چمدانت را ببند و آماده سفر شو - صفحه 42

776 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Javad گفته:
    مدت عضویت: 2714 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    واقعا دمتون گرم استاد

    من امروز ۳۱/۲/۹۹ در نشانه امروز من این فایل برام اومد بالا و چقدر برام دلنشین بود با وجود اینکه دو سال پیش اردیبهشت ۹۷ این فایلو چند بار دیده بودم اما امروز برام خیییلی جذاب بود و حال کردم

    مرسیییی

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    انرژي مثبت گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    استاد عباسمنش بزرگوار باسلام و احترام آقا دمتون گرررم که جزییات داخل آر وی رو توضیح دادین و بقیه دوستانم مطمنا به وجد اومدن اصلا با روح من بازی کرد همش محشر بود و دوتاش برام خیلی جالب بود یکیش فرش قرمزش که چقدر راحت طلبانه طراحی شده یکیشم نقشه بود کلا که حال کردم باهاش و سفر با آر وی خیلی خارق العاده به نظر میاد ضمنا اینم بگم من یه آدم نکته بین هستم خواستم بگم طراحی و میکس آهنگها روی تصویر به دلیل هماهنگی در اکثر فایلها بسیار استادانه انجام شده .. زنده باد استاد ارجمند و خانواده محترم براتون یه دنیا انرژی مثبت نشاط درونی سلامتی و عاقبت بخیری رو از خدای بزرگ خواهانم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهناز فروهر گفته:
    مدت عضویت: 2145 روز

    وای استاد چی کارکردی با این فایلت واااای که حالم یجوری امشب با آهنگ چقد اشک ریختم و خدامو امشب صدا زدم که کمکم کنه استاد خیلی دوستت دارم دلم داره پر می زنه امشب کاش دو بال داشتم و پر می زدم دلم داره پر میزنه بیام پیش شما نمی دونم امشب چم شده استاد اصلا حالم یجوری چقدر اونجا که فیلم تند کردین خندیدم چقدر مهربانی استاد اصلا نمی دونم چی بگم فقط دارم اشک می ریزم دلم تنگ خدای خودم شده دلم می خواد برم تو بغلش کاش ایران بودید وای که شما ر و چرا ندیدم تهران بودید !!!!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2385 روز

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته

    در پاسخ یکی از اعضا در کامنتهای همین فایل

    فرمودید جمعه ها کد تخفیف به ایمیل اعضا میاد

    که بصورت رندوم هست

    آیا این روند الان هم ادامه داره ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم نازم.

    از اینکه تک تک اجزای وسایل آر.وی. رو برامون توضیح دادید، یک دنیا ممنونم. باعث میشه ما بیشتر بفهمیم چه خواسته‌ای داریم.

    مثلاً من همیشه فکر می‌کردم باید کابینت بزرگ داشته باشم تا این چنین وسایل هایی مثل آبکش که جاگیر هستند، در آن جا شوند و به این فکر نبودم که آبکش خودش جمع بشه.

    قطعا این چنین آبکش هایی تو شهر خودمون هم هست. با دیدن کلیپ های شما خیلی چیز های جدید از خداوند درخواست می کنم.

    اون دستگاه که همه جور غذا هم میشد باهاش درست کرد واقعا بی نظیر بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Masihan گفته:
    مدت عضویت: 2136 روز

    سلام استاد .من ی تردیدی داشتم توی تصمیمم ووقتی راهنما رو زدم این صفحه باز شد ک دقیقا چیزی بود ک باید میدیدم واقعا خیلی عالی بود

    من یک دخترم و عاشق سفر هستم پدرم اجازه نمیداد و من قایمکی بلیط گرفته بودم ک برم سفر ولی روز سفر بهش گفتم و مخالفت کرد و نذاشت برم اون روز سفرمو کنسل کردم ولی زنگ زدم ترمینال و سفرمو برای دوسه روز دیگه هماهنگ کردم امشب هم ک دارم براتون مینویسم تو ی تردیدی بودم ک ایا کارم درست هست یا نه گفتم سایت شمارو باز کنم شاید ی چیزی ارومم کنه ک این فایل سفرتون بازشد برام یعنی ازین بهتر نمیشد.واقعا ممنونم از خدا ک حواب سوالم اینجا بهم داد و از شما هم ممنونم و براتون ارزوی سفری خوش رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فائزه شهزاد گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    سلام به استاد عزیزم

    امشب اومدم تو سایت و زدم روی نشونه امروزم و این فایل اومد

    کی این فایل اومد ؟؟ زمانی که ما امشب از سفر برگشتیم و من اومدم تو اتاقم و اومدم تو سایت و گفتم برم ببینم چه نشونه ای دارم و یهو دیدم این فایل برای اولین بار اونم کی دقیقا وقتی که من همین الان از مسافرت برگشته بودم و این خیلی برام جالب و جذاب بود …

    و واقعا خیلی سفر خووبه خیلی ..‌. وقتی میری و افریده های خدا رو میبینی و بهشون فکر میکنی و عظمت خدا رو بیشتر حس میکنی…

    این سفرم خیلی خوب بود …رفتیم شمال… بعد چند وقت … اونم تو بهترین زمان پاییز رنگارنگ و زیبااا…قشنگ نقاشی خدا رو میبینی …خیلی قشنگ بود و لذت میبردم…

    رفتیم دریا و جنگل و گشتیم و لذت بردیم و خندیدیم …

    با یه مورد جذاب که ۲ تا تجربه جدید و باحال بود …

    یکی موتور چهار چرخ که لب ساحل داشت و سوار شدم برای اولین بار و خیلی خوب بود و حال داد و همین تجربه جدید خیلی برام لذت بخشه و

    اسب سواری اونم برای اولین بار ??

    خیلی خوب بود…با اینکه ترسم داشتم ولی تجربه ش کردم و واقعا لذت تجربه جدیدش بیشتر از ترسش بود و خیلی خوب بود …و برای اولین بار بود که من یه حیونی رو لمس کردم …خیلی اسب خوشگلی بود …رنگش قهوه ای روشن بود و موهاش طلایی خیلی خوشرنگ بود …

    همیشه اسب و دوست داشتم ولی میترسیدم لمسش کنم و این دفعه رو ترسم پا گذاشتم و خیلی خوب بود …

    و یه مورد دیگه هم بود این که راحت تر بودم یعنی کارایی که خودم میخواستم و انجام دادم …و این که خودم تو اولویت هستم برای خودم خیلی عالیه …

    و امروزم رفتیم پرتقال چیدیم تو یه منطقه خیلی قشنگ و شیک با ویلا های خیلی زیبا و درخت های خیلی خوشگل و نخل های بلندی که واقعا لذت میبردم از دیدنشون و تحسینشون میکردم و پیاده روی کردیم و زیبایی ها رو دیدیم و لذت بردم و در کل خیلی عالی بود و لذت بردم …ممنونم از خدای خودم که اینقدر زیبایی افریده ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3552 روز

    به نام خدای سریع الجواب

    سلاام..سلااام

    سلام خدای مهربونم که اینجا هم هستی ?

    سلام عزیزان عباسمنشی

    سپاسگزارم خدایا ، سپاسگزارم ازت ? خودت بهم جسارت دادی که بتونم خواسته سفر که در وجودم بود رو بروز بدم ، من فقط خواستم! نه به چطوری اش فکر کردم نه به کجا نه با کیا …‌فقط گفتم عجب فکر خوبیه سفر رفتن? بی مقاومت و فقط به لذتش فکر کردم

    بعد تو منو با کلی آدم منحصر بفرد و خاص آشنا کردی ، بعد همون آدما هم از سفر گفتن و پیشنهاد سفر دادن ….بعدش هم تند و تند هدایت های خودت و نشانه هات که باید این سفر رو من برم …

    اینقدر زیاده این نشانه ها که روتین زندگی ام شده …طوری که وقتی نشانه امروزم رو توی سایت زدم این صفحه برام باز میشه که چمدانت را ببند و آماده سفر شو

    حالا هم بلیط سفرم آماده اس ??

    و من باز هم ایمان آوردم به این رب ، ای کسانی که ایمان آوردید ایمان بیاورید ….

    من فقط لبخند میزنم ، زیباترین لبخندها رو خالقم بهم هدیه داده ???

    استاد عباسمنش عزیزم خودت میگی همیشه که وقتی توی مسیر درست باشی هدایت ها همیشه در جهت رسیدن تو به خواسته هاته..

    لازم نیست زور بزنی ، لازم نیست تقلا کنی ، لازم نیست امیدت به بقیه ی بنده ها باشه …آخه چرا سختش کردی به خودت این راه آسان رو ..

    خدای جهانیان به همین راحتی و به همین خوشمزگی هدایتت میکنه ، وقتی وصل میشی به این جریان وقتی زندگی ات خدایی میشه ، اون وقته که حال دل ابراهیم رو می فهمی…

    اون وقته که حال دل یوسف ته چاه رو می فهمی…

    اون وقته که توحید معنای واقعی اش رو برات پیدا میکنه …

    تنها شاه کلید جهان توحید ، ما این کلید رو توی دست مون داریم و فقط باید ازش استفاده کنیم ..

    با این کلید میشه قفل های ثروت جهان رو باز کرد

    با این کلید میشه قفل های سلامتی رو باز کرد

    با این کلید میشه قفل های روابط رو باز کرد

    این کلید تمام شادی های جهان ..کلید تمام لذت های بینظیر جهان …

    میدونی مهم فقط خداست که حواسش بهت باشه ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    یاسمن دال گفته:
    مدت عضویت: 3721 روز

    سلام

    امروز قرار بود برم کویر ک تور کنسل شد… صبح احساسم خوب نبود، یجور حس تنگی نفس، زود اومدم توی سایت و نشونه‌ی امروزم رو خواستم ک در کمال ناباوری این فایل واسم اومد…

    خانواده‌ی من مارکوپولوان ولی من تا ۲سال پیش هم از سفرهایی ک میرفتم خیلی لذت نمیبردم، دوهفته‌ی پیش تصمیم گرفتن بریم مشهد و بعدش شمال! خانواده‌ی ما ریشه‌ی مذهبی داره ولی انقدر نیست ک خیلی سفرهای زیارتی بریم اونم با ماشین… ولی نمیدونم چی شد ک راهی شدیم و منم حرفهای استاد توی گوشم بود ک هرجور شده سفر برین از هرموقعیتی استفاده کنین و بهیچ دلیلی مخصوصا امکانات سفرو ب تعویق نندازین…

    شروع حرکت بود ک یاد شعار استاد و خانم شایسته افتادم، توی سفر بدور امریکا گفته بودن و فکر کنم شعار انتخابیشون برای روسیه بود، منم همین شعار رو برای این سفر انتخاب کردم: “من همواره در زمان مناسب در مکان مناسب هستم” پریشب ک کتاب استاد فصل۵ رو میخوندم هم این باور بود، شاید نشونه‌ای بود تا بیام و خاطرات سفرمو بنویسم… الان اومدم بنویسم و بگم بااینکه خیلی اهل سفریم هیچوقت انقدر خلق اوضاع رو توی دستام حس نکرده بودم و بهم خوش نگذشته بود، چ با ماشین چ هواپیما چ قطار چ هروسیله‌ی دیگه‌ای، این سفر چون باماشین بود و بنظر مسافت طولانی میومد، گفتم قرار نیست راحت باشم ولی سعی کردم قضاوت نکنم… شب ب طبس رسیدیم و من همچنان داشتم شعارم رو زمزمه میکردم، حس خیلی خوبی بهم میداد، بهم ایمان میداد ک پیش ازینکه بهرجا برسم همه چیز ب بهترین نحو واسم اماده‌ست، اولین هتلی ک رفتیم ی اتاق ۴تخته گرفتیم ک کاملا تمیز بود مخصوصا تخت و ملحفه‌هاش(تمیزی مخصوصا جای خواب واسم مهمه اینجوری راحت میخوابم)، شنیدم بعد از ما ی خانواده ۴نفری دیگه اومدن ک پذیرش گفت همین الان اخرین اتاق اجاره رفت،اون خانواده گفتن چرا همه‌جا پر شده ما شب کجا بخوابیم، درواقع خدا برای ما اون اتاق رو نگه داشته بود چون من همواره در زمان مناسب در مکان مناسب بودم.

    صبح بعد از صبحونه‌ی خوشمزه‌ای ک خوردیم حرکت کردیم ب سمت مشهد، راه خیلی برام لذتبخش بود، من فایلهای صوتی خودم رو گوش میکردم ولی ب اصرار برادرم هندزفری رو برداشتم و کتاب صوتی ملت عشق رو ک ب ضبط ماشین وصل کرده بود گوش دادم.

    رسیدیم مشهد، توی یکی از کوچه‌های خیابون امام رضا ماشین رو پارک کردیم و هرکدوم ب ی طرف رفتیم تا هتل خوب و درعین حال نزدیک ب حرم پیدا کنیم، اولش منو مامانم گفتیم مگه قرار نبود رزرو کنین ک آواره نشیم؟! ی لحظه ب خودم اومدم ک رزرو چیه منم میخوام مثل استاد با هدایت الهی پیش برم و میدونم ک اون جاهای خیلی بهتری رو واسه من اماده کرده ک هیچکس دیگه‌ای نمیتونه… پس ب گشتن ادامه دادم و همزمان باور انتخابیم رو هم زمزمه میکردم، “من همواره در زمان مناسب در مکان مناسب هستم” ، گشتیم تا بالاخره هدایت شدیم ب سمت هتل دم خیابون ب اسم فردوس فکر کنم، هتل کاملا مجهز و شیک، گفت ی اتاق هست ک شبی یک میلیونه و اگر بخواین نهایت میتونم بهتون ۵۳۸۰۰۰ اجاره بدم، البته قیمت دقیق یادم نیست شاید همین بود، رفتیم اتاق رو ببینیم وبرگشتیم برای ثبت اجاره‌مون ک گفت شرمنده همین الان اینترنتی اجاره رفت… یکم ناراحت شدیم ولی یهو برادرم رو بمن گفت ی خیری هست ک اینجور شد، این حرف تقریبا ازش بعید بود و جالب‌تر ک بمن میگفت مگه نه؟! منتظر بود ک من تایید کنم، اونموقع حس کردم این پیام خداست نباید ناامید بشم، ب گشتن ادامه دادیم و باز هرکدوم از ی طرف رفتیم، توی همین پیگیری برای هتل بخودم میگفتم ما بازهم مشهد اومده بودیم، چون با تور بود همه چیز اماده بود ولی کجا؟! تور ی جایی رو اجاره میکرد ک ن تنها مجهز و شیک نبود بلکه همیشه هزینه‌ی بیشتر از این اجاره‌هایی ک دیدیم بود، بمراتب سطح پایین‌تر و دورتر از حرم، چندجای دیگه گشتیم ک برادرم بهم زنگ زد ک یجایی رو اینترنتی پیدا کرده و بریم ببینیم تا پر نشده، هتل توی خیابون رضوی بود، اونجا مجموعه‌ای از حیات شرق بود ک من و بابام رفتیم ببینیم چطوریه، اولین هتل شکوه ایمان بود، هتلی کاملا مجهز و تمیز و نوساز با فضایی دلباز و پرسنل کاملا محترم، اتاقی ک بما نشون دادن ویوی کامل حرم امام رضا رو داشت و میدونستم ک مامانم خیلی دوست داره، ۲خواب بود با کاناپه تخت‌شو و ی تخت دیگه هم میوردن…شبی یک میلیون ک با تخفیف ۶۲۳۰۰۰ شد.

    بعد ازینکه برادرم اومد گفت ما برای ۴نفر رزرو اینترنتی کردیم، اتاق ۴تخت نداشتن و دوتا اتاق ۲خواب رو با قیمت ۵۲۲۰۰۰ اجاره دادن! یعنی نه تنها یک اتاق بلکه ۲تا اتاق رو با قیمت کمتر از یک اتاق اجاره کردیم!!! خب این اگر هدایت الهی نبود پس چی میتونست باشه! توی اون شلوغی ک همه میگفتن شما چطور رزرو نکردین اینجوری جایی گیرتون نمیاد!

    ازنظر من اینجا جوری بهترین هتل و بهترین اتاق ممکن برای مشهد بود ک من اصلا باورم نمیشد، فاصله تا حرم نزدیک ۵دقیقه، اتاق کاملا تمیزو مجهز و روحیه‌دار همراه با ویوی کامل حرم، هتل و پارکینگ بزرگ ک اینهمه جمعیت داشت و خالی بنظر میومد، صبحانه کامل سلف سرویس و رستورانای شیک…

    این سفر در ادامه هم خیلی باورنکردنی بود همراه با هدایت خدا، ولی جالبترین قسمتش ک خیلی توی ذهن من مونده این اولشه ک سفر یهویی رو شروع کردیم بدون اینکه بدونیم دقیقا قراره کجا بریم… خوشحالم ک نوشتم و درواقع هدایت شدم ب سمت نوشتن? احساسم بهتر شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: