https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-18 23:26:062022-06-30 20:27:59تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
727نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ببخشید من متوجه صحبت های استاد در این فایل نشدم، میشه به سوالات من جواب بدید و منو راهنمایی کنید؟
1- چرا انسان باید از ثروت بگذره و از یک درخواستی که بهش رسیده سیر بشه و بگذره؟
2- ثروت مگه انتها داره که بدونیم بهش رسیدیم و ازش بگذریم ؟ اصلا از کجا بدونیم که به ثروت رسیدیم؟ مگه خواسته ها و آرمان های مادی انسان مرزی داره که از یک جایی به بعد بهش بگیم ثروت و ازش بگذریم؟
آیا منظور استاد اینه که با وجود عدم رسیدن به ثروت این باور رو در ذهن مون بسازیم که به ثروت و خواسته هامون رسیدیم و در ذهن مون از اون خواسته سیر بشیم ؟
دوست عزیز سوالتون اتفاقا مدتی سوال ذهن من هم بود اینکه مگه اصلا ثروت بده که باید ازش بگذریم یعنی برداشت اشتباهی که من از حرف های استاد داشتم این بود که انگار ثروت یه مانع هست در سر راه رسیدن به خداوند و من هر وقت این مانع رو عبور کردم و ازش گذشتم میتونم به خدا برسم و تناقض داشت با این آگاهی که هر چقدر ثروتمندتر نزد خداوند محبوب تر، اما الان با بهتر شدن باورم به درکی منطقی تر رسیدم و میخوام برای شمام توضیح بدم تا برای خودم هم مروری باشه و اینکه تونسته باشم کمکی کنم تا کمی گره های ذهنی شمام باز بشه.
اگر هرم مازلو رو مطالعه کرده باشید در قاعده ی هرم نیازهای اولیه ی انسان قرار داره مثل خوراک و پوشاک و هر چی به سمت راس هرم حرکت میکنیم خواسته ها از حالت ماده خارج میشه و حالت متافیزیکی تر پیدا میکنه، منظور از رسیدن به مادیات و گذر کردن از اون ها هم همینه یعنی تا نیازهای اولیه ی انسان و خواسته های مادی مرتفع نشه انسان ذهنش آزاد نمیشه برای اینکه کانون تمرکزش رو برداره از روشون و فضایی باز کنه توی ذهنش برای فکر کردن به موارد دیگه.
ثروت های دنیا براش انتهایی نیست خواسته های ما هم انتهایی نداره کلا زندگی مسیره و مقصد نیست که بگیم رسیدیم و تمام گذر کردیم اما ما با رسیدن به مادیات هر چه بیشتر برسیم شکل وجودیمون ظرفمون نوع خواسته هامون تمایلات و رغبت هامون تغییر میکنه.
این با داشتن ثروت منافاتی نداره یکی هست که داره اما چون فقط توی حسابشه خرج نمیکنه و خواسته هاشو تجربه نمیکنه و به خاطر باور کمبود چسپیده به پول توی حسابش و اون رو منبع امنیت خودش میدونه هیچ وقت پر نمیشه سیر نمیشه و ازش نمیگذره و اینجور شخصیتی چون خرج نمیکنه و به جریان نمیندازه ثروتش رو نمیتونه ثروتمند بشه و در یه حدی متوقف میشه اما یکی هست به ثروت میرسه و خرجش میکنه و آی ویش هاش رو پر میکنه این آدم ذهنش رها میشه از اون خواسته و میتونه به خواسته های دیگه اش فکر کنه که اغلب کمی متافیزیکی تر میشن.
منظور استاد از گذر از مادیات رها شدن ذهن ما از درگیری برای داشتن اش هست رها شدن ذهن ما از حرص زدن برای رسیدن بهشون هست انگار هر چی آدم بیشتر میرسه آروم تر میشه و ایمانش از اینکه به بعدیا هم میتونه برسه بیشتر میشه و منظور استاد از رسیدن به مادیات و گذر از اون ها همین رها شدن ذهن و کانون توجه هست، الان برای افرادی مثل استاد رسیدن به ثروت بیشتر حکم مرگ و زندگی رو نداره بلکه تبدیل به یه بازی شده بازی ای که جذابیت اش براشون به علت پروسه ی خلق و دیدن و احساس حضور خدا در طول مسیر رسیدن به خواسته اس و در نهایت اعتماد به نفس و عزت نفس بعد از رسیدن به اون خواسته و حرکت برای خواسته ی بزرگتر.
بله به دست آوردن ثروت براش انتهایی نیست اما از یه جایی به بعد از اون فضایی که اکثریت مردم داخلش هستن و درگیرش هستن رد میشه آدم و شکل شخصیت آدم عوض میشه و بیشتر لذتاش درونی میشه مثل بیل گیتس که میگه ثروت برای من با یه بستنی قیفی تفاوتی نداره یا یکی مثل وارن بافت که تو خونه چن سال پیشش زندگی میکنه و ماشین سی سال پیشش رو سواره یا یکی مثل ایلان ماسک که خونه هم نداره از خودش تماما فروخته کانکس زده توی کارخونه اش و اونجا داره زندگی میکنه و من این الگو رو توی خیلی از کارآفرینای مطرح دیدم انگار لذتایی رو دارن تجربه میکنن که ماشین مدل خیلی بالا یا خونه ی خیلی بزرگ اون لذته رو نمیده بهشون یعنی کار و فعالیت در حوزه ی مورد علاقشونه که لذت واقعی رو داره بهشون میده اما اینا همشون در برهه ای از زندگی خونه و ماشین خیلی لاکچری رو تجربه کردن و الان به خواسته ی خودشون ازش عبور کردن حتی کارآفرینایی مثل مانی خوشبین که کلکسیونی عظیم از ماشین های به روز دنیا رو دارن هم لذتشون فیط سوار اون ماشینا شدن و لذت بردن از سواری ماشین نیست خود مانی خوشبین هم لذتش توی یادگیری هست یادگیری از تحلیل ماشین و امکاناتش و سایت زده کانال یوتیوب زده و داره لذت میبره از فعالیت در حوزه ی تکنولوژی ماشین های روز دنیا، میخوام بگم درسته که جاده ی ثرون انتهایی نداره اما به یه حدی از رشد از نظر مالی که رسیدیم انگار بقیه ی مسیر رو یه جور دیگه طی میکنیم آرام تر با ایمان تر و متوکل تر…
من وقتی چند سال پیش از کارمندی استعفا دادم و وارد مسبر کارآفرینی شدم خیلی سرزنش شدم و بیشترین سرزنش از سمت کسانی بود که یا خودشون کارمند بودن و به سختی و زجر زیاد به این شغل رسیده بودن یا آرزوی کارمندی رو داشتن که سرزنش بیشتر از سمت قشر دوم بود کسانی که مدت زیادی تلاش کرده بودن نتونسته بودن کارمند رسمی بشن و آرزوشون حقوق و مزایا و بیمه بود و برای من خیلی عجیب بود ابن رفتارشون بعدش متوجه شدم من چون از این چندرغاز حقوق سر ماه پر شدم ازش گذشتم و اینا چون هنوز بهش نرسیدن اینقدر حرص میزنن، من اگر نرفتا بودم سراغ کارمندی اینطور با تمرکز نمیتونستم بیوفتم روی کارآفرینی مث خیلی از افراد که توی شغل و کسب و کار شخثی خودشون هستن اما آرزوشونه برن یه حا وایستن کارمند بشن و به قول خودشون دغدغه ها و مسئله های کسب و کار شخصی رو نداشته باشن چبزی که از نظر من مسئله نیست خود خود لذت و عشق و حاله.
ممنونم از پاسخ خوب شما اما من هنوز به جواب سوالم نرسیدم. شما نوشتید تا انسان به خواسته های مادی نرسه ذهنش آزاد نمیشه برای امور دیگه. اما صحبت استاد خود مادیات بود و دقیقا در عنوان هم نوشتن که تنها راه رسیدن به ثروت گذر از ثروت هست.
من فکر می کنم مفهوم صحبت استاد موضوعی فراتر از نظر شما باشه. شما از کارمندی گذشتید تا کارآفرین بشید. این به معنای گذر از یک موقعیت شغلی با درآمد معمولی و رسیدن به درآمد بالا تر هست. و موقعیتی به نام ثروت مورد تایید شما نبوده که ازش بگذرید و به این دلیل به ثروت بالاتری برسید.
من فکر می کنم منظور استاد یه ایمان و باور قویه که باعث بشه اطمینا پیدا کنیم که به ثروت می رسیم و خودمون رو در موقعیت رسیدن به اون خواسته ببینیم و دیگه نگرانی بابت داشتن اون خواسته و ثروت و دستیابی بهش نداشته باشیم و در واقع ایمان بیاریم که به اون خواسته رسیدیم و ازش گذشتیم. باوری که دستیابی بهش چندان ساده نیست.
