پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 10

853 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1169 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون

    چقدر از این فایل مسافرت به دور امریکا لذت بردم و به مطالب عالی و نقطه های عمیق اشاره کردین. خدارو سپاسگزارم که منو هم در این مسیر هدایت کرد تا شمارو بشناسم. به چیزی که همیشه ته ذهنم می اندیشدم ولی واقعا نمیدونستم چیه چجوری بخوام چی بخوام تا به اون هدفم برسم.

    پروردگارم هزاران بار شکر میکنم که به اون آرامش خوب رسیدم و هر بار که این فایلهارو می بینم ایمانم بیشتر و بیشتر می شود.

    از خدا میخوام منو هم به بهترین مسیر هدایت کنه.

    باز هم از خدایی که به فکر ماست و مارو دوست داره سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    sara گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    سلام استاد نازنین سلام مریم مهربون 🙋‍♀️

    واییی ک یلحظه قلبم ایستاد وقتی شنیدم ازتون قصد اومدن به ایران و داشتید

    از خدا خواسته بودم زمانی بیایید ک به یکسری از اهداف تو بیزنسم رسیده باشم 😁

    اومدم چندتا از هدایت های فوق العادم و بگم و چندتا ردپا تااینجای کار از خودم به جا بزارم

    واقعیت الانی که توشم دقیقا ارزوی پارسال همین موقع ام بوده

    از کدوم هدایت شروع کنم استاد؟؟ کل زندگیم شده درخواست و دریافت خواسته هام

    درخواست اینو داشتم ک پاییز نمایشگاه دکوراسیون داخلی زیبای خودم و راه انداخته باشم 🛋⭐️ماشین زیر پام باشه🚘 مستقل برم بیام ؛ تو هوای سرد پاییزی 🌥🍂🍃صبح و بخوابم و مرکز نرم 🙊و حقوق پایان طرحمم بدون رفتن سرکار بگیرم🙊

    خواسته پارسالم بود تو رابطه فوق العاده ای باشم مثل شما و مریم جون و با ایشون برم تو دل طبیعت 🍃🌥و هم فرکانس باشیم و کارهای مشترک و موفقیت امیزی رو با هم فکری هم انجام بدیم👩‍💻👨‍💼

    خواسته ام این بود ک قبل تموم شدن طرحم ، بیزنس شخصی خودم و راه بندازم👩🏻‍💼

    خب خبرخوش اینکه به همه خواسته های بالا با دقت ۱۱۰٪ رسیدم

    و البته کلی کلی کلی خواسته جدید دارم و اونقدر غرق اهداف جدیدمم ک به کل فراموش کرده بودم واقعیتی ک الان دارم توش زندگی میکنم خواسته یه زمان من بوده

    درمورد هدایت بگم

    هدایت مشتری هام و بگم؟ یا هدایت حرفه ای شدنم تو مهارت رانندگیم و بدست اوردن ماشین بدون پرداخت حتی یه ریال؟

    هدایت پایان خوش و لذت بخش طرحم و بگم؟

    اقا هیچ راهی در ظاهر برای مرخصی نبود از کار دولتی خوشم نمیومد و میخواستم زودتر طرح (پرستاری👩‍⚕️) و تموم کنم و تمرکزی برم تو دل بیزنس شخصی خودم 👩🏻‍💼دو سه ماه مونده بود ک تموم شه و از طرفی خسته بودم از تضادهای عجیبی که فریاد میزد سارا اینجا نمون حالا اینم جالبه ک کار کردن تو همین مرکز هم خواسته قبلم بوده ، مرکزی نوساز آرام فوق العاده زیبا تو دل یه مزرعه بینهایت زیبا در دل طبیعت🌾🌺🍂🌥 (هیچکی طرح پرستاریش اینقد بهش خوش نگذشت😂🙊) بازم در اخر تضادهایی پیش اومد ک جهان منو بکنه از اونجا چون پیشرفتی توش نبود

    خلاصه ک تضاد تماس های پی در پی مسئول مون و شکایت و گله از کارم همانا و درخواست من از جهان برای تموم شدن زودتر طرحم یا مرخصی با حقوق همانا

    درست جایی که رها کردم و سپردم به خودش و قدرت و از معاون و رییس گرفتم، هدایت شدم ؛ تو صحبت با یه همکار ک بهم راه نشون داد و گفت از این راه باقی مرخصی هاتو دربیار و برو درخواست تو بکن و شجاعت و جسارت من همانا و الان ک خونه ام و هفته ای به دلخواه خودم دو سه روز فقط میرم مرکز همانا و تاااااااااااااازه باورتون میشه بگم که جهان مسئول من رو جانشین من کرد؟؟؟؟؟ و ایشون خودش انصراف داد از سمتش(جایگاهش) و اومد جای من و الان داره همه کارهای مرکز و انجام میده 🙊😌

    و فقط سه روز مونده به اتمام … 😍😍

    . از هدایت به سمت نمایشگام بگم؟

    ک بعد ناامیدی از خدا هدایت خواستم و بهم کفت رها باش

    چندروز بعد هدایت شدم به یه کمپ زیبا🌸 در دل جنگل و ابشاری 🍃🌈بینهایت زیبا با دوستان👨🏻👧🏻👦🏻👩🏻👱‍♀️👨🏻 و رفتن و رهایی من در دل طبیعت همانا و اشنایی من با عزیزدلی ک این مدت همراهم بوده همانا و چقققققدددددز خداوند ازطریق این مهربون به من کمک کرد و داره کارهام و ترتیب میده و چقدر تو راه اندازی نمایشگام کمکم کرد

    و چقدر با هم تک تک زیبایی های یه رابطه سالم و به دور از وابستگی تجربه میکنیم

    .

