جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-25.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت1970-01-01 00:00:002024-07-12 18:47:15جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و همه دوستانی که اینجا دور هم جمع شدیم برای تغییر زندگیمون.
درباره این فایل میشه ساعت ها صحبت کرد ،فکر کرد و مهم تر از اون هر بار نکته جدیدی رو از دل آگاهیاش بیرون کشید.
روزهایی که با تضادها و ناخواسته هامون مواجه شدم همیشه با خودم میگفتم که خدایا چرا پس برای بعضی افراد همه چیز رو رواله،رابطشون،کسب و کارشون ،سلامتیشون ،روحیشون ،اینکه چقدر خوشحالن و در کل حالشون خوب و از زندگیشون لذت میبرن .خیلی خدارو شاکرم که امروز این آگاهیارو شنیدم و ارام ارام باید اونها رو وارد ذهنم کنم،یک ذهن مقاوم ذهنی که دوس داره مثل قبل فکر کنه و به چیزایی توجه کنه که دم دستشه که بهش عادت کرده.
اما وقتی استاد عباس منش عزیز و مریم نازنین رو میبینم که چقدر خوب و عالی روی خودشون و ذهنشون و شخصیتشون کار کردن ،چقدر برای خودشون ارزش قائل شدن و انرژی و زمان و هزینه گذاشتن اول که بابت داشتنشون و آشنایی با این عزیزان خدارو سپاسگزارم و بعد از خودشون که چقدر خالصانه و دوست داشتنی و صادقانه ما رو آگاه میکنن ،میگم رها تو هم میتونی اما ایمان میخواد همت میخواد ،ادامه دار بودن این مسیر رو میخواد تعهد میخواد.
چقدر زیبا این فایل بهم یاد داد که من خودم خالق زندگیم هستم اصل و اساسی که خیلی از زمانها فراموش میشه برام ولی هی باز با خودم تکرار میکنم الان هرچی هست شرایطم بخاطر کانون توجه و فرکانس و باورهای خودم بوده ها بیخود گردن این و اون ننداز،بیخود دنبال عوامل دیگه نگرد چون خدا و جهان هستی عدل مطلق.
عدل یعنی تو نتایج خودت رو میگیری ،دقیقا مثل یک زمینی که کشاورز در پاییز و زمستون امادن میکنه و بذر رو میکاره و اگر همه شرایط رو رعایت کنه معلومه که بهار و تابستون محصول بدست میاره که همش سود و سود …
اگر از این فایل فعلا همین یک نکته رو هر روز به خودم یاد اور بشم یعنی یک گام بزرگ برداشتم رها یادت باشه تو خودت خالق زندگیت هستی پس مسئولیت در ی زندگیت رو در همه ابعاد قبول کن
همین یک موضوع باعث میشه بیشتر حواسم باشه دارم به چی توجه میکنم،آروم بگیرم که هیچ دستی بجز خودم در کار نیست،غر نزنم شکایت نکنم از شرایط و اوضاع بگم آقا پذیرفتم خودم خالق شرایطم پس الان که دارم میرم سرکار درامدی دا م که دلخواهم نیست خودم باعثش شدم،اگر فعلا میتونم با مترو برم تو اون شلوغی خب خودم خواستم،اگر کارمندم فعلا خودم خواستم،اگه رابطه عاطفی که میخام و فعلا ندارم خودم باعثش شدم،اگر سرفه میزنم یا استایلی که خودم میخوامو ندارم خودم خواستم ،اگر مستاجرم و هزارتا اگر دیگه
اما امید دارم که میتونم با گوش دادن به آگاهی های استاد و تکرار اونها و جدی گرفتنشون و تمرین کردن قطعا آرام آرام اوضاع بهتر و بهتر میشه
برای هممون آرزوی سلامتی،آرامش،ثروت و عشق دارم
دوستون دارم
به نام خداوند که مرا از وجود خود آفرید
چهل و یکمین روز سفر نامه من
سلام به استادم مریم عزیزم و دوستان عزیزم
یه زمان های بود که من فکر میکردم فقط بینشم و فکر کنم یک کیسه پول از بالا برام میاد و من باید فقط سپاسگزاری کنم و تجسم کنم و هدف بریزم اما مسیر من اشتباه بود و به نظر من این یک تکامل بود و حالا من وختی حرکت میکنم خداوند چقدر انسان های فوق العاده را در مسیر من قرار داده هر روز که من بالای ورودی هایم کار میکنم و هر روز ورودی های خودم را کنترل میکنم هر روز تغییر را میبینم هر روز انسان های فوق العاده را میبینم و هیچ کس را مقصر اتفاقات زندگی ام نمیبینم فقط من به وسیله فرکانس هایم زندگی ام را خلق میکنم خدایا شکرت خدایا هزاران بار سپاسگزارم بابت همه چی بابت اینکه من را قدرت اینو دادی که زندگی ام را خلق کنم خدایا شکرت
رد پای از فواد جوان
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️️️️️
سلام، وقتتون بخیر
بسیار بسیار متشکرم
من این قانون را واقعا درک کردم و متوجه شدم چرا یک اتفاق همیشه از افراد مختلفی برام تکرار میشه ولی الان نمیدونم چطور تغییرش بدم
استاد عزیز یک چیزی که برای من تکرار میشه این هست که به هر کسی پول قرض می دهم و یا حتی جهت مشارکت سرمایه گذاری می کنم پول را به سختی پس می دهند و یا مدتهای طولانی پس نمی دهند یا سود مشارکت را به سختی می دهند
با توجه به این فایل متوجه شدم ریشه این مشکل افکار و باور من هست که بر این باورم که دیگران پول من را خیلی بد و به سختی می دهند، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید این فکر و باور را چگونه تغییر بدهم و چه فکر و باوری را جایگزین کنم
سلام طاهر ه عزیزم امید دارم صحتمند و عالی باشید بنده خوب خدا فتح قله های موفقیت شایسته شماست
دوست عزیز وقتی شما فایل های استاد خوب گوش بدهید و بشنوید استاد همیشه میگوید پول قرض نگیرید و پول قرض ندهید چون چیزی هست که بعضی اوقات باعث میشود ارامش تان ازدست برود و زمانی پول قرض بدهید که اگر فرد برایتان دو باره نداد آنقدر برایتان مهم نباشد یا دیر از زمان تعین شده داد یعنی ارامش تان برهم نخورد فکر تان درگیر نشود میتوانن در نتایج دوستان از آموزه های استاد بیبین اونجا ذکر گردن
در پناه تنها رب جهان شاد آرام سالم خوشبخت ثروتمند سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
به نام خدا
سلام به پاکیزه عزیزم
خیلی زیبا بیان کردی درستش هم همین هست
من یا قرض نمی دهم به هیچ وجه یا میبخشم انفاق میکنم برای خوشنودی و رضای خدا
توی ذهن من دیگه قرض دادن معنی نداره
یا میبخشم در راه رب العالمین
یا اصلا قرض نمی دهم
چیزی به عنوان قرض برای من وجود ندارد
و زمانی که چیزی رو قرضی بیاری خب یا جیزیو قرض کنی داری این فرکانس رو ارسال میکنی که من لایق نیستم نقد خرید کنم و جهانم طبق قوانین همینو بهت ثابت میکنه
من پاکیزه خانم خیلی چیزها توی زندگیم میخام ولی به خودم گفتم فقط نقد
نه دفترچه بیمه دارم نه وام اصلا تو عمرم تا الان گرفتم
اصلا اعتقادی ندارم به این چیزا
اعتقاد میدونی به چی دارم به مسیر طبیعی که رب العالمین واسم در نظر گرفته
که من هر لحظه کنترل ذهن کنم هر لحظه ایمانمو نشان بدهم و خدا هم به صورت کامل طبیعی و مثل آب خوردن
ثروت و نعمت و برکات رو وارد زندگیم کنه
من به این اعتقاد دارم
از کامنت فوق العادت بسیار سپاس گذارم
عکس رو پروفایلت بسیار زیبا تحسین میکنم گوشی همراه توی عکست رو
من خودم عاشق برندآیفون هستم و واقعا تحسین میکنم شمارو
در پناه خدا برای هممون آرزوی ماندن در مسیر کنترل ذهن رو دارم
در پناه خدا شاد و موفق باشید
سلام به اهل ایمان، سلام به بندگانی که دائم در نمازند، فرکانس خوب رو تکرار میکنند و پاسخ درخور رو از جهان هستی دریافت می کنند. سلام به رب مشرقها و مغرب ها، سلام رب به من و شما بندگانی که در زندگانی از صبر جمیل و کانون توجه کمک میگیرید. سلام به رسولان، آنهایی که پیام واضح الله را میرسانند بی کم و کاست. سلام به یؤمنون بالغیب، سلام به عاملان عمل صالح.
بزرگی می گفت: هر سوالی در زندگانی براتون پیش بیاد، اگه با ایمان قلبی سراغ قرآن برید و هر قسمت از اون رو به صورت تصادفی باز کنید، پاسخ سوالتون در همون قسمت هست، و کاملا درست میگفت. من خودم امتحان کرده بودم و شگفت زده شده بودم.
حالا من میگم: هر سوالی در زندگانی دارید، سراغ وبسایت عباس منش رو بگیرید و هر قسمت از اونو که دلتون میخواد یا کاملا به صورت تصادفی باز کنید، پاسخ سوالتون قطعا اونجا هست، اگه درهای قلبتون به روی آگاهی باز باشه. تاکید میکنم، هیچ تفاوتی ندارد از کدوم فایل یا مقاله استفاده میکنید، قطعا پاسختون رو میگیرید.
این همون اتفاقیه که من الان تجربه کردم. سوالی داشتم و به صورت کاملا شهودی گفتم برم سراغ قدیمی ترین فایل سایت عباس منش. بخش دانلودها رو باز کردم و دیدم ماشاالله تا حالا هشتصد و خورده ای فایل روی سایت اومده. ماشاالله از این همه فراوانی. گفتم یکراست برم سراغ فایل شماره ی 1 یعنی قدیمی ترین. و این فایل جادویی باز شد. مفهوم صحیح کانون توجه.
سوال و مشکل من این بود که گاهی وقتها هنگامی که یه مهارت رو بیشتر تمرین میکردم بجای اینکه پیشرفت کنم پسرفت میکردم. مثلاً آهنگ مورد علاقمو با پیانو تمرین میکردم، بعد از سه چهار بار تمرین میگفتم ایولا چه پیشرفتی کردم، اصلا باورم نمیشد. ولی بعد از بیست سی بار تمرین میدیدم دارم پسرفت میکنم و حتی دفعه ی سوم یا چهارم بهتر از نوبت بیستم یا سی ام نواخته بودم. حالم گرفته شد و پیش خودم گفتم من دیگه چه آدمی هستم، برعکس کل عالمم، با تمرین بیشتر پسرفت میکنم.
توی همین فایل که قدیمی ترین فایل سایت عباس منشه و موضوعش ظاهراً هیچ ربطی به مشکل من نداره، پاسخ خودمو گرفتم. مشکل اینجا بود که من وقتی شروع به تمرین یه آهنگ می کردم، توی اجراهای اولیه، از خودم راضی میشدم، کانون توجهم روی نکات مثبت اجرام بود و برای همین مثل برق پیشرفت میکردم، چون از اساس و جنس کانون توجهم بیشتر بهم نشون داده میشد. از یک جایی به بعد به خاطر کمالگرایی، توقعم از خودم بالا میرفت و شروع میکردم به توجه کردن به نکات منفی اجرام و برای همین روی سیکل معیوبی حرکت میکردم که باعث میشد هرچقدر بیشتر تمرین کنم اجرام ضعیف تر بشه. وای از این دقت قانون. این یعنی عدالت خداوند بدون کوچکترین خدشه ای.
از این دست تجربیات توی موضوعات دیگه هم داشتم. مثلاً بدنسازی میکردم، یه هفته دو هفته ی اول عضلاتم مثل ملوان زبل میزد بیرون. بعد ادامه میدادم، ادامه میدادم و میدیدم دو ماه، سه ماه بعدش عضلاتم به جای رشد داره تحلیل میره.
نمیدونم کسی از دوستان تا حالا توی زندگی تجربه ی این نوع روند معکوس رو داشته یا نه ولی اگه داشته باید بدونه که دلیل اصلیش مفهوم واقعی کانون توجهه که توی این فایل گفته شده.
سید حسین عباس منش عزیز، صورت ماهتو میبوسم که درخشندگی و زیبایی اون از درخشندگی درونت نشأت میگیره.
همین
سلام میلاد جان
اینقدر هیجان زده ام که بذار بهت بگم واااای منم مثل تو هستم.
دقیقا به خاطر همین اومدم اولین فایل رو نگاه کنم تا بفهمم کجا لنگ می زنم.
داشتم کامنت تو رو می خوندم دراز کشیده بودم اما یهو فهمیدم منم مثل توام و به سرعت برق از جام بلند شدم و دارم برات می نویسم.
دقیقا توی شروع هر کاری اینقدر اعتماد به نفس بالایی دارم که همه چیز خیلی سریع خوب پیش میره و بعد به قول شما کمال گرا میشم و خودم رو به خاطر کوچکترین اشتباه سرزنش می کنم و همه چیز کم کم خراب میشه.
یه مثال هم اینکه توی رانندگی دیگه مثل قبل پارک دوبل نمی کنم و همش خراب میشه.
منی که توی شلوغ ترین خیابان ها خیلی قشنگ اینکارو می کردم الان توی یه جای خلوت و باز، گیر دارم.
واقعا چقدر این کانون توجه نکته ی مهمی هست.به آنی به تو پاسخ میده.می تونه تو رو از قعر چاه ببره به آسمون یا برعکس به آنی از اون بالا بری به پایین نقطه.
ازت سپاسگزارم میلاد جان
امیدوارم همیشه در مسیر موفقیت و نعمت ها باشی.
به نام خدا
سلام به لاله عزیزم
دقیقا من هم قبلا همین جوری بودم با قدرت حرکت میکردم و یهو با سر میخورم زمین
و دلیلش این بود که من باور محدود کننده کمال گرایی داشتم نمیخواستم بزارم تکاملم طی بشه و زمانی که کمال گرایی بیاد سراغت دیگه پیشرفت های به ظاهر کوچولو رو نمی بینی و زندگی برات عذاب آور میشع همون کار که باید اسباب خوشحالیت بشه میشه اسباب ناراحتیت
و شکر گذاری و تحسین کردن و با ذهن حرف زدن متقاعدش کردن و توجه رو کنترل کردن اینا خیلی مهمه
با سپاس فراوان
در پناه خدا شاد باشید
سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و دوستان
خلاصه نویسی و ردپای من:
قبل از قانون جذب فکر میکردم همه چیز رندوم و اتفاقی و شانسیه و با نگاهِ الانم میبینم که جای یک قانون یک سیستم اینکه بدونم چی به چیه خالی بود و جاش قوانین مذهبی بود که احساس خوب رو ایجاد نمیکرد و اون قوانین هم انگار بر پایه ی احساس بود اصلا.
قانون جذب برای ذهن من مبحث جدیدی بود برای همین فکر میکنم علم جدیده.
یک خطایی که من داشتم این بود که اوایل قانون جذب رو از خدا جدا میدونستم.
دلیل اش این بود که خدای من خیلی محدود بود به چیزایی که شنیده بودم و گنجایش قانون جذبی که باهاش میشد به همه چیز رسید رو نداشت.
فکر میکردم خدا و مذهب جداست و معنوی هست. و قانون جذب هم جداست و دنیوی هست چون باهاش میشه به خواسته ها رسید.
بعدها برای اولین بار خدا رو در این مباحث و آگاهی ها پیدا کردم.
اوایل همین فکر میکردم میشه با ورد خوندن کار آدم راه بیفته، میشه جهان رو دور زد، بعد متوجه شدم که خدا جهان هر آنچه درون من هست رو میبینه و میشنوه و میدونه.
نگاه شانسی ای که به اتفاقات جهان داشتم برای من یک قفس کوچیک درست کرده بود که توش هیچ کاری نمیشد کرد.
تمریناتی که تا اینجا انجام دادم، دقت که میکنم، میبینم صداقت با خودم رو در من ایجاد کرد، جای دیگه هم نوشتم خودشناسی از نظر من راستگویی زیاد میخواد. وقتی قبول کردم که داشتم خودمو گول میزدم، تظاهر میکردم برای خودم و خدا، و حالا با این قانون، این کار رو نمیشه کرد و باید صادقانه به خودم، احساسم و باورهام نگاه کنم و بیانش کنم، این تغییر در من اتفاق افتاد.
درسته که وقتی درون خودم رو بیل میزنم گاهی واقعا چیزهای نازیبایی پیدا میکنم ولی دیدن اون بخش از خودم همونطور که هست، برای من واقعا رشد شخصیتی بود.
قبلش انگار نه خودمو میشناختم نه دلیل کارامو حاضر بودم بررسی کنم.
حالا آگاهی هایی که شنیدم تا جایی که درکشون کردم کم کم در من احساس اطمینان ایجاد کرد انگاری که پشتم به قانون و عدل و یک خدای واقعا بی انتها گرمه.
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد فوق العاده. ممنون از فایل بی نظیرتون. بسیار آموزنده و گرانبها هستش.
من امروز شروع کردم دوره تشخیص اصل از فرع رو کار کنم و یاد بگیرم، دوره ای که مریم جان عزیز، با دسته بندی عالی، درست کرده.
در این جلسه اول یاد گرفتم ، که جهان یک سیستمه، نه از نوع جبر، بلکه از نوع “پاسخ”
طبق قران: بخواهید تا اجابت کنیم.
مشکلی که دارم اینه که سالهاست من دارم به خودم ورودی های خوب میدم و مدام به خواسته هام فکر میکنم و امیدواری و روحیه ام رو حفظ میکنم. همش با خودم در مورد خواسته هام، بصورت ذهنی صحبت میکنم و حتی حرکت هم میکنم، ولی انگار پامرو ترمزه، با اینکه گاز میدم، فقط نیم قدم در هر روز یا هفته، فقط جلومیرم، دیگه کم اوردم، همش درجا زدن، همش عقب رفتن..
خواستم این دوره بی نظیر رو شروع کنم و از اول حرکت کنم.
تو این جلسه یاد گرفتم که زاویه نگاهم رو عوض کنم تا مثل ماندلا در زندان، و ادیسون در زمان آتش سوزی خانه اش، آرام باشم و با حال خوب.
اینکه اول: توجه به خواسته
دوم: احساس خوب داشتن
سوم: قرار گرفتن در مسیر
چهارم: حرکت کردن برای خواسته
پنجم: باور و تلاش و تداوم
ششم: رسیدن به خواسته
هفتم: ” همواره” در این چرخه ماندن تا آخر عمر…. تا نتایج هم بماند…
با این فایل شک کردم به اینکه آیا من توجه به خواسته ام میکنم یا ناخواسته، پس از امروز تمرین من اینه که دقت کنم که کانون توجه من چیه…
تمرین من اینه که” احساسم” و” کانون توجه ام” رو برای مدت 30 روز تحت نظر بگیرم و شبها توی کاغذ گزارش بنویسم و هر هفته بررسی کنم خودم رو.
ممنونم استاد خوبم، خدا شما رو برامون حفظ کنه. همواره سلامت و شاد و موفق باشید.
به نام تنها فرمانروای جهان هستی رب العالمین
سلام به استاده نازنینم و خانم شایسته عزیز و همه بچه های سایت معنوی tasvirkhani.com
استاد عزیزم بسیار از شما سپاسگزارم که اینقدر دقیق و موشکافانه قوانین جهان هستی رو درک کردید و با عشق برای ما توضیح میدید امیدوارم که بتونم با الگو کردن شما برای خودم و عمل کردن به توضیحات شما و جهادی اکبر خودم رو تغییر بدم و با درک درست متعهدانه احساسم رو خوب نگه دارم تا بتونم اتفاقات خوبی خلق کنم.
استاد عزیزم این اصل قانون جهان هستی با هیچ کس شوخی نداره چون من 32 سال در جهل و ناآگاهی زندگی کردم و اینقدر سختی کشیدم از بس که ورودی های ذهنم آتاآشغال بود توجهم به نازیبایی ها بود حسادت بود دنبال کردن آدمهای خائن بود قضاوت بود کینه بود توجه به فقر و نداری بود و جهان هوشمند دائم از اساس همین ورودیها سر راهم میذاشت و اصلا مهم نبود براش که من چقدر دارم تو باتلاقی که خودم ساختم فرو میرم و دائم یر به یر بودن بودم از لحاظ مالی جنگو جروبحث بود با خانواده با مشتری با مردم تو اجتماع و چه بد مداری بود که من برای خودم ساخته بودم….
از اواخر سال 99 که از خدا طلبکار بودم برای شرایط زندگیم در صورتیکه اینقدر اختیار و افسار زندگیم رو دست خودم داده بود که بخاطر قوانینش خودش هم اجازه دخالت تو کانون توجه من نداشت تا اینکه از شدت سردرگمی و کلافکی خدا رو منکر شدم و این منکر شدن نقطه عطف زندگی من بود.
قدرت توجه ما انسانها و کنترل احساسات و عواطفمون باعث ایجاد فرکانسهای آگاهانه میشه که این برتری شامل حال انسان شده و مارو از بقیه آفریدگان خداوند جدا کرده و اشرف مخلوقات میگه بهمون بخاطر قدرت اختیار و قدرت انتخابمونه و تنها با بیداری از خواب غفلت میشه به این قوانین نا نوشته و ناگفته دست پیدا کرد.
من با درک قانون جذب همون ابتدای باز شدن قلبم و درک این مطالب به درآمد 10 برابری و فروش 10 برابری رسیدم روابطم عالی شد از همه لحاظ خیرو برکت وارد زندگیم و کسب و کارم شد و تک تک جملات استاد رو زندگی کردم و تایید میکنم که خداوند سیستمی عمل میکنه و چون عدالت داره قدرت انتخاب و اختیار داده تا ببینه چه چیزایی انتخاب میکنیم و از طریق سیستم عاملی به اسم کائنات کمکمون میکنه که افکار و عقایدمون بهمون ثابت بشه که ما درست میگیم و درست فکر میکنیم.
﴿إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا﴾
[ الإنسان: 3]
ما راه را بدو نمایاندیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس…
چقدر خوبه این جنس آیات قرآن یعنی اون کسی که بدی و خیانت میکنه از نظر خدا قضاوت نمیشه و نتیجه اعمالشو میبینه و کسی که عمل صالح انجام میده هم قضاوت نمیشه و نتیجه اعمالشو میبینه…
یا ضرب المثلی که میگه
هر چه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی…
با این نمونه مثالها و آیات فرکانسی بودن جهانو بهمون ثابت میکنه و باید حواسمون باشه در طی روز چه ورودیهایی میدیم و اگر کنترل نکنیم قطعا نابود میشیم لای چرخ دنده های جهان فرکانسی و هوشمند…
خدایاشکرت برای درکم از این فایل مهم و تاثیرگذار…
استاده نازنینم سپاسگزارم که هستید و از تجربیات و قوانینی که درک کردید میگید برای انتشار توحید و خدا پرستی و زندگی آگاهانه برای اعضای سایت…
خدایا سپاسگزارم که حق انتخاب دارم…
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
چقدر زیبا که جهان همیشه و همیشه در مورد قوانین ثابت بوده و هست و هیچوقت ما قوانین را نمیتونیم تغییر بدیم بلکه فقط کافیه روی قوانین پیش بریم
و عدالت یعنب همین یک مسیر برای همه یکسانه بری موفق میشی
و استاد که با تحقیق خودش، در قران ایاتی پیدا کردن از این قانون و دیدن پس بوده همیشه بوده
قانون جذب از همون اول بوده مثل نیروی جاذبه اینکه بعدها کشف شد و بعدها اومدن ازش برای علوم فیزیک استفاده کردن وـ… بواسطه این بود که فهمیدن قانون هست طبق همون عمل کردن
قبلش هم قانون بود اما کسی نمیدونست نیروی جذب زمین همیشه از همون ابتدا بوده اما کسی نمیدونسته
الانم فرکانس و این مسایل هم هست ما داریم میفهمیم و بکار میگیریم چقدر هم وقتی تستش میکنی شگفت زده میشه بار اولی که این موضوع فهمیدم کلاس دوم راهنمایی بود که بهم یک کتابی جایزه دادن که پرغروشترین کتاب سال بود اسمش قانون جذب و من خوندم گفتم وای این چی میگه داره چی میگه سرم هنگ کرده بود مگه میشه انگار ادم فضایی ها اومدن رمین واقعی شدن اولش خیلی ترسیدم وقتی در مورد فراماسون و نیروهای دیگه شنیدم که در عالم بچگی وحشت کردم از دنیا، از اینکه یک عده دارن دنیا را رهبری میکنن انقدر برام عجیب بود خوابهای وحشتناک هم میدیم و حتی وقتی در موردش تحقیق میکردم قلبم تند میزد تا اینکه بمرور فهمیدم این نیرو منم دارم اونها میان دنیا را کنترل میکنن پس چرا من جز اونها نباشم و بعد از همون سالها شروع شد هیچوقت این موضوع فراموش نشد انقدر تحقیق کردم انقدر کتاب خوندم و تست کردم تا جواب داد و بعد هدایت شدم به اساتید اونموقع
و من روزبروز موفقتر از قبلم شدم
همون موقع هم حسم این بود من جادویی کشف کردم که کسی نمیدونه اولش برای بقیه یکم گفتم مسخرم کردن پس چون ادم ارام و کم اعتماد بنفسی بودم کلا سریع سکوت کردم حتی وقتی دیوار کاینات درست کردم خانوادم مسخرم کردن اما شد جواب داد وقتی تک تک معجزات منو دیدن دیگه همشون ایمان اوردن
هیچوقت اونها واردش نشدن اما میدونستن جواب میده هیچوقت گوش ندادن یا اموزش ببینن اما دیگه کاری به کارم نداشتن
اینکه خودت چیزی کشف کنی تا اینکه بقیه کشف کنن خیلی متفاوته الان خیلیها فقط دوره میخرن و گوش میدن ما منیکه خودم پیداش کردم میدونم ارزش واقعیش چیه اینکه انقدر سالهاست متعهدانه دارم پیش میرم چون من خودم بدستش اوردم کسی بهم یاد نداد اینکه الان یک دوره گوش بدی بگی خب من انچه باید بشم شدم منیکه الان بالای ده سال دارم کار میکنم هم نشدم چرا چون ته نداره این قانون هر چی یادبگیری ته نداره یعنی این نیست بگی فهمیدم تمام چون باید بتونی انجامش بدی
اولین باری که ایمانم به این قانون صددرصد شد وقتی بود که بعد از دو سه سال کار کردن و جذب های نصفه نیمه از دانشگاه برمیگشتم و کیف پولم جا گذاشته بودم اونموقع اتوبوس صد تا تک تومنی پولش بود به خودم گفتم یا من پول جذب میکنم یا برگشتم خونه اون دیوارو کتاب و همه را میریزم دور و برای همیشه قیدشو میزنم گفتم خدایا بهم الان ثابت کن هست میشه بزار من ایمانم صددرصد بشه و قسم هم خوردم که زیر حرفم نزنم تا ایستگاه اتوبوس میگفتم من پچل پیدا میکنم خدا پول برام نیرسونه و روی زمین دنبال پیدا کردن پول بودم رسیدم به ایستگاه و گفتم دیدی ساناز برگشتی اگه قسمتو بشکنی گناه کردی میرسی خونه همه را میریزی دور دیدی همش الکی بود داشتم با خودم دعوا میکردم که اتوبوس رسید گفتم بهش میگم دفعه بعد حساب میکنم برگشتم برم سوار اتوبوس بشم یک صد تومنی روی شاخه درخت جلوی صورتم بود برداشتم و سوار اتوبوس شدم تا خونه بهش زل زده بودم خدایا تو واقعیترین ایمان بهم دادی و من الان هر کسی بیاد برام هزاران دلیل برای نبودن این قانون بیاره قبول نمیکنم چون من اینجوری ایمان اوردم با تجربه خودم و چقدر خدا منو دوس داشت که در اون سن با یک جایزه بردن یک کتاب، بهم نشون داد این قانون هست و با این اتفاق بهم ثابت کرد ایمان من الان به این قانون همیشه صد بوده هیچوقت شک نکردم
ممنون استاد از اگاهیهاتون ممنون
با سلام
چه قدر عالی این خدا منو هدایت میکنه و چه قدر کمکم میکنه بابت درخواست هایی که ازش دارم،دقیقا همون چیزی رو که درخواست کردم برام میاره،من هدایت شدم به این فایل،دیشب به طرق مختلف از فایل های استاد از کامنت دوستان ،بهم گفت که نتایج سینوسی دلیلش عمل کردن سینوسی به قانون هستش،زمان عمل کردن به قانون زیاد شده ولی کافی نیست،یکی از دلایلش منطقی نبود برام که هرروزِ من داره جنریت میشه پس هرروز باید هواسم به افکارم و کانون توجهم باشه،خیلی بهتر شدم و خیلی جای کار دارم،دوست دارم نتایجم پایدار پایدار یاشه،یکی از مواردی که باعث میشد من همیشه حواسم به افکارم و فرکانس هام نباشه مربوط به سپاسگذاری بود از قبل خیلی بهتر شدم ولی باز احساس میکردم که یه کار اجباری و زوری هستش یه روز انجام میدادم یه روز انجام نمیدادم تا اینکه وقتی اومدم در مورد باورهای توحیدی که پاشنه آشیل الانم هستش کارکنم و بهترشون کنم، خدا بهم گفت که من نیازی به سپاسگذاری تو ندارم من نه میشنوم نه میبینم نه احتیاجی دارم به سپاسگذاریِ تو،یجورایی انگاری فکرمیکردم مدیون بودم به خدا که باید سپاسگذاری کنم مثل نمازای 10 20 سال پیشم خخخخ،الان بهم گفت این سپاسگذاری به خودم کمک میکنه ،من با سپاسگذاری دارم این باور توحیدی “این خدا این انرژی همه چی میشه برام سلامتی خونه ماشین پول کار خانواده آرامش و…میشه برام”رو تقویت میکنم قدرتمندش میکنم،هرچی این باور قویتر یشه جهان بیشتر بهم ثابتش میکنه این باور رو و نعمت های بیشتری از قبل وارد زندگیم میشه،،یعنی وقتی شما داری سپاسگذاری میکنی از خدا بابت اینکه دست سالم پای سالم قلب سالم بهتون داده یعنی داری تایید میکنی که این خدا تونسته تونسته تونسته تونسته بهت سلامتیِ دست و پا و قلب بده ،پس میتونه میتونه میتونه میتونه اگرم یه مریضی داشته باشی اونو خوب کنه اونو سلامت کنه یا هدایتت کنه به راه خوب شدنش(مثلا دکتر بهتر،رژیم غذایی بهتر،داروی بهتر و…)،یا مثلا وقتی سپاسگذاری بابت ماشینت بابت خونت بابت شغلت ،شما داری تایید میکنی که این خدا تونسته تونسته تونسته تونسته برای تو ماشین خونه شغل مناسب بشه ،پس میتونه میتونه میتونه میتونه برات شرایط رو جوری ردیف کنه که ویلا هم داشته باشی ماشین راحت تر هم داشته باشی شغل بهتر و مورد علاقه هم داشته باشی و..(مثلا هدایتت میکنه به افزایش توانایی و مهارت در شغلت ،مثلا تبلیغ میکنه برات از جایی که فکرش رو نمیکنی،مثلا هدایتت میکنه به باورهای محدود کنندت که اصلاحشون کنی، مثلا هدایتت میکنه به جاهایی که فراوانی بیشتری رو ببینی و باور فراوانیت قوی تر شه و… و میلیون ها راهی که خودش بلدشه و استادشه، واینطوری قدرت این خدا تو زندگیم بیشتر ظاهر میشه،چون من تازه دارم روی اینکه فقط و فقط روی قدرت خدا حساب کنم کار میکنم و این روش برای قوی شدن خدا تو ذهن خودم عالی هستش،انقدر هم دلچسب تر شده سپاسگذاری هام،دیگه مجبور نیستم دیگه زوری نیست، برای خودم هستش بدرد خودم میخوره به خودم کمک میکنم،دیگه براش وقت میذارم هول هولکی و رفع تکلیفی نیست دیگه،با عشقه با لذته
یکی دیگر از ایرادات این بود که خیلی خوب پول میسازم مثلا اندازه دوماه بعد فکرمیکنم دیگه همه چی ردیف شده و یواش یواش کانون توجه رو ول میکنم، هر حرفی رو میزنم با هرکسی،هر کس رو دوس دارم مسخره میکنم(خود مسخره کردن یعنی توجه به نکات منفی اون شخص) درمورد خواسته هام صحبت نمیکنم،فایل های استاد رو کمتر نگاه میکنم،کمتر کامنت میخونم کمتر درمورد قانون صحبت میکنم، کلا یجورایی ول میکنم همه چیز رو،اینم به این دلیل بود که منطقی نشده بود که مثل غذا خوردن که بدن هرروز احتیاج داره به غذا ،پس ذهن هم هرروز احتیاج داره به افکار مناسب به کنترل ذهن و کنترل کانون توجه،خدایاشکرت که همیشه نقاط ضعف و پاشنه اشیلام رو بهم میگی که هرروز رشد کنم تو راهش رو بلدی تو روشش رو بلدی تو این کاره ای من تسلیم تو هستم ،تو از بینهایت راه و روش بهم میگی که ایراد چیه و چه کار باید بکنم،ازین به بعد تصمیم گرفتم با کمک خدا ،جدی باشم در عمل به قانون، جدی باشم در کنترل ذهن و افکار و کانون توجه
سلام استادان عزیزم
وسلام به شما دوستان خوبم
استاد تو این فایل من فهمیدم که کی
خوشبخته؟
معنی خوشبختی چیه؟
ایا من خوشبختم ؟
تا چه حد خوشبختم ؟
خوشبخت کسیه که میتونه تو شرایط به ظاهر ناجالب ذهنشو کنترل کنه
وزاویه دیدشو به مسایل تغییر بده
خوشبخت کسیه که میتونه
کنترل کنه ورودی هاشو
خوشبخت کسیه که داره فرکانس خواسته اشو میفرسته
خوشبخت کسیه که اگاهانه داره توجه میکنه به زیبایی ها
خوشبخت کسیه که ناخودآگاه ذهنشو تربیت کرده برای دیدن زیبایی ها
وخوشبخت کسیه که ارامش داره
حالش خوبه
و امیدوار
وایمان داره به خدا، به عادل بودن خداوند ،به این که هیچ ستمی به هیچکسی نمیشه حتی ذره ای !!!!
ونه ترسی داره و نه غمی
وهرکی بهتر وبیشتر بتونه ذهن کنترل کنه
خوشبختتره
یا اینکه به اندازه ای که بتونی
ذهنتو کنترل کنی و ورودی هاتو کنترل کنی به همون اندازه خوشبختی
ونکته دیگه ای که دریافتم این بود که
من مسول وباعث وبانی صد در صد خوشبختی وبدبختی خودم هستم
وهیچ عامل بیرونی در این خوشبختی تاثیرو هیچ قدرتی ندارد
درپناه ارحم الراحمین