https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-18 23:26:062022-06-30 20:27:59تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
727نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و همه اعضای خانواده عزیز عباسمنش
استاد من این فایل رو دیشب ساعت 1 اینطورا دقیقا قبل اینکه تمربن فانوس دریاییم رو انجام بدم تو اینستاگرامتون دیدم. چون خیلی خوابم میومد اول کامنت ها رو باز کردم ببینم چه خبره و وقتی اونهمه ذوق و عشق بچه ها رو دیدم گفتم باید همین حالا گوشش بدم.
و اصن کلیدی در من زده شد که باورم نمیشه.
من در تمامی جوانب زندگیم رسیدنم به خواستهامو با یک رفتار فکری اشتباه غیر ممکن کردم. باید اینو با طلا بنویسم بزنم توو دیوار ذهنم:
وقتی یه چیزی میخوای و یه هدفی داری فقط به رسیدن بهش فکر کن. اگر رفتی سراغ “نکنه من اینو بدستش بیارم اما دوسش نداشته باشم” “نکنه هرکی برفش بیش بامش بیشتر” … که اگر به اینا فک کردی اصن به اون خواسته نمیرسی.
به وضعیت الانم فکر کردم و دیدم من همین حالا که به تازگی پیج توانبخشیم رو برای راه اندازی کسب و کارم باز کردم و دارم تلاش میکنم و خیلی هم دلم میخواد و امیدوارم که بتونم به خیلی موفقیت های بزرگی دست پیدا کنم و این پله ای باشه برای رسیدن من به هدف های بزرگتر – نگران اینم نکنه من یکم که شناخته بشم و دوره هام به فروش برسه بیان منو بگیرن، یا حداقل جلو کارمو بگیرن.
یا مثلا همین اخیرا، من که سال آخر دانشگاهم رو به دلیل مسایل مالی نتونستم برم و ادامه بدم مرخصی گرفتم، بماند اینکه از اول مهاجرتم نگران این بودم که نکنه با هزینه های بالای من خانواده ام سختی بکش بخاطر من، 3 بار برای ادامه تحصیل در ایران اقدام کردم و هربار با فکر اینکه نکنه پرونده تحصیلیمو بیارم ایران اما پشیمون بشم و این چیزی نباشه که من میخوام نکنه شرایطی فراهم بشه که بتونم همونجا ادامه درسمو بخونم بعدا پشیمون بشم و هربار به یک دلیل پرونده انتقالم در وزارت بهداشت نیمه کاره موند. آخرین باری که دیگه با جدیت تمام پیگیری کردم کارمو برای گرفتن مدارک رسمیم به دانشگاه ایمیل زدم و همین پریروز بهم گفتن باید اول تایید مالی بگیری از دانشگاه.که اول خیلی شوکه شدم و فک کردم تموم شد سه سال زحمتم رفت به باد (من دقیقا همینو یکبار دیگه هم تجربه کرده بودم و دقیقا ترم آخرمو در رشته دیگه ای نتونسته بخونم و همه چیز به باد رفته بود و در اون لحظه بخاط اون تجربه اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که تموم شد دیگه درسی در کار نیست) اما این بار فرق میکرد چون در رشته مورد علاقه ام درس خوندم و شاگرد ممتاز بودم و حتی دو سال پیاپی 50 درصد بورسیه گرفتم از دانشگاه برای رتبه ام. بعد اومدم طبق راهنمایی استاد در جلسه 10 ثروت 2 که به تازگی هم چندین بار گوشش دادم دنبال افکار بهتر گشتم. اول فقط به خودم میتونستم بگم خب نتونی درستو تموم کنی مگه چی میشه؟ تو برای موفقیت نیاز به مدرک نداری. راه همیشه هست راه حل هر مشکلی توو دل مشکله. بعد که یکم آرومتر شدم سعی کردم به ایده هایی که بعد از شروع دوره ثروت 2 برای کسب درآمد با همین شرایطی که الآن دارم بهم الهام شده بود فکر کنم و حالم هی بهتر شد و امیدوار تر شدم. بعد 2-3 ساعت که به یه فرکانس متعادلی رسیدم فکر کردم خب من که 50 درصد بورس داشتم، دانشگاه هم که یک ترم مرخصی رو رایگان به هر دانشجویی میده، بزار من یه ایمیل میزنم و پیگیری میکنم خدا خودش راهو باز میکنه و من این تایید مالی رو میگیرم از دانشگاه. و حالا بعد از گذشت دو روز در حالی که هنوز به خانواده ام هم چیزی نگفتم و این حال بد رو ریشه ای در درون خودم با تغییر دیدگاهم و باورهام ایجاد کردم حالم کاملا خوب و بسیار امیدوارم و اتفاقا انگیزه ای پیدا کردم که اولین دوره ام رو خیلی با کیفیت تر و سریع تر تهییه کنم. و مطمین تر باشم که هر اتفاقی که برای من رخ میده بهترین اتفاقه و خیری در اون نهفته است که من نمیبینمش. تمام اتفاقات به شکلی رقم میخورن که من به رویاهام برسم و چون مسیر رو به خدا سپردم ظاهرش رو قضاوت نمیکنم.
خلاصه الآن میفهمم این سد هایی که پیش روم درست میشه از کجا داره آب میخوره. و دیگه خیلی حواسم جمعه، امروز توی دفترچه باور های جدیدم نوشتمش و روشو یه هیلایت نانجی فسفری کردم که هربار که دفترچه امو باز میکنم حتما حتما به خودم یادآوریش کنم.
خیلی طولانی شد کامنتم اما یه چیز دیگه هم میخوام بگم. وقتی استاد به فایل های ثروت 1-2-3 اشاره کرد به این فکر کردم که من بعد از تهییه فایل ثروت 2 و گوش دادن های مکرر 10 جلسه اول و کار کردن روی باور هایی که ریز به ریز از حرف های استاد میکشم بیرون چه نتیجه ای گرفتم؟ آخه هنوز به درآمدی نرسیدم. اما بعد یهو انگار واقعیت مثل یه صاعقه زد به سرم و دیدم من خیلی تغییر کردم. اگه من الآن پیجمو راه اندازی کردم، با پشتکار اینهمه مطالعه میکنم مقاله میخونم مدرنترین و به روزترین درمان ها رو در معتبرترین منابع بررسی میکنم تا یه پست حاضر کنم و بتونم به بهترین نحو تمرین های توانبخشیو ارایه بدم فقط بخاطر اینه که باورامو تغییر دادم. همین که تصمیم گرفتم برای پیجم الکی فالوور نخرم تا آدمای واقعی خودشون بیان و اینکه حتی تصمیم گرفتم الآن برای ساخت وبسایت هزینه نکنم و سایتم رو با درآمدی که حاصل میکنم اسجاد کنم یعنی روی خودم کار کردم که تکاملم رو دارم طی میکنم. باورم رو تغییرشون دادم که تصمیم گرفتم روی پای خودم بایستم و کسب درآمد کنم. تغییر کردم که باور دارم همین حالا بدون مدرکم هم میتونم کاری که دوست دارمو انجام بدم. تغییر کردم که باور کردم اون زندگیه رویاییمو خودم میتونم بسازمش فقط باید تکاملمو طی کنم. باور کردم خدا همراهمه و داره راهو بهم نشون میده. باور کردم همون خدایی که استاد رو به تمام خواسته هاش رسونده خدای منم هست. منم به همه خواسته ام میرسم.
استاد بی نهایت سپاس گزار خداوندم که منو با شما آشنا کرد بی نهایت تر سپاس گزارشم که فرصت تهییه دوره ثروت 2 رو برام ایجاد کرد. و بعد از شما سپاس گزارم که این همه آگاهی رو با ما به اشتراک میگذارید. این دوره تغییراتی در زندگی من ایجاد کرده که خدا میدونه چه آینده رویایی ای پیش رومه. همین حس اطمینانی که در قلبم نسبت به رویاهام دارم تضمین رسیدن من به اوناست.
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
گوش دادن به این فایل خیلی من رو دگرگون کرد
یه جورایی انگار رفت نشونه گرفت نجواهای ذهنم رو که توش گیر کرده بودم
به نظرم این باورهای درست که باعث میشه باورهای اشتباه و ترمزامون رو شناسایی کنیم و اونا رو هدف قرار بدیم چیزی نیست جز کلام واضح خدا برای نجات افرادی مثل من
قبلا که سنم کمتر بود هر چیزی که فکرش رو می کردم میرفتم دنبالش تا تجربه کنم و تجربه می کردم هر چقد هم که ناممکن یا ترسناک بود می رفتم تو دلش
و همیشه اعتماد به نفس زیادی داشتم
و پول هم خوب می ساختم
یه جا متوجه شدم همین اعتماد به نفسم شاید تبدیل به غرور شده و دور و برم خالیه و من فقط آدم ها رو به شکل وسیله ای برای رسیدن به خواسته هام میبینم و عشق و انسانیت تو وجودم کمرنگ شده ( حتما باور داشتم که ثروت باعث غرور میشه ، ثروت باعث دوری از خدا میشه ، ثروت باعث میشه صمیمیت از بین بره ، ثروت آدم رو درگیر میکنه ، ثروت آرامش رو میگیره ، ثروت لذت رو میگیره )
بعد اینکه یه ضربه عاطفی و مالی خوردم به خودم اومدم و توبه کردم
ولی امروز خدا بهم گفت تو ازونور بوم افتادی
انقد خودت با دستای خودت نرفتی ثروت بسازی از ترس اینکه مثل گذشته مغرور بشی ، بد بشی ، کسی دوست نداشته باشه از همه جدا شی تنها بشی که دیگه میترسی دوباره ثروت بسازی
واسه همین نساختن ثروت اعتماد به نفستم از دست دادی
فکر می کردم اعتماد به نفس باعث میشه به دیگران امر و نهی کنم ، همه رو از خودم پایین تر بدونم
ولی الان میدونم که من می تونم بازم ثروتمند و قدرتمند باشم و در عین حال به خدا نزدیک باشم و این دوتا نه تنها از هم جدا نیستن
بلکه همو تقویت میکنن یعنی ثروت باعث میشه به خدا نزدیک تر شم
وای که اگه این باور نهادینه بشه تووجودم همین که تکرار میکنم احساس میکنم ثروتی که راهش بسته هست داره به سمتم فوران میکنه !!!!
جاهایی که به خواسته ام رسیدم و ازش پر شدم
چند وقت بود که یکی از دوستام مغازه داشت با اینکه من هیچ تجربه و هیچ اطلاعاتی راجع به مغازه زدن نداشتم رفتم زدم ولی بعد ۹ ماه متوجه شدم این شغلم نیست و همه مغازه رو با ضرر جمع کردم و اصلا هم ناراحت نشدم انگار مطمین بودم بعدش یه چیز بهتر در انتظارمه که هدایت شدم به همون شغل آنلاین
و آنلاین راحت تو خونه چند ماه کارمو انجام دادم وبعد دیدم نه اینو دوست ندارم و گذاشتمش کنار
اینم بگم که پروسه کنار گذاشتن برام خیلی با مقاومت و ترس بود ولی به هر حال گذاشتم و الان به شغلی رسیدم که می تونم با یه تلفن فقط تو خونه ماهی هر چقد که دوست دارم دربیارم
چیزی که آرزوم بود آزادی زمانی مکانی مالی اونن ساخت ثروت به صورت نامحدود هر جا بدون داشتن چیزی فقط نیاز به خودم داشته باشه
وقتی بچه بودم تو خونه ای بودیم که فقط دوتا اطاق بود و من همیشه آرزوم این بود که واسه خودم اطاق و اصلا خونه داشتم باشم
بعد اینکه رفتم دانشگاه بعد دو سال با وجود مخالفت خانوادم کار خودم رو کردم رفتم خونه اجاره کردم
انقد عشق خونه بودم ها. ۶ ماه خونه رو عوض میکردم و هر دفعه خونه بهتر و بزرگتر اول تک خواب دو خواب ۳ خواب و ۷-۸ سال من تو خونه های مختلف زندگی کردم و هر لحظه احساس میکردم یه چیزی تو وجودم گسترش پیدا کرد
همیشه دلم ماشین می خواست چون عاشق آزادی بودم چون از بچگی جایی نمی رفتیم وقتی رفتم دانشگاه بعدش با هزار زحمت رفتم ماشین خریدم و ازونجایی که حوصله بکش بکش نداشتم همون اول رفتم ۲۰۶ اتومات خریدم و بعد چند سال سراتو کوپه خریدم
و انقد ازش استفاده کردم
انقد جاده شمال از گیلان تا گلستان رو رفتم که تمام چاله چوله های جاده رو بلدم ولی اخراش دیگه نمی دونم چم شده بود ماشین رو فروختم دیگه نمی خواستمش خسته شده بودم از ماشین داشتن
شاید مسخره باشه ولی من می خواستم برم کنار آدم ها و با تاکسی و مترو و …. باشم و الان چند ساله که ماشین ندارم و انقد که سوار تاکسی و … شدم دیگه حالم بد شده الان دیگه می خوام ماشین داشته باشم اونم چند تا
خوندن این دیدگاه شما به من هم خیلی کمک کرد چون الان چند هفته است که از شغل قبلیم اومدم بیرون و می خواهم برم سراغ عکاسی چون احساس می کنم عاشقشم و این رسالت کنه
تو این چند هفته اتفاقات زیادی رو تجربه کردم احساسم خیلی بالا پایین میشد ولی هر بار از خداوند کمک می خواستم برای رسیدن به احساس بهتر و یه هدایت هوایی دریافت می کردم و خدا رو شکر حالم خیلی خیلی بهتر میشد
یکی از هدایت ها همین فایل استاد روی سایت بود که اصلاً فکر می کنم استاد این رو گذاشته روی سایت تا ایمانم قویتر بشه و با قدرت بیشتری این مسیر رسیدن به هدفم و عشقم رو ادامه بدهم
یه هدایت دیگه ای هم خوندن نتایج بچه های سایت در مورد این فایل هستش تا الان هم کامنت های زیادی رو خوندم
خوندن کامنت شما هم باعث شد ایمانم بیشتر بشه و راحت تر تصمیم بگیرم و حرف مردم برام مهم نباشه و اونجوری که دوست دارم به سبک شخصی خودم زندگی کنم
سپاسگزارم 🙏🏻🌹
راستی اونجایی هم گ گفتید اول رفتم ۲۰۶ اتومات خریدم و بعدش هم سراتو کوپه 👌🏻🔥 خیلی خوشحال شدم و تحسینتون کردم 👏🏻👏🏻✔️✔️
سلام سلامی گرم به بهترین بنده مخلص خدا استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته نازنین پهنه شما دوستان عزیز
خداروشکر میکنم که یه روز دیگه بهم لیاقت داد تاتومدار درک کردن ونوشتن درکم ازاین فایل زیبا باشم خداروشکر میکنم امروز هم این فایل سرشار از آگاهی رو روزی ام کرد خداروسپاسگذارم که دیدن این زیبایی های این فایل رو روزی ام قرار داد واقعا هم شهرتمپا که عاشقشم و هم استاد عزیز مثل همیشه زیبا هستن و استاد زیباتر هم شده واقعا چقد شما زیبا هستین استادهم درون تون هم ظاهرتون عالیه خدایاشکرت دوباره کنار این برجهای زیبا این شهر تواین فضای زیبا بازم استاد عزیز این موقع صبح برامون فایل اماده کرده چه فایلی استاد من این ساعت از روزرو توتمپا ندیده بودم توفایلها اگر هم بوده وهست من ندیدم تاالان برام جالب بود واقعا همینجور شما صحبت میکردین داشت تاریکی جاشو به روشنایی میداد واقعا چه ویو زیبایی خدایا شکرت خدایا شکرت چقد این برگها زیباهستن چقد این شهر زیبا تروتمیز هستش واقعا استاد درست گفتی شهری مثل تمپا منم توهیجای دنیا ندیدم توای یه موقهایی میرم شهرهارو نگاه میکنم فیلم میبینم ازشون ندیدم شهری به تمیزی زیبایی مثل تمپا همه چیزش جمع جور باشه مخصوصا ادماش عالی هستن واقعا استاد ممنون که این مردمان زیبا رو به مامعرفی کردین به ما نشون دادین ببینید چه انسانهای شریفی شادی زیبایی ببینید چه شهر زیبا تروتمیزی ببینید چقد زیبایی هست من اقرار میکنم استاد من زیبایی رو باشما دیدم وشناختم من تاقیل ازاشنایی باشما اصلا فکر نمی کردم آمریکا اینقدر کشور خوبی باشه چنین مردمانی داشته باشه مخصوصا این شهر زیبا استاد من باشما معنی سپاسگذاری رو فهمیدم واقعا که بابت هرزیبایی میبینیم سپاس گذار باشیم من باشما فهمیدم ببین ثروت مند شدن چقد خوبه چقد الهی هستش چقد لذت بخش من باشما فهمیدم انسان ثروتمند سپاس گذارتره انسان ثروتمند بزرگ افتاده فروتن قلبش پاک وجدانش زنده هست میشه خدارو توام تک لحظاتش حس کرد من باشما فهمیدم انسان ثروتمند باشعور تره امیدوار تره وباعث امید برای خیلی ها بارفتارش که بقیه هم انگیزه بگیرن ثروتمند بشن من بهروز اقرار میکنم بله آقا من این باور مخرب رو راجب ثروت وثروتمندان روداشتم وهنوز هم حس میکنم درونم هست واقعا ریشه ای هستش درون من واقعا همش میگفتم یه ثروتمندی رومیدیدم یا حرفش میشد آقا این ثروتش ازدزدی این حق مردم رو میخوره این خون مردم روبه شیشه کرده این ظالم آقا اصلا میگفتم بابا هرکسی پول داره یک انسان ظالم گناه کار فاسد بی وجدان حق بقیه رو خورده به اینجا رسیده اره خدا این دنیا به اینا داده تا اون دنیا پدرشون رودربیاره اره آقا اینا ازبس خدا ازشون متنفر هستش این دنیا ثروت داده بهشون که درخونه خدانیان درخواستی بکنن اصلا خدا به اونا داده تا ازیادش غافل بشن بله مادرسته بدبختیم فقیر هستیم نون میزنیم توخون میخوریم ما این دنیا مهم نیست اون دنیاخدا میبرتمون توبهشت اره ما که هیچی نداریم بیشتر توفکرخداهستیم خدا بیشتر دوستمون داره میرفتیم تومسجد نمازم میخوندیم با همون حال خراب توسرو کله مون هم میزدیم خندم میگیره استاد خدا شاهده میرفتم به سجده به خدا میگفتم ببین من بنده فقیرت رو ببین دارم بدبختی میکشم ببین چقدر دارم بدبختی میکشم ولی خوشحالم اون دنیا بهم میدی جبران میکنی همش میگفتم خدایا یه بار یه من ثروت ندی منم بشم مثل اون فلانی ها ظالم بشم فاسد بشم بعداز سجده بلند میشدم یه گارد میگرفتم با همون حال خراب متوجه قوانین نبودم اون موقعها که بابا بااین دعاها ودرخواست دارم پدر خودمومیسوزونم خدا هم دمش گرم میگفت چشم بنده من خیالت راحت تازمانی تواین درخواست باشه منم فقر میدم بهت یه بار مثل اون ثروتمندان بد نشی بدبختی روبدختی یعنی کلافه میشدم تویک روز مثلا ۵تااتفاق به شدت بد بگذریم ،😂😂یعنی واقعا هم خنده دار استاد هم گریه دار اون روزایی اون جور بودم واقعا وقتی خودم فکرمیکنم به اون روزا که چقد من انسان ضعیف و حقیری بودم واقعا هم خندم میگیره هم یه کوچیک احساس خجالت بهم دست میده که الله اکبر چقد من کوچیک بودم داغون بودم یا یه بچه پولدار میدیدم وضعشون خوب بود اصلا ناخوداگاه ازش متنفر بودم دوست نداشتم باهاش صحبت کنم همش با یه گارد باهاشون صحبت میکردم مثلا میرفتم برایکی کارمیکردم ثروتمند بود سر سری کارمیکردم براشون دوست نداشتم نهایت تلاشم رو بزارم براشون همش تودلم میگفتم ببین مردکه دزد رو اصلا یه اوضاعی چقد من واقعا داغون بودم اصلا بایه احساس تنفر نسبت به پولدارا رفتارمیکردم همش دوست داشتم خراب کنم اون طرف رو توجمعی مثلا اون بنده خداهم بود همش متلک میگفتم اره هرکسی پول دار دزد هستش یعنی واقعا خیلی خیلی باورهای داغون داشتم راجب این موضوع چقد درستشون کردم ولی هنوزم هست راجب ثروت ثروتمندان وخداروشکرمیکنم روزبه روز دارم پیداشون میکنم یا استاد این موضوع هم زیاد برای من پیش اومده که ما مثلا با پنج تا ازرفقا باهم کارمیکردم یکی ازرفقا که الآنم اوضاع مالیش خوبه آقا بیشتر ازما کارمیکرد مثلا ما میدیدیم اون بیشتر ازما پول گیرش اومده میدونستیم اون بیشتر تلاش کرده ولی توقع داشتیم اقا اون اندازه ما گیرش بیاد یا اون پول بیشتری به دست اورده باما تقسیم کنه همینجور ما میگفتیم آقا این زرنگ بازیه نه اون نباید بیشتر ازما کارکنه باید هرروز همراه ما تعطیل کنه نباید اضافه کارکنه که اون پیمانکار بهش بیشتر بده این هرساعتی اضافه بمونه کار زودتر تموم میشه ما مثلا تااخر کار اگر این اضافه کارنکنه هرکدوم دوروز بیشتر گیرمون میاد وکارمیکنیم این داره نون مارو اجر میکنه هزارتا وصله بهش میزدیم این لیس مال هستش خودشو عزیز میکنه این بی معرفت هستش فقط خودشو میبینه یه آدم خودخواه هستش این رفیق نیست آقا به خاطر همین حسادت ها و باورهای اشتباه این بنده خدا ازما جدا شد چون اون باعشق کار میکرد واقعا ما هم طولی نکشید که با بد کارکردنمون هممون اخراج شدیم ازاون کاردیگه اون پیمانکار دیگه مارو هم مرخص کرد همه بیکار حالا اون رفیقمون برعکس بعدازرفتن ازاون کار که ماافتخاردمیکردیم دیدی پروندیمش دیدی حقش روگذاشتیم کف دستش داشت حق ما بدبختارو میخورد رفت برا خودش کار کرد خودش شد پیمانکار اون اتفاق برای اون شد الخیر فی ماوقع جایی رسید که ما رفتیم پیشش اقا مارومیخوای بیاییم برات کارکنیم با اینکه داشتیم ازشدت حسادت میترکیدیم ومیگفتیم بله وقتی آدم چاپلوس باشه هزارتا وصله هم بهش میزدیم بله ماهم مثل این اگر فلان بودیم واقعا اینجا نمیتونم بگم که ما چی میگفتیم راجب این بنده خدا اینقدر بد هستن که نمیشه گفت که دلایل اون موفقیت ورشدی که توکار کرده بود اون بنده خدا چی میدونستیم بله این توکارا میره حق ناحق میکنه به اینجا رسیده همینجور اون جا نون مارو اجر میکرد خدامیدونه نون چندنفرکارگر دیگه رواجر کرده به اینجا رسیده بله ازراه درست مثل ما که کارشونمیکنه جالب این جاست خودمون ادمای درست خدایی میدونستیم اونو یه آدم دزد حق دیگران خور ظالم بیخدا فاسد ومیگفتیم درسته ما هیچی نداریم ولی مثل اون دزد نیستیم حق خوری نمیکنیم زیرآبی نمیریم خوشحالیم خداازمون راضی هستش با این صحبتها به خودمون امیدواری میدادیم که پولی اون درمیاره نجس هستش کثیف حرامه واقعا چقد این باور فقر الود ضربه به من زده باور نمیکنید اگر بگم این یه کوچیکش بود این نوع نگاه به آدمای موفق وثرتمند باعث شد که من یک عمر توفقر دست و پا بزنم این چیزی که من بهروز بااعماق وجود تجربه کردم و این باور استاد میگه واقعا همینه باید پربشی سیر بشی ازچیزی تاازش بگذری تابرات عادی بشه باید ثروتمند بشی تاازثروت بگذری واقعا باید ازمادیات پربشی تا ازشون بگذری وتنها راهش اینه باورهای مناسبی راجب ثروت داشته باشیم تا ازثروت پربشیم وبعد بگذریم ازشون باید تجربه کنیم ثروت رو واقعا همه میخوان ثروتمند بشن وقتی تلاش میکنی بهش نمیرسی با باورهای اشتباه که داری میای میگی ثروت بده فلان واقعا زمانی میشه راجب ثروت چیزی گفت که تجربه اش کرده باشیم که واقعا ازش گذشته باشی اون موقع میتونیم بگیم ثروت خوبه یابد واقعا من خودم دلیلی که تاالان به ثروت نرسیدم همین باورهای اشتباه بود وگرنه واقعا من خیلی دلم میخواست ومیخواد جای همون افراد ثروتمندی باشم که بهشو گفتم ومیگم دزد چرا میگم دزد چون خودم نرسیدم بهش میگم بده قضیه همون گربه هستش دستش به گوشت نمیرسید میگفت بو میده چون خودم نرسیدم میام میگم بد هستش ثروت چرک کف دست هستش واقعا وقتی ثروتمند بشه آدم میتونه تصمیم بگیره چجوری دوست داره زندگی کنه آقا من زمانی میتونم بگم من دوست دارم ساده زندگی کنم که اون زندگی رنگی وپرازنعمت ثروت امکانات رو تجربه کرده باشم بیام بگم من ساده میخوام زندگی کنم نه اینکه به خاطر نداشتن ثروت باشه اجباری بگم آقا من میخوام ساده زندگی کنم ساده زیستن شیوه پیغمبران بابا آینا همه حرف هستش اگر من ثروت روتجربه نکرده باشم پرنشده باشم بگم من میخوام ساده زندگی کنم دارم چرت میگم واقعا همینه چرت حرف مفت چون ما انسانها همه دوست داریم ثروتمند بشیم وثروت روتجربه کنیم پس اگر تجربه نکردم بیام بگم من میخواستم ساده زندگی کنم به همین علت نرفتم سمت ثروت دارم چرت پرت میگم.
استاد واقعا سپاسگذارم که دستی شدی ازطرف خدا برای ما که هر لحظه داری راه رونشون مامیدی واقعا لذت بردم ازاین فایل کلی درس برام داشت امیدوارم بتونم عمل کنم به این آگاهی ها
امیدوارم درپناه حق شادوسالم ثروتمند وسعادتمند باشید هم در این دنیا هم دراخرت.
چقدر تحسینت کردم بابت این کامنت زیبا و اون قسمتی که در مورد خودت ، خود افشایی کردی و گفتی در مورد اون دوستتون چه حرفایی میزدید و چه نتایجی گرفتید. واقعا تحسینت میکنم که مسیر درست رو بعد اینقدر گمراه شدن از مسیر درست به لطف خدا پیدا کردی. این صحبت هایی که کردی قشنگ یک الگوی واضح بهم داد از اینکه اگر حسادت بورزیم و باور کمبود داشته باشیم و حرص و طمع داشته باشیم ، چه اتفاقاتی تجربه میکنیم.