    قبل راه افتادن بیزنس شخصیم چقدددددر نگران رفت و امد بودم و هزینه اش و اینکه از پسش برنمیام و خدا نزاشت حتی یک روز من خودم مجبور باشم برگردم و ماشین و انداخت زیرپام و جسارت یادگرفتن رانندگی کمتر از یه ماه به خارج از شهر و هم بهم داد و الان چققققققققدر راحت و باخیال رااااحت هرجا ک دوست داشته باشم میرم و چقدر زندگی برام آسون تر و لذت بخش تر شده

    .

    هروقت بخوام کافیه سوییچ و بردارم و برم دل طبیعت یا برم به نمایشگام ک فوق العاده دوسش دارم😍😍😍😍

    هروقت بخوام با عشقم میریم طبیعت 🍁🍂میریم خرید🛒🛍 میریم رستوران 🍽 میریم دنبال کارهای من و بالذت منو راهنمایی میکنه و کمکم میکنه تو هر تصمیمی ک دارم و چقدر مشوق منه و چقدر دوست داره من پیشرفت کنم و جه رابطه سالم و قشنگی داریم راستی استاد فک کنم جز شاگردهای ممتازتم تو عمل به اگاهی های دوره عشق و مودت ، هرکی رابطه مونو میبینه به فکر میره چون خیلی متفاوته با روابط اکثریت

    فروشگاه های زنجیره ای باهم میریم خوش و خرم برای خریدهامون🛒🛍🍖🫑🥩🪑🧹🛍 چون همیشه تحسین میکردم خریدهای دو نفره شما و مریم جون و ❤️😍🙊 ، دو تایی میشینیم تو ماشین هامون و اقا از پشت سرم میاد😍🙊 چون اون صحنه سریال زندگی در بهشت و خیلی تحسین کردم ک مریم جون نشست پشت سانتافه و شما با آر وی رفتید 😍 ، روزهای تعطیل معمولا به هم زنگ نمیزنیم ک استراحت کنیم و به کارهای عقب افتاده مون برسیم ☺️ چون توجه زیادی میکردم به عدم وابستگی و احترام شما و مریم جون تو رابطه تون❤️ باهم گردگیری و تمیز کاری نمایشگامو کردیم ، با هم خسته میشیم با هم خوردنی های خوشمزه میزنیم بر بدن بعد یه روز کاری سنگین😍 باهم میریم جاهای زیبا و تحسین میکنیم زیبایی ها رو ، هرلحظه ابراز علاقه هست تو رابطه و بشدت به هم و حریم هم دیگه احترام میزاریم ، رفاقت ، صمیمیت ، صداقت ، امنیت ، همکاری ، رابطه احساسی ، همه چی بین مون با رعایت تعادل هست خداروسپاسگزارم🍃🌸

    .

    خلاصه ک الانم درحال عمل به تعهدم بودم (بیرون کشیدن باورهای ثروت ساز از دوره ثروت یک واسه کارکردن جدی روشون) ک اومدم یه تنفس بدم بخودم و دیدم فایل جدید اومده رو سایت😍

    و از الانم سال ۱۴۰۲ رو برنامه اشو ریختم و صفحه سفیدم و نقاشی کردم و بهاشم جهاد اکبر تو این ۴ ماه مونده به اخر ساله💪🏻💪🏻

    جهاد اکبرمم برنامه مشخصی نداره😁 چون هدایتی میرم جلو و الان هدایتم نوشتن ۱۰۰-۲۰۰ تا باور قدرت مند کننده ثروت ساز هست و اینکه قدم بعدی چطور کار کردن رو این باورها باشه نمیدونم قراره گفته بشه و تا من این ۱۰۰-۲۰۰ تا باور و پیدا نکنم و ننویسم قدم بعدی بهم گفته نمیشه🙆‍♀️

    استاد عاشقتونمممم❤️ بینهایت عزت نفس تون و دوس داشتم تو این فایل و تحسین کردم اینکه راحت بودید و در لحظه لذت از شن های نرم براتون مهم بود نه دوربین

    و مرسی از مریم نکته بین و خوش تیپم ک اینقد زیبا هدایت ها رو نوشته بود ❤️

    شما رو به خدای وهاب و بخشنده و مهربان میسپارم 🌸 خدایارونگه دار🙋‍♀️🍂

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مریم علیپور گفته:
      مدت عضویت: 2666 روز

      سلام به سارای عزیزم

      خیلی لذت بردم از خوندن کامنت شما . اینکه هم برنامه دارید و خواسته رو میگید و هم رها هستید و میسپرید به خدا .

      اینکه هم تلاش میکینید برسید نه با سختی بلکه با لذت و هم در جریان رسیدن به خواسته ها از زندگی لذت میبرید.

      من هم عاشق طبیعتم و این کامنت شما بیشتر من رو راغب کرد به این حسم جواب مثبت بدم و بیشتر خودمو مهمون طبیعت زیبای خداوند بکنم.

      دوست عزیزم ازت سپاسگزارم و منتظرم تا به اهدافت که تا آخر سال گفتی ، برسی و بیای برامون تعریف کنی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        sara گفته:
        مدت عضویت: 1853 روز

        سلام مریم خوش قلبم

        مرسی از نگاه زیبات عزیزم 🙏🏻❤️😍

        من این رهایی و لذت و برنامه ریزی واسه خواسته هامو از دوره 12 قدم یاد گرفتم

        این دوره معرکه هست بینهایت شما رو با اهداف تون هم فرکانس میکنه اصلا هیچ دوره ای 12 قدم نمیشه وقتی ترکیبش میکنید با دوره های دیگ مثل ثروت ، عشق و مودت نتایج با سرعت و حجم عجیبی میاد سراغت

        البته یه نکته

        من تو تمرین ستاره قطبی اون تمرین شبانه استاد و در طول روز انجام میدم یعنی مداوم به اتفاقات خوب درلحظه توجه میکنم و مینویسم شب موقع خواب فقط اونا رو مرور میکنم این بینظیره و نتایج بینظیری میده

        انشالله شما هم به همه خواسته های قشنگت برسی عزیزم❤️❤️

        با ارزوی بهترینا برای تو دوست خوبم🌸💗🍃😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1256 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستان همفرکانسی

    استاد از اول ویدئو که داشتین حرف میزدین بغض تو گلوم بود،موقعی که تصاویری که با درون گرفتین و دیدم دیگه اشک امون نمیداد

    ۲بار این قسمت رو دیدم،سری دوم نکته و باورهای فوق العاده ای که شما ومریم جان گفتین رو یادداشت کردم

    امروز صبح تو ستاره قطبی از خدا خواستم که حسش کنم درکش کنم،قانون رو بهتر متوجه بشم

    و امروز این فایل بینظیر روزیم شد

    اون جایی که مریم جان گفتن شما میخاستین بیاین و ایشون بمونن و روی دوره ها و سایت کار کنن،چقدررر تحسینشون کردم

    چقدر عزت نفس دارن چقدر حرف مردم براشون بی اهمیته که بعد ۷ سال زمان کمی نیستا

    میخان با علاقه روی سایت و دوره ها کار کنن

    من یه ترمزی دارم خانوادم ازم دورن و من بعضی موقعها که همسرم میرن شهرستان دوست دارم تنها بمونم و غلبه بکنم به ترسهام، روی خودم تو تنهایی کار کنم، اصن ببینم میتونم یه روز بدون همسرم سر کنم یا نه

    اما مادرم اسرار داره که همسرت داره میاد ماشین خالی چرا تو خونه موندی

    و من نمیتونم نه بگم

    تو قدم سه انقدر شما از ترمزا میگین و ذهن من درگیره که همینجوری داره پیدا میشه ترمزا

    استاد خیلی خوشحالم که با شما تو این مسیر هستم

    بی نهایت سپاسگزار خداوند هسم که من رو هدایت کرد به این مسیر زیبا،اون جاده آسفالته که شما مثال زدین

    چ دعای زیبایی بود: خدایا تنها تو را میپرستیم،وتنها از تو یاری میجوییم،به هیچ کس دیگه به هیچ قدرت دیگه ای کاری نداریم،فک نمیکنیم زندگیمون دست هیچ کس دیگه ایه

    فقط تو هستی پروردگار،تو هستی که ربی،تو هستی که قدرت دستته، از تو میخواییم که ما رو هدایت کنی به جاهای زیباتر،به ما علم بگی،به ما عزت بدی،به ما دانش بدی به ما آگاهی بدی و هدایت کنی

    آمین❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    بنام خداوند زیباییها و خوبیها

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    وای چه برفی من عاشق برفک خدای من استااااااد چرا آستین کوتاه یخ میزند سرده

    وای صورتم کش اومد وقتی گفتید برفه از دست شما استاد مارا سرکار گذاشتید یک لحظه از ذوق دیدن برف نزدیک بود اشکم بریزه،🤭🤭🤭

    عزیزم چه شن های قشنگی مثل برف سفید و یکدسته خدای من شکرت

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    واقعاً استاد من دوست دارم همیشه روی خواسته هایم تمرکز کنم و سعی میکنم ورویهام و مواظب باشم و همیشه از خداوند میخوام تا منو به بهترین راهها هدایت کنه

    خانم شایسته عزیز و استاد عزیزم چقد قشنگ و راحت نشستید

    خدایا شکرت بابت این محیط آرام و قشنگی که استاد و خانم شایسته نشسته اندو استاد که بدون کفشه و داره از این شن های نرم و لطیف لذت میبرم و بازی می‌کنه

    استاد بخاطر این راحتی و خاکی بودنتون تحسینتون میکنم

    من خودم هم تو بعضی جاها خیلی راحتم

    خیلی خوشحال می‌شدیم اگه میومدید ایران و به سوپرایز برای همه ی بچه ها بود

    واقعاً استاد شما لایق بهترینها هستید و به بهترین جاها هم هدایت میشوید

    من استاد این اتفاقات اخیر را اصلا بهشون کار ندارن و خودم را درگیر حاشیه ها و فرعیات نمیکنم و وقتی مشتریام میان در مورد این چیزها حرف میزنند با یه پرسیدن در زمینه ی دیگه کلا ذهنشونو وارد یه مسیر دیگه میکنم و کلا حرفشون یادشون می‌ره

    با خودم میگم باید ورودیهات و چک کنی

    واقعاً استاد حیفه که ما اینقدر روی خودمون کار میکنیم و بعد با یه حرف کلا همه چیز را پر بدیم

    و می‌دونم که شما لایق بهترینها هستید و همیشه خدا شمارا در مکان و زمان مناسب قرار می‌دهد

    چقدر این شنها نرم و لطیفند من دارم احساسشون میکنم ،💞

    وقتی ما فقط روی زیباییها ونکات مثبت تمرکز میکنیم فارق از جامعه و رهبر و رییس جمهور و دیگران خداوند مارا به بهترین جاها هدایت می‌کنه

    خدایا من تسلیم توام منو به راه راست هدایت کن

    ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همون راه که توهم راهنمایی

    خدایا شکرت عاشقتم خداجون

    از شما استاد عزیزم خانم شایسته کمال تشکر را دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مسعود حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1480 روز

    سلام من راجب هدایت ام در داستان معافیت خدمت ام بنویسم

    من سال ۹۹ رفتم واکسن مربوط رو زدم اما کار های دفترچه رو نکردم

    سال ۱۴۰۰ ک رفتم کاره های دفترچه رو انجام بدم

    گفتن دکتر معاینه دوباره باید بری و زمانی ک رفتم دکتر

    گفت مسئله نداری گفتم دریچه میترال قلبم مشکل داره آزمایش رو ک دید گفت این طبیعیه ولی تو برو شانس تو امتحان کن برای معافیت دائم

    من کاراش کردم بعد آزمایش گفت ن قلبت مشکل داره اما زیاد ن

    بعد یادم اومد من تو سن ۷ سالگی تشنج کردم باز از اون طریق اقدام کردم

    نشستم دوباره افکار مو بررسی کردم

    ترس رو گزاشتم کنار

    و رفتم آزمایش ام آر ای اگ اشتباه نکنم دادم و دکتر اولی و دکتر دومی تایید کردن تشنج مو و خیلی راحت معاف دائم شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نگین فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    سلام به شما استاد عزیزم

    خانم شایسته ی شااااایسته

    و بچه های فوق العاده سایت

    من یه دختر شیرازی ام و میخوام از همچنین تجربه سفری تو عید ۱۴۰۱ براتون بنویسم که کاملا هدایتی بود و شد بهترین سفر من.

    از اونجایی که عاشق سفر بودم و سفرای تنهاییمو از ۱۸ سالگیم شروع کرده بودم، راه اندازی کارگاهم باعث شده بود من تو دو تا عید گذشته مسافرت نرم.

    به همین خاطر امسال رو از چند ماه قبلش شروع کردم به پیدا کردن یه لوکیشن و سمتی که تا حالا نرفته بودم.

    تصمیم داشتم برم سیستان و بلوچستان..

    ولی یه حسی نمیذاشت من اقدامی کنم از قبلش و مدام یه حرف توی دلم تکرار میشد..

    تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت.

    تا سوم فروردین من هنوز از شیراز بیرون نزده بودم و تو ۱ ساعت ۳ دست لباس گرم معمولی و خنک گذاشتم تو کیفم و تا به خودم اومدم دیدم دروازه قرآنم..

    عجب سفری قرار بود شروع بشه..

    من آگاهانه تصمیم گرفته بودم یه سفر هدایتی رو شروع کنم.

    اونم تنهای تنها😊😍

    شب رسیدم تهران و بدون اینکه بدونم قراره فردا کدوم سمتی برم، رفتم تو هتل و خوابیدم..

    صبح بیدار شدم دیدم سمت شرق تهران هتل گرفته بودم، پس گفتم این نشونه هس من میرم سمت شمال..

    جاده نظامی و گرفتن یه ویلای آروم بالای کوه اونم تو یه جای دنج و خلوت با وجود اینکه عید بود و من فکر می‌کردم شمال باید خیلی شلوغ باشه..

    بعدش دیدن طبیعت بی اندازه زیبای علی آباد

    دیدن بندر ترکمن

    دو شب اقامت تو یه خونه سنتی تو بجنورد..

    من حتی یک دقیقه ترافیک رو تجربه نکردم

    حتی یه تصادف ندیدم

    یه شب نشد برسم به یه شهری و به مشکل بخوریم واسه هتل یا ویلا گرفتنم..

    هر جایی رفتم هوا عالی بود و آسمون خیلی خیلی قشنگ بود

    جنگلا تمیز بودن و بوی نو شدنشون مستم میکرد.

    برای من تموم طول سفر، پر از هدایت الله بود و از اون سمت، هم زمان شده بود با دو تا اتفاق فوق العاده که سفر رو برام خیلی راحت کرده بود.

    اولیش نو بودن ماشینم بود که اولین تجربه سفرم بود باهاش

    و دومی😍

    من تو شروع دوره قانون سلامتی بودم.

    که فقط کسایی که با این سبک زندگی مسافرت کردن میتونن حال خوب منو درک کنن.

    استاد منم مثه خانم شایسته ی عزیزم و خیلی از شاگرداتون، این یکی از آموزه های شما رو خیلی خوب بلد شدم و مدام گوشم تیزه برام هدایت الله.

    من کنترل همه ابعاد زندگیم رو دادم دست خداوند و فقط مثه یه بچه، بدون دغدغه دارم تو زمینه ببزینسم، روابطم و تموم اتفاقات زندگیم، لِی لِی بازی میکنم و با توکل و ایمان پیش میرم.

    راستی یادم رفت از تپش قلبم بهتون بگم وقتی گفتین داشتین میومدین ایران..

    من مشتاقانه منتظر اون روزی ام که شما رو ببینم.

    شن بازی کردنتونم عالی بود 😂😍

    دوستون دارم

    لذت ببرید از باقی سفرتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1095 روز

    سلام به استاد وخانم شایسته عزیز

    چقدر زیبا همه چی رو گفتید و انگار حرف های شما از ته قلبم برمیاد

    از روزی که با سایت شما آشنا شدم زندگیم و نگاهم به خدا به جهان به اطراف تغییر کرده و پشت این تغییر اتفاقات زندگیم هم تغییر کرده

    من الان خداروشکر و به لطف شما تسلیم خدا هستم و در هر کاری اول خدارو می بینم حتی در کارهای به ظاهر کوچک

    من شهریور سفری داشتم به ترکیه پدر این سفر هدایت را از خدا خواستم اینقدر این سفر برای من آسون شد که حساب نداشت که بعد خودم انگشت به دهن موندم با یه شرایط عالی

    الان هم که تو پروسه مهاجرت هستم هر روز اتفاق عالی

    راستی استاد خیلی از خدا براتون طلب شادی .موفقیت و زندگی سراسر سلامتی می کنم

    چون مهمترین اتفاقات زندگیم که شوهرم یه قرارداد خیلی عالی کاری در آلمان بست و هرروز صبح منتظر خبرهای عالی وعالیتر هستم

    شما به ما یاد دادین که چطور منتظر زیباییها باشیم و تمرکز کنیم روی آنها تا به سمت ما بیان

    هرروز خدا با من حرف میزنه و هر روز حس می کنم کنارمه و منو قویتر می کنه

    آموزشهای شما فوق العاده است هیچ وقت حرفهای کسی اینقدر به من حال نمیده که حرف های شما

    دقیقا میزنید به هدف و آدم متعجب میشه

    بازهم ممنونم و می فهمم که تمرکز کردن روی زیباییها چقدر مهمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1513 روز

    بنام خداوند قدرتمند حامی و وفادارترین به عهد خویش

    چقدر زیباست اسم فایل این قسمت سایت « پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی» ، من اینو یک نشونه میدونم چون این روزها دارم به قول مریم بانوی نازنین تمرکزی و گوش به زنگ روی دریافت هدایت خداوند الهی کار میکنم ،

    استاد چه مکان زیبا و رویایی و روحانی و ملکوتی و چه موضوع خوبی رو برای این مکان انتخاب کردید ؛ اینکه با خدا صحبت کنید و مهر تایید خواسته هاتون و در مسیر صحیح و تسلیم شدن ازش هدیه بگیرید ، اینکه تو این فضای انرژی مثبت با شنهای شبیه برف سفید و مثل آرد نرم که در زمان این فایل داشتید باهاشون بازی میکردید مثل بچه ها ، برامون از همزمانی برای دریافت خواسته هامون گفتید از دریافت الهامات خداوند با قلب و گوش نه با عقل و منطق و استدلال و هوش و برنامه ریزی و استعداد ‌و توانایی ذهنی محدودمون که همه از بطن جامعه و ورودی های اشتباه میاد ، اینکه فقط مسیر لذت بخش و شادی و آرامش و رو با سپاسگزاری و هرروز کار کردن روی باورهای خودمون ، روی قانون جهان هستی و با توجه و تمرکز بر زیبایی بخوایم و با رهایی و به خداوند و‌نشو نه هاش در هدایت اش اعتماد کنیم و جلو بریم ، خدای بزرگ‌و‌توانا قدم به قدم راهها رو به ما نشون میده و اجابت میکنه خواسته هامون رو به شرط ایمان .

    استاد مهم‌ترین هدایتی که تا حالا دریافت کردم از خداوند و‌همیشه سپاسگزارم هستم ، هدایت به سایت شما و دریافت این آگاهی ها و آموزه هاست، خدا را صدها هزار مرتبه سپاسگزارم

    ، هدایت ها واقعا الان که فکر میکنم زیاده ، من یاد گرفتم در کوچکترین خواسته هام ‌‌کارهای روزانه ام از صبح تا شب ،از پخت غذا و مسیرهای هدایتی در رانندگی ام تا اومدن مشتریان و هنرجوها به کسب و‌کارم از خدا هدایت بخوام ، تو هفته ای که گذشت به اجرای بخشی عملی از کسب و کار شخصی ام که راه انداختم هدایت شدم ، هدایت معجزه آسا به شروع همین کسب و کار مورد علاقه ام با شور و شوق که از مدتها قبل داشتم ولی تو تردید بودم ، در کنار شغل تدریس در دانشگاه براش قدم برداشتم ،مدتها بود دوست نداشتم دیگه وقت ام رو تو شبکه های اجتماعی بزارم و این اوضاع فعلی ایران و‌فیلترینگ ، منو هدایت کرد که بزارمش کنار ، نزدیکترین هدایت و و بگم اصلا هدایت ام به نوشتن همین کامنتی که دارم مینویسم …و یک عالمه هم زمانی هایی که درزندگی دریافت کردم اما نمیدونستم اینا هدایت خداست مثل یادگیری موسیقی مورد علاقه ام که هدایتی بود ، خرید آپارتمان و‌ماشین مورد علاقه ام ، با دستای بینهایت خداوند مهربان و رزاق و وهاب ‌‌غنی ، تازه میفهمم که خداوند به هزاران طریق من و به مسیرهای زیبا هدایت میکنه ،

    استاد این روزها معنای روی شونه خدا بودن و دارم درک میکنم ، معنای سرسپردگی، معنای نشونه ها رو تو هر جنبه از زندگی ، بیرونی و روابط و … اینکه فقط بگم در جواب هدایت هاش چشم و اجرا کنم بدون حرفی ..

    تحسین میکنم شخصیت جدید خودم ‌این روزها ، جدا از هیاهوی جامعه و اکثریت و بدنه جامعه ام ، جدا از جامعه درگیر در نازیبایی ها و‌جنگ‌و کشتار و اعتراض و …اینکه از شما یاد گرفتم ، اگر حال خوب و خوشبختی یک عامل درونی هست و به عوامل بیرونی دولت و رهبر و جامعه و خانواده و …ربطی نداره ، با تمرکز بر زیبایی و خوبیها لاجرم لاجرم لاجرم به زیبایی بیشتر ، سلامتی و حال خوب، آزادی بیشتر ، مکان ها و‌دوستان بهتر هدایت میشم .این قانون بدون تغییر خداوند است و تو راه هدایت شدن باید قدمهای تکاملی مون و طی کنیم .

    جمله طلایی مریم بانوی در صلح و آرامش : تمام اتفاقات زندگی من ، بدون استثنا حاصل کانون توجه و باورهای خودمون هست .

    چقدر ما راه داریم برای کار کردن تو این مسیر توحیدی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1795 روز

    سلام استاد و خانم شایسته عزیزم

    استاد من خیلی دوست دارم از دریچه نگاه شما به جهان نگاه کنم.

    و هر موقع فرصتی دست میده که شما یه قدم واضحتر و یکم بیشتر از فکرتون میگین من سعی میکنم اون قسمت از فایل رو بقاپم و یاد بگیرم.

    راست میگین خانم شایسته، مدار مداره

    من هرچقدر هم زور بزنم نمیتونم تا زمانی که فرکانسم به فرکانس خواسته ام نرسه، بهش نمیرسم.

    باید فاصله فرکانسی رو با کار کردن روی خودم پر کنم.

    الان من توی فرکانسی هستم که دارم یاد میگیرم کجا باید برنامه بریزم تا از هم گسیختگی و پراکندگی ذهنی نداشته باشم، و کجا باید رها باشم.

    استاد و خانم شایسته من باید اینو از شما یادبگیرم.

    یاد بگیرم که به قول شما گوش به زنگ نشونه ها باشم.

    اگه من با مدار الان حتی اگه فرصت اینو داشتم که بیام و اونجایی که شما الان به عنوان یه جای ملکوتی و روحانی ازش یاد میکنین رو تجربه کنم مطمئنم به اندازه شما نمیتونم ازش لذت ببرم.

    کماینکه یه تجربه سفر خارج از کشور با شرایط عالی رو داشتم ولی چون هنوز اونطوری که باید تو مدار نبودم اصلا نتونستم اونجوری که اون همه امکانات لایقش بود ازش لذت ببرم. مگه جاهایی که بیشترین کنترل ذهن و بیشترین تمرکز بر نکات مثبت و فایل ها رو به خرج دادم.

    پس کاملا می‌فهمم چی میگین.

    من فایل رو کامل ندیدم

    فقط تا وسطش و تیکه آخر تصاویر درون رو دیدم.

    و با شنیدن آهنگ و مهمتر از همه احساس کردن اون فرکانس اشکم سرازیر شد.

    استاد مرسی که بهترین و حال خوب کن ترین فایل های جهان رو دارین تولید میکنین.

    خدایا من رو به طی کردن تکاملم، تکیه به تو و در آرامش و شادی و فرکانس درست بودن هدایت کن🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مهدی نامجوفر گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم خوش ذوق

    سلام دوستان هم راهم

    استاد الله اکبر از این همه زیبای و جلال استاد یکی از درخواست های من در این مدت یک ماهه این بود که شرایطی ایجاد بشه و من برم کویر و از دل کویر به آسمان شب نگاه کنم و تزئین پروردگارم را با ستارگانش ببینم و سکوت طبیعت را با گوش هایم بشنوم که امروز برای چندمین با نشانه را دیدم بسیار واضح با فایلی که استاد عشق من گذاشتند در سایت خداروصد هزاران بار شکرش

    خیلی خیلی سپاسگزارتم استاد جان و سپاسگزار مریم عزیز که با همکاری یکدیگر به من و بچه های سایت که تصمیم به تغییر بنیادی در زندگیمان کردیم و مهم ترینش توحید و یکتاپرستی تنها مالک من و جهانیان رب است را با دل و جانمان بیاموزیم و درک کنیم با پوست و استخوانمان و شما دو نفر عشق بیسار در این مسیر با این صحبت های که قیمت ندارد باین تصاویری که کلام قاصد از بیانش است به ما نشان میدهین تا ایمانمان قوی تر و با قدرت بیشتر یبه مسیر ادامه بدیم از خداوندم بارها و بارها سپاسگزاری کردم و میکنم وجود شما دو عزیز را در زندگیم و حضور بچه های سایت و همراهان عزیزم خدارو شکرش

    استاد جان راجب سوال ارزشمندی که پرسیدین و هدایت الله یکتا و ایمان به الهاماتش من همین دیشب تجربه اش کردم و داستان ایگونه بود.

    بعد از دیدن فایل های سفر به دور امریکا و توجه به زیبای ها بعداز یک پیاده روی در یک مسیر فوق العاده از هخداوند هدایت خواستم که به مسیرم در پیاده روی ادامه دهم یا برگردم خانه که ی حسی گفت خسته نکن خودت رو و برگرد و من به قول شما گفتم چشم و برگشتم به سمت خانه و با اینکه بسیار هم انرژی داشتم و از یک هوای ابری که از شب گذشته باران فراوان باریده بود لذت میبردم به خانه رسیدم و دست عزیزم را دیدم و گفت سلام مهدی چطوری داداش من با یک دوست زندگی می کنم که بسیار پسر بامعرفت و سخاوتمندی است که بسیار به من احترام میگزارد و من گفتم سلام رضا عالی تو چطوری گفت من عالی داداش نظرت چی بریم بیرون من گفتم بریم و ماشینش را که مدتها بود خراب بود درست کرده بود و میدانست من عاشق طبیعت و لذت بردن از بیرون از شهر هستم گفت بریم حاجب بیرون شهر گفتم جای بلد هستی و گفت اره بابا من بچه این شهر هستم ما استاد جان اهواز هستیم و من از کرج به این شهر مهاجرت کردم که داستانش را گفتم فکر می کنم

    خلاصه آقا لوازم جمع شد و ماشین چک شد و من رانندگی خوبی دارم دوستم گفت خودت رانندگی کن گفتم چشم

    اقا حرکت کردیم و من گفتم حدایا ما را در زمان مناسب در مکان مناسب هدایت کن و افتادیم در جاده و بدون مقصد خیلی باحال همش تو فکرم شما و حرف های شما میچرخید

    خلاصه تو مسیر گفت دوستم بریم پارک جنگلی من گفتم بریم کجا هست گفت جاده مسجد سلیمان بعد از مولاثانی گفتم بریم و چند لحظه بعدش گفتم خدا کنه الاچیق داشته باشه دوستم گفت نمیدونم ایشالله که داشته باشه رفتیم و حالا رفتیم در مسیر دوستم گفت من به یکی زنپگ یزتم که مدارکم دستش هست بریم بگیریم گفتم بریم داداش و زنگ زد و اون بنده خدا گفت من روستا هستم بیاین اینجا خلاصه هوا عالی آسمان سیاه ابر و معلوم بود بارانی عظیم در دل دارد رعد و برق میزد من کف کرده بودم صدا می داد من از خوشحالی خندهای کودکانه ام یادم آمد افتادیم توی جاده روستا که خاکی هم بود و من ارام رانندگی می کردم و از دو طرف جاده که زمین های کشاورزی بود میدیدم و لذت میبردم که متوجه شدیم کمی جلو تر چندتا ماشین ایستادن و مسیر بسته شده بود مسیر عرضی حدود دو تا ماشین کنار هم رد بشن جا داشت که متوجه شدیم یکی که از سمت روستا می آمد منحرف شده بود و چپ کرده بود من توجه نکردم و به سمت دیگه ای نگاه کردم و پیش خودم گفتم این جتده گلی هست باید آرام رانندگی کنی تا این اتفاقات رخ نده و خلاصه رسیدم و مدارک رو گرفتیم و برگشتیم و من یه حسی به من گفت که برف پاکن ماشین رو چک کنم هنوز در اون جاد خاکی بودیم و هنوز گیر باران نیفتاده بودیم زدم بغل و دیدم تیغه برف پاکن سمت من کار نمی کنه و خواستم درستش کنم دیدن اصلا پیچ باز نمیشه و یک ماشین توقف کرد و یم انسان نازنین گفت کمک میخواین گفتم نه پیچ باز نمیشه و رفت خلاصه تو ذلم گفتم خدایا ما تا پارک جنگلی شاید ده دقیقه فاصله داشته باشیم تا سر جاده دو راهی که سمت چپ به اد امه مسیرمان هست بروم یا به سمت راست که از همان مسیری که آمدم برگردم خدایا فرمان دست خودت به من بگو هدایتم کنم 50 متری دو راهی اتوبان دوستم گفت حاجی بریم سمت مولاثانی یه جای بشینیم غذا درست کنیم نظرت چیه و من گفتم چشم بریم

    و برگشتم به مسیری که آمده بودیم ازش که حدود 10 دقیقه بعد دیدم یک پارک بزرگ زیبا عالی و نورانی هست همون سمت ما سمت راستم و هوا هم به شدت تاریک بود ساعت حدود 3 بعدظهر بود

    خلاصه رفتیم دیدم عجب جای پسر آلاچیق چمن وسیع و سر سبز نیمکت های زیبا پرژکتورهای زیاد و نورانی تمیز خلوت حاجی پارک کردم دیدم باربیکیو داره فراوان رفتم سمتش دیدم جان تو زغال آماده برای چای درست کردن و غذا درست کردن اصلا همون جا فریاد زدم خدایاشکرت همه چی هست من و رفیقم باید میومدیم

    خلاصه رفتیم داخل الاچیق چای درست کردم از اونجای که مربی تربیتی سگ هستم استاد دیدم چندتا سگ گردن گلفت هست پیش خودم گفتم خدارو شکر وسیله بازی من هم جور شد

    استاد چای درست کردم نوش جان کردیم آمدیم حال بیشتر کنیم یعنی تو محیط بچرخیم و لذت بیشتر دیدم ای دل غافل پرژکتورها رو خاموش کردن شد سیاهی آسمان گفتم داش رضا فکر کنم واسه خاطر بارون قطع کردن هین رو که گفتم استاد به خدا رفتیم زیر آلاچیق چنان بارونی گرفت چنان بارونی گرفت به الله من یاد نوح و طغیان آب از آسمان و زمین رو که خداوند فرموده بودن در قرآن به چشم دیدم استاد با اینکه خودمون رو به سقف آلاچیق از زیر رسونده بودیم خیس آب و من واقعا قدرت پروردگارم را در لحظه دیدم که چقدر عاجزیم در برابر قدرت الله استاد به عمرم این همه آب ندیده بودن انگار زیر آبشار نیاگارا ایستاده بودم نمی دونم چقدر میتونید متوجه حرف من بشید

    خلاصه با هر داستانی بود رفتیم تو ماشین و جاتون سبز چای زغالی نوش جان کردیم با بیسکویت ساقه طلای جاتون سبز به خدا انقدر حال داد که نگم برات

    استاد بارون قطع شد و من پیاده شدم پرژکتورها روشن شد زغال ها همه خاموش دنیای من شسته شد و من به بزرگی و عظمتش ایمانم قوی تر شد و اگر من به کله و مغز خودم که مثل یک هارد بی نهایت وسیع با باورها و شنیدهای خودم میخواستم اقدام کنم و میرفتم پاک جنگلی نمیدونم چه اتفاقاتی برای من با دیدن نشانه چپ شدن یک پراید و کار نکردن برف پاکنم سمت خودم ووووو هزاران نشانه دیگر می افتاد و خدا اینکونه من را هدایت کرد و درس بزرگی داد از هم نعمت های بی نهایتش و هم از شکوه و عظمتش و هم اگر ظلم کنم به خودم کردم و این باران رحمت الهی که از خیس شدن و دیدن عظمتش که میلیون ها تن آبئ پاک یکجا روی سرمان ریخت شاید جان بدر می کردم و خداروشکر که به هدایت و نشانه هایش توجه کردم خدایاشکرت ایشالله که همیشه بتوانم در این مسیر با قلبم و هدایت الله یکتا پیش بروم

    این تمرین من بود از نزدیک ترین و تازه ترین اتفاق هدایتی خداوند که گفتین و نوشتم

    خیلی خیلی خیلی سپاسگزارتون هستم و از دوستانم که کامنت من رو خوندن و این هم اضافه کنم که من همیشه در اکثر مواقع البته با خوم غذای سک دارم و بعد از پایان باران یکی از اون همه سگ بومی آمد و با غروری که داشت پیش من آمد و به من اعتماد کرد و من هم کلی غذای خوشمزه بهش دادم و کلی هم نوازشش کردم خدایاشکرت که در این مسیر هستم

    در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: