https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-18 23:26:062022-06-30 20:27:59تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
727نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من در حال حاضر دارم برای آقایی کار میکنم که حدود 70 سالشونه و بسیار فعال و پرکار و ثروتمند و البته مذهبی هستن .چندوقت پیش داشتن با یکی صحبت میکردن که در حرفاشون شنیدم که گفتن یه مسلمون باید پول دربیاره و انگار یه جورایی پول ساختن رو یک وظیفه دینی و شرعی میدونه و به همین دلیله که ایشون هم مذهبی هستن و هم ثروتمند و بسیار ساده پوش و متواضع هستن و خیلی خیلی به پول احترام و ارزش قائل هستن و حتی اگر پول کمی باشه اونو کم نمیدونن و برکت میدونن
یه مثال دیگه الان یادم اومد که چندوقت پیش رفته بودیم عروسی و دختر داییم اومد یه آقایی رو به من نشون داد و گفت این از فامیلای داماده و خیلی خیلی ثروتمنده و منم در ذهنم تحسینش کردم و بعد از یکی دو ساعت که عروس و داماد داشتن میرقصیدن روی سرشون پول پاشیدن و من میخواستم از روی زمین پول بردارم که دیدم هزارتومن و دوهزار تومنیه و گفتم ولش کن کمه برنمیدارم و با تعجب دیدم همون آقای ثروتمند خم شد و از زمین پولارو برداشت و خیلی تعجب کردم که این آدم با این ثروت چرا از روی زمین کم ارزش ترین پولو برمیداره و بعد متوجه شدم که این آدم حتما پولو خیلی ارزشمند و مقدس میدونه و به ارزشش کاری نداره که باعث شده از روی زمین برش داره
اینا نشانه هایی بود از قانون که دوست داشتم به اشتراک بذارم
استاد عزیزم خیلی خیلی ازتون ممنونم این فایل عالی بود
-بارها باورهای مذهبی نادرست مانند: به میزانی که ثروتمند شوی از راه خداوند دور می شویم با چسبیدن به دنیا آخرت را از دست می دهیم برای داشتن آخرت باید از دنیا گذر کرد پول کثیف و چرک کف دست است با ثروتمند شدن به بیماری های جسمی مبتلا شده یا اتفاقات ناگوار را تجربه می کنیم و.. از افراد متفاوت شنیده ایم
-در تمام فیلم ها و سریال ها : افراد منفی ثروتمند و افراد خوب فقیرند
-تا زمانی که باورها و افکار نامناسب در زمینه ی ثروت در ذهن خود داریم :
به ثروت دست نمیابیم
اگر بتوانیم ثروت بسازیم آن را از دست می دهیم
-یهودیان به دلیل باورهای مذهبی قوی در زمینه ی ثروت با وجود جمعیت کم ثروتمند هستند
-یهودیان باور دارند: به میزانی که ثروتمندتر شویم به خداوند نزدیک تر می شویم
-این باور را در ذهن خود ایجاد کنیم: تنها راه گذر از مادیات به دست آوردن آن است
-تنها راه سیر شدن غذا خوردن است
-افرادی که به ثروت دست نیافته اند دستیابی به آن را بد و نامناسب می دانند
-باورهای محدود کننده در زمینه ی ثروت مانع ثروتمند شدن ما می شود
-درخواست ما از خداوند خوبی در دنیا و آخرت است
-هیچ پیامبری در قرآن فقیر نیست
-زمانی که باورها و افکار ما تغییر کند افراد شرایط موقعیت ها به سمتمان هدایت می شوند
-به اندازه ای که باورهای ما تغییر کند نتایج و شرایط به نفع ما تغییر می کند
-تنها راه گذر از مادیات و سیر شدن از آن به دست آوردن آن است
-با تحقق هر هدف علاوه بر گسترش جهان به هزاران نفر به صورت مستقیم یا غیر مستقیم خدمت می کنیم
-با هر بار خرید به پیشرفت و بهبود جهان کمک می کنیم
-با هر بار تحقق خواسته ها ظرف وجودی ما بزرگتر شده و از انها گذر می کنیم
-به تدریج به میزانی که ثروت ما بیشتر شود زندگی ما ساده تر خواهد شد
-ساده بودن زندگی انتخاب ما نه شرایطی است که به ما تحمیل شده باشد
-به تمام خواسته های خود دست یافته سپس درباره ی مناسب یا نامناسب بودن آن تصمیم بگیریم
-شک و تردید در مناسب یا نامناسب بودن خواسته مانع تحقق آن می شود
-اجازه ندهیم شک و تردید در ذهن ما شکل بگیرد
-خداوند بیشتر از ما دوست دارد به خواسته های خود دست یابیم
-با هر بار تحقق خواسته به رشد و گسترش جهان کمک می کنیم
-تنها راه تحقق اهداف داشتن باورها و افکار هم جهت با خواسته هایمان است
-به میزانی که ثروتمندتر شویم زندگی ساده تری داریم
بنابراین:
-ابتدا به خواسته های خود دست یافته سپس مناسب یا غیر مناسب بودن آن را بررسی کنیم
-رسیدن به خواسته ها باعث ایجاد اعتماد به نفس برای تحقق سایر اهداف خواهد شد
-زمانی که به خواسته های خود دست یابیم به راحتی می توانیم از آنها گذر کنیم
-تا زمانی که خواسته ای را تجربه نکرده ایم نمی توانیم از آن گذر کرده یا سیر شویم
-به میزانی که مذهبی تر باشیم فقیرتریم
-هیچ فضیلتی در فقیر بودن در قرآن وجود ندارد
-امام علی و حسن ثروتمندترین افراد زمان خود بودند
-پیامبر با ثروت خدیجه توانست پیام خداوند را به افراد منتقل کند
-با داشتن باورها و افکار مناسب به مسیر درست هدایت می شویم
-با داشتن باورها و افکار نامناسب ثروت خود را از دست می دهیم
-اعتماد به نفس ناشی از تحقق اهداف انرژی زیادی برای تحقق سایر اهداف برایمان ایجاد می کند
-گذر کردن از مادیات انتخاب سادگی در زندگی به ما قدرت زیادی می دهد
-مقاومت ها و ترمزهای ذهنی خود را در زمینه ی ثروت تغییر دهیم
-ما همواره باید در حال خلق ثروت باشیم هیچ گاه چیزی را نفروخته که به جای آن چیز دیگری خریداری کنیم
به نام خدای خواسته هایم خدایی که اگر بهش ایمان بیاری برات همه چیز میشود و اجابت میکند درخواستتو
سلام به بهترین استادم استاد خوب و توحیدیم
سلام به مریم جانم مریم زیبا و مهربانم
استاد ممنونتم بابت این سایت و فضای امن و
الهی که هر روز دارم بهتر میشم
از خوندن کامنتها از نوشتن کامنت از دیدن نتایج دوستان از شکرگزاریها شون از رسیدن به خواسته هاشون از ایمان و توکلشون به خداوند از باورهایی که خودشون ساختن ووووو لذت میبرم
با خودم میگم اگه اونا تونستن منم میتونم فقط باید برای موفق شدن بعضی از کارها رو انجام بدیم و بعضی ها رو انجام ندیم
و خیلی خوشحالم که میتونم الگوها رو که میبینم جسارت پیدا میکنم ایمانم که به خداوند هر روز قوی تر میشه دلمو بیشتر گرم میکنه خدایا شکرت سپاسگزارتم
خدایا به من قدرت بده تا بتونم شخصیتم رو رشد بدم تا درآمدم بالا بره
مدارمو بالاتر ببرم ظرف وجودمو با دیدن کوچیکترین نتایج تا بزرگترین نتایج بزرگتر کنم
آره میتونم
کنترل ذهنمو بیشتر میکنم حواسمو بیشتر روی خودم میذارم و فایلها رو گوش میکنم تا امسال به لطف و هدایت خداوند بهترین برای خودم بشم
در هر زمینه ای
وقتی من تغییر کنم مسلما نتایجم متفاوت تر میشه از ماه پیشم
من میتوانم من موفق میشم
من لایق خوبیها و زیباییها هستم
من لایق درآمد عالی هستم
من لایق خونه بزرگ هستم
من لایق نعمت و ثروت و فراوانی این جهان پهناور هستم
خدایا برای تمام کمکهایت برای تمام هدایتهایت ب ای تمام داشته هایم که تا الان به من داده ای
سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم زیبا و دوستان عزیز همفرکانسی.
خدا رو سپاسگزارم که به سمت این فایل هدایت شدم، استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این فایل ارزشمند، از تک تک دوستان عزیزم که کامنت نوشتند در این جلسه و خوندن کامنتاشون بی نهایت به بالا رفتن درکم از صحبت های استاد کمک کرد سپاسگزارم.
اسم این کامنتم رو میزارم داستان “بلوبری های با برکت” ؛
و میخوام با جزئیات بگم اجابت کردن کوچکترین خواسته های ما چقدر میتونه باعث رشد ما و بزرگ شدن ظرف وجودمون بشه و اینکه تمام خواسته های ما از کوچکترین اونا تا بزرگترینشون ارزشمند هستن.
ابتدا بگم که من از صفحه ی اول تا صفحه ی 40 کامنت خریداران رو مطالعه کردم و یه سری چراغ ها توی ذهنم روشن شد، اولش قصد داشتم تمام 48 صفحه رو مطالعه کنم و بعد کامنت بگذارم اما حس ام که بهش خیلی اعتماد دارم گفت همین الان درکم رو مکتوب کنم، من حین خوندن کامنت دوستان به کامنت هایی که خودم قبلا نوشته بودم هم رسیدم و دیدم بارها هدایت مجدد شدم به این فایل و چندین کامنت از سال 1401 تا الان توی این جلسه گذاشتم و آخرین کامنتم مربوط به اسفند 1402 بود و با خوندن کامنت هام و مقایسه با قبلیا متوجه شدم هر بار به صورت تکاملی در برداشتن این ترمز کمی پیشرفت و بهبود داشتم خوندن کامنتای دوستان و بالاخص کامنتای خودم من رو ترغیب کرد که باز هم رد پا بگذارم تا روند تکاملم ثبت بشه و در آینده بتونم با مطالعه ی کامنتم و دیدن پیشرفتم انگیزه بگیرم برای ادامه دادن این مسیر زیبا.
چند وقتی هست که به لطف خداوند هدایت شدم به بهبود باورهای مالی و آماده تر شدم که اهداف مالی ام رو تیک بزنم، از چند ماه پیش که هدایت شدم به باور فراوانی خیلی اتفاقات خوب مالی سرعت بیشتری گرفتن و درآمدم با سرعت بیشتری شروع به تغییر کرده، خصوصا بعد از کار روی جلسات هشتگانه ی فراوانی ثروت یک، قدم به قدم شرایط مالیم بهبود پیدا کرد و درآمدم بالاتر رفت بعد از اون ایده اومد که خریدای روزمره ی خونه رو هم خودم انجام بدم تا قبل از این چون خودم رو آدم ولخرجی میدونستم جرات اینکه کارت همسرم دستم باشه نداشتم و به بهانه های مختلف از زیر این مسئولیت شونه خالی میکردم اما به لطف جلسه ی شانزدهم ثروت و باگ هایی که تونستم با کار کردن روی این جلسه رفع کنم فهمیدم که پول دردسر نداره و اگر برای من داره ایجاد دردسر میکنه به خاطر باورهای غلطم هست بیام پذیرای پول باشم و با توجه به رفتارهایی که با پول دارم ردپای باورهای غلطم رو پیدا کنم این شد که کارت همسرم رو به دست گرفتم و به شکل یه دانشگاه به این داستان مدیریت پول نگاه کردم که قراره کلی درس و رشد برام داشته باشه، داستان هدایت مجدد من به این جلسه برمیگرده به خریدی که چند روز پیش از میوه فروشی داشتم، یه بک بزنم به عقب تر، چند ساعت قبل از رفتن برای خرید توی دفترم داشتم ترمزهایی که مانع خرید ماشین میشد رو دونه دونه مینوشتم و براش منطق درست میاوردم و خیلی حالم خوب شد اما باز زیاد برام واضح نبود که علت اینکه بارها تصمیم به خرید ماشین گرفتم اما شرایطش فراهم نشده چیه و چرا با اینکه مدت طولانی ای هست که این خواسته رو دارم هنوز اجابت نشده (من خواسته ام اینه که بدون وام و تسهیلات یا روشای عجیب غریب دیگه، خیلی طبیعی به اینخواسته ام برسم یعنی پولش رو بسازم و خیلی راحت نقد برم کارت بکشم و ماشین بخرم و تنها راهی که فعلا به ذهنم رسیده اینه که یه بخشی از درآمدم رو پس انداز کنم بارها به صورت آنلاین طلای آب شده خریدم اما به یه عددی که میرسید تسویه میزدم و پولم رو برمیداشتم خرج میکردم و نمیدونستم ایراد از کجاست که نمیتونم متعهد باشم به پس انداز، کلا با نگه داشتن پول توی حسابم مشکل دارم و نمیدونستمم علتش چیه و فقط بهانه ام این بود که دارم آیویش هام رو پر میکنم اما بارها به اضطرار مالی رسیدم و فهمیدم یه چیزی این وسط توی ذهنم در مورد پول ایراد داره و بحث پر کردن آیویش ها نیست طبیعی نیست که حساب من اکثر اوقات خالی باشه اگرمیگم باورام تغییر کرده این تغییر باید خودش رو در حساب بانکی بهتر نشون بده اونم نه اینکه دو روز پول تو حسابم باشه چند هفته گیر یه تومن پول باشم، تا اینکه چند روز پیش شروع کردم به نوشتن در مورد خواسته ی ماشین، بعد از نوشتن در موردش هدایت شدم برم بیرون برای خرید (تا قبل از این تمام خریدهای خونه رو همسرم انجام میداد).
بعد از خرید از میوه فروشی وقتی فیش رو چک کردم و علت رو از فروشنده پرسیدم متوجه شدم بابت چند تا دونه بلوبری که توی یه جعبه ی کوچولو اندازه ی کف دست بود چند صد هزار تومن پول پرداخت کرده ام به اسم اینکه بلوبری خارجی و وارداتی هست، اولش حالم خیلی گرفته شد و خیلی حسم بد شد و نمیدونستم چرا، فکر میکردم به خاطر باور کمبوده اما بعد که خودم رو واکاوی کردم دیدم دلیل اصلی باور کمبود نیست من احساس گناه دارم به دلایلی. (خوردن بلوبری رو اولین بار بود میخواستم تجربه کنم و تا قبل از دوره ی سلامتی اصلا به خریدش و خوردنش توجه نکرده بودم، حقم بود تجربه اش کنم با هر قیمتی و کیفیتی) اما نجواهای ذهنی میگفت نباید اینقدر از خرج خونه رو هزینه ی چند تا دونه میوه برای خودت میکردی (احساس عدم لیاقت) و دوم اینکه ذهن کمالگرام مدام سرزنشم میکرد که تو اصلا به درد مدیریت مالی نمیخوری تو اصلا نمیدونی با پول چطور رفتار کنی تو رو چه به این کارا، تو از وقتی یادمه توی مدیریت پول افتضاح بودی، تو پول بساز بده دست کس دیگه ای برات مدیریت کنه تو برای اینکار ساخته نشدی و این مدل نجواهای ذهنی.
دیدم یه جا هم که آگاهانه خواستم ولخرجی نکنم پول خود به خود داره فرار میکنه از حسابم داستان چیه؟ چه باوری تو ناخودآگاهم هست که پول با من راحت نیست چون چند مورد هزینه های اینجوری قبلش پیش اومده بود.
اومدم خونه و شروع کردن به نوشتن توی دفترم و با خودم حرف زدن، با این منطق خودمو آروم کردم که من کاری ندارم که طعم این میوه رو دوست نداشتم یا به نسبت تعداد و کیفیتش عددی که پرداخت کردم زیاد بود من اصلا کاری به اینا ندارم من برای تجربه ی جدید حاضرم چند صد تومن که هیچی، هر چقدر لازم باشه پرداخت کنم چون این تجربه کردن باعث گذر کردن و رها شدن میشه دیگه گوشه ی ذهنم نیست که فلان چیزو نخوردم یا نپوشیدم یا تجربه نکردم و ذهنم دیگه درگیرش نیست همین حین که میگفتم تنها راه گذرکردن و بزرگ شدنم تجربه کردنه یهو اسم این فایل توی ذهنم پلی شد، فوری اومدم سراغ این فایل و شروع کردم به گوش دادن و خوندن کامنتا بعد از چند صفحه خوندن دیدم خدای من تازه میفهمم چرا به خواسته ی وسیله نقلیه که مدت هاست دارم نمیرسم چرا هر بار که بهم الهام میشه کمی از درآمدت و ورودیت رو پس انداز کن ذهنم با قدرت این ایده رو پس میزنه؟ چرا ظرفم سوراخه؟
اگر اون بلوبری ها رو نمیخریدم اصلا هدایت نمیشدم به این جلسه و اگر این جلسه رو مجدد نمیشنیدم اصلا نمیدونستم ترمز اصلی ام و علت نرسیدن هام چیه؟
هنوز توی ذهن من بین خدا و پول تعارض هست یعنی من فقط تونستم تا حدی باورام رو اصلاح کنم که پول بتونه وارد زندگی ام بشه اما چون هنوز بین خدا و پول توی ذهنم تعارض و دوگانگی هست و نمیتونم بین خدا و پول جمع ببندم کف ظرفم سوراخه و به محض ورود پول سریع یه چاله ای براش میکنم، خیلی فکرکردم ببینم منطق من برای این شکل رفتارا چیه؟ و این باورها از کدوم ورودی هام درگذشته نشات میگیره؟
رسیدم به باورهای اسکاول شینی، من کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو چند ده بار خوندم و چند صدبار توی ذهنم مرور کردم و صدها بار هم بهش عمل کردم، من این کتاب رو نخوندم بلکه جویدمش، هفت سال این کتاب با من بود از سال هشتاد و نه تا سال نود و شش هفت، خیلی باورای خوبی تو اون کتاب بود که باعث شد خیلی جاها با ایمان بدون هیچی بتونم کارای بزرگی بکنم اما به هیچ وجه شک نکردم که داره یه سری باورای مخرب در مورد پول هم در قالبی موجه به خوردم میره، تازه فهمیدم چرا استاد میگه خیلی از کتابا مسیر رو برام طولانی کردن و باورای اشتباه دادن.
اینکه خود فلورانس اسکاول شین هم توی یه آپارتمان متروکه در فقر از دنیا رفته نشون میده که چطور باورهای اون کتاب در عین حال که میتونه توی خیلی از جاها کمک کننده باشه اگر مخاطب حواسش نباشه چطور میتونه از نظر مالی به قهقرا ببرتش.
بارها توی جای جای کتاب چندین داستان به شکل های مختلف بود از افرادی که بدون دغدغه و ترس و ایمان به خدا تمام پولشون رو خرج کردن و به خداوند ایمان داشتن و مشکلات مالیشون به طرز جادویی حل شده، خیلی هاشون در دقیقه ی نود یعنی در اوج ترس و ناامیدی.
و من اینقدر این داستان ها رو خوندم و تکرار کردم اونم با برداشتی غلط که به این نتیجه رسیدم تنها راه لایق شدن برای ثروت اینه که ایمان خودم رو به خدا ثابت کنم و راه ثابت کردن ایمانم هم اینه که هر چی پول دارم خرج کنم و نگران اومدن پول بعدی نباشم.
این هر بار کلا حسابم رو صفر کردن و ایمانم رو به خدا این شکلی ثابت کردن تکرار شد و هر بار اضطرار مالی… و بعد نشون دادن ایمانم… بعد دوباره ورود پول… و بعد دوباره خرج کردن با باور ایمان به خدا و باور به مثلا فراوانی… و بعد دوباره صفر شدن… و منتظر ورودی بعدی بودن و… این داستان ادامه داشته و همواره بوده تو زندگیم.
اما یه جا شنیدم استاد میگفت ظاهر حرفا مهم نیست که چقدر قشنگه، از احساست میتونی بفهمی که یه باوری درسته یا غلط، دیدم این حالت اضطرار مالی اصلا حس خوبی نیست، چرا من همش میخوام این مدلی ایمانم رو به خدا ثابت کنم؟ چرا همیشه باید صفر بشم و بعد ورودی بعدی بیاد؟ تِم این باور شبیه هموناست که دوست دارن اول ورشکست بشن و بعد موفق بشن و با افتخار از ورشکستگی هاشون و سختی کشیدناشون و اینکه ناامید نشدن و ادامه دادن حرف میزنن.
گفتم نمیشه یه بارم شده من پول توی حسابم باشه و قبل از کامل خرج شدن دوباره پول بیاد تو حسابم؟ نمیشه مدام صفر نشم؟ چرا یه ارتباطی و لینکی توی ذهنم بین ایمان به خدا و خرج کردن و از دست دادن پول و صفر شدن هست، دیدم بله دلیلش اینه که من هنوز پول رو نقطه ی مقابل خدا میدونم، ایمان به خدا یک طرف و پول طرف دیگه، اگر پول توی حسابم بود یعنی توکل کردم به پول نه به خدا، اینکه وجود پول توی حسابم داره بهم احساس امنیت میده احساس خیال راحتی میده غلطه، پول رو تماما مادی تصور کردم و ماموریت پول توی زندگی ام و معناش برای من فقط خرج کردن و برآوردن نیازهای مادی بود چون پول رو فقط مادی دیدم و نه معنوی، این دیدگاه باعث شده که نزارم این نعمت ارزشمند الهی بخش معنوی ماموریتش رو یعنی احساس امنیت و آرامش و تقوایی که با حضورش میاره، آسون شدن کنترل ذهن که با خودش میاره برام انجام بده، من وقتی پول دارم خیلی کنترل ذهن برام راحتتر میشه راحتتر و با حوصله ی بیشتر و تمرکز بیشتر به کار کردن روی باورام و انجام ایده های کاری میپردازم مسیر رشد برام لذتبخشتر و راحتتره، اما همه ی اینا توی ذهنم احساسات اشتباهی بودن میگفتم نباید اینجوری باشه. این کمالگرایی و سختی دادن به خودم و خودم رو لایق آرامش و امنیت مالی ندونستن، تمام این احساس عدم لیاقت ها از این باور ریشه دارِ تضاد خدا و معنویت با پول و ثروت میومد.
همیشه برام سوال بود که چرا بعضی از اطرافیانم عجله دارن برای رسیدن به خواسته هاشون حتی یه فرش رو قسطی میارن همیشه میگفتم خب تو که میخوای سه ماه قسط بدی خب پولاتو بزار رو هم سه ماه شد برو فرشو بخر سه ماه صبر کردن که نمیکشه کسی رو، بعدش دیدم نه هر بار خودمم سعی کردم این شکلی به یه خواسته ای برسم پوله نمونده به یه طریقی خرج شده و هیچ وقت فکرنکردم این یه ایراده، هیچ وقت از خودم نپرسیدم چرا پول ازم فراریه؟ این دیالوگ ثابت تمام ذهن های فقیره: پول پیش من نمیمونه… میترسم خرج کنم…
مامانم همیشه تو بچگیم یه جمله رو تکرار میکرد میگفت پول مثل ریگ کف دسته تو دستت میگیری از لای انگشتات سُر میخوره میریزه، این باور رفته بود توی مغز من، یا به بهانه ی اینکه پول ارزشش رو از دست میده به طلا تبدیلش میکردم یا یه چیزی باهاش میخریدم و نمیزاشتم پول پیشم بمونه، تمام این زنجیره ی هدایت های پربرکت و درک تازه ی من از برآورده کردن خواسته ی یه خوراکی استارت خورد، اگر میخوام از لحاظ مالی رشد کنم راهی ندارم جز اینکه یه جهاد اکبر راه بندازم علیه این باور موذی، مخرب و ضربه زننده.
سلام خدمت استاد عزیزم وخدمت خانم شایسته عزیزودوستانی هم مسیرهستیم
واقعاممنونم ازت که این کامنت زیبا را نوشتی دقیقا مشکل من همین بود وامروز هدایت شدم به این فایل ودقیقا جوابم درصحبتهای شماست وایمان دارم همانطور که به این فایل وکامنت شما هدایت شدم به نتایج وخواسته های هم که دارم میرسم ومن هم یه روز ی مثل استاد گذرمیکنم ازمادیات واین به شرطی هست که بهشون برسیم من به این نتیجه وباور رسیدم خواسته های من مقدس هستند ودقیقا من را به خدا میرساند.
خدایاشکرت که هرلحظه مارا هدایت میکنی به مسیر رشد وآگاهی
وازتون ممنونم بابت کامنت بسیار زیبا وپرازآگاهیتون
وازخدامیخوام هروز دراین مسیر ثابت قدم باشیم وروزبروز به خداوند نزدیکتر بشویم
الان که دارم این کامنت رو می نویسم در دوره هم جهت با جریان خداوند هستیم و تا الان 5 جلسه ش اومده روی سایت….
خب هدایت های من توی دوره به شکلی پیش رفت که بهم گفته شد که بیام و این فایل رو گوش بدم…. استاد من خب تقریبا هر فایلی که شما دارید روی سایت چه هدیه و چه محصول رو گوش دادم و خب راستش بعد از اینکه به یک درک اولیه ای رسیدم میشه گفت که در برابر 90 درصد از فایل هاتون مقاومت خاصی نداشتم و انگار درون من از قبل این آگاهی ها رو قبول داشت. اما این فایل شاید تنها یا یکی از معدود فایل هایی هست که من موقعی که گذاشتینش روی سایت بهش مقاومت داشتم تا الان که دوباره گوش دادم و دیدم که خداروشکر چقدر مقاومتم کمتر شده….
مقاومت داشتم چون درکتون نمی کردم که چرا دارید مثلا خونه ها و ماشین هاتون رو میفروشید مگر نه اینه که این ها خواسته های شما بودند و شما برای رسیدن بهشون تلاش کردید و حس می کردم اگه من این فایل شما رو گوش بدم استاد انگیزه م واسه رسیدن به خواسته هام کم میشه اصلا چونکه مثل اینکه آخر این مسیر میشه یک زندگی ساده و عادی….
اما الان میفهمم که استاد راجب چی داشتین حرف میزدین توی این فایل… من به این نتیجه رسیدم استاد که همه چی واسه انسان یه روزی تکراری میشه… از خونه و مسافرت و دوست ها و روابط تا ماشین و موتور و طلا و پارتی…. و خب روزی که تکراری بشه هر کدوم از این ها واسه یک فرد اون شخص براحتی میزارتش کنار و به این معنا هست که ازش سیر شده و گذر کرده…. اما فقط یک چیز هست که هیچوقت تکراری نمیشه اونم عشق و علاقه فرد هست… فوتبال هیچوقت برای مسی ها و رونالدو ها و زیدان ها تکراری نمیشه مهم نیست که چقدر جام یا توپ طلا بدست بیارن… اختراع و پیشرفت و کارهای جدید و تکنولوژی هیچوقت واسه ایلان ماسک ها تکراری نمیشه مهم نیست که چقدر موفقیت و ثروت بدست بیارن…. چون این افراد عاشق کارشون و شغلشون و مسیرشون هستند.
پس اگر افراد به این درک برسن هیچ عجله ای واسه رسیدن به خواسته هاشون ندارن چون میدونن که همه چی یه روز واسشون تکراری میشه ( اما میدونن که تجربه خواسته شون بی نهایت لذت بخش هست و این خیلی خوبه که بهش برسن و ازش گذر کنن)
و از طرف دیگه هم بی نهایت از مسیرشون و کاری که دارن انجام میدن لذت میبرن چون میدونن که این تنها چیزی هست که میتونن تا لحظه آخر زندگیشون ازش بی نهایت لذت رو ببرن…..
از گذشته و بارها و بارها شنیدیم یا در فیلمها دیدیم که هرچقد ثروتمند میشی از خدا دور میشی و اخرتتو از دست میدی و پول چرک کف دسته و… و آدمهای فقیر فقط ادمهای خوبی هستند و آدمهای ثروتمند بد هستند و…
ولی تنها راه گذر از ثروتمند شدن ثروتمند شدن و لبریز شدن و سیر شدن هست که بتونیم ازشون بگذریم
وقتی باورهامون بنیادین و طی زمان و با کار کردن تغییر کردن کم کم نشانه ها میان و آدمها و شرایطی و ایده ها وارد زندگیمون میشن
ما با خریدخانه و ماشین و لباس و کفش و هروسیله ای به گسترش و پیشرفت جهان کمک میکنیم ولی زمانی میتونیم بخریم که ذهنمون از تردید و شک خالی باشه و ایمان و باور داشته باشیم میتونیم بخریم
خداروشکر که در این مسیر هستم و زندگی من در حال تحول است و من ذره ذره تحول آن را با هزاران شکر پذیرا هستم روزی هزار بار از خداوند تشکر می کنم تصویر سازی می کنم و برای کارم برنامه میریزم توکلم به خداوند است و به خودش میسپارم که من را به درست ترین مسیر هدایت کند
یکی از همکارانم با مشکل مواجه شده بود من فایل رایگان فرکانس را برای فرستادم گفتم شاید درک کند و خودش را از بند مشکلات رها کند که متاسفانه در مدار نبود و کلی هم مسخره کرد
روزی هزار بار از خداوند تشکر می کنم که من را هدایت کرد
ثروت نیاز به باورهای ثروت ساز دارد و متاسفانه من سرتاسر باور نادرست از ثروت دارم ولی در تلاش هستم که درستش کنم
تا ثروت را درک نکنیم و باور هایمان را درست نکنیم به ساده زیستی نمیرسیم
همه ما در طول زندگی و متناسب با سن خودمان یکسری خواسته هایی داریم و بهترین راه اینکه به خواسته هایمان برسیم ، چراکه وقتی به خواسته های خودمان می رسیم رشد می کنیم روح ما لطیف میشه ، قلب ما باز میشه، افکار و باور های ما بهتر و بهتر میشه ، برای اینکه بتونیم از چیزی سیر شویم باید تجربه اش کنیم استفاده کنیم ، نیاز هر انسان هست که غذاهای خوبی بخوره، لباس های زیبایی داشته باشه ، همسری اختیار کنه و تشکیل خانواده بده.
پس باید باور داشته باشیم وقتی به آرزو های خود می رسیم در واقع به رشد جهان و گسترش آن کمک می کنیم ، این چیزی هست که خواست خداوند هست .
پس هرجه ثروتمند تر بشم به خداوند نزدیک تر میشم ، هرچه ثروتمند تر بشم آرامش من بیشتر میشه تمرکز من بیشتر میشه و در نهایت عبادت و نماز من واقعی میشه و با خلوص نیت خداوند را ستایش می کنیم و قتی که ثروت را تجربه می کنیم آرام تر میشم ساکت تر میشم ، مومن تر میشم ، ایمانم قوی تر میشه .
بنابراین برای اینکه ثروتمند شوم قدم اول اینکه باور کنم ، ثروتمند شدن باعث نزدیکی من به خدا میشه ثروتمند شدنم باعث بالا رفتن ایمان من میشه، حتی میزان دسترسی به ثروت ، باعث سلامتی من میشه ، چون وقتی نعمتهای بیشتری را تجربه می کنم روح من پاکتر میشه و جسم من هم سالمتر میشه . در قرآن اصلا توصیه به فقر نشده و فقر نشانه عزت نیست .
بلکه فقیر بودن نشانه بی ایمانی فرد هست ، شخص فقیر بر خلاف قوانین جهان هستی عمل می کنه ، چون قادر به رشد و گسترش جهان نیست ، شخص فقیر نه خودش از این دنیا لذت می بره و نه باعث لذت بردن و شادی دیگران میشه، و در واقع خنثی هست و در این دنیا با بدبختی زندگی خواهد کرد و در جهان آخرت هم بیچاره تر هست .
ای که مراخوانده ای راه نشانم بده.دوست دارم اونقدرخداسلامتی وعمربه خودم وخانوادم بده بارابطه ی عالی استقلال مالی،آزادی زمانی،آزادی مکانی که منم به زودی سیربشم چشمام سیربشه که ازاستادهم واضحتربگم خدایاشکرت به بقیه بده.حالاکی؟نمیدونم!
خدایاجلوی جمع خانواده ی سایتی اعترافم راکتبی مینویسم که درآینده ببینم چی نوشتم !!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
وازاین دست خط خودم چه نعمتهایی واردزندگیم شده؟؟؟؟
اینجانب لیلاتوسلی تعهدمیدهم که ازپول ،پولدارهرجاسخن غیرخدایی زدم معذرت میخوام.وقول میدم خداجون همیشه ازپول و پولدارهاتعریف وتمجیدوتحسین کنم و به خوبی یادکنم. وهمینجورکه ازبچه هام وعزیزدلم خوبی میگم وخوبی تعریف میکنم ازپول هم به خوبی یادکنم نه جلوی آدمهای نامحرم فقط جلوی اصل وجودم وگوشهای محرم.چون گوش نامحرم نباشدجای پیغام سروش.
استادمن ازبس که به بچه ذوق میزنم اگه به پولم هم یک چهارم ذوق میکردم پولداربودم.
وخدایازمانی که ناآگاه بودم ازپول بدگفتم به حضورش بدکردم خطاکردم من که نمیدونستم پول هم نعمتِ پول هم ازانرژی خودته اصلامن نمدونستم توکی هستی غیرازیک پیرمردکه همیشه توآسمونهانشستی!
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی مهربان و دوستان خوبم درسایت
هر چی ثروتمندتر باشی، به خدا نزدیکتری… چرا؟ چون وقتی پول داری، دغدغهی روزمرهی مالی نداری، تو آرامشی، ذهنت آزاده، میتونی با خیال راحت روی رشد خودت، روی معنویتت و روی کمک به بقیه تمرکز کنی. ثروت یعنی آزادی، یعنی فرصت بیشتر برای تجربهی زندگی، یعنی اینکه بتونی به گسترش جهان کمک کنی، و تاثیر مثبتتری تو این دنیا داشته باشی.
اما اون باور قدیمی که میگن “پول چرک کف دسته”؟ کاملاً غلطه! پول فقط یه وسیلهست، یه انرژی که بستگی داره تو دست کی باشه. اگه یه آدم درست و آگاه پول داشته باشه، دنیا رو جای قشنگتری میکنه، اما اگه دست آدمای ناآگاه بیفته، شاید برعکس عمل کنه.
و مهمترین نکته اینه که تنها راه درک واقعی ثروت، تجربهی خودِ ثروته. از بیرون نمیتونی بفهمی ثروت چطوری بهت آرامش، آزادی و نزدیکی به خدا رو میده. باید لمسش کنی، باید توش زندگی کنی، تا بفهمی چقدر میتونه نگاهت به دنیا رو تغییر بده. پس به جای اینکه باورای محدودکننده رو تکرار کنیم، بهتره ذهنمون رو برای دریافت این نعمت بزرگ باز کنیم و بپذیریم که ثروت حق الهی ماست.
سلام بر عزیزانم سلام بر استاد عزیزم
درمورد رابطه ثروت و دین میخوام بگم
من در حال حاضر دارم برای آقایی کار میکنم که حدود 70 سالشونه و بسیار فعال و پرکار و ثروتمند و البته مذهبی هستن .چندوقت پیش داشتن با یکی صحبت میکردن که در حرفاشون شنیدم که گفتن یه مسلمون باید پول دربیاره و انگار یه جورایی پول ساختن رو یک وظیفه دینی و شرعی میدونه و به همین دلیله که ایشون هم مذهبی هستن و هم ثروتمند و بسیار ساده پوش و متواضع هستن و خیلی خیلی به پول احترام و ارزش قائل هستن و حتی اگر پول کمی باشه اونو کم نمیدونن و برکت میدونن
یه مثال دیگه الان یادم اومد که چندوقت پیش رفته بودیم عروسی و دختر داییم اومد یه آقایی رو به من نشون داد و گفت این از فامیلای داماده و خیلی خیلی ثروتمنده و منم در ذهنم تحسینش کردم و بعد از یکی دو ساعت که عروس و داماد داشتن میرقصیدن روی سرشون پول پاشیدن و من میخواستم از روی زمین پول بردارم که دیدم هزارتومن و دوهزار تومنیه و گفتم ولش کن کمه برنمیدارم و با تعجب دیدم همون آقای ثروتمند خم شد و از زمین پولارو برداشت و خیلی تعجب کردم که این آدم با این ثروت چرا از روی زمین کم ارزش ترین پولو برمیداره و بعد متوجه شدم که این آدم حتما پولو خیلی ارزشمند و مقدس میدونه و به ارزشش کاری نداره که باعث شده از روی زمین برش داره
اینا نشانه هایی بود از قانون که دوست داشتم به اشتراک بذارم
استاد عزیزم خیلی خیلی ازتون ممنونم این فایل عالی بود
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
-بارها باورهای مذهبی نادرست مانند: به میزانی که ثروتمند شوی از راه خداوند دور می شویم با چسبیدن به دنیا آخرت را از دست می دهیم برای داشتن آخرت باید از دنیا گذر کرد پول کثیف و چرک کف دست است با ثروتمند شدن به بیماری های جسمی مبتلا شده یا اتفاقات ناگوار را تجربه می کنیم و.. از افراد متفاوت شنیده ایم
-در تمام فیلم ها و سریال ها : افراد منفی ثروتمند و افراد خوب فقیرند
-تا زمانی که باورها و افکار نامناسب در زمینه ی ثروت در ذهن خود داریم :
به ثروت دست نمیابیم
اگر بتوانیم ثروت بسازیم آن را از دست می دهیم
-یهودیان به دلیل باورهای مذهبی قوی در زمینه ی ثروت با وجود جمعیت کم ثروتمند هستند
-یهودیان باور دارند: به میزانی که ثروتمندتر شویم به خداوند نزدیک تر می شویم
-این باور را در ذهن خود ایجاد کنیم: تنها راه گذر از مادیات به دست آوردن آن است
-تنها راه سیر شدن غذا خوردن است
-افرادی که به ثروت دست نیافته اند دستیابی به آن را بد و نامناسب می دانند
-باورهای محدود کننده در زمینه ی ثروت مانع ثروتمند شدن ما می شود
-درخواست ما از خداوند خوبی در دنیا و آخرت است
-هیچ پیامبری در قرآن فقیر نیست
-زمانی که باورها و افکار ما تغییر کند افراد شرایط موقعیت ها به سمتمان هدایت می شوند
-به اندازه ای که باورهای ما تغییر کند نتایج و شرایط به نفع ما تغییر می کند
-تنها راه گذر از مادیات و سیر شدن از آن به دست آوردن آن است
-با تحقق هر هدف علاوه بر گسترش جهان به هزاران نفر به صورت مستقیم یا غیر مستقیم خدمت می کنیم
-با هر بار خرید به پیشرفت و بهبود جهان کمک می کنیم
-با هر بار تحقق خواسته ها ظرف وجودی ما بزرگتر شده و از انها گذر می کنیم
-به تدریج به میزانی که ثروت ما بیشتر شود زندگی ما ساده تر خواهد شد
-ساده بودن زندگی انتخاب ما نه شرایطی است که به ما تحمیل شده باشد
-به تمام خواسته های خود دست یافته سپس درباره ی مناسب یا نامناسب بودن آن تصمیم بگیریم
-شک و تردید در مناسب یا نامناسب بودن خواسته مانع تحقق آن می شود
-اجازه ندهیم شک و تردید در ذهن ما شکل بگیرد
-خداوند بیشتر از ما دوست دارد به خواسته های خود دست یابیم
-با هر بار تحقق خواسته به رشد و گسترش جهان کمک می کنیم
-تنها راه تحقق اهداف داشتن باورها و افکار هم جهت با خواسته هایمان است
-به میزانی که ثروتمندتر شویم زندگی ساده تری داریم
بنابراین:
-ابتدا به خواسته های خود دست یافته سپس مناسب یا غیر مناسب بودن آن را بررسی کنیم
-رسیدن به خواسته ها باعث ایجاد اعتماد به نفس برای تحقق سایر اهداف خواهد شد
-زمانی که به خواسته های خود دست یابیم به راحتی می توانیم از آنها گذر کنیم
-تا زمانی که خواسته ای را تجربه نکرده ایم نمی توانیم از آن گذر کرده یا سیر شویم
-به میزانی که مذهبی تر باشیم فقیرتریم
-هیچ فضیلتی در فقیر بودن در قرآن وجود ندارد
-امام علی و حسن ثروتمندترین افراد زمان خود بودند
-پیامبر با ثروت خدیجه توانست پیام خداوند را به افراد منتقل کند
-با داشتن باورها و افکار مناسب به مسیر درست هدایت می شویم
-با داشتن باورها و افکار نامناسب ثروت خود را از دست می دهیم
-اعتماد به نفس ناشی از تحقق اهداف انرژی زیادی برای تحقق سایر اهداف برایمان ایجاد می کند
-گذر کردن از مادیات انتخاب سادگی در زندگی به ما قدرت زیادی می دهد
-مقاومت ها و ترمزهای ذهنی خود را در زمینه ی ثروت تغییر دهیم
-ما همواره باید در حال خلق ثروت باشیم هیچ گاه چیزی را نفروخته که به جای آن چیز دیگری خریداری کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای خواسته هایم خدایی که اگر بهش ایمان بیاری برات همه چیز میشود و اجابت میکند درخواستتو
سلام به بهترین استادم استاد خوب و توحیدیم
سلام به مریم جانم مریم زیبا و مهربانم
استاد ممنونتم بابت این سایت و فضای امن و
الهی که هر روز دارم بهتر میشم
از خوندن کامنتها از نوشتن کامنت از دیدن نتایج دوستان از شکرگزاریها شون از رسیدن به خواسته هاشون از ایمان و توکلشون به خداوند از باورهایی که خودشون ساختن ووووو لذت میبرم
با خودم میگم اگه اونا تونستن منم میتونم فقط باید برای موفق شدن بعضی از کارها رو انجام بدیم و بعضی ها رو انجام ندیم
و خیلی خوشحالم که میتونم الگوها رو که میبینم جسارت پیدا میکنم ایمانم که به خداوند هر روز قوی تر میشه دلمو بیشتر گرم میکنه خدایا شکرت سپاسگزارتم
خدایا به من قدرت بده تا بتونم شخصیتم رو رشد بدم تا درآمدم بالا بره
مدارمو بالاتر ببرم ظرف وجودمو با دیدن کوچیکترین نتایج تا بزرگترین نتایج بزرگتر کنم
آره میتونم
کنترل ذهنمو بیشتر میکنم حواسمو بیشتر روی خودم میذارم و فایلها رو گوش میکنم تا امسال به لطف و هدایت خداوند بهترین برای خودم بشم
در هر زمینه ای
وقتی من تغییر کنم مسلما نتایجم متفاوت تر میشه از ماه پیشم
من میتوانم من موفق میشم
من لایق خوبیها و زیباییها هستم
من لایق درآمد عالی هستم
من لایق خونه بزرگ هستم
من لایق نعمت و ثروت و فراوانی این جهان پهناور هستم
خدایا برای تمام کمکهایت برای تمام هدایتهایت ب ای تمام داشته هایم که تا الان به من داده ای
شکرت میگویم سپاسگزارتم
در پناه خداوند بخشنده و مهربانم باشین
بنام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم زیبا و دوستان عزیز همفرکانسی.
خدا رو سپاسگزارم که به سمت این فایل هدایت شدم، استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این فایل ارزشمند، از تک تک دوستان عزیزم که کامنت نوشتند در این جلسه و خوندن کامنتاشون بی نهایت به بالا رفتن درکم از صحبت های استاد کمک کرد سپاسگزارم.
اسم این کامنتم رو میزارم داستان “بلوبری های با برکت” ؛
و میخوام با جزئیات بگم اجابت کردن کوچکترین خواسته های ما چقدر میتونه باعث رشد ما و بزرگ شدن ظرف وجودمون بشه و اینکه تمام خواسته های ما از کوچکترین اونا تا بزرگترینشون ارزشمند هستن.
ابتدا بگم که من از صفحه ی اول تا صفحه ی 40 کامنت خریداران رو مطالعه کردم و یه سری چراغ ها توی ذهنم روشن شد، اولش قصد داشتم تمام 48 صفحه رو مطالعه کنم و بعد کامنت بگذارم اما حس ام که بهش خیلی اعتماد دارم گفت همین الان درکم رو مکتوب کنم، من حین خوندن کامنت دوستان به کامنت هایی که خودم قبلا نوشته بودم هم رسیدم و دیدم بارها هدایت مجدد شدم به این فایل و چندین کامنت از سال 1401 تا الان توی این جلسه گذاشتم و آخرین کامنتم مربوط به اسفند 1402 بود و با خوندن کامنت هام و مقایسه با قبلیا متوجه شدم هر بار به صورت تکاملی در برداشتن این ترمز کمی پیشرفت و بهبود داشتم خوندن کامنتای دوستان و بالاخص کامنتای خودم من رو ترغیب کرد که باز هم رد پا بگذارم تا روند تکاملم ثبت بشه و در آینده بتونم با مطالعه ی کامنتم و دیدن پیشرفتم انگیزه بگیرم برای ادامه دادن این مسیر زیبا.
چند وقتی هست که به لطف خداوند هدایت شدم به بهبود باورهای مالی و آماده تر شدم که اهداف مالی ام رو تیک بزنم، از چند ماه پیش که هدایت شدم به باور فراوانی خیلی اتفاقات خوب مالی سرعت بیشتری گرفتن و درآمدم با سرعت بیشتری شروع به تغییر کرده، خصوصا بعد از کار روی جلسات هشتگانه ی فراوانی ثروت یک، قدم به قدم شرایط مالیم بهبود پیدا کرد و درآمدم بالاتر رفت بعد از اون ایده اومد که خریدای روزمره ی خونه رو هم خودم انجام بدم تا قبل از این چون خودم رو آدم ولخرجی میدونستم جرات اینکه کارت همسرم دستم باشه نداشتم و به بهانه های مختلف از زیر این مسئولیت شونه خالی میکردم اما به لطف جلسه ی شانزدهم ثروت و باگ هایی که تونستم با کار کردن روی این جلسه رفع کنم فهمیدم که پول دردسر نداره و اگر برای من داره ایجاد دردسر میکنه به خاطر باورهای غلطم هست بیام پذیرای پول باشم و با توجه به رفتارهایی که با پول دارم ردپای باورهای غلطم رو پیدا کنم این شد که کارت همسرم رو به دست گرفتم و به شکل یه دانشگاه به این داستان مدیریت پول نگاه کردم که قراره کلی درس و رشد برام داشته باشه، داستان هدایت مجدد من به این جلسه برمیگرده به خریدی که چند روز پیش از میوه فروشی داشتم، یه بک بزنم به عقب تر، چند ساعت قبل از رفتن برای خرید توی دفترم داشتم ترمزهایی که مانع خرید ماشین میشد رو دونه دونه مینوشتم و براش منطق درست میاوردم و خیلی حالم خوب شد اما باز زیاد برام واضح نبود که علت اینکه بارها تصمیم به خرید ماشین گرفتم اما شرایطش فراهم نشده چیه و چرا با اینکه مدت طولانی ای هست که این خواسته رو دارم هنوز اجابت نشده (من خواسته ام اینه که بدون وام و تسهیلات یا روشای عجیب غریب دیگه، خیلی طبیعی به اینخواسته ام برسم یعنی پولش رو بسازم و خیلی راحت نقد برم کارت بکشم و ماشین بخرم و تنها راهی که فعلا به ذهنم رسیده اینه که یه بخشی از درآمدم رو پس انداز کنم بارها به صورت آنلاین طلای آب شده خریدم اما به یه عددی که میرسید تسویه میزدم و پولم رو برمیداشتم خرج میکردم و نمیدونستم ایراد از کجاست که نمیتونم متعهد باشم به پس انداز، کلا با نگه داشتن پول توی حسابم مشکل دارم و نمیدونستمم علتش چیه و فقط بهانه ام این بود که دارم آیویش هام رو پر میکنم اما بارها به اضطرار مالی رسیدم و فهمیدم یه چیزی این وسط توی ذهنم در مورد پول ایراد داره و بحث پر کردن آیویش ها نیست طبیعی نیست که حساب من اکثر اوقات خالی باشه اگرمیگم باورام تغییر کرده این تغییر باید خودش رو در حساب بانکی بهتر نشون بده اونم نه اینکه دو روز پول تو حسابم باشه چند هفته گیر یه تومن پول باشم، تا اینکه چند روز پیش شروع کردم به نوشتن در مورد خواسته ی ماشین، بعد از نوشتن در موردش هدایت شدم برم بیرون برای خرید (تا قبل از این تمام خریدهای خونه رو همسرم انجام میداد).
بعد از خرید از میوه فروشی وقتی فیش رو چک کردم و علت رو از فروشنده پرسیدم متوجه شدم بابت چند تا دونه بلوبری که توی یه جعبه ی کوچولو اندازه ی کف دست بود چند صد هزار تومن پول پرداخت کرده ام به اسم اینکه بلوبری خارجی و وارداتی هست، اولش حالم خیلی گرفته شد و خیلی حسم بد شد و نمیدونستم چرا، فکر میکردم به خاطر باور کمبوده اما بعد که خودم رو واکاوی کردم دیدم دلیل اصلی باور کمبود نیست من احساس گناه دارم به دلایلی. (خوردن بلوبری رو اولین بار بود میخواستم تجربه کنم و تا قبل از دوره ی سلامتی اصلا به خریدش و خوردنش توجه نکرده بودم، حقم بود تجربه اش کنم با هر قیمتی و کیفیتی) اما نجواهای ذهنی میگفت نباید اینقدر از خرج خونه رو هزینه ی چند تا دونه میوه برای خودت میکردی (احساس عدم لیاقت) و دوم اینکه ذهن کمالگرام مدام سرزنشم میکرد که تو اصلا به درد مدیریت مالی نمیخوری تو اصلا نمیدونی با پول چطور رفتار کنی تو رو چه به این کارا، تو از وقتی یادمه توی مدیریت پول افتضاح بودی، تو پول بساز بده دست کس دیگه ای برات مدیریت کنه تو برای اینکار ساخته نشدی و این مدل نجواهای ذهنی.
دیدم یه جا هم که آگاهانه خواستم ولخرجی نکنم پول خود به خود داره فرار میکنه از حسابم داستان چیه؟ چه باوری تو ناخودآگاهم هست که پول با من راحت نیست چون چند مورد هزینه های اینجوری قبلش پیش اومده بود.
اومدم خونه و شروع کردن به نوشتن توی دفترم و با خودم حرف زدن، با این منطق خودمو آروم کردم که من کاری ندارم که طعم این میوه رو دوست نداشتم یا به نسبت تعداد و کیفیتش عددی که پرداخت کردم زیاد بود من اصلا کاری به اینا ندارم من برای تجربه ی جدید حاضرم چند صد تومن که هیچی، هر چقدر لازم باشه پرداخت کنم چون این تجربه کردن باعث گذر کردن و رها شدن میشه دیگه گوشه ی ذهنم نیست که فلان چیزو نخوردم یا نپوشیدم یا تجربه نکردم و ذهنم دیگه درگیرش نیست همین حین که میگفتم تنها راه گذرکردن و بزرگ شدنم تجربه کردنه یهو اسم این فایل توی ذهنم پلی شد، فوری اومدم سراغ این فایل و شروع کردم به گوش دادن و خوندن کامنتا بعد از چند صفحه خوندن دیدم خدای من تازه میفهمم چرا به خواسته ی وسیله نقلیه که مدت هاست دارم نمیرسم چرا هر بار که بهم الهام میشه کمی از درآمدت و ورودیت رو پس انداز کن ذهنم با قدرت این ایده رو پس میزنه؟ چرا ظرفم سوراخه؟
اگر اون بلوبری ها رو نمیخریدم اصلا هدایت نمیشدم به این جلسه و اگر این جلسه رو مجدد نمیشنیدم اصلا نمیدونستم ترمز اصلی ام و علت نرسیدن هام چیه؟
هنوز توی ذهن من بین خدا و پول تعارض هست یعنی من فقط تونستم تا حدی باورام رو اصلاح کنم که پول بتونه وارد زندگی ام بشه اما چون هنوز بین خدا و پول توی ذهنم تعارض و دوگانگی هست و نمیتونم بین خدا و پول جمع ببندم کف ظرفم سوراخه و به محض ورود پول سریع یه چاله ای براش میکنم، خیلی فکرکردم ببینم منطق من برای این شکل رفتارا چیه؟ و این باورها از کدوم ورودی هام درگذشته نشات میگیره؟
رسیدم به باورهای اسکاول شینی، من کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو چند ده بار خوندم و چند صدبار توی ذهنم مرور کردم و صدها بار هم بهش عمل کردم، من این کتاب رو نخوندم بلکه جویدمش، هفت سال این کتاب با من بود از سال هشتاد و نه تا سال نود و شش هفت، خیلی باورای خوبی تو اون کتاب بود که باعث شد خیلی جاها با ایمان بدون هیچی بتونم کارای بزرگی بکنم اما به هیچ وجه شک نکردم که داره یه سری باورای مخرب در مورد پول هم در قالبی موجه به خوردم میره، تازه فهمیدم چرا استاد میگه خیلی از کتابا مسیر رو برام طولانی کردن و باورای اشتباه دادن.
اینکه خود فلورانس اسکاول شین هم توی یه آپارتمان متروکه در فقر از دنیا رفته نشون میده که چطور باورهای اون کتاب در عین حال که میتونه توی خیلی از جاها کمک کننده باشه اگر مخاطب حواسش نباشه چطور میتونه از نظر مالی به قهقرا ببرتش.
بارها توی جای جای کتاب چندین داستان به شکل های مختلف بود از افرادی که بدون دغدغه و ترس و ایمان به خدا تمام پولشون رو خرج کردن و به خداوند ایمان داشتن و مشکلات مالیشون به طرز جادویی حل شده، خیلی هاشون در دقیقه ی نود یعنی در اوج ترس و ناامیدی.
و من اینقدر این داستان ها رو خوندم و تکرار کردم اونم با برداشتی غلط که به این نتیجه رسیدم تنها راه لایق شدن برای ثروت اینه که ایمان خودم رو به خدا ثابت کنم و راه ثابت کردن ایمانم هم اینه که هر چی پول دارم خرج کنم و نگران اومدن پول بعدی نباشم.
این هر بار کلا حسابم رو صفر کردن و ایمانم رو به خدا این شکلی ثابت کردن تکرار شد و هر بار اضطرار مالی… و بعد نشون دادن ایمانم… بعد دوباره ورود پول… و بعد دوباره خرج کردن با باور ایمان به خدا و باور به مثلا فراوانی… و بعد دوباره صفر شدن… و منتظر ورودی بعدی بودن و… این داستان ادامه داشته و همواره بوده تو زندگیم.
اما یه جا شنیدم استاد میگفت ظاهر حرفا مهم نیست که چقدر قشنگه، از احساست میتونی بفهمی که یه باوری درسته یا غلط، دیدم این حالت اضطرار مالی اصلا حس خوبی نیست، چرا من همش میخوام این مدلی ایمانم رو به خدا ثابت کنم؟ چرا همیشه باید صفر بشم و بعد ورودی بعدی بیاد؟ تِم این باور شبیه هموناست که دوست دارن اول ورشکست بشن و بعد موفق بشن و با افتخار از ورشکستگی هاشون و سختی کشیدناشون و اینکه ناامید نشدن و ادامه دادن حرف میزنن.
گفتم نمیشه یه بارم شده من پول توی حسابم باشه و قبل از کامل خرج شدن دوباره پول بیاد تو حسابم؟ نمیشه مدام صفر نشم؟ چرا یه ارتباطی و لینکی توی ذهنم بین ایمان به خدا و خرج کردن و از دست دادن پول و صفر شدن هست، دیدم بله دلیلش اینه که من هنوز پول رو نقطه ی مقابل خدا میدونم، ایمان به خدا یک طرف و پول طرف دیگه، اگر پول توی حسابم بود یعنی توکل کردم به پول نه به خدا، اینکه وجود پول توی حسابم داره بهم احساس امنیت میده احساس خیال راحتی میده غلطه، پول رو تماما مادی تصور کردم و ماموریت پول توی زندگی ام و معناش برای من فقط خرج کردن و برآوردن نیازهای مادی بود چون پول رو فقط مادی دیدم و نه معنوی، این دیدگاه باعث شده که نزارم این نعمت ارزشمند الهی بخش معنوی ماموریتش رو یعنی احساس امنیت و آرامش و تقوایی که با حضورش میاره، آسون شدن کنترل ذهن که با خودش میاره برام انجام بده، من وقتی پول دارم خیلی کنترل ذهن برام راحتتر میشه راحتتر و با حوصله ی بیشتر و تمرکز بیشتر به کار کردن روی باورام و انجام ایده های کاری میپردازم مسیر رشد برام لذتبخشتر و راحتتره، اما همه ی اینا توی ذهنم احساسات اشتباهی بودن میگفتم نباید اینجوری باشه. این کمالگرایی و سختی دادن به خودم و خودم رو لایق آرامش و امنیت مالی ندونستن، تمام این احساس عدم لیاقت ها از این باور ریشه دارِ تضاد خدا و معنویت با پول و ثروت میومد.
همیشه برام سوال بود که چرا بعضی از اطرافیانم عجله دارن برای رسیدن به خواسته هاشون حتی یه فرش رو قسطی میارن همیشه میگفتم خب تو که میخوای سه ماه قسط بدی خب پولاتو بزار رو هم سه ماه شد برو فرشو بخر سه ماه صبر کردن که نمیکشه کسی رو، بعدش دیدم نه هر بار خودمم سعی کردم این شکلی به یه خواسته ای برسم پوله نمونده به یه طریقی خرج شده و هیچ وقت فکرنکردم این یه ایراده، هیچ وقت از خودم نپرسیدم چرا پول ازم فراریه؟ این دیالوگ ثابت تمام ذهن های فقیره: پول پیش من نمیمونه… میترسم خرج کنم…
مامانم همیشه تو بچگیم یه جمله رو تکرار میکرد میگفت پول مثل ریگ کف دسته تو دستت میگیری از لای انگشتات سُر میخوره میریزه، این باور رفته بود توی مغز من، یا به بهانه ی اینکه پول ارزشش رو از دست میده به طلا تبدیلش میکردم یا یه چیزی باهاش میخریدم و نمیزاشتم پول پیشم بمونه، تمام این زنجیره ی هدایت های پربرکت و درک تازه ی من از برآورده کردن خواسته ی یه خوراکی استارت خورد، اگر میخوام از لحاظ مالی رشد کنم راهی ندارم جز اینکه یه جهاد اکبر راه بندازم علیه این باور موذی، مخرب و ضربه زننده.
سلام خدمت استاد عزیزم وخدمت خانم شایسته عزیزودوستانی هم مسیرهستیم
واقعاممنونم ازت که این کامنت زیبا را نوشتی دقیقا مشکل من همین بود وامروز هدایت شدم به این فایل ودقیقا جوابم درصحبتهای شماست وایمان دارم همانطور که به این فایل وکامنت شما هدایت شدم به نتایج وخواسته های هم که دارم میرسم ومن هم یه روز ی مثل استاد گذرمیکنم ازمادیات واین به شرطی هست که بهشون برسیم من به این نتیجه وباور رسیدم خواسته های من مقدس هستند ودقیقا من را به خدا میرساند.
خدایاشکرت که هرلحظه مارا هدایت میکنی به مسیر رشد وآگاهی
وازتون ممنونم بابت کامنت بسیار زیبا وپرازآگاهیتون
وازخدامیخوام هروز دراین مسیر ثابت قدم باشیم وروزبروز به خداوند نزدیکتر بشویم
خدایاشکرت
سلام به شما دوست هم فرکانسی عزیز.
باور و نتایج مالی من درباره پول دقیقا مثل باور شماست و به لطف خداوند هدایت شدم به کامنت بسیار تاثیرگذار شما برای پیدا کردن این باورم.
بسیار از دوستانی مثل شما سپاسگزارم که دستان خداوند هستید برای هدایت بنده های دیگه اش به سمت دریافت نعمتها.
واقعا باور بینهایت آزاردهنده و مخربیه این باور و مثل یه سد محکم جلوی پبشرفت آدمو از لحاظ مالی میگیره و باعث میشه آدم دقیقا گنجشک روزی بشه.
سلام به استاد عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه
الان که دارم این کامنت رو می نویسم در دوره هم جهت با جریان خداوند هستیم و تا الان 5 جلسه ش اومده روی سایت….
خب هدایت های من توی دوره به شکلی پیش رفت که بهم گفته شد که بیام و این فایل رو گوش بدم…. استاد من خب تقریبا هر فایلی که شما دارید روی سایت چه هدیه و چه محصول رو گوش دادم و خب راستش بعد از اینکه به یک درک اولیه ای رسیدم میشه گفت که در برابر 90 درصد از فایل هاتون مقاومت خاصی نداشتم و انگار درون من از قبل این آگاهی ها رو قبول داشت. اما این فایل شاید تنها یا یکی از معدود فایل هایی هست که من موقعی که گذاشتینش روی سایت بهش مقاومت داشتم تا الان که دوباره گوش دادم و دیدم که خداروشکر چقدر مقاومتم کمتر شده….
مقاومت داشتم چون درکتون نمی کردم که چرا دارید مثلا خونه ها و ماشین هاتون رو میفروشید مگر نه اینه که این ها خواسته های شما بودند و شما برای رسیدن بهشون تلاش کردید و حس می کردم اگه من این فایل شما رو گوش بدم استاد انگیزه م واسه رسیدن به خواسته هام کم میشه اصلا چونکه مثل اینکه آخر این مسیر میشه یک زندگی ساده و عادی….
اما الان میفهمم که استاد راجب چی داشتین حرف میزدین توی این فایل… من به این نتیجه رسیدم استاد که همه چی واسه انسان یه روزی تکراری میشه… از خونه و مسافرت و دوست ها و روابط تا ماشین و موتور و طلا و پارتی…. و خب روزی که تکراری بشه هر کدوم از این ها واسه یک فرد اون شخص براحتی میزارتش کنار و به این معنا هست که ازش سیر شده و گذر کرده…. اما فقط یک چیز هست که هیچوقت تکراری نمیشه اونم عشق و علاقه فرد هست… فوتبال هیچوقت برای مسی ها و رونالدو ها و زیدان ها تکراری نمیشه مهم نیست که چقدر جام یا توپ طلا بدست بیارن… اختراع و پیشرفت و کارهای جدید و تکنولوژی هیچوقت واسه ایلان ماسک ها تکراری نمیشه مهم نیست که چقدر موفقیت و ثروت بدست بیارن…. چون این افراد عاشق کارشون و شغلشون و مسیرشون هستند.
پس اگر افراد به این درک برسن هیچ عجله ای واسه رسیدن به خواسته هاشون ندارن چون میدونن که همه چی یه روز واسشون تکراری میشه ( اما میدونن که تجربه خواسته شون بی نهایت لذت بخش هست و این خیلی خوبه که بهش برسن و ازش گذر کنن)
و از طرف دیگه هم بی نهایت از مسیرشون و کاری که دارن انجام میدن لذت میبرن چون میدونن که این تنها چیزی هست که میتونن تا لحظه آخر زندگیشون ازش بی نهایت لذت رو ببرن…..
در پناه نور و عشق الهی باشید….
بنام خدای آرزوهای من
سلام
روزشمار تحول زندگی : تعهد 138
از گذشته و بارها و بارها شنیدیم یا در فیلمها دیدیم که هرچقد ثروتمند میشی از خدا دور میشی و اخرتتو از دست میدی و پول چرک کف دسته و… و آدمهای فقیر فقط ادمهای خوبی هستند و آدمهای ثروتمند بد هستند و…
ولی تنها راه گذر از ثروتمند شدن ثروتمند شدن و لبریز شدن و سیر شدن هست که بتونیم ازشون بگذریم
وقتی باورهامون بنیادین و طی زمان و با کار کردن تغییر کردن کم کم نشانه ها میان و آدمها و شرایطی و ایده ها وارد زندگیمون میشن
ما با خریدخانه و ماشین و لباس و کفش و هروسیله ای به گسترش و پیشرفت جهان کمک میکنیم ولی زمانی میتونیم بخریم که ذهنمون از تردید و شک خالی باشه و ایمان و باور داشته باشیم میتونیم بخریم
خدایاشکرت دوستت دارم
سلام وقت به خیر خدمت استاد عزیز
خداروشکر که در این مسیر هستم و زندگی من در حال تحول است و من ذره ذره تحول آن را با هزاران شکر پذیرا هستم روزی هزار بار از خداوند تشکر می کنم تصویر سازی می کنم و برای کارم برنامه میریزم توکلم به خداوند است و به خودش میسپارم که من را به درست ترین مسیر هدایت کند
یکی از همکارانم با مشکل مواجه شده بود من فایل رایگان فرکانس را برای فرستادم گفتم شاید درک کند و خودش را از بند مشکلات رها کند که متاسفانه در مدار نبود و کلی هم مسخره کرد
روزی هزار بار از خداوند تشکر می کنم که من را هدایت کرد
ثروت نیاز به باورهای ثروت ساز دارد و متاسفانه من سرتاسر باور نادرست از ثروت دارم ولی در تلاش هستم که درستش کنم
تا ثروت را درک نکنیم و باور هایمان را درست نکنیم به ساده زیستی نمیرسیم
حق با استاد است باید از ثروت گذشت
لطف حق همراهتان
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
تنها راه گذر از ثروت تجربه ثروت هست.
همه ما در طول زندگی و متناسب با سن خودمان یکسری خواسته هایی داریم و بهترین راه اینکه به خواسته هایمان برسیم ، چراکه وقتی به خواسته های خودمان می رسیم رشد می کنیم روح ما لطیف میشه ، قلب ما باز میشه، افکار و باور های ما بهتر و بهتر میشه ، برای اینکه بتونیم از چیزی سیر شویم باید تجربه اش کنیم استفاده کنیم ، نیاز هر انسان هست که غذاهای خوبی بخوره، لباس های زیبایی داشته باشه ، همسری اختیار کنه و تشکیل خانواده بده.
پس باید باور داشته باشیم وقتی به آرزو های خود می رسیم در واقع به رشد جهان و گسترش آن کمک می کنیم ، این چیزی هست که خواست خداوند هست .
پس هرجه ثروتمند تر بشم به خداوند نزدیک تر میشم ، هرچه ثروتمند تر بشم آرامش من بیشتر میشه تمرکز من بیشتر میشه و در نهایت عبادت و نماز من واقعی میشه و با خلوص نیت خداوند را ستایش می کنیم و قتی که ثروت را تجربه می کنیم آرام تر میشم ساکت تر میشم ، مومن تر میشم ، ایمانم قوی تر میشه .
بنابراین برای اینکه ثروتمند شوم قدم اول اینکه باور کنم ، ثروتمند شدن باعث نزدیکی من به خدا میشه ثروتمند شدنم باعث بالا رفتن ایمان من میشه، حتی میزان دسترسی به ثروت ، باعث سلامتی من میشه ، چون وقتی نعمتهای بیشتری را تجربه می کنم روح من پاکتر میشه و جسم من هم سالمتر میشه . در قرآن اصلا توصیه به فقر نشده و فقر نشانه عزت نیست .
بلکه فقیر بودن نشانه بی ایمانی فرد هست ، شخص فقیر بر خلاف قوانین جهان هستی عمل می کنه ، چون قادر به رشد و گسترش جهان نیست ، شخص فقیر نه خودش از این دنیا لذت می بره و نه باعث لذت بردن و شادی دیگران میشه، و در واقع خنثی هست و در این دنیا با بدبختی زندگی خواهد کرد و در جهان آخرت هم بیچاره تر هست .
138مین مدارثروت روزشمارخدایاهم قوت می خوام،هم صبربرای رسیدن به اهدافم سلامتی وپول ورابطه ی الهی
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای خوبم.
بابت سلامتی خانواده ونی نی من خداراسپاسگذارم.
سالهاپیش که قانون جذب روبلدنبودم.
مثلامیگفن فلان شاهزاده ماشین طلا داره!!!!!!!!!!!!
فلانی هواپیمای طلاداره!!!!!!!!!!!!!
میگفتم یعنی چی!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟.
خدایابه من اونقدبده که زندگی کنم!خب طلابرای زینتم دوست دارم. خانه وماشین وباغ و،ویلادوست دارم. خب این برای من طبیعی تربودتاهواپیما وماشین طلا.
وهر وقت میگفتن پول بده من قانون رونمدونستم!ولی میگفتم اگه بده چراخداخلق کردخداکه چیزبدروبه وجودنیاورده!
میگفتم خدایاپول بده!؟لطفاهمونوبه من بده من کیف کنم بعدباهم کنارمیایم!!!!!!!
وقتی کسی برام دعامیکردالهی خدایک دستشویی به خودت بده خخخخخخخخخخخ!میگفتم چه دعایئه؟؟!!
میگفتن خدابهت یک خانه ی 50متربده!!!!!!!!!
میگفتم:نه ه ه ه ه ه!!!!!خدایابه حرفهای اینهاگوش نکن!
بعدم به طرف میگفتم میشه لطفابرای من دعانکنین!!!!!
میپرسیدبرای چی میگفتم من خونه ای میخوام ویلایی بزرگ!¡!!!!!!مسخره میکردن میگفتن همینم خدابهت بده ازمستاجری در بیاخوبه خداتوشکرکن!!!!
الان جلوی کل خانواده ی سایتی میگم خدایاتوکه میخوای جون بدی!!!!!!!
پس خوب جون بده اونی که میخوام بده بایدم بدی.
چون وعده ی فضونی روتوبه من دادی.
توی سایت آوردی ،توسایت وتوقرآن گفتی که شیطان وعده ی فقروفحشامیده.
خوب تکون بخورتوقدرت داری ماروازشرشیطان نجات بدی چون به خداازپسش برنمیام ضعف دارم.
توی این سایت که همش ازثروت وپول وسلامتی و……..صحبت میکنن تومنووارداینکارکردی.
من که به راه خودم میرفتم حالابیراهه، یاراه درست.من نمیدونم کدوم راه درست وآسونه حتماراهی رامیرفتم که ازاول تاآخرش چاه که چی بگم!!!!؟؟؟؟
توسیاه چاله بودم.درسته تودوست داشتی منوخانوادم سالم وثروتمندوپولداربشیم چون پولدارشدن معنوی ترین کاردنیاست.
حالاکه تومسیرثروتمندی قراردادی خوب خدمت رسانی کن من که نمی دونستم استادعرشیانفرواستادعباسمنش کیه!!!!!؟؟؟؟
فقط یک کلام گفتم:خدایایادرست کن یامرگم رابرسان!!!!؟؟؟!
این استادهاروتوبه منوخانوادم معرفی کردی.
خوب دوباره گفتی فرصت بهت میدم اینباربامعلم خوب همکلاسیهای درسخون وپیش فعال .
ای که مراخوانده ای راه نشانم بده.دوست دارم اونقدرخداسلامتی وعمربه خودم وخانوادم بده بارابطه ی عالی استقلال مالی،آزادی زمانی،آزادی مکانی که منم به زودی سیربشم چشمام سیربشه که ازاستادهم واضحتربگم خدایاشکرت به بقیه بده.حالاکی؟نمیدونم!
خدایاهرآنچه ثروت برام شدی درمشیت الهی.
خدایا دوست دارم باتو خرج لذت خودم وخانوادم کنم.
استادخوب اینوکه ازاول شنیدیم،میگن ازهرکه غیبت کردی ازش رضایت حاصل کن.
این روش امروزبه من الهام شدهدیه ی الهی است.
خدایاجلوی جمع خانواده ی سایتی اعترافم راکتبی مینویسم که درآینده ببینم چی نوشتم !!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
وازاین دست خط خودم چه نعمتهایی واردزندگیم شده؟؟؟؟
اینجانب لیلاتوسلی تعهدمیدهم که ازپول ،پولدارهرجاسخن غیرخدایی زدم معذرت میخوام.وقول میدم خداجون همیشه ازپول و پولدارهاتعریف وتمجیدوتحسین کنم و به خوبی یادکنم. وهمینجورکه ازبچه هام وعزیزدلم خوبی میگم وخوبی تعریف میکنم ازپول هم به خوبی یادکنم نه جلوی آدمهای نامحرم فقط جلوی اصل وجودم وگوشهای محرم.چون گوش نامحرم نباشدجای پیغام سروش.
استادمن ازبس که به بچه ذوق میزنم اگه به پولم هم یک چهارم ذوق میکردم پولداربودم.
وخدایازمانی که ناآگاه بودم ازپول بدگفتم به حضورش بدکردم خطاکردم من که نمیدونستم پول هم نعمتِ پول هم ازانرژی خودته اصلامن نمدونستم توکی هستی غیرازیک پیرمردکه همیشه توآسمونهانشستی!
حالاکه اومدیم توخط خودشناسی وخداشناسی خودت گفتی درقرآن ماازتوان کسی بیشترتکلیف نمیخواهییم.
حالامن تااینجااومدم حتماغیبت بدپشت سرپول وپولدارهاداشتم.خدایامنوببخش.
عاشقتونم استادمریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.
به نام خداوند ثروت آفرین
خدایا هر آنچه دارم از آن توست
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی مهربان و دوستان خوبم درسایت
هر چی ثروتمندتر باشی، به خدا نزدیکتری… چرا؟ چون وقتی پول داری، دغدغهی روزمرهی مالی نداری، تو آرامشی، ذهنت آزاده، میتونی با خیال راحت روی رشد خودت، روی معنویتت و روی کمک به بقیه تمرکز کنی. ثروت یعنی آزادی، یعنی فرصت بیشتر برای تجربهی زندگی، یعنی اینکه بتونی به گسترش جهان کمک کنی، و تاثیر مثبتتری تو این دنیا داشته باشی.
اما اون باور قدیمی که میگن “پول چرک کف دسته”؟ کاملاً غلطه! پول فقط یه وسیلهست، یه انرژی که بستگی داره تو دست کی باشه. اگه یه آدم درست و آگاه پول داشته باشه، دنیا رو جای قشنگتری میکنه، اما اگه دست آدمای ناآگاه بیفته، شاید برعکس عمل کنه.
و مهمترین نکته اینه که تنها راه درک واقعی ثروت، تجربهی خودِ ثروته. از بیرون نمیتونی بفهمی ثروت چطوری بهت آرامش، آزادی و نزدیکی به خدا رو میده. باید لمسش کنی، باید توش زندگی کنی، تا بفهمی چقدر میتونه نگاهت به دنیا رو تغییر بده. پس به جای اینکه باورای محدودکننده رو تکرار کنیم، بهتره ذهنمون رو برای دریافت این نعمت بزرگ باز کنیم و بپذیریم که ثروت حق الهی ماست.
خدایا شکرت…