نمیدونم الان در چه مرحله ای هستی ولی دوست دارم یه روز بیام پیامت رو بخونم که از موفقیتهای بزرگ مالیت نوشتی و از بینهایت خواسته ای که ازشون پر شدی
متشکرم که اومدی این حرفای قشنگ رو زدی و آفرین به عزت نفست که ترسی از گفتن حقیقت نداشتی
واقعا چقد این فایل عالی بود که کل مبحث ثروت رو باز کرد تنها راه گذار از ثروت بدست اوردن اون هست واقعا همینطوره از بچگی وقتی از چیزی خوشمون میومد براش ولع داشتیم امابعد یه مدتکه ازاون خوردنیه میخوردیم یا اسباب بازیه که ازش استفاده میکردیم دیگه برامون خیلی عادی بود وگاهی حتی دلمونو میزد دقیقا گفته شماست
بله من به شخصه هر موقه دلم از چیزی گرفت یا کم داشتم همیشه با پایینتر از خودم مقایسه کردم گفتم ببین فلانی اینم نداره یا سلامت نیست یا بهم گفتن خداروشکر کن جای فلانی که خیلی بدبخت و مریضو بیچارست نیستی
هیچ وقت کسی بهم نگفت اره اگه چیزیو کم داری تلاش کن تا ازون فلانی که بالاتره بالاتر باشی
والان واقعا درک میکنم که بخاطر نماز خوندن همیشه حسرت لاکو داشتم ولی یه مدت بالاک نماز خوندم هرچند برام سخت بود چون مقاومت ذهنی داشتم ولی دیگه الان اشباع شدم و اون عطشی که برای لاک زدن داشتمو ندارم
یا خیلی دوست داشتم سرویس های طلای مختلف داشته باشم والان که دارم شاید سالی یکبار هم استفاده نکنم درسته انسان پر میشه از داشته هاو گاهی براش مهم نیست
چقد این نکته های به ظاهر کو چیک و به چشم نیا مهم اند
استاد عزیز ازاین نکته های ناب بیشتربرامون بزارید که ما خیلی تشنه ایم
استاد عزیزم، از اونجایی که وقتی فایلهای دوره دوازده قدم رو کار میکردم دیدم 60-70 درصد مطالب دوره دوازده قدم رو به نوعی توی فایلهای هدیه گفتین، حالا یا یه جمله ساده بوده،یا مثال بوده، یا افراد و بیزینسهای موفق بوده. منتها فایلهای دوره خیلی منسجم و آموزش محور هستن همراه با تمرین. گفتم الان که بشدت مشتاق نتایج مالی هستم برم سراغ دسته باورهای ثروت ساز و احتمال بسیار زیاد 60-70 درصد روانشناسی ثروت به نوعی اینجا گفته شدن. اگه بتونم فاصله فرکانسی خودم رو با آگاهی های روانشناسی ثروت کمتر و کمتر کنم به لطف الهی در مدار دریافتش قرار خواهم گرفت.
امروز یه مطلبی رو خوندم در مورد یه دانشجو که یه تحقیق علمی داشته. طی این تحقیق علمی به 50 نفر خطرات ماده شیمیایی « دی هیدروژن منوکسید» رو یادآور میشه که این ماده عنصر اصلی در باران های اسیدیه، این ماده وقتی به حالت گاز باشه حرارت بالایی داره و باعث سوختگی و حتی خفگی میشه ، حتی حضور این ماده باعث عملکرد ضعیف ترمز ماشین ها میشه ، مقادیر زیادی از این ماده درون سلول ها و تومورهای سرطانی وجود داره و سایر خطرات دیگه« دی هیدروژن منوکسید» آیا شما موافقید دادخواستی رو امضا کنید که این ماده از صنعت حذف بشه؟؟ 43 نفر موافقت میکنن، 6 نفر نظری نمیدن، و فقط یه نفر میگه «دی هیدروژن منوکسید همون آبِ» H2O موضوع تحقیق این بود «ما چقدر زود باور هستیم»
مایی که اینقدر ممکنه زود گول بخوریم چقدر حاضریم به باورهای گذشتگان زودباور خودمون و گذشتگان زودباورتر اونها شک کنیم؟ خدا میدونه چقدر باور غلطِ غیر توحیدی هست که ما عین یه طناب محکم نگه داشتیم غافل از اینکه این طناب پوست دستمون رو زخم کرده و حاضر نیستیم رهاش کنیم. یه سری باورهایی که به مذهب و خدا ربطش میدیم اصلا توحیدی نیستن. فقط چون از یک بلندگوی رسانه ای یک طرفه اعلام شده و ما نمیتونستیم خلافش رو ثابت کنیم باور کردیم. قربونش برم جهان هستی هم که هر فرکانسی بفرستی تقویت شده اش رو برات سوغاتی میاره. من قبلاً کارهایی انجام میدادم که وقتی نزدیک به نتیجه میرسید بخاطر ترس از موفقیت و ترس از نتیجه و ترس از تغییر رهاش میکردم . مطمئنم باورتون نمیشه. شاید فکر کنید من این کلمه رو غلط نوشتم. نه درست خوندین «ترس از موفقیت» آدمها گاهی اوقات در یک قدمی موفقیت عقبگرد میکنن. وقتی میبینن این موفقیت نتیجه اش دست برداشتن از یه سری باورهای غلط گذشته است. میگن اکی من همون باورها رو ادامه میدم ولی موفقیت رو نمیخوام.
بخاطر همینه استاد عباس منش همیشه توی آموزش ها میگن «همه چیز باوره» این باور ها که عوض بشن عملکردها هم عوض میشن. و عملکرد ها نتایج رو در پی دارن.
فرض کنید دو نفر باهم برن باشگاه بدنسازی یکی هر روز با باور اینکه من هر روز کمی بهتر از روز قبلم میشم تا وقتی به مسابقات برسم … دیگری با باور اینکه من هر چی تمرین میکنم فایده نداره، هنوز چربی های دور شکمم آب نشده . به نظرتون کدومشون موفق تره ، یکی میرسه به استیج قهرمانی یکی هنوز شکمش آب نشده.
خیلی ممنونم استاد عباس منش بخاطر این فایل بی نظیر ، فکر کنم 5-6 بار دیدمش.
میخواستم ازتون درخواست کنم از این ترس از موفقیت که گفتید مثال بزنید. دوست دارم بدونم این چه باورها و چه ترس هوایی در دلش داره، البته اگر براتون ممکن هست.
پیشاپیش سپاسگزارم.
و چقدر از مثال خطرناکی آب لذت بردم و چقدر ما انسانها فقط از روی ناآگاهی و اینکه سعی نکردیم مسایل را از زاویه ی دیگه ای هم بسنجیم، دچار کج فهمی شدیم.
خیلی ممنونم بخاطر کامنت تون. از اونجایی که ذهن انسان میتونه تصویر سازی و تجسم کنه. یه وقتایی وقتی یه مسیری رو در پیش میگیری که کاری انجام بدی شروع میکنه به تصویر سازی و تجسم. یه وقتایی تصویر سازی بدی انجام میده تا شما رو منصرف کنه. از خطرات یه موضوع، از عواقب یه ماجرا، بدترین و وحشتناک ترین تصاویر رو خلق میکنه تا شما از انجام دادن کار منصرف کنه. حالا شاید از خودتون بپرسید «آقا اصن بیییخیییال ، چرا باید ذهن این کار رو بکنه ؟ چرا باید منو منصرف کنه؟ مگه مرض داره؟» یه جورایی حق با ذهنه، ذهن انسان برای بقا و حفظ حیات طراحی شده،میدونه زنده ماندنش در گرو زنده ماندن جسم هست. یه لحظه تصویر کنید لب یه پرتگاهی ایستادن، ذهن پای شما رو سنگین میکنه، زانوهاتون رو سست میکنه تا شما رو مجبور به عقب نشینی کنه، واقعاً حرفش هم درسته اگه از اون ارتفاع بیافتین پایین قطعا آسیب جدی میبینید، این یه پروتوکل دفاعی ذهن برای حفظ حیات بود. حالا همین توانایی ذهن یه وقتایی عامل فلج کردن انسان در خواسته های کوچیک میشه. میخوای بری ورزش کنی،ذهن میگه اگه انرژی مصرف کنی میمیری، نری ورزش کنیاااا. شما اصلا به حرفش گوش نمیدی، میگی من باید برم ورزش، میگه راستی قرار بود به فلانی زنگ بزنی . راستی سرت درد میکنه،راستی الان گشنته ، و و و … اینها بازیهای ذهنه. کارش هم کاملا درست و منطقیه. حفظ بقا. یه وقتایی شما تصمیم میگیرید یه ماشین گرون قیمت رو تجسم کنی. ذهن چی میگه،تو چطوری میخوای اینو بخری ؟ میدونی پول بیمه اش چقدره؟ میدونی اگه اینو سوار بشی دنده اتوماته، تو تا الان دنده دستی رانندگی میکردی. میدونی اگه با این بری تو ترافیک چی میشه؟ خش بیافته چی میشه؟ فلان دوستت ببینه چی میگه, و هزااااارتا بهانه دیگه.
درخواست شما یه ماشین بهتر بود. یه مرحله موفقیت بالاتر ،اون شما از موفقیت ترسوند.
اگه بیزینسی رو بخواید ران کنید، یا قدم در مسیر مهاجرت بذارید ذهن هزارتا بهانه میاره منجمله اینها ترس از موفقیته. حالا اومدیم واقعا شد، تو چطوری میخوای با افراد جدید ارتباط برقرار کنی، میدونی دوستان قدیمیت رو از دست میدی. و بازم هزارتا بهانهٔ بزرگ و کوچکِ ذهن تا شما رو از تلاش کردن و مصرف کردن انرژی و ایجاد تغییر منصرف کنه. تله همیشگی «حفظ وضعیت موجود» اون میخواد وضعیت موجود رو حفظ کنه در حالیکه وضعیت موجود حفظ نمیشه، اگه شما بهتر نشی وضعیت موجود خودش کم کم بدتر میشه. اگر انسان از مسیر هدایت الهی که به قلبش الهام میشه کمک بگیره میتونه این نجواهای ذهن رو خنثی کنه و ازش عبور کنه.
امیدوارم کامنتم مفید واقع بشه.
در پناه جان جانان رب العالمین همیشه شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
درست میگید، ذهن برای حفظ وضعیت موجود تو را می ترساند و تقریبا هر لحظه تو برخورد با هر تصمیم جدیدی اینکار میکند.
میخوام از یه تجربه ی جدیدم بگم.
جایی که من بسیار بسیار روش کار کنم.
من تو بیزنس نوپا و کوچکم باید به مشتری هام یه افزایش قیمتی را اعلام کنم.
ذهنم شروع کرد به ترساندن من، نکن بهار، الان غر میزنن، الان قبول نمیکنن، الان میگن چرا وسط کار حرفت را عوض میکنی؟؟؟ و …
من گفتم باید برم تو دل این ترس، این الان منو میترسانه ولی بعداً میگه دیدی نکردی…
میدانی حمید جان به دلیل باورهام دوتاشون این را گفتن ولی فقط دوتاشون، یکی شون بدون هیچ گونه ای قبول کرد و بقیه هم با مذاکره حل شد که توکل بخدا اینم برای من درس شد.
درست میگید شما.
ممنوووونم ازتون بابت وقتی که گذاشتید.
در پناه خدای رزاق، وهاب، رحمان و خالق فراوانی ها باشید
با وجود اینکه فایلهاتون رو گوش میدم ولی انگار باید پخش زنده صداتون رو بشنویم من واقعا وقتی فایل های به روزتون رو میبینم باورم هزار برابر بیشتر میشه .اون روز اون شب واقعا احساس میکنم تمام دنیا رو تونستم بدست بیارم. استاد واقعا واقعا تنها راه رسیدن و گذشتن از خواسته هامون رسیدن به اونه چون تا نرسیم ازش سیر نمیشیم من وقتی برمیگردم به گذشته میبینم چیزای حتی کوچیک هم که بهش میرسم با رسیدن بهشون بعد از یه مدت سسیر میشم و میبینم همچین هم زیاد بود و نبودش مهم نبوده و تاثیری در کیفیت زندگی و خوشبختی زندگیم نداره . مثلا من یکی از آرزوهام خریدن ماشین بود حتی یه پراید و اتفاقا هم چون بهش فکر کردم یه پراید خریدم و رانندگی خیلی واسم دور از تصور بود که باز با تصور کردن و رسیدن بهش و رانندگی کردن اون هم واسم عادی شد و الان با خودم میگم شاید خرید ماشین و رانندگی الان واسم راحت کرده کارا رو ولی عملا در زندگی من تاثیری نداره چون من دارم زندگی میکنم فقط یه وسیله به وسایلم اضافه شده که زندگیم رو راحت تر کرده در رفت و امد ولی ان چیزی که الان متوجه شدم این بود که من بدون ماشینم ادم خوشبختی هستم فقط امدن این وسیله باعث شد من با رسیدن بهش ازش سیر بشم . مطمعن هستم چیزای بزرگتر هم همینه ولی دوست دارم تجربش کنم مثل شما . من دوست دارم ماشین خارجی سوار بشم من دوست دارم خانه بزرگ و شیک در یک محله خوب داشته باشم من دوست دارم باغ و ویلا داشته باشم من دوست دارم به امریکا بیام من دوست دارم زندگی در یک کشور دیگه رو تجربه کنم دوست داارم چون الان ندارم و باید بهشون برسم و سیر بشم .پس باید برای رسیدن به خواسته هام تلاش کنم و درخواست کنم و بهشون برسم بعد تصمیم بگیرم مثل شما میخوامشون یا نه.
استاد من یه زمان توی مغازه کار میکردم و از صبح ساعت ۶ که بیدار میشدم تا ساعت ۱۰ شب توی مغازه کار میکردم با دو تا بچه ۳ ساله و ۵ ساله که تنها توی خونه بودن و من فقط از طریق تلفن و سرکشی که بهشون میشد و خدای که همیشه کنارشون بود ازشون مراقبت میشد. یادمه همیشه میگفتم یعنی میشه من یه روز یه کار یه شیفت توی یه محیط خیلی خوب پیدا کنم و زد و این اتفاق افتاد من هدایت شدم به یه مدرسه غیر انتفاهی و به صورت یک شیفت تا ساعت ۱ طهر کار میکردم حتی فرزندانم هم پیش خودم درس میخونن . الان که دارم یا شما صحبت میکنم و مینویسم دوست دارم این مدت زمان کوتاه تر هم بشه دوست دارم جوری کار کنم که تمام وقتم مال خودم باشه .به اون خواستم رسیدم و سیر شدم الان میگم من دوست دارم یه کاری داشته باشم که تو خونه باشم و پول به حسابم واریز بشه یه زمان آرزوی کار یک شیفت رو داشتم الان دیگه واقعا اینو نمیخوام میخوام هنوز از این راحت تر باشه و هر روز هر شب مینویسم که خداوند من رو هدایت کنه تا بتونم رسالتم رو پیدا کنم و بتونم از توی خونه درامد کسب کنم با حداقل ترین وقت و زمان . استاد خیلی مثلاهای متعددی دارم در این زمینه .شاید هنوز نتیجه های بزرگی کسب نکردم ولی همین نتیجه ها برای من ارزشمند هستند و ایمان دارم تکامل که طی بشه دیگه هیچ کدوم از رویاهام آرزو دیگه نیستن چون به تک تکشون رسیدم . به امید روزی که از دستاوردهای بزرگی که بهشون رسیدم و سیر شدم و گذاشتمشون کنار براتون بنویسم.
در اخر خیلی خیلی شما و مریم نازنین رو دوست دارم به امید روزی که بتونم از نزدیک شما رو ببینم در امریکا و باهاتون در مورد تجربه های شیرین زندگیم صحبت کنم .
ممنونم از خدای عزیزم که به من فکر میکنه و به من عشق میده قبل از اینکه به اون فکر کنم و بهش عشق بدم.
استاد ممنون بابت این فایل.
من یه مثال واضح دارم برای خودم.
اگه ما از یکی بد بگیم آروم آروم بدی های بیشتری به ذهنمون میرسه از اون آدم و وقتی باهاشیم رفتار مناسبی نشون نمیدیم و حتی ممکنه باعث مسئله بشیم.
ولی وقتی از یکی خوشمون میاد دوست داریم باهاش باشیم تا زمانی که وابسته نیستیم و نگاهمون درسته راجبش از کنارش لذت میبریم.
خب
حالا این مثال رو تعمیم بدیم به پول عزیز💸💰
وقتی ازش بد بگیم نگاهمون بده
پول پر میکشه همونطور که نگاه بد به یه آدم اونو در میده.
وقتی بهش عشق بدیم اونم میاد پیشمون.
خودش میاد با عشق میاد.
پول منبعش از خداست پس عطر خدا رو داره و مثل خدا باعث رحمت میشه.
خدا که جهان رو میساخت گفت چی بسازم که جهان رو رشد بده و دست رحمت خدا بشه و خدا پول عزیز رو آفرید که در هر دوره ای یه چیز بوده.
پول مظلوم تمرین موجود دنیاست که سراسر وجودش از نوزادی ما عشق و خدمت بوده و مثل یه رفیق صمیمی که دوست داره شادی رفیقشو ببینه همش دوست داشته مارو با لباس خدمات غذا و … خوشحالمون کنه و از ذوق ما ذوق میکنه.
بدون اینکه ما بهش محبت بدیم.
پول عشق مطلقه ذاتش چون وجودش همیشه باعث ذوق از تجربه چیزای جدید بوده یا باعث سلامتی
استاد من هر وقت سر دو راهی میمونم شما جوابشو تو فایل جدید یا از طریق نشانه ها بمن میدید قبلا خیلی تعجب میکردم ولی تو یه از فایلها گفتید این که شما یه درخواستی دارین و من میام جوابشو میدم این همون فرکانسه
تو همین چند روز میخاستم دوچرخه بخرم ولی همش با خودم میگفتم اگه بخرم خوشم نیاد چی ؟اگه ازش استفاده نکنم چی ؟
و شما دقیقا اشاره کردید که اگه دوست دارید دوچرخه داشته باشید برید بخرید تجربه اش کنید
من هم تصمیم گرفتم بخرم و تجربه اش کنم نزدیک خونمون یه مکان دوچرخه سواری هست همیشه با دخترم میرم و من پیاده روی میکردم الان دوست دارم با هم دوچرخه سواری کنیم
جمله قشنگ شما همیشه یادم هست که ما به دنیا اومدیم که تجربه کنیم
درباره ثروت من یه باور خیلی داغون دارم که اصلا فکر نمیکردم انقدر محدود کننده باشه و اون اینکه اگه من داشته باشم و خرج کنم سفر برم رستوران برم طلا بخرم کلا از امکانات استفاده کنم اگه همسایه من یا فامیل من نداشته باشه دلش میخاد ومن با این کارم دارم گناه میکنم چون اونا دستشون نمیرسه حرص میخورند روابطشون بهم میخوره مثلا پسرم اگه چیزی میخاست پول داشتم و نمیخریدم چون میگفتم دوستت هم میخاد میره خونه با مامان و باباش بحثش میشه
به همین راحتی خودم رو از نعمتها محروم میکردم
ولی بعد از دوره ثروت یک من از درون یه ادم دیگه ای شدم باور تقویت کننده ام اینکه به قول شما ( تو از نعمتهایی که داری استفاده کن بزار دردشون بگیره یه خولسته ای تو وجودشون ایجاد بشه اونا بخواند و برسند )
همین یه جمله رو هر بار که این باور میاد سراغم تکرار میکنم
از خانم شایسته عزیز هم تشکر میکنم بابت زحمتی که برای سایت میکشند و زمانی که میزارند
استاد عزیز واقعا از من یه ادم دیگه ای ساختی منتظرم تو ایران تو سمینار بزرگتون ببینمتون و دستاتتون رو ببوسم و از نزدیک ازتون تشکر کنم شما واقعارسالتتون رو تا اینجا به نحو احسنت انجام دادین برای من پیامبر زمانه هستید
اول از هرچیزی استاد نازنین خیلی دلتنگت بودم و خیلی خوشحالم که این فایل رو با ی آگاهی ناب گذاشتی روی سایت
چقدر لذت بردم وقتی دیدم اول صبح اینقدر سرحال و شاداب اومدی داری فایل ضبط میکنی خدایا شکرت
به محض اینکه دیدمتون و گفتین دم دمای صبحه گفتم ببین استاد چقدر سرحاله اول صبحی تو هم سرحال باش
استاد خیلی وقته منتظر ی فایل تازه از شما بودم که دیروز بود حول و هوش ساعت سه و چهار ی انرژی دریافت کردم که اصلا حالم رو دگرگون کرد شب که رفتم خونه به خودم یعنی بهم گفته شد ی سر بزن سایت شاید ی فایل جدید اومده باشه خلاصه ما دیشب نتونستیم سر بزنیم یعنی صبح که رسیدم سر کار و لب تاپ رو روشن کردم دیدم به به فایل جدید استاد شادتر از همیشه جدی تر از همیشه سرحال تر از همیشه با انگیزه تر از همیشه توی دم دمای صبح اومده ببین داره از چی حرف میزنم از ثروت و پر شدن بله باید اول بهش برسی بعد ازش بگذری
یعنی من تازه به این نتیجه رسیدم برا خودم تازه بوده و هست که ی ماشینی خریده بودم اون چند روز خیلی شور و شوق داشتم براش که تازه خریده بودم ولی بعد نزدیک ی ماه دیدم واقعا پر شدم ازش حالا این پر شدنی که استاد میگه بجای تکراری هستش که خیلی کلمه درست و بجاییه سیر شدم گذر مردم و الان که فروختمش فکر میکنم رسیدن بهش خیلی سادست برام پر شدم و میدونم خیلی راحت توی این یکی دوماه به اون مبلغ برای رسیدن دوباره و گذر کردن و به ی ماشین خوبتر رسیدن میتونم برسم و اینو از کجا میفهمم مدنیه که ماشین ندارم پیاده روی رو شروع کردم خیلی جدی و زیاد و روزای اول خیلی سخته بود و این ذهنم اونقدر بزرگش کرده بود حتی تصور نمیکردم که بتونم دو قدم راه برم باورم نمیشه الان اون مسیر طولانی عین چشم به هم زدن شده برام حتی توی اوج کار و تلاش زیاد به راحتی میرم و لذت میبرم از مسیر و کلی انرژی میگیرم
استاد ی اتفاقاتی قراره رقم بزنی که الله اکبر خیلی بزرگه
این گذر کرده خواسته های جدیدی در شما به وجود میاره و موفقیت هاتون به نظرم خیلی بیشتر میشه انشالله
خیلی خوشحالم موفق و پیروز و سربلند در پناه الله یکتا باشین
سلام به استاد عزیزم و همه اعضای خانواده عزیز عباسمنش
استاد من این فایل رو دیشب ساعت 1 اینطورا دقیقا قبل اینکه تمربن فانوس دریاییم رو انجام بدم تو اینستاگرامتون دیدم. چون خیلی خوابم میومد اول کامنت ها رو باز کردم ببینم چه خبره و وقتی اونهمه ذوق و عشق بچه ها رو دیدم گفتم باید همین حالا گوشش بدم.
و اصن کلیدی در من زده شد که باورم نمیشه.
من در تمامی جوانب زندگیم رسیدنم به خواستهامو با یک رفتار فکری اشتباه غیر ممکن کردم. باید اینو با طلا بنویسم بزنم توو دیوار ذهنم:
وقتی یه چیزی میخوای و یه هدفی داری فقط به رسیدن بهش فکر کن. اگر رفتی سراغ “نکنه من اینو بدستش بیارم اما دوسش نداشته باشم” “نکنه هرکی برفش بیش بامش بیشتر” … که اگر به اینا فک کردی اصن به اون خواسته نمیرسی.
به وضعیت الانم فکر کردم و دیدم من همین حالا که به تازگی پیج توانبخشیم رو برای راه اندازی کسب و کارم باز کردم و دارم تلاش میکنم و خیلی هم دلم میخواد و امیدوارم که بتونم به خیلی موفقیت های بزرگی دست پیدا کنم و این پله ای باشه برای رسیدن من به هدف های بزرگتر – نگران اینم نکنه من یکم که شناخته بشم و دوره هام به فروش برسه بیان منو بگیرن، یا حداقل جلو کارمو بگیرن.
یا مثلا همین اخیرا، من که سال آخر دانشگاهم رو به دلیل مسایل مالی نتونستم برم و ادامه بدم مرخصی گرفتم، بماند اینکه از اول مهاجرتم نگران این بودم که نکنه با هزینه های بالای من خانواده ام سختی بکش بخاطر من، 3 بار برای ادامه تحصیل در ایران اقدام کردم و هربار با فکر اینکه نکنه پرونده تحصیلیمو بیارم ایران اما پشیمون بشم و این چیزی نباشه که من میخوام نکنه شرایطی فراهم بشه که بتونم همونجا ادامه درسمو بخونم بعدا پشیمون بشم و هربار به یک دلیل پرونده انتقالم در وزارت بهداشت نیمه کاره موند. آخرین باری که دیگه با جدیت تمام پیگیری کردم کارمو برای گرفتن مدارک رسمیم به دانشگاه ایمیل زدم و همین پریروز بهم گفتن باید اول تایید مالی بگیری از دانشگاه.که اول خیلی شوکه شدم و فک کردم تموم شد سه سال زحمتم رفت به باد (من دقیقا همینو یکبار دیگه هم تجربه کرده بودم و دقیقا ترم آخرمو در رشته دیگه ای نتونسته بخونم و همه چیز به باد رفته بود و در اون لحظه بخاط اون تجربه اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که تموم شد دیگه درسی در کار نیست) اما این بار فرق میکرد چون در رشته مورد علاقه ام درس خوندم و شاگرد ممتاز بودم و حتی دو سال پیاپی 50 درصد بورسیه گرفتم از دانشگاه برای رتبه ام. بعد اومدم طبق راهنمایی استاد در جلسه 10 ثروت 2 که به تازگی هم چندین بار گوشش دادم دنبال افکار بهتر گشتم. اول فقط به خودم میتونستم بگم خب نتونی درستو تموم کنی مگه چی میشه؟ تو برای موفقیت نیاز به مدرک نداری. راه همیشه هست راه حل هر مشکلی توو دل مشکله. بعد که یکم آرومتر شدم سعی کردم به ایده هایی که بعد از شروع دوره ثروت 2 برای کسب درآمد با همین شرایطی که الآن دارم بهم الهام شده بود فکر کنم و حالم هی بهتر شد و امیدوار تر شدم. بعد 2-3 ساعت که به یه فرکانس متعادلی رسیدم فکر کردم خب من که 50 درصد بورس داشتم، دانشگاه هم که یک ترم مرخصی رو رایگان به هر دانشجویی میده، بزار من یه ایمیل میزنم و پیگیری میکنم خدا خودش راهو باز میکنه و من این تایید مالی رو میگیرم از دانشگاه. و حالا بعد از گذشت دو روز در حالی که هنوز به خانواده ام هم چیزی نگفتم و این حال بد رو ریشه ای در درون خودم با تغییر دیدگاهم و باورهام ایجاد کردم حالم کاملا خوب و بسیار امیدوارم و اتفاقا انگیزه ای پیدا کردم که اولین دوره ام رو خیلی با کیفیت تر و سریع تر تهییه کنم. و مطمین تر باشم که هر اتفاقی که برای من رخ میده بهترین اتفاقه و خیری در اون نهفته است که من نمیبینمش. تمام اتفاقات به شکلی رقم میخورن که من به رویاهام برسم و چون مسیر رو به خدا سپردم ظاهرش رو قضاوت نمیکنم.
خلاصه الآن میفهمم این سد هایی که پیش روم درست میشه از کجا داره آب میخوره. و دیگه خیلی حواسم جمعه، امروز توی دفترچه باور های جدیدم نوشتمش و روشو یه هیلایت نانجی فسفری کردم که هربار که دفترچه امو باز میکنم حتما حتما به خودم یادآوریش کنم.
خیلی طولانی شد کامنتم اما یه چیز دیگه هم میخوام بگم. وقتی استاد به فایل های ثروت 1-2-3 اشاره کرد به این فکر کردم که من بعد از تهییه فایل ثروت 2 و گوش دادن های مکرر 10 جلسه اول و کار کردن روی باور هایی که ریز به ریز از حرف های استاد میکشم بیرون چه نتیجه ای گرفتم؟ آخه هنوز به درآمدی نرسیدم. اما بعد یهو انگار واقعیت مثل یه صاعقه زد به سرم و دیدم من خیلی تغییر کردم. اگه من الآن پیجمو راه اندازی کردم، با پشتکار اینهمه مطالعه میکنم مقاله میخونم مدرنترین و به روزترین درمان ها رو در معتبرترین منابع بررسی میکنم تا یه پست حاضر کنم و بتونم به بهترین نحو تمرین های توانبخشیو ارایه بدم فقط بخاطر اینه که باورامو تغییر دادم. همین که تصمیم گرفتم برای پیجم الکی فالوور نخرم تا آدمای واقعی خودشون بیان و اینکه حتی تصمیم گرفتم الآن برای ساخت وبسایت هزینه نکنم و سایتم رو با درآمدی که حاصل میکنم اسجاد کنم یعنی روی خودم کار کردم که تکاملم رو دارم طی میکنم. باورم رو تغییرشون دادم که تصمیم گرفتم روی پای خودم بایستم و کسب درآمد کنم. تغییر کردم که باور دارم همین حالا بدون مدرکم هم میتونم کاری که دوست دارمو انجام بدم. تغییر کردم که باور کردم اون زندگیه رویاییمو خودم میتونم بسازمش فقط باید تکاملمو طی کنم. باور کردم خدا همراهمه و داره راهو بهم نشون میده. باور کردم همون خدایی که استاد رو به تمام خواسته هاش رسونده خدای منم هست. منم به همه خواسته ام میرسم.
استاد بی نهایت سپاس گزار خداوندم که منو با شما آشنا کرد بی نهایت تر سپاس گزارشم که فرصت تهییه دوره ثروت 2 رو برام ایجاد کرد. و بعد از شما سپاس گزارم که این همه آگاهی رو با ما به اشتراک میگذارید. این دوره تغییراتی در زندگی من ایجاد کرده که خدا میدونه چه آینده رویایی ای پیش رومه. همین حس اطمینانی که در قلبم نسبت به رویاهام دارم تضمین رسیدن من به اوناست.
خدایا عاشقتم
استاد عاشقتونم
بنام خدایی که تنها دهنده ثروته
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
گوش دادن به این فایل خیلی من رو دگرگون کرد
یه جورایی انگار رفت نشونه گرفت نجواهای ذهنم رو که توش گیر کرده بودم
به نظرم این باورهای درست که باعث میشه باورهای اشتباه و ترمزامون رو شناسایی کنیم و اونا رو هدف قرار بدیم چیزی نیست جز کلام واضح خدا برای نجات افرادی مثل من
قبلا که سنم کمتر بود هر چیزی که فکرش رو می کردم میرفتم دنبالش تا تجربه کنم و تجربه می کردم هر چقد هم که ناممکن یا ترسناک بود می رفتم تو دلش
و همیشه اعتماد به نفس زیادی داشتم
و پول هم خوب می ساختم
یه جا متوجه شدم همین اعتماد به نفسم شاید تبدیل به غرور شده و دور و برم خالیه و من فقط آدم ها رو به شکل وسیله ای برای رسیدن به خواسته هام میبینم و عشق و انسانیت تو وجودم کمرنگ شده ( حتما باور داشتم که ثروت باعث غرور میشه ، ثروت باعث دوری از خدا میشه ، ثروت باعث میشه صمیمیت از بین بره ، ثروت آدم رو درگیر میکنه ، ثروت آرامش رو میگیره ، ثروت لذت رو میگیره )
بعد اینکه یه ضربه عاطفی و مالی خوردم به خودم اومدم و توبه کردم
ولی امروز خدا بهم گفت تو ازونور بوم افتادی
انقد خودت با دستای خودت نرفتی ثروت بسازی از ترس اینکه مثل گذشته مغرور بشی ، بد بشی ، کسی دوست نداشته باشه از همه جدا شی تنها بشی که دیگه میترسی دوباره ثروت بسازی
واسه همین نساختن ثروت اعتماد به نفستم از دست دادی
فکر می کردم اعتماد به نفس باعث میشه به دیگران امر و نهی کنم ، همه رو از خودم پایین تر بدونم
ولی الان میدونم که من می تونم بازم ثروتمند و قدرتمند باشم و در عین حال به خدا نزدیک باشم و این دوتا نه تنها از هم جدا نیستن
بلکه همو تقویت میکنن یعنی ثروت باعث میشه به خدا نزدیک تر شم
وای که اگه این باور نهادینه بشه تووجودم همین که تکرار میکنم احساس میکنم ثروتی که راهش بسته هست داره به سمتم فوران میکنه !!!!
جاهایی که به خواسته ام رسیدم و ازش پر شدم
چند وقت بود که یکی از دوستام مغازه داشت با اینکه من هیچ تجربه و هیچ اطلاعاتی راجع به مغازه زدن نداشتم رفتم زدم ولی بعد ۹ ماه متوجه شدم این شغلم نیست و همه مغازه رو با ضرر جمع کردم و اصلا هم ناراحت نشدم انگار مطمین بودم بعدش یه چیز بهتر در انتظارمه که هدایت شدم به همون شغل آنلاین
و آنلاین راحت تو خونه چند ماه کارمو انجام دادم وبعد دیدم نه اینو دوست ندارم و گذاشتمش کنار
اینم بگم که پروسه کنار گذاشتن برام خیلی با مقاومت و ترس بود ولی به هر حال گذاشتم و الان به شغلی رسیدم که می تونم با یه تلفن فقط تو خونه ماهی هر چقد که دوست دارم دربیارم
چیزی که آرزوم بود آزادی زمانی مکانی مالی اونن ساخت ثروت به صورت نامحدود هر جا بدون داشتن چیزی فقط نیاز به خودم داشته باشه
وقتی بچه بودم تو خونه ای بودیم که فقط دوتا اطاق بود و من همیشه آرزوم این بود که واسه خودم اطاق و اصلا خونه داشتم باشم
بعد اینکه رفتم دانشگاه بعد دو سال با وجود مخالفت خانوادم کار خودم رو کردم رفتم خونه اجاره کردم
انقد عشق خونه بودم ها. ۶ ماه خونه رو عوض میکردم و هر دفعه خونه بهتر و بزرگتر اول تک خواب دو خواب ۳ خواب و ۷-۸ سال من تو خونه های مختلف زندگی کردم و هر لحظه احساس میکردم یه چیزی تو وجودم گسترش پیدا کرد
همیشه دلم ماشین می خواست چون عاشق آزادی بودم چون از بچگی جایی نمی رفتیم وقتی رفتم دانشگاه بعدش با هزار زحمت رفتم ماشین خریدم و ازونجایی که حوصله بکش بکش نداشتم همون اول رفتم ۲۰۶ اتومات خریدم و بعد چند سال سراتو کوپه خریدم
و انقد ازش استفاده کردم
انقد جاده شمال از گیلان تا گلستان رو رفتم که تمام چاله چوله های جاده رو بلدم ولی اخراش دیگه نمی دونم چم شده بود ماشین رو فروختم دیگه نمی خواستمش خسته شده بودم از ماشین داشتن
شاید مسخره باشه ولی من می خواستم برم کنار آدم ها و با تاکسی و مترو و …. باشم و الان چند ساله که ماشین ندارم و انقد که سوار تاکسی و … شدم دیگه حالم بد شده الان دیگه می خوام ماشین داشته باشم اونم چند تا
سلام خانم صادقی
وقتتون به خیر
خیلی قشنگ داستان زندگیت رو به نگارش در آوردی
دمت گرم 👏🏻🌹
خوندن این دیدگاه شما به من هم خیلی کمک کرد چون الان چند هفته است که از شغل قبلیم اومدم بیرون و می خواهم برم سراغ عکاسی چون احساس می کنم عاشقشم و این رسالت کنه
تو این چند هفته اتفاقات زیادی رو تجربه کردم احساسم خیلی بالا پایین میشد ولی هر بار از خداوند کمک می خواستم برای رسیدن به احساس بهتر و یه هدایت هوایی دریافت می کردم و خدا رو شکر حالم خیلی خیلی بهتر میشد
یکی از هدایت ها همین فایل استاد روی سایت بود که اصلاً فکر می کنم استاد این رو گذاشته روی سایت تا ایمانم قویتر بشه و با قدرت بیشتری این مسیر رسیدن به هدفم و عشقم رو ادامه بدهم
یه هدایت دیگه ای هم خوندن نتایج بچه های سایت در مورد این فایل هستش تا الان هم کامنت های زیادی رو خوندم
خوندن کامنت شما هم باعث شد ایمانم بیشتر بشه و راحت تر تصمیم بگیرم و حرف مردم برام مهم نباشه و اونجوری که دوست دارم به سبک شخصی خودم زندگی کنم
سپاسگزارم 🙏🏻🌹
راستی اونجایی هم گ گفتید اول رفتم ۲۰۶ اتومات خریدم و بعدش هم سراتو کوپه 👌🏻🔥 خیلی خوشحال شدم و تحسینتون کردم 👏🏻👏🏻✔️✔️
بنام خدایی که صاحب همه عزت هاست
سلام به دوست عزیزم
ممنونم از تعریفتون و خوشحال شدم که کامنتم براتون مفید بود
تبریک میگم که تونستین وارد شغل مورد علاقتون بشین و فکر مى کنم این یکى از بزرگترین دستاوردهای هر انسانی هست
با انرژى و استقامت جلو برین حتما روزهای خیلی خوبى در انتظارتون هست 🌹
به نام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر
سلام سلامی گرم به بهترین بنده مخلص خدا استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته نازنین پهنه شما دوستان عزیز
خداروشکر میکنم که یه روز دیگه بهم لیاقت داد تاتومدار درک کردن ونوشتن درکم ازاین فایل زیبا باشم خداروشکر میکنم امروز هم این فایل سرشار از آگاهی رو روزی ام کرد خداروسپاسگذارم که دیدن این زیبایی های این فایل رو روزی ام قرار داد واقعا هم شهرتمپا که عاشقشم و هم استاد عزیز مثل همیشه زیبا هستن و استاد زیباتر هم شده واقعا چقد شما زیبا هستین استادهم درون تون هم ظاهرتون عالیه خدایاشکرت دوباره کنار این برجهای زیبا این شهر تواین فضای زیبا بازم استاد عزیز این موقع صبح برامون فایل اماده کرده چه فایلی استاد من این ساعت از روزرو توتمپا ندیده بودم توفایلها اگر هم بوده وهست من ندیدم تاالان برام جالب بود واقعا همینجور شما صحبت میکردین داشت تاریکی جاشو به روشنایی میداد واقعا چه ویو زیبایی خدایا شکرت خدایا شکرت چقد این برگها زیباهستن چقد این شهر زیبا تروتمیز هستش واقعا استاد درست گفتی شهری مثل تمپا منم توهیجای دنیا ندیدم توای یه موقهایی میرم شهرهارو نگاه میکنم فیلم میبینم ازشون ندیدم شهری به تمیزی زیبایی مثل تمپا همه چیزش جمع جور باشه مخصوصا ادماش عالی هستن واقعا استاد ممنون که این مردمان زیبا رو به مامعرفی کردین به ما نشون دادین ببینید چه انسانهای شریفی شادی زیبایی ببینید چه شهر زیبا تروتمیزی ببینید چقد زیبایی هست من اقرار میکنم استاد من زیبایی رو باشما دیدم وشناختم من تاقیل ازاشنایی باشما اصلا فکر نمی کردم آمریکا اینقدر کشور خوبی باشه چنین مردمانی داشته باشه مخصوصا این شهر زیبا استاد من باشما معنی سپاسگذاری رو فهمیدم واقعا که بابت هرزیبایی میبینیم سپاس گذار باشیم من باشما فهمیدم ببین ثروت مند شدن چقد خوبه چقد الهی هستش چقد لذت بخش من باشما فهمیدم انسان ثروتمند سپاس گذارتره انسان ثروتمند بزرگ افتاده فروتن قلبش پاک وجدانش زنده هست میشه خدارو توام تک لحظاتش حس کرد من باشما فهمیدم انسان ثروتمند باشعور تره امیدوار تره وباعث امید برای خیلی ها بارفتارش که بقیه هم انگیزه بگیرن ثروتمند بشن من بهروز اقرار میکنم بله آقا من این باور مخرب رو راجب ثروت وثروتمندان روداشتم وهنوز هم حس میکنم درونم هست واقعا ریشه ای هستش درون من واقعا همش میگفتم یه ثروتمندی رومیدیدم یا حرفش میشد آقا این ثروتش ازدزدی این حق مردم رو میخوره این خون مردم روبه شیشه کرده این ظالم آقا اصلا میگفتم بابا هرکسی پول داره یک انسان ظالم گناه کار فاسد بی وجدان حق بقیه رو خورده به اینجا رسیده اره خدا این دنیا به اینا داده تا اون دنیا پدرشون رودربیاره اره آقا اینا ازبس خدا ازشون متنفر هستش این دنیا ثروت داده بهشون که درخونه خدانیان درخواستی بکنن اصلا خدا به اونا داده تا ازیادش غافل بشن بله مادرسته بدبختیم فقیر هستیم نون میزنیم توخون میخوریم ما این دنیا مهم نیست اون دنیاخدا میبرتمون توبهشت اره ما که هیچی نداریم بیشتر توفکرخداهستیم خدا بیشتر دوستمون داره میرفتیم تومسجد نمازم میخوندیم با همون حال خراب توسرو کله مون هم میزدیم خندم میگیره استاد خدا شاهده میرفتم به سجده به خدا میگفتم ببین من بنده فقیرت رو ببین دارم بدبختی میکشم ببین چقدر دارم بدبختی میکشم ولی خوشحالم اون دنیا بهم میدی جبران میکنی همش میگفتم خدایا یه بار یه من ثروت ندی منم بشم مثل اون فلانی ها ظالم بشم فاسد بشم بعداز سجده بلند میشدم یه گارد میگرفتم با همون حال خراب متوجه قوانین نبودم اون موقعها که بابا بااین دعاها ودرخواست دارم پدر خودمومیسوزونم خدا هم دمش گرم میگفت چشم بنده من خیالت راحت تازمانی تواین درخواست باشه منم فقر میدم بهت یه بار مثل اون ثروتمندان بد نشی بدبختی روبدختی یعنی کلافه میشدم تویک روز مثلا ۵تااتفاق به شدت بد بگذریم ،😂😂یعنی واقعا هم خنده دار استاد هم گریه دار اون روزایی اون جور بودم واقعا وقتی خودم فکرمیکنم به اون روزا که چقد من انسان ضعیف و حقیری بودم واقعا هم خندم میگیره هم یه کوچیک احساس خجالت بهم دست میده که الله اکبر چقد من کوچیک بودم داغون بودم یا یه بچه پولدار میدیدم وضعشون خوب بود اصلا ناخوداگاه ازش متنفر بودم دوست نداشتم باهاش صحبت کنم همش با یه گارد باهاشون صحبت میکردم مثلا میرفتم برایکی کارمیکردم ثروتمند بود سر سری کارمیکردم براشون دوست نداشتم نهایت تلاشم رو بزارم براشون همش تودلم میگفتم ببین مردکه دزد رو اصلا یه اوضاعی چقد من واقعا داغون بودم اصلا بایه احساس تنفر نسبت به پولدارا رفتارمیکردم همش دوست داشتم خراب کنم اون طرف رو توجمعی مثلا اون بنده خداهم بود همش متلک میگفتم اره هرکسی پول دار دزد هستش یعنی واقعا خیلی خیلی باورهای داغون داشتم راجب این موضوع چقد درستشون کردم ولی هنوزم هست راجب ثروت ثروتمندان وخداروشکرمیکنم روزبه روز دارم پیداشون میکنم یا استاد این موضوع هم زیاد برای من پیش اومده که ما مثلا با پنج تا ازرفقا باهم کارمیکردم یکی ازرفقا که الآنم اوضاع مالیش خوبه آقا بیشتر ازما کارمیکرد مثلا ما میدیدیم اون بیشتر ازما پول گیرش اومده میدونستیم اون بیشتر تلاش کرده ولی توقع داشتیم اقا اون اندازه ما گیرش بیاد یا اون پول بیشتری به دست اورده باما تقسیم کنه همینجور ما میگفتیم آقا این زرنگ بازیه نه اون نباید بیشتر ازما کارکنه باید هرروز همراه ما تعطیل کنه نباید اضافه کارکنه که اون پیمانکار بهش بیشتر بده این هرساعتی اضافه بمونه کار زودتر تموم میشه ما مثلا تااخر کار اگر این اضافه کارنکنه هرکدوم دوروز بیشتر گیرمون میاد وکارمیکنیم این داره نون مارو اجر میکنه هزارتا وصله بهش میزدیم این لیس مال هستش خودشو عزیز میکنه این بی معرفت هستش فقط خودشو میبینه یه آدم خودخواه هستش این رفیق نیست آقا به خاطر همین حسادت ها و باورهای اشتباه این بنده خدا ازما جدا شد چون اون باعشق کار میکرد واقعا ما هم طولی نکشید که با بد کارکردنمون هممون اخراج شدیم ازاون کاردیگه اون پیمانکار دیگه مارو هم مرخص کرد همه بیکار حالا اون رفیقمون برعکس بعدازرفتن ازاون کار که ماافتخاردمیکردیم دیدی پروندیمش دیدی حقش روگذاشتیم کف دستش داشت حق ما بدبختارو میخورد رفت برا خودش کار کرد خودش شد پیمانکار اون اتفاق برای اون شد الخیر فی ماوقع جایی رسید که ما رفتیم پیشش اقا مارومیخوای بیاییم برات کارکنیم با اینکه داشتیم ازشدت حسادت میترکیدیم ومیگفتیم بله وقتی آدم چاپلوس باشه هزارتا وصله هم بهش میزدیم بله ماهم مثل این اگر فلان بودیم واقعا اینجا نمیتونم بگم که ما چی میگفتیم راجب این بنده خدا اینقدر بد هستن که نمیشه گفت که دلایل اون موفقیت ورشدی که توکار کرده بود اون بنده خدا چی میدونستیم بله این توکارا میره حق ناحق میکنه به اینجا رسیده همینجور اون جا نون مارو اجر میکرد خدامیدونه نون چندنفرکارگر دیگه رواجر کرده به اینجا رسیده بله ازراه درست مثل ما که کارشونمیکنه جالب این جاست خودمون ادمای درست خدایی میدونستیم اونو یه آدم دزد حق دیگران خور ظالم بیخدا فاسد ومیگفتیم درسته ما هیچی نداریم ولی مثل اون دزد نیستیم حق خوری نمیکنیم زیرآبی نمیریم خوشحالیم خداازمون راضی هستش با این صحبتها به خودمون امیدواری میدادیم که پولی اون درمیاره نجس هستش کثیف حرامه واقعا چقد این باور فقر الود ضربه به من زده باور نمیکنید اگر بگم این یه کوچیکش بود این نوع نگاه به آدمای موفق وثرتمند باعث شد که من یک عمر توفقر دست و پا بزنم این چیزی که من بهروز بااعماق وجود تجربه کردم و این باور استاد میگه واقعا همینه باید پربشی سیر بشی ازچیزی تاازش بگذری تابرات عادی بشه باید ثروتمند بشی تاازثروت بگذری واقعا باید ازمادیات پربشی تا ازشون بگذری وتنها راهش اینه باورهای مناسبی راجب ثروت داشته باشیم تا ازثروت پربشیم وبعد بگذریم ازشون باید تجربه کنیم ثروت رو واقعا همه میخوان ثروتمند بشن وقتی تلاش میکنی بهش نمیرسی با باورهای اشتباه که داری میای میگی ثروت بده فلان واقعا زمانی میشه راجب ثروت چیزی گفت که تجربه اش کرده باشیم که واقعا ازش گذشته باشی اون موقع میتونیم بگیم ثروت خوبه یابد واقعا من خودم دلیلی که تاالان به ثروت نرسیدم همین باورهای اشتباه بود وگرنه واقعا من خیلی دلم میخواست ومیخواد جای همون افراد ثروتمندی باشم که بهشو گفتم ومیگم دزد چرا میگم دزد چون خودم نرسیدم بهش میگم بده قضیه همون گربه هستش دستش به گوشت نمیرسید میگفت بو میده چون خودم نرسیدم میام میگم بد هستش ثروت چرک کف دست هستش واقعا وقتی ثروتمند بشه آدم میتونه تصمیم بگیره چجوری دوست داره زندگی کنه آقا من زمانی میتونم بگم من دوست دارم ساده زندگی کنم که اون زندگی رنگی وپرازنعمت ثروت امکانات رو تجربه کرده باشم بیام بگم من ساده میخوام زندگی کنم نه اینکه به خاطر نداشتن ثروت باشه اجباری بگم آقا من میخوام ساده زندگی کنم ساده زیستن شیوه پیغمبران بابا آینا همه حرف هستش اگر من ثروت روتجربه نکرده باشم پرنشده باشم بگم من میخوام ساده زندگی کنم دارم چرت میگم واقعا همینه چرت حرف مفت چون ما انسانها همه دوست داریم ثروتمند بشیم وثروت روتجربه کنیم پس اگر تجربه نکردم بیام بگم من میخواستم ساده زندگی کنم به همین علت نرفتم سمت ثروت دارم چرت پرت میگم.
استاد واقعا سپاسگذارم که دستی شدی ازطرف خدا برای ما که هر لحظه داری راه رونشون مامیدی واقعا لذت بردم ازاین فایل کلی درس برام داشت امیدوارم بتونم عمل کنم به این آگاهی ها
امیدوارم درپناه حق شادوسالم ثروتمند وسعادتمند باشید هم در این دنیا هم دراخرت.
دوستون دارم یاحق،💓❤️🕋👑🌼
سلام بهروز عزیز
چقدر تحسینت کردم بابت این کامنت زیبا و اون قسمتی که در مورد خودت ، خود افشایی کردی و گفتی در مورد اون دوستتون چه حرفایی میزدید و چه نتایجی گرفتید. واقعا تحسینت میکنم که مسیر درست رو بعد اینقدر گمراه شدن از مسیر درست به لطف خدا پیدا کردی. این صحبت هایی که کردی قشنگ یک الگوی واضح بهم داد از اینکه اگر حسادت بورزیم و باور کمبود داشته باشیم و حرص و طمع داشته باشیم ، چه اتفاقاتی تجربه میکنیم.
نمیدونم الان در چه مرحله ای هستی ولی دوست دارم یه روز بیام پیامت رو بخونم که از موفقیتهای بزرگ مالیت نوشتی و از بینهایت خواسته ای که ازشون پر شدی
متشکرم که اومدی این حرفای قشنگ رو زدی و آفرین به عزت نفست که ترسی از گفتن حقیقت نداشتی
عاشقتم
در پناه خدا از خواسته هات پر پر بشی ان شاءالله
سلام خدمت شما استاد عزیز وهمه دوستان همراه
واقعا چقد این فایل عالی بود که کل مبحث ثروت رو باز کرد تنها راه گذار از ثروت بدست اوردن اون هست واقعا همینطوره از بچگی وقتی از چیزی خوشمون میومد براش ولع داشتیم امابعد یه مدتکه ازاون خوردنیه میخوردیم یا اسباب بازیه که ازش استفاده میکردیم دیگه برامون خیلی عادی بود وگاهی حتی دلمونو میزد دقیقا گفته شماست
بله من به شخصه هر موقه دلم از چیزی گرفت یا کم داشتم همیشه با پایینتر از خودم مقایسه کردم گفتم ببین فلانی اینم نداره یا سلامت نیست یا بهم گفتن خداروشکر کن جای فلانی که خیلی بدبخت و مریضو بیچارست نیستی
هیچ وقت کسی بهم نگفت اره اگه چیزیو کم داری تلاش کن تا ازون فلانی که بالاتره بالاتر باشی
والان واقعا درک میکنم که بخاطر نماز خوندن همیشه حسرت لاکو داشتم ولی یه مدت بالاک نماز خوندم هرچند برام سخت بود چون مقاومت ذهنی داشتم ولی دیگه الان اشباع شدم و اون عطشی که برای لاک زدن داشتمو ندارم
یا خیلی دوست داشتم سرویس های طلای مختلف داشته باشم والان که دارم شاید سالی یکبار هم استفاده نکنم درسته انسان پر میشه از داشته هاو گاهی براش مهم نیست
چقد این نکته های به ظاهر کو چیک و به چشم نیا مهم اند
استاد عزیز ازاین نکته های ناب بیشتربرامون بزارید که ما خیلی تشنه ایم
باتشکر
سلام و درود به استاد عزیزم.
استاد عزیزم، از اونجایی که وقتی فایلهای دوره دوازده قدم رو کار میکردم دیدم 60-70 درصد مطالب دوره دوازده قدم رو به نوعی توی فایلهای هدیه گفتین، حالا یا یه جمله ساده بوده،یا مثال بوده، یا افراد و بیزینسهای موفق بوده. منتها فایلهای دوره خیلی منسجم و آموزش محور هستن همراه با تمرین. گفتم الان که بشدت مشتاق نتایج مالی هستم برم سراغ دسته باورهای ثروت ساز و احتمال بسیار زیاد 60-70 درصد روانشناسی ثروت به نوعی اینجا گفته شدن. اگه بتونم فاصله فرکانسی خودم رو با آگاهی های روانشناسی ثروت کمتر و کمتر کنم به لطف الهی در مدار دریافتش قرار خواهم گرفت.
امروز یه مطلبی رو خوندم در مورد یه دانشجو که یه تحقیق علمی داشته. طی این تحقیق علمی به 50 نفر خطرات ماده شیمیایی « دی هیدروژن منوکسید» رو یادآور میشه که این ماده عنصر اصلی در باران های اسیدیه، این ماده وقتی به حالت گاز باشه حرارت بالایی داره و باعث سوختگی و حتی خفگی میشه ، حتی حضور این ماده باعث عملکرد ضعیف ترمز ماشین ها میشه ، مقادیر زیادی از این ماده درون سلول ها و تومورهای سرطانی وجود داره و سایر خطرات دیگه« دی هیدروژن منوکسید» آیا شما موافقید دادخواستی رو امضا کنید که این ماده از صنعت حذف بشه؟؟ 43 نفر موافقت میکنن، 6 نفر نظری نمیدن، و فقط یه نفر میگه «دی هیدروژن منوکسید همون آبِ» H2O موضوع تحقیق این بود «ما چقدر زود باور هستیم»
مایی که اینقدر ممکنه زود گول بخوریم چقدر حاضریم به باورهای گذشتگان زودباور خودمون و گذشتگان زودباورتر اونها شک کنیم؟ خدا میدونه چقدر باور غلطِ غیر توحیدی هست که ما عین یه طناب محکم نگه داشتیم غافل از اینکه این طناب پوست دستمون رو زخم کرده و حاضر نیستیم رهاش کنیم. یه سری باورهایی که به مذهب و خدا ربطش میدیم اصلا توحیدی نیستن. فقط چون از یک بلندگوی رسانه ای یک طرفه اعلام شده و ما نمیتونستیم خلافش رو ثابت کنیم باور کردیم. قربونش برم جهان هستی هم که هر فرکانسی بفرستی تقویت شده اش رو برات سوغاتی میاره. من قبلاً کارهایی انجام میدادم که وقتی نزدیک به نتیجه میرسید بخاطر ترس از موفقیت و ترس از نتیجه و ترس از تغییر رهاش میکردم . مطمئنم باورتون نمیشه. شاید فکر کنید من این کلمه رو غلط نوشتم. نه درست خوندین «ترس از موفقیت» آدمها گاهی اوقات در یک قدمی موفقیت عقبگرد میکنن. وقتی میبینن این موفقیت نتیجه اش دست برداشتن از یه سری باورهای غلط گذشته است. میگن اکی من همون باورها رو ادامه میدم ولی موفقیت رو نمیخوام.
بخاطر همینه استاد عباس منش همیشه توی آموزش ها میگن «همه چیز باوره» این باور ها که عوض بشن عملکردها هم عوض میشن. و عملکرد ها نتایج رو در پی دارن.
فرض کنید دو نفر باهم برن باشگاه بدنسازی یکی هر روز با باور اینکه من هر روز کمی بهتر از روز قبلم میشم تا وقتی به مسابقات برسم … دیگری با باور اینکه من هر چی تمرین میکنم فایده نداره، هنوز چربی های دور شکمم آب نشده . به نظرتون کدومشون موفق تره ، یکی میرسه به استیج قهرمانی یکی هنوز شکمش آب نشده.
خیلی ممنونم استاد عباس منش بخاطر این فایل بی نظیر ، فکر کنم 5-6 بار دیدمش.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
سلام حمید جان
میخواستم ازتون درخواست کنم از این ترس از موفقیت که گفتید مثال بزنید. دوست دارم بدونم این چه باورها و چه ترس هوایی در دلش داره، البته اگر براتون ممکن هست.
پیشاپیش سپاسگزارم.
و چقدر از مثال خطرناکی آب لذت بردم و چقدر ما انسانها فقط از روی ناآگاهی و اینکه سعی نکردیم مسایل را از زاویه ی دیگه ای هم بسنجیم، دچار کج فهمی شدیم.
به رب العالمینم میسپارمتون.
سلام و درود به شما.
خیلی ممنونم بخاطر کامنت تون. از اونجایی که ذهن انسان میتونه تصویر سازی و تجسم کنه. یه وقتایی وقتی یه مسیری رو در پیش میگیری که کاری انجام بدی شروع میکنه به تصویر سازی و تجسم. یه وقتایی تصویر سازی بدی انجام میده تا شما رو منصرف کنه. از خطرات یه موضوع، از عواقب یه ماجرا، بدترین و وحشتناک ترین تصاویر رو خلق میکنه تا شما از انجام دادن کار منصرف کنه. حالا شاید از خودتون بپرسید «آقا اصن بیییخیییال ، چرا باید ذهن این کار رو بکنه ؟ چرا باید منو منصرف کنه؟ مگه مرض داره؟» یه جورایی حق با ذهنه، ذهن انسان برای بقا و حفظ حیات طراحی شده،میدونه زنده ماندنش در گرو زنده ماندن جسم هست. یه لحظه تصویر کنید لب یه پرتگاهی ایستادن، ذهن پای شما رو سنگین میکنه، زانوهاتون رو سست میکنه تا شما رو مجبور به عقب نشینی کنه، واقعاً حرفش هم درسته اگه از اون ارتفاع بیافتین پایین قطعا آسیب جدی میبینید، این یه پروتوکل دفاعی ذهن برای حفظ حیات بود. حالا همین توانایی ذهن یه وقتایی عامل فلج کردن انسان در خواسته های کوچیک میشه. میخوای بری ورزش کنی،ذهن میگه اگه انرژی مصرف کنی میمیری، نری ورزش کنیاااا. شما اصلا به حرفش گوش نمیدی، میگی من باید برم ورزش، میگه راستی قرار بود به فلانی زنگ بزنی . راستی سرت درد میکنه،راستی الان گشنته ، و و و … اینها بازیهای ذهنه. کارش هم کاملا درست و منطقیه. حفظ بقا. یه وقتایی شما تصمیم میگیرید یه ماشین گرون قیمت رو تجسم کنی. ذهن چی میگه،تو چطوری میخوای اینو بخری ؟ میدونی پول بیمه اش چقدره؟ میدونی اگه اینو سوار بشی دنده اتوماته، تو تا الان دنده دستی رانندگی میکردی. میدونی اگه با این بری تو ترافیک چی میشه؟ خش بیافته چی میشه؟ فلان دوستت ببینه چی میگه, و هزااااارتا بهانه دیگه.
درخواست شما یه ماشین بهتر بود. یه مرحله موفقیت بالاتر ،اون شما از موفقیت ترسوند.
اگه بیزینسی رو بخواید ران کنید، یا قدم در مسیر مهاجرت بذارید ذهن هزارتا بهانه میاره منجمله اینها ترس از موفقیته. حالا اومدیم واقعا شد، تو چطوری میخوای با افراد جدید ارتباط برقرار کنی، میدونی دوستان قدیمیت رو از دست میدی. و بازم هزارتا بهانهٔ بزرگ و کوچکِ ذهن تا شما رو از تلاش کردن و مصرف کردن انرژی و ایجاد تغییر منصرف کنه. تله همیشگی «حفظ وضعیت موجود» اون میخواد وضعیت موجود رو حفظ کنه در حالیکه وضعیت موجود حفظ نمیشه، اگه شما بهتر نشی وضعیت موجود خودش کم کم بدتر میشه. اگر انسان از مسیر هدایت الهی که به قلبش الهام میشه کمک بگیره میتونه این نجواهای ذهن رو خنثی کنه و ازش عبور کنه.
امیدوارم کامنتم مفید واقع بشه.
در پناه جان جانان رب العالمین همیشه شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
حمید جان سلام
برادر عزیزم چقدر زیبا توضیح دادید.
درست میگید، ذهن برای حفظ وضعیت موجود تو را می ترساند و تقریبا هر لحظه تو برخورد با هر تصمیم جدیدی اینکار میکند.
میخوام از یه تجربه ی جدیدم بگم.
جایی که من بسیار بسیار روش کار کنم.
من تو بیزنس نوپا و کوچکم باید به مشتری هام یه افزایش قیمتی را اعلام کنم.
ذهنم شروع کرد به ترساندن من، نکن بهار، الان غر میزنن، الان قبول نمیکنن، الان میگن چرا وسط کار حرفت را عوض میکنی؟؟؟ و …
من گفتم باید برم تو دل این ترس، این الان منو میترسانه ولی بعداً میگه دیدی نکردی…
میدانی حمید جان به دلیل باورهام دوتاشون این را گفتن ولی فقط دوتاشون، یکی شون بدون هیچ گونه ای قبول کرد و بقیه هم با مذاکره حل شد که توکل بخدا اینم برای من درس شد.
درست میگید شما.
ممنوووونم ازتون بابت وقتی که گذاشتید.
در پناه خدای رزاق، وهاب، رحمان و خالق فراوانی ها باشید
سلام و درود خدمت استاد عزیز و بزرگم
خیلی خیلی دلم واسطون تنگ شده بود.
با وجود اینکه فایلهاتون رو گوش میدم ولی انگار باید پخش زنده صداتون رو بشنویم من واقعا وقتی فایل های به روزتون رو میبینم باورم هزار برابر بیشتر میشه .اون روز اون شب واقعا احساس میکنم تمام دنیا رو تونستم بدست بیارم. استاد واقعا واقعا تنها راه رسیدن و گذشتن از خواسته هامون رسیدن به اونه چون تا نرسیم ازش سیر نمیشیم من وقتی برمیگردم به گذشته میبینم چیزای حتی کوچیک هم که بهش میرسم با رسیدن بهشون بعد از یه مدت سسیر میشم و میبینم همچین هم زیاد بود و نبودش مهم نبوده و تاثیری در کیفیت زندگی و خوشبختی زندگیم نداره . مثلا من یکی از آرزوهام خریدن ماشین بود حتی یه پراید و اتفاقا هم چون بهش فکر کردم یه پراید خریدم و رانندگی خیلی واسم دور از تصور بود که باز با تصور کردن و رسیدن بهش و رانندگی کردن اون هم واسم عادی شد و الان با خودم میگم شاید خرید ماشین و رانندگی الان واسم راحت کرده کارا رو ولی عملا در زندگی من تاثیری نداره چون من دارم زندگی میکنم فقط یه وسیله به وسایلم اضافه شده که زندگیم رو راحت تر کرده در رفت و امد ولی ان چیزی که الان متوجه شدم این بود که من بدون ماشینم ادم خوشبختی هستم فقط امدن این وسیله باعث شد من با رسیدن بهش ازش سیر بشم . مطمعن هستم چیزای بزرگتر هم همینه ولی دوست دارم تجربش کنم مثل شما . من دوست دارم ماشین خارجی سوار بشم من دوست دارم خانه بزرگ و شیک در یک محله خوب داشته باشم من دوست دارم باغ و ویلا داشته باشم من دوست دارم به امریکا بیام من دوست دارم زندگی در یک کشور دیگه رو تجربه کنم دوست داارم چون الان ندارم و باید بهشون برسم و سیر بشم .پس باید برای رسیدن به خواسته هام تلاش کنم و درخواست کنم و بهشون برسم بعد تصمیم بگیرم مثل شما میخوامشون یا نه.
استاد من یه زمان توی مغازه کار میکردم و از صبح ساعت ۶ که بیدار میشدم تا ساعت ۱۰ شب توی مغازه کار میکردم با دو تا بچه ۳ ساله و ۵ ساله که تنها توی خونه بودن و من فقط از طریق تلفن و سرکشی که بهشون میشد و خدای که همیشه کنارشون بود ازشون مراقبت میشد. یادمه همیشه میگفتم یعنی میشه من یه روز یه کار یه شیفت توی یه محیط خیلی خوب پیدا کنم و زد و این اتفاق افتاد من هدایت شدم به یه مدرسه غیر انتفاهی و به صورت یک شیفت تا ساعت ۱ طهر کار میکردم حتی فرزندانم هم پیش خودم درس میخونن . الان که دارم یا شما صحبت میکنم و مینویسم دوست دارم این مدت زمان کوتاه تر هم بشه دوست دارم جوری کار کنم که تمام وقتم مال خودم باشه .به اون خواستم رسیدم و سیر شدم الان میگم من دوست دارم یه کاری داشته باشم که تو خونه باشم و پول به حسابم واریز بشه یه زمان آرزوی کار یک شیفت رو داشتم الان دیگه واقعا اینو نمیخوام میخوام هنوز از این راحت تر باشه و هر روز هر شب مینویسم که خداوند من رو هدایت کنه تا بتونم رسالتم رو پیدا کنم و بتونم از توی خونه درامد کسب کنم با حداقل ترین وقت و زمان . استاد خیلی مثلاهای متعددی دارم در این زمینه .شاید هنوز نتیجه های بزرگی کسب نکردم ولی همین نتیجه ها برای من ارزشمند هستند و ایمان دارم تکامل که طی بشه دیگه هیچ کدوم از رویاهام آرزو دیگه نیستن چون به تک تکشون رسیدم . به امید روزی که از دستاوردهای بزرگی که بهشون رسیدم و سیر شدم و گذاشتمشون کنار براتون بنویسم.
در اخر خیلی خیلی شما و مریم نازنین رو دوست دارم به امید روزی که بتونم از نزدیک شما رو ببینم در امریکا و باهاتون در مورد تجربه های شیرین زندگیم صحبت کنم .
بدرود تا روز موعود
سلام به همه
ممنونم از خدای عزیزم که به من فکر میکنه و به من عشق میده قبل از اینکه به اون فکر کنم و بهش عشق بدم.
استاد ممنون بابت این فایل.
من یه مثال واضح دارم برای خودم.
اگه ما از یکی بد بگیم آروم آروم بدی های بیشتری به ذهنمون میرسه از اون آدم و وقتی باهاشیم رفتار مناسبی نشون نمیدیم و حتی ممکنه باعث مسئله بشیم.
ولی وقتی از یکی خوشمون میاد دوست داریم باهاش باشیم تا زمانی که وابسته نیستیم و نگاهمون درسته راجبش از کنارش لذت میبریم.
خب
حالا این مثال رو تعمیم بدیم به پول عزیز💸💰
وقتی ازش بد بگیم نگاهمون بده
پول پر میکشه همونطور که نگاه بد به یه آدم اونو در میده.
وقتی بهش عشق بدیم اونم میاد پیشمون.
خودش میاد با عشق میاد.
پول منبعش از خداست پس عطر خدا رو داره و مثل خدا باعث رحمت میشه.
خدا که جهان رو میساخت گفت چی بسازم که جهان رو رشد بده و دست رحمت خدا بشه و خدا پول عزیز رو آفرید که در هر دوره ای یه چیز بوده.
پول مظلوم تمرین موجود دنیاست که سراسر وجودش از نوزادی ما عشق و خدمت بوده و مثل یه رفیق صمیمی که دوست داره شادی رفیقشو ببینه همش دوست داشته مارو با لباس خدمات غذا و … خوشحالمون کنه و از ذوق ما ذوق میکنه.
بدون اینکه ما بهش محبت بدیم.
پول عشق مطلقه ذاتش چون وجودش همیشه باعث ذوق از تجربه چیزای جدید بوده یا باعث سلامتی
ممنونم و دوستون دارم
اخرین دیدگاه این فایل تااین تاریخ
سلام دوباره به استاد عزیز ومریم بانو
وتمام دوستان عزیزی که این متن میخونن
خدارا شکر میکنم که ۸۱۶ روزه منوتوی مسیر سازندگی قرار داد
در کل عمرم من فقط ۸۱۶ روزه که دارم نزدیک راه
بندگی زندگی میکنم
سپاس گذار تمام فعالیت ها ووقت گذاشتن هاب .دو استاد تاریخ ساز دواستاد مهربان
دواستاد فرشته .دواستاد که الانم خوش هیکل ترین استادها شدن .خخخخخ
دواستاد دوست داشتنی
وهرچی صفات خوب که برازنده شماست
ممنون وسپاس گذارم به خاطر وجود دو نعمت الهی از طرف خدا توی مسیر زندگی ما
توی مسیر زندگیم من با دو فرشته الهی اشنا شدم .این جای شکر گزاری نداره؟؟
این که خدا مسیرشو بهت داره میفهمونه
منم تا حدی دارم درک میکنم
ودوست دارم عملب کنم (اگه این شیطان بزاره خخخخ)
خداراشکر بخاطر اینکه اجازه دوباره زندگی کردن با روش بندگی خالصانه بهم دادی
ازت سپاس گزارم بخاطر اینکه تو خالق منی
تماما عدل .حق .مهربانی .لطف .عشق.رزق بی نهایت .رزق همیشگی ومستمر .بی نهایت وهاب
بینهایت بخشنده وهدایتگر و………
وکلی صفاتی که اگه بشینم بنویسم نه میتونم
ونه درکشو دارم
حتی اگه تمام درخت ها قلم بشن وتمام دریا صفحه باز وبنظرم عمر نوح هم کم میارم برای نوشتن
اینارامیگم چون میدونم قبلا توی چه نداری سیر
میکردم مداری که نمیدیدم نعمت ها وزیبایی هارو ،ثروت هارو
درتمام زندگیم مشغول فرعیات
مشغول خرافات بودم
هرچی نگاه میکنم من خیلی خرافاتی ومذهبی نبودم .اما اجازه میدادم دیگران ذهن منو برنامه
ریزی کنن
عقیدهای پوچ زیادی درمورد ثروت بود
وباورهای کمبود فراوان
استاد شهرما یکی از زیباترین وبکر ترین طبیعت استان چهار محال وبختیاری داره
شهری که من هر چقدر گشتم شاید باورتون نشه
نمیخام اغراق کنم اما همه چی باهم داشت
کوه های بلند زیبا.چشمه های جوشان از دل کوه
گنج هاوتمدن های تاریخی
باغ های انگوروبادام فراوان
دشت های وسیع که بخاطر وسعت دشت ها
حرف اول تو استان میزنه
کشاورزی قوی که الانم حتی برنج میکارن
اب وهوای عالی
کندوهای عسل فراوان
دام داری قوی وعسل طبیعی
اب فراوان
باران وبرف های فراوان
هوای کاملا صاف وتمیز تمیز.
گندم ارکانیک .نان محلی
توی خود سطح شهر ۴ یا بیشتر چشمه داره
به جز چشمه های بیرون شهرش
گونه های فراوان گیاهی
ابشارهای استاد هرچی بگم کمه
اما استاد اینو میخام بگم که من نمیدیدم !!!!
همیشه میگفتم من بازد اینجاراترک کنم اینجا هیچی نداره
اما وقتی باشما اشنا شدم با رفتن به خیلی از استان ها به لطف خدا
دیدم که شهر من خیلی چیزهارو باهم داره
استاد من باایندهمه نعمت باور کمبود میدیدم
چون پای حرف بزرگترها که بودم فقط مینالیدن
فقط ناسپاس روز به روز دارن از نعمت ها دور میشن
من خودم دیگه فکر میکردم اب نیست
هوا خوب نبست و……..
بعد اشنایی باشما تصمیم گرفتم بایه چشم دیگه
نگا کنم
چشم هارابایدشست
جور دیگر باید دید
شروع کردم با یه دید دیگه نگاه کردم دیدم بااین همه
فراوانی واقعا چراباید باور کمبود در من باشه
دیدم بله بخاطر افکار دیگران من هم بدون هیچ تحقیقی پذیرفته بودم
اینا خودشون ثروت هستن
پول هستن
اما من در مدار ثروت نبودم
وتماما یا خیلی درمورد فراوانی وثروت کسی صحبت نمیکردن
وتماما افکارهای غلط گذشته دنبال میکردیم
باورهای گذشته دوباره ما تکرار میکردیم
بایک نتیجه مشابه
واصلا فکر نمیکردم دراینوجهان میتونه اینقدر
ثروت باشه
اینثدر جهان حمایتگراز پیشرفته
حمایتگراز ثروته
من خودم پیشرفت تکنولوژی بد میدونستم
میگفتم دست کاری توی کار خدا
این باور غلط چون نمیدونستم ما دست های خدا روی زمین هستیم و خدا وسیستم حمایتگر پیشرفت ها
در هر زمینه
وکسی که راکد بمونه میگنده
زیر چرخ دنده های له میشه
*
مسله دیگه اینکه استاد خیلی به من گفته بودن
ومن شنیده بودم امامان ما ساده زیست بودن
حضرت فاطمه همیشه نان جو با شیر یانمک میخوردن
منم به عنوان وحی پذیرفته بودم
نمیگفتم دیگه بابا مگه اونجا بودی خودت خخخخخ
خلاصه ساده زیستی براموشده بود مقدس
چون بارها وبارها اینو تاکید داشتن
من سعی میکردم اگه حتی لقم نون میخورم قایم کنم
که مبدا کسی ببینه
اگه پولی بود ادعادنمیکردم که هست
چون فراوانی داشتن خوب نبود وفقط فقط ساده زیستی
گرامی میداشتم
اما شما گفتی زمانی میتونی درباره پول حرف بزنی که دروش کرده باشی
افرین اینو استاد من باید با طلا بنویسم
طلایی ترین حرفتونه
من قبلا اینکه پول درک کنم میگفتم خوب نیست
این حد پول ومن دوست دارم مثلدبزرگان تاریخ
مثل امامان ساده زیست باشم دریغ از این که
تو نمیتونی هبچ نظری بدی وقتی درکش نکردی
این خیلی خیلی در من پررنگ بود
که خداوند بخم فهموند قبل از هر خواسته نگو
اگه ساده زیستی بهتر بودچی
اکه اذیت شدم چی
اگه وقتم پر شد چی بابا تجربه کن بعد یه تصمیم دیگه
مبگیری
ممنون که این اگاهی ناب دراختیار ما گذاشتی
باید روزی هزاربار گوش داد
من فقط یه حرفی از یه ادم امریکایی شنیدم
که نمیدونم مجری کدوم شبکه
ففط گفت
بی پول ها عوضی هستن
وای استااااااد در طول تاریخ هستی من فقط برعکسشد شنیده بودم
تااین که این حرف اولش من هنگ کردم وبرام غریبه بود
تااینکه گفتن وای درست میگهد
مگ میشه پول نداشت عزت داشت
مگه میشه پول نداشت ارامش داشت
اسایش داشت.راحتی داشت .امنیت داشت
زیبایی .تجربه خوبی ها
اعصاب ارام .و……
پس اگه پول نداری ینی هیجی نداری وتو عوضی
ادم بی پول عوضی چون هیچی نداره
چون برای خودش این بی پولی مقدس شمرده
وهرارتا دلیل توی ذهنش اوده که اذیت نشه
اره خدا نخواسته
پول کمه وهزار دلیل
پس پول باشکوه
ثروت باشکوه
الان در ادامه زندگی میخام بگم زندگی عزت وشرف داره که پول توشه
زنوگی توش خداهست که پول توشه
میخام که روی بادرهای ثروت اگاهانه کارکنم
دیگه وقتشه
حالا اشغال هارو گذاشتم بیرون و اومدن بردنشون
خخخخخخ
حالا قراره ذهن پاگ من به وسیله باور های خوب
جایگزین شه
تاالان همش جنگ ببین خوب وبد
ذهنم قبول میکردولی ته دلم خوشحال وراضی نبودم
تااینکه الان قضیه فهمیدم
الان که ذهنمو از فرعیات پاک کردم
قراره اصل خدا وپول واردش شه
به امید موفقیت های روز افزون برای همه ما ❤
….
سلام استاد عزیز
چه قدر دلم براتون تنگ شده بود
استاد من هر وقت سر دو راهی میمونم شما جوابشو تو فایل جدید یا از طریق نشانه ها بمن میدید قبلا خیلی تعجب میکردم ولی تو یه از فایلها گفتید این که شما یه درخواستی دارین و من میام جوابشو میدم این همون فرکانسه
تو همین چند روز میخاستم دوچرخه بخرم ولی همش با خودم میگفتم اگه بخرم خوشم نیاد چی ؟اگه ازش استفاده نکنم چی ؟
و شما دقیقا اشاره کردید که اگه دوست دارید دوچرخه داشته باشید برید بخرید تجربه اش کنید
من هم تصمیم گرفتم بخرم و تجربه اش کنم نزدیک خونمون یه مکان دوچرخه سواری هست همیشه با دخترم میرم و من پیاده روی میکردم الان دوست دارم با هم دوچرخه سواری کنیم
جمله قشنگ شما همیشه یادم هست که ما به دنیا اومدیم که تجربه کنیم
درباره ثروت من یه باور خیلی داغون دارم که اصلا فکر نمیکردم انقدر محدود کننده باشه و اون اینکه اگه من داشته باشم و خرج کنم سفر برم رستوران برم طلا بخرم کلا از امکانات استفاده کنم اگه همسایه من یا فامیل من نداشته باشه دلش میخاد ومن با این کارم دارم گناه میکنم چون اونا دستشون نمیرسه حرص میخورند روابطشون بهم میخوره مثلا پسرم اگه چیزی میخاست پول داشتم و نمیخریدم چون میگفتم دوستت هم میخاد میره خونه با مامان و باباش بحثش میشه
به همین راحتی خودم رو از نعمتها محروم میکردم
ولی بعد از دوره ثروت یک من از درون یه ادم دیگه ای شدم باور تقویت کننده ام اینکه به قول شما ( تو از نعمتهایی که داری استفاده کن بزار دردشون بگیره یه خولسته ای تو وجودشون ایجاد بشه اونا بخواند و برسند )
همین یه جمله رو هر بار که این باور میاد سراغم تکرار میکنم
از خانم شایسته عزیز هم تشکر میکنم بابت زحمتی که برای سایت میکشند و زمانی که میزارند
استاد عزیز واقعا از من یه ادم دیگه ای ساختی منتظرم تو ایران تو سمینار بزرگتون ببینمتون و دستاتتون رو ببوسم و از نزدیک ازتون تشکر کنم شما واقعارسالتتون رو تا اینجا به نحو احسنت انجام دادین برای من پیامبر زمانه هستید
به نام الله یکتا
سلام به همه عزیزان
اول از هرچیزی استاد نازنین خیلی دلتنگت بودم و خیلی خوشحالم که این فایل رو با ی آگاهی ناب گذاشتی روی سایت
چقدر لذت بردم وقتی دیدم اول صبح اینقدر سرحال و شاداب اومدی داری فایل ضبط میکنی خدایا شکرت
به محض اینکه دیدمتون و گفتین دم دمای صبحه گفتم ببین استاد چقدر سرحاله اول صبحی تو هم سرحال باش
استاد خیلی وقته منتظر ی فایل تازه از شما بودم که دیروز بود حول و هوش ساعت سه و چهار ی انرژی دریافت کردم که اصلا حالم رو دگرگون کرد شب که رفتم خونه به خودم یعنی بهم گفته شد ی سر بزن سایت شاید ی فایل جدید اومده باشه خلاصه ما دیشب نتونستیم سر بزنیم یعنی صبح که رسیدم سر کار و لب تاپ رو روشن کردم دیدم به به فایل جدید استاد شادتر از همیشه جدی تر از همیشه سرحال تر از همیشه با انگیزه تر از همیشه توی دم دمای صبح اومده ببین داره از چی حرف میزنم از ثروت و پر شدن بله باید اول بهش برسی بعد ازش بگذری
یعنی من تازه به این نتیجه رسیدم برا خودم تازه بوده و هست که ی ماشینی خریده بودم اون چند روز خیلی شور و شوق داشتم براش که تازه خریده بودم ولی بعد نزدیک ی ماه دیدم واقعا پر شدم ازش حالا این پر شدنی که استاد میگه بجای تکراری هستش که خیلی کلمه درست و بجاییه سیر شدم گذر مردم و الان که فروختمش فکر میکنم رسیدن بهش خیلی سادست برام پر شدم و میدونم خیلی راحت توی این یکی دوماه به اون مبلغ برای رسیدن دوباره و گذر کردن و به ی ماشین خوبتر رسیدن میتونم برسم و اینو از کجا میفهمم مدنیه که ماشین ندارم پیاده روی رو شروع کردم خیلی جدی و زیاد و روزای اول خیلی سخته بود و این ذهنم اونقدر بزرگش کرده بود حتی تصور نمیکردم که بتونم دو قدم راه برم باورم نمیشه الان اون مسیر طولانی عین چشم به هم زدن شده برام حتی توی اوج کار و تلاش زیاد به راحتی میرم و لذت میبرم از مسیر و کلی انرژی میگیرم
استاد ی اتفاقاتی قراره رقم بزنی که الله اکبر خیلی بزرگه
این گذر کرده خواسته های جدیدی در شما به وجود میاره و موفقیت هاتون به نظرم خیلی بیشتر میشه انشالله
خیلی خوشحالم موفق و پیروز و سربلند در پناه الله یکتا باشین