت کنی و ذهنت رو کنترل کنی. و البته که همه اینا تهش میرسه به تقوا، به رب، به سبحان.
یه دفترچه دیگه هم داشته باش، من خودم تسبیح دارم، صد بار میگم و مینویسم:
آقا جان، هر اتفاقی رخ بده، من برندهام.
هر کی، هر چی میگه، هر اتفاقی تو جامعه، تو محله یا تو کوچه رخ بده، من برندهام، اتفاقات به نفع من میچرخن، همونجور که قبلا به نفع من شد… همونجور که من برنده شدم..
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام جنبههای زندگیتون باشید.
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
استادعزیزم بنده درزندگیم اینقدرتضادهایی ازاین قبیل پیش اومده که همش به نفع من شده مثل:جدایی ازهمسرسابقم وبردن تمامی وسایلهای زندگی مشترکمون حتی وسائل شخصی و…،مردن خودم به مدت یک دقیقه که دنیام عوض شد،ازکارکارمندی دولتی به دلیل کروناتعدیل نیروشدم زندگیم به کل تغییرکردواینقدرازاین اتفاقات توزندگیم پیش اومده ،امااستادمن نگاهم به این تضادهانگاه خوبی بوده چون واقعا به خودم وخدای خودم ایمان دارم وصبرمیکنم وحاضرم به جرات بگم 99درصدتضادهابه نفع من شده چون اکثرا یاتوش یک چیز اشتباهی دخیل بوده که صلاح نبوده بامن یابرای من باشه و…همین/اینوخواستم بگم تابرای دوستان باورپذیرتربشه که هراتفاق به ظاهربدبه ضررتونیست ،نگاهتو به اون تضاد،خوب کن وباورداشته باش به نفع توهست وهمه چی اوکی میشه…من استادفقط وفقط توافکارم 100درصدی متمرکزهستم اونم 3ماه هست که تمام تمرکزم روگذاشتم روی کانون توجه ام به چیزهای مثبت والانش هم توتمام ابعادزندگیم خوشبخت هستم خداروشکر/وایمان دارم اتفاقات خوبی درراه هست برام…
راستی استادعاشق خودتوماشینت شدم/لایک دارید/خخخ/
خدایابابت همه چی سپاسگزارم
دوستون دارم یاحق///
سلااااااااام
عاشقتم ک استاد عزیزممم چقدرررر عاشق رنگ قرمز این ماشین شدممم کههه
چقدر بهتون میاااد چقدر تحسینتون میکنم استاااد
با قلبم براتون خوشحالم و ذوق کردم از حال خوبتون
استاد من خیلی دارم ایمان میارم به قوانین
خیلی زیاد ،خیلیییی زیاد
تقریبا یکی دو هفته اس برگشتم به فایل گوش کردن و کار کردن روی باورهام
صرف گوش کردن به این فایلا هم داره زندگی من تغییر میکنه ،چون از درون دارم تغییر میکنم استاد
همین نیم ساعت پیش ناراحت بودم ک من که دارم رو خودم کار میکنم پس چرا یهو داره تغییرات اتفاق میوفته ،انقدر تنها شم و …
من ک دارم سعی میکنم باورامو درست بچینم ،مشکل از کجاست؟ اما با این فایل متوجه شدم هرچی ک مانعه داره از سراهم میره کنار
دیگه مثل قبل که اهنگ رپ گوش میکردم و خودمو اروم میکردم با خشم و نفرت ،دیدم نمیتونم حتی گوش کنم به این موزیکا ! گفتم فاطمه حواست هس داری به چی گوش میدی ؟؟؟
استاد همون لحظه پاک کردم موزیکا رو و دیدم چقدر وجودم ارومه ،چقدر ارامش دارم، قلب من پر از پاکیه،روحم و ذهنم پاکه،جایی برا منفیا نداره
دیدم ک وجودم ارومه و نیاز به چیزی اون بیرون نداره ک بخواد اروم شه
استاد منم از خدا رابطه عاشقانه و سالم خواستم،شادی و ارامش و عشق و ثروت و سلامتی خواستم
آزادی مالی و زمانی خواستم
امروز باز مهر تایید خورد رو این باورم ک روی کسی جز خدا حساب باز نکن دختر
من و خدا یه تیم کاملیم ،هرچی ک لازمه رو برام جور میکنه
اجازه میدم رفتنیا برن ،اجازه میدم اون چیزی ک مانعه رسیدن به رویاهامه بره کنار
من دیگه برنمیگردم به روابطی ک ارامشمو بهم زده
من دیگه اصرار نمیکنم به درست کردن چیزایی ک خوشحالم نکرده
من رها میکنم
من آزادم
من قدرتشو دارم
من به جز خدا به چیزی نیاز ندارم
هر آنچه ک لازمه رو میذاره تو مسیرم
من بهش اعتماد دارم
همونطور ک از محتوای این فایل خبر نداشتم و صرفا رنگ خوشگل این ماشین توجهمو جلب کرد،و کلیک کردم رو این فایل و اماااا خدای من ….
دقیقا همون چیزی رو شنیدم ک باید
استاد بگه اگ اون ماشین قراضه نمیرفت،الان این ماشینای خفن کجا بود؟؟
فاطمه میشنوی؟
اگه بچسبی به چیزایی ک فکر میکنی خوبه برات،هیچوقت نعمتای قشنگی که خدا برات درنظر گرفته رو نمیبینی
رها باش،اعتماد کن به جریان زندگی،خدا لحظه به لحظه باهاته
وقتی اشکای امروزتو دید،وقتی شنید ک ایمان اوردی و گفتی خدایا من فقط رو تو حساب میکنم،این فایلو دیدی،این خود معجزه است
من میدونم اتفاقاتی در جریانه …
من حس میکنم مسیر داره باز میشه …
من وجود خدا رو حس کردم …
داره ایمانم قوی میشه …
من و خدا یه تیم کاملیم …
خدایا تو آگاهی به قلبم ک من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم …
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته و تمام دوستان بی نظیرم در سایت عباس منش
کندوکاو من از ساعت حدودا 7 که هدایت شدم به نشانه روزم تا الان و این فایل عاالی از استاد بود
میخوام قبل از هر چیز داستان هدایتم به این فایل رو بنویسم و خداروشکر کنم وقتی تسلیمی به چه زیبایی هدایت میشی به هر آنچیز که طلب کنی ؛ خدای من شکرت ، خدای من بی نهایت شکرت
وقتی وارد سایت شدم و از طریق نشانه روزم هدایت شدم به سریال سفر به دور آمریکا قسمت 189 که داستانشو اونجا نوشتم و بعد از اتمام فایل اومدم برای مطالعه دیدگاها که به دیدگاه دوست عزیزم خانم پژوهنده هدایت شدم از طریق ایشون به دیدگاه خانم صحرا و بعد از اون به پروفایلشون و بعدش هم به این فایل عالی که همه نوشته ها دست به دست هم دادن تا من به اینجا برسم و کلی جواب منحصر به فرد در باب مسائل فعل حالم دریافت کنم.
واقعا از شما عزیزان خانم پژوهنده و خانم صحرا دختر طبیعت بی نهایت سپاسگزارم که امشب با نوشتن دیدگاهتون دستی از دستان مهربان خدا برای من بودید ،امشب بیشتر اهمیت تاکید استاد روی دیدگاه ها رو فهمیدم ، خدای من شکرت
و اما این فایل عالی ، آره دقیقا اصل داستان همینه ، قبل تر ها هم همچین موضوعی پیش اومده برام که یک اتفاق به ظاهر بد و منفی بود ولی بعد ها فهمیدم چقدر برای این مسیرم که رشد و تعالی بوده حائز اهمیت بوده و خداروبابتش شکر کردم ولی نجوای های ذهنی اجازه نمیداد که بخوام به خودم یادآوریش کنم حتی الان هم همینطوره که داره تلاش میکنه اجازه نده من تایپش کنم
الان که مرور کردم، تو اون بازه از زمان 5 تا اتفاق سخت برام اتفاق افتاده بود که به ظاهر منفی بودن ولی بعد ها که بهش نگاه کردم ، دیدم پایه و نقطه ایده پردازی وقدم برداشتن من شدن و حتی خیلی وقتا بابتش خداروهم شکر کردم
و جالب تر و مهم تر از همه اینا ، این هستش که ما در هر لحظه با فرکانس و باور هامون داریم زندگیمون رو خلق میکنم یعنی اگر نتیجه دلخواهمون رو نداریم از همین لحظه میتونیم با توجه به ورودی هامون ، شکر گزاری نعمت هامون و ساخت باورهای مناسب بلکل تغیرش بدیم و خداروبی نهایت شکر بابت این قدرتی که خدا در وجود ما قرار داده
و یک نکته کلیدی در این فایل ؛ اتفاق ، اتفاقه. تعریفی که من بهش میدم مشخص میکنه نتیجه این اتفاق چه چیزیه.
استاد عزیزم تحسینتون میکنم که از اون شرایط با ساخت باورهای مناسب و هم جهت با خواسته هاتون به این جایگاه بی نظیر رسیدید و خدای مهربونم شکرت بابت این همه نعمت که در جهان هستیت جاریست
همگی در پناه الله مهربان شاد ، سلامت ، تندرست ، ثروتمند و موفق باشید.
استاد جان سلام به روی ماهتون ، دو سه روز پیش یه اتفاقی برام افتاد که فقط از خدا تشکر کردم کلی دعاتون کردم که این بندت خدا که شما میشین استاد بهش عمر زیاد بده برا ما باشن و از تجربیاتو جهان بینیشون استفاده کنیم از بس که اگاهی هایی که میدن کاربردیه تازه بماند که این فایلتون رایگانه برم سر موضوع که چی شده بود ، استاد هفته ی پیش بود داشتم فایل شمارو گوش میدادم توی خیابون بودم هنزفری تو گوشم بود که گوشیم رو زدن منم نسبتا شوک شده بودم عجیب بود برام گفتم ععع گوشیمو زدن، دیدم اروم اروم داره ذهنم منفی میشه نمیدونم من میفهمم انگار استاد تو ذهنم فکرای منفی داره استارتش میخوره حالا چون یک چیزی دیدم یه چیزی شنیدم ولی سریع به خودم گفتم ببین سالمی اگر چاقوی اقا دزده بهت میخورد چی خدایا شکرت سالمم دیدم واقعا حالم بهتر شد صبش اگر اشتباه نکنم تو خونه یدونه فایل داشتین از قدم سه اگر اشتباه نکنم که میگفتین بعضیا هر چند ده سال یبار یه اتفاق بد براشون میوفته میشینن فک میکنن ما چه فرکانسی فرستادیم گفتین این افراد تازه کارنو … در ادامه یه حرفی زدین گفتین چه کاری کنیم که بعد از اون اتفاق به ظاهر بد چه فرکانسی بفرستیم که اتفاق بدتری نیوفته خلاصه من دیدم بعد دزدی حالم داره گرفته میشه یکم شروع کردم گفتم ببین سلامتی الان فدا سرت بابا پولشو در میاریو… انصافا هم میگم حالم واقعا خوب شد خیلی خنثی بودم ، حالا بماند زنگ زدم پلیس اومدو یکسری کارهای اداری داشت ثبت کردم بماند پس فرداش دزدارو گرفتن زنگ زدن تشخیص چهره رفتم بله همونا بودنو … خلاصه تا دو سه روز پیش که وقت دادگاه دادن بهم زنگ زدن گفتن بیا واقعیتش پیش خودم گفتم سمیع کلا کلانتریو دادسرا اینا فرکانسش زیاد جالب نیست کلا مردم شاکی دعوا و …. خیلیا هم میگفتن دیگه گوشیت رفت چرا پیگیری راستم میگفتن ولی استاد دلیل اینکه تا مرحله اخرش رفتم واسه اینکه خیلی سریع کارای اداریم جلو میره و رفت حالا اینم به نظرم یه باوره خوبه واسه دوستان من کارای اداریم عجیب سریع همیشه ی خدا عالی جلو میره ، شب قبل دادگاه به خودم گفتم خدایا بگو برم یا نرم فردا صب صب بیدار شدم دیدم حس بدی ندارم رفتم خلاصه اقای قاضی گفتن بفرمایید حرفاتونو بزنید اینم بگم اولین بارم بود سرو کارم به این مکانای قضایی باز شده بود نشستم قبلش بپرسم زنگ بزنم صد جا اقا اگه قاضی اینو گفت چی بگم که به نفعم بشه و اینا چون انگار باید مدرک خیلی معتبری مثل دوربینای مدار بسته … داشتم که باید حکم میداشتم قضایی و هم وقتشو نداشتم خلاصه اقای قاضی سوال پشت سوال منم با صداقت گفتم اقای قاضی هر چی شما قضاوت میکنید همونه درسته حرفایی که من میزنم سند میخواد از دید خودم حرف هایی که زدم و پیگیری هایی که تا الان کردم کافی هست و خودتون قضاوت کنید در این حینم که عملا حرفای منو نمیتونست قبول کنه چون سند قوی پشتش نبود سارقینم اومدن توی دفتر قاضی صداشون کرد ، خلاصه جلو نمیرفت حرفا ، سارقینم از حالت صورتشون من فهمیدم اینا خوشحالن که نمیتونه قاضی زیر سوال ببرتشون یهو معجزه اسا بدون اینکه قاضی حرفی بزنه منشیشون یه پوشه اورد که انگار از قبل این دوستان پرونده داشتن خلاصه قاضی گفت اها یه ریگ به کفش شما دوتا هست و انگار توپو انداخت تو زمین من چون حرفای من سند و مدرک معتبری نمیشد خلاصه باید رضایت این اقارو جلب کنید یا من هر حکمی بخوان بهشون میدم که برن مدرک جور کنن حالا گفت سارقین برن بیرون به من اشاره کرد که گفت بیا اینجا گفتم جانم گفت ببین حالا مستقیم عملا نگفت ولی من که بعدا فک کردم عملا خدا دل اون بندش که قاضی بودو نرم کرد که کمک کنه وگرنه میتونست بگه حوصله ندارم بعدی ، گفت ببیین رضایتتو جلب کنن حالا خودتون برین سر مبلغش حرف بزنید بیرون، برو سر خونه زندگیت دوربینا هم هر نمیدونم چند روز یبار پاک میشه حافظشو … واقعا هم اگر نمیگفتن رضایت، من نمیرفتم پیگیری مدرک، میگم چون همه ی اینا تو یه هفته اتفاق افتاد و سریع بود تا پای دادگاه اومدم خلاصه رضایت منو جلب کردن یه مبلغی زدن برام که عملا پول همون گوشیم شد و واقعا استاد خداروشکر کردم گفتم خدایا دمت گرم استاد جان از یکی از اشناهاتون بپرسین اگر این اتفاق سرقت براشون پیش اومده چنتاشون ببینید تا دادگاه اصن رسیده اصن پیداشون کردن اصلا مراحل منو رفتن چرا اینو میگم اینارو میگم که بگم خدا اینکارو کرد چون به هرکسی اومدم داستانو گفتم باورش نمیشد هیچکس تاکیید میکنم هیچکس تا حالا دزداشم پیدا نکردن طی تجربه چه برسه پول گوشیش زنده بشه اگه معجزه نیست پس چیه اره استاد عباسمنش درجهههههه یکه چون کلام خدارو داره به ماه میگه دوستان یاد میده چطوری فکر کنیم بخدا اشکم در اومد دیروز پری روز گفتم خدایا منو هدایت کن تنهام نزار یادمه وقتی تو فرکانس بد بودم چقد زندگیم جلو نمیرفت الان دزدی شد ازم به سودم شد بابا مگه داریم مگه میشه بله میشه خوبشم میشه اینم بگم استاد یه دوست عزیزی دارم واقعا ابن پسر درجه یکه خیلی دوسش دارم تو این مدت که فهمید گوشی ندارم رفت برام یه گوشی خرید گفت هر موقع داشتی بهم بده سورپرایزی برام خرید اول خواست برا خودش بخره که یهو موقع خرید گفت مبارکت باشه یعنی اتفاق خوب پشت اتفاق خوب واقعا یه جمله دارین که میگین خدا دلارو برای شما نرم میکنه استاد تو زندگی من داره اتفاق میوفته خدا میدونه چقد اتفاقای عالی و درجه یکه دیگه قراره برام بیوفته فقط اینارو نوشتم که ازتون تشکر کنم یه ویژنی دارم حالا نمیگم استاد یروز که اومدم امریکا دوست دارم یه هدیه برای شما و خانوم شایسته عزیز بخرم در قبال لطف هایی که به من و خیلیا کردین بهتون نمیگم چیه ولی یه ویژنه حتی کادوشم تو نظرم هست به امید اون روز .