سلام استاد عزیزم نمیدونید چقدر دوستون دارم چقدر با تمام قلبم تحسینتون میکنم چقدر شما خالص و مهربان و بینظیرو سخاوتمند هستید و این آگاهی ها را که واقعا هیچ کسی بهم نداده و بهم دادید و به حدی صادق هستید که من لذت میبرم حرف های شما و اعمال شما یکی هست و این یعنی صداقت فقط بگم من یکی عاشقتونم و فقط دوست دارم خنده و شادی و لذت شما را ببینم و لذت ببرم یعنی حرف میزنید من فقط میگم خدایا شکرت برای وجود این بندت در زندگیم
استاد من هم همیشه دنبال این بودم به پول برسم دوستام خیلی پولدار بودن و من سالی یک دست لباس بیشتر نمیتوانستم داشته باشم ولی دوستام همیشه کلی لباس و کفش های خوب میخریدن من هم این ارزو داشتم تا اینکه به لطف خدا منم وضع مالی خوب شد اما چون باور کمبود داشتم هیچ وقت لباس نمیگرفتم پولمو جمع میکردم خداروشکر الان یک خانه خوب در بهترین منطقه تهران و ماشین و بهترین موبایل و هر چی میخوام گرفتم اما بازم پول به لباس نمیدادم میگفتم جمع کنم الان حدود یک سالی هست دارم در ماه ١٠ میلیون پول لباس میدم از بهترین سایت های خارجی و کلی لباس خارجی با کیفیت خفن برای خودم میگیرم یه موقع هایی میگم ندا جمع کن چرا انقدر داری ولخرجی میکنی اما بنظرم باید تجربه کنم تا بتوانم ازش بگذرم یا اینکه من از بچگی عاشق پیانو بودم اما شرایط مالی خریدشو نداشتم ۵ سال پیش توانستم بخرم همه میگفتن این همه پول پیانو میدی که چی بشه اما من در رویا هام همیشه فکر میکردم خیلی دوست دارم وقتی خریدم دیدم اصلا اون سازی نیست که دوست داشته باشم و باید کلی زمان براش بزارم و ٢ تا کلاس خوبم رفتم ولی وقتی بهش رسیدم دیدم باهاش حال نمیکنم و فروختمش یا اینکه من فکر میکردم پاتیناژ و خیلی دوست دارم و خودمو در حال پاتیناژ کردن حرفه ای میدیدم تا اینکه چند وقت پیش رفتم تجربش کردم و دیدم اصلا خوشم نیامد ولی اگر تجربش نمیکردم فکر میکردم من میتوانستم و چون پولشو نداشتم بهش نرسیدم و تو دلم میماند
درود و مهر و عشق بر استاد و انسانهای نیک اندیش همراه
نازنین استاد می خوام از عظمت صداقت و بزرگواری شما در به اشتراک گذاشتن این صداقت بگم، می خوام بگم از اوج سخاوت شما در عیان کردن بهترین و زیباترین نتایج زندگی تان( که ما شاهدیم که طی سالیان و با مطالعه و تجربه و تلاش زیاد بدست آمده)
می خوام از بلندای روح شما بگم که دیگران رو هم جزیی از روح لطیف خودتون میبینید و از هر راهنمایی دریغ نمی کنید
خوشا و گوارا باد این حس خوب و روحانی
اولین بار که من (۲سال قبل)این جمله رو از شما شنیدم که برای انتخاب درست باید ابتدا تجربه اش را داشت، برام سخت و در عین حال شگفت انگیز و جالب بود. ولی در وجودم نشست و حالا بعد از دو سال با تکرار. این جمله در این فایل ارزشمند
به یقین میگم: دمت گرم نازنین روح بزرگ، درست و دقیق و زیبا گفتی.
۲ سال قبل بعد از دنبال کردن درسهای عالی شما ،من رویاهامو ساختم که یکی اش رفتن به کانادا بود، بعد از مدتی بطور غیر معمول و جالبی خواستگاری داشتم که بدنبال همراه و همسری بود تا باهاش به کانادا بره ایشون حتی منزلش رو هم خریده بود . داشتم بال درمی آوردم از حس قانون جذب ، ولی راستش کمی که قضیه جدی شد ترس از اینکه اگه برم دیار غربت آیا واقعا بهم خوش میگذره؟!آیا زندگی با این آقا برام لذت بخش خواهد بود و … یکسری سوالات و ترس ها به سراغم اومد و در نهایت ترمز شد برای رسیدن به رویای زندگی در کانادا …
الان که فکر میکنم میدونم اشتباه کردم و اجازه این تجربه و رویا. رو به خودم ندادم بخاطر اینکه این طرز تفکر اشتباه« ای بابا آخه آدم خونه زندگی و کشور و شرایط خوب خودشو ترک میکنه بخاطر یه رویا، بشین دختر سر بی درد رو دستمال نمی بندن»
در مورد یک موقعیت شغلی هم این تجربه را داشته ام البته اینبار به این موقعیت رویایی که سالها در ذهنم بود در یک شرکت بزرگ، رسیدم و الان چند ماهی هست که به اختیار و به انتخاب خود فاصله گرفتم و طعم خوب و شیرین. بودن با یک گروه بزرگ و قوی و به روز چشیدم و تجارب خوبی کسب کردم و لذت بردم و رشد کردم و حالا دیدم من کاری رو دوسدارم که بتونم در خلوت و تنهایی خودم انجامش بدم، ولی واقعا این رسیدن و بودن و حس عضوی از اون شرکت بودن، اعتماد ب نفس بزرگی بهم داد و به زبان ساده حالا سبک بال و بدون حسرت کار هنری خودم رو دارم در خلوت،
پروردگار رو سپاس گزارم بابت نشانه ها و راهنمایی ها و فرصت های عالی که در اختیارم قرار داده و خواهد داد.
من از این فایل با ارزش شما این نتیجه رو گرفتم:
زندگی زیباست،ارزو کنیم، لمس کنیم ،تحربه کنیم و رشد کنیم و در نهایت خودمون رو پیدا کنیم.
میخوام جریان هدایت این چند روزه رو درباره اش بنویسم، چند روزی بود که حس میکردم دلیل عدم تمایل ذهنم برای اینکه با انگیزه ی بیشتر روی باورها کار کنه اینه که ذهن من مدام درگیر چگونگی هست و من ایمانم ضعیف شده بود نسبت به اینکه خداوند انجام میدهد و من نباید به چطور فکرکنم، تا اینکه با کامنت یکی از دوستان که دقیقا اومده بود افکاری رو کامنت کرده بود که دقیقا اون چند روز توی ذهن من داشت نشخوار میشد و احساسم رو بد کرده بود.
من یه آشنایی دارم توی یه جای خیلی خوب کار میکنه و من میخواستم محیط کارم رو تغییر بدم مدام توی ذهنم داشتم به این فکرمیکردمکه از این آشنا کمک بگیرم تا بتونم جابجا بشم به اونجایی که این آشنام اونجا کار میکنه، اسم این دختر شهناز هست، بعدش هدایت شدم به کامنت آقا احسان که توی جلسه ی سیزده کشف قوانین که درمورد ایمان داشتن و فکرنکردن به چگونگی نوشته بود، یه قسمتی از کامنت این بود: شهناز و مهناز و حسن و حسینا، ولش کن خدا بی نهایت دست داره، با دیدن این کامنت و ادامه ی کامنتش که تماما افکار من بود اینقدرخجالت کشیدم از خداوند و شرمنده شدم که اشک از چشام جاری شد، همونجا به خودم قول دادم که هر وقت ذهنم خواست بره سمت چگونگی با قدرت جلوش وایستم و فقط به نتیجه ی نهایی که به اون خواسته ام رسیدم فکرکنم و اونو تجسم کنم، فکرنکردن به چگونگی من رو متمایل کرد به استفاده از قدرت تجسم، بعد اینکه خیلی مصمم به این نتیجه رسیدم که من باید با تعهد و جدیت بیشتری بیام و از این قدرت تجسمی که خدا بهم داده استفاده کنم چون خیلی وقت بود که ازش استفاده نمیکردم یا حداقل درجهت مثبت و خواسته، شب وقتی توی رختخواب بودم این تصمیم رو گرفتم و همون موقع یه آهنگ تجسمی دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن و تجسم کردن و از همون لحظه که تصمیم گرفتم شروع کردم به انجام دادنش و درحالی که داشتم تجسم میکردم خوابم برد صبح که از خواب بیدار شدم یه ایمیل از گروه تحقیقاتی عباسمنش برام اومده بود جهت یادآوری، اینکه شما سال 99 قدم یک رو خریدی و ادامه ندادی، همون موقع گفتم این یه نشانه و هدایته و رفتم سر خرید قدم دوم بدون اینکه بدونم داخل قدم دو درمورد چه موضوعاتی صحبت شده و بعد از خرید شروع کردم به دانلود فایل ها، روی فایل اول کار کردم و بعد رفتم سراغ فایل دوم و وقتی دانلود کرد و شروع کردم به گوش دادن دیدم موضوع فایل درمورد تجسم هست، اینقدر از اینکه خداوند اینطور دقیق داره من رو هدایت میکنه ذوق کردم که میخواستم دیوانه بشم و فقط راه میرفتم و با خدا حرف میزدم و اشک میریختم، بعدش مصمم تر شدم که به صورت با کیفیت تر شروع کنم به تجسم خواسته هام، اما چند روز بعد اتفاقی که افتاد این بود که دیدم ذهنم مقاومت داره درمورد تجسم خواسته ها، نمیدومستم دقیقا دلیل مقاومت ذهنم چیه، تا امروز و این فایل که به عنوان روز شمار اومد روی صفحه، که قلبم گفت بیا گوشش کن و با گوش دادنش متوجه شدم با اینکه خیلی روی این باور کارکردم اما ذهن من همچنان نسبت به مادیات مقاومت داره و مطابق جریان هدایت این چند روزه تصمیم گرفتم بچسبم به این باور تا ان شا الله هدایت بعدی.
استاد من مدت هاست فیلم و سریال نمیبینم و یا خیلی محدود گاهی واسه تنوع و تفریح اتفاقا دیشب بعد از مدت ها تصمیم گرفتم که یه فیلم تازگی که خیلی معروف شده الان توی ایران و کمدیم هست رو ببینم .
تو این فایل در مورد باور هایی که از طریق فیلم و سریال داده میشه صحبت کردید و من اومدم در مورد فیلمی که تازه دیدم فکر کردم دیدم :
نقش اول فیلم یک انسان فقیر و بی پول ولی خیلی با نمک ،دوست داشتنی و با غیرت
سه انسان خیلی پولدار هم بودند که
یکیشون پیرمردی بود پسرش مالشو بالا کشید از خونه بیرونش کرد
یکیشون معتاد بود و فقط دنبال عیاشی کردن بود
یکیشون هم تفنگ تو دستش بود و یه انسان منفور که میخواست با یه دختری به زور ازدواج کنه
حالا خلاصه من بعد از این همه مدت اومدم یه فیلم دیدم الان توجه کردم دیدم چه باورهایی که ثروت رو بد نشون میدن و فقر رو عالی هنوز داره تو فیلم ها به خورد مخاطبانشون داده میشه
سپاس گزارم از خداوند همیشه که این قدرت و توانایی و امکانات رو به شما و خانم شایسته عزیز دادند که واسمون دوتا سریال عالی باور ساز که من هر وقت هر قسمتی رو میبینم اشک شوق میریزم و خدا رو با تمام وجود حس میکنم و شکرگزاری میکنم بابت این نعمت ها و زیبایی های که میبینم در این سریال ها
که این دو سریال زندگی من و محیط اطرافم و تجربه هایی که تو زندگیم میکنم رو خیلی تغییر داده و زیبا تر کرده
استاد این خونه تمپا رو من خیلی دوست دارم ، راستش منم توی دریم بوردم ،داون تون تمپا و اون آپارتمان های تمپا که رویایی هستند و منظره رو به اون رودخونه و پارک زیبا که همیشه توشون جشن برگزار میشه و مردم توش شادی میکنند رو قرار دادم .
پس من الان به عنوان کسی که میخواهد ثروتمند بشه نمیگم خب غذا خوب نیست غذا بخوری که چی بشه ،
مثل شما انواع غذارو میخوره و تست میکنه بعد میبینه از کدوم غذا بیشتر خوشش میاد و اون غذا رو انتخاب میکنه
خدایا شکرت که با ثروت میشه تجربه های عالی و مختلفی رو کسب کنی و بعد بهترین و ناب ترینشون رو انتخاب کنی
مثل همیشه یک فایل عالی و پر از نکات زیبا رو شنیدم.
استاد من اینجا میخوام ۲ مورد رو بگم یکی اینکه دقیقا من این مورد رو که تنها راه گذر از ثروت رسیدن بهشه رو قبول دارم چون من تو زندگیم چیزهایی بوده که آرزوشون رو داشتم و بهشون رسیدم اما بعد مدتی که رسیدم بهشون دیدم که تجربشون کردم و خیلی هم بهم خوش گذشت اما دیگه نمیخوامشون و خیلی راحت رهاشون کردم و ازشون گذشتم اما اگر بهشون نمیرسیدم مطمئنم که همیشه حسرت و فکرشون توی ذهنم میموند و اذیتم میکرد.
یک مورد دیگه اینکه من سالهاست توی فکر یک هدفی هستم و باید یک امتحانی رو براش بدم و هرسال هم ثبت نام میکنم اما هیچ تلاش و مطالعه ای براش نمیکنم و با اینکه من از وقتی با فایلهای شما آشنا شدم توی زمینه های مختلف پیشرفت کردم همیشه برام سوال بوده چرا برای این هدفم کاری نکردم و نمیتونم قدمی بردارم و خلاصه خیلی ناراحت بودم بعد امروز که این فایلتونو گوش دادم فهمیدم مشکل من اینجاست من همش فکر میکردم اگر براش یکسال از عمرمو بگذارم و به هدفم برسم اما بعد متوجه بشم که برام مناسب نیست و اون هدفی نیست که بخوام بقیه عمرمو باهاش بگذرونم چی و خلاصه وقتمو با این ترسها و این افکار گذروندم، خیلی خوشحالم که فهمیدم کجای کارم ایراد داره و باید برای اصلاحش تلاش کنم و تصمیمم این هست که تمامی ترسهامو بزارم کنار و برای این هدفم وقت کافی رو بزارم و تلاش کافی بکنم و حتماً بهش برسم مثل بقیه اهدافیکه بهشون رسیدم.
سلام خدمت استاد عباسمنش ، بهترین استاد موفقیت در دنیا وسلام به خانم شایسته مهربان بهترین زیبا شناس وتدوین گر دنیا
فایل امروز بسیار قشنگ وتاثیرگذار بود واقعا نکاتی راکه استاد بیان کردن هر جمله اش سرفصل یک کتاب است.
بنده که چند روزی است تمرکزی فقط فایلهای ثروت را مطاله میکنم ، این قوانینی که اشاره کردی تمام سلولهای بدنم درک کرد. وفهمیدم که جهان هستی به مدرک تحصیلی ما ، به مکان ما، شهر ما ، کشور ما اصلا توجه نمیکنه ، تنها چیزی جهان هستی با اون ارتباط داره فرکانس ما است که هرلحظه میفرستیم
وقتی احساس خوبی نسبت به ثروت داشته باشیم فارغ از اینکه الان حتی فقیر هستیم ،گرفتار قسط اجاره خانه ، خرید لباس وخوراک هستیم قانون جواب میده یعنی اگه الان وضع مالی خوبی ندارم ولی احساس خوبی به ثروت دارم و دفترم می نویسم که دوست دارم به خواسته ام برسم که اولین آن ماشین خارجی هست ،مدل بالا وقشنگ وینگ اسپورت وکروک ، والان دارم خیابان های شهر دور میزنم وآهنگ گوش می کنم ، تکاف میکشم وحال میکنم ، جهان این احساس خوب وفرکانس خوب مرا که به ثروت دارم دریافت میکنه و به سرعت وارد زندگیم میکنه.
پس کل داستان ثروت همینه : یعنی قبل از رسیدن به ثروت باید فرکانس متناسب با آن را منتشرکنیم ، بقیه اش کار خداوند وجهان هست که به سرعت به زندگی ما وارد میکنه.و دراین فاصله کارما فقط کنترل ورودی های ذهن هست که خیلی مهم است و باید حتما وآگاهانه رعایت کنیم تا زحمتهای ما هدر نره….
از عوامل این سایت ، استاد عزیزم وخانم شایسته مهربانم تشکر و قدردانی میکنم .
استاد این فایل رو ک رو گوش دادم به این فکر کردم که منم مقاومت دارم ته ذهنم.. یعنی منم با خودم میگفتم حالا مثلا من اروی یا خونه خیلی بزرگ چه میخوام…من سیرم ازش..زیادیه خیلی سخت میشه زندگی اینطوری (هرچه بامش بیش، برفش بیشتر) من ب این فکر میکردم تو ته ته ذهنم که اگ اروی داشته باشی زحمت داره باید بهش برسی واینا خو با هواپیما سفر میکنی دیگ… یا خونه خیلی بزرگ تمیز کردن و مدیریتش دردسره … درکل قبل اینکه داشته باشمش، قبل اینکه غذا رو بخورم، میگم سیرم!
قبل اینکه تجربه اش کنم میگم نه نمیخوامش خوشم نمیاد حتماا /:
به سبک زندگیم،شخصیتم نمیخوره شاید…
الان متوجه شدم که باابااا چرا قبلش تصمیم بگیرم من!!؟
مگه من اصلا تجربه اش کردم که دارم میبرم و میدوزم.
مگه تجربه اش کردم که ببینم به سبک من، شخصیتم میخوره یا ن؟ راحته برام یا ن؟
من باید همه چی بخوام.. همه چیز رو از خدا بخوام.
رسیدن به نعمت های بیشتر، ظرف وجود من رو گسترش میده. من با خرید هر چیزی مثل لباس، خونه، ماشین و… باعث گسترش جهان میشم.
ب خودم کمک میکنم خودمو گسترش میدم.
من باید به همه خواسته هام و نعمت های خوب برسم و بعد تصمیم بگیرم که میخوامشون یا ن، خوشم میاد ازشون یا ن.
اول باید بهشون برسم بعد تصمیم بگیرم راحته یا ن.
من وقتی پر میشم از ثروت که بهشون رسیده باشم.
من وقتی سیر میشم از ثروت که تجربش کرده باشم.
من هر چه بیشتر از خدا بخواهم یعنی به قدرت خداوند بیشتر ایمان دارم. هر چه بیشتر از خدا بخوام خداوند بیشتر از من راضیه، بیشتر لذت میبره از وجودم.
من برا رسیدن بخواسته هام ثروتش رو خلق میکنم نه اینکه چیز دیگ ای رو بفروشم.
ثروت بی نهایته. باران ثروت خداوند نامحدود میباره.
من با رسیدن ب هرخواسته ای، ظرفم بزرگتر میشه و باورهام قوی تر میشه و راحت تر ب خواسته ی دیگم میرسم بدون اینکه نعمت قبل روبفروشم.
ثروت مند شدن معنوی ترین کار دنیاست.
با ثروتمند شدن بخداوند نزدیک تر میشیم.
با ثروتمند شدن باعث گسترش و رشد جهان میشیم.
خداوند ثروتمندان رو دوست داره. ثروتمندان انسان های شریف و خداباور و باایمان هستند.
تنها راه گذر از ثروت رسیدن بهشه.
تنهاراه گذر از مادیات رسیدن بهشه.
استاد من هم خیلی از اطرافیانم شنیدم اینوو خخ… کلا انگار راجب ادمایی که ثروت بیشتری دارن ذهن خیلی ها گارد داره نسبت بهشون… زیاد خوب نمیگن ازش که مثلا ایول اینو داره یا بیان تحسینش کنن.. بیشتر اینطوره که یا چیزی نمیگن راجبش یا اگ بگن، میگن این مشکل رو داره اگ پولدارم هست…چه فایده سلامت نباشی چه فایده زنش اینطوریه… چه فایده از دماغ فیل افتاده انگار!…
اصلا یجوری صبت میکنیم که انگار اون اتفاقات بد یا ویژگی های بد شخصو ک میگیم بخاطر پول و ثروت شخصه که باعث شده اینطوری بد بیاره.
و با این تفکر و تاییدش، خودمون رو با سرعت هرچه تمام از ثروت و نعمت دور میکنیم
نمیایم بگیم که خب تو زمینه روابط، سلامتی و یا… باورهاش مشکل داره ک این اتفاق افتاده نه اینک چون ثروتمنده …
اصلا انگار خیلی از ادما میخوان با اینکار توجیه کنن
ک ثروت خوب نیس.. یا میخان خودشونو اروم کنن که حالا ثروت نداریم سلامتیم خداروشکر… سالم باشی هیچی نداشته باشی …. چیه ثروت؟
فلانی ثروت داره ولی سلامتی نداره .. روابط خوب نداره!!
خیلی عجیبه که راجب ثروت بحث میشه و با ثروت هم فقط ربطش میدن.
یعنی من نشنیدم بگن چه فایده که فلانی سالمه وقتی رابطه خوبی نداره با همسرش…. ولی خیلی شنیدم که تهش اینه که چه فایده ثروت داره ولی رابطه خوبی نداره!
این نشون میده که ما داریم خیلی راحت خودمون رو از ثروت دور میکنیم.. و چقدر ذهنمون از همون نیاکان و گذشتگانمون ب ثروت مقاومت داشته… ک براخودمون توجیه میاریم..مقاومت داریم نسبت به ثروت…
من فهمیدم که باید این باور رو هم بسازم که قبل رسیدن به یک خواسته تصمیم نگیرم که این خوبه برام یا ن… بهش برسم تجربش کنم ظرفم بزرگتر شه…بعدش تصمیم بگیرم ک داشته باشم یا بفروشمش.
بزارم تجربه کنم همه چیز رو خودمو محدود نکنم با پیشفرض ها.
ثروت یک امر ذهنیه… بی نهایته نامحدوده… ثروت خداوند مثل بارون نامحدود به سرمن میباره…راه دریافتش اینه ک ظرف وجودم رو گسترش بدم با کارکردن رو باورهام.
با رفیق شدن با پول.
با راحت شدن با پول.
خداوند بیشتر از ما دوست داره که ثروتمند باشیم.
من شغل باارزشی دارم من خدمات عالی ارائه میدم و بابتش پاداش عالی دریافت میکنم .
کاش درک کنم که همه چی ذهنهههه… من باید اولویت رو بزارم رو ذهنم و باورهام
واقعااا ک باید اول درک کنیم ک ثروت یه امر ذهنیه.
فقط فقط فقط ذهن.
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این فایل ارزشمند.
تحسینتون میکنم ک تجربه کردین خواسته های متعدد رو سیر شدین و حالا ساده زیستن رو انتخاب کردین .. تجربه های متفاوت از زندگی..چقدر ویو پشت سرتون زیباس..من شهر تمپارو خیلی دوست دارم و تصویرمرکز شهر تمپا رو بک گراند لپتاپم هم گذاشتم و میخوام حتما یه روز خیلی زود بیام تمپا . اونجا زندگی کنم
همونطور ک گفتین این شهر خیلی رویایی و تمیزه همه چیزش سرجاشه من هر وقت میبینم تصاویرش رو لذت میبرم.
سلام استاد عزیز. من عاشق طلوع خورشید که پشت سرتون بود شدم انقدر به این طلوع نگاه کردم که دیگه صحبت های شمارو نشنیدم واقعا دوست دارم ی خونه داشته باشم ی اینطور فضایی داشته باشه استادجان من چند باردیگه این فایل رو گوش کردم وفهمیدم چرا میخوام ثروتمند بشم الان میگم من برای اینکه از مادیات عبورکنم وازثروت بگذرم وراحت بشم میخوام ثروتمند بشم استاد عزیز حرفهای شما بالاترازهردانشگاهی است که فکرشوبکنم. استاد عزیز محیط وصحنه هایی که ازآسمان خورشید وتمام فضایی که توی این فایل دیدم حتی بدونه کلام شما بزرگترین آگاهی برای من داشت به خدا بهشت همینجاست نمیدونم ازچی بگم فقط مغزم باز شده احساس میکنم خدا ی شکل دیگه ای شده امیدوارم روزی برسه شمارو توی ایران ببینم وازموفقیت هاو چطور ازثروت گذشتم بگم این آرزوی منه عاشقتونم برای شماوخانم شایسته عزیز آرزوی بهترینهارو دارم
سلام دوستان
ببخشید من متوجه صحبت های استاد در این فایل نشدم، میشه به سوالات من جواب بدید و منو راهنمایی کنید؟
1- چرا انسان باید از ثروت بگذره و از یک درخواستی که بهش رسیده سیر بشه و بگذره؟
2- ثروت مگه انتها داره که بدونیم بهش رسیدیم و ازش بگذریم ؟ اصلا از کجا بدونیم که به ثروت رسیدیم؟ مگه خواسته ها و آرمان های مادی انسان مرزی داره که از یک جایی به بعد بهش بگیم ثروت و ازش بگذریم؟
آیا منظور استاد اینه که با وجود عدم رسیدن به ثروت این باور رو در ذهن مون بسازیم که به ثروت و خواسته هامون رسیدیم و در ذهن مون از اون خواسته سیر بشیم ؟
ممنون میشم راهنماییم کنید.
دوست عزیز سوالتون اتفاقا مدتی سوال ذهن من هم بود اینکه مگه اصلا ثروت بده که باید ازش بگذریم یعنی برداشت اشتباهی که من از حرف های استاد داشتم این بود که انگار ثروت یه مانع هست در سر راه رسیدن به خداوند و من هر وقت این مانع رو عبور کردم و ازش گذشتم میتونم به خدا برسم و تناقض داشت با این آگاهی که هر چقدر ثروتمندتر نزد خداوند محبوب تر، اما الان با بهتر شدن باورم به درکی منطقی تر رسیدم و میخوام برای شمام توضیح بدم تا برای خودم هم مروری باشه و اینکه تونسته باشم کمکی کنم تا کمی گره های ذهنی شمام باز بشه.
اگر هرم مازلو رو مطالعه کرده باشید در قاعده ی هرم نیازهای اولیه ی انسان قرار داره مثل خوراک و پوشاک و هر چی به سمت راس هرم حرکت میکنیم خواسته ها از حالت ماده خارج میشه و حالت متافیزیکی تر پیدا میکنه، منظور از رسیدن به مادیات و گذر کردن از اون ها هم همینه یعنی تا نیازهای اولیه ی انسان و خواسته های مادی مرتفع نشه انسان ذهنش آزاد نمیشه برای اینکه کانون تمرکزش رو برداره از روشون و فضایی باز کنه توی ذهنش برای فکر کردن به موارد دیگه.
ثروت های دنیا براش انتهایی نیست خواسته های ما هم انتهایی نداره کلا زندگی مسیره و مقصد نیست که بگیم رسیدیم و تمام گذر کردیم اما ما با رسیدن به مادیات هر چه بیشتر برسیم شکل وجودیمون ظرفمون نوع خواسته هامون تمایلات و رغبت هامون تغییر میکنه.
این با داشتن ثروت منافاتی نداره یکی هست که داره اما چون فقط توی حسابشه خرج نمیکنه و خواسته هاشو تجربه نمیکنه و به خاطر باور کمبود چسپیده به پول توی حسابش و اون رو منبع امنیت خودش میدونه هیچ وقت پر نمیشه سیر نمیشه و ازش نمیگذره و اینجور شخصیتی چون خرج نمیکنه و به جریان نمیندازه ثروتش رو نمیتونه ثروتمند بشه و در یه حدی متوقف میشه اما یکی هست به ثروت میرسه و خرجش میکنه و آی ویش هاش رو پر میکنه این آدم ذهنش رها میشه از اون خواسته و میتونه به خواسته های دیگه اش فکر کنه که اغلب کمی متافیزیکی تر میشن.
منظور استاد از گذر از مادیات رها شدن ذهن ما از درگیری برای داشتن اش هست رها شدن ذهن ما از حرص زدن برای رسیدن بهشون هست انگار هر چی آدم بیشتر میرسه آروم تر میشه و ایمانش از اینکه به بعدیا هم میتونه برسه بیشتر میشه و منظور استاد از رسیدن به مادیات و گذر از اون ها همین رها شدن ذهن و کانون توجه هست، الان برای افرادی مثل استاد رسیدن به ثروت بیشتر حکم مرگ و زندگی رو نداره بلکه تبدیل به یه بازی شده بازی ای که جذابیت اش براشون به علت پروسه ی خلق و دیدن و احساس حضور خدا در طول مسیر رسیدن به خواسته اس و در نهایت اعتماد به نفس و عزت نفس بعد از رسیدن به اون خواسته و حرکت برای خواسته ی بزرگتر.
بله به دست آوردن ثروت براش انتهایی نیست اما از یه جایی به بعد از اون فضایی که اکثریت مردم داخلش هستن و درگیرش هستن رد میشه آدم و شکل شخصیت آدم عوض میشه و بیشتر لذتاش درونی میشه مثل بیل گیتس که میگه ثروت برای من با یه بستنی قیفی تفاوتی نداره یا یکی مثل وارن بافت که تو خونه چن سال پیشش زندگی میکنه و ماشین سی سال پیشش رو سواره یا یکی مثل ایلان ماسک که خونه هم نداره از خودش تماما فروخته کانکس زده توی کارخونه اش و اونجا داره زندگی میکنه و من این الگو رو توی خیلی از کارآفرینای مطرح دیدم انگار لذتایی رو دارن تجربه میکنن که ماشین مدل خیلی بالا یا خونه ی خیلی بزرگ اون لذته رو نمیده بهشون یعنی کار و فعالیت در حوزه ی مورد علاقشونه که لذت واقعی رو داره بهشون میده اما اینا همشون در برهه ای از زندگی خونه و ماشین خیلی لاکچری رو تجربه کردن و الان به خواسته ی خودشون ازش عبور کردن حتی کارآفرینایی مثل مانی خوشبین که کلکسیونی عظیم از ماشین های به روز دنیا رو دارن هم لذتشون فیط سوار اون ماشینا شدن و لذت بردن از سواری ماشین نیست خود مانی خوشبین هم لذتش توی یادگیری هست یادگیری از تحلیل ماشین و امکاناتش و سایت زده کانال یوتیوب زده و داره لذت میبره از فعالیت در حوزه ی تکنولوژی ماشین های روز دنیا، میخوام بگم درسته که جاده ی ثرون انتهایی نداره اما به یه حدی از رشد از نظر مالی که رسیدیم انگار بقیه ی مسیر رو یه جور دیگه طی میکنیم آرام تر با ایمان تر و متوکل تر…
من وقتی چند سال پیش از کارمندی استعفا دادم و وارد مسبر کارآفرینی شدم خیلی سرزنش شدم و بیشترین سرزنش از سمت کسانی بود که یا خودشون کارمند بودن و به سختی و زجر زیاد به این شغل رسیده بودن یا آرزوی کارمندی رو داشتن که سرزنش بیشتر از سمت قشر دوم بود کسانی که مدت زیادی تلاش کرده بودن نتونسته بودن کارمند رسمی بشن و آرزوشون حقوق و مزایا و بیمه بود و برای من خیلی عجیب بود ابن رفتارشون بعدش متوجه شدم من چون از این چندرغاز حقوق سر ماه پر شدم ازش گذشتم و اینا چون هنوز بهش نرسیدن اینقدر حرص میزنن، من اگر نرفتا بودم سراغ کارمندی اینطور با تمرکز نمیتونستم بیوفتم روی کارآفرینی مث خیلی از افراد که توی شغل و کسب و کار شخثی خودشون هستن اما آرزوشونه برن یه حا وایستن کارمند بشن و به قول خودشون دغدغه ها و مسئله های کسب و کار شخصی رو نداشته باشن چبزی که از نظر من مسئله نیست خود خود لذت و عشق و حاله.
ممنونم از پاسخ خوب شما اما من هنوز به جواب سوالم نرسیدم. شما نوشتید تا انسان به خواسته های مادی نرسه ذهنش آزاد نمیشه برای امور دیگه. اما صحبت استاد خود مادیات بود و دقیقا در عنوان هم نوشتن که تنها راه رسیدن به ثروت گذر از ثروت هست.
من فکر می کنم مفهوم صحبت استاد موضوعی فراتر از نظر شما باشه. شما از کارمندی گذشتید تا کارآفرین بشید. این به معنای گذر از یک موقعیت شغلی با درآمد معمولی و رسیدن به درآمد بالا تر هست. و موقعیتی به نام ثروت مورد تایید شما نبوده که ازش بگذرید و به این دلیل به ثروت بالاتری برسید.
من فکر می کنم منظور استاد یه ایمان و باور قویه که باعث بشه اطمینا پیدا کنیم که به ثروت می رسیم و خودمون رو در موقعیت رسیدن به اون خواسته ببینیم و دیگه نگرانی بابت داشتن اون خواسته و ثروت و دستیابی بهش نداشته باشیم و در واقع ایمان بیاریم که به اون خواسته رسیدیم و ازش گذشتیم. باوری که دستیابی بهش چندان ساده نیست.
سلام دوست عزیز
خدا رو شاکرم برای این لحظه
بابت سوال هاتون و اینکه استاد گفتند که از ثروت سیر شدند
این احساس برای ایشون هست که ثروت رو تجربه کردند و همون طور که گفتند تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروت
و مثالی هم که زدن برای درک بهترش راجب غذا خوردن و سیر شدن بود
و در ادامه توصیه ای که برای ما داشتند اینکه ما الان به اون لحظه فکر نکنیم که چقدر ثروت داشته باشیم سیر میشیم
اصلا سیر میشیم یا نه
ما باید باورهای درست راجب ثروت داشته باشیم و روی خواسته هامون تمرکز کنیم هر موقع بهشون رسیدیم ببینیم که بیشتر میخوایم یا صورت دیگه ای میخوایم
همون طور که گفتن علایق هر انسان متفاوته
و هر کسی باید خودش تجربه کنه ببینه چجوری راحت تره،شکر گزار تره و بیشتر لذت میبره
در پناه خداوند مهربان و رزاق
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی و اعضای سایت
خدا رو شاکرم که من رو هدایت کرد که این فایل رو ببینم
همون طور که در فایل های گذشته تاکید داشتید که همه چی باوره
و به هر میزان که باور کنیم و قبول داشته باشیم نتایج زندگی ما متناسب با باورهامونه،میتونیم باورهامون رو تغییر بدیم و زندگی بهتر و شادتری را تجربه کنیم
راستش به شخصه دوست داشتم فایل جدید شما رو ببینم و با توجه به اینکه شما به خواسته هاتون رسیدید چه از لحاظ مالی،جسمانی،روابط و ...
الان چه خواسته هایی برای شما اولویت داره و جذابه که بهتون انرژی بده برای بدست آوردنش
سپاس
سلام استاد عزیزم نمیدونید چقدر دوستون دارم چقدر با تمام قلبم تحسینتون میکنم چقدر شما خالص و مهربان و بینظیرو سخاوتمند هستید و این آگاهی ها را که واقعا هیچ کسی بهم نداده و بهم دادید و به حدی صادق هستید که من لذت میبرم حرف های شما و اعمال شما یکی هست و این یعنی صداقت فقط بگم من یکی عاشقتونم و فقط دوست دارم خنده و شادی و لذت شما را ببینم و لذت ببرم یعنی حرف میزنید من فقط میگم خدایا شکرت برای وجود این بندت در زندگیم
استاد من هم همیشه دنبال این بودم به پول برسم دوستام خیلی پولدار بودن و من سالی یک دست لباس بیشتر نمیتوانستم داشته باشم ولی دوستام همیشه کلی لباس و کفش های خوب میخریدن من هم این ارزو داشتم تا اینکه به لطف خدا منم وضع مالی خوب شد اما چون باور کمبود داشتم هیچ وقت لباس نمیگرفتم پولمو جمع میکردم خداروشکر الان یک خانه خوب در بهترین منطقه تهران و ماشین و بهترین موبایل و هر چی میخوام گرفتم اما بازم پول به لباس نمیدادم میگفتم جمع کنم الان حدود یک سالی هست دارم در ماه ١٠ میلیون پول لباس میدم از بهترین سایت های خارجی و کلی لباس خارجی با کیفیت خفن برای خودم میگیرم یه موقع هایی میگم ندا جمع کن چرا انقدر داری ولخرجی میکنی اما بنظرم باید تجربه کنم تا بتوانم ازش بگذرم یا اینکه من از بچگی عاشق پیانو بودم اما شرایط مالی خریدشو نداشتم ۵ سال پیش توانستم بخرم همه میگفتن این همه پول پیانو میدی که چی بشه اما من در رویا هام همیشه فکر میکردم خیلی دوست دارم وقتی خریدم دیدم اصلا اون سازی نیست که دوست داشته باشم و باید کلی زمان براش بزارم و ٢ تا کلاس خوبم رفتم ولی وقتی بهش رسیدم دیدم باهاش حال نمیکنم و فروختمش یا اینکه من فکر میکردم پاتیناژ و خیلی دوست دارم و خودمو در حال پاتیناژ کردن حرفه ای میدیدم تا اینکه چند وقت پیش رفتم تجربش کردم و دیدم اصلا خوشم نیامد ولی اگر تجربش نمیکردم فکر میکردم من میتوانستم و چون پولشو نداشتم بهش نرسیدم و تو دلم میماند
بنام پروردگار
درود و مهر و عشق بر استاد و انسانهای نیک اندیش همراه
نازنین استاد می خوام از عظمت صداقت و بزرگواری شما در به اشتراک گذاشتن این صداقت بگم، می خوام بگم از اوج سخاوت شما در عیان کردن بهترین و زیباترین نتایج زندگی تان( که ما شاهدیم که طی سالیان و با مطالعه و تجربه و تلاش زیاد بدست آمده)
می خوام از بلندای روح شما بگم که دیگران رو هم جزیی از روح لطیف خودتون میبینید و از هر راهنمایی دریغ نمی کنید
خوشا و گوارا باد این حس خوب و روحانی
اولین بار که من (۲سال قبل)این جمله رو از شما شنیدم که برای انتخاب درست باید ابتدا تجربه اش را داشت، برام سخت و در عین حال شگفت انگیز و جالب بود. ولی در وجودم نشست و حالا بعد از دو سال با تکرار. این جمله در این فایل ارزشمند
به یقین میگم: دمت گرم نازنین روح بزرگ، درست و دقیق و زیبا گفتی.
۲ سال قبل بعد از دنبال کردن درسهای عالی شما ،من رویاهامو ساختم که یکی اش رفتن به کانادا بود، بعد از مدتی بطور غیر معمول و جالبی خواستگاری داشتم که بدنبال همراه و همسری بود تا باهاش به کانادا بره ایشون حتی منزلش رو هم خریده بود . داشتم بال درمی آوردم از حس قانون جذب ، ولی راستش کمی که قضیه جدی شد ترس از اینکه اگه برم دیار غربت آیا واقعا بهم خوش میگذره؟!آیا زندگی با این آقا برام لذت بخش خواهد بود و … یکسری سوالات و ترس ها به سراغم اومد و در نهایت ترمز شد برای رسیدن به رویای زندگی در کانادا …
الان که فکر میکنم میدونم اشتباه کردم و اجازه این تجربه و رویا. رو به خودم ندادم بخاطر اینکه این طرز تفکر اشتباه« ای بابا آخه آدم خونه زندگی و کشور و شرایط خوب خودشو ترک میکنه بخاطر یه رویا، بشین دختر سر بی درد رو دستمال نمی بندن»
چقد زیبا گفتین :به خواستت برس بعد اگه دیدی خوب نیس تغییرش بده ویا ازش بگذر
در مورد یک موقعیت شغلی هم این تجربه را داشته ام البته اینبار به این موقعیت رویایی که سالها در ذهنم بود در یک شرکت بزرگ، رسیدم و الان چند ماهی هست که به اختیار و به انتخاب خود فاصله گرفتم و طعم خوب و شیرین. بودن با یک گروه بزرگ و قوی و به روز چشیدم و تجارب خوبی کسب کردم و لذت بردم و رشد کردم و حالا دیدم من کاری رو دوسدارم که بتونم در خلوت و تنهایی خودم انجامش بدم، ولی واقعا این رسیدن و بودن و حس عضوی از اون شرکت بودن، اعتماد ب نفس بزرگی بهم داد و به زبان ساده حالا سبک بال و بدون حسرت کار هنری خودم رو دارم در خلوت،
پروردگار رو سپاس گزارم بابت نشانه ها و راهنمایی ها و فرصت های عالی که در اختیارم قرار داده و خواهد داد.
من از این فایل با ارزش شما این نتیجه رو گرفتم:
زندگی زیباست،ارزو کنیم، لمس کنیم ،تحربه کنیم و رشد کنیم و در نهایت خودمون رو پیدا کنیم.
میخوام جریان هدایت این چند روزه رو درباره اش بنویسم، چند روزی بود که حس میکردم دلیل عدم تمایل ذهنم برای اینکه با انگیزه ی بیشتر روی باورها کار کنه اینه که ذهن من مدام درگیر چگونگی هست و من ایمانم ضعیف شده بود نسبت به اینکه خداوند انجام میدهد و من نباید به چطور فکرکنم، تا اینکه با کامنت یکی از دوستان که دقیقا اومده بود افکاری رو کامنت کرده بود که دقیقا اون چند روز توی ذهن من داشت نشخوار میشد و احساسم رو بد کرده بود.
من یه آشنایی دارم توی یه جای خیلی خوب کار میکنه و من میخواستم محیط کارم رو تغییر بدم مدام توی ذهنم داشتم به این فکرمیکردمکه از این آشنا کمک بگیرم تا بتونم جابجا بشم به اونجایی که این آشنام اونجا کار میکنه، اسم این دختر شهناز هست، بعدش هدایت شدم به کامنت آقا احسان که توی جلسه ی سیزده کشف قوانین که درمورد ایمان داشتن و فکرنکردن به چگونگی نوشته بود، یه قسمتی از کامنت این بود: شهناز و مهناز و حسن و حسینا، ولش کن خدا بی نهایت دست داره، با دیدن این کامنت و ادامه ی کامنتش که تماما افکار من بود اینقدرخجالت کشیدم از خداوند و شرمنده شدم که اشک از چشام جاری شد، همونجا به خودم قول دادم که هر وقت ذهنم خواست بره سمت چگونگی با قدرت جلوش وایستم و فقط به نتیجه ی نهایی که به اون خواسته ام رسیدم فکرکنم و اونو تجسم کنم، فکرنکردن به چگونگی من رو متمایل کرد به استفاده از قدرت تجسم، بعد اینکه خیلی مصمم به این نتیجه رسیدم که من باید با تعهد و جدیت بیشتری بیام و از این قدرت تجسمی که خدا بهم داده استفاده کنم چون خیلی وقت بود که ازش استفاده نمیکردم یا حداقل درجهت مثبت و خواسته، شب وقتی توی رختخواب بودم این تصمیم رو گرفتم و همون موقع یه آهنگ تجسمی دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن و تجسم کردن و از همون لحظه که تصمیم گرفتم شروع کردم به انجام دادنش و درحالی که داشتم تجسم میکردم خوابم برد صبح که از خواب بیدار شدم یه ایمیل از گروه تحقیقاتی عباسمنش برام اومده بود جهت یادآوری، اینکه شما سال 99 قدم یک رو خریدی و ادامه ندادی، همون موقع گفتم این یه نشانه و هدایته و رفتم سر خرید قدم دوم بدون اینکه بدونم داخل قدم دو درمورد چه موضوعاتی صحبت شده و بعد از خرید شروع کردم به دانلود فایل ها، روی فایل اول کار کردم و بعد رفتم سراغ فایل دوم و وقتی دانلود کرد و شروع کردم به گوش دادن دیدم موضوع فایل درمورد تجسم هست، اینقدر از اینکه خداوند اینطور دقیق داره من رو هدایت میکنه ذوق کردم که میخواستم دیوانه بشم و فقط راه میرفتم و با خدا حرف میزدم و اشک میریختم، بعدش مصمم تر شدم که به صورت با کیفیت تر شروع کنم به تجسم خواسته هام، اما چند روز بعد اتفاقی که افتاد این بود که دیدم ذهنم مقاومت داره درمورد تجسم خواسته ها، نمیدومستم دقیقا دلیل مقاومت ذهنم چیه، تا امروز و این فایل که به عنوان روز شمار اومد روی صفحه، که قلبم گفت بیا گوشش کن و با گوش دادنش متوجه شدم با اینکه خیلی روی این باور کارکردم اما ذهن من همچنان نسبت به مادیات مقاومت داره و مطابق جریان هدایت این چند روزه تصمیم گرفتم بچسبم به این باور تا ان شا الله هدایت بعدی.
سلام بر استاد مهربان و خانم شایسته عزیز
استاد من مدت هاست فیلم و سریال نمیبینم و یا خیلی محدود گاهی واسه تنوع و تفریح اتفاقا دیشب بعد از مدت ها تصمیم گرفتم که یه فیلم تازگی که خیلی معروف شده الان توی ایران و کمدیم هست رو ببینم .
تو این فایل در مورد باور هایی که از طریق فیلم و سریال داده میشه صحبت کردید و من اومدم در مورد فیلمی که تازه دیدم فکر کردم دیدم :
نقش اول فیلم یک انسان فقیر و بی پول ولی خیلی با نمک ،دوست داشتنی و با غیرت
سه انسان خیلی پولدار هم بودند که
یکیشون پیرمردی بود پسرش مالشو بالا کشید از خونه بیرونش کرد
یکیشون معتاد بود و فقط دنبال عیاشی کردن بود
یکیشون هم تفنگ تو دستش بود و یه انسان منفور که میخواست با یه دختری به زور ازدواج کنه
حالا خلاصه من بعد از این همه مدت اومدم یه فیلم دیدم الان توجه کردم دیدم چه باورهایی که ثروت رو بد نشون میدن و فقر رو عالی هنوز داره تو فیلم ها به خورد مخاطبانشون داده میشه
سپاس گزارم از خداوند همیشه که این قدرت و توانایی و امکانات رو به شما و خانم شایسته عزیز دادند که واسمون دوتا سریال عالی باور ساز که من هر وقت هر قسمتی رو میبینم اشک شوق میریزم و خدا رو با تمام وجود حس میکنم و شکرگزاری میکنم بابت این نعمت ها و زیبایی های که میبینم در این سریال ها
که این دو سریال زندگی من و محیط اطرافم و تجربه هایی که تو زندگیم میکنم رو خیلی تغییر داده و زیبا تر کرده
استاد این خونه تمپا رو من خیلی دوست دارم ، راستش منم توی دریم بوردم ،داون تون تمپا و اون آپارتمان های تمپا که رویایی هستند و منظره رو به اون رودخونه و پارک زیبا که همیشه توشون جشن برگزار میشه و مردم توش شادی میکنند رو قرار دادم .
پس من الان به عنوان کسی که میخواهد ثروتمند بشه نمیگم خب غذا خوب نیست غذا بخوری که چی بشه ،
مثل شما انواع غذارو میخوره و تست میکنه بعد میبینه از کدوم غذا بیشتر خوشش میاد و اون غذا رو انتخاب میکنه
خدایا شکرت که با ثروت میشه تجربه های عالی و مختلفی رو کسب کنی و بعد بهترین و ناب ترینشون رو انتخاب کنی
این اولین باری هست که من دیدگاه میزارم توی سایت
متشکرم از شما و سپاس از خداوند ، ارزوی بهترین ها
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان مهربانم
مثل همیشه یک فایل عالی و پر از نکات زیبا رو شنیدم.
استاد من اینجا میخوام ۲ مورد رو بگم یکی اینکه دقیقا من این مورد رو که تنها راه گذر از ثروت رسیدن بهشه رو قبول دارم چون من تو زندگیم چیزهایی بوده که آرزوشون رو داشتم و بهشون رسیدم اما بعد مدتی که رسیدم بهشون دیدم که تجربشون کردم و خیلی هم بهم خوش گذشت اما دیگه نمیخوامشون و خیلی راحت رهاشون کردم و ازشون گذشتم اما اگر بهشون نمیرسیدم مطمئنم که همیشه حسرت و فکرشون توی ذهنم میموند و اذیتم میکرد.
یک مورد دیگه اینکه من سالهاست توی فکر یک هدفی هستم و باید یک امتحانی رو براش بدم و هرسال هم ثبت نام میکنم اما هیچ تلاش و مطالعه ای براش نمیکنم و با اینکه من از وقتی با فایلهای شما آشنا شدم توی زمینه های مختلف پیشرفت کردم همیشه برام سوال بوده چرا برای این هدفم کاری نکردم و نمیتونم قدمی بردارم و خلاصه خیلی ناراحت بودم بعد امروز که این فایلتونو گوش دادم فهمیدم مشکل من اینجاست من همش فکر میکردم اگر براش یکسال از عمرمو بگذارم و به هدفم برسم اما بعد متوجه بشم که برام مناسب نیست و اون هدفی نیست که بخوام بقیه عمرمو باهاش بگذرونم چی و خلاصه وقتمو با این ترسها و این افکار گذروندم، خیلی خوشحالم که فهمیدم کجای کارم ایراد داره و باید برای اصلاحش تلاش کنم و تصمیمم این هست که تمامی ترسهامو بزارم کنار و برای این هدفم وقت کافی رو بزارم و تلاش کافی بکنم و حتماً بهش برسم مثل بقیه اهدافیکه بهشون رسیدم.
استاد خیلی خیلی سپاسگذارم
سلام خدمت استاد عباسمنش ، بهترین استاد موفقیت در دنیا وسلام به خانم شایسته مهربان بهترین زیبا شناس وتدوین گر دنیا
فایل امروز بسیار قشنگ وتاثیرگذار بود واقعا نکاتی راکه استاد بیان کردن هر جمله اش سرفصل یک کتاب است.
بنده که چند روزی است تمرکزی فقط فایلهای ثروت را مطاله میکنم ، این قوانینی که اشاره کردی تمام سلولهای بدنم درک کرد. وفهمیدم که جهان هستی به مدرک تحصیلی ما ، به مکان ما، شهر ما ، کشور ما اصلا توجه نمیکنه ، تنها چیزی جهان هستی با اون ارتباط داره فرکانس ما است که هرلحظه میفرستیم
وقتی احساس خوبی نسبت به ثروت داشته باشیم فارغ از اینکه الان حتی فقیر هستیم ،گرفتار قسط اجاره خانه ، خرید لباس وخوراک هستیم قانون جواب میده یعنی اگه الان وضع مالی خوبی ندارم ولی احساس خوبی به ثروت دارم و دفترم می نویسم که دوست دارم به خواسته ام برسم که اولین آن ماشین خارجی هست ،مدل بالا وقشنگ وینگ اسپورت وکروک ، والان دارم خیابان های شهر دور میزنم وآهنگ گوش می کنم ، تکاف میکشم وحال میکنم ، جهان این احساس خوب وفرکانس خوب مرا که به ثروت دارم دریافت میکنه و به سرعت وارد زندگیم میکنه.
پس کل داستان ثروت همینه : یعنی قبل از رسیدن به ثروت باید فرکانس متناسب با آن را منتشرکنیم ، بقیه اش کار خداوند وجهان هست که به سرعت به زندگی ما وارد میکنه.و دراین فاصله کارما فقط کنترل ورودی های ذهن هست که خیلی مهم است و باید حتما وآگاهانه رعایت کنیم تا زحمتهای ما هدر نره….
از عوامل این سایت ، استاد عزیزم وخانم شایسته مهربانم تشکر و قدردانی میکنم .
علیرضا یکتا مقدم آذر ماه 1401 مشهد مقدس.
به نام خدای رزاق
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم
استاد این فایل رو ک رو گوش دادم به این فکر کردم که منم مقاومت دارم ته ذهنم.. یعنی منم با خودم میگفتم حالا مثلا من اروی یا خونه خیلی بزرگ چه میخوام…من سیرم ازش..زیادیه خیلی سخت میشه زندگی اینطوری (هرچه بامش بیش، برفش بیشتر) من ب این فکر میکردم تو ته ته ذهنم که اگ اروی داشته باشی زحمت داره باید بهش برسی واینا خو با هواپیما سفر میکنی دیگ… یا خونه خیلی بزرگ تمیز کردن و مدیریتش دردسره … درکل قبل اینکه داشته باشمش، قبل اینکه غذا رو بخورم، میگم سیرم!
قبل اینکه تجربه اش کنم میگم نه نمیخوامش خوشم نمیاد حتماا /:
به سبک زندگیم،شخصیتم نمیخوره شاید…
الان متوجه شدم که باابااا چرا قبلش تصمیم بگیرم من!!؟
مگه من اصلا تجربه اش کردم که دارم میبرم و میدوزم.
مگه تجربه اش کردم که ببینم به سبک من، شخصیتم میخوره یا ن؟ راحته برام یا ن؟
من باید همه چی بخوام.. همه چیز رو از خدا بخوام.
رسیدن به نعمت های بیشتر، ظرف وجود من رو گسترش میده. من با خرید هر چیزی مثل لباس، خونه، ماشین و… باعث گسترش جهان میشم.
ب خودم کمک میکنم خودمو گسترش میدم.
من باید به همه خواسته هام و نعمت های خوب برسم و بعد تصمیم بگیرم که میخوامشون یا ن، خوشم میاد ازشون یا ن.
اول باید بهشون برسم بعد تصمیم بگیرم راحته یا ن.
من وقتی پر میشم از ثروت که بهشون رسیده باشم.
من وقتی سیر میشم از ثروت که تجربش کرده باشم.
من هر چه بیشتر از خدا بخواهم یعنی به قدرت خداوند بیشتر ایمان دارم. هر چه بیشتر از خدا بخوام خداوند بیشتر از من راضیه، بیشتر لذت میبره از وجودم.
من برا رسیدن بخواسته هام ثروتش رو خلق میکنم نه اینکه چیز دیگ ای رو بفروشم.
ثروت بی نهایته. باران ثروت خداوند نامحدود میباره.
من با رسیدن ب هرخواسته ای، ظرفم بزرگتر میشه و باورهام قوی تر میشه و راحت تر ب خواسته ی دیگم میرسم بدون اینکه نعمت قبل روبفروشم.
ثروت مند شدن معنوی ترین کار دنیاست.
با ثروتمند شدن بخداوند نزدیک تر میشیم.
با ثروتمند شدن باعث گسترش و رشد جهان میشیم.
خداوند ثروتمندان رو دوست داره. ثروتمندان انسان های شریف و خداباور و باایمان هستند.
تنها راه گذر از ثروت رسیدن بهشه.
تنهاراه گذر از مادیات رسیدن بهشه.
استاد من هم خیلی از اطرافیانم شنیدم اینوو خخ… کلا انگار راجب ادمایی که ثروت بیشتری دارن ذهن خیلی ها گارد داره نسبت بهشون… زیاد خوب نمیگن ازش که مثلا ایول اینو داره یا بیان تحسینش کنن.. بیشتر اینطوره که یا چیزی نمیگن راجبش یا اگ بگن، میگن این مشکل رو داره اگ پولدارم هست…چه فایده سلامت نباشی چه فایده زنش اینطوریه… چه فایده از دماغ فیل افتاده انگار!…
اصلا یجوری صبت میکنیم که انگار اون اتفاقات بد یا ویژگی های بد شخصو ک میگیم بخاطر پول و ثروت شخصه که باعث شده اینطوری بد بیاره.
و با این تفکر و تاییدش، خودمون رو با سرعت هرچه تمام از ثروت و نعمت دور میکنیم
نمیایم بگیم که خب تو زمینه روابط، سلامتی و یا… باورهاش مشکل داره ک این اتفاق افتاده نه اینک چون ثروتمنده …
اصلا انگار خیلی از ادما میخوان با اینکار توجیه کنن
ک ثروت خوب نیس.. یا میخان خودشونو اروم کنن که حالا ثروت نداریم سلامتیم خداروشکر… سالم باشی هیچی نداشته باشی …. چیه ثروت؟
فلانی ثروت داره ولی سلامتی نداره .. روابط خوب نداره!!
خیلی عجیبه که راجب ثروت بحث میشه و با ثروت هم فقط ربطش میدن.
یعنی من نشنیدم بگن چه فایده که فلانی سالمه وقتی رابطه خوبی نداره با همسرش…. ولی خیلی شنیدم که تهش اینه که چه فایده ثروت داره ولی رابطه خوبی نداره!
این نشون میده که ما داریم خیلی راحت خودمون رو از ثروت دور میکنیم.. و چقدر ذهنمون از همون نیاکان و گذشتگانمون ب ثروت مقاومت داشته… ک براخودمون توجیه میاریم..مقاومت داریم نسبت به ثروت…
من فهمیدم که باید این باور رو هم بسازم که قبل رسیدن به یک خواسته تصمیم نگیرم که این خوبه برام یا ن… بهش برسم تجربش کنم ظرفم بزرگتر شه…بعدش تصمیم بگیرم ک داشته باشم یا بفروشمش.
بزارم تجربه کنم همه چیز رو خودمو محدود نکنم با پیشفرض ها.
ثروت یک امر ذهنیه… بی نهایته نامحدوده… ثروت خداوند مثل بارون نامحدود به سرمن میباره…راه دریافتش اینه ک ظرف وجودم رو گسترش بدم با کارکردن رو باورهام.
با رفیق شدن با پول.
با راحت شدن با پول.
خداوند بیشتر از ما دوست داره که ثروتمند باشیم.
من شغل باارزشی دارم من خدمات عالی ارائه میدم و بابتش پاداش عالی دریافت میکنم .
کاش درک کنم که همه چی ذهنهههه… من باید اولویت رو بزارم رو ذهنم و باورهام
واقعااا ک باید اول درک کنیم ک ثروت یه امر ذهنیه.
فقط فقط فقط ذهن.
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این فایل ارزشمند.
تحسینتون میکنم ک تجربه کردین خواسته های متعدد رو سیر شدین و حالا ساده زیستن رو انتخاب کردین .. تجربه های متفاوت از زندگی..چقدر ویو پشت سرتون زیباس..من شهر تمپارو خیلی دوست دارم و تصویرمرکز شهر تمپا رو بک گراند لپتاپم هم گذاشتم و میخوام حتما یه روز خیلی زود بیام تمپا . اونجا زندگی کنم
همونطور ک گفتین این شهر خیلی رویایی و تمیزه همه چیزش سرجاشه من هر وقت میبینم تصاویرش رو لذت میبرم.
سپاسگزارم، دوستون دارم زیاااااااد
سلام استاد عزیز. من عاشق طلوع خورشید که پشت سرتون بود شدم انقدر به این طلوع نگاه کردم که دیگه صحبت های شمارو نشنیدم واقعا دوست دارم ی خونه داشته باشم ی اینطور فضایی داشته باشه استادجان من چند باردیگه این فایل رو گوش کردم وفهمیدم چرا میخوام ثروتمند بشم الان میگم من برای اینکه از مادیات عبورکنم وازثروت بگذرم وراحت بشم میخوام ثروتمند بشم استاد عزیز حرفهای شما بالاترازهردانشگاهی است که فکرشوبکنم. استاد عزیز محیط وصحنه هایی که ازآسمان خورشید وتمام فضایی که توی این فایل دیدم حتی بدونه کلام شما بزرگترین آگاهی برای من داشت به خدا بهشت همینجاست نمیدونم ازچی بگم فقط مغزم باز شده احساس میکنم خدا ی شکل دیگه ای شده امیدوارم روزی برسه شمارو توی ایران ببینم وازموفقیت هاو چطور ازثروت گذشتم بگم این آرزوی منه عاشقتونم برای شماوخانم شایسته عزیز آرزوی بهترینهارو دارم