https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-18 23:26:062022-06-30 20:27:59تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
727نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
🌹سلام استاد عزیزم من دختری هستم که در شهر نجف آباد اصفهان شهر مذهبی بزرگ شدم 🌆
من هم از بچگی بهم باور های مخرب دادن درباره ثروت و ازدواج باور هایی که به من دادن
درباره ثروت👇🤦
*باید مثل سگ بدوی و جون بکنی سختی بکشی تا موفق بشی و پول دار بشی 🏃🙍🥵
*آدم ثروتمند و پولدار دشمن زیاد داره و برای ثروتش نقشه میکشن و همه برای پول و ثروتش سمتش میان تا پول داری بهت احترام میگذارن و همه دوست داره پول نداشته باشی نه احترام بهت میزارن و نه کسی دوستت داره😔
*مال و ثروت مثل ماری میشه به دور گردنت و خفت میکنه🐍
*همیشه مادر داییم را نشونم میده و میگه ببین چند تا مغازه و یک خونه بزرگ داره و ماشین داره پولداره اما یک زن مریض گیرش اومده و هرروز مریض هستند و خرج دکترا میکنن و عروس و بچه هاش میان از مالش میخورند و نه مسافرتی میرن و نه چیزی و نه لذتی میبرن و خسیس هم هستند و همیشه میگن ما پول نداریم ببین ببین پول با آدم چیکار میکنه خدا اگه پولم میده یه چیزی از آدمم میگیره 🙀😿
*همیشه مثال افرادی را برام میزدند که صبح تا شب دویدن و تلاش زیاد کردن تا به ثروت رسیدن و موفق شدند البته که استاد خیلی از آدم های موفق هم وقتی زندگی نامه هاشون را میخونم همین را میگن که ما کنار خیابون بودیم ما بدبخت بودیم ما بهمون تجاوز شده ما کتک میخوردیم ما تو ماشین کنار خیابون بودیم و این توی ذهنمه که منم بخوام ثروتمند شم باید سخت تلاش کنم و بدبختی بکشم 😿🏃
*آدم ثروتمند جونش در خطره بخاطر مال زیادی که داره 🥷⚔️⚰️
*ضرب المثل که به من خیلی میگفتن این بود که تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم😑
*از اون گداهه بگیر بده به اون دارندهه که گشنه تره اینو مامانم همش میگه😶
*خدا به یکی ثروت میده اما عقل را ازش میگیره 🤯
*پولدار بودن دردسر داره یه جایی میگیرن خفتت میکنن تا ثروتت را به دست بیارن که خیلی تو فیلم ها هم دیدم 💀☠️
*ثروتمند شی خسیس میشی و همش ترس از اینکه ثروتت تمام بشه و یا کم بشه را داری 😱
*خیییلی زیاد شنیدم که میگفتن پیامبران همشون فقیر بودن و نان و شیر میخورند یک جمله ای که من شنیدم از افرادی که مذهبی هستند اینکه
علی (علیه السلام) هرگز دو خورشت یکجا صرف نکرد چنانکه در شب شهادتش نیز به دخترش ام کلثوم که برای او نان و شیر و نمک فراهم کرده بود فرمود: مگر نمی دانی پدرت تا کنون بیش از یک غذا نخورده است؟ شیر را بردار و همین نان و نمک کافی است!🤔
یا میگفتند حضرت محمد لباس هایش وصله وصله بوده و فقیر بودند🤔
و من از ثروتمند شدن میترسم😨😰
💛استاد عزیزم درباره ازدواج هم به شدت به من باور های منفی دادن در صورتی که خیلی دوست دارم ازدواج کنم و رابطه فوقالعاده ای داشته باشم اما من از ازدواج کردن میترسم
حرف هایی که به من زدن از سن خیلی کم از بچگی به من گفتن 👇
*بپا ازدواج نکنی همه مردها مثل هم هستند همه مردها اشغالن و مشکل دارن تعصب دارن و شک دارن 😰
*اگه ازدواج کنی محدود میشی 🤐
*اصلا ازدواج نکن خودت کار کن دستت تو جیب خودت باشه که نخوای منت یک مرد را بکشی که بهت پول بده اونم با منت و توقع بهت پول بده خودت پول داشته باشی نیازی دیگه به مرد نداری😑
*تا مجردی از زندگیت لذت ببر ازدواج کردی دیگه از این خبرها نیست 😕
*ازدواج کنی تازه مسائل زندگیت شروع میشه سرو کله زدن با خانواده همسرت مسائل اقتصادی و اجتماعی و …. الان مجردی راحتی از هفت دولت آزادی😟
*خیلی ها بهم رسیدن و گفتن خوش به حالت مجردی راحتی چیه ازدواج 😳
*پسرهای الان به درد نمیخورن پسرهای الان فقط روابط جنسی میخوان😮😳
*خیلی از فامیلم شنیدم که میگن پسر الان قبل از ازدواج یواشکی روابط جنسی دارن و تو از کجا میخوای بدونی قبلاً با کی رابطه جنسی داشته پسر خوب کجا بود بشین تو خونه راحت 😣😖
*درست را بخون تا یه آدم درست و حسابی گیرت بیاد برو دانشگاه و درست را بخون تا یه آدم درست و حسابی دکتری و مهندسی گیرت بیاد درس نخونی آدم های بدرد نخور گیرت میاد🥴
*خیلی شنیدم که میگن پسر ثروتمند میره جایی که زیرش نم نده مثل خودش پولدار میگیره
استاد من خانواده ام از نظر وضعیت مالی ضعیف هستند و خالم اینا و خیلی های دیگه میگن باید با هم سطح خودت ازدواج کنی پول دار که نمیاد تو را بگیره اونم تو شهرستان میره مثل خودش پولدار میگیره اگه هم با یه پولدار ازدواج کردی تحقیرت میکنه تو زندگی به روت میاره میگه توکه هیچی نداشتی خانوادت پولدار نبودن پس هرچی من میگم باید بگی چشم 😐🤨🙄
*اگه ازدواج کردی اذیتت میکنه روت دست بلند میکنه بهت دستور میده ازت انتظار غذا درست کردن داره و باید کارهای خونه را انجام بدی و ندی اذیتت میکنه 🥺🤕🤢
و یک موضوع دیگه اینکه من همیشه میگفتم من دوست دارم با مردی ازدواج کنم که شغلش جوری باشه که آزادی زمانی و مکانی داشته باشه مثل شما استاد اما اطرافیانم به میگن وای نه از دستش خسته میشی همش کنارت باشه فوضولت میشه و خستت میکنه و اعصابت را خورد میکنه اما وقتی استاد شما را میبینم خیلی باورم بهتر میشه که نه همیشه در کنار هم بودن اتفاقا لذت هم داره
و اینا باعث شده که من از ازدواج کردن بترسم از این میترسم که ازدواج کنم و پشیمان شم و وقتی که با خدا درباره خصوصیاتش میگم یه نجوایی میاد میگه نکنه بعدش پشیمان بشی از ازدواج نکنه طلاق بگیری به دردت نخوره نکنه الان زود باشه که آرزوم ازدواج کردن هست و همیشه برای ازدواج کردن شک و تردید دارم😟
امید دارم وقتی این کامنت رو میخونید حالتون خوب باشه
پیشنهاد میکنم عیل رغم اینکه همه این حرفها رو شنیدید بارها، به ذهنتون بگید اوکی من باهات بحثی ندارم. به خودتون بگید خب ذهنم اینو میگه چی کار کنم؟ (منظورم حس تسلیم بودن و مبارزه نکردن و فشار نیاوردن به خودتو ذهنته) بزار بگه و راحت باشه ذهنت کاریش نداشته باش.
شما هم بیا کار خودتو بکن و با عزمی و جزم با نیروی رنج و لذت (اگر واقعا خسته شده باشی از وضع موجودت) مثل من میشینی میگی آقا من حداقل حداقل برای 3 ماه تمام وجودمو و تمرکز و تعهدمو با اشتیاق و علاقه میزارم عین کنکوری ها روی کامنت ها سایت خوندن و مرور کردن و دیدن فایل های مربوط به ثروت و عزت نفس و روابط (بخصوص عزت نفس) و فاصله گرفتن از اطرافیان و گوش خودت رو بستن بروی هر چی که دارن میگن و بری تو اتاق یا در طبیعت فقط با خودت و به فایلها و حرفای استاد فکر کنی.. اجازه ندی صبح به محض بیداری و شب قبل از خواب چیزی بجز عبارت تاکیدی مناسبت یا تجسم خواسته هات م.ورد توجهت در دیدرس چشمات و گوشهات قرار بگیره.
اون وقت می بینی حس و حالت و اعتماد به نفس و آرامشت و دیدگاهت و نحوه برخورت افراد رو با خودت چقدر تغییر کرده بعد میای از نتایجت مینویسی
بعد از سه ماه اونوقت دیگه خودکار دلت میخواد بازم بیشتر پیش بری
اتفاقا وقتی این تضادها رو برخورد کردید با یکم کار کردن عمدی و اگاهانه روی خودت تغییرات خیلی زود شروع میشن در اطراف زندگیتون و در خودتون
و اصلا و اصلا به هیچ وجه دیگه از آنچه تا امروز بوده صحبتی به میان نیارید و روزه سکوت بگیرید
سلام به استاد بزرگوار که هدایت گر زندگی من بوده و مسیر درست به من آموزش داده.
استاد ازتو سپاس گزارم با آگاهی هایی که بهمون میدی شما با اومدنت توی زندگیم باعث تغییر زندگیم شدی در مورد باورها به من گفته شده بود که ثروتمند شدن پدر پولدار یا پارتی میخواد اگه نداری پس بدبخت میشی من هم نداشتم باید میرفتم میمردم از بی پولی یا درس میخوندم که بتونم برم رشته خوب بعد دانشگاه بعدم برم سر یک کاری نون بخور نمیر گیرم بیاد.
یا میگفتن از این چند سال زندگیت (تا قبل از 20 سالگی) از این دنیا استفاده کن کارایی که دوست داری و میتونی انجامش بدی انجام بده دلیل این حرفشونم این بود که بعدش دیگه میفتی تو مسیر کار سخت و زندگی طاقت فرسا و فقط باید تلاش کنی که زیر بار مشکلات له نشی.
در مورد ارتباط با خدا باور من این بود که خدا مثلا یکی نشسته اون بالا ببین من چه کار میکنم چه قدر نماز میخونم چه قدر قرآن به اماما چه قدر توجه میکنم….
بد میگفت باریکلا تو این کار ها را انجام دادی بیا اینا بگیر برو.
مثلا من کلاس هشتم برای امتحانای خرداد که توی اون سال هم برامون جشن تکلیف گرفته بودن توی مدرسه و بهمون نماز خوندن احکام دین… آموزش داده بودن (به نحوه ای که دوس داشتن ) اومد بودم به خدا میگفتم من میرم مسجد نماز میخونم ماه رمضان هم بود روضه هم میگیرم هالا تو بیا نمره های منا خوب کن(کلا از اون دست آدمایی هستم که از درس فرار ین به جز چند ماه اخیر اونم با کار کردن روی خودم)
اما الان میدونم صد درصد ای طرز فکر اشتباه و جوابی نمیده و هروز بیشتر میری توی در دیوار.
استاد جان من قسم میخورم که اگه شما وارد زندگی من نشده بودین فقط خود خدا میتونست بگه که از نظر روابط-سلامتی-فکر کردن و کانون توجه-باور ها در مورد ثروت-رابطه با خدا… الان چه قدر توی در دیوار بود و جهان بهم چک لگد زده بود و من هنوز تغییر نکرده بودم.
سلااام و صو سلاااااام با استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
خدا میدونه که الان چ حسی دارم، وقتی کل فایل رو چند بار گوش کردم و چند باور محدود کننده خودم رو تو این فایل دیدم با تموم وجود خداروشکر کردم،
الان بهتر متوجه شدم که چرا انقد استاد تاکید دارند که فایل هارو باید چندین بار و به تکرار گوش کنیم، و تماشا کنیم،،
بعد از دیدن این فایل متوجه صداقت و درستی کلام استاد خوبم شدم که میگه گنج های بی نظیری توی کامنتها و فایل های دانلودی هست، 💎👑
خداروشکر میکنم که من رو هدایت کرد در مسیری که هر روز آگاهی های فوقالعاده خوبی رو یاد بگیرم،
خدایی رو سپاسگزاری میکنم که تنها منبع رزق و روزی در جهان و از خود من هم بیشتر دوست داره تا من ثروتمند بشم، خدایی رو پرستش میکنم که یادش باعث آرامش و وجودش باعث آسایش،
خدایا شکرت که من رو هر روز و هر لحظه هدایت میکنی، در مسیری که خیر و برکت رو برام داره.
خدایا شکرت که از بی نهایت راه من رو هدایت میکنی در مسیر دریافت نعمت ها و ثروت های زیبای که آفریدی،
.💜
💜
💜
خدایا با تموم وجود دوستت دارم، و با تموم وجود به خودم عشق میورزم،
من لایق عشق و محبت هستم و از اینکه خداوند درهای عشق و. محبت رو بروی زندگی باز کرده بی نهایت سپاسگزارم،
خدایا با هر نفس سپاسگزارم بابت نعمت ها و ثروت های فوقالعاده ای که توی زندگی من قرار دادی.
وقتی نگاه میکنم به جریان زندگی ام دقیقا رد صحبت های استاد رو تو زندگیم میبینم،من به شدت تلاش فیزیکی میکنم و میکردم برای بهتر شدن شرایط مالیم ولی هیچ وقت پول نداشتم و میلیون ها میلیون پول هایی رو که داشتم از بین رفتن به خاطر این که من از ثروتمند شدن متنفرم،و میترسم اگه ثروتمند بشم دیگران از من بدشون میاد،من اگه ثروتمند بشم و مسولیتم سنگینتر بشه چی و خدا از من خوشش نمیاد و هزاران باور نادرست دیگر،و این که در شک و تردید بودم که چه کاری درست هست و چه کاری اشتباه و نکنه که من مسیر اشتباه رو برم و خیلی تصمیم هایم رو محدود کردم و نتونستم تجربه خوبی داشته باشم،الان هم امیدوارم که با شناخت بیشتر خودم و عمل و عمل و عملکردن و تغییر شخصیتم بتونم زندگی بهتری تجربه کنم و کمک به گسترش خودم و جهان کنم،خدایا شکرت بابت این آگاهی های زیبا،
و نکته ی دیگه در مورد گذشتن از ثروت این هست که من از کودکی ادای این که هیچ چیز برایم مهم نیست و من میتونم ازشون بگذرم رو در میآوردم ولی واقعیت این هست که من پر از عقده بودم و به خاطر این که دیگران تشویقم کنم و به اصطلاح غلط بچه ی خوبی باشم و جلب توجه کنم ،توهم انسان بزرگ بودن و گذر کننده از مادیات رو داشتمو دارم 😁😅 و دیگر اینکه فکر میکردم که دیگران در زندگی من تاثیر دارن به خاطر همین سعی میکردم خونسرد باشم(بگذرم از علایقم) تا کسی بهم گیر نده و آزاد باشم ولی بهای آزادی رو نمیخواستم پرداخت کنم،و یک جورایی با بی ارزش کردن موفقیت های دیگران میگفتم که نرسیدن به خواسته هام خیلی هم مهم نیست و من ازشون میگذرم به خاطر این که انسان بزرگی هستم و برم کلی لذت ببرم و تجربه کنم به چه بهایی( در ذهنم انسان های که برای خودشون ارزش قایل بودن رو به شدت انسان های بدی میدیدم و فکر میکردم که این ها خودخواه هستن و فکر میکردم که انسان خوب انسانی هست که اول به فکر دیگران باشه)
استاد توی یکی از فایلاتون درباره همون الهامی که دریافت کردید صحبت کردید گفتید مسابقه دو بوده و دیدید که همه با چنگ و دندون دارن میخزن
من هر بار که به زندگی بدنه جامع فک میکنم این تصویر الهام شما جلوی چشام ظاهر میشه واقعا همینه همه معلولن همه بدون استثنا مهم نیست طرف باسواده مدرکش چیه یا محیط جغرافیایش کجاس همه مردن
به قول یکی از دوستای عزیز سایت وقتی باورها مردند آدم ها هم مردند
من قبل از آشنایی با شما همیشه میگفتم چرا ما یه دونه فامیل پولدار نداریم همه فلجن
ولی وقتی باهاتون آشنا شدم و داستان فرکانس فهمیدم گفتم بازم دم خدا گرم که این شندرغازم قطع نکرده صب تا شب مدام مدام مدام همه باور مخرب بهم میدن
دقیقا همین که گفتید طرف سرطان میگیره میگن بخاطر پوله اینقدر حرص زد اینقدر جون کند دنبال پول، بایدم سرطان بگیره
حالا جالب اینجاست پدر من پول خرج میکنه خرید میکنه از خرید ها تعریف میکنه مثلا میگه چقدر این میوه خوشمزس چقدر این کفشه قشنگه راحته هیچی
جنس نو نمیشه بعدش میگه پول به درد نمیخوره 😐
بعدش میبینی یه نفر از اقوام فوت میکنه سریع میگه پول به درد نمیخوره اصلا چه ربطی داره واقعا من نمیفهمم 😐 بلاخره این دنیا هست و ما هممون باید لذت ببریم و یه روزی برگردیم قرار نیست چون میمیریم پول به درد نمیخوره
اینقدر تمایل به دیدن نیمه خالی لیوان در مردم قدرتمنده که هر اتفاقی میفته ربطش میدن به پول
و این باور که ثروت اَخ است و ثروت تورو از خدا دور میکنه هممون داریم شما گفتین این باور مخرب خیلی قوی بوده در شما من میگفتم خوبه من این باور رو ندارم الحمدلله ولی توی اینستا یکی از این بلاگرا دیدم که حاجی بود پیش خودم گفتم بابا حاجی تو چرا ، اونجا بود که ذهنم یه جرقه ای زد گفتم ای دل غافل من این باور رو دارم 😑😐
حالا کامنت یکی از دوستای عزیزمونو خوندم گفته بودن هممون این باور داریم باید بگم بله واقعا هممون این باور مخرب داریم کافیه به رفتارتون توجه کنید نه کلامتون
استاد خیلی دوستتتتوووون دارم مرسی که هستید و خوشحالم که آرام آرام دارم از کلامتون و نتایجتون نه به عنوان مسکن بلکه به عنوان عمل استفاده میکنم
به نام فرمانروای جهان هستی و بنام او که قلم را آفرید تا بتوانیم جملات زیبا را در سرنوشت خود، با دست خود حک کنیم و آن را در زندگی¬مان خلق کنیم
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیزم و تمام عزیزان دوست داشتنی و هم¬فرکانسی خودم در این سایت بزرگ و بی¬نظیر و خارق¬العاده
امروز یا بهتر بگویم امشب شب شنبه 31 ام تیر ماه سال 1402 است و دو شب قبل اولین کامنت خودم را در جلسه اول دوره روان¬شناسی ثروت 1 نوشتم (البته این دوره بی نظیر را با اکانت خانواده فرح بخش در سبد محصولات خود داریم)
از امروز صبح تا این لحظه که نشسته¬ام و این مطالب زیبایی که حس می¬کنم را می¬نویسم مرتب یک احساسی به من می¬گفت که باید بیایم و این جملات و مطالب را بنویسم و به شدت ذهن و فکر مرا به خود مشغول کرده بود. این بود که بعد از برگشتن از پیاده¬روی که هر شب با خانواده داریم، نشستم و شروع به تایپ نمودم.
می¬خواهم به زمان¬های قدیم برگردم به خاطرات قدیمی؛ زمانی بین سالهای 1362 الی 1364 که دوران راهنمایی را می¬گذراندم و در کلاس¬های انشاء که شاید خیلی از شماها هم آن را به یاد داشته باشید، که همیشه یکی از مهمترین و اصلی¬ترین موضوعات انشایی که به ما داده می¬شد این بود که:
«علم بهتر است یا ثروت».
البته آن روزها خودم خیلی کم می¬توانستم انشاء بنویسم و بیشتر یکی از آشناهایی که در این زمینه اطلاعات بیشتری داشت برایم می¬نوشت و من فقط آن را در دفتر خودم پاکنویس می¬کردم و روز بعد آن را با یک ذوق و شوق وصف¬ناپذیری در کلاس می¬خواندم که انگار تک¬تک آن کلمات را خودم ساعت¬ها روی آن فکر کرده¬ام و نوشته¬ام؛ و اکثر مواقع هم از معلم¬های آن درس یک نمره بیست و یا نمره بالایی می¬گرفتم و با توجه به باورهایی که در آن زمان¬ها پدر و مادرمان بخاطر اینکه خودشان سواد نداشتند و یا سواد کمی داشتند باید درس می¬خواندیم و علم می¬آموختیم و همیشه در انشاهایمان علم بهتر و چندین و چند سر و گردن از ثروت بالاتر بود و حتی در درس خواندهایمان هم خیلی این موضوع مشهود بود و فکر می¬کردیم تا علم نداشته باشیم نمی¬توانیم هیچ کاری انجام بدهیم و همیشه و همیشه در تصورمان و افکارمان علم بهتر از ثروت بود.( البته متأسفانه الان می¬فهمم بخاطر باورهای اشتباهی بود که اطرافیان و والدین و جامعه به ما داده بودند).
ولی الان و در این لحظه می¬خواهم آن موضوع را با توجه به آگاهی¬هایی که الان و در این لحظه دارم و به آن رسیده¬ام بنویسم. پس با نام و یاد خدا شروع می¬کنم:
موضوع انشاء:
«علم بهتر است یا ثروت»
من به عنوان کسی که سالها در این تله¬ای که دیگران و البته در اصل خودم بخاطر افکار و باورهای نامناسبی که داشتم و برای خودم ساخته بودم گیر افتاده بودم و همیشه فکر می¬کردم که علم بهتر است و باید مدرک داشته باشم ولی حتی نمی¬دانستم که همین علم را چرا و چگونه باید بیاموزم و علمی که می¬آموزم باید در چه راستایی باشد و برای چه اهدافی از آن علم استفاده کنم، سال¬ها و سال¬ها عمر و زندگی و جوانی و ثروت و دارایی خودم را به خاطر داشتن این باورها و برای رسیدن و دست یافتن به این علمی که تعریف آن را برای شما عزیزان کردم تلف کردم و فقط درس خواندم و به دانشگاه رفتم که مدرک بگیرم که به دیگران بگویم: “دیدید!!! توانستم مدرک تحصیلی¬ام را در فلان رشته بگیرم و مهندس شوم” و غافل از این بودم که دارم بهترین سال¬ها و لحظات و ثانیه¬های عمرم را با این افکار بیهوده¬ای که بی ¬هدف برای خودم ساخته بودم و به خاطر رضایت اطرافیان و خانواده به باد می¬دهم.
آخه می¬دونی آن روزها که این درک¬ها را نداشتم و اصلا در این وادی¬ها نبودم و حتی فکر آن را نمی¬کردم که به این راحتی می-توان به ثروت¬های بی¬حساب دست یافت -فقط و فقط با ساختن باورهای خوب و درست و قدرتمند- و فقط می¬خواستم چشم فلان فامیل و یا فلان دوست و فلان هم محله¬ای را درآورم و جلوی همه پز بدهم که من هم مدرک دانشگاهی و مهندسی فلان را دارم و من هم تحصیل کرده هستم و برای خودم کسی شده¬ام، غافل از اینکه ای بابا دارم با دست خودم و دستی دستی فرمان زندگی-ام را به سمت دره¬ای می¬چرخانم و هر لحظه بیشتر به قهر آن دره که در آن جهنمی ساخته بودم سقوط می¬کنم. آن هم که چه؛ که من فلان مدرک تحصیلی دارم و من سواد دانشگاهی دارم و فلان و بهمان.
ولی وقتی چشم باز کردم دیدم که ای دل غافل سال¬های بسیار از عمر نازنین خودم را برای چیزی که نمی¬خواستم و نمی¬دانم اصلا دوست داشتم یا نه (و هنوز هم نمی¬دانم) و به قول قدیمی¬ها بخاطر حرف¬های “صد من یک قاز” دیگران که آن را شنیده بودم و باور کرده بودم و حتی به این قضیه هم فکر نمی¬کردم و حالا که با اصطلاح وارد بازار کار شده¬ام می¬بینم که ای بابا؛ این کاری که من دارم انجام می¬دهم که یک شخص دیپلمه و یا حتی سیکل هم به راحتی می¬تواند انجام بدهد و این همه خواندن و خرج¬کردن و وقت هدر دادن دیگر برای چه بودم و از دیگران و اطرافیان و زمین و زمان و بیشتر و بیشتر از خودم شاکی می¬شوم و گله می¬کنم که این چه کاری بود (یا این چه غلطی بود که کردم) و باز هم در این چرخه و لوپ معیوب دور می¬زنم و خودم را گرفتار و گرفتارتر می¬کنم.
اینجا بود که وقتی به خودم آمدم و با شنیدن حرف¬های زیبایی که می¬توانم بگویم منشأ و شروع آنها از سال 96 بود و کلمه جذب و قانون جذب را به لطف الله و هدایت¬های او در آن سال شنیدم و هر روز بیشتر و بیشتر تکامل خودم را طی کردم و به جایی رسیدم که با استاد نازنینم استاد عباس¬منش عزیز آشنا شدم و فهمیدم که الان کجای کار هستم و دارم به کجا می¬روم و تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم و به مسیری بروم که هدفم در آن مسیر روشن و نمایان باشد.
آخه می دونی من همیشه هر کاری که می¬کردم به این فکر می¬کردم که چطور می¬توانم با این کار ثروت زیاد بسازم و کارهای زیادی هم انجام دادم ولی هیچ کدام به نتیجه¬ای نمی¬رسید و علاوه بر اینکه پولی ساخته نمی شد همیشه هم مایه ضرر و زیان بود و یا اینکه بیشتر مواقع هم داشتم برای شخص دیگری کار می¬کردم و دلیل آن را الان می¬فهمم که هیچ کدام از آن کارها را دوست نداشتم و علاقه¬ای به آنها نداشتم فقط با باورهای اشتباهی که چون دیگران از آن پول درآورده بودند من هم به دنبال آن می¬رفتم.
اینجا بود که نشستم و به حرف¬های استاد فکر کردم و به قول استاد تصمیم گرفتم که آنها را باور کنم و باور کنم که می¬توانم، من هم می¬توانم ثروت های فراوانی بسازم و ثروتمند شوم چون دلایل مختلفی برای این کار دارم که یکی از مهمترین و اصلی¬ترین آنها که می¬توان گفت مهمترین پاشنه آشیل من هم هست اینکه ثروت هیچ منافاتی با خدا و بهشت و مسلمانی من ندارد و اتفاقا در راستای آن و برای خدمت به جهان و گسترش آن می¬باشد؛ چرا که اگر باور کنیم که تمام نعمت¬های این جهان را خداوند بزرگ و مهربان و صاحب اختیار ما آفریده و در اختیار ما گذاشته است پس ثروت هم یکی از این نعمت¬هایی است که خداوند برای ما آفریده و هر روز که نه؛ بلکه هر لحظه در حال گسترش و شکوفایی سریع آن است. و اگر این را باور نکنیم در حال کفران نعمت-های او هستیم و به قول خودش در قرآن کسی که کفران کند عذاب خوارکننده¬ای در انتظارش است.
پس در این راه قدم برداشتم و راه افتادم و سعی کردم با علم و دانش (البته نه علمی که در بالا به آن اشاره کردم که به من گفته بودند از ثروت بهتر است) که در اینجا من اعتراف می¬کنم آن علم را دیگر نمی¬خواهم؛ چون آن علم در منافات با ثروت و ثروتمند شدن من بود و فقط برای نشان¬دادن و پزدادن و چشم درآوردن و از همه مهمتر راضی نگه¬داشتن خانواده کاربرد داشت. و علمی که من الان به آن اشاره می¬کنم علم و دانشی است که در کنار ثروت و برای خلق ثروت و در راستای خلق و آفریدن ثروت¬های بی¬شمار و بی¬حسابی و به غیرحسابی که خداوند در قرآن توصیف آن را کرده است قرار گرفته و باعث می¬شود که من علم چگونگی خلق ثروت را در کنار عشق به کاری که دارم و از آن لذت می¬برم بیاموزم.
عملی که همیشه و در همه حال برای من و بخاطر من در حال پیشرفت و ترقی است و من را به چیزها و جاهایی که دوست دارم برسم و آرزوی آن را داشته و دارم و همیشه در رویاهایم می¬دیدم و می¬بینم با هدایت ها و الهامات فرمانروا و صاحب اختیار من و به وسیله دستان پرقدرت او که سر راه من و برای کمک به من در جهت رسیدن به اهداف والایی که دارم و رسالتی که برای آن برگزیده شده¬ام می¬رساند.
علمی که فقط و فقط در راستای اهداف من خلق و آفریده شده است و به هیچ چیز و هیچ کس دیگر کاری ندارد و فقط و فقط اهداف من را در خود جای داده و برای رسیدن من به ثروت¬های فراوان و به غیر حساب به کمک و یاری من آمده است.
آمده است تا مرا بزرگتر کند.
آمده است تا ظرف وجودم را گسترش دهد.
آمده است تا به من در راه رسیدن به اهدافم یاری رساند.
آمده است تا من را به آن چیزی که دوست دارم و لایق آن هستم برساند.
آمده است تا من بتوانم به استفاده از آن ثروت خلق کنم، چرا که من خالق زندگی خودم هستم.
آمده است تا بگوید هر آنچه قبلا از او شنیده بودم و بخاطر او انجام داده بودم اشتباه بوده است
آمده است تا بگوید اگر من را در راه درست و صحیح خودش بکار بگیری، می¬توانی به هر آنچه می¬خواهی برسی
و در یک کلام آمده است تا خط بطلان بکشد بر چیزهایی که سال¬های سال گذشتگان با باورهایی که از گذشتگانشان به ارث برده¬اند و به من ارث داده¬اند.
پس من این علم و دانش را با آغوش باز می¬پذیرم و آن را صمیمانه در آغوش می¬کشم. علمی که برای من و فقط و فقط بخاطر من خلق شده است و خودش خودش را گسترش می¬دهد.
علمی که من یاد گرفتم از آن در راه رسیدن به اهداف خودم باید از آن استفاده کنم و نه اینکه آن را با مدرکی که به من داده¬اند و سالهاست در گوشه انباری خانه¬ام و در زیر خروارها کاغذ خاک می¬خورد و در آن من را به عنوان یک مهندس می¬شناسند و فقط وقتی در انباری خانه دنبال چیز دیگری می¬گردم آن را می¬بینم و بخاطر داشتنش و هزینه و زمانی که برایش تلف کردم شاید گاهی اوقات هم عذاب وجدان می¬گیرم.
علمی که امروز آن را به دست آورده¬¬ام و به خاطر آن هر روز هزاران بار خداوند بزرگ را شاکرم و عاشقانه آن را دوست دارم و تلاش می¬کنم تا به فرزندان عزیزم هم بیاموزم که آن را آن¬گونه که هست در آغوش بگیرند و فقط و فقط آن را بخاطر خودش بخواهند نه بخاطر وجود تکه¬ای کاغذ در قابی و یا برای نشان¬دادن و گفتن و پزدادن و یا برای آرزوهایی که خودم داشتم و به آنها نرسیدم و اکنون توقع بی¬جا دارم فرزندانم به آن برسند (درست مثل اکثر والدین)؛ که اگر چنین است بهتر است آن را فراموش کرده و سال¬های بی¬نظیر عمر خودشان را در راه ساختن باورهای درست استفاده کنند و وقت و انرژی و زمان خودشان را برای دست یافتن به این علم واهی هدر ندهند.
و فکر می¬کنم تا حدودی در این راه موفق شده¬ام ولی این را هم می¬دانم که هنوز اول و ابتدای راه هستم و جای کار زیادی دارد تا بتوانم به لطف الله مهربانم این باورهای اشتباهی که سال¬ها به خوردم داده¬اند و به قول استاد عزیز مثل سیمانی در ذهن من سفت شده است و تمام وجودم با این علف¬های هرز پوشانده شده را شل و نابود کنم و باورهای قدرتمند و زیبایی را که می¬گویم و می-نویسم را به جای آنها تثبیت و محکم و پایدار نمایم.
می¬خواهم این جملات زیبایی را که نوشتم را هر روز جلوی چشمانم بگذارم تا بتوانم همیشه از آنها استفاده کنم. چون مطمئنم از طرف آن حی قادر و توانا بود و من فقط چیزهایی را که دریافت کردم و در قلبم آمد توسط انگشتانم تایپ شد را نوشتم و همانطور که در اول گفتم الهامی بود که امروز از صبح با من بود و بالاخره امشب آن را نوشتم و خداوند بزرگ را بخاطر اینکه هر لحظه با من حرف می¬زند و به من الهام می¬کند و مرا راهنمایی و هدایت می کند شاکر و سپاسگزارم.
و اما جمله آخر اینکه می¬خواهم موضوع انشایی را که سال¬های سال من و شاید خیلی از شماها با آن زندگی کرده¬ایم را از اساس و با توجه به قانون جدیدی که از کائنات و از خداوند با زبان استاد عزیزم شنیده¬ام عوض کنم و آن را به شیوه¬ی خودم و شیوه¬ای که خدایم به من گفت بازنویسی کنم.
و آن اینکه:
«علمی که در جهت پیشرفت و خلق ثروت و رسیدن به آرزوهای¬مان به دست می¬آید همان علمی است که باید بیاموزیم و بس»
پس می نویسیم :
علم + عشق به آن علم + خلق ثروت توسط آن علم = رسیدن به سعادت و خوشبختی در این جهان و جهان آخرت
در پناه حق و زیر سایه نعمت های بی کران رب و فرمانروای قادر متعال شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به دوستان عزیزم و علیرضای عزیز این خانواده بزرگ .
بی نهایت ازتون سپاس گزارم نکاتی که گفتید بسیار و بسیار به دل من نشست و معلوم بود که با اعماق وجودتان گفتید واقعیت هایی که درک آن برای من که در ابتدای این مسیر الهی هستم میتواند بسیار هدایت گر هزاران نفری باشد که در این مسیر زیبای تکامل در حال قدم زدن هستن بی نهایت سپاس گزارم از شما.
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و تمام دوستان هم فرکانسی خوبم
خدا را شکر میکنم که در مدار صحبتهای این فایل ارزشمند قرار گرفتم اما در مورد ثروت من هم باورهای مخرب داشتم و از خانواده مذهبی بودم دور و اطراف من خیلی مذهبیهای زیادی داشتم و فکر میکردم آدمای فقیر خوب هستند و آدمای ثروتمند بد و آدمای خوبی نیستند و اینها را در رسانه و فیلم و بزرگترای خودم خیلی دیده بودم و این باور با من همیشه بود و من همیشه که پول میساختم اما هیچ موقع نداشتم و نمیدانستم افکار من زندگی من را رقم میزند و هر روز ندارتر و فقیرتر میشدم
اما جملهای که هر چقدر به خدا نزدیکتر بشم ثروت مندتر میشویم این جمله من رو خیلی تکان داد که با کار کردن ثروت یک فهمیدم ترمزهای زیادی در ذهن خود دارم و باورهای محدود کننده من زیاد هستند اما تنها راه سیر شدن غذا خوردن است که من نمیدانستم اول باید به اون برسم و بعد از غذا بگذرم رسیدن به ثروت من رو بزرگ میکنه این یک قانون است که اگر برسم به ثروت تازه میگویم خوب است
اما خداوند خودش میگوید که هم در دنیا میخواهیم هم در آخرت برسیم به ثروت اگر فکر را به صورت بنیادین عوض کنیم با طی تکامل و تغییر رفتارهایمان به همان اندازه شرایط ما عوض میشود تاموقعیتها و آدمهای بهتر برای من اتفاق میافتد تردید و شک در مورد ثروت نباید داشته باشیم چون ما را به خواستههای ما نمیرساند چه جمله طلای خوبی گفتید استاد تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروت است که اعتماد به نفس احساس خود ارزشمندی باید در ما قدرت به وجود بیاورد تا برای رسیدن به چیزی که آگاهانه دوست داریم برسیم باید سعی کنیم دست از مقاومت برداریم اما در مورد ثروت با کار کردن محصول ارزشمند ثروت 1 خواستهها یم و باورهای ذهنم را درست کنم تا به نتایج درست و خوبی برسم میدونم که خیلی جای کار داره و باید روی خودم کار کنم تا به همه چی برسم به موفقیتهایی که دوست دارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
شک همان چیزی که دوراهی رسیدن و نرسیدنِ،،، شک باید کرد تا به ایمان رسید اما وقتی به ایمان رسیدی که دیگه نباید باخودم بکشیم این جسم سنگین رو چون باعث میشه در مسیر درست خسته و ادامه ندیم
اصلا ایمان داشتن پاداش داره ،،همه شک دارن ولی ایمان نه،،،
راه راست رو پیدا کنیم با هدایت خداوند و دیگه رها نکنیم واگر سهل انگاری کردیم دوباره برگردیم و ادامه بدیم
چند وقت بود حوس جیگر کرده بودم و خلاصه شرایطش پیش نیومده بود که برم
امشب شرایطش بود و بلند شدم و رفتم تنهای حدود 10 ،11 سیخ جیگر و کباب خوردم
به خودم گفتم انقدری میخورم که مطمئن بشم ازش پر شدم
یه دور سفارش دادم و بعد دوباره گفتم بازهم بیارید
همیشه توی سریال زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا مخصوصا که میدیدم استاد چندین مدل غذا سفارش میده این توی دل من مونده بود که یه روزی برم رستوران و اونقدری سفارش بدم که سیر بشم نه اونقدری که پولم برسه
موضوع غذا نبود موضوع آزادی بود
آزادی که من حاضرم با جونم معاملش کنم
اول از همه که چقدر اون بنده خدا که رستوران داشت خوشحال شد
دوم اینکه چقدر چسبید (آخیش (: )
سوم اینکه چنان احساس غرور مثبتی در من ایجاد کرد که احساس میکردم هرکاری توی این دنیا شدنیه
🌹سلام استاد عزیزم من دختری هستم که در شهر نجف آباد اصفهان شهر مذهبی بزرگ شدم 🌆
من هم از بچگی بهم باور های مخرب دادن درباره ثروت و ازدواج باور هایی که به من دادن
درباره ثروت👇🤦
*باید مثل سگ بدوی و جون بکنی سختی بکشی تا موفق بشی و پول دار بشی 🏃🙍🥵
*آدم ثروتمند و پولدار دشمن زیاد داره و برای ثروتش نقشه میکشن و همه برای پول و ثروتش سمتش میان تا پول داری بهت احترام میگذارن و همه دوست داره پول نداشته باشی نه احترام بهت میزارن و نه کسی دوستت داره😔
*مال و ثروت مثل ماری میشه به دور گردنت و خفت میکنه🐍
*همیشه مادر داییم را نشونم میده و میگه ببین چند تا مغازه و یک خونه بزرگ داره و ماشین داره پولداره اما یک زن مریض گیرش اومده و هرروز مریض هستند و خرج دکترا میکنن و عروس و بچه هاش میان از مالش میخورند و نه مسافرتی میرن و نه چیزی و نه لذتی میبرن و خسیس هم هستند و همیشه میگن ما پول نداریم ببین ببین پول با آدم چیکار میکنه خدا اگه پولم میده یه چیزی از آدمم میگیره 🙀😿
*همیشه مثال افرادی را برام میزدند که صبح تا شب دویدن و تلاش زیاد کردن تا به ثروت رسیدن و موفق شدند البته که استاد خیلی از آدم های موفق هم وقتی زندگی نامه هاشون را میخونم همین را میگن که ما کنار خیابون بودیم ما بدبخت بودیم ما بهمون تجاوز شده ما کتک میخوردیم ما تو ماشین کنار خیابون بودیم و این توی ذهنمه که منم بخوام ثروتمند شم باید سخت تلاش کنم و بدبختی بکشم 😿🏃
*آدم ثروتمند جونش در خطره بخاطر مال زیادی که داره 🥷⚔️⚰️
*اگه ثروتمند شی مغرور میشی ناسپاس میشی از یاد خدا غافل میشی 😟
*ضرب المثل که به من خیلی میگفتن این بود که تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم😑
*از اون گداهه بگیر بده به اون دارندهه که گشنه تره اینو مامانم همش میگه😶
*خدا به یکی ثروت میده اما عقل را ازش میگیره 🤯
*پولدار بودن دردسر داره یه جایی میگیرن خفتت میکنن تا ثروتت را به دست بیارن که خیلی تو فیلم ها هم دیدم 💀☠️
*ثروتمند شی خسیس میشی و همش ترس از اینکه ثروتت تمام بشه و یا کم بشه را داری 😱
*خیییلی زیاد شنیدم که میگفتن پیامبران همشون فقیر بودن و نان و شیر میخورند یک جمله ای که من شنیدم از افرادی که مذهبی هستند اینکه
علی (علیه السلام) هرگز دو خورشت یکجا صرف نکرد چنانکه در شب شهادتش نیز به دخترش ام کلثوم که برای او نان و شیر و نمک فراهم کرده بود فرمود: مگر نمی دانی پدرت تا کنون بیش از یک غذا نخورده است؟ شیر را بردار و همین نان و نمک کافی است!🤔
یا میگفتند حضرت محمد لباس هایش وصله وصله بوده و فقیر بودند🤔
و من از ثروتمند شدن میترسم😨😰
💛استاد عزیزم درباره ازدواج هم به شدت به من باور های منفی دادن در صورتی که خیلی دوست دارم ازدواج کنم و رابطه فوقالعاده ای داشته باشم اما من از ازدواج کردن میترسم
حرف هایی که به من زدن از سن خیلی کم از بچگی به من گفتن 👇
*بپا ازدواج نکنی همه مردها مثل هم هستند همه مردها اشغالن و مشکل دارن تعصب دارن و شک دارن 😰
*اگه ازدواج کنی محدود میشی 🤐
*اصلا ازدواج نکن خودت کار کن دستت تو جیب خودت باشه که نخوای منت یک مرد را بکشی که بهت پول بده اونم با منت و توقع بهت پول بده خودت پول داشته باشی نیازی دیگه به مرد نداری😑
*تا مجردی از زندگیت لذت ببر ازدواج کردی دیگه از این خبرها نیست 😕
*ازدواج کنی تازه مسائل زندگیت شروع میشه سرو کله زدن با خانواده همسرت مسائل اقتصادی و اجتماعی و …. الان مجردی راحتی از هفت دولت آزادی😟
*خیلی ها بهم رسیدن و گفتن خوش به حالت مجردی راحتی چیه ازدواج 😳
*پسرهای الان به درد نمیخورن پسرهای الان فقط روابط جنسی میخوان😮😳
*خیلی از فامیلم شنیدم که میگن پسر الان قبل از ازدواج یواشکی روابط جنسی دارن و تو از کجا میخوای بدونی قبلاً با کی رابطه جنسی داشته پسر خوب کجا بود بشین تو خونه راحت 😣😖
*درست را بخون تا یه آدم درست و حسابی گیرت بیاد برو دانشگاه و درست را بخون تا یه آدم درست و حسابی دکتری و مهندسی گیرت بیاد درس نخونی آدم های بدرد نخور گیرت میاد🥴
*خیلی شنیدم که میگن پسر ثروتمند میره جایی که زیرش نم نده مثل خودش پولدار میگیره
استاد من خانواده ام از نظر وضعیت مالی ضعیف هستند و خالم اینا و خیلی های دیگه میگن باید با هم سطح خودت ازدواج کنی پول دار که نمیاد تو را بگیره اونم تو شهرستان میره مثل خودش پولدار میگیره اگه هم با یه پولدار ازدواج کردی تحقیرت میکنه تو زندگی به روت میاره میگه توکه هیچی نداشتی خانوادت پولدار نبودن پس هرچی من میگم باید بگی چشم 😐🤨🙄
*اگه ازدواج کردی اذیتت میکنه روت دست بلند میکنه بهت دستور میده ازت انتظار غذا درست کردن داره و باید کارهای خونه را انجام بدی و ندی اذیتت میکنه 🥺🤕🤢
و یک موضوع دیگه اینکه من همیشه میگفتم من دوست دارم با مردی ازدواج کنم که شغلش جوری باشه که آزادی زمانی و مکانی داشته باشه مثل شما استاد اما اطرافیانم به میگن وای نه از دستش خسته میشی همش کنارت باشه فوضولت میشه و خستت میکنه و اعصابت را خورد میکنه اما وقتی استاد شما را میبینم خیلی باورم بهتر میشه که نه همیشه در کنار هم بودن اتفاقا لذت هم داره
و اینا باعث شده که من از ازدواج کردن بترسم از این میترسم که ازدواج کنم و پشیمان شم و وقتی که با خدا درباره خصوصیاتش میگم یه نجوایی میاد میگه نکنه بعدش پشیمان بشی از ازدواج نکنه طلاق بگیری به دردت نخوره نکنه الان زود باشه که آرزوم ازدواج کردن هست و همیشه برای ازدواج کردن شک و تردید دارم😟
سلام دوست عزیز و گرانقدر
امید دارم وقتی این کامنت رو میخونید حالتون خوب باشه
پیشنهاد میکنم عیل رغم اینکه همه این حرفها رو شنیدید بارها، به ذهنتون بگید اوکی من باهات بحثی ندارم. به خودتون بگید خب ذهنم اینو میگه چی کار کنم؟ (منظورم حس تسلیم بودن و مبارزه نکردن و فشار نیاوردن به خودتو ذهنته) بزار بگه و راحت باشه ذهنت کاریش نداشته باش.
شما هم بیا کار خودتو بکن و با عزمی و جزم با نیروی رنج و لذت (اگر واقعا خسته شده باشی از وضع موجودت) مثل من میشینی میگی آقا من حداقل حداقل برای 3 ماه تمام وجودمو و تمرکز و تعهدمو با اشتیاق و علاقه میزارم عین کنکوری ها روی کامنت ها سایت خوندن و مرور کردن و دیدن فایل های مربوط به ثروت و عزت نفس و روابط (بخصوص عزت نفس) و فاصله گرفتن از اطرافیان و گوش خودت رو بستن بروی هر چی که دارن میگن و بری تو اتاق یا در طبیعت فقط با خودت و به فایلها و حرفای استاد فکر کنی.. اجازه ندی صبح به محض بیداری و شب قبل از خواب چیزی بجز عبارت تاکیدی مناسبت یا تجسم خواسته هات م.ورد توجهت در دیدرس چشمات و گوشهات قرار بگیره.
اون وقت می بینی حس و حالت و اعتماد به نفس و آرامشت و دیدگاهت و نحوه برخورت افراد رو با خودت چقدر تغییر کرده بعد میای از نتایجت مینویسی
بعد از سه ماه اونوقت دیگه خودکار دلت میخواد بازم بیشتر پیش بری
اتفاقا وقتی این تضادها رو برخورد کردید با یکم کار کردن عمدی و اگاهانه روی خودت تغییرات خیلی زود شروع میشن در اطراف زندگیتون و در خودتون
و اصلا و اصلا به هیچ وجه دیگه از آنچه تا امروز بوده صحبتی به میان نیارید و روزه سکوت بگیرید
خوب و شاد باشید
منتظر دیدن و خوندن نتایج عالی شما هستم.
سلام به استاد بزرگوار که هدایت گر زندگی من بوده و مسیر درست به من آموزش داده.
استاد ازتو سپاس گزارم با آگاهی هایی که بهمون میدی شما با اومدنت توی زندگیم باعث تغییر زندگیم شدی در مورد باورها به من گفته شده بود که ثروتمند شدن پدر پولدار یا پارتی میخواد اگه نداری پس بدبخت میشی من هم نداشتم باید میرفتم میمردم از بی پولی یا درس میخوندم که بتونم برم رشته خوب بعد دانشگاه بعدم برم سر یک کاری نون بخور نمیر گیرم بیاد.
یا میگفتن از این چند سال زندگیت (تا قبل از 20 سالگی) از این دنیا استفاده کن کارایی که دوست داری و میتونی انجامش بدی انجام بده دلیل این حرفشونم این بود که بعدش دیگه میفتی تو مسیر کار سخت و زندگی طاقت فرسا و فقط باید تلاش کنی که زیر بار مشکلات له نشی.
در مورد ارتباط با خدا باور من این بود که خدا مثلا یکی نشسته اون بالا ببین من چه کار میکنم چه قدر نماز میخونم چه قدر قرآن به اماما چه قدر توجه میکنم….
بد میگفت باریکلا تو این کار ها را انجام دادی بیا اینا بگیر برو.
مثلا من کلاس هشتم برای امتحانای خرداد که توی اون سال هم برامون جشن تکلیف گرفته بودن توی مدرسه و بهمون نماز خوندن احکام دین… آموزش داده بودن (به نحوه ای که دوس داشتن ) اومد بودم به خدا میگفتم من میرم مسجد نماز میخونم ماه رمضان هم بود روضه هم میگیرم هالا تو بیا نمره های منا خوب کن(کلا از اون دست آدمایی هستم که از درس فرار ین به جز چند ماه اخیر اونم با کار کردن روی خودم)
اما الان میدونم صد درصد ای طرز فکر اشتباه و جوابی نمیده و هروز بیشتر میری توی در دیوار.
استاد جان من قسم میخورم که اگه شما وارد زندگی من نشده بودین فقط خود خدا میتونست بگه که از نظر روابط-سلامتی-فکر کردن و کانون توجه-باور ها در مورد ثروت-رابطه با خدا… الان چه قدر توی در دیوار بود و جهان بهم چک لگد زده بود و من هنوز تغییر نکرده بودم.
بی نهایت ازتو سپاس گزارم استاد جان🥰😍🌹🌺🙏🏻
سلااام و صو سلاااااام با استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
خدا میدونه که الان چ حسی دارم، وقتی کل فایل رو چند بار گوش کردم و چند باور محدود کننده خودم رو تو این فایل دیدم با تموم وجود خداروشکر کردم،
الان بهتر متوجه شدم که چرا انقد استاد تاکید دارند که فایل هارو باید چندین بار و به تکرار گوش کنیم، و تماشا کنیم،،
بعد از دیدن این فایل متوجه صداقت و درستی کلام استاد خوبم شدم که میگه گنج های بی نظیری توی کامنتها و فایل های دانلودی هست، 💎👑
خداروشکر میکنم که من رو هدایت کرد در مسیری که هر روز آگاهی های فوقالعاده خوبی رو یاد بگیرم،
خدایی رو سپاسگزاری میکنم که تنها منبع رزق و روزی در جهان و از خود من هم بیشتر دوست داره تا من ثروتمند بشم، خدایی رو پرستش میکنم که یادش باعث آرامش و وجودش باعث آسایش،
خدایا شکرت که من رو هر روز و هر لحظه هدایت میکنی، در مسیری که خیر و برکت رو برام داره.
خدایا شکرت که از بی نهایت راه من رو هدایت میکنی در مسیر دریافت نعمت ها و ثروت های زیبای که آفریدی،
.💜
💜
💜
خدایا با تموم وجود دوستت دارم، و با تموم وجود به خودم عشق میورزم،
من لایق عشق و محبت هستم و از اینکه خداوند درهای عشق و. محبت رو بروی زندگی باز کرده بی نهایت سپاسگزارم،
خدایا با هر نفس سپاسگزارم بابت نعمت ها و ثروت های فوقالعاده ای که توی زندگی من قرار دادی.
خدایا شکرت❤️
خدایا شکرت ❤️
خدایا شکرت 💜
سلام براستادعزیزم،
من قبلااومدم یک کامنت برای این فایل گذاشتم واومدم تکمیلترش کنم
استادچقدرملکوتی شدین،چقدرحالتون باخودتون خوبه چقدررهاهستین،چقدرثروت خوبه
استادهمیشه میگفتن هرکه بامش بیش وبرفش بیشتر،به همین که داری قانع باش بس ته دیگه
استادمنم ازسن۱۸سالگی کارمیکردم وپول ساختم ولی سطلم سوراخه،الان دارم روی خودم کارمیکنم که بتونم روانشناسی هاروتهیه کنم
استادمن وقتی یک میوه یایک غذاکه دوست دارم رواینقدرمیخورم که ازش اشباع بشم
استادمن اصلابین دوراهی که اگه این روبخرم ممکنه ازش خوشم نیاد،اصلامیگم پول کجاست که توبری بخری ،پولت تموم میشه ،بایدروی باورکمبودوباورهای فراوانی کارکنم
همیشه ذهن ماروبااین پرکردندکه یهودی هااومدن یه جایی رواشغال کردندوکسی ازثروت شان نگفت وماهم فقط گوش دادیم ونرفتیم دنبالش تحقیق کنیم
استادازوقتی باشماآشناشدم دارم خواسته هام روازجهان بیشتروبیشترمیکنم ومیگم میدهدخداوندمیدهد
راستی استاداونروزی که این فایل روگذاشتین من چندبارگوش دادم ویک کامنت گذاشتم
وفایل روتوگوشم قراردادم ورفتم پیاده روی جای پارک نزدیک خونمون
ازدوریک ماشین زیباوشاستی بلندچشمک میزدومن همینجورازدورتحسینش کردم ،تارسیدم به جایی که اون خانواده نشسته بودندکنارپارک ،روم نشدبهشان تبریک بگم
خانومه بلندشدوازم بااحترام درموردساخت وسازاونحاپرسیدومن شروع کردم به صحبت کردم ودیدم دارم ترمزهای خودم رومیگم وبعدبه خودم اومدم وگفتم ایناباورهای تویه پس ساکت باش وبعدگفتم جای خوب وساکت وآرومیه امکاناتش هم به مروربیشترمیشه،واون خانوم بایک ظرف شکلات خیلی خوشمزه ازم پذیرایی کرد،میخوام بگم احساس خوب=اتفاقات خوب
ان شالله ماهم به حدی برسیم که بتوانیم بگذریم ازش،خیلی احساس خوبیه،
استادمن تازه جلسه ی اول قانون آفرینش روتهیه کردم وخیلی خوشحال وسپاسگزارم
ولی همین قسمت اول باعث شده وقتی میام فایلهالهای دانلودی روگوش میدم بهترمتوجه میشم وارتباط برقرارمیکنم
به امیدثروتهای فروان برای همه
متشکرم استادعزیزم خیردنیاوآخرت براتون میخوام
دوستدارشمامهری
۱تیر۱۴۰۱
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
بسیار سپاسگزارم برای این فایل زیبا
وقتی نگاه میکنم به جریان زندگی ام دقیقا رد صحبت های استاد رو تو زندگیم میبینم،من به شدت تلاش فیزیکی میکنم و میکردم برای بهتر شدن شرایط مالیم ولی هیچ وقت پول نداشتم و میلیون ها میلیون پول هایی رو که داشتم از بین رفتن به خاطر این که من از ثروتمند شدن متنفرم،و میترسم اگه ثروتمند بشم دیگران از من بدشون میاد،من اگه ثروتمند بشم و مسولیتم سنگینتر بشه چی و خدا از من خوشش نمیاد و هزاران باور نادرست دیگر،و این که در شک و تردید بودم که چه کاری درست هست و چه کاری اشتباه و نکنه که من مسیر اشتباه رو برم و خیلی تصمیم هایم رو محدود کردم و نتونستم تجربه خوبی داشته باشم،الان هم امیدوارم که با شناخت بیشتر خودم و عمل و عمل و عملکردن و تغییر شخصیتم بتونم زندگی بهتری تجربه کنم و کمک به گسترش خودم و جهان کنم،خدایا شکرت بابت این آگاهی های زیبا،
و نکته ی دیگه در مورد گذشتن از ثروت این هست که من از کودکی ادای این که هیچ چیز برایم مهم نیست و من میتونم ازشون بگذرم رو در میآوردم ولی واقعیت این هست که من پر از عقده بودم و به خاطر این که دیگران تشویقم کنم و به اصطلاح غلط بچه ی خوبی باشم و جلب توجه کنم ،توهم انسان بزرگ بودن و گذر کننده از مادیات رو داشتمو دارم 😁😅 و دیگر اینکه فکر میکردم که دیگران در زندگی من تاثیر دارن به خاطر همین سعی میکردم خونسرد باشم(بگذرم از علایقم) تا کسی بهم گیر نده و آزاد باشم ولی بهای آزادی رو نمیخواستم پرداخت کنم،و یک جورایی با بی ارزش کردن موفقیت های دیگران میگفتم که نرسیدن به خواسته هام خیلی هم مهم نیست و من ازشون میگذرم به خاطر این که انسان بزرگی هستم و برم کلی لذت ببرم و تجربه کنم به چه بهایی( در ذهنم انسان های که برای خودشون ارزش قایل بودن رو به شدت انسان های بدی میدیدم و فکر میکردم که این ها خودخواه هستن و فکر میکردم که انسان خوب انسانی هست که اول به فکر دیگران باشه)
یکی همیشه هست که عاشق منه ،نگام که میکنه پلک نمیزنه،تنهاست خودش،ولی تنهام نمیزاره.
به نام خداوند بخشنده مهربان و قدرتمند و خالق زیبایی ها
خدایی که با مهربانی میبخشد
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته بینظیر
چقدر این فایل عمیق بود از اون ته اعماق ناخودآگاه مون ترمز و باور محدود کننده رو کشید بیرون
و اگه به موضوع اشاره نمیشد شاید متوجه همچین ترمز مخفی تو وجودمون نمیشدیم.
و کمک کرد که بهم بگه آقا تو به اون خواسته هات برس بدست بیاره بیخیال نشو
اول اینکه اعتماد به نفس و عزت نفس مون تقویت میشه
دوم اینکه کمک کنیم دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشه
و با رسیدن به خواسته هامون و پا پس نکشیدن از رویاهامون جز دسته اصحاب یمین باشیم که تو سوره واقعه اومده.
اما تو این مسیر رسیدن به خواسته ها و رویا هامون
خودمو رو زجر ندم ،خودمو با کسی مقایسه نکنم.برای رسیدن عجله نکنم
سعی کنم از زندگی مثل بچه ۲ساله لذت ببرم
فارغ از اینکه قبلاً چه اتفاقی افتاده و در آیند چه اتفاقی خواهد افتاد.
اینجوری خیلی راحت تو مسیر رود خونه در جریان هستم بدون اینکه تقلا بزنم
یاد بگیرم از تک تک لحظاتم لذت ببرم حتی وقتی که تو تضاد هستم هم لذت ببرم
و این لذت بردن از مسیره که منو هدایت میکنه به خواسته هام برسم.
یاد بگیریم از تک تک نعمت های الآنم نهایت لذت رو ببرم و نچسبم به خواسته که از لحظه حالم قافل بشم.
رها بودن رو مثل بچهها باید یاد بگیرم
اینو باور کنم و درک کنم که زمان برای خدا معنا نداره.
زمان همین لحظه ست که باید لذت ببرم از تک تک نعمت هایی که دارم و خیلی راحت به همه خواسته هام برسم.
اینو درک و باور کنم که خدا وعده فراوانی میدهد و شیطان وعده فقر
تو این مسیر یاد بگیرم که ناامید نباشم که تیر خلاص شیطانه.
و انسانی که ناامید بشه وارد دسته ضالین و گمراهان میشه.
تو این مسیر یاد بگیرم سپاس گزار خدای مهربان و بخشنده باشم که همواره دوست و یاور همیشگی ماست
واز خودش کمک بخوام که منو تو مسیر درست قرار بده.
مسیری درست که وارد دسته ثروتمندان و افراد موفق مثل امام حسن مجتبی که ثروتمندترین و خوشتیپ ترین مرد عرب بوده بکنه
مثل امام علی که بهترین املاک و بهترین وسیله نقلیه (اسب دول دول،که مرسدس بنز ها و کوروت های زمان حال هستش) بهترین وسیله و ابزار ها رو داشته.بکنه
و الان تو این فایل تازه فهمیدم سبک بال بودن امام علی یعنی چی.
و واقعا وقتی ثروتمند باشی میتونی ببخشی
میتونی جانشین خدا روی زمین باشی
این یعنی همون( و لقد کرمنا بنی آدم)
و به این جایگاه برسی مثل خود خدا میشی
چون خداست که خالق و صاحب ثروت ها و نعمت هاست
خداست که خالق و صاحب همه زیبایی هاست.
و همواره داره همه اینا رو با مهربانی میبخشه.
و به من و تو این اجازه رو داده که مثل خودش خدایی کنیم رو زمین
دست خدا باشیم رو زمین.
و این جاست که تازه متوجه میشی مقام من و تو از تمامی مخلوقات حتی فرشتهها بالاتره یعنی چی.
و اگه من خدای عالمیان فرمانده عالمیان رو خوب بشناسم خودم و خواسته هام رو هم خوب میشناسم و حرکت میکنم و پا پس نمیکشم.
واقعاً در کلام نمیگنجه باید ساعت ها صحبت کرد و لذت برد از این همه آگاهی و تمامی ندارد و شیرین ترین و صحبت های عمرمان خواهد بود .
و امیدوارم که همه اعضای این سایت و خانواده عباس منشی به تک تک رویاهشون با لذت بردن از مسیر برسن.
بسم رب کل شی
سلام استاد عزیزم
و دوستان عزیزم
استاد توی یکی از فایلاتون درباره همون الهامی که دریافت کردید صحبت کردید گفتید مسابقه دو بوده و دیدید که همه با چنگ و دندون دارن میخزن
من هر بار که به زندگی بدنه جامع فک میکنم این تصویر الهام شما جلوی چشام ظاهر میشه واقعا همینه همه معلولن همه بدون استثنا مهم نیست طرف باسواده مدرکش چیه یا محیط جغرافیایش کجاس همه مردن
به قول یکی از دوستای عزیز سایت وقتی باورها مردند آدم ها هم مردند
من قبل از آشنایی با شما همیشه میگفتم چرا ما یه دونه فامیل پولدار نداریم همه فلجن
ولی وقتی باهاتون آشنا شدم و داستان فرکانس فهمیدم گفتم بازم دم خدا گرم که این شندرغازم قطع نکرده صب تا شب مدام مدام مدام همه باور مخرب بهم میدن
دقیقا همین که گفتید طرف سرطان میگیره میگن بخاطر پوله اینقدر حرص زد اینقدر جون کند دنبال پول، بایدم سرطان بگیره
حالا جالب اینجاست پدر من پول خرج میکنه خرید میکنه از خرید ها تعریف میکنه مثلا میگه چقدر این میوه خوشمزس چقدر این کفشه قشنگه راحته هیچی
جنس نو نمیشه بعدش میگه پول به درد نمیخوره 😐
بعدش میبینی یه نفر از اقوام فوت میکنه سریع میگه پول به درد نمیخوره اصلا چه ربطی داره واقعا من نمیفهمم 😐 بلاخره این دنیا هست و ما هممون باید لذت ببریم و یه روزی برگردیم قرار نیست چون میمیریم پول به درد نمیخوره
اینقدر تمایل به دیدن نیمه خالی لیوان در مردم قدرتمنده که هر اتفاقی میفته ربطش میدن به پول
و این باور که ثروت اَخ است و ثروت تورو از خدا دور میکنه هممون داریم شما گفتین این باور مخرب خیلی قوی بوده در شما من میگفتم خوبه من این باور رو ندارم الحمدلله ولی توی اینستا یکی از این بلاگرا دیدم که حاجی بود پیش خودم گفتم بابا حاجی تو چرا ، اونجا بود که ذهنم یه جرقه ای زد گفتم ای دل غافل من این باور رو دارم 😑😐
حالا کامنت یکی از دوستای عزیزمونو خوندم گفته بودن هممون این باور داریم باید بگم بله واقعا هممون این باور مخرب داریم کافیه به رفتارتون توجه کنید نه کلامتون
استاد خیلی دوستتتتوووون دارم مرسی که هستید و خوشحالم که آرام آرام دارم از کلامتون و نتایجتون نه به عنوان مسکن بلکه به عنوان عمل استفاده میکنم
در پناه رب العالمین باشید و باشیم
به نام فرمانروای جهان هستی و بنام او که قلم را آفرید تا بتوانیم جملات زیبا را در سرنوشت خود، با دست خود حک کنیم و آن را در زندگی¬مان خلق کنیم
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیزم و تمام عزیزان دوست داشتنی و هم¬فرکانسی خودم در این سایت بزرگ و بی¬نظیر و خارق¬العاده
امروز یا بهتر بگویم امشب شب شنبه 31 ام تیر ماه سال 1402 است و دو شب قبل اولین کامنت خودم را در جلسه اول دوره روان¬شناسی ثروت 1 نوشتم (البته این دوره بی نظیر را با اکانت خانواده فرح بخش در سبد محصولات خود داریم)
از امروز صبح تا این لحظه که نشسته¬ام و این مطالب زیبایی که حس می¬کنم را می¬نویسم مرتب یک احساسی به من می¬گفت که باید بیایم و این جملات و مطالب را بنویسم و به شدت ذهن و فکر مرا به خود مشغول کرده بود. این بود که بعد از برگشتن از پیاده¬روی که هر شب با خانواده داریم، نشستم و شروع به تایپ نمودم.
می¬خواهم به زمان¬های قدیم برگردم به خاطرات قدیمی؛ زمانی بین سالهای 1362 الی 1364 که دوران راهنمایی را می¬گذراندم و در کلاس¬های انشاء که شاید خیلی از شماها هم آن را به یاد داشته باشید، که همیشه یکی از مهمترین و اصلی¬ترین موضوعات انشایی که به ما داده می¬شد این بود که:
«علم بهتر است یا ثروت».
البته آن روزها خودم خیلی کم می¬توانستم انشاء بنویسم و بیشتر یکی از آشناهایی که در این زمینه اطلاعات بیشتری داشت برایم می¬نوشت و من فقط آن را در دفتر خودم پاکنویس می¬کردم و روز بعد آن را با یک ذوق و شوق وصف¬ناپذیری در کلاس می¬خواندم که انگار تک¬تک آن کلمات را خودم ساعت¬ها روی آن فکر کرده¬ام و نوشته¬ام؛ و اکثر مواقع هم از معلم¬های آن درس یک نمره بیست و یا نمره بالایی می¬گرفتم و با توجه به باورهایی که در آن زمان¬ها پدر و مادرمان بخاطر اینکه خودشان سواد نداشتند و یا سواد کمی داشتند باید درس می¬خواندیم و علم می¬آموختیم و همیشه در انشاهایمان علم بهتر و چندین و چند سر و گردن از ثروت بالاتر بود و حتی در درس خواندهایمان هم خیلی این موضوع مشهود بود و فکر می¬کردیم تا علم نداشته باشیم نمی¬توانیم هیچ کاری انجام بدهیم و همیشه و همیشه در تصورمان و افکارمان علم بهتر از ثروت بود.( البته متأسفانه الان می¬فهمم بخاطر باورهای اشتباهی بود که اطرافیان و والدین و جامعه به ما داده بودند).
ولی الان و در این لحظه می¬خواهم آن موضوع را با توجه به آگاهی¬هایی که الان و در این لحظه دارم و به آن رسیده¬ام بنویسم. پس با نام و یاد خدا شروع می¬کنم:
موضوع انشاء:
«علم بهتر است یا ثروت»
من به عنوان کسی که سالها در این تله¬ای که دیگران و البته در اصل خودم بخاطر افکار و باورهای نامناسبی که داشتم و برای خودم ساخته بودم گیر افتاده بودم و همیشه فکر می¬کردم که علم بهتر است و باید مدرک داشته باشم ولی حتی نمی¬دانستم که همین علم را چرا و چگونه باید بیاموزم و علمی که می¬آموزم باید در چه راستایی باشد و برای چه اهدافی از آن علم استفاده کنم، سال¬ها و سال¬ها عمر و زندگی و جوانی و ثروت و دارایی خودم را به خاطر داشتن این باورها و برای رسیدن و دست یافتن به این علمی که تعریف آن را برای شما عزیزان کردم تلف کردم و فقط درس خواندم و به دانشگاه رفتم که مدرک بگیرم که به دیگران بگویم: “دیدید!!! توانستم مدرک تحصیلی¬ام را در فلان رشته بگیرم و مهندس شوم” و غافل از این بودم که دارم بهترین سال¬ها و لحظات و ثانیه¬های عمرم را با این افکار بیهوده¬ای که بی ¬هدف برای خودم ساخته بودم و به خاطر رضایت اطرافیان و خانواده به باد می¬دهم.
آخه می¬دونی آن روزها که این درک¬ها را نداشتم و اصلا در این وادی¬ها نبودم و حتی فکر آن را نمی¬کردم که به این راحتی می-توان به ثروت¬های بی¬حساب دست یافت -فقط و فقط با ساختن باورهای خوب و درست و قدرتمند- و فقط می¬خواستم چشم فلان فامیل و یا فلان دوست و فلان هم محله¬ای را درآورم و جلوی همه پز بدهم که من هم مدرک دانشگاهی و مهندسی فلان را دارم و من هم تحصیل کرده هستم و برای خودم کسی شده¬ام، غافل از اینکه ای بابا دارم با دست خودم و دستی دستی فرمان زندگی-ام را به سمت دره¬ای می¬چرخانم و هر لحظه بیشتر به قهر آن دره که در آن جهنمی ساخته بودم سقوط می¬کنم. آن هم که چه؛ که من فلان مدرک تحصیلی دارم و من سواد دانشگاهی دارم و فلان و بهمان.
ولی وقتی چشم باز کردم دیدم که ای دل غافل سال¬های بسیار از عمر نازنین خودم را برای چیزی که نمی¬خواستم و نمی¬دانم اصلا دوست داشتم یا نه (و هنوز هم نمی¬دانم) و به قول قدیمی¬ها بخاطر حرف¬های “صد من یک قاز” دیگران که آن را شنیده بودم و باور کرده بودم و حتی به این قضیه هم فکر نمی¬کردم و حالا که با اصطلاح وارد بازار کار شده¬ام می¬بینم که ای بابا؛ این کاری که من دارم انجام می¬دهم که یک شخص دیپلمه و یا حتی سیکل هم به راحتی می¬تواند انجام بدهد و این همه خواندن و خرج¬کردن و وقت هدر دادن دیگر برای چه بودم و از دیگران و اطرافیان و زمین و زمان و بیشتر و بیشتر از خودم شاکی می¬شوم و گله می¬کنم که این چه کاری بود (یا این چه غلطی بود که کردم) و باز هم در این چرخه و لوپ معیوب دور می¬زنم و خودم را گرفتار و گرفتارتر می¬کنم.
اینجا بود که وقتی به خودم آمدم و با شنیدن حرف¬های زیبایی که می¬توانم بگویم منشأ و شروع آنها از سال 96 بود و کلمه جذب و قانون جذب را به لطف الله و هدایت¬های او در آن سال شنیدم و هر روز بیشتر و بیشتر تکامل خودم را طی کردم و به جایی رسیدم که با استاد نازنینم استاد عباس¬منش عزیز آشنا شدم و فهمیدم که الان کجای کار هستم و دارم به کجا می¬روم و تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم و به مسیری بروم که هدفم در آن مسیر روشن و نمایان باشد.
آخه می دونی من همیشه هر کاری که می¬کردم به این فکر می¬کردم که چطور می¬توانم با این کار ثروت زیاد بسازم و کارهای زیادی هم انجام دادم ولی هیچ کدام به نتیجه¬ای نمی¬رسید و علاوه بر اینکه پولی ساخته نمی شد همیشه هم مایه ضرر و زیان بود و یا اینکه بیشتر مواقع هم داشتم برای شخص دیگری کار می¬کردم و دلیل آن را الان می¬فهمم که هیچ کدام از آن کارها را دوست نداشتم و علاقه¬ای به آنها نداشتم فقط با باورهای اشتباهی که چون دیگران از آن پول درآورده بودند من هم به دنبال آن می¬رفتم.
اینجا بود که نشستم و به حرف¬های استاد فکر کردم و به قول استاد تصمیم گرفتم که آنها را باور کنم و باور کنم که می¬توانم، من هم می¬توانم ثروت های فراوانی بسازم و ثروتمند شوم چون دلایل مختلفی برای این کار دارم که یکی از مهمترین و اصلی¬ترین آنها که می¬توان گفت مهمترین پاشنه آشیل من هم هست اینکه ثروت هیچ منافاتی با خدا و بهشت و مسلمانی من ندارد و اتفاقا در راستای آن و برای خدمت به جهان و گسترش آن می¬باشد؛ چرا که اگر باور کنیم که تمام نعمت¬های این جهان را خداوند بزرگ و مهربان و صاحب اختیار ما آفریده و در اختیار ما گذاشته است پس ثروت هم یکی از این نعمت¬هایی است که خداوند برای ما آفریده و هر روز که نه؛ بلکه هر لحظه در حال گسترش و شکوفایی سریع آن است. و اگر این را باور نکنیم در حال کفران نعمت-های او هستیم و به قول خودش در قرآن کسی که کفران کند عذاب خوارکننده¬ای در انتظارش است.
پس در این راه قدم برداشتم و راه افتادم و سعی کردم با علم و دانش (البته نه علمی که در بالا به آن اشاره کردم که به من گفته بودند از ثروت بهتر است) که در اینجا من اعتراف می¬کنم آن علم را دیگر نمی¬خواهم؛ چون آن علم در منافات با ثروت و ثروتمند شدن من بود و فقط برای نشان¬دادن و پزدادن و چشم درآوردن و از همه مهمتر راضی نگه¬داشتن خانواده کاربرد داشت. و علمی که من الان به آن اشاره می¬کنم علم و دانشی است که در کنار ثروت و برای خلق ثروت و در راستای خلق و آفریدن ثروت¬های بی¬شمار و بی¬حسابی و به غیرحسابی که خداوند در قرآن توصیف آن را کرده است قرار گرفته و باعث می¬شود که من علم چگونگی خلق ثروت را در کنار عشق به کاری که دارم و از آن لذت می¬برم بیاموزم.
عملی که همیشه و در همه حال برای من و بخاطر من در حال پیشرفت و ترقی است و من را به چیزها و جاهایی که دوست دارم برسم و آرزوی آن را داشته و دارم و همیشه در رویاهایم می¬دیدم و می¬بینم با هدایت ها و الهامات فرمانروا و صاحب اختیار من و به وسیله دستان پرقدرت او که سر راه من و برای کمک به من در جهت رسیدن به اهداف والایی که دارم و رسالتی که برای آن برگزیده شده¬ام می¬رساند.
علمی که فقط و فقط در راستای اهداف من خلق و آفریده شده است و به هیچ چیز و هیچ کس دیگر کاری ندارد و فقط و فقط اهداف من را در خود جای داده و برای رسیدن من به ثروت¬های فراوان و به غیر حساب به کمک و یاری من آمده است.
آمده است تا مرا بزرگتر کند.
آمده است تا ظرف وجودم را گسترش دهد.
آمده است تا به من در راه رسیدن به اهدافم یاری رساند.
آمده است تا من را به آن چیزی که دوست دارم و لایق آن هستم برساند.
آمده است تا من بتوانم به استفاده از آن ثروت خلق کنم، چرا که من خالق زندگی خودم هستم.
آمده است تا بگوید هر آنچه قبلا از او شنیده بودم و بخاطر او انجام داده بودم اشتباه بوده است
آمده است تا بگوید اگر من را در راه درست و صحیح خودش بکار بگیری، می¬توانی به هر آنچه می¬خواهی برسی
و در یک کلام آمده است تا خط بطلان بکشد بر چیزهایی که سال¬های سال گذشتگان با باورهایی که از گذشتگانشان به ارث برده¬اند و به من ارث داده¬اند.
پس من این علم و دانش را با آغوش باز می¬پذیرم و آن را صمیمانه در آغوش می¬کشم. علمی که برای من و فقط و فقط بخاطر من خلق شده است و خودش خودش را گسترش می¬دهد.
علمی که من یاد گرفتم از آن در راه رسیدن به اهداف خودم باید از آن استفاده کنم و نه اینکه آن را با مدرکی که به من داده¬اند و سالهاست در گوشه انباری خانه¬ام و در زیر خروارها کاغذ خاک می¬خورد و در آن من را به عنوان یک مهندس می¬شناسند و فقط وقتی در انباری خانه دنبال چیز دیگری می¬گردم آن را می¬بینم و بخاطر داشتنش و هزینه و زمانی که برایش تلف کردم شاید گاهی اوقات هم عذاب وجدان می¬گیرم.
علمی که امروز آن را به دست آورده¬¬ام و به خاطر آن هر روز هزاران بار خداوند بزرگ را شاکرم و عاشقانه آن را دوست دارم و تلاش می¬کنم تا به فرزندان عزیزم هم بیاموزم که آن را آن¬گونه که هست در آغوش بگیرند و فقط و فقط آن را بخاطر خودش بخواهند نه بخاطر وجود تکه¬ای کاغذ در قابی و یا برای نشان¬دادن و گفتن و پزدادن و یا برای آرزوهایی که خودم داشتم و به آنها نرسیدم و اکنون توقع بی¬جا دارم فرزندانم به آن برسند (درست مثل اکثر والدین)؛ که اگر چنین است بهتر است آن را فراموش کرده و سال¬های بی¬نظیر عمر خودشان را در راه ساختن باورهای درست استفاده کنند و وقت و انرژی و زمان خودشان را برای دست یافتن به این علم واهی هدر ندهند.
و فکر می¬کنم تا حدودی در این راه موفق شده¬ام ولی این را هم می¬دانم که هنوز اول و ابتدای راه هستم و جای کار زیادی دارد تا بتوانم به لطف الله مهربانم این باورهای اشتباهی که سال¬ها به خوردم داده¬اند و به قول استاد عزیز مثل سیمانی در ذهن من سفت شده است و تمام وجودم با این علف¬های هرز پوشانده شده را شل و نابود کنم و باورهای قدرتمند و زیبایی را که می¬گویم و می-نویسم را به جای آنها تثبیت و محکم و پایدار نمایم.
می¬خواهم این جملات زیبایی را که نوشتم را هر روز جلوی چشمانم بگذارم تا بتوانم همیشه از آنها استفاده کنم. چون مطمئنم از طرف آن حی قادر و توانا بود و من فقط چیزهایی را که دریافت کردم و در قلبم آمد توسط انگشتانم تایپ شد را نوشتم و همانطور که در اول گفتم الهامی بود که امروز از صبح با من بود و بالاخره امشب آن را نوشتم و خداوند بزرگ را بخاطر اینکه هر لحظه با من حرف می¬زند و به من الهام می¬کند و مرا راهنمایی و هدایت می کند شاکر و سپاسگزارم.
و اما جمله آخر اینکه می¬خواهم موضوع انشایی را که سال¬های سال من و شاید خیلی از شماها با آن زندگی کرده¬ایم را از اساس و با توجه به قانون جدیدی که از کائنات و از خداوند با زبان استاد عزیزم شنیده¬ام عوض کنم و آن را به شیوه¬ی خودم و شیوه¬ای که خدایم به من گفت بازنویسی کنم.
و آن اینکه:
«علمی که در جهت پیشرفت و خلق ثروت و رسیدن به آرزوهای¬مان به دست می¬آید همان علمی است که باید بیاموزیم و بس»
پس می نویسیم :
علم + عشق به آن علم + خلق ثروت توسط آن علم = رسیدن به سعادت و خوشبختی در این جهان و جهان آخرت
در پناه حق و زیر سایه نعمت های بی کران رب و فرمانروای قادر متعال شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به دوستان عزیزم و علیرضای عزیز این خانواده بزرگ .
بی نهایت ازتون سپاس گزارم نکاتی که گفتید بسیار و بسیار به دل من نشست و معلوم بود که با اعماق وجودتان گفتید واقعیت هایی که درک آن برای من که در ابتدای این مسیر الهی هستم میتواند بسیار هدایت گر هزاران نفری باشد که در این مسیر زیبای تکامل در حال قدم زدن هستن بی نهایت سپاس گزارم از شما.
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و تمام دوستان هم فرکانسی خوبم
خدا را شکر میکنم که در مدار صحبتهای این فایل ارزشمند قرار گرفتم اما در مورد ثروت من هم باورهای مخرب داشتم و از خانواده مذهبی بودم دور و اطراف من خیلی مذهبیهای زیادی داشتم و فکر میکردم آدمای فقیر خوب هستند و آدمای ثروتمند بد و آدمای خوبی نیستند و اینها را در رسانه و فیلم و بزرگترای خودم خیلی دیده بودم و این باور با من همیشه بود و من همیشه که پول میساختم اما هیچ موقع نداشتم و نمیدانستم افکار من زندگی من را رقم میزند و هر روز ندارتر و فقیرتر میشدم
اما جملهای که هر چقدر به خدا نزدیکتر بشم ثروت مندتر میشویم این جمله من رو خیلی تکان داد که با کار کردن ثروت یک فهمیدم ترمزهای زیادی در ذهن خود دارم و باورهای محدود کننده من زیاد هستند اما تنها راه سیر شدن غذا خوردن است که من نمیدانستم اول باید به اون برسم و بعد از غذا بگذرم رسیدن به ثروت من رو بزرگ میکنه این یک قانون است که اگر برسم به ثروت تازه میگویم خوب است
اما خداوند خودش میگوید که هم در دنیا میخواهیم هم در آخرت برسیم به ثروت اگر فکر را به صورت بنیادین عوض کنیم با طی تکامل و تغییر رفتارهایمان به همان اندازه شرایط ما عوض میشود تاموقعیتها و آدمهای بهتر برای من اتفاق میافتد تردید و شک در مورد ثروت نباید داشته باشیم چون ما را به خواستههای ما نمیرساند چه جمله طلای خوبی گفتید استاد تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروت است که اعتماد به نفس احساس خود ارزشمندی باید در ما قدرت به وجود بیاورد تا برای رسیدن به چیزی که آگاهانه دوست داریم برسیم باید سعی کنیم دست از مقاومت برداریم اما در مورد ثروت با کار کردن محصول ارزشمند ثروت 1 خواستهها یم و باورهای ذهنم را درست کنم تا به نتایج درست و خوبی برسم میدونم که خیلی جای کار داره و باید روی خودم کار کنم تا به همه چی برسم به موفقیتهایی که دوست دارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
محمد رضا جان سلام
بایاد خداوند رحمت گستر و بخشنده بینهایت
شک همان چیزی که دوراهی رسیدن و نرسیدنِ،،، شک باید کرد تا به ایمان رسید اما وقتی به ایمان رسیدی که دیگه نباید باخودم بکشیم این جسم سنگین رو چون باعث میشه در مسیر درست خسته و ادامه ندیم
اصلا ایمان داشتن پاداش داره ،،همه شک دارن ولی ایمان نه،،،
راه راست رو پیدا کنیم با هدایت خداوند و دیگه رها نکنیم واگر سهل انگاری کردیم دوباره برگردیم و ادامه بدیم
سلامت باشی
سلام به استاد عزیزم و دوستای بینظیرم
واقعاا خیلی با شکوهه ثروتمند شدن
یعنی هرچقدر ادم پول بیشتری رو تجربه میکنه
هر چقدر آزادانه تر میتونه خرج کنه
به همون نسبت احساس پر تر بودن میکنه
چند وقت بود حوس جیگر کرده بودم و خلاصه شرایطش پیش نیومده بود که برم
امشب شرایطش بود و بلند شدم و رفتم تنهای حدود 10 ،11 سیخ جیگر و کباب خوردم
به خودم گفتم انقدری میخورم که مطمئن بشم ازش پر شدم
یه دور سفارش دادم و بعد دوباره گفتم بازهم بیارید
همیشه توی سریال زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا مخصوصا که میدیدم استاد چندین مدل غذا سفارش میده این توی دل من مونده بود که یه روزی برم رستوران و اونقدری سفارش بدم که سیر بشم نه اونقدری که پولم برسه
موضوع غذا نبود موضوع آزادی بود
آزادی که من حاضرم با جونم معاملش کنم
اول از همه که چقدر اون بنده خدا که رستوران داشت خوشحال شد
دوم اینکه چقدر چسبید (آخیش (: )
سوم اینکه چنان احساس غرور مثبتی در من ایجاد کرد که احساس میکردم هرکاری توی این دنیا شدنیه
و چهارم اینکه خیلی پر شدم ازش
احساس فراوانی داشتم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت