پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 37

853 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان عزیزم

    این فایل نشونه امروزمن بودالله اکبر

    خداوندامن رودرزمان ومکان مناسب قراربده

    چقدراین هم زمانی هاعالیندالان دوروزه داره توایران برف میادوهواابه شدت سرده وشهرمامشهدهم خیابوناش سفیده ازبرف خدایاشکرت

    ومن این صحنه شن های سفیدکه مثل برفندواستادصحبت ازبرف کردندچقدرجالب بود

    واقعاوقتی اروم باشی وبه خداتوکل کنی خداونددل هاروبرات نرم میکنه وتسخیرتومیشن

    ایه قرانه که میگه مااسمان هاوزمین روبه تسخیرشمادراوردیم الله اکبر

    یک داستان جالب بگم براتون یک ماهه پیش میخواستم چشم مادرم روعمل کنبم وقراربود8صبح بریم بیمارستان تاعمل بشن ولی مانیم ساعت دیرتررسیدیم بیمارستان ومن وقتی که رفتم کارهای عمل مادرم روانجام بدم به مسعول اونجاگفتم که برگه عمل روبدین ولی اون خانم گفت مادیگه وقتمون پرشده ودیگه نمیشه کسی روعمل کنیم ومن بهش گفتم این همه راه اومدیم لطف کنیدمادرم روهم امروزعمل کنیداولش قبول نمبکردومن تودلم به خداتوکل کردم وخودموبه خداسپردم ودیدم بعدچنددقیقه این خانم اومدبه همکاراش گفت که کاراین بنده خداروهم راه بندازین وخداروشکراکی شدولی دیگه هیچ کس دیگه روقبول نکردوگفت بریدبرای دوروزدیگه الله اکبر

    وقتی اجازه بدی خداهدایتت کنه وتسلیم اون باشی واروم باشی وحالت خوب باشه اتفاقات عالی برات رخ میده

    یک مثال دیگه بهتون بگم چندماهه پیش من برای یک برنامه کاری بایکی ازاقوام تلفنی صحبت کردم که اگرانجام میشدپول خوبی داشت وچندروزبعدش یک مهمونی دعوت شدم ودیدم این بنده خداهم اومدکه اصلافکرشم نمیکردم که این ادم اینجابیادودقیقااومدکنارمن نشست وباهم صحبت کردیم وخندیدیم وحتی گقت بیابریم کوه پیاده روی بریم ورزش

    بله به قول استادخدایامن اجازه میدم که من روهدایت کنی ومن رودوش توسوارشوم تامن روببری جایی که خوب هست جایی که پرازنعمت وثروت هست من نمیدونم خودت میدونی توقدرتمندی خودت منوببر

    خدایاقلب من روبازترکن وگوش من روشنواترکن برای دریافت الهامات

    الهی امین

    ایاک نعبدووایاک نستعین

    خدایاتنهاتورامیپرستم وتنهاازتویاری میجویم

    خودت هدایتم کن

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم

    استاد خواستم این پیام رو یک جایی بنویسم،گفتم بیام رو نشانه و ببینین معجزه خدارو اخههههه

    چقدر مرتبط چی بگم منننن زبانم لال

    استاد استاد استاد میخوام از معجزه ای تازه صحبت کنم براتون

    ب من خداوند یک ایده ای الهام کرد،و وقتش شده بود ک مرد عمل بشم،البته از قبلش اقداماتی رو انجام داده بودم و بسیار حرکت ها کردم ولی اینو باید اجراش میکردم باید پامیشدم و میرفتم جایی برای فروش محصولاتم

    ( بچه ها نگران نباشید نتیجه میاد،شاید با ایده اولی ک اجرا میکنی نیاد ولی تو باید ادامه بدی،خدا باید ببینه بنده عملگرا شو Ok????)

    یه حرفی میزنین شما،باید اعتمادکنی ب حرفی ک نمیشنوی ب چیزی ک نمی بینی و فقط یک ایده است ک ب قلبت الهام شده و درکنارش نجوا چندیدن دلیللللل برای انجام ندادن اش تو مغزت فرو میکنه

    تو ی دلیل تو قلبت داری و شیطان هزاران دلیل تو ذهنت میاره

    حالا اینجا کی برنده است !؟

    کسی ک بتونه فقط و فقط کلام الله رو بیاره بالا،و اون صدارو تو ذهنش بولد کنه

    درکنارش ب نظرم عزت نفس بهترین وسیله برای حرکت کردنم بود،یعنی هرچقدر عزت نفس ات بالاتر باشه، توحیدی تر میشی،مرد عمل میشی،متوکل تر میشی

    و منی ک باید این درخواست رو میدادم ب خانواده ام،ک من میخوام انجامش بدم

    و ذهنی ک میگه پدر تعصبی تو چیکار میکنی؟بشین بابا مسخره ات میکنن،اگر کسی ببین ات چی ؟ اگر فامیل بفهمن چی میگن در موردت؟ آبروی خانواده ات پس چی؟ اصن چطوری میخوای بری میدونی چقدر از خونه تون دوره؟جا پیدا نمیکنی ک

    ولی برا منی ک چندین بار فایل های عزت نفس رو در مورد نظر مردم شنیدم و آگهی بازرگانی رو چندیدن بار انجام دادم و پایه ام مو قوی ساختم این حرفا پوچه پوچ ؛)))))

    و منی ک فقط شب قبلش اعلام کردم استاد thats it

    منو دیگه همه میشناسن من فقط تصمیماتم رو در پله اخر برداشتن اعلام میکنم،و اینه ک میگن خدا دلهارو برات نرم میکنه،و مادرم هیچی نگفت گفت اوکیه،خواهرام تحسین کردن و پدرم هم هیچ نگفت و طبق معمول عصبانی از دست من ک چرا دارم از منطقه امن یعنی خونه میزنم بیرون :/

    و صبح م با اینکه پدر عصبانی ولی من یاد گرفتم ک درخواست کنم ک منو برسونه با اون قیافه ترسناک ولی کیست ک بترسد ؟؟؟ ؛))))))

    (جالب اینجاست استاد با اینکه من حرف گوش نکن ترین دختر پدرم هستم از لحاظ تصمیمات البته،ولی پدرم منو بیشتر از همه دوست داره و اینه نتیجه توحیدی عمل کردن و نترسیدن از آدم ها)

    And I did it

    همه چی ب خوشی گذشت

    و وقتی رفتم ب اون محل،چه اتفاقاتی چه معجزاتی،چه هماهنگی هایی

    چ بگویم

    انقدر دوستان خوب،ارتباطات خوب،معاشرت،کمک،همدلی،خندهههههه،عشق کردم و با فروش 2 جنس برگشتم

    استاد من قدم میزدم و میرفتم غرفه ها رو یکی یکی باهاشون حرف میزدم و تحسین شون میکردم و میخندیدیم باهم، تحسین میکردم راه ب راه و حتی یکبار هم نق نزدم و فروش غرفه های دیگه رو تحسین میکردم،ادم ها رو،روابط شون رو،چهره های زیباشون رو وووو،همه و همه رو فقط تحسین میکردم و قدم میزدم و ب خودم میگفتم چه کار ارزشمندی کردی ناعمه عزیزم

    و چقدر من تحسین شدم از سمت غرفه داران دیگه،چقدر ب اراده من ک صبح خیلییی زود اونم با مترو اجناسم رو اورده بودم،اینکه تنها اومدم،چطور خانواده ات اجازه دادن ووووو

    و استاد من تا لحظه اخر تسلیم نشدم و هی میگفتم خدای من رزاق عه،من کلی تجربه کسب کردم،کلی ارتباطات ام قوی شد،عزت نفسم بهتر شد، البته ناگفته نماند اینارو توی وضعیت مالی نچندان خوبی میگفتم،

    و ساعت های پایانی یک اقایی اومد و از کارم پرسید و گفت من گالری دارم و فردی ک باهاش کار میکردیم دیگه نیست و از این حرفا،و شماره تون رو بدین ک سفارش کار بدم بهتون

    منو میگی غششششش

    و خیلی با طمانینه شماره مو نوشتم و تشکر و خدافظ شما ؛))

    استاد بازم تو این شرایط باید کنترل ذهن کنی،نباید اون مشتری رو بت کنی،بچسبی بهش،و من همش میگفتم خدا از هزاران راه میتونه ب تو رزق و روزی بده تو کاریت نباشه، میتونه این فرد باشه یا هزاران انسان دیگر،و شما ک میگفتین دنبال خورده نون های مردم نباشید خدا بهتون گاهی مشتری هایی میفرسته ک کلیییی سود میکنین،و منی ک قبلش (با جیب خالی ولی دلی قرص و معتمد ب خدای روزی رسانش )کلی درخواست میدادم ب خدا و میگفتم چطوریش رو دیگه نمیدونم و مداااام میگفتم تویی رزاق تویی روزی رسان من هیچ حساب کتابی نمیکنم و فقط میتونم لذت ببرم و سپاسگزار باشم      thats it    :))))

    و یک نکته دیگه خدمتتون عرض کنم،ک من کارم رو ب تازگی و یعنی بعد حدود 1 ماه ک نه کلاسی رفتم نه هیچ فقط ب قول عرشیا تکامل ام رو از طریق تجربه و کسب مهارت بیشتر و هم چنین کلیپ دیدن شروع کردم و بعد از حدود 1 ماه این پیشنهاد بهم داده شد

    اگر این معجزه نیست پس چیست

    چون ب عینه دیدم همون غرفه داران رو ک کارهای بسیار حرفه ای تر از من رو داشتن ولی اون اقا فقط ب من زنگ زد ای خوووووداااااا قربون بزرگی ایت برم

    کور و کر باشم اگر نبینم این معجزات خداوندم رو و تصدیق شون نکنم

    افسوس بر من اگر شیطان بخواد منو فریب بده و من نخوام یادآوری کنم این روزا رو،این همزمانی هارو،این لطف هارو

    همین یک ساعت پیش،با پیشنهاد خودش و اعتمادی ک بهم کرد،مبلغی رو بیعانه زد، با اینکه منو یک بار دیده فقط،و من نه پیجی دارم نه کارگاهی ک ادرسم رو داشته باشه

    اگر این ها نشانه قدم برداشتن و توکل من نیست پس چیه ؟

    میخوام اصلا بنویسم از اینکه چطور شکل گرفته این اتفاق

    تا هم درسی برای خودم هم برای بچه ها باشه

    بچه ها سپاسگزار باشید

    از داشتن مشتری بقیه،از دیدن فراوانی،زیبایی های اطراف تون،از خونه و ماشین های لاکچری،از خندیدن بقیه،تحسین کنید و قدم بزنید و عشق کنید با خودتون

    باور کنید رمز همه چی در کنترل احساس عه

    رمز همه چی اینه ک من تو هررررر شرایطی مثبت نگر باشم

    رمز همه چی ب قول استاد در یک کلام عه

    احساس خوب

    تمام شد و رفت،گاهی اوقات ب خودم میگم یعنی انقدر ساده دیگه نه والا

    چه قوانین ساده و راحتی خدای عزیزم گذاشته،و چه استاد استادی دارم منننننن ک از همون اول اول منو ب این سایت ب این صراط مستقیم،مستقیم تر از مستقیم هدایت کرد،هزاران بوس تقدیم شمااااااا

    و چقدر راحته ک بگی خدایا من هیچی نمیدونم،خودت ایده بده من فقط عمل میکنم

    و دوستان ما باید باید عمل کنیم باید پاشیم از جامون،اون وقت ببینید ک خدا چیکار میکنه براتون،میگه تو یه قدم برداشتی من هزار قدم بر میدارم برات عزیزکم

    و شما برای عمل کردن هم باز فقط و فقط ب کنترل ذهن نیاز دارین

    Thats it

    تامام شد و رفت

    خلاصه اوستا کریم مخلصیم

    وقتی ادم ب ایده ها عمل میکنه،و صبر میکنه و وقتی نتیجه میاد،تشنه بیشتر دریافت الهامات میشی

    چون دیگه قانونو فهمیدی،تو فقط باید عملگرا باشی با حال خوب 

    دوستتون دارم قلب قلب قلب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      ابراهیم حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1021 روز

      خدا رو شکر خانم احمدی

      آفرین به شهامت شما

      مرسی که نتیجه خودتون رو به اشتراک میذاری

      من 3 ماهه که با استاد اشنا شدم و واقعا تغییر کردم و حالم واقعا خوبه اونم فقط با گوش دادن فایلهای صوتی و البته هر روز مدیتیشن کردن

      خدا رو شکر که با استاد آشنا شدم

      خدا رو شکر که با قانون جذب آشنا شدم که نتیجه امروزم دو برابر نتیجه دیروز و نتیجه فردا دوبرابر امروزه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1297 روز

        سلام دوست عزیز

        سپاسگزارم از پاسخ هاتون برای کامنتهام

        خیلی خوش اومدین ب این صراط مستقیم

        همین ک حالتون خوبه نشانه ای از درست بودن مسیرتون هست.

        خداروشکر ک نتایج تون رو ب روز بهتر میشه.این ب معنای تعهد و استمرارتون هست.

        این حال خوب رو فراموش نکنین.چون اصل و اساس تمام آموزش ها برمیگرده ب کنترل ذهن ک منجر ب حال خوب در ما بشه و در پی اش رخ دادن اتفاقات خوب :)

        این مسیر رو با ذوق و عشق ادامه بدین و نشانه هارو تایید کنید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ابراهیم حسینی گفته:
          مدت عضویت: 1021 روز

          خیلی ممنون خانم احمدی

          که با کامنت‌ت به من انرژی دوباره دادی با اینکه همه اینها رو میدونم اما هر روز یادم میره و حرفهای استاد یادم میاد که میگه : انسان یعنی نسیان یعنی فراموشکار

          ذهن منفی نگر ما دائم در حال ناامید کردن ماست و اگه هر روز روی خودمون کار نکینم فریبش رو خواهیم خورد

          امیدوارم همیشه حالت مثبت باشه و زندگیت پر از معجزه باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    سلام استاد

    حتما کامنتهای من رو یادتون هست هی کار مورد نظرم رو بدست آوردم و هی از دست دادم (البته از زمانی که با شما آشنا شدم تونستم برم مجدد سر کار ولی انگار یه مشکلی هست که مدام تکرار میشه )

    ااااستاد این فایل رو گوش کردم بعد یکم هنوز برام گنگ بود و کامنت یکی از دوستان رو که خوندم بیشتر متوجه شدم که وقتی هدایت میخوای وقتی میزاری به عهده خدا دیگه نباید بدوم و به فکر چاره و راه حل باشم باید آروم باشم…

    البته برگشتم به اولین سوالم از عقل کل و دیدم چقدر دوستان عالی پارسال جواب دادن به سوالم و چقدر خوبه ردپا گذاشتن…

    خلاصه دهها بار این فایل شما رو گوش کردم بعد رها کردم یعنی دنبال کار پاره وقت توی رشته خودم… دیگه حتی آگهی استخدام رو هم که روزی دهها بار چک میکردم گذاشتم کنار..

    بعد از سه روز یه شرکتی که هفته قبلش رزومه داده بودم زنگ زد گفت فردا بیایید و همون فردا من رو استخدام کرد

    یه اتاق جدا دارم اونجا نظافت چی آبدارچی داره همه خوش رفتار هستن حقوقش بد نیست دو روز در هفته است و گفتن چند ماه دیگه بیمه ات رو هم رد میکنیم

    اما یه مسئله هنوز حل نشده استاااد

    اینکه من گفتم خدایا من رو جایی استخدام کن که به تخصصی که میخوام فورا برسم گفتم خدایا تو من رو متخصص کن، ولی اینجا اون کارهای مورد نظرم رو خود مدیر مالی انجام میده

    توی شرکت قبل همه چیز داشت محیا میشد و من داشتم واقعا به خواستم میرسیدم اما رفتارهای بد مدیر قبلی طوری بود که نشد اونجا ادامه بدم و حتی یه شرکت دیگه هم مسائلی پیش اومد که دقیقا وقتی داشتم به آرزوم میرسیدم قطع همکاری شد الان اینجا اینطوری

    من اگر توی این مسائل مورد نظرم مهارت کسب کنم حقوقم چند برابر میشه

    استاد نمیدونم علت چیه؟ علت اینه که من گیر دادم به این مهارتها

    خدا چرا پس من رو اینجا اورد

    سعی میکنم ذهنم رو کنترل کنم میگم خدا من رو هدایت کرده اینجا شاید دلیلی داره نمیدونم استاد

    البته یه چیزی شاید من این خواسته ها رو دست نیافتنی میدونم که مدام از دستش میدم و نمیتونم به مهارت کامل برسم

    استاد کاش یه نکته فقط به من میگفتی، هرچند مدام دارید تو فایلها میگید حتما من نمیشنوم

    ولی چقدر جالبه من هنوز کنترل ذهنم یه سرسوزنه ولی سریع کار پیدا کردم

    من از ازدواج کردن ناامید شده بودم اما خب میسپارم بخدا ببینم چی میشه

    استاد خدا شما رو حفظ کنه نمیدونید در چه شرایط سختی یهو صحبتهای شما من رو برمیگردنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حمید داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بنام خداوند وهاب

    بنام خداوند یکتا

    بنام خداوند هدایتگر بی‌همتا

    سلام به دوستان هم‌فرکانسی خودم

    استاد در این قسمت گفتند:

    دوست دارم بنویسین که وقتی تسلیم بودیم وقتی همه چیو به خودش سپردیم خداوند هدایتتون کرد.

    میخواستم از هدایتی که خدا هفته گذشته من رو هدایتم کرد که خودم خواسته بودم.

    در یکی از فایلهای دانلودی از سری فایلهای سفر به دور آمریکا استاد با یکی از دوستاشون سوار هواپیمای شخصی شون شدند و رفتند به آسمون و با هم دور زدند و برگشتند.

    اون فایل اوووونقد به دلم نشست که تا روزها داشتم با عزیز دل خودم(پریا) و پسرم ارشک در موردش صحبت میکردیم که این کشور اووونقد آزاده که هر کسی میتونه با هواپیمای شخصی بره سفر کنه یا تفریح کنه و ایییتقد راحت باشه

    این باعث شد که تحقیق کنیم و متوجه بشیم که چندین نوع بلیط هواپیما داریم

    بیزینسی و ساده و….

    حدود10روز پیش بود از طرف شرکتی که داریم با هم کار میکنیم دعوت شدیم که بریم تهران و از غرفه‌شون در نمایشگاه دیدن کنیم

    که اتفاقا مصادف شد با شب یلدا و چه شب خوب و خوشی رو در کنار همکارامون گذروندیم.

    بعد از3روز خوشگذرانی در تهران دیگه باید برمیگشتیم

    وقتی رفتیم فرودگاه مهراباد که برگردیم به شهرمون اپراتور اعلام کرد هواپیما2ساعت تاخیر داره.

    من و پسرم و عزیز دلم خودمون رو با عکس‌ها وچیزهای زیبا مشغول کردیم تا زمان سوار شدن به هواپیما شد.

    داخل اتوبوس وقتی رسیدیم پای هواپیما یه تاخیر جزیی دیگه پیش اومد و به خدا گفتم کاش هواپیمای بهتری میشد

    ما سوار شدیم و هواپیما پرواز کرد

    بعد از حدود25دقیقه خلبان اعلام کرد به دلیل نقص فنی ما ناچار به بازگشت به فرودگاه مهراباد هستیم

    نمیدونین چه همهمه و چه غرولندی در داخل هواپیما پیچید

    ولی من و عزیز دلم و پسرم شروع کردیم به نکات زیبا…

    پریا بهم گفت:

    ببین حمید خدا مارو اورد توی آسمون و دو تا دور، دور کوه دماوند زدیم و لذت بردیم و برگشتیم

    ببین…. با همین قوانین و در داخل همین کشور ما هم مثل استاد و خانم شایسته سوار هواپیما شدیم و دور زدیم و برگشتیم

    تازه هواپیمای ما بزرگتر و بهتر از هواپیمای اونها بود

    خلاصه کلی کیف کردیم که ما هم مثل استاد و خانم شایسته همچین تجربه‌ای کردیم

    حالا بشنوید از هدایت دوم

    وقتی هواپیما نشست حالا باید فکری میکردیم که برگردیم به هتل یا دوباره همونجا بلیط بگیریم

    عزیز دل من از همونجا هنوز هواپیما در حال نشستن بود سرچ کرد که دوباره بلیط بگیره

    باورتون نمیشه یه هواپیمای دیگه به فاصله1ساعت دیگه فقط و فقط3تا بلیط خالی داشت.تازه!!!!! اوونم بیزینسی!!!!!!!!

    واااااای خدای من باورم نمیشد

    منی که چقد علاقه داشتم بلیط بیزینسی رو تجربه کنم حالا خودبخود برام جور شده بود

    بهش گفتم معطل نکن بگیرش.

    شاید باورتون نشه بقیه اون مسافرا هر چقد سرچ کردن هیچ شرکتی صندلی خالی نداشت.

    خلاصه کنم

    موقع سوار شدن به هواپیمای جدید شد

    وقتی سوار اتوبوس شدیم که بریم سوار شیم

    وقتی هواپیما رو از دور دیدم به پریا گفتم

    خداااااای من ببین این هواپیما چقد بزرگه!!!!

    خدا میدونه صندلی بیزینسی‌ش چقد بهتر از بقیه باشه

    فکر کنم خودتون بقیه شو حدس زده باشین

    وقتی وارد هواپیما شدیم چشششمام داشت برق میزد

    از هواپیمای کوچیک و درب و داغون سوار هواپیمای بزرگتر و لوکس شدیم

    تازه 3تا صندلی فوق لوکس دقیقا پشت کابین خلبان

    خداااااای من

    مگه میییییشه؟؟؟؟!!!!!!!!

    دااااشششششتم ذوووووق میکردم که قانون خدا چقد دقیییییقه

    با پریا داشتیم از دقت قوانین خدا صحبت میکردیم

    ازینکه اون یکی باید مارو ببره دور کوه دماوند دوووور بزنه و با 100نفر مسافر دوباره بشینه و ما لذت ببریم

    و دوباره سوار یک هواپیمای لووکس و صندلی لاکچری با برخوردهای با عزت و احترام وفوق‌العاده و پذیرایی درجه1 بشیم

    از لحظه‌ی نشستن روی صندلی خودمون تا لحظه‌ی فرود هواپیما یا داشتیم از خداوند شکرگذاری میکردیم یا داشتیم فایلهای استاد رو گوش میکردیم

    دوستان!!

    چه حس خوبیه وقتی یه چیزی میخوای و خدا برات جورش میکنه

    چه حس خوب و نابیه وقتی رو دوش خدا نشستی و خدا داره تو رو میبره سمت خواسته هات

    چه حس خوبیه که بهش اعتماد میکنی و رها میکنی

    چه حس خوبیه که طرف مقابلت خدا باشه

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا هزاربار شکرت

    خدای من…

    این دقیقا همون چیزی بود که من 1ماه قبلش خواسته بودم و رهاش کرده بودم

    این دقیقا همون چیزی بود که خواسته‌ی قلبی خودم بود.

    استاد میگه …

    وقتی یه چیزی رو میخوای و بهش ایمان داری که میشود

    وقتی میخوای و رهاش میکنی

    وقتی براش چارچوب مشخص نمیکنی

    وقتی برات مهم نیس که قانون چیه؟ شرایط چیه؟ امکاناتت چیه؟

    وقتی فقط و فقط و فقط به خودش تکیه میکنی و به زیبایی ها توجه میکنی

    وقتی در دل هر اتفاق ناجالب یه نکته‌ی مثبت پیدا میکنی و همونو بولد میکنی بزرگش میکنی

    وقتی به نازیبایی ها توجه نمیکنی

    اون وقته که فارغ از اینکه کجا زندگی میکنی فارغ از قوانین شهرها و کشورها

    فارغ از هر کش و قوص ها

    دنیا تو رو هدایت میکنه به زیبایی ها

    دنیا ما رو میبره به فراوانی‌ها و ثروت ها

    دنیا ما رو میبره به جاهای زیبایی که خودمون خواستیم

    وقتی سپاسکذاریم از نعمتهایی که خدا بهمون داده

    وقتی زیبایی های بیشمار اطرامون رو میبینیم و به دنبال زیبایی های بیشتر هستیم و از ته ته ته قلبمون سپاسکذار پروردگار یکتا هستیم

    خدای مهربان هم از جنس همون زیبایی ها بیشتر و بیشتر و بیشتر بهمون میده

    خدایا شکرت برای قوانین بی‌نقصی که حاری کردی

    خدایا هزاران بار و هزاران بار شکرت که حواست به همه چی هست و هزاران بار شکرت که هر کدوممون در جای درست‌مون هستیم

    هزاران بار و هزاران بار شکرت.

    وقتی استاد در آخر این فایل ازمون خواستند که داستان هدایت‌مون رو بنویسیم ناخواسته هدایت شدم که بیام و بنویسم بر خودم واحب دونستم که بیام و منم یه ردپا از هدایت خودم بنویسم

    با اینکه اهل نوشتن نیستم اما واحب دونستم و هدایت شدم که باید بنویسم

    در آخر….

    از خداوند یکتا از ته قلبم از صمیییییییییم قلبم سپاسکذارم که استاد رو در مسیر هدایتم قرار داد

    از ته قلبم شکرگذارم که مورد رحمت پروردگار هستم

    و از خدا میخوام هدایتمون کنه تا یک روز همه‌ی ما تمام اونهایی که در جمع استاد هستیم یه روزی در فلوریدا دور هم دور یک آتیش بزرگ جمع باشیم و یکی یکی از موفقیتها و هدایتهامون صحبت کنیم.

    استااااد عزیزم یه روزی میرسه که میام فلوریدا و برات از تک تک موفقیتهام صحبت میکنم

    ولی خییییلی دوست دارم در بهشت خودت

    در پرادایس همه‌ی هم فرکانسی ها دور هم جمع باشیم و تک تک مون از بیان کردن موفقیتهامون ذوووووق کنیم

    مثل شما که درین فایل از شدت حال خوب ذوووق میکنین. این ذووق نووش جونتون

    این لذت و کیف نووووش جووونتون

    این حال خوب نوووووووووش جوووووونت استااااااد جااااااانم.

    (هی به خودم میگم احساساتی نشم)

    ولی شدم دیگه

    به امید دیدار شما از نزدیک

    فارغ از قوانین شهرها و قوانین کشورها و

    فارغ از امکانات.

    انشاالله همگی شاد و سلامت و خوششششبخت و ثرررروتمند و سعادمند باشین در دنیااا و آخرت

    و به امید یه رد پای دیگه با ذوق فراوان

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    پیوستگی آسمان و صحرا. آبی آسمانی و سفید روحانی. این ترکیب, بی نظیره. واقعا آرومم کرد دیدن این تصویر استاد در وسط صحرای پهناور با اون دو رنگ بی نظیر و الهی. این محل جون میده برای تمرکز بر باورها و قوانین الهی. چه سکوتی. چه آرامشی. جهان در صلح است. نشنال پارک نیومکزیکو.

    خدایا کمکم کن تنها و تنها از تو کمک بخوام و فقط نگاهم به تو باشه.

    واقعا احسنت به شما استاد که حتی بلیط هم میخریدید و آماده ی سفرید و براحتی کنسلش میکنید وقتی هدایت خداوند رو دریافت میکنید. این سرعت تصمیم گیری واقعا عالیه .

    داستان جالب خرید تراک کمپر و همزمانی الهی.

    چه جمله ای: من میخوام رو دوش خداوند سواری کنم.

    عالی بود.  فقط کافیست آروم باشم و ایمان بیارم.

    داستان تعویض روغنی فورد. مگه میشه مگه داریم؟ اینترنتشون قطع بود و دقیقا همون زمان استاد میرسن و اونا هم متوجه نمیشن که استاد نوبت نگرفتن و بعد از تعمیر تازه اینترنتشون وصل میشه و از نوبت میپرسن. یعنی عالی بود. کِیف کردم.

    یادمه وقتی از پایان نامه م دفاع کردم مقاله م آماده نشده بود و قانون دانشگاه پیام نور برخلاف بقیه دانشگاهها اینه که حتما باید اکسپت مقاله در روز دفاع آماده باشه وگرنه نمره ای بابت مقاله داده نمیشه. ولی من یک سال و نیم قبل هنگام شروع پایان نامه بااینکه اطلاعاتم صفر بود با خودم عهد کرده بودم و از خداوند خواسته بودم نمره ی بیست رو نصیبم کنه. خداوند بارها و بارها تو این مسیر هدایتم کرد ولی اون زمان من با مباحث هدایت تا این حد آشنا نبودم بهمین خاطر از لحاظ روحی بهم سخت گذشت. روز دفاع , عالی دفاع کردم و بااینکه مقاله م هنوز اکسپت نشده بود داور برخلاف قانون دانشگاه نمره ی نوزده و نیم بهم داد. ولی من راضی نبودم و بیست میخواستم. همونیکه از خدا خواسته بودم. بعد از دفاع نتیجه ی مقاله م اومد و پذیرفته شد. تقریبا سه ماه از دفاعم گذشته بود و رفتم دنبال گرفتن نیم نمره ی باقیمانده م. رفتم دانشگاه و از آموزش خواستم که برگه ی نمره ی جلسه ی دفاعم رو بهم بدن تا خودم برای داور ببرم آخه داور از دانشگاه دیگه ای دعوت شده بود و رفت و آمدی به دانشگاه ما که خیلیم دور بود نداشت. در صورتیکه همچین کاری خلاف مقرراته و اصلا اون برگه رو دستِ دانشجو نمیدن, ولی مسئول آموزش قبول کرد تلفنی با داور تماس بگیرم و اگه اون قبول کرد برگه رو بهم بدن. منم ساعت هشت صبح زنگ زدم به داور و برخلاف انتظار که هیچوقت جواب نمیداد با اولین زنگم گوشی رو برداشت و به مسئول آموزش گفت برگه رو بدن به دستم. منم برگه به دست, رفتم پیش استاد و بیست و گرفتم و پیروزمندانه برگشتم دانشگاه و کارهای تسویه رو انجام دادم.

    این برام شده یه نقطه ی عطف. هرزمان یه چیزی برام غیرممکن میاد یاد نمره بیستم برخلاف تمام قوانین دانشگاه میوفتم.

    ممنونم استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا. همیشه شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    یاسمن کعبی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    سلام استاد و مریم عزیز

    این اولین کامنتی هست که من تو سایت میزارم هر چندکه ذهنم خیلی مقاوت داشت

    می خواستم یکی از داستانهای هدایتم براتون تعریف کنم

    من وقتی 15سالم بود کلاس نهم بودم و باید انتخاب رشته میکردم واسه دبیرستان دلم میخواست برم رشته تجربی وبه هیچ رشته دیگه ای علاقه نداشتم فقط رشته تجربی دوست داشتم

    وقتی نتایج انتخاب رشته اومد من واسه رشته تجربی قبول نشده بودم و نمیتونستم برم تجربی و فک میکردم که دیگ هیچ راه حل دیگ ای نداره و هر شب من با خدا حرف میزدم . گریه میکردم و با خدا صحبت میکردم که ی کاری کنه که من بتونم برم رشته مورد علاقه ام و من چسبیده بودم به خواسته ام و خیلی ناراحت بودم تا ی وقت دیگ خودم خسته شدم و دیگ رهاش کردم و بیخیال شدم و اومدم از زندگیم لذت بردم کلاس شنا ثبت نام کردم وواقعا رهای رها بودم از خواسته ام و فقط خوش میگذروندم که یک روز بعد یک ماه ک بعد از کلاس شنا من رفتیم خونه پدربزرگم و بعد با هم رفتیم بیرون نشسته بودیم داشتیم با هم حرف میزدیم که ی دفعه عموم گفت که یاسمن رفتی رشته تجربی گفتم که نه نتونستم بعد پسر عموم بهم گفت میتونی دوباره ازمون بدی و اون نمره ات ببری بالاتر اگ نمره لازم واسه رشته تجربی اوردی میتونی ثبت نام کنی و من اون لحظه واقعا خوشحال شدم از اینک هنوزهم امید هست هنوز هم میتونم

    خب من فرداش رفتم مدرسه و ثبت نام کردم ک امتحان بدم خب من از درس ریاضی نمره کم داشتم بخاطر همین باید نمرم تو درس ریاضی بالاتر میبردم خب من امتحان ریاضی دادم بعد چند روز رفتم مدرسه واسه نتایج دیدم که قبول شدم من میتونم برم رشته مورد علاقه ام خیلی خوشحال بودم

    الان که میبینم تنها راز رسیدن به خواسته ام این بود که من تسلیم بودم و داشتم از زندگیم لذت میبردم و رها بودم و اون موقعه بود که خدا من هدایت کرد و من به خواسته ام رسوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    سلام بر همه عباس منشی های نازنین

    انهایی که ایمان حقیقی را در عمل زندگی میکنند

    دیدن این همه زیبایی محسورکننده، چنان حال دلم رو خوب کرد

    وعده دارم بیام اینجا بنویسم

    چقدر ابی اسمون زیباست

    چقدر مرز قشنگی بین زمین و اسمون وجودداره

    چه اون رشته کوههای کمرنگ پس زمینه

    همه چی رو زیباتر کرده بودن

    نکته هارو اول یاداوری کنم برای خودم

    بعد تجربه همزمانیهایم

    سوره حمد و توجه به یکتایی خداوند و اینکه خداوند برای ما کافیست

    عوامل بیرونی هیچ نقشی در سرنوشت ما نداره

    ما با باورها و افکارمون همه چی رو میسازیم

    اهداف سال جدید رو بنویسیم، تمرکز کنیم روشون و بسپریم به خدا، تسلیمش باشیم تا مُهر خدا کوبیده بشه روی اونها

    خداوند میگه تو فقط تسلیم باش، در مسیر هدایت باش

    همزمانی ها و نشانه ها رو هر لحظه دنبال کن

    خداوند به زبان نشانه با ماحرف میزنه

    جهان مارو در مدار مناسب قرار میده و اگه جایی مناسب ما نباشه اجازه نمیده به اونجا بریم

    ما سمت خودمون رو انجام بدیم، خداوند هم کار خودش رو برای ما میکنه

    سمت ما باور مناسب، سپاسگزاری، تمرکز بر نکاتمثبتو…

    سمت خداوند هدایت ما بسوی مسیرهای عالی و انسان های الهی و موقعیتهای فوقالعاده

    نشانه رو تشخیص بدید و جدی بگیرید

    در هدایت خواستن ذهن باید خاموش باشه

    گوش بزنگ نشانه ها باش

    رو مغزت حساب نکن مگه شناخت مغزت نسبت به دنیا چقدره؟

    خداوند همه جنبه هارو میبینه

    .

    .

    .

    ملکااااا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

    .

    .

    بینهایت بینهایت قدردان این اگاهی ها هستم

    .

    و اما جدیدترین همزمانی و نشانه برای من.

    دیروز با یک دوستی صحبت میکردم که اصلا صحبت با اون خودش یک خواست الهی بود

    و نتیجه صحبت پیدا شدن نقاط اشتراک زیاد بین ما بودش و همین باعث ایجاد اتفاقاتی جدید برای من شد، همزمانیش اونجاس که من بدنبال تشکیل یک تیم متعهد و علاقه مند در حیطه کاریم بودم و از طرفی دوست داشتم در جایی دیگری این برنامه رو پیاده کنم و این صحبتها دیروز بین ما ردو بدل شدن،اینها نشانه هایی قوی برای من هستن که با سماجت و تعهد این مسیر رو دنبال کنم که خوووودشه

    .

    .

    روز شمار تحول زندگی من قراره اینجا رقم بخوره

    خدایاشکرت

    عاشقتم

    I am surrounded by positive, supportive

    people who believe in God

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    جواد جعفری گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    سلام بر استاد محترم و بانوی گرامی

    این اولین دیدگاه من پس از بیشتر از یک ماه همراهی دائم با این سایت ارزشمند هست .

    استاد محترم انسان ها مثل رساله، کتاب و مجله ها هستندکه صفحاتشون همون روزهای زندگی اون ها هست بعضی انسان ها مثل مجله های سرگرمی فقط وقت‌ها رو پر و در واقع انسان رو ضایع میکنن

    بعضی انسان ها کتاب اطلاعات عمومی هستن دریایی با عمق 2 سانت و بعضی انسان ها کتاب مرجع هستند و انسان رو در بخشی از انسانیت قوطه ور میکنن وقتی با اون ها هستی انگار از زمان خارج میشی و حتما تایید میکنید که بعضی جملات کتاب ها و بعضی از حالات و انرژی های افراد تمام نشدنی هستن انگار ابدی هستن انگار همیشگی هستن هیچ وقت کهنه نمیشن

    مثل آیه و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب

    و مثل حال این ویدیو و پیامش برای ما

    نمی شد با لحضه به لحضش صفا نکرد نمی شد دید و بی تفاوت بود ، نمی شد با موسیقی آخرش پرواز نکرد ، نمی شد . ممنونم که من رو به این حال خوب انتقال دادید آری خدایی هست و خدایی میکند ما که تسلیمیم ای کریم عالمین هرچه تو بخواهی همان میشود ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر مغضوب علیهم و الضالین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    طاهره آل یدلو گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم مهربان

    همزمانی هایی برای من هم زیاد اتفاق افتاده آخرین همزمانی که می تونم بنویسم

    اینه خانواده گی مسافرت بودیم توی راه برگشت

    بنزین تموم کردیم ماشین خاموش شد زدیم کنار جاده

    برای چند لحظه موندیم که چی کار کنیم ؟

    شب بود و هوا سرد بود همسرم می خواست بره ماشین بگیره وبرسه به پمپ بنزین و بنزین بگیره بیاره ،ظرفی از توی ماشین برداشت و از ماشین پیاده شد توی دلم گفتم استاد گفته هر چی پیش بیاد همون خوبه لبخند زدم 5دقیقه از این حسم نگذشته بود که دیدم کنار همسرم یه تریلر تانکر حمل بنزین ایستاد ویک ظرف 20 لیتری بنزین مجانی براش پر کرد پولش رو هم نگرفت باورم بود که خدا مسئله مارو حل میکنه به راحتی اما تا این حد اش برام معجزه بود خدایا شکرت

    ما تا وقتی به خونه برسیم داشتیم از این معجزه صحبت می کردیم که خداوند چقدر راحت کار ما رو انجام داد که حتی ما نمی تونستیم فکرش رو بکنیم.

    استاد عزیزم از شما تشکر می کنم

    به خاطر تک تک جمله هایی که یک عالمه حس خوب بهم می دن

    واز خداوند می خوام هر آنچه می خواهید هزار برابر از خوبی وخوشی و سلامتی و ثروت به شما وهمه دوستان و هم خانواده ی عزیز م بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    محدثه سوفسطائی گفته:
    مدت عضویت: 2188 روز

    به نام خدایی که هر لحظه میشنوه و هدایت میکنه از جایی که فکرش نمیکنی

    اول از همه سلام میگم به استاد عزیزم و مریم بانو

    و سلام به دوستان فوق العاده ام

    چقدر دلم برای کامنت گذاشتن تنگ شده بود چقدرررر دلم تنگیده بود امروزم هدایتی اومدم یعنی عاشقشم

    از کامنت فوق العاده الهه سواد کوهی عزیزم در عقل کل هدایت شدم به اینجا این فایل دیده بودم ولی رد پا نزاشته بودم

    میخوام از اون روزی شروع کنم که من سال دومی بود که کنکور داده بودم و نتیجه(رتبه)تغییر خاصی نکرده بود اما یک باوری در من شکل گرفت بود اونم اینکه منم میتونم برم دانشگاه و خودم آماده میدیدم به هر کی میگفتی با این رتبه 5 رقمی اونم تجربی روزانه قبول بشی شاخ درمیاورد

    ولی خدا این قدر قشنگ و دقیق جواب میده که جای هیچ گونه شکی باقی نمیزاره اولش که رتبه دیدم و اینها یکم حس و حالم گرفته بود اما ته قلبم بد جوری روشن بود میخواستم هر طوری شده برم دانشگاه تو بازه انتخاب رشته بود که یک پیامکی اومده بود برام از گروه فرهنگی فانوس که همایش انتخاب رشته بود، قلبم بدجوری میگفت برو و ثبت نام کردم و رفتم.

    امید داشتم ولی ی حس ترسی هم داشتم(نجواهایی که میگفت دختر بشین بخون یک سال دیگه کنکور بده و با این رتبه جایی نمیاری و …. ) اما رفتم و اون جلسه تمام امید بود که گفت اصلا مهم نیست رتبه ات چنده تو فقط و فقط طبق علاقه رشته ها با اولویت دانشگاه بزن بیا پایین، اصلا محدثه قبل و بعد جلسه فرق میکرد قلبم همه جوره روشن روشن شده بود که میشه و منم قبول میشم

    چطوری و اینا هم نمیدونستم از طرفی هم فهمیده بودم که من پزشکی نمیخوام و رشته مورد علاقه ام همون سال با سرچ های مختلف بعد کنکور یافتم که اونم هدایت خدا بود که آره من کار تو محیط آزمایشگاه دوست دارم تحقیقات و پژوهش های آزمایشگاهی و هدایت شدم به رشته علوم اعصاب که برای شروعش میتوانی از رشته های علوم پایه و پیراپزشکی اقدام کنی .‌..

    تازه یادم افتاد آره من از راهنمایی به ژنتیک و زیست شناسی خیلی علاقه مند بودم‌ ..

    بعد نشستم همه رشته های زیست شناسی (همه گرایش ها) همه دانشگاه ها را انتخاب کردم

    فقط و فقط هم روزانه می‌خواستم

    به خانواده هم میگفتم من هر جا قبول بشم میرم

    هر جا سرچ میزدم تو سایت های مختلف که آره با این رتبه روزانه کجا و چیا قبول شدن تک و توک میدیدم که زدن مثلا زیست شناسی گیاهی خرمشهر و…

    تمام این مدت بین انتخاب رشته تا نتایج فقط شکرگزاری و تمرکز بر نکات مثبت و خواسته هام بود و اینکه میرفتم تو سایت های دانشگاه ها میگشتم و استاد ها و دانشکده هاشون میدیم

    نتایج اومد و من زیست شناسی جانوری دانشگاه روزانه دامغان قبول شدم دقیقا همون دانشگاهی که تو سایتش از دانشکده و آزمایشگاهش فیلم گذاشته بودن و من هعی نگاه میکردم

    حالا جالبی این بود که اردیبهشت همون سال عمو کوچیکم کامپیوتر سامسونگی که بابام بهش قرض داده بود چون نمیخواست آورد خونه مون

    و من همون سال با همین کامپیوتری که نداشتم و اومد کل کلاس های دانشگاهم شرکت کردم یعنی خداااا فکر همه جاش کرده بودم چون سال 99 سالی بود که همه دانشگاه ها آنلاین بود و کلاس های مجازی برگزار میشد

    و از اونجایی که من گفتم همه جا را میزنم و هر جا باشه میرم با وجود این اپیدمی و به یومن مجازی بودن من راحت تو خونه بودم و سال اول دانشگاه من گذشت بدون اینکه من بخوام از اصفهان برم دامغان

    حالا اینجاش قشنگ تر یعنی عاشقتم خدا من هعی می‌گفتم ببین من همه رشته ها را میزنم هر جا قبول شدم میرم و بعد دو ترم مهمانی میگیرم میام دانشگاه اصفهان

    و همون هم شد از جایی که فکرش نمی‌کردم رفتم درخواست دادم (مهمانی ترم 3 و 4) و قبول کردن و من الان دارم تو دانشگاه اصفهان درس میخونم

    یعنی الان هر چی فکر میکنم اون دو ترم اول چطوری گذاشتم اصلا یادم نمیاد نمیدونم واقعا همه اش خدا بود به راحتی همه درسها را خوندم و با معدل عالی اومدم جلو

    این درخواستی که داده بودیم برای مهمانی برای دو ترم بود یعنی ترم 3 و 4 و بعدش باید برای دو ترم بعدی هم درخواست میدایدم خدایا شکرت شکرت واقعا

    درخواست دادم برای ترم 5/6 ، ی روز تو خرداد امسال بود که داشتم برای امتحان میخوندم که دوستم بهم زنگ زد که آره محدثه با درخواستت موافقت نشده حالا میخوای چیکار کنی این دوستم که میگم همون دامغان میخونه گفتم ان شاء الله خیره اولش یکم هول کرده بودم ولی بازم خدا بهم گفت ببین درست میشه حالا جالبش این بود همین دوستم که زنگ زد گفت برو تو سامانه بوستان درخواست بده

    هعی به خودم گفتم ببین خودش زنگ زده راه حل هم آورده من دامغان برو نیستم که من همین جا دانشگاه اصفهان میخونم خلاصه آروم شدم البته با کلی کنترل ذهن و که گفتم حالا که اصفهانی لذت ببر درست بخون بزار ترم تموم بشه درست میشه

    خلاصه که با دوستم که با هم مهمانی گرفته بودیم رفتیم از طریق بوستان درخواست مجدد دادیم وایی براتون بگم اینقدر اینقدر کارهای اداری من فقط با یک زنگ از اصفهان به دامغان راحت انجام میشد آنقدر این بنده ها خوش اخلاق و کار راه انداز بودن که نگووو

    کاری که باید حضوری میشد تو 5 دقیقه انجام میشد حتی شماره شخصی شون بهم میدادن که پیگیری کنم به خودم هعی میگفتم ببین محدثه این نرمی این راحتی نشانه است که خدا میخواد که تو راحت کارشناسی اصفهان بخونی ( در صورتیکه دوستم می‌گفت این ها با من لج کردن شماره منو جواب نمیدن )

    خلاصه براتون بگم جواب ها اومد و موافقت شد و من الان ترم 5 هم دانشگاه اصفهان درس میخونم براحتی براحتی یعنی هر روز که میرم تو دانشگاه به خودم میگم ببین خدا چقدر قشنگ آوردت اصفهان من اصلا رنگ نرده های دانشگاه دامغان هم ندیدم برای ترم 6 هم درخواست دادم و بازم قبول شد چون هعی با خودم تکرار کردم من دانشجوی دانشگاه اصفهانم من تمام طول تحصیلم اصفهان میخونم خدا هم برام راحتی میخواد دانشگاه اصفهان از خداشه من اینجا دانشجو باشم من دانشجو نمونه ام

    یاده حرف های استاد میوفتادم راجب سربازی که میگفتن من اصلا هیچ جوره تصور نمیکردم که برم و همین هم شد منم اصلا خودم نمیدیدم که بخوام برم دامغان و همینم شد و از طرفی اینجا اینقدر استاد هامون عالین که نگو

    و جالب اینجاست که از خدا خواسته بودم که یک دوست همکلام و همراه و همفرکانس می‌خوام و از روزی که دانشگاه ها حضوری شد من با دوستی که قبلاً تو مجازی با هم همگروهی بودیم هم صحبت شدم که هر روز میگذره میفهمم همونه که میخواستم دقیقا دیروز بهم گفت یادته روز اول انگار من و تو بهم جذب شدیم در صورتیکه فقط تو مجازی در حد چت و گفت و گو بودیم

    استاد قشنگ همون که میخواستم اونم خانوادگی عضو سایت عباس منش هستند و همه گفت و گو هامون روی عزت نفس و اعتماد به نفس و قانونه

    دیروز بهم میگفت تو اولین دوستی هستی که اینقدر باهات حرف های مشترک دارم و خیلی خوشحالم که هستی یک دختر خیلی خوبیه مهربون مودب سرش به کار خودشه خوش تیپ خوش اندام خوش اخلاق درس خون

    حالا استاد همه هدایت های گفتم برسم اینجا سه شنبه 1 آذر بود قبل از اینکه این فایل ببینم

    صبحش ی حسی بود که به خدا میگفتم بازم بیشتر و بهتر قدرتت بهم نشون بده همین طور درونی میحرفیدم

    حالا اومدیم کلاس و بعد که داشتم با دوستم میرفتیم بیرون ساعت 11/30 فهمیدم کارت دانشجویی ام گمشده اولش یکمی نگران شدم و رفتم جاهایی که عقلم می‌گفت می‌گشتم ولی نبود رهاش کردم و گفتم پیدا میشه با دوستم پیاده رفتیم و کلی حرف زدیم راجب قانون و هعی زیبایی های پاییز دیدیدم و تحسین کردیم راستی این دوستمم خیلی زیبابینه و مثل من عاشق طبیعته و این دانشگاه اصفهان پاییزش فوق العاده است رفتیم نشستیم دم ی دریاچه مصنوعی و راجب قانون حرف زدیم داشتم میگفتم براش از نتایجی که از قانون گرفتم و نشانه هایی که دیدم و بهش گفتم ببین مریم من کارتم جذب میکنم

    باورتون میشه خدای من تا عصر کلاس داشتم

    یکمی هم نگران این بودم که حالا برای ورود به دانشگاه ازمون کارت میخوان و گرنه راه نمیدن گفتم خدایا چیکار کنم رفتم به مدیر آموزشی گفتم گفت برو دم نگهبانی ببین و ی مسیر طولانی گفت که انجام بده تا کارت المثنی بگیری ولی بخدا اینقدر ته دلم روشن بود که نگووو

    رفتم دم نگهبانی قضیه گفتم گفت پیگیری می‌کنیم تا حالا که موردی نبوده ولی پیدا میشه هر چی باشه میارن اینجا

    منم دیگه گفتم باشه پیدا میشه حله و دیگه یادم رفتم تا عصری که اومدم خونه الله اکبر میخواستم برم حمام که ی حسی دقیقا بهم گفت برو تلگرامت چک کن چک کن چک کن

    و دیدم دقیقا یکی از هم کلاسی هام که فقط یک کلاس باهاش دارم و من شماره اش همین طوری دو هفته پیش گرفته بودم و از بچه های ورودی خودمم نیست بهم پیام داده چه ساعتی؟ ظهر همون 11/30 که فهمیدم گمشده که محدثه یکی کارتت پیدا کرده بود به من نشون داده گفتم میشناسم کارتت پیشمه هماهنگ کن بیای ازم بگیری یعنی من آنقدر از ذوق گریه کردم که این خدا چقدر قشنگ همه چی جور میکنه که نگووووو و قدرتش بهم نشون داد از جایی که فکرش هم نمی‌کردم در بین این همه دانشجو تو دانشگاه اصفهان این همهههههههه آنقدر زیادن که نگوو کارتم به دست کسی میرسه که فقط یک کلاس با هم در حد سلام و خداحافظ بودیم

    و حتی شمارمم نداشت من داشتم و اکانت تلگرامم داشت کارتم بدستم رساند و فرداش که میخواستم برم دانشگاه هم دم در براحتی گفتن بیا چون دیروز که گفته بودم شناختم به راحتی اومدم توووو و کارتم تو دانشکده ازش گرفتم این ها همش و همش هدایت خدا بود و بس

    دقیقا به مریم پیام دادم دیدی گفتم من کارتم جذب میکنم همین هم شد خدا قانونش ثابته و همیشه درست جواب میده دقیقا این موضوع هر موقع یادش میوفتم اینقدر ایمانم اضافه میکنه و قدرتم میده که نگووو

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت که همه چیز می‌شوی همه کس را به شرط ایمانی که با کنترل ذهن هر لحظه ای بدست میاره

    حالا همین امروز که داشتم پاور خواسته هام میدیدم ازش خواستم که خدایا ی نشانه بهم نشون بده برای اینکه ارشد ایران باشم یا اپلای کنم برای آمریکا و دقیقا با ایمیلی که دریافت کردم از دیدگاه عادله که رسیدم به الهه سوادکوهی فهمیدم که ببین قدم به قدم یک لِول بالاتر بیا تا بریم تهران این قدم اول برای مهاجرت توست

    ‌ واضح و صریح جواب میده قشنگ نگاه کنا الهه هم اصفهانی مثل خودم و مهاجرت کرده به تهران

    الهی شکرت شکرت شکرت ان شاء الله منم ارشد دانشگاه شهید بهشتی تهرانم

    حتی تو همون هفته هم یکی از دوستام که ارشد شهید بهشتی نانو بیوتکنولوژی میخونه یهویی بعد خیلی وقت بهم پیام داده عکس از دانشگاه اش و بهم گفته بود بیا عکس های دانشگاه آینده ات ببین که این پیام الهه جون مهر تایید زد امروز که دیگه از دو دلی بیا بیرون.

    دقیقا قشنگی این قانون اینه از هر جایی بخوای میتونی مسیرت تغییر بدی چون تویی که داری با فرکانست خلق میکنی ،خودم و همراه با مهاجرت به تهران میبنم خیلی زیاد

    و این دقیقا قدم اول مستقل شدنم هست الهی شکرت این ردپا را گذاشتم تا قشنگ بیام ادامه اش براتون بگم که چقدر قشنگ رفتم تهران و دارم تو بهترین دانشگاه درس میخونم و زندگی مستقلانه ای آغاز کردم.

    خدایا شکرت شکرت شکرت که این همه قشنگ باهامون حرف میزنی و راه نشون میدی سپاسگزارتم

    مرسی از شما استاد عزیزم که این آگاهی های ناب جاری میکنی واقعا عاشقتم

    روز و شبم شده گوش دادن فایل هاتون و نوشتن آگاهی ها و عمل کردن و تایید کردن نشانه ها و شکرگزاری

    از وقتی تاثیر ورودی های ذهنم فهمیدم همه آهنگ هامم پاک کردم و فقط و فقط فایل های شما را گوش میدم

    الهی شکرت بابت همه چیز و همه کس

    خیلی دوستتون دارم

    برای همگی کلی آرزو های عالی میکنم که به هر آنچه قلب شون میخواند برسند

    و همواره در سلامتی و عشق باشند و جیب شون پر از پول باشه

    یلدای همگی هم مبارک ان شاء الله همیشه همه لحظه هاتون سرشار از شادی باشه

    1401/09/30

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      ساناز رستمی گفته:
      مدت عضویت: 1478 روز

      سلام

      ممنون بابت توضیحات کاملتون

      من با خوندن نتایج و عملکرد شما متوجه شدم چرا نتایج دلخواهم گاهی بدست میاد و گاهی نه

      دلیلش اینکه من از خدا میخوام اما باز تلاش میکنم خودم دنبال راه حل بگردم و منتظر هدایت و نشانه ها نیستم و رها نمیکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2414 روز

      محدثه ی نازنینم سلام.

      من عاشقتم . چقدر باید از خدا ممنون باشم که منو هدایت کرد به کامنت ارزشمندت و چقدددر باید از خود قشنگ دوست داشتنیت ممنون باشم برای این که وقت گذاشتی و نوشتی. قلبم با خوندن کامنتت روشن شد . چراغ راهم شدی. عزیزم . خیلی خیلی تحسینت میکنم به خاطر این که اینقدددر متعهدانه پیش رفتی . من واقعا ازت یاد گرفتم . الهی که همیشه راهت روشن باشه . من خیلی خداروشکر میکنم که تورو توی دوستای خودم دارم . خیلی خیلی ازت ممنونم که روندی رو که برای رسیدن به خواسته ت طی کردی رو نوشتی .خیلی برام الهام بخش بود خوندنت. عزیزم‌. سپاسگزارم که انقدر متعهدانه پیش میری و قانونو اجرا میکنی . تورو خیلی تحسین میکنم به خاطر اینکه انقدر نگاهت توحیدیه و انقدر به خودت مسلطی و انقدر عملگرایی و فقط حرف از قانون نمیزنی. خییلی باعث افتخارم بود خوندن کامنتی که دوستم نوشته .خداروشکر میکنم به خاطر هدایتش

      خیلی تحسینت میکنم به خاطر دوست قانونمندت که انقدر عالی وقتای آزادتونو باهم صحبت میکنید از عزت نفس و اعتماد بنفس. دوست خوب و هم فرکانسیِ دلخواه گنجه .

      دلم میخواد تا صبح تحسینت کنم ولی کلامم تکراری میشه اما تو خودت هزاران باااار تا صبح تحسین منو پذیرا باش

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محدثه سوفسطائی گفته:
        مدت عضویت: 2188 روز

        غزل عزیزمممممممم سلام به روی ماهت دوست فوق العاده من

        سلام سلام سلام

        نقطه آبی پیام دوست ارزشمندم چراغ راهم شدی برای درک بیشتر و بهترم

        این هفته هر روزم روی یک موضوع میچرخید

        خدایااا من میخوام طبیعی زندگی کردن بهم یاد بدی

        خدایا بهم یاد بده زندگی کردن در لحظه را

        خدایا عجله برای رسیدن به مقصد ازم بگیر

        خدایا این کنترل گری ازم بگیر

        خدایا چطوری میتونم همواره در حرکت باشه و لذت ببرم

        خدایا بهم یاد بده خداگونه زندگی کنم یک انسان خودآگاه باشم

        این حرص این طمع این ترس این بدو بدو دیره ازم بگیر

        به زندگیم به وجودم به زمانم به مکانم برکت بده

        خداااااایا درکم از اینکه استاد میگه طبیعی زندگی میکنی بیشتر کن منم میخوام طبیعی زندگی کنم

        منم میخوام همیشه آرام باشم تا صدات واضح تر بشنوم

        خدایااااا خودت بگو

        جالبه این درخواست از یک گفتگو شروع شد یک شب ی دوستی برام از جمله انیشتین گفت

        زندگی مثل دوچرخه سواریه برای حفظ تعادل باید به حرکت ادامه بدی

        و خودش اضافه کرد نه برای رسیدن به مقصد برای حرکت به عشق حرکت

        زندگی حرکت است نه رسیدن

        و من فکر و فکر دیدم خدا من فقط مقصد گرام من فقط میخوام برسم خوب بعدش چی؟

        و این رسیدن آرامش برده

        و شروع شد درخواستم و هر روز به هر طریقی مرا افزود

        و امشب و امشب گفت این نشانه واضح عشقم بشین فایل ببین

        و تمام جواب و تمام رهایی و تمام همزمانی

        و کامنت خودممم الله اکبر الله اکبر

        خدایا شکرت شکرت بر قدرت ایمان و عملم به این درک و اگاهی بیافزا

        حتی جالبه تو این هفته به این شعر اقای شجریان که میگه رها رها رها من هم فکر میکردم

        و این پیام شما این دیدن و این خواندن بازم هدایت الهی بازم همزمانی الهی

        خدایاااا بینهایت شکرت بخدا کم میارم از ثبت هدایت ها

        از ثبت و تایید نشانه هام

        از ثبت و تایید تحسین هاییی که میشم وقتی دارم روی عزت نفس کار میکنم

        از ثبت و تایید نعمت ها هدایا بخدا کم اوردم

        گوگل کیپ همدمممم شده چه نعمتیه هااا الله اکبر

        غزل عزیزم غزل عزیزم با تماممممممممممم قلبم عشق و محبت و تحسین هات دریافت کردم

        دوست خوش صدای من سپاس فراوان برای تک تک کلمه هایی که با عشق جاری کردی

        بخدا که همه این زیبایی هایی که گفتی صدها برابر در خودت جاریه و من روزی نیست یادت نیوفتم و تحسینت نکنم دختری که قانونمنده و حرف و عمل یکیه

        عملگراااااااااااایییتتت تسلطتت به خودت عزت نفست دختر عاشقتممممممممم

        و جذاب تر از همه تاثیرگذاری کلامت صداقت کلامت که از تجاربت میاد

        بخدا کم میارم در برابر قلب و روح سرشارت که هربار بینهایت جاری میکنی

        تو هم عشق و تحسین و بوس فراوان من را هزاران هزاران بار پذیرا باش

        وجودت بینهایت نعمته گنجه سپاسگزار حضورتم

        همیشه تو قلبم بهت افتخار میکنممم عاشقتممم

        خدایا شکرت شکرت من مبهوت این هدایت و همزمانیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          غزل عطائی گفته:
          مدت عضویت: 2414 روز

          محدثه ی زیبای من .

          سپاسگزارم به خاطر پیامت . اینکه هدایتت رو نوشتی خیلی ارزشمند بود .

          واقعا خداوند همه چیز میشود همه کس را .

          سپاسگزار محبتت هستم عزیزم

          آنچه در من میبینی در وجود خودت بینهایت جاریه .

          انشاالله نعمتهای زندگیت هرروز بیشتررو باکیفیت تر و زیباتر از قبل باشن و خداوند چشم و دلت رو هرلحظه به سمت دیدن زیبایی های بیشتر باز کنه و قلبت همواره روشن باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          جهان گفته:
          مدت عضویت: 619 روز

          محدثه عزیزم من تا الان نگران این بودم که چطور شروع کنم وقت ندارم امتحانای نهای 31شروع میشن و هزارتا حرف تو ذهنم دارم اما از خدا هدایت خواستم و اون منو به دیدگاه شما هدایت کرد خیلی چیزهای خوبی یاد‌گرفتم فهمیدم که خدا خودش همه چیو برای ما انجام میده خدایااا شکرت فهمیدم که من برای رسیدن به خواستم قدرت دارم

          براستی من پارسال انسانی بودم یعنی پارسال دهم بودم ولی خیلی کم اورذم علاقشو داشتم رشته یخت بود درسا سنکین بودن منم ادمی بودم که حتی روزی نیم ساعت هم درس نمیخوندم من عاشق روانشناسی هستم اما نتونستم کم اوردم جا زدم نصف راه

          رفتم تغیر رشته دادم رفتم هنر طراحی و دوخت پشت کردم به هدفام بخاطر سختی مسیر هدفمو فراموش کردم بخاطر سختیش

          بازم برگشتم دهم طراحی و‌دوخت دوبار دهمو خوندم

          الان خیلی پشیمونم که چرا تغیر رشته دادم چون من عاشق روانشناسیم

          چرا اومدم هنر

          اما بازم اومدنم به هنر حکمت خدا بود که من قدر رشتمو بدوم که من بفهمم توی درس خوندن و بخاطر سپردن مطالب استعداد دارم من تنبل نبودم کند ذهن نبودم نا توان نبودم ضعیف نبودم خودم درس نمیخوندنم خودم جدی نگرفتم

          من الان فهمیدم چقدر توانای و استعداد دارم

          مخصوصا توی بخاطر سپردن مطالب من فول فولم پارسال وقتی انسانی بودم من نمیدونستم که من توانای دارم چون هی خودم مدرسه جامعه خوانواده کارنامه و دوستام سرم میزدن تو تنبلی تنبلی تنبلی بدرد انسانی نمیخوری و این شد که من تسلیم شدم و‌جا زدم

          اما کارم اشتباه بود

          الان دوباره دارم شروع میکنم درسته دیگه نمیتونم برگردم انسانی اما دارم میخونم برا انسانی که سابقه تحصیلی ایجاد کنم

          تا بتونم کنکورشو بدم خیلی هیجان زده ام چون تا الان من روزی چندین ساعت درس میخونم بدون خستگی با لذت با عشق من عاشق رشتممم میدونم از پسش برمیام وقتی بخونم مسیرم اسون میشه وقتی نخونم معلومه که سخته اما من میدونم که موفق میشم چون امسال دستمو‌تو دست خدا گذاشتم خدایا صد هزار مرتبه ازت ممنونم هاشقتم میدونم که موفق میشم میدونم تو دانشکاه تهران میرم میدونم من یکی از بزرگترین روانشناسای جهان خواهم شد درسته مسیرمو خودم سخت کردم اما تو اسونش میکنی برام چون تو پدر مهربون و قشنگ منی دوستت دارم

          من از سن 13 سالگی به این مسیر زیبا هدایت شدم!بطور اتفاقی نه خداوند من رو وارد اتفاقای کرد که باعث شدن به این مسیر هدایت بشم خدایا ازت ممنونم عاشقتم دیونتم تو خیلی مشتی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            محدثه سوفسطائی گفته:
            مدت عضویت: 2188 روز

            سلام جهان عزیزم

            چقدر خوشحالم که با پیامت یاداور حضور همیشگی و هدایت های الله مهربان شدی

            و ممنون که برایم نوشتی

            خداروشکر که برایت الهام بخش بوده

            آره این خدا کارش خیلی درسته

            چقدر چقدر چقدر قشنگ گفتی مسیرمو خودم سخت کرده بودم اما واقعا مسیر با خدا آسون و لذت بخشه اگه نیست یعنی با نجواهاتی

            با خدا فرصت هست

            زمان هست

            پول هست

            امکانات هست

            عشق هست

            کار هست

            امتحان راحت هست

            اصلا ی کاری میکنه که از همونایی که خوندی سوال میاد

            برات زمانت دو برابر میکنه

            چنان مسیر آسون میکنه که باورت نمیشه

            با خودت تکرار کن

            من فرصت دارم

            میتونم برای امتحاناتم بخونم

            زمان و فرصت کافی هست

            از هرچی میخونم و یادگرفتم سوال میاد

            خدا همراه منه سر جلسه هم هست

            جوابها را بهم میگه

            بخدا میگه

            من قبول میشم

            چقدر خوشحالم این اعتماد بنفس بدست اوردی و باور کردی که میتونی مطالعه کنی و روزانه مطالعه میکنی تحسینت میکنم

            انشالله که هر روز در مسیرت لذت ببری

            و هر روز هدایتهای خدا را دریافت کنی و با آرامش ادامه بدی

            چند روزی بود وقتی میومدم سایت حسم میگفت پیامی دریافت خواهم کرد و منتظر دیدن نقطه آبی شدم و طبق قانون بی نقص دریافت کردم

            پیامی از دوست ارزشمندم خوش قلب و بخشنده

            پیامت برایم نشانه واضحی از خدا بود

            در جواب سوالم که خدایا اگه تهران رفتن و تحصیل انجا برام خوبه خودت بهم بگو خودت قبول کنم

            منتظر نتایج ازمون ارشد هستم و از خدا بازم نشانه خواستم و ببین چه واضح میگوید میشود که بشود نه رتبه مهم نه هیچی فقط ایمانت مهمه

            محدثه بیاد بیار قبولت کردم دانشگاه روزانه از جایی که فکرش نمیکنی

            من همون خدام بازم قبولت میکنم

            همه جوابات صحیح میکنم

            تو لایق تحصیل در بهترین دانشگاه هایی

            خدای من ببین چی میگه

            چقدر واضح منو از پیامت به نوشته های خودم برد و هدایتم کرد

            ایمانم قوی تر کرد و گفت آرام باش که من با تو یارم عزیزم

            جهان عزیزم احساسم میگوید باز هم بنویسم از هدایتهای این رب بزرگ

            الان که برایت مینویسم ترم 8 در دانشگاه اصفهان هستم

            و امسال از این مقطع فارغ التحصیل میشوم

            برای فارغ التحصیلی یک درس دو واحدی میخواستم که ارایه نشده بود

            یکم نگران بودم اخه من دانشجوی مهمان دایم هستم و مدیر اموزشی میگفت معرفی به استاد نمیدن

            ولسی قلبم گفت همون خدایی که منو اورد دانشگاه

            بعدش مهمان دایم گرفتم

            همون خدا بهم معرفی به استاد هم میده

            و باروت میشه با یک نامه کارم حل شد

            همین مهمان دایم شدنم بعد 4 ترم تحصیل در دانشگاه اصفهانم کار خدا بود

            میگفتن نمیشه داشنگاه مبدا موافقت نمیکنه اما برای من شد

            چون روی خدا حساب کرد

            بخدا با خدا همه قوانین زمینی برات زیر و رو میشه

            خدای بزرگ خدای بزرگ

            یادآور حضورش در تک تک لحظات بودنم قلبم روشن میکنه

            چه امتحانایی که برام آسون کرد

            بخدا شب قبلش سوالا رو یهویی تو گروه مون قرار میدادن

            و فردا تو امتحان بود

            فرصت بیشتر میخواستم زمان امتحان تغییر میکرد

            آره با خدا باش و پادشاهی کن

            هر کسی به لیاقتش میرسه

            دوست عزیزم شما هم لایق نتایج عالی در امتحانات هستی

            لایق قبولی در رشته روانشناسی عشق هستی

            لایق تحصیل در بهترین دانشگاه های جهان هستی

            لایق مسیر یادگیری اسون و لذت بخش هستی

            قراره فقط بهت خوش بگذره

            انشالله میای و برامون از قبولیت میگی

            همه چیز به نفع تو رقم میخوره

            با خودت بگو که در بهترین زمان و مکانی و هر انچه تجربه کردی بخاطر خودت بوده حالا هم قانون میدونی مسیر به نفع خود و علایقت تغییر بده

            خداروشکر در مسیر توحید و ایمانی

            ایمان دارم هدایتهای الله مسیرمون هموارتر زیباتر لذت بخش تر میکند

            بازم ممنون که وقت گذاشتی و نوشتی

            و دستی شد که قلب و جان و خیالم را راحت تر کنی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              نسا بشری گفته:
              مدت عضویت: 181 روز

              سلام محدثه جان

              من امسال سال کنکورمه و به نظر شما چه باور هایی بسازم تا موفق شم؟

              شما چجوری متوجه شدی که به چی علاقه دارین و اون خواسته قلبیتون هست(چون من متوجه شدم که اولش طبق گفته جامعه و خانواده شما ب پزشکی علاقه داشتین و بعد فهمیدین ک علاقه اصلیتون رشته زیست شناسی جانوری هست)

              منم میخوام سال اول قبول شم

              به قول گفتنیا ته دلم روشنه که قبول میشم

              علاقه منم رشته فیزیوتراپی دانشگاه روزانه همدان هست

              من مدرسه دولتی درس میخونم ولی خیلی باورهای منفی راجب کنکور دارم برای مثال

              اینکه از ی مدرسه دولتی نمیشه کنکور قبول شد(اینارو جامعه . فضای مجازی و دوستان و … گفتند) باعث شده که من این باور رو داشته باشم

              از شما میخوام که راهنمایی کنین منو که چجوری متوجه شدین رشته مورد علاقه تون چیه و باور های درست رو ساختین؟

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نیـایـش گفته:
      مدت عضویت: 93 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام محدثه جان مهربان

      خیلی سپاسگذارم از خدا که منو هدایت کرد به این کامنت زیبای تو.خیلی ازت ممنونم که نتایج فوق العاده ای رو گفتی و ایمان و حال درونم قوی تر شد ، چون منم کنکوری هستم و مثل خودت هم رشته ای هستم منم هدفم اینه که پرستاری دانشگاه تهران روزانه قبول بشم و من اینو هر روز به خودم میگم ، دوست دارم بیشتر باور پذیر بشه برام، واقعا برای من مطالبت مفید بود، یاد گرفتم ازت که تا آخرین لحظه به خدا توکل کنم و حالمو خوب نگه دارم و از زندگی لذت ببرم، محدثه جونم میتونی چند تا باور برای کنکور بهم‌بگی؟؟؟ چه باورهایی داشتی برای کنکور؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محدثه سوفسطائی گفته:
        مدت عضویت: 2188 روز

        به نام خدایی که همه چیز میشود همه کس را

        سلام نیایش عزیزم

        چه اسم زیبایی داری

        ممنونتم که برایم نوشتی امروز از نشانه آبی کنار اسمم لذت بردم و گفتم خدایا قطعا هدایته

        دختر خوب تحسینت میکنم که اینجایی به فکر شناخت خودتی و مشتاق رشد و پیشرفت

        عزیزم این جمله که نوشتی قلبم نوازش کرد

        دوباره مینویسم اش که اصله باور کن اصله

        مرسی که با پیامت یاداور شدی خدایا شکرت

        آره دقیقا هر جا سعی کردم احساس خوبمو حفظ کنم و از زندگی لذت ببرم خدا در بهترین زمان و مکان پاسخ داده چرا که او بهترین اجابت کنندگان است

        او بر من آگاه است میبیند و میشنود

        پیامت منو برد به دیدگاه خودم

        خدا میخواست بگه ببین تا اینجا اومدی با من بقیه اش هم با من میشه

        استاد میگه روی نتایج کوچک استفاده از قانون تمرکز کنید

        قدردان باشید

        و بگید اگه شده بازم میشه

        راه یکیه

        و نیایش جان همین قدردانی از نتایج کوچک استفاده از قانون در زندگی باعث میشه از زندگی لذت ببریم و بگیم خب اگه توکل کردم و شد بازم توکل میکنم حالا میام تمرکزم از روی نشدن ها و نداشته میزارم روی انچه شد آنچه دارم و همه از آن خداست

        و حال خوب مون به نتایج گره نزنیم

        مثلا بگیم اگه من فلان خواسته ام بشه خوشحال خواهم بود

        بیایم از همین که هست لذت ببریم

        و از خودمون بپرسیم داشته های من چیه؟

        همین حالا میتوانم بابت چه چیزایی قدردان باشم؟

        کجا با استفاده از قانون خلق کردم؟

        و با این جوابا حس و حال خودمون بهتز کنیم

        و بگیم خدا کار سازه بازم میتونه بهمون بده بهتر و بیشتر

        در جواب سوالات عزیزم

        من سال دومی که در کنکور زیست جانوری روزانه قبول شدم

        باورهایی که در من خیلی تغییر کرده بودن این بود که خودم را لایق قبولی میدیدم

        درونی میگفتم خب این همه روزانه قبول شدن خب منم میشم

        میرفتم تو سایت ها قبولی بچه ها را میدیدم اینجا نقش الگوها مهمه

        میگفتم خب شده آفرین منم میتونم برای منم میشه

        قلبا خودم آماده رفتن به دانشگاه میدیدم

        به خودم میگفتم من با هر رتبه و درصدی باشم روزانه رشته دلخواهم قبول میشم

        خودم محدود به اینکه نه حتما باید فلان درصد بیارم تا قبول بشم نمیدیدم

        میگفتم با خدا همه چی میشه برای منم میشه

        تو سایت استاد با خیلی از الگوهایی که نتایج خوبی گرفته بودن آشنا شدم

        و مهم ترین تمرینی که کمکم میکرد که به خواسته ام نچسبم و رهاتر باشم

        این بود که من سعی میکردم هر روز شکرگزاری کنم

        از نعمات زندگیم مینوشتم

        از خواسته های کوچکم که رقم میخورد مثلا من عاشق شعرهای سهراب سپهری بودم مادرم برای روز دختر کتاب شعرش خرید میخواستم کتابهای سایت استاد بخرم پول به حسابم واریز میشد و یا میخواستم کتاب ملت عشق بخرم دختر دایی مامانم روز تولدم بهم هدیه داد و کلی چیزای ریز و درشت از جایی که فکرش نمیکردم

        و اینا حس و حالم خوب میکرد

        در کنارش خواسته هامم مینوشتم

        دوست دارم روزانه قبول بشم

        در حد خودمم تلاشم میکردم درس میخوندم

        و سعی میکردم لذت بخشش کنم

        درس برای درس میخوندم نه برای درصد کنکور و قبولی

        البته بگم واقعا احساس خوب همیشگی نبود

        هر روز شکرگزار و قدردان نبودم

        اینو میگم که اگه روزی حس و حالت بده دچار خود سرزنشی نشی

        طبیعیه ما انسانیم هر احساسی نشانه است

        میخوان باورهامون نشون مون بدن

        مهربونانه با خودت رفتار کن

        سعی کن حالت خوب کنی از احساس بد نترس ماندگار نیست

        و بیا روی توانایی ها و موفقیتهای خودت تمرکز کن

        اینطوری اعتماد بنفست بالا میره

        بگو اگه توانستم فلان کار بکنم بازم میتوانم

        و برو الگوهای قبولی پیدا کن و صرفا روی این تمرکز کن که خب من قبول بشم به به چه درسهایی میخوانم محیط جدید تجربه میکنم دوستان جدید میخوام خودت برای تجربه خواسته ات به درصد و رتبه محدود نکنی

        چون خدا از بینهایت طریق راهنمایییت میکنه و تو را به خواسته ات میرسونه

        و بگو اگر یک نفر تونسته پرستاری تهران قبول بشه منم میتونم و برای منم میشه حتی به روزانه شدنش هم نچسب بگو خدا روزی رسونه پول شهریه هم میرسونه بیشتر بهتر روی اون تجربه ای که با رشته پرستاری میخوای داشته باشی تمرکز کن

        تو این مسیر تا میتونی روی عزت نفس و اعتماد بنفست سرمایه گذاری کن که بهترین نتیجه ها برات داره

        ی موردی هم که بود من اون سال خواسته ام به لطف خدا خیلی واضح شده بود برام و میدونستم این زیست شناسی برای خودمه و این خیلی لذت بخشش کرده بود چون آینده اش دوست داشتم

        و استرس و فشار از روم برداشته شده بود و اینم رهاترم کرده بود

        چون دیگه نمیخواستم رشته و دانشگاهی برم که خودم به بقیه نشون بدم یا خودم ثابت کنم یا جلب توجه کنم برای خودم بود و چرایی داشتنش برام واضح بود و ذوق و شوق تجربه اش داشتم همینا پیام مثبتی به جهان بود که خوب پذیرای خواسته اش هست

        برای همین ازت میخوام به این سوال برای خودت پاسخ بدی واقعا این رشته برای علاقه خودمه؟ آینده اش چقدر دوست دارم؟

        صاف و شفاف جواب بده با خودت روراست باش

        خیلی کمک کننده است که دچار راضی کردن دیگران نباشی

        و با اعتماد بنفس تمام خواسته خودت دنبال کنی

        دوستت دارم خوشحالم تونستم بنویسم

        خیلی برای خودم راهگشا بود

        خوشحال میشم بازم سوالی داشتی بپرسی عزیزم

        برات بهترین های قلبت از خدای بزرگ خواهان

        دستان هدایتگرش راهنمای راهت

        الهی آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          نیـایـش گفته:
          مدت عضویت: 93 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          سلام محدثه ی عزیزممممم️️️️

          داشت خوابم میبرد ولی یک حسی بهم گفت برو سایتو چک کننن…

          وای خیلی خوشحالم که باز هدایت شدم به کامنت زیبات. من عاشقتمممم، مرسی ازت دوست گلم که جواب سوالمو با عشق تمام برام نوشتی و وقت گذاشتی واقعا از خداوند سپاسگذارم که با دوستی به این قشنگی و فوق العاده آشنا شدم و کلی ازش درس گرفتم و حال درونیم عالی شد🫠🫠🫠

          کاملا باهات موافقم محدثه جونم منم هر روز احساسم خوب نبوده اما سعی کردم حالمو سریع خوب کنم و نگذارم که اتفاقات به ظاهر بد باعث بشه احساسم بد بشه و من از خواسته ام دور بشم، دقیقا باید روی عزت نفسم کار کنم و همینطور روی احساس لیاقتم،

          همچیو بسپارم به خدا اون از همچی من آگاهه

          یاد گرفتم که هر کاری که انجام میدم، هر تلاشی که میکنم، بخاطر خودم باشه نه بخاطر دیگران

          یاد گرفتم که از مسیرم لذت ببرم

          یاد گرفتم که از نتایج و داشته هام شکرگزار باشم

          یاد گرفتم مثل تو دختر شاد و پر انرژی باشم

          و از همه مهم تر یاد گرفتم توی هر حال به یاد بیارم که من خالق زندگی خودم هستم،داشتم به این فکر میکردم که خدا اینقدر عاشقمونه که قوانینش رو مطابق احساس خوب ما وضع کرده🫠

          ایشالا میام از اتفاقات فوق العاده و قبول شدنم و برآورده شدن رویام میگم برات عزیزممم

          برات بهترین هارو آرزو میکنم ایشالا همیشه موفق و ثروتمند باشی گلم️️️️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: