جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه - صفحه 55
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-25.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت1970-01-01 00:00:002024-07-12 18:47:15جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به بهترین استاد دنیا
من منیره باقری متعهد میشم از امروز 18/05/1402 از آخر لیست شروع کنم و متعهدانه روی آگاهی هایی که هر روز بهم داده میشه تمرکز و توجه کنم و اینجا ردپایی از خودم به جا بزارم تا روند تکاملم رو ببینم.
تا این لحظه درکی که من از قوانین دارم به این صورت است که
در هر لحظه ما داریم به یه چیزی توجه میکنیم ، اگر این دقت و توجه ما تکرار بشه باعث ایجاد فرکانس میشه و این فرکانس به جهان هستی ارسال میشه و جهان هستی با توجه به فرکانس های ارسالی ما شرایط اتفاقات افراد و… رو وارد زندگی ما میکنه
اینکه استاد میگن ورودی تون رو کنترل کنین تا زندگیتون کنترل بشه
از یه طرف قضیه دقت کردین ما وقتی بوی آشنایی به دماغمون میخوره کلی چیز یادمون میاد
و این جا این بهمون میگه که اون چیزایی که یادآوری خوبی برات نداره رو آگاهانه حذف کن تا با دیدن و شنیدن و… فرکانسی تولید نکنی
چیزی که در هر لحظه داره به ما نشون میده داریم فرکانس خوب میفرستیم یا نه احساس ما هست یعنی ما در هر لحظه با توجه به فرکانس های ارسالی مون میتونیم بفهمیم داریم به چیزی که میخوایم تو زندگیمون اتفاق بیفته داریم توجه میکنیم یا به چیزی که دوست نداریم،و این یکی ار نعمت های بی نهایت خوب خداست لطف و کرمش که ما رو با احساسمون آگاه میکنه که چطور داریم آینده مون رو رقم میزنیم
تصمیماتی که گرفتم
#آگاهانه اتفاقات بد گذشته هر چی که بود در تمام ابعاد فراموش کنم و توی ذهنم نیارم ، من چیزی از گذشته یادم نمیاد
#آگاهانه توجه ام به نکات مثبت پسرم ، همسرم باشه و آگاهانه از چیزایی که دوست ندارم اعراض کنم.
# در لحظه شاد باشم و همه چیز رو بسپارم به خدا خدا همه چیز رو برام درست میکنه
من دیشب تونستم به این گروه بپیوندم و قرار گرفتن تو این مسیر برامخیلی لذت بخشه و خیلی حس خوبی هست که دوستان هم فرکانسی من هم متعهد شدن . وجود این همه دوست هم فرکانسی منو به وجد میاره. همینطور چون میدونم خیلی زود قراره چه چیزای رو تجربه کنم از الان براشون هیجان زده هستم.پایدار باشی دوست من
روز 41 از فصل دوم روز شمار تحول زندگی من:
نکات کلیدی که از این فایل دریافت کردم:
خدا و جهانش به صورت سیستمی عمل میکنن
یعنی اتفاقات شرایط و حتی برخورد افراد با ما بواسطه
فرکانس هایی بوجود میاد که ما داریم هر لحظه به جهان هستی ارسال میکنیم.
ما چطور فرکانس میفرستیم؟ با کانون توجهمون
کانون توجه چیه؟یعنی چی داریم میگیم چی میشنویم چی می بینیم در مورد آینده چطور فکر و تجسم میکنیم در مورد گذشته چه دیدگاهی داریم و چطور به یادمون میاد.
حالا از کجا بدونیم کانون توجه مون در جهت
خواسته هامون هست و فرکانس مناسب
میفرستیم یا نه؟
از طریق احساسمون اگه احساسمون خوبه پس معلومه که کانون توجه مون درسته و فرکانس مثبت و مناسبی در جهت خلق خواسته هامون به جهان فرستادیم
در این صورت مطمعنا زندگی مون خیلی شگفت انگیز میشه و از در و دیوار اتفاقات و شرایطی رو تجربه میکنیم که احساس خوب بیشتری رو تجربه کنیم.
پس حالا که احساس خوب = اتفاقات خوب
چکار کنیم احساسمون خوب باشه همیشه ؟
در هر لحظه به شرایط به مسائل حتی به ظاهر بد به اتفاقات از زاویه ای نگاه کنیم که احساس مون رو بهتر و حتی خوبتر کنه.
در واقع جهان هستی آینه تمام نمای باورها افکار کانون توجه و فرکانس های ماست.
مثلا برای خلق یک رابطه ی دلخواه اول باید مهمترین
رابطه ام که رابطه ی من با خدا و خودم هست.
رو بهبود ببخشم باید در خودم اون احساس ارزشمندی لیاقت و دوست داشتن رو به شیوه ای درست در عمل
ایجاد کنم باورهایی رو ایجاد کنم از خودم از خدای خودم که باعث میشه احساس من خوب بشه
باید در وجود ،خودم ،دیگران و محیط زندگی ام به
ویژگی های مثبت توجه کنم که احساس منو خوب کنه
و در من عزت نفسم رو تقویت کنه.
اگه رابطه عاشقانه میخوام ولی در وجودم حسادت شک و خود کم بینی عدم لیاقت باشه درسته دارم به رابطه فکر میکنم اما چون احساسم خوب نیست
پس اون رابطه ی عاشقانه رو جذب نمیکنم در واقع دارم رابطه ها و برخوردهایی از افراد رو به زندگی ام
جذب میکنم که باعث تجربه مجدد همون حسادتها شک ها و خود کم بینی ها میشه.
پس اگه من احساسم به خودم به دیگران ،جهان هستی موجودات و حتی روابط قبلی
احساس شور و عشق باشه و روی فرکانس عشق باشم از این به بهت لاجرم عشق را از تمام جهان هستی دریافت میکنم.
در رابطه ما نباید تلاش کنیم برای تغییر افراد یا بخواهیم برای جلب رضایت دیگران باهاشون هماهنگ بشیم بلکه مهترین کار ما هماهنگی بین روح و ذهنمون هست
هماهنگی و صلح و آرامش در وجود خودمون و خوب کردن احساسمون هست.
من عشق هستم و از تمام جهان هستی عشق دریافت میکنم.
من به قانون فراوانی باور دارم و جهان هستی مرا به امکانات و فراوانی های بیشتری هدایت میکنه.
من قدردان و ارزشمندم و جهان هستی منو به شرایط و افرادی هدایت میکنه که احساس قدردانی و ارزشمندی بیشتری رو تجربه کنم.
من خودم رو ارزشمند و لایق ثروتمند شدن میدونم و جهان هستی از در و دیوار از آسمان برام ثروت می باره.
باید آگاهانه در پی علم و آموزش هایی باشیم دنبال آگاهی هایی باشیم که با روح و قلب ما یکی هست مارو قدرتمند تر میکنه و حس خوبی بهمون میده.
مثلا
اگه میگن دختر و پسر خوب زیاد هست
چقدر این جمله حس خوب بهمون میده
و این جمله رو باور کن.
اگه از چیزهایی که شنیدی دیدی یا حتی در افکارت و باورهات در تو احساس کمبود ترس فقر ایجاد کرد باور نکن.
کانون توجه و فرکانست رو به نفع خودت تغییر بده و مناسبتر کن.باورهای مثبت و قدرتمند در خودت ایجاد کن.
اساس جهان بر پایه پیشرفت فراوانی توسعه و عشق هست
تضادهایی که میبینیم فقط برای مشخص شدن خواسته های ماست.
من از تمام افراد گذشته زندگی ام کمال تشکر و قدر دانی دارم برای اونا آرزوی ثروت موفقیت سلامتی شادی و آرامش روز افزون دارم خودم و آنها رو می بخشم و رها میکنم.
درسها و اون تضادهایی که در اون رابطه ها (عاشقانه،کاری،خانوادگی،اجتماعی) دیدم رو دریافت کردم
و سپاسگزارم
من از تموم اون رابطه ها فهمیدم که واقعا چی میخوام کی هستم
و کلی درس گرفتم و در زندگیم به اون درسها عمل خواهم کرد و میکنم
یاد گرفتم که باید خودم رو واقعی تر دوست داشته باشم عزت نفس و حرمت نفس خودم رو نگه دارم به خودم عشق واقعی بدهم رابطه ام با منبع و خدای خودم خوب باشه به خودم رازهام خانواده ام ارزش هام توانایی هام و وجودم به زن بودنم احترام بزارم خواسته هامو معنوی بدونم و قدر شناس باشم.
روی فرکانس عشق و احساس خوب بمونم برگردم به اصل خودم و خدای مهربونم
بدونم تمام انسانها دست هایی از دستان خدا هستن به افراد و شرایط وابسته نباشم
و بدانم تنها منبع رزق من عشق من قدرت برای من فقط و فقط رب هست خدا رو داشته باشم برام کافیه
خدا برام همه کسم شده خدا همه چیزم شده و هر آنچه بخوام خودش به راحتترین و بهترین راه ممکن به شیوه ای عالی با عزت و احترام برام محیا میکنه.
با دیگران با احترام برخورد کنم کسی رو برای خودم بت نکنم
فقط به خدای خودم و توانایی هایی که بهم داده و سیستمی بودن جهانش باور داشته باشم.
فقط روی خدا حساب باز کنم.
توحید در عمل سرلوحه زندگی بشه.
سلام استاد عزیزم من از امروز تصمیم گرفتم متعهدانه آموزه های شما را انجام بدم و در عمل به کار ببرم من 36 سال دارم و الان که این متن را می نویسم از لحاظ روحی عاطفی مالی جسمی خانواده و تقریبا همه ی جنبه های زندگی در شرایط خوبی نیستم و به خودم گفتم اگه کسی میتونه بهت کمک کنه استاد عباس منش هستش قبلاً تا حدودی از آموزه های شما نتیجه گرفته بودم ولی رها کردم و متعهد نبودم تصمیم گرفتم از فایل های رایگان شروع کنم و از فایل اول تمام گفته های شما را اجرا کنم و تا چهل سالگی زندگی خودم را بسازم ممنونم که هستین
آموزه های فایل اول
از امروز میخوام متعهدانه و آگاهانه کانون توجه و تمرکز خودم را کنترل کنم میخوام بیش از پیش به احساساتم توجه کنم
میخوام آگاهانه به کانون توجه خودم جهت بدم و یاد گرفتم در هر لحظه به غیب ایمان داشته باشم و مدام حواسم به فرکانس هام باشه
میخوام بیش از پیش به ثروت و سلامتی و روابط خوب و شادی و … توجه کنم و اینها را تحسین کنم
ممنونم که کامنت های سایت را میخونین
من مطمئن هستم در کنار شما و با آموزه های شما میتونم زندگی ام را همون طور که میخوام خلق کنم
ممنونم از شما
Thomas Edison invented many things, but his work was not easy. On December 10, 1914, in the evening, a massive fire broke out in his laboratory at West Orange, New Jersey. Edison was called and quickly rushed to his lab.
توماس ادیسون چیزهای زیادی اختراع کرد، اما کار او آسان نبود. در 10 دسامبر 1914، در هنگام غروب، آتش سوزی گستردهای در آزمایشگاه او در وست اورنج، نیوجرسی رخ داد. ادیسون را صدا زدند و او سریع به آزمایشگاهش رفت.
The fire was so fierce that it burned more than half of the laboratory. It was very hard to put out.
آتش به حدی شدید بود که بیش از نیمی از آزمایشگاه را سوزاند. خاموش کردن آن کار خیلی دشواری بود.
Edison stood and watched his years of research work burn to ashes. Everyone was worried that Edison would not be able to recover from this shock.
ادیسون ایستاده بود و سالها کار تحقیقاتیاش را تماشا میکرد که تبدیل به خاکستر میشد. همه نگران بودند که ادیسون نتواند از این شوک خلاص شود.
But instead Edison peacefully walked over to his son and told him, “Go get your mother and all her friends. They’ll never see a fire like this again.”
اما در عوض ادیسون با آرامش به سمت پسرش رفت و به او گفت: «برو مادرت و همه دوستانش را بیاور. آنها دیگر هرگز آتشی مانند این را نخواهند دید.»
His son couldn’t believe it. Edison went on to say, “It’s all right. We’ve just got rid of a lot of rubbish”
پسرش باورش نمیشد. ادیسون ادامه داد: «همه چیز خوب است. ما فقط به تازگی از شر بسیاری از زبالهها خلاص شدهایم.»
“Although I am over 67 years old, I’ll start all over again tomorrow.”
«اگرچه من بیش از 67 سال سن دارم، اما فردا همه چیز را از نو شروع خواهم کرد.»
True to his word, the very next day Thomas Edison got to work rebuilding the lab.
درست همانطور که قول داده بود، روز بعد توماس ادیسون مشغول بازسازی آزمایشگاه شد.
To do incredible things, we need to be resilient enough to bear disaster and setbacks. Resilience means to get back up when we’ve had setbacks. We’ve got to love what we do in life.
برای انجام کارهای باورنکردنی، باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشیم تا بتوانیم فاجعه و شکست را تحمل کنیم. انعطافپذیری به این معناست که وقتی با شکست مواجه شدیم دوباره بلند شویم. ما باید کاری را که در زندگی انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
occurs. Because of Edison’s positive thinking, he was able to start working again even with setbacks and create so many useful inventions.
ما باید در هر اتفاقی که رخ میدهد، شادی را پیدا کنیم. به دلیل مثبت اندیشی ادیسون، او حتی با مشکلاتی که داشت دوباره شروع به کار کرد و اختراعات مفید زیادی خلق کرد.
Edison’s life teaches us that everyone has challenges, but if we don’t lose hope and remain confident enough, we can move mountains.
زندگی ادیسون به ما میآموزد که همه چالشهایی دارند، اما اگر امید خود را از دست ندهیم و به اندازه کافی اعتماد به نفس نداشته باشیم، میتوانیم کوهها را جابجا کنیم.
Remember Thomas Edison next time you have something difficult happen to you and you wonder if you can keep going.
دفعه بعد که اتفاق سختی برایتان افتاد و فکر کردید که آیا میتوانید ادامه بدهید یا نه، توماس ادیسون را به خاطر بیاورید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد گرانقدر و تمامی دوستان
و اما کانون توجه ، در نگاه اول خیلی آسون به نظر میرسه اما وقتی می خوای تو روند زندگیت اجرا کنی چه سخته البته میدونم برای منی که تازه اول راهم و تازه شروع کردم رو خودم کار کردن خیلی سخته .
تو روزهای اول هر لحظه باید حواست به این افکارت باشه که سریع نره سراغ موضوعات قبلی ( منفی ها ) . باید مثل یک نوزاد حواست بهش باشه . تا یاد بگیره به چی فکر کنه به چی نه . چیو ببینه و چیو نبینه .
اما وقتی این نوزاد که به مرور بزرگتر میشه دیگه کار راحت تر میشه .پس سختیه اولش رو به جون بخر تا بعدش لذت و رشد روز به روزش رو ببینی.
یکی از راحت ترین راه ها که بتونیم توجهتون رو به چیزهای خوب جلب کنیم شکرگزاریست که بی نهایت حال خوب کنه . شکرگزاری بابت چیزهایی که داریم و چیزهایی که میخواهیم داشته باشیم.
درسته که ما خالق زندگی خودمون هستیم اما باید حواسمون باشه که چی داریم خلق میکنیم، زندگی سراسر شادی و نعمت و سلامتی یا نه زندگی پر از مشکلات .
پس رضوان حواست باشه به چی داری توجه می کنی ،چون قراره از همون جنس تو زندگیت خلق کنی و تجربه اش کنی.
در پناه خدا شاد و ثروتمند و سلامت باشید.
به نام خدا
الهی شکرت بخاطر وجود این سایت پر از آگاهی
مرسی استاد مرسی
چقدر قشنگ توضیح دادین ک مهمه ک کانون توجه مون روی چیه
ولی من میخام درباره ی چیز دیگ صحبت کنم اونم تکراره
همه ما میدونین کانون توجه چقدر مهمه ولی فراموش میکنیم و باید تکرار کنیم
من خودم وقتی فایلو گوش دادم با خودم گفتم عععععع محمد چرا فراموش کردی تو ک میدونستی چرا انجامش نمیدادی این چن وقت اخیر و دیدم ک فراموش کرده بودم و باید تلنگر بهم میخورد
سلام
من از جنس آگاهی هستم و خواسته هایم از جنس فرکانس،
و در تجلی خواسته هایم،خداوند با سیستم هوشمندش فرکانس رو تبدیل به ماده یا فیزیک میکنه،
خیلی جالبه،
مواد اولیه این کارخونه،فرکانس و متافیزیک،
محصولی خروجی،ماده و فیزیک،
یه بار قبل هم این داستان رو گفتم
من یه شوهر خواهر دارم که عاشق اخبار و عاشق خبرهای صدا و سیماست،
تمام تردد های افراد سیاسی رو دنبال میکنه
قوانین مجلس تا لغو هر قانون
حالا جالی تر اینه که شرایطی براش پیش اومد که همیشه در این مدار باقی مونده و هنوز هم در نیومده
22 سال راننده تاکسیِ
یعنی ما مثال داریم که صحبت های سیاسی رو اغلب بهش میگن حرف های راننده تاکسی،
این بنده خدا از صبح تا شب تاکسی کار میکنه و غر میزنه به شرایط،باز شب میاد تا ساعت 11 تمام اخبار همه شبکه ها رو میبینه و با جون و دل گوش میده،
و فرداش همون اخبار رو با همکاراش توی ایستگاه تاکسی و به مسافراش در میون میزاره،که دیشب اخبار چی گفت و قراره چی بشه،
امروز من با این آگاهی و درکم،فهمیدم که من میتونم آینده هر فرد رو با توجه به علایقش و سرگرمی هاش حدس بزنم
امروز من درست درک میکنم که دلیل رشد و دلیل فقر هر کسی چیه
امروز من هدفی دارم واضح،ثروتمند شدن
و در راستای این هدف هم دارم قانون رو سعی میکنم اجرا کنم و هم قدم بردارم برای رسیدن به خواستم،
قطعا هم تجلی پیدا میکنه
خداوندا من ایمان به قدرت بی نهایتت دارم
من ایمان به فراوانی ثروت و نعمت دارم
من یقین دارم فرصت های ثروت ساز برای من همیشه هست و فراوانه
من یقین دارم ثروتمند شدن بسیار کار راحتیه،چون هم ثروت بی نهایت وجود داره و هم راهش بسیار ساده اس،
من ایمان دارم به وجود خداوند در درونم
من اززشمندم چون از جنس خداوندم
من قطره ای از دریای خداوندم
الهی شکر
برگ 41 سفرنامه
عاشقتونم
شاد و ثروتمند باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز هفتم، روز شمار توانایی تشخیص اصل از فرع!
جهت دهی اگاهانه به کانون توجه!
ازوقتی به یقین رسیدم که بدون استثناء تمام اتفاقات زندگیم رو خودم دارم رقم میزنم، خیلی ساکت شدم، خیلی اروم شدم، خیلی فروتن شدم، خیلی متواضع شدم، خیلی خیلی غرق شدم در خودم، برعکس گذشته که همه جا بود حس وحواسم وفکر وخیالم جز در خودم وروی خودم!
حال دلم مدتهاست مثل حال دل کسیه که کشتیش تو دریا غرق شده وهمه چیزش همه ی داراییش که اون کشتی بوده نابود شده و از این بابت غمی توی سینه داره واز طرفی خوشحاله که حداقل خودش نجات پیدا کرده و می تونه دوباره با تلاشش اون کشتی وحتی بهتر از اون کشتی رو بسازه و دوباره بزنه به دل دریا و عشق کنه!
این غم به خاطر عمری هست که در غفلت ونادانی و نااگاهی گذشت از من و دیگه هیچوقت برنمی گرده…
واین شادی وامید هم به خاطر اینه که حالا شکر خدا اندازه سرسوزن آگاه شدم به اینکه خودم مسئول صد درصد رقم زدن اتفاقات زندگیم هستم پس می تونم از حالا به بعدش زندگیمو به زیبایی بسازم….
نمیدونم تا به کی، ولی این حس غم وشادی توام باهم در من هست از وقتی وارد این سایت شدم و با آموزه های شما استاد قشنگم آشنا شدم و دری از درهای بهشت با عمل به آموزه های شما به روم باز شد…
کانون توجه، واقعا کلمه ای که میشه وسعت پیدا کنه به اندازه یه اقیانوس مفهوم….
این عادتهای ناپسند که یک عمر با ماهستند رو به سختی میشه از خودمون دور کنیم، اینکه داری زندگی روزمره ات رو میگذرونی، بعد یه خبری، یه اتفاقی، یه حرفی یه حدیثی، یه مسئله ای میاد و میشنه دقیقا وسط فکر و ذهنت، وکامل کانون توجه ات رو جذب وجلب خودش میکنه…
انوقت دیگه باهاش میری، میری تا از مسیرت دور بشی ناخواسته بدون اینکه حتی حواست باشه یه دفعه چشم باز میکنی می بینی، سرجات نیستی، هستیااا، فقط جسمت هست!!!
روحت وفکرت ودلت رفته پی اون موضوع!
حالا اگه خوب ومثبت باشه جای شکرش باقیه، میگی خب داشتم یه جورایی تجسم خلاق میکردم، ورویا پردازی میکردم وقت وتایمم سوخت نشده ،
اما امان از وقتی که فکر رفته باشه پای منفی ها، قضاوتها، و گفتگوهای ذهنیت، بعد می بینی حالت بد شده،حس وحالت دیگه خوب نیست، کلافه ای ، حوصله نداری کارهای روتینت رو انجام بدی، اینجاست که باید مچ خودت رو بگیری وگرنه این حس منفی وبد میبردت، وساعتها وروزها وگاهی هفته وماهها درگیرت میکنه، از حال خوب دورت میکنه، واجازه نمیده هوشیار باشی و اگاهانه در لحظه زندگی کنی…
من هنوز گاهی اینجوری میشم، اینجوری که پی یه چیز منفی که اومده توی ذهنم یا دیدمش یا شنیدمش رو میگیرم، شاید در موردش مثل گذشته باکسی حرف نزنم، اما توی ذهن خودم هی مرورش میکنم، وقشنگ میفهمم حالم بد شده،99 درصد سریع اگاهانه خودم رو، یعنی ذهنم رو میبرم سمت دیگه، سمت مثبتها و خودم رو درگیر شادی و کارهایی که ازشون لذت میبرم می کنم…
اما هنوز هست وقتایی که یه درصد هم انگار اگاهانه دلم میخواد بی هدف، بی انگیزه، کسل و غمگین باشم، اصلا بشینم به حال خودم گریه کنم و به حال خودم دل بسوزونم….
برای خودمم خیلیجالبه، اینکه تن من ، روح من، ذهن من، چطور عجین شده با این نقص، با دلسوزی به حال خود و رفتن سمت منفی ها، انگاری همیشه گشنه اس، منتظره خوراکه، ومنم مثل یه غلام حلقه به گوش براش خوراک میبرم!!
از خدا میخوام انقدر عشق وعلاقه ام به خودم بیشتر بشه، انقدر قدردان این نعمتهایی که خداوند بهم داده واین فرصت زندگی که در اختیارم قرار داده، تا حتی اون یک درصد هم نذارم که ذهنم بره سمت اون چیزی که حالم رو بد بکنه وفرصت آرامش وشادی ولذت بردن از زندگی رو ازم بگیره…
واقعا جای بسی سپاسگزاری داره که خداوند اختیار وآزادی برای خلق زندگی دلخواهمون رو بهمون داده وهمیشه این فرصت رو داریم که از همونجایی که هستیم شروع کنیم به تغییر وبه اندازه عملکردمون( ایمانمون) از نتایج عالی وشگفت انگیزی که برامون رقم میخوره، بهرمند بشیم
سلام خدمت استاد عزیز مریم جان و همه دوستان گل
دوستتون دارم
چه فایل ارزشمند و پرمحتوایی
هممون دلمون ماشین خوب خونه خوب زندگی خوب میخواد تصویر ذهنی انجام میدیم در موردش مینویسیم در موردش با خدا صحبت میکنیم ولی ولی ولی کانون توجه و مرکز توجه مان روی کمبود پول فقر بالا و پایین شدن دلار اقتصاد کشور پارتی و و مسائل سیاسی هست پس نتیجه ای جز بدبختی مشکلات فقر نیست و اینجاست باید گفت
از ماست که بر ماست
بعد میشینیم میگم خدا عادل نیست خدا برای من نمیخواد ما شانس نداریم ما کلا خانوادگی همینجور باید بمونیم نون بخور و نمیری داشته باشیم و هزار تا دلیل مزخرف دیگه
ولی ما خودمون با کانون توجه فرکانس های ارسال میکنیم که خروجیش بیماری فقر و کمبود و بدبختی هست .
من خودم چند تا خواسته دارم نوشتم درموردشون با خودم صحبت میکنم و خیلی برنامه ها براشون دارم ولی ته ته ذهنم درست چیزی که استاد گفتن تو فایل با خودم زمزمه میکنم پولش از کجا بیارم چطور پولش جور کنم تو این وضع مملکت خب همین نجوا های منفی ذهنی من من از خواسته ام دور میکنه دیگه
توجه ما خیلی مهمه خیلی خیلی زیاد اونقدر زیاد که اگر تا حالا حواسمون به کانون توجه مون بود الآن دست پر بودیم نتیجه میزدیم تو سر نجوا های شیطانی و این آتش فقربدبختی کینه کمبود بیماری خاموش میکردیم.
ما خانم ها این موضوع بهتر درک میکنیم
شده که یه نفر یه حرف مثلاً ناجور بهمون زده و ما ناراحت شده باشیم،خب حالا از صبح تا شب تو ذهنمون محکومش میکنیم حرف های بدتر بهش میزنیم و احساس مون بد میشه یه حس بی ارزشی حس بدی تجربه میکنیم بعد میاییم ادا مثبت اندیش ها در میاریم و میگیم نه برای من ارزشی نداره و برای من مهم نیست و فلان
خب چند مدت بعد دوباره با حرف یا کار شخص دیگری دلخور و ناراحت میشویم بعد ما خودمون میگیم نه قانون جواب نمیده من که به جنبه مثبت این قضیه فکر کردم چرا دوباره تکرار شد ولی خب توجه و نجوا های ذهنی من فرکانس بد فرستادن و حس انتقام و کینه این بلا سرم آورد اون حسی که من آزار میداد بازهم تکرار شد و در اصل این درست ترین قانون هست حس تو زندگی تو رقم میزند
این فایل باید بار ها گوش بدیم بارها و بار ها
الان هم میخوام کامنت های دوستان گل بخونم.
دوستتون دارم یا حق
سلام لیلای عزیز.
بله مشکل اصلی ما اینه که ادای توجه به نکات مثبت ادای توجه به زیبایی ادای شکرگزاری را در میاریم که با کوچکترین اتفاقی برمیگردیم به نقطه قبل از شروع.
خداوند همه مارا به راه راستی و زیبایی و نعمت و حال خوب هدایت کند.
روز چهل و یکم از سفرنامه من؛
قانون جذب چیه؟!؟
همه ما تو زندگیمون بارها و بارها این کلمه رو شنیدیم و حتی بارها شنیدیم که کائنات به خواسته های ما پاسخ میدن ولی هیچ وقت مفهموم عمقیشو درک نکردیم تا توزندگیمون ازش استفاده کنیم، چرا؟؟؟
چون آگاهی نداشتیم، چون هیچ کس نبود که بهمون بگه این قانون یعنی چی، هیچ کس بلد نبود که چی هست، فقط هممون شنیده بودیمش، اینکه چطور میتونیم هرچی میخوایم جذب کنیم، مگه ما آهن رباییم، یا اینکه کائنات چطور به ما پاسخ میدن، اصلا کائنات چین و خیلی سوالات دیگه رو هیچ کس جوابشو نمیدونست…
خداروشکر که الان بعد از سی وسه سال تونستم به واسطه استاد عزیزم به این قانون پی ببرمو متوجه بشم که اصلا جذب چیه و حرف حسابش چیه…
قانون جذب یعنی؛ تمااااام افکار و فرکانسهایی که ما به واسطه توجه و تمرکز خودمون به یک موضوع خاص به جهان هستی ارسال میکنیم و از همون جنس و شکل فرکانس دریافت میکنیم…
حالا این توجهات و فرکانسها اگه ناخواسته ها و منفی باشه، قطعا همون جنس رو دریافت میکنیم و اگه مثبت باشه اتقاقات خوب رو رقم میزنه…یعنی جهان کاری نداره که ما چی رو دوست داریم یا از چی خوشمون میادو از چی بدمون میاد، جهان دقیقا به همون فرکانسی که ما ارسال میکنیم (چه خوب چه بد) پاسخ میده…
پس این یعنی ما کل عمر و زندگیمون در حال جذب هستیم ولی اکثر مواقع جذب به صورت ناآگاهانه و ناخواسته بوده ،ولی الان که قانونشو درک کردیم باید سعی کنیم که از این به بعد آگاهانه و متعهدانه توجه به خواسته هامون کنیم تا از همون جنس هم دریافت کنیم، چقدر اینجوری زندگی و دنیای اطرافمون قشنگتر میشه…
من آگاهانه متعهد میشم که تمام فرکانسهامو روی سلامتیو عشق و محبت ،معنویت و ثروت تنظیم و توجه کنم تا از همین جنس باورها بیشتر و بیشتر وارد زندگیم بشه…
خدایا شکـــــــرت که منو در این مسیر زیبای آگاهی قرار دادی تا هر روز درس های جدیدی بیاموزم و با تکرار و تکرار و تکرار باعث بشم که به مدارهای بالاتری برسم و نتایج بهتری هم دریافت کنم…
از استاد جیگر طلام و مریم گلی مهربون هم کمال تشکر و سپاسگزاری رو دارم بابت این مطالب و فایلهای بی نظیر و الهی که تهیه میکنید و در اختیار ما میذارین…
در پناه الله یکتا و بی همتام شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین…
یا حق…
سلام سپیده عزیز.
به نظر من همیشه کسایی هستن و بودند که درباره این مطالبی گفته باشند. آنچه که مهمه مدار خودمون بوده و هست. مخصوصا باورهای ما که ناشی از خانواده محله نا آشنایی در مورد دین و مذهب.الان هم استاد هست باز هم بسیاری آدم ها تو مسیر نیستند.مهم درخواست تغییر در خودمون و درخواست از خداوند برای اینکه قلب ما باز کنه تا هدایتش را دریافت ومهمتر اینکه انجام بدیم.سپاس از مطالب زیبای شما
سلام دوست عزیزم
قطعا همینطوره و خیلی ها با وجود شنیدن و فهمیدن این قوانین همچنان نسبت به تغییر و تکامل ممانعت دارن و برای همین خدا در قرآن گفته
لطف و رحمت ما شامل حال همه نمیشه و همه به راه راست هدایت نمیشن مگه اینکه خودشون بخوان و قدمی بردارن…
امید که هممون در مسیر رشد و معنویت و درک و شناخت بیشتر و بهتر پایدار و ثابت قدم باشیم تا خدای مهربونم بهترینهارو برامون رقم بزنه…
در پناه الله بی همتا شاد و سلامت باشین