جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-25.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت1970-01-01 00:00:002024-07-12 18:47:15جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدایی که پرستش و ستایش او از عمق و جانم میآید
خدایا شکرت بینهایت ازت سپاسگزارم برای این احساس عالیی که دارم
سلام استاد عزیزم و بانوی زیبا
خداروسپاسگزارم که برگشتم فقط با کمی تعهد برگشتم
خدایا شکرت که هرگز دست من رو رها نکردی
*خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم
چقدر این جمله استاد شیرین بود
این جمله برای من این معنا رو داشت :
1بزن و برقص و اطرافیان رو در شادیت شریک کن
2ییخیال هرچه هست باش
3بیشتر در سایت استاد باش
تو این مدت یکی دو ماهه خیلی کم فعالیت کردم و فکر میکردم بدور به سایت هم میتونم خیلی عالی رو خودم کار کنم
استاد من اعتراف میکنم که من در طول روز ورودی هام رو مثل ثابق کنترل نکردم به این هوا که من الان میتونم خودم رو تو مسیر نگه دارم
یکی از بزرگترین نشونه های اینکه فرشته پرت شدی از تو باغ این بود که ستارهم تو سایت 4تا شد و نصفش کم شده بود
این ی زنگ تو گوشم زد
فرشته هواست هست؟
کانون توجه
اعتراف میکنم قبلا برام سخت تر بود به نکات مثبت اطرافیانم توجه کنم
اما الان افراد کمی در زندگیمن و افرادی بسیار عالیی و شگفت انگیز هستن که ناخودآگاه توجهم میره روی نکات مثبتشون
.
قبلا همش بااین موضوع درگیر بودم که چطور توجهمو رو موارد مثبت نگه دارم
الان میتونم بگم 1 درصد بهتر شدم و همین الان صدای زیبای پرنده ها داره میاد لبخند رو لبامه و تایپ میکنم و صدای تیک تیک کیبوردمم میشنوم
البته چایی صبح هم کنارمه و تو سالن فریماه نشستم منتظر مشتریمونم
امروز روز پرمشتری داریم ولی دیگه مثل گذشته اصلا بیکار نمیشینم و بیشتر روز هندزفری تو گوشمه
یک ایرپاد هیولا خریدم که هر دو هفته 3 بار میزنم شارژ یعنی اینقدر هیولاست
اینا همه توجه به نکات مثبته
خدایا شکرت برای همه چیز
سلام استاد عزیزم و همه ی همراهان این سایت پراز آگاهی
امروز به طور اتفاقی هدایت شدم به دانلود های سایت و قسمت قوانین بدون تغییر خداوند .تصمیم گرفتم هر روز یکی از فایل هارو گوش بدم و نت برداری کنم و تمریناتش انجام بدم….
خلاصه این فایل اولین قدم برای شروع تغییر منه…
یاد گرفتم که احساس ما در هرلحظه فرکانسی به جهان خلقت میفرسته که اون فرکانس در آینده به شکل اتفاقات و افراد و موقعیت های مختلف در زندگی ما نمود پیدا میکنه .
ینی گفت و گوهایی که با خودمون داریم ،رفتارهامون، صحبت هایی که از اطرافیان میشنویم و… اگر احساس خوبی در ما به وجود بیاره تقریبا مسیر رسیدن به خواسته هامون طی کردیم فقط میمونه ادامه دادن و ادامه دادن و ادامه دادن تا قدرت گرفتن فرکانس هایی که در واقعیت تجلی پیدا کنن.
امروز احساس خوب داشتن تمرین من بود فقط 5 ساعت گذشته بود که نتیجه احساسمو دیدم . آرامش داشتن .سبک شدن قلبم . و رفتارهای متفاوت دیگران که به چشم دیدم …
تمرین اینکه توجهم بذارم رو خواسته هام و فکر کردن به اتفاقات بد متوقف کنم .
همین اقدام ساده چه کمک بزرگی هست .
متعهدم که این مسیر زیبا ادامه بدم ، هر روز و هروز
سپاسگزارم از خدای مهربان برای تمام هدایت هاش .
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند هدایت گرم،
سلام به استاد قنشگم، خانوم شایسته ی عزیزم و خوبم، و دوستان عزیزم،
فصل دوم ۴۱ مین روز
الهی به امید تو
جهت دهی اگاهانه به کانون توجه:
قانون جذب چیه کارش چیه؟! ما در هرلحظه در حال ارسال فرکانس هایی هستیم و جهان هستی اتفاقات شرایط موقعیت و افرادی هماهنگ و یا همسنگ با آن فرکانس های ارسالی ما برامون به وجود می آورد،
جهان هستی مثل یک سیستمه که داره اطلاعات و فرکانس ها رو از ما دریافت میکنه و مطابق اون فرکانس ها شرایط و محیط رو برای ما به وجود میآورد، این در هماهنگی کامل با عدل خداوند است،
دقت کنید که فکر نکنیم با نشستن یک گوشه و فکر کردن ب پول باعث میشه پولدار بشیم یا یک کیسه پول از آسمان برامون فرستاده بشه، اصلا این طور نیست،قانون میگه به هرچیزی توجه کنید ریشه ی اون موضوع رو برای خودمان به وجود می آوریم توجه به هر شکلی میتواند باشد با فکر کردن صحبت کردن نوشتن با شنیدن….
به هر موضوعی توجه کنیم ریشه و اصل اون موضوع وارد زندگیمون میشه،
خب من هرروز به پول فکر میکنم چرا پولدار نمیشم، ببینید فکر کردن منظور نیست، توجه کردن منظور اصلی این قانون هست…
تو فکر خودمان مثلا داریم به پول فکر میکنیم اما در واقع داریم به کمبود پول فکر میکنیم،
با تاکید فراوان::: قانون میگه توجه شما به هر موضوعی باشه ریشه ی همون موضوع وارد زندگی شما میشود، اما به اشتباه افراد به فقر فکر میکنند اما تو خیال خودشان فکر میکنند دارند به ثروت فکر میکنند،
احساس = مهم ترین قسمت این قانون است که خیلی از آدمها درکش نمیکنند،
احساس شما تعیین کننده س که شما دارید به اون موضوع که دلخواه هست توجه میکیند یا به موضوعی که دلخواهتون نیست…
اگر به پول فکر میکنید به سلامتی و روابط عاشقانه باید احساساتتون هم خوب باشه،
اگر به پول یا روابط عاشقانه فکر میکنی حسادت میکنی غصه میخوری در واقع به نبودنشان توجه میکنی،
قانون میگه باید توجه کنی به آن چه که میخواهی و نشانه ی آن احساس خوب است.
و وقتی به آن توجه کنیم کم کم آرام آرام وارد مسیرش میشوی و برای آن باید حرکت هم بکنی، خود به خود در مسیر قرار میگیری افراد شرایط موقعیت برات مهیا میشه،
این قانون باید جزئی از زندگیمون باشه،
فرکانس یعنی تکرار،
وقتی یک فرکانس ثابت تکرار میشود نتایج به وجود می اید،
ما به عنوان یک دستگاه تولید کننده فرکانس هستیم ما باید بدانیم اگاهانه چه فرکانسی تولید میکنیم از کجا بدونیم از کانون توجهمان بدانیم،
یک مثال زیبا: اگر در رابطه ی عاطفی به نکات منفی همسر توجه کنیم داریم فرکانسی به جهان هستی می فرستیم که من از همین جنس اتفاق بیشتر میخواهم، جهان هستی هم آدمهایی وارد زندگی من میکند که همون رفتار ناشایست و چیزی که من دوست ندارم بیشتر و بیشتر هم از طریق همسر و هم از طریق افراد دیگر برای من تکرار میشود…
اگر به خاطر رفتار مناسب همسر سپاسگذار خداوند باشیم و توجه کنیم به نکات مثبت داریم این فرکانس رو ارسال میکنیم به جهان….
حواسم باشه توی زندگی دارم به چی توجه میکنم به چی فکر میکنم راجب چی صحبت میکنم به رفتارهای مناسب اطرافیانم یا به نکات منفی…
تمام اتفاقات رو خودمون خلق میکنیم در هر لحظه ی زندگیمون شاید اگاهانه نباشه اما اما اما باید اگاهانه زندگی کرد…
و مهمترین مهمترین نکته اینکه هر لحظه چه احساسی داریم…
افراد موفق تاریخ خیلی خوب توانستند احساسشون رو کنترل کنند زاویه نگاهشون رو به مساعل تغییر بدن اونا افرادی هستند که معروف شدن به افراد بینهایت خوشبخت…
افرادی بسیار متفاوت که می توانند در دل یک جنگ آرامش داشته باشند که میتوانند ماندلا درون زندان باشند
گاندی در شرایط سخت باشند
ادیسون در شرایطی ک کل زندگیش سوخت اما آرامش داشت امید داشت حالش خوب بود…
جهان جبر نداره!!! جهان فقط و فقط هرلحظه در حال اجابت کردن و پاسخ دادن است
خداوند استجب لکم،
استاد خیلی خیلی خیلی عاشقتونم شما بینظیرید شما خیلی فوق العاده اید، عاشقانه تو این مسیرم و خیلی خیلی دوستون دارم.. خانوم شایسته ی عزیزم بی نهایت دوستون دارم بی نهایت.
ای کاش به این درک بی نهایت برسیم این فایلها این آگاهی ها میلیون ها میلیون ارزشمند هستند…
چقدر آگاهی های ارزشمندی هستند چقدررررررررررر،
سلام استاد عزیزم و مریم بانوی گل و دوستان و همسران عزیزم
امشب یادم اومد که اون فایلی که اولین بار از استاد گوش کردم و هنوز هم نمیدونم چه کسی اونو برای من ارسال کرده بود و منو به سمت استاد هدایت کرد همین فایل بود تقریبا ۲سال پیش..واقعا این فایل استاد تاثیرگزارترین فایلی هست که میتونم بگم توی سایتشون هست چون اینقدر قدرت باور و اطمینان توی حرفهاشون هست اینقدر با یه لحنی که توش ایمان و باور به حرفهاشون هست که آدم رو میخکوب میکنه همون فایلی که وقتی گوش کردم سریع رفتم دنبال آقای عباسمنش توی سایتهای مختلف توی لحجشون هم یکم اصفهانی بود گفتم این آقا حتما اصفهانیه و همشهری منه ،خلاصه اومدم توی این سایت ویواش یواش با فایلهای رایگان شروع کردم و تا اینجا اومدم
چقدر زیبا گفتن استاد توی یکی دیگه از فایلهاشون که میگن وقتی توی مسیری یکم اشتباه میری سریع متوجه میشی و دوباره به مسیر برمیگردی..امروز خونه بودم و از همسرم پرستاری میکردم و برعکس روزهای دیگه که تمام روز فایلهای استاد و نوشتن و گوش کردن بود توجهم به همسرم بود اما دل تو دلم نبود که یه جای دنج و ساکت پیدا کنم و بشینم پای سایت..اما امشب با همسر نشستیم یه فیلم دیدم که مدام در طی فیلم با خودم میگفتم مریم این چیه داری میبینی اما همچنان نشسته بودم در کنار همسر محترم…بعد از اتمام فیلم به خودم گفتم یعنی تو ۲ساعت از وقت ارزشمندتو گذاشتی واسه این عشقم؟!!!گفتم ازت توقع نداشتم گفتم اشکال نداره برو سفرنامه ۴۱ رو حداقل گوش بده بعد بخواب چقدر جالبه که این فایل باید توجه به اصل از فرع باشه مجدد برای من و دقت ریشه ایی به روی خواسته ها و توجه به اونها و تصمیم گیری دقیق برروی همان اصل…اینم مهر تائید به روی حرفهایی که داشتم میزدم با خودم.البته اینم بگم که الان چندروزه روانشناسی ثروت ۱ رو شروع کردم با عشق و امید و الان چند روزه بیرون میرم پول پیدا میکنم با عشق برش میدارم و کلی ذوق میکنم…بچه که بودم خیلی پول پیدا میکردم همیشه یادمه همه جا پول بود برای پیدا کردن…
الان دارم نشانه های این فایل ارزشمند رو میبینم..البته امروز قسمت دوم آپدیت روانشناسی ثروت رو برای چندمین بار گوش کردم..اهرم رنج و لذت خیلی خوبه این اهرم امروز بهش خیلی فکر کردم ..میخوام بگم هرلحظه من با استاد و خانواده بزرگ و عزیز عباسمنش میگذره دیگه به هیچ کسی نیازی ندارم برای دوستی یا هرچیز دیگه چون تنها نیستم و خلائی ندارم خداروهزاران بار شکر میکنم و همیشه لبخند گوشه لبم هست موقع نوشتن و لذت میبرم…مریمی که یه حرف میخواست بزنه صد دفعه میگفت بگم، نگم حالا چی میشه میگن این دختره فلان و بسانه و …چه فکری میکنن راجع به من الان ۴۱ روزه که هرچیزی که همون لحظه میاد مینویسم میدونم که لازم بوده به نوشتنش…خیلی خوشحالم و آرام.الانم زیر کرسی هستم و لذت میبرم از گرمای کرسی..امیدوارم قلب تک تکتون گرم و پراز عشق و محبت باشه همیشه مثل این کرسی
دوستتون دارم شب آرامی رو براتون آرزومندم
باشد که حتی کلمه ایی از این دل نوشته چراغ راه یک عزیزو انگیزه ایی باشه براش برای حرکت😘
بنام الله یکتا
روز۴۱روزشمارتحول زندگی من
بیخیالی…
این رو استاد درفایل روز قبل گفته بود و من امروز در عمل اجراش کردم امروز بیخیالتر شدم نسبت به مسائل زندگیم و شادتر بودم و به هر مسئله ای جوری نگاه کردم که فان باشه و میخندیدم و اطرافیانم هم باهام هم مدارمیشدن و میخندیدن .امروز کمتر همه چیو جدی گرفتم ..بیشتر تفریح و گشتوگذار کردم و لذت بردم از محیط اطرافم از هوای خوب و خیابون و بازار شهرم. واقعا امروز بیشتر درک کردم که کانون توجه چه غوغایی به پامیکنه!! اصلا فکرشونمیکردم در این حد تاثیر گذار باشه.حالا که فهمیدم ، میخوام بیشتر این قانونو رعایت کنم چون خیلی لذتبخشه.میخندی و دنیا بهت میخنده.واقعاجالب بود امروز هیچ غمی به خودم راه ندادم و دیدم چطور احساسم بهتروبهتر شد و هیچ اتفاق بدی برام نیفتاد و قانون احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب برام کار کرد و تااخر شب کلی کارای بامزه کردیم و خندیدیم خیلی وقت بود این همه از ته دل نخندیده بودم.
روسری خریدم و اومدم خونه بعد فهمیدم کمی زدگی داره و بدون اینکه نگران این باشم ایافروشنده اونو تعویض میکنه یانه رفتم واحساسم هم خوب بود چون تااون ساعت لحظات شادی رو داشتم و کانون توجهم رو نکات مثبت بود ،فروشنده به راحتی تمام اونو تعویض کرد و جالبه وقتی داشتم از مغازش میومدم بیرون اویز کوچک روسری تودستم مونده بود و حواسم بهش نبود وقتی اومدم بیرون دیدم عه اینو باخودم کجا دارم میبرم 😂رفتم پسش دادم و دوباره کلی خندم گرفت واون فروشنده هم خندید..
کنترل کانون توجه خییییلی زیاد مهمه. گاهی نمیتونم توجهمو بزارم رو موج مثبت و میفهمم که هرتلاش فیزیکی میکنم انگار دارم درجا میزنم ..مثل این میمونه که نمیتونم حالمو خوب کنم بعد میام باعامل بیرونی مثل یه کار فیزیکی میخوام حالمو خوب کنم !! واین اصلا راه درستی نیست چون منو به نتیجه دلخواه نمیرسونه..
بعداینهمه روز عضویت بااینکه بارهاوبارها ازاستاد شنیده بودم همه چیز باوره و باور با تکرار افکار بوجودمیاد و افکار همون ورودیهای ماهستن ؛یعنی انچیزی که هرلحظه میبینیم ومیشنویم و بادیگران حرف میزنیم و وقتی تنهاییم انچیزی که در مغزمون صحبت میکنه ..بااینحال لِمه کار خیلی وقتا از دستم رفته و مدتی طول کشید تا دوباره بیام تومسیر و سرعت بگیرم .وقتی مدتی از اگاهی ها فاصلا بگیری ،انگار مدتی زمان میبره تادوباره بیای تومسیر و بخوای سرعت بگیری اما وقتی سرعت بگیری دیگه رفتی …!!و اینجاس که باااااید هرلحظه به خودت رنج دوری از مسیرو گوشزد کنی تا ذهنت جرئت نکنه به سمت تنبلی بره ..!!من دراین مسیربودم و یکبار ازش دور شدم و سیلی های ابدار از جهان خوردم و میدونم چه دردی داره میدونم برگشتن حسهای بد بخاطر کنترل نکردن ذهنت و ورودیها چه بلایی سرت میاره ؛اومدن بیماریهای قبلی ، افکار الوده ، ادمای منفی ، خلق وخوی بد ، روابط نامناسب ،بی پولی ، عزت نفس پایین ووو…..خلاصه جهان این تضادهارو بهت میده تا دوباره برگردی سرمسیر و فقط در جهت مثبت و رشد قدم برداری این برنامه خداونده نیرویی که کل همه چی رو خلق کرده ؛از هیچ …از نیروی خودش و از روح خودش
درپناا الله یکتا💖
به نام خدا
سلام به زهرای عزیزم
خیلی نکته فوق العاده ایی رو توضیح دادین :
کنترل کانون توجه خییییلی زیاد مهمه. گاهی نمیتونم توجهمو بزارم رو موج مثبت و میفهمم که هرتلاش فیزیکی میکنم انگار دارم درجا میزنم ..مثل این میمونه که نمیتونم حالمو خوب کنم بعد میام باعامل بیرونی مثل یه کار فیزیکی میخوام حالمو خوب کنم !! واین اصلا راه درستی نیست چون منو به نتیجه دلخواه نمیرسونه..
گفتم دید گاه خودم رو در این باره بیان کنم:
زمانی که من حالم از دورن خوب نباشه با خودم و بخام واسه خوب شدن حالم به بیرون از خودم رجوع کنم اون موقع من میشم مشرک و این از دید من عین شرک هست
مثلا کسانی که سیگار می کشن مشروب میخورن اونا حالشون خوب نیست از نظر من از دورن حالشون خوب نیست و میخان با مشروبات حال خودشون رو به عنوان مثال خوب کنن
هر چیزی که بیرون از من باشه و من زمانی که شرایط به ظاهر سخت میشه و بخام برم سمت اون حالا گیریم یه نخ سیگار اون از دید من عین شرک هست
چون من باید این توانایی رو در خودم ایجاد کنم که بدون رجوع به عوامل بیرونی در شرایط به ظاهر سخت با تغییررر نوع زاویه دید با تغییر نوع نگرش با این نوع موارد حال خودم رو احساسم رو به سمت خوب جهت بدهم و تسلیم باشم به معنای واقعی
سپاس گذارم از زهرای عزیز
در پناه خدا شاد و موفق باشید
سلام حسین عزیز ممنونم که نظرت و به اشتراک گذاشتی ، و به من یاداوری شد که احساس خوب رو همواره باید خودت در درونت ایجادش کنی نه بوسیله عامل بیرونی ؛ من بااینکه در دوره 12قدم هستم اما مدتی بود این نکته رو فراموش کرده بودم و داشتم زورمیزدم اما بااینحال اونقدری که باید حالم خوب نبود چون حال خوبم و به نتایج گره کرده بودم وچون نتایج بزرگ هنوز نگرفتم احساسم بدوبدتر شده بود … باید به خودم بیام ؛ ادم هرچی به خواسته های کوچکش میرسه خواسته های بزرگتر سرباز میکنن واگه نتونی ذهن و کنترل کنی ، حس کمبود خودش و جا میکنه در قلبت و احساس بدمیشه و … پس داشتن احساس خوب در همین لحظه بدون عوامل بیرونی مثل سیگار یامشروب یا قرص ، وحتی بدون دردست داشتن نتایج عالی ، باید داشته باشم تا اززندگیم لذت بیشتری ببرم . من در این دام افتاده بودم ممنونم که این نکته رو یاداوری کردی دوست خوبم
به نام خدایی که هر لحظه مرا میخواند.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته، من عسل هستم و این اولین دیدگاهی هست که دارم براتون می نویسم،راستش یکم هیجان دارم و امیدوارم براتون مفید باشه.
دی ماه امسال وارد 16 سالگی شدم، به دفعات از خدای خوبم سپاسگزارم که در این سن من رو به سمت شما و این سایت و آگاهی های جدید هدایت کرد.
من تقریبا 1 سالی هست که با قانون جذب آشنا شدم و واقعا شیفته ی این قانون شدم، همیشه طرز فکرم با دوستام و خانوادم فرق میکرد، من آرزو های بزرگ داشتم و دارم، همیشه دوست داشتم نامحدود بشم از محدوده هام. من تو شرایط خوبی زندگی نمیکردم و خانواده ی بشدت منفی ای دارم مخصوصا پدرم در حد پدر استاد عباسمنش که البته به قول استاد یه مرینت هایی هم داره و این رفتار ها و طرز فکر های پدرم باعث میشه من انگیزه ی بیشتری داشته باشم برای موفق شدن 🥴😉
اما همیشه امید داشتم،دارم و خواهم داشت،به خدا، به خودم و به توانایی هام.😎✌
همیشه فکر میکردم تو این دنیایی که هر چیزی قاعده و قانون خودش رو داره یه قانونی هست که همه ی این قوانین رو در بر میگیره.من ایمان داشتم و دارم که ما انسان ها نامحدود هستیم.شاید دیگران به رویاهام،به افکارم و به کارام بخندن اما من این قانون رو میدونم و هر آنچه که بخوام رو خلق میکنم.
1 سال اول فقط به فایل ها و کلیپ هایی که در مورد قانون جذب بود گوش میکردم و فقط دنبال تمرین های جدید بودم که انجامشون بدم و زندگیم زیر و رو شه و به هدفام برسم اما 3 ماه قبل با استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم و کم کم به سمت فایل های صوتی ایشون هدایت شدم و تازه دو هزاریم افتاد که قانون چطور عمل میکنه 🥴🤦🏻♀️
متوجه شدم باید به آگاهی برسم و باور های جدید و مناسب رو جایگزین باور های مخرب کنم،با قانون تکامل اشنا شدم و فهمیدم همین یکسالی که فقط کلیپ و فایل صوتی گوش میکردم در حال گذروندن تکامل خودم بودم تا با استاد آشنا شدم و خداروشکر امروز موفق به عضویت در سایت شدم و انشالله بعد از طی کردن تکامل خودم محصولات رو میخرم ،شناخت بهتر و بیشتری از خدا کسب کردم و هر روز به اگاهی هام افزوده شد و امیدوارم در آینده بیشتر و بهتر قانون رو درک کنم و میدونم به اندازه ی ظرفم دارم درک میکنم.
من متوجه شدم تمرینات راهی برای خوب شدن حس ما هست و این فرکانس ها و کانون توجه ماعه که با حس خوب تکمیل میشه این فرایند و هر لحظه با افزودن آگاهی های درست و طی شدن تکامل میتونیم اتفاقات بی نظیری در زندگیمون خلق کنیم.
این سه ماه فقط به فایل های استاد گوش کردم و سعی کردم باور های جدیدی برای خودم بسازم و میتونم حس کنم که تغییر کردم و به یه آدم بهتری تبدیل شدم.
نشانه های کوچیک زیادی دیدم و جذب کردم مثل پول،شام مورد علاقه،موقعیت ها و یه دوست خوب و…
اما دوست دارم از امروز تمرینات رو هم انجام بدم و کمی فراتر از چیزی که بودم باشم.از امروز تمرین ستاره ی قطبی رو آغاز میکنم و حس خیلی خوبی به این تمرین دارم و احساس میکنم که انجامش برای من لذتبخشه😁
میخوام یکی از جذب هام رو براتون بگم که از نظر من خیلی خیلی باحاله 😌🤭
امسال 1 روز مونده بود به تولدم یهو به ذهنم رسید و دفترم رو باز کردم و بالای صفحه تاریخ زدم و مثل همیشه جمله ی مورد نظرم رو نوشتم:«
(من انسان اشرف مخلوقات هستم)
بعد شروع کردم به نوشتن
خدایا از تو سپاسگزارم که امسال برای تولدم فوق العاده غافلگیر شدم و واقعا هیجان زده شدم،خدا جونم سپاسگزارم،سپاسگزارم،سپاسگزارم.
از روز تولدم که خبر داشتم و میدونستم مثل هر سال یه تولد جمع و جور میخوایم بگیریم اما نمیدونم چرا این جمله رو نوشتم و بهش ایمان داشتم.
روز تولدم رسید و خیلی خوش گذشت،کادوی دختر عموم واقعا من رو هیجان زده کرد فوق العاده خوشحال شدم چون اولین سالی بود که انقدر کادو های با ارزش و گرون قیمتی برام گرفته بود 😅
در کل خیلی روز قشنگی برام بود و فکر کردم هدیه ی دخترعموم همون غافلگیری ای بود که از خدا میخواستم امااااا……
الان حدود 18 روزی از تولدم میگذره و ما دیروز رفتیم تهران خونه ی مادر بزرگم و به طرز خیلی خیلی غافلگیر کننده ای داییم و دختر خالم با هم تدارک یه تولد فوق العاده رو برام داده بودن و من اصلا هنگ کردم وقتی وارد خونه شدم و انگار خشک شده بودم جلو در، همه چی خیلی سریع و قشنگ اتفاق افتاد،تزئینات،کیک،بستنی،کادوها و….
واقعا خیلی خیلی غافلگیر شدم چون من یدونه دایی دارم که خیلی خونسرده و زیاد صحبت نمیکنه اما اینسری واقعا انگار یه آدم دیگه شده بود و خیلی صمیمی و گرم با من برخورد میکرد حتی برام تولد هم گرفته بود و این فراتر از گنجایش ذهن من بود 🙄🥳
صد ها بار خدا رو شکر کردم و متعجب بودم از اینکه خدا از کجا و چجوری چیزی که میخوای رو وارد زندگیت میکنه
خلاصه خیلی غافلگیر و هیجان زده شدم و واقعا روز خوب و پر از خاطره ای برام رقم خورد 🥺❤
خدایا خیلی خیلی ازت ممنونم،هر روز من رو حیرت زده میکنی و من هر لحظه ایمانم قوی تر میشه و اینها همه نتیجه ی کار کردن روی خودم و باور هام هست.
امیدوارم هر روز بیشتر و بیشتر به آگاهی هام افزوده بشه و پیشرفت کنم تا دیدگاه های بهتر و جذاب تری برای شما بنویسم.
در اخر استاد خوب و عزیزم و خانواده ی مهربون عباسمنش از شما واقعا متشکرم ♥🌠
مرسی که کنارم هستید 😘
سلام عسل جان. امیدوارم توی سن جدید طعم زندگیت مثل اسمت بشه و خوشمزگی دنیا رو قورت بدی
من هم 16 سالمه و چقدر خوشبختیم که اینجاییم و اشرف مخلوقاتیم
من و تو خیلی زودتر پیشرفت میکنیم اگر به اموزه هامون عمل کنیم چرا که باورهامون کمتر دست کاری شده امادگی بیشتری برای دریافت اموزه ها داریم.
داستان زندگیت شباهت زیادی به زندگی من داشت و همین من رو شگفت زده کرد.
خوشحالم که امسال تولد متفاوت و قشنگی رو تجربه کردی
از ته دلم برات بهترین هارو میخوام دوست خوبم
از خوندن کامنتت نهایت لذت رو بردم
سلام آرمیتا عزیزم
امیدوارم حال دلت عالی باشه.
به دفعات تکرار میکنم، چقدر خوشحالم که در جمع شما هستم و ممنونم بابت دعای قشنگت گلم. 🥰
و خوشحالم که تو ام با این سن کم وارد همچین محیطی شدی و برای خودت و زندگیت ارزش قائلی.
میدونم که قراره ب تک تک خواسته های قلبیت برسی اگر اراده کنی.
انشالله با هم روز های خوب و خوش زیادی رو تجربه کنیم 😉✌🏻
به نام خدام
برمیگردم به دو سال پیش که شب تولد 14 سالگیم از ته دلم خواستم که تغییر کنم و سال های بعد زندگیم جایی نباشم که الان هستم..
و الحق پاسخ خدا به صورت یک فرد وارد زندگیم شد و اونوقت بود که من با استاد عباسمنش عزیزم اشنا شدم.
من اون زمان توی کانال تلگرامی فیک فایل های استاد رو دنبال میکردم ومنبع درست و حسابی نداشتم و حرف های همه اساتید رو گوش میدادم..
اما میون همه اونها یک میکس به نام یکتا پرستی تمام زندگی من رو از این رو به اون رو کردم..
و اون هم صدای استاد بود.اما من که نمیدونستم و حتی توی تصوراتم صدای یک پسر 20 ساله بود که این حرف هارو میزد..
و اون فایل حرف از یکتاپرستی و توحید میزد که بعدها فایل اصلیش به نام تحسین دربرابر حسادت رو پیدا کردم و چقدر برام تجدید خاطره شد..
خلاصه غریب به سه ساله که با قانون جذب اشنا هستم اما هیچوقت تصمیم جدی و محکمی برای تغییر تمام جنبه های زندگیم نگرفته بودم.
همیشه مثل99 درصد جامعه میخواستم امتحان کنم ببینم جواب میده یا نه.
دو سال گذشته بود و من هم چنان نمیدونستم که سایتی هم وجود داره تا اینکه در یکی از فایلها استاد تاکید کردن که وارد سایت بشید و من هم از روی ادرس سایت که روی یکی از فیلم ها بود پیدا کردم و ثبت نام کردم
و تازه فهمیدم ای وای من چه فضای نابی رو از دست دادم و بازهم یک روز درمیون فایل هایی رو گوش میکردم و برای خودم مینوشتم.
ولی ناگفته نماند که از موقع ورودم به سایت طولی نکشید که در سن 16 سالگی کار پیدا کردم و مستقل شدم هزاران اتفاقات خوب توی زندگیم افتاد که از همه مهم تر احساسم بود.دیگه هیچ خبری از اون ارمیتای شکست خورده نبود در من امید فریاد میزد و زندگی موج..
تا اینکه قضیه برمیگرده به 3 ماه پیش که من بخاطر مشغله زیاد کاری و تحصیلی و بهانه هام که از من بزرگ تر بودن از تمام این مسایل دور شدم.
فقط سه ماه
سه ماه از اموزه هام استفاده نکردم و فایل گوش ندادم و اهنگ رو جایگزین کردم.
تمام روز سرم توی گوشی بود و کنج اتاق مچاله میشدم وفقط مثل یک حیوان میخوردم میخوابیدم و بیدار میشدم.
به وضوح کلمه فرکانس و توجه رو درک میکنم چون مثال واضحش همین سه ماه پیش منه..
طی این سه ماه تمام اون روابط خوبی که داشتم اتفاقات عالی و شغل عزیزم رو از دست دادم
مثل اب خوردن
با جهت دهی که به کانون توجهم دادم.
تا حدی بود که حرف از قانون جذب میشد حالم بد میشد.چون انگار پرده روی چشم هام کشیده بودن و نمیدیدم اتفاقات خوبی که براساس قانون برام اتفاق افتاده بود..
اصلا بیخیال اتفاقات روابط و ثروت.
میدونی من حالم خوب نبود و احساسم منفیه مطلق..این از همه بیشتر جون من رو متلاشی میکرد.
اما امشب وقتی توی تنهاییم نشسته بودم به نوشته بالای کامپیوترم خیره شدم و این جمله رو با خودم تکرار کردم..خدایا من نمیدونم.تو به من بگو چیکار کنم.
و به سایت هدایت شدم و نمیدونم چطور از بین لیست همه دانلودها به این فایل رسیدم و تصمیم گرفتم از این فایل شماره یک ردپا از خودم بزارم و شروع کنم به کامنت گذاشتن کامنت خوندن و فایل گوش دادن
برای یک ساعت در ارامشی فرو رفتم که قبلا داشتم و میدونم اینجا همون جاییه که باید باشم.
رسالتم توی این دنیا اینه که احساس ارامش و خوبی داشته باشم که این حال خوب از درونم نشعت میگیره..
من فرد معمولی نیستم و این رو به خودم ثابت خواهم کرد.لیاقت من خیلی بیشتر از این حرفاست..
من میرسم به هرچی که میخوام.
نکته ای که توی فایل متوجهش شدم همین بود که استاد باور کرد به نتیجه رسید. درک کرد.. جزیی از زندگیش شد و سپس به نتیجه رسید.
این فایل تمام قانون خداوند رو برام یاداوری کرد و دریافتم کجای زندگیم ایستادم…
سلام دوست عزیز خیلی عالی وجذاب بیان کردی که از نتیجه های که وقتی به قانون عمل میکردی گرفتی
تا زمانی که از قانون دیرشدی و نا خود اگاه از همه چیز دیر شدی این جمله عالی که گفتین خدایا من نمیدونم تو به من بگو چکار کنم یعنی من تسلیمم ،یعنی غرور زیر پا گذاشتن، یعنی نقطه ای شروع
دوست عزیز بهترین هارا براتون ارزو مندم
می سپارمت به اغوش عاشق گر پرورد گار ماه باشی
سلام
هز لحظه دارم به چی توجه میکنم؟؟
احساسم بده یا خوبه ؟؟
ذوق وشوق دارم یا بیحال و عصبیم ؟؟
افسرده و نکرانم یا شاد خوشحالم ؟؟
همش نگران ایندم ؟؟
چرا از زندگیم لذت نمیبرم ؟؟
مدام به فکر کمبود درامد هستم و غر میزنم و حرص میخوزم ؟؟
همشش داد و بیداد میکنم پس پول کو؟؟
با کیا نشست و برخواست میکنم ؟؟
اگاهانه به دنبال زیبایی ها باشم..
توجه کنم (( بنویسم.. صحبت کنم.. فکر کنم.. تجسم کنم )) راجب خواسته هایم طوری که احساس امید به من بده..
به نکات مثبت زندگیم توجه کنم و اگاهانه به زیبایی ها توجه کنم..
از صحبت کردن راجب ارزوهام با خودم و خدای خودم خجالت نکشم..
بنویس …
دلم میخواد برم میامی..
یه خونه ی زییا کنار ساحل داشته باشم..
ارام ارام از داشته هایم لذت ببرم..
این نیست که بشینم یه گوشه تجسم کنم و منتظر یه کیسه پول از اسمون باسم… نه….
وقتی من به خواسته هایم از طرق مختلف توجه میکنم اگر ذهنیتی قوی داشته باشم ایده ها و راه حل ها و موقعیت ها و افراد به سمت من میان که براش اقدام هم میکنم..
در واقع وقتی هر روز هدفت جلوی چشمت باشه.. تو هر روز براش قدم بر میداری.. چون فکر نمکنی دور از ذهنه و خیلی ازت دوره..
مثل این میمونه به خودت بگی میخوام از خونه برم بیرون و برم فلان مغازه خرید کنم… با خودت میگی خب اره من مطمئنم اگر از این کوچه برم و ارام ارام قدم زنان حرکت کنم و لذت ببرم از پیاده روی من با لذت میرم توی مغازه و خرید میکنم .. چون باور دارم بهش میرسم…
وقتی هدفت دور از ذهن نباشه برای مغزت… مغزت بهت میگه هر روز براش قدم بردار چون مغزت باور کزده بهش میرسه پس به پاهات و به بدنت فرمان میده که حرکت کن به خواستت برس.. و هی راه های ساده تر به ذهنت میرسه… هی کمتر حرص میزنی.. چون دگ میدونی میری میامی و لذت میبری…
پس وقت بذار ارزوهات رو تجسم کن تا مغزت باورش کنه.. ولی حساس نشو روی تجسم کردنت… فکر نکن اگه یه روز تجسمش نکنی دگ بهس نمیرسی.. نه هر وقت حال کردی بشین و تجسمش کن..
پس حرص نزن.. غصه نخور.. عصبی نشو.. احساسی نشو… زور و تقلی نزن.. سعی کن اجازه بدی خداوند دستت رو بگیزه و مقاومت نکن.. نترس… پا روی ترست بذار..
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به رضای عزیزم
آقا دمت گرم خیلی حال کردم وقتی توی کامنت گفتی:
دلم میخاد برم میامی پسر من عاشق میامی هستم اصلا باورت نمیشه
خیلی حال کردم گفتی یه پنت هوس لب ساحل داشته باشم و ویو اقیانوس بی کران و با عظمت اطلس رو داشته باشه و غروب خورشید رو هرروز با لذت ببینی
و اتاق خابت دقیقا ویو اقیانوس رو داشته باشه و حمام اتاق خابت ویو کامل اقیانوس رو داشته باشه بری زیر دوش و اقیانوس بی کران رو ببینی خدایا عاشقتم
کل خونه شیشه داشته باشه مثلا اگه خونه 1000 متر هست 700 متر شیشه داخلش به کار رفته باشه و شیشه ها برقی باشه هروقت دوست داشتی بزنی باز شه و لذت ببری و یه شیر نسکافه لایت درست کنی و بری رو پوشت بام که دیزاین شدس بشینی و اقیانوس رو ببینی و لذت ببری منظورم از دیزاین مثلا مبل داشته باشه چمن مصنوعی و باربیکیو وتخت دراز شو و آلاچیق و پسر نگم برات من عاشق خونه های لب ساحلم مخصوصا میامی شهر جادویی
خدایا واقعا سپاس گذارم ازت
ازت سپاس گذارم رضای عزیزم
در پناه خدا
به نام تنها قدرت مطلق جهانیان
سلام به همگی
اتفاقاتی برام افتاد که با کنار هم چیدن پازل این اتفاق ها و خوندن فکر خدا به این فکر افتادم که دوباره و برای چندمین بار بیام بشینم فایل های دانلودی رو از قدیمی ترین دونه دونه دوباره مرور کنم.
همیشه این کارو میکردم و تمام فایل های رایگان رو تو لپتاپ دارم و همیشه میدیدمشون و به قولی قانون رو برای خودم مرور میکردم و باور هامو تقویت میکردم.
تا این چند وقت که بنا به دلایلی یه خورده شل گرفتم و نتایج هم به همین نسبت کمرنگ تر شد.
البته خودم هم میدونستم که ایراد از همین کنترل نکردن ورودی های ذهنمه و غافلگیر نبودم و نیستم.
خلاصه که تصمیم گرفتم از قدیمی ترین فایل بشینم ببینم و اینبار بیام کامنت هم بزارم تا هم رد پایی از خودم به جا بزارم ، هم به انتشار آگاهی ها با مثال هایی از خودم کمک کنم و هم به کمک دوستان باگ ها و ترمز های مخفی که خودم نمیبینمشون رو شناسایی و رفع کنم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
قطعا همینطوره که ما انسان ها ، به عنوان دستان خداوند ، در هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم و جهان به فرکانس های ما واکنش نشون میده و اتفاقات و شرایط و موقعیت ها و افراد و فرصت هایی هماهنگ با فرکانس ارسالی ما را برای ما بوجود میاره ، یا مارو تو مدارش قرار میده و لاجرم ما با انها برخورد میکنیم.
🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️
حالا من باید سعی کنم به هر چیزی که توجه میکنم به نقطه ای از اون موضوع توجه کنم که در راستای خواسته های من باشد.
اگه دارم به پول ، سلامتی ، روابط یا هر آنچه که میخوام ، در حال توجه کردن باید حواسم باشه که به زیاد بودن آن و فراوانی آن توجه کنم ، به راحتی بدست آوردن اون توجه کنم ، به امکان پذیر بودن اون توجه کنم و …
اگه دارم به پول توجه میکنم و احساساتی مثل حرص ، طمع ، حسادت و ناتوانی سراغم بیاد ، این نشون میده که دارم به کمبود پول توجه میکنم.
اگه دیدن رابطه ی عاطفی دو نفر که خیلی با هم خوبن منو اذیت میکنه این یعنی من به کمبود و نداشتن اون دارم توجه میکنم و فک میکنم که من نمیتونم همچین چیزیو تجربه کنم و یا خودمو لایق نمیدونم و …
و اگه دارم به مشتری های خوب و دست به نقد و قرارداد های خوب و سودآور همکارم توجه میکنم و احساسم بد میشه به این معناست که به کمبود مشتری و اون موقعیت های پول ساز دارم توجه میکنم و در واقع این فرکانس رو دارم به جهان میفرستم که دیگه از این مشتری ها و فرصت ها برای من نیست و جهان هم همین رو بهم ثابت میکنه.
البته که میشه جوری به قضایا نگاه کرد که به احساس بهتر رسید.
مثلا با خودم بگم وقتی همکارم تونسته همچین مشتری های دست به نقد و خوبی داشته باشه ، پس قطعا من هم میتونم.
وقتی دو نفر باهم رابطه ی عاشقانه دارن پس من هم میتونم.
وقتی فلانی تونسته تو فلان زمینه موفق بشه پس من هم میتونم.
و تحسینشون کنم ، تحسین کنم موفقیت اونها رو ، تحسین کنم خوشبختی اونها رو و براشون آرزوی موفقیت و خوشبختی بیشتر بکنم.
البته من تو این زمینه خداوکیلی ضعف ندارم و اصلا به هیچکس حسادت نمیکنم.
ولی اینم نوشتم که یه یادآوری به خودم کرده باشم.
پس نتیجه میگیریم که احساس ما داره به ما میگه که داریم به خواسته هامون توجه میکنیم یا به ناخواسته هامون.
اگه احساس خوبی داریم یعنی اتفاقات خوبی در آینده نه چندان دور برامون رقم می خوره و بالعکس.
حتی در موضوع روابط هم ما با توجه به ویژگی های مثبت طرف مقابل ، میتونیم از همون جنس ویژگی ها در همون فرد و یا افراد دیگر بیشتر ببینیم.
واقعا باید خیلی مراقب ورودی ها بود چون تمام اتفاقات بلااستثنا توسط فرکانس هامون رقم میخوره و من دیگه اینو به به شدت بهش ایمان دارم که این هست و جز این نیست.
در مورد باور های ثروت آفرین من هر روز باور هایی که در راستای خواسته هام بود رو مینوشتم و واقعا اتفاقات فوق العاده ای برام افتاد.
درآمدم خیلی زیاد شد جوری که کمتر کسی میتونست بپذیره من چجوری انقد راحت پول در میارم ، فرصت ها و موقعیت های خوبی سر راهم قرار میگرفت ، با آدم های با کیفیت تر ارتباط برقرار کردم و نیرو های کاری خوبی که واقعا دستی از دستان خدا بودن بهم کمک کردن و کارهامو انجام دادن (کارمندان خوب و سود آور)
و کلی اتفاق خوب که آبشخور همشون کار کردن تعهدی رو باور هام و گوش کردن بی چون و چرا به فایل های استاد بود.
به جرات میتونم بگم من روزانه ۳_۵ ساعت فایل های رایگانو میدیدم و هر روز از هر جهت بهتر میشدم .
خلاصه اونقد نعمت تو زندگیم اومد و اونقد پر شدم از این حس خوب که که خودم خالق زندگیم هستم که احساس فوق العاده ای داشتم.
هنوزم وقتی که بهش فک میکنم حالم خیلی عوض میشه چون بهم یاد آوری میشه که قانون جواب میده .
ولی به خاطر تعطیلات یه خورده دور شدم و ازش فاصله گرفتم و به قولی بهونه آوردم و نتایج هم عوض شد.
(منظورم اینه که نتایج تو یه لول ثابت موند و رو به پیشرفت نیست ، نه این که همه چی داغون بشه. البته که اگه الان دوباره پشت گوش بندازم داغون هم میشه)
الان میتونم بگم که اشتباه من این بود که به دلیل بهونه ی الکی از کار کردن روی خودم دست کشیدم و اینم میدونم که اگه از همین الان دوباره برگردم به مسیر (که اینکارو کردم) خداوند رو توبه پذیر مهربان و سریع الاجاب میبینم و دوباره هر چی که بخوام رو خلق میکنم.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
کلیت داستان هم واقعا همینه
احساس خوب = اتفاقات خوب
احساس بد = اتفاقات بد
چقدر خوبه که خودمون با کنترل افکار و ورودی های ذهنمون اون احساساتی که میخوایم رو در خودمون بوجود بیاریم و بعدش شاهد نمود عینی اون احساسات و اتفاقات تو زندگیمون باشیم.
مثل احساس ارزشمندی و لیاقت که میتونیم با به یاد آوردن توانایی هامون و ارزش هامون و اینکه ما تکه هایی از خداوند و خالق زندگیمون هستیم ، این احساس رو در خودمون ایجاد کنیم و بعدش از همین جنس احساس رو تو زندگیمون بیشتر و بیشتر تجربه میکنیم چون اتفاقاتی متفاوت از قبل برامون می افته.
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
یه اتفاقی هم که افتاد و الان که بهش فک میکنم و دوست دارم بنویسم که یادم بمونه اینه که من همیشه به تغذیه ام اهمیت میدم و همیشه اون چیزی که بهترینه برای رژیم غذاییم رو میخورم و دلیلش هم ورزشه.
یعنی اون چیزی که میدونم برای بدنم خوبه رو میخورم و اغلب هم غذای من تکراریه و اصلا هم اذیت نمیشم چون خودمو اینجوری شرطی کردم که برای خروجی مناسب یعنی عضله خوب باید ورودی مناسب داد به بدن .
خلاصه که من هیچوقت نمیزاشتم که به جایی برسم که شکمم صداش دربیاد ولی این چند وقت اخیر که از مدار خارج شدم شب قبل خواب گرسنه میشدم و با اینکه هم غذا ، هم میان وعده ، هم شیک آماده و میوه همه چی که واقعا مفیده برام بود ولی من تنبلی میکردم هیچی نمیخوردم و همونجوری گرسنه خوابم میبرد.
تا این که الان که دارم دقت میکنم میبینم که اون عملکرد من که از تنبلی سرچشمه میگرفت ، یه جورایی کفران نعمت بود و الان هیچکدوم ازون مواد غذایی مورد نیازم نیس تو خونه و من الان واقعا احساس میکنم گرسنمه 😜😋🤪😶
این اتفاق ، این شرایط از همون احساس گرسنگی قبل خواب شروع شد.
این مثالو نوشتم که همیشه یادم بمونه حتی تو جزئی ترین مسائل که ادم فکرشو نمیکنه ، قانون کار خودشو انجام میده با هیچکس شوخی نداره.
پس یادمون باشه که همیشه سعی کنیم احساسمون خوب باشه .
🌌🪐 خدایا شکرت که به من این فرصت رو دادی تا یک روز دیگه به این بهشت سر بزنم و اولین رد پای خودمو بزارم.
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼
🔥از خدا میخوام کمک کنه تنها خودشو بپرستیم و تنها از خودش یاری بجوییم.
🔥از خدا میخوام هممونو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه.
به نام خدا
سلام به محمد عزیزم
دلیل نتایج پایدار چیست؟
دلیلش روی مسیر درست بودنه دلیلش اینه که وقتی اصل رو فهمیدی دیگه روش بمونی اگر من بخاطر یه موضوعی حالا هرچی اصلا مرگ کل خاندانم از مسیرم خارج شم این به این معناست که من متعهد نبودم من باور ندارم که تمام اتفاقات رو خودم با فرکانس هام به وجود آوردم
پس من نباید به مشکلات و شیطان ذهن اجازه نفوذ بدم چون چیت کردن به معنی مرگه برای من چیت کنم باید کلی زجر بکشم که بیام به این نقطه من اینو خوب فهمیدم چون تجربه دارم اونم چندین بار و خداروشکر
ازت ممنونم بابت کامنت زیبایت
درپناه خدا شاد و موفق باشید
سلام داستاد و همکلاسی های عزیزم انقدر عقبگرد داشتم که امدم از اولین فایل های سایت برای گوش کردن شروع کردم تا بتونم تغییر کنم به این پی بردم که تمام این سال ها که تمام فایل های سایت رو هم تصویری هم صوتی در همه جا و تمام روز دیدم گوش دادم کامنت نوشتم نت برداری کردم با وجود همه ی اینا از بیس من باور درستی از انجام این کارها نداشتم یعنی من به این سایت وابسته بودم چون دلیلم خوب شدن حالم بود پر شدن ساعت هام و فرار کردن از کارها و قدم هایی که باید براشون برمیداشتم به بهانه ی کار کردن روی خودم
این تا ی حدی حالمو بهتر میکرد و باعث ی سری اتفاقات خوب هم میشد اما پایدار نبود مثل بردن اشغال ها زیر فرش بود که اخرشم سد پر شک و رها کردن کل این قوانین و کلی اتفاقات
الان دارم به این فکر میکنم میخوام تمام تمرکزم رو بزام روی تغییر دادن خودم و ریشه ای حل کردن این موضوع
دیگه دنبال اتفاقات لحظه ای نیستم میخوام مشکلاتمو ریشه دار حل کنم میخوام با یک دید جدید شروع دوباره ای داشته باشم