تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش - صفحه 13

419 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گوشه ای گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    با درود فراوان خدمت همه ی دوستان الان که دارم اینو می نویسم واقعا انگار از نو متولد شدم من چیزی حدود دو سه ماه از فایل های رایگان استاد استفاده کردم و از قانون آفرینش و بخش عقل کل و متن های دوستان و واقعا دو سه ماه شبانه روز کارم این بود

    من ۲۱ سالمه و به شدت آدم کنجکاو و عجولی هستم یعنی وقتی وارد یه کاری میشم می خوام خیلی سریع تهشو درارم

    خب این عجولی و کنجکاوی من باعث شد که به بی راهه کشیده بشم رفتم سراغ اینکه چطور میشه باور هارو سریع تغییر داد

    به سمت یه بسته کشیده شدم به نام تغییر باور ها در ۶۰ ثانیه نشستم یکی دو ماه کار کردم … و تنها چیزی که برام اورد افسردگی بود ادم وقتی تلاش بکنه و هیچ نتیجه ای نگیره دچار افسردگی میشه

    یه شب از خدا خواستم که این حال بد رو ازم دور کنه خوابیدم و بیدار شدم و…

    بعد به این سمت هدایت شدم و دوباره این فایل استاد رو گوش دادم که استاد میگه برای تغییر باور باید اندازه زبان انگلیسی تلاش کرد و من چون خودم زبان رو یاد گرفتم میفهمم که چقد باید تلاش کرد

    خلاصه یک باوری رو انتخاب کردم و شبانه روز وقت گذاشتم و ۳۰ روز روی این باور کار کردم و نتیجشو دیدم

    دوستان تغییر باور باید باعث تغییر رفتار و شخصیت ما بشه نه اینکه فقط ادا دربیاریم

    از اون روز تصمیم گرفتم هر ماه یک باور رو در خودم ایجاد ایجاد کنم و در سال میشه ۱۲ باور و ۱۲ رفتار خوب در من ایجاد میشه و این رفتار ها و باور ها زندگی منو از هر لحاظ عوض میکنن

    دوستان توروخدا عجله نکنید فقط از زندگی لذت ببرید

    یه باور رو انتخاب کنید و توی یک ماه روش کار کنید و از زندگی لذت ببرید بعد یک ماه یک باور جدید در شما شکل میگیره و کلی زندگیتون بهتر میشه

    مشکلی که همه ما ادما داریم اینه که فکر میکنیم اگه مثلا به اون هدف برسیم دیگه اصن دنیا دگرگون میشه به خدا هیچی نمیشه

    باید از لحظه به لحظه زندگیمون لذت ببریم

    و روی باورامون کار کنیم و سعی کنیم نسبت به دیروز خودمون بهتر باشیم

    ببخشید طولانی شد خدا منو فرستاد که اینو بنویسم شاید تجربه من باعث بشه که افراد بیشتری به بی راهه کشیده نشن

    دوستون دارم در پناه خدا ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 2758 روز

      سلام سعید عزیز, دقیقا من هم امروز حال شما رو داشتم تا چند لحظه پیش. وااااای من انقدر درگیر بودم که مغزم داشت منفجر میشد.من هم دقیقا مثله شما آدم عجولی هستم.توقع داشتم زود نتیجه بگیرم.اما اینو میدونم که یه شبه نمیشه ثروتمند شد. من الان مدت زیادیه توی این سایت در رفت و آمدم. اما هر از گاهی میزنم جاده خاکی…خخخ. ولی خدارو شکر میام و دوباره شروع میکنم. اینو از کامنت دوستان دیگه فهمیدم که این قانون خیلی راحته و چون خیلی آسونه, تعداد خیلی کمی از آدما باوررررششششش دارن. مشکل من عجله کردن برای گرفتن نتایجه و اینکه امروز به این ذهن بسیار چموش و منطقی خودم فهموندم که باید صبور باشم تا تکاملم طی بشه… مورد بعدی اینکه برنامه منظمی برا انجام تمرینات نداشتم و این بی برنامگی داشت منو افسرده و ناامید میکرد. واقعا تا نیم ساعت پیش از شدت سردرگمی و ناامیدی نسبت به این قانون مغزم داشت منفجر میشد از شدت فشار ذهنی که بهم وارد شده بود, دلم میخواست گریه کنم…. اما کامنتهای دوستان رو خوندم و مخصوصا کامنتهای پروفایل شما منو آروووووم کرد.امیدوار شدم,,,, فهمیدم نباید عجله کنم, باید از زندگی لذت ببرم….امیدوار شدم به اینکه با برنامه تمرینامو انجام بدم و سعی کنم تکاملمو طی کنم….از خدا میخوام بهم صبر بده و همه ما رو در مسیرمون موفق کنه.سپاسگذارم دوست عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        نادیا گفته:
        مدت عضویت: 2521 روز

        سلام🌷🌷🌷

        خیلی ممنون از کامنتون🙌🙌

        تو ذهنم این ایده اومد،

        که یک باور انتخاب کنم و چند روز ،شبانه روز،

        روش کار کنم،گفتم خدا راهنمایم کن،

        که کامنت شما برام باز شد😍😍

        خدااااااااای من 😄💞

        که چقدر عالی،واضح راهنمایمون میکنه این رب جلیل😘😘😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3382 روز

    با سلام و درود فراوان خدمت استاد عزیزم

    دقیقا درسته تغییر باورها و فهم قوانین برای من شده مثل غذاخوردن و هر روز بهش نیاز دارم و اگه یه روز نیام توسایت و یرنزنم حالم خوب نیست توی زندگی به یکی از خواسته های خیلی خوبم رسیدم درسته که از لحظ مالی پیشرفت نداشتم اما دارم تمام باورهای غلط رو شناسایی و باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین میکنم.منم رشته ی تحصیلیم زبان هست و دقیقا 4 سال انرژی گذاشتم و مدرکم رو گرفتم اما الان با گذشت چند سال یه کلمه زبانم یادم نیست چون ادامه ندادم و الان تصمیم دارم کار کنم روی زبانم و همینطور باورهام که وقتی نتایج کوچیک رو میبینم انرژی میگیرم.

    موفق و موید و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عباس شکیبا گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام خدمت همه ی دوستان

    قصد دارم یکی از نتایجم رو اینجا منتشر کنم و از خوندن جواب ها و نظرات دوستان دیگر علاوه بر لذت بردن، به تقویت باور های جدیدم هم بپردازم.

    دیروز صبح داشتم این فایل رو نگاه می کردم و بعد از مشاهده ی این ویدئو تصمیم گرفتم یک فایل صوتی با صدای خودم ضبط کنم و کمی برای خودم صحبت کنم. توی این فایل به مسائلی مثل رزاق بودن خدا اشاره کردم و اینکه روزی همه رو خدا میده و …

    و بعد از اینکه این فایل ها رو ضبط کردم توی موبایلم یک چیزهایی نوشتم که اون نوشته ها این بود :

    “قرارداد جدید به راحتی و در جلسه اول منعقد می شود و پول و ثروت به سمت من سرازیر بوده و ”

    و خوب تا همین جا فرصت کردم بنویسم و بعدش کاری پیش اومد و نشد که نوشتن رو ادامه بدم و وقتی که همون روز ( شنبه ) به محل کارم رسیدم با یکی از دوستان که روز پنجشنبه اخر وقت باهاش برای یک پروژه ی جدید ( طراحی قالب جدید ) صحبت کرده بودم و فقط در حدی که تمایل دارید من این کار رو برای شما انجام بدم یا نه؟ حرف هامون رو ادامه دادیم و بعد از یک یا دو ساعت بود که به ایشون قیمت دادم. قیمت رو در دو حالت با حق مالکیت و پول بیشتر و بدون حق مالکیت و پول کمتر ارائه کردم. و خیلی برای جالب بود که ایشون حالت داشتن حق مالکیت و پرداخت پول بیشتر رو انتخاب کردند. اما پیش از این اهمیت چندانی به این مورد نمی دادم و همیشه قیمت رو در حالت بدون حق مالکیت و قیمت کمتر ارائه می دادم.

    این رو نگفتم که خود ایشون پیشنهاد کرده بودند که ۶۰ درصد پول رو ابتدای کار پرداخت کنند و ۴۰ درصد رو در انتهای کار. اما یکی دو روز قبل توی بخش عقل کل نظری رو خونده بودم که یکی از دوستان ( که اتفاقا توی همین شغل بود ) در جواب سوالی گفته بود که “باورتون رو عوض کنید و همه ی پول رو قبل از شروع کار درخواست کنید” به همین دلیل وقتی رسیدیم به بحث پرداخت یاد این حرف افتادم و گفتم الان وقتشه که بهش عمل کنم. به مشتری گفتم حرف شما و شیوه ای که فرمودید خیلی خوب هست ولی اخیرا شیوه ی پرداخت ها رو تغییر دادم و همه ی پول رو اول کار می گیرم. و مشتری گفت که هیچ مشکلی نداره، شماره کارت دادم و همه ی پول رو یکجا برام واریز کرد. واقعا لحظه ی خیلی خوب و بزرگی بود و حس فوق العاده ای داشتم. انگار که روی ابرها بودم و از فرط خوشحالی نمی تونستم یکجا بند بشم :)

    ۱. توی کمتر از دو ساعت قرارداد جدید بستم

    ۲. همه ی پول رو هم اول کار گرفتم

    ۳. قبلا یک سری عبارات تاکیدی برای خودم درست کرده بودم که توش می گفتم: “پروژه هایی که می گیرم خیلی ساده است و پول خوبی هم بابت شون می گیرم.” و دقیقا این پروژه این ویژگی رو داشت

    ۴. علاوه بر عبارت تاکیدی فوق این رو هم گفته بودم که : ” پروژه برنامه نویسی عین ریگ روی زمین ریخته و مشتری ای که بخواد با من کار کنه، از اون هم بیشتره ” و دقیقا این اتفاق باز هم توی این پروژه اتفاق افتاد چون مشتری خیلی خوشحال و علاقه مند بود که “من” پروژه اش رو انجام بدم.

    و چند تا نکته ی جالب دیگه هم در همین مورد بگم

    من لیستی از ۱۰۷ آرزوی خودم رو دارم که مدام دارم مواردی رو به این لیست اضافه می کنم و وقتی که آخر همون روز داشتم این لیست رو نگاه می کردم متوجه شدم که صبح همون روز اینها رو توی لیستم گذاشته بودم

    ۱. بازپرداخت قرض به مبلغ … : که اصلا فکرش رو هم نمی کردم که بتونم با یه دونه پروژه این پول رو برگردونم و وقتی که پول رو به صاحبش برگشت دادم مدام از خدا به خاطر این لطفش تشکر می کردم

    ۲. یا مثلا دیدم که نوشته بودم بتونم توی راه برگشت به خونه از محل کار یک چیزهایی رو بخرم و خریدم

    حالا که بحث رسید به لیست آرزوها این رو هم اضافه کنم که هفته ی پیش پنجشنبه توی این لیست نوشتم که دوست دارم یک جفت کفش جدید برای خودم بخرم و با خودم گفتم باشه، بالاخره یک روز می خرم دیگه! و فراموش کردم که چنین چیزی توی لیست آرزو هام داشتم و وقتی که مدتی بعد این لیست رو مرور می کردم چون تاریخ اضافه شدن هر مورد رو ثبت می کنم و تاریخ رسیدن بهش رو هم می نویسم، متوجه شدم که با فاصله ی یک روز یعنی فردای اون روز ( روز جمعه ) به کفش های جدیدم رسیدم :)

    استاد توی یکی از محصولاتشون به کوهی از الماس اشاره کرده بودند ( به نظرم توی کتاب رویاهایی که رویا نیستند) و وقتی که آخر شب داشتم به همه ی این موارد فکر می کردم، دقیقا چنین حسی رو نسبت به خدا داشتم و این احساس در من بود که چیز خیلی مهمی رو پیدا کردم و هر وقت که بخوام می تونم دستم رو دراز کنم و هر چقدر که بخوام از این الماس ها بردارم ( و تنها راهش درخواست از خدایی هست که مالک همه ی این گنج هاست )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    سارا خیاط گفته:
    مدت عضویت: 2589 روز

    سلام

    همین الان این فایلو دیدم

    احساس میکنم تعهدم برای تغییر کم بوده

    از همین حالا باخودم عهد میبندم که کم کم و مداوم پیش برم

    و انشالله که تاثیرات قوی قانون رو تو زندگیم میبینم و برای دوستان نقل میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهتاب خادمی گفته:
    مدت عضویت: 2714 روز

    سلام به دوستان فوقالعاده ام و استاد عزیزم که همگی دستان قدرتمند خداوند هستید.اقای رحیم سپهوند واقعا بهتون تبریک میگم که به عنوان پدر خانواده قدم در راه تغییرات عالی گذاشتین .الان که مینویسم اشکام داره میریزه از قدرت قوانین و اینکه چطور شد که با این مسیر اشنا شدم.هر بار احساسهام بالا پایین میشه و تمرکز بر خواسته هام کم میشه بلافاصله اینجا صحبتی فایلی کامنتی رو میبینم که با قدرت دستمو میگیره و بلندم میکنه و میگه همه چی درست میشه مسیرت درسته فقط ادامه بده اشکال نداره اروم اروم راه برو ولی فقط تو مسیر باش.خداروشکر میکنم که خودش رو به من یاداوری کرد و هدایتهاشو شامل حال من هم کرد.شکرت رب وهابم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2899 روز

    سلام استاد عزیزم️ و دوستان گل?

    به اعتقاد من یکی از مهمترین فایلهای این سایت که پاسخ خیلی از سوالات در اون هست همین فایله

    جدا من خودم که یک لحظه غافل بشوم سریعا باورهای قدیمی ام که عین بتن در مغزم محکم شده اند شروع به کار میکنند

    حتی توی خواب هم من هندسفری میزارم توی گوشم

    به خودم دائم میگم که برنامه مغز من کاملا باید تغییر کنه کلا همش باید دلیت بشه و از نو بارگیری شوند

    موفق و ثروتمند باشید??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3760 روز

    استاد عزیز سلام و درود، همیشه به این فکر میکردم که چی میشد میتونستم مغزم رو بِشویم. همیشه کلی فکر توی ذهنم بود و واقعا آرامش منو گرفته بود. میگفتم خدایا تو که اینطوری ما رو آفریدی چی میشد یه دکمه میزاشتی هر وقت میخواستیم اونو میزدیم و مغزمون تمیز میشد…استاد من از قوانین چیزی نمیدونستم اما حسم بهم میگفت یه راهی وجود داره که تو بلد نیستی. و ایمان داشتم به این موضوع. تا اینکه تصمیم گرفتم با جدیت تمرین کنم و بیاموزم ازتون. در تهران کلاسهای شما را می آمدم اما معنی استمرار و جدیت و تصمیم گیری درست را نمیدانستم. خدا را هزاران بار شاکرم که بالاخره به این درک و آگاهی رسیدم که میشود . میشود مغز را شستشو داد و خوراک عالی. و چقدر این خوراک عالی باعث نتایج عالی و مافوق تصورم شده است. گاهی دلم برای کسانی که این آگاهی ها را ندارند و پیوسته در رنج و عذابند میسوزد. اما بعد سریع یاد قانون می افتم و فرکانسهای ارسالی ام. و اینکه ناراحت نباشم در جهان دو قطبی اینها طبیعیه. استاد من به تغذیه ام اهمیت نمیدادم چون همیشه فکر میکردم که وقتی دارم مثلا پیتزا میخورم یه عده ی خیلی زیادی هستند که گرسنه اند ،‌ پس منم باید مثل اونا باشم که بتونم درد اونا رو بفهمم. خودم را از یک نعمت خدا محروم کرده بودم با فکر و باور اشتباه خودم . و همیشه مریض و رنجور بودم و فکر میکردم که خیلی اینطوری خوبه و باید زجر بکشم . و شما دستی از دستان خداوند شدید و نعمت حیات صحیح را بهم دادید. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نفس آریان گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    سلام دوستان عزیز. من خ خوشحالم که با این سایت آشنا شدم. مدته کمی هست که شروع کردم از فایلهای رایگان استفاده میکنم. از گذشته و باورام کمی براتون میگم .من از بچگی دوست داشتم آدم موفقی بشم و جملات بزرگان و شخصیتهای موفق رو همیشه توی کتابهای درسیم با خودکار رنگی مینوشتم و حس خوبی بهم میداد. زندگینامه خیلی از شخصیتهای موفق دنیا رو هم میخوندم. مثله ادیسون. بیل گیتس. آنتونی رابینز. دکتر حسابی.برایان تریسی. ژوزف مورفی و کارآفرینهای موفق و پولدار ایرانی….خیلی عطش زیادی برای رسیدن به موفقیت داشتم و فکر میکردم فقط باید پشتکار داشته باشم اما نمیدونستم چکار کنم. در سن 20سالگی با قانون جذب آشنا شدم و کتاب راز رو خوندم اما زیاد درک و باورش نکردم.سمینار تکنولوژی فکره دکتر آزمندیان رو کامل گوش دادم اما نمیفهمیدمش. میدونید چرا ؟چون خ باورهای ضعیفی داشتم. متاسفانه در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم بیشتر به تغذیه ما اهمیت میداد.نه به روحیه ما. خانوادم خ افکار منفی داشتن و هر کاری میخواستم بکنم میگفتن تو نمیتونی.پدرم همیشه میگفت پول مگه علف خرسه. پول نیس.پول به سختی بدست میاد. یا توی تلویزیزن همیشه پولدارها نقش منفی داشتن و فقیرها آدمهای معنوی و خوبی بودن. من همیشه باور داشتم که اگه پولدار بشم هم باید ساده زندگی کنم و خونه مجلل و تشریفاتی درست نکنم.چون آدم بدی میشم…یادمه برادرم همیشه بهم میگفت تو آی کیوت پایینه و خنگی… تو نمیتونی توی کنکور قبول بشی یا میگفت بینی بزرگی داری و کسی تو رو نمیگیره.من ساده هم باور کرده بودم…در صورتیکه اولا خیلی باهوشم و قدرت بیان خ خوبی هم دارم و الان اگه بخوام با بزرگترین شخصیتهای دنیا مصاحبه کنم اصلا استرس نمیگیرم. و ثانیا بینی ام اصلا بزرگ نیست و کسی تا حالا به من نگفته بینی ات بزرگه.?برادرم خیلی افکار منفی داره و متاسفانه خودش رو هم باور نداره. بینی و فک خودش رو عمل کرده و دقیقا نمیدونه از زندگیش چی میخواد.هدف نداره ….توی مدار نیست و همیشه بیقراره….اما افسوس که باورهای ما رو خیلی خراب کرد..مادرم که همیشه لباسهای گشاد برام میخرید و نمیذاشت خودم انتخاب کنم. اون موقع مد خ مهم بود و همکلاسیهام مسخرم میکردن.من آدمی بودم با باورهای ضعیف و اعتماد بنفس پایین. حتی دانشگاه هم که رفتم دوستان صمیمی ام خ پولدارتر از ما بودن و من همیشه خجالت میکشیدم از اینکه پدر و مادری کم سواد دارم و در منطقه ای پایین شهر زندگی میکنیم. انقدر باورام ضعیف بود که میگفتم یه آدم پولدار نمیاد از پایین شهر دختر بگیره. و دقیقا هر وقت خواستگاری از بالای شهر زنگ میزد و میفهمید محل زندگیم پایین شهره دقیقا نمیامد و پشیمون میشد. چون من این باورو داشتم…تا اینکه تصمیم گرفتم روی جذابیت خودم کار کنم.و دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که خودش عاشق من بشه و اینو باوررر کردم. نه اینکه مادرش بیاد بپسنده بعد پسرش رو بیاره.بعضی از دوستانم میخندیدن و میگفتن دوست داری مثله فیلم هندیا ازدواج کنی که این محاله. من ویژگیهای همسرمو در دفتری زیبا نوشتم و دقیقا خواستم در روز تولد امام رضا عقد کنم و اینو باوووورررررر کردم و از خدا خواستم. خلاصه کنم. رفتم کلاس إن إل پی و من روی اعتماد بنفسم کار کردم و تا حد زیادی بهتر شدم و بعده فارغ التحصیلی چون متناسب با رشته تحصیلم کاری پیدا نکردم .تصمیم گرفتم که کارآفرین بشم. و در یکی از دوره های فنی حرفه ای شرکت کردم. تا شغلی برای خودم داشته باشم و روی جذابیت خودم هم کار میکردم، در اواخره دوره یکی از پسرهای کلاسمون ازم خواستگاری کرد و دقیقا بیشتره ویژگیهایی که توی دفترم نوشتم رو داشت.و ما در روز تولد امام رضا ع عقد کردیم و الان 3 ساله خیلی خوشبخت زندگی میکنیم و همسرم از همه نظر عالیه و خدا روشکر میکنم.الان هر دو کارآفرینیم. اما چون 2تا وام پر سود گرفتیم بدهکاریم و خیلی پشیمون…اگه زودتر با استاد عباس منش آشنا میشدم وام نمیگرفتیم و میدونم که اشتباه کردیم و مسئولیتشو میپذریم.الان دو هفتس روی باورای جذب پول کار میکنم و واقعا نتایج کوچک زیادی گرفتم. من قبلا خدا رو نمیشناختم و همیشه نگران بدهی و بی پولی بودم اما از وقتی فایلا رو گوش میدم فقط روی خدا حساب میکنم.حسم خیلی خوبه و باورهای خرابمو در مورد پول پیدا کردم. باورامو تغییر دادم و بنظرم واقعا زودتر از یادگیری زبان خارجی نتیجه میده. چون حتی توی خوابم آگاهم و نمیذارم حسم بد بشه. خ خوشحالم که با استاد و سایتش آشنا شدم و ازش تشکر میکنم. هر روز نظرات دوستان رو هم میخونم و خیلی لذتبخشه برام. تمرین میکنم.جملات تاکیدی ثروتسازه آقای مهدی نوری که توی نظرات نوشتن رو تکرار میکنم. و واقعا درآمدمون داره بیشتر میشه. خواسته هام رو نوشتم و بعده برآورده شدن تیک میزنم و سپاسگزاری میکنم. فایلها رو بارها گوش میدم. و هر بار بهتر میفهممشون. دوستان باور کنید تکرار فایلها خ مهمه. و من هربار بیشتر درکشون میکنم و ذهنم دیگه مقاومت نمیکنه و تسلیم شده ?و خداروشکر آگاه شده. توی جمعهای فامیلی که همه از رکود اقتصادی و سیاست حرف میزنن.من آگاهم و حسم عالیه و به باورای منفی اونا میخندم چون توی مدار نیستن. ببخشید خ طولانی شد. امیدوارم باورهاتون عالی بشه. ناامید نشید و مطمعن باشید زودتر از یادگیری زبان نتیجه میگیرید. به خدا میسپارمتون.شاد .موفق و پولدارررررر میشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    تعهد تغییر گفته:
    مدت عضویت: 2897 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    خیلی زود تر از این ها (باشگاه بدنسازی و …) تغییر باور ها جواب میدهد خیلیی زودتر

    به راحتی با لذت بردن

    استاد هم بیان کردند به سرعت در همه ابعاد زندگی نتیجه گرفتن

    اما در ضمینه مالی به دلیل باور های غلطشون یکمی دیر تر نتیجه گرفتند

    مثل این باور غلطی که در فایل

    مسیر هموار نا هموار بیان کردند که فکر میکردند برای موفقیت باید زجر کشید

    دوستان برداشت اشتباه نشه که باید

    زجر کشید

    خیر استاد خودشون در فایل های دیگر اشاره کردند

    که

    براحتی به صورت عالی و لذت بخش هدایت شدند

    اصولا هر کاری با عدم رضایت همراه بشه نتیجه نداره

    با لذت با عشق تغییر باور ها رو استارت بزنید

    استاد در این فایل

    موضوع اصلیشان تعهد و متعهد بودن بوده

    و همیشه سعی کنیم لذت ببریم از حال

    و تمام مثال ها رو برای بیان تعهد آوردند

    اشتباها برداشت نشه دیر جواب میگیرید

    بلکه موضوع این بوده اگر جواب نگرفتید

    ادامه بدید حتما یک جای کار شما اشکال داشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2772 روز

    سلام و درود به خانواده صمیمی عباس منش. استاد عزیز و ارجمند واقعا از شما ممنونم که توی هر فایل رایگانتون درس زندگی به ما میدین و این فایلها بسیار ارزشمنده. من سال 88 توی سمیناهای شما در تلار کبکانیان شرکت می کردم. اون موقع نتایج خوبی گرفتم اما متاسفانه ادامه ندادم. پیشرفتم تو این مدت خیلی کم بوده درحالی که شما تو این مدت چقدر پیشرفت کردین. خیلی خوشحالم که پیشرفت شما رو میبینم. الان دوباره شما رو پیدا کردم. قول میدم دیگه هیچوقت از این فضا دور نشم. من تا الان فکر میکردم که باید هر روز یا هر زمان که وقت دارم و شرایط مهیاست یه تایم مشخصی رو باید اختصاص بدم به تمرین برای قویتر کردن شخصیتم. الان تازه متوجه شدم که در هر لحظه از زندگیم و تحت هر شرایطی باید روی باورهام کار کنم نه در یک زمان مشخص. واقعا خیلی چیزها رو نمیدونستم. هر فایلی رو که گوش میدم متوجه اشتباهاتم میشم. سپاسگزارم. پاینده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: