جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه - صفحه 37
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-25.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت1970-01-01 00:00:002024-07-12 18:47:15جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگرم به زیباییها و خواسته هایم به طور طبیعی و بدیهی🌱
روز چهل و یکم😍
خداروهزاران مرتبه شکررررر🙏🙏🙏
سلام استاد عزیزم
چقدر فوق العاده اید. چقدر قوانین رو بهتر از هرررر کسییییی درک کردید و از اون مهمتر در عمل به کار گرفتید…چقدر این قوانین مشخصه که با گوشت و خونتون ترکیب شده، شده عاداتتون رفتارهاتون کلامتون…اصلا روش زندگیتون شده. شما در کل باورهای قدیمی و غلط گذشتگان و جامعه رو ریختید دووووررررر و یکسری باورهای صحیح متناسب با قوانین رو در خودتون بوجود آوردید…این اصصصصصلاااا کار آسونی نیست و اصلا هم در زمان خیلی کوتاهی اتفاق نمیفته بلکه با تکرار تکرار استمرار اتفاق میفته و نیاز داره به یک حرکت عظیم و تلاش درونی و اینکه حتی در بین مسیر نا امید نشدید…
“استمرار” چیزی که در مورد هررررر چیزززززییییی جواب میده. استمرار در عمل به قوانین ثابت جهان هستی که دیگه معجزه میکنه!!!
وقتیکه ما در عمل به قوانین به استمرار برسیم در واقعا داریم به مهمترین قانون کائنات یعنی “فرکانس” عمل میکنیم و در واقع این فرکانس هارو ثابت میکنیم نتایج با سرعتتتتت زیاااااد وارد زندگیمون میشن!
به همین سادگی. سادست اما نیاز به تمرین داره
من از وقتی درک صحیح تری از قانون جذب پیدا کردم خیلی عالیتر تونستم ذهنم رو کنترل کنم و سعی کردم فقط و فقط به خواسته هام توجه کنم و همین اتفاق هم افتاد و باعث شد از جنس همون خواسته ها به سادگی وارد زندگیم بشه
احساس خوب=اتفاقات خوب
خداروهزاران و هزاران مرتبه شکررررررر🙏🙏🙏عاشقتونم❣
به نام خدا💕
( چهل و یکمین روز سفر من)
سلام خدمت دوستان عزیز
امروز یک لحظه دوباره عصبی شدم و سر پسرم فریاد زدم،یک لحظه احساس کردم تو ذهنم یه چی میگه بابا ول کن تغییر رو تکامل رو قانون جذب رو حسابی داد و بیداد کن هم بچه حساب کار دستش بیاد هم تو خالی شی، ولی خدارو شکر برگشتم به آرامش یکم دیر شد ولی برگشتم،و فهمیدم خیلی باید رو خودم کار کنم حالا حالاها کار دارم تا بتونم به آرامش برسم ،ولی خوب با یکم فکر فهمیدم این هم جزئی از مسیر هستش که باید به نکات مثبتش بیشتر فکر کنم نکته مثبتش این بود که تونستم در نهایت خودمو کنترل کنم و کار بدتر از این نشه.
در مورد قانون جذب هم تو زندگیم خیلی از اتفاقاتش رو درک کردم چه منفی چه مثبت.
مثلا دیسک کمری که گرفتم خیلی پیش پا افتاده بود ولی آنقدر به اون قدرت دادم تا کار خودش رو کرد و خیلی کتاب خوندم رو قانون جذب کار کردم تا سلامتی بدست بیارم ولی در واقع من برعکس فکر میکردم وبه قسمت بیماری بیشتر توجه داشتم تا سلامتی،ولی خداروشکر با آشنا شدن با استاد و بچه های خوب سایت فهمیدم که باید کانون توجه ام رو عوض کنم،تغییر در ورودی های ذهنم بدم،نجواهای ذهنم رو کنترل کنم و بیشتر تمرکزم رو سلامتی باشه تا با تکرار آن باور بیماری در من ریشه کن و باور سلامتی جایگزین اون بشه.
خدایا شکرت که دارم کم کم این قانون زیبای تو رو درک میکنم و به اندازه فهم و اجرای این قانون تو به من سلامتی ،ثروت،سعادت،آرامش و خوشبختی عطا میکنی،خدایا سپاسگزارم از لطف بیکرانت🌹
به نام خدا
سلام استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز🌹
مطمئن هستم که شما پیام های بچه ها رو توی سایت میخونید،امروز رفتم و از خرازی بهترین دفترشون رو خریدم و اومدم خونه.صفه اول تعهد دادم برای تغییر کردن یک تعهد واقعی یک تعهدی که از اعماق قلبم میومد،استاد عزیز الا حدود ۱ سال هست که با شما آشنا شدم و خیلی از صحبت های شما من رو نجات دادن از حال بد و افکار منفی،اما هیچوقت به صورت بنیادین روی خودم کار نکردم من روی ترمز های ذهنم کار نکردم که امروز تعهد دادم و تصمیم گرفتم تغییر کنم از ۰ برسم به ۱۰۰. استاد ما باید ایرادات خودمون رو بپذیریم تا زمانی که دیگران رو مقصر بدونیم و خودمون نقش مظلوم رو بازی کنیم فقط شاهدهه تغییر های موقت خواهیم بود.
ذهن ما باید بشه کارخانه زیبا بینی باید به اتفاقات جوری نگاه کرد که به ما احساس خوب بدهه،استاد عزیز شاید باورتون نشه اما حدود ۱ ماه پیش ذهن من یاد یک خاطره وحشتناک افتاد و واقعا ۱ ماه زندگی به من حروم شده بود ذهن من مدام افکار منفی رو نشخوار میکرد تا اینکه یک فایل از شما در اینستاگرام گوش دادم به نام بخشش، قلب جایگاه و خانه خداست نباید توی قلب نفرت و کینه وجود داشته باشه.❤
استاد عزیز خیلی ها به گفته خوده شما خیلی ها دچار کج فهمی در قانون جذب شده اند، نمونه اش خوده من، همیشه منتظر بهترین و عالی ترین فرصت ها بودم که برام اتفاق بیافته، صبح تا شب آهنگ گوش میدادم و دچار غرور کاذب شده بودم، دریغ از اینکه وقت داشت میگذشت و من هیچ مهارتی کسب نمیکردم، تا اینکه فهمیدم شما اول شروع کن با همون امکاناتی که داری بعد خداوند و جهان هستی فرصت ها و شرایط عالی رو جلوی پات میچینه.😍
نکته مهم صحبت های شما اینه که باید توجه کنیم نه اینکه فکر کنیم، فکر کردن یکی از راه های توجه کردنه اما خیلی راه های دیگه هست مثل دریم ورد – صحبت کردن راجب خواسته ها- پرهیز از گفته ها و اخبار منفی – نوشتن راجب خواسته ها و …
استاد عزیز و خانم شایسته من خودم رو نسبت به شما مدیون میدونم شما دو عزیز انقدر واضح و شفاف دارید قوانین جهان هستی رو میگید و واقعا ما تنها کاری که باید بکنیم اینه که ۱-در هپروت سیر نکنیم. ۲-عمل کنیم.
از خدا برای شما رزق و روزی بی پایان خواستارم❤
خدا بهتون عشق بده💚
خدا بهتون برکت بده💙
عاشقتوووووووووونم💛
دوستون دارررررررررررررررررررررم💜
سلاااااام سلاااام
روز چهل و یکم
چقدرر جالب که دیروز داشتم به همین فایل فکر میکردم…..
چقدر جالبه که ما جواب این چیز هارو، یه جورایی میدونیم.
منظورم چیه
منظورم اینه که ما وقتی ناراحتیم
افسرده ایم
خشمگینیم
به طور ذاتی میدونیم که یک جای کارمیلنگه
مخصوصا در شرایط افسردگی
به شدت این جریان حس میشه
که یک چیزی در«من» باید عوض بشه
و یک چیزی ایراد داره
اما همیشه دوست داریم بندازیم تقصیر دیگران
تقصیرکشور
تقصیر ادمای دیگه
و….
اما چیزی که عموما بهش توجه نمیشه، اینه که این ها میتونن حال ما رو بد کنن چون ما باور کردیم که موفق میشن!
من به وضوح دیدم خیلی از خانواده ها دو تا بچه دارن و رفتار خیلی بهتر و محترمانه تری دارن با اون بچه ای که اجازه نمیده دیگران براش تصمیم بگیرن
اون بچه ای که باور نمیکنه حرفاشون رو.
و این چیزیه که همش برمیگرده به باور ها….
خداروشکربه خاطر اگاهی این فایل
سلام استاد جان و مریم جان عزیز
سپاسگزارم از شما دو فرشته که خالصانه و عاشقانه این آگاهی ها رو نشر میدین
سپاسگزارررم
دیروز در فایل نشانه ی من ، از زبان مریم جان هدایت شدم که بیام و تمام فایل های توانایی تشخیص اصل از فرع رو ببینم و ان شالله که درک کنم اصل چیه و بتونم در زندگیم به اصل عمل کنم
و البته میخام هرروز یک فایل زندگی در بهشت رو هم ببینم ، تا در عمل اصل قانون رو بهتر درک کنم و
متوجه ی کج فهمیام بشم
یادآوری این موضوع خیلی خوبه که قانون جذب یک چیزی که ما تازه کشفش کرده باشیم و قبلا وجود نداشته بوده و … نیست ،
بلکه این قانون رو افراد بزرگی مثل امام علی و مولانا و .. میدونستن و بهش عمل کردن و تازه مثلا مولانا این همه در اشعارش هم توضیح داده
حالا قانون چیه ؟
اینه که
تو به هرچی توجه کنی ، ریشه اش رو در زندگیت به وجود میاری
توجه یعنی چی ؟
یعنی فکر کردن … صحبت کردن … نوشتن … شنیدن …
باید حواسم باشه که دارم به کدوم ویژگی افراد فکر میکنم و در موردش با بقیه صحبت میکنم ..
حالا مثال پول از کجا بفهمم که دارم به پول فکر و توجه میکنم یا به نبود پول
این از احساس من مشخص میشه
وقتی مثلا برای برادر کوچیکم یک خوراکی میخرم بعدش چ فکری تو سرم میاد ؟
اینکه کاش با کارت بابا میخرید و از حساب من کم نمیشد ؟
یا اینکه خوشحال میشم از اینکه دارم اینکارو انجام میدم و یاد کودکی خودم بیوفتم که چقدر این حس قشنگه ، زمانی که ی فردی برات ی خوراکی میخرید و چقدر خوشحال میشدی و خداروشکر که من تو این سن میتونم دلیل خوشحالی باشم و این ثروت رو داشته باشم شکررر
اگه اجازه بدم فکر اولی بچرخه توی ذهنم احساسم بد میشه
حس کمبود پیدا میکنم و …
و حالا توی هر موضوعی من میتونم خودم انتخاب کنم که به کدوم قسمتش توجه کنم
یا تو مثال روابط ، من خواسته م رابطه عاشقانه س ولی
وقتی رابطه ۲ نفر رو میبینم ته دلم چ احساسی دارم ؟
آیا از جدا شدن و کات کردنشون خوشحال میشم ؟
اگه خوشحال میشم پس معلومه من دارم به کمبود فرد خوب توجه میکنم و فکر میکنم چون افراد اینطوری و خوب کم هستن پس وجود این رابطه شانس رابطه خوب من رو داره کم میکنه پس چ بهتر که کات بشه
ولی وقتی یک رابطه ی خوب رو میبینم و ته دلم لذت ببرم و ذوق کنم که چقدر یک رابطه میتونه خوب و دلنشین باشه و حتی از آشتی دو فرد حس خوبی بهم منتقل بشه ، پس معلومه که من ته ذهنم اینه که آدمای خوب زیادن
و روابط خوب دلخواه برای من زیاده
و این حس فراوانی منو آروم میکنه و نمیزاره که بخوام حرص بزنم و عجله داشته باشم و نگران باشم
خداروشکر بابت این افکار قشنگ
باید به جایی برسم که حتی در دل یک جنگ هم ارامش داشته باشم
همین چند دقیقه ی پیش اتفاقی افتاد که من باید تصمیم بگیرم میخام به کدوم روی اتفاق توجه کنم
مادر و پدرم برای کاری رفته بودن بیرون و الان که ساعت ۳.۴ هست برگشتن و من انتظار داشتم که غذایی گرفته باشن برای ناهار
ولی خب اینکارو نکردن و ناهار اسفناج دیشب رو داشتیم
اولش ذهنم میخواست ناراحتم کنه که اونا وظیفه داشتن ناهار بگیرن و .. و تاجایی هم موفق شد چون وقتی مادرم سوال کرد که ناهار خوردی یا نه من با لحن خشکی گفتم نع و گفت بیا اسفناج هست من داشتم عصبانی میشدم که مگه خودم نمیدونم و …
ولی بعد به خودم اومدم و گفتم این که یک موضوع کوچیکه و تو باید بتونی ذهنتو کنترل کنی
من عاشق اسفناجم ولی چرا الان نمیتونم حس خوبی داشته باشم ؟
این انتظاراتی که ذهنم برام ساخته باعث این شده
و منی که عاشق آزادیم و بارها تکرار کردم که نه کسی مسئول منه و نه من مسئول کسی
و هرکاری که برام کنن از رو عشق و لطف بوده و سپاسگزارشونم
و هرکاری کنم هم از رو عشق و علاقه س نه وظیفه
پس چرا الان دارم اینطوری فکر میکنم ؟ چون ۷۰ % مواقع برامون غذا خریدن الان دیگه وظیفه میبینی ؟؟؟
اصلا تو خودت میتونستی بری و یک غذای خوب برای خودت درست کنی شکر خدا که همه چیز هم تو خونه هست
و الان احساسم برگشت و میخام برم با عشق غذامو بخورم و سپاس گزار مادر عزیزم باشم که دیشب این غذا رو اماده کرده
و خداروشکر که غذای سالم و پر از ویتامینی دارم به بدنم میرسونم
و الان یک ایده ای پیدا کردم برای خوشمزه تر کردنش خداروشکررر
و ان شالله که بتونم همیشه به این قانون عمل کنم
و بیام از نتایج قشنگم بنویسم
بووس به کله همتون
به نام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
احساس خوب=اتفاقات خوب
چقدر عالی که جهان هوشمنده
چقدر خوبه که نیاز نیست خیلی کلمات عجیب غریب بکار ببندی که جهان بفهمه چی میخوایم
خداروشکر میکنم که فرکانسهایی که میفرستم تعیین کننده روابط عاطفی عالی و اتفاقات خوب هستند
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام دوستان. چقدر مطالب این فایل عالی و از جنس هدایت خداوند است. و خوشحالم و بسیار سر زنده و عالی با این قوانین الهی و تمرکز بر کانون توجه ام در هر لحظه و واقعا این اگاهی ها موتور محرک عجیب من شده تا اون چیزی رو که از ته دل دوستش دارم خلقش کنم. و بچه ها نمی دونید تا قبل از داشتن این اگاهی ها چقدر دنبال یه عشق رفته بودم که برگرده و من رو نجات بده چقدر از ته دل این شرک رو داشتم که خدا بدبختی من رو میبینه و میگه به خاطر زجر هایی که کشیدی این هم پاداشش. واقعا اگر هر کدوم از ما این اگاهی ها رو نداشتیم به چه مسیرهای ناجوری میرفتیم. از ته دل تک تک لحظه هایی که در این سایت هستم رو نفس می کشم و زندگی میکنم. ممنون از همتون
استاد جانم خلقش کردم 🥰
خدایا صدها بار شکرت
خلق اتفاقات براساس توجهات بر نکات مثبت که در طول روز با اونها مواجه میشی
و ظن خوب داشتن به وقایع
و بیدار شدن با جمله ی “خدایا امروز منتظر معجزات تو هستم باهم یک روز زیبا خلق کنیم”
و ممکن شدن هر آن چیزی که بااین حجم از احساس خوب از خداوند خواستار آن هستی
در این سه هفته همراهی که با قدمهای هدایتی با شما همراه بودم خداوند هر آن احساسی که ازش خواسته بودم رو به قلبم هدیه داد
و باز هم من احاطه شدم با نعمت های خوب خداوند
واقعا هیچ چیزی در این جهان غیرممکن نیست
مگر از نظر ذهن های ناآگاه
وقتی به درک قوانین جهان میرسیم
اونوقت خلق تمام اتفاقات زیبایی که در سر داری مثل آب خوردن میشه
اولی که اتفاق میفته باوری ایجاد میکنه احساس خوبی ایجاد میکنه برای دومی و سومی و…….
تا اخر با همین فرمون جلو رفتن
مگر کنترل این فرمون با ورودی مناسب باورداشتن خواسته ها قطع نجواها(ناخواسته ها) مصر بودن و تلاش برای هر یک اهداف چه کار سختی که همه دنبال راه عجیب غریب هستن
همه توی شرایط سخت قرار میگیریم
ولی برگ برنده با کسی که بیشتر توی تضادها با کنترل این فرمون مسیر درست رو یاد گرفته
پس سختی ها را با اغوش باز میپذیرم و به ان مع العسر یسرا ایمان میارم که وعده ی خدای منه
به ادعونی استجب لکم ایمان میارم که وعده ی خدای منه
من چندین بار بااستفاده از وعده های خدا و کنترل ذهنم روی خوبیها، اتفاق افتادن معجزه و نوشتن و درکش از طریق قلبم به خلق خواسته هام رسیدم
همین رو دلیل محکمی میکنم که هربار قوی تر جلو برم و فقط تیک بزنم😍
شکر خدایی که به همه وعده هاش عمل میکنه اگر من ایمان بیاورم و عمل کنم
شکر شکر✅🙏🏻
به نام پروردگار یکتا💐💐💐💐
درود خدمت استاد عزیز و دوستداشتنی و خانم شایسته عزیز و تمام خانواده بزرگعباس منش.
ردپای خودم در۴۱ امین روز از روز شمار تحول من.
اول دست کسی که این قسمت از سایت رو با این امکانات و با این اسم درست کرده از صمیم قلبم تشکر میکنم.
چقدرتوی این ۴۱ روز همه چی به سمت بهتر شدن در زندگیمنشده.
خدایا قربون اون قوانین جهان هستیت برم که ذره ای اشکال در آن نیست ،کامل و کامل و بدون نقص هستش.
من ی چیز هایی در مورد قانون جذب شنیده بودن و یا خونده بودم ولی چیزی که استاد میگن خیلی خیلی فرق داره.
استاد شما و خانم شایسته خود خود عشقین.
چقدر مسیر و قوانینی رو که درک کردین و رفتین و نتیجه گرفتین رو تمام و کامل یاد میدین. چقدردر مکتب شما بودن لیاقت و لطف خداوند میخواد.
بینهایت سپاسگزارم.
همه دید گاه های من شده شکر خدا و سپاس گذاری از شما و خانوم شایسته و همه دوستانم
جهت دهی آگاهانه به کانون توجه مون
یعنی من یاد میگیرمکه بتونم به خودم بیام و نذارم شرایط رو من تاثیر بذاره.
یعنی من خودم خالق شرایط و همه اتفاق های زندگی ام باشم.
یعنی به قول دوستان افسار رو خودمون در دست بگیریم و زندگی رو از مسیری که دوست داریمببریم. زندگی رو اونجوری که خودمون میخوایم در بهترین و کامل ترین حالت درست کنیم.
الان فکر میکنم که این کنترل نکردن ذهنم در برابراتفاق هایی که با آن مواجه میشدم که باب دلم نبود چه ها که بامن نکرده.
یادمه سر ی مساله ای انقد این ذهن من رو برد به جاهایی که تمام سیستم بدنیم تغییر کرد.
وزن زیادی از دست دادم.
کارم به درمانگاه و سرمکشید و ……
چقدر این مطالب استاد رو من در زندگی خودم و اطرافیانم عین میبینم و لحظه به لحظه ایمانم به خدا و استاد و راه استاد و دوره ها بیشتر و بیشتر میشه.
استاددرکش حتی برای منم سخته که این کنترل ذهناین کانون توجه چقدرچقدراز من محمدرضای دیگری می سازه.
محمد رضا ای که بتونه در لحظه جلو نجوا های ذهنش رو بگیره و نذاره احساسش تحت تاثیر عامل بیرونی قرار بگیره.
محمدرضای که اعتماد به نفس داشته و با اون زندگی کنه.
محمدرضای که اراده کنه و خلق کنه.
محمدرضای که خلاف باور های جامعه فکر و عمل کنه.
و
..
..
خدا جونم ستایشت میکنم که من دارم خودم رو پیدا میکنم و از خودم به تو میرسم
استاد عزیزم عاشقتم.
💐💐💐💐❤❤❤
به نام خدام
برمیگردم به دو سال پیش که شب تولد 14 سالگیم از ته دلم خواستم که تغییر کنم و سال های بعد زندگیم جایی نباشم که الان هستم..
و الحق پاسخ خدا به صورت یک فرد وارد زندگیم شد و اونوقت بود که من با استاد عباسمنش عزیزم اشنا شدم.
من اون زمان توی کانال تلگرامی فیک فایل های استاد رو دنبال میکردم ومنبع درست و حسابی نداشتم و حرف های همه اساتید رو گوش میدادم..
اما میون همه اونها یک میکس به نام یکتا پرستی تمام زندگی من رو از این رو به اون رو کردم..
و اون هم صدای استاد بود.اما من که نمیدونستم و حتی توی تصوراتم صدای یک پسر 20 ساله بود که این حرف هارو میزد..
و اون فایل حرف از یکتاپرستی و توحید میزد که بعدها فایل اصلیش به نام تحسین دربرابر حسادت رو پیدا کردم و چقدر برام تجدید خاطره شد..
خلاصه غریب به سه ساله که با قانون جذب اشنا هستم اما هیچوقت تصمیم جدی و محکمی برای تغییر تمام جنبه های زندگیم نگرفته بودم.
همیشه مثل99 درصد جامعه میخواستم امتحان کنم ببینم جواب میده یا نه.
دو سال گذشته بود و من هم چنان نمیدونستم که سایتی هم وجود داره تا اینکه در یکی از فایلها استاد تاکید کردن که وارد سایت بشید و من هم از روی ادرس سایت که روی یکی از فیلم ها بود پیدا کردم و ثبت نام کردم
و تازه فهمیدم ای وای من چه فضای نابی رو از دست دادم و بازهم یک روز درمیون فایل هایی رو گوش میکردم و برای خودم مینوشتم.
ولی ناگفته نماند که از موقع ورودم به سایت طولی نکشید که در سن 16 سالگی کار پیدا کردم و مستقل شدم هزاران اتفاقات خوب توی زندگیم افتاد که از همه مهم تر احساسم بود.دیگه هیچ خبری از اون ارمیتای شکست خورده نبود در من امید فریاد میزد و زندگی موج..
تا اینکه قضیه برمیگرده به 3 ماه پیش که من بخاطر مشغله زیاد کاری و تحصیلی و بهانه هام که از من بزرگ تر بودن از تمام این مسایل دور شدم.
فقط سه ماه
سه ماه از اموزه هام استفاده نکردم و فایل گوش ندادم و اهنگ رو جایگزین کردم.
تمام روز سرم توی گوشی بود و کنج اتاق مچاله میشدم وفقط مثل یک حیوان میخوردم میخوابیدم و بیدار میشدم.
به وضوح کلمه فرکانس و توجه رو درک میکنم چون مثال واضحش همین سه ماه پیش منه..
طی این سه ماه تمام اون روابط خوبی که داشتم اتفاقات عالی و شغل عزیزم رو از دست دادم
مثل اب خوردن
با جهت دهی که به کانون توجهم دادم.
تا حدی بود که حرف از قانون جذب میشد حالم بد میشد.چون انگار پرده روی چشم هام کشیده بودن و نمیدیدم اتفاقات خوبی که براساس قانون برام اتفاق افتاده بود..
اصلا بیخیال اتفاقات روابط و ثروت.
میدونی من حالم خوب نبود و احساسم منفیه مطلق..این از همه بیشتر جون من رو متلاشی میکرد.
اما امشب وقتی توی تنهاییم نشسته بودم به نوشته بالای کامپیوترم خیره شدم و این جمله رو با خودم تکرار کردم..خدایا من نمیدونم.تو به من بگو چیکار کنم.
و به سایت هدایت شدم و نمیدونم چطور از بین لیست همه دانلودها به این فایل رسیدم و تصمیم گرفتم از این فایل شماره یک ردپا از خودم بزارم و شروع کنم به کامنت گذاشتن کامنت خوندن و فایل گوش دادن
برای یک ساعت در ارامشی فرو رفتم که قبلا داشتم و میدونم اینجا همون جاییه که باید باشم.
رسالتم توی این دنیا اینه که احساس ارامش و خوبی داشته باشم که این حال خوب از درونم نشعت میگیره..
من فرد معمولی نیستم و این رو به خودم ثابت خواهم کرد.لیاقت من خیلی بیشتر از این حرفاست..
من میرسم به هرچی که میخوام.
نکته ای که توی فایل متوجهش شدم همین بود که استاد باور کرد به نتیجه رسید. درک کرد.. جزیی از زندگیش شد و سپس به نتیجه رسید.
این فایل تمام قانون خداوند رو برام یاداوری کرد و دریافتم کجای زندگیم ایستادم…
سلام دوست عزیز خیلی عالی وجذاب بیان کردی که از نتیجه های که وقتی به قانون عمل میکردی گرفتی
تا زمانی که از قانون دیرشدی و نا خود اگاه از همه چیز دیر شدی این جمله عالی که گفتین خدایا من نمیدونم تو به من بگو چکار کنم یعنی من تسلیمم ،یعنی غرور زیر پا گذاشتن، یعنی نقطه ای شروع
دوست عزیز بهترین هارا براتون ارزو مندم
می سپارمت به اغوش عاشق گر پرورد گار ماه باشی